سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

رؤياها در قرآن
خوابيدن و خواب ديدن ، يكى از اسرار عجيب خلقت است . اگر خواب نباشد ادامه زندگى محال خواهد بود. همچنين است خواب ديدن كه آثار بسيار دارد و از آينده خبر مى دهد و گاه خداوند متعال بندگان خود را به آن هدايت و ارشاد مى كند. به هر حال،در قرآن مجيد، هفت رؤ يا نقل شده است كه آنها عبارتند از:
1- رؤ ياى رسول خدا - صلى الله عليه و آله - درباره بنى اميه .
2- رؤ ياى آن حضرت درباره دخول مكه و زيارت آن .
3- رؤ ياى آن حضرت در شب قبل از جنگ بدر
4- رؤ ياى حضرت ابراهيم - عليه السلام - درباره ذبح اسماعيل .
5- رؤ ياى حضرت يوسف - عليه السلام -.
6- رؤ يائى كه پادشاه مصر ديد و حضرت يوسف - عليه السلام - آن را تعبير كرد.
7- رؤ يايى كه دو نفر در زندان ديدند و حضرت يوسف - عليه السلام - آن را تعبير كرد.

۱- رؤ ياى رسول خدا(ص) درباره بنى اميه
در سوره مباركه اسراء آمده است : و اذ قلنا لك ربك احاط بالناس و ما جعلنا الرويا التى اريناك الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فى القران و نخوفهم فما يزيدهم الا طغيانا كبيرا : يادآر كه به تو گفتيم : خدايت به مردم احاطه دارد. و به تو گفتيم خوابى را كه به تو نمايانديم و شجره ملعونه در قرآن را، قرار نداديم مگر آزمايشى براى مردم . و ما آنها را مى ترسانيم ولى جز طغيان بزرگ ، بر آنها نمى افزايد. از اين آيه شريفه معلوم مى شود كه خداوند متعال دو چيز را براى مردم مايه آزمايش قرار داده است ؛ يكى خوابى را كه به آن حضرت نمايانده است ، و ديگرى شجره ملعونه را، منظور از شجره (شجره ملعونه ) بنى اميه هستند كه بر اهل اسلام ، مسلط شدند.
در تفسير عياشى از حضرت باقر ع نقل شده است كه : والشجرة الملعونة فى القرآن يعنى بنى امية و در روايت عبدالرحيم قيصر از آن حضرت آمده است :و الشجرة الملعونة فى القرآن ، قال هم بنوا امية.

و اما منظور از رؤ يايى كه ديد همان است كه ديد: بنى اميه از منبر او بالا و پايين مى روند و در آن جست و خيز مى كنند. در تفسير عياشى از حضرت صادق ع نقل شده است كه : اصبح رسول الله صلى الله عليه و آله يوما حاسرا فقيل له : مالك رسول الله ؟ فقال : انى راءيت الليلة صبيان بنى اميه يرقون على منبرى هذا، فقلت يا رب معى ؟ فقال : لا ولكن بعدك روزى رسول خدا ص شب را به روز آورد و غمگين بود. گفتند: يا رسول الله ! براى تو چه رخ داده است ؟ فرمود: شب گذشته بچه هاى بنى اميه را ديدم كه از منبر من بالا مى روند و جست و خيز مى كنند. گفتم : خدايا! در زمان من و با من خواهند بود؟ فرمود: نه بعد از تو خواهند بود . در تفسير برهان ، شانزده روايت در اين زمينه از شيعه و اهل سنت نقل كرده است . در همه آنها مراد از شجره ملعونه بنى اميه و در اكثر آنها رؤ ياى آن حضرت راجع به بنى اميه و در برخى ، شامل خلفاى پيش از بنى اميه نيز مى شود.
در روايت ديگرى از امام صادق ع نقل شده كه رسول خدا ص در خواب ديد كه چهارده عدد ميمون ؛ يكى بعد از ديگرى از منبر او بالا مى روند و اهل آن نيستند. حضرت فرمود: جماعتى از قريش نقل فرمود. اصحاب من بالا مى روند و اهل آن نيستند.فرمود: هم بنوا اميه لعنهم الله؛ يعنى آنها بنى اميه هستند، خداوند لعنتشان كند ناگفته نماند كه : خلفاى بنى اميه - همانطور كه در اين حديث آمده - چهارده نفر بدين شرح مى باشند: معاويه بن ابى سفيان ، يزيد بن معاويه ، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم ، عبدالملك مروان ، وليد بن عبد الملك ، سليمان بن عبدالملك ، عمربن ز، يزيد بن عبدالملك ، هشام بن عبدالملك ، وليد بن يزيد بن عبدالملك ، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد، و مروان محمد حمار

۲- رؤ ياى پيامبر(ص ) در ورود به مكه
در سال ششم هجرى كه رسول خدا ص عازم عمل ( عمره ) بود، خداوند متعال در مدينه قبل از حركت ، به آن حضرت رؤ يايى را نماياند. و حضرت در خواب ديد كه او با مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. بعضى تقصير كرده و بعضى حلق نمودند بدون آنكه بيمى از كفار داشته باشند. و آن بزرگوار اين رؤ ياى خويش را براى اصحاب خود نقل فرمود و همه شاد شدند. ولى چون به ( حديبيه ) رسيدند، كفار از ورود به مكه مانع شدند. و بعد از جريانهاى مفصل ، ميان آن حضرت و كفار، پيمان صلحى بسته شد كه حضرت آن سال از (حديبيه ) برگردد و سال آينده مجددا بيايد. مشركان نيز كارى با عمل او نداشته باشند و بتهاى خود را سه روز از كعبه و صفا و مروه بردارند، تا عمل مسلمانان تمام بشود. رسول خدا ص آن صلح را به طور اجبار قبول كرد و در همانجا از احرام بيرون آمد و قربانيها را كه آورده بود ذبح كرد. مسلمانان نيز چنين كردند. عده اى از اصحاب آن حضرت ، از جمله عمربن خطاب گستاخى كرده و به آن بزرگوار گفتند: مگر شما نگفتيد كه در خواب چنين ديدم كه ما بدون خوف و واهمه اى وارد مكه و مسجدالحرام شده ايم ؟!
حضرت فرمود: من گفتم وارد مى شويم ولى نگفتم در اين مرتبه و در اين سال وارد خواهيم شد. اما عمر قبول نكرد! كه ماجرايش مفصل است. خداوند در اين باره مىفرمايد: لقد صدق الله رسوله الرؤ يا بالحق لتد خلن المسجد الحرام ان شاء الله آمنين محلقين رؤ سكم و مقصرين لا تخافون فعلم تعلموا فجعل من دون الله ذلك فتحا قريبا خداوند آن رؤ ياى حق را به رسولش نشان داد كه حتما داخل مسجد الحرام مى شويد ان شاء الله در حال ايمنى ، سر تراشيده و تقصير كننده در حالى كه ترسى نداريد. خداوند مى داند چيزى را كه شما نمى دانيد. و قبل از دخول مكه ، فتح نزديكى (صلح حديبيه كه خدا آن را در آيه انا فتحنا لك ، فتح ناميده) قرار داد . سوره فتح هنگام مراجعت آن حضرت از حديبيه نازل شده است و خداوند آن صلح را - چنانكه گفته شد. فتح خواند. و حضرت فرمود: اين سوره براى من از دنيا و آخرت ، محبوبتر است .

۳- رؤ ياى پيامبر(ص ) پيرامون نبرد بدر
رسول خدا ص قبل از جنگ (بدر) خوابى ديد كه خداوند متعال آن را اين گونه نقل مى فرمايد : اذ يريكهم الله فى مناك قليلا و لو اراكهم كثيرالفشلتم و لتنازعتم فى الامر ولكن الله سلم انه عليم بذات الصدور
يادآر هنگامى را كه خداوند، دشمنان را در خواب به تو كم نشان مى داد. و اگر آنها را زياد نشان مى داد، در كار جنگ سست مى شديد و اختلاف مى كرديد. اما خداوند شما را از سستى و اختلاف ، سلامت كرد. خداوند به آنچه در سينه هاست آگاه است .
از اين آيه شريفه معلوم مى شود كه خداوند متعال مشركان را در رؤيا به آن حضرت كم نشان داده است تا حضرت نيز قابل بودن مشركان را به اصحاب خويش اطلاع دهد و آنها مطمئن شوند كه دشمنان زياد نيستند و در كار جنگ سست نباشند و اختلاف نكنند. چنانكه اهل تفسير نيز چنين گفته اند.

۴- رؤ ياى ابراهيم (ع ) در ذبح اسماعيل
از جمله رؤ ياهايى كه در قرآن مجيد مطرح گرديده رؤ ياى حضرت امام ابراهيم - عليه السلام - مى باشد كه در خواب ديد فرزندش ‍ اسماعيل را در راه خدا قربانى مى كند. خداوند متعال جريان آن را در سوره صافات چنين بيان مى فرمايد: رب هب لى من الصالحين فبشرناه بغلام حليم فلمابلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء الله من الصابرين فلما اسلما و تله للجبين وناديناه ان يا ابراهيم قد صدقت الرؤ يا انا كذلك نجزى المحسنين ان هذا لهو البلاء المبين و فديناه بذبح عظيم و تركنا عليه فى الآخرين سلام على ابراهيم
ابراهيم گفت : خدايا! براى من فرزندى - كه از نيكوكاران باشد - عطا فرما به او مژده داديم پسر عاقل و بردبارى را. چون آن پسر (به دنيا آمد و بزرگ شد و) در تلاش كردن به پدرش رسيد، ابراهيم به او گفت : اى پسر عزيزم ! من در خواب ديدم كه تو را قربانى مى كنم پس ببين در اين باره چه مى گويى ؟ گفت : پدرم ! آنچه به آن امر شده اى انجام بده ، حتما مرا در اين كار از صابران خواهى يافت . پس ‍ چون پدر براى قربانى كردن و پسر براى قربانى شدن ، تسليم شدند و ابراهيم او را در روى تل بر پيشانى خوابانيد (عمل به خواب به تحقق پيدا كرد) و با صداى بلند ندا كرديم كه اى ابراهيم ! خواب را محقق كردى ، ما نيكوكاران را اين چنين جزا مى دهيم ، اين حتما آزمايش ‍ آشكارى است. و بر او (گوسفندى فرستاده ) ذبح بزرگى فدا ساختيم. و ثناى او را براى آيندگان قرار داديم. سلام بر ابراهيم .

1 - رؤ يا همان بود كه او ديد پسرش را قربانى مى كند، نه اينكه قربانى كرد و كار را به اتمام رسانيد. به عبارت ديگر: به پسرش فرمود: انى ارى فى المنام انى اذبحك لذا خداوند پس از خواباندن ابراهيم پسرش را بر (تل ) فرمود: قد صدقت الرؤيا .
2 - منظور از (ذبح عظيم ) ظاهرا همان قربانى باشد كه هر سال در موسم حج مسلمين به آن مبادرت مى ورزند. كه يادآور قربانى ابراهيم - عليه السلام - است ، در بحارالانوار از خصال صدوق و عيون الاخبارالرضا- عليه السلام - نقل شده است كه : فكلما يذبح بمنى فهو فديه لاسماعيل الى يوم القيامة يعنى : هر چه در (منى ) تا روز قيامت قربانى شود، همه فديه حضرت اسماعيل خواهد بود.
3 - اگر اين جريان در غير قرآن كريم بيان مى گرديد، قبول كردن آن مشكل مى نمود، تسليم بودن حضرت ابراهيم و پسرش هر دو، بالاتر از تصور است . پدرى در نهايت اخلاص ، سر پسر جوان را در راه خدا قطع كند، پسر نيز با كمال اخلاص ، به اين كار راضى باشد. واقعا سلام على ابراهيم و سلام على اسماعيل

۵- رؤ ياى حضرت يوسف (ع
حضرت يوسف - عليه السلام - در خواب ديد: يازده ستاره تواءم با خورشيد و ماه ، به او سجده مى كنند. وقتى آن رؤ يا را براى پدرش ‍ حضرت يعقوب - عليه السلام - نقل كرد پدرش فرمود: اين خواب را براى برادرانت نقل نكن ، والا بر تو حسد مى ورزند. تعبير اين خواب آن است كه تو، به پيامبرى خواهى رسيد و خداوند متعال نعمت خود را بر تو تمام خواهد نمود.
اذا قال يوسف لابيه يا ابت انى رايت احد عشر كوكبا و الشمس ‍ و القمر رايتهم لى ساجدين
اكنون متذكر شو (خواب ) يوسف را كه گفت : اى پدر! در عالم رويا ديدم كه يازده ستاره و خورشيد و ماه مرا سجده مى كردند. سپس خداوند متعال در قرآن مجيد تعبير خواب حضرت يعقوب - عليه السلام - را اين گونه نقل مى كند: قال يا بنى لا تقصص ‍ روياك على اخوتك فيكيدوا لك كيدا... و كذلك يجتبيك ربك و يعلمك من تاءويل الا حاديث و يتم نعمته عليك و على آل يعقوب : يعقوب گفت : اى فرزند عزيز! زنهار خواب خود را براى برادران حكايت مكن كه (به اغواى شيطان ) بر تو مكر و حسد خواهند برد... و اين تعبير خواب تو مى باشد كه خداوند تو را بر گزيند و علم تاءويل خوابها بياموزد و نعمت و لطفش را در حق تو و آل يعقوب تمام گرداند....
حضرت يوسف ع توسط برادران خود به چاه افكنده شد و سپس در بازار مصر به صورت برده فروخته شد و در اثر بى نظيرى كه درباره همسر عزيز مصر از خود نشان داد، حدود هفت سال در زندان ماند. سپس در اثر تعبير خواب پادشاه مصر، از زندان آزاد و وزير كشاورزى مصر گرديد. و پدر و مادر و خانواده اش را به مصر دعوت كرد و آنها هنگام ديدن حضرت يوسف به حال احترام ، سر فرود آوردند. بدين طريق ، پدر و مادر و يازده برادر در اين احترام شريك شدند. و حضرت يوسف به پدرش يعقوب گفت : تعبير خوابى كه چند سال قبل ديدم ، همين است : و رفع ابويه على العرش و خروا له سجدا و قال يا ابت هذا تاءويل روياى من قبل قد جعلها ربى حقا... آنگاه پدر و مادر رابر تخت بنشاند و آنها به شكرانه (ديدار او) خدا را سجده كردند. و يوسف در آن حال ، پدر را گفت كه اين بود تعبير خوابى كه از اين پيش ديدم كه خداى من آن خواب را واقع و محقق گردانيد

۶- رؤ ياى پادشاه مصر
رؤ ياى ديگرى كه در كلام الله مجيد نقل گرديده ، رؤ ياى پادشاه مصر است كه سبب نجات حضرت يوسف - عليه السلام - گرديد. و خلاصه آن چنين است : پادشاه مصر چند شب در خواب ديد كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر مى خوردند. و نيز هفت سنبل سبز و هفت سنبل خشك در كنار او ديده مى شوند. از درباريان خود تعبير اين خواب را پرسيد؟ گفتند: خوابهاى آشفته و پريشان است . و ما تعبير چنين خوابها را نمى دانيم . آيات شريفه پيرامون اين مطلب چنين است : و قال الملك انى سبع سمان ياءكلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و اخر يابسات يا الملاء افتونى فى روياى ان كنتم للرؤ يا تعبيرون قالوا اضعاث احلام و ما نحن بتاءويل الاحلام بعالمين و پادشاه مصر گفت : من (خوابى ) ديدم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر خوردند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشك را. اى بزرگان ملك ! مرا به تعبير آن اگر علم مى دانيد، آگاه گردانيد. آنها گفتند: اين خواب پريشان است . و ما تعبير خواب پريشان نمى دانيم.
در آن موقع كه درباريان از تعبير خواب پادشاه اظهار عجز كردند، ساقى پادشاه - كه مدتى در زندان مصر، رفيق زندانى حضرت يوسف - عليه السلام - بود و حضرت يوسف ، خواب او را تعبير كرده و درست در آمده بود - گفت : در زندان يك جوان كنعانى وجود دارد كه تعبير خواب را به نيكى مى داند فورا به سراغ يوسف - عليه السلام - در زندان رفت و خواب پادشاه را به او گفت : و چون هفت سنبل سبز، علامت هفت سال فراوانى و هفت سنبل خشك ، علامت هفت سال ، قحطى بود، و هفت گاو فربه ، علامت ذخيره ها و انبارهاى گندم و هفت گاو لاغر در جاى مردم گرسنه و قحط زده بود حضرت يوسف - عليه السلام - در تعبير آن فرمود: هفت سال ، به شيوه سابق ، گندم بكاريد و مازاد آنها را نكوبيد بلكه در سنبل نگاه داريد. پس از آن هفت سال قحط سالى خواهد آمد و در ان هفت سال فراوانى را مى خوريد. و از گرسنگى نجات مى يابيد. پس از هفت سال قحطى ، باز اوضاع به حالت اول بر مى گردد.
قال تزرعون سبع سنين دابا فما حصد تم فذوره سنبله الا قليلا مما تا ثم ياتى من بعد ذلك سبع شداد يا كلن ما قدمتم لهن الا قليلا مما تحصون ثم ياتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس و فيه يعصرون
يوسف (در تعبير خواب ) گفت : بايد هفت سال متوالى زراعت كنيد و هر خرمن را كه درو مى كنيد جز كمى كه قوت خود مى سازيد، همه را با خوشه در انبار ذخيره كنيد كه چون اين هفت سال بگذرد، هفت سال قحطى پيش مى آيد كه ذخيره شما به مصرف قوت مردم برسد، جز اندكى كه بايد (براى تخم كاشتن ) در انبار نگاهداريد. آنگاه بعد از سنوات قحطيب و شدت ، باز سالى آيد كه مردم در آن به آسايش و وسعت و فراوانى و نعمت مى رسند. همانطور شد كه حضرت يوسف - عليه السلام - گفته بود. و حضرت يوسف ، خود در آن هفت سال قحطى ، انبارهاى ذخيره را براى مردم مصرف مى كرد. فرزندان حضرت يعقوب نيز در اثر قحطى ، براى خريد گندم به مصر آمدند. و بالاخره حضرت يوسف - عليه السلام - را شناختند.

۷- رؤ ياى دو جوان مصرى
رؤ ياى ديگرى كه در كلام الله مجيد باز گو شده ، رؤ ياى دو جوان دربارى است كه در اثر تخلف به زندان افتاده بودند و در زندان با حضرت يوسف - عليه السلام - آشنا شدند. آن دو جوان يكى مرتب در خواب مى ديد كه انگور براى مشروب ساختن مى فشارد. و ديگرى مى ديد كه بالاى سر خود، نان حمل مى كند و پرندگان از آن مى خورند. آنها خواب خود را براى يوسف - عليه السلام - نقل كرده و از او تعبير خواستند. يوسف - عليه السلام - بعد از قدرى صحبت و ارشاد انها به اولى فرمود: از زندان آزاد شده و ساقى و پياله گردان شاه خواهى شد. و به دومى فرمود: تو را به دار مى زنند و مرغان هوا از گوشت سر تو خواهند خورد. و اين تعبير خواب من ، حتما رخ خواهد نمود و خلافى در آن نيست . قضى الامر الذى فيه تستفتيان و در آيات وحى الهى چنين مى خوانيم :
و دخل معه السجن فتيان قال احدهما انى ارانى اعصر خمرا و قال الاخرانى ازانى احمل فوق راءسى خبزا تا گل الطير منه نبنا بتاويله انا نريك من المحسنين قال ... يا صاحبى السجن اما احد كما فيسقى ربه خمرا و اما الاخر فيصلب فتا كل الطير من راءسه قضى الامر الدى فيه تستفتيان
و با يوسف دو جوان ديگر هم (از نديمان و خاصان شاه ) زندانى شدند. يكى گفت : من خواب ديدم كه انگور (براى شراب ) مى افشرم و ديگرى گفت : من ديدم كه بر بالاى سر خود، طبق نانى مى بردم و مرغان هوا از آن به منقار مى خورند. يوسف تو ما را از تعبير آن آگاه كن كه تو را از نيكوكاران و دانشمندان جهان مى بينم . يوسف گفت :... اى دو رفيق زندان ! اما يكى از شما ساقى شراب شاه خواهد شد و آن ديگرى به دار آويخته شود (و آنقدر بر چوبه دار بماند) تا مرغان هوا، مغز سر او را بخورند. (آن مرد كه تعبير خواب خود را شنيد، براى رهايى از خطر خواب ، به دروغ منكر شد) يوسف گفت : در قضاى الهى راجع به امرى سؤ ال كرديد چنين حكم شده است ). و همانطور شد كه حضرت يوسف - عليه السلام - گفته بود و چون پادشاه مصر خواب خود را براى درباريان گفت و آنها از تعبير آن عاجز ماندند، حضرت يوسف به ياد ساقى آمد و او براى تعبير خواب به زندان آمد.

شرح (رؤياهاي صادقه) در قرآن كريم
در قرآن كريم چند تا خواب نقل شده. يك سلسله خواب هائي است كه عين واقعيت است، نظير آنچه را كه ابراهيم خليل درباره اسماعيل ذبيح(ع) ديد كه: اني اري في المنام اني اذبحك(4)؛ اين متن واقعيت بود كه خواب ديده است و بخش هاي ديگر. يا آنچه را كه يوسف(ع) در عالم رؤيا ديد: اني رأيت احد عشر كوكبا، رايتهم لي ساجدين(5)؛ اين يك واقعيتي بود كه در رؤياست.
يك سلسله خواب هائي است بنام «اضغاث احلام»؛ (احلام) همين خواب ها را مي گويند، (اضغاث) آن دسته هاي سبزي را مي گويند. در يك باغ علف هاي هرز فراوان است، سبزي هم احياناً پيدا مي شود، سبزي خوراكي، اگر كسي با آن اره و چاقويك دسته سبزي بچيند؛ مي شود ضغث، يعني دسته. انسان بايد مدتها بگردد تا يك برگ آن سبزي خوراكي را از اين علف هرز جدا كند؛ اين را مي گويند (ضغث)، يعني دسته. دسته اي كه آن سبزي خوراكي در بين علف هاي هرز گم است. خواب ها اين جور است؛ گاهي انسان به صورت فله اي و دسته اي خواب مي بيند كه اين خيلي است! صحنه هائي را مي بيند؛ نه خودش مي تواند تعبير بكند، نه مي تواند به يك معبري ارائه كند كه آن معبر تعبير بكند. چون معبر وقتي مي تواند اين را تعبير بكند كه راه مشخص باشد؛ تعبير كننده كارش اين است كه آنچه را كه اين شخص ديد از اينجا عبور مي كند و به آن صورت اصلي، آن صورت اصلي مي شود رؤياي واقعي.

يعني ما در عالم خواب آن واقعيت را مي بينيم، يك؛ چون زمان بيداري مان عادت كرديم به بدحرفي و پر حرفي، اين نفس ما هم همين جور مي سازد، تسويل گري مي كند. يعني آنچه را كه ما ديديم، آن را به يك صورت ديگر درمي آورد، از آن صورت به صورت مشابه درمي آورد، از آن صورت به صورت سوم كه شبيه اوست درمي آورد، تا به صورت اخير؛ اين صورت اخير ياد ماست كه از خواب برمي خيزيم، آنوقت مي گوييم ما يك چنين چيزي را خواب ديديم. اگر اين فاصله زياد باشد، پراكندگي زياد باشد؛ اين را مي گويند (اضغاث احلام)(6)، مي گويند فله اي و انباري؛ مي گويند تعبير ندارد، مثل همان اضغاث احلام. اگر نه، فاصله نزديك باشد، حساب شده باشد، معبر عبور مي كند؛ مي گويد اين روي تناسب يكي ديگر از اينجا عبور مي كند به آن صورت اصلي، صورت اصلي همان است.
مثل اين كسي كه در زندان خواب مي بيند، مي گويد من خواب ديدم كه دارم انگور را آب مي گيرم: اني اراني اعصر خمرا(7). همين خواب را به وجود مبارك يوسف(ع) عرض مي كند، حضرت طبق بيان آيات سوره يوسف، به او مي گويد كه تو به شغل ساقي گري كه داشتي؛ برمي گردي، از زندان آزاد مي شوي و ساقي خليفه خواهي شد. اين خوابي كه ديده است، اين رابطه محفوظي داشت؛ بالاخره كسي كه قبلا ساقي بود، همان وصف را خواب مي بيند؛ منتها لازمه ساقي بودن اين است كه انسان انگور را آب بگيرد، ميوه را آب بگيرد، بعد آبش را به كسي بچشاند.
بنابراين خواب دو جور است: اضغاث احلام فله اي و انباري كه تعبير ندارد و يك سلسله خواب ها كه متن واقع است نظير جريان ابراهيم و اسماعيل(ع) كه گفت: اني آري في المنام اني اذبحك. صدا و سيما كه تصوير دارد، بايد كار عرفاء را انجام بدهد؛ يعني واقعيت را كه ديگران بايد بميرند و ببينند يا بخوابند و ببينند، ترسيم بكند؛ اين يك. خواب هاي واقعي را ترسيم بكند، نه اضغاث احلام را؛ اين دو.

سوره هائي دارد كه بسياري از بزرگان در دركش عاجزند؛ اين يك مطلب. اما معارف همان آيات و سوره را در سوره هاي ديگر، در آيات ديگر، در لابلاي مثل، در لابلاي قصه، در لابلاي تقريب به ذهن به قدري تنزل مي دهد كه افراد عادي هم مي فهمند؛ اين دو مطلب.
اين دو كار از ابتكارات قرآن كريم است؛ يعني قرآن آياتي دارد كه دركش مخصوص حكماء؛ و متكلمين و فقهاي نامي است كه هرگز افراد عادي درك نمي كنند اما هيچ مطلبي در قرآن نيست كه در دسترس فهم افراد ساده هم نباشد، يعني همان آيه عميق سوره مباركه قل هوالله احد را توحيد است يا آيه برهان تمانع را كه در سوره انبياء است كه برهان قوي توحيد است و حكماء در آن تلاش و كوشش مي كنند؛ همان را در آيات ديگر، با مثل هاي ديگر، با تقريب به ذهن، با تنزل در سطحي قرار مي دهد كه ديگران هم بفهمند. يعني همان مطلب عميق را كه مخصوص حكماء است، تنزل مي دهد، رقيق مي كند، ساده مي كند، با مثل و تقريب به ذهن و داستان و قصه و امثال ذلك اين را در اختيار همگان قرار مي دهد.
شما آن برنامه ها و آن بخش هاي عميق علمي را مي توانيد تنزل بدهيد، به كمك هنر هنرمندانتان تا افراد عادي هم متوجه بشوند؛ اين واقع هنر است! اين هنر در اختيار هر كسي نيست. ممكن است يك كسي استاد خوب، نويسنده خوب، گوينده خوب باشد؛ اما براي حوزه و دانشگاه خوب است، براي صدا و سيما خوب نيست! صدا و سيما كساني مي خواهد كه درك حوزوي و دانشگاهي داشته باشد، يك. قدرت تفهيم كودك داشته باشد، دو. عميقانه فكر بكند، ساده حرف بزند، ساده بنويسد و اين كار هر كسي نيست، يك هنر است! «هنر» آن است كه پشتوانه علمي داشته باشد؛ قدرت تمثيل، قدرت تشبيه، قدرت تنزيل داشته باشد كه همگان بتوانند بفهمند. 5- يوسف/ 4 6- يوسف/ 44 7- يوسف/ 36

جايگاه خواب و رؤيا

اصل رؤيا و خواب ديدن انسان از منظر اسلام مورد تأييد است. چنان كه در سوره يوسف و نيز در داستان ذبح اسماعيل آمده است: اني اري في المنام اني اذبحك همانا من در خواب مي بينم كه تو را ذبح مي كنم. (صافات-102) اينها روياهاي صادقه اند كه چون پيامبران درخواب مي بينند استثنائا تكليف آور است. در مورد اقسام رويا روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: رويا به سه قسم است: مژده اي از سوي خداوند به مؤمن، ترساندني از سوي شيطان و خواب هاي پريشان. (الكافي، ج8، ص90) اگر انسان با شكم سير بخوابد يك سوم از ساعت خوابش تحت تأثير فعاليت هاي معده است و دچار خواب پريشان (اضغاث اصلام) مي شود. يك سوم ديگر از مدت خواب به روياهايي مي گذرد كه ترجمان و بازگوكننده حوادثي است كه انسان در روز مي بيند. تنها در يك سوم باقي مانده است كه روح از تأثير معده و از تأثير خاطره هاي حوادث روز آزاد مي شود. البته هرچه انسان مهذب و پاكتر باشد، به همان نسبت به واقعيت نزديك تر است. نكته ديگر اينكه گفته اند روياهايي كه انسان بعد از اذان صبح مي بيند تحت تأثير شيطان قرار دارد و صحيح نمي باشد.

اما اين مطلب هم كليت ندارد و در همه موارد صادق نيست. همچنين امر ديگري كه شهرت يافته گفته اند كه خواب زن تعبيري برعكس دارد، اما اين مطلب نيز در همه موارد صادق نيست. به عنوان نمونه در تاريخ آمده است كه قبل از فتح خبير، صفيه از قوم يهود خواب ديد كه ماه وارد حجره او شد. معبر براي او تعبير كرد كه تو همسر حاكم حجاز (حضرت محمد(ص) خواهي شد. بعد از فتح خيبر چنين پديده اي محقق شد. (بحارالانوار، ج21،ص5) بنابراين برقراري ارتباط بين آنچه درخواب ديده مي شود و عالم واقعيت و تعبير آن به جنسيت افراد بستگي ندارد. در اينجا چند نكته كليدي درخواب و تعبير آن توصيه شده است:
1- اگر خواب بدي ديديد نه خودتان تعبيركنيد و نه براي ديگران نقل كنيد بلكه تفأل به خير بزنيد و صدقه بدهيد.
2-اگر خواب خوشايندي ديديد، تنها براي مؤمنيني تعريف كنيد كه حسادت نداشته و بهره اي از حكمت داشته باشند. درمجموع روياهاي صادقانه از ديدگاه اسلام مورد تأييد است و در مورد پيامبران(ص) حجت و تكليف آور است و در مورد غيرپيامبران حجت شرعي و تكليف آور نيست. ازطرفي كسي كه بر علم او افزوده شود و فهم و بصيرتش بيشتر گردد، خواب هاي پريشان كمتري مي بيند، چنان كه افزايش ايمان موجب مي شود كه بعد از بيداري بسياري از خواب هاي پريشان فراموش گردد.

رؤياها؛ به راستي چگونه است که من مي خوابم و بدن در خواب است و چشم و گوش نيز بسته است؟ و چه بسا در خواب شهرها طي مي‌کنم، افرادي را ملاقات مي‌کنم و مطالب و علوم را مي آموزم و گاه از رويدادهاي آينده و رويداد پنهان در گذشته مطلع مي شوم که در بيداري برايم مقدور نبود! اگر بدن ما تمام حقيقت ما باشد،چگونه در خواب که تمام حواس ما تعطيل است در آينده و گذشته سفر مي کند، آن هم خارج از بعد زمان؟ در يک شب مسافرتي را که در بيداري يک ماه به درازا مي کشيد مي رود و باز‌مي‌گردد،
در حالي که بدن در رختخواب بي حرکت است؟ اينکه در رؤيا از واقعه اي در آينده مطلع مي شويم و بعد از مدتي در آينده پياده مي شود، چگونه است؟ اعتراف مي کنيم که حواس و قواي ظاهري، در حالت خواب از کار خود دست کشيده اند و تعطيل مي باشند. پديده شگفت انگيز خواب ديدن را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ خواب چيست؟ بايد به غير از حواس پنجگانه قواي ديگري نيز در کار باشند.

اکنون همين قدر در باره خواب ديدن مي‌گوييم که انسان بسياري از انديشه‌ها و پندارها و خواسته‌هاي بيداري اش را در خواب مي‌بيند؛ ولي آيا هر خوابي که مي‌بيند بدين سان است يا خواب‌ديدنهاي بي سابقه هم دارد که در بيداري به وقوع مي‌پيوندد؟ و بسياري از خوابها اطلاع به نهانيها و اخبار از گذشته‌ها و اعلام به امور آينده است که اصلاً هيچ يک از آنها در دل خواب بيننده خطور نمي‌کرد. کمتر کسي باشد که براي او در دوران زندگاني اش کم و بيش اين گونه خوابها پيش نيامده باشد. اين خواب ديدن مطابق واقع چيست؟ وقايع آينده آنچنان که در خواب مشاهده شد و سپس در بيداري پديد مي آيد چگونه است؟ شايد کساني باشند که با اصول ثابت علمي، عالمي را، غير از اين عالم حسي ثابت کنند و خواب را دري و راهي بدان عالم بدانند، ‌چرا که هنگام خواب حواس ظاهري دست از کار کشيده اند. در درون ما قواي خيال و وهم و عقل ما را در شناخت هستي ياري مي کند.

خواب دریچه‌ای به عالم ملکوت

هرکسی می‌خواهد بداند که اعمالش چگونه است و چه آثاری در زندگی و آخرت او به‌جا می‌گذارد؟ همه می‌گوییم که اگر کسی باشد که بتواند چشم برزخی ما را باز کند و ما را با خودمان و وضعیت آینده خودمان آشنا کند، چه خوب می‌شود؟ آیا پیش‌گو و اهل دلی است که ما را به آینده ما آگاه سازد؟ از آموزه‌های قرآنی به دست می‌آید که هر انسانی به خودش و اعمال و آثار آن آگاه است و به خوبی نسبت به موقعیت و وضعیت خود و نیز اعمال و رفتارش بصیرت دارد. (قیامت، آیه14) با این همه اگر بخواهد به چشم خود وضعیت خود را ببیند، یک راهکار دیگری نیز خداوند برای انسان درنظر گرفته است که می‌تواند با آن، وضعیت خود و تأثیر اعمالش را ببیند.
قیامت شبانه‌روزی و قیامت آخرتی
شکی نیست که قیامت روز آشکار شدن حقایق و ملکوت اعمال ماست و در آن روز حقایق به عیان دیده می‌شود؛ زیرا پرده‌ها کنار می‌رود و چشم‌ها تیزبین و دقیق خواهد شد و پرده‌ای نمی‌ماند که ظاهر و باطن آن تفاوت داشته باشد. (ق، آیه22) اما از روایات و آیات به دست می‌آید که هر شبانه‌روزی برای ما قیامتی است که در آن باطن اعمال آشکار می شود و ما با حقیقت ساخته و سازه قیامتی خود آشنا می‌شویم. البته تفاوت این قیامت با قیامت آخرتی این است که فرصت‌ها بارها تکرار می‌شود درحالی که پس از مرگ دیگر این فرصت تکرار شدنی نیست تا ما با تغییر در رفتار و اعمال به خودسازی و تزکیه نفس بپردازیم و اعمال نیکی را انجام دهیم. (مؤمنون، آیات99 و 100)
پیغمبراکرم(ص) درباره نقش خواب و آثار آن می‌فرمایند: «کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون؛ خواب برادر مرگ است، همان‌طور که می‌خوابید می‌میرید (و به عالم برزخ و عالم مثال وارد می‌شوید) و همان‌ طور که بیدار می‌شوید، برانگیخته می‌شوید» (بحارالانوار، ج7/ ص47؛ کلمات مکنونه من اهل الحکمه و المعرفه، مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، ص140-139) از این روایت به دست می‌آید که ما هر روز می‌توانیم به عالم ملکوت برویم و وضعیت خود و اعمال خودمان را مشاهده کنیم؛ بویژه آنکه اعمال به سرعت آثار خوب و بد خودش را در روح و روان آدمی به‌جا می‌گذارد و ماهیت ما را تغییر داده و به موجوداتی دیگر تبدیل می کند که از پست‌ترین تا برترین را شامل می‌شود.
تأثیر کار خوب و بد در زندگی روزمره
امام صادق(ع) فرمود: «ان الرجل یذنب الذنب فیحرم صلاه اللیل و ان العمل السییء اسرع فی صاحبه من السکین فی اللحم؛ کسی که مرتکب گناهی شود از نماز شب محروم می‌گردد و به درستی که نفوذ اثر کار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سریع‌تر است.» (کافی/ 2/ 272) مردی از حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) پرسید: «یا امیرالمؤمنین، انی قد حرمت الصلاه باللیل؟ یا امیرمؤمنان! من از نماز شب محروم شدم. فقال امیرالمؤمنین(ع): انت رجل قد قیدتک ذنوبک؛ تو کسی هستی که گناهان تو را در بند کرده است. (میزان الحکمه، عنوان2311) پس هر کار خوب و بدی که ما انجام می‌دهیم در زندگی ما تأثیر دارد، بلکه از آیه 96 سوره اعراف به دست می‌آید که تقوا و بی‌تقوائی مردم تا چه اندازه در نظام هستی تغییر ایجاد می‌کند و درهای روزی را بر روی شخص بلکه جامعه باز کرده یا می‌بندد. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: «خداوند هر سال باران را به اندازه لازم می‌فرستد، ولی اگر مردم سرزمینی، تبهکار باشند، دستور می‌دهد که این باران در مناطقی چون کوه و دریا و بیابان فرو بریزد که به حال آنها سودمند نباشد.» (محاسن برقی /1/116)
بنابراین، هر کسی در خواب خود حقایق زندگی‌اش را می‌بیند و اعمال روزش به سرعت در عالم ملکوت و برزخ به او نشان داده می‌شود. البته بسیاری از مردم خواب به یادشان نمی‌ماند و یا نمی‌توانند ارتباط میان اعمال و خواب‌هایشان را درک کنند از این رو گمان می‌کنند که خواب‌های پریشان و بی‌معنا و مفهوم می‌بینند، درحالی که این گونه نیست. البته به یک معنا کسانی که در زندگی خویش بی‌هدف هستند و هدف متعالی ندارند، در خواب خویش نیز پریشان و سرگردان هستند و همان پریشان حالی در زندگی روزمره، در خواب هم خودنمایی می‌کند.
کسی که در روز قبل کارهای زشتی را انجام داده، در خواب با حقایق ملکوتی اعمال و رفتارش دیدار می‌کند و آنها را می‌بیند. از این رو وقتی بیدار می‌شود اندوهگین و ناراحت است؛ زیرا حقایقی که دیده تأثیر خود را در روح و روان او گذاشته است. او در خواب با دوزخ اعمال خود مواجه شده است؛ چرا که خواب همانند مرگ دریچه‌ای به عالم ملکوت و رسیدن به مقام یقین است. همه انسان‌ها در مرگ به یقین می‌رسند (مومنون، آیه 100) و در آنجا بهشت و دوزخ خود را می‌بینند؛ چنانکه خداوند می‌فرماید اگر به مقام علم‌الیقین و عین الیقین می‌رسیدند، دوزخ را به عیان می‌دیدند. (تکاثر، آیات 5 تا 7) اما حق‌الیقین تنها در قیامت برای بسیاری از مردم اتفاق می‌افتد و تنها شماری از مومنان هستند که در دنیا با حق‌الیقین همه چیز را می‌بینند.
خواب نیز دریچه‌ای همچون مرگ است؛ زیرا براساس آیات قرآنی، خواب خودمرگی است که خداوند روح شخص را می‌گیرد ولی به سبب آنکه اجل مسمی آن نرسیده آن روح را به جسم بازمی‌گرداند. (زمر، آیه 42) پس انسان در خواب به نزد خداوند و عالم ملکوت و لاهوت غیر از عالم ماده می‌رود و در آنجا حقایق را همچون زمان مرگ به یقین می‌بیند. بر این اساس انسان‌ها در خواب افزون بر مسائل مربوط و مرتبط به اعمال خود، مطالبی از آینده نیز می‌بینند و با حقایق آینده آشنا می‌شوند؛ زیرا عالم ملکوت به یک معنا گرفتار لحظه و زمان نیست و امور در آنجا فرازمانی است. از این رو در خواب، انسان با حقایقی برتر نیز روبه‌رو می‌شود و به میزان تقوا از درجات علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین سود می‌برد. پس می‌توان گفت که خواب دریچه‌ای به سوی ملکوت خود ما و اعمال ماست و ما می‌توانیم نتیجه عملکرد روزانه خود را در خواب ببینیم. با توجه به همین مسئله است که سفارش شده که پیش از خواب، به حسابرسی خود پرداخته و اگر گناه و خطایی مرتکب شده‌ایم استغفار کنیم تا دست‌کم از مشکلات اعمال خود بکاهیم. در بیان چگونه به بستر و خواب رفتن دستورهائی در اسلام آمده که در اینجا به یکی از سفارش‌های پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) اشاره می‌کنیم.
از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام روایت شده که درحالی که بستر را گسترانیده و می‌خواستم بخوابم، پدرم رسول خدا صلی‌الله علیه و آ‌له بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه! مخواب مگر این که چهار عمل را انجام داده باشی: قرآن را ختم ‌کنی و انبیاء را شفیع خود گردانی و مؤمنین را از خود راضی کنی و حج و عمره به جای آوری، این را فرمودند و به نماز مشغول شدند. من هم کنار بستر ایستادم تا نمازشان تمام شد پس گفتم ای رسول خدا مرا به چهار چیز امر کردی که در این حال نمی‌توانم انجام دهم، حضرت تبسمی کرد و فرمود: اگر سه مرتبه سوره قل هو‌الله را بخوانی، مثل این است که ختم قرآن کرده‌ای و اگر بر من و انبیاء گذشته درود فرستی، شفیعانت در روز قیامت شده‌ایم و اگر برای مؤمنین استغفار کنی همه از تو راضی خواهند بود و اگر بگویی سبحان‌الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله‌اکبر ثواب حج و عمره را به دست آورده‌ای. (منتهی الآمال؛ شیخ عباس قمی (ره)، جلد 1 صفحه 162)

قرآن و هنجارشناسي خوابيدن
شيوه خواب صحيح و امكان شناخت شخصيت افراد از طريق نحوه خوابيدن

در خصوص مسئله خوابيدن به عنوان يك رفتار و پديده انساني، در دو حوزه روان شناسي و جامعه شناسي از آن بحث مي شود. خواب هرچند كه امري غريزي و رفتاري طبيعي بيرون از اراده انساني است اما چگونگي خوابيدن و كيفيت آن امري مبتني بر اراده آشكار و يا نيمه آشكار آدمي است. بنابراين اگر نتوان درباره اصل خواب به عنوان يك پديده طبيعي، داوري و ارزش گذاري كرد ولي مي توان درباره چگونگي آن بحث و بررسي كرد و در حوزه تحليل علمي به داوري درباره آن پرداخت. به اين معنا كه چگونگي خوابيدن پديده رفتاري است و مي توان از نظر روان شناسي و جامعه شناسي به تحليل داده هاي علمي و نتيجه گيري و داوري درباره آن اقدام كرد. سنجش خوابيدن براي درك و تحليل رفتارهاي فرد، بسيار مثبت و سازنده است و مي توان از اين راه به شناخت شخصيت آدمي و سلامت روحي و رواني او دست يافت.
قرآن با توجه به اصل تاثير عناصر تركيبي بشر در شخصيت آدمي به اين مسئله توجه داشته و به روش هاي مختلف آن را مورد تحليل و تبيين قرار داده است. هرچند هدف قرآن و آيات آن نگرش روان شناختي و يا جامعه شناختي صرف به پديده نيست ولي اين بدان معنا نيست كه به اين مسايل در چارچوب رفتار شناختي و تحليل وضعيت بشر و راهنمايي او بر پايه آن به سوي مقصود متعالي بي توجه بوده است. قرآن به هر چيزي كه در شناخت ماهيت انسان به او كمك مي كند پرداخته است تا با توجه به مجموعه اي از ذاتيات و فطريات و غرايز موجود در بشر، راه هاي شكوفايي ظرفيت ها و توانايي ها و امكانات دروني را به وي بازشناساند. اين گونه بهتر مي توان به بشر امكان داد تا به هدف اصلي خلقت كه شناخت توحيد در همه ابعاد و بندگي و پرستش و رسيدن به كمال مطلق است، دست يابد. از اين رو آيات قرآن با توجه به اصل هدايت گري، به همه نكات و ظرفيت ها توجه داده و امري را فروگذار نكرده است. بر پايه همين باور و تاكيد است كه مي فرمايد: تبيانا لكل قرآن شي (نحل آيه 89) قرآن بيانگر همه چيز است. اين بدان معناست كه از بيان هيچ چيز كه موجبات هدايت و راهنمايي بشر را براي مقصد و مقصود فراهم مي آورد، فروگذار نكرده است؛ نه آن كه همه چيز ربط و بي ربط را بيان كرده باشد؛ زيرا هدف از ارسال قرآن، هدايت است. (بقره آيه 2)

تأثير متقابل جسم و جان
از آن جايي كه قرآن بشر را موجودي تركيبي، معرفي مي كند و ميان روح و جسم، ارتباط و همبستگي قائل است به تاثير و تاثر متقابل ميان آن دو تاكيد مي ورزد. روان (نفس) تا زماني كه در جسم قرار دارد بر آن تاثير گذاشته و از آن هم تاثير مي پذيرد. بنابراين به عنوان دو متغير همبسته (اگر نگوييم دو علت متقابل و دو معلول متعاكس) از يكديگر تاثير مي پذيرند و بر روند يكديگر آثار مثبت و يا منفي اي به جا مي گذارند. جان (روح) به عنوان امري الهي در شكل نفس (روان) در بشر ظاهر مي گردد و هنگامي كه اين فرايند طبيعي طي شد، در دو شكل كامل از آدمي بيرون مي رود و مرگ ظاهر مي شود. بنابراين تا زماني كه روح در جسم بشر است (نفس و يا روان) نام دارد: الله يتوفي الا نفس حين موتها و التي لم تمت في منامها... لقوم يتفكرون؛ خداوند روان ها را در هنگام مرگشان به طور كامل مي گيرد و نيز روان هايي كه در هنگام خواب نمردند. روان هايي را كه حكم مرگ بر آنها رانده شد نگه مي دارد و ديگران را تا زماني معين و مقدر باز مي فرستد. در اين عبرت است براي كساني كه مي انديشند. (زمر آيه 49)؛ خداوند در هنگام خواب به صورت كامل روان ها و نفوس مردم را از تن مي گيرد و اگر زمان مرگش فرا نرسيده باشد آن نفس و روان را به تن بازمي گرداند.
مساله ما در اينجا آن نيست كه جان و روان چيست و چه تفاوت ها و اشتراكاتي دارند و وجوه تمايز واختلاف آن دو چيست؟ بلكه آنچه مهم است چگونگي خوابيدن است و اينكه از نظر روان شناختي آيا همه گونه هاي خوابيدن يكي است و هيچ تفاوتي ميان آنها نيست؟ يا تفاوت هاي مهم و تاثيرگذاري دارند كه مي توان برپايه آن به ارزش گذاري وداوري درباره آن اقدام كرد و شخصيت ها را از نظر روان شناختي به سالم و ناسالم و از نظر جامعه شناختي به هنجاري و ناهنجاري دسته بندي كرد؟ و نيز نگرش قرآن و احاديث درخصوص نحوه خوابيدن چگونه است؟

نحوه خوابيدن بيانگر شخصيت افراد
به نظرمي رسد كه روانشناسي دست كم از اين مساله به سادگي نمي گذرد و رفتارهاي آدمي را درحوزه متاثر از روان تحليل و تبيين مي كند. اين امر موجب مي شود كه روان شناسان به مساله خواب و خوابيدن به عنوان رفتار مهم بيانگر از روان آدمي توجه و اهتمام ويژه اي داشته باشند و دراين باره به تحقيقات و پژوهش هاي ميداني و باليني اقدام كنند. بررسي هاي علمي و داده هاي پژوهشي بسياري مويد اين نظريه است كه روان متعادل و يا نامتعادل آدمي تا چه اندازه دررفتارهاي ارادي و حتي غير ارادي وي تاثيرمي گذارد. براي نمونه نوع قرار دادن دستان در هنگام خواب، معاني و مفاهيم مختلف و متضادي دارد و بيانگر روحيه افراد است. اينكه كسي دستانش را جلوي صورت خود مي گيرد و به صورت گاردي مي خوابد بيانگر مفهومي است و اگر خود را مچاله كند و دستان را در ميان دو پا قرار دهد، معنا و مفهوم ديگري دارد و بيانگر شخصيت متفاوت وي با فرد ديگر است.

درآيات قرآن نيز به اين مساله توجه شده است. قرآن در آيه 191 سوره آل عمران مي فرمايد: در آفرينش آسمان هاو زمين و آمد و شد شب و روز نشانه هايي است براي كساني كه خردورزند و به محتوا و باطن پديده ها توجه دارند. آنان كساني هستند كه خداوند را درحالت ايستاده و نشسته و خوابيده بر پهلوها ياد مي كنند. دراين آيه از ويژگي هاي خردمندان و باطن نگرهاي تيزبين ياد شده كه خدا را درحالت هاي سه گانه ايستاده و نشسته و خوابيده به پهلو ياد مي كنند. بنابراين سخن از حالتي است كه اين افراد درخواب دارند. خردمندان ياد كننده كساني هستند كه بر پهلويشان مي خوابند. آيه 16سوره سجده در توصيف مومنان مي فرمايد: تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا وطمعا؛ پشت و پهلوهايشان را از رختخواب جدا مي كنند و از آن بيرون مي آيند و پروردگارشان را از روي ترس و اميد (طمع) مي خوانند. در اينجا نيز وقتي مومنان خدا ترس و اميدوار را معرفي مي كند در توصيف ايشان به مساله خوابيدن بر پهلوها تاكيد مي شود.

ويژگي شخصيت سالم قرآني
آيات ديگري بر اين مساله توجه داده كه مي توان از آنها به عنوان شاهد مثال بهره برد. ولي همين اندازه از آيات براي بيان مقصود ما كافي است كه انسان مومن و شخصيت سالم قرآني كسي است كه نوع و حالت خوابيدن وي اين چنين است. كساني كه از نظر شخصيت، سالم هستند كساني هستند كه خوابيدنشان اين گونه است. بنابر اين از نظر هنجاري و داوري در رفتار خوابيدن بايد گفت كه قرآن اين گونه خوابيدن را به عنوان يك هنجار تاييد مي كند و آن را رفتار مومنان و خردمندان تيزبين خدا ترس مي داند. در روايت است كه پيامبران برپشت و طاقباز مي خوابيدند و به آسمان مي نگريستند و عالمان به پهلوي راست مي خوابند. به اين معنا كه هرچه روح و روان،سالم وقوي تر باشد در چگونگي خوابيدن افراد نيز تاثير مي گذارد. البته در روايت ديگري خوابيدن به پهلوي چپ به منافقان نسبت داده شده است: احمدبن اسحاق خدمت امام حسن عسگري (ع) رسيد و عرض كرد: فدايت شوم مطلبي در دل دارم كه به خاطر آن غمگينم، مي خواستم آن را از پدر شما سوال كنم كه موفق نشدم. حضرت فرمود: سوال تو چيست؟ عرض كردم: سرور من! از پدران شما براي ما روايت كرده اند كه خوابيدن پيامبران برپشت و خوابيدن مومنين به جانب راست و خوابيدن منافقين به جانب چپ و خوابيدن شياطين به رو و به طور دمر است. آيا همين طور است؟ حضرت فرمود: بله همين طور است.
درحديثي كه درباره شب شهادت اميرمومنان آمده اين مساله مورد توجه قرار گرفته است. در روايت است كه هنگامي كه امير مومنان (ع) وارد مسجد شد پس از اقامه نماز شب و مستحبات ديگر، هنگام اذان عده اي را كه مسافر بودند و درمسجد خفته بودند بيدار كرد. وقتي به ابن ملجم رسيد او را ديد كه برشكم خفته است و خطاب به وي فرمود: برخيز اي مرد! كه چون شيطان خوابيده اي.

برطبق رواياتي كه از ائمه معصومين رسيده است، مستحب است انسان قبل از خوابيدن به دستشويي رود. چنان كه مستحب است بر طرف راست و روبه قبله بخوابد و دست راست را زير صورت بگذارد. اما خوابيدن روي دست چپ و خوابيدن به رو، مكروه است. چرا كه بر روي خوابيدن. خوابيدن شيطان است. درروايت آمده است: هر وقت كسي را ديديد كه بر رو خوابيده است او را بيداركنيد و مگذاريد برآن حال بخوابد. به نظر مي رسد كه خفتن بر شكم پديده اي نادرست و از نظر ارزشي جزو رفتارهاي ناهنجار است و كسي كه اين گونه مي خوابد از نظر شخصيتي فردي ناسالم از ديدگاه قرآن و اسلام است. اين رفتار نادرست و ناسالم حكايت از فقدان سلامت شخصيتي فرد مي كند.

خواب هاي دوران نوجواني

پژوهش ها نشان مي دهد كه نوجوانان به 5/8 الي 9 ساعت خواب شبانه نياز دارند. اما بسياري از نوجوانان نمي توانند زود بخوابند و اين مسئله به دليل نخواستن خود آنها نيست، بلكه به اين دليل است كه مغز آنها به طور طبيعي تا ديروقت كار مي كند و در نتيجه آنها آمادگي خواب پيدا نمي كنند. در دوره نوجواني ريتم شبانه روزي بدن (به نوعي ساعت بيولوژيكي بدن) دوباره تنظيم مي شود. در دوره نوجواني مغز هورمون ملاتونين را نسبت به دوره كودكي و بزرگسالي ديرتر يعني در ساعات آخر شب توليد مي كند كه در نتيجه آن خوابيدن نوجوان مشكل مي شود و ديرتر به خواب مي رود و ديرتر هم بيدار مي شود.
اين تأخير خواب نوجوان پديده پزشكي بسيار شايعي است، اما همه نوجوانان را دربرنمي گيرد. تغيير در آهنگ شبانه روزي بدن تنها دليل بيخوابي نيست. بسياري از بزرگسالان هم دچار «بيخوابي» هستند يعني براي به خواب رفتن و خوابيدن نسبتاً طولاني، مشكل دارند. دليل اصلي اين «بيخوابي» استرس است، اما بسياري از عوامل ديگر مانند ناراحتي هاي جسمي (مثل گرفتگي بيني، سرماخوردگي، سردرد و...) يا ناراحتي هاي احساسي (مثل مشكلات خانوادگي، مشكلات ارتباطي، كاري و...) يا حتي محيط خواب (مثل اتاق خوابي كه بيش از حد سرد، گرم، شلوغ و... باشد) هم مي تواند به «بيخوابي» منجر شود.

هر كسي ممكن است گاهي دچار بيخوابي شود، اما اگر بيخوابي يك ماه، بيشتر طول بكشد، «بيخوابي مزمن» است كه مي تواند منشأ بسياري از مشكلات مانند افسردگي باشد. گاهي نگراني فرد از بيخوابي اش، سبب تشديد بيخوابي مي شود؛ بنابراين يك دوره كوتاه مدت بيخوابي با اضطراب فرد كه ناشي از افكار نگران كننده او در خصوص خستگي روز بعد، يا اينكه چرا نمي تواند بخوابد؛ به يك دوره طولاني تبديل مي شود. پزشكان به اين مشكل بيخوابي روان- فيزيولوژي مي گويند.
حركت هاي دوره اي پا و سندرم پاي بي قرار از ديگر مشكلات خواب است. افرادي با اين وضعيت، اغلب به دليل حركت پاهاي شان دچار اختلال خواب مي شوند و در نتيجه دائماً به خاطر كمبود خواب كافي، احساس خستگي مي كنند. اين افراد بسيار زودرنج و تحريك پذيرند. حركات پا در اختلال حركات دوره يي پا يا PLMD كاملا غيرارادي است و خود فرد نسبت به اين حركات آگاه نيست و هيچ كنترلي بر آن ندارد. افراد مبتلا به سندرم پاي بي قرار (RLS) اغلب در پاهاي شان احساس سوزش، خارش، گرفتگي عضله و داغ شدن مي كنند و تنها راهي كه مي تواند آنها را از اين احساسات نجات دهد حركت پاها يا گاهي هم دستان است. هم مشكل PLMD و هم RLS قابل درمان است. پزشكان معتقدند كه سندرم پاي بي قرار در اغلب موارد به دليل كمبود آهن است كه با تجويز آهن برطرف مي شود.
آپنه خواب اين اختلال سبب مي شود شخص هنگام خواب موقتاً دچار قطع تنفس شود، يكي از دلايل اصلي اين اختلال داشتن لوزه سوم يا كلا لوزه هاي بزرگ است و يكي ديگر از دلايل شايع آن چاقي است. افرادي كه دچار اين اختلال هستند، در طول روز به شدت احساس خواب آلودگي مي كنند و بسيار زودرنج و حساس هستند. نشانه هايي نظير خروپف هاي بلند يا خواب آلودگي مفرط در طول روز بايد توسط دكتر ارزيابي شود.
ريفلاكس ناراحتي هاي ريفلاكس يعني برگشتن اسيد معده به مري كه موجب احساس سوزشي به نام سوزش سر دل يا ترش كردگي مي شود. اين ناراحتي با دراز كشيدن بدتر مي شد حتي اگر خود شخص هنگام خواب احساس سوزش يا ترش كردگي نكند، اين ناراحتي موجب بر هم زدن چرخه خوابش مي شود.
راه رفتن در خواب راه رفتن در خواب بيشتر در كودكان مشاهده مي شود. به ندرت نيز در نوجوانان هم اتفاق مي افتد. آنهايي كه در خواب راه مي روند، معمولا چيزي به ياد نمي آورند زيرا اغلب اين مورد در مراحل 3 و 4 خواب كه خواب عميق است، رخ مي دهد. اگر در اين حال آنها را بيدار كنيد، بسيار يكه مي خورند و مي ترسند. پس بهتر است فقط به آرامي آنها را به سوي تختخواب هدايت كرد. اگر با وجود خواب كافي در شب، باز هم احساس خستگي مي كنيد، حتماً به پزشك مراجعه كنيد. همچنين به خاطر داشته باشيد كه بازي هاي كامپيوتري و تماشاي تلويزيون قبل از خواب مي تواند مانند نوشيدني هاي كافئين دار سبب بيخوابي شود.

خوابهاي درست خوابهاي نادرست
از عارفي پرسيدند: آيا خوابهايي كه مي بينيم، تعبيري دارد يا نه و اصولاً مي توانيم به خواب هايي كه مي بينيم، اعتماد كنيم؟ گفت: بستگي دارد! گفتند: به چه چيزي بستگي دارد؟
گفت: به اين كه خوابي كه انسان مي بيند، «رؤياي صادقه» باشد يا خوابهاي پريشان.
اگر رؤياي صادقه باشد قابل اعتنا و اعتماد و تعبير است و بايد به آن توجه كرد و نزد فرد مورد اعتمادي كه از تعبير خواب اطلاع داشته باشد، مطرح كرده و رمز و راز آنرا گشود.
اما اگر از خوابهاي پريشان باشد، نبايد به آنها توجه كرد. خوابهاي پريشان نوعاً حاصل: پرخوري، بيماري، خيالپردازي و... مي باشند و...
پرسيدند: آيا فقط انسانهاي درستكار روياهاي صادقه و افراد نامناسب خوابهاي پريشان مي بينند؟
گفت: بله، نوعاً انسانهاي درستكار و راستگو، خواب درست، و افراد حيله گر و دروغگو، خوابهاي نادرست و پريشان مي بينند اما گاهي ممكن است افراد نادرست هم خوابهاي درست بينند.
پرسيدند: چطور؟ گفت: فرعون مصر، با اينكه انسان خوبي نبود خواب درست ديد:
وقال الملك اني اري سبع بقرات...
پادشاه گفت: من در خواب ديدم كه هفت گاو چاق ماده...(1) روياي صادقه در آيه 36 سوره يوسف هم از زبان دو زنداني مورد تأييد قرار گرفته و حضرت يوسف (ع)، خواب آنها را به درستي و مطابق واقع تعبير كرده اند.
پرسيدند: آيا پيامبران ديگر الهي نيز بوسيله روياي صادقه خبر غيبي دريافت كرده اند؟
عارف گفت: بله حضرت ابراهيم (ع) در خواب ديد كه حضرت اسماعيل (ع) را بايد ذبح كرد: ... يا بني اني اري في المنام اني اذبحك... اي پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مي كنم...
همينطور، پيامبر اسلام (ص) در عالم خواب مشاهده كرد كه وارد مسجدالحرام مي شود: لقد صدق الله رسوله الرءيا بالحق لتدخلن المسجدالحرام... خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ كه بطور قطع همه شما به خواست خدا (در آينده) وارد مسجدالحرام مي شويد... (2) علاوه بر آنچه گفته شد، هر يك از ما مي توانيم در زندگي خويش نيز مواردي را پيدا كنيم كه خوابي ديده ايم و پس از مدت كوتاه يا طولاني، به نحوي تعبير شده است. 1-يوسف 43 2-فتح27

مشكلات خواب در كودكان

بسياري از مشكلات خواب در كودكان در عادات نادرست آنها و يا اضطراب ريشه دارند و در ضمن مي توانند علائم معضلات عاطفي باشند. «اضطراب جدايي» در كودكان كم سن و سال شايع است. از نظر بيشتر كودكان زمان خواب با جدايي مترادف است و برخي از آنها براي اينكه به خواب نروند هر كاري كه بتوانند انجام مي دهند! والدين بايد براي به حداقل رساندن مشكلات، عادات مشخصي را براي كودك خود تعيين كنند.
معمولا اگر به نوزادان شير بدهند و يا آنها را در ننو بگذاريد زودتر به خواب مي روند ولي با بزرگ تر شدن كودكان اوضاع تغيير مي كند و بايد به روش هاي ديگر متوسل شد. در غير اين صورت كودك در تنها خوابيدن دچار مشكل مي شود. كارهايي مثل خواندن داستان و مسواك زدن به كودك مي فهماند كه زمان خواب فرا رسيده است.
ديدن كابوس تقريبا در تمام كودكان متداول است و آنها غالباً كابوس هاي خود را به ياد مي آورند تأثيرات اين كابوس ها بر روي دختران بيشتر از پسران است.
در مورد برخي از كودكان اين كابوس ها مدام تكرار مي شوند و بايد آنها را جدي گرفت.
ترس هاي شبانه و راه رفتن و حرف زدن در خواب از ديگر مشكلات خواب در كودكان محسوب مي شود.
ترس هاي شبانه با كابوس تفاوت دارند. كودكي كه دچار ترس شبانه مي شود مدام فرياد مي كنند و به نظر مي رسد كه بيدار شده ولي گيج است و نمي تواند با ديگران ارتباط برقرار كند.
كودكان معمولا در صبح چيزي از ترس هاي شبانه خود به ياد نمي آورند. ترس هاي شبانه معمولا بين 4تا 12سالگي آغاز مي شود.
كودكاني كه در خواب راه مي روند به نظر مي رسد كه در حين حركت بيدار شده اند ولي در واقع خواب هستند و امكان دارد به خودشان صدمه بزنند.
راه رفتن در خواب معمولا بين سنين 6 تا 12 سالگي آغاز مي شود. ترس هاي شبانه و راه رفتن در شب بر پسران بيشتر از دختران تأثير مي گذارد.
برخي از كودكان يك بار و گروهي ديگر بارها چنين وضعيتي را تجربه مي كنند.
اگر كودك شما شبي چند بار و يا به مدت يك هفته هر شب دچار ترس هاي شبانه مي شود و يا اين وضعيت بر رفتار روزانه او تأثير منفي گذاشته حتماً به فكر چاره بيفتيد. در اين زمينه راه هاي درمان زيادي وجود دارد.
يادتان باشد امكان دارد عواملي مانند بي نظمي رفتار، آزار ديدن و اضطراب نيز در خواب كودكان خلل ايجاد كند.
خوشبختانه مشكلات خواب در كودكان به مرور زمان برطرف مي شود ولي بهتر است والدين در اين مورد با افراد متخصص مشورت كنند.
حرف زدن و راه رفتن در خواب
حرف زدن و راه رفتن در خواب نوعي بي نظمي محسوب مي شوند با اين حال كودكاني كه در خواب حرف مي زنند و يا راه مي روند از نظر فيزيكي و رواني مشكلي ندارند. در كودكان حرف زدن در خواب بيش از راه رفتن در خواب وجود دارد ولي گاهي هر دو مورد با هم ديده مي شود. والدين چنين كودكاني بايد مراقب امنيت آنها باشند. وقتي كودك در خواب راه مي رود قضاوت درستي از محيط پيرامون خود ندارد به علاوه به علت سر و صداي كم اين كودكان، والدين معمولا از وضعيت آنها آگاه نمي شوند و اين مسئله تأمين امنيت را دشوارتر مي كند.
با به كار بستن توصيه هاي زير مي توانيد امنيت كودكان خود را تأمين كنيد:
1- آمادگي لازم را كسب كنيد. اگر كودك شما در خواب راه مي رود و يا حرف مي زند بهتر است كاملا آماده باشيد زيرا هر اتفاقي ممكن است بيفتد.
2- تمام مسائل ايمني را در اتاق فرزند خود در نظر بگيريد. اگر كودك شما در خواب راه مي رود بهتر است بر روي تختي كه ارتفاع زيادي از زمين دارد بخوابد.
قبل از خواب همه وسايل را جمع كرده و در گوشه اي بگذاريد، از جمله اسباب بازي ها، كفش ها، وسايل مدرسه و تمام وسايلي كه ممكن است به كودك تان آسيب بزند.از قفل بودن پنجره ها مطمئن شويد و براي سرپيچ ها پوشش مناسب قرار دهيد.
3- در اتاق كودك تان را قفل كنيد تا او نتواند از آنجا خارج شود.
4- از آنجا كه ممكن است فرزند شما در خواب در اطراف خانه به پرسه زدن بپردازد بهتر است يك سيستم هشداردهنده براي درها و پنجره ها تعبيه كنيد و در صورت امكان يكي از اين سيستم ها را نيز براي تخت خواب او در نظر بگيريد. بدين ترتيب شما مي توانيد از راه رفتن فرزندتان در خواب آگاه شويد.
با نزديك شدن كودكان به دوران نوجواني معضل راه رفتن در خواب كاهش يافته و يا متوقف مي شود. بنابراين تا زماني كه تدابير لازم را اتخاذ كنيد نيازي به نگراني نيست.حرف زدن در خواب متداول تر از راه رفتن در خواب است. برخي از كودكان در خواب كلمات واضحي بر زبان مي آورند ولي گروهي از آنها فقط سروصدا مي كنند.
اگر كودك تان در خواب حرف مي زند شايد بهتر باشد كه وي را به حال خود بگذاريد زيرا اين وضعيت به زودي به پايان مي رسد. هرچند اگر كودك با صداي بلند حرف مي زند و يا ناراحت و هراسان به نظر مي رسد به شما توصيه مي كنيم بدون بيداركردن، او را آرام كنيد. (البته در صورتي كه فرزندتان دچار كابوس شده بايد او را بيدار كنيد).
راه رفتن و حرف زدن در خواب در ميان كودكان امري نادر نيست. بسياري از كودكان يك و يا هر دوي اين موارد را نشان مي دهند. نگران نباشيد.
اگر بدانيد چگونه با اين معضل كنار بياييد و امنيت فرزندتان را تأمين كنيد مي توانيد اين دوران را به سلامت پشت سر بگذاريد. موفق باشيد.

 آداب خوابیدن سالک
(بدان ای سالک راه خدا!) از وظایف مهم هنگام خواب، یکی محاسبه نفس می‌باشد که می‌بایست از ابتدای وقتی که در شب قبل، از خواب بیدار شده تا آن هنگامی که می‌خواهد برای خواب به بستر برود، تمام حرکات و سکنات و اقوال و افعال خود را محاسبه کند، بعد به این مطلب توجه داشته باشد که خواب، برادر مرگ است و هنگام خواب، خداوند روح او را می‌گیرد همچنان که روح مرده گرفته می‌شود و این آیه شریفه را قرائت کند «الله یتوفی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها»(زمر- 42) و خواب را مرگ صغیر بداند و به این حقیقت توجه داشته باشد که اگر روحش را خداوند به بدنش بازنگرداند، برای همیشه مرده است، و لذا همان سخنی که مردگان پس از مرگ بر زبان می‌آورند، بگوید و این آیه را تلاوت کند: «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا»(مومنون 199) و به خاطر داشته باشد که همه آن کسانی که به خواب رفتند، زبان حالشان همین بوده و به امید برخاستن، سر به بالین نهادند، ولی بسیاری از آنها دیگر سر از بالین برنداشتند و در جواب تقاضای بازگشت آنها خطاب رسید:‌«کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون»(مومنون- 100) و با طهارت و یاد خدا به بستر رود و از ادعیه و اذکاری که در این مورد رسیده غفلت نکند و روح و نفس و قلب و قالب و تمام امور خود را به خدا بسپارد و به زبان حال بگوید: به سوی خدا می‌روم. -اسرارالصلوه، میرزا جواد ملکی تبریزی، ص 466