خرداد 42. کاپیتولاسیون. زندگی و تاکتيک هاي امام
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
زندگينامه امام خميني (ره)
در بيستم جماديالثاني سال 1320 ﻫ.ق در شهر خمين از شهرهاي استان مركزي ديده به جهان گشود. ايشان مقدمات تحصيلات مذهبي خود را در شهر خمين نزد جمعي از علماي آنجا فرا گرفت. در سال 1339 ﻫ.ق براي ادامه تحصيلات حوزوي به اراك كه از مهمترين حوزههاي تدريس علوم ديني ايران محسوب ميشد، مهاجرت نمود. شهر اراك در آن زمان روحانيون برجسته و دانشمندان علوم ديني را در خود جاي داده بود، از جمله آيت الله شيخ عبدالكريم حائري كه بنيانگذار حوزه علميه قم بودند. زماني كه آيت الله شيخ عبدالكريم حائري قصد بازگشت به قم را داشتند، امام خميني (ره) نيز همراه ايشان به قم آمده و در محضر اساتيد اين شهر به مرحله اجتهاد نايل گشتند. آيت الله حائري در دروس خارج فقه و اصول، شيخ علياكبر يزدي در علم هيئت و نجوم و شيخ محمدعلي شاهآبادي در عرفان و مرحوم رفيعي قزويني در فلسفه، حضرت امام را راهنمايي مينمودند. حضرت امام از ابتداي زندگي خويش الگوي برجسته و شايستهاي براي همه بودند و رفتار اجتماعي، اخلاق ديني ، فضايل و تقواي ايشان همواره مورد توجه ديگران بود و همين دينداري و پايبندي به اصول ديني، ايشان را به مرتبه علماي بزرگ حوزه علميه قم نايل گرداند و در اين مقام نقش مربي صالح و معلم هدايتگر را براي راهنمايي انسانها در زندگي دنيوي و اخروي ايفاء نمود. حضرت در كنار تدريس علومي چون فلسفه و اصول و فقه، به تدريس اخلاق نيز ميپرداخت و افراد را براي پرورش تزكيه نفس و كسب مكارم اخلاقي آماده ميكردند. مهمترين تدريس ايشان، علوم فلسفه، عرفان، فقه و اصول بود. بسياري از شاگردان ايشان، دروس و مباحثي را كه در كلاس بيان ميگشت، به رشته تحرير درآوردهاند، آيت الله شيخ مجتبي تهراني، دروس فقهي را نگارش كرده و آيت الله شيخ جعفر سبحاني، مباحث اصولي را چاپ نمودهاند.
آثار و رسالهها: امام خميني (ره) آثار و رسالههاي ارزشمندي را در زمينه معارف اسلامي از خود به يادگار گذاشتهاند كه ميتوان به دستههاي مختلف تقسيمبندي نمود. به برخي از اين كتب اشاره ميشود: 1. عرفان: مصباح الهدايه، شرح دعاي سحر، تعليقهاي بر فصوص الحكم، تعليقهاي بر مفاتيح الغيب 2. اخلاق و عرفان: الاربعون حديثاً، اسرارالصلوه يا معراج السالكين، شرح حديث جنود العقل و الجهل، آداب الصلوه، 3. فقه استدلالي: كتاب الطهاره، كتاب البيع، المكاسب المحرمه 4. اصول فقه: قاعده لاضرر، استصحاب، تعادل و ترجيح، اجتهاد و تقليد، تقيه 5. فلسفه و اصول: رسالهاي در طلب و اراده، 6. كلام: كشف اسرار 7. مجموعه سخنراني: حكومت اسلامي كه مجموعه سخنرانيهاي ايشان در زمينه حكومت اسلامي و ولايت فقيه ميباشد، جهاد اكبر كه مباحث درسي كه در نجف اشرف براي شاگردانش بيان كرده بود، تفسير سوره حمد، سخنرانيهايي در باب سوره حمد، معاني و مفاهيم مختلف آن است و تهذيب الاصول كه شيخ جعفر سبحاني نگارش كرده است.
بدون تردید حرکت انقلابی مردم در طول سالهای مبارزه و اوج آن در بهمن 57 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی، متأثر از قیام حسینی و فرهنگ عاشورا است. بسیاری از اندیشمندان و متفکرانی که درباره چرایی و عوامل پیروزی انقلاب در ایران نظریه پردازی کرده اند، بر این باورند که «مذهب» عامل اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است. میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی و صاحب نظریه پست مدرنیسم، در کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» معنویت گرایی سیاسی را به عنوان یکی از ریشه های اصلی انقلاب ایران برمی شمارد. به نظر او روح انقلاب اسلامی در این حقیقت خلاصه می شود که ایرانیان در انقلاب خود، ایجاد تحول و تغییر در خویش را جست وجو می کردند. هدف اصلی آنان ایجاد تحولی بنیادین در وجوه فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود. آنان راه اصلاح را در «اسلام» یافتند. اسلام برای ایرانی ها هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص اجتماعی بود. مروری بر ادبیات سیاسی رایج در طول مبارزات، شعارها، سخنرانی ها و بیانیه ها همه بیانگر این واقعیت است که در میان عناصر مذهبی «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین(ع)» نقش محوری داشته است؛ شعارهایی نظیر «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی» یا «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است» و...
حضرت امام خمینی (ره) با درک عمیقی که از دین و فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورتی متمایز نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد. بنیانگذار انقلاب اسلامی با اعتقاد به اینکه «زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند» مبارزه با رژیم ستمشاهی و تشکیل حکومت اسلامی را سرلوحه زندگی خود قرار داد. در اندیشه سیاسی امام (ره)، اسلام تنها به عبادات و برگزاری مناسک و آیین های مذهبی ختم نمی شود. دعوت به آگاهی و بیداری ملت ها، برقراری ارتباط فرد با اجتماع، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت در قبال مسایل مهم جهان اسلام، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام(ره) داشت.
حضرت امام راحل(ره) با اعتقاد به اینکه قیام و شهادت سیدالشهدا(ع) باید ملاک عمل و کنش اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی ایران قرارداد. ایشان می فرمایند: «کل یوم عاشورا کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و هر سرزمین باشد. همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. منحصر به یک عده نمی شود... این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده ای قلیل علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.»
بدین سان درهای جدیدی در تحلیل درست و الگوپذیری از قیام عاشورا، گشوده شد. امام(ره)خود و مردم را در جریان مبارزه علیه رژیم ستمشاهی مامور به تکلیف می دانست و معتقد بود که «سیدالشهدا(ع) به تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند. غلبه بکند تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده. قضیه تکلیف است.» انقلاب اسلامی وامدار نهضت حسینی است. مفاهیم عاشورایی و عبرت های این واقعه عظیم با اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی(ره) درهم آمیخت و مردمی ترین انقلاب قرن بیستم رقم خورد. اکنون نیز که انقلاب و نظام سرافراز جمهوری اسلامی وارد دهه چهارم شده، موج فزاینده ای از پیشرفت های علمی، تحقیقاتی، صنعتی، پزشکی و... کشور را فرا گرفته است. بدون تردید با تکیه بر توانمندی های جوانان مسلمان و مردمی که در مکتب حسینی رشد یافته و صلابت و استقلال را آموخته اند، آینده ای روشن و افقی درخشان فراروی ایران اسلامی خواهد بود
یکی از مباحث جذاب و نو در اندیشه امام(ره) تفکیک و تشریح اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی بود
حضرت امام (ره) اسلام آمریکایی را چگونه معرفی می کردند؟
طرفدار اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بی درد. اسلام منافقین، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان، و در یک کلمه، اسلام آمریکایی
اما آنروزها عملکرد برخی روشنفکران، لیبرالها، ساکتها و حتی برخی از روحانیون مرتجع که به سمت غرب گرایش داشتند، سبب شدند تا حضرت امام (ره) بیایند و در دهه آخر عمرشان این مباحث را بر زبان شریفشان جاری کنند
اما اینکه آیا الآن هم این زمینه وجود دارد یا خیر، بله! این نکته اتفاقاً بسیار مهم است و باید گفت الان هم همان افراد وجود دارند. البته لیبرالها با حنای کمرنگتر ولی روشنفکران غربزده به دنبال همان مسائل هستند
دیدگاه حضرت امام (ره) در خصوص اجرای اسلام ناب چه بود؟
در نگاه حضرت امام (ره) اجرای اسلام ناب راه طولانی در پیش دارد درد آشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بستهاند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزهاند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند
امام (ره) نسبت به پیچیدگی مبارزه با اسلام آمریکایی هشدار دادند راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملا مشخص نشده است
امام(ره) این تفکیک را چگونه انجام دادند؟
برای فهم اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی باید به بیانات امام (ره)در این زمینه رجوع کنیم و مؤلفههای هر یک از این دو اسلام را در نزد ایشان مورد بررسی قرار دهیم
مثال : مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسئولیت کنند، و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پا برهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان عارف، و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی باشند تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام ائمه هدی (ع)، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» باشد
امام امت (ره) بر اهمیت اسلام ناب در جهان فعلی تأکید داشتند
فرزندان عزیز جهادیام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایه های اسلام ناب محمدی (ص) است. اسلامی که غرب، و در رأس آن آمریکای جهانخوار، و شرق و در راس آن شوروی جنایتکار را به خاک مذلت خواهد نشاند افرادی را که طرفدار اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بیاسلام منافقین، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان، و در یک کلمه، اسلام آمریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند. و از آنجا که مجلس خانه همه مردم و امید مستضعفین است در شرایط کنونی نباید کسی انتظار داشته باشد که حتما نمایندگان باید از گروه و صنف خاصی باشند. باید توجه داشت که هنوز خیلی از مسائل وجود دارد که به نفع محرومین باید حل و فصل شود و تمییز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرارداده اند، با دیگران کار مشکلی نیست
چه شرایط و عواملی باعث شد که امام (ره) بحث اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی را مطرح کردند؟
این تفکیک بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی همیشه در بیانات امام خمینی (ره)وجود داشت
اما آنروزها عملکرد برخی روشنفکران، لیبرالها، ساکتها و حتی برخی از روحانیون مرتجع که به سمت غرب گرایش داشتند، سبب شدند تا حضرت امام (ره) بیایند و در دهه آخر عمرشان این مباحث را بر زبان شریفشان جاری کنند
اما اینکه آیا الآن هم این زمینه وجود دارد یا خیر، بله! این نکته اتفاقاً بسیار مهم است و باید گفت الان هم همان افراد وجود دارند
البته لیبرالها با حنای کمرنگتر ولی روشنفکران غربزده به دنبال همان مسائل هستند.
دیدگاه حضرت امام (ره) در خصوص اجرای اسلام ناب چه بود؟
در نگاه حضرت امام (ره) مسئله دیگری که بسیار مهم و مورد توجه بود اینکه اجرای اسلام ناب راه طولانی در پیش دارد
ایشان در این مورد فرمودند:
درد آشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بستهاند،باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزهاند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار ورسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند
امام (ره) نسبت به پیچیدگی مبارزه با اسلام آمریکایی هشدار دادند
زیرا تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متاسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بی درد، کاملا مشخص نشده است و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است وظیفه همه علماست که با روشن کردن این دو تفکر، اسلام عزیز را از ایادی شرق و غرب نجات دهند البته خون این شهیدان عزیز تمامی خاک و خاشاکها را از مسیر اعتلای ارزشهای معنوی ریشهکن میسازد و همه مروجین باطل را به دریا میریزد؛ ولی نباید از این مسئله غفلت کنیم که امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بیدار باش همه جهانخواران است.
ریشه های انقلاب
در بررسی ریشه های انقلاب اسلامی، همواره از قیام تاریخی و مردمی15 خرداد1342 به عنوان سرآغاز نهضت اسلامی تعبیر می شود
اما در عین حالی که این قیام سرنوشت ساز، نقطه عطف تاریخ معاصر ایران و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار می رود، اما فی نفسه معلول و محصول یک سلسله رویاروئی ها و مبارزاتی است که به طور مشخص از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز می شود و به15 خرداد1342 ختم می گردد
دورانی که می توان از آن به طلیعه نهضت اسلامی تعبیر نمود،
کاپیتولاسیون و شجاعت امام خمینی(ره)
در خصوص اعطای حق قضاوت کنسولی بار نخست این حق در جریان عهدنامه ترکمنچای به روس ها اعطا شد و برای بار دوم نیز در سال 1343 آمریکایی ها چنین حقی را تحصیل کردند اما الغای آن مرتبه نخست در تاریخ روز 19 اردیبهشت 1306 ش در زمان رضا شاه و بار دوم در 23 اردیبهشت ماه 1358 از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت کیفیت اعطا و الغای کاپیتولاسیون به اتکای این امتیاز یک کشور اقتدار برون مرزی به ضرر کشور دیگری پیدا میکرد و طبق آن اتباع بیگانه از شمول قوانین جزائی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنی میشدند این گونه قراردادها را اغلب دولت های اروپایی با دولتهای آسیایی و آفریقایی منعقد می ساختند، زیرا دستگاه قضائی این کشورها را برای حمایت کافی از شهروندان خود صالح نمی دانستند
... آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند،
پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هر گونه حمله به آن، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است
آیتالله خمینی اگر بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست
به رغم پیام مؤکدی که از سوی رژیم برای امام خمینی(ره) ارسال شده بود
نطق تاریخی امام 4 آبان ماه 1343 افشاگری تاریخی انجام شد با آیه استرجاع شروع شد و با کلمات و جملاتی آتشین ادامه یافت ... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند، که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین ... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمند های فنی شان با کارمندان اداری شان، با خدمه شان ... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند آقا من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر می کنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می کنم... والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید ... اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند ... دادگاه های ایران حق محاکمه ندارند ... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد...
همچنین، امام (ره) در این روز (4 آبان 1343) بیانیهای صادر کرد:
دنیا بداند که هر گرفتاریای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است در این بیانیه از کاپیتولاسیون به عنوان "سند بردگی ملت ایران" یاد شده افشاگری های امام خمینی (ره) رژیم پهلوی را در شرایطی سخت قرار داد سردمداران حکومت از طرفی در مقابل دولت آمریکا متعهد به انجام خواسته آنها شده و قول داده بودند به هر قیمت ممکن لایحه کاپیتولاسیون را تصویب و به موقع اجرا گذارند و از طرف دیگر با افشاگری های امام پایه های حکومت خود را در حال لرزش و فروریختن می دیدند در چنین شرایطی آنها تنها راه ادامه حیات حکومتشان را تبعید امام از ایران دانستند
چرا از قیام پانزده خرداد به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب یاد می کنند؟
همه جریان های بعد از قیام 15 خرداد، در همین روز تاریخی ریشه دارند
آن اسراری که در نیمه خرداد نهفته بود هیچ کس نظیر شخص امام(ره) قادر به رمزگشایی و بازخوانی آنها نبود
ایشان بود که با گره زدن آغاز انقلاب (15 خرداد 42) به پایان آن (14 خرداد 68)، و با مسافرت ابدی خویش مهر تضمین و بیمه جاوید را بر آن نهاد تا این بار مردم مسلمان ایران درفش آزادی و استقلال را هرگز بر زمین نگذارند و به دست مبارک صاحب اصلی اش بسپارند
بی شک در تاریخ ایران، ملت حماسی و قهرمان ما قیام های بسیاری را تجربه نموده بودند اما هیچ یک از آنها همچون قیام پانزده خرداد نقطه عطف تاریخ ما نگشته بود
چرا که در دیگر قیام ها و جنبش های مردمی ما، ظلم ستیزی و طاغوت زدایی وجود داشت اما تاکنون رایحه امامت از آنها استشمام نشده بود
رژیم در برابر امام دو راه بیشتر نداشت
یا باید در برابر مواضع محکم امام عقب نشینی می کرد و خواسته هایش را می پذیرفت و یا با روش های قهرآمیز او و طرفدارنش را سرکوب می کرد
چنین به نظر می رسد که رژیم با توجه به تعهداتی که در قبال آمریکا داشت و آن چه که در رفراندوم شش بهمن1341 ، بر عهده گرفته بود، نمی توانست راه اول را در پیش گیرد لذا راه دوم را برگزید و نمونه عینی آن وقایع سال1342 و به طور مشخص سرکوبی قیام15 خرداد بود
قیام15 خرداد یک قیام مردمی ضد رژیم و حامی اسلام، دین و روحانیت بود، و روحانیون رهبران اصلی قیام بودند به ویژه امام خمینی که قیام در واقع در اعتراض به دستگیری ایشان صورت گرفته بود
هر چند قیام به شدت سرکوب شد ولی آثار و نتایج آن چنان که تحولات بعدی نشان داد محرک جامعه و مردمی تحت ستم برای براندازی رژیمی فاسد و ظالم و دست نشانده در بهمن1357 گردید
امام خمینی (ره) از یک سو مرجع تقلید بود
و از سوی دیگر مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام “مرجع مصلح” بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و بر مبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با “زبان تکلیف دینی” که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد
بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سر راه مبارزه را مرتفع ساختند
امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و همچنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه تنها به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهمتر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب می دانستند
و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید
چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود
در کوران رخدادها، رهبر انقلاب، با اتخاذ مواضع قاطعانه و مقتضی خود، تمامی تلاشهای حکومت را خنثی و نقش برآب ساخت
در آن زمان، امام(ره) در جایگاهی قرار گرفته بود که همه رهبران و مدعیان پیشین مخالف با رژیم شاه، جهت دیدار ایشان یک به یک به اوایل به عراق و بعد ها به پاریس میشتافتند و ضمن تصدیق رهبری ایشان، حکومت پادشاهی را نامشروع و مستحق انهدام و فروپاشی میشمردند. در این میان نقش نیروهای خارجی در روی کار آمدن دولت نظامی در ایران بیاثر نبود
بدین ترتیب سرنوشت ایران را سه جریان همچنان به پیش میبرد، از یک طرف اوضاع داخلی با رهبری امام به سوی پیروزی انقلاب پیش میرفت
از طرفی دیگر شاه درصدد بود تا بر اوضاع ناآرام و با تشکیل دولتهای مستعجل، چیره شود و در سویی دیگر قدرتهای خارجی سعی داشتند تا منافع خود در ایران را حفظ نمایند. با فرا رسیدن ایام محرم، بازار تعطیل شد و دور تازهای از اعتصابات و تظاهرات به راه افتاد
یک ماه بعد از تشکیل دولت نظامی، اغتشاشات، خرابکاری، تعطیلی بازار و دانشگاه و مدارس، اعتصاب در کارخانهها وادارات همچنان ادامه یافت
در این میان ماه محرم عاملی شتابزا در تظاهرات و اعتراضات بود. با شروع این ماه، مراسم عزاداری مذهبی بیشتر از سالهای قبل دایر شد و مخالفان با استفاده از ایام عزاداری تظاهرات خود را با مراسم مذهبی توام و شدیدتر کردند
دولت ازهاری ضعف نیروهای مسلح و شکست شاه را نیز به همراه داشت و رژیم پهلوی در سراشیبی سقوط قرار گرفت
با آشکار شدن ضعف روز افزون دولت ازهاری و نیز حمله قلبی وی که به ناتوانی او در اداره دولت انجامید، شکل دیگری از تلاشهای سیاسی شاه آغاز شد او از روی درماندگی و از سر ناگزیری کوشید تا به تشکیل یک دولت ائتلاف ملی در چارچوب نظام سلطنت همت گمارد
مقدمات این امر، از مدتها پیش به طور مشخص از اواسط مهر ماه که شکست سیاستهای شریف امامی کاملا قابل پیشبینی بود، فراهم آمد
سرانجام امام در 12 بهمن وارد ایران شد و با استقبال پرشور مردم انقلابی قدرت خود را به بختیار نمایان ساخت و با نطق تاریخی خود در بهشت زهرا مواضع خود را نسبت به دولت بختیار آشکار نمود
بختیار به منظور بررسی اثرات ورود امام سران ارتشی را دعوت کرده و به آنها اعلام کرد که در صورت اعلام تشکیل دولت از سوی امام آن را نادیده خواهد گرفت و آماده هر نوع اقدامی حتی استفاده از ارتش برای دفاع از دولت میباشد
با این وجود امام در 15 بهمن آقای بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت برگزیدند و بازرگان مامور تشکیل کابینه شد
بختیار در مقابل این دولت موضع گرفته و جنگ لفظی میان بختیار و دولت موقت آغاز شد. اما در 12 و 14 بهمن جمعی از نمایندگان مجلس استعفا دادند که این امر سبب تضعیف موقعیت بختیار شد
از این گذشته هر روز وزارتخانههای دولتی یکی پس از دیگری به دست نیروهای انقلابی میافتاد تا تاریخ 19 بهمن یازده وزارتخانه از مهندس بازرگان حمایت کردند
با پیوستن ارتشیان و در راس آنها همافران به امام
و درگیری میان طرفداران امام در پایگاه هوایی دوشان تپه با گارد شاهنشاهی بختیار از مواضعاش عقب نشینی کرد. وی در آخرین اقدام خود درصدد برآمد تا به مقابله مسلحانه با امام و انقلابیون برآید.
بنابراین دستور حکومت نظامی را صادر کرد اما امام دستور داد که حکومت نظامی نادیده گرفته شود و بدین ترتیب حکومت نظامی درهم شکسته شد و بختیار، نماینده آخرین تلاش رژیم پهلوی برای بقای قدرت شکست خورد
در روز 22بهمن ارتش که برگ برنده بختیار بود اعلام بیطرفی کرد و بختیار فرار از ایران را اختیار کرد. بدینترتیب امام خمینی بار دیگر قاطعیت خویش را در راهی که در پیش گرفته بود به منصه ظهور رساند
این بار امام با اتخاذ تدابیری در خور و به جا دولتهای مستعجل اواخر دوره پهلوی را یکی پس از دیگری کنار نهاد تا بدانجا که موفق شد اصولی را که سالها آن را در ذهن و افکار خویش پرورانده بود، عملی سازد و حکومت اسلامی مدنظرش ر ا در ایران تاسیس کند
از آغاز قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی، این اندیشه ولایت فقیه بود که باعث موفقیت انقلاب اسلامی گردید
و قائد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(ره) بود که با هدف نجات مظلومان، نهضتی را رهبری کرد که تخت فرعون های زمان را لرزاند و باعث بیداری مسلمانان جهان گشت و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت
ولایت فقیه با وقوع انقلاب اسلامی به وجود نیامد، بلکه برعکس، ولایت فقیه، انقلاب اسلامی را به وجود آورد
پذیرش اندیشه ولایت فقیه برای مردم ایران در این مدت چند دهه دشوار نبوده است
اگر کسی در فضای مباحث اندیشه اسلامی بوده و از اصول اسلامی آگاهی داشت، مفهوم رهبری و ولایت فقیه را به راحتی درک می کرد
تعجب نیست که اندیشه ولایت فقیه به سرعت در جامعه ایران فراگیر شد
اهمیت شناخت اندیشه های امام خمینی(ره) بر هیچ کسی پوشیده نیست
اولا اینکه ایشان یک اندیشمند بزرگ مسلمان بودند و اندیشه های ایشان در شناخت نظر کلی اسلام، بسیار با ارزش است
از سوی دیگر، ایشان در حوزه سیاست و امور سیاسی جامعه، دارای آراء و دیدگاه های حائز اهمیتی هستند
همچنین، ایشان رهبر یک انقلاب بزرگ بودند. انقلابی که توانست یکی از رژیم های استبدادی و دست نشانده را سرنگون سازد و نظامی به نام جمهوری اسلامی جایگزین آن نماید
علاوه بر رهبری انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، ایشان به مدت 10 سال به اداره، سرپرستی و راهبری این نظام همت گماشت و اداره جامعه و نظام سیاسی و تجارب عملی و نظری وی درخلال این مدت نسبتا طولانی، نظرات سیاسی ایشان را به عنوان یکی از مهمترین دیدگاههای اسلامی، مطرح می سازد
امام خمینی(ره)، به عنوان یک مصلح دینی در جهان معاصر، الگویی برای مسلمانان محسوب می شوند،
زیرا ایشان تلاش نمودند بین مذهب و سیاست در جهان معاصر، پیوندی مجدد برقرار سازند و جایگاه معنویت و دین گرایی را درجهان معاصراحیا سازند و رابطه تخریب شده دین و دنیا و عقل و دین را بازسازی کنند و مدلی از توسعه و پیشرفت که بتواند انسانیت انسان را ارتقا بخشد و معنویت و پیشرفت را در کنار هم داشته باشند، حمایت نمودند
حضرت امام(ره) ارزشها را به ارزشهای الهی و شیطانی (مادی) طبقهبندی مینماید. و معتقد است که مبنای ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهای مادی بودند ولی ارزشهای انقلاب اسلامی، براساس ارزشهای الهی میباشد
و اگر ارزشها براساس امور مادی استوار باشد، عیب بزرگ این ارزشها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود
امام خمینی(ره) با نفی تز استعماری "جدایی دین از سیاست"
و تاکید بر نظریه مرحوم سید حسن مدرس مبنی بر "دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست" و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خود بیگانگی را بشارت می داد
و بدینسان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد
لذا می توان ادعا کرد که قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و جدا ناپذیری اسلام از سیاست را برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید
از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشنفکری نداشت، در میان نسل تحصیلکرده و بویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد
پرهیز امام راحل (ره) از کمک گرفتن از گروههای منحرف
اصول چهارگانه ای که در سخنان رسول گرامی(ص) بود،در نهضت امام راحل (ره)هم متجلی بود
صدر مبارزه اش، ذیل مبارزه اش همین بود که هدفی جز خدا نبود
1 . اصلاح جامعه اسلامی،
2 . اصلاح جامعه انسانی، أعم از مسلمان و غیر مسلمان؛
3 . و زیر باز ذلّت نرفتن،
4. رسول اکرم: من اقرّب الذّل طائعاً فلیس منّا اهل البیت اگر کسی دست تسلیم داشت و ذلّتی را امضاء کرد؛ از خاندان ما پیغمبر دور است.
اگر سالار شهیدان فرمود: انّ الدّعی یابن الدّعی
این ناپاک فرزند ناپاک مرا بین دو امر مخیّر و متمرکز کرد؛ یکی ذلّت و بیعت ننگین، یکی شمشیر خونین. بعد فرمود: ذلّت از ما دور است. خدا و پیغمبر و مؤمنین نمی پذیرند، مردان پاکی که ما در مهد آنها تربیت شدیم نمی پذیرند
در جریان مبارزه با طاغوت، بسیاری از گروهک ها بودند که با طاغوت عداوت داشتند؛ امّا با اسلام صداقت نداشتند
آنها خواستند به نهضت امام راحل بپیوندند، خود را زیر مجموعه امامت امام قرار بدهند، امام را تأیید و کمک کنند؛ در تمام این آغاز و انجام نهضت، حضرت امام (ره) ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نمی گرفت
بر اساس همین فکر که: و ما کنت متّخذ المضلّین عضداً. گاهی انسان گرفتار است، از بیگانه کمک می گیرد و در بین راه می ماند
سرّ اینکه نهضت های دیگران افت کرده و نهضت امام راحل رشد کرده؛ همین است. نهضتی رشد می کند که خالص باشد: الا للّه الد ین الخالص
وجود مبارک امام راحل چه آنوقتی که در ایران بودند، چه آنوقتی که در ترکیه تبعید بودند، چه آنوقتی که در عراق تبعید بودند، چه آنوقتی که به پاریس مهاجرت کردند، چه آنوقتی که به ایران، امّ القرای اسلامی برگشتند؛ در تمام این 5 مقطع ذرّه ای از گروهک های منحرف کمک نگرفت. معتقد بود که انحراف مایه انحراف نهضت است، نه مایه پیشرفت نهضت
یک انسان منحرف اگر به نهضت راه پیدا کرد، کلّ نهضت را آلوده می کند.
وجود مبارک سالار شهیدان در بحبوحه نیاز به کمک، فرمود: من از منحرف کمک نمی گیرم: ما کنت متّخذ المضلّین عضداً.
امام راحل نیز در تمام این 5 مقطع، در بحبوحه نیازمندی به کمک، از گروهک های منحرف کمک خواست!چنین انسان خالصی مشمول:
ان تنصروا الله می شود، آنگاه ینصرکم هم هست؛ و یثبّت اقدامکم. و لینصرنّ الله من ینصره. و کتب الله لاغلبنّ أنا و رسلی
اینکه ملاحظه فرمودید کلّ نظام طاغوت با این قیام برگشت، برای آن بود که وجود مبارک امام راحل با اخلاص قیام کرد روی همان عناصر محوری.
بخش دوم : زندگینامه امام خمینی (ره)
در بیستم جمادیالثانی سال 1320 ﻫ.ق در شهر خمین از شهرهای استان مرکزی دیده به جهان گشود
ایشان مقدمات تحصیلات مذهبی خود را در شهر خمین نزد جمعی از علمای آنجا فرا گرفت
در سال 1339 ﻫ.ق برای ادامه تحصیلات حوزوی به اراک که از مهمترین حوزههای تدریس علوم دینی ایران محسوب میشد، مهاجرت نمود
شهر اراک در آن زمان روحانیون برجسته و دانشمندان علوم دینی را در خود جای داده بود، از جمله آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که بنیانگذار حوزه علمیه قم بودند
زمانی که آیت الله شیخ عبدالکریم حائری قصد بازگشت به قم را داشتند، امام خمینی (ره) نیز همراه ایشان به قم آمده و در محضر اساتید این شهر به مرحله اجتهاد نایل گشتند
آیت الله حائری در دروس خارج فقه و اصول، شیخ علیاکبر یزدی در علم هیئت و نجوم و شیخ محمدعلی شاهآبادی در عرفان و مرحوم رفیعی قزوینی در فلسفه، حضرت امام را راهنمایی مینمودند
حضرت امام از ابتدای زندگی خویش الگوی برجسته و شایستهای برای همه بودند و رفتار اجتماعی، اخلاق دینی ، فضایل و تقوای ایشان همواره مورد توجه دیگران بود و همین دینداری و پایبندی به اصول دینی، ایشان را به مرتبه علمای بزرگ حوزه علمیه قم نایل گرداند و در این مقام نقش مربی صالح و معلم هدایتگر را برای راهنمایی انسانها در زندگی دنیوی و اخروی ایفاء نمود
حضرت در کنار تدریس علومی چون فلسفه و اصول و فقه، به تدریس اخلاق نیز میپرداخت و افراد را برای پرورش تزکیه نفس و کسب مکارم اخلاقی آماده میکردند. مهمترین تدریس ایشان، علوم فلسفه، عرفان، فقه و اصول بود
بسیاری از شاگردان ایشان، دروس و مباحثی را که در کلاس بیان میگشت، به رشته تحریر درآوردهاند، آیت الله شیخ مجتبی تهرانی، دروس فقهی را نگارش کرده و آیت الله شیخ جعفر سبحانی، مباحث اصولی را چاپ نمودهاند.
آثار و رسالهها: امام خمینی (ره) آثار و رسالههای ارزشمندی را در زمینه معارف اسلامی از خود به یادگار گذاشتهاند که میتوان به دستههای مختلف تقسیمبندی نمود. به برخی از این کتب اشاره میشود:
1. عرفان: مصباح الهدایه، شرح دعای سحر، تعلیقهای بر فصوص الحکم، تعلیقهای بر مفاتیح الغیب
2. اخلاق و عرفان:الاربعون حدیثاً، اسرارالصلوه یا معراج السالکین، شرح حدیث جنود العقل و الجهل، آداب الصلوه،
3. فقه استدلالی: کتاب الطهاره، کتاب البیع، المکاسب المحرمه
4.اصول فقه: قاعده لاضرر، استصحاب، تعادل و ترجیح، اجتهاد و تقلید، تقیه
5.فلسفه و اصول: رسالهای در طلب و اراده،
6. کلام: کشف اسرار
7.مجموعه سخنرانی: حکومت اسلامی که مجموعه سخنرانیهای ایشان در زمینه حکومت اسلامی و ولایت فقیه میباشد، جهاد اکبر که مباحث درسی که در نجف اشرف برای شاگردانش بیان کرده بود، تفسیر سوره حمد، سخنرانیهایی در باب سوره حمد، معانی و مفاهیم مختلف آن است و تهذیب الاصول که شیخ جعفر سبحانی نگارش کرده است.
بدون تردید حرکت انقلابی مردم در طول سالهای مبارزه و اوج آن در بهمن 57 و به دنبال آن استقرار نظام جمهوری اسلامی، متأثر از قیام حسینی و فرهنگ عاشورا است
بسیاری از اندیشمندان و متفکرانی که درباره چرایی و عوامل پیروزی انقلاب در ایران نظریه پردازی کرده اند، بر این باورند که «مذهب» عامل اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است
میشل فوکو، فیلسوف شهیر فرانسوی و صاحب نظریه پست مدرنیسم، در کتاب ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟ معنویت گرایی سیاسی را به عنوان یکی از ریشه های اصلی انقلاب ایران برمی شمارد
به نظر او روح انقلاب اسلامی در این حقیقت خلاصه می شود که ایرانیان در انقلاب خود، ایجاد تحول و تغییر در خویش را جست وجو می کردند. هدف اصلی آنان ایجاد تحولی بنیادین در وجوه فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود
آنان راه اصلاح را در «اسلام» یافتند. اسلام برای ایرانی ها هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص اجتماعی بود. مروری بر ادبیات سیاسی رایج در طول مبارزات، شعارها، سخنرانی ها و بیانیه ها همه بیانگر این واقعیت است که در میان عناصر مذهبی«فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین(ع)» نقش محوری داشته است؛ شعارهایی نظیر «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی» یا «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است» و...
حضرت امام خمینی (ره) با درک عمیقی که از دین و فقه سیاسی داشت، مسایل را به صورتی متمایز نسبت به فقهای پیش از خود مورد توجه قرار داد.
بنیانگذار انقلاب اسلامی با اعتقاد به اینکه زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می خواستند درست کنند. مبارزه با رژیم ستمشاهی و تشکیل حکومت اسلامی را سرلوحه زندگی خود قرار داد
در اندیشه سیاسی امام (ره)، اسلام تنها به عبادات و برگزاری مناسک و آیین های مذهبی ختم نمی شود. دعوت به آگاهی و بیداری ملت ها، برقراری ارتباط فرد با اجتماع، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت در قبال مسایل مهم جهان اسلام، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام(ره) داشت.
حضرت امام راحل(ره) با اعتقاد به اینکه قیام و شهادت سیدالشهدا(ع) باید ملاک عمل و کنش اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی ایران قرارداد
ایشان می فرمایند
کل یوم عاشورا کل ارض کربلا باید سرلوحه زندگی در هر روز و هر سرزمین باشد
همه روز باید ملت این معنا را داشته باشد که امروز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را پیاده کنیم
انحصار به یک زمین ندارد منحصر به یک عده نمی شود...
این دستور آموزنده هم تکلیف است و هم مژده. تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده ای قلیل علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است
بدین سان درهای جدیدی در تحلیل درست و الگوپذیری از قیام عاشورا، گشوده شد
امام(ره)خود و مردم را در جریان مبارزه علیه رژیم ستمشاهی مامور به تکلیف می دانست و معتقد بود که
سیدالشهدا(ع) به تکلیف شرعی الهی می خواست عمل بکند
غلبه بکند تکلیف شرعیش را عمل کرده، مغلوب هم بشود، تکلیف شرعیش را عمل کرده. قضیه تکلیف است
انقلاب اسلامی وامدار نهضت حسینی است
مفاهیم عاشورایی و عبرت های این واقعه عظیم با اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی(ره) درهم آمیخت و مردمی ترین انقلاب قرن بیستم رقم خورد
اکنون نیز که انقلاب و نظام سرافراز جمهوری اسلامی وارد دهه چهارم شده، موج فزاینده ای از پیشرفت های علمی، تحقیقاتی، صنعتی، پزشکی و... کشور را فرا گرفته است
بدون تردید با تکیه بر توانمندی های جوانان مسلمان و مردمی که در مکتب حسینی رشد یافته و صلابت و استقلال را آموخته اند، آینده ای روشن و افقی درخشان فراروی ایران اسلامی خواهد بود
ریشه های انقلاب
در بررسی ریشه های انقلاب اسلامی، همواره از قیام تاریخی و مردمی15 خرداد1342 به عنوان سرآغاز نهضت اسلامی تعبیر می شود. اما در عین حالی که این قیام سرنوشت ساز، نقطه عطف تاریخ معاصر ایران و آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار می رود
اما فی نفسه معلول و محصول یک سلسله رویاروئی ها و مبارزاتی است که به طور مشخص از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز می شود و به15 خرداد1342 ختم می گردد. دورانی که می توان از آن به طلیعه نهضت اسلامی تعبیر نمود، هر چه به پایان سال1341 و آغاز سال1342 نزدیکتر می شویم بر شدت تعارضات میان علما و در راس آنها امام با دولت علم نیز افزوده می شود. از یک سو تهدیدات دولت علم نسبت به روحانیون افزایش یافت و از سوی دیگر به سرسختی و ایستادگی امام به عنوان رهبر پیشرو در مبارزات افزوده گشت
ایشان در اوایل اسفند 1341 به مبارزات پیگیر خود با دولت علم ابعاد تازه ای بخشید و از مردم خواست در برابر مصوبات این دولت ساکت ننشینند
سرانجام در آستانه عید نوروز 1341/12/22 با توجه به اقدامات دولت علم و موضع گیری شاه و اتفاقات روی داده در سال1341 ، طی پیامی به روحانیون از عید سال جدید 1342 به عزای عمومی تعبیر نمودند
به دنبال صدور اعلامیه امام عده ای از علمای تهران، قم و مشهد نیز به تاسی از امام دست به اقدام مشابهی زدند و هر یک به طور جداگانه عید نوروز را عزا اعلام کردند
با حلول سال1342 از یک سو رویارویی دولت با روحانیون وارد مرحله تازه ای گردید و از سوی دیگر روحانیون و طلاب شهر قم بر ضد اقدامات دولت علم برای نخستین بار به تظاهرات پرداخته و اقدام به پخش اعلامیه هایی بر ضد رژیم کردند
به جای سنت قدیمی شادی و تبریک، عزا بر پا کرده، سخن گویان و وعاظ خطر هیئت حاکمه را برای اسلام بازگو می کردند. در چنین شرایطی علم که احساس خطر کرده بود، از قبل، اقدامات پیشگیرانه ای به عمل آورده نیروهای انتظامی و نظامی را در شهر قم مستقر کرد
آنها در دومین روز عید که مصادف با25 شوال1382 ق سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) بود، مجالس سوگواری را بر هم زدند، کماندوهایی که از تهران برای گرفتن زهر چشم از علما به قم اعزام شده بودند، اقدام به بر هم زدن تظاهرات و مجالس سوگواری کردند
کانون اصلی درگیری، مدرسه فیضیه قم بود. در مدرسه فیضیه مراسم سوگواری بر پا بود. در میان جمعیت شرکت کننده عده ای از افراد ساواک و کماندوها با لباس مبدل شرکت کرده بودند. اینها مراسم را به هم زده و با سلاح های سرد به طلاب و شرکت کنندگان در مراسم حمله ور شدند
چون طلاب به مقابله برخاستند. در نتیجه به سلاح گرم متوسل شده و عده زیادی از طلاب علوم دینیه شهید شدند. هم زمان با هجوم به مدرسه فیضیه، مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد هجوم قرار گرفت. امام نیز بلافاصله پس از حمله کماندوها به مدرسه فیضیه با صدور اعلامیه ای شدید اللحن ضمن فرا خواندن مردم به آرامش، این حمله را بالاتر از حمله مغول خوانده فرمودند: “...ما پیروز شدیم. ما از خدا خواستیم که این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا کند علاوه بر این امام به دنبال حادثه فیضیه ، اعلامیه معروف “شاه دوستی، یعنی غارتگری” را صادر کردند و علم را به خاطر جنایاتی که در دوره نخست وزیری اش مرتکب شده بود مورد استیضاح قرار دادند. حالا رژیم در برابر امام دو راه بیشتر نداشت، یا باید در برابر مواضع محکم امام عقب نشینی می کرد و خواسته هایش را می پذیرفت و یا با روش های قهرآمیز او و طرفدارنش را سرکوب می کرد
چنین به نظر می رسد که رژیم با توجه به تعهداتی که در قبال آمریکا داشت و آن چه که در رفراندوم شش بهمن1341 ، بر عهده گرفته بود، نمی توانست راه اول را در پیش گیرد لذا راه دوم را برگزید و نمونه عینی آن وقایع سال1342 و به طور مشخص سرکوبی قیام15 خرداد بود. قیام15 خرداد یک قیام مردمی ضد رژیم و حامی اسلام، دین و روحانیت بود، و روحانیون رهبران اصلی قیام بودند به ویژه امام خمینی که قیام در واقع در اعتراض به دستگیری ایشان صورت گرفته بود
هر چند قیام به شدت سرکوب شد ولی آثار و نتایج آن چنان که تحولات بعدی نشان داد محرک جامعه و مردمی تحت ستم برای براندازی رژیمی فاسد و ظالم و دست نشانده در بهمن1357 گردید.
انقلاب اسلامی، رهبری و مرجعیت دینی
تردیدی نیست که حضور گسترده مردم با انگیزه های دینی از یک سو و حضور مراجع دینی، علماء و چهره های مذهبی در سطوح رهبری از سوی دیگر، از مشخصه های بارز این انقلاب می باشد
یعنی در واقع حضور مردم در این نهضت، به واسطه حضور علماء، مراجع مذهبی و دعوت آنان از مردم بوده است به طوری که بدون ترغیب رهبران مذهبی شرکت مردم و حمایت آنان از حرکت های انقلابی غیرممکن بود 1
هویت دینی انقلاب اسلامی بر همگان محرز و مسلم است و تجلی این هویت را می توان در رهبری، آرمان ها، اهداف، شعارها و نقطه های اوج انقلاب مشاهده نمود
و در خصوص رهبری انقلاب می توان گفت که چهره امام خمینی (ره) پیش از آنکه به عنوان رهبر یک نهضت شناخته شده و در نظر آورده شود به منزله یک مرجع تقلید مورد توجه عموم مردم بوده و مردم نیز ایشان را به عنوان یک مرجع دینی می نگریستند
گرچه امام (ره) فراتر از مرجعیت، یعنی اصلاح امر مسلمین و عزت بخشیدن به اسلام و امت اسلامی می اندیشیدند ولی این وادی را بی واسطه مرجعیت نپیمودند. لذا امام (ره) از یک سو مرجع تقلید بوده و از سوی دیگر مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام “مرجع مصلح” بودند و راز موفقیت امام (ره) نیز در همین نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در میان مردم بر پایه و بر مبنای تقلید بود و زبان رهبری ایشان نیز با “زبان تکلیف دینی” که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند در واقع ظهور و بروز پیدا کرد (2)
بنابراین با تثبیت مرجعیت امام خمینی (ره) پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایشان در اولین قدم فتوای حرمت تقیه را صادر کردند و بدین وسیله موانع موجود بر سر راه مبارزه را مرتفع ساختند
از سوی دیگر امام (ره) معتقد بودند که امر به معروف و نهی از منکر در مسائلی که حیثیت اسلام و مسلمین در گرو آنهاست با مطلق ضرر ولو ضرر نفسی یا حرج رفع نمی شود و وجود حکومت طاغوت در جامعه اسلامی بزرگترین منکر و همکاری با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت در صورتی که موجب تقویت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم واجب است ولو اینکه این اعتراض در رفع ظلم موثر نباشد (3)
بدین ترتیب امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر دینی همراه با این جهتگیری هایی که داشتند موجب اشاعه تفکر انقلابی و مبارزه در میان پیروان خود شدند و همه این موارد با برخورداری ایشان از پایگاه مرجعیت شیعه امکان پذیر گردید و استمرار این تفکر در مبارزات عملی و نظری امام خمینی (ره) منجر به نفی سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوی ایشان شد
امام خمینی (ره) با استفاده از پایگاه مرجعیت شیعه توانستند رژیم سلطنتی پهلوی را غیر مشروع دانسته و “حکومت اسلامی” را به عنوان طرحی جایگزین ارائه نمایند.
امام خمینی (ره) به دلیل برخوردار بودن از موقعیت ممتاز مرجعیت دینی و پایگاه مردمی اش به خوبی توانست به جهت گیری ها و رویکردهای انقلابی اش مشروعیت دینی بدهد و همچنین مشروعیت رهبری انقلابی امام خمینی (ره) نه تنها به دلیل داشتن صفات شخصی ایشان بلکه مهمتر به سبب قرار گرفتن ایشان در جایگاه مرجعیت و رهبری دینی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپردند و اطاعت از وی را بر خود فرض و واجب می دانستند و فراگیر شدن رهبری امام خمینی (ره) هم با توجه به مرجعیت ایشان ممکن گردید
چرا که وقتی امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگیر شدند مردم به عنوان حمایت از مرجع تقلید خود و برای آزادی وی قیام کردند و به این ترتیب قیام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامی و نفی مشروعیت رژیم شاه بود
و این پیشتازی و طلایه داری امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبری دینی بود که دیگر مراجع بنامی همچون آیات عظام آقایان گلپایگانی، مرعشی نجفی و دیگران به مناسبت های گوناگون و حساس انقلاب، اعلامیه صادر کردند و از نهضت امام حمایت کردند.
نکته مهم این است که پشتیبانی مراجع عظام تقلید از نهضت امام خمینی (ره) از جمله در آغاز نهضت چه در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی و چه اعتراض به دستگیری امام (ره) توسط رژیم پهلوی و تلاش برای آزادی ایشان و نیز اعتراض به تبعید ایشان به ترکیه و همچنین حضور موثر آنان در هدایت مردم در قیام نوزده دی که در واقع اعتراض به توهین به امام در مطبوعات توسط عوامل رژیم پهلوی بود را نمی توان نادیده انگاشت.
مراجع عظام و آیات دیگر در شهرستان ها با نبود حضور امام در ایران نقش موثری در هدایت مردم داشته و مکررا با صدور اعلامیه حمایت و پشتیبانی خود را از حرکت امام و انقلاب اعلام می دارند یعنی با وجود اینکه امام خمینی (ره) به عنوان مرجع و رهبر دینی محوریت را در انقلاب و رهبری آن داشتند اما با توجه به حضور نداشتن ایشان در ایران مردم انقلابی با مویدات مراجع عظام و آیات دیگر در نقاط مختلف کشور توانستند مراحل انقلاب را به موجبات تکلیف دینی پیش ببرند
و در همین راستا مراجع عظام و آیات و علمای دیگر نقش موثری در هدایت انقلابی و دینی مردم داشته و در بحبوحه انقلاب هم مراجع عظام با تائیدات شرعی از مبارزات و با صدور اعلامیه های متعدد بر علیه رژیم پهلوی نقش موثری را در حرکت عظیم انقلابی مردم و پیروزی انقلاب ایفا کردند
لیکن این حمایت ها و پشتیبانی ها همه تحت شعاع رهبری انقلابی امام خمینی (ره) قرار داشت و در واقع رهبری امام (ره) در کانون توجهات و اقبال مردم قرار گرفته بود و رهبری سرآمد ایشان و شعاع هدایت و رهبری او چنان پرتو افکنی می کرد که حتی مخالفان غیرمذهبی شاه هم نمی توانستند رهبری آن را انکار نمایند
ولی آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که امام خمینی (ره) با تمام ویژگی ها و عنایت های خاصی که از ناحیه خداوند بهره مند بودند ایشان از جایگاه و پایگاه مرجعیت و رهبری دینی انقلاب اسلامی را هدایت و رهبری کردند
تا اینکه خداوند مردم را در این انقلاب به پیروزی رساند و همین پایگاه مرجعیت و رهبری دینی بعد از پیروزی انقلاب هم در جهت استقرار نظام جمهوری اسلامی و تثبیت آن و در مقابله با توطئه ها و دشمنی ها و دشمنی هایی که بر علیه انقلاب انجام گرفت نقش حمایت و پشتیبانی از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را استمرار دادند.
پی نوشتها: 1- عنایت، انقلاب در ایران، ، ص8 2- جلیلی، سید هدایت، نهاد، مرجعیت در دوران نهضت و نظام، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های (آن)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج2 ، ص253 3- امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، ج1 ، ص472-482
تاریخ انقلاب ، اقدامات شاه و مبارزات و تدبیرهای امام خمینی :
در اواخردهه پنجاه شمسی، قدرت انقلاب چنان در حال رشد و توسعه بود که هیچ چیز نمیتوانست آن را مهار کند. در این میان روند سیر حوادث داخلی و تحولات بینالمللی و از همه مهمتر نقش پویای رهبری امام در جریان انقلاب نقشی به سزا در این رشد و توسعه داشتند
از لحاظ داخلی رژیم با بحرانهای اقتصادی عدیدهای روبرو گردید وهمچنین موج اعتراضات و قیامها هر روز پردامنهتر میشد. چارهجوییهای شاه برای غلبه بر این مشکلات تشکیل کابینههای پیدرپی را در برداشت.
در تاریخ 15 مرداد 1356 جمشید آموزگار به نخستوزیری منصوب شد. وظیفه او کنترل تورم و آرام کردن موج اعتراضات بود، اما اوج گرفتن این موج بویژه پس از وقوع فاجعه سینما رکس آبادان ، موجب سقوط دولت وی شد
در پی اعتراضات شدید جامعه روحانیت به فاجعه سینما رکس و صدور بیانیههای متعدد از سوی آنها، شاه و آمریکا به خوبی درک کردند که تنها هماورد رژیم، نیروهای مذهبی هستند
به همین جهت به فکر روی کار آوردن دولتی افتادند که بتواند نیروهای مذهبی را راضی کند. آنها شریف امامی را برای برآوردن این خواسته به نخستوزیری انتخاب کردند. منابع وابسته به رژیم در این راستا شجرهنامهای برای وی ساختند که در آن شریف امامی از طرف پدر و مادر به روحانیون میرسید. (1)
همچنین وی نیز در صدد برآمد با اقداماتی در ظاهر مذهبی رضایت روحانیون را جلب کند و در برقراری امنیت و آرامش در کشور از نفوذ آنها بهره گیرد. (2)
بنابراین برای نیل به این هدف و در اولین اقدام وی در این جهت تصویر امام خمینی(ره) برای اولین بار در مطبوعات به چاپ رسید. که این خود نشانگر اهمیت و نقش امام در رهبری نهضت بود. پس از آن شریف امامی دولت خود را دولت آشتی ملی نامید و در صدد جلب نظر روحانیون و دیگر مخالفان برآمد. در این راستا وی اجازه راهپیمایی عیدفطر را صادر کرد.
گرچه در روز عید فطر مشکلی به وجود نیامد ، اما سه روز پس از آن یعنی در روز 16 شهریور بیش از نیم میلیون نفر در تهران تظاهرات کردند و شعارهای شدیدالحنی علیه رژیم سردادند. در جریان این حرکتها، برای نخستین بار شعار جمهوری اسلامی مطرح شد
ادامه تظاهرات در 17 شهریور و اعلام حکومت نظامی در این روز و کشتار خونین در جمعه سیاه بر نفرت مردم از رژیم افزود. اقدام دیگر شریف امامی اخراج امام از عراق بود
شریف امامی گمان میکرد که با رفتن امام به کشور دورتر امکان تماس ایشان با گروههای مخالف کمتر خواهد شد و در نتیجه میتوان بر مشکلات غلبه کرد. امام پیش از آن دولت شریف امامی را توطئه خطرناک شاه توصیف کرده بودند.
قدرت انقلاب، تصمیم مردم و سازش ناپذیری رهبر انقلاب تمام سیاستهای سرکوب و امتیاز رژیم را بیخاصیت کرد. شاه و آمریکاییان به این نتیجه رسیدند که با تشکیل یک دولت نظامی به تمام ناآرامیها با خشونت نظامی پایان دهند؛ زیرا رخداد خونین 17 شهریور و کشتارهای دیگر رژیم در شهرستانها هر نوع سازش میان دولت و مخالفان انقلابی را منتفی ساخت
در 15 آبان 1357 شاه شریف امامی را بر کنار و دولت نظامی ازهاری را به جای وی منصوب کرد. شاه در همان روز، طی یک سخنرانی، ضمن اعتراف به شنیدن صدای انقلاب ملت ایران، ابراز داشت که دولت نظامی را برگزیده است تا دوباره قانون و نظم را برقرار سازد و منافع اکثریت مردم را حفظ کند
او همچنین به اشتباهات گذشته اشاره کرد و وعده اصلاح امور و مبارزه با بیعدالتی و فساد را بار دیگر مورد تاکید قرارداد. در پی این اقدامات بسیاری از سرمایهداران بزرگ، مقامات ارشد دولتی و برخی از نظامیان عالی رتبه، کشور را ترک نمودند
در چنین فضایی، دولت نظامی ازهاری به سوی تظاهرکنندگان آتش گشود و از نیروی ارتش برای بازگرداندن آرامش به کشور استفاده کرد.
در کوران رخدادها، رهبر انقلاب، با اتخاذ مواضع قاطعانه و مقتضی خود، تمامی تلاشهای حکومت را خنثی و نقش برآب ساخت. در آن زمان، امام(ره) در جایگاهی قرار گرفته بود که همه رهبران و مدعیان پیشین مخالف با رژیم شاه، جهت دیدار ایشان یک به یک به پاریس میشتافتند و ضمن تصدیق رهبری ایشان، حکومت پادشاهی را نامشروع و مستحق انهدام و فروپاشی میشمردند (3) در این میان نقش نیروهای خارجی در روی کار آمدن دولت نظامی در ایران بیاثر نبود
به گزارش سولیوان، سفیر آمریکا در ایران، “روزی که حریق تهران روشن شد، پارسونز سفیر انگلیس برای مذاکره درباره اوضاع جاری و احتمال تشکیل یک دولت نظامی به دفتر وی رفته بود. اگر چه دولت آمریکا صریحا خواهان حکومت نظامی در ایران نبود اما به شاه اطمینان میداد که بدون قید و شرط از هر تصمیمی که وی برای رفع بحران اتخاذ نماید پشتیبانی خواهد نمود.(4)
بدین ترتیب سرنوشت ایران را سه جریان همچنان به پیش میبرد، از یک طرف اوضاع داخلی با رهبری امام به سوی پیروزی انقلاب پیش میرفت. از طرفی دیگر شاه درصدد بود تا بر اوضاع ناآرام و با تشکیل دولتهای مستعجل، چیره شود و در سویی دیگر قدرتهای خارجی سعی داشتند تا منافع خود در ایران را حفظ نمایند. با فرا رسیدن ایام محرم، بازار تعطیل شد و دور تازهای از اعتصابات و تظاهرات به راه افتاد
مراسم این ماه فرصت مساعدی را برای سازماندهی نهایی تودههای سیاسی و مذهبی علیه رژیم فراهم آورد و با درگیریهای نظامی و اخبار ناگوار فرار روزمره سربازان بویژه در پادگان لویزان، بر همگان روشن شد که دولت نظامی، فاقد کفایت و کارآمدی لازم است
در واقع دولت نظامی فاقد برنامه نظاممند برای مهار بحران بود. ازهاری برای مهار بحران تلاش کرد تا با برقراری دوباره سانسور و پایان دادن به اعتصابات و سرکوب تظاهرات بر بحران فایق آید؛ اما هر سه اقدامش نتیجه عکس بخشید.
یک ماه بعد از تشکیل دولت نظامی، اغتشاشات، خرابکاری، تعطیلی بازار و دانشگاه و مدارس، اعتصاب در کارخانهها وادارات همچنان ادامه یافت. در این میان ماه محرم عاملی شتابزا در تظاهرات و اعتراضات بود. با شروع این ماه، مراسم عزاداری مذهبی بیشتر از سالهای قبل دایر شد و مخالفان با استفاده از ایام عزاداری تظاهرات خود را با مراسم مذهبی توام و شدیدتر کردند
دولت ازهاری ضعف نیروهای مسلح و شکست شاه را نیز به همراه داشت و رژیم پهلوی در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با آشکار شدن ضعف روز افزون دولت ازهاری و نیز حمله قلبی وی که به ناتوانی او در اداره دولت انجامید، شکل دیگری از تلاشهای سیاسی شاه آغاز شد او از روی درماندگی و از سر ناگزیری کوشید تا به تشکیل یک دولت ائتلاف ملی در چارچوب نظام سلطنت همت گمارد. مقدمات این امر، از مدتها پیش به طور مشخص از اواسط مهر ماه که شکست سیاستهای شریف امامی کاملا قابل پیشبینی بود، فراهم آمد
ناگفته نماند بعضی از سلطنت طلبان به رهبری دکتر مهدی هروی، معاون دانشگاه ملی، طرحی را آماده کردند که هدف آن جلوگیری از خطری بود که توسط قطبی شدن اوضاع بین طرفداران شاه و گروه آیتالله خمینی برای مخالفان میانهرو به وجود آورده بود. آنها مصمم بودند که دولتی آماده کنند تا بلافاصله پس از عاشورا قدرت را از دولت نظامی تحویل بگیرد
آنها معتقد بودند که باید چهار پنج آدم مهم و سرشناس از دولت جدید پشتیبانی و پرستیژ خود را در اختیار این دولت قرار دهند و این افراد بتوانند وزرایی را انتخاب کنند که هم قابل قبول شاه و هم قابل قبول رهبران مذهبی باشند. حسین نجفی برای نخستوزیری این دولت انتخاب شد. اما دولت حسین نجفی چنان خام و غیر معقول بود که در همان نقطه طرح باقی ماند.(5)
گزینه دیگری که شاه برای تشکیل دولت برگزید علی امینی وزیر دارایی دولت زاهدی بود. امینی برای حل بحران، با کمک برخی از اعضای جبهه ملی به فعالیت پرداخت. او در مذاکره با شاه طرحی را پیشنهاد کرد که به راه حل اتوکریتیک دکتر امینی شهرت یافت
این طرح به طور خلاصه مبین این بود که حکومت به طور علنی و رسمی، روش گذشته را مورد انتقاد قرار دهد و به اشتباهات قبلی خود اعتراف نماید و تعهد نماید که در آینده، به قانون اساسی وفادار باشد. به طور کلی، خواستههای امینی از شاه عبارت بودند از: کاهش اختیارات وی، اجرای قانون اساسی و انجام برخی از برنامههای اصلاحی، سیاسی و اجتماعی. (6)
شاه امیدوار بود که با روی کار آمدن امینی بتواند برخی از چهرههای مطرح مخالف، بخصوص طرفداران مصدق را برای تشکیل یک دولت ائتلافی جلب نماید. آنچه که موجب عدم تشکیل دولت ائتلافی امینی گردید، عدم موافقت شاه با از دست دادن فرماندهی کل قوای مسلح کشور بود. در واقع شاه ارتش را ضامن قدرت و اعتبار سلطنت میدانست
پس از خودداری علی امینی از تشکیل دولت ائتلافی، شاه همچنان به تلاشهایش ادامه داد. در این راستا او با کریم سنجابی رهبر جبهه ملی، مذاکراتی به عمل آورد. سنجابی اعلام کرد: “در صورتی که ملت پیشنهاد کند و مورد تائید آیتالله خمینی قرا بگیرم حاضرم حکومت موقت را تشکیل دهم.(7)
بدین ترتیب حوادث چنان پیش رفته بود که اینک امام خمینی به عنوان تنها مشروعیت بخش دولت در ایران تبدیل شد و تائید امام میتوانست ضامن بقای یک دولت باشد. سنجابی درصدد برآمد تا برای ملاقات با امام به پاریس برود و در مورد پیشنهاد شاه، با رهبر مذهبی نهضت به توافق برسد. در پاریس از جانب امام که معتقد به سرنگونی رژیم سلطنتی بود و با این اعتقاد جبهه ملی که میتوان در چارچوب نظام سلطنتی دموکراسی را پیاده نمود، به شدت مخالف بود
به سنجابی اطلاع داده شد که امام زمانی او را خواهد پذیرفت که مواضع خود را در مورد سلطنت و شاه صریحا اعلام دارد. سنجابی که اکنون میتوانست آزادانه قدرت شاه از یک طرف و قدرت امام خمینی را در طرف دیگر بسنجد با واقع بینی خاصی اعلام کرد که با وجود بقای نظام سلطنتی غیر قانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد (8)
سنجابی همچنین به شاه پیشنهاد کرد که برای مدتی از مملکت خارج شود و در غیاب وی یک شورای عالی دولتی از رجال ملی مورد قبول عامه مردم و با جلب نظر مقامات روحانی تشکیل شود تا به اقدامات اساسی دست بزنند
شاه به این بهانه که در صورت خروج وی ارتش آرام نخواهد ماند، از پذیرش پیشنهاد سنجابی خودداری ورزید. سنجابی که مخالفت شاه را با خواستههایش میدید به عنوان رهبر جبهه ملی اعلام نمود که جبهه ملی با شرایط موجود در هیچ دولتی شرکت نخواهد کرد.
شاه همزمان با غلامحسین صدیقی که مدتی وزیر کشور مصدق بود نیز برای تشکیل دولت ائتلافی وارد مذاکره شده بود. صدیقی پس از یک هفته به نتیجه نرسید. علت اصلی عدم موفقیت وی ناکامی در یافتن همکارانی برای دولت بود. (9)
واقع مطلب این بود که هیچ توافقی بدون موافقت امام خمینی موفق نمیشد به گفته پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران، شاه و من در این مورد به توافق رسیدیم که شانس موفقیت صدیقی خیلی ضعیف است من به شاه گفتم: صدیقی فقط در صورتی میتواند موفق بشود که رهبران مذهبی و بازاریها با او همراهی کنند و چنین احتمالی بسیار بعید است
من تردید نداشتم که آیتلله خمینی این شانس را به شاه نخواهد داد و برای سرنگونی صدیقی از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.(10) امام در جواب خبرنگارانی که از وی در مورد تشکیل دولتها توسط شاه نظر خواهی کردند بیان داشتند که اینها از طرف ملت نیستند که با شاه مصالحه کنند و شاه پایگاهی در میان ملت ندارد. به هیچ وجه جای مصالحه نیست.(11)
بدین ترتیب، تمامی تلاشهای شاه برای تشکیل یک دولت ائتلاف ملی با ناکامی مواجه شد و رژیم در وضعیتی بغرنج قرار گرفت. اوضاع داخلی نیز از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود حکومت نظامی از ساعت 9 شب الی شش صبح برقرار بود، برق شهر همیشه قطع بود، میزان تولید نفت به شدت کاهش یافته بود، وصول مالیات به تعویق افتاده بود. شاه که اطرافیان و متحدانش به تدریج او را تنها میگذاشتند خود را در مقابل حوادثی میدید که غیر قابل پیشبینی بودند.
شاه در مقابل رهبری امام خمینی، آخرین مهره شطرنج را به میدان آورد و او همان شاپور بختیار بود. مهرهای که میبایست مملکت را از بحران نجات دهد. بختیار که از اعضای برجسته جبهه ملی بود بدون در نظر گرفتن نظر هم حزبانش پذیرفت تا نخستوزیر شود
این اقدام بختیار موجی از اعتراض و انتقاد را از سوی هم حزبان و دیگران برانگیخت. وی در ازای اولین نتیجه پذیرش نخستوزیریاش از جبهه ملی اخراج شد. امام پس از آگاه شدن از نخستوزیری بختیار، بیان داشت که: “تا یک جمهوری اسلامی تشکیل نشود، آرامش در ایران ایجاد نخواهد شد.
همچنین شکل حکومت آینده ایران در آن انتخابات مشخص خواهد شد و سیستم آن تک حزبی نخواهد بود (12) امام کابینه جدید در تهران را توطئه خطرناکی خواندند و افزودند دستگاه، منجمله حکومت و پارلمان هر دو غیر قانونی هستند اینان میخواهند از نظام در حال نزع و سقوط یک دیکتاتوری خون آشام با قدرت سابق بسازند و به ما تحمیل کنند
امام در ادامه پیام خود بر این باور است که دولت جدید میخواهد با بعضی کارهای جزیی و فریبنده مثل آزادی مطبوعات و وعده انحلال ساواک و تظاهر به اسلام دوباره قدرت را به دست آورند و ملت شجاع و روحانیت بیدار را سرکوب کنند.... امام مردم را به ادامه مبارزه و عدم اطاعت دعوت کردند. (13)
آیتالله طالقانی نیز درباره نخستوزیری بختیار معتقد بودند که: “هر حکومتی که در ایران تشکیل شود باید در چارچوب مبارزه کنونی ملت ایران به رهبری امام خمینی باشد. در غیر این صورت مورد قبول و تائید ملت ایران نیست و به هیچ وجه نماینده واقعی اراده مردم ایران نمیباشد (14)
به روشنی میتوان دریافت که روی کار آمدن بختیار چیزی به غیر از اراده مردم و تائید رهبری انقلاب بود. در این میان سران ارتش بر این باور بودند که شاهپور بختیار شخصیت شجاعی است و از میدان به در نمیرود و خیلی رک، و یک دنده است. (15)
بختیار که موفق شده بود شاه را راضی کند تا برای مدتی ایران را ترک کند اکنون میبایست با امام در مورد حکومت وارد مذاکره شود. سنجابی در این باره میگوید: “گفتم حالا که اشکال از طرف شاه برطرف شده باید اشکال را از طرف آقای خمینی رفع کنیم که راه تغییر و تبدیل به صورت یک تعدیل و آرامش صورت گیرد. باید با آقای خمینی صحبت کنیم و هر چه زودتر من و یک نفر دیگر برویم به پاریس و با آقای خمینی ملاقات کنیم. (16)
اما امام که پیش از این نیز مواضع خود را در قبال دولت بختیار اعلام کرده بود، ملاقات با بختیار را مشروط به استعفای وی میدانست. معتقد بود که مردم از تفرقه بپرهیزند زیرا شاه مخلوع شده است. در مقابل امام بختیار اظهار داشت که همچنان در سنگر نخستوزیری میماند. (17)
دولت آمریکا نیز حمایت خود را از بختیار اعلام کرد و فرستاده خود هایزر را به ایران فرستاد. هایزر ماموریت داشت تا از اضمحلال ارتش پس از خروج شاه جلوگیری کند و مانع مخالفت نظامیان با دولت بختیار شود
پس از آنکه بختیار مخالفت امام را با دولتش ملاحظه کرد وی نیز سیاستی خصمانه در قبال امام اتخاذ کرد. وی در خاطراتش صراحتا تصمیم راسخ خود را برای مبارزه با امام اعلام کرده است.(18)
در واقع بختیار سیاستی دوگانه با امام پیش گرفت. او از یک طرف خواهان گفتگو با امام برای حل بحران موجود در ایران بود ولی چون با مخالفت امام مواجه شد، اعلام کرد با توجه به آنکه امام خمینی دولت را غیر قانونی خوانده است، دولت مجبور است از شخصیت حقوقی خود دفاع کند و امام را منزوی نماید
با این وجود امام پس از خروج شاه از کشور تصمیم گرفت به ایران بازگردد. بختیار درصدد برآمد تا با کارشکنی مانع از ورود امام به تهران شود وی روز پنجشنبه از حسن نزیه، رئیس کانون وکلای ایران در پاریس، خواست تا به امام پیشنهاد دهد تا به مدت سه هفته ورودش را به ایران به تاخیر اندازد ولی امام اعلام کرد که دیگر هیچ چیز ایشان را از بازگشت به ایران منصرف نخواهد کرد
بختیار پس از مشورت با سران بلند پایه نظامی تصمیم به بستن فرودگاه مهرآباد گرفت. این فرودگاه در تاریخ 3 بهمن به اشغال ارتش درآمد. با وجود تلاشها و تدابیر بختیار امام از آمدن به ایران منصرف نشد. در این زمان تشکیل شورای انقلاب، گام بلندی به سوی تاسیس نظام مطلوب و آرمانی به جای نظام مطرود و مستقر بود. این شورا جدیترین رقیب دولت بختیار تا قبل از ورود امام و تشکیل دولت موقت بود
به تدریج شورای انقلاب جریان امور را به دست گرفت و رفته رفته بر امور تسلط بیشتری یافت. بختیار برای خودداری از یک رویارویی تمام عیار و در عین حال با بازیهای ظریف و زیرکانه سیاسی درصدد برآمد تا دست اندرکاران انقلاب را فریب دهد و بر اوضاع مسلط شود. اما امتناع امام در این رابطه مانع از عملی شدن اهداف بختیار شد.
سرانجام امام در 12 بهمن وارد ایران شد و با استقبال پرشور مردم انقلابی قدرت خود را به بختیار نمایان ساخت و با نطق تاریخی خود در بهشت زهرا مواضع خود را نسبت به دولت بختیار آشکار نمود
بختیار به منظور بررسی اثرات ورود امام سران ارتشی را دعوت کرده و به آنها اعلام کرد که در صورت اعلام تشکیل دولت از سوی امام آن را نادیده خواهد گرفت و آماده هر نوع اقدامی حتی استفاده از ارتش برای دفاع از دولت میباشد
با این وجود امام در 15 بهمن آقای بازرگان را به نخستوزیری دولت موقت برگزیدند و بازرگان مامور تشکیل کابینه شد. بختیار در مقابل این دولت موضع گرفته و جنگ لفظی میان بختیار و دولت موقت آغاز شد.
اما در 12 و 14 بهمن جمعی از نمایندگان مجلس استعفا دادند که این امر سبب تضعیف موقعیت بختیار شد. از این گذشته هر روز وزارتخانههای دولتی یکی پس از دیگری به دست نیروهای انقلابی میافتاد تا تاریخ 19 بهمن یازده وزارتخانه از مهندس بازرگان حمایت کردند
با ملاقات نمایندگان 58 اداره و سازمان با امام در روز 21 بهمن و اعلام اینکه امکانات خود را در اختیار بازرگان قرار خواهند داد دولت بختیار در عمل سقوط کرد. آنچه که سبب میشد تا بختیار همچنان به ایستادگی در مقابل موج انقلاب ادامه دهد، این تصور بود که ارتش را به عنوان یک برگ برنده در اختیار دارد.
اما با پیوستن ارتشیان و در راس آنها همافران به امام و درگیری میان طرفداران امام در پایگاه هوایی دوشان تپه با گارد شاهنشاهی بختیار از مواضعاش عقب نشینی کرد. وی در آخرین اقدام خود درصدد برآمد تا به مقابله مسلحانه با امام و انقلابیون برآید
بنابراین دستور حکومت نظامی را صادر کرد اما امام دستور داد که حکومت نظامی نادیده گرفته شود و بدین ترتیب حکومت نظامی درهم شکسته شد و بختیار، نماینده آخرین تلاش رژیم پهلوی برای بقای قدرت شکست خورد
در روز 22بهمن ارتش که برگ برنده بختیار بود اعلام بیطرفی کرد و بختیار فرار از ایران را اختیار کرد. بدینترتیب امام خمینی بار دیگر قاطعیت خویش را در راهی که در پیش گرفته بود به منصه ظهور رساند
این بار امام با اتخاذ تدابیری در خور و به جا دولتهای مستعجل اواخر دوره پهلوی را یکی پس از دیگری کنار نهاد تا بدانجا که موفق شد اصولی را که سالها آن را در ذهن و افکار خویش پرورانده بود، عملی سازد و حکومت اسلامی مدنظرش ر ا در ایران تاسیس کند.
چرا از قیام پانزده خرداد به عنوان نقطه عطف تاریخ انقلاب یاد می کنند؟
اسرار این روز تاریخی چیست؟
همه جریان های بعد از قیام 15 خرداد، در همین روز تاریخی ریشه دارند.آن اسراری که در نیمه خرداد نهفته بود هیچ کس نظیر شخص امام(ره) قادر به رمزگشایی و بازخوانی آنها نبود. ایشان بود که با گره زدن آغاز انقلاب (15 خرداد 42) به پایان آن (14 خرداد 68)، و با مسافرت ابدی خویش مهر تضمین و بیمه جاوید را بر آن نهاد تا این بار مردم مسلمان ایران درفش آزادی و استقلال را هرگز بر زمین نگذارند و به دست مبارک صاحب اصلی اش بسپارند
بی شک در تاریخ ایران، ملت حماسی و قهرمان ما قیام های بسیاری را تجربه نموده بودند اما هیچ یک از آنها همچون قیام پانزده خرداد نقطه عطف تاریخ ما نگشته بود.
چرا که در دیگر قیام ها و جنبش های مردمی ما، ظلم ستیزی و طاغوت زدایی وجود داشت اما تاکنون رایحه امامت از آنها استشمام نشده بود.
اما این بار بوی امامت از طریق یکی از اسلاف و اخلاف صالح ائمه اطهار علیهم السلام به مشام می رسید و هر انسانی را مدهوش می ساخت در گذشته رابطه میان مردم و علما نهایتا رابطه اجتهاد و تقلید بود.
همچنان که این رابطه، پیشتر از آن (اوایل غیبت کبری) رابطه گوینده و شنونده بود. اما هم اینک که خمینی کبیر ظهور نمود، شمایی از ظهور آن عزیز و رایحه خوش حجت خدا را از عرش به فرش آورد و واقعیت آن انقلاب نهایی را به همگان باورانید.
یکی دیگر از اسرار قیام پانزدهم خرداد که امام امت در همان آغاز حرکت برای برخی فاش ساخته، آن بود که این جنبش، پانزده سال بعد به بار می نشیند و نتیجه می بخشد نه الان.
زیرا گفته بود؛ قیامگران انبوه و هواداران من، هم اکنون در پشت پدران خود یا در شکم مادرانشان هستند.و سر دیگر نیمه خرداد در رحلت جانگداز آن عزیز، نهفته بود که در چهاردهم این ماه به وقوع پیوست.
کاپیتولاسیون و شجاعت امام خمینی(ره)
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی، در ایران سرگذشت دراز دامنی دارد
آنچه در رابطه با این مقوله تاریخی جلب نظر می نماید مبحث اعطا و الغای آن است
در طول تاریخ معاصر ایران کاپیتولاسیون به عنوان پدیده ای مهم و اثر گذار دو بار اعطا و الغا شده است
در خصوص اعطای حق قضاوت کنسولی بار نخست این حق در جریان عهدنامه ترکمنچای به روس ها اعطا شد و برای بار دوم نیز در سال 1343 آمریکایی ها چنین حقی را تحصیل کردند
اما الغای آن مرتبه نخست در تاریخ روز 19 اردیبهشت 1306 ش در زمان رضا شاه و بار دوم در 23 اردیبهشت ماه 1358 از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت
کیفیت اعطا و الغای کاپیتولاسیون و مسائل پیرامون آن در این مقال با نگاهی بر تاریخچه کاپیتولاسیون در ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
واژه کاپیتولاسیون capitulation از کلمه لاتین capitulare مشتق شده به معنی انعقاد عهدنامه و قرارداد و یا خود عهدنامه آمده است. اما کاپیتولاسیون در مفهوم عامه حقوقی عبارتاست از نظام قضاوت کنسولی و برخی تضمینات و امتیازات و مصونیت های قضائی که به موجب تصمیمات یکجانبه یا اسناد قضائی دیگر به دول مسیحی در سرزمین های غیر مسیحی داده می شد. به اتکای این امتیاز یک کشور اقتدار برون مرزی به ضرر کشور دیگری پیدا میکرد و طبق آن اتباع بیگانه از شمول قوانین جزائی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنی میشدند.
این گونه قراردادها را اغلب دولت های اروپایی با دولتهای آسیایی و آفریقایی منعقد می ساختند، زیرا دستگاه قضائی این کشورها را برای حمایت کافی از شهروندان خود صالح نمی دانستند. در ایران در خصوص سوابق اعطای حقوق خاص قضاوت برای اتباع برخی کشور های بیگانه از جمله تجار و بازرگانان خارجی نمونه هایی را می توان در دوران صفوی یافت اما کاپیتولاسیون به معنا و مفهوم رایج آن از روزی در ایران به معرض اجرا گذاشته شد که عباس میرزا ولیعهد ناکام فتحعلی شاه قاجار پس از آخرین شکست سپاه ایران از روسیه در جنگ های قفقاز، به ناچار تن به قبول عهد نامه ترکمنچای داد و مواد و مقررات آن را پذیرفت.
... آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند، پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هر گونه حمله به آن، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است. آیتالله خمینی اگر بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست."
به رغم پیام مؤکدی که از سوی رژیم برای امام خمینی(ره) ارسال شده بود، ایشان نطق تاریخی خود را چهارم آبان ماه 1343 ایراد کردند و طی آن یک افشاگری تاریخی انجام دادند. سخنرانی امام با آیه استرجاع شروع شد و با کلمات و جملاتی آتشین ادامه یافت
در قسمتی از سخنان امام آمده است: "... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونی را به مجلس بردند، که در آن ما را ملحق کردند به پیمان وین ... که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمند های فنی شان با کارمندان اداری شان، با خدمه شان ... از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. آقا من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران من اعلام خطر می کنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر می کنم...
والله گناهکار است کسی که فریاد نکند. ای سران اسلام به داد اسلام برسید. ای علمای نجف به داد اسلام برسید. ای علمای قم به داد اسلام برسید ... اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند ... دادگاه های ایران حق محاکمه ندارند ... اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد..."
ایشان در پایان، خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی فرمودند: "شما که وکیل ما نیستید، وکیل هم بودید، اگر خیانت کردید به مملکت خود به خود از وکالت بیرون می روید، این خیانت به مملکت است. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند
آنهایی که موافقت کردند با این امر، وکلای مجلس سنا خیانت کردند به این مملکت، آنها وکیل نیستند، دنیا بداند، اینها وکیل ایران نیستند، اگر هم بودند من عزلشان کردم، از وکالت معزولند، تمام تصویب نامه هایی که تا حالا نوشته اند، تمامش غلط است."
همچنین، امام (ره) در این روز ـ4 آبان 1343ـ بیانیهای صادر کرد و متذکر شدند: "دنیا بداند که هر گرفتاریای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است" در این بیانیه از کاپیتولاسیون به عنوان "سندبردگی ملت ایران" یاد شده است
افشاگری های امام خمینی (ره) رژیم پهلوی را در شرایطی سخت قرار داد. سردمداران حکومت از طرفی در مقابل دولت آمریکا متعهد به انجام خواسته آنها شده و قول داده بودند به هر قیمت ممکن لایحه کاپیتولاسیون را تصویب و به موقع اجرا گذارند و از طرف دیگر با افشاگری های امام پایه های حکومت خود را در حال لرزش و فروریختن می دیدند. در چنین شرایطی آنها تنها راه ادامه حیات حکومتشان را تبعید امام از ایران دانستند.
با تبعید امام هر چند مهم ترین مخالف رژیم از ایران دور شد اما یاران و پیروان ایشان به هیچ وجه از پای ننشستند. آنان در اقدامی تلافی جویانه ضمن اینکه جریان مبارزات را شدید تر دنبال کردند، حسنعلی منصور بانی تصویب لایحه را با اعدام انقلابی از میان برداشتند
کاپیتولاسیون سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 23 اردیبهشت 1358، توسط نظام جمهوری اسلامی ایران رسماً لغو گردید و در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده بود: "به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامیآمریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ 23/2/58 لغو شد."
اندیشه ولایت فقیه و ماندگاری نهضت فرزند زهرا
نباید این تلقی را داشت که فاطمه (س) فقط الگوی زنان مسلمان است. بلکه فاطمه(س) الگوی همگان است. زهرای مرضیه عزیزترین، بزرگترین و خداجوترین زن تاریخ است. همانند او نبوده و نخواهد بود. پیروزی انقلاب اسلامی تنها بخشی از پیام به بار نشسته زهرای مرضیه است که بر تارک آن نام مبارک امام راحل می درخشد. رمز ماندگاری انقلاب اسلامی رویکرد مردم به فرهنگ نبوی، علوی، فاطمی و حسینی است، که هرچند نام های متفاوت دارند ولی نور واحدند. 2۲سال قبل در همین روزها و ساعت ها که ماجرای بیماری حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، دهان به دهان گشته و از مرزهای ایران اسلامی نیز گذشته بود، دشمنان بیرونی بر این باور بودند که نقطه پایان عمر مبارک ایشان، نقطه آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی ایران است
در جریان جنگ احد نیز وقتی شایعه شهادت پیامبراکرم(ص) در جبهه نبرد پیچید، عده ای با نگرانی دست از جنگ کشیدند و خدای تبارک و تعالی آنان را ملامت فرمود که با رفتن پیامبر خدا(ص)، پیام و رسالت او نمی رود، بلکه رسول می رود اما رسالتش باقی می ماند، و این رمز ماندگاری انقلاب اسلامی و جایگاه ماندنی رهبران الهی است.
از آغاز قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی، این اندیشه ولایت فقیه بود که باعث موفقیت انقلاب اسلامی گردید
و قائد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(ره) بود که با هدف نجات مظلومان، نهضتی را رهبری کرد که تخت فرعون های زمان را لرزاند و باعث بیداری مسلمانان جهان گشت و دل مستضعفان را به نور امید روشن ساخت
ولایت فقیه با وقوع انقلاب اسلامی به وجود نیامد، بلکه برعکس، ولایت فقیه، انقلاب اسلامی را به وجود آورد
پذیرش اندیشه ولایت فقیه برای مردم ایران در این مدت چند دهه دشوار نبوده است
اگر کسی در فضای مباحث اندیشه اسلامی بوده و از اصول اسلامی آگاهی داشت، مفهوم رهبری و ولایت فقیه را به راحتی درک می کرد
تعجب نیست که اندیشه ولایت فقیه به سرعت در جامعه ایران فراگیر شد
در شناسایی قیام 15 خرداد، انقلاب اسلامی ایران و شخصیت تاریخی امام خمینی(ره)، باید درس ویژه ای ارائه داد چون رشته های علوم سیاسی، جامعه شناسی و تاریخ با طبقه بندی های نظری و عملی خود، قادر به تبیین رهبری چندبعدی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و جایگاه ایشان در تاریخ نیست علاقه، جذابیت و کشش مردم و پیوند امت اسلامی و توده های مسلمان در سراسر دنیا با امام یک موضوع قلبی، عاطفی، الهی و مکتبی بود که ما این مورد را در سایر رهبران دنیا پیدا نمی کنیم
دیدگاه و آمال و افکار امام خمینی را می توان در چند اصل خلاصه کرد؛ 1)برگشت به اسلام
2) وحدت و اخوت اسلامی
3)تشکیل دولت بزرگ اسلامی و جهان شمولی اسلامی
4) موقعیت برتر جهان اسلام از جوانب دینی، ایدئولوژیک، استراتژیک، منابع انسانی و طبیعی، که در حال حاضر استفاده مفید و شایسته از آنها برای سعادت بشری و برقراری عدالت اسلامی، یک ضرورت است
ارزش ها در اندیشه های امام خمینی(ره)
اهمیت شناخت اندیشه های امام خمینی(ره) بر هیچ کسی پوشیده نیست. اولا اینکه ایشان یک اندیشمند بزرگ مسلمان بودند و اندیشه های ایشان در شناخت نظر کلی اسلام، بسیار با ارزش است. از سوی دیگر، ایشان درحوزه سیاست و امورسیاسی جامعه، دارای آراء و دیدگاه های حائز اهمیتی هستند. همچنین، ایشان رهبر یک انقلاب بزرگ بودند
انقلابی که توانست یکی از رژیم های استبدادی ودست نشانده را سرنگون سازد ونظامی به نام جمهوری اسلامی جایگزین آن نماید. علاوه بر رهبری انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، ایشان به مدت 10 سال به اداره، سرپرستی و راهبری این نظام همت گماشت و اداره جامعه ونظام سیاسی و تجارب عملی ونظری وی درخلال این مدت نسبتا طولانی، نظرات سیاسی ایشان را به عنوان یکی از مهمترین دیدگاههای اسلامی، مطرح می سازد .
امام خمینی(ره)، به عنوان یک مصلح دینی در جهان معاصر، الگویی برای مسلمانان محسوب می شوند، زیرا ایشان تلاش نمودند بین مذهب وسیاست در جهان معاصر، پیوندی مجدد برقرار سازند و جایگاه معنویت و دین گرایی را درجهان معاصراحیا سازند و رابطه تخریب شده دین و دنیا و عقل و دین را بازسازی کنند و مدلی از توسعه و پیشرفت که بتواند انسانیت انسان را ارتقا بخشد و معنویت و پیشرفت را در کنار هم داشته باشند، حمایت نمودند
حضرت امام(ره) ارزشها را به ارزشهای الهی و شیطانی (مادی) طبقهبندی مینماید
و معتقد است که مبنای ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهای مادی بودند ولی ارزشهای انقلاب اسلامی، براساس ارزشهای الهی میباشد. و اگر ارزشها براساس امور مادی استوار باشد، عیب بزرگ این ارزشها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود. و اگر زمانی «اسب» مبدأ ارزش یک انسان شد آن حیوان ارزشش ازانسان بیشتر خواهد بود واین یعنی تنزُل ارزش انسانی از حیوان.
از نظر حضرت امام(ره) آنچه ارزش است، ارزشهای الهی است که راه به سوی انبیاء و ائمّه دارد. و همواره انبیاء؛ ایمان، تقوا علم و مکارم اخلاق و همین طور هر آنچه که منشأ آن، نشأت گرفته از وحی و خداوند باشد را از اصول ارزشی اسلام میدانند. از طرفی، حضرت امام(ره) معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است و بدون تحمل سختیها، احیاء و حفظ ارزشهای اسلامی غیر ممکن است. و باید به راههای ذیل برای حفظ ارزشها تمسک جست؛ این راهها که عبارتند از:
1) امر به معروف و نهی از منکر که به صورت نظارت همگانی عمل میکند.
2) تمسک به روحانیت؛ که مقصود حضرت امام(ره) از روحانیت، آن دسته از علمای پاک و متعهد و مبارز است
3) دوری جستن از تجمل گرایی و رفاه طلبی.
4) ساده زیستی
5) بازگشت به خویشتن و همین طور دوری جستن از هوای نفس
رهبری، مولفه منحصر به فرد قیام 15 خرداد
قیام 15 خرداد 1342 دارای ویژگی هایی بود که هیچ یک از جنبش های سیاسی اجتماعی پیشین ایران، واجد همه این خصوصیات نبوده اند
این مسئله، قیام 15 خرداد را یک حرکت سیاسی اجتماعی و فکری فرهنگی منحصر به فرد می سازد که نقطه عطفی در سیر تحولات سیاسی اجتماعی ایران پدید آورد و سمت و سوی مذهبی بدان بخشید
یکی از این ویژگی ها رهبری منحصر به فرد این قیام است
در دوره قاجار و حتی در دوره پهلوی تلاشهای زیادی برای محدود کردن قدرت شاه صورت گرفت اما به دلایلی به سرانجام نرسید و حتی به استبدادی خشنتر منجر شد
نمونه بارز آن نهضت مشروطه بود که علیرغم مجاهدتهای بسیار در نهایت شکست خورد و مملکت از دست شاه قاجار به شاه پهلوی افتاد
در دوره پهلوی حرکت هایی چون ملی کردن صنعت نفت صورت گرفت که در نهایت نتیجهای در بر نداشت و مسیر انحرافی گذشته با سرعت بیشتری ادامه یافت
اما قیام 15 خرداد نتیجه داد و در نهایت با برپایی نظام اسلامی، تومار نظام شاهنشاهی را در کشور درهم پیچید
مهمترین علت را باید در ماهیت نهضت و تفاوت رهبری در نهضتهای فوق جستجو کرد
در حالی که نهضتهای گذشته از رهبری دوگانه که در یک سو روحانیون و در سوی دیگر سکولارها و ملی گراها بودند رنج میبرد
نهضت انقلاب اسلامی از رهبری واحد برخوردار بود
در مشروطه عده ای به نمایندگی از منورالفکران غرب زده علم مشروطه خواهی را به دست گرفته بودند و عده ای نیز به رهبری علما ایجاد عدالتخانه را دنبال می کردند
در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز ملی گرایان مصدق را یاری دادند و توده های مذهبی مردم نیز آیت الله کاشانی را لیدر خود می دانستند
این رهبری دوگانه و اختلافات اساسی آنها عامل موثری در منتهی شدن دو نهضت و افتادن درچاله استبداد و استعمار بود
باتوجه به تجربیات تلخ تاریخی گذشته از ناحیه رهبری نهضت ها، در سال 42 نهضتی بنیان نهاده شد که تمام اشتباهات گذشته را چراغ راه خود قرار داده بود
نهضتی که با حیات خود ناقوس مرگ "ملی گرایی" و "غرب زدگی" را در جامعه مسلمان ایران به صدا درآورد و روحی تازه در کالبد اسلام عزیز دمید
15 خرداد پایان رهبری دو گانه در ایران بود که نه تنها به استبداد منجر نشد بلکه با تکیه بر رهبری یگانه حضرت امام خمینی(ره) مدلی از دموکراسی تحت عنوان مردمسالاری دینی را حول دال مرکزی ولایت فقیه به نمایش گذاشت که امروز تمامی نظام های مدعی و دموکراسی دنیا را به چالش کشیده است
وقوع انقلاب اسلامی محصول تلاش رهبری دینی بود که توجه به امور سیاسی و سرنوشت مسلمانان و تلاش در جهت تاسیس جامعه ای مطابق با ارزش های دینی را جزء اصول و اعتقادات اصیل اسلام می دید
ملت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان 15 خرداد به عنوان اسوه های ایثار و شهادت درس جانبازی، فداکاری و پایداری آموخت و روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردو نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشید
15 خرداد پایان مسیر انحرافی حاکمان جبار و نالایق ایران اسلامی و آغاز راهی نو و گام نهادن در راهی روشن و پرامید بود و به عبارتی بازگشت به صدر اسلام و آغاز یک نهضت بزرگ اسلامی و احیای عظمت اسلام در جهان معاصر بود و به فرموده امام(ره) 15 خرداد روز حماسه و تولد جدید اسلام و مسلمانان بود
15 خرداد، نهضتی اسلامی با رهبری الهی
15خرداد روز خروش یک ملت آزاده علیه دستگاه ظلم و جور است
15 خرداد عاشورایی دیگر در ارض ایران است که در یک سو حسینیان زمان به رهبری ولی امرشان و در سوی دیگر یزیدیان زمان قرار گرفته اند
حادثهای که همچون عاشورا در تاریخ ماندگار شد و آزادگان را عزیز و ظالمان را خوار ساخت
این روز بزرگ نقطه عطفی در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه بشریت در عصر حاضر است که آغازی بود بر جنبشهای بزرگ و کوچک در جهان علیه ستمگران و مستکبرین که هر روز بر دامنه آن افزوده میشود و تا ظهور یگانه منجی مظلومان جهان ادامه خواهد یافت. این روز سمبل مبارزه علیه مستکبران عالم است
این روز بزرگ را باید پاس داشت
و از آن و آرمانها و دستاوردهایش که به فرموده امام راحل هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداری کرد
15 خرداد یک روز عادی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت
عظمت آن کمتر از 22 بهمن که جهان را مبهوت خود ساخت و معادلات نظام بین الملل را دگرگون ساخت نیست
این روز بزرگ تاریخی، سرآغاز شکوفایی اسلام و استقلال و آزادی ملت ما و سرآغازی بر جنبش های آزادیخواهانه در جای جای جهان است
15 خرداد بخشی از هویت انقلابی ماست که باید حفظ شود
"ملت ما نه محرم را که شاهد قتل عام های وحشیانه جباران است فراموش می کند و نه 15 خرداد را که سرآغاز نهضت اسلامی روحانیت است (صحیفه نور ج7 ص50)
نهضت انقلاب اسلامی، نهضتی اسلامی و اصیل بود که از نهضت عاشورا الگو گرفت و در راس آن فقیهی عالی قدر و آگاه به مسائل زمان قرار داشت که بر اساس آموزه های اسلامی نهضت را هدایت و به پیروزی رساند
منشا و خاستگاه قیام پانزده خرداد، اندیشه های روحانیت مبارز شیعه به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بوده
امام خمینی(ره) با نفی تز استعماری "جدایی دین از سیاست" و تاکید بر نظریه مرحوم سید حسن مدرس مبنی بر "دیانت ما عین سیاست ما و سیاست ما عین دیانت ماست"
و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خود بیگانگی را بشارت می داد
آن حضرت با ذکر عبارات "تقیه" را که موجب خمودگی و افسردگی سیاسی مردم شده بود، مطرود دانسته و نظرات سیاسی ـ مذهبی خود را بیان کرد و بدینسان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد
قیام پانزده خرداد، به افسانه جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد
و جدا ناپذیری اسلام از سیاست را برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید
از آن پس، اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشنفکری نداشت، در میان نسل تحصیلکرده و بویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیت های سیاسی بر پایه اسلام، به عنوان بزرگ ترین جریان سیاسی در ایران اوج گرفت و پیشرفت کرد و زمینه ساز انقلاب اسلامی شد