...... وداع با شهر ضيافت . عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس
پروردگارمن ! ماه مبارک رمضان براي ما، ماهي شايسته ستايش بود. ماهي که با ما صحبت هاي نيکو داشت و به ما سود بسيار- که از جهانيان سنگين تر و گرانمايه تربود - رسانيد. درهنگام وداع ماه مبارک رمضان سخت اندوهناک و دلتنگيم چنانکه گويي از عزيزترين کسان خود وداع مي کنيم. بار فراقش بر ما سنگين و سفرش از دنياي ما، ما را به کدورتي عميق درمي افکند. همواره او را ياد کنيم و گوييم: درود بر تو اي ماهي که به نام مقدس الهي نام برده شده اي. درود بر تو اي ماه مسرت و اي عيد سعيد اولياي خدا، سلام بر تو اي دوست نازنين، اي بهترين وقتي که در ميان اوقات يافتيم و اي شريف ترين ماه که طي ساعت ها و روزها ما را دريافته اي، درود بر تو اي ماهي که آرزوهاي ما را به هدف نزديک ساختي و اعمال ما را در فروغ خويش روشن داشتي.
توديع رمضان و معارفه فطر
يا ربي الذي ليس لي رب غيره لايکون هذا الوداع مني له وداع فناء و لاآخر العهد مني للقاء...(1)
آخرين فرحت افطار، فطر است و بازگشت به فطرت. اي نگار نورآگينان! از عطش به عطا رسيديم، از صيام به صله و از شکيبايي به شکر. اميد آن داريم که براي ما محتاجان عنايت يار، نهايت رمضان، رضوان باشد و سرانجام امساک، مسک.(2) خدايا! صداي دل انگيز منادي ات را شنيديم که به ميهماني ملکوت و ضيافت عفو و عطشناکي عشق مي خواندمان. لياقت حضور نداشتيم؛ لطف تو زبان مان را به اجابت گشود و سلسله مهرت، پاي سفره رحمت کشانيدمان. ماه صيام و غفران، آفريده نوراني توست؛ عشوه اش چه ها مي کند، کرشمه امساکش غوغاي آمرزش است و سياهي شب هايش سپيدترين بخت بالندگي. سَحرش، سِحر فرعون نفس را با اعجاز نيايش و شوق باطل مي کند.
خدايا! اگر ماه سرخ ولايت، محرم را نيافريده بودي، وداع ماه هدايت، رمضان، عاشق کشي ها مي کرد. حسرت فرقت رمضان، تمهيد ورود اندوه عظيم عاشورا در نهانخانه دل مي کند. نماز عيد صائمين، بيعت حسينيان عطش آگين با مواليان معصوم عرصه عصمت و هدايت است؛ «الحمد لله علي ما هدينا و له الشکر علي ما اولينا.»(3) صيام ما مقدمه قيام است و پيوند با قائمين نينوا؛ «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله.»(4) سجاده دل و رحل انديشه گشوده ايم و امشب با قاريان قوم قيام، قنوت قربت مي گيريم و آيات وصال را زمزمه مي کنيم. بر نگاه شهر، بهت فراق يار، حکايت دوري از ليلي ليالي رمضان و هجران روزهاي روزه داران است و فطر، زيباترين بدرقه سفر کرده اي است که هزاران هزار قافله دل، همره اوست و هنوز بانگ رحيلش فرو ننشسته است که آواي انتظار مکرر از ناي انيسان او به سوي آستان رمضان آفرين اهل کبريا و عظمت و جود و جبروت و عفو و رحمت و تقوا و مغفرت، مي خيزد.
خدايا! مونس ماه زيبايت بوديم و مباد که حق صحبتش ادا نکرده باشيم و هلال و بدر و محاقش از ما به نزد تو مليک مقتدر، شکوه کند. خدايا! قدر ليله القدر ندانستيم و زمزمه هاي مولا را در کنار چاه تنهايي اش نشنيديم. خوشه اي از شاخه نخل نيايش نچيديم و با تنهاترين نيايشگر نخلستان کوفه، هم آوا نشديم و اينک هجران يار، غم افزاي محفل مان شد؛
شنيده ام سخني خوش که پير کنعان گفت فراق يار نه آن مي کند که بتوان گفت
حديث هول قيامت که گفت واعظ شهر کنايتي است که از روزگار هجران گفت
نشان يار سفر کرده از که پرسم باز که هرچه گفت بريد صبا پريشان گفت(5)
در آستانه عيد عابدان، خواهان ساغر فطريم و تا ميکده عفو، غزل خوان و اميدوار با پاي دل مي رويم و در مصلاي صالحان به لشکر شکر و سپاه سپاس پيوسته و از جرگه نابخشودگان به در مي آييم. بکوشيم که در دام اشتياق، گرفتار شده و اسير لبخال يار شويم که هلال عيد، ابروي دلجوي اوست.
از نفس هجرت کنيم و به نفيس برسيم. سياهي سپهر دل بزداييم و در فجر فطر، طلوع کنيم.
فطر، گشودن صدف امساک و استحصال گوهر بندگي است. کمال استعانت و ايصال صبر و صلات و التقاي انتظار و لقا را در ژرفاي بحر فطر بجوييم؛ «استعينوا بالصبر و الصلوه.»(6)
پي نوشتها: 1- دعاي وداع با ماه رمضان 2- سوره مطففين، آيه 26 3- ذکر مخصوص روز عيد فطر 4- سوره سبا، آيه 46 5- لسان الغيب حافظ شيرازي 6- سوره بقره، آيه 45
تدارك نقص ها در وداع با شهر ضيافت
درماه مبارك رمضان، عده اي ارباب فضيلت بودند؛ از شب ها و روزهاي اين ماه استفاده كردند و بارشان را بستند. وقتي به پايان ضيافت الهي مي رسند، خداحافظي هاي سنگين آنها با ماه رمضان جگرسوز است: السلام عليك يا شهر الله الاكبر و عيد اوليائه. ماه رمضاني كه گذشت، ديگر برنمي گردد؛ ماه بعدي كه مي آيد، ماه رمضان ديگري است. روايتش را مرحوم شيخ حر عاملي در باب محاسبه نفس و جهاد با نفس بيان كرده اند. ايشان مي گويند: روزي كه مي آيد به آدم مي گويد من ديگر تكرار نمي شوم؛ خيال نكني كه فردا من هستم! فردا يك روز ديگري است؛ من مي روم و ديگر هم به دنيا برنمي گردم؛ مواظب باش بهره ات را از من ببري. ماه رمضان هم اينطوري است. عده اي ماه رمضان را پشت سرمي گذارند و بهره مند مي شوند، خوشا به حالشان. براي ما كه نتوانستيم بهره هايي مثل آنها داشته باشيم، درسي دادند؛ در فراز دعاي وداع با ماه مبارك مي خوانيم: «خدايا ما را مقابل اين ماه كه از دست داديم، در مقابل تفريط و كوتاهي خودمان در حق اين ماه، مصيبت زده و منكسر هستيم كه چرا ماه خدا آمد و ما نه از شب هايش بهره برديم و نه از روزهايش؛ دست خالي از ماه جدا مي شويم خدايا ما تو را حمد مي كنيم در كار تو كه نقصي نيست؛ تو را فقط بايد ستود. تو ماه طهور را قرار دادي؛ شهر صيام را قرار دادي؛ انبياء را فرستادي؛ همه راهها را باز كردي؛ ملائكه ات را آماده و شياطين را در غل و زنجير كردي؛ من كوتاهي كردم و از اين ماه بهره مند نشدم. حالا كه بهره مند نشده ام، هم اقرار به بدي هاي خود دارم و هم اعتراف به تضييع الطاف تو.
بدي كردم و تضييع كردم حق تو را؛ حالا در مقابل اين اسائه و اضائه ما چه داريم؟ قلب ما با ندامت پيوند خورده است؛ پشيمان هستيم؛ خوشحال و بي تفاوت نيستيم كه شهرالطهور تمام شد. روز آخر ماه عده اي پاك و موحد شدند؛ خداشناس شدند؛ امام شناس شدند و مقام ولايت الهيه را يافتند و به آن راه پيدا كردند؛ اما ما دست خالي هستيم. بهره اي كه از زبان ما براي توست اين است كه عذر حقيقي و صادقانه داريم؛ نه اين كه بگوييم خدايا تو نخواستي ما برسيم؛ نه! كار از طرف خدا تمام بود؛ ما نخواستيم؛ ما تضييع كرديم. خدايا از تقريط ها و اين مصيبت هايي كه به ما رسيده ، مصيبت زده ايم! در مقابل اين ندامت ها، تو به ما پاداش بده. چه پاداشي؟ اجراً نستدرك به الفضل المرغوب فيه؛ اجري كه ما با آن، فضلي را كه از كف رفته است تدارك كنيم. و نعتاض به من انواع الذخر المحروص عليه؛ در ازاي همه آن گنج هايي كه در اول ماه نسبت به او تحريص مي شد، ولي ما به دست نياورديم و از كنار آن گذشتيم.
انسان مي تواند با انكسار و ندامت خود، با «عقد الندم» و «صدق الاعتذار»، از تفريط هاي خودش هم بهره مند شود. خدا رحمت كند استادي را كه مي گفت: بچه را مي فرستي اين قوري را بشويد، مي اندازد مي شكند؛ دو حالت دارد؛ يك موقع مي آيد سرش را هم بالا مي گيرد مي گويد شكست كه شكست؛ شما هم تنبيه مي كنيد. يك موقع مي آيد مي بينيد كه منكسر و خجالت زده است؛ شما به او روحيه مي دهيد و مي گوييد چيزي نشده است؛ قوري مال شكستن است؛ اگر انسان از گناهانش هم به اخبات برسد، اين انكسار، بهره مي دهد؛ اما عبادتي كه سرت را بالا بگيري و بگويي من روزه را كه گرفتم؛ نماز را هم كه خواندم؛ چه كم گذاشته بودم؟ چنين عابدي مستحق چوب خوردن هست. انكسار در درگاه خداي متعال (كه انسان هر كاري كرده از حد تقصير بيرون نرود و خيال نكند كه بندگي انجام داده) ارزشمند است و خريدار دارد. انسان وقتي به اعماد و حالات بزرگان نگاه مي كند، مي بيند و مي فهمد كه خيلي هم راه نرفته است. اين صدق الاعتذار و عقدالندم، تدارك نقص هاست.
سخن پاياني اگر كسي قبل از شب قدر نتوانسته است مهيا شود بايد اين دو حال را داشته باشد: يكي اين كه خدايا من قدر اين ماه را ندانستم؛ مثل آنهايي كه يك سال خودشان را آماده مي كنند، از قبل به استقبالش نرفتم. خدايا دستم خالي است؛ با دست خالي وارد ماه ضيافت تو شدم. آدمي كه مي خواهد مهماني برود، پيداست؛
عده اي روز قيامت مزد كارهايشان را مي گيرند؛ يك عده اي هم هستند كه عامل به اين كارها نبودند، ولي همه آن مزدها را به آن ها هم مي دهند. انگار گروه اول اعتراض مي كنند كه خدايا ما زحمت كشيديم؛ پاسخ مي شنوند كه اين ها هم از ما خواستند؛ اهل دعا بودند و از ما خواستند؛ آن ها به اين مزدها و عطايا طمع و اميد داشتند. اين يعني اميد بالله؛ اميد به كرم خدا اگر اين درخواست در انسان پيدا شود كه خدايا ما تا الان آماده نبوديم؛ خدايا آن حالات كه به دوستان و اوليائت به خاطر زحمت هايشان دادي گوارايشان باد؛ به آنها صدبرابر بده؛ اما خدايا به ما هم همه آن آمادگي ها را عطا كن؛ از خزانه بي منتهاي تو كه كم نمي آيد! به ما هم به خاطر خودت عطا كن؛ به خاطر معصومين(ع) عطا كن؛ از صدقه سري امام زمان(عج) به ما هم همه آن چه به خوبان عنايت مي كني را عنايت كن. اگر آدم به اين اميدها برسد، آن وقت آمادگي بهره مندي از شب و روز ماه رمضان هم در او پيدا مي شود.
در اين دعاست كه حضرت مي فرمايند: «خدايا؛ يك ماه هاي رمضاني مي آيد كه ما زنده نيستيم، ولي بندگان تو مي آيند بندگي مي كنند. خدايا؛ هر چه به آن ها مي دهي، به ما هم عنايت فرما». حتي حضرت در اميد به فضل الهي كمي پيش تر مي رود و مي فرمايد: و أعطنا أضعافه من فضلك؛ از تفضل خودت، بالاترش را به ما عطا كن. اين جا كه بحث عدل مطرح نيست! اين اميد خيلي بزرگي است! فان فضلك لايغيض، و ان خزائنك لاتنقص بل تفيض، و ان معادن احسانك لاتفني، و ان عطاءك للعطاء المهنا. انسان بايد اينگونه در كرم خداي متعال طمع داشته باشد. اگر در انسان انكسار، اخبات و رجاء به فضل بي منتهاي الهي پيدا شود، جبران همه كاستي ها خواهد شد. 1- تفسير فرات الكوفي، ص285. 2- الامالي صدوق، ص532.
وداع با رمضان محاسبه با نفس خود
اين ضيافت الهي با همان تب و تاب آغازين در اين سراچه فناپذير، آهنگ وداع را سر مي دهد و صفحه جديدي از گذر عمر ما خاك نشينان را مي گشايد؛ لازم است از اين گذرگاه نيز عبرت گرفته و همراه با سيدالساجدين عليه السلام، در وداع با اين ماه، همنوا گرديم، آنجا كه مي فرمايد: بدرود اي همنشيني كه چون پديد آمد احترامش بزرگ و چون ناپديد شود، فقدانش دردناك باشد و اي مايه اميدي كه فراقش، رنج افزايد، بدرود اي همدمي كه چون رو آورد، مايه انس و شادي گرديد و چون سپري شد، وحشت افزود(1).
شايسته است در اين زمان، نفس خود را محاسبه كرده و ببينيم «آيا ايمان به خدا و رسول و كتاب او و حجج او و روز واپسين از مقامات دين افزوده شده است يا خير؟ و اخلاق او كه ناشي از معارف مذكوره بوده، چگونه است؟ و آيا بيم و اميد و صبر و زهد و تجرد براي ذكر خدا و فكري كه او را به انس با خداوند مانوس سازد و معرفتي كه او را به محبت دنبال شده به رضا و توكل و تسليم و توحيد برساند، فراهم شده است يا خير؟ و به طور كلي آيا شهر رمضان و اعمال آن در او تاثيري نموده است يا كماكان به حالي كه قبلا بوده، باقي مانده است؟ و نيز در افعال خود و حركات جوارح خود حساب كند كه آيا به حال خود مانده، يا در مراقبت احكام خداي تعالي افزايش يافته؟(2) مبادا از اين زمان، بهره نگرفته و متضرر باشيم كه رسول خدا(ص) فرمودند: هر كس ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزيده نشود، خدا او را نيامرزد(3) مبادا در بين قافله هاي خودسازي، ديگران گوي سبقت را از ما برده و مغبون باشيم؟! چنان كه در بخشي از سخن امام حسن مجتبي(ع) آمده كه «خداوند ماه رمضان را به منزله ميدان مسابقه اي براي بندگان خود قرار داد تا در اين ماه به اطاعت و جلب رضايت او با يكديگر به مسابقه بپردازند؛ پس در اين ماه عده اي مسابقه را بردند و گروهي عقب مانده و بي بهره ماندند»(4)
حال اگر از نسيم دلنواز ماه الهي، هجرت از خواسته هاي خود به سوي مرضات الهي را بهره نگرفته باشيم، پس چه سود؟ اگر در شناخت حقوق الهي و اطاعت او و كسب ثواب، در جا زده و پسرفت كرده باشيم، چه سود؟ اگر در كسب معرفت و فهم دين و احكام مبتلابه در زندگي شخصي و اجتماعي خود و عمل به آنها، حركت جديدي پديدار نشده باشد، پس چه سود؟ اگر در رفتار اجتماعي خود، اعم از رفتار خانوادگي، رفتار با زيردستان و رفتار با همسايگان تغيير مثبتي ايجاد نشده باشد، پس چه فايده؟ آيا با وجود اين مي توانيم معضلات را پشت سرگذاشته و به سوي اسلامي تر شدن جامعه، قدمي برداريم؟
1-صحيفه سجاديه- دعاي وداع ماه رمضان 2و3- المراقبات- ميرزا جواد آقاملكي تبريزي ص318 4-اسرارالصلوه - ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي ص134 5- المراقبات ص324
دعای امام سجاد(ع) در وداع با ماه رمضان آيتالله مجتبي تهراني
امام سجاد(ع) براي وداع با اين ماه دعايي دارد . معناي ديگر السلام عليک يعني خداحافظ در محاورات عربي، چه بسا در آداب شرعيه ما هم اينطور باشد؛ هم هنگام ورود سلام ميکنند و هم هنگام خروج و وداع؛
خداحافظ اي ماه بزرگ خدا
السَّلَامُ عَلَيْکَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ الْأَعْظَمَ يعني خداحافظ! خداحافظ اي ماه بزرگ خدا و عيد بزرگ اولياي خدا! «السَّلَامُ عَلَيْکَ يَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ» خداحافظ اي بزرگترين همراه از ميان زمانها و اوقات؛ و بهترين ماهها در ايّام و ساعات. السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ» خداحافظ اي ماهي که آرزوهايمان در تو نزديک شد؛ يعني اميدمان اين بود که ماه رمضان بيايد و بتوانيم خودمان را اصلاح کنيم و گرفتاريهايمان را برطرف کنيم. خداحافظ اي ماهي که اعمال نيک در تو منتشر شد؛ واقعاً هم همين بود که هر کسي در حد خودش اعمال صالح انجام ميداد.
دوري تو برايم سخت است، اي مونس من
«السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» خداحافظ اي همراه من که ارزش تو بالا بود و اکنون که ميروي دلم را به درد ميآوري. فراق تو براي من بسيار دردناک است. «وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» فراق تو بسيار دردناک است. «السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ» خداحافظ اي مونس من، که وقتي آمدي من را خوشحال کردي، «وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَي» و اکنون که ميروي، من را به وحشت مياندازي، که بدون تو چه کنم. آن موقع خوشحال شدم، اما الآن چه؟ از دوري تو هراسانم.
خداحافظ اي ماه دوري از زشتيها
السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ خداحافظ اي همراه من که تا بودي، دل من رقيق بود و از آن سر سختي هايش، بيرون آمده بود. من در اين ماه لطيف شده بودم و به سراغ خدا مي رفتم، « قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ وقتي که تو آمدي، گناهانم کم شد. السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سَبِيلَ الْإِحْسَانِ» خداحافظ اي ياوري که کمک کردي تا من بر شيطان غلبه کنم و اي همراهي که راههاي نيکي را بر من آسان کردي.
خداحافظ اي ماه آزادي از دوزخ
السَّلَامُ عَلَيْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيکَ وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَهُ بِکَ خداحافظ اي ماهي که تعداد آزادشدهگان از آتش جهنم در تو زياد شد. اين اشاره به همان روايتي است که خداوند در هر شب، به هنگام افطار هزار، هزار کس را از آتش جهنم نجات ميداد؛ در شبهاي جمعه هر يک ساعت، اينطور ميکرد و در شب آخر ماه رمضان به مقدار تمام کساني که در کلّ اين ماه از آتش نجات داده است را نجات ميدهد. اي خدا! آيا ميشود که امشب ما هم يکي از اين آزاد شدهها باشيم؟ سعادتمند شد کسي که حريم احترام تو را رعايت کرد. السَّلَامُ عَلَيْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ خداحافظ اي ماهي که گناهان را پاک کردي و محو نمودي و همه عيبها را، هر چه که بود، پوشاندي. السَّلَامُ عَلَيْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ وَ أَهْيَبَکَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ خداحافظ اي ماه! چهقدر براي گناهکاران طولاني بودي و چهقدر براي مؤمنين عظمت داشتي!
خوشا به حال کساني که قدر دانستند
تمام اين جملاتي که زينالعابدين(ع) در اين خداحافظي بيان ميفرمايد، گوياي اين مسأله است که اين ماه چه ارزش و عظمتي دارد. بدانيد که داريد از چه گوهر گرانبهاي زماني، خارج ميشويد! شما در چه مقطع زماني بوديد که بهترين فرصتها را براي اصلاح دين و دنيايتان داشتيد! خوشا به حال کساني که استفاده کردند! خوشا به حال کساني که قدر اين زمان را دانستند! خوشا به حال آناني که قدر اين ماه رمضان را دانستند و توانستند گرههايشان را باز کنند! چه گرههاي دنيايي، چه اخروي. «السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ» خداحافظ اى ماهى که هيچ ماه ديگري از تو برتر نيست. «السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ» خداحافظ اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود. «السَّلَامُ عَلَيْکَ غَيْرَ کَرِيهِ الْمُصَاحَبَةِ وَ لَا ذَمِيمِ الْمُلَابَسَةِ» خداحافظ اى ماهي که نه در همنشيني با تو ناراحتي وجود داشت و نه بدي و ناپسندي در حضور تو بود. «السَّلَامُ عَلَيْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَکَاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِيئَاتِ» ماهم در بعضي موارد براي خداحافظي ميگوييم به سلامت! خوش آمدي! حضرت ميفرمايند: اي ماه رمضان خداحافظ و به سلامت! همانگونه که تو بر ما با برکات فراوان و سلامتي فرود آمدي و ناپاکيهاي گناه را از ما زدودي و ما را از خطاها شست و شو دادي!
ناراحت از رفتن تو و چشم انتظار آمدن دوبارهات
السَّلَامُ عَلَيْکَ غَيْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِيَامُهُ سَأَماً خداحافظ که در اين وقت وداع، نه از تو ناراحتيم و نه از روزهداريات خسته شدهايم. «السَّلَامُ عَلَيْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَيْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ» خداحافظ از جانب من که خواستار تو بودم و پيش از آمدنت خوشحال بودم که تو خواهي آمد و اکنون هم که ميخواهي بروي، اندوهگين شدهام که از دوريات چه کنم! «السَّلَامُ عَلَيْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا، وَ کَمْ مِنْ خَيْرٍ أُفِيضَ بِکَ عَلَيْنَا» خداحافظ که چه بديهايي را از ما دور کردي و چه خيراتي را با آمدنت نصيبمان کردي!
خداحافظ اي ماه مبارک! خداحافظ شب قدر
«السَّلَامُ عَلَيْکَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» خداحافظ و درود بر تو و شب قدر که از هزار ماه برتر است. «السَّلَامُ عَلَيْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَيْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْکَ.» خداحافظ که تا بودي، مشتاق آن بوديم که بيشتر بماني و اکنون که ميروي، دلهايمان براي ديدار دوبارهات پَر ميکشد. «السَّلَامُ عَلَيْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِي حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ» خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که از آن محروم گشتيم و برکات گذشتهات را از کف داديم. «اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِي شَرَّفْتَنَا بِهِ» خداوندا ما «اهلِ» اين ماه بوديم و تو ما را به آن شرافت بخشيدي و با آن، بر سر ما منّت گذاشتي! ...
خدايا! تو کوتاهي ما را جبران کن
خدايا اگر ما کوتاه آمديم، تو کوتاهيهاي ما را ناديده بگير! اگر ما کوتاه آمديم، ما را به اين کوتاهيها مؤاخذه نکن! ما را با اين کوتاهيها از برکات و غفران خود در اين ساعات محروم نساز! بيا به آنهايي که محبت داري و لطف و مرحمت کردي، ما را دست خالي از سر اين سفره رد نکن! يک طوري نشود که ما از سر اين سفره استفاده نکرده، بلند شويم و برويم. بيا و در اين مهماني خود که براي ما برپا کرده بودي، مثل بقيه که از آنها پذيرايي کردهاي از ما هم پذيرايي کن!
حاشا به کرمت يا الله
جملات عجيبي است که از زينالعابدين(ع) نقل شده است و همه بر عظمت اين ماه دلالت ميکند. روايتي از امام صادق (ع) بود که حضرت فرمودند: مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ اگر کسي در ماه رمضان مورد غفران قرار نگيرد، بعيد است که بعد از اين ماه مشمول لطف و رحمت خدا قرار گيرد. بياييد از اين ساعات استفاده کنيم. خدايا! مگر ميشود که ما را دست خالي برگرداني؟! مگر ميشود کسي را دعوت کني و او را بر سر سفره بنشاني و به او غذا ندهي؟! حاشا به کرمت يا الله!...
چگونه فضايل ماه مبارك رمضان را در طول سال تداوم بخشيم؟
حفظ فضايل معنوي در وداع با ماه خدا
برخاستن از سفره ضيافت الله براي عارفان دلداده حق سخت و ناگوار است، همانطور كه جدايي عاشق از معشوق سخت و جانكاه است و وداع با يار محبوب و خداحافظي با نجواهاي دلنشين سحري بسي دشوارتر. از همين رو سالكان و عارفان درگاه حضرت دوست و مومنان واقعي همواره در طول سال با تلاوت آيه هاي قرآني، اقامه نمازهاي شب و دلجويي از مستمندان و... به درسهاي آموخته يك ماهه جامه عمل مي پوشانند و يك ماه عبادت را براي يك سال بندگي انجام مي دهند و دريغ از زماني كه اين فرصت بگذرد و هيچ ره توشه اي نيندوخته باشيم؛ بياييم اين زمان كوتاه پيش رو را مغتنم شماريم و قدر لحظات نابش را بدانيم و براي وداع با ماه رمضان آماده شويم. پيامبر اعظم ص چگونگي وداع با ماه رمضان را چنين بيان مي كند: «جابربن عبدالله انصاري نقل مي كند كه در جمعه ماه رمضان بر رسول خدا وارد شدم، هنگامي كه چشم او بر من افتاد فرمود: اي جابر اين جمعه آخرماه رمضان پس با او وداع كن و بگو خدايا اين رمضان را آخرين روز ما قرار مده و چنانچه قرار دادي، پس ما را مورد رحمت خود قرار بده و ما را محروم مساز و هركس اين را بگويد به يكي از دو امر نيكو (احدي الحسنيين) نائل مي شود يا آنكه عمر پيدا مي كند و ماه رمضان بعدي را درك مي نمايد يا آنكه مورد بخشش و رحمت خدا قرار مي گيرد.»
وداع با ماه رمضان
حضرت آيت الله خامنه اي : امام سجاد«ع» در دعاي وداع ماه رمضان آن چنان از فراق اين ماه مي نالد كه بارها و بارها بر ماه رمضان درود مي فرستد: السلام عليك، در دعاي وداع به معناي بدرود و به معناي خداحافظي كردن با ماه رمضان عزيز و با اين روزها و شبهاي نوراني است. خداحافظي با اين قطعه بهشتي از زمان عمر ما و از طول دوران سال، يعني ماه رمضان است. عزيزان من! اين ذخيره تقوا را كه در ماه رمضان بدست آورديم... بايد حفظ كنيم، اين محصول بسيار ارزشمندي است.» به اعتقاد كارشناسان مسائل مذهبي ماه مبارك رمضان يك حقيقت و باطني دارد كه اين حقيقت در قيامت ظهور مي كند. امام سجاد«ع» رمضان را عيد اولياء مي داند و اينكه امام «ع» با ضجه و ناراحتي زياد با اين ماه وداع مي كند، حقيقت اين ماه عزيز را درك كرده است. اين وداع براي كسي است كه با ماه مبارك رمضان مأنوس بوده و اين ماه مبارك دوست او مي باشد و الا، آنكه با اين ماه نبوده او وداعي ندارد. انسان از دوستش و يا با كسي كه مدتي مأنوس بوده خداحافظي مي كند، آنكه اصلاً نمي داند چه وقت ماه رمضان آمد و چه وقت سپري شد، چرا آمد و چرا سپري شد، او وداعي ندارد.
فرصتهاي باز رفته برنمي گردد
زندگي به سرعت درگذر است و انسان توجه ندارد كه چه سرمايه اي را از دست مي دهد، گاهي كه موفق ميشود گذشته هاي خود را مرور كند مي بيند كه روزگاري از او گذشته نيروهايي صرف كرده و تلاشهايي انجام داده ولي چيزي به دست نياورده . در طول سال پيوسته بدنبال بدست آوردن فرصتي هستيم تا درباره زندگي خود و آغاز و انجام آن بينديشيم، مسيري را انتخاب كنيم كه زندگي ابدي را براي ما رقم مي زند، اما كمتر چنين فرصتي بدست مي آوريم.» «همواره به خود وعده مي دهيم تا ماه رمضان فرا رسد و بهتر از ساير اوقات به عبادت بپردازيم، از دنيا و دنياپرستي تا حدي چشم بپوشيم و به سوي خدا برويم و بينديشيم كه كيستيم، از كجا آمده ايم، به كجا مي رويم و در اين سرا چه بايد بكنيم. سرانجام انتظار پايان مي پذيرد و ماه رمضان از راه مي رسد و باز هم غفلت مي كنيم و در اين ميان شيطان مي كوشد تا چون گذشته، انسان نتواند از اين اوقات شريف و لحظات گرانبها استفاده كند و به توفيقات الهي دست يابد.»
«همه جا دست پيدا و پنهان شيطان دركار است تا انگيزه انسان به اغراض نفساني و دنيوي آلوده شود و دعا، مناجات و عبادت بنده با سنگيني و كسالت توأم گردد و حال راز و نياز از او سلب شود، در اين كشمكش و تضاد بين عوامل الهي و عوامل نفساني و شيطاني انسان بايد از خدا توفيق بخواهد و فرصتهاي پيش آمده را مغتنم شمارد و عبادات و دعا را به اوقات ديگر موكول نكند، بايد تلاش نمايد هر قدر كه ممكن است گامي مثبت در مسير تكامل خود بردارد و به خدا نزديك شود.» اما در روايات داريم شيطان در ماه رمضان در غل و زنجير است و نمي تواند انسانها را فريب دهد «البته كاملاً درست است، اما افراد سست اراده و دنياپرستي هستند كه به شدت تحت تأثير ماديات قرار گرفته و از هواهاي نفساني پيروي مي كنند، اين عده اسير و بازيچه دست شياطين مي شوند.»
فرصت اندك را دريابيم
حال كه ماه مبارك رمضان رو به پايان است و شبهاي قدر را هم پشت سرگذاشته ايم و تنها فرصت اندكي تا پايان ماه توبه و استغفار در پيش رو داريم چگونه مي توانيم از اين وقت اندك بهره كافي ببريم؟ انسان براساس حكمت الهي و كتب آسماني مي تواند به مقصود مطلوب برسد، خداوند براي بهترين بندگان و مخلوقات خود يعني انسان، دستورالعمل جامع و فهرستي از آنها در اختيارش قرار داده تا توسط آنها بتواند اعمال و عقايد خود را اصلاح كند كه روزه يكي از آن اعمال است. «روزه راهي براي تربيت انسان و تمرين بندگي است و با توجه به اينكه زمانهاي خوب از دست رفتني و مكانهاي خوب جداشدني هستند، لذا بايد از هر فرصتي ولو اندك براي جمع كردن ره توشه دنيا و آخرت استفاده كنيم.» هميشه براي جبران وقت داريم و با توجه به اينكه ما انسانها هميشه وقتي در يك دوره زماني قرار مي گيريم، قدر روزهاي اول را نمي دانيم و هرچه به روزهاي پاياني دوره نزديكتر مي شويم، قويتر عمل مي كنيم و در برخي موارد هم ديده شده كه اين تغيير حالات رفتار آدمي در روزهاي پاياني كاري كارستان مي كند و چون انسان براي تحول بنيادين فقط به يك لحظه زمان نياز دارد مي تواند در همين روزها و فرصتهاي پيش رو جبران از دست رفته ها را بنمايد.»
وقتي عقايد ملكه مي شود و اعمال ماندگار
اگر عقايد كسب شده در ماه رمضان ملكه ذهن و اعمال آن ماندگار باشد، عبادات و رفتارها تعميق مييابد و مستحكم مي شود و چنانچه توفيق بندگي را بعد از ماه مبارك از دست بدهيم قطعاً متضرر خواهيم شد. براستي چه عواملي باعث مي شود كه برخي از بندگان عبادات و راز و نياز ديگر فضائل را محدود به همين يك ماه رمضان مي دانند و با پايان يافتن ماه مبارك رمضان با تمام آنها وداع مي كنند؟
نقش پذيري ماه رمضان به تمام طول سال برمي گردد و فقط مختص يك ماه نيست از همين رو نزول قرآن در ماه رمضان صورت گرفته تا براي همه زمانها و در تمام عرصه هاي مختلف بشري قابل استفاده باشد. همچنين ماه رمضان دربرگيرنده شبهاي قدر است، شبهايي كه سرنوشت انسان رقم مي خورد، سرنوشتي كه فقط به يك ماه محدود نمي شود، بلكه سرنوشت يك عمر رقم مي خورد. از طرف ديگر اصولاً ماه رمضان به دليل اينكه ماه گشايش رحمت است، انسان بايد از اين فرصت استفاده نمايد تا از اين تجربه جديد و گشايش نهايت بهره برداري را كند. رمضان دربرگيرنده برخي از برنامه هايي از سنخ افعالي، مثل تلاوت قرآن است و بخشي ديگر از برنامه ها از سنخ تحول معنوي و دروني و بخشي هم از نوع خدماتي و كمك به بندگان است كه اين مجموعه يك نوع تربيت و تحول را در ما بوجود مي آورد، حال اينكه چرا اين تحول بعد از ماه رمضان پايان مي يابد، نشان دهنده اين است كه آن تحول واقعي در فرد صورت نگرفته است و فرد بعد از پايان ماه مبارك دوباره به حالت قبل برمي گردد.
عبادت فصلي نيست
هيچگاه عبادات فصلي نمي شود و فقط محدود به يك زمان خاص نيست. قرآن كريم كه خداوند: اي كساني كه ايمان آورده ايد، ايمان كامل و راسخي داشته باشيد، «با دقت در اين آيه متوجه مي شويم مشكل از دينداري عده اي از مردم است و به عدم شناخت آنها از احكام و دستورات ديني برمي گردد و تا زمانيكه نگاه ها عوض نشود اين وضعيت ادامه دارد، وقتي جوان ما بداند داروي تمام دردهايش را مي تواند در دين و دينداري پيدا كند، وقتي مردم آگاه باشند كه بسياري از مشكلات روحي، رواني، خانوادگي و مشكلات اقتصادي و اجتماعي خود را مي توانند با تلاوت و تدبر در آيات الهي حل نمايند، قطعاً لحظه اي درنگ نمي كنند و به ريسمان الهي چنگ مي زنند و متوسل مي شوند. و اين توسل و دعا و راز و نياز هرگز مقطعي و فصلي نخواهد بود و به صورت نياز و درس خودسازي و بندگي درمي آيد. هرچه شناخت و درك افراد به دستورات ديني بيشتر باشد و در عمل به اين دستورات ثابت قدم تر باشند قطعا اين عبادت ها و راز و نيازها در تمام طول سال تداوم مي يابد.
خداحافظ اي ماه عزيز.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن، ماه خير و بركت و رحمت الهي، ماه پاداش بزرگ روزهداران، ماه پرهيزگاري و هدايت انسانها، ماه نزول كتاب مقدس تورات بر حضرت موسي ع و نيز ماه نزول كتاب مقدس انجيل بر حضرت عيسي (ع) است. رمضان، ماه بزرگترين پيروزي اسلام يعني فتح مكه است. رمضان، ماهي است كه باشكوهترين پيوند آسماني و ملكوتي يعني پيمان برادري پيامبر (ص) و امام علي ع كه رساترين فرياد شايستگي آن امام و زيباترين يادگار تاريخ بود، بسته شد. رمضان ماه تولد ملكه علم و عصمت، آموزگار نيكي ها و خوبيها كريم اهل بيت و در جرگه آل كسا امام حسن مجتبي ع است. آن امامي كه آوازه سخنداني و سخنورياش تحسين همگان را از دوست و دشمن بر انگيخته بود.
رمضان، سفرهاي است كه نيازمند و بينياز همه بر آن سفره جمعاند و جملگي مهمان خدا. خداوند ميزبان دلهاي خداجو و روزهدار و بنده خدا ميهمان، چه خوش ضيافتي كه در پهنه نظام هستي همگان به آن دعوت شدهاند و نعمتهاي شفابخش آن به گستره هستي چشم به راه و پذيراي روزهداراني است كه آراسته به تقواي الهي و پيراسته از پليديهاي دنياياند. اينك بر سفرههاي پاياني ماه آمرزش، بخشش و بارش رحمت الهي بر كويرهاي سوزان يازده ماهه عمر خويش نشستهايم تا از آب زلال و گواراي آن آينه دل را پاك و آراسته به گوهر معنوي و پيراسته از پليديها و با نداي ربنا به استقبال عيد آمرزش (عيد فطر) برويم. عيد فطر روز رها شدن از قيد و بند گناه و نافرماني خداست. روزي است كه خدا بندگانش را بخشيده . اي ماه عزيز كه غبار غفلت و گناه را از چهره دل ستردي! چه زود بساط گسترده عشق و سفره ميهماني وصل و قرب را وداع گفته و خوان پر نعمت خويش را بر چيدي! ولي بدان كه طفل شيرخوار دل هيچگاه از آغوش مهربانت جدا شدني نيست. و همچنان.... به هر حال، خداحافظ اي ماه عزيز و خوب خدا، اكنون كه از ميان ما ميروي همراه دنيايي از آه حسرت با سيني اسفند و قرآن پشت سرت آب ريخته و به بدرقهات ميآييم به اين اميد كه جشن رستگاري را در عيد حقيقي با رهايي از قيد و بند گناه و نافرماني، تكبيرگويان به جا آوريم.
***********************************
عید فطر؛ ماه پیروزى برطاغوت نفس
واژه عيد از ريشه عود گرفته شده و به معناى بازگشت و واژه فطر از فطرت و به معناى سرشت . عيد فطر؛ يعنى بازگشت به فطرت و سرشت. بازگشت از اين نظر كه آيا رابطه ما با فطرت پاك انسانى به طورصحيح برقرار است يا نه؟ آيا آن اعماق روح و فطرت پاكى كه خداوند به ما داده و بر اثرحجابهاى جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رويش نشسته، در كلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شدهاند يا نه؟ كه اگر چنين است بايد ابتداى نجات و آغاز پيروزى بر طاغوت نفس را در نماز عيد فطر اعلام بدارند و جشن بگيرند. به عنوان اين كه: آن چه را در ماه رمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به كار بردهاند ابراز بدارند، با كلمات و حركات، بلكه در قلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آميخته با شعور و فرياد برون و درون كه: الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر و لله الحمد و الحمدلله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا؛ خدا بزرگتر از آن است كه توصيف گردد. معبودى جز خداى يكتا و بىهمتا نيست، و خدا بزرگتر از آن است كه وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاك خدا دارد به خاطر آن كه ما را در راستاى پاكسازى و بهسازى هدايت كرده، و شكر او را كه جمعيت ما و امت ما را برترين جمعيت و امت قرار داده مسلمانان در مكتب رمضان و روزه، در پرتو آيات قرآن و نيايشها و تقويت صبر و اراده، پس از فراگيرى و آموزش به خودسازى پرداختهاند؛ اينك جشن مىگيرند كه در راه پر دستانداز جهاد اكبر، با گامهاى استوار عبور كردهاند و به مقصود رسيدهاند. چرا كه براى انسان بازگشت به خويشتن، فرا رسيدن بهار معنويت است؛ مانند درختانى كه پس از گذران زمستان سرد، به بهار رسيدهاند و در مسيرحركت قرار گرفتهاند، به راستى چه عيدى شيرينتر و چه پيروزىاى شكوهمندتر از بازگشت به خويشتن، و پيروزى بر طاغوت نفس اماره؟ كه فطرت را زير پاى سهمگين خود منكوب كرده است.
مسئله عيد و فطرت در قرآن
براى اين كه مسئله بازگشت به فطرت را كه ماهيت عيد فطر را تبيين مىكند، بهتر بفهميم و به اهميت آن، بهتر و عميقتر پى ببريم، مسئله عيد و فطرت را به طورخلاصه از ديدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مىدهيم. در قرآن مجيد كلمه عيد يك بار آمده، كه در رابطه با حضرت عيسى(ع) و حواريون و شاگردان مخصوص او است، به اين ترتيب كه: آن شاگردان مخصوص براى تكميل ايمان خود به عيسى(ع) گفتند: آيا پروردگار تو مىتواند غذايى از آسمان (مائده) براى ما بفرستد؟ عيسى(ع) از اين تقاضا كه بوى شك و ترديد مىداد، نگران شد و به آنها فرمود: از خدا بترسيد اگر ايمان داريد. ولى به زودى عيسى(ع) دريافت كه مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عيسى(ع) است، تا در پرتو ديدارآن، قلبشان پاك و سرشار از اطمينان و يقين گردد، ازاين رو به خدا عرض كرد: اللهم ربنا انزل علينا مائده من السماء تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آيه منك؛ (3) خداوندا! مائدهاى از آسمان برما بفرست تا عيدى براى اول و آخرما باشد و نشانهاى از تو. و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده، مسيح (ع) آن را «عيد» ناميده و مطابق روايات چون مائده در روز يكشنبه نازل شده، مسيحيان اين روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روزعيد مىدانند و تعطيل مىكنند. نتيجه اين كه در قرآن كلمه «عيد» به عنوان تكميل ايمان، و وصول به مرحله يقين كه اساس خودسازى است، مطرح شده است.
بنابراين ما كه پيرو قرآن هستيم، بايد به مسئله عيد به عنوان محور پاكسازى و بهسازى بنگريم. عيد فطر وقتى براى ما عيد واقعى است كه در مسيرخودسازى، پيروز شده باشيم، و تحول عميقى در ما پديدار شده باشد.
اما در مورد فطرت، بايد توجه داشت كه قرآن با صراحت، خدا شناسى و دين را مسئلهاى فطرى مىشمرد. آيات متعددى در قرآن به اين مطلب دلالت دارد، از جمله در آيه 30 روم مىخوانيم: فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطرالناس عليها لاتبديل لخلق الله ذلك الدين القيم؛ اى پيامبر! روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن، اين فطرتى است كه خداوند انسانها را برآن آفريده، دگرگونى در آفرينش خدا نيست. اين آيه با صراحت، بيان كننده آن است كه دين اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان مىباشد، و دستورهاى آن، همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبليغات غلط و تربيتهاى ناسالم، محفوظ باشد، همان را مىخواهد كه آيين ناب اسلام آن را مىخواهد، و خداوند آئينش را براساس نيازهاى فطرى بشر تدوين نموده . و اگر انسان داراى فطرت نخستين، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هيچگونه ترديد و دغدغه، راه توحيد و دستورهاى صحيح الهى را مىپسندد و برمىگزيند، معناى جهاد اكبر و مبارزه بىامان با طاغوت نفس اين است كه پردهها و حجابها و زنگارها را از روى فطرت پاك برداريم و آن را پيروى كنيم.
عید سعید فطر؛ روز پاداش
عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مي طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده . على(ع) در يكى از اعياد فطر خطبه اى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم دادهاند. خطب على ع يوم الفطر فقال: ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه. عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون
اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مىگيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مىگردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشتبرين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزهدار داده مىشود اين است كه فرشتهاى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا ميدهد و ميگويد: «هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشتهتان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»
عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند و نيز آنان را وعده و مژده داده كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بندهنوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمىبرند.»
روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خواندهاند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، و آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مىنامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مىشود انسان افطار مىكند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مىشود.
پاداش هاي عيد فطرخداوند براي روزه داران پاداش هاي خاصي در نظر گرفته كه ارتباط تنگاتنگي با مسئله بازگشت به فطرت دارد.
در آيات قرآن تنها در يك مورد سخن از عيد به ميان آمده است؛ هر چند كه در موارد ديگر از جشن ها و روزهاي شاد ديگري چون يوم الزينه در داستان ابراهيم(ع) و يا حتي جمع شدن ساحران در داستان موسي(ع) به نام يوم الحشر سخن گفته شده ولي تنها در يك مورد است كه سخن از عيد است. خداوند در داستان حضرت عيسي(ع) و خواسته حواريون وي مي فرمايد: قال عيسي ابن مريم اللهم ربنا أنزل علينا مائده من السماء ........
در داستان حضرت ابراهيم(ع) و پرندگان اين نكته مورد تأكيد قرار گرفته كه انسان به طور طبيعي در دنيا موجودي حس گر است و راه اطمينان به امور عقلي محض و يا امور فرامادي تنها تجسم يابي و نوعي تحقق حسي است. از اين رو آن حضرت(ع) از خداوند مي خواهد كه ايمان وي به رستاخيز را با معاد جسماني پرندگان در همين دنيا نشان دهد و آن پرندگان را از مرگ و نيستي به زندگي عود دهد. در حقيقت معاد را به شكل عود و بازگشت مادي در همين دنيا وسيله اطمينان به ايمان قلبي او قرار دهد.
ياران حضرت عيسي(ع) نيز خواهان ديدن نوعي معاد و عيد بودن تا بتوانند با درك حسي، اطمينان به باورهاي خويش نسبت به معاد و غذاهاي بهشتي و آسماني را افزايش دهند. از اين رو خداوند نسبت به مسئله حساسيت خاصي ايجاد مي كند، زيرا ديدن امور اخروي در دنيا و حسي نمودن آن به معناي دو چيز بيش تر نخواهد بود يا عذاب الهي است و يا اين كه عنايت خاصي كه جز عذاب چيزي را با خود همراه نخواهد داشت. لذا خداوند ياران وي را تهديد مي كند كه با ديدن حسي امري غير حسي بايد ايمان خويش را چنان تقويت كنند كه هيچ كفر و شركي در آن راه نيابد وگرنه به عذاب سخت در دنيا و آخرت گرفتار خواهند شد.
به هر حال اين مسئله و خواسته اتفاق مي افتد تا ياران آن حضرت(ع) به عيد و بازگشت كمال به خدا و معاد برسند. از اينرو عيد ايشان عيد بازگشت به فطرت معادگرا و آخرت جوي بوده است. در روز عيد مسلمانان در عيد فطر بايد اين نكات مورد توجه قرار گيرد كه خداوند درهاي توبه و بازگشت و مغفرت وجود و رحمت و مانند آن را گشوده و دوباره فرصت دست يابي به شرافت و كرامت را فراهم آورده است. بنابراين لازم است همانند كسي عمل كنند كه تازه زاده شده و هيچ گناهي نكرده و در دام وسوسه و الهام شيطاني نيفتاده اند. براي روزه داران موفق و سربلند از آزمون سخت دوره فشرده عملي روزه، پاداش هاي خاصي نيز در نظر گرفته شده كه عبارتند از: آمرزش گناهان (احزاب 53)، اجر و پاداش عظيم (احزاب 53) و بهشت جاودان و ميوه هاي فراوان و خوردني ها و زندگي دلپسند در آخرت با همه فوايد و بهره هاي آن (توبه 111 و 112 و نيز حاقه 22 تا 42)
اعمال روز عيد فطر: ۲رکعت نماز عید دادن زکات فطر کفاره روزه
عيد فطر داراى اعمال و عباداتى است كه در روايات معصومين(ع) به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيز آمده . از سخنان معصومين(ع) چنين مستفاد مي شود كه روز عيد فطر، روز گرفتن مزد است. و لذا در اين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد. و در قنوت نماز عيد مىخوانيم: «... اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه و آله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تدخلنى فى كل خير ادخلت فيه محمدا و آل محمد و ان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه و عليهم اللهم انى اسالك خير ما سئلك عبادك الصالحون و اعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون»
بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مىخواهم كه بر محمد و آل محمد درود بفرستى و مرا در هر خيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را در آن وارد كردى و از هر سوء و بدى خارج سازى كه محمد و آل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو بر او و آنها، خداوندا، از تو مىطلبم آنچه بندگان شايستهات از تو خواستند و به تو پناه مىبرم از آنچه بندگان خالصتبه تو پناه بردند.
در صحيفه سجاديه نيز دعايى از امام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان و استقبال عيد سعيد فطر وارد شده است: اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مر علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.» پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصيبت ما را در اين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه بر ما گذشته است كه در اين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشايى آنچه در پنهان و آشكارا گناه گردانيم ... خداوندا! در اين روز عيد فطرمان كه براى مؤمنان روز عيد و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى كه مرتكب شدهايم و هر كار بدى كه كردهايم و هر نيت ناشايستهاى كه در ضميرمان نقش بسته است به سوى تو باز مىگرديم و توبه مىكنيم، توبهاى كه در آن بازگشت به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه در آن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و در اين روز، ما را توفيق بازگشت به سويت و توبه از گناهان عطا فرما.»
روز عيد فطر و اجتماع با شكوه مردم در اين روز را كه ميتوان مبارزه با استكبار و طاغوت بر شمرد. مفهوم والاي تكبير شعار الله اكبري است كه در ايران اسلامي استكبار جهاني را در هم شكست و به زانو در آورد. عيد فطر روز گرفتن اجرت و پاداش يك ماه روزه داري و آمرزش است. روز عيد فطر روز مزد و عيدي گرفتن از درگاه الهي و سربلند بيرون آمدن از سي روز روزه داري است.خوشا به حال آنان كه دم از غيبت و تهمت فرو بستند و با دل دريايي خويش بذر محبت و برادري وحدت پاشيدند و شيطان را به غل و زنجير كشيدند. خوشا به حال آنان كه دل از دنيا بريدند و داغ حسرت بر دل دنيا خواهان گذاشته و با معبود خويش به پهنه معنويت پيوستند و روح اعمال خويش را با اخلاص و دلسپاري به رب العالمين در ساحل رهايي با آرامش دل پهلو گرفته و رهايي يك عمر از آلودگي نفس را كه هديه الهي روزه است رهاورد رمضان خود قرار دادند.
«عيد فطر » موسم دريافت جوائز حضرت آيت الله جوادي آملي
« عيد سعيد فطر » فصل جائزه يك ماه بندگي و انس با معارف ناب قرآن كريم و عترت طاهرين (عليهم السّلام) و موسم شكفتن بيداري و آشتي هميشگي با مبدأ ربوبي هستي به شمار مي رود. شعف و سرور بندگان و مهمانان خداي حكيم در روز عيد فطر به مواظبت از دستاوردهاي ممتاز ماه خدا و استمرار مكارم اخلاق و فضائل حسنه اي است كه محصول ضيافت الهي مي باشد.
(اعياد اسلامي) پس از انجام يك سري عبادات رسمي
در اسلام وقتي يك سلسله عبادت هاي رسمي امتثال شد، عيد اعلام مي شود. در مراسم حج وقتي آن قبله و مطاف مورد تكريم قرار گرفت، اعمال خاصي را محرم انجام داد، روز دهم مي شود « عيد ». در ماه مبارك رمضان هم به شرح ايضاً؛ اگر عدّه اي به اين فكرند كه ليله الجوائزي را پشت سر گذاشتند، يوم الجوائزي را در پيش دارند، جائزه بگيرند؛ وجود مبارك امام سجاد (ع) شب عيد فطر را تا صبح در مسجد احياء مي كرد، مي فرمود: كمتر از شب قدر نيست ! زيرا جائزه ها را روز عيد عطا مي كنند.
زكات فطره ، متمّم ( روزه ) و ( زكات )
از «زكات فطر» غفلت نكنيم كه واجب است؛ هم متمّم روزه است، هم متمّم زكات ! اگر كسي در زكات مالي او نقصي بود، زكات فطر تتميم مي كند؛ اگر در روزه او نقصي بود، زكات فطر ترميم مي كند؛ حتماً بايد اين كار انجام بشود. مرحوم ابن طاوس مي گويد: اگر قبل از نماز داديد، فطر است؛ و گرنه صدقه است! يا اگر قبل از ظهر داديد، فطر است و اگر بعد از ظهر داديد، صدقه است. سعي كنيم حتماً اين كار را تا ظهر انجام بدهيم.
افطار كردن در روز عيد فطر با قصد قربت، به منزله بهره مندي از ثواب روزه گرفتن عبادت است و اين عبادت بدون قصد قربت حاصل نمي شود. روزه گرفتن در روز عيد حرام است، چرا يك كاري بكنيم كه ثواب نبريم؟! همان طوري كه روزه مي گيريم، قربهً الي الله، چون خدا گفت؛ امروز افطار مي كنيم، قربهً الي الله، چون او گفت! بنابراين اگر كسي اول روز فطر افطار كرد كه گذشت؛ اگر افطار نكرد، همان طوري كه روزه مي گيريد به قصد قربت تا ثواب ببريد، اگر به منزل رفتيد، يك استكان چاي مي خواهيد ميل كنيد، بگوييد: خدايا ! چون تو فرمودي امروز بخور، من دارم مي خورم. آن وقت اين يك افطاري است عبادي؛ آن صوم عبادي است، اين افطار هم مي شود عبادي.
لزوم افطار نمودن در روز عيد فطر با تربت حضرت سيّد الشهداء (ع)
حالا با چه افطار بكنيم؟ ببينيد اين معادل بودن عترت و قرآن در همه شئون ما ظهور دارد. كمتر خانه اي است كه تربت سيّد الشهداء (ع)در آن نباشد، همين تربتي كه بالأخره حكم فقهي بر آن مترتّب است. با تربت افطار مي كنيد كه جمع بين ( فطرت ) و ( رحمت ) باشد. آدم مي تواند همين كاري كه انجام مي دهد، صبغه عبادي پيدا كند، تقرّبش را هم به خاندان عصمت و طهارت تضمين بكند و رو به راه بشود كه با تربت افطار بكنيد. حالا خواستيد افطار بكنيد، افطار كرديد با تربت سيّد شهداء و با يك مقدار آب يا شير يا چاي، هر چه خواستيد. اين دعاي صحيفه سجاديه مال بعد از نماز است، يك دعاي مختصري دارد براي قبل از نماز.
تجلي احوال قيامت در دعاي روز عيد فطر
بعد از يك چنين اعالمي، انسان مي خواهد به حضور ذات أقدس اله برود با بار سنگين ! دعائي كه ابن طاوس در اقبالش نقل مي كند، مي گويد: آن روز مگر مي شود آدم عادي برود به پيشگاه خداي سبحان و سالم بماند؟! اين دعا را ايشان از مشايخش نقل كرده كه از بعضي از نواب خاص وجود مبارك ولي عصر، بقيّه الله خواستم دعاهاي ماه مبارك رمضان را به من نشان بده، ايشان كتابي كه جلد قرمز داشت به من داد، اين كتاب را باز كردم، دعاي عيد فطر اين بود كه خدايا ! اللّهمّ انّي توجّهت اليك بمحمّد (ص) امامي و عليّ (ع) خلفي و يميني و الائمه عن يساري (7). در طليعه دعا اين است كه خدايا! من با اين اسكورت دارم مي آيم، غير از اين چاره ندارم ! پيشاپيشم وجود مبارك پيامبر (ص)، طرف راست و پشت سر من علي بن أبيطالب، طرف چپ من ائمه معصومين؛ من در پناه اينها در اين قلعه دارم مي آيم ! آن كسي كه امروز به و لايه عليّ بن أبيطالب حصني معتقد بود، مي تواند اين دعا را بخواند، فردا هم راحت است ! با اين نماز عيد فطرها، با اين زكات فطرها، با اين روزه گرفتن ها بايد حل بشود !
عيد سعيد فطر روز تولد دوباره انسان
عيد فطر ، روز جشن است، جشن نزديكي و قرب به بارگاه الهي،جشني كه به مناسبت پايان يك ماه عبادت مخلصانه برگزار ميشود. به راستي كه عيد فطر، روز بازگشت به فطرت، بازگشت به خدا،اتصال به آسمان و عروج به عرش اعلي است. عيد فطر نمادي از پرواز انسان به ملكوت معنويت است. مسلمانان روزهدار ماه مبارك رمضان را به روزهداري به پا داشتهاند و از خوردن و آشاميدن و نيز بسياري از كارهايي كه مورد رضايت و خشنودي خداوند نباشد امتناع ورزيدهاند، ماهي كه امام سجاد (ع) در واپسين روزهاي آن ميفرمايند: درود بر تو مونسي كه وقتي آمدي با ما انس گرفتي و اسباب سرور و شادي گشتي و وقتي از كنار ما رفتي در دل ما هراس انداختي و غمگينمان ساختي؛ درود بر تو همسايه و همنشيني كه در كنار تو قلبها نرم شد و گناهان كاهش يافت.
اعياد مذهبي و ملي چون عيد قربان و فطر و غدير و نوروز و ديگر مناسبت هاي مهم چون خجسته زادروز امامان معصوم(ع) و شخصيت هاي بزرگ بلكه حتي ميلاد خودمان، مناسبت هاي مهمي است كه هر كسي مي كوشد تا به شكلي اين روزها را گرامي بدارد. اما مشكلي كه وجود دارد اينكه نمي داند چگونه اين مناسبت را گرامي بدارد؟ زيرا همواره اين ترس هست كه از موازين شرعي و عرفي بيرون رفته و مسأله گراميداشت را لوث كند. برخي گمان مي كنند كه برگزاري مراسم عزاداري بسيار آسان تر است؛ چراكه محدوديت ها و حال و هواي عزاداري اجازه نمي دهد تا خارج از شرع و عرف عمل شود. اما محدوديت هاي عزاداري نيز مي تواند مسير عزاداري را تغيير دهد و بايد با مراجعه به آموزه هاي اسلامي و ارائه الگوهاي رفتاري در دو حوزه اعياد و عزاداري، بدرستي از اين ظرفيت ها براي مقاصد اسلامي و انساني استفاده شود. فرهنگ رفتاري متناسب با آموزه هاي قرآني مي تواند اين فرصت را براي جامعه اسلامي ايجاد كند.
يكي از اصطلاحات مشهور در آموزه هاي اسلامي كه برگرفته از آيات قرآني است، عيد و ايام الله است. برخي ها آن را به معناي موسم و هر روزي كه در آن اجتماعي و يا يادبودي از صاحب فضيلت بوده باشد، دانسته اند، براي آنكه در هر سالي آن واقعه و حادثه، با فرح و سرور مجددي عود مي كند. عيد نوروز كه بازگشت طبيعت به همان زيبايي و طراوت پيشين خود است، از سوي ايرانيان گرامي داشته مي شود؛ چراكه هر ساله با بازگشت خود فرح و شادي و سرور را به انسان بازمي گرداند و طبيعت سرد و مرده زمستان با گرما و زندگي بهاري جان تازه اي به خود ميگيرد.
اعياد در ميان ملل بزرگ و فرهنگها
از ديرباز در همه ملت هاي بزرگ و فرهنگي جهان، اعياد، جشن گرفته مي شد. از جمله در زمان حضرت ابراهيم(ع) عيدي داشتند كه در آن روز بتان را گرامي مي داشتند. مفسران بر اين باورند كه روز بت شكني حضرت ابراهيم(ع) روز عيد بت پرستان بود. بت پرستان در هر سال روز خاصي را براي بت ها عيد مي گرفتند، غذاهايي در بت خانه حاضر كرده سپس دسته جمعي به بيرون شهر حركت مي كردند و در پايان روز باز مي گشتند و به بت خانه مي آمدند تا از آن غذاها كه به اعتقادشان تبرك يافته بود بخورند. آنان به ابراهيم نيز پيشنهاد كردند او هم با آنها برود، ولي او به عذر بيماري با آنها نرفت. (انبياء، آيه57 و آيات ديگر)
در مصر باستان نيز عيد، برگزار و گرامي داشته مي شد. در آيه 59 طه آمده كه حضرت موسي(ع) روز موعد مبارزه با ساحران را روز عيد و يوم الزينه قرار داد و فرمود: و موعدكم يوم الزينه و أن يحشر الناس ضحي؛ گفت وعده گاه شما روز عيد باشد كه مردم نيمروز مجتمع شوند. علامه طباطبايي در ذيل آيه آورده از سياق آيه برمي آيد كه روز زينت در ميان مصريان روزي بوده كه همچون روز عيد خود را زينت مي كردند و بازارها را آذين مي بستند. عيد براي ملت ها حتي مؤمنان امري مبارك و ميمون بوده . از اين رو حتي حواريون حضرت عيسي(ع) خواهان آن بودند كه عيدي خاص براي خودشان داشته باشند؛ چنانكه يهوديان براي خود اعيادي داشتند كه از آن به ايام الله ياد مي كردند؛ چرا كه خداوند به حضرت موسي(ع) و يهوديان فرمان داده بود تا روزهاي خاص را به عنوان ايام الله بزرگ دارند كه از جمله اين ايام الله و اعياد، روز نجات ملت يهود از دست فرعون و گذر از دريا بود.(ابراهيم، 5)
حضرت عيسي(ع) در برابر درخواست انصار و حواريون خود، از خداوند خواست تا سفره اي آسماني براي آنان فراهم آورد تا ايشان از آن بخورند و آن روز را به عنوان عيد گرامي دارند: اللهم ربنا أنزل علينا مائده من السماء تكون لنا عيدا .....
بنابراين، در اقوام و ملل گذشته حتي ميان كفار و بت پرستان، عيد به عنوان روزهاي خاص گرامي داشته مي شد؛ چرا كه آن روز را زماني مقدس و مهم مي دانستند كه حادثه و رخدادي بزرگ پديد آمده و سرنوشت آن ملت و قوم را تحت تأثير خود قرار بود. هر چند كه همه روزها روز خداست، همان طور كه همه جان ها از خداست، ولي برخي از روزها همانند برخي از جان ها از ويژگي خاصي برخوردار است كه خداوند به خود نسبت مي دهد از جمله روزهايي كه تجلي قدرت و يا حكمت خداوند است مانند همان جان و روح خاصي كه به انسان داده شده و خداوند آن را به خود نسبت مي دهد. (حجر92؛ ص، 27) البته كفار روزهايي كه مؤمنان آن را بزرگ و گرامي مي دارند، بي ارزش مي دانند؛ زيرا از نظر فرهنگي و فكري با هم در تقابل هستند (جاثيه، 41) مؤمنان نيز مي بايست توجه داشته باشند كه با حضور خود در جشن هاي كفار آن را گرامي ندارند. از اين رو به مؤمنان فرمان مي دهد در آن جشن ها و اعياد به سبب آنكه از اعياد باطل است شركت نداشته باشند. (فرقان، 27)
اعياد در اسلام
در اسلام روزهاي بزرگي وجود دارد كه عيد گرفته مي شود. البته در آيات قرآني به صراحت از عيد قربان و عيد فطر يا ديگر اعياد ياد نشده ولي در آيات قرآني از مردم خواسته شده است كه ايام الله را گرامي دارند؛ چنانكه ملت يهود آن را گرامي مي داشتند.(ابراهيم، 5) در روايات است كه خداوند در روز قيامت چهار عيد را زينت دهد. امام رضا(ع) مي فرمايد: اذا كان يوم القيامه رفت اربعه ايام الي الله كما زف العروس الي خدرها قيل: ما هذه الايام قال: يوم الجمعه و يوم الاضحي و يوم الفطر يوم الغدير و ان يوم الغدير بين الاضحي و الفطر و الجمعه كالقمر بين الكواكب؛ حضرت رضا(ع) فرمود: هنگامي كه روز قيامت برپا شود، چهار روز را زينت مي دهند. همان طور كه عروس را آرايش مي كنند، گفته شد: اين چهار روز كدام ايام هستند؟ فرمود: روز عيد قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدير، اما روز غدير در بين اضحي و فطر و روز جمعه مانند ماه در بين ستارگان است. (مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 81) به هر حال، عيد و ايام الله در آموزه هاي قرآني و روايي بسيار مورد توجه و تاكيد است و برخلاف كساني كه معتقدند كه نمي بايست اين روزها را گرامي داشت، از آيات و روايات به دست مي آيد كه گرامي داشت اين ايام در برخي از موارد لازم و در برخي موارد مستحب يا جايز است. از جمله چهارعيدي كه معروف و مشهور است. البته روز ميلاد پيامبر(ص) و يا چهارده معصوم(ع) و نيز روزهاي مهم ديگري كه مومنان به موفقيت هاي بزرگ رسيده اند مي بايست به عنوان ايام الله و عيدگرامي داشته شود.
فلسفه اعياد اسلامي
چهار عيد در اسلام به طور رسمى وجود دارد كه عبارتاند از: عيد قربان، عيد غدير، عيد جمعه و عيد فطر.
عيد قربان جشن ايثار و فداكارى است، و مسلمان در اين رابطه به خويشتن باز مىگردد كه آيا به باطن و ماهيت چنين عيدى رسيده يا نه. آنگونه كه ابراهيم خليل (ع) قهرمان توحيد رسيد، و حسين ع آن را در كربلا تكميل كرد. عيد غدير جشن ولايت و امامت است و انسان مسلمان با ژرف انديشى به خويشتن مىنگرد كه آيا انتخاب او در مسئله بسيار مهم رهبرى، صحيح بوده يا نه؟ كه در بينش اسلام ناب، مسئله بسيار عميقى است، و از اركان زيربنايى نظام اسلام است، كه اگر او نباشد هيچ يك از مفاهيم اسلام، ارزش و اصالت خود را نمىتوانند نشان دهند. عيد جمعه بازگشت به خويشتن است كه نقش اساسى در پيشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى كه برقرارى اتحاد و يك رنگى وهمدلى مسلمانان، وسيعترين و ژرف ترين بركات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد. ولى آيا مىدانيد كه اگرعيد فطرت و خودسازى نباشد، عيدهاى ديگر تكميل نخواهد شد. اگر چنين عيدى در زندگى انسان تحقق يابد همه روز، روزعيد است؛ چنان كه اميرمومنان على(ع) فرمود: انما هوعيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه، و كل يوم لا يعصى الله فيه فهو عيد؛(1) امروزتنها عيد كسانى است كه روزه آنها در پيشگاه خدا پذيرفته شود، و عبادتهاى شبانه آنها مورد پذيرش خداوند شده باشد، و هر روزى كه گناه نكنى روز عيد تو است.» حضرت على(ع) اين سخن را از سرچشمه وحى گرفته بود، چرا كه وقتى خطبه رسول خدا(ص) را درمسجد پيرامون فضايل ماه رمضان شنيد، از آن حضرت پرسيد: «بهترين كار در ماه رمضان چيست؟» پيامبر(ص) پاسخ داد: «الورع عن محارم الله عزوجل؛ (2) ورع و پرهيزكارى از آن چه خداوند حرام نموده است مىباشد؛ يعنى همان خودسازى و بازگشت به فطرت پاك توحيدى.»
عيد، روزهاي شادي و ايام زينت
حفظ آيين هاي مذهبي چون نماز جمعه و حج و عيد عرفه مانند آن از شعائر الهي است كه نشانه تقواي دل ها و گرايش مردم به آخرت و حفظ واجبات و ترك محرمات است. (حج، 32 و 36) ايام الله به دو دسته شادي و سوگواري تقسيم مي شود. روزهاي شهادتي چون شهادت اميرمؤمنان(ع) و امام حسين(ع) از شعائر الهي است كه مي بايست تعظيم و بزرگ داشته شود؛ چنانكه ايام پيروزي اسلام بر كفر چون روز بدر و فتح مكه و روز غلبه بر شيطان درماه رمضان و ماه ذي الحجه به عنوان عيدفطر و عيدقربان نيز بايد گرامي و بزرگ داشته شود تا همواره انسان بداند كه اين روزها از چه اهميت بزرگي براي بازسازي انسان و خودسازي و خدايي شدن برخوردار است.
اعيادي چون نيمه شعبان و عيد غدير در روايات از ايام سرور و زينت دانسته شده است. در روايات است كه عيد غدير را به عنوان عيد بزرگ به شادي و سرور بپردازيد و زينت و آذين بندي كنيد. و هو يوم الزينه فمن تزين ليوم الغدير غفرالله له كل خطيئه عملها صغيره و كبيره و بعث الله اليه ملائكه يكتبون له الحسنات و يرفعون الدرجات الي قابل منك ذلك اليوم فان مات مات شهيدا و ان عاش عاش سعيدا؛ غدير روز زينت است، هركس روز غدير، خود را زينت كند خداوند گناهان او را مي آمرزد و فرشتگان را مبعوث مي كند تا براي او حسنات بنويسند و درجات او را بالا برند و اگر در آن سال بميرد شهيد مرده است و اگر زنده بماند خوشبخت مي شود. (مسند امام رضا(ع) ج2، ص 81)
نحوه گرامي داشت ايام الله
پس زينت و آراستن به بهترين جامه ها و زر و زيور، عفو و گذشت از ديگران، انجام كارهاي نيك و خير و احسان از همه انواع و اقسام آن چون طعام، شيريني و ديد و بازديد و عفو و گذشت و شادي و سرور ايجادكردن، صلوات فرستادن و عطا و بخشش كردن از جمله كارهاي نيكي است كه مي توان در اين روزها انجام داد. سخنراني كردن و آموزش معارف ديني و دعاكردن براي زندگان و مردگان از ديگر كارهايي است كه مي بايست در اين روزها انجام گيرد تا اين روزها گرامي داشته شود. در برخي روايات از روزه گرفتن در اعياد نيز سخن به ميان آمده است كه البته اين روزه گرفتن در دو روز عيد فطر و قربان حرام است ولي در روزهاي ديگر از ايام الله و اعياد، مستحب دانسته شده . از امام صادق(ع) سؤال مي شود: در اين روز ما چه بايد بكنيم؟ آن حضرت(ع) گفت: آن روز را براي سپاس و ستايش خدا روزه بدار، در حالي كه خداوند هر لحظه سزاوار سپاسگزاري است، همان طور كه پيامبران اوصياء خود را امر مي كردند كه در آن روز كه وصي نصب مي شود روزه دار باشند و آن روز را عيد بگيرند و هر كس در آن روز روزه بگيرد بهتر از عمل شصت سال است.
ديد و بازديد و تبريك گفتن به يكديگر و نيز تبريك گفتن به معصومان(ع) از جمله كارهايي است كه مي توان انجام داد. به اين منظور رفتن به عتبات عاليات آن حضرات(ع) در هر جا و حتي مزار امامزادگان، نيك و خوب است تا اين روز را به آنان تبريك بگوييم.
البته با توجه به اينكه هدف از اعياد، همان گرامي داشت و زنده نگه داشتن حادثه و رخداد عظيم در تاريخ يك ملت و امت است تا ضمن شكرگزاري از آن عبرت گرفته و آن را الگوي خود قرار دهند، سخنراني درباره آن روز و يادآوري داستان ها و خاطرات و نيز تحليل و تبيين آن حوادث خيلي مهم و اساسي است، زيرا نمي بايست شادي و فرح، ما را از اصل فلسفه عيد يعني تعظيم شعائر الهي و يادآوري ايام الله مانند خاطره رهايي از ظلم و ستم هاي فرعوني و بيدادهاي شاهنشاهي يا ولايت شيطاني باز دارد. بايد با جشن ها، ياد آن روزهاي سخت را زنده كنيم و بدانيم كه خداوند ما را از ظلمات بيداد جاهلي و نظام ولايت شيطاني به ولايت علوي رسانيده است. بعثت پيامبر(ص) يا نصب ولايت اميرمومنان علي(ع) از جمله روزهاي زريني است كه ما را به حقيقت بزرگ رهنمون مي سازد تا هرگز به دوران جاهلي يا ولايت شيطاني برنگرديم.
خداوند همان گونه كه از حضور در جشن ها و اعياد كافران و مشركان باز مي دارد وحضور و مشاركت در آن را نهي مي كند، زيرا فرح و شادي آنان نوعي ابتذال و فراموشي حقيقت نوراني زندگي و رفتن به ولايت شيطاني است، همچنين هرگونه رفتاري كه فلسفه اعياد را متزلزل مي كند و يا به دست فراموشي مي سپارد جايز نمي شمارد. بنابراين، هرگونه رفتاري كه برخلاف فلسفه عيد و جشن است نمي بايست صورت گيرد. پس ارتكاب محرمات و حتي مكروهات براي گرامي داشت اعياد جايز نيست و نمي بايست شادي و خوشحالي به فرح ابتذالي تبديل شود، چرا كه خداوند كساني را كه به شادي افراطي و مبتذل حتي در قالب تعظيم ايام الله رو مي آورند دوست نمي دارد (قصص، آيه 67)
هدف، وسيله را توجيه نمي كند
برخي گمان مي كنند كه عزاداري به سبب محدوديت هايش آسان تر است. پس تعظيم اين گونه مراسم سوگواري و عزاداري راحت تر است در حالي كه همان مشكلاتي كه در اعياد سرور اتفاق مي افتد در اعياد مصيبت نيز ممكن است رخ دهد؛ زيرا برخي براي رسيدن به مثلا گريه حاضران و يا پيدا شدن حال و هواي خاص در مجلس، از دروغ و فريب يا ابزارهاي نادرستي بهره مي گيرند كه اين غلط و از مصاديق باطل است كه خداوند از آن بازداشته است. همان اندازه كه هدف مقدسي چون جشن و سرور هر ابزاري را توجيه نمي كند هدف مقدس ديگري چون سوگواري هم هر ابزاري را توجيه نمي كند. براي گرياندن مردم نمي بايست متوسل به دروغ و باطل شد؛ چنان كه براي ادخال سرور و خنداندن مردم نبايد اينگونه عمل كرد. اينكه معصوم(ع) فرمود: به اندوه ما اندوهگين و به شادي ما شاد باشيد به معناي بهره گيري از هر ابزار و وسيله اندوه بخش و شادي افزا نيست.
اميرمؤمنان علي(ع) درباره چگونگي عيد گرفتن در روز عيد فطر مي فرمايد: ألا و ان هذا اليوم يوم جعله الله لكم عيدا و جعلكم له اهلا، فاذكروا الله يذكركم و ادعوه يستجب لكم؛ امروز (عيد فطر) روزي است كه خداوند آن را براي شما عيد قرارداد و شما را نيز شايسته آن ساخت؛ پس به ياد خدا باشيد تا او نيز به ياد شما باشد و او را بخوانيد تا خواسته هايتان را اجابت كند. (من لايحضره الفقيه، ج1، ص715) و در جايي ديگر مي فرمايد: انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه؛ امروز (عيد فطر) تنها عيد كسي است كه خداوند روزه اش را پذيرفته و شب زنده داري اش را سپاس گزارده است. (نهج البلاغه، حكمت824)
امام علي(ع) هر روزي كه در آن روز، معصيت خدا نشود و گناهي انجام نگيرد، آن روز را عيد خوانده است: كل يوم لايعصي الله تعالي فيه فهو يوم عيد؛ و اين فرمايش اميرمؤمنان(ع) اشاره به اين موضوع دارد كه عيد؛ روز ترك گناه، روز پيروزي و پاكي و بازگشت به فطرت نخستين است. (تفسير نمونه، ج5، ص131) پس معنا ندارد كه انسان در آن روزي كه از ايام الله خاص و روز عيد عمومي ملت و امت اسلام است، معصيت كند و با كارهاي زشت و گناه، عيد خود را به مصيبت تبديل كند. از «سويد بن عفله» نقل شده است كه گفت: در روز عيد بر اميرالمؤمنين(ع) وارد شدم و ديدم كه نزد حضرت نان گندم و خطيفه (نان شيرمال) و ملبنه (حلوا شكري) است. پس به آن حضرت عرض كردم: روز عيد و خطيفه؟! حضرت فرمود: «انما هذا عيد من غفرله»؛ اين عيد كسي است كه آمرزيده شده است. (بحارالانوار، ج40، ص623)
عيد فطر، جشن فارغ التحصيلي
روز عيد، روزي است كه شركت كنندگان در دوره آموزشي خودسازي و تزكيه نفس توانستند گام هايي بلند به سوي تقوا بردارند و خود را در معرض عنايات و توجهات خاص الهي قرار دهند. از اين رو از سوي خداوند جشن فارغ التحصيلي و موفقيت در اين دوره كوتاه مدت برگزار مي شود و خداوند به اسما و نام هاي زيبا براي آنان ظهور و تجلي مي كند. چنان كه از دعاهاي روز عيد فطر به دست مي آيد، خداوند در اين روز به نام هاي زيبا و نيكي چون عظمت، كبريايي، جود و جبروت، عفو و رحمت، تقوا و مغفرت ظهور مي كند و خود را به مومنان نشان مي دهد؛ زيرا مومنان در ماه رمضان، ضمن اطاعت از خدا و پيامبر (ص) گام هاي بلندي در حوزه شناخت و معرفت برداشته و تقرب بيش تري به خدا يافته و كمالاتي را در خود يافته اند كه پيش از اين در پس پرده هاي هواهاي نفس و زنگارهاي دل نهان شده بود و اجازه نورافشاني نمي داد.
هنگامي كه انسان در مسير تقوا گام بر مي دارد، نورهاي الهي در دل وي مي تابد و آن چه را در ذات و ماهيت او نهفته و نهان بوده آشكار مي سازد و فعليت مي بخشد. اين گونه است كه در فضاي برتر و بالاتر به مسايل مي نگرد و عظمت و كبريايي الهي را درك مي كند و مي كوشد تا خود نيز اين عظمت و بزرگي را در درونش آشكار سازد و در مسير فراتر از زمين و ماديات گام بردارد و در فضايي برتر پرواز كند. خداوند در روز جشن فارغ التحصيلي، به نام جود و بخشش بر آنان تجلي مي كند و هداياي آسماني به ايشان مي بخشد و تمامي زخم ها و شكستگي ها را به جبروت خويش مي پوشاند و جبران مي كند و همه شكست ها و دردهايي كه به سبب خطا و گناه پديد آمده بود، باجود و بخشش خود جبران مي كند. پيش از آن كه مومنان، عفو و رحمت را در خود نشان دهند و نسبت به ديگران اين گونه باشند، خداوند خود به عفو و رحمت بر آنان تجلي مي كند و پيش از آن كه مردم به تقوا برسند، خداوند به تقوا بر آنان تجلي مي كند و مغفرت و پوشش خود را بر وجودشان مي افكند و تا مقام انسانيت بالا مي كشد.
اين كه خداوند اين روز را روز عيد براي مسلماناني قرار مي دهد كه توانستند در مقام تسليم و اطاعت در برابر خدا و پيامبر (ص) خود را نشان دهند، به سبب آن است كه خداوند مي خواهد تا انسان را به زماني بازگرداند كه گويي اصلا گناه و خطايي نكرده و تازه از مادر زاده شده است.
خداوند روزعيد فطر را براي حضرت محمد(ص) به عنوان پيشواي اهل ايمان، روز ذخيره، شرف، كرامت و مزيد معرفي مي كند. به اين معنا كه هر گامي كه مومنان و مسلمانان در مسير تقرب الهي برمي دارند، ذخيره اي است تا آن حضرت(ص) در قيامت بتواند شفاعت خطاكاران را به عهده گيرد و آنان را به سوي بهشت بكشاند، چنان كه شرافت و كرامتي بر آن حضرت(ص) است تا به آن برهمه كائنات افتخار كند و بروز و ظهور شرافت انساني را بر همه آنان نشان دهد. اين گونه است كه كرامت انسان بر ديگران نيز خودنمايي مي كند.
خداوند در قرآن گزارش مي كند كه حواريون حضرت عيسي بن مريم(ع) از آن حضرت مي خواهند تا مائده و غذايي از آسمان براي آنان فرو فرستد تا آن روز را عيد خويش قرار دهند. به اي معنا كه بتوانند به آن افتخار كنند، زيرا اين گونه توانسته اند به مقام اطميناني دست يابند كه پيش از آن، بي بهره از آن بودند. اما عيد مسلمانان در روزي است كه مردم از مائده اطاعت و تسليم بهره مند شده اند و با گام گذاشتن در مسير تقوا توانسته اند از عنايات خاص الهي برخوردار گردند و با روزه گرفتن به خداوند تقرب جويند. از اين جا مي توان تفاوت دو عيد را به خوبي به دست آورد. عيد مسلمانان همواره در پس اطاعت و تسليم در برابر خداوند است كه از جمله مهم ترين جلوه هاي اطاعت و تسليم در حج و قرباني كردن هواهاي نفساني در كنگره بزرگ اتفاق مي افتد و يا در دوره رمضاني تحقق مي يابد. اين گونه است كه اهل اسلام با اطاعت و تسليم پيروزي خود را جشن مي گيرند. اين در حالي است كه جشن نصارا براي خوردن است و حضرت عيسي بن مريم(ع) ناچار مي شود بنا به درخواست هاي حواريون و ايجاد اطمينان و تثبيت آن، مائده اي را بخواهد.
مركز بازپروري رمضان
رمضان، در حقيقت به عنوان يك مركز بازپروري عمل مي كند. از اين رو كاركردي چون توبه و بلكه بالاتر از آن دارد و خداوند براي كساني كه در اين دوره بازپروري در مركز رمضان شركت كرده اند جوايز ارزنده و هداياي نفيس در نظر گرفته است كه مهم ترين آن تولد دوباره است. اگر هر ساله در بهار طبيعت، با باران هاي رحمت و انوار گرم خورشيد، زمين دوباره زنده مي شود، در بهار قرآن است كه باران رحمت و خورشيد گرم مغفرت بر مومنان و مسلمان مي تابد و جان هاي مرده انسان ها به واسطه گناه و خطا، دوباره زنده مي شود و جوانه مي زند و حيات تازه اي مي يابد.
براساس آن چه از نيايش هاي عيد فطر برمي آيد، آرمان و آرزوي مسلمانان آن است كه با روزه رمضان و كسب تقوا در مسيري گام بردارند كه عنايات و توجهات الهي آنان را دربرگيرد و به تبع رسول الله(ص) از همه آن چه خير است، بهره مند شده و از هرچه شر و پلشتي است در امان مانند و به نوعي عصمت دست يابند كه از راه علم و عمل صالح به دست مي آيد.
مسلمانان و مومنان در انديشه اين هستند تا با عنايات الهي جزو بندگان صالح و مخلص قرار گيرند. مقام صالحان و مخلصان مقاماتي عالي است كه در سوره فاتحه الكتاب مطرح شده و در تفسير آن، آياتي ديگر نيز آمده است. تكرار شبانه روزي اين آيات در همه نمازها براي آن است كه به عنوان دغدغه اصلي مومنان و مسلمانان مطرح شود. انعامي كه از اين طريق در دنيا و آخرت به انسان مي رسد، همان عبوديت ربوبي است. درخواست قرار گرفتن در مسير بندگان مخلص مي تواند به دو مقام اشاره داشته باشد كه به نظر مي رسد مراد همان مقام ملخص (به فتح لام) مي باشد كه مقام انسان كامل است. مسلمانان و مومنان، از خداوند مي خواهند تا در پناهي قرار گيرند كه مخلصان در آن قرار گرفتند و از آن جا كه پناه مخلصان، همان مقام عصمت است، مومنان نيز خواهان رسيدن به اين مقام هستند.
مومنان با اين شيوه نيايش مي كوشند تا آرمان هاي بلند خويش در طول زندگي را بيان كنند. هرچند كه اين گونه نيايش ها از سوي معصومان (ع) مطرح شده است ولي اگر خوب دقت شود معلوم مي شود كه آنان با اين شيوه آموزشي، مي كوشند تا آن را به عنوان دغدغه اصلي قرار دهند. مومنان و مسلمانان در طول ماه رمضان به سبب عنايات خاص مي توانند از قرآن هدايت گر نازل شده در ماه رمضان، نزول فرشتگان، شب هاي قدري كه سرنوشت ساز است بهره مند شوند.
در رمضان است كه با اين باران هاي آسماني و ميوه هاي معنوي، دل هاي مرده زنده مي شود و مسير كمالي را مي يابد و از زنگارهايي كه در طول سال بر جان ها نشسته است، رها مي گردد. براي آن كه بتوانيم در جشن عيدفطر سربلند و مفتخر باشيم، در طول ماه رمضان، از همه اين فرصت ها به خوبي بهره گيريم و در در مسير زندگي واقعي به دور از هواهاي نفساني گام برداريم. نكته اي كه بايد همواره مورد توجه همگان قرار گيرد، آن است كه پس از موفقيت در آزمون رمضاني لازم است از زندگي دوباره متولد شده خود به درستي بهره گيريم و از اين فرصتي كه خداوند به ما بخشده سود كنيم تا پس از مرگ خوهان بازگشت به دنيا و جبران نشويم تا حسرت و اندوه بر دل هاي ما نماند.
عيدفطر، فصل دوباره شكفتن و زايش
پس آن چيزي را كه شركت كنندگان در دوره آموزش فشرده كلاس رمضان از خداوند دريافت مي كنند، زايش دوباره فطرت و تقواست. به اين معنا كه مدرك نهايي اين كلاس براي انسان ها، بازگشت به فطرت پاك و سالم است و گويي انسان پس از يك ماه تمرين مداوم توانسته است زايش نويي را تجربه كند و مدرك بازتولد و ميلاد مجدد را دريافت نمايد. براين اساس روزه داران در روز عيدفطر به روزي بازمي گردند كه در آن زاييده شده اند. اين مطلب را مي توان از واژه فطر نيز به دست آورد. واژه فطر در زبان عربي معاني چندي دارد كه مهم ترين و اصلي ترين آن شكفتن است. از اين رو خداوند خود را فاطر آسمان و زمين معرفي مي كند، چرا كه خداوند آسمان و زمين را همانند غنچه اي شكوفا كرده است. روز عيدفطر به معناي روز شكفتن انسان و زايش دوباره اوست؛ زيرا كسي كه يك ماه در كلاس فشرده عملي تقواسازي شركت داشته، در روز عيدفطر با بازگشت دوباره به فطرت خود و زايش و شكوفايي مجدد، زندگي نوين خويش را جشن مي گيرد و از اين كه توانسته است خود را دوباره پاك و پاكيزه گرداند، بر خود مي بالد و مسرور و شادان مي شود.
انواع فطرتفطرت در تعبيرات دانشمندان بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل.
فطرت عقل يعنى استدلال روشن عقلى، كه انسان بعد از رسيدن به كمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى، بىدرنگ به اين حقيقت منتقل مىشود كه محال است، اين نظام و اسرار شگفتانگيز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و اين «عقل فطرى» بدون نياز به استاد و معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم ديگرى نيز دارد كه از آن تعبير به «فطرت دل» مىشود، كه تفسير فطرى بودن دين با اين تعبير، صحيحتر و مناسبتر به نظر مىرسد. و منظور از آن اين است كه انسان وقتى به اعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبيند، و ندايى را با گوش دل مىشنود، ندايى كه او را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظير هستى دعوت مىكند، كه گاهى از آن تعبير به «درك وجدانى» مىشود، مانند آن كه وقتى انسان يك گل زيبا را مىبيند، بدون مقدمه و استدلال به زيبايى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد. اينك پس از اين بيان، به اصل بحث باز مىگرديم كه «عيد فطر» به معناى بازگشت به فطرت است، يعنى مساله جهاد اكبر و خودسازى در ماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند كه پردههاى جهل، هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته مىشود، و انسان مسلمان در اين هنگام به فطرت ناب خود كه از درون ذات وجودش مىجوشد بازمىگردد، همان فطرتى كه آيينه صاف خدانما و حق نما است؛ همان پيامبر باطن كه اگر از اسارت زنجيرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى كامل و دقيق انسان به سوى كمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مىگردد.
هرگاه انسان در پرتو فيوضات و بركات ماه رمضان و عبادت روزه، به اين درجه رسيد، به حقيقت مفهوم عيد فطر رسيده است، و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عيد است و بايد جشن پيروزى بگيرد، وگرنه هرگز براى او عيد نخواهد بود. جالب اين كه در آيه مذكور، دين «قيم» و استوار و به عبارت ديگرخالص و ناب، آن دينى است كه با فطرت بىآلايش و سالم آميخته شده باشد. نكته قابل توجه اين كه شواهد زنده متعدد عينى وجود دارد كه نشان دهنده فطرى بودن ايمان به حق است؛ مانند واقعيتهاى تاريخى كه نشان مىدهد، در ميان هر ملتى درهر دورهاى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنان كه شواهد باستان شناسى و آثار وعلائم به جا مانده از دورههاى قبل از تاريخ بيان كننده اين واقعيت است.
مطالعات روانى و اكتشافات روان كاوى در ابعاد روح انسان نيزشاهد ديگرى بر فطرى بودن اعتقادات دينى است، روانشناسان چهار تمايل عالى و اصيل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفى مىكنند كه عبارتاند از حس دانايى، حس زيبايى، حس نيكى، و حس مذهبى. كه اين خود نيز دريچه ديگرى بر فطرى بودن دين است. (4)
شاهد ديگر بر واقعيت فطرى بودن دين حق، «ناكامى تبليغات ضد مذهبى» است، كه در همه جاى دنيا مشاهده مىشود، فروپاشى شوروى و كمونيسم درعصر حاضر يكى از نمونههاى آن است. و هم چنين تجربيات شخصى در سختىها و رنجها شاهد ديگر بر توجه انسان به خواست فطرت يعنى خداجويى و پناه آوردن به حق است، كه در قرآن در آيات گوناگونى به اين مطلب اشاره شده است.
اين بحث را با چند گفتار از پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) پايان مىبريم: در حديث معروفى از پيامبراكرم(ص) مىخوانيم فرمود: كل مولود يولد علىالفطرة حتى ليكون ابواهما اللذان يهودانه و ينصرانه؛ (5) هر نوزادى بر فطرت اسلام و دين خالى از شرك آفريده شده است، و رنگهايى همچون يهوديت و نصرانيت انحرافى است كه از طريق پدر و مادر به آنها انتقال مىيابد.» و اميرمومنان در ضمن گفتارى مىفرمايد: «فبعث فيهم رسله، و واتراليهم انبيائه لتستادوهم ميثاق فطرته؛(6) خداوند رسولان خود را به سوى انسانها فرستاد و انبياى خود را يكى پس از ديگرى ماموريت داد تا وفاى به پيمان فطرت را از آنها مطالبه كند.» نتيجه اين كه نبايد فطرت را كه همانند آيينه خدانما و حقجو، در درون، ما را راهنمايى مىكند، و آيين حق را نشان مىدهد به باد فراموشى بسپاريم، بلكه بايد در پرتو جهاد اكبر به ويژه در ماه رمضان خود را به اين مرحله برسانيم تا از اين پيامبر و چراغ فروزان درون بهرهمند گرديم.
عید فطر؛ روز آزادی وجایزه * آيت الله جوادي آملي
« آزادي »، جائزه خداي سبحان به بندگان در عيد سعيد فطر
… نماز عيد فطر در حقيقت دريافت جائزه 1 ماهه است. فضيلت عيد فطر، شب عيد فطر، روز عيد فطر كمتر از فضيلت قدر نيست. اينكه مي گويند: من در روز عيد به اين فكرم كه حاصل رنج 30 روزه را بدهم و ساغر بگيرم، همين است. وجود مبارك رسول گرامي (ص) در آخرين جمعه ماه شعبان يا روز ديگري از روزهاي پاياني ماه شعبان عظمت و جلال و شكوه ماه مبارك رمضان را ذكر كرده. فرمود: ماه مبارك رمضان فوائد فراواني دارد كه از برجستهترين آنها آزادي شماست. انسان وقتي يك گناهي انجام مي دهد؛ چه حقّ خدا، چه حقّ مردم را ضايع كرده باشد، بدهكار است. اگر كسي ظلمي كرد به حكم خدا، يا به خلق خدا؛ بدهكار است. اين اصل اوّل. اصل دوّم آن است كه: بدهكار بايد دِينش را اداء كند؛ و چون مديون است و بدهكار است و دِين را اداء نكرده، بايد گرو بدهد.
اصل سوّم آن است كه در مسائل مالي اگر كسي بدهكار بود، خانه را گرو ميدهد، زمين را گرو مي دهد و مانند آن. ولي اگر كسي گناه كرد، خود او را گرو مي گيرند!! اينكه مي بينيد بعضي ها مي گويند: من هر چه مي خواهم جلوي زبانم را بگيرم، نمي توانم؛ اين بيچاره درست مي گويد، چون او را گرفتند! وقتي او را گرفتند، مي گويند هر چه ما گفتيم تو بايد انجام بدهي. فرمود: مردم! شما نه معصوميد و نه عادل؛ چون گناه داريد، يا حقُّ الله داريد، يا حقُّ النّاس داريد، بدهكاريد. وقتي بدهكار شديد، خود شما را شيطان گرو مي گيرد! اِنَّ اَنفُسَكُمْ مَرهُونَهٌ بِذُنُوبِكُم (1)؛ چون ذَنب و گناه داريد، خود شما را گرو گرفتند؛ آزاد نيستيد. بيایيد ماه مبارك رمضان خودتان را آزاد كنيد.اين راه هدايت رسول خدا (ص) در پايان ماه شعبان.
سوخت و سوز انسان گنهكار در آتش اعمال خويش
وقتي وارد اين ماه شديم، پشت سر هم مي بينيد در دعاي شب، در دعاي روز، در دعاي سحر می خواهد: اَنْ تَفُكَّ، اَنْ تَفُكَّ؛ خدايا! من را آزاد كن. اَنْ تَفُكَّ رَقَبَتِي(2)، من در آتش دارم مي سوزم. خيلي از ماها خيال مي كنيم اين جهنّم جنگل دارد، جنگل جهنّم هيزمي دارد كه هيزم را از جنگل مي آورند آنجا! حالا اسرار جهنّم چيست كه إن شآءَ الله ما نبينيم و ندانيم، ولي آنچه را كه صريح قرآن است و روشن است و ما مي دانيم، ما مي گوئيم: آمَنّا وَ صَدَّقنَا! چه مي دانيم چه خبر است آنجا!
نوآوري هاي دين در تفهيم معارف غير دسترس بشري
پيامبر آمده براي 4 كار؛ يَتلُو عَلِيكُمْ آياتِنا، یک؛ يُعَلِّمُكُمُ الكِتاب، دو؛ وَ الحِكمَه، سه؛ وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تُكونُوا تَعلَمُونَ (5). كار چهارم پيامبر اين است كه ما يك حرف تازه داريم،
باطن مسموم گناهان نزد متخلّقان به اخلاق الهي
پس قبل از آمدن ماه مبارك رمضان به ما گفتند: شما بسته ايد، خودتان را آزاد كنيد. جلوي زبانتان را بگيريد، جلوي چشمتان را بگيريد. خيلي ها مي دانند ربا خوردن پايانش ديوانگي است، امّا مي گويند: هر چه ما مي خواهیم نگیریم نمیتوانیم؛ حالا يا قرض الحسنه نده يا اگر مي دهي، قرض الحسنه را حفظ كن. اين ربا پايانش جنون است.
ضرورت حفظ دستاوردهاي ماه مبارك رمضان
پس روز عيد فطر، روز آزادي است. يعني در تمام اين مدّت شب و روز ما تلاش و كوشش كرديم كه چشممان، گوشمان و زبانمان را مواظب باشيم، غذايمان را مواظب باشيم؛ اين آزادي را حفظ بكنيم. اگر إن شآءَ الله اين آزادي را حفظ كرديم، عيد ما مي شود « عيد فطر ». امّا اگر خداي ناكرده برگشتيم به همين حالت قبلي، همان جهنّمي است كه ما به همراه خودمان داريم. خيلي ها در سوخت و سوزند، ولي چون سرگرمند احساس نمي كنند! مي بينيد در اثر جواني يا در اثر ثروت يا در اثر مقام انسان فِي سكرَتِهِمْ يَعمَهُون (10)، مستانه زندگي مي كند.
« ماه رمضان » آغاز سال اهل سير و سلوك؛ و « عيد فطر » موسم جائزه گرفتن
، براي همين است. ماه شعبان پايان سال است؛ آنهائي كه سال مالي دارند، اگر كشاورزند، يك سال دارند؛ اگر غير كشاورزند،سال مالي دارند! اوّل سالشان مشخص است؛ درآمدشان، هزينه شان مشخص است. امّا آنهائي كه در سير و سلوك كار ميكنند، سال مالي شان، سال اخلاقي شان، سال اعتقادي شان اوّل ماه مبارك رمضان است. يعني از اوّل ماه مبارك رمضان امسال تا آخر ماه شعبان سال بعد، سال اخلاقي شان است.مسأله اقتصاد و تجارت و درس و بحث كه نيست، مسأله طهارت روح است. مسأله طهارت روح سال مي خواهد؛ اوّل سال اوّل ماه رمضان است.
لطف بي نظير خداي سبحان به بندگان
در دعاي وداع ماه رمضان وجود مبارك حضرت سجاد (ع)عرض كرد: خدايا! تو يك كاري دادي كه احدي در عالم نمي كند؛ و آن اين است كه همه چيز را دادي، يك؛ مردم را هم به داد و ستد و خريد و فروش دعوت كردي، دو؛ خودت شدي مشتري، سه؛ آگهي مزايده هم مي زني، چهار؛ اماآگهي مزايده را فروشنده مي زند، نه مشتري!!
اين بيان نوراني امام سجاد است در دعاي وداع ماه مبارك رمضان: وَ اَنتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السُّوم (13)؛ « سُوم » يعني داد و ستد. اينكه مي گويند مداخله كردن در سُوم برادر مؤمن مكروه است، همين است. كسي كه دارد معامله مي كند؛ برخي ها تحريم كردند، ولي معروف بين فقهاء (ره) كراهت است كه آدم وارد بشود در معامله مردم. عرض كرد: خدايا! تو وارد معامله شدي و در همه معامله ها هم آگهي مزايده مي زني، مي گوئي: من بيشتر مي خرم. به همه ما مي گويد: شما آنچه را كه داري، مي خواهي به كي بفروشي؟ مي خواهي به چه بفروشي؟ من 10 برابر مي خرم: مَنْ جآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ عَشرُ اَمثالِهَا (14). يك چنين مشتري اي كه بگويد: شما هر قيمتي كه مي خواهي بكني، من 10 برابر مي خرم. اين كدام مشتري است؟ ماه مبارك رمضان يك چنين ماهي است كه انسان را خرد مدار و عدل محور مي كند، روز عيد فطر يك چنين جایي است، شب عيد فطر يك چنين جایي است! همه ما موظّفيم از اينجا كه فارغ شديم، يك چند دقيقه اي با خداي خود خلوت بكنيم. اين طهارت را، اين پاكي را حفظ بكنيم؛ آنوقت نه بيراهه مي رويم، نه راه كسي را مي بنديم؛ هميشه راحتيم، چون آزاديم و چه نعمتي بهتر از آزادي است؟! بنابراين ما بدانيم كه ماه مبارك رمضان ماه آزادي است؛ مالك چشميم، مالك گوشيم، مالك ماليم، مالك زبانيم، زن و بچه ما در منزل از ما راحتند، همسايه از ما راحت است، دوستان از ما راحتند؛ نه بدي مي گویيم، نه بدي مي خواهيم. اين خاصيت ماه مبارك رمضان است.
(1) بحار الأنوار/ 93/ 357 ـ با اندكي اختلاف (2) مَن لا يَحضُرُه الفَقيه/ 2/ 161 (5) بقره/ 151 (10) حجر/ آية 72 ((13) الصحيفه السّجاديه/ دعاي 45 (14) انعام/ ۱۶۰
عيد فطر؛ روز بازگشت به فطرت
"فاقم و جهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لما تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم و لكن اكثرالناس لما يعلمون" پس حق گرايانه، به سوي اين آيين روي آور، فطرتي كه خدا مردم را بر آن سرشته است، تغييري در آفرينش خدا نيست. آيين پايدار همين است ليكن بيشتر مردم نميدانند( سوره روم)
با توجه به معني فطر (شكافتن)، ايجاد و ابداع موجودات از نيستي به هستي را فطر ميگويند، زيرا عالم عدم شكافته ميشود و موجودات از نيستي به هستي ميآيند. به همين جهت است كه خداوند را فاطر ميگويند؛ لاحمدالله فاطر السموات و الارض- سپاس خداي را كه آورنده آسمانها و زمين است. (سوره فاطر) فطرت عبارت است از گرايش و استعداد ذاتي انسان براي شناخت و معرفت خداوند (راغب اصفهاني، مفردات) و عيد فطر روز بازگشت به فطرت است و ماه مبارك رمضان ابزاري است براي بازگشت. سفره خدا پهن است و گسترده براي همه انسانها، همه ميهمان خدايند كه به فطرت خود بازگردند. و لذا ماه مبارك رمضان را ماه توبه يعني بازگشت از گناه و بازگشت به فطرت هم ميگويند. پيامبر صلي الله عليه و آله در خطبه شعبانيه ميفرمايد: "يا ايها الناس قد اقبل اليكم شهر الله" همه را دعوت ميكند خداوند اين عهد را گرفته؛ (سوره اعراف آيه 172) الست بربكم قالوا بلي- آيا من پروردگار شما نيستم. (آنها به زبان فطرت) گفتند: چرا! گواهي داديم. تا در روز قيامت (رستاخيز) نگويند ما از آن غافل بوديم. و اينكه در اين ماه سفره گسترده رحمت الهي همه را دعوت ميكند به بازگشت به فطرت و توبه: قيل سمي بذلك، لان كل انسان يعوذ فيه الي الله بالتوبه و الدعا و الرب يعود عليم بالمغفره و العطاء. عيد را كه عيد گويند، جهتش اين است كه هر انسان در روز عيد با توبه، ندامت و دعا به سوي خداوند متعال بر ميگردد و پروردگار عالم هم با آمرزش و عطا و بخشش به سوي بندگانش بر ميگردد. (روضه الواعظين ج 2 ص 352) پس ماه مبارك رمضان، ماه توبه، ندامت و دعاست و از طرفي ماه بخشش و مغفرت و عطاست، ماه رسيدن بنده به پروردگارش و بالاخره ماه بازگشت به فطرت خويش است؛ فطرت الله التي فطر الناس عليها. و اين ماه را خداوند قرار داده كه همه انسانها به سوي او بيايند و زمينه بازگشت به فطرت را فراهم كرده تا در پايان ماه عيد بگيرند. عيد فطر عيد بازگشت به فطرت و جدايي از طبيعت است، طبيعتي كه خداوند تبارك و تعالي آن را سرمايهاي قرار داده تا ما بهره كافي از آن ببريم براي آخرت، ولي افسوس كه برخي در آن تفكر نكرده و يادشان رفته كه مسافرند و بايد بازگردند؛
روزها فكر من اين است و همه شب سخنم كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
از كجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به كجا ميروم آخر ننمايي وطنم