سایت جدید : تاریخی فرهنگی قرآنی

m5736z

blog.ir.

مفهوم صبر
از نظر لغوی بر سختی ها تاب آورد و شکیبایی کرد، خود را از آن چیز بازداشت. در توضیح معنای اصطلاحی صبر می توان گفت: «حفظ کردن از آنچه عقل و شرع اقتضا می کند، صبر نامیده می شود. در قرآن بیش از هفتاد جای صبر یاد شده. در سوره عصر چهار واژه، واژه کلیدی است؛ ایمان، عمل صالح، حق و صبر. روشن است که صبر موضوع مهمی است که در کنار حق، ایمان و عمل صالح ذکر می شود. کسی که در برابر مصیبت خیلی جزع و فزع نمی کند، اهل صبر است و این یکی از مصادیق درست صبر است؛ ولی کاربرد صبر خیلی وسیع تر از این و معنای آن پربارتر و غنی تر از این است

صبر به معنی انظلام و ظلم پذیری نیست.یکی از برجسته ترین فضایل انسانی است. خداوند در آیاتی بسیار، اهل صبر را می ستاید و از مقام صابران سخن می گوید. بی گمان داستان های بسیاری درباره صابران نوشته و گفته شده و در این میان صبر یعقوب(ع) و ایوب (ع) به عنوان ضرب المثل بارها از سوی ما و دیگران به کار رفته است. با این همه، به نظر می رسد نوعی بی مهری و بی توجهی به صبر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روا شده است؛ زیرا این خاندان تنها برای وجه الله و ماموریت الهی خویش، بیشترین فشارها را متحمل شده اند و لذا هم چنان که آنان را در امور دیگر سرمشق زندگی خویش قرار دهیم، در این مسله نیز باید آنها را الگوی برتر خود بدانیم، چنان که این فرمان الهی است.

از نظر لغوی در فرهنگ الفبایی الرائد، ج2 در بیان معنای صبر آمده است: صبر یصبر صبرا= بر سختی ها تاب آورد و شکیبایی کرد، صبرعن الشی = خود را از آن چیز بازداشت. در توضیح معنای اصطلاحی صبر می توان گفت: «حفظ کردن از آنچه عقل و شرع اقتضا می کند، صبر نامیده می شود

گستره مفهوم «صبر» بسیار وسیع است، به طوری که بسیاری از مفاهیم اخلاقی را دربرمی گیرد. در کتاب اخلاق در قرآن آیت الله مصباح یزدی، ج1، ص 85 آمده است: «اکثریت قریب به اتفاق افعال اخلاقی یا حتی همه آنها به لحاظی زیر عنوان صبر قرار می گیرند، چنانکه به لحاظهای دیگری تقوا و برّ بر آنها صادق خواهد بود

مقام صبر

مقام صبر در رفتار فردی و اجتماعی انسان از چه جایگاهی برخوردار است و چه آثار و برکاتی را در سیر تکاملی انسان به وجود می آورد؟ یکی از مفاهیم عام معنوی و اخلاقی صبر است که دربرگیرنده بسیاری از ویژگی های اخلاقی دیگر نیز می باشد. مقام صبر یکی از کل کمالات انسانی است که در آیات و احادیث به آن اشاره شده است.
صبر جمیل

در چهار آیه قرآن بر صبر جمیل تاکید شده است. «فاصبر صبرا جمیلا» پس صبر نیکو پیشه کن.(معارج، آیه5) «واصبر علی مایقولون واهجرهم هجرا جمیلا» و بر آنچه می گویند شکیبایی کن و از آنان به نیکویی دوری کن. (مزمل-10) بعضی از مفسران«صبر جمیل» را این گونه تفسیر کرده اند: «والصبر الجمیل هوالصبر المطمئن»صبر جمیل و زیبا عبارت است از صبری آرام که دشمنی و اضطراب و شک در صدق وعده در آن نباشد، صبری که امید به عاقبت آن داشته و راضی به مقدرات الهی باشد... کاربرد واژه صبر بعد از کلمه «تقوا» یکی از عام ترین کاربردهای مفاهیم اخلاقی در قرآن است.

همه اهل بیت(ع) در زندگی کوتاه و بلند خویش، برای انجام ماموریت الهی همانند پیامبر گرامی(ص) ناچار شدند که انواع سختی ها، اذیت و آزارها را تحمل کنند و بگویند: ما اوذی نبی کما اوذینا، هیچ پیامبری چون ما اذیت و آزار نشده است. چنان که امیرمومنان علی(ع) نزدیک به سه دهه از عمر خویش را تنها برای حفظ امت پیامبر(ص) و وحدت کلمه ناچار شد در سکوت سپری کند و همه اذیت و آزارها را نسبت به اهل بیت(ع)تحمل کند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز ناچار شدند برای حفظ و اصلاح امت، بر بسیاری از فشارهای جانکاه، صبر و شکیبایی نمایند و صبر جمیل را برای رضای خداوند و وجه الهی به جان بخرند

نکته قابل توجه و تامل در این باره آن است که اهل بیت عصمت و طهارت برای انجام ماموریت خویش و به عنوان خلیفه الهی، متصف به صفت کمالی صبر بودند و همه انواع و اقسام صبر را در خود بروز داده اند. به این معنا که اگر برای صبر ویژگی و خصوصیتی گفته شده، آنان این خصوصیات و ویژگی ها را دارا می باشند. از جمله این که از امیرالمؤمنان علی(ع) تفسیری از صبر بیان شده که مصداق آن، خود آن بزرگواران می باشند.

انواع صبر
امیرالمؤمنین علی(ع): الصبر ثلاثه، الصبر علی المصیبه والصبر علی الطاعه و الصبر علی المعصیه، صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر در برابر معصیت (تحف العقول، ص146)

محل این مقاومت همان سه بخشی است که درروایات روی آن ها تأکید شده است:
1- صبر بر مصیب آن است که خداوند برای امتحان و پرورش مؤمن، وی را گاهی به کمبودهایی در زندگی چون فقر، بیماری، فقدان دوستان و آشنایان و خویشان و مانند این امور دچار می کند تا افزون بر آزمون، او را در شرایطی قرار دهد تا استعدادها و توانمندی های سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند و رنگ خدایی گیرد و در مسیر متاله شدن گام بردارد.

دراین شرایط است که نقش توسل و توکل، خود را در زندگی به خوبی نشان می دهد و انسان های مؤمن با بهره گیری و یاری حق می کوشند تا مشکلات خویش را حل نمایند و بر پایه آموزه های وحیانی عمل کنند. یعنی وقتی برای انسان سختی ها و گرفتاری ها پیش می آید بی تابی نکند و خویشتن دار باشد

در (صبر عند المصیبه ) باید بدانیم که زندگی دنیا بدون سختی نیست. خدا دنیا را به گونه ای آفریده است که توأم با سختی است؛ بالاتر از این خودش هم فرموده است: لقد خلقنا الانسان فی کبد  کبد یعنی رنج؛ یعنی همین سختی ها و مقاومت در مقابل آن ها می شود «مکابده ». یک مادر چه زحمت ها باید بکشد تا نوزادی متولد و بزرگ شود. در حدیثی قدسی آمده است: «الی وضعت الراحه فی الجنه و الناس یطلبونه فی الدنیا قلم یجدوها ابدا؛ من آسایش را در بهشت قرار داده ام؛ ولی مردم در دنیا به دنبالش می گردند؛ لذا نمی یابند.» ما بی جهت در این جا به دنبال راحتی هستیم

دار بالبلاء محفوفه  این جا خانه ای است پوشیده از بلا.» تجربه هم نشان می دهد که هیچ کار مهمی بدون سختی به جایی نمی رسد. پس انسان باید به خودش تلقین کند که برای رسیدن به هر مقامی، حتی مقامات دنیوی باید زحمت کشید. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. اگر کسانی هم با حقه بازی و کلک چیزی به دست بیاورند دوامی ندارد و به زودی رسوا می شوند و مردم هم از آن ها نفرت پیدا می کنند.

2- صبر بر طاعت آن است که انسان در برابر وسوسه های شیطانی مقاومت کند و اجازه ندهد تا وسوسه های ابلیس او را از انجام کارهای عبادی و نیک و صالح بازدارد. چنان که می بایست برای انجام عبادت و کارهای نیک در برابر هرگونه فشار بیرونی و درونی خود را حفظ کند و اجازه ندهد تا دلبستگی به دنیا و زن و فرزند و یا سختی انجام کار نیک، وی را از انجام آن بازدارد. صبر بر طاعت به ویژه در مسائل جهادی و انفاق مال بیشتر خودنمایی می کند، زیرا انسان کمتر حاضر است تا از مال و جان خویش بگذرد.

بنابراین با صبر در اطاعت خداوندی انسان می تواند گام های بلندی را در خودسازی و تزکیه نفس از طریق انجام های فرمان های الهی و معصومان(ع) بردارد. صبر در مقام انجام وظیفه است. صبر در این مقام این است که انسان تلاش کند تا وظیفه اش را خوب انجام دهد.

در بخش دوم (صبر عند الطاعه) انسان باید تنبلی را کنار بگذارد و در مقام انجام تکلیف جدی باشد؛ البته در درجه اول باید تکالیف واجب و در درجه دوم تکالیف مستحب را به صورت الافضل فالافضل رعایت کرد

3- صبر در برابر معصیت به معنای آن است که انسان در برابر وسوسه های انجام کارهای زشت و گناهان، خود را حفظ کند و اجازه ندهد تا گناهان لذت آور و مورد کشش نفس، وی را به سوی انجام آن بکشاند. بنابراین مبارزه با خواسته های نفسانی و هواهای آن و مخالفت با وسوسه های گناه نیازمند صبر و شکیبایی است که به آن صبر معصیت اطلاق می شود.

انسان باید در برابر این اشتیاق نفس به گناه، صبر و پایداری کند و از خود مقاومت نشان دهد. بی گمان مخالفت حضرت یوسف(ع) در برابر خواسته های زلیخا، از نمونه های بارز و زیبای صبر در برابر معصیت و مخالفت با انجام آن است که در آیات قرآنی آمده است. یعنی وقتی انگیزه های معصیت در انسان پیدا می شود- که غالباً شهوت و غضب است- مقاومت کند.

(صبر عن المعصیه) مقاومت در مقابل نفس و شیطان است. در این جا باید در مقابل نفس و شیطان به عنوان عوامل درونی و در مقابل انسان های بیرونی که با تهدید و تمسخر، یا با رفاقت و خاطرخواهی به انسان فشار می آورند، به عنوان عوامل انسانی بیرونی مقاومت کرد

الگوهای صبر

در قرآن اشخاصی به عنوان اسوه های صبر و شکیبایی معرفی شده اند که از جمله می توان به ادریس(ع)، اسماعیل ذبیح الله(ع)، ایوب(ع)، داود(ع) و ذوالکفل اشاره کرد. هریک از ایشان در مسیر زندگی خویش با آزمون یا مصیبت و یا گرفتاری مواجه شدند که به سبب درپیش گرفتن صبر و شکیبایی به مقام صابران رسیده و حتی ضرب المثل شده اند. خداوند البته در آیات قرآنی همه پیامبران و علمای ربانی را به این صفت بزرگ ستوده است ولی در این میان افراد پیش گفته به عللی به شکل خاص به صبر و شکیبایی توصیف شده و از آنان یاد گردیده است

اگر به مواردی که خداوند درباره ایشان اشاره می کند، خوب دقت شود، به روشنی معلوم می شود که آنان در موردی و یا مواردی صبر ورزیده اند. از این رو، نمی توان گفت که ایشان در همه زمینه ها و مسائل توانسته اند مصداق صبر و شکیبایی باشند. اما اهل بیت عصمت و طهارت(ع) درهمه عرصه ها و زمینه ها پیشتاز و سرآمد بودند؛ زیرا آنان برای خشنودی الهی از هیچ گونه تلاشی دریغ نکردند و تنها برای وجه الله صبر بر اطاعت و مصیبت و در برابر معصیت را به شکل کامل به نمایش گذاشتند.

بنابر این بر ماست تا با مطالعه و تحقیق درباره روش های صبر ایشان در مسایل مختلف، خود را در مسیری قرار دهیم که آنان گام برداشتند و روحیه خود و جامعه را با آشناشدن زندگی آنان، تقویت کنیم (آل عمران 146 تا 148 و انعام34 و انبیاء83 و85)

استمداد از صبر
دو آیه از قرآن کریم مؤمنان را امر می کند که از «صبر» استمداد جسته و کمک بگیرند:
«واستعینوا بالصبر و الصلاه » از صبر و نماز یاری بجویید (بقره45) «یا ایهاالذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرین» ای مؤمنان! از صبر و نماز یاری بجویید که خدا با صابران است. (بقره153)
سؤال اساسی در اینجا این است که چرا باید از صبر استمداد کرد؟ استعانتی که در این دو آیه آمده به معنای طلب کمک است و این کمک خواستن در جایی است که انسان به تنهایی از عهده آن کار برنمی آید. با توجه به اینکه در زندگی با مسئولیت های دشواری روبرو هستیم نیاز به یاری داریم. برهمین اساس، قرآن ما را به دو چیز مهم(صبر و صلوه ) راهنمایی کرده است، اما چرا این دو را با هم بیان کرده است؟
مرحوم علامه طباطبایی (در المیزان، ج1، ص822) می فرماید: اینکه فرمود: «از صبر و نماز برای مهمات و حوادث خود کمک بگیرید» برای این است که در حقیقت یاوری به جز خدای سبحان نیست. در مهمات، یاور انسان مقاومت و خویشتن داری آدمی است. به اینکه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صمیم دل متوجه او شود و به سوی او روی آورد و این همان صبر و نماز است و این دو بهترین وسیله برای پیروزی است، چون صبر هر بلا یا حادثه عظیمی را کوچک و ناچیز می کند و نماز که اقبال به خدا و استجابت به اوست، روح ایمان را زنده می سازد و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام پذیرنیست.»

آثار صبر
1- پاداش اخروی «اینان اند که غرفه (های بهشتی) را به خاطر صبری که (در شدائد) ورزیده اند، نصیب می برند و در آنجا با تحیت و سلام رو به رو می شوند. (فرقان 76) «اینان به دلیل صبری که ورزیده اند پاداششان دو برابر داده می شود و بدی را با نیکی دفع کنند و از آنچه روزی شان کردیم انفاق کنند. (قصص 54)
2- امامت، ثمره صبر مقام امامت، بالاترین امتیازی است که انسان الهی ممکن است به آن دست یابد. قرآن، رسیدن امامان به این رتبه را نتیجه صبر آنان ذکر کرده است: «وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا لما صبر و اوکانوا بایاتنا یوقنون»و از ایشان چون شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین یافتند، پیشوایانی برگماشتیم که به فرمان ما هدایت می گردند. (سجده -24)

3- امداد غیبی «آری اگر شکیبایی و پارسایی کنید و آنان (دشمنان) شتابان بر سر شما فرود آیند، پروردگارتان شما را با (فرستادن) پنج هزار فرشته نشان گذار یاری می دهد. (ال عمران - 125) بنابر این، صبر و ایستادگی ظاهری در جنگ و نیز تقوا به جهت پشتوانه ای معنوی در جهاد سبب نزول رحمت الهی و امداد غیبی خدا می شود.
4- دستیابی به مقام محسنین «واصبرفان الله لایضیع اجرالمحسنین» شکیبایی پیشه کن که خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد. (هود - 115) روشن است که امضا کردن «مقام محسنین» برای صابران از ناحیه خدا اجری بس بزرگ است.

جایگاه «صبر» در قرآن

آیات قرآن را در زمینه مفهوم صبر به اقسام گوناگونی می توان تقسیم کرد.
ارزش صبر
در برخی آیات صبر، خداوند منصب امامت، وعده نیکو و حسنی به بنی اسرائیل و پاداش بی پایان را نتیجه داشتن صبر برشمرده است و از ایشان چون شکیبایی ورزیدند پیشوایی برگماشتیم (سجده24) و (بدین گونه) به خاطر صبری که کرده بودند وعده نیکویی پروردگارت در حق بنی اسرائیل تحقق یافت (اعراف137)
همانا پاداش شکیبایان بی حساب و به تمامی آنان داده خواهد شد»(زمر10) برخی مفسران با تمسک به بعضی از آیات توکل و صبر و مقایسه بین آن دو، اثبات می کنند که ارزش اخلاقی «صبر» در قرآن از «توکل» نیز بیشتر است. در تفسیر کشف الاسرار، ج5 ص247 در مقایسه بین توکل و صبر آمده است:
خداوند متوکلان را می گوید: «ان الله یحب المتوکلین) و صابران را می گوید: ان الله مع الصابرین) و کمال شرف و فضیلت صبر را رب العزه، در قرآن زیادت از هفتاد جای صبر یاد کرده و هر درجه ای که آن نیکوتر و بزرگوارتر با صبر حوالت کرده، درجه ای بزرگوارتر از امامت در راه دین نیست و با صبر حوالت کرده است

وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا یکی از آیاتی که دلالت بر ارزش و اهمیت صبر دارد، (31محمد) مربوط به امتحان الهی است. این آزمایش برای نمایان کردن گوهر صبر در وجود انسان ها است ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلو اخبارکم و همه گونه می آزماییم شما را تا از میان شما مجاهدان و صابران را معلوم بداریم و احوالتان را بشناسانیم.

صبر، کلید واژه ای در معارف

واژه هایی که در قرآن و روایات زیاد تکرار و روی آن تأکید می شود نسبتاً محدودند. یکی از آن ها واژه «صبر» است که از واژه های کلیدی در معارف اسلامی است. خدای متعال هم مکرر به پیغمبر اکرم نسبت به صبر تأکید می کند و می فرماید: فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل،1 فاصبر ...،2 و هم در موارد زیادی به عموم مردم با بیانات مختلف سفارش به صبر می کند. در سوره عصر می فرماید: والعصر ان الانسان لفی خسر¤ الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. در این سوره، چهار واژه، واژه کلیدی است؛ ایمان، عمل صالح، حق و صبر. روشن است که صبر موضوع مهمی است که در کنار حق، ایمان و عمل صالح ذکر می شود.
صابر منفعل و منظلم نیست
متأسفانه گاهی معانی واژه های قرآنی در عرف ما درست رعایت نمی شود و گویا معنایش تحریف می شود. از جمله همین واژه صبر است که وقتی به کاربردهای آن در آیات و روایات دقت می کنیم می بینیم با آنچه که در ذهن ماست مقداری تفاوت دارد. ما گمان می کنیم صبر یعنی منفعل بودن؛ به تعبیر دیگر یعنی در مقابل پیشامدها عکس العملی نشان ندادن. به کسی می گوییم اهل صبر است که اگر به صورت او سیلی بزنند جوابی ندهد! البته کسی که در برابر مصیبت خیلی جزع و فزع نمی کند، اهل صبر است و این یکی از مصادیق درست صبر است؛ ولی کاربرد صبر خیلی وسیع تر از این و معنای آن پربارتر و غنی تر از این است.
صبر به معنی انظلام و ظلم پذیری نیست. اسلام دوست ندارد که انسان در برابر ظلم منفعل باشد و زود تسلیم شود. در روایتی با سندهای متعدد آمده است: «من قتل دون مظلمته. فهو شهید اگر به کسی ظلم شود و در مقام دفاع از خودش و رفع ظلم برآمده، در این راه کشته شد، حکم شهید را دارد.» اسلام دوست ندارد که مسلمان انسانی پست، زبون و منفعل باشد؛ بلکه می خواهد مسلمان در برابر ظلم مقاومت کند و حتی اگر به قیمت کشته شدن هم باشد حقش را بگیرد؛ اما بالاتر از این، دفاع از اسلام، جامعه اسلامی و ارزش های اسلامی است. این تکلیف خیلی بالاتر و مهم تر است.

صبر و شکیبایی فضایل انسانی

یکی از برجسته ترین فضایل انسانی است. خداوند در آیاتی بسیار، اهل صبر را می ستاید و از مقام صابران سخن می گوید. بی گمان داستان های بسیاری درباره صابران نوشته و گفته شده و در این میان صبر یعقوب(ع) و ایوب (ع) به عنوان ضرب المثل بارها از سوی ما و دیگران به کار رفته است. با این همه، به نظر می رسد نوعی بی مهری و بی توجهی به صبر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روا شده است؛ زیرا این خاندان تنها برای وجه الله و ماموریت الهی خویش، بیشترین فشارها را متحمل شده اند و لذا هم چنان که آنان را در امور دیگر سرمشق زندگی خویش قرار دهیم، در این مسله نیز باید آنها را الگوی برتر خود بدانیم، چنان که این فرمان الهی است.
همه اهل بیت(ع) در زندگی کوتاه و بلند خویش، برای انجام ماموریت الهی همانند پیامبر گرامی(ص) ناچار شدند که انواع سختی ها، اذیت و آزارها را تحمل کنند و بگویند: ما اوذی نبی کما اوذینا، هیچ پیامبری چون ما اذیت و آزار نشده است. چنان که امیرمومنان علی(ع) نزدیک به سه دهه از عمر خویش را تنها برای حفظ امت پیامبر(ص) و وحدت کلمه ناچار شد در سکوت سپری کند و همه اذیت و آزارها را نسبت به اهل بیت(ع) تحمل کند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز ناچار شدند برای حفظ و اصلاح امت، بر بسیاری از فشارهای جانکاه، صبر و شکیبایی نمایند و صبر جمیل را برای رضای خداوند و وجه الهی به جان بخرند.

اهل بیت(ع) در مقام صابران

بی گمان اهل بیت پیامبر(ع) مصداق اتم انسان های کاملی هستند که می بایست در زندگی خویش آنان را به عنوان الگو و سرمشق قرار دهیم و به فرموده خداوند، آنان را به عنوان الگو بپذیریم و در پیروی و اطاعت از سیره و سنت آنان کوتاهی نکنیم. از آن جایی که آنان در همه صفات و اسمای الهی به عنوان مظهر اتم و اکمل الهی مطرح می باشند و در مقام قرب و تأله، در مقام قاب قوسین او ادنی (نجم9) نشسته اند، عقل و شریعت حکم می کند که انسان، آنان را به عنوان الگو بپذیرد و در مسیر و سنت ایشان گام بردارد

آنان به سبب مظهریت اتم و اکمل خویش، در همه صفات و اسمای الهی به عنوان انسان های کامل مطرح می باشند. بنابراین می توان گفت که در صفت و اسمی اگر بخواهیم انسان کامل و برتری را نشان دهیم، می بایست به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اشاره داشته باشیم. آنان در همه صفات از جمله صفت صبر در برترین مقام نشسته اند. بنابراین می توان گفت همه آن امتیازات و ویژگی هایی که خداوند در قرآن برای اهل صبر و صابران بیان می دارد، برای اهل بیت عصمت(ع) نیز به طور کامل تحقق دارد.
نکته قابل توجه و تامل در این باره آن است که اهل بیت عصمت و طهارت برای انجام ماموریت خویش و به عنوان خلیفه الهی، متصف به صفت کمالی صبر بودند و همه انواع و اقسام صبر را در خود بروز داده اند. به این معنا که اگر برای صبر ویژگی و خصوصیتی گفته شده، آنان این خصوصیات و ویژگی ها را دارا می باشند. از جمله این که از امیرالمؤمنان علی(ع) تفسیری از صبر بیان شده که مصداق آن، خود آن بزرگواران می باشند.

ضرورت صبر در ابتلائات و آزمونها

سنت زندگی دردنیا، همواره همراه مصیبت و گرفتاری است تا انسان خود را بشناسد و در مقام تضاد و تزاحم و مشکلات با عقل و قلب و منطق، قدرت و توانایی خویش را آشکار کرده و خدایی گونه شود و خدایی عمل نماید. درحقیقت اگر کسی ربوبیت و مالکیت الهی را بر هستی بداند و حکمت و فلسفه زندگی در دنیا را بشناسد درمی یابد که دنیا اقتضائاتی دارد که از آن جمله مصیبت ها و رنج ها و دردهاست و انسان می بایست درکنار این امور، خود را به کمال برساند و اسماء و صفات سرشته و نهفته در ذات را فعلیت بخشد و خدایی (متاله) شود و درمقام مظهر ربوبیت الهی قرار گیرد.
آن بینه و دلیل روشنی که امور زندگی را سهل وآسان می کند، همان معرفت نسبت پروردگاری خداوند حکیم و فرزانه و فلسفه آفرینش واهداف آن است. اگر کسی حقیقت هستی و جایگاه خود درهستی را درکنار خالقیت و ربوبیت الهی درک کند، به سادگی درمی یابد که هرچیزی در هستی بنا به هدفی آفریده شده و تحقق می یابد و حکمت و فلسفه ای دارد.

بنابراین، اگر مصیبت ریشه در گناه و خطا داشت، می کوشد تا آن را با اصلاح اعمال و افکار اصلاح کند و رفع و دفع نماید و اگر ریشه در سنت های الهی داشت با بهره گیری از آن و صبر و شکیبایی، مصیبت را به عامل رشد و کمال خود تبدیل می کند.

بنابراین حتی اگر بریده و تحت فشار مصیبت ها خرد و پراکنده شود، آن را دارای حکمتی می یابد و می کوشد تا با صبر، آن را به کمالی تبدیل نماید. این گونه است که همه مصیبت ها برای او آسان می شود و آستانه تحمل شخص نسبت به مصیبت ها و مشکلات بالا می رود و به مقام رضا و رضوان می رسد به سبب مشکلات و مصیبت ها آه و ناله نمی کند بلکه همواره آرامش خویش را با پذیرش حکمت الهی حفظ می کند

برای اینگونه اشخاص، راه خداوند هدف است و هرگز از کمی جمعیت همراه در این راه نمی هراسند و تنهایی خویش را با رضایت معبود و پروردگار خویش معنایی دیگر می بخشند و چونان امام هادی(ع) می گویند: لو سلک الناس و ادیا شعبا لسلکت وادی رجل عبدالله وحده خالصا؛ اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها راه خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت. (بحارالانوار، ج78، ص245)

آن حضرت(ع) سفارش می کرد که همواره برای حل مشکلات و معضلات می بایست به خداوند کریم مراجعه کرد و از غیر، طلب رهایی از مصیبت و مشکلات را نداشت

جامعیت صبر، مانعیت تنبلی و کبر در طریق عبادت و خودسازی

خداوند سبحان در قرآن کریم، هدف از آفرینش انسان را “عبادت و بندگی” خویش معرفی کرده ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (ذاریات51) و همه انسانها را به عبادت و پرستش خود فرا خوانده است یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم (بقره21) رسالت تمام انبیاء الهی نیز، دعوت و ارشاد مردم به بندگی خدا و نهی آنها از پرستش غیر خدا (طاغوت)، بوده است؛ چنانکه می‌فرماید و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت (نحل36)

بی‌گمان، لازمه عبادت و پرستش خداوند، استعانت از نیروی صبر و بردباری است، و به همین جهت است که خداوند در قرآن کریم، اهل ایمان را به استعانت از “صبر” فرمان داده است: “یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر”(بقره153) پیامبر اکرم (ص) درباره فضیلت صبر بر طاعت، چنین فرموده‌اند: “آنگاه که روز قیامت بر پا می‌شود، ندا دهنده‌ای از طرف خدا ندا می‌دهد که اهل صبر کجایند؟ پس گروهی از مردم برمی‌خیزند و گروهی از فرشتگان به استقبال آنها می‌آیند و به آنان می‌گویند: بر چه چیز صبر نمودید؟ گویند: ما خود را بر طاعت خداوند به صبر واداشتیم و نیز خود را در مقابل معصیت خداوند به صبر وادار نمودیم (یعنی ترک گناه کردیم)، پس ندادهنده‌ای از جانب خداوند ندا می‌دهد که: بندگانم راست می‌گویند، راه را باز نمایید تا آنها بدون حساب وارد بهشت گردند”

صبر و استقامت در مقام اطاعت و بندگی خدا مستلزم آن است که انسان، تمام موانع و سختی‌های موجود در طریق پرستش خدا را، مرتفع سازد. یکی از مهمترین موانع بندگی، کبر و خود برتربینی است. قرآن کریم در آیات متعددی، صفت “تکبر” را عامل اعراض و دوری افراد از عبادت و پرستش خدا معرفی کرده است. در سوره غافر60 می‌فرماید و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین؛ خدای شما فرمود: که مرا (با خلوص دل) بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم و آنان که به خاطر صفت کبر از دعا و عبادت من اعراض و سرکشی کنند، بزودی با ذلت و خواری، در دوزخ داخل شوند

در سوره صافات35، انگیزه کفر کفار و مشرکین را همین صفت “کبر” بیان می‌دارد و می‌فرماید: “انهم کانوا اذا قیل لهم لا اله الا الله یستکبرون؛ کفار کسانی هستند که وقتی به آنها گفته می‌شود که خداوند یکتا است و شریکی ندارد، تکبر نمایند و از قبول آن سر باز زنند”. همچنین تذلل و خضوع در برابر مقام ربوبیت و الوهیت و عدم استکبار در مقابل پروردگار متعال را، از اوصاف مومنان حقیقی دانسته، می‌فرماید:”به آیات ما فقط آن کسانی ایمان دارند که چون متذکر یاد خدا شوند، به سجده رخ بر خاک نهند و به ستایش پروردگارشان، تسبیح گویند، بدون اینکه تکبر بورزند”.

یکی دیگر از موانع عبادت و بندگی، کسالت و تنبلی است. صبر در طاعت مقتضی آن است که انسان سختی و مشقت انجام عبادات را تحمل کرده، از کسالت و تنبلی بپرهیزد. خداوند در قرآن کریم، کسالت در انجام طاعات و عبادات را از جمله صفات منافقین بیان می‌دارد و می‌فرماید: “ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوه قاموا کسالی یراون الناس و لا یذکرون الله الا قلیلا؛ همانا منافقان، با خدا نیرنگ می‌کنند در حالی که او با آنان نیرنگ کننده است، چون به نماز می‌ایستند با کسالت برمی‌خیزند‌ و چون در انظار مردم نماز می‌خوانند، ریا می‌کنند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند”(نساء/142.)

امام علی(ع) سستی و فشل را نقصی برای انسان “الفشل منقصه” و آفتی جدی برای رسیدن به پیروزی “آفه النجح الکسل” و موجب تاخیر در کار “تاخیر العمل عنوان الکسل” و در نتیجه موجب تحقق نیافتن برنامه‌های تعیین شده و آرزوها می‌دانند: “من دام کسله خاب امله” و نیز آن را موجب تباهی آخرت انسان معرفی کرده:‌ “الکسل یفسد الآخره” و از اعتماد به انسانهای تنبل و کسل، برحذر داشته‌اند: “لا تتکل فی امورک علی کسلان؛ در کارهایت هرگز به آدم تنبل اعتماد و تکیه نکن”پرهیز از کسالت و تنبلی به قدری دارای اهمیت است که پیامبر اکرم (ص) در دعای خویش از این صفت ناپسند به خدا پناه می‌برد: “اللهم انی اعوذ بک من العجز و الکسل؛ بار خدایا، من به تو پناه می‌برم از ناتوانی و تنبلی”

جهاد، معرکه صبر در طاعت
ما در محاورات معمولاً صبر را به مقاومت در برابر این عوامل نمی دانیم؛ مثلاً اگر کسی با این که خوابش می آمد نیمه شب بیدار شد و فوراً دست و صورتش را شست تا فرصت خواندن نماز شب را از دست ندهد، معمولا این را کسی صبر نمی داند؛ ولی این مصداق صبر عند الطاعه است. مصداق روشن این صبر، صبر در مقابل دشمنان در میدان جنگ است. امروز ما در مقابل دشمنانی قرار گرفته ایم که قرآن می گوید: اینان دشمن دینتان هستند؛ و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم.

برخی گمان می کنند این ها فقط نفت ما را می خواهند و اگر منافع اقتصادی شان تأمین شود دیگر مشکل ما حل است. این ناشی از روحیه سازش و بزدلی است که حقیقتش عافیت طلبی است. این افراد می خواهند راحت زندگی کنند و نمی خواهد خود را به خطر بیندازند. برای توجیه کار خود در مقابل مردم که آن ها را افراد بی غیرت و نمک نشناسی خطاب می کنند می گویند: «شما از سیاست سر در نمی آورید. ما باید با آمریکا سازش کنیم تا خطرها رفع شود!» این ضد صبر است. صبر این است که مردانه بایستیم. البته باید نقشه و تدبیر داشته باشیم؛ ولی آن جا که فهمیدیم باید کاری را انجام دهیم نباید تنبلی و سستی کنیم. این ها عواملی است که آدم را از انجام تکلیف باز می دارد. فراموش نکنید بحث ما در جایی است که تکلیف ثابت شده باشد، والا بدون هدف و نقشه وارد کار شدن کار معمولی نیست.

ولو ردوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستبطونه منهم؛ ما باید برای اطاعت امر خدا، پیغمبر و ولی امر آماده باشیم. البته گاهی ممکن است کسانی واقعاً پیش خدا و پیغمبر هم عذرشان مقبول باشد؛ ولی بسیاری از اوقات کسانی که عذرتراشی و بهانه گیری می کنند علتش همان روحیه عافیت طلبی و تنبلی است. مردم فلسطین و لبنان هم با رهنمودهای حضرت امام رضوان الله علیه به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان مقاومت است و فرهنگ مقاومت به فرهنگ جدیدی در میان آن ها تبدیل شد که اکنون شعار حزب الله لبنان است. این هم صبر است؛ همان صبری که قرآن می گوید: وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر؛ یعنی شما برای احقاق حقتان سختی ها را تحمل و مقاومت کنید.

تبلیغ، مصداقی از صبر در طاعت
مصداق دیگر این صبر میدان تبلیغ دین است. وقتی مردمی هستند که محتاج تبلیغ اند و اگر کسی برود و با منطق صحیح و روش خداپسند و عقل پسند برای آن ها دین را تبلیغ کند تأثیر می پذیرند، باید سختی این راه را تحمل کرد و وارد میدان شد. مطمئناً زحمت دارد و گاهی باید گرسنگی، تشنگی، رفتارهای نامناسب و... را تحمل کرد. سابقاً برای تبلیغ مشکلات عدیده ای بد؛ یعنی واقعاً رفتن به تبلیغ برای عده ای رفتن به جهاد بود. الحمدلله امروز این مشکلات خیلی کم شده است

یکی از آقایان که الآن از مراجع بزرگ قم هستند وقتی جوان بودند- البته آن وقت هم در قم مدرس معروفی بودند- می گفتند: فصل زمستانی در دهه محرم برای تبلیغ به روستای دورافتاده ای رفتم. ولی هیچ کس حاضر به همکاری نشد و حتی هیچ کس ما را به خانه دعوت نکرد. وضع تبلیغ در زمان قبل از انقلاب در بسیاری از مناطق کشور اسلامی ایران (تنها کشور شیعی عالم) این بود.

صبر و بخشش در انتقام

حکیمی در خانه ای مهمان بود. درحین مهمانی چندنفر از اقوام صاحب خانه وارد منزل او شدند. حکیم مشاهده کرد که پسر صاحب خانه، در بدو ورود مهمانان عکس العملی از خود نشان نداد و سر به زیرانداخت و مهمانان را تحویل نگرفت. مهمانانی که وارد شده بودند پس از مدتی، بدون اینکه شام بخورند خداحافظی کردند و رفتند، اما معلوم بود که از این حرکت پسر صاحب خانه ناراحت شده اند و به همین جهت زودتر از زمان موعود مهمانی را ترک کرده اند. پس از رفتن آنها، حکیم روبه پسر صاحب خانه کرد و گفت: پسرم! شما با این مهمانان نسبتی دارید؟ پسر گفت: بله، خانواده عمه ام بودند. حکیم اظهار داشت: پس چرا آنها را تحویل نگرفتی و حرمت مهمان را نگاه نداشتی؟

پسر گفت: از آنها بخاطر کاری که کرده اند ناراحتم. حکیم گفت: مثلا چه کاری کرده اند؟ پسر افزود: درجایی غیبت مرا کرده اند، من هم تصمیم دارم که دیگر با آنها کاری نداشته باشم! حکیم گفت: درست است که اگر آنها غیبت شما را کرده باشند کار بدی انجام داده اند اما مجازات یک غیبت که ترک دائمی صله رحم و ارتباط خویشاوندی و خصوصا تحقیر آنها در نزد دیگران نیست! ضمنا پسر عزیزم، جوان خوب! هیچ می دانی که اگر بخواهی هریک از اقوام و دوستان و آشنایان را بخاطر یک گناه، کنار بگذاری پس از مدتی هیچ دوست و آشنایی برایت باقی نمی ماند! همه ما انسانها دارای نقاط ضعفی هستیم که اگر قرار شود بخاطر این نقاط ضعف اینطور که شما محاکمه می کنید محکوم شویم کسی باقی نمی ماند که از چنین محکمه ای تبرئه شود. خود شما هم که نقطه ضعف دارید از این برخورد در امان نخواهید ماند!

پسر صاحب خانه که سر به زیر انداخته بود و سخنان حکیم را می شنید سربلند کرد و گفت: شما می فرمایید که در برابر کاری که کرده اند عکس العملی نشان ندهم؟! حکیم گفت: نه، می گویم عکس العمل شما مناسب کار آنها و در جهت اصلاح رفتار ناپسندشان باشد؛ نه در جهت تخریب روابط خانوادگی و فامیلی و قطع ارتباط. صاحب خانه که در مجلس حاضر و شاهد گفتگوی این دو نفر بود به پسرش گفت: پدرجان! نگفتم چنین رفتاری، مناسب نیست؟! پسر اظهار داشت: حق با شما است، من اشتباه کردم. پدرگفت: چه فایده دارد؟ حکیم گفت: نه، خیلی خوب است که این جوان پی برده است که رفتار امروز او مناسب نبوده است. من یقین دارم که جبران می کند. پسر گفت: بله حاج آقا، جبران می کنم.
حکیم گفت: اگر ما نمی توانیم کسی را ببخشیم، از بزرگی گناه او نیست بلکه از کوچکی روح ماست! سپس آیه 126 نحل را تلاوت کرد: و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر للصابرین و هرگاه خواستید مجازات کنید، فقط به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید؛ و اگر صبر کنید (و مجازات نکنید) این کار برای شکیبایان بهتر است. یا سوره شوری : و جزا ئ سیئه سیئه مثلها فمن عفی و اصلح فاجره علی الله

ضرورت عمل به ارزش ها
مردی خدمت امام جواد(ع) آمد و گفت: آقا مرا سفارش بفرمایید. حضرت فرمود: اگر بگویم عمل می کنی یا نه؟ یعنی، من حرف بزنم و تو گوش کنی فایده ای ندارد. عمل می کنی یا نه؟ اول از او قول عمل گرفتند. گفت: بله، حضرت فرمود: «توسد الصبر و ارفض الشهوات و خالف الهوی و اعلم انک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون. صبر را بالش و تکیه گاه خود قرار بده. شکیبا باش و برای ترک گناهان، سختی ها را تحمل کن و شهوات را رها کن. با هوای نفست مخالفت کن و این را بدان که در چشم انداز خدا هستی (باورت بشود که خدا تو را می بیند.) این هم موعظه ای از امام جواد(ع) که می فرماید: تا به مرحله عمل نرسیدی، چیزی نمی شوی، صبر را بالش خود قرار بده، شهوات را رها کن، با هواهای نفست مخالفت کن، بدان که در چشم انداز خدا هستی، در محضر و منظر خدا هستی. آن وقت ببین چه حالتی خواهی داشت.( صفیر هدایت، انفال 13، آیت الله ضیاءآبادی)

مراتب آزمایش بندگان قال النبی(ص): اذا احب الله عبدا ابتلاه فان صبر اجتباه و ان رضی اصطفاه. پیامبر اعظم(ص) فرمود: هنگامی که خدابنده ای را دوست بدارد، وی را در معرض آزمایش قرار می دهد، پس اگر استقامت ورزید او را برمی گزیند و اگر به مقام رضا برسد او را انتخاب می کند.( بحارالانوار، ج 79، ص 142)

ابعاد سفارش به صبر
سفارش دین و قرآن به صبر و پایداری، شامل همه بخشهای زندگی مادی و معنوی است، ولی قرآن در چند جا توصیه ویژه ای به صبر دارد!
1- صبر بر امر به معروف و نهی از منکر مسلم است که در همه کارهای اجتماعی مخصوصاً در برنامه اجرایی امر به معروف و نهی ازمنکر، مشکلات فراوانی وجود دارد و سودپرستان سلطه جو و گنهکاران آلوده و خودخواه، به آسانی تسلیم نمی شوند و حتی در مقام اذیت و آزار و متهم ساختن آمران به معروف و ناهیان از منکر برمی آیند که بدون صبر و استقامت و شکیبایی هرگز نمی توان بر این مشکلات پیروز شد. قرآن کریم در سوره لقمان آیه 17 می فرماید: «فرزندم نماز را برپا دار و امر به معروف و نهی ازمنکر کن و برمعصیتی که تو را فرا رسد شکیبایی کن که این از کارهای سترگ است.»
2- صبر بر مصیبت قرآن کریم در سوره بقره آیات 156- 155 می فرماید: «و صابران را نوید بده. همان کسانی که چون مصیبتی به آنان رسد، گویند: ما از خداییم و به سوی او بازمی گردیم.» مراد از این آیه این نیست که صابر کسی است که هنگام وارد آمدن مصیبت بر او، جمله «انالله و اناالیه راجعون» را بر زبان جاری می کند، بلکه منظور، گفتن این جمله از روی ایمان و اعتقاد و عمل است که مردم خلق خدا و ملک او هستند و به سوی او برمی گردند و همه چیز در ید قدرت اوست.
3- صبر در برابر تبلیغات دشمن در قرآن کریم دست کم در چهار آیه با تعبیری صریح فرموده است: «در برابر سخنان ناروایی که دشمن به شما نسبت می دهد صبر کنید.» البته از بعضی آیات دیگر نیز می توان غیرمستقیم همین سفارش را برداشت کرد. «واصبر علی مایقولون و اهجرهم هجراً جمیلا» و برآنچه می گویند شکیبایی کن و از آنان به نیکویی دوری کن. (مزمل- 10)

4-صبر در اجرای احکام دین اجرای احکام و تعالیم اسلام و دین حق در جامعه به طور طبیعی با منافع بسیاری در تضاد است؛ از این رو عمل به دستورهای الهی نیازمند صبر و استقامت و پافشاری زیاد و تحمل کردن دشواری ها است. در برخی از آیات شریفه قرآن (طور-48) و (انسان-24) تعبیر (اصبر لحکم ربک...) آمده است. که به معنی پایداری در برابر آنچه خدای متعال به انسان تکلیف کرده است، می باشد.
5- صبر در عبادت در قرآن کریم به صبر در عبادت سفارش فراوان شده است. «فاعبده و اصطبر لعبادته» او را عبادت کن و در عبادت او شکیبایی پیشه کن (مریم65) همچنین در آیه 132 طه می فرماید: «وامر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها» و خانواده ات را به نماز فرمان ده و در آن صبورانه بکوش. برای روشن شدن تعبیر «اصطبر» لازم است مراتب صبر را بیان کنیم. موسوعه نظره النعیم به نقل از فیروزآبادی مراتب صبر را این گونه بیان می کند: «برای صبر پنج مرتبه است: صابر و مصطبر و متصبر و صبور و صبار

صابر عمومیت دارد و همه را شامل می شود. مصطبر کسی است که در حال کسب قوه صبر است. متصبر، کسی است که صبر را به دست آورده است. صبور، فردی است که صبر عظیم دارد و از صبر دیگران بیشتر است. صبار، انسانی است که از جهت مقدار و کیفیت از دیگران بیشتر صبر داشته باشد و موارد قبلی از جهت وصف و کیف بود.» با توجه به مراتب صبر، معنای دو آیه مزبور این است که تلاش کن تا در اجرای عبادت هر روزی که می گذرد پایدارتر و دارای صبر بیشتری شوی.

6-صبر در جهاد یکی از احکام الهی که اجرای آن مستلزم تمسک به صبر است و بدون صبر انجام آن امکان پذیر نیست موضوع جهاد است. به همین دلیل است که در آیات زیادی، جهاد با عنوان صبر یا مشابه آن مطرح شده است. قرآن کریم در سوره انفال آیه 56 می فرماید: «ای پیامبر! مومنان را به جهادبرانگیز (و بدان که) اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن غلبه می کنند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران غلبه می کنند.» همچنین در آیه 942 سوره بقره می فرماید: «چه بسا گروه اندک شمار که به توفیق الهی بر گروهی انبوه پیروز گردیده است و خداوند باشکیبایان است

در تفسیر آیه دوم آمده است: این جمله برای تقویت کردن قلوب کسانی است که می گفتند: «لاطاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده» و معنای آن این است که اعتباری به زیادی عدد نیست، بلکه عنایت الهی مهم است و تایید الهی هم با صابران است.
7-صبر در طلب علم قرآن کریم داستان حضرت موسی(ع) و خضر(ع) را به طور مفصل در سوره کهف آیات (82-56) بیان فرموده است. موضوع علم و صبر در این هجده آیه چندین بار تکرار شده است. از جمله اینکه: موسی به او گفت: آیا می توانم از شما پیروی کنم تا از بینشی که آموخته ای به من نیز بیاموزی؟ (حضرت خضر) گفت: تو هرگز همپای من صبر نتوانی کرد و چگونه درباره چیزی که به آن علم و احاطه نداری، صبر می ورزی؟آموختن علم از چند جهت نیاز به صبر دارد:
1-مدت های طولانی باید زحمت بکشد تا به مقصد برسد.
2- غالبا به آن مقداری که می خواهد نمی رسد.
3-سختی های زیادی را باید تحمل کند.
4-اکثر افرادی که سراغ کسب علم می روند نسبت به دیگران در امور دنیا عقب ترند.
5-براساس روایات و تجارب عملی، علم بدون غربت و گرسنگی حاصل نمی شود.
6-فهمیدن محتوای بسیاری از علوم نیاز به پافشاری و سرسختی دارد.

8-صبر در برابر مشکلات اقتصادی و جسمی در آیه 771 سوره بقره، شش صفت برای نیکان ذکر شده است. بخشی از این صفات، اعتقادی و قسمی دیگر، مربوط به احکام عملی اسلام و دسته دیگر صفات اخلاقی است. آخرین علامت و صفت اخلاقی که در پایان آیه شریفه ذکر شده مربوط به «صبر» است. «والصابرین فی الباسا و والضراء و حین الباس، اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون» کسانی که در برابر محرومیت ها و بیماریها و در میدان جنگ استقامت به خرج می دهند، اینها کسانی هستند که راست می گویند (و گفتارشان با اعتقاداتشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزگاران مقصود از باسا سختی و فقر است و مراد از ضراء درد و بیماری است و منظور از حین الباس زمان جنگ و مبارزه با دشمن می باشد. اگر انسانی در سایه ایمان به چنین مرحله ای رسیده باشد، هم عزت او در جامعه محفوظ می ماند و هم در برابر ناراحتی ها و بیماری ها به زانو در نمی آید و نیز صلابت او در برابر دشمن حفظ شده به وعده خدا که صابران پیروزند می رسد.

نتیجه صبر و بزرگواری
مردی یهودی در مدینه که از هیچ موقعیت اجتماعی خوبی در جامعه اسلامی برخوردار نبود و اصلا به حساب نمی آمد، در گذرگاهی نزد پیغمبر(ص) آمد و گفت: آقا من از شما طلبکارم. پولم را بدهید. پیامبر(ص) فرمود: من به شما بدهکار نیستم. ولی برای این که تو را راضی کرده باشم می دهم. اما الان پول همراهم نیست. صبر کن به منزل که رسیدم می دهم. گفت: نمی شود، همین الآن باید بدهید

هر چه رسول گرامی(ص) مماشات و مدارا کرد که آقا من اصلا به شما بدهکار نیستم، بر فرض هم که باشم، الآن ندارم که بدهم، او اصرار کرد. حتی نوشته اند که عبای پیامبر(ص) را گرفته بود و اصرار می کرد. اصحاب خواستند او را تنبیه کنند، آقا فرمود: «شما کارتان نباشد. این مرد با من کار دارد و با شخص من طرف است.» به اینجا که رسید خود آن مرد دگرگون شد و خم شد دست مبارک آن حضرت را بوسید و گفت: (اشهدان لااله الاالله و اشهد انک رسول الله). انفال42

آثار صبر از منظر آیات و روایات صبر در گرفتاری ها و مصائب یکی از نشانه های کمالی انسان به حساب آمده است. در اینجا به نحو اجمال به برخی از این فواید و آثار تکاملی صبر اشاره می کنیم!
1- پاداش اخروی مسلمانی که زندگی خود را صبورانه سپری و برای رسیدن به اهداف دین، انواع سختی ها را تحمل کرده طبیعی است که در حیات جدید در آخرت باید نتیجه زحمات خود را ببیند بر همین اساس قرآن می فرماید! «اینان اند که غرفه (های بهشتی) را به خاطر صبری که (در شدائد) ورزیده اند، نصیب می برند و در آنجا با تحیت و سلام رو به رو می شوند. (فرقان76) «اینان به دلیل صبری که ورزیده اند پاداششان دو برابر داده می شود و بدی را با نیکی دفع کنند و از آنچه روزی شان کردیم انفاق کنند. (قصص54)
2- امامت، ثمره صبر مقام امامت، بالاترین امتیازی است که انسان الهی ممکن است به آن دست یابد. قرآن، رسیدن امامان به این رتبه را نتیجه صبر آنان ذکر کرده است: «وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا لما صبر و اوکانوا بایاتنا یوقنون» و از ایشان چون شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین یافتند، پیشوایانی برگماشتیم که به فرمان ما هدایت می گردند. (سجده24) در تفسیر این آیه آمده است: قرار دادیم از انبیاء و خوبان شان با قدرت خودمان با توجه به خواست پیروی از هوای نفس که در طبع انسان است. امامانی را که بر حسب دستور ما سخن می گویند. سپس خداوند علت این ترفیع را بیان می کند: لما صبروا، به سبب صبر و تحمل آنها

3- امداد غیبی در صورت فراهم آوردن شرایط لازم، کمک و مدد خداوند برای مجاهدان قطعی است. از این رو قرآن ابتدا به شرایط فردی آن اشاره می کند: «آری اگر شکیبایی و پارسایی کنید و آنان (دشمنان) شتابان بر سر شما فرود آیند، پروردگارتان شما را با (فرستادن) پنج هزار فرشته نشان گذار یاری می دهد. (ال عمران125) بنابر این، صبر و ایستادگی ظاهری در جنگ و نیز تقوا به جهت پشتوانه ای معنوی در جهاد سبب نزول رحمت الهی و امداد غیبی خدا می شود. یکی از راههای امداد غیبی خدا نابودی نقشه های شوم و پیچیده دشمن است. این نوع کمک زمینه ساز پیروزی مجاهدان می شود. البته وجود و شرط صبر و تقوا برای تحقق این کمک همچنان ضروری و لازم است «و اگر صبر و پارسایی ورزید، بدسگالی آنان شما را هیچ زیانی نرساند، که خداوند به کار و کردار آنان چیره است.
4- دستیابی به مقام محسنین یکی از آثار و فواید صبر، نیل به مقام محسنین و نیکوکاران است. «واصبرفان الله لایضیع اجرالمحسنین» شکیبایی پیشه کن که خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد. (هود115) روشن است که امضا کردن «مقام محسنین» برای صابران از ناحیه خدا اجری بس بزرگ است.

صبر و تلاش راهکار غلبه بر مشکلات
چگونه می توان در مواجهه با مشکلات و سختی های این عالم، دچار یأس و ناامیدی نشد و پیروز و سربلند بیرون آمد؟ به طور کلی در مواجهه با مشکلات، سختی ها، دردها و مصیبت های این عالم که جزء لاینفک آن است انسان واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهد. اما اگر کسی بخواهد بر این رنجها و مصیبت ها غلبه کند موفق و سربلند بیرون آید به مبانی و تکیه گاه های مستحکمی نیاز دارد تا به مدد آنها امیدوار باشد که می تواند هر مشکل، سختی و مصیبتی را از سر راه برداشته و در مسیر الی الله روند رشد و تعالی را بپیماید. از مهم ترین این عوامل توکل، صبر و تلاش و کوشش در راه رسیدن به هدف است که در اینجا به دو عامل صبر و تلاش و کوشش به نحو اجمال می پردازیم:

صبر و مقاومت
صبر و مقاومت یکی از مهم ترین عوامل در جهت موفقیت و سربلندی انسان در مواجهه با دردها و سختی ها و مشکلات است. به فرموده امام صادق(ع): هیچ چیز به اندازه صبوری، رنج گرفتاری ها را کاهش نمی دهد. (بحارالانوار، ج75، ص246). همچنین آن حضرت داستان غم انگیز حضرت یوسف(ع) را یادآور می شود که با صبر و شکیبایی توانست در شرایط سخت زندان روحیه امیدواری و پیروزی خود را در مسیر الی الله حفظ کند. پس می فرماید: نتیجه صبر پیروزی است: «فاصبروا تظفروا» (بحارالانوار، ج68، ص96) پیامبر اعظم(ص) نیز بر این اصل توصیه فرموده اند: «بالصبر یوقع الفرج» به وسیله صبر، امید گشایش است. (همان). به قول شاعر: صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند- براثر صبر، نوبت ظفر آید
انسان ذاتاً عجول است: «خلق الانسان من عجل». به محض اینکه چیزی را دید می خواهد و همین که به چیزی امید بست، به انتظار می نشیند. آن چه مهم است تحمل تپش های پراضطراب انتظار و از یاد نبردن طلوع خورشید است. امام علی(ع) می فرماید: «من صبر نال المنی» هرکس شکیبایی ورزید، به آرزویش می رسد. (غررالحکم و دررالکلم، ج5، ص150)

سعی و تلاش
طبیعی است با دست روی دست گذاشتن و زانوی غم در بغل گرفتن، سختی ها و مشکلات نه تنها حل وفصل نمی شوند بلکه ثمره این نوع مواجهه و واکنش در برابر ناملایمات و مصیبت ها، یأس و ناامیدی و روحیه افسردگی خواهد بود. پس باید در پرتو کار و تلاش، روحیه مضاعف را برای غلبه بر مشکلات به دست آورد. اساساً تلاش و کوشش، عامل نشاط و پویایی و سکون و بی تحرکی، مولد رکود و خمودی است

بنابراین خروجی انسان چیزی جز محصول کار و تلاش او نیست. به تعبیر قرآن، برای انسان چیزی جز سعی و تلاش خودش وجود ندارد «لیس للا نسان الاماسعی» به عنوان مثال کسی که مشکل مالی دارد باید خودش برای کسب روزی اقدام کند. پیامبراکرم(ص) می فرماید: «اگر مشکل مالی دارید، حرکت کنید، و برای کسب روزی و جلب فضل الهی از تلاش باز نایستید و غمگین نشوید.» (مستدرک الوسایل، ج13، ص7)
بنابراین صبر و مقاومت در برابر ناملایمات زندگی و کار و تلاش برای حل و فصل مشکلات و موانع از اهم راهکارهای غلبه بر سختی ها و مصیبت های زندگی است که در نهایت با توکل به خدا در کنار سایر عوامل رهایی بخش و امیدوارکننده، سربلندی و پیروزی را در مسیر تکامل و سیر الی الله به ارمغان خواهد آورد.

گشایش نتیجه صبر
مادری خدمت امام صادق(ع) رسید و از اینکه فرزندش از سفر برنگشته اظهار نگرانی کرد. حضرت وی را به صبر دعوت کرد. مادر آرام شد و رفت. چندی بعد دوباره بازگشت و بار دیگر حضرت او را به صبر فراخواند. بارسوم به شدت اظهار ناراحتی کرد و گفت: طاقتم دیگر تمام شده است. حضرت به وی فرمود: به منزل برو که فرزندت آمده است. او پس از اینکه فرزندش را دید، خدمت حضرت بازگشت و پرسید: از کجا دانستید که فرزندم برگشته است؟ حضرت فرمود: وقتی گفتی صبرم تمام شده است، فهمیدم فرزندت آمده است، زیرا وقتی صبر انسان تمام شود، فرج فرا می رسد - ارشاد القلوب، ج1، ص150

1) صبر، مظهر و نشانه امید به ادامه زندگی و بهره مندی از رحمتهای بیکران خداوند فاضل است.
2) صبر، نیروی مقاومت مقتدری در مقابل حملات شیطان و مهار خواهشهای نفسانی و گناهان است.
3) صبر و اقسام سه گانه آن از نیازهای واجب و رکن مهم زندگی برای مؤمنین و مؤمنات است.
4) صبر در راه های زندگی و سعادت، طلب استعانت از خداوند عزیز و مستعان است زیرا طبق فرمایش مولای متقیان امام علی(ع)، صبر سرآغاز یاری خداوند است.
5) صبر از گنجینه های تمام نشدنی رستگاری، معنویت و سعادت است.
6) صبر فراهم کننده فرصت برای انجام مشورت، تفکر و انتخاب است.
7) صبر توأم با سختی و رنجهاست اما ماحصل آن آرامش جسم و روح است.
8) صبر، هدایت کننده به خصایل مدارا، عفو و کظم غیظ با جاهلان و همنوعان و نیز راضی نشدن به ظلم های دشمنان خدا و دین است.
9) صبر، بزرگ ترین ایثارگری و خدمت اول در حق خویش و سپس در حق دیگران است.
10) صبر، مقدمه توفیق انجام امور دنیوی و ذخایر اعمال ثواب و باقیات صالحات برای آخرت است.
11) صبر، مکمل و همراه همه اعمال صالح و خداپسندانه- برخلاف جزع و فزع- است پس بدیهی است نتیجه اش غیر از خیر و برکت نخواهد شد (هل جزاء الاحسان الا الاحسان)
12) صبر، حفاظت و کنترل کننده انسان برای جلوگیری از خارج شدن او از صراط مستقیم ناشی از خشم غیرمقدس، گناه و ... است.
صبر، ملکه‌ قوت و صلابت نفس است

‏- صبر، ملکه‌ قوت و صلابت نفس است که درنتیجه‌ آن، نفس در برابر ناملایمات متأثر نمی‌شود و در برابر هوس‌ها تسلیم نمی‌گردد و اقدام به مقتضای عقل و مطلوب شرع برایش آسان می‌شود و نیز نگاه داشتن نفس از اضطراب قلب و شکایت زبان و حرکات ناشایسته‌ اعضاء هنگام مصائب و ممانعت آن از وقوع در گناه و همچنین واداشتنش بر اطاعت و انقیاد برای شخص صابر،آسان می‌شود.

- انسان عاقل،آگاه و باتجربه، قبل از هرکاری در همه‌ جوانب آن ازقبیل: مقدمات، شرایط، موانع، ملازمات، پیامدها و آثار آن کار،کاملاً می‌اندیشد تا اینکه از غرض و هدف خود آگاه شود و به دلیل کوتاهی، دچار ضرر و پشیمانی نگردد. نتیجه این اندیشیدن، این است که اگر زمان کار فرا نرسیده باشد، در آن شتاب نمی‌کند و اگر زمان فرا رسیده باشد و احتمال از دست رفتن فرصت باشد، در آن شتاب می‌نماید. ممارست بر این عمل، موجب حصول ملکه‌ نیکویی درانسان می‌شود که در نتیجه‌ آن، وی را عاقل و حکیم و دوراندیش و با تدبیر می‌نامند که یکی از کامل‌ترین مراتب انسانیت است.

- اینکه انسان پس از هرگناهی، برای پوشاندن و پاک کردن نفس از پلیدی حاصل از آن گناه، عمل نیکی انجام دهد، نشان‌دهنده‌ یک حالت بیداری و صلاح در نفس است. این حالت، مانع گرفتارشدن نفس به غفلت و قساوت می‌شود. مواظبت بر این نظافت و پاکی، ملکه‌ مراقبت و تزکیه‌ نفس را در انسان پدید می‌آورد که از برترین ملکات است.

صبر و استقامت، پیام عاشوراست
عاشورا پیام‌های بسیاری دارد که همیشه زنده است و ارزنده. یکی از این پیام‌ها صبر و استقامت است. بدون صبر در هیچ کاری نمی‌توان به نتیجه مطلوب رسید. برای اینکه مصیبت‌های وارده و دشواری‌های راه‌، انسان را از پای در نیاورد، باید صبور بود و این دستور دین است در همه مراحل زندگی. در عاشورا نیز با این جلوه عظیم روحی رو به‌ رو هستیم و آنچه حماسه کربلا را به اوج ماندگاری و تاثیرگذاری و فتح معنوی رساند روحیه مقاوم امام حسین علیه السلام و یاران و همراهان او بود و بعد از شهادت ایشان رسالت این مهم بر عهده خواهرشان قرار گرفت و چه خوب آن را به سرانجام رساند
و با این ویژگی‌ یعنی صبر و استقامت توانست یزید و یزیدیان را رسوا کند و رسالت حرکت برادر را به خوبی سامان بخشد.و امام حسین علیه السلام توصیه‌های بسیاری به یاران در جهت صبر و پایداری فرمودند، از آن جمله: صبر و مقاومت کنید ای بزرگ‌زادگان! چرا که مرگ تنها یکی است که شما را از رنج و سختی عبور می‌دهد و به سوی بهشت گسترده و نعمت‌های همیشگی می‌رساند. (نفس المهموم ص 135) روز عاشورا پس از نماز با یاران باز هم دعوت به صبر داشت: فاتقواالله و اصبروا (بحار ج 45 ص 89)
و مولا علی علیه السلام چه زیبا می‌فرمایند: "الصبر یهون الفجیعه" مقاومت، فاجعه و حوادث ناگوار را آسان و قابل تحمل می‌کند.(غرر الحکم) یعنی کسی که صبر داشته باشد هم تحمل درد و مصیبتش بیشتر می‌شود و هم به دیگران روحیه می‌دهد و امام هنگام خروج از مکه در خطبه‌ای که خواند، فرمود: ما به رضای خدا رضاییم، بر بلای او صبر می‌کنیم ، او نیز پاداش صابران را به ما می‌دهد. در شب عاشورا به خواهرش توصیه به صبر کردند. به فرزندشان علی اکبر در روز عاشورا سفارش به صبر کردند در برابر تشنگی (بحار جلد 45 ص 45)
و همین صبر بود که باعث پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی رحمت الله علیه گشت. امام امت در ترسیم صبر و مقاومت مردم ایران در برابر حملات دشمن به شهرها، از صبر و پایداری آنان ستایش کرده می‌فرمایند: مبارک باد بر خانواده‌های عزیز شهدا، مفقودین و اسرا و جانبازان، بر ملت ایران که با استقامت و پایداری و پایمردی خویش به بنیانی مرصوص مبدل گشته‌اند که نه تهدید ابرقدرت‌ها آنان را به هراس می‌افکند و نه از محاصره‌ها و کمبودها به فغان می‌آ‌یند. زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخ‌های ذلت و نوکری ابرقدرت‌ها و سازش و صلح تحمیلی‌ ترجیح می‌دهند( صحیفه نور جلد 2 ص 59)
آزادگان عزیز نیز سال‌های سخت و تلخ اسارت در زندان‌های عراق را با همین سرمایه صبر سپری کردند و خانم حضرت زینب سلام الله علیها همه اینها را یکجا داشت و مدیریت راه برادر و نگهداری کودکان و همه اسرا را به خوبی به انجام رساند و در نزد عبیدالله لعنت الله علیه در مقابل گفته او که با شماتت گفت دیدی خدا برادرانت و فرزندانت را چگونه کشت، فرمود: "ما رایت الا جمیلا" من چیزی جز زیبایی ندیدم. اینجاست که به او می‌گویند ای زبان علی در کام. علی قرآن ناطق است و قرآن می‌فرماید: "فاصبر صبرا جمیلا" پس صبر کن صبری نیکو (معارج 5) و زینب علیه السلام با صبر جمیلش می‌گوید: "ما رایت الا جمیلا" امید که بتوانیم زحماتشان را با صبر و ایمانمان پاسخگو باشیم.

تاثیر صبر و مدارا

بکربن صالح نقل کرده است که دامادم به امام جواد(ع) نامه‌ای نوشت که پدرم مرد ناصبی بد اعتقاد و بسیار خبیث و متعصب است، از جانب او خیلی رنج و ناراحتی می‌کشم و به شدت مورد زحمت و ا‌ذیت و آزار قرار گرفته‌ام، اگر صلاح می‌دانید-جانم به فدای شما باد- برایم دعا کنید. درضمن- قربانت گردم- بیان کنید که نظرتان دراین باره چیست؟ آیا با وی به دشمنی و پرخاش و جدال برخیزم- و کار خود را با او یکسره کنم - یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ او نوشت: مضمون نامه‌ات را فهمیدم و به آن چه درباره پدرت یاد کرده‌ای پی بردم. و ان‌شاءالله درباره تو دست از دعا نمی‌کشم و برایت دعا خواهم کرد

و مدارا برای تو بهتر از دشمنی و پرخاشگری است، زیرا همراه هرمشکل و گرفتاری، گشایش و آسانی است. بنابراین صبر و بردباری را پیشه‌ ساز که عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است. خداوند تو را بر ولایت آن کس که ولایتش را پذیرفته‌ای ثابت قدم بدارد، ما و شما در امانت و پناه خدا هستیم، همان خدایی که پناهندگان و اماناتش ضایع و تباه نمی‌گردند. بکر گوید:پس از آن خداوند دل پدر دامادم را مهربان و مطابق میل وی دگرگون نمود به طوری که دیگر درهیچ چیز با او مخالفت نمی‌ورزید. - بحارالانوار، ج 50، ص 56