چرا غیبت ؟ علل سیاسی و اجتماعی غیبت . راز طول عمر . ادیان . نقاط مشترک شیعه و سنت . آخرین دولت
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
زمینه سازی ظهور؛ بسط عدالت و فرهنگ عدل پذیری
عثمان بن سعید، نایب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. جمع شدن ظلم و ستم نامحدود حکومت با قدرناشناسی شیعیان باعث شد که امامان معصوم (ع) یکی پس از دیگری به شهادت برسند. همین امر موجب شد ضرورت و زمینه برای غیبت آخرین امام (ع) فراهم شود. در مشیت الهی بنا نبود بیش از دوازده امام، رهبری پس از پیامبر خاتم (ص) را بر عهده گیرند. برای حفظ جان او یا باید این امام در موعد مقرر به دنیا آمده و پس از چند سال ظاهر میشد همان گونه که باور پیروان برخی از ادیان و مذاهب چنین است و یا اینکه زنده بماند ولی در پرده غیبت. امام معصوم، واسطه خلق و خالق است و تمام نعمتهای الهی از طریق ایشان به مخلوقات در سراسر گیتی میرسد. اگر تنها لحظهای و نه بیش از آن، عالم از حضور امام و حجت خدا بی بهره باشد، زمین، هرآنچه را در درون خود دارد میبلعد و هستی به نیستی مبدل میشود. بر این اساس و با توجه به این مبانی نمیتوان دیدگاه ولادت در آخرالزمان را ممکن دانست و پذیرفت.
به عبارت دیگر تنها راه ممکن برای باقی ماندن حجت الهی از طریق معمولی، غیبت بود. حجت غایب، آخرین حجت بود و باید تا آن وقت زنده میماند که شیعیان در کنار دیگر مردم جهان به این باور برسند که بیحضور او نمیتوان حتی از نعمتهای دنیا بهرهمند شد و لذت برد. آنان که کمی از حوادث و ماجراهای ایام آغاز امامت امام زمان (عج) را در لابهلای برگههای تاریخ دیده باشند میدانند که شیعیان با یکی از بحرانیترین مقاطع خود مواجه شدند. میدانستند که پس از شهادت امام یازدهم(ع) فرزند او با چه نام و نشانی به امامت میرسد ولی تعداد اینان بسیار بسیار اندک بود و گروه بیشتر آنان تنها هنگامی به وجود امام آخرین باور میآوردند که یا خود نظارهگر سیمای دلربایش میشدند یا از زبان کسانی که صحبتشان برای آنها حجت بود، میشنیدند که آن حضرت(ع) را دیدهاند یا حداقل کرامتی را میدیدند یا میشنیدند که آرامش و باور قلبی را در جانهایشان به وجود آورد.
از این رو امام حسن عسکری(ع) اقدامات قابل توجهی را در زمان حیات خویش و نیز امام عصر )ارواحنا فداه( از اولین ساعات امامت انجام دادند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی ع بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند. ولایت امام زمان به عنوان سرپرستی وحاکمیت وی بر افراد جامعه است و این ولایت، رکن و اساس دین و کلید گشایشگر و راهنمای انسان مسلمان در همه ابعاد دین است. معرفت، محبت و ولایت امام زمینه ساز عهد و پیمان با ایشان است، چرا که عشق و ولایت بدون مسئولیت پذیری، هوسی بیش نیست. عهد، التزام و نوعی تعهد پذیری در مقابل شخص یا کاری است و باید خود را به وظایفی که نسبت به امام زمان داریم ملتزم سازیم وبا ایشان برای انجام آرمانهایش عهد ببندیم و کسانی میتوانند در عصر ظهور به این عهدها عمل کنند که در عصر غیبت به پیمان خود با امام عصر علیه السلام عمل کرده باشند. عهد و اطاعت، تجلی و نمود عشق و محبت است و زمینهسازی برای ظهور ایشان، بسط عدالت و فرهنگ عدل پذیری در جامعه و نهادینه کردن آن است. در صورت فرهنگسازی مناسب در این عرصه، زمینه گسترش مباحث مهدویت و انجام تکلیف ما در برابر امام زمان (عج) فراهم می شود. تا فرهنگی مردمی نشود، نهادینه نمیشود.
اسرار غیبت امام زمان(عج)!
اسرار ناپیدا! امامت همچون نبوت مقوله ای الهی است و از این رو انتظار آنکه همه ی اسرار و ابعاد آن برای ما آشکار باشد انتظار نابجایی است. خداوند متعال از آغاز تاریخ بشر برای هدایت آدمیان برنامه ای هدفمند داشته که با ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی آغاز شده و با بعثت پیامبر اسلام(ص) به عنوان آخرین پیامبر تداوم یافته است و سپس مشیت الهی براین تعلق گرفته که دوازده معصوم از اهل بیت رسول خدا(ص) ادامه دهنده ی وظایف و مسئولیتهای او گردند و آخرین آنها برای مدتی نامعلوم در حال غیبت به سر برد.
سّر حقیقی! امام صادق(ع) : حضرت مهدی) عج( غیبتی است که چاره ای از آن نیست و علتی دارد که مجاز در آشکار کردن آن برای شما نیستیم و حکمت غیبت او حکمت غیبت حجتهای الهی پیش از اوست. همانا حکمت غیبت او آشکار نمی شود مگر پس از ظهورش همان گونه که حکمت اعمال خضر در شکستن کشتی و کشتن نوجوان و بر پا داشتن دیوار برای موسی(ع) آشکار نگشت مگر هنگام جدایی آن دو. هر گاه بدانیم خداوند حکیم است، حکیمانه بودن تمام افعال او را تصدیق خواهیم کرد هر چند دلیل آن برای ما روشن نباشد.
شهادت زود هنگام! حکومت معتمد عباسی در زمان امام عسگری(ع) مترصد یافتن فرزند امام بود تا بی هیچ درنگی جان او را بستاند. بنابراین اگر حضرت مهدی(عج) نیز همچون پدران بزرگوارش در حالت علنی زندگی می کردند بلافاصله به شهادت می رسیدند. امام صادق(ع) : به دلیل خوف از کشته شدن؛ در صورت به شهادت رسیدن امام(ع) برنامه ی الهی مبنی بر اقامه ی عدل در سراسر جهان ناتمام می ماند.. البته باید توجه نمود که این ترس، ترس مشخص نبوده است چرا که همه ی امامان معصوم(ع) آماده ی شهادت در راه خدا بوده اند.
آزمون الهی! از دیگر نکاتی که در روایات به عنوان یکی از حکمتهای غیبت یاد شده آن است که خداوند به سبب غیبت امام زمان(عج) مردم را می آزماید تا صف مومنان راستین از افراد سست ایمان جدا گردد. همچنین سختی ها و مصائب دوران غیبت سبب پاک شدن شیعیان از گناهان گردد که به آن تمحیص میگویند. امام صادق(ع): دوران غیبت قائم(عج) طولانی می شود تا حق آشکار شود و ایمان (مومنان راستین) از طریق ارتداد شیعیانی که طینتی ناپاک دارند از ناخالصی ها پاک شود.
امتحان ممکن است گفته شود خداوند متعال می تواند حضرت مهدی(عج) را در حالت ظهور نگاه دارد و با قدرت مطلق خویش از تحقق اهداف دشمنان جلوگیری نماید و مانع کشته شدن امام(ع) از سوی آنان گردد که در این صورت شیعیان راستین نیز مشخص می شوند. حکمت الهی مقتضی آن است که شرائط تکلیف و از جمله قدرت بر عصیان و گناه به صورت طبیعی در همه ی دورانها برای مردم وجود داشته باشد و خود مردم بتوانند با اختیار خود و نه جبر و قدرت مطلقه ی الهی، راه صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند. از این رو سنت الهی برآن نیست که در این گونه موارد از طریق خارق العاده مانع وقوع عصیان شود همانگونه که در مورد شهادت امامان دیگر چنین نبوده است در حالیکه خداوند متعال با قدرت مطلقه ی خویش می توانست مانع از کشته شدن سایر معصومین(ع) نیز بشود.
تن ندادن به بیعت ستمگران! در برخی از روایات؛ پدران بزرگوار امام(عج) هر یک به مقتضای الهی در شرایطی به سر می برند که به فرمان خداوند و برای مراعات مصالح اسلام، ناچار بودند مدتی حکومت حاکمان جور و ستمگر را تحمل کرده از مبارزه علنی با آنان خودداری کنند اما مشیت الهی براین تعلق گرفته که امام زمان(عج) حتی لحظه ای از عمر گرانقدر خویش را در تقیه به سر نبرد و تنها آن هنگام ظاهر گردد که تمام اسباب برای مبارزه علنی با طاغوت ها و ستمگران فراهم باشد. از امام رضا(ع) روایت شده است: لئلایکون لأحد فی عُنُقه بیعة إذا قائم یا لسیف، تا آنکه وقتی با شمشیر قیام می کند بیعت کسی برگردن او نباشد.
آمادگی قیام! بر همین اساس دلیل دیگر غیبت حضرت(عج) آن است که با خلوص شیعیان راستین و آمادگی ایشان و نیز فراهم شدن زمینه های قیام در اثر کثرت ظلم و جور و پذیرش و آمادگی ظهور برای رهبری عدالت خواه برای اجرای قوانین سعادت بخش اسلام قیام حضرت(عج) به پیروزی مطلق و نهایی دست یابد. چنانچه در روایت از امام علی(ع) است که فرمودند، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اگر از زمان تنها یک روز باقی باشد خداوند مردی را از اهل بیت من برمی انگیزاند که زمانه را پر از عدالت می کند همان گونه که از ظلم آکنده شده است.
نتیجه گیری گرچه هدف از غیبت حضرت (عج) یکی از اسرار پنهان الهی است که تنها پس از ظهور حضرت (عج) این راز هویدا می شود اما برخی اشارات در روایات نشانگر اهداف کوتاه مدتی برای غیبت حضرت حجت(عج) است که شاید می توان مهمترین آنها را آمادگی برای پذیرش قیام ذکر کرد که بر این اساس لازم است وظایف و مسئولیتهای خطیر خویش در این عرصه را شناسایی نموده و بدانها اهتمام ورزیم.
چرا امام زمان(ع) غیبت کردند، آیا خدا نمی توانست بدون غیبت جان ایشان را حفظ کند؟
قطعا خدای متعال می تواند بدون غایب شدن امام زمان (عج) او را از گزند دشمنان حفظ کند. اما آیا تنها صفت خدای متعال قدرت اوست؟ آیا در تقدیرهای الهی غیر قدرت او چیز دیگری موثر نیست؟ خدای متعال مشیتش بر حفظ حضرت موسی(ع) تعلق گرفت، اما او را بدان گونه که عقل ناقص ما تجویز میکند، حفظ نکرد! و به جای مخفی نگاه داشتن او، یا حتی ضد ضربه کردنش، او را در آغوش خود فرعون قرار داد! و اینگونه او را از گزند دشمن حفظ نمود فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَنا ً[قصص8] پس آل فرعون موسى را از دریا گرفتند تا دشمن و مایه اندوهشان شود. درباره امام زمان(عج) نیز باید به این نکته دقت کنیم که امام، رهبری است که باید با هدایت مردم، جامعه را اصلاح کند، نه اینکه مردم در هر وضع و حالی قرار داشته باشند، جامعه را برای آنها به عدالت برساند. در روایات نیز بیان شده است که امام مانند کعبه است که او به سمت مردم نمی رود، بلکه مردم باید به سمت او بیایند. بنابراین امام در پرده غیب قرار می گیرد تا مردم به درک ضرورت وجود او برسند و با نشان دادن عطش خود به رهبری معصوم، او را از پرده غیب بیرون آورند
دو مرحله غیبت ؛ نائبان امام ؛ چرا غیبت کبری؟
امام هادی(ع) و امام عسگری(ع) در طول حیات مبارکشان کمتر با مردم ارتباط داشتند و در جمع مردم ظاهر و حاضر می شدند بلکه از طریق یاران و شاگردان خاص خویش با افراد تماس می گرفتند. شیوه این بزرگواران در واقع زمینه سازی و آگاهی بخشی مردم برای ورود به دوران غیبت بوده است. بر این اساس غیبت صغری نیز مقدمه و زمینه ورود به غیبت کبری که غیبت اصلی حضرت می باشد، بوده است، چرا که اگر غیبت کبری یکباره و به طور ناگهانی و هر گونه آگاهی قبلی صورت می گرفت. مردم آن را انکار می کردند و پذیرش آن از سوی مردم کار دشواری بود. لذا لازم بود این آگاهی به طور تدریجی به جامعه داده شود تا ذهن مردم آمادگی پذیرش آن را پیدا کند.
اگر امام به طور کامل از جامعه و حتی خواص مخفی بودند و هیچکس از ولادت و حیات ایشان باخبر نمی شد، خود بزرگترین دستاویز برای دشمنان بود تا بدان متوسل شوند. تاریخ نشان داده در همان دوران کوتاه غیبت صغری صاحبان قدرت به دلیل توجه و ارادت مردم به این نواب، آنان را مورد اذیت و آزار قرار داده و برای آنها مشکلات فراوانی را ایجاد می کردند، از سوی دیگر این افراد قدرت لازم برای انجام امور و حل و فصل مشکلات نداشتند و این خود دلیلی دیگر بر آسیب پذیر شدن آنان بود
و اما مرحله بعد، که مصادف با شهادت امام عسگری(ع) و آغاز امامت حضرت می باشد در واقع شروع دوران غیبت صغری است در این دوره که تقریباً هفتاد سال طول کشید رابطه امام با مردم توسط نمایندگان مشخصی صورت می گرفت و مردم توسط این نمایندگان سخنان، مشکلات و مسائل و در خواستهای خود را به امام عرضه می کردند و از طریق همین افراد جواب می گرفتند. علاوه بر این نمایندگان بعد از وفات هر یک، دیگری این مسئولیت را به عهده میگرفت، افرادی نیز توفیق یافتند که حضرت را زیارت کرده و به محضر ایشان شرفیاب شوند اگر چه تعداد آنها محدود بوده است. اما هدف از این مراحل و وجود نواب اربعه و دیدار یاران امام عسگری و سپس افراد دیگر، صرفاً جهت اثبات ولادت حضرت بوده تاکسی چه در آن زمان و چه در آینده آن را انکار نکند.
غیبت صغری
بنا بر اخبار و روایات شیعه، غیبت آن حضرت دو بار صورت گرفته است. دوران غیبت نخست را که تا سال 329 هـ . ق ادامه داشت دوران غیبت صغرا یا دوره نیابت خاصه می نامند. در این سالها امام به وسیله چهار نفر از نمایندگان خاص خود با شیعیان ارتباط داشت. آنان را نواب اربعه (نایبان چهارگانه) میخوانند عبارتند از:
1- عثمان بن سعید، از یاران امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع). او به دستور امام حسن عسکری تا پایان عمر نایب امام زمان (عج) بود
2- ا بوجعفر محمد بن عثمان بن سعید، از شاگردان یاران امام عسکری که پس از مرگ پدرش، عثمان بن سعید، نیابت امام زمان (عج) را به عهده گرفت. او در سال 304 یا 305 هـ ق در بغداد درگذشت .
3- حسین بن روح نوبختی که دستیار محمد بن عثمان بن سعید بود و پس از مرگ وی نیابت امام را به عهده گرفت و در سال 326 در بغداد درگذشت.
4- علی بن محمد سُمری که بنا به وصیت حسین بن روح نوبختی، نایب امام شد و حدود دو سال رابط امام و شیعیان بود. او در نیمه شعبان 329 در بغداد درگذشت. با مرگ علی بن محمد سمری دوره غیبت صغری یا نیابت خاصه پایان یافت و دومین دوره غیبت آن حضرت، یعنی دوران غیبت کبری، آغاز شد.
غیبت کبری این دوره تا ظهور امام زمان (عج) ادامه خواهد یافت. آخرین نامه و دستوری که سمری از امام زمان (عج) دریافت نمود به مضمون ذیل نقل شده است؛
بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری، خدا اجر برادران تو را در مصیبت تو بزرگ گرداند. تو بعد از شش روز از دنیا خواهی رفت. پس خود را آماده کن و به احدی برای جانشینی خود وصیت نکن. زیرا غیبت نامه آغاز می شود و دیگر ظهوری نخواهد بود مگر به اذن خدای تعالی و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمین از جور خواهد بود. زود باشد که در بین شیعیان کسانی بیایند که ادعائی مشاهده کنند. هر کس مدعی مشاهده من قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی شود، کذاب و مفتری است. و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
دوره غیبت کبری را دوران نیابت عامه نیز می نامند. نیابت عامه به این معنی است که در این دوره، راهنمایی شیعیان به عهده فقهایی عالم از شیعیان است که دارای شرایط تعیین شده برای راهنمایی هستند. در این دوره کسی مستقیما ً از طرف امام زمان (عج) برای نیابت تعیین نمی شود.
چرا غیبت کبری؟
اگر چه غیبت صغری زمینه خوبی برای آمادگی مردم جهت امر عظیم غیبت بود اما به دلیل وجود مفاسدی که به نفع مردم نبود بلکه امکان ظهور و بروز مفاسد دیگری را نیز داشت لازم بود خاتمه یابد. تا امکان هر نوع سوء استفاده ای از دشمنان گرفته شود. برنامه اصلی امام زمان غیبت کبری است اما برای ورود به این هدف اصلی احتیاج به زمینه سازی های بود جهت آگاهی بخشی به مردم و پذیرش این امر از سوی آنان که این زمینه ابتدا در حیات امامان عسگریین(ع) و سپس توسط غیبت صغری، پایه گذاری شد. حفظ وجود امام از گزند دشمنان به فرمان خدا برای مصلحت اسلام و مسلمانان است. غیبت امام زمان(عج) فقط از نظر ظاهری است و از نظر معنوی، رابطه او با مردم قطع نشده است. در حدیثی از پیامبر(ص) در باره دوره غیبت امام زمان عج نقل شده، آمده است که ایشان مانند خورشید پنهان شده در پس ابر است که دیده نمی شود اما انوارش به زمین می رسد و به آن سود می رساند. همه مسلمانان به دلیل حدیثهایی که از پیامبر(ص) روایت شده است معتقدند که مهدی(عج) روزی ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت.
پیامبر اکرم و ائمه(ع) نخستین کسانی هستند که به منظور رفع شبهات از علت غیبت سخن رانده اند . نعمانی از علی(ع) نقل میکند که ایشان دلیل غیبت را : غربال انسانهای صالح از گمراه و دانا از نادان می داند و بر اساس روایت دیگری حضرت در منبر کوفه فرمود : زمین از حجت الهی خالی نمی ماند ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن خلق و ستم و زیاده روی آنان را از وجود حجت بی بهره می سازد. در دوران امامت حضرت باقر با توجه به نهضتهای دینی و بازار گرم مناظره های مذهبی و ضرورت نقد عقاید کیسانیه زیدیه غلات و اسماعیلیه در خصوص غیبت امام به فلسفه غیبت توجه بیشتری صورت گرفت . روایات زیادی از امام صادق در این زمینه به دست ما رسیده است . صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است و هر جوینده باطلی در آن به شک می افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجتهای پیشین وجود داشته است و پس از ظهور روشن خواهد شد چنانکه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار شکسته وقتی برای موسی روشن شد که آن دو از هم جدا شدند. غیبت امری از امور الهی و سری از اسرار و غیبتی است از غیبتهای او. امام صادق (ع) علت غیبت را آزمایش الهی میداند.
از دید امام جعفر صادق(ع) تصدی خلافت توسط عباسیان به معنای غصب حقوق سیاسی ایشان به عنوان پیشوای بر حق مسلمانان بود و عباسیان از همان ابتدا نسبت به ایشان و علویان بدگمان شدند. امام که سیاست تقیه را در پیش گرفته بود برمبنای همین عقیده بود که امام صادق(ع) آشکار اعلام کرد : مهدی به قدرت سیاسی دست خواهد یافت . در بیان امام فلسفه غیبت و انتظار رابطه تنگاتنگی دارند و هر دو به فعل انسانها باز می گردند. چون این مردم هستند که شایستگی خود را برای ظهور یا عدم ظهور امام غایب به نمایش می گذارند و با کارهای ناپسند خود بین خویشتن و امام حجاب می گردند از این روی به همه شیعیان خود سفارش می کند که در انتظار دولت حق به سر برند و بدانند که خدا حق را به کرسی خواهد نشاند و باطل را محو خواهد ساخت. از آنان میخواهد با آرامش بر دین داری خود صبر و پایداری کنند. امام صادق(ع) از ستمی که بر شیعیان اعمال می شد غفلت نداشت و به همین دلیل تعمق در فلسفه و علت غیبت را سفارش می کرد.
آغاز امامت و خنثی نمودن توطئه عباسی
ابوالأدیان نقل می کند؛ من خدمتکار امام حسن عسکری (ع) بودم و نامههای حضرت را به شهرها حمل مینمودم. در آن بیماری که امام یازدهم به دنبال آن به شهادت رسید بر آن حضرت وارد گشتم. (خورانیدن زهر توسط معتمد عباسی) حضرت نامههایی را به من دادند و فرمودند که اینها را به مدائن برسان. سفر تو 14 روز طول خواهد کشید و روز 15 به سامرا وارد میشوی و صدای شیون از خانه من میشنوی و من در آن هنگام بر روی مغسل قرار دارم. ابوالأدیان گوید: گفتم ای آقای من، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت فرمود: کسی که جواب نامه های مرا از تو بخواهد. گفتم: بیشتر راهنمایی کنید، فرمودند: کسی که بر من نماز گزارد، او قائم پس از من است. گفتم: باز هم بیشتر راهنمایی کنید. حضرت فرمود: کسی که از درون همیان خبر دهد، قائم پس از من است.
هیبت امام عسکری(ع) مانع شد که من سؤال نمایم که منظور امام کدام همیان است. نامهها را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفتم. همان گونه که امام به من فرموده بودند تا به سامرا بازگشتم، 15 روز گذشت. و در این هنگام مشاهده نمودم که صدای ناله و شیون از خانه امام عسکری بلند است و پیکر مطهر امام را غسل میدهند و بر در خانه جعفر کذاب (برادر ناخلف امام عسکری(ع) ایستاده است و مردم او را به خاطر شهادت امام(ع) تعزیت میدهند و به خاطر جانشینی ایشان، به او تهنیت گویند. ابو الادیان گوید: با خود گفتم که اگر این شخص فاسد زمام امامت مسلمین را بر عهده گیرد، همانا امامت باطل خواهد گشت. در این هنگام شخصی خطاب به جعفر کذاب گفت که برادر شما را کفن نمودهاند، پس برخیز و بر او نماز گزار. جعفر کذاب به همراه مردمی که اجتماع نموده بودند، به خانه وارد شد و بر بالای پیکر مطهر حضرت ایستاد تا نماز را اقامه نماید.
هنگامی که میخواست تکبیر بگوید، ناگاه کودکی گندمگون، پیچیده موی و گشاده دندان جلو آمد و ردای او را گرفت و فرمود: عمو، عقب بایست، من برای نماز گزاردن بر پدرم سزاوارترم. پس آن کودک بر امام یازدهم نماز گزارد و آن حضرت را کنار قبر مطهر امام هادی(ع) دفن نمود. سپس به من فرمود: ای بصری، جواب نامههایی را که در نزد توست به من بده. من جوابها را به او دادم و در نزد خویش گفتم که 2 نشانه محقق شد. اما هنوز مسأله همیان باقی مانده است. ما نشسته بودیم که فردی از جانب شهر قم آمد و به دنبال امام عسکری(ع) میگشت. هنگامی که از شهادت حضرت مطلع گشت، با راهنمایی عدهای به نزد جعفر کذاب رفت و گفت: در نزد ما نامهها و مقداری پول است (که از جانب مردم برای امام عسکری آوردهایم) پس بگو این نامهها از کیست و پول چه میزان است؟ جعفر خطاب به او گفت آیا از من توقع داری که غیب بدانم؟ در این هنگام خادمی وارد گشت و گفت در نزد شما نامههای فلان و فلان هست و مقدار پول نیز 1000 دینار است که 10 دینار آن آب طلا دارد. پس آنان نامهها و پول را به او دادند و گفتند کسی که تو را فرستاده امام پس از امام عسکری است. و بدینترتیب بود که بر طبق مشیت الهی، وجود مقدس امام عصر(عج) پس از پدر بزرگوار خویش، و در سنین کودکی همانند یحیای نبی (که بنا بر نص آیه قرآن در کودکی به رسالت رسید)، زمام امامت را از جانب خداوند بر عهده گرفتند. منتخب الاثر، تالیف آیت..... صافی گلپایگانی
امامت طفل و تکلیف گاهی سؤال می شود که طفل چگونه می تواند امام و رهبر باشد در حالی که تکلیف ندارد، و به حد بلوغ نرسیده است. و چون بر اعمالش عقوبت مترتب نیست، ممکن است که لغزش هایی از او سر زند، که این با مقام و شأن امامت سازگاری ندارد؟ بلوغ در حقیقت رسیدن به حد رشد عقلانی است و این که برای نوجوانان سن بلوغ را پانزده سال قرار داده اند، برای این است که غالباً در این سن نوجوانان به رشد عقلانی می رسند، و لذا می توانند مورد خطاب خداوند متعال قرار گیرند و صلاح و فساد خود را درک کنند. ولی اگر افرادی در کودکی به طور یقین و قطع به حد اعلای کمال و رشد رسیدند که باید هم رسیده باشند، وگرنه امامت و نصب آنها بی معنا خواهد بود قطعاً مورد تکلیف خواهند بود، و از آنجا که عقل کاملی داشته و از مقام عصمت بهره مندند، هرگز کار ناشایست انجام نخواهند داد .
از اینجا پاسخ اشکال برخی از علمای اهل سنت، درباره ایمان و اسلام امام علی بن ابی طالب ع قبل از بلوغ نیز داده میشود، آنان می گویند : علی ع به حد بلوغ نرسیده بود، و لذا اسلامش ارزش ندارد، اسلامی که بدون تعقل و فهم شعور عقلانی باشد چه فایده ای دارد؟ در حالیکه اسلام ابوبکر در سنین بالا بوده است، و اسلام در این سن با تعقل و فکر همراه بوده و از این رو دارای ارزش خاصی است. پاسخ این اشکال این است که حضرت علی اگر چه قبل از بلوغ اسلام آورد، ولی او از کمال و عقلانیت کافی برخوردار بود، دوره ی کودکی حضرت علی ع با همراهی رسول خدا ص سپری شد. و لذا رسول خدا را بر دیگران ترجیح داده تحت تربیت خاص او قرار گرفته بود . با بصیرت کامل اسلام را برگزید و در حقیقت باید گفت: اسلام و شهادتین را به زبان جاری کرد، زیرا او کسی بود که از هنگام ولادت، ذکر توحید را بر زبان داشت و به نبوت پیامبر اسلام ص معتقد بود زمانی که دیگران مشغول بت پرستی بوده، و از توحید روی گردان بودند. پس حقیقتاً حضرت علی ع اولین مؤمن و مسلمان است. چه کسی گفته که هر کسی سنش بیشتر است، عقلش نیز بیشتر است؟ چه بسیار افراد بزرگ سال که یک دهم عقل و رشد یک کودک را هم ندارند .
لزوم امامت حضرت مهدی (عج
مسئله امامت و رهبری به معنای جانشینی پیامبر اکرم(ص) از مهمترین مباحث عقیدتی در تاریخ اسلام می باشد. زیرا امامت و رهبری، تنها یک مسئله دینی و تشریعی نیست، بلکه مجموعه جهان آفرینش و تکوین را در بر میگیرد. خداوند بزرگ، خود به یک معنا امام کل جهان هستی و مجموعه مختلف آن است و در واقع آن را رهبری و هدایت می کند. اما برای ادامه حیات انسان بر روی زمین، وجود حجت، امری ضروری است. مسئله امامت از دید مسلمانان که نشأت گرفته از دیدگاه قرآن است (و اهمیت خاصی برای آن قائل است) بسیار مهم میباشد. قرآن، امامت را آخرین سیر تکاملی انسان میداند که تنها پیامبران اولوالعزم به آن دست یافته اند. از این دیدگاه، مقام و منزلت امامت تا حدی بالاست که حضرت ابراهیم(ع) پس از مقام نبوت و پشت سر گذاشتن امتحانهای سخت در اواخر عمر به آن دست یافت و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی للظالمین.
اما لزوم وجود امامت و اعتقاد به آن تنها به عظمت مقام او برنمی گردد؛ زیرا وابستگی و تداوم حیات سایر موجودات هستی به وجود امام، به وسیله وحی و اخبار و آثار کسانی که با عالم غیب در ارتباط هستند و از غیب خبر می دهند نیز اثبات شده. از جمله اینکه رسول خدا(ص) فرمودند لا یزال هذ الدین قائماً الی اثنا عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر، پس وقتی که آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهلش را فرو خواهد برد. قال رسول الله افضل اعمال امتی انتظار الفرج برترین اعمال امت من انتظار فرج است. در برخی از روایات آمده است؛ منتظر فرج بمنزلة الضارب فی سبیل الله مانند شمشیر زن در راه خدا یا بمنزلة المجاهد بین یدی رسول الله همانند کسی که پیش روی پیامبر جهاد کند یا بمنزلة من استشهد مع رسول الله همانند کسی که با پیامبر شهید شود می باشد. این تشبیهات در مورد منتظران فرج نشان دهنده این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار» و «جهاد» است؛ پس مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود تا ظهور حضرت مهدی (عج) وجود دارد. اینجاست که حضرت فرموده اند؛برای فرج ما دعا کنید
دلایل مورد نظر ما از انتظار فرج عبارتند از:
1- وحدت جامعه در پرتو امامت 2- رشد فکری و عقلی امت در پرتو امامت 3- حفظ فروع دین در پرتو امامت 4- حفظ سنت پیامبر (ص) در پرتو امامت 5- امامت تنها راه رسیدن به خدا 6- امامت، کارشناس دین 7- حکم فطرت در لزوم امامت.
راز طول عمر حضرت مهدی (عج) و آثار وجودی ایشان در عصر غیبت
مهدی«عج» زنده است ولی ازنظرها پنهان است. ایشان زندگی طبیعی دارند ولی به طور ناشناس در همین جهان زندگی می کنند. (1) دیگر فرق اسلامی به جز معدودی عقیده دارند که ایشان در آخر الزمان متولد می گردند هرچند از دودمان پیامبراند. آنان طول عمر و غیبت طولانی برای آن حضرت قایل نیستند. البته عده کمی از اهل سنت نیز او را فرزند امام حسن عسکری «ع» می دانند.
طول عمر انسان: آزمایشهایی است که گروهی از دانشمندان بر روی گیاهان و حیوانات به عمل آورده اند و در شرایط خاصی در آزمایشگاه توانسته اند گاهی عمر یک موجود زنده را به 12 برابر افزایش دهند، اگر فرضا چنین آزمایشی روی انسان انجام گیرد، عمر او به بیش از 1000 سال نیز می رسد. اگر هم فرض کنیم نوع انسان به طبع نخستین خود، حد ثابتی از عمر دارد این موضوع را نمی توانیم تعمیم بدهیم. زیرا افرادی استثنایی وجود دارند که عمرشان با استانداردها و ضوابط علمی مطابقت ندارد.
اگر مشکل طول عمرحضرت «عج»، از جانب ماتریالیستها که همه چیز را از زاویه مادی و قوانین مادی طبیعی نگاه می کنند، مطرح شود، پاسخ همان است. ولی اگر از سوی خداپرستانی چون مسیحیان و یهودیان یا اهل تسنن بیان شود، آنها برای قدرت بی پایان خداوند و برای فرستادگان، معجزات فراوانی قایل هستند. به تعبیر دیگر خدا را حاکم بر قوانین طبیعی می دانند، نه محکوم این قوانین و هرچه خدا اراده کند همان می شود و اراده او مافوق علل طبیعی است. آیا در ابتدای خلقت حد متوسط عمر یک انسان معمولی، 1000 سال نبود؟ آیا کسی از این امور تعجب می کرد و آن را خرق عادت می دانست؟ پزشکان معاصر و دانشمندان زیست شناس و بیولوژیستها، بعد از مدتها تجربه و آزمایش و سپری کردن عمر خود در کنج آزمایشگاهها به این نتیجه رسیده اند که همه بافتهای مهم بدن انسان، از عمر جاوید برخوردار است و اگر عاملی پیش نیاید برای همیشه زنده خواهند ماند.
از طرفی هیچ مسلمانی عمر طولانی نوح «ع» را انکار نمی کند چون صریحا در قرآن آمده است: فلبث فیهم الف سنة الا خمسین عاما(3) داستان عزیز که در قرآن آمده و انگوری که 100 سال تازه و سالم بود. پس صحیح و سالم نگهداشتن انگور مهمتر است یا بدن حضرت حجت «عج»؟ جریان اصحاب کهف و حضرت خضر«ع» را نیز می توان شاهد آورد (4). به طور عادی کسی نمی تواند هزار یا ده هزار سال زندگی کند، اما به صورت غیر عادی این کار ممکن است. اگر بدانیم انسان چیست و چه کسی بدن او را اداره می کند. یک انسان کامل، می تواند میلیون ها سال زنده بماند و این مطلبی است که در علم پزشکی امروز به اثبات رسیده است.
بنابراین اگر کسی روح و سلطه آن بر بدن خود را بشناسد و سیلان حرکات و تعویض ذرات بدن را تحت کنترل روح بداند و نیز کمی با حکمت و عرفان آشنا باشد، این اشکال که چگونه یک انسان می تواند یک یا دو میلیون سال یا بیشتر زنده بماند، برای او مطرح نمی شود. اگر پیوند روح با خالق جهان هستی به اندازه ای بود که قدرت خاصی مافوق قدرت افراد عادی یافت، می تواند همان طور که بدن خود را می گرداند، خارج از بدن خود را هم اداره کند، زیرا خارج از روح او هم حکم بدن او را دارد. بنابراین حیات و طول عمر امام مهدی(عج) محال عادی است نه محال عقلی.
1.پیشبینی عمر طولانی امام مهدی(عج)
موضوع طولانی بودن عمر آخرین پیشوای معصوم، سالها پیش از تولد آن امام، در روایتهای اسلامی مطرح شده بود و امامان معصوم علیهم السلام برای بر طرف ساختن هرگونه شک و تردید در این زمینه، عمر طولانی پیامبران پیشین را به مردم یادآور میشدند. امام صادق ع فرموده است: خداوند متعال سه ویژگی از سه نفر از پیامبران را در قائم ما قرار داده است: ولادتش را همچون ولادت موسی ع، طولانی بودن غیبتش را همچون طولانی بودن غیبت عیسی ع، و عمرش را همچون عمر [طولانی] نوح ع قرار داده است. خداوند به بنده صالح خود (خضر ع) عمر طولانی داد تا دلیلی بر طولانی بودن عمر او (قائم) باشد.(2)
2. پیشینه گفت و گو از عمر طولانی امام مهدی عج
عالمان و محدثان بزرگوار شیعه، با توجه به پرسشها و شبهههایی که در مورد عمر طولانی امام عصر(عج) مطرح می شده است، برای مثال، شیخ صدوق، بابی مستقل از کتاب کمالالدین و تمام النعمة را به این موضوع اختصاص داده است.(3) شیخ مفید در فصل ششم از کتاب الفصول العشره فی الغیبة، شبهههایی درباره طول عمر حضرت را مطرح کرده و از راههای مختلف، به آنها پاسخ داده است.(4) شیخ طوسی نیز یک بار در اوایل کتاب الغیبة،(5) و یکبار در اواخر این کتاب، به این موضوع اشاره کرده است.(6)
3. پاسخ به شبهه طول عمر امام مهدی(عج)
یک ـ شواهد تاریخی از عمرهای طولانی
براساس شواهد تاریخی که در ادیان و ملل مختلف، پذیرفته شده است، در طول تاریخ، افراد زیادی بودهاند که عمرهای طولانی ـ حتی بیش از هزار سال ـ کردهاند، مانند: حضرت آدم علیه السلام 930(7) تا 1030سال(8) حضرت حوا ع 931 تا 1031سال(9) شیث، پسر آدم 912(10) تا 1040سال(11) و...
دو ـ امکان علمی عمر طولانی
بهرهگیری از آخرین دستاوردهای علوم زیستی و نظریههای جدیدی که درباره پیری و عوامل آن مطرح شده است، عمر طولانی را امری امکانپذیر و منطبق بر نظریههای علمی دانستهاند و بر همین اساس، عمر طولانی امام مهدی(عج) را بهصورت علمی، توجیه کردهاند.
سه ـ امکان عمر طولانی با اعجاز الهی
برخی نویسندگان برای اثبات امکان عمر طولانی امام مهدی(عج)، به قدرت بیپایان خدای تعالی در تحقق اراده خود استدلال کرده و این موضوع را یکی از مصداقهای اعجاز الهی دانستهاند. این استدلال، بر مقدمات زیر استوار است:
1. براساس دلایل قطعی و تردیدناپذیر، تعداد پیشوایان معصوم از نسل پیامبراکرم ص که جانشینان آن حضرت به شمار میروند، مشخص و معین است و هرگز از دوازده نفر تجاوز نخواهد کرد.
2. با شهادت امام یازدهم، امام حسن عسکری ع ، استمرار سلسله ولایت، تنها با وجود امام مهدی(عج) امکانپذیر خواهد بود.
3. امام مهدی عج، تحقق بخش وعده الهی، یعنی حاکمیت قسط و عدل و استقرار حکومت صالحان بر زمین است.
4. با توجه به نکات یاد شده، برای استمرار سلسله امامت و تحقق وعده الهی در حاکمیت صالحان، لازم است که خداوند متعال براساس قدرت بیمنتهای خود، عمری طولانی به امام مهدی عج عطا کند تا آن حضرت بتواند در روز موعود و پس از فراهم شدن زمینههای لازم، قیام عدالتگستر خود را آغاز کند.... معجزه طول عمر، از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنت برگرفته است، دور از انتظار و منحصر به فرد نیست.
پی نوشت : 2. کتاب الغیبه ص108. 3.کمال الدین و تمام النعمه ج2 باب 43ص533-639 4.الفصول العشره فی الغیبه الشیخ المفید ج3ص91-103 5.کتاب الغیبه ص78-87 6.همان ص258-260 7.تورات،سفر پیدایش باب پنجم بند5 8. تاریخ طبری ج1ص 81-83 9.همان ص84 10. تورات،سفر پیدایش باب5بند5 11. تفسیر القمی ج2ص243
آثار وجودی امام در دوران غیبت
پیامبر اکرم «ص» در پاسخ این پرسش که فایده وجود مهدی در عصر غیبت چیست، فرمودند ای والذی بعثنی بالنبوة انهم ینتفعون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب آری سوگند به خدایی که مرا به نبوت برگزید مردم از رهبری او در دوران غیبتش بهره میگیرند همانگونه که از خورشید به هنگام گرفتن و رفتن آن پشت ابر بهره میبرند:
1- امید بخشی: شیعه به وجود امام زنده عقیده دارد; هرچند او را نمی بیند، ولی خود را تنها نمیداند. رئیس یک جمعیت یا کشور، مادام که زنده است هر چند در سفر باشد، مایه حیات و حرکت و نظم و آرامش آنهاست ولی شنیدن از دست دادن او، گرد یاس و ناامیدی بر همه میپاشد. شیعه همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را که قافله دلها همراه اوست، میکشد; انتظاری سازنده و اثربخش که هر روز احتمال ظهور او را میدهد. در روایات بسیار زیادی در منابع مذهبی آمده که امام «عج» بطور مداوم در دوران غیبت، مراقب حال پیروان خویش است و طبق یک الهام الهی از اوضاع و احوال آنها آگاه میشود و بروایتی همه هفته، برنامه اعمال آنها به نظر او میرسد و از کردار آنها آگاه میشود.
2- پاسداری آیین خدا: مهدی «عج» حافظ اسرار الهی است و حامل حقیقت دین و سرانجام خواهد آمد و دلایل و نشانه های روشن پروردگار باطل نمی گردد.
3- تربیت یک گروه ضربتی آگاه: آنگونه که از روایات اسلامی بر می آید، گروه کوچکی از آماده ترین افراد که سری پرشور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص برای تحقق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند، با او در ارتباطند و از طریق این پیوند تدریجا ساخته میشوند و روح انقلابی بزرگتری کسب میکنند; انقلابی سازنده و بارور برای ریشه کن ساختن هرگونه ظلمی.
4- تاثیر روحانی و نامحسوس: میدانید که خورشید یک سلسله اشعه نامرئی دارد به نام اشعه مافوق بنفش و مادون قرمز و یک سلسله اشعه های مرئی که از ترکیب آنها با هم هفت رنگ معروف حاصل میشود. یک رهبر بزرگ آسمانی نیز، اگر پیامبر باشد یا امام علاوه بر تربیت تشریعی که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت میگیرد، نوعی تربیت روحانی از راه نفوذ معنوی در دلها و افکار دارد که می توان آن را تربیت تکوینی نامید.
5- ترسیم هدف آفرینش: هیچ عاقلی بدون هدف گام بر نمی دارد و هر حرکتی که در پرتو عقل و علم انجام گیرد در سیر، هدفی خواهد داشت. برای بیان بهتر مطلب مثالی می آوریم; در باغی در لابلای بوته های گل و درختان، علفهای هرز میروید. هرگاه به آبیاری آن گلهای زیبا و درختان تنومند می پردازیم، علفهای هرزه نیز سیراب میشوند و اگر گلها و درختان خشک شود، از آبیاری دست میکشیم. جهان آفرینش مانند باغ پر طراوت و انسانها مانند علفها و بوته های باغند و همان گروهی که هدف اصلی آفرینش را تشکیل میدهند، توجیه کننده هدف آفرینش و مایه نزول هر خیر و برکتند. پس وجود مبارک آن حضرت «عج» نیز همچون باران رحمت و فیض خداست اعم از اینکه در میان مردم آشکارا زندگی کند یا ناشناس بماند. چنانکه از معصومین ع نقل شده: بیمنه رزق الوری و بوجوده تثبت الارض و السماء به برکت وجود او مردم روزی میبرند و بخاطر او آسمان و زمین بر پاست.
6- امتحان و آزمایش مؤمنان : گروهی که ایمان محکمی ندارند، باطنشان ظاهر میشود و کسانیکه ایمان در اعماق دلشان ریشه کرده است به واسطه صبر و ایمان به غیب، ارزششان معلوم و به درجاتی نائل میشوند. بوسیله غیبت از بیعت کردن با ستمکاران محفوظ میماند. امام رضاع به حسن بن فضال میفرماید: گویا شیعیانم را میبینم که هنگام مرگ سومین فرزندم امام حسن عسکری ع، در جستجوی امام خود همه جا را میگردند، اما او را نمی یابند. حسن بن فضال گوید چرا غایب شود؟ امام ع می فرماید: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام کند، بیعت احدی برگردنش نباشد. به وسیله غیبت از خطر قتل نجات می یابد.
علل سیاسی و اجتماعی غیبت
شکی نیست که رهبری پیشوایان الهی به منظور هدایت مردم به سر منزل کمال مطلوب است و این امر در صورتی میسر است که آنها آمادگی بهره برداری از این هدایت الهی را داشته باشند. اگر چنین زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در بین مردم ثمری نخواهد داشت. متأسفانه فشارها و تضییقاتی که بویژه از زمان امام جواد ع به بعد بر امامان وارد شد، و محدودیتهای فوق العادهای که برقرار گردید به طوری که فعالیتهای امام یازدهم و دوازدهم را به حداقل رسانید نشان داد که زمینه مساعد جهت بهرهمندی از هدایتها و راهبریهای امامان در جامعه وجود ندارد. از اینرو حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم، غیبت اختیار کند تا موقعی که آمادگی لازم در جامعه به وجود آید. البته همه اسرار غیبت بر ما روشن نیست ولی شاید نکتهای که گفتیم رمز اساسی غیبت باشد. در روایات ما، در زمینه علل و اسباب غیبت، روی سه موضوع تکیه شده است:
الف ـ آزمایش مردم: یکی از سنتهای ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. امام موسی بن جعفر ع فرمود: هنگامیکه پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش بر میگردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش میکند . از سخنان پیشوایان اسلام بر میآید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی، از سختترین آزمایشهای الهی است . و این سختی از دو جهت است:
1 ـ اصل غیبت، که چون بسیار طولانی شود. برخی در اصل تولد و برخی دیگر در دوام عمر آن حضرت شک میکنند و جز افراد آزموده و مخلص و دارای شناخت عمیق، کسی بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقی نمیماند . پیامبر میفرماید: مهدی از دیده شیعیان و پیروانش غایب میشود و جز کسانیکه خداوند دلهای آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده در اعتقاد به امامت او استوار نمی مانند
۲ـ سختیها و فشارها ی ناگوار که در دوران غیبت رخ میدهد و مردم را دگرگون میسازد، بطوریکه حفظ ایمان و استقامت در دین، کاری سخت دشوار و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار گیرد
ب ـ حفظ جان امام : خداوند، به وسیله غیبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ کرده است،.
ج ـ آزادی از یوغ بیعت با طاغوتهای زمان: پیشوای دوازدهم، هیچ رژیمی را، حتی از روی تقیه، به رسمیت نشناخته و نمیشناسد. او مأمور به تقیه از هیچ حاکم و سلطانی نیست و تحت حکومت و سلطنت هیچ ستمگری در نیامده و در نخواهد آمد، چرا که مطابق وظیفه خود عمل میکند و دین خدا را به طور کامل و بی هیچ پرده پوشی و بیم و ملاحظهای اجرا میکند.
جهان عصر غیبت نیز همانند کلاس درس است. کلاسی که در ظاهر استاد در آن حضور ندارد. اما حرکات و سکنات هیچیک از دانش آموزانش از نگاه تیزبین استاد دور نیست و همه آنها باید به هنگام ظهور پاسخگوی شیطنتها یا بازیگوشی های خود باشند. در یکی از توقیعات خود می فرماید: فلیعمل کلّ امری ء منکم بما یقرب به من محبتّنا و لیتحنّب ما یدنیه من کراهتنا، و سخطنا، فإنَّ أمرنا بغتة. فجاءة حین لا تنفعه توبة، ولا ینجیه من عقابنا ندم علی حوبة پس هر یک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما می شود پیشه خود سازد و از هر آنچه که موجب خشم و....
آری، همه ما در آزمونی بزرگ واقع شده ایم. آزمونی که اگر از آن سربلند بیرون آییم برترین مردم همه روزگاران خواهیم بود. و اگر از عهده آزمون برنیاییم فردای ظهور باید در برابر حجت خدا پاسخگو باشیم. پس بیاییم از همین امروز و پیش از آنکه واقعه ناگهانی ظهور فرا رسد خود را برای پاسخگویی در برابر امام عصر(ع) آماده کنیم؛ چرا که فردا خیلی دیر است.
اندیشه حیاتبخش مهدویت و آسیبهای دوران غیبت
برداشتهای انحرافی از مقوله انتظار فرج، افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر (عج)، طرح مباحث غیر ضروری، شتابزدگی و تعجیل، توقیت و تعیین وقت ظهور، تطبیق نادرست نشانه های ظهور، افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت، ملاقات گرایی، آرزوگرایان بی عمل، عاشق نمایان دنیا خواه، مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه، عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام و فعالیتهای غرب و مستشرقان، از آسیبهای حوزه مهدویت است. حرکت امام زمان (عج) مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق (ع فرمود: قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب از فرط خستگی و مبارزه پی در پی بر روی زینها نیست.
قیام امام زمان (عج) زمینه سازی و آمادگی می طلبد. چنانکه در روایات، عده ای به عنوان زمینه سازان حکومت مهدی(عج) نام برده شده اند فیُوطِئون لِلمهدی یَعنی سُلطانه. در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است: انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان... اولئک المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاة الی دین الله سرّاً و جهراً... آنان خستگی ناپذیرند، در آشکار و نهان، دیگران را به دین خدا فرامی خوانند. اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است. این دیدگاه که هدف، وسیله را توجیه می کند، از نظر دین کاملاً اشتباه است؛ زیرا همانطور که حکومت حضرت مهدی عج ریشه کن کننده ظلم و جور و برپا کننده عدل است و از قلدری و قساوت، تهی می باشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد؛ بدیهی است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ظلم فراگیر به وجود آید. نگاهی کوتاه و گذرا به جهان نشان میدهد که ظلم، عالم را فرا گرفته است، عده ای ظالمند و بسیاری مظلوم.
از طرفی هیچ منافاتی ندارد که در کنار این ظلم و جور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آینده ساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. امام صادق(ع) می فرماید: ...لا و الله لایأتیکم حتی یشقی من شقی و یسعد من سعد؛ این امر فرج تحقق نمی پذیرد تا اینکه هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند. از سوی دیگر، بدیهی است که آیات و روایات، ما را به مبارزه با ظلم و ستم فراخوانده اند. پیامبر گرامی اسلام فرموده اند: یکون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم کشاهر سیفه فی سبیل الله در آخر الزمان، گروهی معصیت میکنند و میگویند خدا برای آنان چنین مقدّر کرده. کسیکه اینها را رد کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است. در مورد بطلان هر پرچمی قبل از ظهور، گفتنی است بطلان همه قیامها، فعالیتها و جریانهای قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام و پرچم در روایات، بطلان قیامی است که به نام حضرت مهدی(عج) صورت گیرد، چنانکه قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تائید شده اند.
آیا امام زمان (عج) در زمان غیبت به نیازهای مادی انسان (خوردن و خوابیدن و ...) نیاز دارد؟
خداوند متعال همهی رسولان و هادیان بشر را از میان و از جنس خودشان برگزید و ارسال نمود تا هدایت، الگوپذیری و اطاعت برای بشر سهل و ممکن باشد لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ (آل عمران164) خداوند بر اهل ایمان منّت گذاشت که رسولى از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از آلایش و نقص پاک گرداند و احکام شریعت و حقایق حکمت را به آنان بیاموزد، هر چند از پیش، گمراهى آنان آشکار بود. لذا برای این که از سویی انسانهای عوام با دیدن علم، قدرت، هیبت، عظمت، معجزات و سایر کمالات انبیای الهی گمان نکنند که شاید او از جنس بشر نیست و متفاوت است و از سوی خناسان جوساز، مفتری و شایعه پراکن، به دیگران القاء نکنند که او بشر نیست، پس نمیتواند نیازهای ما را درک نماید، مؤکداً به همه رسولان گرامی خود امر فرمود تا تصریح نمایند که بشری مانند آنها هستند: قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلىمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما کانَ لَنا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (ابراهیم11) رسولان باز به آنها (کافران) پاسخ دادند که، آرى ما هم مثل شما بشرى بیش نیستیم ولیکن خدا هر کس از بندگان را بخواهد به نعمت نبوّت منّت مىگذارد (و بوحى خود برمىگزیند) و ما را نرسد که آیت و معجزى الّا به اذن و دستور خدا بیاوریم. مؤمنان باید به خدا در هر حال توکّل کنند.
و باز برای این که نگویند: لابد این پیامبر آخرالزمان که دینی جهانی آورده است، متفاوت است، به ایشان نیز امر فرمود تا تأکید نماید بشری مانند سایر آحاد بشر است:قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف110) بگو من فقط بشرى هستم همانند شما، که به من وحى مىشود، حق این است که خداى شما یگانه است پس هر که امید دارد که به پیشگاه پروردگار خویش رود باید عمل شایسته کند و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
ائمهی اطهار ع و نیز حضرت امام مهدی عج نیز از این قاعده مستثنیٰ نمیباشند. ایشان نیز بشری مانند سایر آحاد بشر و اولاد آدم ابوالبشر هستند. دارای جسم و روح میباشند، لذا همهی نیازهای مادی بشر (مثل خوردن، خوابیدن، پوشیدن و ...) در ایشان نیز وجود دارد و در بشر بودن ایشان فرقی بین دوران غیبت و ظهور نیست. زندگی ایشان چه در غیبت و چه در ظهور مانند زندگانی پیامبر اکرم و سایر معصومین ص است. اگر آنها غذا میخوردند، میخوابیدند، بیمار میشدند، بهبود مییافتند، در مسکنی مأواء بر میگزیدند، به جنگ میرفتند، شاد یا غمگین میشدند، از خوف خدا اشک میریختند، شناخته شده و ناشناس به مستمندان و نیز متوسلین به درگاهشان رسیدگی مینمودند و...، امام زمان (عج) نیز همینطور میباشند.
نقاط مشترک میان شیعه و اهل سنت در مسئله مهدویت
از نگاه اهل سنت، مهدی منتظر(عج) از آل البیت است و زمانی میآید که اختلافات و تفرقهها و ضعف دین و عقیده ایجاد میشود. او میآید تا قدرت و سربلندی اسلام را به آن بازگرداند. از نظر شیعه نیز مهدی(عج) از اهلبیت محمد(ص) است. مهدی(عج) هم نزد شیعه و هم اهل سنت از اهل بیت رسول خدا(ص) است و این از نقاط مشترک جدی و مهم است. او میآید که قوت و مَجد اسلام را بازگرداند و این از نقاط مشترک فریقین است. پس هیچ اختلافی میان اهل سنت و شیعه در اصل این قضیه وجود ندارد.
مهدی موعود در روایات اهل سنت: ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: و قد وقع اتفاق الفرق من المسلمین اجمعین علی ان الدنیا والتکلیف لاینقضی الا علیه... تمام فرقههای مسلمانان اتفاق دارند که دنیا و تکلیف به پایان نمیرسد مگر اینکه مهدی ظهور نماید. قابل ذکر است که ابن ابی الحدید معتزلی سخن از اتفاق نظر در بین مسلمانان آورده که بر وجود مهدی(عج) اتفاق دارند. این اتفاق نظر در تمامی ادیان و اقوام مختلف وجود دارد و همگی به ظهور موعود اعتقاد دارند که در کتب مقدسه آنها چگونه به ظهور موعود مصلح جهانی بشارت داده شده است. محمد امین سویدی میگوید: الذی اتفق علیه العلما ان المهدی هو القائم فی آخر الوقت، و انه یملا الارض عدلاه، والاحادیث فیه وفی ظهوره کثیره (آنچه مورد اتفاق همه دانشمندان است این است که مهدی(عج) کسی است که در آخر الزمان قیام میکند و زمین را از عدل پر مینماید و روایات درباره حضرت مهدی(عج) و ظهور او فراوان است) (منتخب الاثر) ابوفداءابن کثیر در نهایه میگوید: فصلی است در ذکر مهدی(عج) که در آخر الزمان ظهور میکند. او یکی از جانشینان پیامبر و پیشوایان هدایت شده میباشد که احادیث نبوی درباره او سخن میگوید و بیان میدارد که وی در آخر الزمان خواهد بود. علامه آلوسی در غایت المواعظ میگوید: بر اساس صحیحترین گفتهها نزد اکثر اندیشمندان، ظهور مهدی از جمله نشانههای قیامت است و نظر برخی از اهل فضل که آمدن وی را انکار نمودهاند فاقد ارزش و اعتبار است.
قرمانی دمشقی در کتاب خود (اخبار الدول و آثار الاول) گفته است: دانشمندان بر این عقیده اتفاق دارند که مهدی همان قیام کننده در آخر الزمان است و اخبار ظهور وی را تاکید میکنند و بر پرتو افشانی نور او هماهنگی دارند. ظلمت و تاریکی روزگاران با ظهور او به روشنایی بدل خواهد شد و پرتو عدالتش سراسر جهان را تابناکتر از ماه تمام نور افشانی خواهد نمود (الامام المهدی عند اهل سنه ج1 و عصر ظهور ص410). حافظ محمد بن یوسف گنجی شافعی درباره امام عسکری میگوید: و خلف ابنه و هو الامام المنتظرعج از خود فرزندی بجای گذاشت که همان امام منتظر است. محیی الدین عربی در کتاب الفتوحات المکیه خود آورده است: بدانید خروج مهدی حتمی است. خروج نمیکند تا زمین پر از جور و ظلم شده باشد. آن گاه آن را پر از عدل و داد خواهد کرد... او ا ز عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه است. جدش حسین بن علی بن ابی طالب و پدرش حسن عسکری فرزند امام علیالنقی ... و همنام رسول خداوند است. مسلمانان با او بین رکن و مقام بیعت میکنند (فتوحات مکیه باب366) (الامام المهدی عند اهل سنه ج1)
همچنین شمس الدین قرطبی خبر از حکومت حضرت مهدی (عج) میدهد و میگوید: پادشاهانی که بر سراسر دنیا حکومت نمودند 4 نفرند (2 نفر مومن و 2 نفر کافر) 2 نفر مومن حضرت سلیمان و اسکندر بودند و 2 نفر کافر نمرود و بخت النصر و در آینده نفر پنجمی هم از این امت تمام جهان را مالک خواهد شد و او حضرت مهدی (عج) است). فضل بن روزبهان در سلامهایی که بر هر یک از امامان از ذریه رسول خدا(ص) میدهد به اینجا میرسد سلام علی القائم المنتظر ابی القاسم شیخ عبدالله شبداوی شافعی که از بزرگترین و معروفترین علمای مصر و دارای مقام بالایی در این کشور بوده و در سال 1137 به ریاست جامع الازهر رسیده در کتاب معروف خود (الاتحاف بحب الاشراف) درباره حضرت مهدی(عج) مینویسد: دوازدهمین امام از امامان، ابوالقاسم حجت است. گویند مهدی منتظر اوست. حضرت مهدی(عج) در نیمه شعبان سال 255 متولد گردید و هم اوست که ملقب به مهدی و قائم و منتظر و خلف صالح و صاحب الزمان است و مشهورترین لقب او همان مهدی(عج) است. قاضی بهلول افندی درباره ولادت تا ظهور حضرت مهدی(عج) میگوید: ولادت امام دوازدهم در 15 ماه شعبان سال 255 بود. اسم مادرش نرجس است. برای او دو غیبت است؛ یکی صغری و دیگری کبری
امام مهدی (عج) در احادیث شیعه و سنی
شناخت دین بر دو پایه استوار است. عقل و نقل
عقل؛ عقل بشر محدود است و کلیات را درک میکند و پاسخگوی بسیاری از سۆالهای انسان نیست. به عنوان مثال: عقل به ما میگوید به صورتی باید از نعمت دهنده تشکر کرد ولی چگونگی این شکر گذاری را بیان نمی کند.
نقل؛ نقل از قرآن و سنت تشکیل شده است. قرآن مانند قانون اساسی است و بیان امور جزیی را به سنت واگذار کرده است. مثال: در قرآن وجوب نماز و اینکه نماز انسان را از بدی و زشتیها باز میدارد، آمده است(1) ولی چگونه انجام دادن و تعداد رکعتهای آن را سنت و احادیث پیشوایان معصوم بیان میکند. در نتیجه سنت در میان منابع ما نقش ویژهای دارد. حالا ببینیم مهدویت چقدر و چگونه در آن بیان شده است.
با نگاهی کلی به احادیث میبینیم بیش از 50 نفر از صحابه روایات مربوط به امام مهدی عج را از رسول گرامی ص نقل کردهاند. برخی از محققان 1941 روایت را بدون تکرار از پیشوایان معصوم در مورد مهدویت جمع آوری کردهاند که 560 حدیث آن از پیامبر اکرم ص نقل شده(2) کتابهای زیادی قبل و بعد از ولادت امام مهدی عج در مورد ایشان نوشته شده. گروهی از عالمان شیعی و سنی بنابر کثرت روایات قایل به تواتر این اخبار در مورد آمدن امام مهدی عج شدهاند. محمد بن حسین آبری شافعی (363ق) در کتاب مناقب شافعی میگوید: اخبار بشارت رسول خدا ص به آمدن «مهدی» به دلیل کثرت مخبران و راویان به حد تواتر رسیده است.(3) روایات نقل شده در مورد امام مهدی عج را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد.
1. روایات تفسیری: روایاتی که در ذیل آیاتی از قرآن نقل شده و آنها را بر مهدویت تطبیق کردهاند.
2. روایات اخباری: احادیثی که از آینده خبر میدهند مانند: وقوع غیبت، علایم ظهور، دوران حکومت.
3. روایات تبیینی: روایاتی که بیان کننده دلایل غیبت، اهمیت انتظار، وظایف منتظران و... هستند.
4. روایات تاریخی: احادیثی که نسب و ولادت و معجزات امام مهدی عج را مطرح میکنند. هم اکنون قرآن کریم بدون هیچگونه تحریفی در میان ما است، اما از اهل بیت، هم اکنون چه کسی در کنار قرآن است تا مسلمانان با پیروی از این دو چیز گرانبها هرگز دچار گمراهی و انحراف نشوند؟ عالمان شیعی و اهل سنت از پیامبر اکرم ص نقل کرده اند که فرمودند: مهدی از عترت و اهل بیت من و از فرزندان فاطمه است از نگاهی دیگر احادیث مربوط به مهدویت به دو دسته تقسیم میشوند:
1. احادیث عام : روایاتی که موضوعاتشان بیان جانشینی رسول خدا ص است مانند: حدیث ثقلین- حدیث دوازده خلیفه و حدیث؛ هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مرگش جاهلی است(4)
بیان حدیث ثقلین
حدود 34 نفر از صحابه پیامبر گرامی اسلام و بسیاری از بزرگان شیعه و سنی مانند: مسلم، ترمذی و احمد بن حنبل این حدیث را نقل کردهاند(5) مضمون و ترجمه این حدیث شریف: پیامبر اکرم در آخرین روزهای زندگانی خود در جمع مسلمانان فرمودند: من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت میگذارم، اگر از این دو پیروی کنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از این دو مهم تر از دیگری است. اولی کتاب خدا که ریسمانی متصل از آسمان به زمین است و دومی عترت و اهل بیتم این دو از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد. پس بنگرید با این دو چگونه برخورد کنید. بنابر گفتار عالمان شیعی و سنی مراد از اهل بیت حضرت علی و فاطمه و فرزندان آنان میباشند که پیامبر اسلام در جاهای مختلف آنان را به عنوان اهل بیت خود معرفی کردند.(6)
هم اکنون قرآن کریم بدون هیچگونه تحریفی در میان ما است، اما از اهل بیت، هم اکنون چه کسی در کنار قرآن است تا مسلمانان با پیروی از این دو چیز گرانبها هرگز دچار گمراهی و انحراف نشوند؟ عالمان شیعی و اهل سنت از پیامبر اکرم ص نقل کرده اند که فرمودند: مهدی از عترت و اهل بیت من و از فرزندان فاطمه است(7) در نتیجه هم اکنون امام مهدی عج مصداق این حجت و عدل قرآن میباشد و پیروی از او بر ما لازم است.
2. احادیث خاص : مراد از آن، احادیثی است که در مورد مهدویت وارد شده است. در این زمینه بسیاری از مسایل مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است به صورتی که اگر «مهدی» با ویژگیهای مطرح شده در روایات، از کنار کعبه، خانه خدا قیام خود را آغاز کند، تمامی مسلمانان اعتراف به آمدن او میکنند.
بیان موارد مشترک : فراگیری عدل و داد در بسیاری از روایات مربوط به حضرت بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام ص نقل میکند؛ مهدی از من است. او زمین را از عدل و داد پر میکند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است
1. اصل مهدویت؛ در روایات فریقین در حد تواتر آمده است در آخرالزمان شخصی به نام «مهدی» از فرزندان پیامبر قیام خواهد کرد. ابن حجر عسقلانی میگوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه «مهدی» از این امت است(8)
2. وجوب اعتقاد به مهدی؛ یکی از واجبات مهم در دین اسلام اعتقاد به آمدن «مهدی» است به صورتی که منکر خروج او کافر معرفی شده است. جابر بن عبدالله از پیامبر ص نقل میکند: کسی که منکر خروج مهدی عج باشد، به آنچه بر محمد ص نازل شده، کافر گردیده است(9)
3. جهانی بودن دعوت و حکومت او؛ بر این مسأله آیات قرآن نیز دلالت دارد(10)
4. عدالت گستری امام مهدی عج فراگیری عدل و داد در بسیاری از روایات مربوط به حضرت بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اسلام ص نقل میکند؛ مهدی از من است. او زمین را از عدل و داد پر میکند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است(11) هم نام پیامبر ص بودن مهدی عج و بیعت میان رکن و مقام در آغاز قیام او و نزول عیسی بن مریم ع در زمان امام مهدی عج و اقتدا کردن به او در نماز و خسف بیداء و فراوانی نعمت در زمان او و مشخصات ظاهری امام و از فرزندان فاطمه بودن مهدی عج و... از موارد دیگر مشترک میان شیعه و اهل سنت است. تنها فرق میان علمای شیعه و سنی در مهدی نوعی و شخصی است. شیعیان معتقدند امام مهدی عج فرزند امام حسن عسکری ع و امام دوازدهم میباشد و هم اکنون زنده است و از عمر او بیش از هزار سال میگذرد ولی اهل سنت اعتقاد به مهدی نوعی دارند یعنی «مهدی» با این ویژگیها در آخرالزمان خروج و عدل و داد را در سراسر زمین پیاده خواهد کرد(12)
پی نوشت: 1- نساء103- عنکبوت45. 2- به معجم احادیث امام المهدی مراجعه شود. 3- التذکره، ج1، ص 701 4 - صحیح بخاری، ج5، ص13- صحیح مسلم، ج6، ص21. 5- صحیح مسلم، ج4، ش2408- سنن ترمذی، ج5، ش1788- عبقات الانوار، ج2، ص824. 6- الدر المنثور، ج6، ص606- سنن ترمذی، ج5، ص352- صواعق المحرقه، باب9، ص121. 7- عقدالدرر، ص35- الحاوی للفتاوی، ج2، ص85- مسند احمد، ج1، ص376- کمال الدین، ج1، ص287. 8- فتح الباری، ج5، ص362. 9- الحاوی للفتاوی، ج2، ص83. 10- توبه33- صف9- فتح28- نور55- انبیاء/105. 11- سنن ابی داوود، ج4، ص107 ص4285. 12 .ر ک ، امام مهدی در احادیث شیعه و سنی، جمعی از نویسندگان .
گفتمان مهدویت ، محور وحدت شیعه و سنی
موضوع مهدویت در میان تمام ادیان و مذاهب به نوعی مورد اشاره و تأکید قرار گرفته و نقطه مشترک همه آنها بشمار می رود. در دین اسلام نیز مهدویت، اعتقاد اصلی شیعیان بشمار می رود اما در عین حال اهل سنت نیز بدان عقیده مند هستند، بطوری که احادیث فراوانی در مجامع روایی آنان یافت می شود که به این موضوع پرداخته است. اصل موضوع مهدویت و امام منتظر و انتظار فرج و تحول عمیق و گسترده جهانی و ظهور عدالت گستری و تحقق وعده الهی و وعده پیامبران عظیم الشأن الهی و قرآن کریم و ائمه هدی ع و تحقق آرمانهای ریشه دار عدالتخواهانه و آزادیخواهانه جوامع بشری و سیر تکامل جوامع انسانی از لحاظ عقل و منطق و عقلا و خردمندان و متدینین به ادیان الهی و پیروان اسلام عزیز و امت خاتم الانبیاء(ص) جای ابهام و تردید نبوده و نیست و شواهد و قرائن عقلی و نقلی و تاریخی و تجربی کاملا آن را تأیید نموده و بر آن دلالت دارد. روایات فراوان وارده از اهل بیت علیهم السلام و روایات وارده در کتب اهل سنت نیز در این خصوص خارج از حد تواتر است و در اصل موضوع، برای کسی جای تردید و شبهه باقی نمی گذارد. از جمله در کتاب شریف کنزالعمال در ج14 قریب 60 روایت درباره امام عصر(عج) نقل نموده و احادیث 38651 تا 3909 درباره حضرت مهدی(عج) به این موضوع اختصاص یافته است. از قول رسول اعظم(ص) نقل شده :
1- المهدی منا اهل البیت یصلحه الله فی لیله مهدی از ما خانواده اهل البیت(ع) است و خداوند امر او را در یک شب اصلاح می فرماید.
2- المهدی منا أجلی الجبین اقنی الانف یملأ الأرض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جوراً مهدی(عج) از ما خانواده است. پیشانی او و بینی او کشیده و زیبا است. زمین را پر از عدل و داد می کند پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد.
3- المهدی من عترتی من ولد فاطمه مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه است.
4- نحن سبعه من ولد عبدالمطلب ساده اهل الجنه انا و حمزه و علی و جعفر و الحسن و الحسین و المهدی ما هفت تن از فرزندان عبدالمطلب هستیم که سادات اهل بهشت هستیم.من وحمزه وعلی وجعفر وحسن وحسین و مهدی(عج)
5- در پایان پس از آنکه حدیثی را نقل نموده که در آن آمده و لامهدی الا عیسی بن مریم می فرماید: و الاحادیث فی التضیص علی خروج المهدی من ولد فاطمه اصح من هذا الحدیث فالحکم بهادونه احادیث در نص و تصریح بر اینکه مهدی موعود که خروج و قیام خواهد کرد از عترت آن بزرگوار و از فرزندان فاطمه(س) است متاسفانه در موضوع امام زمان(عج) بسیاری به نقد و ایراد یا اتهام و ادعا پرداخته اند و غالباً راه افراط و تفریط پیموده و سخن از موهوم بودن و یا ضعف روایات و یا مخالفت با عقل و یا سوءاستفاده مدعیان و مانند آنها گفته اند که چه بسا برخی از ادعاها قابل توجه باشد و طرح موضوع و مسائل مربوط نباید زمینه ساز سوءاستفاده مدعیان دروغین مهدویت شود و یا نباید به مطالب ضعیف و خواب و مانند آن استناد شود و یا در جمع روایات باید تأمل و تدبر لازم مبذول گردد تا بهانه دست دشمنان داده نشود. لیکن اگر طلای ناب نبود مطلا معنا نداشت. و اگر صدق در عالم نباشد کذب مفهوم نخواهد یافت؛ بنابراین خود این ادعاها و اتهامات بهترین دلیل بر حقیقت و حقانیت موضوع است. موضوع امام زمان(عج) یک امر غیبی و الهی است و از اراده و اختیار انسانها خارج است و آیه شریفه الذین یومنون بالغیب با آن حضرت تفسیر شده است و بنا نیست همه اسرار کاخ آفرینش در اختیار ما قرار گیرد و ما بتمامی خزائن غیب و شهود واقف گردیم
آخرین دولت
امام باقر (ع) می فرمایند: دولتنا آخرالدول دولت ما آخرین دولت است. سپس در پایان کلام خویش می فرمایند: و هو قول الله عز و جل «والعاقبه للمتقین» (اعراف128) این همان سخن خداوند است که می فرماید: عاقبت از آن پرهیزکاران است. همچنین روایت شده که امام صادق (ع) در بسیاری از اوقات این شعر را زمزمه می کردند که: لکل اناس دوله یرقبونها و دولتنا فی آخر الدهر تظهر هر مردمی را دولتی است که منتظر آن هستند و دولت ما در پایان روزگار آشکار می شود.در پاره ای از روایات، این حقیقت با عبارت عاقبت از آن ما خواهد بود آمده و آیه شریفه و العاقبه للمتقین به همین حقیقت تفسیر شده است، این مسئله را در کلام امام باقر(ع) به وضوح می بینیم. امام حسن(ع) نیز این حقیقت را یاد کرده اند و امام علی(ع) آن را تأیید نموده اند. ابن سیرین می گوید: از تنی چند از بزرگان بصره شنیدم که گفتند: علی بن ابیطالب(ع) پس از جنگ جمل ناخوش گردید و نتوانست در نماز جمعه شرکت کند. لذا به فرزندش حسن (ع) فرمود: تو برو و نماز جمعه را با مردم بخوان. حسن (ع) به مسجد آمد و بر فراز منبر رفت. او ابتدا حمد و ثنای الهی را بجای آورد، شهادتین گفت، بر رسول خدا درود و صلوات فرستاد و فرمود: «ای مردم! خداوند، نبوت را در میان ما قرار داد و ما را بر خلق خویش برگزید و مقدم داشت و کتاب و وحی خود را بر ما فرو فرستاد. به خدا قسم که هر کس چیزی از حق ما کم گذارد، خداوند در دنیا و آخرت از حق او بکاهد، و هیچ دولتی ضد ما نباشد، مگر این که عاقبت از آن ما باشد.
آنگاه این آیه را خواند که: و لتعلمن نباه بعد حین؛(ص88) و قطعاً پس از چندی خبر آن را خواهید دانست.» در این کلام، امام حسن(ع) با بیان این جمله که عاقبت از آن ما است، به این حقیقت توجه می دهند که دولت اهل بیت، دولت آینده است.جالب این که امام علی(ع) سخنان فرزندشان را می شنیدند. پس از اتمام مراسم نماز و بازگشت امام حسن(ع)، امام (ع) به او نگاهی کرد و بی اختیار، اشکهایش برگونه هایش جاری شد و از فرزندش خواست که نزدیک آید و میان چشمانش را بوسید و این آیه را خواند که: ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم فرزندانی بودند، برخی از نسل برخی دیگر پدید آمده، و خدا شنوا و داناست (آل عمران/34) این برخورد امام علی(ع)، حکایت از تأیید سخن امام حسن(ع) دارد. همچنین نقل شده که در خطبه دیگری نیز امام حسن(ع) همین جملات را درباره دولت اهل بیت بیان کردند. از امام باقر (ع)نیز نقل شده که ایشان دولتهای دیگر را دولت حال نامیده اند و دولت اهل بیت را(دولت آینده)
ابوبکر حضرمی می گوید: وقتی امام باقر(ع) را نزد هشام در شام بردند، هشام، اهل بیت(ع) را به تفرقه افکنی متهم ساخت و بدین وسیله امام را بسیار توبیخ کرد. به دنبال وی حاضران مجلس نیز به نکوهشی امام(ع) پرداختند. وقتی آنان خاموش شدند، امام باقر(ع) برخاست و فرمود: ایها الناس، این تذهبون؟ او این یرادبکم؟ بنا هدی الله اولکم و بنایختم آخرکم. فان یکن لکم ملک معجل فان لنا ملکا موجلا. ای مردم به کجا می روید؟ و شما را به کجا می برند؟ به وسیله ما بود که خداوند پیشینیان شما را هدایت کرد و هدایت آیندگان شما نیز به وسیله ما انجام می شود. اگر شما سلطنت اکنون را دارید، حکومت ما حکومت آینده است. اهل بیت(ع) از دولت حضرت مهدی(ع) به عنوان آخرین دولت یاد کرده اند.
معنای آخرین دولت وقتی می گوییم حکومت حضرت مهدی(عج) آخرین دولت است، هم به این معنی است که آخرین و مترقی ترین اندیشه در باب حکومت و زمامداری است و هم به این معنی است که پس از آن، دولت دیگری حاکمیت نمی یابد و تا پایان تاریخ ادامه می یابد. امام باقر(ع) به دنبال این که می فرمایند: دولت ما آخرین دولت است، چنین ادامه می دهند: و لم یبق اهل بیت لهم دول الاملکلوا قبلنا. هیچ خاندان دارای حکومتی باقی نمی ماند، مگر این که قبل از ما به حکومت می رسند. امام صادق(ع)نیز در همین رابطه می فرمایند: ما یکون هذا الامر حتی لا یبقی صنف من الناس الا و قد ولوا علی الناس... ثم یقوم القائم بالحق و العدل این امر (حکومت ما اهل بیت) فرا نرسد تا اینکه همه گروهها بر مردم حکومت کرده باشند... آنگاه قائم(ع)قیام می کند و حق و عدالت را برپا می دارد. کلام امام صادق(ع) وضوح بیشتری دارد.آنچه از این دو حدیث بر می آید این است که همه گروهها و صاحب نظراتی که درباره حکومت، ایده و نظریه ای دارند، به حکومت می رسند و پس از همه آنها، نظریه امامت حاکمیت می یابد. جالب این که این جمله از قرآن کریم، فراز پایانی آیه ای است که در آغاز آن چنین آمده است: ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد. این فراز از آیه، نیز مربوط به حکومت حضرت مهدی(عج) است و لذا تأییدی است بر این فراز العاقبه للمتقن هم مربوط به حکومت حضرت مهدی(عج) است و با تفسیر معصوم (ع) مفهوم آن این است که پس از دولت مهدوی، دولت دیگری وجود ندارد. برخی از تعبیرهایی که در روایات در مورد دولت و حکومت امام مهدی(ع) آمده به شرح زیر است:
1. «دولت جهانی» که اشاره به قلمرو حکومت دارد؛
2. «دولت عدالت» که اشاره به بسط عدالت در زمان حاکمیت این دولت دارد؛
3. «دولت کریمه» که اشاره به محوریت کرامت انسان در این دولت دارد و به طور مشخص بیان شده که کرامت مداری یعنی عزت اسلام و مسلمین از یک سو و ذلتف نفاق و منافقان از سوی دیگر؛
4. «دولت صالحان» که اشاره به صالح بودن زمامداران آن است؛
5. «دولت حق» که اشاره به حقمداری این دولت و نتیجه آن؛ یعنی بسط حق و رفع باطل است؛
6. «دولت مستضعفان» که اشاره به حاکمیت یافتن کسانی دارد که از سوی صاحبان زر و زور و تزویر به استضعاف کشیده شدهاند؛
7. «دولت امنیت» که اشاره به امنیت فراگیر در آن دولت است؛ امنیتی که هم اجتماعی است و هم ایمانی؛
8. «دولت رفاه» که اشاره به فراگیری رفاه در پهنه زمین است و ...
حضرت حجت (عج)؛ موعود بشریت ؛ نسب حضرت مهدی (عج):
بررسی شخصیت و نسب حضرت مهدی (عج) و نیز شناخت علائم و شرایط ظهور و اوضاع جهان بعد از ظهور با تکیه بر منابع روایی و حدیثی اهل سنت .
در منابع حدیثی اهل سنت : ابن ابیالحدید میگوید ما هم قبول داریم، شیعه هم قبول دارد. با این تفاوت که اهل سنت میگوید ضرورت ندارد که آن امام فعلا حیات داشته باشد بلکه به وقت خودش متولد خواهد شد و این کار را انجام خواهد داد؛ ... لا یلزم ان یکون موجودا بل یکفی فی صحه هذا الکلام ان یخلق فی آخر الوقت... پس ما با برادران اهل سنت در اصل ظهور مهدی (عج) اختلاف نداریم و اینکه از ولد امام حسین ع است. این هم اتفاق نظر است. نقطه فارق بین ما و اهل سنت این است که شیعه یک فلسفه دارد و آن فلسفه، وجود واسطه در فیض است. شیعه عقیدهاش این است که پیوسته بایستی حجت حق به طور حی و زنده در روی زمین باشد تا واسطه برکات و فیوضات الهی برای همه جهانیان باشد.
مکرر نقل شده که حضرت مهدی (عج) از سلاله و اهل بیت رسول اکرم (ص) و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ ابوسعید خدری نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: مهدی از ما اهل بیت است (حاکم نیشابوری مستدرک ج4 ص600). از ام سلمه نقل شده که گفته است شنیدم که رسول خدا (ص) از مهدی سخن می گوید و سپس فرمود: مهدی حق است و او از فرزندان فاطمه است. همنامی حضرت مهدی (عج) با رسول اکرم (ص) نیز در منابع حدیثی اهل سنت مورد توجه قرار گرفته؛ چنانکه از ابن مسعود نقل شده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه مردی از اهل بیت من بر عرب، حکومت کند که نامش، همنام من است (ترمذی سنن ص885). مسئله نسب حضرت مهدی (عج) و اینکه وی از عترت رسول اکرم (ص) است، چنان متقن است که قرطبی، از علمای اهل سنت در مورد این مطلب ادعای تواتر کرده و نوشته است: اخبار صحیح تواتر دارد بر اینکه مهدی از عترت رسول خدا (ص) است (الجامع لاحکام القرآن ج8، ص121).
حوادث قبل از ظهور ائمه شیعه (ع)، در روایات متعددی به بیان نشانه های ظهور حضرت حجت (عج) اشاره کرده اند؛ از بین این نشانه ها، پنج مورد به عنوان علائم حتمی ظهور معرفی شده اند که عبارتند از: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه آسمانی، خسف بیداء و قتل نفس زکیه (صدوق کمال الدین ص650). تعداد زیادی از نشانه ها نیز به عنوان علائم غیر حتمی معرفی شده اند که به وفور در احادیث ائمه اهل بیت (ع) یافت می شود. توضیح مختصری از علائم حتمی را می توان این گونه بیان کرد: سفیانی، فردی از اولاد و احفاد ابوسفیان است که از منطقه شام به قصد حمله به سرزمین حجاز و جنگ با حضرت مهدی (عج) و قتل عام شیعیان، خروج می کند. در مقابل وی، یمانی جهت مقاومت و سرکوب وی از یمن خروج می کند. صیحه آسمانی، ندای جبرئیل است که بر حقانیت امیرالمؤمنین (ع) دلالت دارد و در پی آن، ندای دیگری از ابلیس شنیده می شود که مخالف با ندای جبرئیل است که سبب هدایت حقجویان و مایه تحیر سرگشتگان است. نشانه دیگر، خسف بیداء است که به فرو رفتن سپاه سفیانی در زمین در منطقه بیداء مابین مکه و مدینه اشاره دارد و قتل نفس زکیه نیز به ریخته شدن خون حرام در ماه حرام (ذی حجه) و در شهر حرام (مکه) اشاره دارد.
تطبیق روایات اهل سنت با بخشی از نشانه های ظهور در منابع شیعی است که در اینجا به عنوان نمونه، چند روایت از احادیث اهل سنت که به جریان سفیانی اشاره دارند، مشروح هر یک از نشانه ها را می توان در کتبی نظیر «العرف الوردی فی اخبار المهدی» از سیوطی، «النهایه فی الفتن و الملاحم» تالیف ابن کثیر، «کنزالعمال» تالیف متقی هندی و... از تالیفات بزرگان اهل سنت، احادیثی از ام سلمه، عایشه و حفصه، همسران پیامبر (ص) در باب موضوع سفیانی از رسول اکرم (ص) نقل شده. ام سلمه، همسر پیامبر (ص) نقل کرده که رسول اکرم (ص) فرمود: با مردی از امت من در بین رکن و مقام بیعت می شود که تعداد بیعت کنندگان هم تعداد اهل بدر است و سپس برگزیدگان عراق و نیکان شام به سمت وی می آیند و سپاهی نیز از شام (به قصد حمله) به سمت وی می آید و هنگامی که به بیداء می رسند در زمین فرو می روند (حاکم نیشابوری مستدرک ج4 ص478). عایشه نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: لشکری بر کعبه حمله می کند و آن لشکر در زمین فرو برده می شود (بخاری صحیح ج 2 ص 493و255) حفصه گوید که از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: این خانه از سپاهی که به قصد حمله به آن می آیند در امان می ماند؛ تا آنکه سپاه به بیداء برسد و همگی در زمین فرو برده شوند و از ایشان جز کسی که خبر آنها را برای دیگران ببرد، زنده نمی ماند (مسلم صحیح ص1180).
ظهور: در باب قطعیت و کیفیت ظهور نیز احادیث بسیاری از اهل سنت نقل شده که مطابق با روایات ائمه شیعه (ع) می باشد. ابن مسعود نقل کرده که رسول اکرم (ص) فرمود: مردی از اهل بیت من می آید که همنام من است. و سپس از ابوهریره نقل کرده که گفت: اگر از دنیا مگر یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می کند تا آنکه ظهور کند (ترمذی سنن ص885). شارح سنن ابن ماجه اشاره کرده که حدیث مذکور که در اینجا از قول ابوهریره نقل شده، بر مهدی موعود، حمل شده است (ابوالحسن سندی شرح سنن ابن ماجه ج3 ص349). ابوسعید خدری نقل کرده که رسول اکرم (ص) فرمود: قیامت بر پا نمی شود تا آنکه زمین پر از ظلم و جور و عداوت گردد؛ سپس مردی از اهل بیت من خروج می کند و زمین را سرشار از قسط و عدل می کند همان طور که از ظلم و عداوت پر شده بود (حاکم نیشابوری مستدرک ج4 ص600).
وقایع پس از ظهور: از جمله بارزترین وقایعی که پیرامون بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) بیان شده، پیامدهای نیکوی ظهور حضرت (عج) است که به سبب برپایی عدالت جهانی، نصیب همگان می گردد. از ابوهریره نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: زمین گنج هایش را خارج می کند که مانند استوانه های طلا و نقره هستند و سپس ابوهریره گوید: سارق با دیدن آن می گوید برای چیزی مانند این دستم قطع شده و قاتل می گوید در راه رسیدن به چنین چیزی مرتکب قتل شدم و قاطع رحم گوید به خاطر این، قطع رحم کردم و سپس به آن دعوت می شوند اما - از شدت بی نیازی - چیزی از آن را قبول نمی کنند (ترمذی سنن ص878). جابر گوید که رسول اکرم (ص) فرمود: در پایان امتم خلیفه ای خواهد بود که مال را با سخاوت فراوان می بخشد (مسلم صحیح ص1192). ظهور حضرت حجت (عج) علاوه بر خارج کردن گنج های زمین و بی نیازی مردم، آبادی و طراوت زمین را برای همگان به ثمر خواهد رساند. ابوسعید خدری نقل کرده که رسول اکرم (ص) فرمود: در آخر امتم مهدی قیام خواهد کرد؛ خداوند به سبب او باران نازل می کند و زمین، گیاهانش را خارج می کند و مهدی، مال را به طرز صحیح می بخشد و وسائل رفت و آمد زیاد شده و عمر ها طولانی می شود و از رسول اکرم (ص) نقل شده: وقتی او را دیدید با وی بیعت کنید ولو اینکه لازم باشد سینه خیز بر روی برف به سمتش بروید؛ پس به درستی که او خلیفه خدا، مهدی است (حاکم نیشابوری، مستدرک، ج 4، ص 510).
منابع و مآخذ:
- ابوالحسن سندی، محمد بن عبدالهادی، شرح سنن ابن ماجه، بیروت، دار المعرفة، 1430 ق
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح، ترجمه عبدالعلی نوراحراری، تربت جام، شیخ الاسلام احمد جام، 1387 ش
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، بیروت، دارالمعرفه، 1423 ق
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2009 م
- صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1363 ش
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364 ش
- مسلم، ابن حجاج، صحیح، بیروت، دار الکتاب العربی، 1431 ق
منجی طلبی در ادیان مختلف
در بسیاری از مکاتب فکری و مذهبی جهان که سابقه دیرینی نیز دارند توجه به مسئله منجی طلبی وجود دارد و بسیاری از ادیان غیر ابراهیمی نیز پایان تاریخ را با ظهور یک منجی آسمانی مقارن می دانند. در دنیای اسلام با توجه به آیات و روایات، این مصلح جهانی ، حضرت مهدی(عج) امام دوازدهم شیعیان میباشد که از نظرها غایب گشته و روزی به امر خداوند ظهور میکند و شیعه و اهل سنت به اتفاق به ظهور حضرت مهدی(عج) اعتقاد دارند. غیر از دین اسلام با نگاهی به افکار و عقاید ملل مختلف جهان مشخص میشود که تمامی ادیان و اقوام و مذاهب در انتظار مصلح موعود جهانی به سر میبرند ؛
ظهور منجی و ایرانیان باستان ایرانیان باستان معتقد بودند که گرزا سپه قهرمان تاریخی آنها زنده است و در کابل خوابیده و روزی بیدار میشود و قیام میکند تا جهان را اصلاح کند. علامه مجلسی در بحار در مورد اخباری که بر روی الواح و سنگ نوشتهها آمده است میگوید: زمانی که خبر شکست رستم فرخزاد در جنگ قادسیه به یزگرد ساسانی رسید و به او گفته شد رستم مرده است، او زن و فرزند خود را گرفته و فرار کرد و در ایوان مداین توقف کرد و گفت : سلام بر تو ای ایوان اینک از تو روی میگردانم ، یا من به تو باز خواهم گشت و یا مردی از فرزندانم. سلیمان دیلمی میگوید : از امام صادق (ع) در مورد این موضوع پرسیدم و گفتم که منظور یزدگرد از آن جمله چه میباشد؟ حضرت فرمودند: او صاحب قائم است که به امر خداوند ظهور میکند (مردی از فرزندانم). گروهی دیگر هم هستند که با وجود افسانه ها اعتقاد به ظهور کیخسرو دارند .
ظهور حضرت مهدی(عج) درکتب دینی زرتشتیان زرتشتیان اعتقاد داشتند که سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) ظهور خواهد کرد و آخرالزمان شروع میشود . اهورا مزدا که عالیترین درجه پرستش را در این دین دارد به مردمان خود وعده داد روزی سوشیانس ظهور میکند و جهانی را راه میاندازد که در آن راستگو بر دروغگو چیره خواهد شد. در بخش گاتها در مورد ظهور منجی آمده است" و هنگامی که سزای این گناهکاران فرا رسد پس آن گاه ای " مزدا" کشورت را بهمن در پایان برپا کند. از برای کسانی که دروغ را به دستهای راستی سپردند و خواستاریم از آنانی باشیم که زندگی تازه کنند. که در این متن بهمن همان حضرت مهدی(عج) میباشد که آنها انتظار ظهورش را میکشند
ظهور حضرت مهدی(عج) در کتب مقدس هندیان در کتب مذهبی هندیها هم به ظهور یک موعود منجی بشارت داده شده است که آنها در انتظارش به سر میبرند . در کتاب اوپانیشاد از کتب مقدسه هندیان چنین آمده است: این مظهر ویشنو مظهردهم در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنبالهدار در دست دارد ظاهر میشود و شروران را تماما هلاک میسازد و خلقت را از نو تجدید و پاکی را در رجعت خواهد داد. این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد در این جملات مقصود از مظهر ویشنو همان حضرت مهدی(عج) میباشد که در آخر الزمان ظهور میکنند و جهان را از بدیها پاک میسازند. در کتاب شاکمونی که از کتب مقدسه هندیان میباشد در مورد ظهور موعود چنین نوشته شده است: پادشاهی و دولت آخرین دنیا به فرزند سید خلایق در جهان "گشن" تمام شود و او کسی است که بر تمام کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند... بشارت ظهور مهدی (عج) در کتب دیگر هندیان هم آمده است و به حضرت مهدی (عج) با القاب و نامهای مختلف همچون جانشین آخر ممتاطا یعنی جانشین آخر حضرت محمد(ص) و نامهای دیگر اشاره شده است و آنها در انتظار این موعد به سر میبرند.
بشارت به موعود در کتب دینی مسیح: مسیحیان اعتقاد دارند که حضرت مسیح به صلیب کشیده شده و به شهادت رسیده است و در آخر الزمان اوست که نجات دهنده جهان است و خداوند او را زنده میگرداند تا به زمین بازگردد . البته این عقیده برخلاف آیات قرآن میباشد و در قرآن آمده است حضرت مسیح به نزد خداوند عروج نموده است (نسا 158). و طبق روایات آمده حضرت مسیح در هنگام قیام حضرت مهدی (عج) آشکار خواهد شد و به یاری حضرت مهدی (عج) خواهد آمد و روایت شده که پشت سر حضرت مهدی (عج) نماز میخواند. با توجه به اینکه آنها منتظر ظهور موعود خود هستند به بشارات آمده در کتب آنها اشاره میکنیم. انجیل به 4 دسته تقسیم شده است که به نامهای متی – مرقس – لوقا - یوحنا میباشد.
1 - انجیل متی و بشارت ظهور: و هنگامی که پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه خویش آید بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند... (انجیل متی ص24 باب25) در بخشی دیگر از انجیل متی به زمان ظهور اینگونه اشاره شده است که : اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس ... که این جملات دقیقا مانند احادیث و روایاتی است که در رابطه با زمان ظهور نقل شده است . مانند سخن گرانبار امام باقر (ع( که فرمودند کسی که زمان ظهور را مشخص میکند دروغگوست.
2 - بشارت ظهور و انجیل یوحنا در میان سخنانی که در یوحنا دیده میشود اشاره به ظهور موعود میشود پسر انسان ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبور میباشند آواز او را خواهند شنید. همچنین به بخشها یی از علائم ظهور اشاره میکند که کاملا مطابق است با آنچه در احادیث و روایات در مورد ظهور مهدی (عج) موجود میباشد.
3 و 4 درانجیل لوقا و انجیل مرقس هم به ظهور موعود بشارت داده شده است مانند آنجا که در انجیل مرقس بعد از اینکه به اتفاقات قبل ظهور اشاره میکند به خود ظهور موعود میپردازد: و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امتها روی خواهد نمود به سبب شوریدن دریا و امواجش و دلهای مردم ضعف خواهد کرد از خوف... و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوت وجلال عظیم میآید (باب 21 لوقا). خبرنگاری در مصاحبه با اسقف اعظم ارامنه در ایران زمانی که از او میپرسد آیا شما ارامنه و مسیحیان منتظر شخصی هستید که بیاید و قیام کند؟ در جواب میگوید: دین ما نیز مثل اکثر ادیان که به آمدن فردی اعتقاد دارند به ظهور مجدد حضرت عیسی اعتقاد دارند. چون خود حضرت عیسی اعلام کردهاند اکنون میروم و بازخواهم گشت (انجیل) و حتی کلیسای ما نیز یکی از یکشنبههای عید خود را یکشنبه بازگشت نامیده است.
نزول حضرت عیسی بن مریم (ع) : روایات معتبر شیعه، به بازگشت وی در قیام حضرت مهدی(عج) و اقتدای وی به حضرت حجت (عج) اشاره دارند. در این زمینه نیز اخبار اهل سنت با روایات شیعه متفق است. رسول اکرم (ص) فرموده است: سوگند به ذاتی که جان من در ید قدرت اوست؛ نزدیک است که فرزند مریم در میان شما به عنوان زمامداری عادل فرود آید که صلیب را می شکند و جزیه را لغو می کند و ثروت به حدی فزونی می یابد که کسی، صدقه را قبول نمی کند (بخاری صحیح ج2 ص533). در حدیث معروفی نقل شده که رسول اکرم (ص) فرمود: چگونه باشید شما آنگاه که پسر مریم در میان شما فرود آید و امام شما از خود شما باشد (بخاری صحیح ج4 ص125 - صحیح مسلم ص83). در حدیثی دیگر به صورت مشروح تر به این جریان اشاره شده است؛ جابر بن عبدالله گوید که پیامبر اکرم (ص) فرمود: عیسی بن مریم (ع) نزول کند و امیر مردم به وی گوید: پیش بیا و نماز را امامت کن؛ پس عیسی(ع) گوید: نه، بدرستی که بعضی از شما بر بعضی دیگر امیر هستید که این به سبب تکریم این امت از جانب خداوند است (مسلم صحیح ص83). اگرچه در حدیث مذکور به صراحت نامی از حضرت مهدی(عج) برده نشده اما تعبیر و امامکم منکم به حضرت مهدی (عج) تفسیر شده است (ابوالحسن سندی شرح سنن ابن ماجه ج4 ص405 بنقل از سیوطی).
مهدی موعود(عج) تکمیل کننده راه پیامبران
در میان سایر ادیان عقیده به مهدی و مصلح بزرگ جهانی همانند اعتقادات مسلمین است بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته اند که کار نیمه تمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفته اند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت زدایی و الهیت زدایی شده اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده اند، و گرچه نام ایشان را نبرده اند، اما همه بشارت ایشان را داده اند و حتی مکاتب الحادی همچون مارکسیسم نتوانسته اند نسبت به مسئله آخر الزمان، بی تفاوت بمانند. بودیسم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفته اند، در این خصوص اعلام کرده اند یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح ع است. سخن از ظهور منجی بشریت و مصلح کل و بر هم زننده بساط ستم و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی مبتنی بر پایه های عدالت گفته شده است. اعتقاد به مصلح جهانی مختص ما مسلمانان نیست، هر انسانی به معنای واقعی انسانی به این امر مسلم، اعتقاد و ایمان قلبی دارد. اما آیا فقط امید به ظهور داشتن کافی است؟ هیچ وظیفه ای بر عهده ما نیست؟ مگر نه این است که اگر امام عصر و زمان خود را نشناسیم و مرگ ما فرا برسد به مانند مردمی که در زمان جاهلیت مرده اند بلکه از آن هم پست تریم؟!