سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

نقش زنان در بیداری اسلامی موثرتر از مردان /شدیدترین خفقان امروز در آمریکا حاکم است

خداوند متعال انسان را برای زندگی در عزت و آزادی آفریده است و کمال‌جویی و عدالت‌خواهی را در نهاد انسانها قرار داده است. اولین گام برای تسلط بر ملت‌ها پایمال کردن کرامت انسانی است. آنها انسانها را در درون خود تحقیر می‌کنند و عزت و کرامت انسانها را له می‌کنند و انسان تحقیر شده به هر تحمیلی تن می‌دهد. از بین بردن کرامت انسانها زشت‌ترین جلوه یک حاکمیت ظالمانه است و از بین بردن این ظلم همان مسئله‌ای است که خداوند خواسته است و پیامبر عزیز ما حضرت محمد مصطفی(ص) خواسته است. انسان برای زندگی متعالی آفریده شده است. ظلمی که امروز بر انسان تحمیل می‌شود در تاریخ بی‌سابقه است. ظلم طاغوت‌ها، نمرودها و دایره نفوذ و سلطه آنها محدود بوده است اما امروز مستکبران همه زمین و همه ملت‌ها را تحت سلطه خود گرفتند و در داخل هر خانواده‌ای نفوذ کرده‌اند. امروزه هر خانواده‌ای که تلاشی را انجام می‌دهد و حاصلی را به دست می‌آورد بخشی از آن را مستکبران چپاول می‌کنند. در زمان برده‌داری و استعمار ظلم آشکار بود اما امروز مستکبران با شعار حقوق بشر و دفاع از ملت‌ها و با وعده یک زندگی برتر و توسعه سیاسی بزرگترین ظلم تاریخ را تحمیل کرده‌اند.

امروز زشت‌ترین جلوه خفقان در آمریکا حاکم است، می‌بینید که یک گروه سرمایه‌دار صهیونیست در پشت پرده بر 300میلیون نفر از مردم آمریکا حکم‌رانی می‌کنند. کجا مردم آمریکا حق انتخاب و آزادی را دارند؟ امروز رأیی وجود ندارد و تنها سیاست‌مداران پشت پرده هستند که رؤسای جمهور را تعیین می‌کنند. امروز در اروپا مردم از پا درآمده‌اند، در همه جای جهان باید ساختارهای قبلی اصلاح شوند اما به طور حتم نظام سلطه چنین اجازه‌ای را نخواهد داد. ‌تمام پیامبران اولی‌العزم آمده‌اند تا جهان را اصلاح کنند. اسلام یک دین جهانی است و خداوند یک دین بیشتر نفرستاده است. خداوند دینی به نام مسیحیت و یهودیت نفرستاده است. حضرت ابراهیم(ع) منادی اسلام بود، حضرت موسی و حضرت عیسی نیز منادی دین اسلام بودند.

مقدمه هر اصلاح و تحولی بیداری است، بیداری اسلامی تنها مختص مسلمانان نیست، ‌برای همه مردم دنیا است. اسلام و بیداری اسلامی متعلق به تمام انسانها است. نقش زنان در تحولات و بیداری اسلامی بسیار اثرگذارتر از مردان است. نوک تیز بیداری اسلامی و انقلاب‌ها باید علیه رژیم صهیونیستی باشد، چرا که این رژیم پایگاه استکبار است و تا زمانی که نظام سلطه برقرار باشد ملت‌ها روی خوش را نخواهند دید. خداوند این وعده را داده است حاکمیت صالحان وعده خدا است که عدالت بر تمام جهان حاکم شود. هرکسی که عدالت را بر جهان حاکم کند خود باید عادل باشد و از جنس پیامبر گرامی اسلام باشد. خداوند وجود چنین کسی را وعده داده است، خداوند متعال وعده داده است که برای نجات بشریت شخصی از جنس پیامبر پاکی و عدالت را خواهد فرستاد. خداوند متعال منجی را به همراه حضرت عیسی (ع) خواهد فرستاد تا صالحان و عدالت را بر جهان حاکم کند.

زنان و بيداري اسلامي

زنان در طول تاريخ ديدگاه هاي متفاوت و متنازعي را نسبت به خويش تجربه نموده‌اند. در مكاتب و نظريه ‌هاي غربي جايگاه ارزشي زن با شعارهاي فريبنده‌اي چون آزادي و ديدگاه‌هاي جنسيت گرا مورد تخريب و تخطئه قرار مي گيرد. محروميت از داشتن پوششي كه مصونيت زن را تضمين نمايد، اخراج از شغل و ممنوعيت از تحصيل به دليل داشتن حجاب، نمودهاي گزنده اي از انديشه‌ هاي ارتجالي و متهورانه‌اي است كه شعار آزادي و حمايت از زن را به سرابي مضحك مبدل مي سازد. جريان بيداري اسلامي مي تواند در بيدارسازي زنان و بازشناسي هويت حقيقي آنان نقشي ارزنده ايفا نمايد. از اين رو زنان جوامع اسلامي در راستاي زدودن ابعاد چنين رهيافت ‌هاي سلطه جويانه ، وظيفه‌اي خطير بر عهده دارند. جايگاه و موقعيت زن به عنوان موجودي انساني والا مورد اتفاق تمامي ملل و اديان مي‌باشد. زنان به عنوان نيمي از اقشار جامعه از جمله طبقات انكارناپذير هر اجتماعي محسوب مي‌گردند. در تكوين تمامي تمدن ها و فرهنگ‌ ها زنان اقشاري بودند كه مهمترين نقش را ايفا مي‌كردند، جايگاه زنان در عرصه حيات معنوي و اعتقادي جوامع، امري است كه مورد تاييد بسياري از انديشمندان و متفكران مي باشد. بسياري از حوادث و رويدادهاي بزرگ تاريخي تحت تاثير قدرت معنوي زنان صورت گرفته است.

با آنكه شايد در جوامع و محافل غربي در مورد زن، سخن پراكني‌هاي فراواني مي گردد، اما متاسفانه اين بار نيز چهره اي جديد و نوين از حقارت و تضعيف زنان ارائه مي شود. در روزگاران گذشته كه زنان حتي از حق تحصيل نيز محروم بودند و مردان رفتارهاي مالكانه با آنها را رويه خود قرار داده بودند، اما امروزه همان محروميت‌ها به شكل ‌هاي ديگري متجلي مي گردد. در جريان بيداري اسلامي، تمام افراد جامعه اعم از مرد و زن دوشادوش يكديگر، سرنوشت كشور خود را تعيين مي كنند. امروزه ديگر نمي توان زنان را در سياه چاله‌ هاي حقارت و نيستي زنده به گور نمود، اما زن امروز در دست اندازي انديشه‌ هاي سودجويانه و انتفاع طلبانه و غريزه‌ هايي كه با روبان هاي فمينيستي آذين گشته اند، حلق آويز مي گردد. در روزگاران نه چندان دور زن قرباني جهالت و نابخردي مي گشت، اما در دنياي مدرن و صنعت زده امروز زن در سرداب ها و دالان هاي روشنفكرزده به مسلخ كشيده شده و مثله مي‌گردد. محروميت از داشتن پوششي كه مصونيت زن را تضمين نمايد، اخراج از شغل و ممنوعيت از تحصيل به دليل داشتن حجاب، نمودهاي گزنده اي از انديشه هاي ارتجالي و متهورانه‌اي است كه شعار آزادي و حمايت از زن را به سرابي مضحك مبدل مي سازد.

وظايف خطير زنان در جريان بيداري اسلامي

زنان جوامع اسلامي در راستاي زدودن ابعاد رهيافت‌ هاي سلطه جويانه غرب، وظيفه‌اي خطير بر عهده دارند. ارائه تصويري حقيقي و ناب از چهره زن به عنوان موجودي انساني و اجتماعي، تبيين حقوق فردي، اجتماعي، سياسي و خانوادگي زن و تلاش در جهت تحقق اين حقوق، تشريح اهميت وظيفه و نقش زن در جريان سالم سازي و تربيت نسل گوشه اي از آرمان هايي است كه مي بايست در افق چشم انداز جريان بيداري اسلامي مورد توجه و عنايت قرار گيرد. ترويج اخلاق و گسترش حجاب به عنوان فرايندي كه امنيت اخلاقي و اجتماعي زن را تضمين و تأمين مي نمايد و حساسيت نسل جوان و دختران جوان نسبت به رعايت هر چه تمام تر موازين اخلاقي مي تواند در نايل گشتن به آتيه اي درخشان كه سعادت زنان و آرامش حيات بشري را تضمين نمايد، از جمله ضروريت ‌هايي است كه مي بايست در سياستگذاري هاي كلان مورد امعان نظر قرار گيرد. افزايش بهداشت عمومي، توازن و تناسب وظايف اجتماعي با نقش خانوادگي زن، بالابردن سطح تحصيلات زنان، شناساندن حقوق و تحريك وجدان جمعي در احقاق حق زنان از ديگر ابزارهايي است كه مي تواند در شكوفايي جامعه و سالم سازي اجتماع و هدايت آن به تبلور انديشه ‌هاي والاي مدني و اجتماعي تاثيرات فراواني را داشته باشد.

زن، نماد همه زيبايي ها
خداوند داراي دو دسته صفات جلالي و جمالي است كه اين دو دسته صفات را در انسان به وديعت گذاشت تا به عنوان خليفه الهي بتواند بر ماسوي الله پروردگاري و ربوبيت كند. (بقره، آيات 30 تا 33) بنابراين، انسان داراي همه كمالاتي است كه خداوند از آنها به عنوان اسماي حسناي الهي در قرآن ياد كرده است. (اعراف، آيه 108؛ اسراء آيه110؛ طه آيه8؛ حشر، آيه24)

از بدحجابي تا....

بدحجابي چه براي فرد و چه براي جامعه آثار بسيار سوءِ در پي دارد و مي تواند به بسياري از ناهنجاري ها دامن بزند. مي دانيم که حجاب حافظ وقار و شخصيت و کرامت و اصالت و عظمت زن است. گرمي خانواده ها، استحکام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگي، آرامش قلوب همسر ، برپايي خانه و خانواده، برجايي اعتماد و اطمينان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان است . مردان اگر به‌راحتي و به آساني در تمام صحنه هاي اجتماعي به زنان دسترسي داشته باشند، ضمانتي براي اثبات محبت و دلبستگي آنان به همسرانشان نخواهد بود؛ تحريک هوي و هوس و شهوات آنان را از زندگي خود دلسرد مي کند و خود کلنگي براي خراب کردن کانون گرم خانواده خواهد شد.

يكي از پيامد هاي اساسي بدحجابي در منظر عمومي از بين رفتن عفت عمومي در سطح اجتماع است. بدحجابي خود منجر به كاهش عفت عمومي و اين امر به مزاحمت هاي خياباني منجر مي شود . البته در خصوص اين مسئله تنها زنان آسيب نمي بينند بلكه مردان نيز به دليل اتلاف وقت، درگير شدن در كنش هاي احساسي و از همه مهمتر دور شدن از كانون خانواده دچار آسيب هاي جدي اي مي شوند. آرامش و امنيت والاترين نعمتي است که خداوند به جامعه عنايت مي کند و اگر جامعه اي فاقد آن باشد به يک معنا، هيچ چيز ندارد و با وجود امنيت، همه چيز دارد. از طرفي سلامت جسمي و روحي رواني جامعه در سايه امنيت حفظ مي شود. زنان بدحجاب نمي دانند که چه ضربه هاي جبران ناپذير خانمان براندازي بر پيکره جامعه وارد مي سازند.

در جامعه اي که بدحجابي رواج پيدا کند، چشم و هم چشمي ها و ارائه هر چه بهتر زينت آرايي، تمامي نخواهد داشت، تجمل گرايي ارزش و ترويج پيدا کرده، زنان سعي مي کنند تا چشمان بيشتري را متوجه خود سازند و در معرض ديد همگان قرار گيرند، حتي رقابتي در اين عرصه شکل مي گيرد تا جايي که تمام افراد جامعه را آلوده سازد. در نتيجه، ناامني نه تنها دامان خود بدحجاب را مي گيرد بلکه خيلي سريع به اجتماع سرايت مي کند و جامعه را از فعاليت هاي سالم باز مي دارد. بسياري از کج روي هاي گوناگون اجتماعي مانند مدگرايي، شورش ها و درگيري هاي خياباني، آزارهاي جنسي، از بدحجابي و بي هويتي اجتماعي سرچشمه مي گيرند. در اين بين نبايد اين نکته را از ديد پنهان داشت که بانواني که از حجاب کامل و يا چادر بهره مي برند، در مقايسه با بانواني که تنها از حجاب مانتو و ... استفاده مي کنند در مصونيت بيشتري هستند. به عبارت ديگر مي توان گفت يکي از فلسفه هاي حقيقي وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعي با توسعه آن مي باشد. زيرا نفس آدمي، دريايي موّاج از تمايلات و خواسته هاي اوست که مهم ترين آنها به خوراکي ها، امور جنسي و مال و جاه و مقام، مربوط مي شود و بدون شک بالاترين خواسته هاي مردان، تمايل به جنس زن است.

حدود شرعی حجاب آقایون

حجاب از جمله ضروریات دین است که هر مسلمانی چه مرد و چه زن بایستی آن را رعایت نماید. حدود شرعی حجاب برای زنان و مردان متفاوت است. اسلام عزیز همان طور که دستور داده است تا زنان خود و زینت هایشان را از نگاه نامحرمان بپوشانند و حجاب سر و بدن و چشم ها را رعایت کنند، به مردان نیز دستور داده است تا حجاب داشته باشند! براساس احکام شرعی یکی از حجاب های مهم مردان حجاب ایشان در زمینه نگاه کردن است. مردان بایستی غضّ بصر داشته باشند. این بدان معناست که چشم های خود را فرو افتاده نگاه دارند. بر این اساس احکام نگاه کردن دارای ظرافت های خاص است. 
نگاه به محارم
براساس احکام شرعی نگاه کردن به همسر مانعی ندارد امّا نگاه کردن به غیر همسر شرعی ممکن است به دو صورت باشد: 1- با قصد لذت. 2- بدون قصد لذت. اگر با قصد لذت باشد حرام الهی است. امّا اگر بدون قصد لذت باشد به جز عورتین مانعی ندارد. بنابراین آقایون مجاز نیستند حتی به محارم خود نیز با قصد لذّت نگاه کنند چه برسد به غیر محارم و نامحرمان!
نگاه به نامحرمان
در مورد نگاه به غیر محارم، اگر با قصد لذت باشد به طور کلی حرام است ولی اگر بدون قصد لذت باشد تنها به دست ها و صورت اشکالی ندارد و به غیر از دست ها و صورت نیز حرام است. براین اساس نگاه کردن آقایون حتی به دست ها و صورت نامحرمان اگر با قصد لذت باشد نیز حرام است. در مورد حجاب آقایون در باب نگاه کردن باید توجه شود که نگاه شهوت آمیز و با قصد لذت چه به هم جنس و چه غیر هم جنس و چه محرم و چه نامحرم از نظر شرعی حرام است و تنها در مورد همسران شرعی نگاه با قصد لذت مانعی ندارد و حلال شمرده شده است. بر این اساس نگاه شهوت آمیز مردان به یکدیگر نیز همانند نگاه شهوت آمیز به زنان چه محارم و چه نامحرمان حرام می باشد!
جامعه و احکام نگاه!
قوانین و احکام شرعی در اجتماع برای حفظ محیط جامعه از آلودگی ها و محفوظ ماندن آن برای فعالیت های سالم است. در این صورت تنها وقتی محیط اجتماع عرصه فعالیت سالم و کار و تلاش مفید خواهد بود که نگاه های جنسیتی به زنان و مردان لحاظ نشود و زنان و مردان در محیط هایی به دور از شهوات و تلذذهای حیوانی به فعالیت بپردازند. اسلام محیط خانواده و روابط خصوصی زن و مرد را تنها عرصه تلذذهای مشروع می داند. بر این مبنا برای هرزه گری و نگاه های آلوده در اجتماع مجازات ها و جرایمی را در نظر می گیرد تا اجتماع را از لوث ناپاکی ها پاک گرداند. چه می شود برای بعضی از مسلمانان! که در تابستان احکام شرعی را پشت گوش می اندازند و ... ! حرام الهی حرام ابدی است همان طور که حلال الهی حلال ابدی است. پس بیاییم محیط اجتماع خود را از لوث ناپاکی حرامهای الهی پاک کنیم و حصارهای ایمنی و سعادتمندی را در جامعه محکم نماییم 
تابستان و حجاب!
اگر اسلام دینی آسمانی است، اگر احکام الهی اسلام برای سعادت بشری آورده شده است، اگر رعایت احکام شرعی- فرجام نیک آدمی را تضمین می کند، پس دیگر تابستان و زمستان ندارد! همیشه و در همه حال این احکام و دستورات مفید و ضامن سعادت آدمی آند!
حجاب همگانی است!
البته توجه داریم که حجاب زنان و حجاب مردان هر دو بایستی اصلاح شود و مورد رعایت قرار گیرد! امّا هر کسی به تناسب وظایف و واجبات خود مسئول در پیشگاه الهی است. عذر و بهانه این که دیگران رعایت احکام شرعی را نمی کردند، ما هم نکردیم، به گواهی هیچ عاقلی سند محکمی در نزد پروردگار نخواهد بود! مراقب پاکی هایتان بیشتر باشید، خدا همین نزدیکی هاست! هميشه ابر ها ميبارن ولي آدما عاشق ستاره ها ميشن نامرديي اون همه اشكو به يه چشمك فروختن....

گزیده‌ای از تفسیر راهنما ذیل آیه 223 از سوره بقره: زن، کشتزار

1- زن، کشتزار بذر انسان است: «نساۆکم حرث لکم»
2- عقیم نبودن، از ویژگی‌های زن شایسته و کامل است: «نساءکم حرث لکم». از خصوصیات مهم زن، قابلیت بارور شدن او برای بقای نسل است. بنابراین، چنانچه زن نازا باشد، فاقد این ویژگی مهم است و طبعاً چنین زنی از جهت طبیعی کامل نخواهد بود.
3- توالد و تناسل، از فلسفه‌های مهم آمیزش جنسی است: «نساۆکم حرث لکم فأتوا حرثکم انی شئتم و قدموا لانفسکم». اولاً از بین تمامی اهداف آمیزش، تنها به توالد و تناسل (حرث) اشاره می‌کند و ثانیاً مراد از جمله «و قدموا لانفسکم»، بنا بر نظر برخی از مفسران، فرزند است.
4- جواز آمیزش با همسران، به هر صورت و کیفیتی: «نساۆکم حرث لکم فأتوا حرثکم انی شئتم» بنابراین که «انی» به معنای «کیف» باشد.
8- لزوم دقت در انتخاب همسر و مراعات آداب آمیزش، برای بوجود آمدن فرزندان صالح: «نساءکم حرث لکم .... و قدموا لانفسکم». دقت کشاورز در انتخاب زمین مورد کشت و نیز سعی تمام در بوجود آوردن شرایطی برای به ثمر نشاندن محصولی عالی، از وجوه مشابهت بین همسر و کشتزار است که می‌تواند مورد نظر آیه باشد.
9- لزوم بهره گیری از روابط زناشویی و خانوادگی، در جهت ذخیره و تقدیم اعمال خیر برای آخرت: «فأتوا حرثکم انی شئتم و قدّموا لانفسکم» از اینکه در پی سخن از «حرث» بودن زنان، توصیه به پیش فرستادن اعمال خیر شده است استنباط می‌شود که زندگی از نظر قرآن باید در مسیر رسیدن به بهره‌های اخروی و انجام اعمال نیک قرار گیرد.
13- هشدار الهی به مردان، نسبت به رعایت احکام الهی در محیط خانواده: «نساۆکم حرث لکم... و اتقواللّه واعلموا انکم ملاقوه» امر به تقوا و توجه دادن انسان‌ها به ملاقات خدا (روز پاداش و کیفر) پس از بیان احکامی درباره زندگی، می‌تواند هشداری باشد به آنان که احکام الهی را مراعات نمی‌کنند.
گزیده‌ای از تفسیر راهنما ذیل آیه 21 از سوره نساء:
8- لزوم پایبندی به تعهدات و پیمان‌ها: «و کیف تأخذونه.... و اخذن منکم میثاقا غلیظا».
9- بازپس‌گیری مهریه زنان، شکستن پیمان محکمی است که همسران با شوهران خویش بسته‌اند: «وکیف تأخذونه و قدافضی بعضکم الی بعض و اخذن منکم میثاقا غلیظا».
10- برانگیختن وجدان انسانی از روش‌های قرآن برای ایجاد تعهد نسبت به رعایت پیمان‌های زناشویی است: «و کیف تأخذونه .... و اخذن منکم میثاقا غلیظا»
11- مهریه، حقی برای زن در قبال آمیزش و پیمان زناشویی است: «و کیف تأخذونه و قدافضی» جمله «وقد افضی» که کنایه از آمیزش است، و جمله «اخذن منکم» که دلالت بر عقد زناشویی می‌کند، بیانگر این است که زن در قبال آن دو، مالک مهریه است.
12- عقد نکاح پیمان استواری است که زن از مرد گرفته است: «و اخذن منکم میثاقا غلیظا». امام محمدباقر علیه السلام درباره میثاق در آیه فوق فرمود: «المیثاق، الکلمة التی عقد بها النکاح...».
13- زندگی پسندیده با همسر یا آزاد گذاردن وی با رفتار نیک، پیمان زن از مرد به هنگام ازدواج است: «و اخذن منکم میثاقا غلیظا». از امام محمد باقر علیه السلام درباره «میثاق» در آیه فوق چنین نقل شده است که: «المیثاق الغلی1 هو العهد المأخوذ علی الزوج حالة العقد من امساک به معروف او تسریح باحسان». روش شناسی قرآن در حوزه مفاهیم مربوط به زن در عرصه خانوادگی و سیاسی - اجتماعی چیست و جایگاه ویژه زن در قرآن چگونه تبیین شده است؟
در قرآن کریم، نه در حوزه مفاهیم، بلکه در قالب احکام معین به حقوق خانوادگی و اجتماعی و سیاسی زن کاملاً توجه شده است. زن از آنجا که مظهر عطوفت و مهربانی است به راحتی می‌تواند بین اعضای خانواده روابط سالمی برقرار کند و بسیاری از مشکلات را با حوصله و خوش رفتاری حل و فصل نماید. روی گشاده و باز او آتش خشم شوهر را به راحتی خاموش می‌کند و آثار ناشی از خستگی کار روزانه را از چهره مرد می‌زداید و ناسازگاری‌های موجود بین فرزندان را به مدارا و همیاری مبدل می‌سازد. به هر حال، دلسوزی و حسن خلق زن به راحتی ارکان خانواده را حفظ می‌کند. به همین دلیل، خداوند متعال تأکید می‌کند که زن باید دامن خود را که مظهر پاکی، صفا و حریم حفظ اخلاق و روابط صمیمی خانواده است به خوبی حفظ کند و نسبت به شوهر فروتن و خوش رفتار باشد: «فالصّالحات قانتات حافظات للغیب به ما حفظ اللّه » زنان در مقابل حقوقی که خداوند برای آن‌ها مقرر فرموده است باید نیکوکار و فروتن در مقابل همسر بوده و نگهبان دامان خود و اموال شوهر خویش باشند. اسلام از جهات مهمی به حقوق زن و اعطای هویت مستقل به او در برابر مرد توجه کرده است. به طوری که زن می‌تواند آزادانه در مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشارکت داشته باشد و رأی و نظر او در تصمیم گیری‌های مهم سیاسی و تدابیر اجتماعی در کنار آرا و نظرات مردان قابل توجه است. هیچ کس نمی‌تواند حق مشارکت عمومی و نظرات آن‌ها را زیر پا بگذارد یا خواست و عقیده خود را بر آنان تحمیل نماید. نگاهی کوتاه به نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در عرصه سیاست و دفاع از حریم ولایت و همچنین نقش حضرت زینب علیهاالسلام در ادامه نهضت عاشورا از مصادیق روشن حضور و مشارکت زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی به حساب می‌آیند و همچنین تعریف حضور زن در نظام جمهوری اسلامی و حضور فعال آنان در همه عرصه‌ها قابل توجه است. اما روش قرآن و اسلام در تعریف این حضور منوط به حفظ حرمت و شخصیت معنوی زن است که زنان مسلمان و حتی سایر زنان عالم باید بر این توجه و عنایت الهی همواره شاکر باشند.
از کرامت‌های خاص زن اینکه قرآن او را کانون آرامش خانواده و اجتماع می‌داند «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوالیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون» و از آیات لطف خدا آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که مایه آرامش و انس و رأفت شما واقع شود و این برای مردم با فکر، دلیل علم و حکمت آشکار حق است. به راستی حکمت زیبای حق این است که اگر زن از بهداشت روانی واخلاقی برخوردار باشد، زندگی آرام و سالمی را بنا می‌کند و در اعماق وجود مرد و فرزندان بذر مهر و مهربانی می‌پاشد، به همین دلیل، زن از جمله آیات خداوندی محسوب می‌شود. بدین ترتیب، اگر بگوییم که زن با ظهور اسلام هویت پیدا کرده و از حقوق فردی و اجتماعی بهره مند شده است سخنی به عدل و انصاف گفته‌ایم.

دو تفسير از جايگاه زن

از آغاز آفرينش انسان ها همواره زنان در کنار مردان قرار داشتند. خلقت انسان ها و جريان زندگي آنها اين گونه اقتضا مي کند که زن و مرد هر کدام يکي از ستون هاي بناي زندگي باشند. در غير اين صورت ادامه نسل بشر و حفظ حيات او به خطر مي افتاد. بي شک تصور جهان بدون وجود مردان و يا در نبود زنان غير ممکن است. پس تا اينجا نمي توان گفت کدام يک از اين دو گروه تاثير بيشتري دارند و تا زماني که مسئله بقاي نسل آدمي وجود دارد اين همراهي به صورت پاياپاي ادامه خواهد داشت. در سده هاي اخير و با ورود زنان به فعاليت هاي اجتماعي بحث هاي جديدي شکل گرفته اند که مي توان گفت تا قبل از آن يا اصلا مطرح نبوده و يا شدت و اهميت کنوني را نداشته است. زنان خواستار حقوق اجتماعي و جايگاه ها و مقام هاي بالاتري در عرصه رقابت با مردان هستند و با هدف احياي حقوق از دست رفته و يا کسب جايگاه مناسب و از اين قبيل اهداف، اقدام به فعاليت ها و ايجاد کميته ها، نشست ها، تشکيلات و حتي جريان هاي فکري همچون فمينيست کرده اند.

آنچه در اين بحث مطرح خواهد شد بررسي ديدگاه بعضي از مسلمانان نسبت به زنان است. با يک نگاه اجمالي به اين ديدگاه ها مي توان نگرش هاي متفاوتي را که درباره زنان وجود دارد به دو دسته تقسيم کنيم. دسته اول افرادي هستند که تنها با ظاهر دين سر و کار داشته و آنچه را به صورت مستقيم از آيات و روايات به دست مي آيد سرلوحه افکار و اعتقادات خود قرار مي دهند. دسته دوم با انعطاف بيشتر و برداشت هاي عميق تر ولي در عين حال غربي تر به اين مسئله مي پردازند. مسلما اختلافاتي که بين مردان و زنان وجود دارد در دسته اول بيشتر مطرح خواهد شد. زماني که اسلام وارد زندگي مردم شد زن چنان جايگاهي داشت که نه تنها تولد يک نوزاد دختر ننگ و سرافکندگي بود چه بسا به زنده به گور شدن طفل مي انجاميد. در چنين فضايي پيامبر(ص) نهضتي را آغاز کرد که زن بتواند شان مناسب خود را بيابد و همچون مردان با داشتن حقوق اجتماعي مخصوص به خود در جامعه زندگي کند. در واقع فعاليت هايي که ايشان انجام دادند شروع برنامه اي بود که با گذشت زمان و پيگيري جدي به ثمر مي نشست. در حالي که گروه اول معتقدند آنچه پيامبر در اين زمينه و در بين مردمان عرب اجرا کرده اند سند تغيير ناپذيري است که اجراي بي چون و چراي آن بر ما واجب است. اما تفکرات گروه دوم بيشتر از گروه قبل بر اساس تفکرات شيعه و بر مبناي فقه بنا شده است. از نظر آنان پويايي دين از صفات اصلي و جدانشدني آن است. اسلام در ابتدا روندي را آغاز کرد و در مدت زمان حيات پيامبر(ص) اين روند ادامه داشت تا اينکه توانست بسياري از ارزش ها را متناسب با اوضاع حاکم بهبود ببخشد. اما اين حرکت متوقف نشده است. آنان با در نظر گرفتن بعد عرفاني و درک روانشناسانه و با در نظر گرفتن مباني انسان شناسي و اخلاق گرايانه به زن مي نگرند و در نتيجه اين نگرش مسئله اختلاف بين زن و مرد در دسته دوم کمتر از دسته اول به چشم مي‌خورد. البته در هر دو ديدگاه ظاهرا تضاد هايي ديده مي شود که موجب انتقاداتي شده که طرفداران هر يک بر ديگري وارد کرده اند. يک نمونه از اين روايات که دسته اول به آن تاکيد دارند روايتي است از حضرت محمد (ص) که مي فرمايند:
"‌من از دنيا دو چيز را دوست دارم: يکي زن و ديگري عطر " پس مي توان دريافت که ايشان براي زنان اهميت ويژه اي قائل بوده اند. در حالي که در روايت ديگري داريم: " خدا را با چند خصلت عصيان مي کنيد. از جمه حب دنيا، حب مقام، حب طعام و حب زنان " اين تعارض آشکاري است که نياز به توضيح و تبيين دارد. در اين مواقع و با وجود چنين ابهاماتي نياز به مراجعه به عالم ديني و فقيه آشنا به سنت و روايت به شدت احساس مي شود. در حالي که طرفداران اين گروه از عهده پاسخ به آن عاجزند. در گروه دوم اين قبيل تضاد ها در آثار فقيهان، عالمان اخلاق و عرفا به چشم مي خورد. براي نمونه غزالي در کيمياي سعادت اين گونه به اين مطلب اشاره کرده: " زن در خانه نشيند و بي دستور وي بيرون نرود ".
در صورتي که مولانا که طبق اين تقسيم بندي در گروه دوم قرار مي گيرد در فيه ما فيه از مردان مي خواهد زنانشان را در خانه نگه ندارند زيرا او در اين باره معتقد است: " منع جز رغبت را افزون نمي کند ". اين قبيل ابهامات در هر دو دسته فراوان به چشم مي خورد. همان طور که گفته شد زنان در سرتاسر جهان بخصوص زنان مسلمان که امروزه وارد عرصه هاي اجتماعي شده اند خود دست به اقداماتي زده اند تا بتوانند درونيات خود را هر چه روشن تر بروز دهند. آنان معتقدند يکي از دلايل وجود اين تعارضات عدم شناخت کافي از جنس مؤنث است و اميدوارند با شناخت دقيق تر نسبت به زنان اين مشکلات رفع گردند.

چرا در نهج البلاغه عقل زنها ناقصه؟

مرد بودن حتی در زمان های گذشته – مانند زمان صدور همین روایات – تنها شرط کافی برای طرف مشورت قرار گرفتن نبوده است لذا در روایات بسیاری از ناحیه معصومین (علیهم السلام) پرهیز از شخص بخیل، ترسو، حریص و... در مشوت ها مورد تاکید قرار گرفته است، ناآگاهی و برخوردهای احساسی و عاطفی در مشورت نیز یکی از موارد نقص در مشاوره است که در گذشته در زنان بیشتر نمود داشته و لذا در موارد خاصی آن هم در شرایطی خاص – که همان شان صدور روایت است - مورد نهی واقع شده است .

با توجه به فرمایش قرآن کریم مبنی بر امر مشورت و امرهم شوری بینهم شوری / 38 ( و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام می دهند ) و همچنین سیره نبی اکرم (ص) تردیدی در اهمیت مشورت و هم رایی وجود ندارد لذا در مورد این فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) باید به بحث و گفتگو نشست .( ایاک و مشاوره النساء فان رایهن الی افن و عزمهن الی وهن ) (از مشورت با زنان بپرهیزید که رای آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است.) مشورت در هر امری شرایط خاص خود را دارد که اگر این شرایط در فردی جمع نبود شایسته مشاوره در آن زمینه خاص نیست . نکته دیگری که نه تنها در خصوص این روایت بلکه درباره تمامی روایات باید مد نظر داشت ، شان صدور آنان است به گونه ای که روایتی ممکن است در شرایط خاص و یا در خصوص اشخاص خاصی صادر شده باشد و عمومیت نداشته باشد، همچنان که در خصوص همین روایت باید گفت که عمومیت ندارد و با موارد متعددی از مشورت شخص امیر المومنین (علیه السلام) با حضرت زهرا (سلام الله علیها) تخصیص خورده است .و نکته آخر اینکه آنچه عمومیت این روایت را مخدوش می نماید روایات و دستوراتی است که در موارد خاصی زنان را در مشورت بر مردان مقدم می دارد.

انواع حجاب در اسلام

الف) حجاب در ظاهر؛ استاد می‌فرمایند، لغت حجاب عمدتاً به معنای پرده به کار می‌رود و همین هم باعث اشتباه برخی مبنی بر دستور پرده‌نشینی زنان و دوری آنان از اجتماع از نظر اسلام شده است در حالی که این کلمه به معنای پوشش نیز آمده است و علمای قدیم هم از واژه‌ی «ستر» که همان معنای پوشش دارد، استفاده می‌کردند. اینکه واژه‌ی حجاب به معنای پوشش زنان در قرآن نیامده نیز موجب این تصور غلط- و به تعبیر بهتر بهانه و دست‌آویز- شده است که حجاب دستوری قرآنی نبوده و ساخته و پرداخته‌ی برخی علمای دینی است اما با اندک بررسی فرد طالب حقیقت به راحتی در‌ می‌یابد که محتوای مدنظر از این واژه در بسیاری آیات قرآن آمده است هرچند در فرهنگ اسلامی پوشش به طور کلی اختصاص به زنان ندارد[6]
اما معنای خاص آن و پوشش بیشتر به زنان اختصاص یافته است که این به دلیل میل روانی زن به خودنمایی و خودآرایی است که می‌خواهد مرد را در دام علاقه به خود اسیر سازد. اسلام برای حجاب ظاهر حدود و شرایطی را قرار می‌دهد. شهید مطهری در کتاب «مسئله‌ی حجاب» از نظر علمی به استدلال پیرامون این حدود می‌پردازد و نتیجه‌ی آن چنین است: «بدون تردید پوشانیدن غیر وجه و کفّین (گردی صورت و دست‌ها تا مچ) بر زن واجب است- عدم الزام در پوشاندن چهره و دست‌ها تا مچ نیز به شرط آن است که از هر نوع آرایش و عوامل جلب توجه و محرک و مهیج خالی باشد. در غیر این صورت پوشاندن همان‌ها نیز لازم است و تذکر این نکته نیز به جاست که واجب نبودن پوشش وجه و کفین بر زن دلیل بر جواز نگاه مرد به آن‌ها نمی‌باشد؛ بلکه اگر نگاه مرد از روی لذت بردن یا با ترس از ایجاد لغزش باشد قطعاً حرام است حتی در مورد محارم.»
در مورد نوع پوشش ظاهر، قرآن توصیه به نزدیک کردن جلباب دارد. جلباب، جامه و لباس بزرگ و گشاد بوده (چادر مانند) که زن با آن تمام لباس‌ها و سر و گردن خود را می‌پوشانده است. البته استفاده‌ی زنان از آن دو گونه بوده است. برخی صرفاً به صورت تشریفاتی استفاده می‌کردند مانند برخی بانوان چادری در عصر حاضر که با چادر بدن خود را نمی‌پوشانند و آن را رها می‌کنند و وضع چادر سرکردن آنان نشان می‌دهد از اینکه مورد بهره‌برداری چشم‌ها قرار بگیرند امتناعی ندارند و در نوع دیگر، زن با مراقبت، جامه‌ی خود را به خود می‌گیرد و آن را رها نمی‌کند که نشان می‌دهد اهل عفاف است و این نوع حجاب که خود به خود دورباشی برای نامحرمان ایجاد می‌کند و ناپاکدلان را مأیوس می‌سازد، مطلوب و مورد تأیید قرآن است یعنی نحوه‌ی پوشش خوب زن نشان از نجابت و عفت اوست. قرآن در مورد کیفیت پوشش، دستور دیگری نیز دارد: «و باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند.»[7] شهید مطهری به صراحت بیان می‌دارند که در این آیه، روسری خصوصیتی ندارد، مقصود پوشاندن سر، گردن و گریبان است. منظور ایشان این است که اگر روسری، سر و گردن را نپوشاند، استفاده از آن نشانه‌ی رعایت حجاب اسلامی نمی‌باشد و حجاب مد نظر قرآن تحقق نیافته است.
ب) حجاب در رفتار؛
استاد می‌فرمایند: «حرکات و سکنات انسان گاهی زباندار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنادار است و به زبان بی‌زبانی می‌گوید دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن. گاهی برعکس با بی‌زبانی می‌گوید دست تعرض از این حریم کوتاه است.» این کلام استاد در حقیقت همان است که امروزه در دانش روان‌شناسی از آن با عنوان زبان بدن و رفتار یاد می‌کنند. برای تحقق حجاب اسلامی علاوه بر پوشش ظاهری باید رفتار عفیفانه نیز مکمل آن گردد. قرآن دستور اکید به زنان دارد که از جلوه‌گری و خودنمایی و حرکات و اعمال محرک و ناز در رفتار و حتی جلب توجه در نحوه‌ی راه رفتن خودداری کنند. اسلام زن و مرد را از خلوت با نامحرم به شدت پرهیز می‌دهد چرا که این رفتار جولانگاهی قوی برای شیطان فراهم می‌سازد هرچند نیّت اولیه‌ی آنان چیز دیگری باشد. یکی دیگر از رفتارهای پرخطر در بحث حجاب و عفاف، چشم چرانی است که قرآن به زن و مرد مؤمن امر می‌کند که نگاه خود را کاهش دهند یعنی پلک چشم را به حالت نیم خفته درآورده و نگاه را به پایین انداخته و چشم‌ها را گشوده نگه ندارند و به یک نقطه‌ی معین خیره نشوند؛ یعنی به اصطلاح نظر استقلالی نیفکنند. البته این قانون درباره‌ی نگاه به چهره است که لازمه‌ی گفت‌وگو می‌باشد پس نگاه به غیر چهره حتی با غض بصر (کاهش دادن نگاه) نیز جایز نیست. در اینجا نیز هر چند دستور متوجه زن و مرد (هر دو) می‌باشد اما چون غالباً این بیماری در مردان رواج دارد دستور بیشتر برای کنترل نگاه متوجه آنان است تا خطری از این ناحیه متوجه آنان نگردد.
رفتار دیگری که از آن بحث شده، دست دادن زن و مرد نامحرم است که جواز آن در صورت حائل بودن جامه یا دستکش است، آن هم مشروط به این که تلذذ و ریبه در کار نباشد و دست را فشار ندهند در غیر این صورت به طور قطع حرام است و البته بزرگان در این موضوع احتیاط را بر ترک این رفتار حتی با وجود شرایط می‌دانند.
رفتار واجب دیگری در قرآن که در رابطه با رعایت عفاف و حجاب است، مسئله‌ی «استیذان» می‌باشد. از نظر اسلام هیچ کس حق ندارد بدون اطلاع و اجازه‌ی قبلی به خانه‌ی دیگری داخل شود البته فلسفه‌ی این حکم غیر از موضوع ناموس و پوشیده بودن زن این است که هر کس در محل سکونت خود اسراری دارد و مایل نیست دیگران حتی دوستان نزدیکش از آن مطلع گردند پس اختصاص به خانه‌هایی که زن در آن‌ها زندگی می‌کند، ندارد. فلسفه‌ی این کار فراتر از فلسفه‌ی حجاب است و شامل خانه و اتاق محارم نیز می‌شود.
ج) حجاب در گفتار. قرآن کریم خطاب به زنان می‌فرماید: «مواظب باشید در سخن، نرمش و رقت زنانه و شهوت آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد. به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»[8]
در این آیه دستور وقار و عفاف در کیفیت سخن گفتن را بیان می‌کند تا چه رسد به محتوای حرف و سخن. بنابراین از نظر اسلام هم باید حرف خوب زد (و نه حرف تحریک کننده و مهیج) و هم باید خوب حرف زد (و نه با لحن محرک).شنیدن صدای زن هم برای مرد حتی با رعایت موارد یاد شده از جانب زن تنها در صورتی جایز است که تلذد و ریبه در کار نباشد.
کلام آخر از آنچه بیان شد به این نتیجه می‌رسیم که حفظ حجاب تدبیر خالق هستی برای پاسداری و نگهبانی عفاف بوده و به رشد عواطف و عشق در وجود آدمی و در نتیجه‌ی تحکیم روابط خانوادگی کمک می‌کند و برای رسیدن به حجاب مورد نظر اسلام نمی‌توان تنها بعضی از دستورها را رعایت کرد و از برخی دیگر صرف‌نظر نمود؛ چرا که ثمرات حجاب در صورتی به طور کامل تحقق می‌یابد که تمامی دستورها رعایت گردد، هرچند عمل به بعضی از آن نیز فواید زیادی دارد. خداوند همه‌ی ما را در عمل به این وظیفه‌ی الهی یاری نماید.(*) پی‌‏نوشت‌‏ها:1]. (نور: 33) و (بقره: 273). [2]. برای توضیح بیشتر ر.ک: منشور عفاف، آیت‌الله دکتر احمد بهشتی، مؤسسه‌ی بوستان کتاب، 1386 صص 15-14. [3]. وسائل الشیعه، ج 3، ص3. [4]. (روم: 21). [5]. ر.ک به کتاب نظام حقوق زن در اسلام و اخلاق جنسی. [6]. وجوب ستر عورت برای مردان و زنان، ر.ک (نور: 30). [7]. (نور: 31). [8]. (نور: 32).

 حجاب، مانع بهره كشي از زنان

از بين رفتن شخصيت زن و ايجاد ناامني براي او، سستي بنيان خانواده، گسترش فساد در جامعه و ضربه به فعاليت ها و مسئوليت هاي اجتماعي از جمله آثار مخرب آزادي غربي در جوامع امروزي است.از جمله قربانيان اصلي اين نوع جهان بيني زنان بودند. زيرا سرمايه داران با توجه به جاذبه ظاهري او مي توانستند از اين جنس در جهت تبليغ و ايجاد بازارهاي مختلف استفاده كنند. يعني هم مي خواستند از او و جاذبه هايش در تبليغ كالاهاي مختلف استفاده كنند و هم براي كالاهايي كه مربوط به جنبه هاي ظاهري و خودنمايي اوست، نظير لوازم آرايش و لباس و... بازار مصرف بيشتري ايجاد كنند.علاوه بر آن، براي افزايش بازاركار، نيروي كار زن به عنوان يك نيروي ارزان براي سرمايه داران بسيار مطلوب خواهد بود.روشن است براي استفاده از اين نيروي كار ارزان بي حجاب شدن زنان ضرورت دارد. چرا كه حجاب زن مانع بزرگي براي استفاده و بهره كشي از وي خواهد بود. بنابراين اول بايد حيا و حجاب او و محدوديت روابط زن و مرد را از بين برد. براي اين كار چه دستاويزي بهتر از شعار عوام فريب و زيباي حمايت از حقوق و آزادي زن؟

وقتي اسلام آمد از آنجا که يک دين خانواده محور است و به دنبال ايجاد تعادل بين غرايز و تکامل و تعامل معنوي انسان است بحث حجاب و پوشش در احکام و آيات الهي مطرح شد. حجاب به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي و شاخصه جامعه اسلامي در ايران چه براي زنان و چه براي مردان نهادينه شد.اين روند ادامه يافت تا در دوره قاجار با آشنايي ايرانيان با تمدن غربي نفوذ مظاهر غربي در ايران رواج يافت. بي حجابي از لذت جويي که يکي از شاخصه‏هاي تمدن غربي بعد از رنسانس بود به ايران راه يافت.

نشان دادن جذابيت‏هاي جنسي و جسمي زنان در غرب براي کامروايي مردان از نشانه‌هاي تشخص فرهنگ غربي به شمار رفت و جامعه، زنان بي حجاب را بيشتر پذيرفت. اين مسئله نزد روشنفکران ايراني بيشتر از مردم عادي بود.با روي کار آمدن رضاخان و کشف حجاب اقشار منتسب به دولت خيلي زود آن را پذيرفتند و در پهلوي دوم با استفاده از رسانه‏ها و آموزش و پرورش و مراکز علمي و فرهنگي ترويج بي حجابي به اوج خود رسيد.

ولي با پيروزي انقلاب حفظ حجاب به عنوان يک مقوله ديني سياسي به کار رفت و اسلحه‏اي براي مبارزه با غرب شد.وقتي صحبت از حجاب كامل اسلامي است، چادر مشكي به عنوان كامل ترين نوع پوشش براي زن مسلمان و عفيف مطرح مي شود.اين جايگاه كه برگرفته از تاريخ چند هزار ساله اسلام است، چنان قدرتمند در افكار عمومي جاي خود را باز كرده كه با تمام تغيير و تحول هاي صورت گرفته در نظام فرهنگي كشور، هنوز اصالت و وقار خود را حفظ كرده است.در استفاده درست از چادر مفاهيم متعالي وجود دارد كه مهم ترين آن عفت است. عفتي كه مولد مبارك حجاب محسوب مي شود. يك زن با داشتن حجاب كامل و برتر اسلامي، كمتر مورد اذيت و آزار قرار مي گيرد.

جرم بي حجابي که امروزه رخسار جامعه را زشت و مسابقه خودنمايشي را سرعت بخشيده و خيابانهاي شهر را نمايشگاه ظاهرفريبان سست بنيان قرار داده حاصل عوامل گوناگوني است که نقش دو عامل در اين زمينه پررنگ تر است ؛ نخست اقدامات نابخردانه متوليان فرهنگي دوراني است که تفسيري از آزادي ارائه داد که نه رهايي از تعلقات و نفسانيات بلکه جدايي و گسست از خدا و بيشتر به معني «دست زدن به هرکاري هوس کردي» بود و دوم عدم اجراي قانون در رابطه با اين امور به بهانه هاي متعدد من جمله لزوم فرهنگ سازي قبل اجراي قانون است.حال در مواجهه با اين پديده بايد چه کرد؟

زن و سياست

دلايل موافقين دخالت زن در سياست
1. بيعت زنان با پيامبر(ص)
اول ما دلايل موافقين دخالت زن در سياست را ذکر مي‌کنيم. بعضي (هم در نوشته‌هاي کشورهاي عربي و هم در نوشته‌هاي ايراني) گفته‌اند در اسلام مداخله زن در سياست به طور کلي مانعي ندارد، چرا؟ براي اين که ما مي‌بينيم قرآن همان‌طور که از بيعت مردان ياد کرده از بيعت زنان هم ياد کرده است.
با پيغمبر اکرم همين‌طوري که مردها بيعت مي‌کردند زنها هم بيعت مي‌کردند. البته بديهي است بيعتي که مردم با پيغمبر مي‌کردند معنايش رأي دادن به پيغمبري پيغمبر نبود، بلکه معنايش همين بود که پيمان مي‌بستند که به آنچه که پيغمبر فرموده است عمل کنند يا از پيغمبر حمايت کنند، مثل بيعت «ليله العقبه» که در آنجا هم يکي دو زن از جمله همان نسيبه- که بعدها به نام نسيبه جراح معروف شد- بودند. زنها هم مي‌آمدند با پيغمبر بيعت مي‌کردند. اين خودش مداخله [در سياست] است. آيه قرآن هم مي‌فرمايد: يا ايها النبي اذا جاءک ال مؤمنات يبايعنک علي ان لايشرکن بالله شيئا و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن اولادهن و لايأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لايعصينک في معروف فبايعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحيم.(ممتحنه 60)
وقتي که زنان مؤمنه مي‌آيند براي اين که با تو بيعت کنند، تا آخر آيه. البته مردها که مي‌آمدند بيعت کنند رسما دستشان را به دست پيغمبر مي‌گذاشتند؛ وقتي زنها آمدند، يک ظرف آب بود، حضرت فرمود: من دستم را در اين ظرف آب مي‌زنم، شما هم دستتان را در آن بزنيد، همين بيعت است. اين، يک دليل که ذکر مي‌کنند.
2. بيعت با علي(ع)
دليل ديگرش، که اين کمتر ذکر مي‌شود ولي بعضي ذکر کرده‌اند، بيعت با خود حضرت امير است. بيعت پيغمبر نه بيعت بر نبوت پيغمبر است و نه بيعت بر رياست پيغمبر، چون اينها همه محرز و مسلم بوده است، بيعت و پيمان بوده بر اين که به آنچه که اين پيغمبر مي‌گويد عمل کنند. ولي تاريخ، بيعت بر خود خلافت را نشان مي‌دهد. در مسئله خلافت که مي‌آمدند بيعت مي‌کردند آن رسما به منزله رأي دادن به خلافت بود و در آنجا زنها هم شرکت مي‌کردند. مخصوصا درباره بيعت با حضرت امير در نهج‌البلاغه جمله‌اي هست که نشان مي‌دهد زنان هم با حضرت امير بيعت کردند.
مي‌دانيم که بعد از خلافت عثمان به واسطه وضع خاصي که در دوره عثمان به وجود آمده بود و اوضاع مخصوصي که بود، اميرالمؤمنين امتناع مي‌کرد از اين که با او بيعت کنند (حال چرا او امتناع مي‌کرد بايد در جاي خودش بحث شود). مردم اصرار عجيب و فوق‌العاده‌اي کردند، ريختند به دور حضرت امير و به خانه او و تقريبا به زور او را بيرون کشيدند براي بيعت، که اين را در خطبه شقشقيه هم مي‌فرمايد: حتي لقد وُ طِئ الحسنان و شق عطفاي. مي‌گويد بچه‌هايم داشتند زير لگد مردم پامال مي‌شدند و مردم پهلوهاي من را به هم فشار مي‌دادند.
در خطبه 227 نهج‌البلاغه به مردم مي‌گويد: شما که آمديد با من بيعت کرديد، من که داوطلب اين کار نبودم و شما هم به زور بيعت نکرديد. مي‌فرمايد: و بسطتم يدي فکففتها شما دست من را باز مي‌کرديد من مي‌بستم. و مددتموها فقبضتها شما دست من را مي‌کشيديد من پس مي‌بردم. ثم تداککتم علي تداک الابل الهيم علي حياضها يوم وردها به من رو آورديد و ريختيد دور من و من را کوبيديد آن‌گونه که شترهاي تشنه وقتي که بر آب وارد مي‌شوند حمله مي‌کنند؛ اين گونه شما حمله آورديد براي بيعت! حتي انقطعت النعل و سقط الرداء تا آنجا که کفش از پا درآمد و ردا از دوش افتاد. و وطي الضعيف اشخاص ضعيف زير پاها لگدمال شدند؛ يعني اين قدر هجوم آورديد! و بلغ من سرور الناس ببيعتهم اياي ان ابتهج بها الصغير(مي‌خواهد بگويد که اين بيعت چقدر از روي رضايت بود!) آن قدر مردم از روي رضايت با من بيعت کردند که حتي بچه‌ها هم خوشحال بودند. ابتهج بها (نه اليها) الصغير يعني با اين کار صغيرها خوشحال شدند. و هدج اليها الکبير پيرمردها هم در آن حال پيرمردي‌شان خودشان را به زمين مي‌کشيدند و [براي بيعت مي‌آمدند.] («هدج» از قراري که به لغت و شروح نهج‌البلاغه نگاه کردم مانند پير مردان راه رفتن است.) پيرمردها هم عصا زنان آمدند به سوي بيعت کردن، با اينکه معمولا پيرمردها در اين کارها شرکت نمي‌کنند. (و هدج اليها الکبير يعني پيرمردها به آن شکل خاص به سوي بيعت حرکت کردند.) و تحامل نحوها العليل عليلها و مريض‌ها هم با مشقت به سوي بيعت آمدند.
شاهد، اين جمله آخر است: و حسرت اليها الکعاب.2 دختران در حالي که لباس خودشان را عقب زده بودند (گفته‌اند يعني صورت‌هايشان را باز کرده بودند) به سوي اين بيعت آمدند.
گفته‌اند خود حضرت امير در کمال صراحت مي‌گويد که زنها با من بيعت کردند، چون در ضمن اين که دارد [ماجراي بيعت را] بيان مي‌کند مي‌گويد دخترها هم براي بيعت آمدند. اين هم يک دليل که ذکر کرده‌اند.
3- داستان ملکه سبا
دليل ديگري که به آن تمسک کرده‌اند اين است: مي‌گويند در قرآن داستان‌هاي زيادي ذکر شده است و قرآن که داستان‌ها را ذکر مي‌کند نظرش تنها نقل تاريخ نيست، بلکه نکات برجسته‌اي را که در آن داستان هست گوشزد مي‌کند و امکان ندارد که نکته برجسته‌اي باشد و ذکر نکند. يکي از قصه‌هايي که قرآن نقل کرده است داستان ملکه سباست. اين داستان را قرآن نقل کرده، با جزئيات هم نقل کرده است ولي بدون اين که انتقادي هم کرده باشد که چرا اينها زني را پادشاه خودشان قرار داده بودند. اين خودش مي‌رساند که قرآن با اين موضوع مخالف نيست.
اتفاقا آنچه که قرآن از اين زن نقل مي‌کند نکات برجسته‌اي است يعني قهرمان داستان در واقع خود اين زن است، آنجا که قرآن داستان هدهد را نقل مي‌کند که او نيامد و سليمان غضبناک شد: مالي لا اري الهدهد. (نمل 20) تا وقتي که هدهد آمد و گفت: احطت بما لم تحط به و جئتک من سبا بنبا يقين، خبري دارم که تو نداري، از کشور سبا آمده‌ام و يک خبر يقيني دارم. اني وجدت امراه تملکهم و اوتيت من کل شيء و لها عرش عظيم ، آنجا زني را يافتم که بر آنها پادشاهي مي‌کرد و همه چيز به او داده شده است و تخت بسيار بزرگي دارد. وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون الله از لحاظ عقيده هم خورشيدپرستي مي‌کردند. بعدش مصداق مطلب ما نيست. تا آنجا که سليمان گفت: قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبين دقت خواهيم کرد ببينيم تو راست مي‌گويي يا دروغ. نامه‌اي نوشت و به او داد که اين نامه را به او برسان. اذهب بکتابي هذا فالقه اليهم ثم تول عنهم فانظر ماذا يرجعون اين نامه را آنجا بينداز، بعد خودت برگرد ببينيم آنها چه مي‌کنند.
هدهد نامه را برد. قرآن نقل مي‌کند که اين زن ملا(3) را يعني کساني که دور وبر و طرف مشورتش بودند، بزرگان قوم را جمع کرد. قالت يا ايها الملأ اني القي الي کتاب کريم. گفت: يک نامه ارجمندي براي من آمده است. پس اولا با تجليل از اين نامه ياد کرد. انه من سليمان و انه بسم‌الله الرحمن الرحيم. الا تعلوا علي و أتوني مسلمين. نامه از طرف سليمان است و با بسم‌الله الرحمن الرحيم شروع مي‌شود: بر من علو و برتري نجوييد، بياييد درحالي که مسلم باشيد. آنها را دعوت به اسلام کرد.
قالت يا ايها الملأ افتوني في امري گفت شما به من درکار خودم نظر بدهيد. ما کنت قاطعه امرا حتي تشهدون من درباه هيچ کاري تا شما نباشيد تصميم نمي‌گيرم. ( معلوم مي‌شود دموکرات هم بوده!) ببينيد آنها چه جور جواب دادند بعد اين زن چه گفت. آنها گفتند ما آماده‌ايم، ما نيرومنديم، هر فرماني بدهي اجرا مي‌کنيم. خلاصه حاضر به مقابله با سليمان شدند. قالوا نحن اولوا قوه و اولوا باس شديد ما نيرومنديم، ما صاحب نيروي شديد هستيم؛ يعني ما آماده‌ايم، هر فرماني براي مقابله با سليمان بدهي انجام مي‌دهيم. درعين حال: و الامر اليک اختيار با توست. فانظري ماذا تامرين ببين تو خودت چه نظر مي‌دهي، اختيار با تو. قالت ان الملوک اذا دخلوا قريه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک يفعلون. و اني مرسله اليهم بهديه فناظره بم يرجع المرسلون. ملکه سبا گفت: پادشاهان وقتي وارد جايي مي‌‌شوند آنجا را خراب و فاسد مي‌کنند، عزيزان را ذليل مي‌کنند و اين جور رفتار مي‌کنند. خلاصه من مقابله با او را صلاح نمي‌دانم؛ من خودم اين طور مصلحت مي‌دانم که ما يک هديه و تحفه‌اي عجالتا برايش بفرستيم ببينيم چه عکس‌العملي نشان مي‌دهد و وقتي افرادي که من فرستادم مي‌آيند چه خبر مي‌آورند بعد تصميم ديگري بگيرم. خيلي عاقلانه رفتار کرد.
وقتي هديه را براي سليمان آوردند گفت من مال نمي‌خواستم، من آنها را به اسلام دعوت کردم. فلما جاء سليمان قال اتمدونن بمال شما مي‌خواهيد من را با مال مدد کنيد و کمک برسانيد؟! خيال کرده‌ايد من احتياج به مال دارم؟! فما اتابي الله خير مما اتاکم بل انتم بهديتکم تفرحون آنچه خدا داده خيلي بيشتر است. ارجع اليهم فلناتينهم بجنود لاقبل لهم بها. تهديد کرد: برگرد، به آنها بگو با لشکري مي‌آييم که شما هيچ قدرت مقاومت نخواهيد داشت. و لنخرجنهم منها اذله و هم صاغرون (نمل3). بعد مي‌رسد به آنجا که تخت ملکه سبا را آوردند، سليمان او را خواست و او هم آمد.
مي‌گويند قرآن اين داستان را نقل کرده، خيلي هم مفصل نقل کرده است ولي طبق دأب قرآن که در داستانها آنجا که به نقطه ضعفي برخورد مي‌کند آن را ذکر مي‌کند اينجا اين مطلب را به عنوان يک نقطه ضعف ذکر نکرده است. اين هم يکي ديگر از ادله‌اي که طرفداران مداخله زن در سياست ذکر مي‌کنند.
1-تاريخ اين مباحث اواخر سال 1345 و اوايل 1346 شمسي است.
2-کعاب يعني دختران جوان، . «حسرت» يعني جامعه‌شان را عقب زده بودند. ضمير در «اليها» هم به بيعت برمي‌گردد.
3-«ملأ» در قرآن زياد استعمال شده و اکابر و اشراف قوم را مي‌گويند. هر جا که کلمه «ملأ»در قرآن آمده است که درباره فرعون و ملأ فرعون مي‌گويد (يونس88)، يا: قال الملأ الذين استکبروا (اعراف/75 و 88)، مفسرين از جمله فخر رازي (مفاتيح الغيب ج6/ ص 501) گفته‌اند که «ملأ» يعني اشراف قوم، بزرگان قوم.

ريشه‌يابي بدحجابي يا بي‌حجابي در غرب و شرق

منشا بي‌حجابي و بدحجابي در جوامع گوناگون، متفاوت بوده و تحليل و بررسي علل اين دو پديده شوم ما را در شناخت و مبارزه با آن ياري مي‌رساند. بحث در اين مقوله بايد از دو زاويه مورد بررسي قرار گيرد. بي‌حجابي در غرب كه ارمغان صنعتي شدن كشورهاي اروپايي است و در واقع با يك نوع صلاحديد اقتصادي صورت گرفت. به اين معنا كه جامعه غرب براي استفاده از كار ارزان و كارآيي بيشتر تصميم گرفت از زنان كه تا آن روز تنها خانواده را اداره مي‌كردند و تدابير عاطفي و تربيتي داشتند، استفاده كند و آنها را به صحنه اقتصاد راه دهد. چنين زناني براي استفاده از ماشين‌هاي صنعتي و كار در كارخانه‌ها و كارگاهها نياز به آزادي جسمي داشتند واعضا و جوارح آنها بايد آزادانه در خدمت صنعت قرار مي‌گرفت. از اين رو حجاب را كه مانعي بر سر راه فعاليت‌هاي بدني خويش مي‌ديدند، كنار گذاشتند و تمامي آرمان‌هاي اعتقادي خود را به پاي صنعت ذبح كردند. در واقع انقلاب صنعتي اروپا اولين ثمره‌اش بدحجابي زنان بود. در اين جوامع، زن هويت اصلي خويش را از دست داده و ارزش او به مقدار توانايي جسمي‌اش در خدمت به اقتصاد بود. واژه‌هايي مثل همسر، مادر و يار همدل و همراه ديگر قداستي نداشته و همگي جاي خود را به واژه «كارگر» دادند. اما در كشورهاي جهان سوم و بويژه كشورهاي اسلامي، عدم حجاب پيامد اقتصاد نوين نبود و موضوع، مهم‌تر از غرب است.

استعمارگران اولين قدمي كه در مستعمره خود بر مي‌دارند، تهاجم فرهنگي است كه براي نابودي فرهنگ ملت مورد ستم مي‌باشد، زيرا تنها چيزي كه مليت مستعمره را از استعمارگر جدا مي‌كند، فرهنگ است. فرهنگ مرز جدايي با دشمن است. فرهنگ است كه به يك ملت هويت و شخصيت مستقل مي‌دهد و 11) بدحجابي و بي‌حجابي در كشورهاي جهان سوم (در حال توسعه) و بويژه كشورهاي اسلامي پيامد تهاجم فرهنگي استعمارگران تاريخ بود. حجاب براساس اينكه شعارديني و بيانگر اعتقادات مذهبي بود و از طرفي هويت ملي يك ملت را نمودار مي‌گرداند، همواره هدف اصلي دشمنان بود. در واقع دشمنان با رواج بدحجابي به ريشه‌كن كردن اعتقادات وانديشه‌هاي ديني پرداخته و فرهنگ غيرديني خود را جايگزين فرهنگ ديني و الهي مردم دين‌باور مي‌كنند تا آنان را چونان برده‌هاي حلقه به گوش رام كنند و از امكانات انساني و اقتصادي آنان حداكثر استفاده را بكنند. در همين زمينه مستر همفر جاسوس استعمار انگليس در كشورهاي اسلامي به عنوان يك راهكار سياسي براي پيشبرد اهداف شوم خود نقاط قوت كشورهاي اسلامي را شناخته و درصدد تضعيف اين ارزشها بر مي‌آيد.

او در خاطرات سياسي خود به عنوان يكي از نقاط قوت مسلمانان مي‌نويسد:‌ «زنانشان در حجاب سختي هستند كه فساد به آنها راه نمي‌يابد. 12) براي از بين بردن اين نقطه قوت سفارش به رواج بدحجابي شده است. او مي‌نويسد: «بايد زنان را تشويق كنيم كه عبا و چادر از سر بيفكنند. و آن‌گاه كه زن عبا از سر بيفكند، جوانان را تشويق كنيم كه به سوي آنان بروند تا فساد در ميانشان افتد. در ابتدا بايد زنان غيرمسلمان عبا از سر بردارند تا زنان مسلمان نيز سر در پي آنان نهند13)استعمارگران براي اسلام‌زدايي و مبارزه با فرهنگ اصيل و ناب اسلامي، مهره‌هاي خودباخته را شناسايي كرده و آنان را در پست‌هاي اصلي و كليدي كشورهاي اسلامي قرار مي‌دهند. براي مثال «كمال آتاتورك» براي نابود كردن فرهنگ اسلامي در تركيه برگزيده شد و رضاخان براي ايران، كه مذهب رسمي آن‌شيعه بود. آتاتورك با تغيير زبان مردم تركيه به زبان انگليسي و تغيير پوشش و ارزشها موفق شد از تركيه، كشوري خودباخته و وابسته سازد، به گونه‌اي كه امروزه ورود يك بانوي با حجاب و پايبند به باورهاي ديني در مجلس تركيه مورد اعتراض قرار مي‌گيرد.

رضاخان اگرچه اقدام به كشف حجاب كرد و در برهه‌اي از زمان به مردم مظلوم ايران و بويژه متدينان ايراني ظلم بسياري روا داشت، ولي با روشنگري‌هاي روحانيت و غيرتمندي دين‌باوران ايراني اين قانون با شكست مواجه شد و حجاب، همچنان به عنوان فرهنگ والا كه نمادي از انديشه اسلامي انساني است، در جامعه حاكم شد. دين مبين اسلام همواره دعوتگر ‌زن به سوي كمال و رشد و بالندگي است، آنچه با دين اسلام سازگاري ندارد، حضور بي‌پروا و بي قيد و بند زن در جامعه است، زيرا اين حضور بستر مناسبي براي رشد زمينه‌هاي ضد ارزشي و ضد اخلاقي خواهد شد و تاكيد بر حجاب و عفاف بهترين راه براي پاكسازي جامعه و ساختن جامعه‌اي سالم است.

راهکارهایی برای جلوگیری از بدحجابی

قرآن کریم به عنوان کتاب مقدس مسلمانان، آگاهی دهنده در بسیاری از امور و رازهای هستی است این کتاب نه تنها درباره مسائل دینی که در مورد مسائل اجتماعی هم دارای برنامه و راهکار است. قرآن کریم درباره رعایت حجاب که به عنوان یک امر ضروری در اسلام، شناخته می شود، نیز راهکارهای متعددی را ارائه داده است. بکارگیری این راهکارها در جوامع اسلامی می تواند تبعات ناشی از بی حجابی و بدحجابی را تقلیل داده یا به طور کلی از میان بردارد. این راهکارها که بخشی از آن مربوط به نوع پوشش زنان در جامعه است شامل:
1- ارائه یک چهار چوب صحیح برای پوشش زن
2- معرفی افراد محرم و نامحرم در قران کریم در سوره نور (24) آیه 31 ، که شامل محارم رضاعی نسبی و سببی می باشد.
3- آشکار نکردن زینت ها   اسلام دستور به زینت نکردن نداده است بلکه از زینت که باعث جلوه گری و خودنمائی زن در برابر مردان نامحرم می شود نهی نموده است. قران کریم در این باره می فرماید:  لایبدین زینتهن  زنان زینت های خود را آشکار نکنند
4- تبیین حد و مرز زینت در برابر افراد  که به سه قسم تقسیم می شود:
الف: زینت برای غیر محارم که آشکار نکردن زینت های پنهان است و نگاه به زینت های آشکار در صورتی خالی از اشکال است که خالی از هر گونه قصد لذت و ریبه باشد این حد زینت در آیه مبارکه الاماظهر منها استثنا شده است و دو قسمت زیر با الالتبعولتهن از دستور لایبدین زینتهن استثنا شده است.
ب: زینت برای شوهر، که زینت علی الاطلاق می باشد و شامل تمام بدن می باشد.
ج- زینت برای سایر محارم
از ابی جعفر علیه السلام وارد شده : «واما زینته المحرم فموضع القلاده فما فوقها و الدملج مادونه والخلخال و ما اسفل منه و اما زینه الزوج فالجسد کله» قسمت سوم ، مربوط به زینت برای سایر محارم است که شامل محل گردنبند و بالای ان، بازوبند و زیر ان و خلخال و انچه پائین آن است می شود. بنابراین باید به این مهم توجه داشته باشیم که از پوشیدن لباس حلقه آستین، دامنهای کوتاه با پاهای برهنه و یقه های باز بیش از حد متعارف حتی در برابر محارمی به جز شوهر مانند پدر ، برادر عمو و دایی .... خودداری کنیم و جواز نگاه کردن به زینت های باطنی زنان ان هم در محدوده ای که در روایات نقل شده برای محارم غیر شوهر به شرطی است که فسادی در بین نباشد.
با توجه به آیه مبارکه «و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن .... اقمن الصلوه ...» خداوند در این آیه شریفه به زنان امر می کند که شرح و جلوه گری نکنید و اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید نماز شما را از فحشاء منکر باز می دارد. نماز خواندن نیرومندترین وسیله برای حفظ حجاب است
5- نهی از تبرج مذموم
در قران کریم در این باره آمده است «... و لاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی....» منظور از تبرج زنان در جاهلیت اولی، جلوه گری زنان در قبل از اسلام بوده است که در تمامی این دوران به دلیل عدم رعایت دستورات پیامبران زنان دچار چنین معضلی شده که سبب به وجود آمدن پیامدهای بد بسیاری برای جامعه نیز شده است.
در تفسیر قمی روایتی باشند که از امام صادق علیه السلام از پدرش در ذیل آیه ... و لاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی ... آمده است و این است که «به زودی جاهلیت دیگری می آید» و در تفسیر التبیان آمده است که منظور از جاهلیت اخری زمانی است که مردم همان گونه عمل کنند که قبل از اسلام عمل می شده است.
امروز شاهد این تبرج ها و جلوه گری های مذموم هم در مردان و هم در زنان هستیم. در روایات از چنین مردانی با چنین خصوصیاتی یاد شده است: یتزینون بزینه المراه لزوجها و یتبرجون تبرج النساء و از چنین زنانی این چنین یاد شده است نسوه کاشفات عاریات متبرجات. من الدین داخلات فی الفتن مائلات الی الشهوات مسرعات الی للذات مستحلات للمحرمات جهنم فی جهنم خالدات.
6- راهکار عدم حضور غیر ضروری زن در جامعه
با توجه به آیه شریعه: و قرن فی بیوتکن و لاتبرجن تبرح الجاهلیه الاولی... در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید و بی حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید و مانند دورة جاهلیت پیشین ارایش و خودارائی مکنید. امام رضا ع در مجلس فرمودند: هنگامی که دختر شش ساله شد مرد نامحرم نباید او را در آغوش بگیرد.  زنان مۆمنه به پیروی از این آیه مبارکه باید از هرگونه حضور غیر ضروری در جامعه خودداری کند تا الگو و نمونه برای سایر زنان مسلمان باشند.
7-راهکار ترویج فرهنگ غیرت در مردان
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: چگونه مردی است در حالی که تزئین می کند همسرش و خارج می‌شود از خانه اش به حالتی که تزئین کرده و عطر زده و شوهرش بر این امر راضی باشد پس می سازد برای همسرش آن زن هر قدم خانه اش در آتش.
8-راهکار حفظ نگاه
قل للمومنین یعضوا من ابصارهم... و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن  حفظ نگاه توسط زنان و مردان مومن یک مبارزة منفی با زنان جلوه گر می باشد و چون چنین زنانی را مورد بی توجهی قرار دهند یک اثر تربیتی دارد آنها متوجه خواهند شد که تنها با این وضع مورد توجه بیمار دلانی قرار خواهند گرفت که خود فاقد ارزش انسانی هستند.
9-تبیین فلسفه حجاب برای جامعه
حجاب مایه ارزش احترام زن می باشد و مایه حفظ عفت و عصمت زن است. حجاب مایة تحکیم پیوند زوجین می شود حجاب سلامت جامعه را در بردارد حجاب حق الهی است و مسلمان تسلیم امر الهی می باشد حجاب پرچم پاکدامنی و عفاف برای زن است. حجاب سبب امنیت زن در جامعه می شود حجاب عاملی برای موفقیت های معنوی است و حجاب ...
10-آگاهی افراد از مضرات سوء بدحجابی
بدحجابی باعث عدم امنیت زن در جامعه می شود، بدحجابی عاملی برای بلوغ زودرس جوانان است، بدحجابی باعث بی ارزش شدن زن در جامعه می شود بدحجابی باعث بالا رفتن آمار طلاق، تلف کردن وقف استحاله شدن در فرهنگ بیگانه، فلج کردن نیروی کار در جامعه، تبدیل شدن زن به موجودی مصرفی استعمار کشیده شدن کشور و ... می شود، و علاوه بر ان عذابهای اخروی را نیز به دنبال دارد.
11- صبر و استقلامت در ترک عادت
افرادی که سعی بر این دارند که بهبود در وضعیت پوشش خود به وجود آورند مسلما با مشکلاتی چون فشار از ناحیه اطرافیان، تمسخر عده ای نادان و ... قرار خواهند گرفت اما زنی که الگوی خو را فاطمه زهرا سلام الله علیها و زینب کبری س قرار دهد سختی این کار در برابر سختیها که این بزرگان کشیده اند بسیار ناچیز است.
فحشا
12- تربیت تدریجی بر تحجب در خانواده
امام رضا ع در مجلس فرمودند: هنگامی که دختر شش ساله شد مرد نامحرم نباید او را در آغوش بگیرد.
بنابراین در مساله آموزش حجاب و پوشش به فرزندان نیز پدر و مادر باید مرحله به مرحله او را به فلسفه و خوبی های حجاب آشنا کرده و در خور درک فرزند به راهنمائی او بپردازند و فرزند تحت تربیت تدریجی و عملی پدر و مادر قرار گیرد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که غالبا پیروزیهای نهایی و کامل در دراز مدت به دست می آید.
13- مراقبت در معاشرتها و همنشینی ها
حضرت علی ع می فرماید: با اشخاص شرور معاشرت و رفاقت نکن زیرا طبیعت تو ناخودآگاه از او متاثر می شود. بنابراین زنان مومنه باید مراقب باشند دوستان صمیمی و همدل خود را از زنان عفیف و با حیاء انتخاب کنند و از دوستی با افراد بی بند و بار خودداری کنند هر چند باید تلاش بر منشاء اثر بودن روی این افراد باشند.
14- ترویج فرهنگ قناعت و ساده پوشی در زنان
پیامبر اکرم ص می فرمایند: استعینوا علی النساء بالعری ان احداهن اذا کثرت ثیابها و احسنت زینتها اعجبها الخروج
زنان را لباس ساده بپوشانید هنگامی که زیاد شود لباسها و نیکو شود زینت هایش وسوسه می شود او بر خروج از خانه اسراف و زیاده روی و مد پرستی در تهیه لباس علاوه برابر انگیختن حس خودنمائی عاملی برای فقر خود ساخته این زنان می شود که آسیب های فراوان دیگری را به همراه دارد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : چگونه مردی است در حالی که تزئین می کند همسرش و خارج می شود از خانه اش به حالتی که تزئین کرده و عطر زده و شوهرش بر این امر راضی باشد پس می سازد برای همسرش آن زن هر قدم خانه اش در آتش
15- ایجاد مشاغل خانگی برای زنان جویای کار
زنان مۆمنه باید سعی کنند وقت خود را با کارهای نیک پر کنند از جمله تربیت فرزندان، بالا بردن علم و آگاهی، و همچنین کارهای هنری مفید برای زنان از جمله پیامبر اکرم ص فرمودند: نعم اللهو المعزل للمراه الصالحه؛ بافندگی برای زن صالحه سرگرمی خوبی است.
 16- احیای امر به معروف و نهی از منکر
پیامبر اکرم ص فرموده اند: اگر شخصی در نهان معصیتی را مرتکب شود فقط به شخص او ضرر وارد می شود و اگر در ملاء عام گناهی را انجام دهد و دیگران او را نهی از منکر نکنند همه مردم زیان می بینند.
البته باید توجه داشت در پیشگیری و درمان بدحجابی و بی حجابی باید امر به معروف با شیوه های منکر و بدون توجیه منطقی و خارج از حدود شرعی مشخص شده نباشد تذکرات باید صحیح باشد و مرحله به مرحله اجرا شود.
17- ترویج فرهنگ نماز در بین زنان
زنان در حال نماز خواندن مکلف به داشتن حجاب کامل هستند؛ از طرفی بهترین نوع ارتباط معنوی بنده با خدای خویش در حالت نماز می باشد. با توجه به وجوب پوشش در نماز که بهترین حالت ارتباط زن با خداوند متعال است به ارزش جایگاه حجاب پی می بریم از طرفی زنان مومن برای انجام فرضیه الهی نماز در روز چندین بار داشتن پوشش کامل را عملا تمرین و تکرار می کنند علاوه بر آن با توجه به آیه مبارکه «وقرن فی بیوتکن و لاتبرجن .... اقمن الصلوه ...» خداوند در این آیه شریفه به زنان امر می کند که شرح و جلوه گری نکنید و اگر می خواهید نیروی بازدارنده ای در برابر این تبرج به دست آورید نماز را به پا دارید نماز شما را از فحشاء منکر باز می دارد. نماز خواندن نیرومندترین وسیله برای حفظ حجاب است.