سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

فلسفه تعدد زوجات
خديجه(س)، تنها همسر پيامبر(ص) تا پنجاه سالگي

مهمترين نكته در ازدواج پيامبر(ص) اين است كه آن حضرت(ص) در طولاني ترين بخش عمر خويش يعني از 52 تا 05 سالگي فقط با همسر اول خود حضرت خديجه(ص) زندگي كرد و تا ايشان زنده بود، همسر ديگري اختيار نكرد. با توجه به اين كه رحلت آن حضرت(ص) در سن 36 سالگي بوده است؛ مي توان دريافت كه ايشان در طول اقامت 31 سال در مدينه به دليل اجراي برخي از احكام و زدودن افكار جاهلي تن به برخي از ازدواج ها داده و در برخي ديگر مصالح جامعه اسلامي را در نظر داشته است. اولين زني كه پيغمبر اكرم گرفت، حضرت خديجه(س) بود. ازدواج پيغمبر با خديجه در سال 51 قبل از بعثت بوده و پيغمبر در سن 25 سالگي خديجه را كه 04 سال داشت به ازدواج خود در آورد. خديجه زن بيوه اي بود كه قبلا دو شوهر كرده بود.

فلسفه ازدواج هاي پيامبر(ص)؛ مصالح ديني، سياسي- اجتماعي و اخلاقي
با نگاهي به ازدواج هاي پيامبر(ص) مي توان دريافت كه اين ازدواج نه از سر هوسراني يا تسلط قواي جنسي بوده است نه تحت تأثير قوانين حاكم بر جامعه جاهلي و حمايت و حفاظت از آن سنت ها؛ بلكه همه اين ازدواج ها تابع مصالح ديني و اجتماعي بوده است كه در آيات و روايات و نيز منابع تاريخي بيان شده است. پيغمبر بعد از خديجه با زناني ازدواج كرد كه اكثر قريب به اتفاق آنها بيوه بودند و در ميان زن هاي آن حضرت جوان و پير هر دو ديده مي شد و اين آزادي در ازدواج هم بيش از ده سال دوام نداشت و پس از آن، ازدواج تازه بر آن حضرت حرام شد. (تحريم بوسيله اين آيه شد: «لايحل النساء من بعد و لاان تبدل بهن من ازواج ولو اعجبك حسنهن الا ماملكت يمينك و كان الله علي كل شيء رقيبا» سوره احزاب، آيه25). مسلمانان و انديشمندان اسلامي در بيان فلسفه و انگيزه هاي ازدواج هاي پيامبر(ص)، ازدواج هاي آن حضرت(ص) را در سه دسته تقسيم بندي كرده اند:
1- انگيزه هاي ديني: ، بعضي از ازدواج هاي پيامبر(ص) به امر الهي و به منظور اثبات يك حكم ديني يا برداشتن سنت جاهلي بود كه خود حضرت پيش قدم مي شدند؛ اينجا مي توان به ازدواج با زينب بنت جحش اشاره كرد. در اسلام «پسر خوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نيست؛ درحالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل كرد. پيامبر(ص) به دستور خدا با زينب بنت جحش همسر مطلقه زيدبن حارثه، يعني همسر پسرخوانده خود، ازدواج كرد تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند. خداوند در اين باره مي فرمايد: و آنگاه كه به كسي كه خدا بر او نعمت ارزاني داشته بود و تو نيز به او نعمت داده بودي، مي گفتي: «همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار» و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود، در دل خود نهان مي كردي و از مردم مي ترسيدي، با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسي. پس چون زيد از آن زن كام برگرفت و او را ترك گفت وي را به نكاح تو درآورديم تا در آينده در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان- چون آنان را طلاق گفتند- گناهي نباشد، و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد. (احزاب، آيه73). نكته مهم و اساسي ديگر در مسأله اين است كه اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيدبن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر(ص) دگرگون مي شد.
2- مصالح اجتماعي و سياسي: قرائن زيادي در دست داريم كه نشان مي دهد ازدواج هاي پيامبر لااقل در بسياري از موارد، جنبه سياسي داشته و مصالح اجتماعي امت اسلام مدنظر گرفته است. در راستاي اين اهداف، پيامبر(ص) با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگ «تيم»، حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بني اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني خلال و سفيه از بني اسرائيل پيوند زناشويي برقرار كرد؛ چراكه ازدواج مهمترين پيوند و ميثاق اجتماعي در آن فرهنگ بوده و اين ارتباط خانوادگي و خويشي موجب تقويت پايگاه اسلام در حجاز و نجد شد و تأثير بسياري از خود به جاي گذاشت. در آن محيط كه جنگ، خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير ابن خلدون، جنگ و خونريزي جزو خصلت ثانوي آنان شده بود، بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و الفت، پيوند زناشويي بود. با دقت در ازدواج هاي حضرت، به اين نكته پي مي بريم كه همسران حضرت تنها از ميان مهاجران و نه انصار بود، براي اينكه اتحاد و همدلي بين حضرت و انصار وجود داشته و به واسطه اي نياز نبود؛ اما بين حضرت و قبايل مهاجر، كدورت و دشمني هايي اتفاق افتاده بود كه عقد ازدواج، آنها را به عقد دوستي و وحدت تبديل مي كرد، به همين جهت پيامبر(ص) با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر(ص) دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج كرد؛ اما با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر(ص) دشمني نداشتند، ازدواج نكرد. «گيورگيو» نويسنده مسيحي مي نويسد: «محمد(ص) ام حبيبه را به ازدواج خود درآورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد، در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان و ساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و ام حبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد».
درباره خصوصيات حفصه دختر عمربن خطاب بايد گفت كه وي پيش از پيغمبر همسر خنيس بن حذافه سهمي بود و خنيس از اصحاب بدر بود و در سال سوم هجرت در مدينه وفات يافت و پس از انقضاي عده وفات، حفصه با پيغمبر ازدواج كرد. در ازدواج پيامبر با حفصه دختر عمر آمده است كه چون ابوبكر و عثمان از ازدواج با حفصه خودداري نمودند، عمر شكوه به نزد پيامبر برد و پيامبر با پيشنهاد ازدواج با حفصه عمر را آرام كرد. گويند وي زني زشت صورت بوده و پدرش او را به ابوبكر عرضه كرد و او سكوت اختيار نمود؛ و زماني كه رقيه دختر پيامبر، همسر عثمان از دنيا رفته بود، حفصه را به عثمان عرضه داشت. عثمان گفت: فعلا قصد ازدواج ندارم. عمر اين مطلب را به رسول خدا(ص) گفت. پس پيامبر(ص) حفصه را از عمر خواستگاري كرده و به ازدواج خويش درآورد.
علت ازدواج ايشان با ام حبيبه (رمله) دختر ابوسفيان اين بود كه شوهرش در حبشه نصراني شد، ولي او مسلمان باقي ماند؛ پس رسول خدا(ص) براي حمايت از او به صورت غيابي با ايشان ازدواج كرد و نجاشي حاكم حبشه از طرف پيامبر عقد را جاري ساخت. هدف پيامبر(ص) از اين ازدواج خشنود كردن اين زن مؤمنه و اكرام و احترام او نسبت به پايداري و استقامت و پايبندي به دين اسلام بود، چرا كه او در اوايل بعثت برغم مخالفت هايي كه از جانب پدر داشت مسلمان شده بود و اين عمل مي توانست سبب خشنودي ابوسفيان و علاقه مندي او به اسلام باشد و از شدت دشمني اش بكاهد. (براي اطلاعات بيشتر ر.ك: دايره المعارف تشيع)
در برخي از ازدواج ها، انگيزه پيامبر، رهايي اسرا و آزادسازي آنها بود؛ چنانكه با صفيه دختر حيي بن اخطب يهودي ازدواج كرد كه دختر بزرگ يهوديان بود و او را از اسارت آزاد كرد. (ر.ك: المغازي، ج 2 ص 476 و 576؛ بحارالانوار، ج 12، ص 122) حضرت (ص) با ازدواج با جويره دختر حارث بن ابي ضرار رئيس طايفه بني المصطلق كه به اسارت درآمده بود، موجبات آزادي همه اسراي اين قبيله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان وقتي ديدند اين طايفه با پيامبر(ص) خويشاوند شدند، همگي اسراي اين قوم را كه در دست داشتند، آزاد كردند و مردمان بني المصطلق وقتي اين رفتار را ديدند، همگي به اسلام گرويدند. (بحارالانوار، ج 22، ص 691؛ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 83؛ و الاصابه، ج 1، ص 652)
3- مصالح اخلاقي: ازدواج گاهي براي حفظ جان برخي از زنان مسلمان صورت مي گرفت. درباره سوده بنت زمعه اين جهت را بيان كردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه كافر بودند كه درباره او خطر كشته شدن يا اسارت و شكنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد. (بحارالانوار، ج 22، ص 191) رسول خدا(ص) براي كمك به تأمين زندگي برخي از زنان كه بيوه شده بودند، با آنها ازدواج كرد؛ مانند ازدواج با زينب بنت خزيمه كه در جاهليت به خاطر انفاق به فقرا و مساكين به ام مساكين شهرت داشت، اما بعدها وي خود فقير و تهيدست شده بود، پيامبر با ازدواج با او در پي حفظ آبروي وي برآمد. انگيزه ايشان در ازدواج با ام سلمه اين بود كه او داراي كودكان يتيمي بود كه قادر به اداره آنها نبود. زينب مدت كمي در خانه پيامبر بود و در سال چهارم وفات كرد. (بحارالانوار، ج 02، صص 21 و 581)

پاسخ به شبهات فیلم موهن درباره همسران پیامبر

پیامبر(ص) در طولانی‌ترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خود حضرت خدیجه(س) زندگی کرد و تا ایشان زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. درباره ازدواج‌های بعدی پیامبر(ص) 3 انگیزه عمده مطرح می‌شود. یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم(ص) دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواج‌های پیامبر(ص) است. در سکانس‌هایی از این فیلم موهن، پیامبر(ص) را ـ نعوذبالله ـ فردی جاه‌طلب نشان می‌دهد که به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان می‌دهد تا به این ترتیب زنان آن‌ها را به غنیمت گیرد! در ادامه سکانس‌هایی پخش می‌شود که زبان از توصیف آنها شرم دارد. این شبهه موضوع جدیدی نیست و همواره از سوی معاندان در طول تاریخ اسلام مطرح می‌شود. محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «درباره پیامبر اعظم(ص)» درباره علل ازدواج‌های پیامبر(ص) چنین می‌نویسد:
* ازدواج‌های پیامبر، تابع مصالح دینی و اجتماعی انگیزه‌های ازدواج حضرت، نه از سر شهوت‌رانی و خوشگذرانی، بلکه اساساً بر طبق دستور الهی و بر پایه مصالح و مقتضیات اسلام در آن مقطع زمانی صورت گرفته بود. ابوسفیان این دشمن پیامبر، وقتی از ازدواج ایشان با دختر خود،‌ زمانی که دخترش در حبشه تنها مانده بود، ‌آگاه شد، گفت:‌ «پشت این مرد به زمین مباد». شرایط زمانی ازدواج‌ها که در اوج سختی و فشار جنگ‌ها بود و از طرفی ازدواج با زنان بیوه که برخی چندین بار ازدواج کرده بودند و همسر نگرفتن از انصار که به راحتی اسلام را پذیرفته بودند و عدم انتقاد از ازدواج‌های پیامبر در زمان ایشان همگی از این مطلب نشان دارد که این ازدواج‌ها بر پایه مصالح و اقتضائات زمان بوده است نه از سر لذت که برخی در پی القای آن هستند. انگیزه‌های ازدواج‌های حضرت را به صورت کلی می‌توان در سه بخش انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و دینی تحلیل و تبیین کرد که به آنها اشاره می‌‌شود.
الف‌)انگیزه‌های سیاسی و اجتماعی (همبستگی با اقوام مختلف)
هنگامی که پیامبر ندای اسلام را بلند کرد، تنها بود و تا مدت‌‌ها جز عده‌ای محدود به او ایمان نیاوردند، او بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلام جنگ داد،‌ طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و باید از تمام وسایل برای شکستن اتخاذ نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود؛ زیرا محکم‌ترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطه خویشاوندی محسوب می‌شد و داماد قبیله را همواره از خود می‌دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می‌شمردند، قرائن زیادی در دست داریم که نشان می‌دهد ازدواج‌های پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته است.
در راستای این اهداف، پیامبر (ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»،‌ با حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، با ام‌حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی‌امیه، ام‌سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی‌اسد، میمونه از بنی‌هلال و صفیه از بنی‌اسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد، ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی است؛ به ویژه در آن فرهنگ، تاثیر بسیاری از خود به جا می‌گذارد. در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن‌خلدون، ‌جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود.
با دقت در ازدواج‌های حضرت، به این نکته پی می‌بریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطه‌ای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنی‌هایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل می‌کرد، به همین جهت پیامبر (ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر (ص) دشمن بودند، مانند بنی‌امیه و بنی‌اسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی‌شد و آنان نسبت به پیامبر (ص) دشمنی نداشتند، ‌ازدواج نکرد.
«گیورگیو» نویسنده مسیحی می‌نویسد: محمد (ص) ام‌حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنی‌امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام‌حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده‌های مکه شد».
ب)انگیزه‌های اخلاقی نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، اینکه با دقت در سیره پیامبر(ص) می‌توان دریافت که هیچ‌گاه مقصود ایشان از این ازدواج‌ها، تمایلات جنسی نبوده است، با تأمل در ازدواج‌های حضرت، ما شاهد انگیزه‌های اخلاقی نوعاً حمایت مادی یا معنوی از زنان (همسران) هستیم که شواهد زیر این ادعا را ثابت می‌کنند:
1. ایشان در طولانی‌ترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خویش حضرت خدیجه زندگی کرد و تا او زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد؛ در حالی که ایشان در سن جوانی بودند، بعد از خدیجه نیز تا یک سال ازدواج نکرد، ازدواج‌های متعدد پیامبر(ص) در هفت سال آغازین هجرت بوده است؛ یعنی در حد فاصل سنین 54 تا 61 سالگی بوده است.
2. علاوه بر این شکی نیست کسانی که به زن‌دوستی و شهوت‌رانی نظر دارند، به طور معمول به دنبال جمال، زیبایی و زنان جوان هستند، ولی در سیره پیامبر اکرم(ص) نه تنها چنین چیزی وجود ندارد، بلکه ما شاهدیم که ایشان بعد از ازدواج با دختر باکره با بیوه‌زنان و حتی با زنان پیر ازدواج می‌کند و این با انگیزه شهوانی مشابهتی ندارد.
3. علت ازدواج ایشان با ام‌حبیبه (رمله) دختر ابی‌سفیان به این خاطر بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت. در اینجا به صورت واضح می‌توان انگیزه دینی و حمایتی پیامبر را دید و این کار با سخن کسانی که این ازدواج‌ها را با انگیزه شهوت‌ می‌دانند سازگار نیست؛ چون این زن در حبشه بود و حتی زمان برگشت او مشخص نبود.
4. ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت می‌گرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد.
5. رسول خدا(ص) برای کمک و تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به ام‌مساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد.
6. انگیزه ایشان در ازدواج با ام‌سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود.
7. در برخی از ازدواج‌ها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنان‌که با صفیه دختر حیی بن‌ اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد.
8. حضرت با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابی‌ضرار رییس طایفه بنی‌المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان دیگر وقتی دیدند این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنی‌المصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند. این تعبیر لطیفی است که نشان می‌دهد ازدواج پیامبر با زنان متعدد و مختلف برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی بوده است.
ج)انگیزه‌های دینی
بعضی از ازدواج‌های پیامبر (ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیش‌قدم می‌شدند؛ اینجا می‌توان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد. در اسلام «پسرخوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ در حالی‌که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می‌دادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود، اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر (ص) به دستور خدا با زینب بنت حجش که همسر مطلقه زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، ازدواج کرد، تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم، پذیرای نقض حکم جاهلی باشند. اگر این ازدواج صورت نمی‌گرفت، ممکن بود زید بن‌ حارثه، یا پسرش اسامه بن ‌زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می‌‌شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر (ص) دگرگون می‌شد

حضرت محمد( ص) پيامبر وحدت

خاتم پيامبران ، حضرت محمد المصطفي (ص) ، در هزاره سوم ميلادي در معرض شديدترين بي حرمتي ها قرار گفته ، اين توطئه ناشي از چيست؟ دست هاي پشت پرده اين بي‌حرمتي ها كجاست و چه هدفي را دنبال مي نمايد؟ زبان از وصف حضرت رسول ناتوان است. شخصيتي بي همتا در عالم بشريت كه جامعه ابتدايي و بربري شبه جزيره عربستان را به كمال مي رساند و در اوج اقتدار و قدرت با كمال ميل دشمنان را مي بخشد و اعلام مي كند كه شما آزاد شدگان هستيد. شخصيتي كه چراغ هدايت بشريت و پيامبر رحمت و مهرباني است، با شديدترين توهين و بي حرمتي ها مواجه مي‌شود. با يهوديان كه دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان بودند پيمان مدينه را به منظور تعالي بشريت و زيست مسالمت آميز اديان الهي مي بندد. همچنان‌كه گفته شد زبان از وصف محمد( ص) لال است . اما گستاخانه و با بي حيايي در گوشه اي از عالم خاكي در معرض توهين و بي احترامي قرار مي گيرد، در گوشه‌اي از عالم كاريكاتورش كشيده مي شود و در گوشه اي ديگر فيلمي ابتدايي و بدون اصول را با سوء استفاده از نام هنر در تخريب چهره ايشان نمايش مي دهند. از سوي ديگر كتابش كه منادي انسانيت و اعتلاي بشريت بود توسط كشيشي با چهره شيطاني به‌نام تري جونز سوزانده مي‌شود. در پايگاه نظاميان آمريكايي در بگرام به قرآن بي‌حرمتي مي شود و ابرهه هاي هزاره سوم ميلادي تهديد به حمله به مكه مكرمه و مدينه منوره مي نمايند و شايد در آينده شديدترين و قبيح ترين اعمال ضد بشري عليه اين پيامبر و معجزاتش تكرار شود و با نام آزادي بيان اين اقدامات ضد انساني توجيه شود. پيام هاي اين حوادث چيست؟ و آموزه هاي اين حوادث چه درسي دارد و چه كنيم ؟

گمراهان و دشمنان اين پيامبر در طول قرن ها چرچيل وار به غارت پيروان اديانش پرداختند چرا كه توانايي رودررويي مستقيم را نداشتند و ناچار براي سلطه بر پيروان و دوستدارانش به ايجاد تفرقه و شكاف مي پرداختند چون مي دانستند كه اگر مي خواهي بر مسلمانان مسلط شوي بايد بين آنان تفرقه بيندازي. اين سناريو براي قرن ها طول كشيد. اما اكنون روياي امپراتوري جهاني از سوي همين دشمنان نيازي به تفرقه و شكاف ندارد و با جرات و گستاخي دست به هر اقدام شنيعي مي زنند. اين روياي امپراتوري جهاني شدن با ايدئولوژي ليبراليسم هر گونه بي اعتنايي و توهيني را توجيه مي كند. در كنار اين آموزه ايدئولوژي‌اي قرار دارد كه به فطرت و كمال انساني تكيه دارد. قلب اين ايدئولوژي در منطقه اي است كه قلب فرهنگي جهان و تكثراديان در آن وجود دارد. در كشاكش اين بي اعتنايي ها و توهين ها جبهه اي ديگر با فطرت انساني قرار دارد كه حول شخصيت بي نظير حضرت محمد( ص) متحد مي شوند. شيعه ، سني، سلفي، علوي ، اخواني و حتي قبطي هاي مسيحي با نام محمد( ص) متحد مي‌شوند و در برابر دشمنان و هتاكان مي ايستند. تحصن هاي اعتراض‌آميز پيروان و دوستداران آن حضرت گوياي اين واقعيت بود كه‌شخصيت حضرت رسول( ص) به مانند كتاب مقدس قرآن جاودانه است. اين تحصن ها نشان داد كه شخصيت محمد ( ص) معجزه قرن هاست .
ابرهه هاي هزاره سوم در عين غرور و تكبر با روياي امپراتورگونه قصد تسلط بر جهان را دارند. آنها با شكست و ناكامي در جنگ هاي نظامي و كشتار بي گناهان در يك جبهه و در جبهه اي ديگر و تحت عنوان ليبراليسم فرهنگي و تسلط هژموني خود در پي تحقير ملت ها و تثبيت موقعيت خود هستند. در گوشه اي ديگر مسلماناني كه با اراده اي پولادين در شديدترين رنج‌ها از هرچيزي مي گذرند و توهين به پيامبرش را محكوم مي كنند. نظاهرات ميليوني مسلمانان در جهان در فرداي پس از توهين به حضرت محمد ( ص) موج عظيمي از بيداري اسلامي بود كه پيروان و دوستداران آن حضرت را حول شخصيت بي نظير محمد(ص) متحد نمود. شخصيتي كه حتي پس از قرن ها سمبل وحدت انسان و انسانيت باقي خواهد ماند.

تفاوت آزادي بيان و هتك حرمت از ديدگاه قرآن

آزادي يكي از حقوق طبيعي انسان هاست. به اين معنا كه آزادي از اموري است كه نياز به وضع قانون از سوي كسي ندارد تا براي انسان ها اثبات شود. اين بدان معنا خواهد بود كه نفي و اثبات آزادي بيرون از دايره اختيارات كسي است. پس همانطوري كه نمي توان آن را جعل و اثبات كرد نمي توان آن را سلب نمود. پس هر انساني به حكم قانون تكوين و طبيعت آزاد آفريده شده و نيازي ندارد تا كسي براي او حقي به نام حق آزادي را اثبات كند. اما اين بدان معنا نيست كه انسان از اين حق طبيعي سوءاستفاده كند و حقوق طبيعي ديگران از جمله احترام و حرمت ديگران را سلب كند؛ زيرا حقوق طبيعي همانند هر حقوق ديگر در دايره اي معنا مي يابد و خروج از آن دايره به معناي خروج از قوانين طبيعي و ظلم است.
حق آزادي، حق طبيعي انسان
حقوق ، جمع «حق» به معناي درست، درستي، سزاوار است. (نثر طوبي، شعراني، ص 181) اصل حق به معناي ثبوت همراه با مطابقت با واقع است. (التحقيق، مصطفوي، ج 2، ص 262، «حق») در فرهنگ اصطلاحات هنگامي كه به موضوع حقوق پرداخته مي شود، از دو نوع حق به عنوان حقوق طبيعي و حقوق وضعي سخن به ميان مي آيد.
خاستگاه حقوق طبيعي را بايد در عقل جست وجو كرد؛ زيرا عقل دو دستگاه احكام نظري و عملي دارد. احكام عقل نظري ناظر به حوزه هست ها است. عقل نظري با نگاهي به حقيقت هستي احكامي كلي دارد كه از جمله آنها ام القضايا يعني بطلان و استحاله اجتماع و ارتفاع نقيضين و كل بزرگ تر از جزء و مانند آن است. البته عقل در حوزه عمل نيز احكامي صادر مي كند كه به حوزه ارزش ها مرتبط است و بايدها و نبايدها را مشخص مي كند. اين بايدها و نبايدها ارتباط تنگاتنگي با عنوان حسن و قبح عقلي دارد. از جمله مهم ترين و پايه اي ترين احكام عقل نظري مي توان به حسن عدل و قبح ظلم اشاره كرد.
حقوق طبيعي به آن دسته از حقوق اطلاق مي شود كه عقل عملي بر آن حكم كرده است. از اين رو استاد شهيد مطهري درباره حقوق طبيعي و خاستگاه آن مي نويسد: توجه به حقوق بشر و به اصل عدالت به عنوان امور ذاتي و تكويني و خارج از قوانين قراردادي اولين بار به وسيله مسلمين عنوان شد، پايه حقوق طبيعي و عقلي را آنها بنا نهادند.» (نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري، مرتضي، ص122، انتشارات مدرسين.) اسلام حقوق طبيعي را و تاييد كرده است. بسياري از آموزه هاي دستوري اسلام بويژه در حوزه غيرعبادي، ناظر به احكام عقل عملي است كه از آن به عنوان قوانين امضايي در مقابل قوانين تاسيسي ياد مي شود. از اين رو در اصول فقه اسلامي آمده است: كل ما حكم به العقل حكم به الشرع و بالعكس؛ يعني هر آنچه عقل بدان حكم كرده شريعت اسلام نيز بدان حكم كرده است و همچنين برعكس.
فقه و حقوق اسلامي، همواره ناظر به عقل، احكام را صادر كرده است؛ چرا كه اين احكام همواره ناظر به مصالح و مفاسدي است كه در حكم يا متعلق حكم وجود داشته است. از نظر آموزه هاي اسلامي، اصول دين با عقل اثبات مي شود و در فروع يعني قوانين و اصول اخلاقي نيز عقل است كه اصل حاكم است؛ چرا كه دين و اخلاق از لوازم عقل است و هر جا كه عقل حضور يافت دين و اخلاق نيز حضور دارند. (اصول كافي، ج1، كتاب عقل و جهل)
حقوق طبيعي هر چند عقلي است ولي از يك نظر شرعي هم هست؛ چرا كه شارع آن را امضا و تاييد كرده است؛ ولي بايد پذيرفت كه طبيعت انسان و عقل انساني تنها خاستگاه حقوق طبيعي انسان است و چنان كه شهيد مطهري فرموده است: «يگانه مرجع صلاحيتدار براي شناسائي حقوق واقعي انسان، كتاب پرارزش آفرينش است.» (حقوق زن در اسلام، ص 141) «اين حق را قانون خلقت و آفرينش كه مقدم بر قانون شرع است، قرار داده است.» (بيست گفتار، ص 47) «از نظر قرآن كريم قبل از آنكه بشر بتواند فعاليتي بكند و دست به كاري بشود و قبل از آنكه دستورهاي دين به وسيله پيغمبر به مردم اعلام بشود، يك نوع علاقه و ارتباط بين انسان و مواهب خلقت هست و اين مواهب مال انسان و حق انسان است مثل اينكه مي فرمايد: خلق لكم ما في الارض جميعا.» (همان، ص46)
بنا بر نظر استاد مطهري هر استعدادي نشانگر حقي است و استعدادهاي همگاني بشر، آبستن حقي همگاني است و شرط آن اين است كه جهت مثبت تكاملي داشته باشد «از نظر ما حقوق طبيعي و فطري از آنجا پيدا شده كه دستگاه خلقت با روشن بيني و توجه به هدف، موجودات را به سوي كمالاتي كه استعداد را در وجود آنها نهفته است سوق مي دهد. هر استعداد طبيعي مبناي يك «حق طبيعي» است و يك «سند طبيعي» براي آن به شمار مي آيد.» (حقوق زن در اسلام، ص142) نمونه هايي از اين حقوق، درس خواندن و دانا شدن، رأي دادن، فكر كردن و اراده آزاد داشتن، حق والدين در حضانت طفل، حق سكونت در وطن، حق تساوي در كسب و كار و مالكيت (نساء، آيه 32)، برابري در تمامي حقوق طبيعي (حجرات، آيه 13)، عدالت (نساء، آيه 58)، حق حيات و زندگي (مائده، آيه 32) و مانند آن است، شاهد ايشان بر اين مطلب اين است كه چنين حقوقي را ما براي حيوانات قائل نيستيم، چون چنين استعدادي در آنها وجود ندارد. هنگامي كه حقي همگاني و طبيعي مورد قبول قرار گرفت، لوازم آن نيز بايد مورد پذيرش قرار گيرد. براي حقوق طبيعي لوازمي را برشمرده اند از جمله:
1. حقوق طبيعي و عام از قرار و مدار يا رابطه خاصي ميان افراد نشأت نمي گيرد، برخلاف حقوق خصوصي كه براساس توافق و قرارداد اجتماعي نشأت مي گيرد.
2. اين حقوق مختص عده خاصي نيست، بلكه همه افراد صاحب اختيار از آن برخوردارند و هيچ فردي امتياز ويژه در اين باب ندارد و هيچ طبقه ويژه نيز امتيازي بيشتر از آن ندارد.
3. تكليف ياالزامي كه نسبت به عدم مداخله در آزادي ديگران با حقوق عام همبسته است به عهده عده بخصوصي نيست، بلكه بر ذمه همگان است. (فلسفه سياسي، كوئينتن، آنتوني، ترجمه مرتضي اسعدي، ص 128، انتشارات الهدي، 1371؛ نظام حقوق زن در اسلام، ص 143؛ بيست گفتار، ص50)
4- اين حقوق تا زماني كه با حق بالاتري تعارض پيدا نكند، غيرقابل سلب است.
اما غير از حقوق طبيعي حقوق ديگري هست كه وضعي است. اين حقوق وضعي به دو دسته حقوق وضعي از سوي خداوند كه همان شريعت است و حقوق وضعي از سوي انسان ها به عنوان حقوق عقلايي تقسيم مي شود.
در اصطلاحات وقتي از حقوق سخن به ميان مي آيد بيشتر ناظر به حقوق وضعي است. بر همين اساس، در تعريف حقوق اصطلاحي گفته شده كه آن، قدرتي است كه از طرف قانون به شخصي داده شده است؛ (ترمينولوژي حقوق، جعفري لنگرودي، ص216) يا اين كه گفته مي شود كه حقوق، قدرت يا امتيازي است كه كسي يا جمعي سزاوار برخورداري از آن است، بويژه قدرت يا امتياز كه به موجب قانون يا عرف مقرر شده باشد. اساسا افراد جامعه بر اثر روابط و مناسبات خود يك رشته اختيارات و امتيازات به دست مي آورند كه مجموعه آن را حقوق مي نامند و مشتمل بر اختيارات مدني، اجتماعي، سياسي و همه مزايا و سلطه هايي است كه از قانون ناشي مي شود(فرهنگ علوم سياسي، مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران، ص 372-373)
اما بايد توجه داشت كه حقوقي چون برده و بنده نبودن، آزادي انديشه، آزادي بيان، آزادي حق مسكن (عنكبوت، آيه 26؛ بقره، آيات 84 و 85 و 217 و 246) و مانند آن، از حقوق طبيعي است؛ هر چند كه شريعت و يا حقوق وضعي از سوي عرف و عقلاء و قانونگذاران، آن را تاييد و امضا كرده است؛ چرا كه انسان ها در جميع شئون حياتي خود بايد آزاد باشند؛ يعني مانعي و سدي براي پيشروي و رشد و تكامل آنها وجود نداشته باشد. پس نبايد سدي در برابر پرورش هيچ يك از استعدادهاي آنها وجود داشته باشد. بي گمان مهم ترين بلكه مقدس ترين استعداد بشر، انديشيدن و خردورزي است كه لازم است در شرايط مناسب و مساعد، پرورش و رشد يابد. «قهرا چون اين پرورش نيازمند به آزادي يعني نبودن سد و مانع در جلوي تفكر است، بنابراين انسان نيازمند به آزادي در تفكر است.» (پيرامون جمهوري اسلامي، شهيد مطهري، ص 91-92، صدرا)
«اگر به مردم در مسائلي كه بايد در آنها فكر كنند از ترس اينكه مبادا اشتباه بكنند به هر طريقي آزادي فكري ندهيم يا روحشان را بترسانيم كه در فلان موضوع ديني و مذهبي، مبادا فكر بكني كه اگر فكر بكني و يك وسوسه كوچك به ذهن تو بيايد به سر در آتش فرو مي روي، اين مردم هرگز فكرشان در مسائل ديني رشد نمي كند و پيش نمي رود. ديني كه از مردم در اصول خود تحقيق مي خواهد خواه ناخواه براي مردم آزادي فكري قائل است.» (پيرامون جمهوري اسلامي، شهيدمطهري، 123) «اميرالمومنين با خوارج در منتهي درجه آزادي و دموكراسي رفتار كرد... آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبرو مي شدند و صحبت مي كردند.» (جاذبه و دافعه علي، شهيد مطهري، مرتضي، ص 142-143)
مطهري در باب آزادي، بين آزادي در تفكر و آزادي در عقيده تفاوت قائل است و معتقد است اسلام آزادي هر عقيده ولو بر ضرر انسانيت همچون نژادپرستي و بت پرستي را نمي پذيرد و تلاش خود را بر رفع موانع متمركز مي كند ولو اينكه عقيده اي را تحميل نمي كند. چون عقيده اصولا قابل تحميل واجبار و اكراه نيست، ولي آزادي تفكر را تبليغ و ترويج مي كند. ملاك آزادي در نظر ايشان آزادي رشد و شكوفايي ارزشهاي انساني و آزادگي نه آزادي اجراي اميال و تمايلات. «از ديدگاه اسلام، آزادي و دموكراسي بر اساس آن چيزي است كه تكامل انساني انسان ايجاب مي كند، يعني آزادي، حق انسان بما هو انسان است. حق ناشي از استعدادهاي انساني انسان است نه حق ناشي از ميل افراد و تمايلات آنها» (پيرامون انقلاب اسلامي، ص 82) و حكمران «عهده دار حفظ و نگهباني جان و مال و حقوق و آزاديهاي[انساني] آنها است.» (سيري در نهج البلاغه، ص 90)
در آيات قرآني از آزادي انديشه و آزادي بيان به عنوان احكام عقل نظري دفاع شده و خداوند اين احكام را امضا و تاييد كرده است. از جمله در آيات 170 بقره، 67 انبياء و 20 و 21 لقمان، آزادانديشي را امري ارزشمند دانسته و در همين آيات كساني كه آزادانديشي را كنار گذاشته و خود را محصور در افكار و عقايد خرافي پيشينيان بي تحقيق مي كنند، سرزنش و نكوهش مي كند. قرآن يكي از وظايف پيامبران را رهاسازي مردم از ديواره ضخيم خرافات و افكار و عقايد نادرست و باطل دانسته و فرموده كه پيامبران براي رهاسازي مردم از اين افكار مأموريت يافته اند تا زمينه آزادانديشي در جامعه بشري فراهم آيد. (اعراف، 157) بر همين اساس از وظايف دولت اسلامي و رهبران اسلامي را برقراري نظامي عادلانه (حديد، 25) در جهت رهايي مردم از استبداد فكري و انديشه اي و مانند آن دانسته است. (آل عمران، 159؛ شوري، 38)
حدود حقوق انسان ها
حقوق انسان ها و دفاع از آن لازم و امري بايسته است (آل عمران، 75) و حتي براي دفاع از حقوق توده هاي مردم بي توجه به دين و مذهب و رنگ و نژاد مي بايست اقدام كرد و از نظر شريعت اسلام اين دفاع لازم و واجب است. (نساء، 75) اگر اسلام از آزادي هاي طبيعي مانند آزادي انتخاب دين (بقره، 256) يا آزادي بيان (آل عمران، 20 و آيات ديگر) و يا حق مسكن و مانند آن دفاع كرده است؛ به معناي آن نيست كه حدودي براي آن تعيين نكرده باشد؛ چرا كه اصل حاكم بر همه اينها همان حكم عقل نظري به عنوان عدالت است؛ چرا كه رعايت عدالت مقتضي آن است كه هيچگاه حقوق ديگري به سبب اعمال حقي تضييع نشود. پس حدود آزادي ها را مي بايست در همان حق عدالت دانست كه اصل حاكم است و بر همه اصول و حقوق ديگر حكومت دارد و هرگاه اجراي حقي با اصل عدالت در مقام عمل در تزاحم باشد، مي بايست اجراي حق را در همان محدوده دانست.
اگر اسلام به حكم حق طبيعي آزادي بيان به مخالفان و دشمنان اسلام اجازه مي دهد تا سخن بگويند و افكار و عقايد خويش را ابراز كنند (آل عمران، 20 و 61 و 64 تا 66) و حتي مجاز هستند تا در كمال آزادي به بيان عقايد پرداخته و مناظراتي هم داشته باشند (همان) ولي همين عقل و شريعت اسلام، آزادي را محدود به حدودي چون عدم تجاوز به حقوق ديگران و خروج از دايره عدالت كرده است؛ چرا كه هرگونه ظلم و بي عدالتي حتي در چارچوب حقوق طبيعي و عقلاني جايز و روا نيست. بر همين اساس، اسلام با شناسايي مصاديق تجاوز از عدالت و تحقق ظلم و بي عدالتي و مواردي كه اجراي حقوق طبيعي با اصل اساسي و حاكم عدالت در تزاحم است، خط قرمزهايي براي آزادي بيان معين كرده است. از جمله اين مصاديق و خط قرمزها كه از نظر قرآن به عنوان ظلم و بي عدالتي تلقي شده است مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1-دروغ و سخنان بي پايه و اساس: حق آزادي بيان در صورتي كه موجب شود تا شخص به دور از صداقت و منطق بر پايه دروغ و بي منطقي سخن بگويد، مجاز نيست. پس حدود آزادي بيان در چارچوب صداقت و منطق است و خروج از آن موجب مي شود تا حق آزادي بيان از شخص سلب شود و مي بايست پاسخگوي رفتاري باشد كه بيرون از دايره عقل و حكم آن انجام گرفته است. (حج، آيه 30)
2-واژگان زشت: زشتي در هر شكل و شمايلي بد است. عقل انساني همانگونه كه اعمال زشت و بد را تقبيح مي كند و آن را در چارچوب نبايدها و نابهنجارهاي اخلاقي قرار مي دهد، همچنين در گفتار، هر واژه زشت و بدي را تقبيح كرده و اجازه نمي دهد با سوءاستفاده از آزادي بيان، سخنان زشت بر زبان جاري كند و يا سخنان دو پهلو كه در ادبيات و فرهنگ مخاطب زشت است به كار گيرد. به سخن ديگر، گاه در فرهنگ و ادبياتي يك واژه زشت است و گاه ديگر در فرهنگ و ادبيات مخاطب به كارگيري آن واژه زشت است. ادب اخلاقي عقلاني اقتضاء مي كند كه حتي از واژه زشت در ادبيات مخاطب نيز خودداري شود. به اين معنا كه اگر در ادبيات فارسي زشت نيست ولي به كار گيري آن در زبان عربي يا انگليسي زشت است و مخاطب شما فردي عرب يا انگليسي است نبايد آن واژه زشت را به كار برد. (بقره، 104) خداوند در 83 بقره از مردم مي خواهد كه همواره در گفتار خويش مراعات ادب را داشته باشند و بهترين و زيباترين و نيكوترين كلمات و جملات را براي بيان مقاصد خود به كار گيرند.
3-اخبار امنيتي: آزادي بيان در جايي كه موجب اختلال در امنيت جامعه مي شود يا اخبار امنيتي را در اختيار بيگانگان و دشمنان قرار مي دهد، محدود مي شود. پس هرگونه بيان اخبار امنيتي جايز نيست و آزادي بيان، محدود به پخش نكردن اخبار امنيتي است. (نساء، 83)
4-سخنان بيهوده و گمراه كننده: بيان و پخش سخنان بيهوده و گمراه كننده كه فرد يا جامعه را گمراه مي كند، جايز نيست. (مومنون، آيه 3؛ لقمان، 6)
5-اظهارنظرهاي غيرعالمانه و افتراآميز: هرگونه اظهارهاي غيركارشناسانه و افتراآميز در مسايل اجتماعي و ديني و مانند آن جايز نيست و نمي توان به بهانه حق آزادي بيان، سخنان غيركارشناسانه و افتراآميزي را بيان كرد و مردم را از حق و حقيقت دور ساخته و گمراه نمود.(نحل، 116)
6-تهمت و اتهام زني: هرگونه تهمت و اتهام زني در هر مساله اي نسبت به شخص يا اشخاص جايز و روا نيست. (نساء، آيه 94)
7- شايعه پراكني و پخش مطالب مشكوك: آزادي بيان موجب نمي شود تا شخص مطالب مشكوك را بيان و پخش كند چه رسد كه شايعه پراكني كند و اموري را كه بطلان آن را مي داند به عنوان حق آزادي بيان پخش و در جامعه بيان كند.(اسراء، آيه 36؛ نور، آيه 15؛ احزاب، 60)
8. هتك حرمت و آبرو: آزادي بيان در چارچوب حفظ حيثيت و مراعات آبروي ديگران جايز است؛ پس هرگونه هتك حرمت و آبروريزي با بيان مطالب و يا سخناني جايز نيست.(نور، آيات 11 تا 19؛ حجرات، 11و 12)
9. بدزباني و افشاي عيوب ديگران: بدزباني و افشاي عيوب ديگران، تجاوز از حدود آزادي بيان دانسته شده و سبب ناخشنودي خداست.(نساء، 148)
.10 اهانت به مقدسات اقوام و ملت ها: از ديگر محدودهايي كه براي آزادي بيان گفته شده، پرهيز از اهانت به مقدسات اقوام و ملت هاست.(انعام، 108)
.11 اظهارنظر عيب جويانه و تمسخرآميز: پرهيز از اظهارنظر عيب جويانه و تمسخرآميز از ديگر خطوط قرمز آزادي بيان است. (حجرات، 11؛ همزه،1)
.12 القاب زشت: نسبت دادن القاب زشت به يكديگر، از ديگر محدوديت هاي آزادي بيان است كه در قرآن به عنوان مصداقي از مصاديق ظلم به آن اشاره شده است. (حجرات، 11)
.13 تحريف و كتمان حقايق: هرگونه تحريف سخنان و يا وقايع در هر شكل و صورتي خلاف آزادي بيان است و نمي توان به بهانه آزادي، حقايق را كتمان يا تحريف كرد. (بقره، 41 و 42)
.14 مراعات ادب: حق آزادي بيان به معناي بي ادبي نيست. بنابراين لازم است تا در مخاطب قرار دادن افراد، رعايت ادب شود و از بي ادبي پرهيز كرد. (حجرات، 2 و 3 و 4)
.15 باطل گويي: هرگونه باطل گويي نوعي سوءاستفاده از حق آزادي بيان است. از اين رو باطل گويي و حق پوشي به عنوان يكي از خطوط قرمز معرفي شده است. (نساء، 171)
پس اصل حاكم در حقوق طبيعي، اصل عدالت است و هرگونه خروج از دايره عدالت به عنوان ظلم، امري زشت و ضدارزشي دانسته شده و اگر در اجراي حق طبيعي، ظلمي صورت گيرد مي بايست از اجراي حق طبيعي جلوگيري شود. به اين معنا كه حدود حقوق طبيعي محدود به عدالت است و هرگونه تجاوز و ظلمي موجب بي ارزشي و بي اعتباري حق طبيعي است. بر همين اساس آيات قرآني در بيان خطوط قرمز آزادي بيان، بر لزوم رعايت عدل و انصاف در سخن تاكيد كرده و هرگونه خروج از آن را بي عدالتي دانسته است. (انعام، 152)
بنابراين، در يك كلام مي توان گفت كه حقوق طبيعي كه عقل انساني آن را اثبات كرده است داراي محدوديت در اجراست. پس هرگاه اجراي يك حق قانوني و حق طبيعي با اصل عدالت در تزاحم قرار گرفت، حق طبيعي ديگر جايي براي اجرا نخواهد داشت؛ زيرا حق طبيعي در دايره عدالت است كه معنا و مفهوم پيدا مي كند و هرگاه اجراي آن با اصل عدالت تزاحم پيدا كرد، اصولا چيزي به نام حق طبيعي باقي نمي ماند؛ زيرا اين حق در چارچوب عدالت معنا و مفهوم يافته است و تضاد و تزاحم با اصل عدالت به معناي فقدان حقوق طبيعي ديگر است.

شيطنت هاي استكبار جهاني در كشورهاي اسلامي
خواب هاي آشفته اي كه هيچ گاه تعبير نمي شود

برنارد لوئيس 90 ساله مورخ برجسته خاورميانه كه ايده ها و باورهاي ايدئولوژيك دولت بوش عليه خاورميانه به بهانه جنگ با تروريسم بود، را تاثيرگذارترين تاريخ داني مي دانند كه بعد از جنگ جهاني دوم در مورد دنياي اسلام و خاورميانه كار كرده است. كسي كه به طرح تفرقه بيانداز و حكومت كن جامه عمل پوشاند و به عنوان طراح تجزيه كشورهاي خاورميانه درصدد است از طريق جدا سازي و تجزيه اين منطقه جدايي را كه در يمن، سوريه ، پاكستان ، ليبي ، عراق و تركيه به دنبال آن است اجرا كند تا صهيونيست ها و متحدان آمريكايي اش را به نيات شوم شان برساند. با وجود چنين خطراتي چقدر از مردم دنيا و يا بهتر بگوييم افكار عمومي جهان از وجود چنين فردي با اين نيات و ايده ها اطلاع دارند و به خطرات اقداماتش آگاهند؟ به راستي آيا افكار عمومي دنيا حقيقت ماجرا را مي دانند؟ چقدر از اين افراد به نقشه هاي رژيم صهيونيستي براي خاورميانه پي برده اند؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت اگرچه آغاز جريان بيداري اسلامي از صدور انقلاب اسلامي ايران نشات گرفت اما ادامه آن متاثر از بيداري افكار عمومي در خاورميانه و تغيير ادبيات سياسي ايران در قبال تهديدات رژيم صهيونيستي بود.
اما راز ديگري هم وجود دارد.
سياست هاي منفعت طلبانه غرب
چندي پيش امانوئل والرشتاين پژوهشگر ارشد دانشگاه آمريكايي نيل در گزارشي انگيزه هاي كشورهاي مختلف در تعامل با بحران سوريه را بررسي كرد. او به اين نتيجه رسيد كه مباني ارزشي هيچ جايگاهي در سياست گذاري غرب ندارد مگر اين كه آن تمايلات با منافع شان سازگار باشد. جرج كنينگ وزير خارجه بريتانياي بزرگ طي يادداشتي به دوك ولينگتون نخست وزير وقت اين كشور، نظر خود را درباره اصل اساسي سياست خارجي بريتانيا اظهار داشت و گفت: نبايد هيچ ارزشي براي تمايلات دولت ها يا منافع ملت هاي ديگر قائل شويم مگر اينكه آن تمايلات يا منافع، سازگار با منافع بريتانيا باشد.
والرشتاين در پژوهش خود دريافت : بخش زيادي از توجهات ژئوپولتيك معطوف به سوريه است و دولت سوريه هر گونه دخالت خارجي در كشمكش هاي داخلي اين كشور را رد مي كند. ايالات متحده - ابرقدرت سابق جهان - بشار اسد را به كناره گيري از مقام خود فراخواند و خواستار برقراري حكومتي شد كه از نظر آمريكا، نماينده واقعي تر مردم سوريه باشد. همچنين ايالات متحده از دولت سوريه درخواست كرد كه عمليات نظامي عليه اپوزيسيون را متوقف كند، از سوي ديگر آمريكا تلاش كرد شوراي امنيت را با خود همراه سازد و مجازات هاي يك جانبه اي نيز عليه سوريه وضع كرد. آمريكا مدعي شد كه كمك هاي انساني براي سوري هاي داخل و خارج سوريه، فراهم كرده و به تناوب در مورد پيشبرد امور، با ساير قدرت ها رايزني مي كند.
جنگي ميان گفتمان حق و باطل
«بيداري اسلامي ريشه در پيروزي انقلاب اسلامي دارد و آن جنگ بين گفتمان حق و باطل است و اين فضا با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و نابودي كمونيست بيشتر شده است.» استكبار آرزو داشت با جنگ تحميلي بتواند ابعاد انقلاب اسلامي را مهار كند و از گسترش آن جلوگيري كند. اصلي ترين و مهم ترين رويكردي كه انقلاب اسلامي در منطقه ايجاد كرد حس خودباوري در ملت ها بود كه ثمره آن را در بيداري اسلامي شاهديم.
اما ريشه تحولات در سوريه و در اثناي انقلاب هاي منطقه چيست؟
 اصلي ترين مساله موضوع مصر به عنوان كشور تاثيرگذار در جهان عرب است كه همواره در يك رقابت سنتي با عربستان سعودي بود و بعد از عبدالناصر كمي به حاشيه رفت حال بايد عربستان جايگزين او شود تا امنيت خليج فارس را تضمين كند. عربستان هم سعي كرد با ترويج بهائيت و دلارهاي ناشي از فروش نفت و ظرفيت هاي ديگرش مثل استفاده از ظرفيت هاي خانه خدا و حج مركزيت جهان اسلام را مدعي شود تا سرمايه گذاري براي ايجاد پايگاه هاي نظامي غرب در منطقه را تسهيل كند .

هتك حرمت پيامبر اسلام(ص) و سياست جهاني

بسياري از هتك حرمتها به مقدسات مسلمين با واكنشهاي بسيار شديدي همراه بوده و به سرعت وارد حوزه هاي سياسي و اجتماعي شده است . همچنان كه بعد از انتشار كتاب آيات شيطاني و حكم محارب بودن نويسنده مرتد آن توسط امام خميني (ره) بسياري از واكنشهاي سياسي بروز پيدا كرد . صهيونيست ها كه خواستار تخريب روابط ميان ايران و ساير كشورها به ويژه كشورهاي غربي بودند بهترين راه را بحراني كردن روابط مي دانستند . آنها پيش بيني مي كردند كه اهانت به مقدسات موجب عكس العمل ايران مي شود و اين عكس العمل روابط ايران با كشوري كه در آن توهين صورت گرفته است را برهم مي زند . در اين شرايط از يك طرف اقدامات حقوقي و ديپلماتيك و حتي قطع روابط با برخي از كشورها ديگر نمي توانست پاسخي كافي به اين اهانتها باشد و از طرف ديگر اعتراضات شديد عليه اهانت ها باعث شهرت اهانت كنندگان مي شد و روز به روز هم اين اهانت ها گستاخانه تر مي شد . اهانتها به گره اي تبديل شده بود كه راه حلي براي آن مشاهده نمي شد . اما سرانجام امام خميني (ره) با صدور حكم اعدام سلمان رشدي و ناشرين كتاب آيات شيطاني گره را گشودند و جهان اسلام و به ويژه جمهوري اسلامي ايران را از بن بستي سياسي نجات دادند . در مورد كاريكاتورهايي كه با موضوع پيامبر اسلام (ص) در نشريات اروپايي به چاپ رسيد نيز وضع چنين بود سياستهايي پشت پرده وجود دارد كه مهم ترين آنها تأثير بسزاي انقلاب اسلامي به روي ساير كشورها است زماني كه مردم جهان به ايران نگاه مي كنند كه 8 سال جنگ تحميلي و تحريم اقتصادي را پشت سر گذاشتند و دوران بازسازي را با اتحاد و يكپارچگي به اتمام رساندند و زير بار ذلت هيچ ابرقدرتي خصوصا آمريكا نرفتند و حتي به فن آوري هاي روز جهاني دست يافتند و به سوي خودكفايي پيش مي روند از اين جامعه اسلامي الگوگيري كرده و كم كم جلوي ابرقدرتها مي ايستند لذا از روي ناتواني دست به چنين اقداماتي مي زنند .

چاپ كاريكاتورهاي كاريكاتوريست دانماركي ، به آتش كشيدن كتاب آسماني قرآن توسط كشيش آمريكايي، ممنوعيت ساخت مناره براي مساجد در سوئيس، حجاب در فرانسه و اينك ساخت و پخش فيلمي اهانت آميز به ساحت مقدس پيامبر اعظم(ص) توسط كارگرداني صهيونيستي و چاپ كاريكاتور موهن در يك مجله فرانسوي نشان مي دهد كه سياست جهاني در جهت استحكام صهيونيست و اسرائيل در جهان است و براي رسيدن به اين هدف دست به حربه هاي مختلفي مي زنند كه از جمله آنها مي توان به ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و مسيحيان اشاره كرد . از ديگر اين حربه ها تحت فشار قرار دادن مردم و دولت ايران و پشيمان نشان دادن مردم از انقلاب اسلامي در راه امام خميني (ره) ، جلوگيري از موج اسلام گرايي در غرب ، تروريسم جلوه دادن مسلمانان و در يك جمله ضربه زدن به اسلام ناب محمدي (ص) است
تأثير هتك حرمت به پيامبر (ص) در اذهان عمومي »
دنياي غرب براي استحكام بخشيدن به جايگاه صهيونيست در جهان نياز به تخريب چهره واقعي اسلام دارد لذا از هر وسيله اي براي تخريب استفاده مي كند اما در ميان آنچه مهم است اينكه اين اهانت ها و تخريبها هيچ گونه اثر سوئي در اذهان عمومي نداشته است بلكه مردم را به سوي اسلام بيشتر تشويق و ترغيب نموده است . چنان كه  در سال گذشته قرآن كريم پرفروش ترين كتاب سال فرانسه بوده است .
به هرحال پروژه هتك حرمت ها با هر نيت پليدي كه اجرا شده باشد به فرجام خود نرسيد . طي چند هفته اخير اين پروژه باعث چشمگيرترين نمايش وحدت مسلمانان در سراسر جهان بود . حتي مسلمانان كشورهايي با حكومتهاي سكولار و لائيك نيز نشان دادند كه اين وحدت عميق در پاسداشت حرمت مقدسات از عمق جان برمي خيزد . اين وحدت نه فقط وحدتي اسلامي كه وحدتي توحيدي بود . « ميلي گوروس » كليك كاراهان رئيس انجمن ميلي گورس طي پيامي به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم (ص) در سالي كه كاريكاتوردر دانمارك منتشر شد گفت : وقتي كاريكاتورهاي اهانت آميز به حضرت رسول (ص) منتشر شد تأثيري برروي اعتقادات مسلمانان نداشت زيرا آنان از پيامبر درك و شناخت واقعي دارند . . اينكه اهانت به پيامبر اكرم (ص) در اذهان عمومي هيچ تأثيري نداشته و نخواهد داشت وعده اي است الهي . خداوند تبارك و تعالي همان طور كه وعده صيانت از قرآن كريم را مي دهد و مي فرمايد :« انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون » به پيامبرش وعده مي دهد كه ما تو را در مقابل مسخره كنندگان كفايت خواهيم كرد . قرآن كريم خطاب به رسول اكرم (ص) مي فرمايد : « انا كفيناك المستهزئين » و به راستي آيا عدم تاثيرگذاري بر اذهان عمومي مردم جهان كفايت الهي نيست؟ ! .
راهكارهاي مبارزه با هتك حرمت »
هر زماني كه هتك حرمتي به اسلام و پيامبر اسلام « ص» صورت گرفته است موجي از واكنشها را نيز به همراه داشته است . در صدر اسلام مهم ترين واكنش نزول آيه بوده است چنان كه در شان نزول سوره كوثر و سوره همزه و سوره حجرات مطالبي را بيان كرديم . در زمان كنوني نيز هرگونه بي احترامي به پيامبر اكرم ( ص) بي پاسخ نمي ماند .
در مورد كتاب سلمان رشدي مهم ترين واكنش فتواي تاريخي حضرت امام خميني (ره ) بود كه او را محارب خوانده و حكم به قتل او صادر كردند . در آن زمان با توجه به موقعيت حساس ايران در امور بين الملل كه هرگونه حركتي بر ضد ايران تمام مي شد حكم تاريخي امام راحل (ره) گره گشاي اين معماي سياسي شد . در پي صدور اين حكم تعدادي از جوانان مسلمان كشورهاي ديگر از جمله لبنان براي اجراي اين حكم ولي فقيه جهان اسلام رفتند و در اين راه به شهادت نيز رسيدند . پس كتاب همان طور كه قبلا گذشت فيلم ها و نمايش هاي متعددي به اجرا درآمده است كه به لحاظ اعلام كمتر و اينكه كمتر جنبه عمومي داشته اند واكنشهاي تاثيرگذاري را به دنبال نداشته اند . اما كاريكاتورهايي كه سال 1385 به چاپ رسيدند به لحاظ وسعت انتشار واكنشهايي گوناگوني را در پي داشت كه ما در اين مجال كوتاه اين واكنشها را تحت عنوان راهكارهاي مبارزه بررسي مي كنيم . بايد خاطر نشان كنيم اين واكنشها از آن جهت مهم هستند كه باعث عذرخواهي روزنامه هاي اروپايي شدند و البته لازم به ذكر است كه مسلمانان بايد در مقابل اين اقدامات و اين اهانتها واكنش هاي هوشمندانه اي داشته باشند تا صهيونيست ها در رسيدن به اهداف خود ناكام بمانند .
1-اتحاد جهان اسلام
پيامبر اكرم (ص) رحمه للعالمين است يعني پيامبر، رحمت براي همه جهانيان است لذا همه مردم موظفند كه در پاسداري از حريم مقدس حضرتش كوشا باشند و در اين ميان وظيفه مسلمانان دو چندان است . مسلمانان وظيفه دارند كه با هتك حرمت به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) به مبارزه برخيزند و شرط اول مبارزه حفظ اتحاد است همچنان كه شعار هميشگي امام خميني (ره) نيز وحدت كلمه بود . اتحاد و يكپارچگي جهان اسلام در ابعاد گوناگوني بروز و ظهور پيدا مي كند كه در ادامه به برخي از اين ابعاد اشاره مي كنيم :
الف : معرفي صحيح اسلام اهانتهاي مكرر و مداومي كه نسبت به اسلام و پيامبر اسلام صورت مي گيرد نتيجه كينه توزي و نفاق است ، نتيجه بد معرفي شدن اسلام به جهان امروز ، همه مسلمانان بايد تلاش كنند كه چهره صحيح و حقيق اسلام را به دنيا معرفي كنند .
حسين بن شريف عبدلي رئيس دانشگاه علوم حديث دانشگاه مدينه مي گويد : به منظور ارائه چهره صحيح از اسلام و تبيين جايگاه نبي اكرم (ص) دانشمندان و علماي مسلمان بايد به اين مساله همت گمارند و به جهت ارائه چهره جديد و صحيح از اسلام و از بين بردن افكار نادرستي كه در زمينه اين دين الهي وجود دارد بايد ديدار ، گفت وگو ، كنفرانس و همايشهاي متعددي از سوي علماي اسلام برگزار شود . به هر حال آنچه مهم است اينكه برهمه مسلمانان واجب است در معرفي صحيح اسلام به جهان و جهانيان كوشا باشند و در اين راه ازدست ياري به يكديگر داده و همه با هم براي اعتلاي اسلام تلاش كنند .
ب: تحريم هاي اقتصادي
يكي از راهكارهاي مبارزه با كشورهايي كه مرتكب اين هتك حرمت شده اند ، تحريم اقتصادي اين كشورها و حمايت كنندگان اين افراد است چنان كه در سالي كه كاريكاتورهاي موهن در دانمارك منتشر شد مسلمانان مقيم كانادا كالاهاي دانماركي را از قفسه هاي خارج كردند و به روي پارچه هايي به زبان انگليسي نوشتند : ما كالاي دانماركي نمي فروشيم ،مردم عراق شكلاتهاي دانماركي را تحريم كردند و در همان سال دست ناشران دانماركي از نمايشگاه بين المللي كتاب تهران كوتاه ماند ،در پاسخ به فيلم توهين به پيامبردر هفته گذشته جامعه مسلمين در ايران و ديگر كشورها با تحريم موتور جست وجوي گوگل ضربه سختي به او وارد كردند
ج -برگزاري تظاهرات در كشورهاي گوناگون و تحصن ها
يكي از راههايي كه عموما در جوامع بشري براي اعتراض به امري از آن استفاده مي شود ، تظاهرات است . تظاهرات نشانگر خشمي دروني است كه بروز مي يابد . پس از نمايش فيلم اهانت به ساحت نبي اكرم اسلام مسلمانان اولا براي نشان دادن اتحاد خود و ثانيا براي نشان دادن خشم خود تظاهرات و تجمع هاي متعددي را برگزار كردند .
موج محكوميتها
از ديگر اقدامات معمول براي بيان اعتراض ، پيامهاي محكوميت از سوي ملل مختلف دنيا ، جناحها و نهاد ها و افراد مختلف است . در مورد اهانت اخير (منتشر كردن فيلم) نيز اين واكنش بروز كرد .
نقش علماي ديني در مقابله با هتك حرمتها
در جامعه اسلامي به علت آنكه دين ازسياست جدا نيست ، رهبران ديني نقش مهمي را در امور اجتماعي ايفا مي كنند و در اذهان عمومي از جايگاه بالايي برخوردارند ، و از طرف ديگر چون مسأله بر سر اهانت به دين اسلام است علماي ديني نقش مهمي در مبارزه و مقابله با اين هتك حرمتها دارند . نوع موضع گيري علما خط مشي مردم در برابر اين نوع هتك حرمتها را شكل مي دهد .
چنان كه امام خميني (ره) با صدور فتوايي سلمان رشدي را به اتهام كفر و نوشتن كتاب آيات شيطاني مهرورالدم اعلام كردند . پس از هرگونه توهين به ساحت مقدس نبي اكرم اسلام ؛ علماي ديني اولين كساني هستند كه به محكوم كردن اين گونه از اهانتها مي پردازند و مردم به عنوان پيروان صديق از اين پيشوايان ديني تبعيت مي كنند . و اين قضيه اختصاص به شيعه ندارد بلكه علماي اهل سنت نيز با اين نوع هتك حرمتها برخورد كرده اند . در ادامه به علت كوتاهي مجال فقط به برخي از اين موضع گيري ها اشاره مي كنيم :
1-مقام معظم رهبري : هرگونه توهين ، توهين به اديان االهي و پيامبران عظيم الشأن در پيشگاه خداي متعال و مردم جهان مردود و عملي مطرود شمرده مي شود و مردم متدين ايران اسلامي نيز به تبعيت از فطرت الهي در برابر اين گونه اقدامات شريرانه خواهند ايستاد .
2-آيت الله صافي گلپايگاني : استكبار جهاني اسلام را مانع منافع خود مي بيند و براي جبران شكست هاي خود اهانت به مقدسات مسلمان را جزو برنامه هاي خود قرار داده اند . وي با تجليل از مواضع مسلمانان در قبال اين هتك حرمتها افزود : دشمنان با اين عمل بي شرمانه خود به شكوه و عظمت بيش از يك ميليارد مسلمان در پاسداشت مقام والاي حضرت رسول اكرم (ص) پي بردند .
3-آيت الله نوري همداني : تحريم كالاهاي كشورهاي توهين كننده به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) يك امر ضروري از سوي كشورهاي اسلامي به ويژه جمهوري اسلامي ايران است . وي اهانت برخي مطبوعات كشورهاي غربي به حضرت محمد (ص) را امري حساب شده در جهت تضعيف مسلمانان دانست و افزود: آنان تلاش مي كنند كه اسلام را دين خشونت تبيين كرده و عملا زمينه تزلزل در اين دين را فراهم آورند و تلاش مي كنند مسيحيت را مقابل اسلام قرار داده و از اين فرصت بهره برداري كنند .
4- آيت الله مكارم شيرازي فرمودند : دشمنان گسترده اي براي تقويت مذاهب فاسد و ساخت مذاهب فاسد و گروههاي جديد براي تضعيف اسلام آغاز كرده اند و آنان مرتبا به اختلافات ميان مسلمانان دامن زده و با شكل خرافي دادن به مذاهب اهداف شوم خود را دنبال مي كنند.
راهكارهاي توسعه و نشر فرهنگ نبوي »
در مقابل هجمه هاي دنياي غرب به دين اسلام و ساحت مقدس نبوي ، گامهاي مؤثري در جهت توسعه و نشر فرهنگ نبوي برداشته شده است كه در اين مجال به بيان برخي از اين راهها مي پردازيم :
1- نام گذاري سال پيامبر اعظم (ص)
چند سالي است كه رهبر معظم در راستاي يك فرهنگ سازي در ابتداي هر سال شمسي آن سال را به نام يكي از اهلبيت (ع) و يا يك عمل فرهنگي نامگذاري مي كنند . اين حركت چنان در ميان ملت ايران تأثير گذار است كه در روزهاي پاياني هر سال مردم به صورت خود جوش نامهايي را براي سال بعد انتخاب مي كنند .
در ابتداي سال 1385 زماني كه ولي امر مسلمين به خاطر كاريكاتورها و توهين به پيامبر اكرم (ص) سال را به نام « پيامبر اعظم (ص) » نامگذاري كردند ، بازتابهاي زيادي را در پي داشت و اين بازتابها مختص ايران نبود كه جامعه جهاني را به واكنش وادار كرد چنان كه محمد الله عوف اين كار را مايه خشنودي مسلمانان جهان ، اقدامي سريع و محكم در جواب به دشمنان اسلام دانست . وي معتقد است كه پيامبر اسلام ؛ پيامبر اخلاقي خوب و مثبت است چنانكه زمين و زمان به خاطر او آفريده شد و خداوند از مردم خواسته كه او را از پدر و مادر خود بيشتر دوست بدارند .
2- نام گذاري فرزندان پسر به نام «محمد »
نام مبارك حضرت رسول رايج ترين نام در ميان فرزندان پسر مسلمان است . خانم انه ماري شيمل در اين خصوص چنين مي گويد : « در بين اسمهايي كه مسلمانان براي نوزادان پسر مي گذارند نام محمد (ص) بالاترين جايگاه را دارد زيرا طبق حديثي كه زياد نقل مي شود هر كسي كه داراي اين نام باشد وارد بهشت مي گردد . و به خاطر اينكه اين نام را از تقدس خارج نكنند در حروف صدادار آن كمي تغيير مي دهند . مسلمانان مي توانند از بقيه اسامي پيامبر استفاده كنند . نامهايي نظير احمد يا مصطفي كه از لحاظ قدرت خير و بركت رساني شبيه به نام محمد (ص) مي باشد .»
3- كارهاي فرهنگي و هنري
اين كارها مي تواند در قالب نمايشنامه ، فيلم ، سريال ، نماهنگ و . . . . باشد . اين نوع كارها چون سريع و راحت اطلاعات را منتقل مي كنند مي توانند بسيار تأثيرگذار باشند .
4- تربيت نيروهاي متخصص و كارآمد
اين سنت ائمه هدي (ع) و خصوصا امام صادق (ع) بوده است كه اسلام را با تربيت شاگردان جهاني كنند . همچنين توانايي پاسخگويي امام صادق (ع) به شبهات و موضوعات روز به عنوان دليل نامگذاري شيعه 12 امامي به شيعه جعفري است و تسلط ايشان به پاسخگويي مسائل و شبهات در نتيجه آگاهي ايشان از موضوعات و علوم مختلف بوده است كه موجب تربيت شاگرداي فرهيخته در علوم فقهي و ساير علوم ، ارتباط مستقيم و غير مستقيم دانشمندان زمان و به ويژه علماي اهل سنت با امام (ع) و ايجاد بزرگ ترين مركز علمي جهان اسلام را فراهم كرد .
5- راه اندازي پايگاههاي اينترنتي
يكي از اقدامات مهم براي توسعه و نشر فرهنگ نبوي انجام دادن كارهاي متقابل است . چنان كه پروفسور مولانا مي گويد در حال حاضر ده هزار پايگاه ضد قرآني فعال در اينترنت وجود دارد كه در برخي از اين پايگاهها به جعل آيات قرآني نيز مي پردازند و بسياري از فعاليت هاي ضد قرآني ديگر در اين راستا از مهم ترين اقدامات راه اندازي سايتهاي مذهبي و به روز بودن و پويا بودن در اين زمينه است . معرفي چهره واقعي اسلام و پيامبر اكرم (ص) در اينترنت و پايگاههاي اينترنتي از مهم ترين راهها براي توسعه و نشر فرهنگ نبوي است .
كم كاري هاي جهان اسلام
از جمله مسائلي كه قرآن به آن اهميت خاص مي دهد وظيفه جامعه اسلامي در برابر پيامبر اكرم (ص) است برخي از اين وظايف مربوط به صدر اسلام و در زمان حضور نبي مكرم اسلام است و برخي نيز شامل همه افراد و در همه زمانها مي شود . در اين مجال چند مورد از اين وظايف را ذكر مي كنيم و در اين رهگذر به كم كاري هاي جهان اسلام در خصوص انجام وظايفشان نيز اشاراتي خواهيم كرد .
1- اطاعت از پيامبر «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم »
همه مسلمانان وظيفه دارند كه از حضرت رسول (ص) اطاعت كنند ، زيرا اولا اطاعت از فرامين نبوي اطاعت از امر الهي است و ثانيا اطاعت از پيامبر به عنوان رسول الهي موضوعيت پيدا مي كند .
پس هرگاه در انجام احكام الهي كوتاهي كنيم چون دستورات پيامبر را عمل نكرده ايم نسبت به حضرتش كوتاهي كرده ايم .
2- احترام به پيامبر « ان كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله »
تكريم بزرگان و ارج نهادن شخصيت هاي الهي با اعتقاد به عبوديت و بندگي آنها ، تعظيم خداوند سبحان است . احترام به اين بزرگان نه فقط به جهت كامل بودن شخصيت ايشان بلكه بدان جهت است كه در ايجاد ييوند با خداي سبحان كوشيده اند و رشته اتصال محكمي با خداي بي همتا برقرار نموده اند . لذا هرگونه بي احترامي به ساحت مقدس بزرگان الهي ، علي الخصوص نبي مكرم اسلام ، نعوذ بالله بي احترامي به سات مقدس ربوبي است .
به طو كلي آياتي كه در خصوص احترام به پيامبر بحث مي كنند دو دسته هستند :
الف - آياتي كه بطور كلي دستور به احترام مي دهند .
ب- آياتي كه موارد جزئي را بيان مي دارند :
1- دعوت به تكريم و احترام : سوره فتح آيه 8 و 9 - سوره اعراف آيه 157 - سوره مائده آيه 12 .
2- متانت در سخن گفتن : سوره حجرات آيه 2 ، 3 ، 4 و 5 .
3- ممنوعيت مجادله با حضرت رسول (ص)« يجادلونك في الحق بعد ما تبين بالهدي »
مجادله ومناقشه با پيامبر اكرم از ديدگاه قرآن كريم حرام است و مقصود از آن همان » مراء » و تعصب بر باطل مي باشد .
4- ايذاء و آزار پيامبر حرام است « ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره و اعدلهم عذابا مهينا »
در آيات قرآن كريم تأكيد فراواني شده است كه آزار و اذيت پيامبر اكرم حرام است . البته شايان ذكر است كه در دين اسلام آزار مسلمانان به هيچ عنوان جايز نيست .
ناراحتي هاي روحي كه براي رسول خدا (ص) درست مي كردند ، اتهاماتي كه به حضرتش مي زدند و بسياري ديگر ازموارد در حيطه آزار رسول خدا (ص) قرار مي گيرد كه قرآن كريم آنها را بيان مي كند .
اهانتهاي امروز جاهلان نسبت به پيامبر رحمت (ص) نوعي آزار و ايذاء به شمار مي رود و حرام است و مسلمانان موظف اند كه در قبال اين گونه حركات واكنش مناسبي نشان دهند .
5- درود بر پيامبر « ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما »
قرآن كريم يكي از وظايف مؤمنان در برابر حضرت رسول( ص) را فرستادن درود بر آن جناب بر مي شمارد . فرستادن صلوات از وظايف قطعي است كه بر عهده مسلمانان مي باشد و كم كاري در اين زمينه گناهي نابخشودني است .
از سال گذشته در اقدامي بجا و شايسته گروه سياسي سازمان صدا و سيما صلوات بر پيامبر (ص) را زينت بخش آغاز خبرها قرار داده است .
6- خيانت بر پيامبر حرام است « يا ايها الذين امنوا لا تخونوا الله و الرسول »
خيانت به مومن مطلقا حرام است و درباره پيامبر اكرم (ص) اين حرمت از تأكيد بيشتري برخوردار است . وظيفه هر مسلمان آنست كه در برابر خيانت به نبي مكرم اسلام واكنش نشان دهد . در خصوص وظايف ذكر شده همه مسلمانان موظف به انجام فرامين الهي هستند . كم كاري هاي جامعه اسلامي خودمان نيز متأسفانه قابل بررسي است كه چرا به نسلهاي امروزي شناخت جامعي از پيامبر (ص) نداده ايم . آيا در برابر انواع هتك حرمتها كه قبلا ذكر كرديم كاري شايسته و قابل عرضه به دنياي امروز ارائه كرده ايم ؟ آيا كتابي در حد جهاني نوشته ايم ؟ آيا فيلمي دنيا پسند ساخته ايم تا در آن واقعيتهاي دين اسلام را به تصوير بكشيم ؟
« نقش پيامبر (ص) در جهان كنوني »
تمدن و اجتماع بشري محتاج مذهب و اعتقادات مذهبي است و در سايه اشتراك در عقيده و توحيد در پرستش است كه رفع دشمني شده و ائتلاف و اتحاد ايجاد مي شود . خداوند نيز در سايه ايجاد چنين اجتماعي شريعتها را يكي پس از ديگري فرستاد . تجديد شرايع به معني تكميل شرايع مي باشد . خداوند پس از اينكه شريعتها را تجديد كرد فرمود : « ان الدين عند الله الاسلام » اين اسلام است كه همه نيازهاي مردم را پاسخ داده و كامل ترين دين مي باشد . محمد (ص) خاتم النبيين است و قرآن آخرين كتاب آسماني كه از هرگونه تحريف به دور مي باشد .
حضرت علي (ع) در مورد پيامبر (ص) در خطبه 108 مي فرمايد « طبيب دوار » پيامبر پزشكي بود كه به دنبال بيمار مي گشت ، او را پيدا مي كرد و بيماريش را درمان مي نمود . لذا پيامبر اسلام (ص) كه براي برانگيختن خردها و روشنگري انديشه ها در پرتو رسيدن به مبدأ حگمت الهي مبعوث گرديد مي توان نقش پيامبر را چنين برشمرد :
1- وحدت بشريت   در قرآن مجيد آمده است :« شما مردمي بيگانه ايد و من خداي يگانه شمايم پس از نافرماني من بپرهيزيد » بر اين اساس مرد و زن ، سياه و سفيد برده و آزاده ، فقير و غني همه برابرند .
2- پيمان از زندگي انسان : در دعوت حضرت محمد (ص) انسان به جهان پايگاهي از رفعت و عظمت رسيد كه فرشتگان بر او سجده كنند وخورشيد و ماه و ستارگان براي خدمتگزاري او آفريده شده اند و آنچه در آسمان و زمين است به فرمان خدا مسخر انسان شده و او خليفه خدا در زمين است .
3- خدمتگزار بشر : در سايه دين محمد (ص) همه با هم برادرند «المومن اخ المومن » و همه به يكديگر ياري مي رسانند و حلقه اي به هم پيوسته هستند .
4- پايه گذاري اخلاق
5- پي ريزي حكومت جهاني
6- بسط و گسترش فرهنگ اسلامي توسط پيامبر اسلام (ص) به حقيقت پيوست .

دلايل هتك حرمت به پيامبر اسلام(ص) و راهكارهاي مقابله

 بررسي سير اهانت ها به ساحت مقدس رسول اكرم(ص) از صدر اسلام تاكنون به دلايل اين هتك حرمت ها . و درنهايت براي مقابله با اين هجمه هاي شيطاني عوامل استكبار و صهيونيست ها، راهكارها .
با تدبر در آيات اوليه نازل شده بر پيامبر اكرم (ص) 1معلوم مي شود كه به صراحت به رأفت خداوندي تأكيد شده و سنت افرينش انسان كه مصداق بارز رحمانيت و اكرام الهي است به عنوان پروردگاري كه همه چيز از آن اوست قلمداد شده است . همان آفرينشي كه نقطه پيدايش عشق ميان محب و محبوب حقيقي است . و از طرفي وجود مقدس نبي مكرم اسلام(ص) كه مخاطب خاص وحي الهي است و تنها پذيرنده بار سنگين وحي الهي است جز براي ابلاغ پيام رحمت عام و فراگير الهي مبعوث نشده است . قرآن كريم مي فرمايد : « و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين » 2.
اگر همين يك آيه نازل مي شد كافي بود تا اثبات كند اسلام اين خاتم اديان و جامع آنان دين رحمت و رأفت است و روح و جوهر دين غير از محبت چيزي نيست . در اين آيه كريمه خداوند مي فرمايد كه اي پيامبر، تو رحمت هستي براي عالميان ، و مي بيني اهل مخالفت با ايمان و كافران را كه در كفر خود به غايت رسيده اند و اگر تو رحمتي برايشان باشي همگي هدايت شده و از عذاب دوزخ رهايي مي يابند پس خداوند تبارك و تعالي تو را پيامبر رحمت براي عالميان قرار داده است 3. در اين آيه مراد همه جمعيتهاي بشري است زيرا عالميان را با الف و لام آورده است . و اين علاوه بر مقتضاي رسالت است كه بايد جهان شمول باشد . 4 سؤال اينجاست كه آيا پيامبري كه رحمت است براي عالميان و رحمت بودن آن اختصاص به مسلمانان ندارد ، شايسته است كه چنين مورد بي احترامي قرار گيرد ؟
« رحمت متقابل و بررسي آيه 108 سوره انعام « دين اسلام بر مبناي احترام به ديگران بنا شده است . دليل قوي بر اين مدعي آيه 108 سوره انعام مي باشد كه حتي احترام در مقابل كافران و مشركان را نيز توصيه مي كند زيرا هر كس به ديگران احترام بگذارد متقابلا احترام مي بيند . در اين آيه آمده است : « و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم «كذلك زينا لكل امه عملهم ثم الي ربهم مرجعهم فينبهم بما كانوا يعملون » 5در معجم الوسيط معناي « سب » چنين آمده است : « سب به معني شتم ، يعني قطع 6 » در منجد الطلاب نيز «سب » به معناي دشنام داد و بند پاره كردن معني شده است . 7 در اين آيه خداوند به طور مطلق هرگونه دشنام دادن را منع كرده است خصوصا دشنام به الله و معبود را ممنوع كرده است ادب ديني اين آيه بيانگر آن است كه اسلام ، دين ارزشها است و بر اين نكته تأكيد مي كند كه بايد به ديگران احترام گذاشت زيرا هرگونه بي احترامي ، متقابلا بي احترامي به دنبال دارد و اين دقت در خصوص مقدسات و اعتقادات طرف مقابل بيشتر بايد رعايت شود و بايد دقت شود كه به اعتقادات فرد مقابل هتك حرمت نشود .
علامه طباطبايي صاحب الميزان نوشته است : « از عدم تعليل كه جمله كذلك زينا لكل امه عملهم » آن را افاده مي كند نهي از هر كلام زشتي نسبت به مقدسات ديني استفاده مي شود . » 8 و بدان جهت ناسزا گفتن به مقدسات كافران و بت پرستان در اين آيه نهي شده است كه ناسزا گفتن به ايشان و مقدساتشان باعث اقدام ايشان در سب خداوند رحمان و پيامبر گرامي اش مي گردد و باب ناداني را باز مي كند و موجب ايجاد نفرت از قبول دين مي گردد لذا از هرگونه سب نهي شده است . 9  توجه به اين نكته لازم است كه راستي چرا دشمنان اسلام ، براي رسيدن به هدف خود از راه دشنام دادن و هتك حرمت به ساحت مقدس حضرت رسول (ص) وارد مي شدند ؟ اسلامي كه دشنام دادن به مقدسات دين آنها را به پيروان خود اجازه نمي دهد و به طريق اولي هرگونه توهين به اديان الهي و پيامبران عظيم الشان در پيشگاه خداي متعال و مردم جهان مردود و عملي مطرود شمرده مي شود ؟
« پيامبر اسلام از ديدگاه دانشمندان معاصر »
چنانكه گفتيم پيامبر اكرم (ص) براي همه جهانيان ، پيامبر رحمت هستند و اين اختصاص به مسلمانان ندارد . جايگاه ويژه حضرتش در ميان اديان الهي و پيروان آن اديان چيزي نيست كه بتوان آن را انكار كرد. در اين مجال هرچند به اختصار ، نظر دانشمندان غربي را در مورد حضرت رسول (ص) بيان مي كنيم و بر اين نكته اذعان داريم كه اين مختصر فقط مشتي است از خروار :
- آنيه بسانت ( يك مصلح اجتماعي و فيلسوف مشهور ايرلندي ) :در خصوص رسول اكرم (ص) چنين مي گويد : غير ممكن است كسي زندگي و شخصيت پيامبر بزرگ را مطالعه كند و او را تكريم نكند .
- هيوتسن اسميت (دانشمندي بزرگ كه به مطالعه اديان جهان و عرفان مشغول است ): پيامبر در دنياي اسلام بستر ظهور و تجلي وجود مطلق در زندگي بشر است . او الگويي الهي و آسماني است كه عقل و اراده مسلمانان را متوجه خود مي سازد .
- لوئي توماس ( نويسنده مشهور آمريكايي ) : محمد (ص) با قدرت و اعمال نفوذ در ميان عرب وحدت ايجاد نكرد بلكه بر اثر كلام شيرين و اخلاق نيك خود قلوب اين قوم را تسخير كرده تا آنان از روي ميل از او پيروي كرده و به گفته هايشان ايمان آورند .
- گوستاو لوبون ( خاورشناس فرانسوي ) : اگر بخواهيم ارزش اشخاص را به كردار و آثار نيك آنان بسنجيم به طور مسلم حضرت محمد (ص) بزرگ ترين مرد تاريخ است .
- تولستوي ( نويسنده روسي ) :در كتاب خود به نام « محمد » مي گويد : جاي هيچ گونه شبهه و ترديد نيست كه پيامبر اسلام از بزرگ ترين معلمين دنيا است . آن هم معلمي كه به جامعه بشريت خدمات شاياني كرده است .
- كانديس دنيز ( محقق آمريكايي و استاد دانشگاه جونزهاپكينز) : پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) صاحب نخستين قانون شناخته شده در جهان بوده و اين قانون را در شهر مدينه تدوين كرده است . . . بايد توجه داشت كه در كنار ساير قوانين اين قانون وجود دارد كه بايد به همه اديان احترام گذاشته شود و حمايت از پيروان آنان واجب است .
- مستر هوبرت ويل (نويسنده مشهور ) : نويسنده كتاب« المعلم الاكبر» است . ويل چنين مي گويد : محمد (ص) 600 سال بعد از مسيح ظهور كرده و با نيرويي خدايي كه داشت توانست اوهام را برطرف سازد و بت پرستي را براندازد. آنچه از بيان اين دانشمندان به نظر مي رسد اين است كه اخلاق و كردار پيامبر (ص) بيشتر تأثير را روي طرفداران ديگر اديان داشته است چنانكه اكثر آنها خردمندي و اخلاق حسنه ايشان را مثال مي زنند و متذكر مي شوند كه پيامبر اكرم (ص) با كمترين امكانات دست به بزرگ ترين اصلاحات زده است و ديني الهي به جهانيان معرفي كرده و قوانين اسلام را ارائه كرده است .
بررسي دلايل هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص)
در پشت پرده اهانت به حضرت رسول اكرم (ص) دلايل گوناگوني وجود دارد كه دشمنان اسلام براي دست يافتن به اين اهداف دست به هرگونه هتك حرمتي مي زنند . در اين مجال به بررسي دلايل هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص) مي پردازيم :
1- مبارزه با موج اسلام گرايي
مهم ترين دلايل براي اهانت به اسلام و مقدسات دين اسلام ، مبارزه با موج اسلامي گرايي در دنياي غرب است . بر اساس آمار در سال هاي اخير تعداد زيادي از اروپايي ها به اسلام مشرف شده اند كه اكثر اين افراد را بانوان تشكيل مي دهند . بر اين اساس موج اسلام گرايي در اروپا به حدي شديد است كه پيش بيني مي شود تا چند سال آينده مسلمانان اكثريت اروپا را تشكيل دهند . 10
2- ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و مسيحيان
اين هتك حرمت توسط آمريكا و صهيونيست براي مرزبندي ميان تمدن اسلام و مسيحيت است و آنان به خوبي مي دانند كه نزديكي اسلام و مسيحيت ، قطعا به حذف صهيونيست منجر خواهد شد . لذا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 رسانه هاي غرب به ويژه رسانه هاي وابسته به صهيونيست ها تهاجم تبليغاتي گسترده اي را براي ترسيم يك چهره خشن از اسلام آغاز كردند كه اين اهداف پس از انفجارات لندن و مادريد جدي تر شد به طوري كه مسلمانان مقيم آمريكا و اروپا به شدت تحت فشار قرار گرفتند و حملات گسترده اي به مساجد مسلمانان در آمريكا و اروپا صورت گرفت . بنابراين هدف آنها تروريسم جلوه دادن اسلام بدان جهت كه ميان اسلام و مسيحيت تفرقه ايجاد كنند .
3- بالا بردن پرچم آزادي انديشه هرچند به ناحق
هدف ديگري كه در هتك حرمت به ساحت مقدس نبوي دنبال مي شود بالا بردن پرچم آزادي انديشه است . چنان كه سفيران 11 كشور اسلامي از جمله مصر ، فلسطين ، تركيه ، پاكستان ، ايران ، بوسني ، هرزگوين و اندونزي طي نامه اي به نخست وزير دانمارك اعتراض خود را اعلام كرده و خواستار عذرخواهي شدند . « آندرسن فوك راهموسن» نخست وزير دانمارك در پاسخي مكتوب اظهار داشت در اين امور به علت آزادي بيان دخالت نمي كند ! حتي 5 ماه پس از انتشار كاريكاتور هاي توهين آميز روزنامه دانماركي اين مجموعه مجددا چاپ شد و به دنبال آن در مجلات و روزنامه هاي سوئد ، فرانسه ، آلمان و ديگر كشورهاي اروپايي نيز به چاپ رسيد و حتي روزنامه هاي دانماركي با دفاع از اقدام توهين آميز به بهانه آزادي بيان مسابقه اي را با عنوان « از محمد (ص) چه تصويري داريد آن را بكشيد و جايزه بگيريد » برگزار كرد كه البته اين توهين مجددا خشم مسلمانان را دوچندان كرد .
4- اندازه گيري ميزان حساسيت مسلمانان
غربي ها مي خواستند با اين كار ميزان حساسيت و واكنش مسلمانان را اندازه گيري كنند تا از اين طريق براي توطئه هاي بعدي خود برنامه ريزي كنند . به هر حال غربي ها باهر هدفي كه اقدام به توهين به ساحت مقدس پيامبر اكرم (ص) كرده باشند هيچ يك از اهدافشان بدست نيامده است و تكرار اين اهانتها خود دليل محكمي است براي اينكه آنها به اهداف خود نرسيده اند زيرا اگر به هدفشان رسيده بودند دست از تكرار بر مي داشتند .
« سبقه تاريخي هتك حرمت به پيامبر اكرم (ص) »
اهانت به ساحت مقدس انبياء الهي ريشه اي تاريخي دارد . چنانكه با مرور اجمالي بر احوالات انبياء الهي در مي يابيم كه همه آنها مورد اهانت و هتك حرمت واقع شده اند . وقتي كفار خود را از مقابله با ايشان ناتوان مي ديدند دست به تخريب شخصيت ايشان مي زدند و نسبتهاي ناروايي را به ايشان مي دادند تا جايي كه مي گفتند كه اين فرستادگان الهي ساحر و مجنون هستند . قرآن كريم مي فرمايد : « كذلك مآ أتي الذين من قبلهم من رسول الا قالوا ساحرا و مجنون » 11 پس اين اهانتها و هتك حرمت ها در زمان نبي مكرم اسلام نيز رواج داشته است . نمونه هاي تاريخي زيادي وجود دارد كه قرآن كريم به برخي از اين موارد اشاره مي كند :
1- سوره كوثر هنگامي كه عبدالله بن رسول الله (ص) كه از خديجه بود از دنيا رفت . عاص بن وائل سهمي (پدر عمرو عاص ) پيامبر اكرم را به هنگام خروج از مسجد ديد و در آنجا با هم صحبت كردند . عده اي از بزرگان قريش در مسجد الحرام نشسته بودند چون عاص پيش آمد گفتند : با چه كسي صحبت مي كردي ؟ گفت با آن ابتر .12
پاسخ اين اهانت به ساحت مقدس نبوي را قرآن كريم به زيبايي بيان مي دارد و به صورتي اعجازگونه مي فرمايد : « ان شانئك هو الابتر » . 13 چنان كه مي بينيم در اين گونه اهانتهاي لفظي خداوند خود عهده دار پاسخگويي مي شود و جواب دشمنان را مي دهد . ناگفته نماند كه اين وعده يك اعجاز است كه اكنون مشاهده مي شود وعده خدا عملي شده ، اسلام گسترش پيدا كرده و نسل آن حضرت از فاطمه زهرا (س) همه جا را پر كرده است . 14
2- سوره همزه در شأن نزول اين سوره مباركه آمده است كه اين سوره درباره برخي سران قريش نازل شده است كه به عيب جويي از پيامبر (ص) و مسلمانان مي پرداختند و البته برخي نيز نزول اين سوره را در خصوص يكي از سران كفار دانسته اند كه پشت سر پيامبر (ص) غيبت مي كردند و در پيش روي آن حضرت تعريف مي كردند . در اين سوره به صراحت بيان مي گردد كه آتش عذاب براي عيب جويان ابتدا در دلهاي ايشان افكنده مي شود . يكي از ويژگي هاي مهم اين سوره تنبيه و توبيخ عيب جويان است و عبارت « همزه لمزه » 15 اشاره به اين موضوع دارد .
اساسي موضوعات مطرح شده در اين سوره عبارت ست از :
¤ در اين سوره به دو ويژگي از افراد عيب جو اشاره مي شود اول اينكه ايشان با اعمال فشارهاي رواني سعي مي كنند تا ايشان را آزاردهند و اين درست خلاف دستور اسلام است كه هيچ كس حق ندارد ديگري را تحت فشار قرار دهد و دوم اينكه اين افراد ثروت اندوزي مي كنند و گمان مي كنند كه اين ثروت جاودانه است .
¤ نام اصلي اين سوره همزه است و همزه به معناي شكستن مي باشد ، از آنجا كه افراد عيب جو و غيبت كننده شخصيت ديگران را در هم مي شكنند از عيب جويي به همزه تعبير شده است .
¤ نام ديگر اين سوره حطمه مي باشد و به معناي آتش عظيمي است كه عيب جويان در آن افكنده مي شوند .
3- سوره حجرات در آيات سوره حجرات ادب حضور در محضر نبوي به مسلمانان يادآوري مي شود و آنان را از هرگونه بي احترامي برحذر مي دارد . در مورد شأن نزول آيه دوم از سوره حجرات گفته اند كه : گروهي از طايفه بني تميم و اشراف آنها وارد مدينه شدند هنگامي كه داخل مسجد پيامبر (ص) شدند صدا را بلند كرده و از پشت حجره هايي كه منزل پيامبر (ص) بود فرياد زدند : يا محمد اخرج الينا ! اين سر و صدا و تعبيرات غير مؤدبانه پيامبر (ص) را ناراحت كرد . 16
چنان كه گفتيم سوره حجرات يك سري از مباحث اخلاقي و دستورات انضباطي نازل شده در خصوص نبي مكرم اسلام را بيان مي كند كه به طور اختصار عبارتند از : نخست تقدم نيافتن بر خدا و پيامبر (ص) و دوم در محضر پيامبر (ص) سر و صدا و قال و غوغا راه نينداختن . 17 و عدم رعايت ادب در حضور نبي اكرم اسلام را از علل حبط اعمال بر مي شمارد يعني رعايت ادب در برابر ساحت مقدس نبوي آن قدر مهم است كه هرگونه بي احترامي باعث حبط اعمال مي گردد . و در مقابل نيز بيان مي دارد كه آنهايي كه ادب را در محضر حضرت رسول (ص) رعايت مي كنند خداوند قلوبشان را براي تقوا خالص و گسترده ساخته و براي آنها آمرزش و پاداش عظيمي را فراهم ساخته است18
جنگهاي صليبي
از ديرباز كارشناسان غربي هميشه بر اين باور بودند كه پيروي از تفكر اسلام ناب براي دنياي غرب خطر دارد اگر در يكصد سال اخير تاريخ دنيا را ورق بزنيم جنگهاي صليبي اوج كشمكش دول غربي با مسلمانان بوده است كه البته در نهايت به ضرر مسلمانان تمام شد و از همان زمان اذهان عمومي بسوي بدنام كردن مسلمانان و در نهايت دين اسلام معطوف شد . 19
راه هاي هتك حرمت در جهان كنوني در جهان كنوني طرق هتك حرمت با قديم متفاوت است . در حال حاضر به زبان بسيار ساده و در مدتي بسيار كوتاه و با توجه به زمان محدود مردم براي مطالعه و با توجه به مشغله هاي انقلاب صنعتي راههايي را در پيش مي گيرند كه در كمترين زمان و هزينه ، بيشترين تأثير را داشته باشد . برخي از اين راهها عبارتند از :
1- كتاب
¤ الف : تدوين كتاب آيات شيطاني توسط سلمان رشدي نويسنده هندي تبار مقيم انگليس در سال 1988 نمونه بارز اين نوع از اهانت است . اين نويسنده مرتد و محدور الدم در سال گذشته قبل از چاپ كاريكاتورها در روزنامه هاي اروپايي ، رماني با عنوان شاليمار دلقك به چاپ رسانده كه داستان يك نوجوان مسلمان است كه يك روحاني تندرو او را تحت آموزش هايي قرار مي دهد تا به اقدامات تروريستي دست بزند . اين كتاب در بازارهاي غربي با 35% تخفيف و با قيمت 21 يورو و 69 سنت عرضه شده است .20 اين كتاب دين اسلام را ديني آميخته با سحر ، جادو مارگيري ، قتل ، غارت ، ترور ، جنگ و خشونتهاي جنسي نشان مي دهد و بر روح و جان خواننده تاثيري شگرف مي گذارد .21 با توجه به آنكه چاپ كتاب اخير سلمان رشدي دقيقا چند ماه قبل از چاپ كاريكاتورها است به نظر مي رسد جهان اسلام با حركتي كاملا برنامه ريزي شده روبه رو است .
ب. كتاب هاي «خشم و غرور » و « قدرت تعقل »
اوريانا فالاچي ، معروف ترين خبرنگار ايتاليايي كه به دليل فعاليتهاي روزنامه نگاري جهاني اش مشهور است بعد از 11 سپتامبر 2001 اتهاماتي را بر مسلمانان وارد كرد كه مورد اعتراض مسلمانان نيز واقع شد. برخي از اظهار نظرهاي وي در كتاب « خشم و غرور» توهين مستقيم به مسلمانان محسوب شده و در كتاب « قدرت تعقل » نيز كليساي كاتوليك را متهم مي كند كه در برابر جهان اسلام ضعف نشان مي دهند .
يك سازمان مخالف نژاد پرستي در فرانسه خواستار منع انتشار اين كتاب شد اما درخواست وي مورد موافقت قرار نگرفت .
2-نمايشنامه ولتر نويسنده فرانسوي در سال 1763 ميلادي تحت تاثير نوشته هاي مغرضانه مسيحيان قرار گرفته و نمايشنامه « فناتيسم » كه يك اثر ضد اسلامي بود را به تصوير كشيد ولي او چند سال بعد در سال 1776 ميلادي در حالي كه از كرده خود پشيمان بود ، همه كتابهايي كه مسيحيان درباره مسلمانان نوشته بودند را در خانه آتش زد و گفت كه بي گمان محمد مرد بسيار بزرگي بوده است و مردان بزرگي نيز در دامان خود پرورش داده است
3-فيلم نمايش فيلم هاي ضد اسلامي امروزه و در دنياي كنوني بسيار رواج دارد در ادامه به چند نمونه اشاره مي كنيم :
الف- فيلم تسليم
5 سال پيش يك كارگردان هندي با استفاده از يك دختر هنرپيشه مسلمان مراكشي فيلم ضد اسلامي تسليم را ساخته است اما به علت انكه گسترش چنداني نداشت پيامدهاي محسوسي نيز نداشت . در اين فيلم دختر مسلمان نماز را به زبان انگليسي و به عنوان درد دل با خدا به جاي مي آورد و در اين درد دل تمامي آيات قرآن را زيرسؤال مي برد .
ب- فيلم اسامه
اين فيلم متأسفانه به علت جهل برخي از افراد در ايران نيز تبليغ شده است در حالي كه در اين فيلم با وجود اينكه طالبان را زير سؤال مي برد اما در حقيقت اصل و ريشه اسلام را مي زند
ج- كارتون پارك جنوبي متعلق به شركت كمدي سنترال در اين فيلم هم به ساحت پيامبر اعظم توهين شده بود و هم به حضرت مسيح
د - فيلم تئوون گوگ فيلم ساز هلندي (در سال 2004 در يكي از خيابانهاي آمستردام به قتل رسيد)
ه - فيلم «معصوميت مسلمانان» : سم باسيل نويسنده و كارگردان يهودي آمريكايي كه اهل كاليفرنيا و شاغل در بخش مستغلات است در اين فيلم دو ساعته شخصيت پيامبر اكرم (ص) به طنز گرفته شده است . سم باسيل كه هم اينك در مخفيگاه به سر مي برد به «وال استريت جورنال» گفته است كه «بيش از 100 يهودي با اعطاي 5 ميليون دلار» در تأمين مالي اين فيلم كمك كرده اند . اين فيلم با شركت 60 هنرپيشه و 45 نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است .
4-كاريكاتور 12 كاريكاتورهاي توهين آميز نخستين بار در روزنامه يولندپستن دانمارك در ماه سپتامبر منتشر شد و پس از آن چندين روزنامه در سراسر اروپا اقدام به چاپ مجدد اين تصاوير موهن كرده و موجبات خشم مسلمانان سراسر جهان را فراهم آوردند . روزنامه جيلاندزبوستن دانمارك در 30 سپتامبر ميلادي مجددا اين 12 كاريكاتور را به چاپ رساند و با موج جديدي از اعتراضات روبه رو گرديد .
5- زير سؤال بردن دين اسلام توسط بزرگان اديان الهي
در تاريخ شهريور ماه 1385 پاپ در سفر خود به آلمان طي سخناني اسلام را دين خشونت معرفي كرد . اين سخنان آن قدر غير معمول بود كه دوباره موجي از اعتراضات جهاني را به دنبال آورد . گفتني است چنان كه مطرح خواهيم كرد بزرگان اديان الهي و سران اروپايي هرگونه اهانت به دين مقدس اسلام را محكوم كرده بودند .
6- تبليغات
همان طور كه ديديم بسياري از هتك حرمتها به علت اينكه نمود زيادي ندارد و اسلام از آنها نيز برحذر نيست ، چنانكه اروپائيان در بسياري از تبليغات خود مسلمانان را تروريسم بيان مي كنند ، و امام زمان (عج) را فردي معرفي مي كنند كه جنگ و خونريزي را در جهان به پا مي كند و از اسلام ديني خشن ترسيم مي كنند و به صورت منفي در تبليغات خود اسلام را معرفي مي نمايند . مثلا براي تبليغ استحكام يك ماشين فرد مسلماني كه خودروي خود را كنار يك رستوران پر از جمعيت پارك كرده نشان مي دهند اتومبيل آتش مي گيرد و آن فرد مسلمان درون اتومبيل مي سوزد بدون آنكه خسارتي متوجه اتومبيل شود . خلاصه هرجا تصوير از جنگ و خونريزي است پرچم اسلام در حال حركت است .