آشنایی با قرآن1.سیمای قرآن. تعداد و ترتیب سوره انزال تنزیل محکم و......
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
مقدمهی مؤلّف و شرح خطبه امیرالمؤمنین درباره قرآن
سخنان شگفت از پیامبر امی یکی از دلایلی که باعث شد عده ای زیادی از مردمان بر پیامبر ایمان بیاورند، این بود که پیامبر ما با اینکه بیسواد بودند چطور میتوانستند چنان حرفهای عجیبی بزنند؟ چطور یک مرد چوپان، میتواند مردم را از گذشته و آینده و حال آگاه سازد، حال آنکه تا کنون دارای هیچ گونه سوادی و علمی نبوده؟ چطور این چنین شخصی میتواند این گونه سخنانی بر زبان جاری سازد، مردم را پند و اندرز دهد، از سایر پیامبران بگوید، شرح اقوامی که در گذشته دچار عذاب و یا نعمت الهی گشته اند را بدهد، از روز رستاخیز سخن بگوید و .....؟
این خود یک معجزه بود، معجزه ای بس بزرگ و جاوید به طوریکه تمام پیامبران تا مدتی زیستند و برای اثبات حرفهای خود معجزه ای آوردند و پس از درگذشت آنان معجزاتشان نیز به همراه آنان میرفت ولی پیامبر گرامی اسلام معجزه ای جاوید برای ما و جهانیان به ارمغان آورد که تا قیامت و بعد از آن نیز جاوید خواهد ماند.
قرآن و فصاحت و بلاغت
قرآن همچون دیگر کلامها از کلمات تشکیل شده است. هندسه کلمات قرآن به گونهای است که نه میتوان کلمات آنرا با کلمات دیگر جایگزین نمود و نه میتوان نظیر عبارات و جملات بیبدیل قرآنی، جملهای آورد. اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه؛ یعنی نه پیش از آن کسی بدین سبک سخن گفته و نه پس از آن کسی را یارای رقابت و مبارزه با قرآن است. قرآن، کلام فصاحت است، اما فصاحتی بالاتر از فصاحتهای فنی که علوم بلاغت از آن سخن میراند
قرآن، آهنگی متناسب با عوالم معنوی دارد. آهنگی که نه در چارچوب نثر میآید و نه همگونی و هماهنگی با شعر دارد. از امور شگفت دیگر آنکه پس از تأمل در سیاق قرآن، از یک نظر تصور میشود که الفاظ آن در ساختار و ترتیب تابع معانیاند و از نظر دیگر چنین مینماید که در آن، معانی پیرو الفاظ اند و همواره این تبدل رأی و کشمکش نظر وجود دارد. با دقت نظر در الفاظ و معانی قرآن، فکر بر یک جهت مستقر نمی شود و معلوم نخواهد شد که تمایل کدامیک بیشتر است.
از دیگر نکات حیرتآور اینکه، کلام خود پیامبر که قرآن بر زبان او جاری شده بروشنی با قرآن متفاوت است. سخنان آن حضرت از خطبه و دعا و حدیث، هیچکدام رنگ و بوی قرآن را ندارد؛ همچنین سخنان حضرت علی، که آینه تمام نمای فصاحت و بلاغت است برای مثال علی علیه السلام در ضمن خطبههای فصیح خود، هر جا آیهای از قرآن میآورد، آن آیه کاملاً متمایز است و لذا تحدی قرآن و دعوت برهانی آن همچنان و برای همیشه پابرجاست. استعمارگران آمریکا و انگلیس و گردانندگان بازی سیاست جهان، قرنهاست که برای زیر سلطه درآوردن کشورهای اسلامی و غارت ثروت آنان و تضعیف عظمت اسلام، به طور آشکار و نهان با قرآن مبارزه میکنند
مدعیان پیروی مسیحیت و کذابان کلیسا نشین، هر سال اموال گزافی را در تضعیف عقاید مسلمین و مبارزه با اسلام هزینه میکنند، اما هیچ کدام جرأت آن را در خود ندیدهاند که هیئتی از سخنوران جهان را تشکیل دهند و به فریاد همیشه برقرار تحدی قرآن پاسخ گویند وحتی یک سوره چون قرآن بیاورند.
الفاظ قرآن همچون دانههای یک تسبیحاند! قرآن مجموعهاى کامل از معارف، فضایل اخلاقى، قوانین اجتماعى، قصص، تاریخ، اخبار غیبى و ... است که طىّ 23 سال در حالات و شرایط و مکان هاى مختلف (مکه، مدینه، حضر، سفر، جنگ، صلح و. . .) نازل شده. ولیکن کوچکترین اختلاف و تناقض و فساد مضمون و سخافت بیان در آن یافت نمیشود و حسن اسلوب و سلاست و حلاوتى که در اول آن مشاهده میگردد؛ تا پایان آن حفظ گشته است
قرآن کریم از ابعاد و زوایای مختلف مانند وضع قوانین، طرح مسائل تاریخی، پیشگوییها و اخبار غیبی، علوم روز و مسائل ناشناختة علمی در عصر قرآن، معارف و طرح مسائل عقیدتی و... معجزه است.
جلوههایى از حقیقت قرآن از دیدگاه نهج البلاغه
قرآن، تنها کتاب آسمانى در اختیار انسان
امام على (علیه السلام) در بیش از بیست خطبه نهجالبلاغه به معرفى قرآن و جایگاه آن پرداخته است و گاه بیش از نصف خطبه به تبیین جایگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظیفه آنان در قبال این کتاب آسمانى اختصاص پیدا کرده است. امام علیهالسلام در خطبه 133 و کتاب الله بین اظهر کم ناطق لا یعیى لسانه قرآن در دسترس و جلوى روى شماست.
بر خلاف کتب آسمانى ادیان دیگر از قبیل کتاب حضرت موسى و حضرت عیسى علیهماالسلام، قرآن در اختیار شماست. امم گذشته و بخصوص در بین یهود بنى اسرائیل کتاب مقدس در اختیار عموم مردم نبوده؛ بلکه تنها نسخههاى محدودى از تورات در نزد علماى یهود موجود بوده و براى عموم امکان مراجعه به تورات وجود نداشته.
درباره کتاب آسمانى حضرت عیسى وضع از این هم نگران کنندهتر بوده و هست؛ زیرا آنچه امروز به نام انجیل در میان مسیحیان شناخته مىشود کتابى نیست که بر حضرت عیسى مسیح نازل شده؛ بلکه مطالبى است که به دست افرادى گردآورى و به نام اناجیل اربعه معروف شده است. بنابراین امم پیشین از دسترسى به کتب آسمانى محروم ماندند. اما وضعیت در مورد قرآن متفاوت است. کیفیت نزول قرآن و قرائت و تعلیم آن از جانب پیامبر صلى الله علیه و آله به گونهاى بود که مردم مىتوانستند آن را فرا بگیرند و آیاتش را حفظ کنند و قرآن به طور کامل در دسترسشان باشد
از دیگر ویژگىهاى مهم این کتاب آسمانى آن است که خداوند متعال بر امت اسلام منت نهاده و خود، حفظ قرآن کریم را از هر گونه تهدیدى به عهده گرفته انا نحن نزل الذکر و انا له لحافظون . بعلاوه پیامبر اکرم به قدرى به فراگیرى مسلمانان و حفظ آیات الهى اهتمام داشتند که در همان زمان رسول الله، عده زیادى از مسلمانان حافظ قرآن بودند و نسخههایى از آیاتى که جدید نازل مىشد در اختیار داشتند و به تدریج آنها را حفظ مىکردند و به هر حال از طریق تکثیر این نسخهها یا نقل سینه به سینه از حافظى به حافظ دیگر، قرآن در اختیار همگان قرار مىگرفت.
حضرت على علیهالسلام مىفرماید: کتاب الله بین اظهرکم؛ کتاب خدا در میان شماست، در دسترس شماست. ناطق لا یعیى لسانه. این کتاب گویاست و زبانش به کندى نمىگراید، از سخن گفتن خسته نمىشود و هرگز لکنت پیدا نمىکند، بنایى است که پایه هایش فرو نمىریزد و پیروزمندى است که یارانش شکست نمىخورند.
سخن گفتن قرآن
امام على علیهالسلام از سویى در مورد اوصاف قرآن در نهجالبلاغه مىفرمایند: این کتاب کتاب ناطق است؛ خودش سخن مىگوید؛ از سخن گفتن خسته نمىشود. سخن و مطلب خویش را به روشنى بیان مىکند و از دیگر سوى، مىفرمایند این قرآن، ناطق نیست؛ باید آن را به سخن درآورد و من هستم که این قرآن را براى شما تبیین مىکنم. و گاه در بعضى از تعابیر آمده است که قرآن صامت ناطق؛ قرآن ساکت است و در عین حال ناطق (نهجالبلاغه، خطبه 147)
و گویا براستى معناى این سخن چیست؟ به نظر مىرسد این تعبیر بیانگر دو نگاه متفاوت به این کتاب آسمانى است که در یک نگرش قرآن کتابى مقدس، ولى خاموش در گوشهاى نشسته است و با کسى سخن نمىگوید و کسى با او ارتباطى ندارد و از نگاهى دیگر کتابى است گویا که همه انسانها را مخاطب خویش قرار داده است و آنها را به پیروى از خود فرامى خواند و به پیروان خود نوید بهروزى و سعادت مىدهد.
بدیهى است قرآنى که تنها وصف آن تقدس باشد و بس، کلمات و جملات و آیاتى است منقوش بر صفحاتى از کاغذ که مسلمانها به آن احترام مىگذارند، آن را مىبوسند و آن را در بهترین جاى خانه خویش نگه مىدارند و گاه در مجالسى بدون توجه به حقیقت و معانیش آن را تلاوت مىکنند. اگر با این دید به قرآن بنگریم، قرآن کتاب صامتى است که با صوت محسوس سخن نمىگوید و کسى که چنین نگرشى به قرآن دارد هرگز سخنى از قرآن نخواهد شنید و قرآن کریم مشکلى از او حل نخواهد کرد.
بنابراین ما موظفیم به نگرش دوم روى بیاوریم؛ یعنى قرآن را کتاب زندگى بدانیم و با ایجاد روحیه تسلیم در برابر خداى متعال، خود را براى شنیدن سخنان قرآن کریم که تمامى آنها دستورات زندگى است آماده کنیم. در این صورت است که قرآن ناطق و گویاست؛ با انسانها سخن مىگوید و آنها را در تمام زمینهها راهنمایى مىکند. حضرت مىفرمایند قرآن صامت است و باید آن را به سخن درآورد و این من هستم که قرآن را براى شما تبیین مىکنم.
در عین حال چنین نیست که مضامین همه آیات آن براى انسانهاى عادى قابل فهم و دسترسى باشد و خود مردم بدون تفسیر و تبیین پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام و راسخین در علم بتوانند به مقاصد آیات نایل شوند. به عنوان مثال، تفصیل و تبیین جزئیات احکام در قرآن نیامده است، همچنین آیاتى از قرآن کریم مجمل است و نیاز به تبیین و توضیح دارد. بنابراین قرآن از بسیارى از جهات صامت است یعنى براى انسانهاى عادى، بدون تفسیر و تبیین کسى که با غیب ارتباط دارد و به علوم الهى آگاه است قابل استفاده نیست.
پیامبر و تبیین قرآن
یکى از وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به امت، تبیین آیات الهى است. قرآن کریم خطاب به پیامبر مىفرماید و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم نحل،44 ما قرآن را بر تو نازل کردیم و وظیفه توست که قرآن را مردم بخوانى و معارف آن را براى ایشان تبیین نمایى؛ معارف آنچنان عمیق است که براى انسانهاى عادى چندان قابل فهم نیست، بنابراین آیات قرآن تفسیرى خاص خود دارند که این تفسیر و تبیین و علوم آن نزد پیامبر و ائمه معصومین است آنها نیز معارف قرآن را در اختیار مسلمانها گذاشتند و پیام قرآن را به گوش مردم رسانیدند
پس قرآن به این اعتبار ناطق است و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام معارف قرآن را بیان فرمودند. لکن باید توجه داشت که قرآن سخن خویش را اعم از خوشایند مخاطب بیان مىکند، خواه موافق خواهش دل او، یا مخالف هواى نفس انسان باشد. و نیز شیاطین انس حق ندارند خواستههاى خود را بر قرآن تحمیل کنند و به اسم برداشت خود از قرآن، کلام خداوندى را به راى خود تفسیر کنند، .
بنابراین در این فراز از سخن، على علیهالسلام قرآن را چنین معرفى مىکند که، قرآن این کلام الهى در بین شماست و پیوسته با لسانى گویا و رسا انسانها را به فلاح و رستگارى فرا مىخواند و پیروانش را به سعادت و خوشبختى نوید مىدهد و از انجام رسالت خویش هرگز خسته نمىشود.
در خطبه 157 در وصف قرآن کریم چنین مىفرماید: ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه،الا ان فیه علم ما یاتى، و الحدیث عن الماضى،و دواء دائکم،و نظم ما بینکم هان، این قرآن است، پس از او بخواهید تا براى شما سخن بگوید در حالى که هرگز قرآن (بدون تبیین و تفسیر پیامبر و امام معصوم صلوات الله علیهم سخن نخواهد گفت. شما باید با معارف قرآن آشنا شوید و علوم قرآن را از آنها دریافت کنید. قرآن دریاى معارف و علوم الهى است که غواصى در این دریاى عمیق و بى انتها و صید گوهرهاى انسان ساز آن تنها از عهده کسانى برمى آید که با غیب عالم هستى در ارتباطند و خداى متعال نیز از مردم خواسته تا با توسل به ذیل عنایت پیامبر و ائمه هدى علیهمالسلام و استفاده از علوم اهل بیت و کمک و راهنمایى آن بزرگواران به معارف بلند قرآن راه یابند
حال که امام معصوم علیهالسلام مىباید علوم و معارف قرآن را براى مسلمانان بیان کند و خود قرآن سخن نمىگوید و مردم خود نیز قادر نیستند مستقیما پیامهاى الهى را دریافت کنند. اکنون: اخبرکم عنه؛ من شما را از قرآن آگاه مىکنم و از علوم و معارف قرآن به شما خبر مىدهم. بدانید تمام آنچه مورد نیاز شماست در قرآن کریم است: الا ان فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضى و دواء دائکم و نظم بینکم علم گذشته و آینده در قرآن است و درمان درد شما و راه نظم و سامان امورتان در قرآن است. این شما هستید که باید با استفاده از قرآن کریم و علوم اهل بیت علیهمالسلام به امور خود سامان بخشید
ذکر دو نکته
1. قرآن مهمترین سند تاریخى براى مسلمانان است. آنجا که قرآن از تاریخى سخن مىگوید و تفکرات و معتقدات اقوام و ملل پیشین و روش زندگى و سرگذشت آنها را بیان مىکند، معتبرترین سند تاریخى است و در مقایسه با کتب و مطالب تاریخى، که سند قرآنى ندارد، گر چه به صورت تواتر نقل شده باشد، ارزش و اعتبار آنها در حد قرآن نیست. این ما هستیم که باید با مراجعه به قرآن و مطالعه داستان زندگى اقوام و ملل پیشین از آنها درس عبرت گرفته، زندگى خود را بر اساس حق و روش صحیح سامان بخشیم. .
2. قرآن کریم علاوه بر آن که تاریخ گذشتگان را براى ما نقل مىکند و با بیان حوادثى که براى آنان رخ داده است ما را در فضاى زندگى آنها قرار مىدهد و از ما مىخواهد که درس عبرت بگیریم، از آینده نیز خبر مىدهد. بدیهى است سخن علمى و یقینى راجع به آینده گفتن کار کسى جز خداوند متعال و کسانى که به اذن او از آینده خبر دارند نیست
این خداست که آینده و گذشته و حال برایش معنا ندارد و مىتواند راجع به آینده سخن بگوید و از آن خبر دهد، اوست که مىتواند راه را براى بندگانش روشن کند که چگونه رفتار کنند تا به سعادت برسند. این قرآن کریم است که از گذشته و آینده خبر مىدهد و انسان را نسبت به آن آگاه مىکند. الا این فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضى آگاه باشید که علم آنچه مىآید و آنچه گذشته است در قرآن کریم است.
نقش قرآن در زندگى
حضرت على علیهالسلام کلید حل همه مشکلات را قرآن معرفى مىکند و در وصف آن مىفرماید و دواء دائکم ما بینکم؛ دواى درد و راه حل مشکلات شما و راه سامان بخشیدن به امورتان در قرآن است.
قرآن داروى شفابخشى است که همه دردها را درمان مىکند و با وجود قرآن دردها و ناراحتىها التیام مىیابد. باید این نسخه شفابخش را خواند و آن را به دقت مطالعه کرد و با راه درمان دردها و مشکلات فردى و اجتماعى آشنإ؛ شد
بدیهى است قبل از احساس و شناختن درد و مشکل، سخن گفتن از درمان، خارج از مسیر طبیعى است. امروز در جامعه ما مشکلات فراوانى اعم از فردى و اجتماعى وجود دارد که همه خواهان رفع این مشکلاتند و با این که پیشرفتهاى چشمگیرى در زمینههاى مختلفى وجود داشته،
حضرت در این خطبه مىفرمایند: و دواء دائکم و نظم ما بینکم؛ قرآن نسخه درمان دردها و مشکلات شماست، و در خطبه 189 با این تعبیر که و دواء لیس و بعده داء مىفرمایند: قرآن دارویى است که بعد از آن دردى باقى نمىماند
مطلبى که قبل از هر چیز باید بدان توجه داشت ایمان به فرمایش حضرت على علیهالسلام است؛ یعنى باید با تمام وجود باور داشته باشیم که درمان حقیقى دردها و مشکلات ما، اعم از فردى و اجتماعى، در قرآن است. همه ما به این مطلب اقرار مىداریم؛ لکن مراتب ایمان و یقین افراد متفاوت است.
هر چند هستند کسانى که با تمام وجود باور داشته باشند که اگر به قرآن روى بیاورند و معارف و راهنمایىهاى آن را به کار بندند،
گاه کسانى در اثر ناآگاهى و یا کج اندیشى ممکن است این فکر انحرافى را مطرح کنند که با وجود این که قرآن در اختیار ماست و مدعى پیروى از آن هستیم پس چرا مشکلات اقتصادى مانند تورم و گرانى و هزاران مشکل فردى، اجتماعى، اخلاقى و فرهنگى رنج مىبرند؟
قرآن؛ راهنماى خطوط کلى
بسیار ساده انگارانه به نظر مى آید که کسى انتظار داشته باشد قرآن مانند کتاب حل المسائل، دردها و مشکلات فردى و اجتماعى را یکى یکى بیان کند و سپس راه حل آنها را به ترتیب توضیح دهد.
قرآن با سر نوشت ابدى انسان سر و کار دارد و هدف قرآن فلاح و رستگارى انسان در دنیا و آخرت است
در این عرصه، قرآن کریم راههاى کلى و خطوط اصلى را به ما نشان مىدهد که با به کار بستن آنها مىتوانیم زندگى سعادتمندانهاى داشته باشیم، این خطوط کلى چراغهایى هستند که جهت سیر و حرکت را نشان مىدهند
لکن باید توجه داشته باشیم که براى رسیدن به سعادت و رستگارى در دنیا و آخرت و رفع مشکلات و تحقق جامعهاى مترقى و در عین حال دینى و اسلامى، خداوند متعال دو وسیله در اختیار انسان قرار داده است: یکى دین و دیگرى عقل. .
قرآن خطوط اصلى ترقى و تکامل انسانى را روشن مىکند و جامعه اسلامى موظف است با نیروى تفکر و اندیشه و استفاده از تجارب علمى دیگران (حتى غیر مسلمانان) را منع نمىکند؛ بلکه علم را ودیعه الهى مىداند و مسلمانان را به آموختن آن تشویق مىکند.
پیامبر صلی الله علیه و آله جهت ترغیب و تشویق مسلمانان به یادگیرى علوم مىفرمایند: اطلبوا العلم و لو بالصین دانش بیاموزید و از تجارب علمى دیگران بهرهمند شوید هر چند براى تحقق این منظور پیمودن مسیرى بس طولانى لازم باشد.
البته امروزه روابط بین المللى، بسیار پیچیده است و کشورهاى استکبارى و قدرتهاى اهریمنى با انواع حیلهها و ابزارهاى گوناگون تکنولوژى، اقتصادى، و به طور کلى با استفاده از محصولات تجارب علمى بشر در صددند تا روابط سلطه جویانه خود را تحکیم بخشند،
لکن ما باید با ذکاوت بسیار، بدون این که از اهداف اسلامى و قرآنى خود کمترین عقب نشینى کنیم از نتایج علوم بشرى در زمینههاى مختلف در راه بهبود وضع اقتصادى و رفع مشکلات معیشتى مردم بهره جوییم.
اولین فرمان، فرمان فرهنگی ...
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ﴿علق/١﴾ بخوان به نام پروردگارت که (هستی را) آفرید.
از افتخارات اسلام این است که کارش را با قرائت و علم و قلم شروع کرد.
و اولین فرمان خداوند به پیامبرش فرمان فرهنگی بود.
خداوند، آنجا که به مسأله آفرینش انسان نظر دارد، خود را کریم خوانده است:
یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی خَلَقَکَ ﴿انفطار 6 و 7﴾ ولی آنجا که موضوع خواندن و یادگیری و قلم مطرح است، خود را اکرم خوانده است.
اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ ﴿علق3﴾ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (علق4)
محتوا و مطالب قرآن کریم
توحید : محتویات و مطالب قرآن مجید را دو نوع مى توان بیان کرد : از مجموع (6236) حدود (1300) آیه درباره توحید و خداشناسى است. اعم از وجود خدا، وحدانیت و صفات او. و اینکه خلقت عالم و اداره آن در دست خداست و جهان، تک محورى، یک قطبى و یک کانونى است الله لا اله الا هو بیان ذات خدا، صفات خدا، یگانگى خدا و آنچه باید خدا از آن منزه باشد. و آنچه باید خدا به آن متصف باشد صفات ثبوتیه و سلبیه
معاد : حدود (1400) آیه درباره معاد، قیامت، مرگ و برزخ، حشر و نشر، بهشت و جهنم و خلود است .
احکام : حدود (۵۰۰) آیه درباره احکام است. از قبیل حلال و حرام، تجارت، جنگ و صلح، قصاص، احکام: نماز، روزه، زکات، خمس، حج، نذر، سوگند، بیع، رهن، نکاح، هبه، حقوق زوجین، حقوق والدین، طلاق، ظهار، وصیت، ارث، حدود، قضاوت، ثروت، مالکیت، حکومت، شورا، حق فقرا و غیره
انبیاء : حدود (2000) آیه در حالات انبیاء، امتها و پیروزى حق بر باطل مى باشد. حوادث و وقایع 23 ساله بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله . و بقیه آیات، درباره اخلاق، مواعظ، امثال و نظیر آنها است. سرگذشت پیامبران: یا انسانهایى که وحى الهى را دریافت کرده و به انسانهاى دیگر ابلاغ نموده اند. و میدان حق و باطلى که به وسیله آنها به وجود آمده است .
اما به طور مشروح :
1 - ملائکه، یعنى واسطه هاى فیض و نیروهاى با شعور و آگاه، همچنین جن و شیاطین .
2 - معجزات و خوارج عادات انبیا علیهم السلام و تایید کتب آسمانى مخصوصا تورات و انجیل و تصحیح اغلاط آن دو، و امثال این مطالب .
3 - جهان و قوانین پایدار جهان، ناپایدارى زندگانى دنیا و عدم صلاحیت آن اینکه ایده آل مطلوب باشد.
4 - توصیف قرآن در حدود پنجاه صفت : تسبیح موجودات جهان و نوع آگاهى درون موجودات، تسبیح به خالق و آفریننده خودشان .
5 - ترغیب و تشویق براى ایمان به خدا و معاد، و ملائکه، پیامبران و کتب آسمانى
6 - خلقت آسمانها، زمین، کوهها، دریاها، گیاهان، حیوانات، ابر، باد، باران، شهابها، و غیره و خلقت همه عالم .
7 - دعوت به پرستش خداى یگانه و اخلاص در عبادت. کسى و چیزى را براى خدا شریک قرار ندادن.
8 - احتجاجها و استدلالها در مورد خدا، قیامت، پیامبران و نقل خبرهاى عینى در ضمن احتجاجها.
9 - تقوى، پارسى، و تزکیه نفس، توجه به نفس اماره و خطر وساوس نفسانى و شیطانى و نظیر آن.
10 - اخلاق فردى: شجاعت، استقامت، صبر، عدالت، احسان، محبت، ذکر خدا، محبت خدا، شکر نعمت ترس از خدا، توکل به خدا، رضاى خدا، تسلیم در برابر امر خدا، تعقل و تفکر، صدق و امانت و ...
11 - اخلاق اجتماعى ، از قبیل : اتحاد، توصیه بر حق و صبر، تعاون در نیکیها، امر به معروف و نهى از منکر، جهاد با مال و جان در راه خدا و تشویق بر اطعام مساکین و غیره .
12 - توصیف کلى در همه اعصار از سه گروه : مؤ منین، کافرین و منافقین .
در قرآن دنبال چه باید گشت؟
قال علی علیه السلام : وَ فِی القُـرآنِ نَـبَـاُ مَا قَبـلِکُم وَ خَـبَـرُ ما بَـعـدِکُـم وَ حُکمُ مَا بَـیـنِکُم (نهج البلاغه حدیث 313) سرگذشت نسلهای پیشین شما، و خبرهای مربوط به نسلهای آینده شما، و احکام و دستورات مربـوط به امـوری که بیـن شـما جاری است، هـمه در قـرآن آمده است.آنچه انسان، در زندگی این جهانی خود به آن نیازمند است، به طور کلی، خارج از این سه مورد نیست:
1- نخست، میخواهد بداند که پدران و مادران و نیاکان او، در گذشته، چگونه بوده، چگونه زیستهاند، چهها میاندیشیده، چه سرانجامی داشته، و در چه وضعی و حالی در گذشته و عاقبت آنان چه شده است.
2- آنگاه، میخواهد بداند که پس از مرگ او، دنیا چه صورتی خواهد داشت، و نسلهای آینده در چه اوضاع و شرایطی خواهند زیست، و احوال آنها، در دنیای آینده چگونه خواهد بود. (البته این منظور از آینده می تواند اعم از آینده دنیا بوده و آخرت را نیز شامل شود)
3- و سپس میخواهد بداند در حال حاضر، در دوران بین گذشته و آینده، که خود در آن زندگی میکند، با مردم چگونه باید رفتار کند، و اموری را که بین او و دیگران جاری است، چگونه سر و سامان دهد، تا به راه نادرست نرود و در طریق آسایش و رستگاری گام بردارد. قرآن مجید، کلام الهی و آسمانی ما مسلمانان، کتاب سازنده و روشنگری است که این سه موضوع مهم و حیاتی را، برای ما، به روشنی و بدون تردید یا ابهام، توضیح داده است.
پس ما، اگر میخواهیم با درک و آگاهی زندگی کنیم و در منجلاب گمراهیها فرو نرویم، و به سوی سعادت گام برداریم، باید قرآن را به دقت بخوانیم، معنی آن را درک کنیم و مفاهیم آن را دستور زندگی خویش قرار دهیم، و دستورات و احکام آن را به کار بندیم.
عظمت قرآن کریم
إِنَّا أَنـزلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ قرآن کریم از سه جهت داراى عظمت است:
1. ذات آنکه سخن الهى است. 2. نزول آن در شب پر برکت شب قدر است. 3. محل نزول آن که قلب مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
مجد و شرافت قرآن کریم وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ , بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِيدٌ , فِى لَوْحٍ مَحْفُوظٍ جد و شرافت قرآن بسیار است . از جمله :
1 یکى از دو ثقلین است که تمسک به آن مایه ى سعادت بشر است .
2 معجزه ى جاویدان پیامبر تا دامنه ى قیامت است .
3 به بهترین و محکمترین راه ها هدایت مى کند إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ
4 یکى از شفعاى روز قیامت است .
5 تلاوت هر سوره ى آن، بلکه هر آیه ى آن از فضیلت خاصى برخوردار است .
توصیف قرآن در 5 جمله
امام علی علیه السلام در بخشی از خطبه 18 نهج البلاغه به توصیف قرآن مجید مى پردازد و در پنج جمله کوتاه و بسیار پرمعنا حقایق زنده اى را درباره اهمیّت قرآن بیان مى کند: قرآن ظاهرش بسیار زیبا و شگفت آور است وَ اِنَّ الْقُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیق. این جمله اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن دارد، الفاظش بسیار موزون، تعبیرات بسیار حساب شده و آهنگ آیات، آهنگى مخصوص به خود دارد که هر قدر انسان آن را بخواند و تکرار کند هرگز خسته نمى شود. .
و باطن آن عمیق است وَ باطِنُهُ عَمیق. غالباً پرداختن به زیباییهاى ظاهر، انسان را از عمق معنا دور مى سازد و این حقیقتی است که انسان در قرآن مجید به روشنى در مى یابد که ظاهرش فوق العاده آراسته، روح پرور، جذّاب و دلپذیر است و باطنش فوق العاده عمیق و پرمحتواست. . ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قویترین اندیشه ها درباره آن به کار بیفتد باز پایان نمى گیرد. چرا چنین نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست. نه تنها ظلمت جهل و تاریکى کفر و بى ایمانى و بى تقوایى، بلکه ظلمات در صحنه زندگى اجتماعى و سیاسى و اقتصادى نیز بدون تعلیمات قرآن از میان نخواهد رفت
نکات شگفت آور قرآن هرگز فانى نمى شود و اسرار نهفته آن هرگز پایان نمى پذیرد لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ اشاره به جاودانگى و ابدى بودن شگفتیها و زیباییها و حقایق برجسته قرآن مى کند،
چرا که کتابهاى زیادى را مى توان نام برد که در عصر خود، بسیار شگفت آور و جالب بودند ولى با گذشت زمان گرد و غبار کهنگى بر آنها نشست و شگفتیهایش بى رنگ شد ولى قرآن هرگز چنین کتابى نیست چرا که تمام کسانى که با آن آشنا هستند همیشه از مطالعه و بررسى در الفاظ و معانیش لذّت مى برند.
جمله دوّم اشاره به اسرار نهفته قرآن است که با گذشت زمان هر روز بخش تازه اى از آن آشکار مى گردد. ظلمات و تاریکی ها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد! وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ. ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قویترین اندیشه ها درباره آن به کار بیفتد باز پایان نمى گیرد.
چرا چنین نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست.
امروز با این که دنیا از نظر صنایع، فوق العاده پیشرفت کرده، ولى با این حال انواع ظلمتها بر جامعه بشرى سایه شوم خود را گسترده است، جنگها و خونریزیها، ظلم و بى عدالتیها، فقر و بدبختى و از همه مهمتر ناآرامى هاى درونى همه جا را فراگرفته و تمام اینها نتیجه مستقیم ضعف ایمان و تقوا و فقر اخلاقى و معنوى است که بهترین راه درمان آن پناه بردن به قرآن است.
از همه اسفناک تر رها کردن قرآن و پناه بردن به آراى ظنّى و افکار قاصر بشرى در زمینه احکام است که گروهى از مسلمانان به خاطر دور بودن از قرآن گرفتار آن شدند.
قرآن برای بندگان برگزیده ما (خدا)
خداى متعال در آیه 32 فاطر به حاملان قرآن، این کتاب بزرگ آسمانى اشاره کرده همان کسانى که بعد از نزول قرآن بر قلب پاک پیامبرصلی الله علیه و آله این مشعل فروزان را هم در آن زمان و هم در قرون و اعصار دیگر، حفظ و پاسدارى نمودند. مى فرماید: سپس، این کتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا. تعبیر به ارث.
در اینجا، و موارد دیگرى شبیه آن در قرآن مجید، به خاطر آن است که،ارث. به چیزى گفته مى شود که: بدون داد و ستد و زحمت به دست مى آید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در اختیار مسلمانان قرار داد. در اینجا روایات فراوانى از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده، که در همه آنها بندگان برگزیده خدا. به امامان معصوم (علیهم السلام) تفسیر شده است.
به گواهى قرآن مجید، خداوند بزرگ، مواهب عظیمى به امت اسلامى داده، که از مهمترین آنها همین میراث بزرگ الهى قرآن است. امت مسلمان را بر سایر امم برگزیده، و این نعمت را به آنها داده، ولى به همان نسبت که آنها را مورد لطف خاص خویش قرار داده، مسئولیت سنگین نیز بر عهده آنها گذارده است.
تنها در صورتى مى توانند، حق پاسدارى این میراث عظیم را انجام دهند که، در صف سابقین بالخیرات (فاطر32) در آیند.
یعنى از تمام امتها در انجام نیکیها پیشى گیرند، در فراگیرى علم و دانش سبقت جویند، در تقوا و پرهیزگارى، در عبادت و خدمت به خلق، در جهاد و کوشش، در نظم و حساب، و در ایثار و فداکارى، در همه این امور پیشگام باشند، در غیر این صورت، حق آن را ادا نکرده اند. مخصوصاً تعبیر به سابقین بالخیرات.
آن چنان مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که، تقدم در همه جنبه هاى مثبت زندگى، اعمال نیک را شامل مى شود. آرى، حاملان چنان میراثى تنها چنین کسانى مى توانند باشند.
حتى آنها که به این هدیه بزرگ آسمانى پشت مى کنند، و حرمتش را نگاه نمى دارند، به مصداق ظالم لنفسه بر خویشتن ستم مى کنند چرا که محتواى آن چیزى جز نجات و خوشبختى و پیروزى آنها نیست، آن کس که نسخه شفابخشى را پشت سر مى افکند، به ادامه درد و رنج خود کمک کرده، و آن کس که، به هنگام طى طریق ظلمانى چراغ روشن خود را مى شکند، خویشتن را به بیراهه و پرتگاه سوق مى دهد، چرا که خداوند از همگان بى نیاز و مستغنى است.
آثار و خواص قرآن
در حقیقت قرآن به عنوان آخرین وحى الهى که بر افضل انبیاء نازل شده ، نور هدایت ابدى براى بشر و تجلى کلام خداوند مىباشد.
قرآن؛ شاهد زنده بر نبوت رسول اکرم ص و قوىترین برهان بر حقانیت او و دلیل دائمى و حجت همیشگى به شمار مى آید. قرآن؛ مهمترین سرمایه معنوى یک مسلمان است که با داشتن آن، همواره سرفراز و از بیگانگان بى نیاز و دست نیاز دیگران به سوى او دراز است . . قرآن؛ ارزنده ترین اندوخته اى است که در رویدادهاى خطرناک زندگى و هجوم امواج سهمناک کفر و الحاد و انحراف و کج روى، انسان را نجات مىدهد و خیر و صلاح و رشد او را تاءمین مى کند. قرآن گرانقدرترین موهبت خدایى و گوهر گرانبهایى است که منشاء آثار سعادت انسانى مى شود و در پرتو آن ، مى توان از چنگال عفریت جهل رها گردید و به کمال مطلوب دنیا و آخرت نائل شد و با ملکوتیان و جهان ابدیت نیز رابطه برقرار کرد.
قرآن؛ فرشته نجات و پاره کننده بندهاى اسارت از گردن توده گرفتار و بى نوا و برقرار کننده نظام هاى صحیح و مجرى عدالت اجتماعى و کوبنده اساس شخص پرستى و اختلاف طبقاتى و خاموش کننده فریادهاى گوش خراش ضلالت و گمراهى و زنده کننده روش هاى ستوده و کرامت هاى اخلاقى است .
قرآن ؛ در بردارنده اصول قوانین اجتماعى و انفرادى بشر، از قبیل عبادات ، تجارات ، نکاح و غیره است .
قرآن دستور دهنده عادلى است که اصول وظایف زندگانى بشر را از آغاز تا انجام بیان فرموده و تمام دستورات و قوانین این کتاب مقدس آسمانى بر پایه عقل و منطق استوار است .
مسئولیت ما در برابر قرآن
1. شناخت مفاهیم قرآن ما باید خود را بشناسیم (و کشف کنیم و دریابیم) که انسان هستیم. انسانى که استعدادها و نیازهاى مادى و معنوى دارد و از ابعاد گوناگون برخوردار است.
باید قرآن را بشناسیم و ابعاد گوناگون سیاسى، فرهنگى، اخلاقى، اجتماعى، عقیدتى، تجارى و اقتصادى اش را کشف کنیم
خداوند متعال کسانى را که قرآن مى خوانند، اما در آیاتش تدبر و تفکر نمى کنند، مورد سرزنش قرار داده؛ یک انسان آگاه که دین و (قرآن) را نیک شناخته و فهمیده باشد در برابر شیطان و موانع کمال از هزار عابد (بدون شناخت و فهم) محکمتر است
آنکه دائما قرآن بخواند ولى آن را نشناسد و در مفهوم آن تفکر نکند، مانند کسى است که در شب ظلمانى، چراغ را در پشت سر خود قرار داده و در بیابان پرفراز و نشیب حرکت کند.
آیا یک چنین انسانى چراغ برایش سودى دارد؟ آیا او با چنان موقعیتى به مقصد مى رسید؟!
2. عمل به دستورهاى آن
باید قرآن همواره در صحنه زندگیمان حضور داشته باشد و عملا ما را از تاریکى ها به سوى نور هدایت کند
چنانکه قرآن به طور مکرر به این مساله مهم تصریح کرده کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الى النور اى پیامبر محبوب این قرآن کتابى است که آن را به سوى تو فرستادیم تا (به وسیله آن) مردم را از تاریکى ها(ى شرک و جهل) به سوى نور قلبى (ایمان به خدا و قیامت ، عدالت اجتماعى ، آگاهى کامل) در آورى .
فضیلت قرآن
در عالم هستى هیچ کتابى در فضیلت و برترى به پایه قرآن نمى رسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره تعلیمات همه انبیاء الهى است، بلکه از همه موجودات آفرینش برتر و والاتر است
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله القرآن افضل کل شى ء دون الله فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است.فضیلت قرآن از همه کتاب هاى آسمانى بیشتر و بالاتر است ؛ زیرا کتاب هاى دیگر آسمانى براى برهه اى از زمان و مردم خاصى فرود آمده بود اما قرآن براى همه زمان ها تا روز قیامت و براى همه انسان ها در همه مکان ها حتى براى غیر انسان ها مانند جن نازل شده و همه موظف هستند به دستورات آن عمل کنند
قرآن بهترین کلام و هدیه اوست، و نیز تکلم خدا با بشر است
انسان عاقل و فهمیده به هیچ عنوان حاضر نیست بین او و قرآن فاصله بیفتد. مگر نه این است که گوش و چشم انسان مى خواهند لذت ببرند. چرا لذت را با شنیدن و دیدن آیات و کلام الهى تامین نکنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذت مادى سرگرم کنند
اگر براى انسان، روشن و واضح شد که قرآن، هم کلام الهى و هم تکلم خداوند با بشر است، چرا به استقبال آن نمیشتابد! اگر کسى مزاج روحى خود را با گناه مسموم کند از شهد و شیرینى قرآن لذت نمى برد.
چرا که گناهان مانع مى شوند وى طعم گوارى کلام الهى را بچشد. قرآن اثر جود و بخشش الهى است که بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده، پیامبر اسلام ص: قرآن در گمراهى ، مایه هدایت و در نابینایى ، مایه روشنى و موجب بخشش لغزش ها است. قرآن انسان را از نابودى حفظ مى کند و از انحراف رهایى مى بخشد.
فتنه ها را روشن مى سازد آدمى را از دنیا به آخرت مى رساند و کمال دین در آن نهفته است. هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده .
قرآن همان قانون خدایى و ناموس آسمانى است که اصلاح دین و دنیاى مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانى آنان را تضمین کرده .
آیات آن سرچشمه هدایت، راهنمایى و کلماتش معدن ارشاد و رحمت .
کسى که به سعادت همیشگى علاقمند است، و سعادت و خوشبختى هر دو جهان را مى خواهد داشته باشد.
بر وى لازم است که روز و شب با استوارتر سازد. و آیاتش را به حافظه خود سپرده و با مغز و فکر خویش درآمیزد تا در پرتو آن کتاب آسمانى، به سوى رستگارى و سعادت جاودانى رهنمون شود.
آشنایی با قرآن
نکته مهم در بررسی قرآن این است که در درجه اول باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. آیات قرآن مجموعا یک ساختمان به هم پیوسته اند و اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بخواهیم تنها همان یک آیه را بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکرده ایم. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگرند و همانگونه که برخی مفسران بزرگ گفته اند، ائمه اطهار علیه السلام این روش تفسیری را تأیید کرده اند. قرآن در بیان مسائل شیوه ای ویژه دارد. در بسیاری موارد اگر یک آیه از قرآن را انتخاب و اخذ کنید بدون آنکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می کند که با مفهوم همان آیه در کنار آیات هم مضمون، به کلی متفاوت است.
انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قرآن کریم مخزن معارف، گنجینه علوم الهى و از این جهت نیز در میان همه کتب آسمانى بى رقیب است کتاب هدایت و تِبیان کلّ شَىء است. اندیشمندان و دانشوران هر کدام به سهم خویش در این بحر ژرف و عمیق ، به غور پرداخته و بقدر توانایى خود در زمینه معارف و علوم آن قلم فرسایى نموده اند؛ والحق که هر آیه بلکه هر جمله اى از این کتاب بى همتا، سرفصل نوینى براى معارف الهى است. عظمت و اعجار جاوید قرآن مجید بر کسى پوشیده نیست. این کتاب آسمانى ناسخ ادیان و مذاهب گذشته و نجات بخش بشریت در حال و آینده است. در مقام والا و ممتاز قرآن کریم همین بس که معاندین، منافقین و دشمنان قسم خورده آن، هرگز نتوانسته اند در تحریف آن موفق شوند، قرآن مجید بیش از 14 قرن است که زنده و زندگى بخش است و به حیات الهى خود ادامه مى دهد و همواره بزرگترین تحول آفرین را در جوامع بشرى ایفا کرده است .
سیمای قرآن به روایت قرآن (1)
1- قرآن: إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ . فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ. قیامت 17-18، که ما خود قرآن را مجموع و محفوظ داشته و بر تو فرا خوانیم. پس چون آن را خوانديم، قرائت آن را دنبال كن.
2- تنزیل: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلًا. انسان 23، مسلما ما قرآن را بر تو به نحو احسن نازل کردیم
3- حدیث: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ. زمر 23، خدا بهترین سخن را نازل کرده ، کتابی که بخشهای آن به هم مربوط و به یکدیگر منعطف است و از شنیدن آن کسانی که ازپروردگارشان خشیت دارند
4-تذکره: وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَهٌ لِلْمُتَّقِینَ. الحاقة/ 48، و آن مسلّماً تذکرى براى پرهیزگاران است.
5-ذکرى: وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنِينَ. هود/120، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است.
6- شفاء: وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ. فصلت 44، و اگر ما قرآن را عجمى قرار داده بوديم حتماً مىگفتند: «چرا آيات آن باز و روشن نشده (و با تعجب مىپرسيدند) آيا (قرآن) اعجمى و (مخاطب آن پيامبر و مردم) عربى؟!» بگو: «اين قرآن براى كسانى كه ايمان آوردند هدايت و شفايى است،
7- حکم: وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِيًّا. رعد /37، و همچنین ما قرآن را کتابی با حکمت و فصاحت عربی فرستادیم
8- حکمت: وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللّهِ وَ الْحِکْمَةِ. احزاب 34، و آنچه در خانه های شما از آیات خدا و حکمت ، تلاوت می شود، به یادآورید،
9- حکیم: ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ اْلآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکیمِ. آل عمران58، اینهاست که ما آن را از آیات و قرآن حکمت آمیز بر تو می خوانیم
10- مهیمن: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَ مُهَيْمِنًا عَلَيْهِ. مائده 48، و ما این (قرآن عظیم) را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده .
11- هادى: فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً. جن 1 يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ 2، پس گفتند: همانا ما قرآنى شگفت شنيديم. كه به سوى رشد هدايت مىكند، پس به آن ايمان آورديم
12-نور: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ. اعراف 157، و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند
13- رحمت: وَ إِنَّهُ لَهُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ نمل 77 و بدرستى و تحقيق كه قرآن هر آينه راهنماينده است به حق،
14- حق: وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِین. حاقه 51، در این آیه قرآن حق الیقین دانسته است،
15- بصائر: بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ. قصص 43، (به موسی کتاب دادیم) تا مایه بصیرت مردم و هدایت و رحمتی برایشان باشد تا شاید متذکرشوند
16- مجید: ق وَ القُرآنِ المَجید. ق 1 سوگند به قرآن با مجد و عظمت و کرامت
17- عزیز: وَ اِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیزَ. فصلت 41 ، و این کتابی است، قطعاً شکستناپذیر
18- عظیم: وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ. حجر 87 ، ما به تو هفت آیه (سوره حمد) از کتاب ستوده و این قرآن بزرگ را داده ایم
19- کریم: و اِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ. واقعه 77، بدرستى كه آنچه حضرت رسالت بر شما مىخواند، هر آينه قرآنى است بزرگوار و بسيار با نفع و كثير الخير،
20- سراج: وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا. احزاب 46، ما تو را دعوت کننده به سوى اللّه به فرمان او قرار دادیم، و هم چراغ روشنى بخش
21- بشیر: کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ . بَشِیراً وَ نَذِیراً فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لا یَسْمَعُونَ. فصلت 3 و4، کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده، و قرآنى است فصیح و گویاست براى جمعیتى که آگاهند، . بشارت دهنده و بیم دهنده است; ولى بیشتر آنان روى گردان شدند; از این رو (حقایق را) نمى شنوند
22- صراط: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ. حمد 6 ، درخواست هدایت به راه راست (خدایا خودم را به خودم بنما؛ طلب می کنیم که ما را به خودمان بشناساند. اگر من خودم را به خود شناختم، آن وقت خدا را هم می شناسم)
قرآن از زبان قرآن (2) :
23. فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى ، بقره۲۵۶ پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بیگمان به رشته محکم و استواری چنگ زده
24. أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ:، نساء ۱۷۴ ای مردم، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی (محکم) آمد، و نوری تابان به شما فرستادیم.
25. بَشیرًا وَ نَذیرًا، فصلت ۴ مژده و بیم دهنده ای
26. وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ، نحل ۴۴ (ما هر رسولی را) با معجزات و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی و برای آنکه عقل و فکرت کار بندند.
27. فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ، انعام۱۵۷ پس به شما هم از طرف پروردگارتان حجت آشکار و هدایت و رحمت رسید،
28.کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا... ، شوری ۵۲ و همین گونه ما روح (و فرشته بزرگ) خود را به فرمان خویش (برای وحی) به تو فرستادیم،
29. هذا بَلاغٌ لِلنّاس، ابراهیم ۵۲ این (قرآن عظیم) حجت بالغ برای جمیع مردم است (تا خلایق از آن پند گرفته)
30. وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ، همانگونه که آب مایه حیات بشر است، قرآن نیز دل بشر را زنده میگرداند.
31. حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ ، قمر ۵ (با اين كه آن اخبار،) حكمتى رسا بود، ولى بيمدهندگان (براى افراد لجوج)، سودى نداشتند.
32. وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ ، نحل۸۹ و بر تو اين كتاب را نازل كرديم كه روشنگر هر چيز است و مايهى هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان
33. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ، انعام ۱۱۵ و كلام پروردگارت، در صداقت و عدالت به حدّ كمال و تمام رسيد. هيچ تغييردهندهاى براى كلمات او نيست و او شنواى داناست.
34. وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ ، بقره۹۷ و مايهى هدايت و بشارت براى مؤمنان است
35. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً ، کهف ۱ ستايش مخصوص خدايى است كه كتاب (آسمانى قرآن را) بر بندهى خود نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحرافى قرار نداد.
36. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا تغابن 8 پس، به خدا و رسولش و نورى (كتاب آسمانى قرآن) كه نازل كرديم، ايمان آوريد. . 37. وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ، بقره ۱۴۵، و اگر تو تابع دلخواه و هوسهای جاهلانه آنها شوی بعد از آنکه از جانب خدا علم یافتی، در این صورت البته از گروه ستمکاران خواهی بود. وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا ، آل عمران
38. يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ، یونس۵ ، ای مردم عالم، به حقیقت نامهای که همه پند و اندرز و شفای دلها و هدایت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدایتان آمد.
39. فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ' ، عبس۱۴ ، در صحیفههاى نوشته شده از لوح محفوظ،گرامى کرده شده نزد خداى،یا صحف انبیاء. (صفحه هاى قرآن در پیشگاه خداوند، داراى جایگاهى بلند و ارزشى والا است.)
40. کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ ، فرقان ۳۲ ، این به سبب آن است که قلب تو را به وسیله آن استوار گردانیم؛
41. وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ، نحل ۴۴، پیامبران قبل از تو را با دلائل آشکار و کتابها فرستادیم و این قرآن رابر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که بر آنها نازل شده بیان کنی
42. وَ أَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ، انعام۱۵۳، اهدنا الصراط المستقیم، حمد۵
43. فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ، زمر ۱۸، پس مژده به بندگان من، کسانی که سخنها را میشنوند و سپس نیکوترین آن را انتخاب می کنند و پیروی می کنند
44. قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً وَ یبَشِّرَ الْمُؤْمِنینَ ... ، (كهف 2) قرآن، كتابی استوار است تا عذاب شدید را هشدار دهد و به مؤمنان بشارت دهد.
45. وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لاتَفَرَّقُوا ، آل عمران۱۰۳ همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.
46. وَ هُديً وَ رَحْمَةً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمينَ ، نحل۸۹، و هدایت و رحمت وبشارت برای مسلمانان است
47. قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ، جن۱، بگو: بر من وحی شده است که گروهی از جن(به قرائت من)گوش دادند، پس گفتند: همانا ما قرآنی شگفت شنیدیم.
48. ذَلکَ أَمرُالله أَنزَلَهُ اِلَیکُم، طلاق ۵، این احکام فرمان خداست که به شما نازل کرد
49. رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ، آل عمران۱۹۳، پروردگارا ! قطعاً ما دعوتگری را شنیدیم که به ایمان فرامیخواند که: به پروردگار خود ایمان آورید؛ پس ایمان آوردیم؛
50. وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ ، انعام ۹۲، این کتابی است که ما آن را نازل کردیم کتابی است بسیار پربرکت،
51. وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ، ضحی ۵، و اما نعمت پروردگارت را سپاسگزار باش و از آن سخن بگو
52. قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُکُم بِالْوَحْیِ ، انبیاء ۴۵، بگو: من تنها با وحی [الهی و قرآن] شما را هشدار میدهم
53. وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ ، نحل۸۹، و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، (القرآن هدی من الضلالة و تبیان من العمی عن رسولالله، اصول کافی، ج۴، ص۴۲۰)
54. هُدىً لِلنَّاسِ، بقره ۱۸۵، راهنماى مردمان است
55. ذِلِکَ الکِتَآبُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلمُتٌقین ، بقره ۲، آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است
56. کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ ، صاد۲۹، (این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند.
57. لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنِ عَلى جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ ، حشر ۲۱ اگر این قرآن را بر کوه ها نازل مى کردیم، کوه ها در مقابل جاذبه قوى قرآن سر تعظیم فرود مى آورد.
58. إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ ، طارق 13، كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع. و هزل و شوخى نيست.
59. أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ، محمد ۲۴، پس چرا در قرآن تدبرنمی کنند آیا بر دلهایشان قفل زده شده ؟
60. تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا ، فرقان ۱، بسیار پر برکت کرد کسی که مرزبندیها را برای بنده خود فرو فرستاد تا برای همه جهانیان بیم دهنده باشد
61. وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ ، یونس ۳، بلكه تصديقى است براى كتب آسمانى پيشين وتوضيحى از آن كتاب است
62. يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ، صف ۸، میخواهند نور خدا را با (دم) دهانهاشان خاموش سازند وخداوند تمام کننده ی نور خود است
63. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ، حجر۹، بی تر دید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.»
64. لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ فصلت ۴۲، هیچگونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجّه قرآن نمیگردد ،
65. کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ، ابراهیم۱، قرآن کتابی است که ای پیامبر ما بر تو نازل کردیم، تا انسانها را از تاریکیهای شرک و کفر و نفاق و به سوی هدایت و روشنایی و حقیقت بیرون آوری.
قرآن خود را این چنین معرفى مى کند (3)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ بدرستى که قرآن (مردم را) به راه و آئینى که مستقیم ترین و صاف ترین و پابرجاترین آئینهاست هدایت مى کند. صاف و مستقیم از نظر عقائدى و از نظر ارائه کردن عقیده و عمل، و قوانین اجتماعى و اقتصادى و نظامات سیاسى و برنامه هاى اخلاقى و عبادى و دینى که بر جامعه انسانى حکم فرماست. و بالاخره صاف تر و مستقیم تر از نظر نظام حکومتى که برپا دارنده عدل و درهم کوبنده ستم ستمگران است.
آرى، روش هدایت قرآن صاف و مستقیم و ثابت است. وَإِنَّهُ لَکتَابٌ عَزِیزٌ. لایَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیم حَمِید و این قرآن کتابى است قطعا شکست ناپذیر. که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى آید؛ چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش، نازل شده. بلى قرآن کتابى است که هیچ کس نمى تواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابى است بى نظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالش قوى و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه دار و پرمایه، احکام و دستوراتش هماهنگ با نیازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى. زیرا از سوى خداوند حکیم و حمید نازل شده، خداوندى که افعالش از روى حکمت و در نهایت کمال و درستى است إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ تکویر 27 این قرآن براى همه عالمیان تذکر و بیدارى است. آرى ؛ مهم آن است که مردم از غفلت بیرون آیند و به تفکر و اندیشه بپردازند، چرا که راه، روشن و نشانه هاى آن آشکار است، در درون جان انسان فطرت پاکى به ودیعه نهاده شده که به او جهت مى دهد. به خط توحید و تقوى مى کشاند، اما تقوى بیدارى است و رسالت اصلى پیامبران و کتب آسمانى نیز همین بوده وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ زمر 27 ما براى مردم، در این قرآن از هر نوع مثلى زده ایم (و هر نوع مثلى را مطرح کرده ایم) شاید متذکر شوند (و از راه خطا به صراط مستقیم بازگردند) آرى، از سرگذشت دردناک ستمگران و سرکشان، از عواقب هولناک گناه و نافرمانى، از انواع پندها و اندرزها، از اسرار خلقت و نظام آفرینش، از احکام و قوانین و خلاصه هر چه براى هدایت انسان ها لازم بود، در لباس مثل براى آن ها شرح دادیم قُرآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ. زمر 28 (این) قرآن است فصیح و خالى از هرگونه کجى و نادرستى، انحراف، تضاد و تناقض شاید آن ها پرهیزکارى را پیشه کنند.
آرى، در قرآن، هیچ گونه کژى راه ندارد، آیاتش هماهنگ، تعبیراتش گویا، و عباراتش مفسر یکدیگر است قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً اسراء 88 (اى پیامبر اسلام) به آنها بگو اگر تمام انسان ها و پریان اجتماع و اتفاق کنند تا همانند این قرآن را بیاورند قادر نخواهند بود هر چند یکدیگر را کمک کنند. این آیه با صراحت تمام، همه جهانیان را از کوچک و بزرگ، عرب و عجم، انسان و جن را بدون استثناء دعوت به مقابله با قرآن کرده و مى گوید: اگر فکر مى کنید این قرآن سخن خدا نیست و ساخته مغز بشر است، شما نیز، همانند آن را بیاورید در حالى که هرگز نخواهید توانست وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً اسراء 89 ما براى مردم، در این قرآن از هر نمونه اى از انواع معارف و حقائق را بیان کردیم با این حال اکثر مردم جاهل و نادان جز انکار حق، و نادیده گرفتن دلائل هدایت، عکس العملى نشان ندادند.