تقلید. ولایت فقیه اولی الامر . امامت و حکومت . دین و سیاست  ( 1 )

 

ولايت فقيه ضداستبداد.دیدگاه خمینی

 

امامت و قرآن

استمرارامامت.ضرورت ونقش ولایت فقیه

 

حکومت موهبت الهی

مبارزه باولایت طاغوت.وکالت فقیه

 

تقابل دین با سنت


تقلید.صاحبان امر کيستند

منابع لزوم تقلید از زبان معصومین: در دوران غیبت صغری حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) چهار نفر به عنوان نواب خاص مسئولیت و نمایندگی و ارتباط بین امام و شیعیان را به عهده داشتند و کلیه وجوهات و نامه ها و سفارشات را از شیعیان را به امام میرساندند .  امام برای اینکه زمینه را تا مسئولیت چهارمین نائب خود در ارتباط با غیبت بعدی خود مشخص کنند نامه ای به نائب دوم خود به نام  محمد بن عثمان بن عمروی میدهد که کاملا واضح و مشخص نموده اندکه شیعیان به چه اشخاصی بایستی مراجعه کنند و مسائل شرعی و.... را بپرسند:  ( و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا  فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیکم ) (کتاب الغیبه شیخ طوسی  291)  

 و اما در مورد حوادثی که در آینده رخ خواهد داد به راویان احادیث ما رجوع کنید زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من نیز حجت خدا بر آنان می باشم

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir

ادامه نوشته

حكومت و ادله قرآني ضرورت در قرآن و احاديث.جامعه مدني نبوي

حكومت ، موهبت الهى(در ادامه مطلب) 

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

 

 

اطلاق مُلك شامل هر مُلكى اعم از حق يا باطل مى شود و تمام اقسام آن به خداوند مستند است ؛ قل اللّهمّ مالك الملك تعطى الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء ملك فى حد نفسه ، موهبتى از مواهب الهيه و نعمتى از نعم اوست كه مى توان به وسيله ى آن ، آثار نيكويى در اجتماع انسانى پديد آورد و خداوند متعال گرايش به آن را در انسان ها قرار داده است . از طرفى هم مى توان گفت : ملكى كه نا اهلان دارند، ذاتا مذموم نيست ، بلكه خود آن ها مذموم هستند كه حكومت را وسيله ى ستم قرار داده اند. بدين جهت ، حضرت يوسف در برابر نعمت ملك و سلطنت ، از خداوند فرجام نيكو تقاضا مى كند؛ ربّ قد ءاتيتنى من الملك ... توفّنى مسلما، اما هنگامى كه خداوند به نمرود سلطنت عطا مى كند، وى در برابر حضرت ابراهيم عليه السلام مى ايستد و مبارزه مى كند؛

اءلم تر إ لى الّذى حاجّ إ براهيم فى ربّه أ ن ءَاتيه اللّه الملك

ادامه نوشته

قرآن از نگاهی دیگر و اعجاز رنگ ها

  بر گرفته از سایت قرآن از نگاهی دیگر

 

« و ميان دو دريا ديوار مانع قرار داد».

دو دریائی که دیوار میان آنهاست دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس است. میان این دو در اعماق چند صد متری دیوار وجود دارد. (حاجز بمعنی دیوار مانع است). در طرفـين اين مانع هر يک از درياها دما و شوری و غـلظت و شرایط زیستی خاص خود را دارد. مـثلاً آب دريای مـديـ

تـرانـه در مقايسه با اقيانوس اطلس : گرم، شور، و کم غـلـظـت تر است. وقتی آب دريای مـديـتـرانـه از بالای ديـوارِ مـيـان خود و اقـيـانـوس اطلس واقع در تنگه جبل الطارق وارد اقـيانـوس اطلس می شود، با گرمـا و شـوری و غـلظت کم و خصوصيات ويژه خود چند صد متر به اعماق می رود
آب دريای مديترانه در آن عـمـق تعادل و توازان ايجاد می کند. و از بالا برمی گردد. این دو دریا در همین مرز با هم قاطی میشوند و فراتر از مرز خود نمی روند.

***************************************

« يوسف به پدر خود گفت: پدرم! من يازده سياره ديدم و خورشيد و مـاه را ديدم که برای من سجده مي کرده اند».

نکـتـه آيـه: يوسف 11 سياره ديده است: "خورشيد" و "ماه" که يوسف در خواب ديده پدر و مادر وی (کـه مادر وی در واقع خالـه وی بوده) می باشد. و 11 سياره 11 برادر وی می باشد، ولی ديدن 11 سياره الـزاماً به اين معنیاست کـه يازده سياره برای ديده شدن می بايست وجود داشـته باشد.

در زمانی که يوسف اين خواب را ديـده (يعـنی 2000 سال پيش از ميلاد مسيح)، تا زمان محمد و همينطور تا پيش از اختراع تلسکوپ، انسان فـقـط سياراتی را که بچشم میديد می شناخت. يعنی عـطارد، زهره، مريخ و مشتری.

 هـفتمين سياره (اورانوس) در سال 1781 کشف شد ــــ نپتون (هشتمين سياره) در سال 1846 ـــ و پلوتون (نهمين سياره) در سال 1930. مجموع سيارات منظومه شمسی که فعلاً انسان آنهارا می شناسد 9 تا است.

در سال 1992 انـسـان يـک سـياره يخی کوچکی را در خارج از حومه پلوتون کشف کرد. و از آن پس 15 سياره کوچک ديگر را در همان نواحی پيدا کرده، ولی فعلاً مشغـول بررسی آنهاست که آيا سياره هستند يا سيارک و يا چيز ديگری.

در سال 2003 سياره ديگری کشف شد که بعدها بعنوان دهمين سياره شناخته شد. جرم آن حداقل به اندازه پلوتون است و فاصله آن از خورشید بیش از دو برابر فاصله پلوتون از خورشید است.

******************************************

 

« روز رستاخيز نزديک شد و ماه شکافته شد».

در بررسی هـائی کـه در سال 1970 از ماه شـد شکـافی به طول 160کـيلـومتر در ماه مـشـاهـده شـد. همينطور اثر جوش خوردگی نيز در سلسله کوههای ماه، و ادامه آن در اعماق ماه ديده شده است. برخی از محققين معتقدند که ماه شکافته شده بوده و دوباره جوش خورده بوده است.

****************************************

« خورشيد و ماه در تناسب هستند».
چه تناسبی ميان ماه و خورشيد وجود دارد؟
 

 
قطر خورشيد 1400000 کيلومتراست قطر ماه 3500 کيلومتر. فاصله خورشيد تا زمين 150000000 کيلومتر است. و يکی از فاصله های متوسط ماه تا زمين 375000 کيلومتر است.
تناسبی که مـيان آنها وجـود دارد اين است که: قطر خورشيد 400 بار از قطر ماه بزرگ تر است و 400 بار نيز از ماه دورتر است! به اين خاطر تقـريباً به يک اندازه به نظر می آيند و در خسوف کاملتقـريباً بر هم منطبق می شوند.

************************************************


« همه چيز در روند و فرايند فرسودگی و پيری است»!
نکـتـه آيه: همه چيز در روند و فرايند پيری، فرسودگی و ميرائی است!
قـانون آنتروپی (دومين اصل ترموديناميک) می گويد: هـمـه چـيـز يـعـنی: هـمـه ماده مـوجـود در جـهـان، رو بـه کـهـولـت، فرسودگی، پيری و ميرائیاست. اين آيه اصلی از اصول مسلم علمی امروز است.

*************************************************

« و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم. فرعون و سپاهيان وي بيدرنگ مسلحانه و فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتي که داشت غرق ميشد گفت: ايمان آوردم به اينکه خدائي غير از خدائيکه بنياسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان اوردند وجود ندارد و هميشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حاليکه تا پيش از اين از سپردن بني اسرائيل سرباز زدي و هميشه نيز مفسد بودي ـــ امروز فقط بدن تو را نجات ميدهيم تا براي افراد پس از خودت درسي باشد. هر چند خيلي از مردم از آيات ما غافلند».

واژه فرعون در لغت بمعني: ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروايان مصر اطلاق شده، که اشاره ضمني و تلويحي بوده به ساختمانهاي بلند بالا و باشکوه آنها. تصويري که ميبينيم تصويرهمان فرعوني است که درزمان موسي بوده و از سپردن بني اسرائيل به موسي سرپيچي کرده و موسي و همراهانش را تعقيب کرده و در دريا غرق شده. او رامسز دوم نام داشته است. پس از غرق شدن افراد باقيمانده دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبوده اند او را از آب گرفته و موميائی ميکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانيان است. چيزی که 1400 سال پيش قرآن آن را پيش بينی کرده است.

********************************************

«و خدا به زنبورعسل وحی نمود کـه: از کوهها، درختان و از کندوهائی که مردم درست می کنند برای خود آشيانه بگير. بعد ازهر ثمری بخور وبعد (در بازگشت) مسيرهای مشخص شده پروردگار خود را دنبال کن (يا مسيرهای ساده شده پروردگار خود را دنبال کن). از شکمهای آن نوشيدنی با رنگهای گوناگون در می آيد و در آن مداوائی برای مردم وجود دارد. در اين رابطه برای افراد انديشمند نشانه ای وجود دارد».

(«ذللاً» جمع ذلـول است و از جمله به معنی: ساده، آسان، رام، بی درد سر و بی زحـمت است. اگـر در آيه «حال» بـرای «نحـل (زنبور)» باشد، معـنی جمله آن اين می شود که: زنبور از مسيری پيروی کند که برای وی مـشـخـص شـده. و اگر «ذللاً» حـال بـرای سُـبُـل باشـد، در آنصورت جمله به اين معنی می شود که: مـسـيـر بـازگـشـت زنـبـور آسان و بی زحمت شـده است. وهـر دو حالـت آن درست است).

نکات آيه: 1ـــ مسير بازگشت زنبور عسل رُند و بی درد سر است. 2ــ از شکم زنبور عسل نوشيدنی در می آيد. 3ــ عسل شفا بخش است.
1ـــ مسـيـر بازگشت زنبور عسل رند و بی درد سر است: زنبور عسل با اشعه فوق بنفش می بيند. وقتی مسيری را می رود مـغـز آن زاويه هـای نـور خورشيد را ضبط می کند. در بازگشت بر اساس همان اطلاعات برمی گردد. وقتی هوا ابری باشد نيز خورشيد را با تحليل نور می تواند از پشت ابرهـا ببيند. جهات مغناطيسی شمال و جنوب نيز بکار می گيرد. و کندوی خود را هم از بوی آن می شناسد.
به اين ترتيب زنبور عسل در رديابی و مسـيـرشناسی هـيـچ مشکلی ندارد. و چنانکه آيه گفته: زنبور پس از اينکه ثمر پيدا می کند و می خورد، در بازگشت از مـسـيـری کـه برای وی تعيين شده پيروی می کند، و يا مسير بازگشت وی آسـان و بی دردسراست، (بـسـته به ايـنکـه جـمـلـه آن را چطوری تجزيه و تحلـيـل کـنيم).
2ــ از شکم زنبور عسل نوشيدنی در می آيد: عسلی که زنبور در شکم خود درست می کند و در خـانه های کندو می ريزد 80 درصد آن آب است. يعـنی هـمـانـطـور که قرآن می گويد: «آنچه از شکم آن در می آيد در واقع نوشيدنی» است. بـعـد کارکـنان کـنـدو روی آن کار می کنند تا درصـد آب آن به 18 درصد می رسد و عسل سفـت می شود و هـمـيـنـطـور از آن نان درست می کنند.
3ــ عسل شفا بخش است: چيزيکه فعلاً انسان از خواص طبی عسل می داند موارد زير است:
ــــ درصورت ماليدن عسلِ صاف به زخم، زيـچه ها (مـيکـروبها) را می کشد ومانع ازدياد آنهـا می شود وزخم زودتر بهبودی پيدا می کند.
ــــ برای دستگاه هاضمه شـفـابخش است.
ــــ دردهای روماتيزم را تخـفـيـف می دهد.
ــــ به کودک کمک می کند که کـلسيم خود را حـفـظ کـند تااستخوان و دندانهای آن رشد کند. (توصيه شده به کودکان زير يک سال عسل داده نشود).
ــــ شفائی دور مدت برای برخی بيماريهای مزمن دارد.
ــــ برای التهاب حلق خوب است.
ــــ برای مفاصل خوب است.

*****************************************

« و در راه رفتن خود ميان رو باش و صدای خود را پائين بياور که آزار دهنده ترين صدای ناخوشايند براستی صدای خران است». (آيه نقل قول از لقمان در پند و اندرز دادن به فرزند خود است).

نکات آيه:
1ــ پائين آوردن صدا:

صدا و سر وصدای بلند زمانی که پيوسته باشد زيانهای زيادی به بدن و روان انسان وارد می کند که مهمترين آنها عبارتند از: زياد شدن ترشح ادرنالين که بنوبه خود از جمله منجر به بهم ريختن عصبی فرد می شود ـــ ايجاد شدن تنشهائی در کارکرد بينی و گوشو حنجره ـــ مبتلا شدن به خيلی از بيماريهای قلبی و خونی از جمله بالا رفتن فشار خون و تصلب شرايين ــــ و تنشهای همراه با احساس سردرد مزمن و احساس فشار و سختی.

2ــ "صدای خران" آزار دهنده ترين صدای ناخوشايند جانوران است:

واحد اندازه گيری شدت صدا دسيبل است. شدت صدای پچ پچ و درگوشی ميان 10 تا 20 دسيبل است، صدای ماشين کوچک 70 تا 80 دسيبل، صدایماشين باری 80 تا 90 دسيبل، صدای هواپيما هنگام کنده شدن از زمين 110 تا 130 دسيبل. پائين ترين صدائی که انسان می تواند بشنود 20 دسيبل است. هنگاميکه شدت صدا به 45 دسيبل می رسد انسان نمی تواند آسوده بخوابد، نزديک 85 دسيبل دردهای گوش آغاز می شود. در سر و صداهای نزديک به 90 دسيبل آدم نمی بايست 8 ساعت بيشتر در آن فضا بماند، در 100 دسيبل نمی بايست بيش از دو ساعت بماند، در 110 دسيبل نمی بايست بيش از نيم ساعت بماند، و به 160 دسيبل که برسد آدم کر می شود.

و شدت صدای ناخوشايند خر که موضوع آيه می باشد بالای 100 دسيبل است. وامروزه انسان در ميان جانوران صدای ناخوشايندِ آزار دهنده شديدتری از صدای خر نمی شناسد و آنچه در آيه آمده مبنی بر اينکه "آزار دهنده ترين صدای ناخوشايند صدای خران است" درست است.

« ندیدی خدا با قوم عاد چه کرد؟ با ساختمان سنگی ستون دار ـــ ستونهائی که مانند آن در هیچ سرزمینی ساخته نشده بود»؟

قوم عاد در منطقه ربع الخالی در عربستان زندگی میکرده اند و دارای تمدن بزرگی بوده اند. بنابر توصيفاتی که قرآن از آنها می کند، مردم تنومند و پر هيبت بوده اند، تخته سنگ را جابجا می کرده اند، ابر قدرت بوده اند، ثروتهای حيوانی و دامی و انسانی و کشاورزی برای اولين باردر تاريخ در بين اين قوم جمع شده بوده است. و در معماری شهرسازی و سد سازی نمونه نداشته اند. يکی از موارد منفی آنها اين بوده که ديگران را تحت تسلط خود در می آورده اند و هيچگونه رحمی به آنها نمی کرده اند.شعراء130 : « وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ = و وقتی متسلط می شويد به کسی رحمی نمی کنید.

تا پیش از این برخی از تاریخ شناسان می گفتند با توجه به اینکه منطقه محل زندگی قوم عاد که ربع الخالی باشد منطقه ای صحرائی و بی آب و گیاه است و از دیر زمان نیز اینطور بوده، معقول و منطقی نیست که در آنجا قومی و تمدنی وجود میداشته بوده باشد. و وجود تاریخی قومعاد را تکذیب می کردند. یعنی داستان قرآن در مورد قوم عاد را دروغ می پنداشتند.

تا اینکه بالاخره در اوایل دهه 90 میلادی به کمک ماهواره ابتدا تصویری از منطقه مزبور گرفته شد که شبه رودخانه

   را نشان میداد. یکی در غرب و دیگری در شرقمنطقه. و در مرحله بعدی تصویر از عمق بیشتری گرفتند و دیدند که دوتا رودخانه در آنجا بوده و در دریاچه می ریخته و در کنار دریاچه بقایای شهر پیدا کردند. و همینطور در تصویر قلعه ستوندار دیده شد که از نظر ارتفاع سابقه نداشته است. یعنی همان چیزی که قرآن میگوید.

محققین می گویند که طوفان شنی قوم عاد را نابود کردهاست. و قرآن می گوید: وَأَمَّـا عَـادٌ فَـأُهـْلـِكـُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَـاتـِيـَةٍ = و امّا عاد با باد سرکشی که از بالا میآمد نابود کرده شدند (حاقه6)

بادی که از بالا میآید سرد است و طوفان شن نیز با خود بر میدارد، بنابر این با سرما و شن از بین رفته اند و آنچه قرآن در مورد عاد میگوید درست و دقیق است. هم درمورد نحوه از میان رفتن آنها و هم ساختمان آنها

 

                                                     رنگ ها در قرآن                         

 مجموع الفاظ قرآنی که بر رنگ ها دلالت دارند، سی و پنج کلمه هستند.

قرآن از رنگ های قرمز، زرد، سبز، آبی، سفید و سیاه یاد می کند

علاوه بر آن به رنگ معنوی )رنگ خدایی( نیز پرداخته است

قرآن در بسیاری از آیات عنوان کلی رنگ)الوان( را بکار برده و در مواردی نیز از رنگ های گوناگون یاد می کند

بنابراین آیات در برگیرنده رنگ را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

ا- آیاتی که از واژه لون یا الوان یا صِبْغََة استفاده کرده اند.

1- آیاتی که از رنگ های مختلف نام برده است

در این مورد، واژه لون یا جمع آن الوان، نه مرتبه، در هفت آیه، ذکر شده است

هفت مورد به صورت جمع و دو مورد به صورت مفرد آمده است

اما واژه صِِبغه، دو مرتبه و در آیه 100 بقره به کار برده شده است.

 

با شناخت رنگ ها، قدرت خداوند را بیشتر احساس کنیم! :

رنگ شناسی از راه های خدا شناسی است، وقتی انسان به اختلاف رنگ ها بیشتر دقت می کند

قدرت خدا را بهتر درک می کند فخر رازی می گوید:

شناسایی انسان نسبت به انسان دیگر،  یا باید به چشم باشد یا گوش

و خدا برای تشخیص گوش،  اختلاف آوازها و آهنگ های صدا و برای تشخیص چشم، رنگ ها و صورت ها و شکل های مختلف را آفریده است

به گونه ای که در تمام دنیا نمی توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا، از تمام جهت ها یکسان باشند

مکارم شیرازی،  تفسیر نمونه ج 01ص301

 

قرآن مجید، رنگ ها را محدود به گل ها،  میوه ها ،عسل و انسان ها نمی داند

بنابراین در آیه 30 سوره نحل، می فرماید:

آنچه را برای شما آفرید، به انواع گوناگون و رنگارنگ درآورد ، نقاش چیره دست هستی

پدیده ها را متناسب با روح و روان آدمی نقاشی کرد

لذا تنوع رنگ ها، انسان ها را از کسالت بیرون می آورد و فضایی دل پذیر را برای زندگی فراهم می سازد

به راستی اگر تمام دنیا،  یک رنگ بود چه می شد؟

دانستن تأثیر روان شناختی رنگ ها بر انسان، فهم این دسته از آیات را آسان تر می سازد و این که در پایان این آیه فرمود:

 گوناگونی رنگ ها،  نشانه ای است برای کسانی که اهل تذکر و تفکر هستند

می تواند دانشمندان را به سمت تحقیق گسترده تر پیرامون آثار رنگ ها،  رهنمون شود.

 

تنوع رنگ عسل ها

از دیگر آیاتی است که واژه الوان را در بر می گیرد در آیه 10 سوره نحل، سخن از وحی به زنبور عسل است

 که چه مسیری را طی می کند و ماده ای رنگارنگ را تولید می کند که شفایی برای مردم است

رنگ های مختلف عسل به رنگ های مختلف گل هایی مربوط است که زنبور از آن بهره می برد.

 

رنگ زرد :

قرآن در مورد آثار رنگ زرد به سه مصداق شادبودن، مثل آتش بودن و پژمردگی و زردی گیاهان می پردازد

در آیه 10 بقره می فرماید:

زرد اندک متمایل به پررنگی که ناظرین را به نشاط مسرت می رساند...

رنگ زرد، تحریک کننده فکری است و بر کمبود فکری، روحی مؤثر است

و برخی حالات عصبی را آرام می کند شاید به همین خاطر است که این رنگ، برای اتاق مطالعه پیشنهاد شده است

رنگ زرد، گرم کننده و از رنگ های گرم است و آزمایش های روان شناختی،  ثابت کرده که زرد زیاد، خوشحالی بخش است

همچنین رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن است و چون از بقیه رنگ ها زودتر دیده می شود ،بیشتر از بقیه رنگ ها برای جلب توجه استفاده می شود.

محققان در این زمینه بیان می کنند که : قرآن در آیه 10 سوره بقره که در مورد رنگ گاو بنی اسرائیل سخن می راند

می فرماید: رنگ آن، بینندگان را شاد می کند، صراحت دارد که مسرت بخش بودن، اثر رنگ زرد گاو است

بنابراین قرآن کریم چهارده قرن در این آیه، به اثر شادی آفرین رنگ زرد اشاره و یک قانون کلی درباره تأثیر رنگ ها بیان نموده است

و این نکته ای است که دانشمندان در قرون اخیر بدان اشاره کرده اند.

 

یکی دیگر از کاربردهای قرآنی رنگ زرد، درباره آتش جهنم است

که در آیه 33 و 30 سوره مرسلات اشاره شده است

در آن آیات می فرماید: که آن آتش شراره هایی همچون قصر می افکند چنان که گویی خصوصیات آن همچون شتران زرد است.

شاید وجه شبه در تشبیه شراره های آتش به شتران زرد مو، حرارت و گرمی همراه با درخشش نور خیره کننده زرد باشد

این تشبیه در واقع حکایت از گرما و درخشندگی شراره های آتش نیز دارد. پژمردگی و زردی گیاهان، سومین مصداقی است که طبق   سوره زمر به آن می پردازد:

خداوند در این آیه، رنگ زرد را برای حالت پژمرگی و مرگ به کار برده است که با کاربرد آن در آیه 10 سوره بقره که رنگ زرد را مسرت بخش معرفی می کند

در تعارض است.گویا این اختلاف تعبیر، به خاطر رنگ های زرد است

زرد گاهی سیر و پررنگ و گاهی بی حال و کم رنگ است

زمانی طلایی رنگ و برخی مواقع هم مایل به قهوه ای است که هر کدام آثار مخصوص خود را دارند.

 

رنگ سبز :

رنگ سبر زیباترین رنگی است در قرآن مطرح شده است

و در چند آیه به بساط بهشتیان و لباس های ابریشمی و حریرهای سبرزنگ آنان اشاره شده است

همچنین گیاهان سبز هم چندبار در قرآن تکرار شده است.

رنگ سبر، انتقال دهنده شادی، انبساط خاطر و بهجت است و نماد رویش، حیات و زندگی می باشد.

 

رنگ قرمز :

رنگ قرمز انرژی دهنده و محرک بسیار قوی است

به گفته بوعلی سینا، فشار خون را بالا می برد و جزء رنگ های گرم است

 به هضم غذا کمک می کند و سفره قرمز، اشتها را زیاد می کند.

محققان همچنین با توجه به آیه 20 سوره فاطر ادامه می دهند:

خداوند در این آیه به اختلاف رنگ راه ها و خطوط ایجاد شده و رگه های کو ه ها اشاره می کند که گاهی به رنگ قرمزند

و این که خدا از میان همه رنگ ها، رنگ قرمز را بین سفید و سیاه ذکر کرده است

شاید به خاطر غلبه آن میان کوه ها باشد و شاید دلایل دیگر داشته باشد که کشف نشده است

به هر حال با اندک تأمل در این آیه، به جایگاه رنگ قرمز در زمین شناسی پی می بریم

زیرا کوه های سرخ رنگ، منبع عظیم آتشفشانی و پیوشته در تلاطم هستند

و نماد اصلی این کوه ها، گرم وفعال بودن آنهاست.

 

رنگ آبی :

چهارمین رنگی که در قران به آن پرداخته شده است رنگ آبی می باشد

این رنگ در قرآن سوره طه آیه 100 به معنای حزن و اندوه به کار رفته است

رنگ آبی در این آیه، دلالت بر ترس و وحشت نمی کند

مگر این که با رنگ سیاه ترکیب شود. واژه زُرْقْا ، »آبی پررنگ» است

برعکس آبی باز و کم رنگ ،که همان رنگ آسمان و دریاهاست که بسیار آرام بخش است.

 

رنگ سفید و سیاه در قرآن:

رنگ سفید، رنگ طهارت، پاکی، خلوص، خیر و عدالت است و با رنگ  سیاه در تعارض است

این رنگ ویژگی ها و صفات مثبت و پسندیده ای را به تصویر می کشد

و در قرآن، رنگ سفید به صورت صریح در یازده مورد استفاده شده است

که در چهار مرتبه به صورت تقابل با رنگ سیاه آمده است

با با توجه به آیات به آیات 110 و 112 سوره آل عمران می توان گفت :

«سفید» در این آیات، نماد ایمان و سعادت و «سیاه» نشانه جهل و شقاوت و کفر می باشد

قرآن برای بیان سعادت مؤمنان، چهره ای سفید از آنان ارائه می دهد

و بدبختی کافران را با رنگ سیاه نشان می دهد و این به خاطرخواص ویژه این دو رنگ است.

 

صبغة الله چه رنگی است؟ :

بررسی واژه «صبغه» در قرآن، از جمله مواردی است که در بحث اعجاز رنگ ها مورد کنکاش قرار گرفته است

و پژوهش گران با اشاره به آیه  سوره بقره بیان می کنند که : قرآن در این آیه می فرماید :

تنها رنگ خدایی را بپذیریدکه همان رنگ ایمان، توحید خالص و اسلام است

 و رنگ های نژادی، خرافات، نفاق و شرک را از زندگی ظاهری و باطنی خود حذف کنید. رنگ خدایی، هم رنگ با فطرت

و منطق است و چشم اولیای خدا را نوازش می دهد و خریدار آن خدا و بهای آن بهشت می باشد

پس از میان رنگ ها،  رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است و من احسنَُ من الله صبغة

البته تا انسان رنگ هوس ها، نژادها و قبیله ها را کنار نگذارد

نمی تواند رنگ وحدت، برادری و تسلیم بپذیرد و رنگ خدایی پیدا کند.

 

منبع : مقاله ی حجت الاسلام مهدی رستم نژاد و آقای مهدی نوید

 

.

 

 

مثالهاى قرآنى  چهل مثل قرآنی

 

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

مثلها ،  مثالها   و   ضرب المثل های   قرآنی

مولّف : محمود زارع‌پور


 

ادامه نوشته

سوگندهای قرآنی

ادامه نوشته

  شان نزول  1   2   3

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

 

 

شان نزول

 

بقره۸۹ تا نساء۱۷۶

مائده۱۰۶ تااحزاب۴

فاطرتاکافرون

شناخت انسان ها از جهان بيکران ناقص و محدود بود با استفاده از رهبران ديني و کتاب هاي آسماني راه زندگي و نحوه شناخت و آگاهي خود را از محيط به دست مي آوردند. با گذشت زمان که کتب آسماني توسط متنفذين و مستکبران مورد تحريف و تفسير شخصي گرفت به علوم تجربي و انساني موجود در کتاب ها و نوشته هاي علمي توجه گرديد. اما با ظهور دين اسلام و کتاب آسماني قرآن و اصول و دانش نامتناهي آن بار ديگر توجه به دانش و علوم ديني مورد توجه قرار گرفت. بخصوص با توجه به بيان صريح و معجزه آساي قرآن که هيچ گاه در طول تاريخ مورد تحريف قرار نگرفت ، اين کتاب مقدس در بيان بسياري از علوم ديني و قوانين الهي مورد استفاده دانشمندان و محققان قرار مي گيرد.

قصه هاي قرآن. قصه هاي حقيقي و باطل. درک زنده از قرآن(آفرینش عجیب)

فلسفه قصه هاي قرآن

قصه هاي حقيقي و باطل

قصه و قصه گويي، واژه اي آشنا براي همه ماست؛ زيرا بخشي از كلام هاي روزانه مادر بيان مطالب و مقاصد از طريق قصه و داستان انجام مي شود؛ داستان حضرت يوسف پيامبر (ص) كه درسوره يوسف آمده، يكي از معروف ترين و آشناترين قصه هاي قرآني است كه از اين ويژگي برخوردار مي باشد، هرچند كه اين قصه به دلايل ديگر، ازسوي خداوند به عنوان احسن القصص و بهترين و نيكوترين داستان مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است.

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

ادامه نوشته

حکمت های قرآنی 1   

  حکایت و داستان از حکیم دانشمند،مردم و آیات

حکمت های قرآنی>۱(معاد)

 

حکمت های قرآنی > ۲

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

ادامه نوشته

شان نزول ۱ بقره تا نساء

 

شان نزول بقره تا نساء 

ادامه نوشته

روزه رمضان : پیامکی

 وداع با شهر ضيافت   عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس

ویژه نامه ماه مبارک رمضان

  روزه راهی به‌سوی فرشته خوي شدن انسان . روزه حقیقی

 

روزه. فلسفه. آثار. فضایل. ادیان. ویژگیها. شارژ شگفت انگیز. خطبه ها

 
 

 مفهوم قدر حقیقت این شب ها. آداب شب قدر. دعا در شب قدر

 
 

حضرت زهرا شب قدر. تا مقام محمود. پنهان ماندن شب قدر

لیله القبر تا لیله القدر

 
 

معارف سجاديه. سلام تجسم و روح. از روزه تن تا روان. وعده سحری

 

 

دعای ماه مبارک. خطبه شعبانیه ماه دعا توبه استغفار 

 

 

نقش روزه به عنوان خیر الهی. سلامت روح و جسم. از عطش رمضان تا كربلا

اعتكاف فرصت براي پالايش درون

روز قدس.هولوکاست واقعي!تعصب هاى نژادى یهود

پيام ماه مبارك

 پيام رمضان ، پيام تقوا و پارسايي ونداي بلند نوسازي معنوي و فرهنگي است.

 پيام رمضان ، پيام آزادي انسان از زنجير غرايزو هوسهاي شيطاني وبه بند كشيدن

شياطين توسط فرشتگان الهي است.

پيام رمضان، پيام آزادي انسان از كمند عادت‌هاست. ماه رهايي اززنجير اعتياد و

 عادتهاي خوردني ،خواندني ، شنيدني ، نوشيدني ، ديدني وعادتهاي گفتني و خفتني و...

پيام رمضان،پيام بيداري از خواب غفلت و رهايي از دام شهوت و آگاهي ازعرفان و

 عروج بشريت  وهشدار نسبت به وابستگي  به غل و زنجير ماديت و چاه طبيعت است.

 پيام رمضان ،پيام سلامتي ،دوستي ، امنيت وايمان و آزادي در پرتو بندگي خداي مهربان

 ومقتدر است كه تنها با جهت‌گيري قرآني و رهبري علوي دست يافتني است.

پيام رمضان، پيام بازگشت به قرآن است وتنظيم كامل افكار واخلاق و رفتار انسان.

 پيام رمضان ،پيام توبه از " حسادت"ها "بدگماني "ها و " دروغ" ها است.

پيام رمضان ، بيداري عاطفه وتحقق روحيه نوعدوستي است.

 پيام رمضان ، طهارت دروني و حركت صحيح براي بندگي وسير به سوي كمال الهي و رسيدن

به محبوب در پرتو برنامه‌هاي عملي است.

 پيام رمضان ، تقويت محبت ميان اعضاي خانواده و تقويت محبت ميان امت اسلام است.

 در يك كلام پيام رمضان ، پيام انفاق ، استغفار، نيايش ، تقوا، معرفت ، تلاوت كلام الله ،

 خودسازي ، صله رحم ، اطعام ، توبه و استغفار ،نيكو ساختن اخلاق ،رد مظالم واداي حقوق مردم است.

ادامه نوشته

قرآن و اهمیت امامت . شرایط ولی فقیه. ولایت فقیه ضد استبداد . شبهات

 امامت  خالى نبودن زمين از حجت

 

قرآن و اهمیت امامت   نعمت ولايت،راه به سوي خدا   

 زمامداري و مديريت در قرآن   اوصاف امام 


تبيين ولايت در غدير خم يا اءيّها الرّسول بلّغ ما اءنزل إ ليك من ربّك و إ ن لم تفعل

 فما بلّغت رسالته و اللّه يعصمك من النّاس 

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

ادامه نوشته

حکمت های قرآنی  2

 

 

       حکمت های قرآنی ۲

             

ادامه نوشته

شان نزول  2   مائده  ۱۰۶  تا احزاب آیه ۴

 

مائده ۱۰۶ تا احزاب آیه ۴

ادامه نوشته

دلایل وجوب خمس چیست؟  صدقه قرض بخدا

  دلایل وجوب خمس چیست؟

 

http://m3657z.blogfa.com/post-215.aspx

ادامه نوشته

محيط زيست در قرآن. باد. زمین. آب و قرآن

گیاهان و میوه ها در قرآن

درختکاری و باغداري تجلي خلافت الهي

گياهان و جنگل ها،آرايه هاي زمين

محيط زيست در قرآن

باد پيام آور رحمت  زمين؛ نعمتي ناشناخته

آب از ديدگاه قرآن سدسازي در مديريت آب

زمين؛ نعمتي ناشناخته و همه چيز آدمي

  

ادامه نوشته

گیاهان و میوه ها در قرآن

ادامه نوشته

قرآن برای اصلاح سبک زندگی/حيات طيبه/آرزو/معاشرت/انضباط/رانندگي

تکنیک‌های قرآن برای اصلاح سبک زندگی

مؤمن واقعي.بهترين باشيم؟تفاخر،نقدپذيري.محبوبيت

تربیت دینی اساس سبک زندگی. رانندکی؛ورزش در اسلام

بنياد هاي خانواده در مكتب اسلام

 آداب معاشرت اجتماعي      اخلاق اداري انضباط اسلامي

 

 

  اپلود عكس ايران ويج

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

ادامه نوشته

انتقاد پذیری از نگاه قرآن. عذرخواهي در قرآن و روایات. عفو و گذشت

 

 

ادامه نوشته

سوالهای قیامت . رجعه دوربین های دنیا.  برزخ چیست؟ اعراف  3

ادامه نوشته

منافقان در قرآن

ادامه نوشته

زهد و ساده زیستی در اسلام . مقام مُخبِتین . مقام تسلیم و رضا

ادامه نوشته

معراج ؛ سفری اعجازآمیز . معراج تا طول عمر مهدی(ع) گذر زمان

معراج ؛ سفری اعجازآمیز

ره آورد معراج

ادامه نوشته

پیام و پندهای قرآنی 2

ادامه نوشته

پیام و پندهای قرآنی 3

ادامه نوشته

پیامهای علمی اعجازی قرآنی 1

ادامه نوشته

...... وداع با شهر ضيافت . عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس

 وداع با شهر ضيافت

عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس

اللهم صل علی محمد وآل محمد

عید سعید فطر؛ روزپاداش(اعمال روز عیدفطر)

ادامه نوشته

مدگرایی . زیبایی و خودآرایی در اسلام

ادامه نوشته

صلوات. اهميت . آثار و فضايل .خواص .برکات و ثواب. کیفیت صلوات

«ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا أيها الذين أمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما» 

 اهميت صلوات برپيامبروآلش  آثاروفضايل صلوات  

 خواص شگفت‌ انگيز صلوات   برکات و ثواب صلوات

 صلوات در آینه قرآن و کلام معصوم (ع)   

  کیفیت صلوات بر پیامبر اکرم (ص)    

ادامه نوشته

حسد و غبطه . چشم و هم چشمی . شماتت . حماقت .

ادامه نوشته

نماز و نکته ها

ادامه نوشته

نماز و نکته ها (2)

ادامه نوشته

بهشت و جهنم فردوس برترین جاى بهشت. بهشت و جهنمي كه ما مي سازيم!

سه سوال بهشتی از قرآن

بهشت را با فریب و نیرنگ نمی توان گرفت!

 ..

جاودانگي در بهشت يا جهنم

 

ادامه نوشته

رازداری، صفتی خدایی

ادامه نوشته

غفلت و تغافل. تفکر و تدبر در قرآن. خشيت. خوف و رجا. صراط مستقيم

انوار قرآنی ۲

اطاعت . غفلت. خشوع. خشيت. حکمت . خوف و رجا.  الصراط المستقيم . قرآن و تغيير شعار . هويت و مليت اسلامي . سوره پيركننده پيامبر(ص). .

ادامه نوشته

اسرائیلیات در تفاسیر قرآن

ادامه نوشته

عبادت در قرآن. نيت و عبادت و توسعه رزق.كار و عبادت .برترين نوع عبادت

عبادت در قرآن : ماهیت عبادت

عبوديت راهي براي متأله شدن

نيت و عمل نيت و عبادت و توسعه رزق 

 برترين نوع عبادت   ویژگی‌های عباد در قرآن مجید

كار و عبادت      تلقي عارفانه از عبادت 

نقش نيت در تغيير كارنامه اعمال

ادامه نوشته

ارتباط کلامی از دیدگاه قرآن . احسن الاقوال

ادامه نوشته

نجوا در قرآن

ادامه نوشته

اعتدال در فرهنگ قرآن. اهمیت رعایت اعتدال و میانه روی

 

 

 

ادامه نوشته

امر به معروف و فلسفه.صفات.آثار.اهمیت.تفسيرقيام امام حسين

امر به معروف و نهي از منكر تفسیر قیام حسین(ع)

صفات آمر و ناهي.آثار.اهمیت و مراتب آن 

امر به معروف و نهى از منکر کردن وظیفه کیست؟

تفسیر سوره دهر «انسان»

ادامه نوشته

چهل حدیث امام خمینی (ره)

ادامه نوشته

انس با قرآن. انس ائمه و اولیائ الله. تاثير سوره ها. شفای جسم روح

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

اُنس با  قرآن ، تدبّر  در قرآن ، مهجوریّت از  قرآن

مؤلّف : محمود زارع‌پور

ادامه نوشته

آشنایی با قرآن2. محتوا و مطالب قرآن. آثار و خواص. آداب قرائت. بيان علوم.

 قرآن

 

«ماشاءالله» و «ا ن شاءالله» در فرهنگ قرآن

ادامه نوشته

اسماء الحسنی؛ اسم های خداوند به زبان عربی و فارسی و انگلیسی

الله
خدا
The Name Of God


الرحیم
مهربان
The Mercifull

الرحمن
بخشاینده

 

 

ادامه نوشته

اعوذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ . استعاذه فقط به خدا پناه ببریم

ادامه نوشته

جهاد در قرآن مجيد. انواع آثار و فوايد. تجارت پرسود. قانون طبيعت

ادامه نوشته

“شهید” در قرآن  .  ایثار . برکات ایمان و جهاد

ادامه نوشته

علی اکبر علیه السلام . کرامات قمر بنی هاشم . جوان در قرآن. پرسش و پاسخ جالب پیامبر(ص)

زندگينامه حضرت علي اكبر (ع)

 القاي يك باور سكولار در بين عزاداران حسيني

جواني فرصتي براي كسب مهارت زندگي.آسيبها.دوران پرتلاطم

قرآن و جوان و نوجوان

 

 

ادامه نوشته

آشنایی با قرآن1.سیمای قرآن. تعداد و ترتیب سوره انزال تنزیل محکم و......

آشنایی با قرآن : سوره آیه . مکی مدنی . محکمات متشابهات . حروف مقطعه . انزال و تنزیل . تنزیل و تاویل . ناسخ و منسوخ . قرآن و مصحف علی . موضوعات قرآن . اختلاف قرائت . سجده هاى واجب و مستحب در قرآن . تحدى قرآن . 

 

 

ادامه نوشته

انفاق در قرآن. شرايط. انفاق به اندازه. ذخيره ابديت . صدقه    

ادامه نوشته

فروع دین

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

نماز

روزه

جهاد

حج

خمس    زکوه   انفاق

امر به معروف و نهی از منکر

تولی و تبری

فروع دین در قران

1. نماز: « وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ » (بقره / 43) و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید(و نماز را با جماعت بگذارید). 

ـ « فَأَقِیمُوا الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً » (نساء / 103)پس نماز را (به طور معمول) انجام دهید، زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است. 
ـ « إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ » (عنکبوت / 45) همانا ، نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‌دارد.
 .2 روزه: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ » (بقره / 183) ای افرادی که ایمان آوره‌اید روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، نوشته شد.
 3. خمس: « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ » (انفال / 41) بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.
 4. زکات: « وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ » (روم / 39) و آنچه را به عنوان زکات می‌پردازیدو تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه برکت است، و) کسانی که چنین می‌کنند دارای پاداش مضاعفند.
 5. جهاد: « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ » (بقره / 216) جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد، در حالی که برایتان ناخوشایند است. 
ـ « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ » (بقره / 193) و با آنها پیکار کنید تا فتنه باقی نماند.
 6. حج: « وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً » (ال عمران / 97)و برای خدا، حج آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشند واجب است. ـ « إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما » (بقره / 158) صفا و مروه از شعایر (و نشانه‌های) خداست، پس کسانی که حج خانه را به جای می‌آورند یا عمره می‌گزاند، اگر بر آن دو کوه طواف کنند مرتکب گناهی نشده‌اند.
 7. امربه معروف و نهی از منکر: « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ » (ال عمران / 110) شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید.به کار پسندیده فرمان می‌دهید، و از کار ناپسند باز می‌دارید. ـ « وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ » (لقمان / 17) امر به معروف و نهی از منکر کن.
 8. تولی و تبری: « لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ » (ال عمران / 28) افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند. ـ « أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ » (شوری / 9) آیا به جای او دوستانی برای خود گرفته‌اند؟خداست که دوست راستین است. ـ « لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْ‏آخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ » (مجادله / 22) 
هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند. ـ « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ » (ممتحنه / 1) ای کسانی که ایمان آورده‌اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. ـ « لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ » (ممتحنه / 13) با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید.

فروع دين

1 ـ نماز.       2 ـ روزه.         3 ـ خمس.         4 ـ زكات.         5 ـ حج.            6 ـ جهاد.         7 ـ امر به معروف.    

   8 ـ نهى از منكر.         9 ـ تولى.      10 ـ تبرى.

بايد دانست كه احكام و دستورات ديگرى مانند خريد و فروش، ازدواج، قصاص، ديات، قضاوت و... از فروع دين است.

اول: نماز

نماز بر دو قسم است: واجب و مستحب:

وضو:

پيش از نماز بايد وضو گرفت، ترتيب وضو و آداب آن بدين قرار است:

1 ـ آب پاك و مباحى را تهيه كنيد (ولى بايد قبلا اعضاء وضو پاك باشد).

2 ـ دو دست را سه بار تا مچ ها بشوئيد.

3 ـ مضمضه و استنشاق كنيد به اين معنى كه: سه بار آب در دهان گردانده و سه بار آب به بينى مى كشيد.

4 ـ سپس نيت نموده كه: (وضو مى گيرم قربة الى الله).

5 ـ آنگاه درازاى صورت را كه از رستنگاه موى تا چانه است شستشو دهيد و از پهناى صورت به اندازه اى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد بشوئيد.

6 ـ پس از آن دست راست را از بالاى آرنج تا سر انگشتان مى شوئيد.

7 ـ سپس دست چپ را نيز از آرنج تا سرانگشتان مى شوئيد.

8 ـ آنگاه با دست راست جلو سر را از بالا به طرف پيشانى مسح كنيد و مواظب باشيد كه رطوبت مسح سر به آب صورت نرسد.

9 ـ بعد از آن با دست راست روى پاى راست را از سرانگشتان تا بند پا مسح مى كنيد.

10 ـ و در آخر با دست چپ روى پاى چپ را از سر انگشتان تا بند پامسح مى نمائيد.

نماز واجب:

نمازهاى واجب بر چند قسم است كه مهمترين آنها نمازهاى شبانه روزى است.

در شبانه روز واجب است پنج مرتبه نماز بخوانيم:

1 ـ نماز صبح، و آن دو ركعت است كه وقتش از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مى باشد.

2 ـ نماز ظهر، و آن چهار ركعت است.

3 ـ نماز عصر، و آن چهار ركعت است.

(وقت اين دو نماز از اول ظهر تا غروب آفتاب است).

4 ـ نماز مغرب، و آن سه ركعت است.

5 ـ نماز عشاء، و آن چهار ركعت است.

وقت اين دو نماز از اول مغرب تا نيمه شب شرعى است.

اين طريق نماز خواندن براى كسى است كه مسافر نيست ولى شخص مسافر بايستى نمازهاى چهار ركعتى خود: (ظهر، عصر، عشاء) را مانند نماز صبح دو ركعتى بخواند.

اذان:

هنگام خواندن نماز به طرف قبله ايستاده بدين ترتيب اذان مى گوئيد:

الله اكبر 4 مرتبه، ترجمه: خدا بزرگتر از آن است كه توصيف شود.

اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مى دهم كه: خدائى به جز خداى يكتا نيست.

اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مى دهم كه محمد فرستاده خدا است.

اشهد ان عليا ولى الله 2 مرتبه، ترجمه: گواهى مى دهم كه على ولى خدا است.

حى على الصلاة 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى نماز.

حى على الفلاح 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى رستگارى.

حى على خير العمل 2 مرتبه، ترجمه: بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است.

الله اكبر 2 مرتبه، ترجمه:....

لا اله الاالله 2 مرتبه، ترجمه: خدائى جز خداى يكتا قابل پرستش نيست.

اقامه:

پس از اذان بدين ترتيب اقامه مى خوانيد

الله اكبر 2 مرتبه        اشهد ان لا اله الا الله 2 مرتبه       اشهد ان محمد رسول الله 2 مرتبه

اشهد ان على ولى الله 2 مرتبه       حى على الصلاة 2 مرتبه     حى على الفلاح 2 مرتبه

حى على خيرالعمل 2 مرتبه         قد قامت الصلاة 2 مرتبه نماز برپا گرديد.

الله اكبر 2 مرتبه      لا اله الا الله 1 مرتبه

نماز صبح: اينك نماز صبح را شروع مى كنيم:

1 ـ نيت مى كنيد: (دو ركعت نماز صبح بجا مى آورم قربة الى الله).   2 ـ مى گوئيد: (الله اكبر).   3 ـ به قرائت حمد و سوره مى پردازيد: (بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، اياك نعبد و اياك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم ولاالضالين)، (بسم الله الرحمن الرحيم، قل هوالله احد، الله الصمد، لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفوا احد).

4 ـ سپس (الله اكبر) گفته بركوع برويد و قدرى خم شويد كه كف دستها به سر زانوها برسد و در اين حالت سه مرتبه (سبحان الله) و يا يك مرتبه (سبحان ربى العظيم و بحمده) مى گوئيد.

5 ـ آنگاه سر برداشته مى ايستيد و مى گوئيد (سمع الله لمن حمده، الله اكبر).

6 ـ پس از آن به سجده مى رويد، بطورى كه پيشانى بر روى خاك پاك يا مانند آن كه سنگ و چوب و... است قرار گيرد، در حالى كه كف دست ها و سر زانوها و انگشت بزرگ پاها به زمين برسد و در اين هنگام سه مرتبه (سبحان الله) يا يك مرتبه (سبحان ربى الاعلى و بحمده) بگوئيد.

7 ـ آنگاه سر برداشته بنشينيد و بگوئيد الله اكبر، الله اكبر.

8 ـ بار ديگر به سجده برويد و همان ذكر را تكرار كنيد و پس از سر برداشتن از سجده دوم مى نشينيد و فورا بر مى خيزيد و مى گوئيد (بحول الله و قوّته أقوم وأقعد) و ركعت دوم را نيز به همين ترتيب به جا مى آوريد.

9 ـ در ركعت دوم پس از اتمام حمد و سوره قنوت مى خوانيد، به اين ترتيب كه دو كف دست را برابر صورت قرار داده مى گوئيد: (ربنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الآخرة حسنة و قنا عذاب النار)(1).

10 ـ سپس مانند ركعت اول ركوع و سجده ها را بجا آوريد و پس از سر برداشتن از سجده دوم نشسته و بدين طريق تشهد خوانده سلام بدهيد: (الحمد لله. اشهد ان لا اله الاالله وحده لا شريك له، وأشهد أن محمداً عبده و رسوله، اللهم صل على محمد و آل محمد، السلام عليك أيها النبى و رحمة الله و بركاته، السلام علينا و على عبادالله الصالحين، السلام عليكم و رحمة الله و بركاته).

11 ـ پس از سلام نماز، مستحب است كه بعنوان تعقيب نماز سه بار الله اكبر بگوئيد، و آنگاه تسبيحات حضرت زهرا(ع) را به قرار ذيل بجا مى آوريد:

1 ـ (الله اكبر) سى و چهار مرتبه           2 ـ (الحمد لله) سى و سه مرتبه         3 ـ (سبحان الله) سى و سه مرتبه

نماز ظهر: نماز ظهر مانند نماز صبح است، جز اينكه:

1 ـ در نيت آن مى گوئيد: (چهار ركعت نماز ظهر بجا مى آورم قربة الى الله تعالى) و دو ركعت اول را مانند نماز صبح بجا مى آوريد.

2 ـ وقتى كه در تشهد به ( السلام عليك...) مى رسيد آن را نگفته براى ركعت سوم بر مى خيزيد.

3 ـ در ركعت سوم بجاى حمد و سوره سه مرتبه مى گوئيد. (سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر) و اين ذكر را (تسبيحات اربعه) مى نامند، يعنى ذكرهاى چهارگانه.

4 ـ پس از آن ركوع و سجود را بجاآورده برخيزيد و ركعت چهارم را مانند ركعت سوم بخوانيد و پس از آن مانند نماز صبح تشهد و سلام را بجا آوريد.

نماز عصر: نماز عصر عينا مانند نماز ظهر است، جز اينكه در نيت آن مى گوئيد: (چهار ركعت نماز عصر بجا مى آورم قربة الى الله تعالى).

نماز مغرب: نماز مغرب مانند نماز ظهر است، بجز اينكه

1 ـ در اول آن نيت مى كنيد: (سه ركعت نماز مغرب بجا مى آورم قربة الى الله).

2 ـ و در ركعت سوم كه سر از سجده دوم بر مى داريد، مى نشينيد و سلام مى دهيد.

نماز عشاء: نماز عشاء مانند نماز ظهر است، جز اينكه در نيت آن بايد گفت: (چهار ركعت نماز عشاء بجا مى آورم قربة الى الله) ناگفته نماند كه حمد و سوره نمازهاى صبح و مغرب و عشاء را مردان بايد طورى بخوانند كه اگر كسى در نزديكى آنان باشد بشنود، (جهر).

نماز آيات: آنچه تا كنون گفتيم نمازهاى شبانه روزى بود، نمازهاى واجب ديگرى هم هست كه يكى از آنها نماز آيات مى باشد(2) و آن در هنگام گرفتن خورشيد و ماه و همچنين وقوع زلزله و رعد و برق و بادهاى سياه و سرخ كه ترسناك باشند، بايد خوانده شود و ترتيب آن بدين قرار است:

رو به قبله ايستاده، نيت كنيد كه: (نماز آيات بجا مى آورم قربة الى الله).

1 ـ حمد و سوره خوانده، به ركوع مى رويد.

2 ـ سر از ركوع برداشته، حمد و سوره مى خوانيد و به ركوع مى رويد.

3 ـ سر از ركوع برداشته، حمد و سوره مى خوانيد و به ركوع مى رويد.

4 ـ سر از ركوع برداشته، حمد و سوره مى خوانيد و به ركوع مى رويد.

5 ـ سر از ركوع برداشته، حمد و سوره مى خوانيد و به ركوع مى رويد، پس از ركوع دو سجده بجا مى آوريد و ركعت دوم را مانند ركعت اول مى خوانيد و پس از آنكه در ركعت دوم براى بار پنجم خواستيد بركوع برويد قبلا قنوت را (بشرحى كه گذشته) مى خوانيد و پس از آن بركوع و سجده رفته تشهد مى خوانيد و سلام مى دهيد.

بنا بر اين نماز آيات دو ركعت است ولى داراى ده ركوع است.

(نماز آيات را بطريقه آسانترى هم مى توان خواند و آن اينكه: پس از خواندن حمد، سوره قل هوالله احديا سوره ديگرى را به پنج قسمت تقسيم نموده و پس از خواندن هر قسمت آن يكبار بركوع رود، مثلا در سوره قل هوالله احد: بسم الله الرحمن الرحيم بگويد و به ركوع رود بعد بايستد و بگويد: (قل هوالله احد) دو باره بركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: (الله الصمد) باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: (لم يلد و لم يولد) و باز به ركوع برود، آنگاه سر برداشته و بگويد: (ولم يكن له كفوا احد) سپس بركوع پنجم رود و پس از سر برداشتن از ركوع پنجم دو سجده نموده بر مى خيزد و ركعت دوم را هم مانند ركعت اول مى خواند و پس از سجده دوم تشهد خوانده سلام مى دهد - مترجم).

نماز مستحب: نمازهاى مستحبى، زياد است و مهمترين آنها نافله هاى شبانه روزى است بدين طريق:

1 ـ نافله صبح دو ركعت و وقت خواندن آن پيش از نماز صبح است.

2 ـ نافله ظهر، هشت ركعت است و بايد دو ركعت دو ركعت خوانده شود و وقت آن قبل از ظهر است.

3 ـ نافله عصر، هشت ركعت است كه بايد قبل از عصر و دو ركعت دو ركعت خواند.

4 ـ نافله مغرب چهار ركعت است كه بعد از مغرب دو ركعت دو ركعت بايد خواند.

5 ـ نافله عشاء دو ركعت است كه بعد از نماز عشاء نشسته خوانده مى شود.

6 ـ نافله شب، يازده ركعت است، كه دو ركعت دو ركعت بايد خواند. و ركعت يازدهمى را تنها بجا آورد و وقت آن از نيمه شب تا اذان صبح است تمام اين نافله ها را بايستى مانند نماز صبح بجا آورد بجز اينكه در نيت باهم فرق دارند.

دوم: روزه

بر هر فرد مكلف واجب است كه: در ماه مبارك رمضان اگر مريض يا مسافر يا حائض يا معذور بعذر ديگرى نباشد روزه بگيرد، روز عبارت است از اينكه انسان پيش از اذان صبح نيت كند كه: فردا روزه مى گيرم قربة الى الله، و از اول شفق تا مغرب شرعى از مفطراتى كه روزه را باطل مى كند دورى نمايد: و مفطرات نه چيز است:

1 ـ خوردن و آشاميدن.        2 ـ جماع.        3 ـ استمناء.         4 ـ اماله نمودن با چيز روان.         5 ـ رساندن غبار غليظ به حلق.        6 ـ باقى ماندن بر جنابت تا طلوع شفق.            7 ـ فروبردن سر بزير آب.           8 ـ دروغ بستن به خدا و پيامبر و امام(ع).        9 ـ قى عمدى.

چند مسأله:

1 ـ اول ماه رمضان و اول ماه شوال، به يكى از سه چيز ثابت مى گردد:

ألف ـ ديدن ماه.

ب ـ دو نفر شاهد عادل شهادت دهند كه: ماه را ديده اند.

ت ـ حاكم شرع حكم دهد كه: ماه ديده شده.

2 ـ كسى كه در ماه رمضان روزه خود را عمدا بشكند براى كفاره آن يكى از اين سه كار را بايد بجا آورد:

ألف ـ يا شصت روز روزه بگيرد.

ب ـ يا شصت فقير را سير كند.

ت ـ يا بنده مؤمنى را آزاد كند(3).

3 ـ بر هر مكلفى كه مى تواند، واجب است در روز عيد فطر براى خود و هركه نان خور او است براى هريك نفر مقدار تقريبا سه كيلو گرم گندم، يا جو يا ذرت، بعنوان (زكات فطره) بپردازد و نيز مى تواند قيمت هريك را حساب كرده به فقرا رد كند.

4 ـ مستحب است در روز عيد فطر (نماز عيد) خوانده شود. (در اين مسأله اختلاف است).

سوم: خمس

خمس عبارت است از يك پنجم مال كه در اين هفت چيز واجب مى شود:

1 ـ سودى كه از راه: تجارت، كشاورزى، اجاره مستغلات و هرنوع كسب مشروع بدست مىآيد، كه پس از گذراندن مخارج ساليانه بايد خمس آنچه پس انداز مى شود پرداخت گردد.

2 ـ معادن طلا، نقره، نفت، نمك، آهن و مانند آن.

3 ـ گنج، هركس گنجى را يافت خمس آن با شرايطش واجب مى شود.

4 ـ مال حلال مخلوط به حرام، در صورتى كه مقدار حرام و صاحب آن را نداند.

5 ـ آنچه از جواهرات دريا بوسيله فرورفتن در آب (غواصى) بدست آورند، مانند صدف و مرجان و...

6 ـ غنيمت جنگى كه در حال جنگ و يا دفاع از كفار بدست مى آيد.

7 ـ زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد يا بنحو ديگر به كافر منتقل شود.

خمس بدو قسمت تقسيم مى گردد:

1 ـ نصف آن براى سادات فقير كه نمى توانند كسب كنند.

2 ـ نصف ديگر آن، به مجتهد عادل داده مى شود كه در راه مصارف اسلامى مصرف كند.

چهارم: زكات

زكات بر نه چيز واجب است:

1 ـ خرما.       2 ـ كشمش.        3 ـ گندم.         4 ـ جو.       5 ـ شتر.        6 ـ گوسفند.          7 ـ گاو.     8 ـ طلا.

9 ـ نقره.

و زكات مال التجاره مستحب است. زكات در هشت مورد به مصرف مى رسد:

1 ـ فقير.

2 ـ مسكين، و آن كسى است كه از فقير سخت تر مى گذراند.

3 ـ مأمورين وصول زكات.

4 ـ كافرانى كه اگر زكات به آنها داده شود به اسلام مايل شوند.

5 ـ در راه آزاد كردن بردگان.

6 ـ بدهكارى كه نمى تواند وام خود را بپردازد.

7 ـ (سبيل الله) مانند ساختن مسجد و پل و هركارى كه براى مسلمانان نفع عمومى دارد.

8 ـ (ابن السبيل): مسافرى كه در سفر مانده است، گرچه در شهر خودش ثروتمند است.

اگر مردم اين دو حق واجب: (خمس و زكات) را بپردازند بر روى زمين مستمندى باقى نمى ماند و مصالح اسلامى تعطيل نمى گرديد، همانطورى كه تاريخ مسلمانان صدر اسلام كه بقوانين اسلام عزيز رفتار مى كردند شاهد زنده اى برگفتار ماست.

پنجم: حج

يكى از اركان اسلام حج است و بر هر فرد مكلفى كه قدرت داشته باشد، واجب است در مدت عمر يك بار براى انجام مراسم حج به مكه (خانه خدا) برود. مراسم حج بر دو قسم است:

قسم اول: عمره، و آن عبارت است از:

1 ـ احرام، يعنى: لباسهاى خود را در آورده و دو جامه كه به آن احرام مى گويند بپوشد.

2 ـ طواف عمره، يعنى: هفت بار اطراف خانه كعبه بگردد.

3 ـ نماز طواف عمره، يعنى: دو ركعت نماز مانند نماز صبح به نيت طواف عمره بخواند.

4 ـ سعى بين صفا و مروه، يعنى: هفت مرتبه مسافت بين صفا و مروه را بپيمايد (صفا و مروه دو كوه اند).

تقصير، يعنى: مقدارى ناخن يا موى خود را بچيند.

 قسم دوم: حج و اعمال آن بدين ترتيب است:

1 ـ احرام.

2 ـ توقف در عرفات كه آن موضعى است در نزديكى مكه.

3 ـ توقف در مشعر كه آن موضعى است در نزديكى مكه.

4 ـ رفتن به منى، براى انجام اعمال سه گانه:

ألف ـ (رمى جمره) پرتاب كردن سنك بسوى پاره اى ازكوه.

ب ـ قربانى كردن گوسفندى يا شترى يا گاوى.

ت ـ تراشيدن سر.

5 ـ طواف زيارت، يعنى: اطراف خانه كعبه طواف نمودن.

6 ـ نماز طواف حج، يعنى: دو ركعت نماز به نيت طواف حج بجا آورد.

7 ـ سعى بين صفا و مروه، يعنى هفت مرتبه مسافت بين كوه صفا و مروه را بپيمايد.

8 ـ طواف نساء، يعنى: هفت مرتبه اطراف خانه كعبه طواف كند.

9 ـ نماز طواف نساء، يعنى دو ركعت نماز مانند نماز صبح به نيت طواف نساء بجا آورد.

10 ـ بيتوته در منى، و رمى جمره در آنجا.

ششم: جهاد

جهاد از امورى است كه بر مسلمانان واجب شده و معنى آن جنگيدن براى پيشرفت اسلام است، با چند دسته جهاد واجب است:

1 ـ با كفار و يا بت پرستان، يا منكرين خداوند و مانند آن، ولى جنگ با آنان صرفا به خاطر فتح و پيروزى نيست، بلكه به خاطر گسترش عدالت و دادگرى در ميان مردم، و نجات زيردستان از چنگال ستمگران و اجراى دستورات عاليه اسلام و احكام الهى است، بنا بر اين تا آنجائى كه ممكن است دامنه جنگ وسعت نمى يابد، و هرچه زودتر به خونريزى خاتمه داده مى شود به همين جهت مى بينيم كه در تمام جنگهاى پيغمبر(ص) با اينكه متجاوز از هشتاد جنگ بود، به شهادت تاريخ مجموع تعداد كشته شدگان از مسلمانان و مشركين بيش از يكهزار و چهارصد نفر نبوده است. در جنگ با كفار، چنانچه طرف مقابل اسلام از اهل كتاب، مانند يهود و نصارى باشد، آنان را به انتخاب يكى از اين سه راه مختار مى نمايند.

اول: اسلام بياورند.

دوم: جزيه بپردازند، بدين معنى كه طبق قرارداد بايد ساليانه مقدارى از مال خود را به حكومت اسلام بپردازند، تا در راه مصالح عمومى مصرف گردد و در اين صورت مى توانند با آزادى عقيده در سايه حمايت اسلام بزندگى خود ادامه دهند.

سوم: جنگيدن.

اما كفارى كه اهل كتاب نيستند، آنان را به انتخاب يكى از دو راه مختار مى سازند:

الف ـ اسلام بياورند.   ب ـ براى جنگ آماده شوند.

2 ـ اهل ذمه در صورتى كه از شروط مقرره سرپيچى كنند، مسلمانان براى سركوبىشان با آنان مى جنگند، مگر آنكه باز به پيمان خود برگردند و يا مسلمان شوند.

3 ـ مسلمانانى كه بر پيشواى اسلام بشورند: آنان كسانى هستند كه از دستورات اسلام سرباز زنند بايد با اينان جنگيدتا از راهى كه رفته اند برگشته، و به موازين اسلام رفتار نمايند.

هفتم: امر به معروف

امر به معروف از فروع مهم اسلام است، (معروف) آن است كه اسلام بدان امر نموده، و انجام آن را واجب گردانيده مانند نماز، روزه، پرداخت حقوق مستمندان و رعايت قوانين مهم اسلامى...  يا آنكه اسلام بدان امر نموده ولى انجامش را واجب نكرده است، مانند، اطعام مستمندان و پذيرائى از ميهمان و اخلاق نيكو و تعليم بى سوادان و مانند اينها...  بنابر اين امر نمودن به قسم اول واجب و به قسم دوم مستحب است: امر به معروف داراى چهار شرط است:

1 ـ امركننده بايستى اول خودش خوب و بد را تميز دهد سپس امر و نهى نمايد.

2 ـ احتمال تاثير بدهد.

3 ـ در صورتى كه طرف در عمل زشت خود اصرار ورزد.

4 ـ از امر به معروف زيان قابل توجهى روى ندهد.

هشتم: نهى از منكر

و آن نيز از فروع مهم اسلام است: مسلمانان به جهاتى چند بر ملتهاى ديگر برترى دارند، مهمترين سبب اين برترى اجراى وظيفه امر به معروف و نهى از منكر است كه خداوند متعال مى فرمايد: (شما مسلمانان از ميان مردم بهترين ملت هائيد، براى آنكه به كار نيك امر و از رفتار ناشايست نهى مى نمائيد(4).

(منكر): آن است كه اسلام ما را از آن باز داشته است مانند شراب، قمار، ربا، زنا، خوردن مال مردم بدون رضايت و مانند اينها يا آنكه اسلام آنرا مكروه دانسته است، مانند ياوه گوئى خوابيدن بين طلوعين و مانند آن...

نهى از آنچه در اول گفتيم واجب و از مكروهات مستحب است.

شرايط چهارگانه كه در امر بمعروف گفته شد در نهى از منكر نيز رعايت مى گردد. نهى از منكر داراى مراتبى است:

1 ـ نهى قلبى، به اينكه قلبا از وقوع منكر بىزار باشد.

2 ـ نهى باصورت، مانند روگردانيدن از بجاآورنده منكر.

3 ـ نهى زبانى، با پند و اندرز، تا برسد به سرزنش و پرخاش.

4 ـ نهى با دست، مانند زدن، تا آنگاه كه زيان قابل توجهى پديد نيايد.

امر به معروف و نهى از منكر، دو دستور واجب و در نهايت اهميت است، تا آنجا كه پيغمبر اسلام(ص) فرمودند: (تمامى كارهاى نيك در برابر جهاد در راه خدا مانند قطره ايست، نسبت به دريا و همه كارهاى نيكو و جهاد در برابر امر به معروف و نهى از منكر مانند قطره اى است در مقابل دريائى بى كران). ولى متأسفانه كمتر كسانى هستند كه به اين دو واجب عمل كنند، حضرت باقر(ع) فرموده است: (در آخرالزمان مردمى هستند كه امر به معروف و نهى از منكر را واجب نمى شمارند، مگر آنجا كه براى آنان زيانى در كار نيست و پيوسته، براى خود وقت گذرانى و عذرتراشى مى كنند، اينجا است كه خداوند آنان را مورد خشم خود قرار خواهد داد). 

نهم و دهم: تولى و تبرى

تولى، يعنى: دوستى خدا و پيامبران و امامان عليهم السلام. تبرى، يعنى: بيزارى از دشمنان خدا و دشمنان پيامبران و امامان عليهم السلام. براى اينكه: اگر كسى شخصى را دوست داشته باشد از او پيروى مى كند و اگر كسى با شخصى دشمن باشد از او دورى مى نمايد، بنا براين دوستى خدا و اولياء خدا سبب مى گردد كه براى نظم دنيا و پاداش آخرت از آنان پيروى نمائيم.

 1 ـ سوره بقره: آيه 201، نا گفته نماند كه در قنوت غير از اين آيه هر دعائى را مى توان خواند و يا به يك صلوات اكتفاء كرد.

2 ـ غير از نمازهاى يوميه و نماز آيات، نمازهاى واجب ديگرى هم هست و آن عبارت است از نماز ميت، نماز طواف، نماز قضاى پدر و مادر، نمازى كه بواسطه اجاره و عهد و قسم بر انسان واجب مى شود و براى تفصيل هريك به رساله توضيح المسائل رجوع شود.

3 ـ در جاهائى كه برده فروشى مرسوم نيست اين حكم ساقط مى گردد.

4 ـ (كنتم خير أمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) سوره آل عمران: آيه 110

 

اصول دین

سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

 

احديّت ذات حق  اسلام ایمان خدا.تصرفات انسان   علم غیب

 

وحی انبیا نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

 

                                   امامت  امامت علی علیه السلاماهل بیت

 

قیامت و معاد     بهشت و جهنم

 

عدل الهی.تعادل.عدالتخواهی علی

 

اصول دین در قرآن

.توحید: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » (اخلاص / 1) بگو:خداوند، یکتا و یگانه است. ـ « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ » (نساء / 87) خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست. 

ـ « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً » (نساء / 36) وخدا را بپرستید، و چیزی را با او شریک مگردانید. 
ـ « إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ » (صافات / 4) قطعا‏ٌ معبود شما یگانه است

نبوت: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْکِتابَ »(حدید / 26) ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار دادیم. 

ـ « وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» (یونس / 47) و برای هر امتی، رسولی است، هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید به عدالت در میان آنها داوری می‌شود، و ستم به آنها نخواهد شد. - «ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا » (حدید / 27) سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم.

 3. معاد: « وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ » (انعام / 73) و در آن روز که در«صور» دمیده می‌شود، حکومت مخصوص اوست. - «قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (جاثیه / 26) بگو:خداوند شما را زنده می‌کند، سپس می‌میراند، بار دیگر در روز قیامت که در آن تردیدی نیست گردآوری می‌کند، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. - «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 185) شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت.

 عدل: « وَ ما کُنَّا ظالِمِینَ » (شعراء / 209) و ما هرگز ستمکارنبودیم. 

ـ « وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً » (نساء / 124) و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. ـ « وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُری إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ » (قصص / 59) و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاک نکردیم مگر آنکه اهلش ظالم بودند. ـ « فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ » (روم / 9) خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم می‌کردند.

 5. امامت: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً » (مائده / 3) امروز کافران از (زوال) آئین شما، مأیوس شدند، بنابراین ، از آنها نترسید و از(مخالفت)من بترسید، امروز، دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین(جاودان)شما پذیرفتم. 

« أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ » (نساء / 59) اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر(اوصیای پیامبر)را.

اصول اعتقادی در اصل سه تاست که عبارتند از توحید، نبوت، معاد، پس چرا تشیع عدل و امامت را افزوده ؟ مگر عدالت یکی از صفات ثبوتی حق تعالی نیست؟  این مبحث را از منظر‌های متفاوتی می‌توان مورد بحث قرار داد و حتی می‌توان بین «اصول اعتقادی» با «اصول دین» تفکیکی قائل شد و شاخه‌هایی را برای وجه تمایز موحدین بر شمرد.

الف - می‌توان گفت که در اصل اصول اعتقادی دوتاست که عبارتند از توحید و معاد. بخش اول که توحید است موحد را از کافر جدا می‌کند و بخش دوم که معاد است، موحد را از مشرک جدا می‌کند. در این عالم بسیاری بوده و هستند که اصلاً وجود خدا را قبول ندارند که سابق به آنها دهریون می‌گفتند و امروزه ماتریالیسم یا به فارسی ماده‌گراها خوانده می‌شوند، عده‌ی بسیاری نیز هستند که خدا را قبول دارند، اما آخرت را قبول ندارند. در واقع مبدأ را قبول دارند، ولی معاد را قبول ندارند. لذا شاهدیم در آیات قرآن کریم به همه این گروه‌های اعتقادی اشاره شده . حتی بیان شده که بسیاری از کفار، خدا را قبول دارند، اما مشکل‌شان این است که آخرت را قبول ندارند: وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (العنکبوت، 61)  و اگر از ايشان بپرسى چه كسى آسمان‌ها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را [چنين] رام كرده‏؟ حتماً خواهند گفت الله پس چگونه [از حق] بازگردانيده مى‏شوند؟! با دقت و تأملی در آیات قرآن کریم معلوم می‌شود که مشکل اصلی بشر کفر محض نیست، بلکه قبول داشتن خداوند متعال به عنوان مبدأ خلقت، برای کمال کافی نیست و اغلب مشکلات اعتقادی، اخلاقی و رفتاری بشر به خاطر عدم باور و اعتقاد به معاد است. وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ (المؤمنون، 74) و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند. پس، اصل الاصول در اعتقادات همان «توحید» است و موضوعات دیگری چون معاد یا نبوت نیز به آن بر می‌گردد و سپس «معاد» است که هدایت را که توسط نبی، کتاب و امام صورت می‌پذیرد ضروری می‌سازد. لذا فرمود «رسول، کتاب و میزان» را باهم نازل کردم و رسولش فرمود: من از میان شما می‌روم، اما دو ثقل دیگر را باقی می‌گذارم. و در مورد معاد نیز إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ و الیه المصیر همین معناست و تأکیدات مکرر به اعتقاد به معاد نیز برای تحقق همین معناست.

ب حال ممکن است بسیاری باشند که مبدأ و معاد را قبول داشته باشند، اما بگویند همین معانی و معارف در ادیان دیگر نیز هست. در اینجا «اصول دین» مطرح می‌شود و قبول نبوت شخص پیامبر عظیم‌الشأن اسلام و کتاب او به نام قرآن کریم، وجه تمایز مسلمانان با سایر موحدین و معتقدین به مبدأ و قیامت می‌گردد. لذا باریتعالی به همه اهل ایمان به خدا و قیامت و جمیع بشر در طول اعصار و قرون امر می‌نماید که به خدا، رسول و کتابش ایمان بیاورند تا هدایت شوند: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (الأعراف، 158) بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمان‌ها و زمين از آن اوست هيچ معبودى جز او نيست كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند؛ پس به خدا و فرستاده او كه پيامبر درس‏نخوانده‏اى است كه به خدا و كلمات او ايمان دارد بگرويد و او را پيروى كنيد اميد كه هدايت‏شويد. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا (النساء136) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتاب‌هايى كه قبلاً نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.

ج پس معلوم شد که اصول اصلی اعتقادی که عبارت از توحید و معاد بود، در اصول دین که وجه متمایز مسلمانان است، به توحید، نبوت و معاد تقسیم گردید و گفته شد که اصول دین سه تاست.

د اما در میان همین نیز مسلمانان مذاهب متفاوت پدید آمد. اختلاف نظرات این مذاهب فقط در سطح احکامی چون وضو یا بستن دست در نماز یا سجده بر مهر نبوده و نیست، بلکه اختلافاتی وجود دارد که نوع بینش، جهان‌بینی، توحید و خداشناسی، نبوت و اسلام و بالتبع کل دین را متفاوت و حتی منحرف می‌نماید، که یکی از آنها اعتقاد به عدل است و دیگری به امامت. گروهی معتقد به جبر محض شدند و گروهی معتقد به تنفیذ اختیار محض گردیدند؛ اشاعره و معتزله پدید آمدند و گروه سومی نیز (سلفی‌ها و پیروان ابن تیمیه مانند وهابی‌ها)، نه تنها گفتند کتاب کافیست و حتی رسول (ص) را کنار زدند، بلکه برای خداوند سبحان نیز جسمیت قائل شدند.

بدیهی است که اعتقاد به «جبر محض» یا «اختیار محض»، با هدایت، شریعت و در نتیجه معاد منافات دارد و عدل الهی در این معنا را نفی می‌نماید و اعتقاد به رها شدن مردم پس از رحلت رسول اکرم (ص) و قطع شدن هدایت الهی نیز با حکمت و عدل و نبوت و به طور کل عقلانیت منافات دارد. لذا تشیع این دو اصل را لازمه اعتقاد به توحید، نبوت و معاد بیان داشت و این نیز وجه تمایز مسلمانان اهل تشیع، با دیگر مسلمانان می‌باشد. آری، عدل یکی از صفات ثبوتیه مانند دیگر صفات الهی می‌باشد، اما علم، حکمت، رحمت، قدرت و غنای الهی زیر سؤال نرفته ، بلکه عدل در رابطه با قیامت زیر سؤال رفته است، لذا تشیع بر آن تأکید و تصریح می‌نماید. حال برخی این سه اصل و یا این پنج اصل را اصول اعتقادی می‌نامند، برخی دیگر اصول دین می‌نامند و برخی نامش را اصول دین و مذهب گذاشته‌اند، اینها همه اسم‌گذاری است. مهم این است که اگر در اعتقادات و نگرش دینی عدالت و امامت خدشه دارد گردد، سه اصل دیگر نیز خدشه‌دار می‌شود و انسان بر صراط مستقیم قرار نمی‌گیرد تا به کمال برسد

قرآن و ایمان :

متعلقات ایمان : ایمان به ( خدا غیب ملائک رسل کتاب آیات آخرت ) یومنون بالغیب . کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله آیات ۳وِ۴و۲۸۳ بقرهِ؛ در نتیجه علم به ( موارد فوق ) و در نهایت عمل صالح؛ الا اللذین آمنوا و عملوا الصالحات .

ملائک: کارگزارانی که مناسبات عالم را رقم میزنند و پیام میرسانند . ماموریت ۴ ملکه را میدانیم جبرائیل وحی را میرساند . عزرائیل ملک الموت . اسرافیل به صور میدمد . میکائیل ......     ایمان به ملائک انسان را به ایمان به انبیاء میرساند .

  آیات : کلیه نشانه ها و مخلوقات که انسان مشاهده میکند و عظمت خدا در آن است ان فی ذلک لآیه .... بیش از ۵۰ مورد در قرآن بیان شده . تقویت هر کدام از متعلقات ایمان تقویت دیگری است .

روابط مطلقات : ۱- از ایمان به خدا به توحید میرسیم که از اصول اعتقادات است . ۲- از ایمان به ارسال نبی به نبوت میرسیم . ۳- از ایمان به آخرت به معاد میرسیم . ۴- از ایمان به آیات الهی به عدل میرسیم . ۵- از ایمان به کتاب الهی به امامت میرسیم هدی للمتقین پیش شرط تقوی امام است . امام متقین ماموریت ترقی انسان را دارد . ایمان بایستی در فرد متجلی شود تا اورا ارباب ایمان دانست ( تجلی ایمان در امام حسین میشود کربلا . در امام باقر میشود شکاف علم در امام صادق نهضت علمی در امام کاظم سیاست وزندان و فرزندان بسیار در ازای ۴۰۰۰ شاگرد امام صادق و پراکنده شدن در سراسر ایران . در امام رضا حرکت سیاسی وعظیم در خلافت . هرکدام از امامان با شرائطی و مدلی . در نوح نبی ۹۵۰ سال تلاش و ساختن کشتی و نجات نسل مخلوقات خدا . در ابراهیم صبر و پایداری و ....... ) 

ارباب ایمان : از آدم تا به امروز عبارتند از انبیاء . ائمه . زعما ( ابن بابویه شیخ صدوق تا مدرس خمینی ... ) انبیا به تنهایی رسالت نداشتند در کنار موسی هارون در کنار محمد سلمان و ابوذر در کنار امامان عمارها زینب و ابوالفضل .... در کنار زعما مطهری ها و .....

فلسفه تاريخ از نظر قرآن . چشم انداز عبرت. هدایت الهی و قرآن

فلسفه تاريخ از نظر قرآن

درسي از تاريخ    تاريخ ؛ چشم انداز عبرت

سنت ها و عوامل تحولات تاريخي

راهكار قرآن براي مقابله با شايعات

شيوه هاي مقابله در جنگ نرم   هياهوگرايي(كف و سوت)در برابر منطق

ديدگاه قرآن درباره ستم پذيري و ستم ستيزي

نگرش قرآن به مظلومان      تاريخ و تاثير مورخان بر آن

ادامه نوشته

صبر و شكيبايي.انواع صبر.استمداد از صبر.صبر جميل. صبر در کربلا

 

ادامه نوشته

روح در آیات قرآن. ارواح در وادی السلام  .  جن در قرآن . فرشته

ادامه نوشته

قرض الحسنه؛ ربا و ربا خواری .

ادامه نوشته

اقسام وحى در قرآن مجيد

اقسام وحى در قرآن مجيد

وحى در موجودات زنده

كيفيت ارتباط خداوند با پيامبران 

 وحى   در قرآن مجيد بر سه گونه است : وحى در جمادات ،

وحى درموجودات زنده اعم ازانسان وحيوان ووحى درانبيا ورسل

پیامبر(ص) 2 بار چهره واقعی جبرئیل را مشاهده کرد

چرا فرشته ها نبی نشدند؟!

ادامه نوشته

اخلاص در قرآن . مخلصین  -  نفس انسانى در آموزه هاى قرآنى.

.قلب سليم. محضر اولياي الهي.زهد

اخلاص در قرآن.مخلَصین.راههای دستیابی

سیطره نفس اماره.رضا به قضا.التقاط، خطر دائمي

نفس انسانى در آموزه هاى قرآنى.اقسام نفس.مراتب نفس

اپلود عكس ايران ويج اپلود عكس ايران ويج

رؤ ياها در قرآن . قرآن و هنجارشناسي خوابيدن

رؤ ياها در قرآن

 قرآن و هنجارشناسي خوابيدن

 

خوابيدن و خواب ديدن ، يكى از اسرار عجيب خلقت است . اگر خواب نباشد ادامه زندگى محال خواهد بود. همچنين است خواب ديدن كه آثار بسيار دارد و از آينده خبر مى دهد و گاه خداوند متعال بندگان خود را به آن هدايت و ارشاد مى كند. به هر حال،در قرآن مجيد، هفت رؤ يا نقل شده است

ادامه نوشته