رسانه وماهواره ها،گوساله هاي زرين سامري.روزنامه نگاري در قرآن
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
مقدمه مولّف
در صدر اسلام از اتهام کافر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان شاعر و مجنون سخن می گفتند، تا بگویند رسول خدا به قصد سلطه، از دستگاه فریب و تسخیر چون شعر و سحر استفاده کرده تا افکار مردم و عقاید و ایمان آنان را به دست گرفته و مردم را برده و بنده فکری و عملی خود سازد
البته در همین دوره نقش کلمات چه در شعر یا قصه بر کسی پوشیده نبود ولی شعر و سحر قویترین ابزارها و فنونی بود که در اختیار بود.
در آغاز اسلام همین مسأله بارها مشکلزا شده بود و شاعران علیه مسلمانان و قبایل اشعاری میساختند که افکار عمومی را نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام بدبین میکردند
در آیاتی چون 36 صافات، وَ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ. و مىگفتند آیا ما براى شاعرى دیوانه دست از خدایانمان برداریم و (30 طور، 5 انبیاء و 41 حاقه)
بعدها نیز دستگاههای خلفای ظالم تبلیغاتی یزید به سرعت با بهرهگیری از همه امکانات بویژه شعر و روایتسازی دروغین، تصویری غلط و باطل از کربلا و قیام امامحسین(علیه السلام) ارائه داد بهطوری که مردم باور کردند که امامحسین(علیه السلام) یک خارجی و یاغی بر خلیفه مسلمین است. پس بهطور طبیعی مستحق قتل و اسارت و غارت است.
همچنانکه شعر و جادو بر افکار عمومی در صدر اسلام تاثیر داشت، در زمان حاضر نیز با توجه به نقش جهانی ارتباطات، استکبار خیلی سریع تر برای انحراف جوامع به منظور و هدف خود میرسد. روزنامه ها، تلفن های همراه، ماهواره ها، رسانه های همگانی و اینترنت و شبکه جهانی آن، در کنار ابزارهای دیگر، مهم ترین ابزارهای جنگ نرم است که در بسیاری از کشورها و ملت ها تأثیرات مخرب خود را گذاشته و زمینه را برای تسلط جهانخواران و دشمنان مردم فراهم آورده.
یک نمونه : ماهواره ها و شبکه های سامریِ، ایران را منشاء انتقال ویروس کرونا می دانند دقیا برخلاف آنچه که دیگران می گویند. و جو جهانی را مسموم کرده و سعی دارند مامور خوبی برای استکبار جهانی باشند. کتاب حاضر سعی کرده که با مقایسه ی تاریخ گذشته و حال با آیات قرآن گوساله های سامری را تبیین نماید. محمود زارع پور
رسانه های خبری و جهان امروز
رسانه، نقش مهمی در انتقال اطلاعات و تجربیات دارد. در جهان امروز رسانه ها نه تنها ابزار مهمی در انتقال علم و دانش هستند و مسائل مربوط به جامعه را دراختیار مخاطبان می گذارند، بلکه در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی نقش بسیار حساسی را ایفا می کنند و اصولا جنگ نرم و جنگ روانی در حوزه رسانه ها تعریف و تبیین می شود.
خبر در اسلام
اسلام دربارهى چگونگى سخن و نقل خبر تأكيدهاى فروانى كرده است از جمله:
الف) قرآن از كسانى كه هر خبرى را مىشنوند و نسنجيده آن را نشر مىدهند، به شدّت انتقاد كرده و مىفرمايد: خبر را به اهل استنباط عرضه كنيد و اگر حقّانيّت آن ثابت شد، آنگاه آن را پخش كنيد.
ب) قرآن براى كسانى كه با پخش اخبار دروغ، در جامعه دغدغه ايجاد مىكنند، كيفرى سخت معيّن فرموده است.
ج) پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در سال آخر عمر شريف خود در سفر حج فرمودند: كسانى كه خبرهاى دروغى از من نقل مىكنند، زيادند و در آينده زيادتر خواهند شد، هر كس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد، جايگاهش دوزخ است و هر چه از من شنيديد، به قرآن و سنّت من عرضه كنيد، پس اگر موافق آن دو بود بپذيريد وگرنه ردّ كنيد.
د) امام صادق عليه السلام به كسى كه خبرهاى دروغى را به پدرش امام باقر عليه السلام نسبت مىداد، لعنت كردند و فرمودند: هر چه از ما شنيديد، اگر شاهد و گواهى از قرآن يا ساير سخنان ما بر آن پيدا كرديد، بپذيريد وگرنه نپذيريد.
ه) امام رضا عليه السلام فرمودند: سند سخنان ما، قرآن و سنّت رسولخدا صلى الله عليه و آله است.
و) يكى از مهمترين علوم اسلامى، علم رجال است كه براى شناخت خبر صحيح از غير صحيح، افرادى را كه حديث نقل مىكنند، مورد ارزيابى و بررسى قرار مىدهد.
تفحص در خبرها
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «حجرات 6» اى كسانىكه ايمان آوردهايد! اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد، مبادا (از روى زودباورى و شتابزدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كردهى خود پشيمان شويد.
«شیخ طوسى» : بر اساس روايات متعدّد از طرق شيعه و سنّى، اين آيه درباره وليدبن عقبه نازل شده است. زيرا پيامبر او را براى جمعآورى زكات از قبيله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليّت، خصومتى شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مىآمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمدهاند.
لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كردهاند. پيامبر از اين خبر ناراحت شد و تصميم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد.
روشن است كه فسقِ وليدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پيامبر شخص فاسق را به عنوان نماينده خود جهت دريافت زكات اعزام نمىكرد، بلكه پس از دروغى كه وليد در مورد سرباز زدن قبيله بنىالمصطق از پرداخت زكات گفت، اين آيه فسق او را آشكار ساخت تا پيامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نكنند.
امام حسين عليه السلام در احتجاجى كه با وليد بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنىات با علىّبن ابىطالب عليه السلام ملامت نمىكنم، زيرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آيه فوق را تلاوت كردند.
سؤال: در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده، ولى درآيهى 12 همين سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آيا مىشود تحقيق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟
پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، دربارهى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مىخواهيم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهيم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گيرد.
فسق چيست و فاسق كيست؟
«فسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود. اين كلمه در برابر عدالت به كار مىرود و فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيرهاى شود و توبه نكند.
واژه «فسق»، در قالبهاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به كار رفته است از جمله:
الف. در مورد انحرافهاى فرعون و قوم او: «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ»
ب. در مورد افراد چند چهره و منافق: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
ج. در مورد آزار دهندگان به انبيا و سركشان از دستورات آنان: قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها ...
د. در مورد كسانى كه طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمىكنند: «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
ه. در مورد حيله گران: ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
و. در مورد كسانى كه وظيفهى مهم امر به معروف و نهى از منكر را رها مىكنند: أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا ... بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
ز. در مورد كسانى كه خانه، تجارت، فاميل و مادّيات را بر جهاد در راه خدا ترجيح مىدهند: إِنْ كانَ آباؤُكُمْ ... أَحَبَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ
ح. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوترانىهاى ناروا. (قرآن به قوم لوط كه گناه را در مجالس علنى و بىپروا انجام مىدادند، لقب فاسق داده است) «رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ»
ط. در مورد بهرهگيرى از غذاهاى حرام: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ ... ذلِكُمْ فِسْقٌ
ی. در مورد تهمت زدن به زنان پاكدامن: يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ... أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ
تحقيق، داروى دردهاى اجتماعى
در طول تاريخ، انبيا با مردم و اجتماعاتى روبرو بودهاند كه به انواع بيمارىهاى اجتماعى و اخلاقى مبتلا بودهاند و حتّى امروز با آن همه پيشرفتهاى مهمى كه در زندگى بشر شده است، هنوز آن بيمارىها به قوّت خود باقى است. بيمارىهايى همچون:
تقليد كوركورانه از نياكان و پيروى از عادات وآداب ورسوم خرافى.
پيروى از خيالات، شايعات، پيشگويىها و رؤياهاى بىاساس.
داورى و موضعگيرى بدون علم، ستايش يا انتقاد بدون علم و نوشتن و گفتن بدون علم.
داوريى شفابخش براى همه آن بيمارىها، تحقيق و بررسى است كه در اين آيه آمده است.
اگر جامعه اهل دقّت و تحقيق و بررسى باشد، همهى اين آفات و بلاهاى اجتماعى يكسره درمان مىشود. پیام ها
1- افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى زودباور و سطحىنگر. ... فَتَبَيَّنُوا
2. همه اصحاب پيامبر عادل نبودهاند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق بودهاند جاءَكُمْ فاسِقٌ
3- افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
4- زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
6- افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى شايعه پراكنى هستند.
7- ايمان، با خوشباورى سازگار نيست. «جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»
8- تحقيق وبررسى را به تأخير نيندازيد. «فَتَبَيَّنُوا» (حرف «فاء» نشانهى اقدام سريع است)
9- گاهى فاسق راست مىگويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. «فَتَبَيَّنُوا»
10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند. إِنْ جاءَكُمْ ... فَتَبَيَّنُوا
11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم.
12- بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزهى مردم را براى انجام دستورات زياد مىكند. (فلسفه تحقيق، دورى از ايجاد فتنه است.) «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا»
13- يكى از اهداف خبرگزارىهاى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است.
14- اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مىتواند جامعهاى را به نابودى بكشاند.
15- اقدام عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. «بِجَهالَةٍ»
16- عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم.
17- پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. «نادِمِينَ»
(در كار دشمن) تحقيق كنيد
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «نساء 94»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه در راه خدا (براى جهاد) گام برداشتيد پس (در كار دشمن) تحقيق كنيد و به كسى كه نزد شما (با كلامى يا عملى يا سلامى يا پيشنهادى) اظهار اسلام و صلح مىكند، نگوييد: تو مؤمن نيستى، تا بدين بهانه كالاى زندگى دنيا و غنائم بدست آوريد. زيرا كه غنائم بسيار، نزد خداوند است. شما نيز خودتان قبلًا اين گونه بوديد، پس خداوند بر شما منّت نهاد (تا ايمان در جانتان نفوذ كرد) پس تحقيق كنيد (و زود دست به اسلحه نبريد) كه خداوند همواره به آنچه انجام مىدهيد، به خوبى آگاه است.
چنانكه در تاريخ آمده است: پس از جنگ خيبر، پيامبر صلى الله عليه و آله شخصى به نام اسامةبن زيد را همراه گروهى از مسلمانان به سوى يهوديانى كه در يكى از روستاهاى فدك بودند فرستاد تا آنان را به اسلام يا قبول شرايط ذِمّه و تحتالحمايه بودن دعوت نمايد،
يكى از يهوديان (به نام مِرداس) با شنيدن خبر، اموال و خانواده خود را در پناه كوهى قرار داد و با گفتن «لا اله الّا اللّه محمّدٌ رَسولُ اللّه» به استقبال مسلمانان آمد. اسامه به گمان اينكه او از ترس، اسلام آورده و اسلام او واقعى نيست، او را كشت. رسول خدا پس از اطلاع، به شدّت ناراحت شدند و آيه فوق نازل شد.
انگيزهى مادّى و كسب غنائم در جهاد، چيزى است كه اسلام آن را نكوهش كرده و از اقدام شتابزده و كشتن بى تحقيق، زير عنوان حركت انقلابى و قاطعيّت، انتقاد نموده است.
جملهى «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ» هم مىتواند اشاره به اين باشد كه شما خودتان هم در آغاز، به ظاهر ادّعاى اسلام مىكرديد و هم مىتواند (آن گونه كه در الميزان آمده است) اشاره به اين باشد كه خود شما نيز در جاهليّت با انگيزههاى مادّى و براى رسيدن به غنائم مىجنگيديد
و اسلام آن انگيزهها را از ميان برد. ممكن است مراد از «أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ» اظهار اسلام وگفتن شهادتين باشد كه با شأن نزول موافق است ويا مراد از القاى سلام، پيشنهاد آتشبس و ترك جنگ و تسليم باشد نه اسلام آوردن، كه معناى آيه اين مىشود: به كسى كه پيشنهاد عدم تعرّض مىكند و اظهار تسليم و ترك جنگ دارد، نگوييد: تو به حرفت ايمان ندارى ودروغ مىگويى تا بتوانيد او را بكشيد و غنائمى به دست آوريد.
البتّه ممكن است مراد از جمله «فَتَبَيَّنُوا» در آخر آيه، تحقيق در تاريخ جاهليّت باشد. يعنى شما قبل از اسلام براى دنيا جنگ مىكرديد پس تحقيق كنيد يعنى تاريخ را بررسى كنيد كه چگونه اسلام به شما رشد داد، پس از تازه مسلمانان توقّع بالا نداشته باشيد.
پیام ها :
- جهاد بايد بر اساس اطلاعات و آگاهى از وضعيّت و اهداف دشمن باشد. «فَتَبَيَّنُوا»
- كسانى را كه اظهار اسلام مىكنند، با آغوش باز بپذيريد. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً
- در جبههى جهاد، از قدرت خود سوء استفاده نكنيد.
- بر چسبِ بىدينى به ديگران زدن و عجله در نسبت دادن كفر به افراد مشكوك ممنوع.
- ما مأمور به ظاهريم، نه درون افراد، اگر گفتارشان را نمىپذيريم، فورى هم ردّ نكنيم.
- نه تنها ادّعا دليل مىخواهد، بلكه ردّ مطلب نيز دليل مىخواهد.
- با انگيزههاى مادّى ديگران را تكفير نكنيد. «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
- در جنگها، اهداف مادّى را كنار بگذاريد و قداست جهاد را با غنيمت طلبى نشكنيد.
- جاذبهى دنيا، رزمندگان جان بر كف را هم رها نمىكند. إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ... تَبْتَغُونَ... الدُّنْيا
- هدف از جهاد، پيوستن ديگران به اسلام است، نه كسب غنائم. پس به خاطر غنائم، ديگران را متّهم به بىدينى نكنيم. لا تَقُولُوا ... لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا
- خطر عوض شدن انگيزهها در جهاد، بسيار مهم است. «تَبْتَغُونَ»
- دنيا، عارضى، ناپايدار و زودگذر است. «عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
- زهد و بىاعتنايى به دنيا، بايد اخلاق رزمندهى مؤمن باشد.
- شما بىتحقيق و بىپروا گام برنداريد، خدا مسائل مادّى را حل مىكند. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ»
- ياد پاداشهاى الهى، دنيا را در نظر انسان كوچك مىكند.
- نعمتهاى مادّى را هم از خدا بخواهيم. «فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ»
- انسان فطرتاً دنبال منافع مادّى ست و بايد بنحوى تأمين شود، چه بهتر با شناساندن ارزشهاى بهتر و جهت دادن به اين خواسته فطرى او را از سقوط در ورطه سودهاى كم و ناروا باز داريم
- دنياگرايى، خصلتى جاهلى است. «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ»
- خود را به جاى ديگران بگذاريد، بعد قضاوت كنيد. شما هم روزى چنين بوديد.
- مغرور نشويد، كه ايمانتان از خداست. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ»
- هدايتهاى الهى، منّت خداوند بر ماست.
- نعمتها مسئوليّت آورند. «فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا»
- خطر و ضرر قتل نابجا، بيش از احتمال نفاق از سوى دشمنان و از دست دادن غنائم است. عهدهداران مال و جان و آبروى مردم، بايد اصل احتياط و تحقيق را فراموش نكنند. فَتَبَيَّنُوا ...
- نه سادهانديش باشيد، نه زود باور. نه بد انديش و نه كينهتوز. «فَتَبَيَّنُوا»
- در حوادث جنگ كه زمينه و بهانه براى قتل بى گناهان است، با عقل و حوصله برخورد كنيد، نه با احساسات، كه خداوند، آگاه و بيناست. «إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
رسانههای استکباری در گذشته رسانههایی چون شعر، و ابزارهائی چون سحر و جادو بیشترین کاربرد را در افکار مردم بهجا میگذاشت.
رسانه ها و ماهواره ها، گوساله های زرین سامری
اگر تا دیروز شعر بود، در جهان امروز رمان ها و سریال ها و فیلم ها هستند که همانند گوساله سامری مسحورکننده هستند.
همان گونه که سامری به دروغ گوساله زرین را به عنوان خدای موسی(ع) معرفی می کند و به پرستش و پیروی و اطاعت از آن دعوت می نماید، امروز نیز رسانه ها و ماهواره های زیبا و چشم نواز و مسحورکننده، به دروغ معنویت های مردم را مصادره کرده و با عرفان های کاذب و نمادهای دروغین، فکر و فرهنگ مردم را تحت تاثیر و مدیریت خویش در می آورند تا بتوانند بر جامعه مدیریت کنند.در دیپلماسی عمومی، کنترل فرهنگی جامعه و مهندسی آن به معنای فراهم آوری لشکری بی مزد و مواجب است که از جان و دل برای تحقق مقاصد رهبرانی که کنترل کنندگان فرهنگ جامعه هستند، تلاش می کند. دیگر نیازی نیست که استکبار جهانی ستون پنجمی را ایجاد کند و جاسوسانی را تربیت نماید و هزینه آن را بپردازد
این سربازان فرهنگی در خیابان ها همان کاری را می کنند که دشمنان در اتاق های فکر در واشنگتن و لندن و فلسطین اشغالی دستور می دهند. بلکه گاه نیازی به دستور مستقیم و غیرمستقیم آنان نیست، زیرا نخبگان مدیریت شده فرهنگی و فکری خود، در مسیر اهداف استکباری فکر می کنند و برنامه می ریزند و عمل می کنند.
اجرای درست برنامه ها نیز می تواند از هرگونه نفوذ احتمالی و تخریب و تغییر مهندسی های انجام شده جلوگیری کند.حضور رهبری در جامعه و مراقبت و کنترل دقیق و کامل توده های مردم، به معنای همراهی با مردمانی است که تحت شدیدترین تبلیغات دشمنان قرار دارند. باشد با اندیشه تابناک و بصیرت زای رهبر معظم انقلاب مراکز فرهنگی و علمی از حضور سامری های بت پرست و استکبارگرا زدوده شود و رهبران مدافع انقلاب اسلامی در مقام ضعف و زبونی قرار نگیرند و تهدید به قتل و طرد اجتماعی نشوند.
ظهور بدعتها
از آن جایی که حکومت بر دلها به معنای حکومت بر شخص و شخصیت، بدون هزینه یا با کم ترین هزینه است، هر کسی دوست دارد از این حکومت مطلق بهره مند شود. از این رو مثلثی از زر و زور و تزویر پدید می آید تا کنترل فرهنگی و در نهایت کنترل جامعه را در اختیار گیرد.
اصحاب قدرت و دولت، درکنار ثروت اشراف برای کنترل و مدیریت جامعه نیازمند عالمانی هستند که بر دل ها حکومت میکنند. این جاست که عالمان تزویر در جامعه شکل می گیرند که ظاهری آراسته و نیک دارند، ولی در باطن همراهان زر و زور هستند.این عالمان برای دست یابی به قدرت و ثروت، حاضر می شوند تا علم خویش را به بها عرضه دارند و این گونه است که بدعت در جوامع بشری شکل می گیرد.بدعت در دین که به معنای ایجاد چیزی بی هیچ پیشینه و نوآوری است، آوردن اموری در دین است که برخلاف حکم خدا و پیامبر و آموزه های دینی است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص110)
این نوآوری ها برای این نیست تا مشکلات جامعه حل و فصل شود و راهکارهایی برای برونرفت جامعه ارایه گردد، بلکه از آن روست که دل اصحاب زر و زور به دست آید و توده ها مردم را به ظاهری پسندیده فریب دهند و در جهت منافع دولتمردان و ثروتمندان به کار گیرند.
لذا خداوند در آیات بسیاری عالمان بدعت گزار را تهدید می کند؛ زیرا این جماعت از نخبگان جامعه به سبب نفوذ بر دل های مردم، زمینه دگرگونی در دین و اهداف متعالی آن را سبب می شوند.
فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ. پس واى بر کسانى که کتاب [تحریفشدهاى] با دستهاى خود مىنویسند سپس مىگویند این از جانب خداست تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و واى بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست مىآورند (بقره79) و (آل عمران75)
1- دينسازى، جريانى خطرناك در طول تاريخ بوده است. «يَكْتُبُونَ الْكِتابَ ...»
2- بدعت، دين سازى، دين فروشى و استحمار مردم، از جمله خطراتى است كه از ناحيهى دانشمندان فاسد، جامعه را تهديد مىكند. «يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
3- مواظب قلمها، كتابها، مقالات زهرآلود، تحريفگر و بدعتگزار باشيد و به هر عالمى اعتماد نكنيد. «يَكْتُبُونَ ... يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
4- مردم به صورت فطرى علاقمند به مذهب هستند، لذا بسيارى از شيّادان، سخنان خود را به نام دين و مذهب به مردم تحويل مىدهند. «يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
5- يكى از انگيزههاى بدعت و افترا، رسيدن به دنياست. «ثَمَناً قَلِيلًا»
6- از بدترين درآمدها، درآمدِ دينفروشى است. «وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»
7- شديدترين عذابها متوجّه كسانى است كه به تفكّر و اعتقاد مردم خيانت مىكنند. تكرار كلمه «ويل ... ويل ... ويل» 3 مورد وای... وای... وای...
8- هر انحرافى كه در طول تاريخ در اثر بدعتى بوجود آيد، گناهش به گردن بدعتگزار است. «يَكْسِبُونَ» دلالت بر استمرار دارد.
در بدعت ها همواره بخش هائی مورد توجه قرار می گیرد که منافع طبقه یا قشری را تهدید می کند. از این رو بدعت ها زمینه را برای گسترش فساد و ستم فراهم می آورد و زمینه انباشت ثروت، خیانت در امانت، نقض تعهدات اجتماعی و مانند آن می شود (همان) و در نهایت جامعه و مردمان آن را از مسیر اصلی گمراه می سازد. قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَ مَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ کسانى که از روى بىخردى و نادانى فرزندان خود را کشتهاند و آنچه را خدا روزیشان کرده بود از راه افترا به خدا حرام شمردهاند سخت زیان کردند آنان به راستى گمراه شده و هدایت نیافتهاند (انعام140و 144) خداوند ریشه بسیاری از بدعت هایی که از سوی عالمان گذشته شده را هواپرستی (انعام119و 148).
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ و هوسهاى کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانى که به آخرت ایمان نمىآورند و [معبودان دروغین را] با پروردگارشان همتا قرار مىدهند پیروى مکن ( انعام150) کسب درآمد و ثروت بر می شمارد.
1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعتهاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا
2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ»
3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)
4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوسهاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ....
5- انسانهاى با ايمان نبايد از سنّتهاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
6- مشركان، خداوند را خالق مىدانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
عالمان با سوءاستفاده از علم و نفوذ اجتماعی خود، مهندسی فرهنگی جامعه را به گونه ای سامان می دهند که نیازهای زودگذر دنیوی ایشان برآورده شود و اصحاب قدرت و ثروت خشنود شوند.
از این رو حقایق را کتمان و آن را دگرگونه جلوه می دهند و باطل را حق می نمایانند و مردم را به گمراهی دعوت می کنند.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یَشْتَرُونَ الضَّلاَلَةَ وَ یُرِیدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِیلَ آیا به کسانى که بهرهاى از کتاب یافتهاند ننگریستى گمراهى را مىخرند و مىخواهند شما [نیز] گمراه شوید (نساء44 ) (و آل عمران71)آنان برخلاف مسئولیت و وظیفه خود، به کتمان حقایق می پردازند و با نوآوری ها و بدعت های نادرست در دین، مردم را به سوی گمراهی و ضلالت و فساد رهنمون می سازند و آلت و ابزار دست قدرتمندان و ثروتمندان قرار می دهند.
وَ لاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود مىدانید کتمان نکنید (بقره 42) و 57، 77، 146)
يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ اى اهل كتاب! چرا حقّ را به باطل مشتبه مىسازيد و (يا) حقّ را كتمان مىكنيد، در حالى كه خود (به حقّانيت آن) آگاهيد. (آل عمران 71) و 78)
- مشتبه كردن و كتمان حق، دو اهرم نيرومند دشمن براى ايجاد انحراف در بين مؤمنان است. در دو آيهى قبل فرمود: «يُضِلُّونَكُمْ ...» در اين آيه مىفرمايد: «تَلْبِسُونَ، تَكْتُمُونَ»
- كتمان حقّ، حرام و اظهار آن واجب است. «تَكْتُمُونَ الْحَقَّ ...»
كلمه «لُبْس» به معناى پوشاندن و «لَبْس» به معناى شكّ و ترديد است.
امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مىپوشانند و شناخت صحيح را از مردم مىگيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفتهاند و اين بزرگترين ظلم است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مىشوند و آن را ترك مىكنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مىشود.
لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينهى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود.
1- نه حقّ را با باطل مخلوط كنيم و آن را تغيير دهيم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازيم. «لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ، لا تَكتُموا الحَقّ»
2- وجدان و فطرت، بهترين گواه بر حقّ پوشى انسان است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
سامری گری فرهنگی
سامری در آموزه های قرآنی، نمونه ای از عالمان برجسته ای است که در مسیر بدعت ها گام برمی دارد و جامعه ای را به تباهی می کشاند. وی که از عالمان دارای کرامت بوده، از کرامت و قدرت معنوی خود برای تغییر فرهنگی جامعه سوء استفاده می کند.
قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِیُّ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَ کَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی [موسى] گفت اى سامرى منظور تو چه بود گفت به چیزى که [دیگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکارى کرد (طه95و 96)
در كتاب «احتجاج طبرسى» آمده است كه وقتى حضرت على عليه السلام بصره را فتح كرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در ميان مردم به حسن بصرى افتاد كه چيزى را يادداشت مىكرد.
امام عليه السلام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مىكنى؟ عرض كرد سخنان شما را مىنويسم تا براى ديگران بازگو نمايم.
امام عليه السلام فرمودند: آگاه باشيد كه هر قوم و جمعيّتى يك سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى اين امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مىگيرى و با هواى نفس و تفسير به رأى خودت، مكتب تازهاى مىسازى و مردم را به آن فرا مىخوانى.
بر طبق تفاسير الميزان، فرقان و نمونه، مراد سامرى از «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» آن است كه من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها كرده و گوساله را ساختم و قهراً جملهى «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا» يعنى به طرحى براى انجام اين كار پى بردم كه ديگران از آن غافل بودند و اين معنا با حديث فوق مناسبتر است.
1- براى برطرف كردن انحراف، ابتدا بايد ريشهى انحراف را بررسى كرد. «فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ»
2- با منحرفان و مفسدان فرهنگى بايد برخورد كرد. «فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ»
جامعه یهودی که از فشار مضاعف و سخت فرعون رهایی یافته بود نیازمند مدیریت و مهندسی فرهنگی بود. آنان به مدت چند سده در مصر زندگی کرده بودند و فرهنگ بت پرستی مصر بر ایشان تاثیرات شگرفی به جا گذاشته بود. از این رو، لازم بود تا این قوم از مصر خارج شود و در جایی دیگر آموزش و پرورش یابد و ملتی برگزیده و الهی شود.حضرت موسی(ع) نیازمند برنامه ای کامل بود تا ملتی را براساس آن بسازد و تربیت کند، از این رو به کوه طور می رود تا برنامه جامع را از خداوند دریافت کند.
در زمانی که آن حضرت(ع) در کوه طور بود، سامری از فقدان برنامه و رهبری استفاده می کند و به مهندسی فرهنگی می پردازد. هرچند که هارون نبی(ع) در زمان عدم حضور موسی(ع) به عنوان خلیفه حضور داشت، ولی از موقعیت اجتماعی هم چون حضرت موسی(ع) برخوردار نبود.
همین مسئله موجب می شود تا سامری با توجه به ضعف نفوذ اجتماعی جانشین رهبری و فقدان برنامه رسمی فرهنگی و درخواست های مکرر مردم برای ارایه برنامه استفاده کند و با کنار زدن جانشین، مدیریت جامعه را در اختیار گیرد.از آن جایی که قوم موسی(ع) خواهان برنامه جامع فرهنگی بودند، سامری از فقدان برنامه بهره برداری می کند و می کوشد تا با دروغی، نیاز حقیقی را به پاسخی دروغین برآورده سازد
البته این قوم بارها از حضرت موسی(ع) خدایی را خواسته بودند که قابل رویت باشد و بتوانند در برابر آن تعظیم کنند. خداوند در آیه 138 اعراف گزارش می کند که قوم یهود همین که از سرزمین مصر بیرون آمدند، برای این که هویت مشخص و جامعه ای با هویت جداگانه داشته باشند، خواهان خدایی خاص برای خود می شوند.
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم تا به قومى رسیدند که بر [پرستش] بتهاى خویش همت مىگماشتند گفتند اى موسى همان گونه که براى آنان خدایانى است براى ما [نیز] خدایى قرار ده
گفت راستى شما نادانى مىکنید. این درخواست بت به عنوان خدا، هرچند که برای هویت یابی مستقل ارایه می شود، ولی بیانگر این نکته است که هنوز فرهنگ مصری و بت پرستی در ایشان باقی و برقرار است و خداوند یکتا و یگانه غیرمجسم را نمی پسندند.
خطر سهل انگاری در مهندسی فرهنگی
درخواست های این چنینی، موجب می شود تا در زمان فقدان رهبری و برنامه فرهنگی مشخص، سامری از علم و دانش خویش برای افزایش نفوذ اجتماعی بهره گیرد و به مهندسی فرهنگی قوم بپردازد.
این بدان معناست که اگر رهبران جامعه اقدام به مهندسی کامل و جامع فرهنگی نکنند و کار را با امروز و فردا کردن به تاخیر اندازند، دیگران به کنترل و مهندسی فرهنگی جامعه می پردازند و جامعه را به سمت و سوی اهداف خویش سوق می دهند.این که خداوند در هنگام رفتن موسی(ع) به سوی کوه طور او را مورد مواخذه و بازخواست قرار می دهد و می فرماید: «ای موسی! چه چیز موجب شد تو جلوتر از قومت به وعده گاه بشتابی. گفت: اینک آنها پشت سر منند و من به حضورت شتافتم (ای پروردگار من) تا خشنود شوی.
فرمود: ما از پس تو قومت را امتحان کردیم و سامری آنها را گمراه کرد. قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى ..... گفت اینان در پى منند و من اى پروردگارم به سویتشتافتم تا خشنود شوى فرمود در حقیقت ما قوم تو را پس از [عزیمت] تو آزمودیم و سامرى آنها را گمراه ساخت پس موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود برگشت [و] گفت
اى قوم من آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد آیا این مدت بر شما طولانى مىنمود یا خواستید خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید (طه84 تا 86) اگر حضرت موسی(ع) درنگ می کرد و پیش از موعد به میقات نمی رفت بلکه با قوم خویش به میعاد و میقات می رفت، شاید شرایط برای تاثیرگذاری سامری و مهندسی فرهنگی و کنترل جامعه به دست نمی آمد.
این در حالی است که عجله حضرت موسی(ع) موجب شد تا سامری بتواند به اهداف شوم خویش برسد و نفوذ اجتماعی خود را برای مهندسی فرهنگی و تغییر رهبری به کار گیرد. هارون(ع) در پاسخ اعتراض برادر می فرماید: ای پسر مادرم! این قوم مرا زبون یافتند.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَى الألْوَاحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَ لاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
و چون موسى خشمناک و اندوهگین به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشینى براى من بودید آیا بر فرمان پروردگارتان پیشى گرفتید و الواح را افکند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید [هارون] گفت اى فرزند مادرم این قوم مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمنشاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده (اعراف150)
پس از مخالفتهايى كه با حضرت على عليه السلام صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سيره و الگوى من انبيا هستند ... امّا الگوى من از برادرم هارون اين است كه هارون به برادرش فرمود: «ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»، حال اگر بگوييد او را به استضعاف نكشيدند و خوار نكردند و براى قتل او هيچ اقدامى نكردند، منكر قرآن شدهايد و اگر همان باشد و شما آن را پذيرفتيد، پس هارون معذور بوده و سكوتش لازم بوده است.
چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز به آن حضرت فرمودند: يا علىّ ... فانّك منّى بمنزلة هارون من موسى و لك بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و كادوا يقتلونه. پس تو نيز در برابر دشمنى قريش صبر پيشه كن.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: حضرت موسى براى نشان دادن نهايت ناراحتى خود، هنگامى كه به ميان مردم رسيد، آن رفتار توبيخ آميز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسى در كوه طور گوسالهپرستى قومش را خبر داده بود.
امام صادق عليه السلام فرمود: هارون با آن همه اذيّت و آزارى كه از قومش ديد، باز در ميان آنان ماند، زيرا اگر آنان را ترك مىكرد و به سوى موسى مىرفت، قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مىشد. «اذا فارقهم ينزّل بهم العذاب».
1- در برابر انحرافهاى فكرى، بايد غيرت دينى نشان داد. «غَضْبانَ أَسِفاً» (مانند برخورد امام خمينى قدس سره با توطئهى آيات شيطانى سلمان رشدى مرتد)
2- حتّى غضب اولياى خدا، از روى تأسّف بر حال مردم است. «غَضْبانَ أَسِفاً»
3- از آفات هر انقلاب و حركت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مىباشد. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي» (پس رهبر بايد آن را پيشبينى كرده و پيشگيرى كند.)
4- در جامعهى فاسد و منحرف، گاهى تلاش انبيا هم بىنتيجه مىماند. «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي»
5- نبايد بر امر و فرمان الهى پيشى گرفت. «أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ»
6- تأخير موسى و تمديد مدّت حضور در كوه طور، فرمان الهى بود، نه خواستِ موسى و البتّه جنبهى تربيتى داشت. «أَمْرَ رَبِّكُمْ»
7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را بايد رها كرد. «أَلْقَى الْأَلْواحَ» هنگامى كه موسى ديد مردم مشرك شده ودست از اصل خداپرستى برداشتهاند، الواح تورات را كه يك سرى دستورات و قوانين الهى بود، به كنارى گذارد و پيگير اصل مهمتر شد.
8- براى ايجاد شوك در جامعه منحرف، بايد حركت توبيخى چشمگير و به ياد ماندنى كرد. «أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ»
چنانكه در نهجالبلاغه مىخوانيم: حضرت على عليه السلام براى ايجاد تحرّك در شنوندگان بىتفاوت، گاهى سيلى به صورت مبارك خود مىزد. «ثمّ ضرب على لحيته الكريمة»
9- به خاطر مقام و موقعيّت و خويشاوندى، از لغزش ديگران چشمپوشى نكنيم.
«أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» گاهى توبيخ به موقع نزديكان و در ميان جمع، براى نشان دادن اهميّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بيگانگان است.
«أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» چنانكه خداوند پيامبرش را چنين مورد خطاب قرار داده است.
«لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» در حالى كه هدف، هشدار به ديگران است.
10- در برابر فرد عصبانى بايد برخوردى عاطفى داشت. «ابْنَ أُمَّ» (با اين كه موسى و هارون عليهما السلام از يك پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب كرد.)
11- مستضعفان ديروز كه به دست موسى از فرعون نجات يافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شدهاند. «اسْتَضْعَفُونِي»
12- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولىنعمت خود را تهديد به قتل مىكند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»
13- همهى اصحاب انبيا عادل نبودهاند، بعضى از آنها مرتد هم شدهاند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» چنانكه بعضى گوسالهپرست شدند.
14- هنگام توبيخ دوستان، بايد مواظب بود كه دشمن از آن سوء استفاده نكند.
«فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ»
15- سكوت و بىتفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را همسنگ ظالم قرارمىدهد. «لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» هارون سكوت را ظلم مىدانست، لذا فرمود: من سكوت نكردم، بلكه مرا مجبور به سكوت و تهديد به قتل كردند.
بنابراین، اگر رهبران جامعه ای، برنامه فرهنگی نداشته و به درستی فرهنگ جامعه را مهندسی نکنند، دیگران برای دست یابی به اهداف خاص گام به جلو می گذارند
و مدیریت فرهنگی و در نهایت کنترل جامعه و رهبری آن را در دست می گیرند؛ زیرا هیچ شکی نیست که قدرت و مدیریت جامعه در دست کسی است که مدیریت فرهنگی را در اختیار دارد. در جهان امروز، رسانه ها، همان نقش گوساله زرین سامری را بازی می کنند که دارای قدرت مسحورکنندگی هستند. از گوساله سامری صدایی بر می آمد که مردم را شگفت زده و به خود جلب و جذب می کرد.
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ و (به خاطر آور) لوط را (كه براى هدايت مردم فرستاديم) آنگاه كه به قوم خود گفت: آيا آن كار زشت را انجام مىدهيد كه هيچ يك از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ همانا شما به جاى زنان، براى شهوت سراغ مردان مىرويد، بلكه شما قومى اسرافكاريد. (اعراف148) حضرت لوط، فاميل حضرت ابراهيم و تنها مردى بود كه به او ايمان آورد و با او هجرت كرد فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ حضرت ابراهيم او را به منطقهاى كه در آن گناه و فحشا رواج داشت فرستاد. لذا بخش مهم كار حضرت لوط، مبارزه با فحشا و منكرات جنسى بود، كه بيشترين مشكل جامعه بود.
قوم حضرت لوط، با مهمانان خود عمل زشت لواط را انجام مىدادند تا مردم از مهمان شدن بترسند. به گفتهى قرآن، حضرت لوط عليه السلام ازدواج با دختران خود را به آنان پيشنهاد كرد؛ امّا آنان نپذيرفتند. ازدواج، داراى خصوصيّات و آثارى است كه در لواط و زنا وجود ندارد، از جمله:
1. مودّت و رحمت و انس. 2. تشكيل نظام خانواده.
3. فرزند و بقاى نسل. 4. همخوانى با فطرت و انسانيّت.
متأسفانه امروزه نيز دنياى غرب، عمل زشت همجنسبازى را رسمى و در بعضى كشورها به آن جنبهى قانونى داده است. قوم لوط، علاوه بر لواط، اهل قمار، هرزهگويى، توهين، مزاحمت براى عابرين و كشف عورت در انظار عمومى بودند.
امام صادق عليه السلام در فلسفهى تحريم لواط فرمودند: لواط، علاقهى خانوادگى ميان زن و شوهر را كم، نسل و فرزند را منقطع و آميزش جنسى طبيعى را از بين مىبرد و فسادهاى بسيار زيادى را بدنبال دارد. در اسلام، كيفر همجنسبازى و لواط (چه فاعل چه مفعول)، اعدام است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: لعنت خدا بر مردانى كه خود را مانند زنان ساخته و در معرض مردان هوسباز قرار مىدهند. امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: هنگام همجنسگرايى، عرش خدا به لرزه مىآيد و عامل اين كار در قيامت به صورت ناپاك محشور مىشود و مورد غضب خداوند قرار گرفته و جايگاهش دوزخ است.
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنَا وَلَکِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلْقَى السَّامِرِیُّ .....(طه 87) گفتند ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولى از زینتآلات قوم بارهایى سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامرى [هم زینت آلاتش را] همین گونه بینداخت پس براى آنان پیکر گوسالهاى که صدایى داشت بیرون آورد و [او و پیروانش] گفتند این خداى شما و خداى موسى است و [پیمان خدا را] فراموش کرد مگر نمىبینند که [گوساله] پاسخ سخن آنان را نمىدهد و به حالشان سود و زیانى ندارد ....(طه87 تا 96) گناهكاران براى فرار از مجازات، به بهانههايى چون اجبار و اكراه و فشار خارجى پناه مىبرند - مال حرام، خرج كار حرام مىشود. «مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ» (زيور آلاتى كه فرعونيان از راه ظلم بدست آورده بودند و به ارث به بنىاسرائيل رسيده بود، سرانجام خرج ساخت بت وگوساله شد.) - چه بسا جلوهها، زيورها و اموال دنيا كه براى انسان وزر و وبال است. «أَوْزاراً»
هالیوود سامری دیگر چگونه تیشه به ریشه خانواده می زند؟
در شروع قرن بیستم میلادی صنعت سینمای هالیوود شکل گرفت و به مرور استودیوها شروع به کار کردند که این امر به شدت سینمای جهان را تحت تاثیر خود قرار داد چون نه تنها ایالات متحده بازار فیلم خانگی خود را داشت بلکه این سینما، کشورهای دیگر را نیز با محصولات خود تغذیه میکرد، همین مسئله باعث شد تا فیلمسازان آمریکایی نسبت به ساخت فیلمهایی در رابطه با خانواده خیلی حساس شوند.
البته هالیوود در کنار مضامین بشری و خانوادگی، بسته به افکار به خصوص مدیران استودیوها و کمپانیهای بزرگ خانوادگی، به دیگر موضوعات نیز علاقه نشان میداد.
ادیسون، مخترع برق و موسس اولین استودیوی فیلمسازی جهان: من درباره استفاده از سینما رویاهای درخشان بسیاری داشتم و میخواستم بدانم که آیا میشود از طریق سینما هر آنچه را که لازم است جهانیان بدانند به آنها آموزش داد؟ یک یادگیری درخشان و هدایت شده.
ولی زمانی که سینما تبدیل به ابزار سرگرمی و تبلیغاتی شد من به این بازی پایان دادم چون رویاهای من در این زمینه به حقیقت نپیوست.
در اواسط قرن بیستم، هالیوود تلاش کرد تا مشکلات مالی اش را از راه رسیدن به سودهای کلان بوسیله ساخت فیلمهای عظیم رزمی و پرفروش حل کند تا از این طریق نه تنها به سودهای کلان دست یابد بلکه بتواند تسهیلات خود را گسترش دهد
«اریک هود» در کتاب خود تحت عنوان تاریخ سینما مینویسد: هالیوود پس از جنگ جهانی دوم نه تنها در انعکاس انتقادات افکار عمومی موفق نبود، بلکه این صنعت سینمایی باعث تغییر ادراکهای درستی که در رابطه با سبک زندگی خانواده ها وجود داشت، شد،
قهرمانان جاه طلب سینمای هالیود به خانواده بالاخص به مادرانشان به عنوان افراد دردسرساز مینگریستند و سناریستهای آنها میخواستند که این افراد را همواره به عنوان نماینده ای از طیف وسیعی از جامعه نشان دهند. فیلمهای هالیوودی در اواسط قرن بیستم پر از صحنه هایی در ارتباط با سبک زندگی خانواده بود ولی همه آنها در یک مورد مشترک بودند و آن این بود که همه این فیلمها تصویرگر درگیری های موجود میان اعضاء خانواده بودند؛
از درگیری لفظی گرفته تا فیزیکی، حتی روی میز غذا، در این فیلمها والدین دیگر نه تنها کنترلی بر فرزندان خود ندارند بلکه خودشان نیز به یکدیگر خیانت میکنند، مرتکب جنایت و اعمالی غیراخلاقی میشوند.
با نزدیک شدن به قرن 21 ، انقلابی عظیم در خانواده های غربی نیز به وجود آمد، تغییراتی اساسی در شکل ساختاری و ارزشهای نهاد خانواده به وجود آمد، وفاداری زوجها به یکدیگر به شدت کاهش یافت، به عبارت دیگر نقش سنتی زن و مرد در چهارچوب خانواده به شدت دستخوش تغییر شد، زنان در خارج از خانه مشغول به کار شدند و اقتدار اقتصادیشان افزایش یافت.
گسترش افکار فمینیستی، قانونی شدن ازدواج همجنس بازها در برخی کشورهای غربی همگی از جمله عوامل مهمی بود که مفهوم کلی خانواده در این کشورها را تغییر داد.
بسیاری از افراطگراها بر این عقیده بودند که خانواده نهادی است که در آنجا حقوق فردی بالاخص حقوق زنان به عنوان مادر و همسر مورد تجاوز قرار میگیرد.
این طرز فکرها، سینمای غرب را نیز به شدت تحت تاثیر قرارداد، آنچنان که فیلمسازان این سینما آثار زیادی در چهارچوب چنین نوع تفکری ساختند که همگی زنان را به سمتی ترغیب میکرد که خود را از این همه بی عدالتی نجات دهند و برای رسیدن به حقوق مساوی درکنار مردان و یا حتی بیش از آن از هیچ تلاشی فرونگذارند، حتی نادیده گرفتن احساسات مادرانه شان.
فیلم «سکوت بره ها» ساخته «جاناتان دم» در سال 1991 از این دست فیلمهاست. در این فیلم بطور آشکار درباره این مسئله بحث میشود که زنان برای رسیدن به حقوق خود باید نقش خود در خانواده را فراموش کنند.
چنین فیلمهایی به زنان می آموزد که چگونه مستقل باشند و برای اینکار باید تمامی خاطرات و احساسات خود در رابطه با خانواده را به دست فراموشی بسپارند.
از دید چنین سینمایی، دستیابی به یک زندگی موفق مستلزم جدایی از هرگونه تفکرات احساسی و زیربار مسئولیت خانواده نرفتن است.
نتیجه چنین دیدگاه غیرمسئولانه ای بنیان خانواده را بیش از پیش تضعیف کرده و باعث ترویج طلاق، خشونت و بی قیدی در مسائل اخلاقی و جنسی شده است.
در میان افراد جامعه بیشتر از همه؛ نوجوانان، افراد افسرده، بزرگسالان روان پریش و ناسالم به آسانی تحت تاثیر روایت هالیوود از زندگی میشوند. این گونه فیلمها مردم را در برابر برهنگی، اعمال غیراخلاقی، خشونت، خونریزی، قتل و مرگ واکسینه میکند.
آنها نمیدانند که مصرف مواد، قتل و خونریزی، جنایت و در نهایت مرگ شاید در فیلمهای هالیوودی با فرصتی دوباره همراه باشد ولی احتمالا پرده آخر زندگی واقعی خواهد بود.
شاید نتوان منکر برخی آثار خانوادگی قابل ستایشی که در سینمای هالیوود ساخته میشود، شد ولی اول آنکه برای سینمایی که محل ساخت سالانه 800 - 700 فیلم سینمایی است، ساخت سالانه چند اثر خانوادگی قابل قبول چندان جای تعجب نباشد.
جنگ نرم از منظر قرآن
چیستی جنگ نرم؟ جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعه پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد، ... جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
در تعریف قدرت نرم گفتهاند: توان تاثیرگذاری و نفوذ در دیگران بدون استفاده از روشهای تهدید، تطمیع و یا فشار و زور. «ژوزف نای» دانشمند آمریکایی و مبتکر نظریه قدرت نرم بدین باور است که در عصر کنونی باید چهره سخت قدرت را کنار نهاد و در عوض، ابزار قدرت نرم را به کار گرفت، و باید با اعمال قدرت نرم، کاری کرد که جامعه هدف همان چیزی را بخواهد که ما میخواهیم
به بیان روشنتر، طرف مقابل باید به گونهای متقاعد شود که به میل و خواست خود و با خشنودی تمام، تن به هدف مورد نظر ما بدهد و در نهایت اظهار رضایت بیشتری هم بکند (جنگ نرم- داود رنجبران)بنابراین ماهیت جنگ نرم بسیار پیچیده و به قدرت نرم هر شخص یا واحد سیاسی مربوط میشود، از این رو ویژگیهای گوناگونی دارد
که طرفین درگیر در جنگ میتوانند برای تاثیرگذاری و نفوذ بر اراده طرف مقابل از آنها بهره گیرند.
خواسته دشمن در مبارزه در جنگ روانی دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند؛ به سراغ ایمان ها، معرفت ها، عزم ها، پایه ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ این ها می آید که این ها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. چرا که در طول تاریخ، همین اعتقادات پاک و الهی ملت ها بوده .
ابعاد جنگ نرم از منظر قرآن : یکی از شیوه های جنگی، جنگ نرم است که جنگ روانی شاخه ای از آن به شمار می آید. در جنگ نرم، به جای ابزارهای جنگی متعارف چون توپ و تانک، از ابزارهای فرهنگی تاثیرگذار بر فکر و اندیشه و عواطف و احساسات انسانی بهره گرفته می شود. با نگاهی به جریان شناسی جنگ نرم می توان گفت که این شیوه جنگی، از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و همواره از سوی انسان ها در جنگ ها به عنوان یک ساز و کار موثر مورد توجه بوده. تنها تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیر گذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.
براساس این فرضیه می توان به سراغ آموزه های قرآنی رفت و تحلیل قرآن را از جنگ نرم و مسایل و مباحث مربوط به آن را استخراج کرد. جنگ نرم و حدود و مرزهای آندشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحاد مردم تردید، بدبینی، و اختلاف ایجاد کند. آموزه های قرآنی به جنگ نرم در حوزه دشمن شناسی و مقابله با دشمن، توجه داشته و از دو زاویه و دید مختلف نگریسته است.
به این معنا که اگر دشمن برخی از ساز و کارهای جنگ روانی را در جنگ نرم به کار می گیرد، جامعه اسلامی نیز در دفاع و مقابله با دشمن می بایست از همه امکانات بهره گیرد و در جنگ نرم، به حکم مقابله به مثل فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ عمل نماید (بقره۱۹۴)البته در این آیه و آیات دیگر بر این مهم توجه و تاکید شده که مومنان به حکم تقوای الهی، از هرگونه رفتارهای ضد اخلاقی و عقلانی که هنجارها و ارزش های اساسی بشریت را تضعیف میکند و یا از میان برمیدارد باید پرهیز کنند.
بنابراین خطوط قرمزها و محدودیت هایی را برای این مقابله به مثل در همه حوزه ها از جمله جنگ نرم معین کرده که مومنان نمی توانند از آن مرزها گذر کنند و همانند دشمنان خدا و دین، عمل نمایند؛ به عنوان نمونه قتل و غارت بی گناهان و زنان و کودکان در فرهنگ ضدبشری دشمنان اسلام صورت میگیرد ولی مومنان مجاز نیستند این گونه رفتار کنند.
در جنگ نرم نیز دشمنان به شیوه های زشت و ناپاکی رو می آورند که حریم های انسانی و نیز قداست و کرامت بشری را میشکند و به تهمت و افتراهای ناموسی و همانند آن رو می آورند، در حالیکه مومنان براساس آموزه های اسلامی و محوریت تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی نمیتواند در جنگ نرم از آن ها بهره گیرند.
ویژگیهای جنگ نرم
1. هویتزدایی و ایجاد هویت جدید جنگ نرم، در پی تغییر قالبهای ماهوی باورها، ارزشها و رفتارهای جامعه هدف، و ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی آن است، تا ماهیت بومی و ملی اولیه آنها را بزداید و مدلهای جدید هویتی را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جایگزین نماید.
در واقع طرفین جنگ نرم در این راستا به دنبال زدودن هویت متضاد و ناهمخوان طرف مقابل و ایجاد و جایگزینی هویت جدید و مورد نظر خود به طرف مقابل میباشند 2. تدریجی، آرام و نامحسوس جنگ نرم، آرام، تدریجی، خزنده، زیرسطحی، نامحسوس و رمزآلود است. این جنگ آنچنان مرموز، پیچیده و پوشیده است که بسیاری از مردم حتی خواص و نخبگان جامعه آن را تشخیص نمیدهند . 3. تصویرسازی و صورتگری با استفاده از نمادهاطرفین متخاصم در جنگ نرم، با استفاده از نمادها، تصویری مطلوب و جذاب از خود ارائه میکنند و تلاش دارند حریف خود را مأیوس، شکستخورده و ضعیف به تصویر بکشند . 4. ماندگاری و پایایی آثار در جنگ نرم، آثار، پیامدها و نتایج، ماندگار و پایا است و به راحتی بازگشتپذیر نیست . 5. ایجاد جاذبه و استخدام عناصر دشمن طرفین متخاصم در جنگ نرم، با ایجاد جاذبه کاذب و شیرین، چنان عمل میکنند که نیروهای درون جامعه هدف، خواسته یا ناخواسته، در استخدام کارگزاران اصلی جنگ نرم درآمده و از این طریق بتوانند، شدت بیشتری به تاثیرگذاری خود برطرف مقابل، ببخشند . 6. تحریک افکار و عواطف مهندسان جنگ نرم میکوشند با نمادسازی، اسطورهآفرینی و خلق ارزشهای نو و جدید، در افکار و باور کشور هدف نفوذ کنند و با تحریک عواطف و احساسات، بسترهایی را برای خلق بحران فراهم میآورند، که برخی از اهم این بسترها عبارتند از داشتن تنوع روشی افزایش آسیبها و تقویت ضعفهابحران آفرینیهای مکرر تردیدافزایی و بدبین کردن استفاده از فضای مجازی و به روز بودن تحمیل فریبنده رفتارادامه در سایت جدید
+ نوشته شده در ساعت 23 توسط زارع پور (تهیه و تلخیص)
|