سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی2

m5736z

blog.ir.

حتمیت ظهور حجت خدا

ابن‌عباس نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: پس از من خلفا و اوصیا و حجت‌های الهی دوازده نفرند که اول آنان برادرم و آخرین ایشان فرزند من است. عرض کردند: ای رسول خدا، برادر شما کیست؟ فرمود: علی(ع) گفتند: فرزند شما کیست؟ فرمود: مهدی صاحب‌ الزمان(عج) کسی که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. و سوگند به خدایی که مرا به حق به پیامبری مبعوث فرمود، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی کند تا فرزندم حضرت مهدی(عج) در آن روز ظهور نماید و روح‌ الله عیسی‌ بن‌ مریم فرود آید و پشت سر آن حضرت نماز خواند و زمین به نور پروردگارش درخشان گردد و حکومتش به شرق و غرب عالم رسد. کمال‌الدین باب24 ح27

امام زمان کی ظهور خواهد کرد؟

در عصر غیبت مسلمانان با گرفتاری و بلاهای زیادی دست و پنجه نرم می کنند. خدا میداند که چه بلاهایی بدتر از این در زمان غیبت آن حضرت بر سر مسلمانان آمد و می آید! آلمان در مدت کوتاه، چهارده کشور اروپایی را شکست داد که بزرگترین آنها یونان بود و سقوط آن در 25 روز طول کشید.

بنابراین، ممالک اسلامیه در نزد آنها، هر کدام یک لقمه است! ولی پیشرفت به سرعت، لازمه اش غفلت از دشمن پشت سر است که خداوند هر کدام از قدرت های شرق و غرب را معذّب و رقیب دشمن مقابل خود قرار داده است، و ظاهر این است که تا قیام حضرت حجت(ع) اسم اسلام باقی است لایبقی من الاسلام إلا إسمه (کافی ج8 ص308) از اسلام به جز نام آن باقی نمی ماند.

طبق روایات، هر گاه ظلم و فساد فراگیر شود، امام زمان(عج) ظهور می کند. آیا ما باید در ترویج ظلم و فساد بکوشیم تا زمینه ی ظهور ایشان فراهم شود؟

آیت الله مکارم می گوید: ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) از دو طریق ممکن است: یکی از راه زیاد شدن ظلم و ستم و راه دیگر آمادگی مردم برای پذیرش حکومت آن حضرت. یعنی اگر تحوّلی در دنیا به وجود آید و مردم دنیا آماده ی پذیرش آن حکومت شوند، به یقین حضرت ظاهر میشود. پس اینکه خیال کنیم برای ظهور آن حضرت، تنها راه، زیاد شدن ظلم و فساد است. در اشتباه هستیم

انتهای ظلم و جور آخرالزمان کجا است؟

از حضرت آیت الله بهجت ره درباره معنای مُلِئت ظُلماً و جوراً و اینکه حد و حدودش تا کجاست، پرسیده شد. ایشان در جواب فرمودند: ما نمی توانیم تعیین و تحدید کنیم، ولی ظاهر این است که وقتی "ظلم فراگیر و پر شد، دیگر کار تمام است و آن حضرت ظهور می کنند، زیرا نفرمودند:"مُلِئَـت و بَقِیَت علی ما ملئت" یعنی پر شود و بر آن حالت باقی بماند، از این جا معلوم می شود که آن مرتبه از " مُلِئَـت" هنوز تحقق پیدا نکرده است.
 چرا ما باید از عترت محروم باشیم؟ ایشان در جواب این سوال فرمودند: چه کسی گفته است از فیوضات آنان محروم هستیم؟ ما به اختیار محرومیم! به اختیار خود محروم بودن، با داشتن اختیار منافات ندارد زیرا [ایشان] همان فیوضات و افاضات حضوری خود را نسبت به اهل آن دارند، بلکه به امید حیات تو دل های شیعیان زنده است، و به واسطه پرتو نور تو، طالبان رهنمون می گردند، همچنین [در فرازی از زیارت حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه آمده است] لنورُ الإمامِ فی قُلُوبِ المومنین أنوَرُ مِنَ الشّمسِ المضیئَةِ بالنّهار (قطعا نور امام در دل مومنان، درخشان تر از نور خورشید درخشان در روز است) منتها [ به دست آوردن این فیوضات] دنبال کردن و طلب می خواهد. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبان و شیعیان زیاد دیده شد، باب لقاءِ و حضور، بالکلیه مسدود نیست، بلکه اصل رویت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد.

پیش از ظهور، همه باید سایه ظلم و جور را احساس کنند!!

مرحوم آیت‌الله بهجت : پیش از ظهور، همه باید سایه ظلم و جور را احساس کنند. از این خونریزى هایى که پیش از ظهور حضرت حجّت (عج) واقع مى شود، معلوم مى شود که ظهور آن حضرت مانع از خونریزى است، چون همه طَوْعا یا کَرْها (خواسته و یا ناخواسته.) تابع آن حضرت می شوند. و نیز معلوم مى شود که آن قدر باید ظلم و خونریزى صورت بگیرد که براى همه روشن شود که مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا (بحار الانوار ج3،ص80 ج36،ص358 طرائف ج1،ص177) زمین از جور و ستم پر شد و همه ى اهل زمین در هر کجا که باشند احساس کنند سایه ى ظلم و جور بر سر آن هاست و همه ى جهانیان حتّى کفّار، در فشار ظلم و ستم به سر ببرند و به انتظار نجات و ظهور فرج و مصلح باشند. ائمّه(ع) در روایات به ما خبر داده اند که: خیلى از اهل ایمان و عقیده در اثر ابتلائات بر مى گردند. لاِءَنَّهُ یَقُوُم بَعْدَ... ارْتِدادِ أَکْثَرِ الْقائِلِینَ بِإِمامَتِهِ؛ زیرا او بعد از ... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام مى کند.(2) خدا کند ایمان ما تا آن وقت باقى بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد ولى ایمان ما زایل شده باشد، دیگر ما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه با ما؟! براى مۆمنین تثبیت در دین و ایمان و ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهم تر است.

رخدادهای پیش از ظهور مهدی موعود(عج

فصلت 53 : سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید بزودی آیات و نشانه‌هایی از قدرت خود را در صحنه گیتی و در وجودشان بدانها نشان خواهیم داد تا به آنها آشکار شود که او حق است . بقره156 : و هر آینه شما را به وسیله ترس و گرسنگی و نقص در مالها و جانها و میوه‌ها می‌آزماییم و صبرکنندگان را بشارت ده اشاره به گرسنگی و قحطی و جنگهایی که (نقص در جانها) موجب کشتارهای فراوان شود دارد. همچنین به نقص در مالها اشاره دارد که ممکن است منظور فساد مالی باشد.

امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند: پیش از آمدن حضرت مهدی(عج) علامتهایی برای امتحان مومنین خواهد بود. عرض کردم آن علامتها چیست؟ فرمودند : بیماری‌های گوناگون که سبب ترس و دلهره است و بالا رفتن نرخها که سبب گرسنگی است و کاهش در اموال و جانها که قحطی و مرگ و میر فراوان است و نقص در محصولات که به نیامدن باران است. پس در آن موقع به آنها که در عقیده‌ ما ثابت می‌مانند مژده بده . انفال 39 : و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الذین کله لله و با کافران بجنگید تا فتنه‌ای باقی نماند و دین یک سره از آن خدا باشد . طبق تفسیری امام باقر(ع) صحبت از جنگ با مشرکان در زمان ظهور است.

    نشانه‌های قبل از ظهور

حدیثی از رسول اکرم (ص) بحارالانوار نقل شده :   1) وقتی که امت من نماز را ضایع کنند   2 از شهوات پیروی کنند    3) خیانت در میان مردم زیاد شود    4) امانت و امانتداری کم شود    5) مشروبات الکلی بنوشند    6) فضا تاریک شود    7) به واسطه خشکسالی آب قناتها و چاهها کم شود    8) امنیت از راههای زمینی وهوایی برداشته شود    9) مردم همدیگر را سب و لعن کنند    10) خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند    11) مردم در زندگی گرفتار تجملات شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد    12) افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند وسوء ظن وعدم اعتماد بر جامعه سایه افکند    13) مالهای دنیا پست وخوار شود    14) محصولها اندک شود    15) قیمتها بالا رود    16) بادها زیاد شود    17) پرده از روی باطن مردم برداشته شود    18) عمل شنیع لواط علنی شود    19) خلاف پسندیده شود   20) تجارت و کاسبی دچار سختی و تنگی شود واشیای مورد درخواست کم شود    21) تمام برنامه‌ها را با کمال گستاخی و خودسری برمبنای هوای نفس پیاده کنند    22) ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسیله سرگرمی و مزاح قراردهند رواج بی‌احترامی به پدر و مادر    23) آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسی از خداوند نداشته باشند    24) بی‌حیایی و زنا در میان مردم رواج پیدا کند گسترش فساد جنسی که امام صادق(ع) آن را از علائم نامیده است ؛ و دیدی که بیشتر مردم و بهترین خانه ها،آن خانه ای است که زنان را در فسق و گناهانشان کمک کنند!    25) خشنودی و راضی بودن از زندگی و برنامه آن بسیار کم شود     26) افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند    27) خیانت به انواع و اقسام مختلف درمیان همه طبقات زیاد شود    28) امانتها را بی اهمیت بدانند و به آن بی‌اعتنا باشند و افراد امین کم شوند    29) افراد از اخلاق و کارخویش تعریف کنند

30) نادانها به دلیل نادانی خویش مشهور شوند 31) مردم خانه‌های خود را بیارایند و دیواره‌های آن را زینت دهند 32) قصرها و خانه‌ها بلند ساخته شود 33) باطل را به لباس حق جلوه دهند 34) زشتی دروغ از بین برود 35) اگر کسی در کارش صحت عمل داشته باشد اورا ضعیف بدانند 36) پستی لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند 37) گمراه بودن و در راه کج رفتن را هدایت بشمارند 38) بیان را کوری بدانند 39) خموشی را بی‌خردی بدانند 40) دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند اورا جاهل وعلمش را نادانی بدانند 41) نشانه‌ها بسیار شود و علامتها یکی پس از دیگری ظاهر گردد 42) تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند 43) آسیای مرگ بر سرجامعه بچرخد 44) مردم از نظر بینش و دید قلبی کور شوند و حقایق را نبینند

45) کارهای ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کنند 46) محبت نسبت به یکدیگر و صله رحم ار دلهای مردم برداشته شود. ذ 47) تجارت و بازرگانی زیاد شود ومردم کارهای باطل و ناچیز را نیکو بدانند( مانند حلال شمردن امور حرام که امام صادق (ع) آن را از علائم نامیده‌اند دیدی که مردم کار حرام را حلال می‌شمارند 48) جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهای زیادی که دارند ، بذل کنند 49) کارهای بزرگ را آسان شمارند. 50) از پوشیدن پوستهای حیوانات حرام گوشت باکی نداشته باشند 51) جامه‌های نرم و نازک بپوشند 52) رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را برآخرت مقدم بدارند 53) رحم از دلهای همه مردم برود 54) فساد جنبه عمومی پیدا کند یعنی علنی شدن گناه) امام صادق(ع) می‌فرمایند : دیدی که برای انجام کارهای بد مردم انتظار شب را نمی‌کشند بلکه در روز انجام می‌دهند. 55) قرآن را به بازی بگیرند 56) اموال بیت المال را مال شخصی خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند ، بگویند مال خودمان است 57) مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند 58) در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند

59) ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن از مقروض بگیرند 60) در فسق و فجور ،مردها با مردها و زنها با زنها برابری کنند. 61) به نافرمانی از خداوند مباهات کنند 62) دلهای مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانی مردم ظاهر شود 63) در چنین وصفی دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله کوه به آن قله و از این دره به دره دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد 64) از اسلام باقی نماند جز اسمی و از قرآن باقی نماند جز رسمی 65) در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهایشان از تقوا وایمان تهی 66) علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روی زمین باشند و تمام فسادها و فتنه‌ها از ناحیه آنها برخیزد و بازگشت همه آنها به سوی خود ایشان است 67) مردم خیر و نیکوکار ومراکز خیر از بین برود 68) تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد 69) هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم. در احادیث دیگر در باب علائم ظهور آمده است؛

مشخصه عصر ظهور

-1 نگاه خوشبینانه به آینده: اولین مشخصه عصر ظهور، امید بخشی به آینده بشریت است. برخلاف بعضی مکاتب که آینده تاریخ را شر و فاسد و بدبختی توصیف می کنند، اسلام آینده بشر را امیدوار کننده معرفی می کند که در پرتو تشکیل حکومت جهانی(عج) یک حکومت و جامعه ایده آل تاسیس خواهد شد.

2 - تعالی اخلاق و معنویت: در پرتو ایمان مردم و راهنمایی های حضرت حجت اکثریت مردم از اخلاق متعالی و معنویت برخوردار می شوند، پیامبر اسلام(ص) و حضرت امیر المومنین(ع) یکی از ویژگی های آن جامعه را نبود کینه ها در دل مردم و زدودن دشمنی وصف می کند.(الخصال،ج2) در جامعه مهدوی فساد اخلاقی و جنسی، حرص و طمع از بین می رود.(اثبات الهداه،ج3)

3- ایجاد عدالت فردی و اجتماعی: در پرتو قیام حضرت و رشد و بلوغ عقلی، انسانها اکثرا از ارتکاب گناهان امتناع کرده و در جامعه نیز عدالت اجتماعی ایجاد خواهد شد.

4- شکوفایی اقتصاد و رفاه مادی: از ویژگی های جامعه مهدوی، رفع فقر مادی است، به گونه ای که هر شهروندی یک زندگی آبرومندانه و بی نیاز از دیگران خواهد داشت. در روایات از این ویژگی چنین تعبیر شده است که زمین و درختان برکات خودشان را خارج خواهند کرد و در جامعه شخص مستحق صدقه و انفاق پیدا نخواهد شد (بحار ج51) و برای مصرف زکات و خمس مستحقی پیدا نمی شود. (همان،ج52) کشاورزی، دامداری و بازرگانی به نقطه اوج خود می رسند.

5- تکامل دانش بشری: در عصر ظهور علوم نظری و تجربی به حد تکامل خود می رسند. در روایات تعبیر شده است که علم 27 شعبه دارد که تا امروز تنها دو شعبه آن برای بشر منکشف شده و 25 شاخه دیگر آن در عصر ظهور کشف خواهد شد.(موسوعه احادیث المهدی،ج4،ص53)همچنین در روایات آمده است که تصویر و صدای حضرت و هر انسان دیگر در همه زمین دیده و شنیده می شود.

6 - امنیت: در جامعه مهدوی امنیت بشری در عرصه های مختلف برقرار می شود. در روایات از این اصل به مسافرت افراد سالخورده در دل شب به تنهایی به مدت طولانی تعبیر شده است. (المعجم الکبیر،ج4) امنیت قضائی و ستاندن حقوق مظلومان از ظالمان یکی دیگر از عرصه های امنیت مهدوی می باشد. (بحار،ج52)

7- حکومت واحد جهانی: از مولفه های اصلی حکومت حضرت حکومت واحد و بسیط آن در همه زمین است. در روایات از آن به بسط حکومت حضرت به مشرق و مغرب تعبیر شده است. در پرتو این ویژگی، مردم دیگر مشکلی به نام حد و مرز در رفت و آمدها نخواهند داشت و بدون هیچ منع و مشکلی می توانند

8- رضایت شهروندان: از ویژگی های مطلوب هر حکومت رضایت شهروندان از حکومت و حاکم است. این اصل در حکومت جهانی حضرت کاملا مشهود خواهد بود.(بحار ج104)

9 - پایان جنگ و برقراری صلح: در حکومت جهانی اسلام، با حاکمیت اسلام و تشکیل حکومت واحد دیگر انسانها شاهد جنگ و خونریزی نخواهند شد و جامعه در کمال صلح و صفا زندگی خواهد کرد. 
-10 سازگاری انسان و طبیعت: یکی دیگر از خصوصیات عصر مهدویت ایجاد یک نوع رابطه سازگارانه انسان با طبیعت اعم از جماد، نبات و حیوان است. در روایات از زندگی مسالمت آمیز حیوانات مختلف وحشی در کنار یکدیگر و همچنین انسانها نقل شده است که این کار با ولایت امام(عج) و توجه الهی امکان پذیر می گردد.

11- جامعه بهداشتی و تندرست: در جامعه مهدوی شهروندان نوعا از سلامت تن و روان برخوردار و به دور از بیماریهای مختلف زندگی خود را می گذرانند و عمرهای مردم طولانی خواهد شد. حاصل آنکه در روایات متعدد و متواتر جامعه مهدوی یک جامعه ایده آل برای بشر از هر حیث توصیف شده که فلاسفه از آن به مدینه فاضله و امروزه به جامعه آرمانی تعبیر می شود. حال سئوال این است که آیا با این وصف از جامعه مهدوی کسی پیدا می شود که چنین جامعه ای را نخواهد و از متولی آن یعنی حضرت حجت(عج) روی برگرداند؟ قطعا جواب منفی است، 
رضایت همه شهروندان از حکومت مهدوی: چنانکه در روایات آمده است: اهل آسمان و زمین از او راضی می شوند (اثبات الهداه ج3 ص524) در روایت دیگر پیامبر(ص) می فرماید مردم آن حضرت را دوست می دارند: ساکنان آسمان و زمین او را دوست می دارند...زندگان آرزوی برگشت مردگان را دارند به دلیل خیر وبرکتی که خداوند به اهل زمین از ناحیه آن حضرت متوجه شان می کند (احقاق الحق ج19 ص663
ج- دموکراسی مقدمه و ابزار نه هدف: دموکراسی و انتخاب مردم در حکومتهای غیر معصوم بهترین گزینه موجود برای احقاق حقوق مردم و کنترل حکومت و حاکم است. اصلا در حکومت مهدوی برای طرح دموکراسی مجالی وجود ندارد، چراکه احزاب و فعالیت سیاسی نوعا به منظور تامین عدالت، امنیت، ایجاد شغل و رفاه اجتماعی و اهداف دیگر تشکیل می شود که حسب فرض چنین اهدافی پیشاپیش در حکومت مهدوی تحقق یافته است.
د- مسلمانان اکثریت شهروندان جامعه مهدوی: مطابق روایات مهدویت و آیات قرآن کریم آیین اسلام بر ادیان دیگر البته با استدلال و احتجاج غالب خواهد شد و ادیان دیگر و پیروان آنان در اقلیت بسر خواهند برد بر این اساس خود دموکراسی مقتضی است که اکثریت بر اقلیت حکومت کند. لکن در حکومت، اکثریت اسلامی نیز تمامی حقوق اقلیت ها رعایت خواهد شد. 
ه- رعایت حقوق اقلیت ها: در جامعه مهدوی حقوق اقلیت ها چنانکه در حکومت پیامبر و حضرت امیر(ع) رعایت شده بود به نحو کامل و احسن رعایت خواهد شد. مزایا و ویژگی هایی که بر جامعه مهدوی اشاره شد، مانند عدالت، امنیت، آزادی و برخورداری از رفاه مادی، همگی بر اقلیت ها نیز شامل و جاری است. مطابق روایات حضرت قائم با وجود قدرت مطلق و حقانیت منحصره اسلام، علاوه بر اجازه همزیستی مسالمت آمیز بر پیروان ادیان دیگر در موارد اختلاف با کتاب خودشان قضاوت خواهد کرد (الغیبه ص125 ملحقات احقاق الحق ج29 ص120) در روایات وارد شده است که آن حضرت، بیت المال را بالسویه بین مردم تقسیم میکند و وسیله رفع اختلاف و پریشانی و عامل اتحاد است

                        منتظر واقعی بودن  شرط ظهور ولی عصر(عج)

جهان بشریت وقتی به ثمر می رسد و میوه شاداب می دهد که انسان کاملی بعنوان «مهدی موجود موعود» (عج) ظهور کند، که وارث همه انبیاء و اولیای الهی است. برای چنین ظهوری و ظهور چنین ذخیره ای چندین شرط لازم است که قسمت مهم آنها شرائط تحصیلی است، نه حصولی؛ یعنی امت اسلامی باید آن شرائط فرهنگی را تحصیل کنند. نباید منتظر بود که آن شرائط، خود به خود حاصل بشود تا وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) ظهور کند. امتی منتظر مهدی موجود موعود(ع) است که شرائط ظهورش را فراهم بکند، وگرنه منتظر نخواهد بود! 
(رشد فرهنگی) و (شجاعت)؛ شرائط جامعه اسلامی اولین شرط، رشد فرهنگی امت اسلامی است؛ زیرا امام که معارف الهی را عرضه می کند، وقتی جامعه از رشد فرهنگی والائی برخوردار باشد بهتر می فهمد و بهتر دفاع می کند. نه خود گرفتار جهل و تجاهل خواهد شد، نه اجازه می دهد دیگران از جهل و تجاهل عوام یا عوام زده سوءاستفاده کنند؛ این اولین وظیفه است. و دومین وظیفه شهامت و شجاعت است در اجرای منویات پیامبر گرامی اسلام(ص) که در حقیقت احکام و حکم الهی است. اسلام این دو اصل را به عنوان بهترین شرائط انتظار و تحصیل چنین شرائط، برای ما مقرر کرده است. از وجود مبارک امام باقر(ع) رسیده است: وقتی ولی عصر(ارواحنا فداه) ظهور می کند که ذات اقدس اله لطفی نسبت به امت انسانی و اسلامی داشته باشد و دست مرحمت اله بر بالای سر امت اسلامی کشیده بشود که عقل اینها و اندیشه اینها کامل بشود؛ اینها اندیشوران فرزانه خواهند بود و خردمندان متبحر و حکیم. آنچه که در جامعه اسلامی می گذرد و حکومت می کند، (فرهنگ دینی) است.

با این رشد، مردم شرائط علمی ظهور حضرت را فراهم کرده اند. طبق این روایتی که از امام باقر(ع) رسیده است؛ تا مردم عاقل نشده اند، معارف دین را درست نشناخته اند و معنای امامت را درست ارزیابی نکرده اند، توفیق انتظار ولی عصر(ارواحنا فداه) نصیب آنها نخواهد شد. دومین شرط که مربوط به مدیریت و مدبریت و شهامت و شجاعت در اجرای احکام الهی است، بیانی است که باز از وجود مبارک امام باقر(ع) رسیده است که یاران راستین ولی عصر و اصحاب آن حضرت، اجری من لیث و امضی من سنان. یعنی از شیر شجاع تر، و از نیزه تیزترند. 

خودسازی؛ زمینه ساز ظهور

آنچه تمام بشریت به آن چشم دوخته و در آرزوی تحقق آن به سر می‌برند، رهاورد دوران ظهور و حکومت مصلح جهانی است و امتیاز مهم تشیع از دیگران این است که این رهاورد را به صورت مشخص و دقیق بیان کرده تا بشریت برای تحقق و فرارسیدن چنین دورانی بیشتر تلاش کند. این دستاوردها به صورت گسترده و دقیق در کلمات ائمه(ع) بیان شده است. در روایت از معصومین آمده است روزی بر امت خواهد آمد که از دین جز پوستین وارونه‌ای باقی نمی‌ماند، شاید به این معنا که ظالمان و منافقان به نفع خود برخی احکام دین را ندید گرفته و یا احکامی خارج از دین را وارد آن می‌کنند. از مهم‌ترین دستاوردها و آثار حکومت امام زمان(عج)، زنده شدن اسلام، قرآن و سنت نبوی است، چنان که امیرالمومنین علی(ع) می‌فرمایند: و یحیی میت الکتاب و السنه ؛ (مهدی) کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) را (که تا آن روز متروک مانده) زنده می‌کند (خطبه 138)؛ نیز در همین خطبه آمده است: و یعطف الرأی علی القرآن؛ او نظریه‌ها و اندیشه‌ها را تابع قرآن می‌سازد.

 هدایت انسانها به صراط مستقیم عبودیت و بندگی خدا از دیگر ثمرات برقراری حکومت عدل امام عصر(عج) است. حضرت علی(ع) در این باره می‌فرمایند: یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی؛ او (حضرت مهدی) خواسته‌ها را تابع هدایت می‌کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس‌های خویش قرار می‌دهند و در حالی که (به نام تفسیر) نظریه‌های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می‌کنند، او نظریه‌ها و اندیشه را تابع قرآن می‌سازد(همان‏

از دیگر رهاوردهای مهم حکومت حضرت مهدی(عج) استقرار عدالت جهانی است. در روایات برقراری قسط و عدل از مهم‌ترین دستاوردهای قیام آن حضرت معرفی شده است: «الذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً. امیرالمومنین علی(ع) نیز می‌فرماید: فیریکم عدل السیره؛ او روش عادلانه (در حکومت حق) را به شما می‌نمایاند (خطبه:150) قطعاً هر زمامداری به اسلام و قرآن عمل نماید و عدالت را در جامعه فراگیر سازد و جلوی مفسدان را بگیرد، رحمت الهی نیز بر آنان نازل خواهد شد. این امر در زمان عدالت‌گستر هستی حضرت مهدی(عج) به اوج خود می‌رسد، لذا زمین تمام نعمت‌های خویش را در اختیار او قرار می‌دهد. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید:و تخرج له الارض افالیذ کبدها و تلقی الیه سلما مقالیدها؛ زمین جگرگوشه (و میوه‌ها و گنج‌های) خود را برای او بیرون می‌ریزد و کلیدهای(معادن)خود را به او می‌سپارد (خطبه 100).

دوران ظهور و حکومت عادلانه حضرت مهدی(عج)، دوران آزادی انسانها از بردگی و ستمگری است. بشری که در طول تاریخ ستم‌ها و ظلم‌ها، آزادی واقعی او را سلب کرده و او را به بردگی و بندگی کشیده است، در آن دوران به آزادی واقعی و مشروع و دلخواه خود خواهد رسید. حضرت علی(ع) در این باره می‌فرمایند: ... لیحل فیها ربقاً و یعتق رقا؛ مهدی بر سیره صالحان رفتار می‌کند، تا گره‌ها را بگشاید و بردگان (و ملت‌های اسیر و رنج دیده و ستم کشیده) را آزاد سازد(خطبه150).

بدون شک دوران ظهور امام عصر (عج) دوران شکوفایی ارزشهای اخلاقی و اجتماعی است. لکن وظیفه ما در دوران قبل از ظهور، کسب فضایل اخلاقی و خودسازی و تلاش در جهت گسترش ارزشهای دینی و اخلاقی در جامعه است. به بیان دیگر می‌توان گفت مسئولیت ما شیعیان جهت زمینه‌سازی برای ظهور آن حضرت، کسب فضایل اخلاقی است،همان‌گونه که خود حضرت خطاب به شیعیان و علاقه‌مندان خود چنین می‌فرمایند: فلیعمل کُلَّ امرئ منکم یَصرَبُ به من مَحَبتّنا و لیَتَجَنَّب ما یُدینه مِن کرَاهتِنا و سَخَطِنا، فَاِنّ اَمرَنا بَغتَةً ، فُجاءةٌ حینَ لاتَنفَعُهُ تَوبَةً و لایُنجیهٍ مِن عقابِنا قَدَمٌ علی حَوبَةٌ؛ پس هر یک از شما باید آن چه را که موجب دوستی ما می‌شود، پیشه‌ خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ما می‌گردد، دوری گزیند؛ زیرا امر ما به یکباره و ناگهانی فرا می‌رسد و در آن زمان توجه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه کسی را از کیفر ما نجات نمی‌بخشد).‏

بدون شک دینداری و حفظ و رعایت اخلاق دینی، در عصر غیبت حضرت مهدی (عج) از هر زمانی دیگر بسی مشکل‌تر و طاقت فرساتر است. حضرت امام صادق (ع) سختی این دوران را این گونه تصویر نموده‌اند: ان لصاحب هذا الامر غیبة المتمسک فیها بدینه کالخارط للقتاد ثم قال هکذا بیده فایکم یمسک شوک القتاد بیده ثم اطرق ملیا ثم قال: ان لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبده ولیتمسک بدینه؛ صاحب این امر، غیبتی دارد که در آن هر کس از دین خود دست برندارد همانند کسی است که با کشیدن دست خود به ساقه قتاد (که بوته‌ای تیغدار است) خارهای آن را بسترد، پس کدام یک از شما با دست خود تیغهای قتاد را نگه می‌دارد؟» سپس آن حضرت مدتی سر به زیر افکنده فرمود: صاحب این امر دارای غیبتی است؛ پس بنده خدا باید پرهیزگاری و تقوا پیشه کند و به دین خود تمسک جوید».

اگرچه آزمایشهای دینی برای همه ایمان آورندگان در همه زمانها، قانون الهی است؛ اما در عصر غیبت تمامی عوامل دست به دست هم داده این آزمایش را به کمال خود رسانده است. در این دوران است که نگهداشت دین، بسیار دشوار است و بیشترین مردم به انگیزه‌های گوناگون ایمان خویش را در زندگی ازدست می‌دهند. گسترش زمینه‌های ناباوری، افزایش انگیزه‌های انحراف و گریز از دین، ستیزه جوییهای دشمنان با دینداران و دینداری، از مهم‌ترین عوامل این آزمایش است. آنان که در این گردابهای ترسناک، دین خود را حفظ کنند از شان و رتبه‌ای بس رفیع برخوردار خواهند بود. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «یا علی واعلم ان اعجب الناس ایمانا واعظمهم یقینا قوم یکون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی وحجب عنهم الحجة فآمنوا بسواد علی بیاض؛ ای علی! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیم‌ترین آنها از روی یقین، مردمی‌اند که در آخرالزمان خواهند بود، پیامبر را ندیده‌اند و حجت (امام ع) نیز از آنان محجوب است، اما به سیاهی که بر سفیدی رقم خورده است ایمان آورده‌اند) انسان در این دوران برخلاف دوران معاصر پیامبر (ص)، از تمامی دریافتهای حسی نسبت به پیامبر و امام (ع) دور است و تنها بر اساس درک عقلی و تاریخی، پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم را می‌شناسد و به رسالت و امامت ایشان ایمان می‌آورد.

 امام سجاد (ع) در این باره می‌فرماید: یا ابا خالد ان اهل زمان غیبته القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل ............ای اباخالد، مردم زمان غیبت آن امام که به امامت او معتقدند و منتظر ظهور اویند، از مردم هر زمانی برترند؛ زیرا خدای متعال عقل و فهم و معرفتی به آنها عطا فرموده که غیبت نزد آنان به منزله مشاهده است و آنان را در آن زمان به مانند مجاهدان پیش روی رسول خدا (ص) که با شمشیر به جهاد برخاستند قرار داده است. آنان مخلصان [حقیقی] و شیعیان راستین ما و داعیان به دین خدای متعال در نهان و آشکارند.

موفقیت در این آزمایش، نیازمند بینشی است که انسان دیندار در پرتو آن بتواند در برابر تحریفها و شبهه‌ها و تردیدها رویکرد دینی خود را حفظ نماید و با هیچ یک از عوامل انحراف، خلوص دینی و دینداری و نیز اخلاق مداری را در فکر و عمل از دست ندهد. اگر چنین شد، مصداق این فرمایش رسول گرامی اسلام (ص) خواهد بود که فرمود: «بزودی پس از شما، کسانی می‌آیند که یک نفر از آنان پاداش پنجاه نفر از شما را دارد». گفتند: «ای رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین در رکاب شما جهاد کردیم و درباره ما آیه قرآن نازل شده است». پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اگر آنچه از آزارها و رنجها که بر آنان می‌رسد، بر شما آید، بسان آنان شکیبایی نخواهید داشت.‏ بنابراین پاره‌ای از روایات، به صراحت، وظیفه و تکلیف مردم را در زمان غیبت و انتظار روشن کرده‌اند و آنها را به پرهیزکاری، در پیش گرفتن اخلاق نیکو، انجام اعمالی که موجب خشنودی امام عصر (عج) می‌شود و ترک اعمالی که آن حضرت را آزرده خاطر می‌سازد، فرا خوانده‌اند. از این روایات به خوبی استفاده می‌شود که هیچ مسلمانی حق ندارد به بهانه زمینه‌سازی برای ظهور و تعجیل در فرج، به فساد و تباهی و ظلم و بی‌عدالتی تن در دهد یا به گسترش آنها در جامعه کمک کند؛ زیرا این عمل به طور قطع با پرهیزکاری و اخلاق نیکو مغایر است و هرگز موجب خشنودی مصلح موعود عج نخواهد شد. لذا وظیفه هر مسلمان و شیعه‌ای است که در دوران غیبت حضرت مهدی (عج) با خودسازی و رعایت تقوا و اخلاق زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم سازد.‏

احادیث ظهور
حجم و میزان احادیث در خصوص مسئله مهدویت در دین مبین اسلام قابل توجه است و این میزان خود نشان از جایگاه ویژه مسئله مهدویت در آموزه های اسلامی دارد. مهدویت به معنای امامت آخرین امام از سلسله دوازه معصوم است.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : آدمی تعجّب می کند از وفور ایمان مردم آخرالزّمان که پیامبری را ندیدند و امام آسمانی را زیارت نکردند و تنها ایمان به سطوری می آورند که بر روی کتابهای باقیمانده از وحی و کلمات معصومین نقش بسته است.منبع : کتاب حکیم
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : خداوند از بنده مؤمنش قول گرفته که سختی ها را در دنیا به جان بخرد آن گونه که نان آوران خانه از زیر دستان خود پیمان می گیرند که در غیبت او چهار چوب های مورد نظر را محترم دارند. هر چه به زمان ظهور نزدیکتر می شوید به افکار و اعمالتان پوشش تقیه بیشتری دهید. منبع :‌ کتاب بحارالانوار جلد 67

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه مردی از اهل بیت من که هم نام من است سلطنت نماید. منبع : کتاب الملاحم و الفتن ص 154

امام علی (ع): فرمودند: برای صاحب الزّمان غیبتی است عظیم که باید در محور ایمان راسخ بود زیرا که خیلی ها از ما جدا می شوند حتّی آنها که به مقامات بلند رسیده اند.منبع :‌اصول کافی جلد 1

امام حسین (ع) فرمودند: قیام کننده این امت ، فرزند نهم من است که غیبتی طولانی دارد و هنگامی که تاریکی های غیبت ، همه جا را فرا می گیرد ؛ خفّاشان کور چشم و گرگان درنده به تقسیم اعتبارات و امتیازات او می نشینند.منبع : الزام النواصب ص 67امام حسین (ع) فرمودند : فرزندم خلاصه‌ انبیاء و عصاره اولیاء و ثمره اوصیای کریم است.منبع : کشف الغمه ج 3 ص 312

امام علی بن الحسین (ع) فرمودند: هر کس در غیبت فرزند مان استوار بر ولایت ما باشد خداوند پاداش یک هزار شهید مقتول در جبهه های احد و بدر به او می دهد. منبع : کتاب بحارالانوار جلد 52

امام جعفر صادق (ع) فرمودند: این امر مقدس (ظهور) به وقوع نمی پیوندد ؛ مگر زمانی که تمامی گروه‌ها به حکومت برسند و خود را نشان دهند تا آنکه نگویند کار امام را ما نیز می‌توانستیم انجام دهیم. منبع : کتاب میزان الحکمه الحدیث

 امام جعفر صادق (ع) فرمودند : در روزگاری که جهان مهیای نزول عذاب های سنگین است در خانه ات خلوت نما و کمتر در محافل رسمی و شلوغ شرکت کن. منبع : الزام النواصب ص 180

 امام جعفر صادق (ع) فرمودند: به وقت ظهور ، نشاط و شادی به برزخ نیز سرایت می کند و مؤمنین از فشارهای آن دیار راحت می شوند. منبع : غیبت نعمانی ص 167 

امام جعفر صادق (ع) فرمودند : نوروز ، تنها در زمان ظهور قائم ما اهل بیت واقعیت می یابد که خداوند ما را بر تمامی خبائث و رذایل مسلّط می گرداند. منبع : بحارالانوار جلد 52
امام موسی کاظم (ع): خداوند به هنگام ظهور قائم (عج) دین حق را بر جمع ادیان باطله پیروز می‌گرداند. منبع : کتاب حکیم

 امام مهدی (عج) فرمودند : نفرین خداوند و ملائکه و مردم گرویده بر کسی که تعدّی نماید به حقوق و اعتباراتم. منبع : کتاب کمال ‌الدی

چرا اعلام زمان ظهور نهی شده است؟

ائمة اهل‌بیت(ع) با وجود آنکه بسیار، از امام مهدی(ع) سخن گفته و ویژگی‌های دوران ایشان و نشانه‌های ظهورش را برشمرده‌اند، امّا از بیان زمان ظهور خودداری کرده و حتّی مردم را از مشخّص کردن زمان خاصّی برای ظهور ایشان، نیز نهی کرده‌اند. امامان(ع) به ما دستور داده‌اند، هر کس را که از زمان ظهور خبر می‌دهد، تکذیب کنیم، زیرا زمان ظهور یکی از اسرار الهی است که خداوند بزرگ، با حکمتی، آن را از مردم پوشیده و پنهان نگاه داشته است.

دلایل تعیین کنندگان زمان ظهور:
تعیین‌کنندگان وقت ظهور هیچ‌گونه ایرادی برای تعیین زمان ظهور نمی‌بینند، نه حرمتی و نه هیچ‌گونه نهی‌ای. آنها می‌گویند:
1. احادیث و روایات شریفه‌ای که تعیین زمان ظهور را نهی می‌کنند، عام و مطلق نیستند، بلکه منظور آنها تکذیب کسانی است که توقیت را به اهل‌بیت(ع) نسبت می‌دهند و در حقیقت، توقیت منسوب به ایشان(ع) به دروغ را نهی کرده است. یعنی کسانی که زمانی برای ظهور تعیین می‌کنند، صرفاً اگر آن زمان و گفتة خود را به اهل‌بیت(ع) نسبت دهند، دروغ‌گو هستند، زیرا امامان(ع) در گذشته، زمانی برای آن مشخّص نکرده‌اند و در آینده نیز زمانی را تعیین نمی‌کنند.
2. روایتی وجود دارد که ثابت می‌کند ائمّة اهل‌بیت(ع)‌ زمان ظهور را بیان کرده‌اند،‌ خداوند بداء پیش آورده و زمان ظهور را تغییر داده است. به عنوان مثال، در روایتی آمده است: امام محمّد باقر فرمود: هنگامی که ما در مورد آن با شما سخن می‌گوییم شما آن را منتشر و فاش می‌کنید و پرده و نقاب را برمی‌دارید و به همین دلیل، خداوند پس از آن، زمانی را معین نفرموده است. (غیبـة نعمانی ص197 غیب [ طوسی ص287 المعجم الموضوعی لأحادیث المهدی ص767)
3. روایات زیادی از اهل‌بیت(ع) نقل شده که مردم را از نام‌گذاری یا نام بردن امام زمان(ع) در زمان غیبت صغری نهی می‌کند . 
4. شیخ کلینی در کتاب الکافی هشت باب را به صاحب‌الزّمان(ع) اختصاص داده که ششمین باب تحت عنوان مکروه بودن توقیت است. کلینی در این باب، دو خبر از امام باقر(ع) و پنج خبر از امام جعفر صادق(ع) در نفی مسئلة توقیت ظهور امام ذکر کرده امّا چرا تعیین زمان ظهور را مکروه دانسته است، نه حرام؟ ماجد المهدی سؤال می‌کند: چرا شیخ کلینی این باب را تحت عنوان مکروه بودن توقیت آورده نه حرام و ممنوع بودن توقیت؟
نهی توقیت ؛ روایات و عقل
برخی ادّعا می‌کنند که تعیین زمان ظهور امام(ع) امکان‌پذیر است. با پژوهش و بررسی ادلّة شرعی و عقلی، در می‌یابیم که نهی توقیت از جمله اموری است که در بسیاری از اخبار و روایات بر آن تأکید و توصیه شده است که اعلام زمان ظهور، امری الهی است. از برخی اخبار این‌گونه دریافت می‌شود که هر کس زمانی برای ظهور آن حضرت معین کند، در حقیقت در علم خداوند شریک شده است امّا باید دانست، حکمت الهی چنین اقتضا کرده که زمان ظهور ناشناخته و نامعلوم و از مردم پوشیده باشد؛ همانند امور دیگر مانند شب قدر یا زمان مرگ. علّت نهی توقیت یا تعیین و مشخّص کردن روز ظهور، به وجود حکمتی الهی و اسرار زیادی باز می‌گردد که سیره و زندگی‌نامة ایشان را در بر گرفته است، مانند مسئلة غیبت. راز اصلی توقیت، این است که از امور غیبی است.

موانع ظهور حضرت مهدی(عج) کدامند؟

برای شناخت موانع ظهور، یکی از راهکارها، شناخت دلایل غیبت است. که طبیعتا با از بین رفتن دلایل غیبت، موانع ظهور بر طرف شده و ظهور محقق خواهد شد. اما غیبت امام زمان(ع) از اسرار الهی است و جزء ائمه اطهار کسی از دلیل اصلی آن اطلاع ندارد، آنها هم مأذون به بازگوکردن آن نبودند. امام صادق در جواب عبدالله بن فضل هاشمی وقتی در این مورد سؤال می کنند می فرماید ای پسر فضل همانا این مسأله سری از اسرار الهی است و غیبی از غیب های الهی است و وقتی ما خداوند را حکیم بدانیم همه افعال او را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست گرچه علت آنها برای ما روشن نباشد. آنچه توسط ائمه بیان شده، تنها حکمت هایی از دوران غیبت بوده و علت اصلی بیان نشده است. بنابراین از این راه تنها می توانیم احتمالاتی درباره موانع ظهور بدهیم و نظر قطعی نمی توان از این راه ابراز کرد. این احتمالات شامل موارد زیر است: بیعت نکردن با ستمکاران و نجات از کشته شدن: بنابراین هر زمان شرایط برای برپایی حکومت عدل و از بین بردن تمام ستمکاران وجود داشته باشد، حضرت ظهور خواهند کرد.

قدرشناسی و عدم پذیرش ائمه: انسان معمولا نهادش براین استوار است که تا هنگامی که به فراق چیزی مبتلا نشود، آن را ارج نمی نهد، غیبت امام زمان هم ازاین قبیل است که پس از آن همه قدر ناشناسی هایی که نسبت به ائمه قبلی روا داشتند، ازمیان آدمیان رخ برتافت. و طبیعتا زمانی که مردم نیاز به امام معصوم را درک کنند، امام ظهور خواهند نمود. این امر می تواند با شکست های پی در پی بشر از انواع راه ها حاصل شود. امام صادق(ع) می فرمایند: نخواهد بود این امر [ظهور حضرت] تا آن که نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند تا این که کسی نگوید که اگر ما ولایت می یافتیم عدالت می ورزیدیم سپس حضرت قائم به حق و عدالت قیام کند.

در واقع گسترش فساد زمینه را براى ظهور حضرت مهدى(عج) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم و جور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید و مشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنها به اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد و عدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید؛ در این هنگام، آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد.

     جنگ حق و باطل و خیر و شر

این پرسش مطرح می شود که با وجود حضور قوی باطل و شر، چگونه این آینده موعود و طلایی و کمال تحقق خواهد یافت؟ چراکه با نگاهی به تاریخ بشریت به سادگی می توان دریافت که بشر همواره در برابر شر قرار داشته و کم تر دوره خوش و خوب و کمالی را تجربه کرده است. خداوند در قرآن گزارشی از نخستین جنگ نرم میان آدم(ع) و ابلیس به عنوان نمادهای خیر و شر، ایمان و کفر سخن به میان آورده است. در این جنگ نرم، ابلیس با بهره گیری از ابزارهایی چون تزیین باطل به حق، وسوسه، دروغ، فریب و وعده های نادرست و باطل در جامعه خیر و صلاح، توانست آدم(ع) را فریب دهد و بر او تسلط یابد و به اهداف شوم خود برسد که عریان شدن و برهنگی و آشکار شدن زشتی های آن حضرت (ع) از جمله آثار آن است.

 البته ابلیس پس از هبوط آدم نیز بیکار ننشست و با ایجاد حسادت و نفوذ در قلب قابیل موجب شد تا هابیل را بکشد و اولین جنگ سخت را فرزندان آدم (ع) تجربه کنند که به خونریزی و قتل انجامید. دو جریان تاریخی ایمان و کفر و حق و باطل در طول حضور بشر بر زمین همواره درگیر بودند و موجبات قتل و غارت بسیاری شدند. این جریان تا پایان تاریخ بشر ادامه خواهد یافت و تنها در دوره عصر ظهور است که جریان ایمان چیره می شود و صلح و عدالت جهانی بر زمین تحقق می یابد و شر و باطل از صحنه اجتماعی جامعه خارج می شود و از قدرت و توان می افتد. این چیرگی حق و عدالت و ایمان پس از آن رخ می دهد که جنگ جهانی میان دو جریان پدید می آید و در نهایت با پیروزی حق و عدالت و ایمان بر باطل و ظلم و کفر، عصر طلایی آغاز می شود.

جنگ جهانی نهایی

از برخی گزارش های قرآنی این معنا به دست می آید که دو جنگ جهانی در آخرالزمان رخ می دهد، یکی جنگی است که میان حق و باطل و ایمان و کفر و عدالت و ظلم رخ می دهد که نتیجه آن پیروزی اسلام و عدالت است و با ظهور حضرت مهدی (عج) و بازگشت حضرت عیسی (ع) همراه است و با رجعت مومنان صالح و حکومت برخی از امامان (ع)، جامعه جهانی عدالت محور پدید می آید. دیگری جنگی است که پیش از قیامت و برپایی آن پدید می آید و آن زمانی است که آخرین حجت الهی از زمین می رود و با شهادت وی، دیگر حجتی بر زمین نمی ماند. در این زمان است که لو لا الحجه لساخت الارض علی اهلها، زمین بر اهلش خراب می شود. بنابر تفسیر دوم، وجود حجت بیرونی و ظاهری، عامل بهره مندی انسان از حجت باطنی و عقل است؛ چرا که خلفای الهی هستند که عقل را به انسان افاضه می کنند و با فقدان حجت ظاهری، عقل، کارآیی خود را از دست می دهد.

از این رو سخن از قوم یاجوج و ماجوج می شود که بیانگر انسان های بی خردی است که به هیچ اصل عقلانی باور ندارند و با جنگ و خونریزی، جهان را به پایان می رسانند. حتی اذا فتحت یاجوج و مأجوج و هم من کل حدب ینسلون و اقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصه أبصار الذین کفروا یا ویلنا قد کنا فی غفله من هذا بل کنا ظالمین؛ و به هر تقدیر تا روزی که راه یاجوج و ماجوج باز شود و آنان از هر جانب پست و بلند زمین شتابان در آیند، آن گاه وعده حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت فرو ماند و فریاد کنند ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم و سخت به راه ستمکاری شتافتیم. (انبیاء 96 و 97) این جمله از ملاحم یعنی پیشگویی های قرآن است.

خداوند در آیات 98 و 99 سوره کهف می فرماید: قال هذا رحمه من ربی فاذا جاء وعد ربی جعله دکاء و کان وعد ربی حقا و ترکنا بعضهم یومئذ یموج فی بعض و نفخ فی الصور فجمعنا هم جمعا؛ گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من، در رسد، آن را زیر و رو کند و وعده پروردگار من راست است و در آن روز آنان را رها می کنیم تا موج آسا بعضی با برخی در آمیزند و همین که در صور دمیده شود، همه آنها را گرد خواهیم آورد. منظور این است که، در روز خروج «یاجوج» و «ماجوج» امواج فرشتگان و آدمیان با یکدیگر مخلوط می گردند، چرا که خروج آنان از نشانه های رستاخیز است. (مجمع البیان، طبرسی)

 به نظر علامه طبرسی، خروج یاجوج و ماموج از نشانه های رستاخیز و پایان جهان است. بنابر این، ظاهرا این است که این خروج پس از حکومت عدالت جهانی رخ می دهد. و این جنگ جهانی درآن زمان اتفاق می افتد و در نهایت حق بر باطل پیروز می شود؛ هرچند که این احتمال نیز داده می شود که این هرج و مرج پس از پایان حکومت های عادل آخرالزمان و فقدان حجت ظاهر الهی اتفاق می افتد و مردم هم چون وحوش به جان هم افتاده و یک دیگر را می درند و نابود می کنند و قیامت با انفجار زمین و ستارگان آغاز می شود. بنابراین جنگ آخرالزمانی پیشگویی است که قرآن از آن خبر می دهد.

وظایف حضرت مهدى علیه السلام در عصر غیبت : امام ع در غیبت کبرى چه مسؤولیت‏ هائى را بر عهده دارند؟ و به چه کارها و اعمالى اشتغال دارند؟ و این عمر طولانى را در چه شغل و عملى مى‏گذرانند؟ و در برابر جوامع و افراد و شیعیان،چه برنامه‏اى اجرا مى‏نمایند؟ در غیبت کبرى کارها و مشاغل و مسؤولیت‏هاى امام ع بسیار حساس و مهم است و اگر چه تصرف و بسط ید و حکومت ظاهرى بر اوضاع ندارند و رتق و فتق امور را دیگران در اختیار گرفته و نظام حکم و اداره را به خود اختصاص داده و بندگان خدا را استضعاف و استعباد مى‏کنند، مع ذلک امام ع ناظر بر اوضاع مى‏باشند و عنایت‏هائى دارند و تصرفاتى مى‏نمایند. و بالجمله شؤون امامت و رهبرى و زعامت را در حدود امکان متصدى شده و وظایف خود را به نحو احسن و اکمل انجام مى‏دهند،

خلاصه، عمر طولانى ایشان در اطاعت‏خدا مى‏گذرد، هم تکالیف فردى خویش را انجام مى‏دهند و هم بر حسب حکایات متواتر، تکالیف اجتماعى را، آنچه مقتضى و مصلحت‏باشد، انجام مى‏دهند، مانند هدایت اشخاص، یارى دادن مؤمنین بر مخالفین در بحث و احتجاج،حل مسائل مشکل، نصیحت و موعظه افراد، شفاى امراض، هدایت گم شدگان و رساندن آنها به مقصد، تعلیم ادعیه، کمک مالى به نیازمندان، فریاد رسى گرفتاران و درماندگان و زندانیان، یارى بیچارگان، که بیشتر این اعمال در ضمن ظهور معجزات، از آن حضرت صادر شده است.

یکى از امورى که نشانه تصرف آن حضرت در قلوب و توجه نفس قدسى و اثر عنایت ایشان است، همین بقاء سازمان رهبرى و تشکیلات علمى و تبلیغى شیعه، فعالیت ‏حوزه‏هاى علوم دینى و تالیف کتابها، مجالس تبلیغ، استمرار رشته اجتهاد و استنباط احکام و تاییداتى است که على الدوام علماء و فقهاء از آن برخوردارند که در واقع اگر چه رسما حکومت از فقهاء که از جانب امام ع حکام شرعى مى‏باشند غصب شده است، مع ذلک حکومت آنها بر قلوب باقى است و مواد اطاعت اختیارى جامعه شیعه از علماء، به مراتب بیشتر از مواد اطاعت اجبارى آنها از رژیمى است که در هر منطقه و ناحیه برقرار است و از راه ناچارى از آن اطاعت مى‏نمایند. اگر با دقت ملاحظه شود، رژیم رهبرى امام ع به واسطه علماء در سر تا سر زمین، در هر نقطه‏اى که یک نفر شیعه باشد، مورد قبول و احترام است، و حاکم همه، شخص حاکم الهى، یعنى حضرت صاحب الزمان ع مى‏باشد. این اقویا و حکومت‏ها، از ظهور مفاهیم اسلامى و روشن شدن حقایق قرآن سخت ‏بیمناکند،

                                      دلیل به هلاکت نرساندن کفار

شخصی از امام صادق(ع) پرسید: مگر علی(ع) در دین خدا نیرومند نبود؟ امام فرمود: آری نیرومند بود. او پرسید: پس چرا علی(ع) بر اقوامی (از افراد کافر، بی ایمان و منافق) مسلط گشت، ولی آنها را به هلاکت نرساند. امام فرمود: یک آیه از قرآن، مانع این کار بود. او پرسید: کدام آیه؟ فتح آیه 25 می خوانیم: لو تزیلوا العذبنا الذین کفروا منهم عذابا الیما و اگر مؤمنان و کافران از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی می کردیم. سپس فرمود: خداوند ودیعه های مؤمنی در صلب اقوام کافر و منافق داشت و علی(ع) هرگز پدرانی که در صلب آنها، این ودیعه ها بودند نمی کشت، تا آنها ظاهر گردند... و همچنین قائم ما اهل بیت یعنی حضرت ولی عصر(عج) ظاهر نمی شود تا این امانتها آشکار شوند.

برترین اهل زمان قال الامام السجاد(ع): المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان. : منتظران (واقعی) امام مهدی(عج) برترین اهل هرزمانند. بحارالانوار، ج 52، ص 122

خورشید امامت قال الامام المهدی(عج): اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب. امام مهدی (عج) فرمود: چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم، همچون بهره ای است که از خورشید می برند. آن گاه که ابر آن را از دید گان نهان می کند. بحارالانوار، ج 52، ص 92

دعای همیشگی عصر غیبت زراره نقل کرده : امام صادق(ع) فرمود: برای قائم (عج) قبل از آنکه خروج و قیام کند، غیبت است... او منتظری است که مردم، (در طول زمان غیبت) در وجود او شک می کنند بعضی گویند هنوز متولد نشده و بعضی گویند از دنیا رفته و... عرض کردم: فدایت شوم هرگاه این زمان (غیبت کبری) را درک نمودم، چه کاری انجام دهم. حضرت فرمود: وقتی این زمان را درک کردی، ملتزم باش که این دعا را همواره بخوانی (با توجه به معنی آن) خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی، رسول تو را نشناخته ام، خدایا رسول خود را به من بشناسان، زیرا اگر رسول خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نشناخته ام، خدایا پیامبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجت تو را نشناخته ام، خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر حجت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد. به این ترتیب روشن می شود که اسلام از توحید شروع شده و با شناخت رسول خدا(ص) و حجت الهی، آمیخته می گردد. احتجاج طبرسی ج2 ص322

از حکمت عاشورا تا فلسفه ظهور منجی
شاید تنها مکتب تشیع است که توانسته با فرار از گسست های تاریخی، میان گذشته و آینده ارتباط معناداری تعریف کند و توصیه های مناسب برای حال افراد و جوامع ارایه دهد. از این رو شیعیان هرگز در وظیفه تاریخی خود شک و تردید نمی کنند و می دانند که در حال چگونه باشند تا آینده آنان تضمین شود. آن چه حیرت و سرگردانی را از شیعیان در میان توفان بنیان کن رخدادها و فتنه ها برمی دارد و تکلیف آنان را به تمام و کمال روشن می سازد، حکمت قیام عاشورایی و فلسفه ظهور منجی است. دشمنان دانا این را به خوبی دریافتند که شیعیان تا زمانی که از چنین باوری روشن برخوردارند، از هرگونه فتنه و متشابهاتی میرهند و با چراغی روشن و خورشیدی فروزان در شب و روز فتنه ها راه می جویند و از هر بلا و ابتلایی می گریزند. از این رو تلاش خود را به این امر معطوف داشته و در جنگی نرم برآنند تا پیوند میان گذشته و آینده ایشان را بگسلند و تکلیف حال شیعیان را تیره و تار سازند تا سرگردانی در فتنه ها را به آنان نیز هدیه دهند.

حکمت عاشورا، پیروزی در شکست
نهضت خونین عاشورا، دارای اهداف و حکمتی بود که بخشی از آن دست یابی به حکومت و تغییر دولت سلطنتی فاسد اموی برخاسته از سقیفه بنی ساعده بود. اما مهم ترین هدفی را که دنبال می کرد، انجام وظیفه در هر حال است. این عمل که با شهادت خونین همه حاضران عاشورایی و اسارت زنان و کودکان رقم خورد، موجب شد تا شیعیان دریابند که پیروزی تنها در یک زمان و لحظه تاریخی تعریف نمی شود، بلکه گاه ممکن است از تراکم حرکت ها و قیام ها در طول تاریخ، نهضتی به پیروزی برسد. از این رو، شهادت طلبی را همانند حضرت امام حسین (ع) و یارانش، ضامن پیروزی واقعی در دنیا و آخرت برمی شمارند و آن را به عنوان محوری ترین ارزش می پذیرند.

درحقیقت مرگ در میدان جنگ، پایان حرکت و اقدام عملی نیست، بلکه پـشتوانه سعادت بی پایان اخروی برای خود و سعادت آیندگان در دنیاست؛ چرا که تراکم این شهادت ها و حرکت هاست که پیروزی را در آینده رقم می زند و سعادت جوامع بشری را در دنیا تحقق می بخشد. در تفکر شیعی برخاسته از فرهنگ عاشورایی، انسان تنها در خود شخصی خلاصه نمی شود، بلکه جامعه از چنان جایگاهی برخوردار است که فدا کردن خود برای جامعه یک ارزش والاست. از این رو، در فرهنگ عاشورایی، حقوق جامعه همواره بر حقوق فردی مقدم می باشد و انسان از حق خویش برای حق جامعه می گذرد و حاضر است برای بقای جامعه و اهداف آن جان و مال خویش را ارزانی دارد.

فلسفه ظهور منجی، آینده روشن برای جهانیان 

حکمت عاشورایی همواره با فلسفه ظهور پیوند تنگاتنگی خورده است؛ چرا که قیام عاشورایی برای اجرای عدالت به هر طریق ممکن صورت گرفت و ظهور منجی برای آن است که جامعه جهانی، عدالت جهانی را تجربه کند و انتقام همه بشریت را از ظالمان بگیرد. این گونه است که عدالت و انتقام دو روی سکه ظهور منجی است. حضرت صاحب الامر و الزمان(عج) قیام نهایی بشریت را برای دست یابی به عدالت جهانی انجام می دهد و به عنوان منتقم آل محمد(ص) از همه ستمگران تاریخ از قابیل تا یزید تا یزیدیان و فرعونیان آینده تاریخ، انتقام می گیرد. براساس آموزه های شیعی و قرآنی، تاریخ بشریت فلسفه ای دارد که در سنت و قوانین تغییر ناپذیر الهی نوشته شده است.

از این سنت و فلسفه تاریخی می توان به جبر تاریخی نیز یاد کرد. به این معنا که سرانجام تغییر ناپذیر تاریخ بشر، چیزی جز پیروزی مومنان و اهل عدالت و تقوا بر سپاه کفر و ظلم نیست. خداوند در آیات 22 و 23 سوره فتح بیان می کند که این سنت هر چند درگذشته دارای نمودهایی بوده ولی در آینده تاریخ بشریت یک امر قطعی و حتمی است. بنابراین در پایان تاریخ بشریت، این مومنان و نیکوکاران هستند که بر زمین حاکمیت می یابند و پیروزی نهایی از آن ایشان است. (نور55 و نیز المیزان ج15 ص151)
امام حسین(ع) و امام زمان(عج)، پیوند گذشته با آینده شیعیان با پشتوانه عاشورایی، وظیفه کنونی خود را می دانند و به امید آینده ای روشن برای خود و فرزندان، حرکت ها و قیام های عدالت خواهانه خود را سامان می دهند. از این رو، شیعیان هرگز در لحظه های تاریخی و در درون فتنه ها سرگردان و حیران نمی مانند؛ چرا که می دانند چه وظیفه ای دارند و برای چه هدفی بزرگ باید حرکت کنند. از اینرو هرگز گسستی میان گذشته و آینده ایشان پدید نمی آید. هر مومن شیعی، به عشق حسین(ع) پرچم عدالت را بر می دارد تا در زیر فرمان امام زمان(عج) آینده روشن خود را ترسیم کند. بنابراین اگر در جهاد عدالت خواهانه به دست ظالمان و مستکبران و ستمگران شهید شود، خود را پیروز می داند چرا که به وظیفه خود همانند امام حسین(ع) عمل کرده است و اگر شکست ظاهری بخورد، می داند سرمایه بزرگ برای آیندگان فراهم آورده است تا عدالت را برای یاری امام زمان(عج) جهانی سازد.

بنابراین، شیعیان با این همه آموزه های کامل از نظریه و عمل، در کنار الگوها و سرمشق های زندگی از امام حسین(ع) تا امام زمان(عج) همانند امیرمومنان علی(ع) و امام حسن(ع) پرچم عدالت برپا می کنند و عدالت خواهان را به دور این پرچم گرد می آورند و امیدوارانه گام بر می دارند. حکمت عاشورایی به آنان قدرت و فلسفه ظهور به آنها، امید می دهد. از این دشمنان همواره در تلاش هستند تا عاشورا و ظهور منجی را از ایشان بگیرند و با انواع تشکیک ها و تردیدافکنی ها می خواهند نسل کنونی را از گذشته و آینده شان جدا سازند و سرگردانی و حیرت را برایشان به ارمغان آورند. هجوم هایی که در سال های اخیر به دو مساله مهم و هویت بخش عاشورا و امام زمان(عج) انجام می گیرد، نشان میدهد که دشمن در اندیشه هویت زدایی از شیعیان است تا آنان را نیز همانند دیگر جوامع در حیرت و سرگردانی و گسست میان آینده و گذشته قرار دهند. هوشیاری شیعیان تاکنون توانسته همه هجوم های دشمنان به فرهنگ والای تشیع را دفع کند و همچنان شور حسینی برای شهادت طلبی در راه عدالت و امیدواری به جهان در سایه عدالت منجی را در ایشان زنده نگه دارد.

به هر حال، عاشورا و ظهور دو واژه به هم گره خورده در فرهنگ تشیع است؛ چرا که این مفاهیم اکنون شیعیان را به گذشته و آینده چنان پیوند می زند که فرهنگ سرشار از زندگی، حیات، شور، عشق، جاودانگی و حرکت را برای آنان پدید می آورد. بنابراین، بدون عاشورا صحبت از ظهور کردن بی نتیجه گذاردن حرکت حضرت امام حسین(ع) است و نوعی خودفراموشی از اصل فرهنگ عاشورا است؛ چرا که حرکت امام حسین(ع) پیشرفت در مسیر برپایی عدالت بود که این حرکت در نهایت با ظهور امام عصر(عج) به مرحله عمل در کل جامعه بشری خواهد رسید. باشد که همواره پاسدار فرهنگ عاشورا و انتظار باشیم تا حرکت و قدرت را در رگ های جامعه تزریق کنیم و امید به آینده را در دل ها زنده نگه داریم.

آیا می توان از زیارت عاشورا مفاهیم مهدوی دریافت کرد؟ زیارت عاشورا حدیثی قدسی و صادر شده از سوی خداوند متعال است. زیارت عاشورا به معنای جدا شدن از همه و فقط به امام حسین (ع) توجه کردن است. گام اول در زیارت عاشورا، امام شناسی با محوریت وجود نورانی امام حسین (ع) است.

در بخش اول زیارت، خدا خونخواه امام (ثارالله) معرفی شده است. در اوصافی که در باره وجود نورانی امام حسین (ع) آمده به اول وصف مشترک امام با امام زمان (عج) اشاره شده است. وتر وصفی است که خداوند متعال در باره امام حسین(ع) فرموده و امام همین کلمه را در باره امام زمان(عج) آورده است. اگر خداوند در زیارت عاشورا امام عج را تنها و رها شده می خواند، امام حسین(ع) نیز فرزندش مهدی(عج) را غریب، تنها و رها شده توصیف می کند. گام بعدی زیارت عاشورا، اشاره به سنگینی حادثه و مصیبت عاشورا دارد. برای پیوند با حادثه عاشورا باید عظمت مصیبت را درک کرد. محرم و عزاداری ما برای درک و فهم حادثه عاشوراست. این در حالی است که مهمترین جریان زمینه ساز ظهور حضرت نیز فهم سنگینی حادثه عاشوراست. تا این فهم حاصل نشود از انتظار خبری نیست.

جامعه منتظر جامعه ای است که کربلا را درک کند. کسی که عظمت حادثه را درک کرده باشد می تواند برای ظهور حضرت و انتقام گیری از قاتلین حسین به دست فرزند ایشان لحظه شماری کند. وقتی امام عصر(عج) ظهور و قیام می کنند، پس از قرار گرفتن در کنار خانه خدا و تلاوت آیات قرآن، روضه امام حسین(ع) را می خوانند. آیا تا کنون اندیشیده اید آنچه که جامعه را به حرکت وامی دارد و بیدار می کند، روضه امام است. ندای روضه امام توسط امام مهدی(عج)، ندای یا اهل العالم است نه اهل الشیعه و اهل المسلمین. امام زمان(عج) به جامعه، عظمت حادثه عاشورا را متذکر میشوند و آن را تفهیم و تبیین و سپس جامعه را آماده قیام می کنند. پس نباید فراموش کرد که برای رسیدن به جامعه منتظر باید جامعه عاشورایی داشته باشیم.

در بخشی از زیارت عاشورا، لعن دشمنان اباعبدالله مطرح می شود. در زیارت عاشورا چه کسانی مورد لعن قرار می گیرند؟ آیا این مفهوم، امروز با بحث دشمن شناسی مهدویت ارتباط دارد؟ لعن قاتلین، گام چهارم زیارت عاشورست. وقتی سنگینی مصیبت وارد شده به اهل بیت پیامبر(ص) را درک کردیم با همه وجود، قاتلین و ظالمین را لعن می کنیم. باید توجه داشت که لعن، اول زیارت نیست بلکه پس از تبیین و فهم حادثه است. لعن زیارت عاشورا به یک یا دو نفر نیست بلکه لعن جریان طاغوت از ابتدا تا امروز و همه اثرگذاران و زمینه سازان ظلم است. حتی در این میان همه کسانی که از جریان طاغوت تبعیت کردند و این مسیر را ادامه دادند، مورد لعن قرار می گیرند. کسانی که بر زبانشان لفظ «یا حسین» است، نمی توانند با جریان طاغوت، صهیونیست و غرب، پیوند دوستی برقرار کنند.

 در این گام از زیارت، مقابله با دشمنان، همراهی با حجت خدا و فدا کردن جان در این مسیر مورد تأکید است. رمز پیوند با زیارت عاشورا برائت جویی، تسلیم و فدا شدن تا روز قیامت است. در مرحله بعد و پس از رسیدن به مقام تسلیم و فدا شدن در راه امام، نوبت به دعا می رسد. در بخشی از دعا از خداوند می خواهیم که ما را همراه حضرت مهدی(عج) خونخواه امام(ع) قرار دهد. هدف امام از قیام، زنده شدن دین خدا بود که این هدف محقق شد و امروز حیات طیبه ما وامدار قیام امام است. این هدف به طور کامل با ظهور فرزندش مهدی(عج) محقق می شود و جریان عاشورا در ظهور معنا پیدا می کند. از همین رو در این بخش از دعا آرزو می کنیم که ما نیز همراه فرزند امام و خونخواه امام باشیم. در قرآن کریم نیز آمده است: ای پیامبر! بین مردم اعلان حج کن تا به سمت تو بیایند. چرا که مقصد حج، نبی و حسین و مهدی فاطمه است. پس حج کامل با پیوند با امام عصر(عج) انجام می شود. تا روحیه ظلم ستیزی و استکبار ستیزی در جامعه ما جدی دنبال نشود، قرب ایجاد نمی شود. آنهایی که فکر می کنند با نماز شب و شب زنده داری مقرب خدا می شوند باید بدانند که راه تقرب به خدا پیوند با حسین(ع) و دشمن ستیزی است نه صرفاً نماز شب. در زیارت عاشورا با امام حسین بودن، ثبات قدم و حیات و مرگ با امام را از خدا می خواهیم.

درخواست معیت، ثبات و حیات و ممات اهل بیت، یعنی انتظار و زندگی مهدوی. خداوند به پیامبر(ص) فرمود: شب ها به امید رسیدن به مقام محمود، شب زنده داری کن. در زیارت عاشورا آن قدر امام حسین(ع) را آبرودار نزد خدا می دانیم که مقامی که پیامبر با نماز شبش طلب کرده و به آن رسیده، ما با پیوند با امام این مقام را درخواست می کنیم. به این نکته نیز باید توجه داشت که تنها دعایی که دو بار در زیارت عاشورا به آن اشاره شده، در خواست خونخواهی امام در جوار امام عصر(عج) است.

     چرا امام زمان (عج) ظهور نمی کنند با اینکه ظلم و فساد عالم را فرا گرفته است ؟ 

برای تحقق یک انقلاب همه جانبه در سطح جهانی، تنها وجود یک رهبرشایسته کافی نیست بلکه آمادگی عمومی لازم است و متاسفانه هنوزدنیا آماده پذیرش چنان حکومتی نشده است. به علاوه مردم باید به قدرکافی تلخیها و بی عدالتیها و ضعف قوانین را لمس کنند. مردم بایداحساس کنند که بحرانهای کنونی، زاییده نظامهای کنونی است و این نظامها از حل بحرانها سرانجام عاجزند. مردم باید تشنه شوند چرا که تا تشنه نشوند، سراغ چشمه آب نمی روند. از سوی دیگر گرد آوردن تمام مردم جهان در زیر یک پرچم گسترده، به تعلیم و تربیت و رشدفرهنگی بالا و نیز به تکامل صنعتی نیاز دارد. امام منتظر «عج » نیز همچون منتظران خود در انتظار است.ما درانتظار مقدم اوییم و او در انتظار صدورحکم ظهور از جانب حق تعالی.

زمینه سازی برای ظهور چرا و چگونه؟

این روشن است که هر انقلابی برای اینکه ابعاد آن شناخته شود و یا با شکست روبه رو نگردد نیاز به زمینه سازی دارد و قیام و انقلاب حضرت مهدی(عج) اگرچه محکوم به شکست نمی باشد، اما برای اینکه ابعاد آن برای همگان روشن شود، بدین جهت باید پیشاپیش برای آن زمینه سازی کرد. البته این زمینه سازی از قرآن شروع شده، سپس پیامبر و معصومین به ابعاد آن پرداخته اند. قرآن مجید در چند آیه، وراثت صالحان را نسبت به زمین نوید داده و همچنین حکومت روی زمین را که در آینده به آن ها واگذار خواهدکرد بیان داشته است، آنجا که می فرماید: و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون(1) پس از تورات در زبور نوشتیم که وارث نهایی زمین، بندگان نیکوکار من خواهند بود.

و همچنین فرموده: و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمه و نجعلهم الوارثین(2) ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. و فرموده: وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً. (3) خداوند به مؤمنان و شایسته کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که برای آنها آن را پسندیده است، مستقر سازد. دوران خوف آنان را تبدیل به امنیت نماید تا بدون هیچ ترس و واهمه ای خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند.
آیات فوق مردم را به فکر و اندیشه واداشته که این صالحان کیانند که هم وارث زمین خواهند بود و هم حکومت را به دست می گیرند و هم اسلام را فراگیر و جهانی کرده و بدون هیچ ترس و وحشتی و در امنیت کامل به عبادت خدا می پردازند. آنان در این فکر خواهند بود که آیا تاکنون چنین حادثه ای رخ داده است یا نه و آیا چنین حکومتی روی کره زمین برقرار شده یا نه و اگر برقرار نشده چه چیز باعث تأخیر آن گشته است. به دنبال طرح این آیات از سوی پروردگار در قرآن مجید، پیامبر(ص) از همان ابتدا مسلمانان را به حکومتی جهانی به رهبری یکی از فرزندانش که همنام و هم کنیه اش بوده خبر داده است.(4) و روایات فراوانی که از ایشان نقل شده مردم و مسلمانان را به این چهره مقدس و این حکومت الهی آشنا ساخته و معصومان با تبیین مسائل بیشتری به تمام ابعاد آن پرداخته اند. به گونه ای که تمام احادیث اسلامی درباره امام مهدی(ع) با زمینه سازی کاملاً مرتبط است.

چگونه زمینه سازی کنیم؟ ما وظیفه داریم که زمینه ظهور حضرت را فراهم کنیم، :
1- شناختن و شناساندن ولی عصر(عج)
مسئله شناخت امام زمان(عج) از مسائل ضروری است که به تعبیر روایات، اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.(5) و شناخت بقیه الله بدین جهت لازم است که اگر او را نشناسیم نه تنها عمل ما باطل است بلکه منحرف و گمراه خواهیم شد. امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: امام، حجت بندگان است و هرکه او را رها کند گمراه می شود و هر که با او باشد نجات می یابد و رستگار می گردد. (6) به همین جهت است که در دعا می خوانیم: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی، اللهم لاتمتنی میته جاهلیه ...(7) خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت را نخواهم شناخت، خدایا پیامبرت را به من بشناسان وگرنه حجتت را نخواهم شناخت، خدایا حجتت را به من بشناسان وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد، خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران. درهمین زمینه احادیث فراوانی در کتابهای شیعه و سنی از پیامبر(ص) آمده است که آن حضرت روی شناخت امام، زیاد تکیه کرده اند به گونه ای که اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
2- مبارزه با انحرافات و کجروی ها
یکی از حکمتهای غیبت امام عصر(عج) وجود گناهانی است که در جامعه به آنها دامن زده می شود، اینجاست که مبارزه با گناهان زمینه ای است برای ظهور امام، زیرا یکی از اهداف بسیار مهم امام مبارزه با انحرافات و کجرویها و ریشه کن کردن مفاسد است. امام می آید تا به ظلم و ستم فرجام داده و عدل و داد را روی زمین بگستراند. پیامبر(ص) در یک پیشگویی فرمود: یملأ الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا. (8) بنابراین اگر بخواهیم زمینه ظهور را فراهم کنیم باید به کمک امام شتافته و دراین کار با او همگام شویم. در اینجا ممکن است برخی باسکوت و بی تفاوتی خود در برابر انحرافات و مفاسد اجتماعی چنین فکر کنند که باید به مفاسد در جامعه دامن زد و یا حداقل سکوت کرد تا مفاسد در جامعه صدچندان شود تا براثر زیاد شدن آن، امام ظهور کند، اما این نظریه و اندیشه کاملا غلط و بی اساس است. 
3- ضرورت خودسازی
یکی از مسائل اساسی درخصوص زمینه سازی برای ظهور، مسئله خودسازی یاران حضرت مهدی(عج) است. کسانی که می خواهند جزو یاوران و یاران حضرت حجت باشند باید خود را به مرتبه ای از تهذیب و کمال و خودسازی برسانند تا بتوانند لیاقت همراهی و یاوری آن حضرت را داشته باشند. کسانی که فرآیند خودسازی را در وجود خود طی نکرده اند نمی توانند امیدوار باشند که زمینه را برای ظهور منجی آخرالزمان فراهم کرده اند. یاور حضرت باید به درجه ای از کمال رسیده و فضایل اخلاقی را در خود پیاده کرده باشد که بتواند ادعا کند در رکاب حضرت به یاری دین خدا خواهد پرداخت. مسلما حضرت با افراد خودساخته خواهد توانست به رفع ظلم و اصلاح جوامع بپردازد.
4- تبیین اهداف امام
مسئله دیگری که زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) است، اینکه پس از شناخت و معرفت به امام عصر(عج)، اهداف وی را بررسی و مورد مطالعه قرار دهیم. مثلا ویژگی های حکومت امام و تمایز آن از سایر حکومت های پیشین و اینکه حکومتی که در قرآن بدان اشاره شده و پیامبران پیشگویی کرده اند، با تمام حکومت ها تفاوت اساسی خواهد داشت. حکومت امام عصر(عج) جهانی و الهی و حکومت الهی دین و قرآن و اهل بیت پیامبر است. حکومت برقراری امنیت جهانی است، حکومت بسط عدالت است. حکومت حاکمیت اخلاق و ارزش های انسانی است. بدانیم که امام می آید تا اهداف پیاده نشده تمام انبیای الهی را به انجام برساند، امام می آید تا عالی ترین مظاهر یک حکومت مترقی را به نمایش بگذارد امام می آید تا بشر را به کمال واقعی خود برساند. و خلاصه کاری که امام عصر(عج) می کند، تاکنون به دست هیچ پیامبر و یا حاکمی در جهان در طول تاریخ صورت نگرفته است. اعتقاد به این مسائل سبب می شود که برای رسیدن به چنین حکومتی تلاش کرده، موانع را از سر راه برداریم و همچنین دیگران را تشویق بنماییم که چنین کاری خود زمینه سازی برای ظهور خواهد بود.
5- انتظار فرج
از دیگر موارد زمینه سازی ظهور امام زمان(عج) انتظار فرج است، انتظاری که پیامبر و معصومین ما را به آن دعوت کرده اند، انتظاری که در روایات، برترین اعمال و بهترین عبادت مؤمنان شمرده شده است، انتظاری که به تعبیر امام صادق(عج) اگر شخص درحال انتظار بمیرد شهید خواهد بود، اگر چه در بستر هم مرده باشد.(9) 
6- شناخت وظایف و عمل به آن
بزرگان ما براساس روایات و احادیث و سفارش پیامبر(ص) و معصومین علیهم السلام وظایفی را برای مردم درحال غیبت کبری بیان کرده اند که هر یک از آنها خود زمینه ساز ظهور مهدی موعود(عج) خواهد بود. مرحوم محدث قمی به چند مورد از آن ها اشاره کرده است: 
1- مهموم بودن برای آن جناب در ایام غیبت.
2- دعا کردن برای حفظ وجود مبارک امام عصر(عج) از شر شیاطین انس و جن و طلب تعجیل فرج و نصرت و پیروزی او بر کفار و ملحدین و منافقین.
3- صدقه دادن در حد توان برای حفظ وجود مبارک ولی عصر(عج).
4- به جا آوردن حج به نیابت از امام عصر(عج) چنان که در گذشته میان شیعه مرسوم بوده است.
5- برخاستن از برای تعظیم به هنگام ذکر نام مبارک آن حضرت به ویژه نام مبارک قائم(عج).
6- تضرع و درخواست از خداوند برای حفظ دین و ایمان از دستبرد شیاطین و رهایی از شبهات.
7- استمداد و استعانت و استغاثه به آن جناب در هنگام سختی ها و گرفتاری ها و بیماری ها و شبهات و فتنه ها (10)
پانوشتها : 1. قصص آیه5 2. انبیا آیه501 3. نور آیه55 4. تذکره الخواص ص362، عقد الدرر ص23، منهاج السنه ج4 ص211 5- محاسن برقی ص 551، کمال الدین ج 2 ص 412 6- معجم احادیث الامام المهدی ج 4 ص 148 7- مرحوم شیخ عباس قمی این دعا را از جمال الاسبوع ابن طاووس حلی نقل کرده است. 8-غیبه نعمانی ص 18 9- الشیعه و الرجعه ج 1 ص 234، ضمنا در کتاب های اهل سنت به انتظار فرج نیز اشاره شده است که می توان به کتاب المعجم الکبیر طبرانی ج 01 ص 421، و مسند شهاب ج 1 ص 26 و تاریخ بغداد ج 2 ص 451 مراجعه کرد. 10- منتهی الآمال ج 2 ص 384.

بررسی ضرورت اصلاحات، پیش از ظهور مصلح کل جهان در انتظار صالح مصلح

انسان ها به طور فطری قدرت تشخیص خوب از بد و گرایش به کمالات دارند. این گرایش ذاتی انسان به کمال است که خوبی را فضیلت می شمارد و از بدی ها به عنوان رذیلت گریزان است؛ همچنین براساس همین قدرت تشخیص سعادت و خوشبختی را در کمالات خود و جامعه می بیند و برای اصلاح خود و جامعه تلاش می کند. اما از آنجا که برخی از عوامل درونی و بیرونی مانع از تحقق این خوشبختی و سعادت بشر است و برخی از انسان ها برخلاف فطرت خویش گام برمی دارند و بدی و زشتی را برمی گزینند، مسئله اصلاح انسان و جامعه از سوی انسان های صالح مطرح می شود. 

انسان های صالح دوست دارند تا محیطی متناسب با کمالات و خوبی ها فراهم آورند و با هرگونه مانع به عنوان فساد مبارزه کنند. با همه تلاش هایی که انسان های صالح از پیامبران(ع) خردمندان انجام دادند، جامعه انسانی نتوانسته است بر فساد و تباهی پیروز شود و حتی به عللی فساد و تباهی گسترده تر و شمار فاسدان و مفسدان افزایش چشمگیری یافته است به طوری که اکثریت جامعه بشری را تشکیل می دهند. اینجاست که مسئله منجی بشریت مطرح می شود و انتظار انسان صالح و مصلح که بتواند جامعه بشری را نجات دهد، به عنوان یک آرمان مقدس در همه جوامع بشری در طول تاریخ شکل می گیرد.

اصلاحات، نیاز دایمی بشر
انسان ها به علل و عواملی چون هواهای نفسانی درونی و وسوسه های شیطانی بیرونی همواره در معرض خطر جدی هستند؛ جهان ماده به گونه ای آفریده شده که حیات و ممات، بد و خوب، زشت و زیبا در آن تنیده و آمیخته شده است و افراط به ویژه در جنبه مادی آن به جای آنکه چهره کمالی را به نمایش گذارد، جنبه زشت و بد آن را آشکار می سازد، این در حالی است که در جهان آخرت چنین تنیدگی و آمیختگی وجود ندارد و جهان آخرت همه اش کمالی و خیر و حیات محض است. (عنکبوت، آیه 64)
پیامبران(ع) از سوی خداوند به عنوان انسان های صالح و کامل، ماموریت یافتند تا مردم را با حقیقت کمال و راه راست رسیدن به آن آشنا سازند و در نقش مصلح به اصلاحات اموری که به تباهی و فساد کشیده شده بپردازند. (انعام، آیه 48، اعراف، آیه 35) این اصلاحات در همه عرصه ها و زمینه ها مساله دایمی است؛ زیرا انسان ها در ا فکار و عقاید به اسراف می روند و تباهی و فساد می آفرینند، چنان که در مسائل اقتصادی و جنسی نیز این گونه مسیر اسراف و افراط را در پیش گرفته و فساد و تباهی در آن پدید می آورند. (انعام، آیه 141، اعراف، آیات 31 و 85، یونس، آیه 83، شعراء، آیه 151، طه، آیه 127، ذاریات، آیه 34)
اصلاحات، بازگشت به مسیر کمالی
هدف از اصلاحات برطرف کردن فساد و تباهی و انجام دادن کار شایسته است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه صلح، قاموس اللغه) پس هرگاه در چیزی برخلاف طبیعت و فطرت آن، فسادی راه یافت، نیاز به اصلاحات است؛ چنان که وقتی میان دو نفر درگیری و تخاصمی رخ می دهد و با هم اختلاف دارند، نفر سومی میان ایشان صلح و آشتی ایجاد می کند و آن فساد موجود در میان روابط دو نفر را اصلاح می کند. مسیر اصلی حرکت های جهانی براساس سنت های الهی، رسیدن هر موجودی به کمال آن است که نوعی سکونت و آرامش را موجب می شود که مخصوص رسیدن به این کمالات است. 
در انتظار صالح و مصلح کل و ویژگی منتظران
چنان که گفته شد امور دنیایی چنان آمیزه ای از حق و باطل، زشت و زیبا و بد وخوب است که هراز گاهی انسان نیازمند بازبینی و ارزیابی کارهای انجام شده و راه های رفته است؛ زیرا انسان ها هنگام اشتغال به کاری چنان در آن غرق می شوند که از امور دیگر غفلت می کنند. اینجاست که لازم است هراز گاهی دست از کار کشید و به ارزیابی بر اساس نقشه راه پرداخت تا هرگونه انحراف و کژی شناخته و اصلاح شود.
با توجه به شرایط عمومی جهان و گسترش امور ضد کمالی و نابهنجار و زشت درجوامع، انسان های صالح تلاش هایی را برای رهایی دیگران به خرج می دهند؛ زیرا رهایی خویش را در گرو رهایی جوامع بشری از کفر و فجور می دانند. (سوره عصر) اما تلاش های این افراد صالح همواره قرین موفقیت نبوده و نیست؛ چرا که مفسدان قدرتمند از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم و بدخویش سود می برند؛ درحالی که مصلحان با محدودیت ابزارها مواجه هستند؛ چرا که برای رسیدن به هدف خوب و صالح می بایست از ابزار نیک و صالح و راه و مسیر خوب و هنجاری استفاده کرد و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نمی کند.
از آنجایی که صالحان، اهل ایمان هستند و می دانند که جهان در نهایت به سمت کمال می رود، در انتظار مصلح و منجی کل هستند تا جامعه انسانی را به سمتی هدایت کند که همه از کمالات به شکل مطلوب و مناسبی استفاده برند و به آن برسند. منتظران مصلح و منجی جهان، خود انسان های صالحی هستند که اهل کمالات نیز می باشند. از این رو در روایات صفاتی که برای منتظران بیان شده صفات کمالی است. آنان خود انسان های خوب و نیکوکاری هستند که برای اصلاح جامعه تلاش می کنند. انسان هایی هستند که از تنهایی راه نمی هراسند و در برابر دشمنان و مفسدان چون آهن، سخت و شدید هستند و برای رهایی از بدی ها تلاش می کنند و استقامت می ورزند. (هود، آیه 112)
امام سجاد(ع) درباره منتظران واقعی می فرماید: اذا قائم قائمنا اذهب الله عن شیعتنا العاهه و جعل قلوبهم کزبر الحدید؛ آن گاه که قائم ما قیام کند، خدا آفت را از شیعیان ما بزداید و دل هایشان را چون پاره های آهن استوار سازد. (الخصال، شیخ صدوق، ج2، ص541) منتظران واقعی به عللی برترین مردمان زمان خود و حتی زمان های دیگر هستند؛ زیرا اینان با آنکه در شرایط سخت محیطی و گفتمانی زندگی می کنند و از همه جهات بر ایشان فشار است و فساد و تباهی امان ایشان را بریده است ولی هرگز در درستی راه خویش شک نمی کنند و با همه فشارها سعی می کنند تا صالح باشند و به میزان توان خویش اصلاحات را پیگیر باشند و جامعه را به سوی صلاح و اصلاحات ببرند. از این رو امام سجاد(ع) منتظران واقعی را برترین مردمان روزگار برمی شمارد و می فرماید: «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان؛ منتظران ظهور امام مهدی(عج) برترین اهل هر زمان اند. (بحارالانوار، ج 25 ، ص122)
در همین راستا و به سبب سختی دوران انتظار و مبارزه با اهل فساد و جنگ عملی و علمی با آنان، امام سجاد درجایی دیگر ارزش انتظار را بسیار بالا می برد و می فرماید: «من ثبت علی ولایتنا فی غیبه قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد؛ هرکه در دوران غیبت قائم ما، بر ولایت ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهدای بدر و احد را به او عطا می فرماید. (کشف الغمه، ج3، ص312)
امام صادق(ع) نیز می فرماید: «المنتظر للثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله(ص) یذب عنه؛ کسی که منتظر امام دوازدهم است مانند کسی است که در کنار رسول خدا(ص) و برای دفاع از آن حضرت شمشیر می زند. (غیبت نعمانی، ص14) امام موسی کاظم(ع) نیز در بیان علت ارزش و اهمیت انتظار می فرماید: «طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا، ..... والله معنا فی درجتنا یوم القیامه ، خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما پایدار ماندند، آنها از ما و ما از آنهاییم. آنان امامت ما را پذیرفتند، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم. خوشا به حال آنها و بازهم خوشا به حال آنها، آنان به خدا قسم در درجه ما و درکنار ما در روز قیامتند. (الزام الناصب، ص86)
امام هادی(ع) مسیر درست منتظر واقعی را نشان می دهد و معلوم می دارد که وظیفه منتظر واقعی در عصر غیبت چیست؟ آن حضرت می فرماید: اگر نه این بود که پس از غیبت قائم آل محمد، برخی از علما وجود دارند که به سوی او دعوت می کنند و مردم را به حضرتش سوق می دهند و از دینش با استدلالهای الهی حمایت می کنند و ضعیفان از بندگان خدا از افتادن در دام ابلیس و یارانش، رهایی می بخشند، پس به تحقیق هیچ کس نمی ماند جز اینکه از دین خدا برمی گشت. ولی آن عالمان، زمام قلوب ضعفای شیعه را می گیرند همانگونه که ناخدای کشتی، سکان کشتی را می گیرد، پس آنها نزد خدای عزوجل از همه برترند. (بحارالانوار، ج15، ص651) براین اساس ارزش انتظار در همان مبارزه جویی و اصلاح گری اهل انتظار است که برای اصلاح جامعه خود تلاش می کنند و منتظر مصلح واقعی هستند و در برابر فشارهای مفسدان مقاومت می کنند و از راه درستی که شناخته اند کوتاه نمی آیند و هیچ گونه ای از فساد را نمی پذیرند، بلکه نسبت به آن واکنشی منفی داشته و مبارزه می کنند.
برخی بر خلاف آموزه های قرآنی و روایی خواهان افزایش فساد هستند و اگر خود اهل صلاح و افراد صالحی هستند ولی به جنگ فساد نمی روند و بر این باورند که باید بگذاریم تا فساد و تباهی گسترش یابد و زمینه برای ظهور مصلح کل فراهم آید؛ در حالی که براساس آموزه های قرآنی، انسان های صالح به سوی امور کمالی و صالح می روند و با آن دمخور می باشند و از فساد و تباهی بیزاری می جویند. (نور، آیه62) حال چگونه است که به جای گرایش به صلاح و اصلاحات اجازه می دهند که امور خبیث و فاسد در جامعه گسترش یابد و با آن مبارزه نمی کنند؟ امام سجاد(ع) می فرماید که انسان های صالح نه تنها کارهای خوب را می پسندند بلکه با افراد صالح نشست و برخاست دارند تا این فضای مناسب را برای خود و جامعه ایجاد کنند: مجالسه الصالحین داعیه الی الصلاح؛ همنشینی با صالحان، به سوی صلاح رهنمون می شود. (بحارالانوار، ج87، ص403)
پس معنا ندارد که انسان های صالح به انسان های طالح و بد گرایش داشته باشند و با آنان همنشین شده و آنان را تقویت کنند یا اجازه تقویت به آنان بدهند در حالی که اصل امر به معروف و نهی از منکر به گونه ای است که اگر کسی نسبت به منکر ساکت باشد همانند عامل به منکر شناخته می شود. (اعراف، آیات461 تا 661) به هر حال، انتظار مصلح کل شرایط و وظایفی دارد که شخص منتظر واقعی می بایست به آنها توجه داشته باشد و براساس آن عمل کند وگرنه تنها مدعی دروغین و منافقی بیش نیست که ادعای انتظار دارد ولی در خلاف جهت مصلح و فلسفه انتظار عمل و رفتار می کند.

 آیا با ظهور امام زمان(عج) دنیا «بهشت» می‌شود؟

باید بدانیم پس از ظهور مشکلات حل نخواهد شد و حتی خود حضرت به دست مخالفان شهید خواهند شد. باید بدانیم که تا دنیا باقی است سختی‌ها و مشکلات دنیا هم وجود خواهند داشت.

برای نزدیک شدن فرج باید ابتدا از عوام‌زدگی و نگاه عامیانه یعنی به اندک آگاهی درباره مسائل اکتفا کنیم و به صورت غیر واقعی و خیال‌پردازانه‌ای آنها را در ذهن افزایش دهیم. عوام‌زدگی موجب تحریف می‌شود و اگر باعث انحراف نشود لااقل موجب بیزار شدن کسانی خواهد شد که با دقت و موشکافی با قضیه روبرو می‌‌شوند.

یک نگاه عامیانه به ظهور این است که تلقی شود عملیات نجات قرار است خارج از سنت‌های تغییر ناپذیر الهی انجام شود؛ سنت‌هایی که تاریخ حیات بشر بر آن مبتنی بوده و هیچ گاه دچار کمترین تغییر و تبدیلی نشده است. اگر برخی، خارج از این گونه قواعد، عملیات نجات را به انجام برساند، نقش آگاهی و اراده انسان‌ها در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و ارزش سنت‌های الهی و اساسا ارزش حیات بشر و این همه امتحانات و شکست‌ها و پیروزی‌ها زیر سوال خواهد رفت. البته این درست است که نگاه معنوی حضرت معجزه می‌کند اما باید به این سؤال پاسخ داد که قواعد «رشد و کمال» و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟

تصور عامیانه دیگر این است که در حکومت حضرت با شمشیر همه مسائل حل می‌شود، بله سلاح به کار گرفته خواهد شد اما این سلاح همان شمشیری است که در زمان حضرت علی(ع) بود ولی فرصت پیدا نکرد، اما در موقع ظهور این سلاح فرصت پیدا می‌کند، با ایجاد شدن شرایطی و یکی از آن شرایط «اتمام حجت» و «روشن‌بینی» مردم است.

تصور عامیانه دیگر این است که صرف خسته شدن مردم از ظلم و به اوج رسیدن جور، برای تحقق فرج کافی است و دیگر نیازی به آمادگی مردم برای «پذیرش عدالت» نیست. در صورتی که تاریخ چیز دیگری را نشان می‌دهد بعد از 25 سال دوران غربت حضرت علی (ع) مردم که از ظلم خسته شده بودند، هجوم آوردند برای بیعت با امام ولی اما به مردم گفتند: «مرا رها کنید!» امام که تعارف نداشتند و در جایی که تکلیف باشد چه جای رد کردن؟ علت اساسی امتناع امام این بود که هر چند مردم از ظلم خسته شده بودند، اما خواهان عدالت هم نبودند. پس مردم، باید از ظلم خسته شده باشند، خواهان عدالت باشند و هر چند بصورت اجمالی ریشه‌های مظالم را بشناسند.

تصور عامیانه دیگر این است که پس از ظهور دنیا جای خود را با بهشت عوض خواهد کرد   حقیت این است که برطرف شدن سختی‌های زندگی مقدماتی دارد که اهم آنها بر چیده شدن بساط کفر است که همیشه مستقیم یا غیر مستقیم موجب ظلم می‌گردد. و بر طرف شدن مشکلات مقدمه‌ای است برای اهداف مهم‌تری مثل فراغت بندگان خدا برای عبودیت و کسب کمالات معنوی. ضمن اینکه باید بدانیم پس از ظهور مشکلات حل نخواهد شد و حتی خود حضرت به دست مخالفان شهید خواهند شد. باید بدانیم که تا دنیا باقی است سختی‌ها و مشکلات دنیا هم وجود خواهند داشت؛ «ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم».

گسترش نگاه عامیانه به مسئله ظهور آثار سوئی دارد. از جمله مانع گسترش و فرهنگ اصیل انتظار در جهان بشریت می‌شود. وقتی ما سطحی برخورد کردیم و تئوری‌های حکومت حضرت را به صورت علمی بیان نکردیم، کم‌کم این موضوع به یک امر خیالی و خرافی تبدیل می‌شود و ترویج انتظار به محافل مذهبی و مساجد محدود می‌شود و دین و دنیا همچنان از یکدیگر جدا خواهند ماند. جامعه ما امروز از این موضوع رنج می‌برد. اثر سوء دیگر نگاه عامیانه بستری است که برای انحراف و بهره‌برداری دشمنان از موضوع مهدویت ایجاد می‌شود مثل انواع ادعاهای دروغین و مسئله بهائیت.

نگاه عامیانه باعث انحراف دوستان هم می‌شود مثل اینکه مردم را صرفا بر روی بحث رابطه عاطفی شخصی با امام زمان متمرکز می‌کنند و این یعنی «رخوت» این خیلی بد است که ما هر وقت اسم امام زمان بیاید آهی بکشیم و بگوییم «ان شاء‌الله آقا بیاید» و بعد به زندگی پر اشتباه خود ادامه دهیم. طبیعتا وقتی به موضوع انتظار سطحی نگاه کنیم، نمی‌توانیم تکالیف منبعث از آن را برای خود استخراج کنیم و در وجود خود بعثتی بیابیم و مسئولیتی احساس کنیم.

در نهایت بدترین اثر منفی نگاه عامیانه این است که ممکن است منتظرانی که عامیانه به موضوع منجی و مهدویت نگاه می‌کنند، بعد از ظهور به دلیل اینکه وجود واقعی و نازنین حضرت با آن تصور خیالی آن‌ها سازگاری ندارد، جزو دشمنان امام زمان (ع) قرار بگیرند. مثل یهودیانی که سال‌ها پیش از بعثت به مدینه آمدند و منتظر پیامبر بودند ولی به محض آمدن پیامبر او را انکار کردند. یکی دیگر از آثار سوء نگاه عامیانه به خصوص در بحث استفاده حضرت از معجزات و مطلق دیدن آن در اصلاح امور، این است که عده‌ای خواهند گفت: «دیدید دین خدا اجرایی نبود؟ دیدید که کار هیچ کدام از پیامبران نگرفت؟ آخر سر هم خدا آمد و با معجزه همه چیز را درست کرد؟»

آیا واقعا امام زمان می‌آیند که بگویند: «ای انسان! ما از آدم شدن تو ناامید شده‌ایم، لذا خودمان با یک عنایت معنوی، قلب تو را منقلب می‌‌کنیم؟» پس اینکه مردم تا به حال این همه زجر می‌کشیده‌اند تا خودسازی کنند، کار بیهوده‌ای انجام می‌دادند؟

در یک تحلیل عالمانه از مسئله ظهور، همه قواعد طبیعی حیات بشر که یقینا عنصر معنویت هم در اوج آن جای دارد، در نظر گرفته می‌شود. عنصر معجزه هم در یک گوشه‌ای از‌ آن منظومه جایگاهی دارد. عنصر نصرت الهی و عنصر عنایت معنوی حضرت هر کدام جایگاه ویژه خودشان را دارند. منتها باید تئوری‌های علمی آن را استخراج کنیم و تبیین درستی از اینکه مثلا چگونه یک رهبر الهی با نورش جامعه را نجات می‌دهد» داشته باشیم و جایگاه و نقش این نور را در آن منظومه بشناسیم. به ویژه که ما فراموش نمی‌کنیم که با وجود حضور نورانی و بی‌مانند رسول خدا (ص) و سپس حضرت علی (ع) و دیگر امامان، به دلیل فراهم نبودن عوامل دیر، هیچ گاه آن حکومت نمونه و نجات بخش به طور کامل مستقر نشده و تداوم نیافت.

وقتی نگاه‌های عامیانه را کنار بزنیم

سوال‌های درستی برای ما ایجاد می‌شود که نفس جوشش این سؤال‌ها خود به معنای جدی گرفتن امر ظهور است بعضی سؤالات از این قبیل‌اند: آن احکامی که تاکنون امکان اجرا نداشته‌اند، کدام‌ها هستند؟ در زمان ظهور چرا و چگونه فرصت اجرا پیدا می‌کنند؟ به چه دلیل و با کدام ساز و کار طبیعی و اجتماعی، حکومتی که از ابتدای خلقت تاکنون امکان تحقق نداشته، امکان تحقق پیدا می‌کند؟ وقتی تشکیل حکومت با استفاده از ساز و کار طبیعی مبتنی بر یک سری قواعد و سنن الهی باشد در چنین وضعیتی سوال‌های دیگری مطرح می‌شود: اگر آدم‌ها به صورت اجباری و یا با معجزه خوب نمی‌شوند، پس می‌توانند از اختیار خود استفاده کنند و باز آدم‌های بدی شوند ولی در زمان ظهور آدم‌ها اکثرا خوب می‌شوند این امر چگونه اتفاق می‌افتد؟ چه عاملی باعث خوب شدن اکثر آدم‌ها می‌شود؟ چرا این خوبی‌ها پایدار می‌مانند. چرا بدی‌های آدم‌های بد پنهان می‌شود و آن‌ها نمی‌توانند ضرر چندانی بر جامعه بزنند؟ این آدم‌های بد در جامعه مهدوی چگونه زندگی می‌کنند؟ امام زمان (ع) با مشکل نفاق و فساد چگونه برخورد خواهند کرد؟ آیا ما همین الان هم می‌توانیم به سوی چنین جامعه‌ای حرکت کنیم؟ تا چه حد؟ آیا می‌توانیم از قواعدی که منجر به ایجاد چنین تحولی در زندگی بشر می‌شوند برای حل مشکلات امروز جامعه خود استفاده کنیم؟ اساسا آیا این قواعد طبیعی بدون حضور امام معصوم قابل بهره‌برداری هستند؟ یا بخشی از آن هست و بخشی نیست؟ نقش حضور امام در جامعه و نقش حاکمیت او در تحقق سعادت بشر دقیقا چیست؟

در ادامه این کتاب انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه حجت‌الاسلام پناهیان با ادبیاتی مستدل به پاسخ سؤالاتی از این دست می‌پردازد.