سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

 m5736z

 blog.ir.

نکته های آیه بسم الله الرحمن الرحیم

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است که کارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خویش که مورد احترام و علاقه ى آنهاست، شروع مى کنند تا آن کار میمون و مبارک گردد و به انجام رسد

البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل مى کنند. گاهى به نام بت ها و طاغوت ها و گاهى با نام خدا و به دست اولیاى خدا

 «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» سر آغاز کتاب الهى است. «بسم اللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب هاى آسمانى بوده است

در سر لوحه ى کار و عمل همه ى انبیا «بسم اللَّه» قرار داشت. وقتى کشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح ع به یاران خود گفت: سوار شوید که «بسم اللَّه مجریها و مرسیها (هود41)  یعنى حرکت و توقّف این کشتى با نام خداست

حضرت سلیمان ع نیز وقتى ملکه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ى «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم (نمل30) آغاز نمود.

 حضرت على علیه السلام فرمود: «بسم اللَّه»، مایه برکت کارها و ترک آن موجب نافرجامى است. همچنین آن حضرت به شخصى که جمله ى «بسم اللَّه» را مى نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آنرا نیکو بنویس (کنزالعمّال ح 29558)

در خوردن و خوابیدن و نوشتن، سوارشدن بر مرکب و مسافرت و بسیارى کارهاى دیگر. حتّى اگر حیوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و این رمز آن است که خوراک انسان هاى هدف دار و موحّد نیز باید جهت الهى داشته باشد.  در حدیث مى خوانیم: «بسم اللَّه» را فراموش نکن، حتّى در نوشتن یک بیت شعر. و روایاتى در پاداش کسى که اوّلین بار «بسم اللَّه» را به کودک یاد بدهد، وارد شده (تفسیربرهان ج1 ص43) 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحیم، از آن جهت است که همه معانی در آن سه نام جمع است و آن معانی سه قسم است: قسمتی جلال و هیبت و آن در نام الله است،، قسمتی نعمت و تربیت و، آن در نام رحمن است قسمتی رحمت و مغفرت و، آن در نام رحیم است. اینکه آغاز به نام الله و رحمن و رحیم است، جهت آن است که سراغاز همه، آفرینش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت و امرزش. یعنی که به قدرت بیافریدم و به نعمت بپروردم و به رحمت بیامرزیدم ِ درسى که مى ‏توان آموخت: آنچه که از خدا به عالم مى ‏رسد دو گونه نیست: خیر و شر، بلکه آنچه از او مى‏ رسد جمله نیکو و رحمت است و این رحمت شامل جماد و نبات و حیوان و انسان به تمام اقسامش مى ‏گردد چون اصولًا فاتحه و گشایش هستى با رحمت حق است. «رحیم» دلالت بر رحمت لاینقطع و دائم حق مى ‏کند «رحمن» که دلالت بر رحمت واسعه پروردگار مى ‏کرد و شامل همه موجودات مى ‏گشت ولى بالاخره در این عالم یک سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مى‏ شوند و فانى مى‏ گردند. اما «رحیم» نوعى از رحمت است که جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است که از طریق ایمان و عمل صالح، خود را در مسیر نسیم رحمت خاصه حق قرار داده‏ اند. «رحمن» اشاره به آن رحمت بى ‏حسابى است که همه جا کشیده و مؤمن و کافر و حتى انسان و جماد و نبات و حیوان ندارد ولى «رحیم» اشاره به رحمت خاصى است که به انسانهاى مطیع و فرمانبردار اختصاص دارد
الْحَمْدُ لِلَّهِ  لغتى در فارسى نداریم که ترجمان کلمه حمد باشد. البته دو کلمه است که نزدیک به معناى حمد است و آنها در فارسى معادل دارند.  یکى «مدح» که معادل آن ستایش است و دیگرى «شکر» که به سپاس ترجمه مى ‏شود. ولى هیچ کدام به تنهایى رساننده معناى حمد نیستند. البته مدح خیلی به معنای حمد نزدیکتر است مجموعه ‏آثار، ج‏26

نکات تربیتی سوره ی حمد

1- انسان در تلاوت سوره ى حمد با «بسم اللَّه» از غیر خدا قطع امید مى کند.
2- با «ربّ العالمین» و «مالک یوم الدین» احساس مى کند که مربوب و مملوک است و خودخواهى و غرور را کنار مى گذارد.
 3- با کلمه «عالمین» میان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى کند.
4- با «الرّحمن الرّحیم» خود را در سایه لطف او مى داند.
5 - با «مالک یوم الدین» غفلتش از آینده زدوده مى شود.
6- با گفتن «ایّاک نعبد» ریا و شهرت طلبى را زایل مى کند.
7- با «ایّاک نستعین» از ابرقدرت ها نمى هراسد.
8 - از «انعمت» مى فهمد که نعمت ها به دست اوست.
9- با «اهدنا» رهسپارى در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست مى کند.
 10- در «صراط الّذین انعمت علیهم» همبستگى خود را با پیروان حقّ اعلام مى کند.
11- با «غیر المغضوب علیهم» و «لا الضّالّین» بیزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى دارد

صراط مستقیم
 وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ۚ ذَلِکُمْ وَ صَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (أنعام153)
 
این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد!
این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!

صراط مستقیم

از  آیه  اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿فاتحه6﴾ مى‌آموزیم:

۱. راه سعادت، صراط مستقیم است؛ زیرا برخلاف راه‌هاى بشرى که هر روز تغییر مى‌کند، ثابت و پایدار است؛ کوتاه‌ترین فاصله میان دو نقطه است؛ هیچ‌گونه انحراف و انحنایى ندارد؛ در کوتاه‌ترین زمان، انسان را از مسیرى مطمئن به مقصد مى‌‌رساند. ۲. هم در انتخاب راه، و هم براى ماندن در راه مستقیم، باید از خدا کمک بخواهیم؛ زیرا همواره در معرض اشتباه و گمراهى هستیم. گمان نکنیم که اگر تابه‌حال در جادۀ زندگى، دچار سقوط یا انحراف نشده‌ایم، بقیۀ مسیر را نیز سالم طى خواهیم کرد چه بسیار کسانی که عمرى را با ایمان گذراندند؛ امّا وقتى به پول یا مقام رسیدند، خدا را فراموش کردند.

 ازآنجاکه شناخت راه مستقیم، کار دشواری است، آیۀ بعد، کسانی را معرفی می‌کند که این راه را رفته‌اند و بهترین سرمشق برای ما هستند همچنین کسانى را مى‌شناساند که از این راه منحرف شده‌‌اند

 

اهْدِنَا الصِّرَ‌اطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿فاتحه6﴾  قسمت دوم

انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می‌کند که بر دیگر راهها امتیازاتی دارد: الف: راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت‌ها و هوس های مردم و هوس های شخصی که هر روز تغییر می‌کنند. ب: یک راه بیشتر نیست، در حالی که راه های دیگر متعدّد و پراکنده اند. ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است. د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.

  راه مستقیم، راه خداست. «انّ ربّی علی صراطٍ مستقیم» (هود،56)  راه مستقیم، راه انبیاست. «انّک لَمِن المرسلین علی صراطٍ مستقیم» (یس،3 – 4)  راه مستقیم، راه بندگی خداست. «و أنِ اعبدونی هذا صراط مستقیم» (یس،61)  راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَن یعتصم باللّه فقدهُدی الی صراطمستقیم» (آل‌عمران،101)  راه مستقیم، یکتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. (بنا بر اینکه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستی در آیه قبل باشد.)  راه مستقیم، کتاب خداوند است. (بنابر روایتی در تفسیر مجمع البیان،ج1،ص58)  راه مستقیم، راه فطرت سالم است (امام صادق ع در تفسیر صافی، ج1، ص86)

فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم، که صراط اللَّه است، و لو لنگان لنگان حرکت کنى و حرکات و سکنات قلبى و قالبى را رنگ معنویت و الوهیت دهى و خدمت به خلق را براى آنکه خلق خدا هستند بنمایى

پیام‌های آیه صِرَ‌اطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ‌ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (فاتحه٧﴾

1- انسان در تربیت، نیازمند الگو مى باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان ، نمونه هاى زیباى انسانیّت اند. «صراط الّذین انعمت علیهم»

 2- آنچه از خداوند به انسان مى رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مى آوریم. درباره نعمت «أنعَمتَ» بکار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب کردى.  «انعمت، المغضوب علیهم»

 3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار مى کند. «غیر المغضوب علیهم و لا الضّالّین

قرآن سفارش کرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللّه علیهم» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذیرید. ممتحنه13

بهترین نام ها برای خداست قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَیّاً مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَى‏  اسراء 110

بگو: نام اللّه را بخوانید یا نام رحمان را، هر کدام را بخوانید، پس بهترین نامها از آن اوست

در دعا خواندن، انسان آزاد است که خدا را به هر یک از نام‏ هایش که مى ‏خواهد، بخواند

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

ما همه از آن خداییم

 

[همانا] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم 

 

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿بقره 156﴾

این سخن ما که می گوییم «ما همه از آن خداییم» اقراری است به بندگی، و اینکه می گوییم «بازگشت ما به سوی او است» اعترافی است به نابودی خویش در دنیا و بازگشت جاودانه به سوی خدا

و مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لَا نَصِیر (شُّوریٰ۳۱) و شما هرگز نمی‌توانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید ؛ و غیر از خدا هیچ ولیّ و یاوری برای شما نیست

 

و مٰا بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ ثُمَّ إِذٰا مَسَّکمُ اَلضُّرُّ فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ * ثُمَّ إِذٰا کشَفَ اَلضُّرَّ عَنْکمْ إِذٰا فَرِیقٌ مِنْکمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ (نحل53-54) آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می خوانید امّا هنگامی که ناراحتی و رنج را از شما برطرف می سازد، ناگاه گروهی از شما برای پروردگارشان شریک قائل می شوند. . پیام های آیه 1- نعمت های الهی را، نتیجۀ تلاش و تحصیل و مدیریت خود، یا شانس و تصادف نپندارید. «ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ» 2- همۀنعمت ها، حتّی آنچه که در نظر شما ناچیز است، به ارادۀالهی به شما داده شده است. «مِنْ نِعْمَةٍ» 3- هم نعمت ها از اوست، هم در خطرها، تنها پناهگاه اوست. «فَمِنَ اللَّهِ، فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ» 4- بلا و سختی، خداپرستی فطری را زنده می کند. «إِذا مَسَّکمُ الضُّرُّ فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ» 5- انسان ضعیف است وبا کوچکترین تماس سختی ومصیبت، درمانده می شود. إِذا مَسَّکمُ . . . 6- نعمت ها از اوست، امّا سختی ها و ضررها از ماست. «نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، مَسَّکمُ الضُّرُّ» 7- ایمان واستغاثه به خداوند، نباید موسمی ومقطعی باشد. إِذا کشَفَ الضُّرَّ. . . فَرِیقٌ مِنْکمْ . . . یشْرِکونَ 8- رفاه وآسایش، زمینۀغفلت از یاد خدا وشرک گرایی است. کشَفَ الضُّرَّ. . . یشْرِکونَ 9- توجّه به خدا، چون فطری است عمومی است. «فَإِلَیهِ تَجْئَرُونَ»، امّا شرک تنها در مورد بعضی است. فَرِیقٌ . . . یشْرِکونَ 10- «کشف ضرّ» و برطرف شدن مشکلات را از هر قدرتی جز خدا بدانیم شرک است. کشَفَ الضُّرَّ. . . بِرَبِّهِمْ یشْرِکون  تفسیر نور ج4 ص533

هواپرستى، سرچشمه غفلت است

وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ» « کهف، 28»

هواپرستى، سرچشمه‏ ى کفر است. «مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ» طه16

هواپرستى، بدترین انحراف است وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ «قصص50» هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى «ص26

هواپرستى، سرچشمه‏ ى فساد است لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ «مؤمنون71

هواپرستى، سرچشمه‏ ى غصّه‏ هاست. هواپرست، ایمان ندارد. هواپرست، بى عقل است. آغاز فتنه‏ ها پیروى از هوسها و ایجاد بدعت‏ها مى‏باشد. هوا و هوسها انسان را کر و کور کرده و قدرت تشخیص حقّ از باطل را مى‏گیرد. شجاع‏ترین مردم کسانى هستند که بر هوس‏هاى خود غلبه کنند. پیامبر (ص) : هوى را بدان سبب هوى‏ نامیده ‏اند که صاحب خود را فرو مى‏افکند مجموعه احادیث از میزان الحکمة مى‏باشد

پیام‏ها 1 ریشه‏ ى بت‏ پرستى، هواپرستى است صَبَرْنا عَلَیْها اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ

2 خداجویى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لکن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ

3 انبیا مسئولیّتى در هدایت اجبارى هواپرستان ندارند أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا

4 انسان داراى اختیار است أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا

5 تربیت و ایمان باید بدون اجبار و اکراه باشد أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ( تفسیر نور ج‏8 ص258) منابع: تفاسیر نور؛ نمونه و هدایت.

حق و هوی و هوس

و َلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ و َالْأَرْضُ وَ مَن فِیهِنَّ مؤمنون71

 اگر حق از هوس های آنها پیروی می‏ کرد، قطعاً آسمان ها و زمین و هر که در آنهاست تباه می ‏شد.

[ حقّ، هرگز نباید تابع تمایلات و خواسته ‏هاى مردم باشد. لذا طرفداران حق چه بسا در اقلیت و پیروان هوی و هوس در اکثریت باشند . اکثرهم لا یعقلون و یا لا یفقهون ]

شرک . نیکی به پدر و مادر

وَ قَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا 23اسراء

در این آیه حق شناسى در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر تأکید شده است. بعد از اصل توحید به یکى از اساسى‏ترین تعلیمات انسانى انبیا اشاره می فرماید: و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و نسبت به پدر و مادر نیکى کنید! قرار دادن توحید یعنى اساسى‏ ترین اصل اسلامى در کنار نیکى به پدر و مادر تأکید دیگرى است بر اهمیت این دستور اسلامى. سپس به بیان یکى از مصداقهاى روشن نیکى به پدر و مادر پرداخته، مى فرماید: هرگاه یکى از آن دو، یا هر دو آنها، نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آن چنان که نیازمند به مراقبت دائمى تو باشند از هرگونه محبت در مورد آنها دریغ مدار، و کمترین اهانتى به آنان مکن، حتى) سبکترین تعبیر نامؤدبانه یعنى: اف به آنها مگو و بر سر آنها فریاد مزن بلکه با گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو

 ﷽ خدا در قلب کسانی است که بی هیچ توقعی مهربانند... لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لا شُکُورًا ( ٩انسان)

برای کسانی که اسلام را قبول ندارند و برای خدا نیز شریک قائل هستند، با کدام دلیل عقلی می شود یکتایی خدا را اثبات کرد⁉️ لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّـهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّـهِ رَ‌بِّ الْعَرْ‌شِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿انبیاء٢٢﴾ اگر در آنها (زمین و آسمان‌)جز خدا، خدایانى (دیگر) وجود داشت، قطعاً (زمین و آسمان‌) تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا، پروردگار عرش، از آنچه وصف مى‌کنند.

طبیعت کلاس توحید است

وَ یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (آل عمران191) و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند؛ (و می‌گویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریده‌ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! به عایشه گفتند یک خاطره شیرین از پیامبر(ص) بگو!!! گفت: همه خاطراتش شیرین است و یکی از آنها این که سحرها می‌آمد به اطراف آسمان‌ها نگاه می‌کرد و می‌فرمود: رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً کلاس توحید همین شعر است: برگ درختان سبز در نظر هوشیار  هرورقش دفتری است معرفت کردگار

الله خدای من است  ‌لا اله الا الله به ما می آموزد که  از همه چیز و همه کس بگذریم از همه چیز عبور کنیم به ما می آموزد که مسافریم و مقصدی داریم. آنقدر بگذریم تا به خدای زنده و حقیقی برسیم به الله که عبور از آن ممکن نیست آن زمان است که خداوند می فرماید: "بایست و بدان که من خدای تو هستم"

باز داشتن از راه خدا

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَ الْبَادِ و َمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ (حج25)

ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﺆ ﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪﺍﻟﺤﺮﺍم ، ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﻣﺴﺎﻭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﺩﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ (ﻣﺴﺘﺤﻖ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﻨﺪ)

ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﻖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﺯﻧﺪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ ﭼﺸﺎﻧﻴﻢ

دشمنان بایستی ورود به سرزمین وحی را صد نمایند و در شرائطی بسیار سخت است که باز داشتن از سفر حج می توان تصمیم گرفت

 اهمیت خانه خدا

"و َإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا و َطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ و َالْقَائِمِینَ و َالرُّکَّعِ السُّجُودِ" حج/26  

ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺟﺎﻯ ﺧﺎﻧﻪ [ ﻛﻌﺒﻪ ] ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻳﻢ [ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ] ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍم ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻃﻮﺍﻑ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺭﻛﻮﻉ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ( ﺍﺯ ﭘﻠﻴﺪﻯ ﻫﺎﻯ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﻭ و باطنی ) پاکیزه گردان

آدم از خدا کلماتی دریافت کرد

خدا تو آیه 37 بقره میگه آدم از خدا کلماتی دریافت کرد که وقتی گفت خدا توبه ش رو پذیرفت اون کلمات چی بود؟ شیعه و سنی روایت کرده اند که مراد از کلماتی که آدم آموخت و با آن توبه اش پذیرفته شد توسل به پنج تن آل عبا بوده است. ❗️سیوطی از بزرگان اهل سنت روایت می کند که ابن عباس می گوید از پیامبر درباره کلماتی که آدم فرا گرفت و با آن توبه کرد چه بود؟ فرمود: خدا را بحق و جایگاه محمد و علی و فاطمه و حسن وحسین خواند که توبه اش را بپذیرد و خداوند توبه اش را قبول کرد" یا حمید و بحق محمد یا عالی و بحق علی یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن یا قدیم الاحسان بحق الحسین در المنثور،ج1 ص60 و61   ینابیع الموده،ص67 ❗️همچین این روایات در کتب شیعه نیز آمده است  الکافی،ج8 ص305   تفسیر البرهان،ج1 ص191

 دعوت خدا و رسول

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ (انفال24)

ای کسانی که ایمان آورده اید، دعوت خدا و پیامبرش را بپذیرید، آنان شما را دعوت به زندگی واقعی می کنند............

 پیام آیه:

پیامبر (ص) : ایمان یعنی آرامش و اطمینان

شرط ایمان واقعی، پذیرفتن دعوت خدا و پیامبر اوست خدا و پیامبرش ما را به حیات انسانی دعوت می کن

   در محضر خدا

  أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى (علق 14)

آیا نمی دانید که خدا شما را می بیند.

  پیام آیه:

امام خمینی فرموند : عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید

أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا  وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (نور64 آگاه باشید که برای خدا است آنچه در آسمانها و زمین است، او می‏داند آنچه را که شما بر آن هستید، و روزی که به سوی او باز می‏گردند آنها را از اعمالی که انجام دادند آگاه می‏سازد، و خدا به هر چیزی آگاه است

دفتر زندگی خود را نیز پاک نگاه دار، چون معلمی هست هر لحظه آن رامی نگرد و به تو نمره می دهد وضعیت دفتر شما چطور است؟؟؟

 

پدری فرزند خود را فراخواند ... دفتر مشق او را که بسیار تمیز و مرتب بود نگاه کرد و گفت: فرزندم چرا در این دفتر کلمات زشت و ناپسند ننوشتی و کثیفش نکردی؟ پسر با تعجب پاسخ داد: خب معلوم است! چون معلم‌مان هر روز آن را نگاه می‌کند و نمره می‌دهد. پدر گفت: دفتر زندگی خود را نیز پاک نگاه دار، چون معلمی هست که هر لحظه آن را می‌نگرد و به تو نمره می‌دهد ... ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؟ «آیا انسان نمیداند که خدا او را می‌بیند؟» وضعیت دفتر زندگی شما چگونه است؟؟ سجده کن فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِینَ "سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن (حجر۹۸) بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود. دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، از غصه ،از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران.  قرآن می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند."

 با آگاهی

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَ مَنِ اتَّبَعَنِی (یوسف108)

پیامبر به مردم بگو: شیوه ی من و پیروانم این است که همه را با آگاهی، به سوی خداوند دعوت کنیم

پیام آیه:

خیمه ی دعوت پیامبران و پیروان آنان، بر اندیشه، آگاهی و تفکر استوار است

هدایتی که پیامبران ما را به آن دعوت می کنند، راهی است که ما با آزادی و آگاهی انتخاب می کنیم، برخلاف شیوه ی مستکبران، که مردم را با زور و تزویر، یه یک سو می کشانند

تنزیه خدا

قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۖ هُوَ الْغَنِیُّ ۖ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ ۚ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا ۚ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (یونس68)

گفتند: خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است!

(از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است!

او بی‌نیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است!

شما هیچ‌گونه دلیلی بر این ادعا ندارید!

آیا به خدا نسبتی می‌دهید که نمی‌دانید؟!

 آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست؟

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (زمر36)

آیا خدا کفایت‏ کننده بنده‏اش نیست و [کافران] تو را از آنها که غیر اویند مى‏ ترسانند و هر که را خدا گمراه گرداند برایش راهبرى نیست

برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیندازند یوسف لبخندی زد❗️ یهودا پرسید چرا میخندی❓اینجا که جای خنده نیست❗️

یوسف گفت روزی در فکر بودم چه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم  اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد.

خدا بس است

فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ و َبِالْمُؤْمِنِینَ (انفال62)

خدا براى تو بس است همو بود که تو را با یارى خود و مؤمنان نیرومند گردانید

اگر کسی در پی موفقیت و پیروزی در امتحانات و سایر گرفتاری ها باشد آیه زیر را برای فتح  و پیروزی و همچنین قبل از آن بخواند

امید به فرد ناامید چگونه می توان یک فرد ناامید را که هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارد و گاهی از خودکشی حرف می زند به زندگی امیدوار کرد❓ قلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَ‌فُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّ‌حْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ‌ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِیمُ ﴿زمر۵۳﴾ بگو: اى بندگان من -که بر خویشتن زیاده‌روى روا داشته‌اید از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است

 

 مناظره عبدالوهاب با خداوند
 
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ  (بقره34)
هنگامی که به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید, همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع کرد و تکبر ورزید و از کافرین بود.
وهابیت :
 خدایا این شرک است که تو به ملائکه فرمان داده ای آدم را سجده کنند
چرا مردم را به سجده بر آدم وادار می کنی؟
 راه راست

 وَ اللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ یونس 25

خداوند شما را به مرکز سلامتی، دعوت می کند و افراد شایسته را به راه مستقیم هدایت کند

پیام آیه: ابن عباس در تفسیر این آیه گوید :

خداوند شما را به دارالسلام دعوت می کند یعنی که به هرکس را بخواهد به صراط مستقیم هدایت، کند و صراط مستقیم یعنی ولایت علی بن ابیطالب

 فرمانبردارى آگاهانه و خالصانه

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ سبا ۴۶

هان اى پیامبر! به بندگانم بگو: من شما را به یک ویژگى اساسى و یک اصل دگرگون‏ساز و بسیار مهم فرمان مى‏ دهم

در این آیات خداى فرزانه روى سخن را به پیامبر گرامى نموده و نکات ارزشمند و دگرگون‏سازى را در ابعاد گوناگون زندگى بشر به تابلو مى‏ برد، که هرکدام سخت تفکرانگیز و در خور تعمق بسیار است.

۱-  منظور اصل دگرگون‏ ساز توحیدگرایى و یکتاپرستى است

۲- منظور فرمانبردارى آگاهانه و خالصانه از خداست.

و آن این است که دو نفر، دو نفر، یا یک یک براى خدا و انجام فرمان او به پا خیزید

سپس بیندیشید تا باور دارید که در یار و خیرخواه شما «محمد» هیچ گونه نشان انحراف از حق و عدالت و جن‏ زدگى نیست

یکى از شما یا دیگرى به پا خیزد و از مردم بپرسد که آیا تاکنون سخن دروغ و یا گفتار ناروایى از محمد(ص) شنیده، و یا هیچ نشان جنون و دیوانگى از رفتار و گفتار او دیده ‏اند؟

 با آگاهی و اندیشه، در مسیر خدایی شدن، حرکت کنیم، گرچه تنها باشیم

آمادگی در هدایت

وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرَُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ ءَایَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَ یَهْدِى إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ‏ رعد27

کفار مى‏ گویند: چرا از طرف پروردگارش معجزه ‏اى (به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ بگو: همانا خداوند هر که را بخواهد (به حال خود رها و) گمراه مى ‏کند و هر کس را که به سوى او رو کرده و توبه نماید به سوى خویش هدایت مى‏ نماید.

[اگر چه هدایت مردم به دست خداست، ولى هدایت خداوند شامل کسانى مى‏ شود که در خود، آمادگى به وجود آورده باشند

دوری از خداوند

و إِذٰا سَأَلَکَ عِبٰادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ اَلدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره186)

و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند

 (بگو): همانا من نزدیکم؛ دعاى نیایشگر را آنگاه که مرا مى ‏خواند پاسخ مى ‏گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند.

[خداوند به ما نزدیک است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما را مى ‏گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است که در اثر گناهان مى‏ باشد]

کتاب 114 نکته درباره‌ی نماز نماز و توحید
«انّنى انا اللَّه لااله الاّ انا فاعبدنى و اقم الصلوة لذکرى» (طه،14)  رابطه نماز و توحید بسیار نزدیک است، توحید ما را به سوى نماز مى ‏کشاند و نماز روح توحید ما را زنده مى ‏کند نماز با تکبیر آغاز مى‏ شود و در هر رکعت بعد از پایان سوره، قبل و بعد از رکوع و هر سجده و در پایان هر نماز، مستحب است اللّه اکبر بگوئیم در ذکر رکوع و سجود، سبحان اللّه مى‏ گوئیم و در رکعت سوم و چهارم «لااله الا اللَّه» مى‏ گوئیم که همه مایه صیقل‏ دادن روح توحید و جلوه دادن روح ایمان است
نماز و توکّل در نماز بارها آیه مبارکه «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» را بر زبان جارى و به خود تلقین مى ‏کنیم.  حرف «باء» در بسم اللَّه رمز استمداد و توکّل است،  با یاد او شروع کردن نشانه آن است که تنها از قدرت او کمک بگیریم و به او توکّل کنیم.  یاد او نشانه مهر او و عشق به اوست.  نماز و روح بزرگ انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى‏ کند که خالق تمام هستى است. سرچشمه تمام رحمت‏ ها و برکات است. مالک روز قیامت است.  کسى که حمد و ثناى خود را نثار این وجود مقدّس با این خصوصیات مى‏ کند هرگز حاضر نیست براى هر چیز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچیزى ستایش کند.  زبانى که ثناگوى خالق هستى شد، دیگر تن به ثناگویى هر نالایقى نمى ‏دهد. فراموش نکنیم که امام حسین علیه السلام فرمود: کسى که وصل به پیامبر صلى الله علیه وآله باشد و از دامن زهراعلیها السلام برخاسته باشد، بیعت یزید را نخواهد پذیرفت. آرى ... ستایش او نه دیگران، ثناى او نه طاغوت‏ ها، ثناى او براى ربّ‏ العالمین بودنش، الرّحمن الرّحیم بودنش، مالک یوم الّدین بودنش،  دیگران چه و که هستند و چه قدرتى دارند که من ثناگوى آنها باشم؟ به خصوص که مسلمان مى ‏داند اگر ظالمى ستایش شود عرش خداوند به لرزه در مى ‏آید.  بنابراین ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى‏ دهد که دیگر حاضر به ثناى دیگران نمى ‏شویم و این روح بزرگ را از نماز و حمد مى‏توان تحصیل کرد.  حیف که ما با توجّه نماز نخواندیم و مزه نماز را نچشیدیم. نماز و زنده کردن ارزشها  از مهم ‏ترین ارزش هاى اسلامى، عدالت ‏ورزى و عدالت گسترى است. در نماز نیز عدالت و محبوبیّت اجتماعى دو شرط مهم براى امام جماعت است.  اگر مردم امامت شخصى را قلباً قبول نداشته باشند، ولى او خودش را همچنان امام جماعت قرار بدهد نمازش قبول نیست. همچنین براى کسانى که در صف اوّل نماز قرار مى ‏گیرند، صفات و کمالاتى مطرح شده که این صفات خود یک نوع زنده‏ کردن ارزش‏ هاى معنوى است. یعنى در جامعه هر گروه که به عدالت و تقوى نزدیک‏ ترند باید جلوتر و محترم‏ تر باشند.
نماز همراه با آگاهى قرآن درباره تسبیح و نماز ساکنان آسمان ‏ها و پرندگان مى ‏فرماید: «کل قد علم صلواته و تسبیحه» (55) نماز آنها آگاهانه است. ولى در جاى دیگر خطاب به انسان‏ها مى‏فرماید: «لاتقربوا الصلوة و انتم سُکارى حتّى تعلموا ما تقولون» (نساء،43) در حال مستى نماز نخوانید تا بدانید چه مى‏ گوئید. به همین دلیل در روایات آمده است: عبادت عالم از عابد بهتر است. در اسلام به تجّار سفارش شده: «الفقه ثم المَتجَر» (بحار،ج103،ص117) اوّل مسائل حلال و حرام را فرا گیرید بعد به سراغ تجارت بروید. در آموزش نماز هم باید سعى کنیم اسرار نماز را به نسل نو تعلیم دهیم تا آگاهانه براى نماز قیام کنند. کانال درسهایی از قرآن - #نماز
نماز و نیاز  آنجا كه كار و تلاش بیشتر است نیاز به نماز بیشتر است. انسان معمولاً در شب ‏ها خواب است و فعّالیتى ندارد، از این رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نیست ولى نیاز معنوى انسان در روز بیشتر است.  هوس‏ ها، طاغوت ‏ها، جلوه‏ ها، حیله‏ ها و تمام پرتگاه‏ ها در روز جلوه دیگرى دارند و لذا اوّل روز و آخر روز باید نماز خوانده شود وبراى وسط روز سفارش ویژه آمده است:  «اقم الصلوة طرفى النهار» (هود،114)  دو طرف روز (صبح و شب) نماز به پا دار.  «حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى» (بقره،238)  نسبت به تمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت كنید. و مثل منافقین گرمى هوا را بهانه ترك جماعت قرار ندهید.  و از آنجا كه روزهاى جمعه و عید ایّام فراغت است و معمولاً فساد در ایّام فراغت بیشتر به سراغ انسان مى ‏آید، سفارش به نماز جمعه و نماز عید شده است.  شاید بخاطر لطافت و ظرافت بیشترى كه روح دختر دارد و غبار و فساد در روح‏ هاى لطیف زودتر منعكس مى‏ شود، نماز دختران از 9 سالگى شروع مى‏ شود.  و هرگاه مشكل اضافه‏ اى براى انسان پیش آمد سفارش به نماز بیشترى شده است. «واستعینوا بالصبر والصلوة»  به هرحال شاید بتوان گفت برنامه ‏ریزى نماز مناسبت كامل با نیازها وزمان‏ ها و ظرافت‏ هاى روحى و روانى دارد. (واللَّه‏ العالم)
نماز و الگوپذیرى در نماز با گفتن «صراط الذین انعمت علیهم» از خداوند مى‏ خواهیم که الگوى ما را کسانى قرار بده که مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشق ورزیدند، در راه تو گام برداشته و استقامت کردند و از تو جدا نشدند.  بر اساس آیه 69 سوره نساء کسانى که خداوند به آنها نعمت داده، عبارتند از: انبیا و شهدا و صدیّقین و صالحان.  آرى نعمت واقعى همان ایمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راه او فدا شدن است. نعمت‏ هاى مادّى نصیب حیوانات هم مى ‏شود «متاعاً لکم ولانعامکم»(نازعات،33) مقام معنوى است که به انسان ارزش مى ‏دهد
اقامه قرآن در کنار اهل بیت علیهم السلام درباره نماز نمی‌گویند: نماز بخوان! می‌گوید: «أَقِیمُوا الصَّلاة»، نماز را به پا دارید، اقامه، قیام همه‌‌ی واژه‌های دین، کلمه‌ی قیام در آن نهفته شده است. مثلاً به پغمبر می‌گوید: «قُم» باید قیام کنی. به حج می‌گوید: «قیاماً» به نماز می‌گوید: «أَقِیمُوا» به قیامت «قیامة» می‌گویند. به امام زمان قائم می‌گویند. به کتاب گفتند: «کُتُبٌ قَیِّمَةٌ» (بینه/3) این خودش یک نکته است. که تمام دین ما از رهبر ما که حضرت مهدی(علیه‌السلام) که لقبش قیام هست، تا حرکت پیغمبر را که می‌گوید: «قُمْ فَأَنْذِر» (مدثر/2) پیغمبر باید قیام کنی. تا روز قیامت که قیامة است. قیاماً، اقیموا، قیما، قائم، همه‌ی این‌ها یعنی دین ما یک دین حرکت است. بنشین و چرت بزن و بی‌خبر باش نیست. بلند شو و بجوش و بپا و بدو!!! حرکتش را هم می‌گوید: حرکت هیجانی! نه شل شلی! «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِکْرِ اللَّهِ» (جمعه/9) بدو! «سارِعُوا» سرغت بگیر، چرا شل راه می‌روی؟ «سابِقُوا» سبقت بگیر! «سارِعُوا»، «سابِقُوا» و «فَاسْتَبِقُوا»...
بریدن از نماز، زمینه گرایش به مفاسد «فخلف من ‏بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتّبعوا الشهوات» (مریم،59)  پس از انبیا گروهى جانشین آنها شدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند.  این آیه، ابتدا ضایع شدن نماز را مطرح کرده و سپس در دام شهوات قرار گرفتن را. چون نماز ریسمان ارتباط با خداست، همین که پاره شد، افتادن در وادى تباهى حتمى است، همچون گسستن بند تسبیح، که همه دانه ‏ها در اثر آن پخش و گم مى ‏شوند. طهارت و سلامت قلب همان گونه که براى انجام نماز، طهارت ظاهرى، در قالب وضو و غسل و تیمم، شرط است، قبول و پذیرفته شدن نماز نیز، به طهارت باطنى نیاز دارد.  بارها قرآن به پاکى دل اشاره کرده است. گاهى مى ‏فرماید: تنها قلب سلیم به درگاه خداوند راه دارد. قلبى است که در آن شک و شرک وجود نداشته باشد.  به هر حال، نماز نیز همانند قرآن کریم ظاهرى دارد و باطنى و آنچه ما انجام مى دهیم اگر درست باشد ظاهر نماز است که باید سکّوى پرواز به باطن آن باشد. نمازى بر اساس معرفت و عشق. نمازى برخاسته از اخلاص و محبّت. نمازى با حال خشوع. نمازى دور از غرور و عُجب و ریا. نمازى سازنده و محرّک. نمازى از قلبى بى ‏هوى و بى‏ مرض.
جهاد تا شهادت براى حفظ نمازخانه در آیه 40 سوره حج مى ‏خوانیم:  «ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللَّه» اگر مؤمنان دست به اسلحه نبرند و جلو مفسدین را با قدرت و جنگ نگیرند، تمام نمازخانه‏ ها و عبادتگاه ‏هاى یهودیان و مسیحیان و مسلمانان خراب مى‏ شود.  صَوامع، جمع صُومعه، به مکان عبادت در بیرون شهر (دِیر) گفته مى‏ شود که براى زُهّاد ساخته مى ‏شد. بِیَع جمع بیعة، محل عبادت نصارى‏ است که همان کلیسا و کِنیسه است.  صلوات، جمع صلوة، محل عبادت یهودیان است که بعضى آن را معرّب ثلوثا در زبان عبرى دانسته‏ اند و مسجد محل عبادت مسلمین است.  به هر حال باید به قیمت خون دادن، از مکان نماز و عبادات حفاظت کرد.
نماز و بزرگى خداوند اوّلین کلمه واجب در نماز «الله اکبر» است و کسى که خداوند نزدش بزرگ شد، همه چیز را کوچک خواهد دید.  کسانى که سوار هواپیما مى ‏شوند، همین طور که بالا مى ‏روند خانه‏ هاى بزرگ ومحلّه‏ ها و شهرها نزد آنان کوچک مى ‏شود و هر چه پرواز بالاتر باشد، زمین کوچک ‏تر جلوه خواهد کرد.  کسى هم که خداوند نزد او بزرگ شود، دیگر طاغوت ‏ها و قدرت ‏ها و مال و مقام‏ ها نزد او ارزش نخواهد داشت.  حضرت امیرعلیه السلام در بیان صفات متّقین مى ‏فرماید:  «عظم الخالق فى‏اعینهم فصغر مادون  ذلک فى انفسهم» (نهج‏ البلاغه، خ193)  چون خداوند در چشم مؤمنین بزرگ شد، غیر او هر چه و هرکس باشد کوچک جلوه خواهد کرد. اگر دنیا نزد ما کم ارزش شد وابستگى ما به آن کم مى‏ شود و قهراً براى مال و مقام آن این همه جنایت و خلاف مرتکب نمى‏ شویم.  از سخنان امام خمینى‏ قدس سره این بود که «آمریکا هیچ غلطى نمى‏ تواند بکند.» این یک تهدید تو خالى و شعار نیست، کسى که یک عمر باور داشته که خدا بزرگ است، آمریکا نزدش کوچک جلوه مى‏ کند و هر حادثه‏ اى پیش او ساده است.  حضرت زینب کبرى‏ علیها السلام عصر عاشورا گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» خداوندا! این اندک را از ما بپذیر.  حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام بسیار بزرگ بود، ولى کسى که خدا را بزرگ ببیند آن حادثه را هم کوچک مى ‏بیند.  و در پاسخ حاکم ستمگر بنى ‏امیّه که پرسید در کربلا چه دیدید؟ فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا» من جز زیبائى چیزى ندیدم.  آرى در دید عارفان، تمام کارهاى خداوند حکیمانه و زیباست.
نماز و راه‏ یابى

ما در هر نماز با گفتن «اهدنا الصرط المستقیم» از خداوند راه مستقیم را مى‏ خواهیم. انسان هر لحظه فکر تازه ‏اى دارد، دوستان و دشمنان، نزدیکان و بیگانگان، طاغوت ‏ها و وسوسه ‏گران و شیاطین نیز با تلقین و تشویق و تهدید و تبلیغ، براى انسان طرح ‏هائى را دارند و برنامه ‏ریزى‏ هائى مى ‏کنند که انسان جز با امداد الهى هرگز نمى ‏تواند در میان این همه راه که از هوس ها مایه مى ‏گیرد، نجات یابد و راه مستقیم را بپیماید.
 «اهدنا الصراط المستقیم»، را مستقیم: 1. راه خدا و اولیاى خداست. 2. راهى است که از هرگونه خطا و انحراف دور است. 3. راهى است که ترسیم کننده آن مرا دوست دارد و نیازم را مى‏ داند. 4. راهى است که به بهشت منتهى مى‏ شود. 5. راهى است که با فطرت سالم هماهنگ است. 6. راهى است که اگر در آن راه بمیرم شهید محسوب مى ‏شوم. 7. راهى است که از عالم بالا و بالاتر از علم ماست. 8. راهى است که انسان در آن دچار شک و پشیمانى نمى ‏شود. 9. راهى است از همه راه‏ ها صاف‏ تر، نزدیک‏ تر و روشن‏ تر. 10. و بالاخره راه مستقیم، راه انبیا، شهدا، صالحان و صدیّقین است. اینها نشانه ‏هاى راه حقّ و مستقیم است که شناخت آن مشکل و دقیق است وحرکت و پایدارى در آن نیاز به امداد الهى دارد.
سوره توحید پاسخی به سئوالات مکرر یهودیان قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. بگو او الله یگانه است اللَّهُ الصَّمَدُ. که همه نیازمندان قصد او می‏کنند لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. نزاده و زاییده نشده وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ. و هیچ کس همتای او نیستامام صادق(ع): یهود از رسول اکرم(ص) تقاضا کردند خداوند را توصیف کند، پیغمبر(ص) سه روز سکوت کردند تا این سوره نازل شد  احد به معنای یکتا و بی همتا که  استعمال وصفی دارد فقط به ذات باری تعالی اطلاق می شود و حتی در ذهن هم دومی برای آن قابل فرض نیستالها واحد و نحن له مسلمون.... بقره133 و الهکم اله واحد .....  بقره163 ...انما الله اله واحد.... نساء171 ... ما من اله الا اله واحد....  مائده73 صمد مفهوم جامعی دارد که هرگونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدس الهی، نفی می کند. عقایدانحرافی یهود و نصارا و مشرکان عرب مبنی بر داشتن فرزند برای خداوند، رد شده است مسیحیت به تثلیث (خدایان سه گانه "خدای پدر؛خدای پسر و روح القدس") معتقد است. یهود،"عُزیر" را پسر خدا می گفتند. مشرکان عرب ملائکه را "دختران خدا"، می دانستند تلاوت سوره توحید، برابر تلاوت "یک سوم" قرآن کریم، بیان شده برخورد مردم و نماز با همه اهمیّتى که نماز در نزد خداوند و اولیا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است: الف: عدّه ‏اى ایمان ندارند و نماز نمى ‏خوانند: «فلا صدّق و لاصلّى» (قیامت، 31) ب: عدّه‏ اى مانع نماز دیگران مى ‏شوند: «ارایت الذى ینهى عبداً اذا صلّى» (علق،40)  در شأن نزول آیه آمده است که ابوجهل تصمیم گرفت هنگامى که پیامبر براى نماز به سجده مى ‏رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنین نکردى؟!  گفت: چون خواستم چنین کنم، خندقى از آتش دیدم که در پیش روى من شعله ‏ور شد.(تفسیر نمونه، ذیل آیه) ج: عدّه ‏اى نماز را مسخره مى‏ کنند: «و اذا نادیتم الى الصلوة اتخذوها هزواً»(مائده،58) د: عدّه ‏اى بى ‏نشاط نماز مى‏ خوانند: «واذا قاموا الى الصلوة قاموا کُسالى»(نساء،142) ه : عدّه‏ اى گاهى مى‏ خوانند و گاهى نمى ‏خوانند: «فویل للمصلّین الّذینهم عن صلوتهم ساهون» (ماعون،4 - 5) و: عدّه ‏اى به خاطر رسیدن به دنیا، از نماز کم مى ‏گذارند: «و اذا رأوا تجارة او لهواً انفضّوا الیها و ترکوک قائما» (جمعه،10) هرگاه لهو و تجارتى دیدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى که به خواندن خطبه نماز ایستاده‏ اى وامى‏ گذارند. این آیه اشاره به ماجرائى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مشغول خواندن خطبه‏ هاى نماز جمعه بود که کاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کردند. مردم از پاى سخن پیامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند  نماز، یعنى ایمان بعد از حدود 15 سال که مسلمانان به سوى بیت ‏المقدّس نماز مى ‏خواندند، وقتى به دلائلى قبله به سوى کعبه تغییر کرد، سؤالى براى مسلمانان پیش آمد که نمازهاى قبلى ما چه حکمى دارد؟ این مسئله را از پیامبر پرسیدند.  آیه نازل شد که نمازهاى قبلى شما صحیح است و خداوند پاداش نمازهاى شما را ضایع نمى‏ کند.  لکن آیه ‏اى که نازل شد این بود: «وماکان اللّه لیضیع ایمانکم» (بقره،143) خداوند ایمان شما را ضایع نمى‏ کند. یعنى به جاى اینکه بگوید: نمازهایتان از بین نرفته و صحیح است، مى ‏فرماید: ایمانتان ضایع نشده، که این تعبیر نشان دهنده آن است که نماز یعنى ایمان و ترک نماز یعنى ترک ایمان. نماز، یک معامله پُر سود خداوند مى ‏فرماید: «فاذکرونى اَذکرکم» (بقره،152) شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد مى‏ کنم.  یاد ما براى خدا سودى ندارد، ولى یاد او از ما، لطفش را نصیب ما مى‏ فرماید، لغزش ما را مى‏ بخشد، دعاى ما را مى‏ پذیرد، مشکل ما را حل مى‏ کند، لطف او براى ما بى ‏نهایت ارزش دارد. پس در نماز که یاد خدا مى‏ کنیم، کالاى پرارزشى را گرفته ‏ایم.
نماز و آرامش
تنها مشکلى که دنیاى علم وصنعت امروز آن را حل نکرده، مشکل آرامش روحى است. هر روز آمار بیمارى ‏هاى روانى، و مصرف قرص اعصاب زیاد مى‏ شود. هیچ چیز به انسان آرامش نمى ‏دهد جز یاد خدا و ایمان و اُنس و عشق و توکّل به او.  آرى نماز یاد خداست و فقط با یاد خدا دل ‏ها آرامش مى‏ یابد.  افرادى را مى‏ شناسیم که داراى قدرت، مال و علم هستند، امّا آرامش لازم را ندارند. در مقابل، افرادى تهیدست هستند که به خاطر ایمان به سرچشمه هستى داراى قلبى آرامند، دید و بینش و اعتقاد خاصّى دارند که حوادث تلخ و شیرین را مى‏ پذیرند و براى آنها تحلیل منطقى دارند.  آرى با یاد خداوند دل ‏ها آرام مى‏ گیرد و بهترین یاد خدا همان نماز است، کمبود امروز بشر علم و تخصصّ نیست، بلکه دل آرام است. نه فرعون‏ ها و ابرقدرت ‏ها دل آرام دارند، نه قارون ‏ها، و نه ابولهب‏ ها، و نه منافقان چند چهره.  تنها رهبرى را که ما در زمان خودمان داراى دل ‏آرام دیدیم، حضرت امام خمینى‏ قدس سره بود که روز 12 بهمن 57 وقتى در هواپیما نشست تا به ایران بیاید، خبرنگار از او پرسید چه احساسى دارید؟ فرمود: هیچ.  با اینکه هنوز نظام شاهنشاهى سرِ پا بود و احتمال سرنگونى هواپیما داده مى ‏شد.  در وصیّت نامه خود نیز نوشت من با قلبى آرام به سوى خدا مى‏ روم. این دل آرام از زور و پول و مقام نیست، از پیوند با خداست که بهترین نوع آن نماز است. نماز و نیّت علاوه بر حضور قلب و خشوع در نماز که سفارش اسلام و از علامات مؤمن است و اهمیّت آن تا آنجاست که اگر نمازى با توجّه خوانده نشود قبول نمى‏ شود و از نماز همان مقدارى مورد قبول است که با حضور قلب باشد، ولى با این همه اسلام سفارش کرده که نماز با بهترین لباس از نظر پاکى و نو بودن، همراه با عطر و وقار و آرامش انجام گیرد، تا جائى که بعضى به امام سجاد علیه السلام که به سوى مسجد مى‏ رفت، گفتند: گویا منزل عروس مى ‏روى! امام فرمود: ملاقات با خالق زیبائى ‏ها دارم.  به خصوص زنان خوب است به هر نحو خود را براى نماز بیارایند، به این معنا که زیورهایى گرچه ساده و اندک هنگام نماز با خود داشته باشند نماز تعطیلى ندارد و اوصانى بالصلوة و الزکاة ما دمت حیّا (مریم31)  هر یک از دستورات اسلامى ممکن است به دلیلى تعطیل شود. مثلاً جهاد براى بیمار و نابینا واجب نیست، روزه بر مریض واجب نیست، خمس و زکات و حج، بر طبقه محروم واجب نیست، امّا تنها عبادتى که بر همه افراد و اقشار جامعه از مرد و زن، فقیر و غنى، سالم و بیمار واجب است، نماز است که تا لحظه مرگ حتّى یک روز قابل تعطیل شدن نیست. (گرچه براى زن‏ها در هر ماه برنامه خاصّى وجود دارد) نماز و صداقت کسى که دیگرى را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها که با زبان، مدّعى خداخواهى و خدادوستى ‏اند، ولى علاقه ‏اى به نماز ندارند در ادّعاى خود صداقت ندارند. نماز ملاک و میزان مقدار تعهّدى است که انسان در اظهارات خود دارد. به همین دلیل نماز منافق همچون سایر اعمالش همراه با صداقت نیست.  نماز و ادب در اسلام به ما سفارش شده که در نماز با ادب بایستیم، دست‏ها روى ران‏ها، بدن آرام، نگاه‏ها به محل سجده، لباس‏ها نو و تمیز، همراه با بوى خوش و معطّر اگر با جماعت هستیم از سایرین جلو و عقب نیفتیم و خود را هماهنگ دیگران و مردم کنیم، مقام امام را نگهداریم، قبل از او کارى انجام ندهیم، به رکوع یا سجود نرویم و بهتر است حتّى قبل از کلام امام، ذکر نماز را به زبان جارى نکنیم مجموعه این دستورالعمل‏ها روحیه ادب و اطاعت را در انسان تقویت مى‏کند، آن هم ادبى بر اساس ارزش‏هایى چون: شناخت، محبّت، تواضع و ادب در برابر کسى که اهلیّت دارد، نه تملّق و نه خودباختگى.  در حدیث است: کسى که سجده نماز را با سرعت انجام مى‏داد حضرت رسول‏ ص فرمود: گویا کلاغى نوک به زمین مى‏زند. (وسائل،ج‏3،ص 25) نماز و طبیعت نماز تنها یک توجّه قلبى نیست، بلکه عملى است همراه با مردم و با بهره ‏گیرى از طبیعت باید به آسمان نگاه کرد تا وقت نماز را شناخت، به ستارگان نگریست تا قبله را شناخت، به آب توجّه کرد تا پاک و مطلق و حلال و تمیز باشد، به خاک دقّت کرد تا براى سجده و تیمم شرائط لازم را داشته باشد. رسول اکرم ص سحرها به آسمان و ستارگان نگاه مى ‏کرد و فکر مى‏ کرد و مى‏ گفت: «ربّنا ما خلقت هذا باطلا» پروردگارا! اینها را بیهوده خلق نکردى. آنگاه به نمازشب مى ‏ایستاد. فکر در طبیعت یکى از راه‏ هاى خداشناسى است البتّه توجّه به طبیعت صحیح است نه غرق شدن در طبیعت. طبیعت، آیه و علامت و فلش براى عبور است نه توقفگاه و غرقاب، آب دریا براى آن است که کشتى روى آن برود، نه آنکه آب توى کشتى وارد شود و همه را غرق کند. خورشید براى آن است که انسان از نورش بهره گیرد نه آنکه به نورش خیره گردد و کور شود نماز، مقدّم بر کسب و کار رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر اللّه» (نور، 37)  قرآن از کسانى که هنگام اذان، کار و کسب را رها مى‏ کنند ستایش کرده است.  به خصوص در روز جمعه سفارش شده که معامله را رها کنید: «و ذرواالبیع» وپس از پایان نماز جمعه، به سراغ کار و درآمد بروید: «فانتشروا فى الارض وابتغوا من فضل اللَّه» (جمعه،9 - 10)  رئیس جمهور شهید ایران مرحوم رجائى مى ‏فرمود: به نماز نگوئید کار دارم، به کار بگوئید نماز دارم نماز همراه با مردم ‏دارى قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلوة (بقره83) با مردم خوب سخن بگویید و نماز را به پا دارید. با سخن و برخورد خوب مى‏ توانیم عملاً نماز را تبلیغ کنیم و بدانیم کسانى که با اخلاق و سیره پیامبر صلى الله علیه وآله مسلمان شده‏ اند بیش از کسانى هستند که با استدلال عقلى مسلمان شده‏ اند.  حتّى با کفّارى که انسان جدال و بحث مى‏ کند، باید به طور نیکو جدال کند، یعنى اوّل خوبى ‏هاى آنان را بپذیرد و بعد نقطه نظرات خود را بیان کند عبادتى به اندازه نماز تبلیغات ندارد در هر شبانه ‏روز پنج نماز واجب داریم و در هر نمازى سفارش به اذان و اقامه شده است. در این دو نداى آسمانى جمعاً:  بیست مرتبه «حىّ على الصلوة»  بیست مرتبه «حىّ على الفلاح»  بیست مرتبه «حىّ على خیر العمل»  و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مى ‏گوئیم.  با توجّه به اینکه مراد از «فلاح» و «خیر العمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه «حىّ» به خود و دیگران، تلقین شتاب به سوى نماز مى ‏کند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است. به خصوص که سفارش شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید. اذان، شکستن سکوت است، اذان، یک دوره ایدئولوژى و تفکّرات ناب اسلامى است، اذان، سرود مذهبى است با عباراتى کوتاه و پرمحتوا، اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حیات معنوى است. نماز در حکومت علوى حضرت على علیه السلام به مالک اشتر مى ‏فرماید: «واجعل افضل اوقاتک للصلوة» (نهج‏ البلاغه، نامه 53) بهترین وقت خودت را براى نماز قرار بده.  و بدان ارزش تمام کارهاى تو تابع نماز تو است:  «واعلم انّ جمیع اعمالک تبع لصلوتک

 نماز در تمام ادیان بوده است

قبل از حضرت محمد (صلى الله علیه وآله) در آئین حضرت عیسى‏ هم نماز بوده که قرآن از زبان او نقل مى‏‌کند که خداوند مرا به نماز سفارش کرده است: «واوصانى بالصلوة» (مریم،31) و قبل از او موسى‏ بوده که خداوند به او خطاب مى‏کند: «اقم الصلوة لذکرى» (طه، 24) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعیب بوده که نماز داشته است: «یا شعیب اصلاتک تأمرک» (هود،87) و قبل از همه آنها ابراهیم بوده که از خداوند براى خود و ذریّه‌‏اش توفیق اقامه نماز را مى‏‌خواند: «ربّ اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریّتى» (ابراهیم،40) و این لقمان است که به فرزندش مى‏گوید: «یا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان،17) پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن. جالب آن است که معمولاً در کنار نماز سفارش به زکات مى‌‏شود ولى از آنجا که نوجوان معمولاً پول ندارد، در این آیه در کنار نماز به جاى زکات به امر به معروف ونهى ازمنکر سفارش شده است. کتاب 114 نکته درباره‌ی نماز

اوّلین وظیفه حکومت اسلامى الّذین ان مکنّاهم فى الارض اقاموا الصلوة (حجر41)  مسلمانان، آنانند که چون قدرت را بدست گیرند اوّلین کارشان اقامه نماز است.  خدا نکند فکر مدیر عامل ما فقط به سوددهى کارخانه و فکر دانشگاه ما پرورش متخصصّ و فکر دولت ما فقط تولید و توزیع باشد، که اوّلین وظیفه مسئولان حکومت اسلامى اقامه نماز است، هم با شرکت خودشان و هم با تشویق همه جانبه مردم

توجّه به نماز فرزندان و ذرّیه قرآن، دعاهاى بسیارى را از حضرت ابراهیم نقل نموده امّا تنها در دو مورد، آن حضرت براى نسل و ذرّیه ‏اش دعا نموده : 1. یکى رهبرى امّت  2. و دیگرى اقامه نماز ربّ اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریّتى (ابراهیم،40) پروردگارا! من و ذریّه‏ ام را از به پا دارندگان نماز قرار ده. جالب این است که حضرت تنها به دعا قناعت نکرد و براى رسیدن به این آرزو قیام و هجرت کرد، آوارگى‏ هائى را به جان خرید تا نماز را به پا داشت

نذر براى نماز  بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى‏ کنند. مادر مریم گفت: «نَذرتُ لک ما فى بَطنى مُحرّراً» (آل‏ عمران، 35) خدایا! من نذر کردم که فرزندم را براى خدمت در بیت ‏المقدّس از هر کار معاف و آزادش کنم تا با فراغت کامل در بیت‏ المقدّس خادم باشد. لکن همین که فرزند متولّد شد و دید دختر است، گفت: خدایا! من دختر آوردم و دختر نمى ‏تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل کرد، و مریم خادم مسجد شد.

نماز، وسیله آزمایش خود  در حدیث مى‏ خوانیم که هر کس مى‏ خواهد بداند مقام و ارزش او نزد خداوند چگونه است، ببیند که خداوند نزد او چه مقامى دارد. (بحار،ج 75،ص 199)

اگر اذان نماز نزد تو بزرگ و محترم بود، تو نیز نزد خداوند احترام دارى و اگر نسبت به انجام فرمان او بى‏ تفاوت بودى، مقام و ارزشى نزد او ندارى و هم چنین اگر نماز ترا از فساد و فحشا بازداشت نشانه تأثیر و قبولى نماز است.

نماز، اوّلین کلام و آخرین وصیّت در بعضى روایات مى ‏خوانیم که نماز، هم اوّلین سفارش انبیا بوده(وسائل،ج 3،ص26) و هم آخرین وصیّت اولیا. (مستدرک،ج‏1،ص173)  در تاریخ زندگى امام صادق آمده است که حضرت در آخرین لحظه ‏هاى عمر مبارک خود چشم باز کرده و فرمود: تمام بستگانم را جمع کنید و سپس فرمود:  شفاعت ما شامل کسانى که نسبت به نماز سهل ‏انگارى کنند نخواهد شد. (بحار،ج47،ص2)

 نماز اوّلین سؤال در قیامت  در حدیث مى‏ خوانیم اوّلین چیزى که در قیامت مورد سؤال و حساب قرار مى ‏گیرد نماز است. (بحار،ج 7،ص267)  آرى، اوّلین واجب بر هر مکلّفى قبل از روزه و خمس و زکات و حج و... نماز است و طبیعى است که در قیامت نیز در اوّلین فرصت، از اوّلین تکلیف سؤال شود. نماز بخوانند نه با زور

در حال کسالت، از نماز انتقاد می‌کنند. چرا؟ برای اینکه روی عشق نمی‌خوانند

وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ (نساء142)

یعنی بلند می‌شود نماز می‌خواند، ولی در حال کسالت است. پول می‌دهد اما به زور پول می‌دهد وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ (توبه54)

پول می‌دهد، اما زورکی است. نه با عشق! قرآن به موسی خطاب کرد که به بنی اسرائیل بگوید:

یک گوساله‌ای بکشند. یک خرده بهانه گرفتند

گوساله شکلش چی، سنش چی، رنگش چی، بهانه‌های بنی اسرائیلی آوردند

آخرش کشتند فَذَبَحُوها ذبح کردند، اما وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ (بقره71)

ذبح کردند، اما ذبح نکردند چرا؟ چون روی عشق نبود...

نماز عشق (1)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ . الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است . سپاس بنده ای را که دعوتم را لبیک گفت .

الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ : بخشنده و مهربان است .  احسنت بر بنده ای که می بخشد و مهر می ورزد.

مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ: صاحب روز جزاست.  جزای تو را میزان اشتیاقت قرار خواهم داد.

إِیَّاکَ نَعْبُدُ و إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ: فقط تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم. من نیز خواستار شمایم و منتظرم همدیگر را در رسیدن یاری نمایید.

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ : ما را به راه راست هدایت کن. هدایت نمودم و هدایت از آن توست.

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ راه کسانی را که آنها را مشمول نعمت خود ساختی ، نه راه کسانیکه بر آنان غضب نمودی و نه گمراهان .

 همانا تو خود در مسیری و شایسته ی نعمت و گمراهان تنها و بی یاورند من هستم ولی مرا نمی یابند ، آنها خود چشم خویش را بسته اند من در همه حال در کنار بنده ام هستم نماز عشق 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ  : بگو خدا یکتا و یگانه است .  تو نیز یکتایی در آفرینشت بنگر، تو نیز بی نظیری .

اللَّهُ الصَّمَدُ : خداوندی که همه ی نیازمندان قصد او را می کنند. بنده ام تو باور نداری که قسمتی از خدایی و بی نیاز خواهی گشت روزی که من تو و تو ، من باشیم. من با تو چنانم ای نگار یمنی خود در غلطم که من تو ام یا تو منی

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ : هرگز نزاد و نه زاده شده .  آری من ازلی و ابدیم و تو در سفری از ازل به ابد در راه یافتنی که تو نیز همان اول و همان آخری.

وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ برای او شبیه و مانندی نبوده است . آیا تو پنداری برای تو شبیه و مانندی آفریدم

نماز عشق 3 (رکوع و سجود)

در این گفت و شنود عاشقانه از خود خجل گشتم . آرام الله اکبری گفتم و به رکوع رفتم که نگاهم از شدت حیرت دوید و گویی از وجودم جدا گشت . تعظیم زیبای هستی را در برابر وجود خویش می دیدم سبحان ربی العظیم و بحمده :... من در اشتیاق دیدار زیباترین مخلوقم عظمت هستی را در برابرش به تعظیم نشاندم .

زانوانم طاقت نیاورد و به سجده رفتم سبحان ربی الاعلی و بحمده :... آری بنده ی من تو بزرگ و والایی. بر ساختار وجودیت پیشانیت را می سایی و من می بالم بر خشوع تو ، تقدیم تو باد جلال و بزرگی .

بار دگر سجده می روم .اینبار عظمت هستی به گرداگرد وجودم در حال چرخش است حال می فهمم چرا سجده بزرگان طولانی است و بر خاستن از آن دل کندنی نیست با اشک شوقی که نمی دانم منشاء آن چشمانم هستند یا کل وجودم ، بر می خیزم به شوق حمد و وتوحیدی دوباره . پروردگارا بگذار هر آنچه می گویم خود نیز پاسخ دهم .

آری سپاس جلال و عظمتت را ، بخشندگی و کرامتت را ، صاحب همه چیز و هیچ چیز تو را می پرستم و یاریت را می طلبم . هدایتم بنما از کور دلی و نگذارم در راه بی کسی . تو بی نیازی و یکتایی و من نیازمند ذات اقدست

نماز عشق 4 (قنوت تشهد و سلام)

قنوت را در این رکعت می خوانم که بگویم دل پر دعایم امروز فقط یک چیز را می خواهد ربنا آتنا فی الدنیاحسنه و قی الاخره حسنه و قنا عذاب النار خدایا در دنیا و آخرت تنها تو را می خواهم

در رکوعم بگذار بر تو تعظیم نمایم و در سجده ام بگذار غرق اطاعت گردم .

شهادتی می دهم با تمام وجود که اشهد ان لا اله الا الله ... و اگر سلام می گویم حکایت آن است که با خداحافظی ترکت نکنم و سلام نیت همیشه با تو بودن باشد و تا زمان وصال دیگری از راه برسد از نظرت پنهان نگردم

إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِیِّ یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً  خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند. اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید(احزاب56)