اعجاز ریاضی قرآن (اعداد و کلمات) انواع اعجاز. فصاحت وبلاغت. عدم مبارزه
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
اعجاز علمی قرآن
قرآن علی رغم معجزات و زیبایی های شکلی و محتوایی به صورت یک کتاب نازل یافت که بیش از همه با ختم رسالت و نیز تکامل بشریت همسو میباشد.از طرف دیگر در آن زمان هنر و مهارت اصلی و عمده اعراب سخنوری و شعر بوده، و زمانیکه پیامبر همه انسانها را به تحدی و آوردن سوره ای نظیر یک سوره از قرآن دعوت کرد، هیچکدام از مشرکین نتوانستد یک آیه نظیر آیه قرآن بیاورند.
امروزه با وجود گذشت 14 قرن، هنوز دشمنان اسلام و مستکبران نتوانسته اند سوره ای نظیر سوره های قرآن بیاورند و از راه های دیگر و خرج هزینه های فراوان برای تبلیغات ضد مسلمانان، چهره اسلام را در نزد جهانیان زشت جلوه دهند.قرآن با اینکه در طول 23 سال و در موقعیت های مختلفی چون جنگ و صلح، ضعف و قدرت، آرامش و آشوب بر پیامبر نازل گشته ولی از هر گونه تحریف و تغییر به دور مانده و همچنین با توجه به اینکه نزول قرآن تدریجی بوده اما از انسجام درونی و لفظی برخوردار بوده . در قرآن تمامی علوم بشر نهفته و فقط انسان قدرت و توانایی درک و تفسیر آنرا ندارد که گذشت زمان و پیشرفت علم پرده از اسرار این آیات بر می دارد. نظیر این آیات قرآن
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً....
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
در واقع این آیات بخشی از علم نجوم را بیان میکند و حقیقت حرکت خورشید و ماه، کسوف و خسوف و شب و روز را کسی میتواند درک کند که هیئت ترکیب آسمانها و زمین را بداند و این به نوبه خود دانشی است که در قرنهای بعدی کشف گردید . و یا در مورد خلقت انسان و یا تسبیح کلیه موجودات بیان می کند
ضرورتی ندارد که قرآن همه مسائل علوم تجربی، عقلی و نقلی را به تفضیلات و فرمولهای آنها، بیان کرده باشد، بلکه سیر در ملکوت و تفکر در صنع الهی دارد، تا به هدف تربیت و تزکیه انسانها، نایل شد و بعید نیست منظور از بیان همه چیز در قرآن، مسائل دینی و هدایتی مردم باشد.
هدف قرآن، تربیت معنوی انسان است و در این راه لازم نیست همه معارف تجربی و غیر تجربی را برای بشر بیان کند، چون انسان عقل و احساس دارد و خود میتواند مسائل تجربی و طبیعی را به دست آورد.
هدف نزول قرآن هدایت و رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و فضایل اخلاقی است، ولی گاهی قرآن ضمن رهبری بشر به مبدأ و معاد، پرده از اسراری برداشته که قبل از تحول اخیر علمی، هیچ کس از آن آگاه نبوده است.
معجزه، در اصطلاح، این است که مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعایش، کارى را انجام دهد که خارق قوانین طبیعى است و دیگران از انجام دادن آن عاجزند. چون خداوند، بعد از خاتم انبیا حضرت محمد(ص) امامان معصوم(ع)را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجّت خویش در روى زمین قرار داده تا راه هدایت را بر مردم هموار کنند و از آن جا که همواره در طول تاریخ، مدعیان دروغین نبوّت و امامت، واقعیّت را بر مردم مشتبه میکردند و مردم را به گمراهى و ضلالت میکشاندند،
لازم است که راهى براى شناخت امام و حجّت، قرار داده شود. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، معجزه خوانده مىشود و در اصطلاح قرآن، بیّنه و آیه نامیده مى شود. البته آن کاری را که ائمه معصومین علیهم السلام انجام می دادند معجزه نیست بلکه کرامات می باشد
قرآن کریم از ابعاد و زوایای مختلف مانند وضع قوانین، طرح مسائل تاریخی، پیشگوییها و اخبار غیبی، علوم روز و مسائل ناشناختة علمی در عصر قرآن، معارف و طرح مسائل عقیدتی و... معجزه است
الف: قرآن کریم مشحون از زیباترین تشبیهات، استعارات و تمثیلهاست. بنیاد فنون بلاغت و صنایع ادبی، یعنی دانش معانی، بیان، بدیع، رهین کاربردهای قرآنی است; امّا در عین حال معیارهای اساسی حقیقتگویی، خردمحوری، ارزشهای انسانی و اخلاقی، همواره مورد توجه و مراعات است.
ب: اعجاز از جهت بیان مسائل ناشناخته علمی در عصر قرآن مانند: خبر از حرکت زمین (نمل88); توازن قوه جاذبه و دافعه در کرات آسمانی (رعد2); حرکت منظومه شمسی (یس38 و40); گسترش جهان (ذاریات47); زندگی در کرات دیگر (شوری29); زوجیت گیاهان (طه53); علل نزول باران و تگرگ (نور43); و...
ج: اعجاز از جهت پیشگوییها و اخبار غیبی. قرآن پیش گوییهای متعددی را ذکر کرده است
در قرآن 20 نوع اعجاز وجود دارد
1 - اعجاز از نظر بلاغت و امی (معانی و حسن عبارت که مجموعاً به فصاحت بیان تعبیر می شود) و از جانب فردی که اُمّی می باشد و معلمی نداشته اند آمده
2- اعجاز قرآن از نظر معانی، قرآن معانی بلند و مطالب پیچیده را در یک عبارت کوتاه بیان فرموده که هیچکس قادر به بیان آن نیست و آیات قرآن همه دلیل بر صحت این ادعاست و انتخاب آیه ای از بین آنها و ترجیح آن بر سایر آیات امکان ندارد مگر اینکه از نظر کمیت ذکر شود (وَ قیلَ یا اَرضُ ابلِعی ماءَک) و سایر آیات نظیر این آیه.
3- اعجاز از نظر شیوه و اسلوب و حفظ اعتدال.
4- اعجاز قرآن از نظر کثرت معانی که بشر قادر به ایراد آن نیست.
5- اعجاز قرآن از نظر جمع علوم که بشر به آن احاطه ندارد.
6-اعجاز قرآن از نظر برهان و دلایل بر توحید. تمام آیات الهی در قرآن دال بر توحید و یگانه پرستی است.
7- اعجاز قرآن از نظر اخبار گذشته و آینده و قصص امتهای گذشته.
8- اعجاز قرآن از نظر علم غیب و احاطه بر اخبار و منویات و اندیشه و افکار انسانها.
9- اعجاز قرآن از نظر خبر دادن از ضمائر قلوب مردم که جز خدا کسی را بر آن وقوف نیست.
10- اعجاز قرآن از نظر متانت الفاظ که جمع بین جَزیل(پیچیده) و سهل کرده.
11- اعجاز قرآن از نظر تلاوت و پنج خصلت در آن.
12- اعجاز قرآن از نظر نقل الفاظ مُنزله و معانی، که فرشته از خدا گرفته و رسول خدا تلفظ کرده و به امت ابلاغ فرموده .
13- اعجاز قرآن از نظر معانی مختلف و نزدیکی معانی به منظور و مقصود و اقران نظایر آن صور مختلف مانند: وعد و عید، ترغیب و ترهیب، ماضی و مستقبل، قصص و مَثَل، حکم و جَدَل، مطلوب و غیر متنافر.
14- اعجاز قرآن در اختلاف آیات کوتاه و بلند که در عین بلندی یا کوتاهی از اسلوب و اعتدال خارج نشده و در وزن کلام منظوم و عبارات منثور اعتدال لفظ و معنی و کلمات و آیات از دست داده نشده.
15- اعجاز قرآن از نظر کثرت تلاوت، که هر اندازه قرآن بیشتر تلاوت گردد نه از فصاحت آن در ذوق سلیم کسر میشود و نه ملالت می آورد و هر چند بیشتر قرائت شود طبع بشر مایلتر به تلاوت و فهم آن است. گویا هر دفعه که یک آیه تلاوت شود با رقه ای از نور علم و دانش بر قلب قاری تابش میکند که در سابق نظیر نداشته است.
16- اعجاز قرآن از نظر تسهیل قرائت در همه السنه (زبانها) و لهجه های متنوع.
17- اعجاز قرآن از نظر ترتیب کلام، در سخن گفتن نثر، در قدرت هر گوینده هست و مرتبه شعر بالاتر است. کمتر کسی می تواند سخن فصیحِ منثور بگوید. قرآن در حال نثر و بیان مطالب ساده به قدری دارای انسجام و استحکام الفاظ و معانی و جملات و حفظ ارتباط و اعتدال است که نظیری برای آن متصور نیست.
18- اعجاز قرآن از نظر زیادی الفاظ و تغییر کلمات و گوناگون آوردن الفاظ از همه مشتقات ادبی.
19- اعجاز قرآن از نظر عجز معارضه ناتوانی مقابله کردن ملل گوناگون با آن که هر چند کوشش و پشتیبانی از یکدیگر کردند نتوانستند حتی یک آیه نظیر آن بیاورند.
20- اعجاز قرآن از نظر انصراف معرضه مقابله کردن بشر با آن، همین که فصحاء خود را قادر به مقابله با قرآن ندانستند و تسلیم شدند.
قرآن مجموعهاى کامل از معارف، فضایل اخلاقى، قوانین اجتماعى، قصص، تاریخ، اخبار غیبى و ... است که طىّ 23 سال در حالات و شرایط و مکان هاى مختلف (مکه، مدینه، حضر، سفر، جنگ، صلح و. . .) نازل شده. ولیکن کوچکترین اختلاف و تناقض و فساد مضمون و سخافت بیان در آن یافت نمیشود و حسن اسلوب و سلاست و حلاوتى که در اول آن مشاهده میگردد؛ تا پایان آن حفظ گشته است
قرآن از مخاطب خویش میخواهد که در آیات الهی تدبر کند؛ تدبر بر حالات روحی ما اثر می گذارد و ناظر بر قلوب مخاطبین خویش است.
آن هم نه بر روی هر قلبی، بلکه قلب اولالباب، کتاب أنزلناه إلیک مبارک لّیدّبّروا ءایاته و لیتذکّر أولوا الألباب
تأثیر «بسماللهالرحمن الرحیم» بر آب زمزم
مرکز پژوهشی «هادو» توکیو در تحقیقی جامع با استفاده از فنآوری نانو، تأثیر تلاوت آیه بسم الله الرحمن الرحیم بر آب زمزم را مورد بررسی قرارداد
ماسارو ایموتو، رئیس مرکز پژوهشی«هادو» توکیو با بیان اینکه در این تحقیق به نتایج ارزنده و عجیبی دست یافتهاند، گفت: تلاوت آیه بسم الله الرحمن الرحیم تأثیر عجیبی بر روی بلورهای آب زمزم دارد به طوری که هنگام تلاوت این آیه مبارک حبابهای زیبایی بر روی آب تشکیل میشود . وی اشاره کرد به اینکه آب زمزم ویژگیهای خاصی دارد که تغییر در آن امکان پذیر نیست این آب ویژگیهای منحصر به فردی دارد
که در سایر آبها یافت نمیشود . با توجه به آزمایشها و مطالعات زیادی که بر روی آب زمزم انجام شد، این نتیجه به دست آمد که اگر یک قطره از آب زمزم با هزار قطره آب معمولی مخلوط شود، بلورهای تشکیل دهنده آن تغییر شکل داده و خاصیت آب زمزم را پیدا میکنند.
زمینه اندیشه
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا حج46 آیا در زمین به سیر و سفر نمی پردازید تا دل های شما در اندیشه فرو رود...
پیام آیه : از موضوعات مهمی که اندیشه ما را شکوفا می کند، دقت در فراز و نشیب اقوام گذشته که با چراغ نورانی، می توانیم برای آینده ی خودمان بهترین تصمیم ها را بگیریم. بین افرادی که از فرصت خود بهره گرفته و به مراحل علم و معرفت رسیدند و آنها که عمر خود را به هدر دادند مقایسه و راه درست را انتخاب کنیم
درک حقایق
چگونه مىتوانیم حقایق را آنگونه که هست، ببینیم؟
اتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه (بقره282) از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقیقت را به شما بیاموزد. تقوى به معناى دورى از انواع بدىها و زشتىهاست. آرى، افراد آلوده از درک بسیارى حقایق محرومند. کسى که تعصّب قومى، حزبى، نژادى و... دارد، حق را آنگونه که هست نمىفهمد، مثل کسی که عینک سرخ گذاشته و همه چیز را سرخ مىبیند و شلغم را لبو مىپندارد و اگر عینک سبز بگذارد، کاه را علف مىبیند. اگر آیینه را صیقل دهیم، عکس را درست نشان مىدهد. آئینه دل نیز باید صیقلى باشد تا معارف را درک کند. دلهاى کینهدار مثل ظرفهاى آلوده است که اگر آب تمیز هم در آن ریخته شود، آلوده مىشود. گناه غبارى است که نمىگذارد انسان واقع بین باشد
معجزه های قرآن (کلمات )
الف) کلمه (امام) به معنای رهبر و زمامدار الهی به صورت مفرد و جمع ۱۲ بار در قرآن کریم تکرار شده که مطابق است با روایات نقل شده از پیامبر اسلام (ص) از طریق شیعه و سنی مبنی بر اینکه تعداد امامان بعد از ایشان ۱۲ نفر میباشند. یکی از آیات قرآن که کلمه امام در آن آمده، یس آیه ۱۲ میباشد و کل شییء أحصیناه فی امام مبین و ما هر چیزی را در امام روشنگری جمع نموده ایم. ب) کلمه شهر یعنی ماه، ۱۲ بار در قرآن تکرار شده که مساوی تعداد ماههای یکسال است.
پ) کلمه (یوم) روز، ۳۶۵ بار در قرآن تکرار شده که مساوی تعداد روزهای یکسال شمسی است. ت) کلمه (ساعه) ۴۸ بار در قرآن کریم تکرار شده که در ۲۴ مورد قبل از آن یکی از حروف ذکر شده و در ۲۴ مورد دیگر قبل از آن حرفی وجود ندارد. بنابراین هر مورد را که در نظر بگیریم مطابق است با تعداد ساعات یک شبانه روز . ث) کلمه (سجد) به معنای سجده کرد و مشتقات آن ۳۴ بار تکرار شده که این عدد برابر با تعداد سجده های واجب روزانه .
و) عبارت حزب الله) و عبارت (حزب الشیطان ( هر کدام ۳ بار تکرار شده )
ز) کلمه سرور) به معنای شادی و کلمه (حزن) به معنای غم و اندوه هر کدام ۴ بار تکرار شده . ح) کلمه الحر) به معنای گرما و کلمه (البرد) به معنای سرما هر کدام ۴ بار تکرار شده. ط) عبارت حزب الله) و عبارت (حزب الشیطان) هر کدام ۳ بار تکرار شده.
ک) کلمه رجل) به معنای مرد مساوی کلمه (امراه) به معنای زن هر کدام ۲۴ بار آمده . ل) کلمه ملائکه) و کلمه (شیطان) به معنای اهریمن و یا جن هر کدام ۸۸ بار تکرار شده. م) کلمه استعاذه) یعنی پناه بردن و کلمه (ابلیس) به معنای شیطان هر کدام ۱۱ بار بکار رفته. ن) کلمه آخرت) و کلمه (دنیا) هر کدام ۱۱۵ بار تکرار شده . ژ کلمه (الحسنات) یعنی خوبی ها و کلمه (سیئات) یعنی گناهان هر کدام ۱۸۰ بار تکرار شده.
و ......
اعجاز عددی قرآن (ریاضی)
1- اولین آیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم دارای 19 حرف است
2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده و این عدد به 19 قابل تقسیم. (6× 19).
3- اولین سوره ای که نازل شده علق (شماره96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن
دومین باری که جبرئیل امین فرود آمد 9 آیه اولی سوره قلم (شماره 68) را آورده که شامل 38 کلمه است. (2 × 19) و ....
4- سوره علق 19 آیه دارد.
5- سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد.
6 - اولین بار که جبرئیل امین با قرآن فرود آمد 5 آیه اولی سوره علق را آورد که شامل 19 کلمه
7- این 19 کلمه، 76 حرف (4× 19) دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.
8- حروف مقطعه یا به تنهائی یا جمع آن در سوره مربوط به خود، ضریب 19 میباشند
مثال: در سوره یس تعداد حروف «ی» و «س» 285 میباشد= ( 15×19)، الم؛ الر؛ حم و ...
9- کلمه هائی که از نظر معنی با همدیگر تناسب دارند یکسان به کار رفته اند: کلمه “دنیا “ 115 بار و کلمه “آخرت“ هم 115 بار . کلماتی نظیر، حیوه و موت - عقل و نور – رجل و امراه – یوم و شهر – ملائکه و شیاطین – مصائب و شکر – سرما و گرما – زکوه و برکات – و ....... همه ضریب 19 میباشند. با این حساب آیا میتوان قرآن را تحریف دانست یا تغییر داد
10- چهارمین بارکه جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد که آخرین آیه آن « بر آن دوزخ 19 فرشته موکلند» می باشد. (آیه 30)
11- سوره قاف که با حرف ق شروع می شود (شماره 50 ) شامل 57 (3*19) حروف ق است.12- کلمه الله 2698 مرتبه در قرآن تکرار شده که مضربی از عدد 19 است (142 * 19 )
نتیجه اینکه : در تاریخ ، کتابی سراغ نداریم که مانند قرآن طبق یک سیستم عددی تنظیم شده باشد
برای اینکه قرآن محفوط بماند و ادعای خود قرآن از تحریف؛ نظم حروف با سیتم اعداد ارتباطی دارد تا برای بشر تا مادامی که با قرآن سر و کار دارد مطمئن از کم یا اضافه شدن حرف یا کلمه ای باشد ......
نباتات و گیاهان
تولید مثل در گیاهان : وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ حجر22 و بادها را باردار کننده فرستادیم
پیام آیه : اوایل قرن 19 با پیدایش میکروسکوپ دانشمندان کشف کردند که تولید مثل گیاهان بر اساس تلقیح ذرات ذره بینی به نام گرده است که عامل انتقال آن، حشرات یا جریان هوا (باد) می باشد
ممکن است اشاره آیه به تأثیر باد در لقاح ابرها و بارور شدن آنها باشد که نزول باران و برف، بدون عمل لقاح، انجام نمی گیرد این پدیده ی شگفت اخیرا کشف شده
زوجیت در گیاهان
وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى طه53 و از آسمان آبی فرو فرستادیم و بوسیلة آن جفت هایی از گیاهان گوناگون رویاندیم
وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ سوره لقمان
در سال 1731میلادی، دانشمند سوئدی «کارل لینه» نظریه خود را مبنی بر وجود زوجیت در بین گیاهان اعلام کرد که تعجب بسیاری را برانگیخت . بعد از مدتی، کتاب وی از طرف کلیسا مورد نهی. شدید قرار گرفت
به هرحال دیری نپایید که این نظریه، مورد قبول و تایید مجامع علمی قرار گرفت و هم اکنون همه آن را پذیرفتهاند . با آنکه همه میدانیم، قرآن یک کتاب علمی نیست که هدف از آن تبیین علوم مختلف باشد، ولی در راستای تأمین اصلیترین هدف خود، یعنی هدایت انسانها، در مواردی نکاتی را یادآور شده است که حکایت از عظمت منبع وحی و اعجاز قرآن کریم دارد .
زوجیت میوه
وَ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ (رعد3) و از هر گونه میوه ای در زمین جفت جفت قرار دادیم
پیام آیه: لینه (1707 میلادی) نظریه ای مبنی بر وجود نر و ماده در همه ی گیاهان ارائه کرد که امروزه سخن ثابت شده علمی محسوب می شود . قرآن کریم، قرن ها قبل از آن به زوجیت گیاهان اشاره داشته است
زوجیت همه چیز
وَ مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ (ذاریات49) و از هر چیزی دو گونه (نر و ماده) آفریدیم...
پیام آیه : دانشمندان واحد ساختمانی موجودات یعنی اتم را از الکترون (منفی) و پروتون (مثبت ) می دانند. ماکس بلانگ (قرن 20) گفته است : هر جسم مادی مرکب از الکترون و پروتون است .
عمل لقاح توسط باد و گرده افشانی
سابقه کشف اینکه هر موجود زنده در اثر تلفیق دو سلول مختلف نر و ماده به وجود میآید، به بیش از چند صد سال نمیرسد. پس از کشفهای علمی جدید و اختراع میکروسکوپ بود که بشر دانست تولید مثل در گیاهان نیز، براثر تلقیح ذرات بسیار ریز صورت میگیرد، که عامل انتقال این ذرات و گردههای گیاهی حشرات و باد میباشد
قرآن قرنها قبل این کشفیات اولم یروا الی الارض کم انبتنا فیها من کل زوج کریم (7 شعراء) آیا به زمین ننگریستهاند که چقدر از هرگونه گیاهان نیکو در آن رویانیدهایم
خداوند همچنین علاوه بر بیان زوجیت در عالم نباتات، عامل لقاح را نیز در 22 حجر بیان میکند وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ و بادهای بارورکننده را فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانهدار آن نیستید . در تمام مراحل تبخیر آبهای سطحی و حرکت دادن بخارات آب و تشکیل و جابجایی ابرها و بارور کردن ابرها ، باد نقش اساسی را ایفا میکند.
سبزینه
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا (یس80) خداوند است که از درخت سبز، برای شما آتش آفرید
پیام آیه : ممکن است تصور کنیم که آتش از درخت خشک شده برمی خیزد
چرا قرآن درخت سبز را منشاء آتش دانسته است؟ نکته جالب این است که تنها درختان سبز می توانند عمل کربن گیری انجام دهند و نور آفتاب را در خود ذخیره کنند آیه ی قرآن به این نکته اشاره دارد
وجود کلروفیل
و هو الذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون (انعام99) و اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنیها را در میآوریم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوریم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنیم، و از تاره های نـخل پَـنگهای خـوردنی درست می کنیم، و باغهای انگور و زیتون و انار که ترکیبات مشترک زیادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنیم. یکی از جنبه های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، تبیین حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و پیشرفت های علمی در قرون و اعصار سپس تر، بر درستی آن صحه گذارده است. یکی از این نمونه های اعجاز علمی قرآن، وجود ماده سبز گیاهی است. توضیح اینکه در سلول گیاهی کیسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـیل نامـیـده می شود. کلروفـیل به معنی ماده سبز گیاهی و سبزینه است که معادل آن در عربی خـَضِـر است (یعنی همان چیزیکه در آیه مطرح شده است). این ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشید را جذب می کند و به انرژی شیمائی تـبـدیـل می کند
سخن گفتن با حیوانات
قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ نمل18 مورچه ای گفت : ای مورچه ها به خانه هایتان بروید
پیام آیه : قرآن چند نمونه از گفتگوی حیوانات را بیان می کند، هدهد با حضرت سلیمان سخن می گوید و مورچگان با یکدیگر . با همه ی پژوهشی که بشر امروز در رابطه با زندگی حیوانات داشته است، هنوز نتوانسته است از این راز و رمز اطلاعات وسیعی داشته باشد . اما امید می رود که به زودی بشر بتواند به این راز خلقت پی ببرد و شاید بتواند آنان را چون کارگران در خدمت بگیرد
غریزه یا اختیار
سخن اینجاست که ایا عمل زنبور عسل، غریزى است و شعورى در کارش وجود ندارد؛ مانند سوزاندن آتش و غرق کردن آب و یا روى اختیار و شناخت است؟ دقت در حالات و اعمال زنبور عسل، حفاطت، از کندو، کشتن بى ثمرها، راندن آنانکه در روى گلهاى بد بو نشسته اند، حفاظت از ملکه، جفت گیرى و... حکایت از اختیار و شعور آن حشره دارد. در سوره فیل که لشکر ابرهه توسط پرندگان ، سنگباران شده و متلاشى گردید مى خوانیم و ارسل علیهم طیرا ابابیل ترمیهم بحجارة من سجیل فجعلهم کعصف ماکول . آیا آن پرندگان به طور غریزى آن کار را مى کردند و یا در کار خود شعور داشتند، حمل این عمل بر غریزه از برداشتن کوهها، سختر است . قهرا آنها شعور و هوش داشته اند. و در جایى مشغول زندگى خود بوده اند که خداوند دستور داده و آنها نیز به طور درک و فهم ، لشکریان ابرهه را سنگباران کرده اند. درباره حضرت داوود ع و هم آواز شدن کوهها و پرندگان با او، سه مورد در قرآن مجید آمده است که به هر کدام آنها اشاره مى کنیم :1- و اذکر عبدنا داود ذا الاید. انا سخرنا معه یسبحن بالعشى و الاشراق و الطیر محشورة کل له اواب یاد آور بنده ما داوود را که نیرومند و بسیار متوجه به خدا بود. ما کوهها را مسخر کردیم که صبح و عصر با او خدا را تسبیح مى کردند. پرندگان را دسته جمعى ، مسخر کردیم که همه باو همصدا بوده و جواب مى داند.2- و لقد اتینا داود منا فضلا یا جبال او بى معه و الطیر و النا له الحدید. به داود از جانب خود فضیلت دادیم . و گفتیم : اى کوهها! با او همصدا شوید. و پرندگان را مسخر کردیم که با او همصدا شوند. و آهن را براى او نرم کردیم. المیزان از مرحوم صدوق در کمال الدین از امام صادق ع نقل کرده است که : و کان اذا قرء الزبور لا یبقى و لا حجر و لا الا اجابه . وقتى که داوود زبور را مى خواند کوهى و سنگى و پرنده اى نمى ماند مگر آنکه با او همصدا مى شدند.3- و سخرنا مع داود الجبال یسبحن و الطیر و کنا فاعلین کوهها و پرندگان را رام کردیم مه با داود، خدا را تسبیح مى کردند و ما فاعل این کار بودیم. ناگفته نماند که : تسبیح کوهها از موضوع عنوان ما خارج است . و باید مستقلا بحث شود. ولى آیات در همصدا شدن پرندگان با داوود ع صریح مى باشند. بنابر آنچه گذشت و تسبیح آنها همه از روى شعور و مصداق (کل قد علم صلوته و تسبیحه) مى باشد.تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن و ان من شى ء الایسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیما غفوراهفت آسمان و زمین و آنچه در آنهاست ، خدا را تسبیح مى گویند، و هیچ چیزى نیست مگر آنکه خدا را تسبیح مى کند. ولیکن شما تسبیح آنها را نمى فهمید. خداوند حلیم و آمرزنده است ناگفته نماند که : تسبیح آنها مساءله علت و معلول نیست ؛ مانند دلالت یک صنعت یه مهارت صنعتگر؛ زیرا ما آن را مى فهمیم . و اینک فرموده و لکن لا تفقهون تسبیحم نشان مى دهد که آن تسبیح براى ما شناخته نیست . و لفظ: و ان من شى ء نکرده در سیاق نفى و مفید عموم است . و مضمونش آن است که همه اشیاء نسبت به خداوند شعور دارند. و خدا را مى شناسند و او را دانسته ، تسبیح مى گویند. آیه شریفه در حد خود بسیار عجیب و قابل دقت است .
شعور و اختیار حشرات و پرندگان
وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ وَ لاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطْنَا فِی الکِتَابِ مِن شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ (انعام38) هیچ جنبنده اى در زمین نیست و هیچ پرنده اى که با دو بالش پرواز مى کند، نیست مگر آنکه امتهایى هستند مانند شما انسانها
ما در کتاب آفرینش هیچ قصور و کوتاهى نکرده ایم، سپس آنها به سوى پروردگارشان محشور مى شوند امت به معناى گروه تشکیل یافته است که در میان خود نظم نظام و قوانین، انسجام و نیکوکار و بدکار، قاضى و محکوم و اداره و، تدبیر و سیاست و... دارند
این است معناى امت. و تا این ارتباط نباشد، لفظ امت به کار نمى رود.
این مطلب در میان مورچگان و زنبورها عسل، کاملا مشهود و محسوس است. ولى آیه شریفه مى گوید: همه پرندگان و همه جنبندگان چنین هستند. و اگر این طور نبود، در خلقت کوتاهى شده بود همه انواع جنبندگان و پرندگان؛ مانند انسانها و مورچگان و... تمدن، حساب، کتاب و حکومت دارند
در شهر ارومیه در خانه اى دو لک لک نر و ماده لانه داشتند. صاحب خانه دو تا از تخمهاى لک لک را برداشت و در جایش تخم غاز گذاشت
بعد از مدتى که بچه ها از تخم بیرون آمدند دو تا از آنها شبیه پدر و مادرشان نبودند. ما بین دو لک لک اختلاف به وجود آمد
مدت تقریبا چهار روز، هر روز حدود ده بیست لک لک مى آمدند و در پشت بام مى نشستند و مرتب به آن دو بچه نگاه مى کردند و منقارها را پشت انداخته و صدا مى کردند.
سرانجام روزی دو تا از آن لک لک آمدند و آنقدر با منقارها خود لک لک ماده را زدند تا مرد، پس از آن همه متفرق شده و رفتند. فقط بچه ها ماندند و آن لک لک نر.
تسبیح پرندگان
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ نور۴۱ آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می کنند؟
و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده اند؟
هر یک از آنان "نماز و تسبیح" خود را می دانند و خداوند بر آنچه انجام می دهند داناست
غشای خارجی بدن مورچه را شیشه تشکیل داده
قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَ جُنُودُهُ نمل18 داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را می بیند به سایر مورچه ها می گوید پناه بگیرید تا لشکر سلیمان شما را خرد نکند لا یحطمنکم در حالی که: این کلمه مصدر (تحطیم=خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه بکار می رود اما مورچه ها آن را درمورد خود بکار برده اندیک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که بیش از ۷۵ درصد از غشای خارجی بدن مورچه را شیشه تشکیل می دهد و با کشف این معجزه ی قرآن به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود.
خلقت شتر
أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کیفَ خُلِقَتْ (غاشیه) آیا آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده"؟!
این حیوان ویژگیهای عجیبی دارد که او را از حیوانات دیگر ممتاز می کند، و به حق آیتی است از آیات خدا، از جمله اینکه:
-1 شتر حیوانی است که تمام منافع در آن جمع است، هم گوشتش قابل استفاده است، و هم شیرش، هم از آن برای سواری و هم باربری و ....... استفاده می شود.
-2 شتر نیرومندترین و با مقاومت ترین حیوانات اهلی است، بار زیادی با خود می برد،
-3 شتر می تواند روزهای متوالی (حدود یک هفته الی ده روز) تشنه بماند، و در مقابل گرسنگی نیز تحمل بسیار دارد.
-4 شتر می تواند هر روز مسافتی طولانی راه را طی کند، و از زمینهای صعب العبور، و شنزارهایی که هیچ حیوانی قادر بر عبور از آن نیست بگذرد، و به همین دلیل عربها آن را" کشتی بیابانها"! می نامند.
-5 شتر از نظر تغذیه بسیار کم خرج است و هر گونه خار و خاشاکی را می خورد.
-6 او در شرائط نامناسب جوی در میان طوفانهای بیابان که چشم و گوش را کور و کر می کند با وسائل خاصی که خداوند در پلکها و گوشها و بینی او آفریده مقاومت می کند، و به راه خود ادامه می دهد!
-7 شتر با تمام قدرتی که دارد از رام ترین حیوانات است به طوری که یک کودک خردسال می تواند مهار یک قطار شتر را در دست گرفته و هر جا که خاطر خواه او است ببرد.
خلاصه اینکه ویژگیهای این حیوان چنان است که دقت در آفرینش او انسان را متوجه خالق بزرگی می کند که آفریننده چنین موجودی است، آری قرآن می گوید آیا این گمشدگان وادی غفلت، به اسرار شگفت انگیز این موجود اندیشه نمی کنند، تا راهی به حق یافته و از بیراهه بازگردند. ناگفته پیدا است منظور از" نظر" در جمله" أَ فَلا ینْظُرُونَ " نگاه کردن عادی نیست، بلکه نگاهی است توأم با تفکر و اندیشه و دقت.
شگفتی در زنبور عسل
وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ* ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ... سوره نحل و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که: از کوهها و درختان و در بناهایی که (مردم) میسازند خانههایی برگزین آنگاه از هر ثمرهای بخور و از روی خشوع به راه پروردگارت برو از شکم او شرابی رنگارنگ بیرون میآید که شفای مردم در آن است و صاحبان اندیشه را در این عبرتی است
یکی از شگفتیهای علمی قرآن در این زمینه آن است که از نظر صرفی، فعل مفرد مونث مخاطب اتَّخِذِی را برای نَحل بکار برده و این موضوع حقیقتا اعجاز علمی قرآن در این زمینه بهشمار میرود چرا که جنسیت زنبوران کارگر ماده میباشد . گرچه ممکن است مردم قرون گذشته از ماده بودن ملکه بدلیل تخمگذاری آن آگاه بودهاند اما بعید بهنظر میرسد که ماده بودن زنبوران کارگر روشن بوده باش
و شفا بودن عسل برای بیماری و دیگر فوائد آن خود از اعجاز است .
نام پشه در قرآن
انَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی انْ یضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوقَهَا فَامّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ انَّهُ الحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ امَّا الَّذِینَ کفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا ارادَ اللّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثیراً وَ یهْدِی بِهِ کثیراً وَ مَا یضِلُّ بِهِ إلَّا الْفاسِقِینَ. بقره 25
خداوند ابایی ندارد که (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه، و حتّی کمتر از آن مثال بزند. (در این میان) آنان که ایمان آورده اند، می دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و امّا کافران (این موضوع را بهانه قرار داده) می گویند : منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می کند؛ ولی تنها فاسقان را گمراه می سازد!
نام بردن در قرآن از چیزی حتما دارای حکمتی است و پشه خلقت عجیبی دارد
علّت این که خداوند به پشه مثال زده است، این است که پشه علی رغم جسم کوچکش تمام اعضا و جوارح حیوان بزرگی چون فیل را داراست و علاوه بر آن، دو عضو دیگر دارد که فیل فاقد آن است
خرطوم آن ریزترین و ظریف ترین سرنگ می باشد
بر پشت پشه حشرات ریزی هستند که از خون مکیده شده ی پشه استفاده می کنند بَعُوضَةً فَمَا فَوقَهَا الله اکبر
پشه دو شاخک شبیه آنتنهای امروزی برای برقراری تماس با اطراف دارد و نیز بالهای ظریف که فیل فاقد آنهاست . هر مخلوقی و لو پشه، نشانگر عظمت خالق است
سست ترین خانه و مهندسی ترین خانه (عنکبوت)
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (سوره عنکبوت) مثل کسانی که جز خداوند یار و یاوری برای خود برگزیده اند، همانند عنکبوت است که برای خود خانه ای ساخته است و اگر بدانند سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است. خانه ی عنکبوت بسیار منظم و از جهت هندسی بسیار عجیب است و از همین خانه ی سست برای شکار حشرات استفاده می کند و عنکبوت بسیار بندباز ماهری است
عنکبوت از نظر علمی : عنکبوت از شاخه بندپایان و از رده آراکنوئیدها است. در این شاخه غیر از عنکبوتیان جنس های دیگری نظیر عقرب ها و کنه ها نیز وجود دارند. بدن عنکبوت به دو قسمت جلویی و عقبی تقسیم می شود؛ در قسمت جلو سر و سینه قرار گرفته و قسمت عقبی بدن، شکم را در بر می گیرد. در قسمت جلو چهار جفت پا و دو جفت شاخک حسی و یک جفت شاخک قلاب مانند به شکل گاز انبر یا چنگال هایی که حاوی غدد سمی است وجود دارد. کمر باریک عنکبوت قسمت جلویی بدن او را از قسمت عقبی جدا می کند. عنکبوت چشم های ساده ای دارد که تعداد آنها به هشت عدد می رسد؛ البته گاهی تعداد چشم ها از هشت کمتر است. این حیوان با شکار کردن حشرات، روزگار می گذراند و پوستی ضخیم و پوشیده از مو دارد. این پوست هفت تا هشت بار می افتد تا به مرحله کمال خود برسد. جانور شناسان امروز، بیش از سی هزار نوع عنکبوت را مورد شناسایی قرار داده اند
حرام بودن گوشت خوک و ...
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنْ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (بقره173) همانا حیوان (حلال گوشتی که بدون ذبح) خودش بمیرد و خون (جاری و روان) و گوشت خوک و هرآن (حیوان حلال گوشتی) که (زمان ذبحش) نام غیر الله بر او گرفته شود را حرام قرار داده است ، پس هر کس که مجبورگشت (که از این حرامها بخورد و در حالی که) (فقط بوقت نیاز و بقدر نیاز می خورد) پس براو (در خوردن حرامها در چنین حالاتی) گناهی نیست و قطعا الله بسیار آمرزنده و بی نهایت مهربان است . حرام یعنی چیزی که استفاده نمودن از آن به هر نوعی ممنوع باشد: (الْمَیْتَةَ) اولین حیوان حلال گوشتی است که خود بخود و بدون ذبح شرعی مرده باشد، و خون روان از بدن آنها بیرون نشده است . (وَالدَّمَ) دومین، خون است و مراد از خون در این آیه خون روان و جاری مراد است. (وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ) سومین گوشت خوک، خدا بربنا لطف و کرم خویش این گوشت پر میکرب و مضر را برما مسلمانان حرام قرار داده است (وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ) چهارمین حیوان حلال گوشتی است که زمان ذبح او نام غیر الله بر او صدا زده و گرفته شود،
اعضای بدن در قرآن
بدن انسان اندامهای گوناگونی دارد که خداوند در آفرینش تن آدمی آنها را تدبیر کرده و برای هر یک فواید و کارکردهایی ویژه نهاده است.
مهمترین آنها عبارتند از:
مغز (آلعمران 191؛ سبأ 46؛ ...)؛ انگشتان (بقره19)؛ خون (بقره30)؛
سرانگشتان (آلعمران119)؛ پوست (نساء56)؛
گردن (نساء92)؛ آرنج (مائده6)؛
دست و پا (مائده22)؛ بینی، چشم، گوش، دندان (مائده45)؛
پیشانی (توبه35)؛ سر (یوسف36)؛ دهان (رعد/ 14)؛
ریش (طه/94)؛ اندام تناسلی (انبیاء/91)؛
گوشت، استخوان (حج5)؛ قلب (قصص10؛ احزاب10)؛
حنجره (احزاب10)؛ دو طرف پیشانی(صافّات103)
روده (محمد15) رگ گردن (ق16) شکم (نجم32)
ترقوه (قیامت26)؛ ساق (قیامت 29)؛ صورت (مطففین 24)؛
زبان (بلد 6)؛ لبها (بلد9)
و... علاوه بر آنها به برخی از دستگاههای بدن اشاره دارد
مانند: رحم و جنین (مومنون 12ـ14)؛
طریقه به دست آمدن شیر (نحل66) و ... .
قرآن به مسئله آناتومی و فیزیولوژی بدن اشاره کرده اما نه به عنوان هدف اصلی. اشارات قرآن به مسائل طبی نشان از آن دارد که مخاطبان عصر نزول اطلاع چندانی از آن نداشتند، تا جایی که سالها و حتی قرنها بعد اسرار آن آشکار شده است و اعجاز بودن آن را اثبات میکند.
اندیشه در خود انسان
أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ روم8 آیا آنان (انسان) با خود نیندیشیدند
خداوند، آسمان ها و زمین و آن چه را میان آن دو است جز به حق و برای زمان معینی نیافریده است ؟
( آری) اما بسیاری از مردم لقای پروردگارشان را منکرند.
پیام آیه : قرآن از یک سو ما به اندیشیدن دعوت می کند و از سوی دیگر به خاطر نیندیشیدن ما را سرزنش می کند . تفکر در آفرینش انسان و نیازهای او، تفکر در هماهنگی آسمان ها و زمین و توجه به این که همه چیز براساس نظم و قانون خاص خود حرکت می کند، راهی است به سوی کمال و معرفت
آفرینش انسان
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (حجر26) ما انسان را از گِل خشکیدهای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم!
اين آيه، يا اشاره به آفرينش اوّلين انسان يعنى حضرت آدم است، «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» و يا مراد سير آفرينش همه انسانهاست كه مواد زمين از طريق غذا و نطفه به صورت انسان درمىآيد، همان گونه كه در سوره كهف آيه 37 مىخوانيم كه انسان در آغاز خاك، سپس نطفه و سپس به صورت انسان درمىآيد
راز اثر انگشت
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ . بَلى قادِرِينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (3و4 قیامت) آیا آدمی میپندارد که ما استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد؟ آری، ما قادر هستیم که حتی سر انگشتهایش را درست گردانیم.
این آیه اشاره به توانایی و قدرت خداوند در روز قیامت دارد و در پی اثبات امکان معاد است. در این آیه بر اثبات امکان معاد با توجه به قدرت الهی میگوید که خداوند حتی سرانگشتان انسانها را نیز به حالت اول برمیگرداند.
دلیل انتخاب لفظ «سرانگشتان» در این آیه، خود، جالب توجه است، چراکه امروزه معلوم گردیده است که خطوط موجود در این عضو بدن یکی از پیچیدهترین وظریفترین عجایب خلقت است. این خطوط در افراد مختلف، متفاوت است و همین امر سبب ایجاد فن انگشت نگاری شده است.
اثر انگشت می تواند به عنوان پیشگویی کننده خطر بیماری ها به کار رود.
تفکر در مراحل زندگی انسان
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ غافر (۶۷)او همان کسى است که شما را از خاکى آفرید سپس از نطفهاى آنگاه از علقهاى و بعد شما را [به صورت] کودکى برمىآورد تا به کمال قوت خود برسید و تا سالمند شوید و از میان شما کسى است که مرگ پیشرس مىیابد و تا [بالاخره] به مدتى که مقرر است برسید و امید که در اندیشه فرو روید
سپس آن را آفرینش تازه اى دادیم، پس شایسته ى تکریم و تعظیم است خداوندى که بهترین آفرینندگان است. [خودشناسى، مقدّمه خداشناسى است]
مفاهیم طبی در قرآن
1) شفاء واژه «شفاء» بکسر (ش) بمعنى صحّت و سلامت است. (لسانالعرب، قاموس 4/59) در مفردات نیز آمده الشفاء من المرض (راغب اصفهانی، مفردات) شفاء، یعنی رسیدن به کنار سلامتى. واژه شفاء شش مرتبه در قرآن مطرح شده که در برخی از آیات به بعد روحی اشاره دارد وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ (یونس57) ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ (اسراء82) هُدىً وَ شِفاءٌ (فصلت44) وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ (توبه14) و در برخی دیگر از آیات به شفاء جسمی نظر دارد فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ (نحل69) وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ (شعراء80).
2) مرض واژه مَرَض یا بیمارى، یعنی خارج شدن حالت مزاج انسان از اعتدال که ویژه انسان است. (راغب اصفهانی، مفردات، لسان العرب) و بیش از 23 مرتبه در قرآن تکرار شده . بیمارى یا مرض دو گونه است: یکی بیمارى جسمى می باشد، چنان که در 10 آیه به بیماری جسمی اشاره دارد (بقره184،185،196؛ نساء43،102؛ مائده6؛نور61؛ مزمل20). این واژه در آیات زیر برای بیماری جسمی به کار رفته وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ (فتح17) و وَ لا عَلَى الْمَرْضى (توبه91). استعمال دیگر این کلمه در بیماریهایى مانند: رذیلت و هرزگى، نادانى، ترس، بخل و حسد، نفاق و دورویى و... است که از صفات اخلاقى مذموم میباشند، فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً (بقره10) أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا (نور50 توبه125).
واژه سقیم نیز به معنای بیماریای که در بدن مستقر شده (التحقیق، واژه سقم و راغباصفهانی، مفردات، همان) استعمال میشود و اکثراً درباره بیماری جسمی و حاد به کار میرود که در قرآن دو مرتبه ذکر است فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ (صافات89) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَهُوَ سَقیمٌ (صافات145).
3) درد در قرآن واژه «الیم» که به معنای درد شدّید است به مفهوم درد در قیامت اشاره شده است. (راغب، مفردات، ذیل واژه الم) لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ (بقره104) صفت مشبهه است مثل شریف که دلالت بر دوام و ثبوت دارد، چرا که عذاب اخروى با این واژه توصیف شده است، پس عذاب الیم یعنى عذاب دردناک دائم. این کلمه 72 بار در قرآن آمده است.
مراحل جنین (سونوگرافی قرآن)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا (مومنون14) مراحل آفرینش انسان را چنین قرار دادیم، نطفه را تبدیل به علقه و علقه را مانند لقمه ی جویده شده و سپس آن را استخوان نمودیم و استخوان را با گوشت پوشش دادیم....
پیام آیه : اولین مرحله ی جنین، آمیزش سلول جنسی مرد و زن است (نطفه) توده ی سلولی همچون زالو به دیواره ی رحم می چسبد (علقه) سپس به شکل لقمه ی جویده شده درمی آید (مضغه) آنگاه بافت استخوانی رشد می کند و عضلات (گوشت) برآن قرار می گیرد
این رشد جنین دقیقاً مراحلی است که دانش امروزی بشر به کمک دستگاههای پیشرفته به آن دست یافته است.
مراحل آفرینش انسان
1. آفرینش انسان از خاک
قرآن در بعضی از آیات، آفرینش حضرت آدم(ع) را از خاک و در بعضی دیگر خلقت تمام بشر را از خاک میداند. در آیه 6 سجده وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ؛ آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. همچنین در آیات دیگر خلقت تمام انسانها را از خاک میداند وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ ؛ (مومنون12؛ حج5؛ غافر67) و به یقین انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم، اما در آیه 59 از آلعمران، به آفرینش حضرت آدم(ع) از خاک اشاره دارد، نه همه انسانها. در بعضی از آیات از آفرینش انسان با تراب إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ (حج5)،(غافر67) و در برخی دیگر از واژه طین یاد شده است. طین به معنی «خاک آمیخته با آب، یا خاک مرطوب» است. از آیه إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ (صافات11) ما آنها را از گل چسبنده آفریدیم استفاده میشود که «طین» آمیختهای از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد.
2 . آفرینش انسان از آب
یکی از مطالب شگفت انگیز قرآن این است که آفرینش موجودات زنده حتی انسان را از «آب» میداند. آب در بعضی از آیات به صورت مطلق آمده است مانند و جعلنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (انبیاء30؛ نور45) و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم و در بعضی دیگر به آفرینش انسان از مطلق آب اشاره میکند، مانند وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً (فرقان54)؛ و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را نسبی و دامادی قرار داد. در آیات دیگر به آب با ویژگی مخصوص اشاره شده است، مانند مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ (سجده8؛ مرسلات20) از چکیده آب پست خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ (طارق6)؛
3. نطفه؛ منشاء پیدایش انسان
قرآن در تبیین مراحل آفرینش انسان، نطفه را یکی از عوامل خلقت میداند. با توجه به کتابهای لغت و کاربرد نطفه در روایات (نهجالبلاغه خ59) و عرف مردم، به نظر میرسد نطفه به معنای چکیده آب کم و عصاره وجود انسان میباشد و شامل زن و مرد میباشد. نطفه ترکیبی از نطفه مرد (اسپرم)، با نطفه زن (اوول) است. اسپرمها، کرمکهایی بسیار کوچک و ذرهبینیاند که در هر مرتبه انزال 2 تا 500 میلیون اسپرم وجود دارد. (تفسیرنمونه، 25/334) واژه نطفه با الف و لام یک مرتبه ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَة (مؤمنون14) و بدون الف و لام 11 مرتبه در قرآن آمده است. از این موارد بعضی به مطلق نطفه، (نحل4؛ حج5)اشاره دارند و به همین مضمون است (غافر67؛ کهف37) برخی آیات هم به مخلوط نطفه زن و مرد ـ امشاج؛ آمیخته ـ دلالت دارند مثل: (انسان2).
نتیجه: با توجه به معنای لغوی نطفه ـ عصاره و چکیده ـ و از طرف دیگر اثبات علمی این نکته که صفات پدر و مادر به صورت فشرده و عصاره از نطفه منتقل میشود، میتوان برداشت اعجاز از آیات الهی کرد.
4. آفرینش انسان از منی
بعضی دیگر از آیات قرآن، منشاء آفرینش انسان را «منی» می دانند، مانند وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثى مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى (نجم46ـ45؛ واقعه59 ـ 58 و قیامت37) و هم اوست که دو نوع میآفریند: نر و ماده از نطفهای چون فرو ریخته شود. «منی» به معنی «تقدیر و اندازهگیری» است. «منی لک المانی؛ اندازهگیر برای تو اندازهگیری کرد». به مرگ «منیه» میگویند، چون مقدر و اندازهگیری شده است. «تمنی» نیز به معنی آرزو کردنِ در ذهن است. به نطفه نیز منی میگویند، چون با قدرت خداوند اندازهگیری شده است (راغب اصفهانی، مفردات) در اصطلاح نیز به مایعی که از مردان هنگام آمیزش یا انزال خارج میشود، منی میگویند. منی از جمله مواد آلی حیوانی و ازتی میباشد که مثل خون سریع فاسد میشود؛ کانون جذب میکروبها است؛ تغییر رنگ میدهد و از عصاره هر بیست گرم خون، یک گرم منی تولید میگردد. نتیجه: قرآن منشاء آفرینش انسان را آب، نطفه، منی و خاک میداند. از سویی میتوان گفت یکی از مصداقهای آب، نطفه و منی است. همان منی که با سه لفظ بیان شده است و هر کدام گوشهای از اسرار علمی آفرینش انسان را به نمایش می گذارند و از اشارات علمی قرآن به حساب میآیند.
5. علقه، مرحله دیگر خلقت
واژه «علق» شش بار (علق1-2؛ حج5؛ مومنون14؛ غافر67 ؛ قیامت38) در پنج آیه به صورتهای مختلف به کار رفته است. همچنین سورهای به نام علق نازل شده است. «علق» جمع «عَلَقَه» و در اصل به معنای چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. کاربرد آن در خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز میچسبد، کرم سیاه که به عضو آدمی میچسبد و خون را میمکد و... میباشد. «علق» همان خون بستهای است که از ترکیب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و به رحم زن داخل میشود و خود را به آن آویزان میکند.
نتیجه: با توجه به محدودیت علم پزشکی در 14 قرن پیش، مسأله مذکور را میتوان از اعجاز علمی قرآن دانست که بعد از 14 قرن کشف شده است.
6. مضغه مرحله بعدی خلقت
قرآن کریم در مراحل آفرینش انسان پس از نطفه و علقه، مرحله مضغه را مطرح میسازد. از مضغه سه بار در قرآن یاد شده است. در سوره حج ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُم سپس از [خون بسته] آویزان، سپس از (چیزى شبیه) گوشت جویده شده، شکل یافته (متمایز) و شکل نیافته (غیر متمایز آفریدیم؛) تا براى شما روشن سازیم (که خدا بر انجام رستاخیز تواناست) (مؤمنون14؛ حج5) واژه مضغه در لغت به معنای غذا و یا گوشت جویده شده است، به عبارت دیگر به قطعهای از گوشت گفته میشود که گویا جویده شده است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 11/124).
جنین انسان از هنگام لقاح تخمک و کرمک تا لحظه جایگزینی در رحم 6 روز در راه است، سپس در رحم تا چهارده روز به صورت آویزک (علق) به رشد خود ادامه میدهد و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح به صورت گوشت جویده شده دیده میشود. گذراندن دوره تمایز لایههای زاینده (مضغه) تا ماه سوم بارداری ادامه مییابد، (رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 2/498، بهنقل از: لانگمن، رویانشناسی پزشکی/38)، اما این «مضغه» همیشه یک حالت ندارد و مراحل و حالات گوناگونی را طی میکند. قرآن از این تحول با عنوان مخلقه و غیرمخلقه یاد میکند،
نتیجه: از مجموع نظرات استفاده میشود که «مخلقه و غیرمخلقه» صفت «مضغه» است، به این معنی که در برخی از اقسام مضغه، مقدرات و کیفیت خصوصیات کامل است و در اقسام دیگر کامل نیست. (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن 500) و این خود یکی از شگفتیهای قرآن به شمار میآید.
7. مرحله تشکیل استخوان و گوشت
قرآن بعد از بیان مرحله مضغه گوشت جویده به مرحله دیگری اشاره میکند و میفرماید فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً و گوشت جویده شده را به صورت استخوانهایى آفریدیم و بر استخوانها گوشتى پوشاندیم (مؤمنون14) برای آشنایی بهتر با مرحله استخوانبندی جنین، لازم است مرحله پوشاندن گوشت نیز توضیح داده شود. آیه بالا بیانگر آن است که نخست استخوان تشکیل میشود، بعد گوشت روی آن قرار میگیرد. در سومین هفته رشد جنین، غضروف اولین مرحله ساخته شدن استخوان است. غضروف بافتی مشتق از مزانشیم است که برای اولین بار در اواخر هفته چهارم زندگی جنین ظاهر میشود و در قسمتهایی که میخواهد استخوان تشکیل دهد، ابتدا باید قالبی از غضروف به وجود آید تا بعداً به استخوان تبدیل شود، این یافتههای علمی با مطالب قرآنی هماهنگ است و نشان از شگفتی علمی قرآن دارد.
اعضای: گوش و چشم
حس شنوایی و بینایی، دو رکن اساسی معرفت و تفکر است. سخن گفتن بر مبنای شنیدن و تصور اشیاء بر اساس مشاهده است، لذا گوش و چشم اهمیت ویژهای برای بدن دارند. قرآن کریم نوزده مرتبه به مسأله شنیدن و دیدن اشاره دارد
در بعضی از این آیات، پس از مراحل اولیه نطفه، به سمع و بصر اشاره میکند إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً در حقیقت، ما انسان را از آب اندک سیّال مخلوط آفریدیم، در حالى که او را مىآزماییم و او را شنوا و بینا قرار دادیم (انسان2)
در بعضی از آیات این دو را پس از مرحله دمیدن روح ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ آنگاه او را درستاندام کرد و از روح خویش در او دمید و براى شما گوش و دیدگان و دلها قرار داد چه اندک سپاس مىگزارید (سجده9)
و در آیه ای، بعد از تولد بیان میکند وَ اللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَ جَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَ الأَبْصَارَ وَ الأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالى که چیزى نمىدانستید بیرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد باشد که سپاسگزارى کنید (نحل78)
گاهی هم شنیدن و دیدن را به صورت مطلق میآورد، مانند وَ هُوَ الَّذِی أَنشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ و اوست آن کس که براى شما گوش و چشم و دل پدید آورد چه اندک سپاسگزارید (مؤمنون78) و (احقاف26)
قرآن از میان تمام حواس به گوش، چشم و فؤادِ به معنای خرد و عقل تکیه دارد، چون گوش و چشم مهمترین حس ظاهری انسان است که رابطه نیرومندی میان او و جهان خارج برقرار میسازد
گوش صداها را درک میکند و تعلیم و تربیت به وسیله آن انجام میگیرد. چشم وسیله دیدن جهان خارج و صحنههای مختلف عالم است و نیروی خرد مهمترین حس باطنی است و اگر از آدمی گرفته شود، ارزش او تا حد یک مشت سنگ و خاک سقوط میکند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 17/129ـ 128).
پیدایش اولیه چشم و گوش به اعتقاد دانشمندان رویانشناسی، نخستین نشانه رشد گوش را میتوان در یک رویان تقریباً بیست و دو روزه به صورت ضخیم شدن اکتودرم سطحی در هر طرف رومبانسفال پیدا کرد و در هفته چهارم گوش داخلی از اکتودرم سطحی جدا میگردد (لانگمن، توماس، رویانشناسی/382 ـ 393). نکته جالب اینکه واژه سمع در قرآن مفرد، ولی واژه ابصار جمع آمده است، یعنی در آن واحد گوش انسان یک شنوایی دارد ولی چشم میتواند در یک لحظه چند چیز را ببیند. تکیه بر این سه موضوع (گوش و چشم و عقل) به خاطر آن است که ابزار اصلى شناخت انسان این سـه مـى باشد, مسائل حسى را غالبا از طریق چشم و گوش درک مى کند و مسائل غیرحسى به نیروى عقل
آیات و علم روز «صلب» و «ترائب»
فَلْیَنظُرِ الْانسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ* یخَرُجُ مِن بَینْ الصُّلْبِ وَ الترَّائبِ (الطارق5،6،7) انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده * از آب جهنده خلق شده * همان آبى که از میان کمر و استخوانهاى سینه (یا جلو) بیرون مى آید
در این آیه سخن از این که نطفهی مرد پس از ورود به رحم زن با چه ترکیب میشود و «اوول» در زن از کجا تشکیل شده یا خارج میشود نیامده ، بلکه سخن فقط راجع به «منی» مرد است که از آن به عنوان «آب جهنده» نام برده شده و بیان شده که این آب، (یخرج) از «صلب» و «ترائب» خارج میشود. چرا که اوول در زن «دافق جهنده» نیست
در مورد نقش مشترک زن و مرد در به وجود آمدن فرزند، در آیات دیگری بحث شده. «صلب»، به معنای چیزی سخت و شدید و در آناتومی بدن نیز به استخوانهای پشت گفته میشود که از پس گردن تا آخر ران و کمر ادامه دارد. «بین صلب» همان نخاع و آب نخاع که مرکز اعصاب کل بدن بوده و محل عبور اجزای منی است تا در انتها به شکل نهایی «منی» درآید. «ترائب» نیز از ریشهی تراب است و به معنای دو چیز مساوی در بدن به کار میرود. لذا بین دو سینه، بین نخاع و سینه و هم چنین بین دو استخوان ران (محل آلت تناسلی) نیز تراب نامیده میشود.
رابطه غم و کوری
قرآن هنگام داستان فراق حضرت یعقوب(ع) از یوسف(ع) اشاره میکند که از شدت ناراحتی و گریه، بیناییاش را از دست داد وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم (یوسف84)
سفید شدن چشم به معنای سفید شدن سیاهی چشم و کوری و نابودی حس بینایی است، هر چند این کلمه گاه به کاهش توان بینایی نیز میآید، اما از آیه 93 همین سوره پیراهن مرا ببرید و به روی صورت پدرم بیندازید، بینا میشودمعلوم میشود سفیدی چشم به معنای کوری است (المیزان ،11/363)
از نظر علمی ثابت شده است که سفیدی مردمک چشم در اثر ایجاد تغییراتی در رگهای خونی چشم، به دلایل مختلف از جمله ناراحتیهای روانی و عصبی، به وجود میآید. فشار خون بر اثر غم و اندوه بالا میرود و سبب سفیدی و کوری چشم میشود. (طب در قرآن63)
این اشارههای قرآنی به گوش و چشم از شگفتیها و اعجاز علمی آیات پرده بر میدارد که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) 17 مرتبه واژه «سمع» بر «بصر» مقدم شده است و رویانشناسان معتقدند دستگاه شنوایی جنین زودتر از بینایی او شکل میگیرد؛
ب) مفرد بودن «سمع» و جمع بودن «ابصار» به این معناست که در زمان واحد، حس شنوایی یک صدا را میشنود ولی حس بینایی چند شیء را میتواند مشاهده کند؛
ج) قرآن در بیان داستان حضرت یوسف(ع) ناراحتی و گریه را با سفیدی چشم و کوری در ارتباط میداند و این با یافتههای چشم پزشکی مطابقت دارد.
پوست جدید بر بدن
انَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذاب نساء56
همانا کسانیکه به آیات ما کافر شدند را بزودی در آتش می اندازیم. هرچه پوست بدنشان برشته میشود، پوستی غیر از آن پوست اولیه را جایگزین آن میکنیم تا عذاب را بچشند
امروز با توجه به پیشرفت علم به معجزه بودن و اعجاز علمی و پزشکی این آیه پی می بریم در زیر پوست، عصب هایی قرار دارند که به محض رسیدن صدمه یا لطمه ای به پوست با ایجاد درد این خطر رو به انسان هشدار میدن و اگه این عصب ها به هر دلیلی از بین برن دیگه انسان درد رو احساس نمیکنه
پس برای اینکه درد رو همواره احساس کنه، خدا دوباره یه پوست جدید بر بدن اون میرویاند باشه
این معجزه ی قرآن در حدود 1400 سال پیش ذکر شده و ما امروز تازه متوجه ی عظمت این آیه شدیم این آیه اشاره به مقوله ی عصب شناسی و پزشکی در متن قرآن دارد
پوست و احساس درد
پوست از هفته سوم تشکیل جنین، شروع به شکلگیری میکند و در هفته بیست و ششم کامل میگردد.
آیه، سوزناک بودن عذاب جهنم را ترسیم میکند و احساس درد سوختگی را به پوست نسبت میدهد و میفرماید: در جهنم پوست بدنشان را میسوزانیم این سوال مطرح است که چه رابطهای بین پوست بدن و سوختگی وجود دارد و چرا خداوند نفرمود گوشت بدن را میسوزانیم
قرآن در 14 قرن گذشته، پوست را مهمترین عضو ناقل درد معرفی میکند و سوختگی را مهمترین تحریک کننده اعصاب گرماگیر بدن که در پوست قرار دارد میداند. با توجه به عدم آگاهی مردم در آن زمان و در قرنهای بعد به این مسأله علمی، میتوان آن را از معجزات علمی قرآن نامید.
تنفس پوستی
پوست وظایف مهمی دارد مانند:
دخالت در تنظیم درجه حرارت بدن و تنفس پوستی؛ جذب اکسیژن 1% تا 9/1 و 7/2% دفع CO2 و ترشح مواد سمی خورده شده از راه غدد عرق ؛ خواص بیوشیمیایی؛ سنتز ویتامین D در اثر نور خورشید و... که همه آنها در فضای باز پوستی و زمانی است که اکسیژن به صورت آزاد جذب شود. (کلیات پزشکی/85)
نکته جالب این که خداوند در باره داستان اصحاب کهف و خواب بسیار طولانی آنان میفرماید وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ (کهف18) و آنان را به سمت راست و سمت چپ مىگرداندیم
شاید یکی از حکمتهای گرداندن اصحاب کهف به چپ و راست همین باشد، هرچند خواب طولانی آنها از معجزات خدا و برخاسته از قدرت فرابشری است.
پوسیدن استخوان ها
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ (قیامه 3) آیا انسان گمان می کند خداوند نمی تواند پس از مرگ و پوسیدن استخوان ها او را زنده کند؟
پیام آیه : اعلموا ان الله یحى الارض بعد موتها (حدید17) هرسال در زمستان می بینیم که گیاهان همچون چوب های بی جان میشوند و بار دیگر در بهار زنده می شوند آیا این نمونه ای از مرگ و زندگی دوباره ی ما نیست؟
+ نوشته شده در ساعت 12 توسط زارع پور (تهیه و تلخیص)
|