غريزه جنسي .و كنترل و تعديل . شهوتراني انحرافات جنسي. بلوغ
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی2
m5736z
blog.ir.
بخش اول چکیده بحث: روابط جنسی از نگاه قرآن کریم آثار روابط جنسی از منظر قرآن
او خدایى است كه (همه) شما را از یك فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بیاساید. سپس هنگامى كه با او آمیزش كرد، حملى سبك برداشت (اعراف۱۸۹) غریزه جنسی از غرایزی است که خدای متعال در انسان قرار داده است؛ این غریزه، عطیه الهی و امری طبیعی و فطری است . قرآن کریم، گرایش زن و مرد را به یکدیگر، اقتضای ساختار آدمی و نخستین کالای زیبا و آراسته دنیوی به حساب آورده است: برای مردمان، علاقه به خواستنی های گوناگون از جمله علاقه به زنان و.... آراسته شده است (آل عمران۱۴) در این آیه واژه شهوت به کار رفته و چون این واژه به معنای خواسته شدید است می توان گفت علاقه به زن و فرزند شدید است (بهشتی۱۳۸۸ ص۱۸۴). در مجموعه آثار (ج۱۹) شهید مطهری در مورد غریزه جنسی این گونه می گوید: به هر حال از نظر اسلام علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلكه جزء خوى و خلق انبیاست. رسول اكرم ص و ائمه اطهار ع ، طبق آثار و روایات فراوان كه رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در كمال صراحت اظهار مىكردهاند و برعكس، روش كسانى را كه میل به رهبانیت پیدا مىكردند سخت تقبیح مىنمودند (ص۶۲۷)
قابل ذکر است که خدای متعال غرایز انسانی را برای اهدافی در راستای رشد فردی و اجتماعی او در وجودش نهاده است از این رو نیز برای ارضای هر کدام، رهنمود هایی نموده است که طغیان و یا افراط و تفریط در ارضای آنها، علاوه بر عدم دستیابی به اهداف خلقت، موجب عذاب الهی در دنیا و آخرت خواهد شد.
در مورد تجاوز در ارضای غریزه جنسی در سوره فرقان وعده عذاب خلد در جهنم را داده است : و زنا نمىكنند و هر كس چنین كند، مجازات سختى خواهد دید! ،عذاب او در قیامت مضاعف مىگردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! (فرقان۶۸ـ۶۷) در سوره مؤمنون نیز کسانی را که از غیر راه شرعی ارضای غریزه جنسی خود نماید او را متجاوز می نامد: وَ آنها كه دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىكنند، تنها آمیزش جنسى با همسران و كنیزانشان دارند، كه در بهرهگیرى از آنان ملامت نمىشوند، و كسانى كه غیر از این طریق را طلب كنند، تجاوزگرند! (مؤمنون۷ـ۵) در قرآن، کتاب فطرت و زندگی، آیاتی در مورد آثار استفاده درست و صحیح از غریزه جنسی بیان فرموده است؛ و با دقت و تدبر از این به این آیات و قیاس با مکاتب دیگر مادی، به اکمل و اتمم بودن دستورات اسلام را نسبت به آنها روشن میشود.
با تدبر در آیات الهی می توان نکات ذیل را پیرامون روابط جنسی یافت :
۱) تمتع ولذت 2) زمان اختصاصی 3) موجب آرامش 4) لباس همسران 5) ثواب اخروی
الف ـ تمتع ولذت: و زنانى را كه متعه مىكنید، واجب است مهر آنها را بپردازید (نساء۲۴9) در این آیه خدای متعال کلمه تمتع را بیان نموده است؛ این کلمه در کتب لغت به معنای «بهره گیری و انتفاع» است، و این بهره گیری لذت جنسی است که امام صادق (ع) آن را با لذت ترین نعمت های دنیا و آخرت می دانند : امام صادق فرمودند: برای مردم در دنیا و آخرت ، هیچ لذتی بالاتر از همبستری با زنان نیست، سپس فرمودند : اهل بهشت به چیزی بیشتر از نکاح، چه از طعام و شراب، لذت نمی برند (کافی ج۵ ص۳۲۰) خدای متعال خلقت زوج (همسر) را از نشانه های خود، و آن را برای سود و نفع یکدیگر بیان داشته است: و از نشانههاى او این كه همسرانى (زوج ) از جنس خودتان، به نفع و سود شما آفرید (روم۲۰)
پیامبر اسلام (ص) لذت خود را از دنیا را بهره گیری از زنان می داند: پیامبر(ص) فرمودند : روشنی چشم من در نماز و لذت من در دنیا، زنان و گل های من حسن و حسین (ع) می باشد (وسایل الشیعه ج۲۰ ص۲۳) مارابل مورگان در کتاب «زن کامل» لذت جنسی را به این گونه بیان می کند : از نظر فیزیکی، نقطه اوج رابطه جنسی بزرگ ترین لذت و عظیم ترین آرامش در روی زمین است. بسیاری از پزشکان تحقیق کرده اندکه اوج این موقعیت بدن انسان را دوباره زنده و احیاء می کند و سلامتی فیزیکی را بدنبال دارد. چه زمانی عالی تر از این! هر دوی آنها احساس میکنند که خواسته شان ارضاء و برآورده شده است (ص۱۱۰)
ب ـ زمان اختصاصی: قرآن برای بهره گیری همسران از یکدیگر زمان اختصاصی قایل است، و در این وقت خصوصی زن و مرد، می بایستی دیگر افراد خانواده بدون اجازه وارد نشوند، حتی اطفال برای حفظ بهداشت جنسی کودک نباید بدون اجازه ، در این اوقات خصوصی والدین وارد شود : اى كسانى كه ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى كه لباسهاى (معمولى) خود را بیرون مىآورید، و بعد از نماز عشا این سه وقت خصوصى براى شماست امّا بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یكدیگر بگردید. این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مىكند، و خداوند دانا و حكیم است! (نور۵۸) در آیه بعدی استیذان و اجازه گرفتن فرزندان بالغ را در این اوقات خصوصی والدین نیز متذکر می شود: و هنگامى كه اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه كه اشخاصى كه پیش از آنان بودند اجازه مىگرفتند این چنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مىكند، و خدا دانا و حكیم است! (نور۵۹)
والدین نیاز مند به اوقات خصوصی می باشند، زیرا وجود این اوقات خصوصی در تحکم زندگی مهم و اساسی است، و عدم آن در تذلل و از هم پاشدگی زندگی زناشویی مؤثر می باشد. این اوقات موجب افزایش محبت نسبت به یکدیگر و کسب آرامش خواهد شد. شاید این سؤال در ذهن نقش ببند که چرا خدای متعال و حکیم در آیه دوم، بر اجازه گرفتن فرزند بالغ، در اوقات خصوصی والدین تذکر داده است ؟ آیا والدین به نکته ساده آگاهی ندارند که نیازمند به تذکر بوده شاید پاسخ این باشد که تذکرش برای اهمیت و ارزش گذاری به وقت خصوصی داشتن والدین می باشند، به گونه ای که حتی در سالیانی بعد ازازدواج که فرزند آنها بالغ شده است، باز هم والدین نیازمند به اوقات خصوصی می باشند، زیرا وجود این اوقات خصوصی در تحکم زندگی مهم و اساسی است، و عدم آن در تزلزل و از پاشدگی زندگی زناشویی مؤثر می باشد. این اوقات موجب افزایش محبت نسبت به یکدیگر و کسب آرامش خواهد شد.
امام صادق(ع) این سه وقت را به عنوان «غرّة خلوة» (سهو خلوت) بیان می دارند که دیگران برای ورود در این ساعات باید اجازه بگیرند : اى كسانى كه ایمان آوردهاید! طیّبات را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد. (مائده۸۷)
ج ـ موجب آرامش: در قرآن علت خلقت زوج (همسر) را به عنوان آرامش بخش یکدیگر بودن بیان فرموده است :
از نشانه های او ،این است که همسرانی (جفت هایی) از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بگیرید، و بین شما (زن و شوهر) مودّت و رحمت قرارداده است؛ در این، نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند (روم۲۱)
در آیه سوره روم خدای متعال علت خلقت زوج (همسر) را کسب آرامش و جلب مودت و رحمت بیان نموده است؛ ولی در آیه ۱۸۷ اعراف ضمن بیان علت خلقت همسر را «کسب آرامش»، این آرامش را از همبستری با زوج خود (فَلَمَّا تَغَشَّئهَا) بیان کرده است : او خدایى است كه (همه) شما را از یك فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بیاساید. سپس هنگامى كه با او آمیزش كرد، حملى سبك برداشت(اعراف۱۸۷)
انسان در حین کار و زندگی روز مره خستگی روحی و جسمی پیدا می کند و نیاز مند به تمدید قوا می باشد، همانگونه که غذا و آب و خواب موجب تمدید نیرو می شود ؛ غریزه جنسی نیز از غرایزی است که خالق برای کسب آرامش در وجود زن و مرد قرار داده است . امام سجاد(ع) در رساله حقوق خود زن را این گونه معرفی می نماید: امّا حقّ همسرت این است كه بدانى، به راستى خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو قرار داده و بایسته است كه هر یك از شما [زن و شوهر] به سبب همسرش خداى را سپاس دارد و بداند كه این ارزانى خدا بر اوست (تحف العقول ص۲۶۲) عدم ارضای نیازهای جنسی ،عامل دیگری برای اختلاف زن و شوهر است. عدم توجه به نیاز های جنسی یکدیگر که به ناتوانی، بی میلی یا سرد مزاجی فرد مربوط میشود، با لطمه به روابط زن و شوهر، افراد را دچار عصبانیت و دلسردی نسبت به همسر و زندگی میکند و به تدریج موجب بروز رفتارهای پرخاشگرانه و در نهایت افسردگی می شود .
دـ لباس همسران: آمیزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهایى كه روزه مىگیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یكدیگرید) (بقره۱۸۷) در آیه فوق خدا ضمن نَسخ حُکم حُرمت همبستری در ماه رمضان، جواز آن را در شب های ماه رمضان صادر نمودند؛ و سپس تعبیری زیبا نسبت به چگونگی ارتباط زن و شوهر بیان می نماید، که زیباترین و لطیف ترین تشبیه برای ارتباط زن و شوهر می باشد، زن و مرد را لباس یکدیگر بیان می فرماید هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ
ه ـ ثواب اخروی: زنان شما، محل بذر افشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهید، مىتوانید با آنها آمیزش كنید. و اثر نیكى براى خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید كرد و به مؤمنان، بشارت ده! (بقره۲۲۳) علامه در تفسیر المیزان در ذیل این آیه وَ قَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُ علاوه بر فرزند صالح، بر پیش فرستادن عمل صالح نیز بیان می کند: بیانى كه از نظر خواننده گذشت این احتمال را تایید مىكند كه مراد از تقدیم براى خود از پیش فرستادن اعمال صالح است، براى روز قیامت، هم چنان كه در جایى دیگر فرموده: روزى كه هر كسى به تماشاى آنچه از پیش فرستاده مىایستد)نبا۴۱( و نیز فرموده: و آنچه را از پیش براى خود فرستادید، نزد خدایش مىیابید، كه اگر خیر بود خیرتر شده، و اجرى عظیم دارد .)مزمل۲۰ (آیه در وهله اول منظور از عمل خیر فرستادن، فرزند صالح میباشد که با انجام کارهای خیر موجب رشد روحی والدین در زمان حیات و ممات آنها خواهد شد ، ولی علاوه بر این با توجه به مطالب علامه طباطبایی، به خوبی میتوان نتیجه ثواب و اجر اخروی نیز گرفت. دین اسلام به این روابط با دید مثبت نگاه میکند و حتی به آن رنگ معنوی و عبادی میدهد .
و مفسر بزرگ آیت الله جوادی آملی برای این تعبیر زیبای قرآن خواصی به شرح زیر در تفسیر خود بیان داشته اند:
۱) لباس مانع از آسیب است . ازدواج هر چند اطفای غریزه را به همراه دارد؛ لیکن صبغه ملکوتی آن صیانت از گناه و حراست از نگاه آلوده است .
۲) لباس عیوب انسان را می پوشاند آبرو را حفظ می کند. زن و مرد و شوهر نیز باید عیوب هم را بپوشانند و آبروی اجتماعی یکدیگر را حفظ کنند .
۳) لباس، انسان را از گرما و سرما و...حفظ می کند . زوجین نیز باید در حوادث تلخ و شیرین و گرم وسرد زندگی ، موجبات دلگرمی هم را فراهم کنند .
۴) میان لباس و کسی که آن را پوشیده رابطه ای تنگاتنگ و صمیمی است که بیگانه میان آن دو راه ندارد رابطه زوجین نیز باید چنین باشد تا بیگانه ای به درون زندگی آنان راه نیابد که به اسرارشان پی برده ، احیاناً فتنه گری کند.
۵) اعضای بدن با لباس در تماس است و لباس از تماس مستقیم آنها با بیرون ممانعت می کند .
۶) لباس مایه آرامش انسان است. زن و شوهر نیز موجب آرامش یکدیگرند. قرآن از شب، هم «لباس» تعبیر کرده است وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ لِبَاسًا (نبأ۱۰) و هم به سکونت و آرامش هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الَّیْلَ لِتَسْكُنُواْ فِیه(یونس۶۷) این دو تعبیر درباره زوجین نیز آمده است .
۷) لباس آرایه انسان است و به وی زینت می بخشد . زن و شوهر نیز باید زینت یکدیگر باشند . زن و شوهر کنار هم موقعیتی در خانواده و اجتماع پیدا می کنند که در گذشته آن را نداشته اند، از این رو به آنها با احترام بیشتری برخورد می شود. در آیه فوق پس از ارتباط جنسی زن و شوهر ،خدای متعال لباس بودن این دو را مطرح می کند . به عبارت دیگر می توان از سیاق آیه نتیجه گرفت که از نتایج مؤثر و مثبت برقراری روابط جنسی، لباس یکدیگر بودن می باشد؛ و تمامی خواص مطرح شده لباس، بر اثر ارتباط جنسی درست و صحیح زن وشوهر می باشد .
پس جمله: وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ از پیش براى خود بفرستید، و از خدا بترسید، و بدانید كه روزى آنچه را كردهاید خواهید دید از نظر سیاق نظیر آیه: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ، وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ، وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و هر فردى نگران عملى باشد كه براى فردا از پیش مىفرستد، و از خدا بترسید، كه خدا به آنچه مىكنید با خبر است«حشر ۱۸» مىباشد (ترجمه المیزان ج۲ ص۳۲۱) اولیای دین در موارد متعدد از پاداش اخروی در روابط جنسی سخن می گفتند که تعجب افراد را بر می انگیخت. اولیای دین با معادل سازی پاداش روابط جنسی با برخی تکالیف دینی دشوار مانند جهاد، ریزش گناهان و پاک شدن افراد، به دنبال نگرش مثبت دینی به این رفتار در زن و مرد هستند که این امر باعث می شود آنان احساس مثبتی از این روابط داشته باشند و نشاط و لذت بیشتری برای آنها حاصل شود . تقویت این نگرش، مانع بروز احساس گناه در اثر روابط جنسی در زن و مرد است (سالاری فر، ص۴۸)
برای نمونه بعضی از این احادیث را درذیل آورده ایم :
امام صادق می فرمودند که پیامبر وارد بر خانه ام سلمه شد و استشمام بوی خوشی نمود و فرمود آیا خانم حولاء آمده است ،گفتند او اینجاست، او از شوهرش شکایت دارد، پس حولاء بیرون آمد و گفت پدر و مادرم فدای شما شود، شوهرم از من اعراض می کند و به من توجه ندارد، پس فرمود : برایش بیشتر به خودت برس؛ گفت من بهترین عطر ها را استفاده می کنم و باز به من توجه ندارد، فرمود: شاید نمی دانند با روکردن به تو چقدر ثواب برایش هست پرسید: با روی نمودن به من چه ثوابی برای اوست ؟ پیامبر(ص) فرمودند: وقتی به تو نزدیک می شود دو ملک او را احاطه می کنند و مانند کسی است که در راه خدا شمشیر می زند، پس وقتی نزدیکی می کند گناهانش می ریزد مانند ریزش برگ درختان پس وقتی غسل می کند ، از تمام گناهان پاک می شود (وسائل الشیعة ج۲۰ ص۱۰۹)
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَیْسَ شَیْءٌ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا الرِّهَانُ وَ مُلَاعَبَةُ الرَّجُلِ أَهْلَهُامام صادق(ع) می فرماید : ملائکه حاضر نمی شوند مگر در مسابقه اسب دوانی و وقتی مرد با همسرش ملاعبه و بازی می کند .
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ارْمُوا وَ ارْكَبُوا وَ أَنْ تَرْمُوا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تَرْكَبُوا ثُمَّ قَالَ كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْیِهِ عَنِ الْقَوْسِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإ ِنَّهُنَّ حَقّپیامبر اسلام (ص) فرمودند : تیر اندازی کنید و اسب سواری نمایید ، تیر اندازی در پیش من از اسب سواری محبوب تر است سپس فرمودند: هر کار لهو مؤمن باطل است مگر در سه کار تأدیب اسب، و تیر رها کردن از کمان و ملاعبه و بازی با همسرش پس این ها حق می باشند (وسائل الشیعه ج۲۰ ص۱۱۹)
منابع : قرآن وسایل الشیعه ج ۲۰ تحف العقول کافی ج ۵ مجموعه آثار شهید مطهری تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی ج ۹ تفسیر المیزان علامه طباطبایی ج ۲ زن کامل تألف مارابل مورگان آنچه زنان ومردان نمی دانند تألیف آلن وبارباراپیز منبع:تبیان
بخش دوم مشروح بحث: غریزهی جنسی
نیرومندترینِ غرایز در وجود آدمی است. آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز میگردد. انسان به صورت فطری و از نظر روحی، طالب بینهایت آفریده شده است وقتی که خواستههای روحی در مسیر مادیات قرار گرفت، به هیچ حدی متوقف نمیشود و رسیدن به هر مرحلهای، میل و طلب مرحلهی دیگر را در او به وجود میآورد. طغیان و شعلهور شدن شهوات و نفس اماره تنها معلول محرومیتها نیست بلکه پیروی، اطاعت و تسلیم مطلق شهوات بودن نیز سبب این طغیان میشود. اسلام برای پاسداری و نگهبانی از عفت زن و مرد و در حقیقت برای کنترل غریزهی جنسی و در عین حال رسیدن آن به آرامش، دو چیز را به عنوان راهحل معرفی میکند:
1. ارضای غریزه در حد حاجت طبیعی که این امر با تسهیل دستورهای اسلام دربارهی ازدواج، توصیه و ترغیب به آن صورت گرفته است؛
2. جلوگیری از تهییج و تحریک آن.
دستور اسلام دربارهی حجاب برای همین امر است، البته غیر از حجاب، دستورهای دیگری نیز در کنار آن و علاوه بر آن آمده است. اما مهمترین دستور که بتوان آن را به عنوان یک تکلیف واجب به عموم جامعه سرایت داد، مسئلهی حجاب است که اثرات و برکات بیشتری نیز دارد؛ زیرا برخی از دستورهای کنترل شهوت برای کسانی سودمند است که بخواهند این غریزه را در خود تعدیل نمایند. اما حجاب اسلامی طبق بیان قرآن حتی برای کنترل آنها که در قلبشان بیماری هوس وجود دارد نیز فایده دارد.
اگر غریزهی جنسی دائماً در معرض تحریک و تهییج قرار گیرد، علاوه بر به خطر افتادن عفت افراد اجتماع و در نتیجه از بین رفتن کرامت انسانی و علاوه بر جلوگیری از رشد ارزشها و کمالات، عوارض وخیم دیگری نظیر بلوغ زودرس، پیری و فرسودگی دارد. یعنی اگر در جامعهای فضای بیحجابی و تحریک غلبه یابد بر فرض قدرتمند بودن افراد از اینکه غریزه آنها را به بیعفتی بکشاند- که آن هم جز در افراد نادر بسیار بعید است- باز هم افراد آن جامعه از سلامت کامل روحی و روانی و حتی جسمی برخوردار نخواهند بود. برای تبیین برتری دیدگاه اسلام لازم است تا دیدگاه سایرین در حل مسئلهی جنسی مورد بررسی قرار گیرد.
تفاوت دیدگاهها در راهحل مسئلهی جنسی
شهید مطهری در کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب» به مقایسهی دیدگاه اسلام و غرب دربارهی غریزهی جنسی پرداخته و تفاوت 180 درجهای دیدگاه غرب در گذشته و امروز به این مسئله و علت آن را توضیح میدهد، ایشان بیان میدارد که «اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنای عام است. شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که به غریزهی جنسی بستگی دارد.» طبق بیان ایشان با وجود علتها و زمینههای مختلفی که جوامع و ادیان گذشته در دیدگاهشان دربارهی این موضوع داشتهاند اما یک طرز فکر عمومی بر غالب دنیای قدیم حاکم بود و آن هم پلید و قبیح دانستن زن و ازدواج با او بود و این در حالی است که از نظر اسلام علاقهی جنسی در بستر ازدواج نهتنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد بلکه جزو خلق و خوی انبیاست[3] و از نشانههای بارز وجود خداوند است.[4]
«این عقیده مطلقاً روح زن و مرد را به طور مساوی آشفته میسازد و کشمکش جانکاهی میان غریزهی طبیعی از یک طرف و عقیدهی مذهبی از طرف دیگر به وجود میآورد.ناراحتیهای روحی که عواقب وخیمی به بار میآورد همواره از کشمکش میان تمایلات طبیعی و تلقینات مخالف اجتماعی پیدا میشود.» اخلاق جنسی همواره مهمترین بخشهای اخلاق بهشمار میرفته است. از نظر اسلام، روابط جنسی را فقط مصالح اجتماع حاضر یا نسل آینده محدود میکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد. اخلاق جنسی نوین در جوامع غیراسلامی بهخصوص غربی هیچ گونه محدودیت و ممنوعیت را در این موضوع نپذیرفته و قائل به آزادی کامل بشر در این عرصه است: «در حالی که مقتضای منطق و تعقل این است که با سنن و خرافاتی مبتنی بر پلیدی علاقهی جنسی مبارزه کنیم و در عین حال موجبات طغیان، عصیان و ناراحتی غریزه را به نام آزادی و پرورش آزادانه فراهم نکنیم.»
لزوم توجه به دیدگاه نوین و هوشیاری در برابر آن
استاد شهید در ضمن توضیح دیدگاه نوین غرب از جانب فروید، راسل و مانند آنها، به بیان اختلافها و تفاوت روشی آنها و نقد هر کدام میپردازند و این نکته را متذکر میگردند که چه بسا جوانانی که سرمایهی فکریشان وافی نیست که بخواهند به بررسی منطقی این مسائل بپردازند، تحت تأثیر شخصیت و شهرت صاحبان این افکار قرار گرفته و عقیده پیدا کنند که این سخنان صد در صد مطابق با منطق است. « افکاری که در این زمینه از غرب برخاسته و جوانان ما تازه با الفبای آن آشنا شدهاند و احیاناً تحت عنوانهای مقدسی نظیر آزادی و مساوات، با جان و دل آنها را میپذیرند به کجا منتهی میشود. آخر این خط سیر کجاست؟ آیا اجتماع بشر قادر خواهد بود در این مسیر گام بردارد و راه خود را ادامه دهد؟ یا اینکه این کلاهی است که برای سر بشر خیلی بزرگ است. این راهی است که ادامه دادن آن جز فنای بشریت چیزی در بر ندارد.»
«پس از اعلام آزادی جنسی در غرب، شاهد بالا رفتن آمار بیماریهای روانی، جنونها، خودکشیها، جنایتها، دلهرهها و اضطرابها، یأس و بدبینیها، حسادتها و کینهها بودیم. در جامعهی امروز، جوانان به طور محسوسی از ازدواج شانه خالی میکنند. حاملگی و زاییدن و بچه بزرگ کردن به صورت امر منفوری برای زنان در آمده است. زنان به ادارهی امر خانه کمتر علاقه نشان میدهند. جنگ اعصاب بیش از پیش رو به افزایش است. علاقهی پدر و مادرها و بهخصوص مادرها نسبت به فرزندان کاهش یافته است. زنِ دنیای امروز به ابتذال کشیده شده و هوسهای سطحی به جای عشق جانشین شده است. طلاق افزایش یافته و تعداد فرزندان نامشروع و فاقد سرپرست رو به ازدیاد است و از آن طرف صمیمیت و وحدت میان زوجین بسیار نادر گشته است.» بنابراین جذابیتهای اولیه و ظاهری دیدگاه نوین، نباید ما را فریب دهد. از سوی دیگر رعایت دستورات اسلام موجب میشود تا ارضای صحیح غریزهی جنسی، کنترل و مدیریت آن ثمرات بسیاری برای فرد و جامعه داشته باشد که مهمترین آن پیدایی عشق است.
عشق و عفت
عشق یک استعداد عالی و طبیعی است که طبق گفتهی «ویل دورانت» در سرتاسر زندگی انسان از هر چیز جالبتر است. عشق قابل توصیه و تجویز نیست. شهید مطهری در کتاب«جاذبه و دافعه» و «اخلاق جنسی» و نیز در کتاب «مسئلهی حجاب» از زوایای مختلف و با مثالهای متعدد تفاوت عشق با شهوت و غریزهی جنسی را توضیح میدهد. ایشان در کتاب «فطرت» به بررسی دیدگاهها دربارهی عشق مجازی و حقیقی نیز میپردازد. اما مطلب عمدهای که در اینجا هست، رابطهی عشق و عفت است. آیا عشق به مفهوم عالی و مفید خود در محیطهای به اصطلاح آزاد، بهتر رشد میکند یا عشق عالی همراه با عفت اجتماعی؟
محیطهای به اصطلاح آزاد، مانع پیدایش عشقهای سوزان و عمیق است بلکه فقط زمینه برای پیدایش هوسهای موقتی و هرزه شدن قلبها فراهم است. عشقی که فلاسفه و جامعهشناسان آن را محترم میشمارند، با فداکاری، از خود گذشتگی و سوز و گداز همراه است، هوشیار کننده است. قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز میکند. قوهی خیال را پروبال میدهد. معشوق را آن چنانکه میخواهد در ذهن خود رسم میکند نه آن چنان که هست. چنین عشقی خلاق و آفرینندهی نبوغها، هنرها، ابتکارها و افکار عالی است.
عشق اوج حیات و حد اعلای شور زندگی و معلم و مربی، الهام بخش و کیمیاست و کسی که تمام عمر از آن بینصیب باشد، لایق انسانیت نمیباشد. با این حال، عشقی که فلاسفه ذکر میکنند با عشقی که میان برخی از زوجین شکل میگیرد، تفاوتهایی دارد. عشق مورد نظر فلاسفه بیشتر جنبهی درونی دارد یعنی موضوع خارجی بهانهای برای جوشیدن روح از باطن خود است. معشوق را چنان که دوست دارد در خیالش میسازد و به ساختهی ذهنی خود خو میگیرد تا آنجا که خیال را بر وجود واقعی و خارجی محبوب ترجیح میدهد اما عشق میان زوجین مانند مورد قبل کنش و جذب و انجذاب دو روحِ دور از هم نیست که مشروط به هجران و فراق باشد بلکه مودّت و رحمت میان زوجین وحدت و یگانگی دو روح معاشر دست یافته به وصال است که بر اثر معاشرت دائم و اشتراک در سختیها، راحتیها، خوشیها و ناخوشیهای زندگی و انطباق یافتن روحیهی آنها با یکدیگر پدید میآید تا جایی که این صمیمیت حتی در دوران پیری که شهوت، خاموش است زوجین را سخت به یکدیگر پیوند میدهد.
عشق قابل احترام فلسفی از نوع ناآرامی و کشش و شور است ولی عشق میان زوجین به تعبیر قرآن از نوع آرامش و سکون است اما به هر حال هر دو نوع عشق گلهای با طراوتی هستند که فقط در اجتماعاتی که بر آنها عفاف و تقوا حکومت میکند، میرویند و میشکفند. بنابراین، مسئلهی عفت تنها برای پاکی نسل نیست بلکه مسئلهی مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه بهرهمندی از غیر همسر قانونی چشم بپوشند. مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز درصدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اینها یعنی همان دستور حجاب در اسلام.
حال که تا حدودی اهمیت مسئلهی حجاب و عفاف در روابط خانوادگی بیان شد، لازم است تا نگاه دقیقتری نیز به دستور اسلام دربارهی انواع و مراتب حجاب بیندازیم تا دچار این شبهه و سؤال نشویم که برخی میگویند ما خانمهای چادری را میشناسیم که اهل عفاف و پاکدامنی نیستند و یا آن برکات و آثاری که برای حجاب شمرده میشود در زندگی آنها وجود ندارد. در حقیقت پاسخ این است که برای تحقق کامل برکات حجاب میبایست فرد به تمام انواع آن پایبند باشد و حتی بستر اجتماعی مناسب نیز برای رسیدن به فواید همه جانبه لازم است.
كنترل و تعديل غريزه جنسي
از منظر آيات و روايات چه راهكارهايي براي كنترل و تعديل غريزه جنسي و عدم طغيان آن ارائه شده است؟ يكي از مسايل مهمي كه انسان به ويژه جوانان با آن درگيرند، طغيان غريزه جنسي و خروج از مرز اعتدال است. پر واضح است كه در صورت عدم تأمين اين نياز طبيعي، مشكلاتي براي انسان بروز و ظهور خواهدكرد. بنابراين همزمان بايد با روش هاي عقلاني و وحياني به تأمين اين نياز طبيعي اقدام نمود و از طرفي با راهكارهاي پيشگيرانه به تعديل غريزه جنسي پرداخت كه جنبه درماني نيز دارد. در اينجا به اهم عوامل تعديل غريزه جنسي از منظر آيات و روايات مي پردازيم:
1- توجه به كرامت انساني
يكي از عوامل مهم غلبه بر شهوت، شناخت شأن و منزلت خويش و احياي شخصيت معنوي است. امام علي(ع) مي فرمايد: من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته كسيكه نفس را احترام كرد، شهوت در نظرش پست و كوچك مي شود. (نهج البلاغه، حكمت441) اگر كسي بداند كه پيروي از شهوات و ارضاي غريزه جنسي به صورت نادرست با آبروريزي و رسوايي همراه است، به طور قطع از انجام دادن كارهايي كه به شخصيت او آسيب وارد مي كند، خودداري مي كند. امام علي(ع) مي فرمايد: كسي كه شرافت ذاتي اش را بشناسد، خود را از پستي شهوت مصون مي دارد. (غررالحكم و دررالكلم ج5 ص438) همچنين در اين رابطه آن حضرت در كلامي ديگر مي فرمايد: كسي كه بر نفس خود حاكم شد، شأن و منزلتش بالا گرفت و كسي كه نفسش فرمان رواي او شد، قدر و قيمتش كاسته شد. (مستدرك الوسايل ج2 ص278) در اين حديث به صراحت به ناسازگاري تعالي روح و روان با آزادي كامل غرايز و شهوات تأكيد شده است. دليلش هم آن است كه در صورت طغيان غرايز و شهوات و غلبه آن بر سجاياي اخلاقي و تعالي روح و روان، انسان ممكن است براي ارضاي شهوت جنسي خود به انواع رذايل اخلاقي نظير دروغ، تهمت، خيانت در امانت، عهدشكني و جنايت و... دست بزند و به عزت نفس خويش آسيب برساند. امام علي(ع) در اين خصوص چه زيبا فرموده اند: چه بسا لذت ناچيزي كه آدمي را از نيل به درجات عالي انساني باز مي دارد. (غررالحكم و دررالكلم، ج4 ص548)
2- ياد مرگ
عامل ديگري كه در غلبه بر شهوت و كنترل و تعديل غريزه جنسي نقش مهمي دارد، ياد مرگ و قيامت است. امام علي(ع) مي فرمايد: اي بندگان خدا! برحذر باشيد از مرگ و از سختي هاي آن. وقتي نفستان خواست شما را درباره شهوات به تباهي بكشاند زياد به ياد مرگ باشيد، زيرا براي موعظه، ياد مرگ كافي است. رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره مرگ بسيار سفارش مي كرد و مي فرمود: زياد مرگ را ياد كنيد، زيرا ياد مرگ، شكننده لذات نفساني و حايل ميان تو و شهوات است. (بحارالانوار ج2 ص287)
3-ازدواج
راه و روش صحيح ارضاي غريزه جنسي، ازدواج شرعي و قانوني است. رسول خدا(ص) مي فرمايد: اي گروه جوانان! هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد حتماً اقدام كند، زيرا اين خود بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي كند (مكارم الاخلاق ص100) هر چند از نظر اسلام، ازدواج به خودي خود مستحب است، ولي در جايي كه ترك گناه منوط به آن باشد، آن را واجب مي داند. فقها و مراجع در رساله توضيح المسايل فرموده اند: كسيكه به دليل نداشتن زن به حرام مي افتد، واجب است زن بگيرد. بر اين اساس، دين مقدس اسلام به منظور مقابله با انحراف هاي جنسي، وظيفه بسترسازي ازدواج را متوجه پدر خانواده و حاكم اسلامي كرده است.
4- عفت پيشگي
قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را درصورت فراهم نبودن زمينه ازدواج، عفت پيشگي يا خويشتن داري در امور جنسي مي داند و در آيه33 نور مي فرمايد: وليستعفف الذين لا يجدون نكاحاً حتي يغنيهم الله من فضله آنها كه وسيله ازدواج ندارند بايد عفت پيشه كنند، تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند. بر اين اساس، قرآن كريم افرادي از عفيفان را به عنوان الگو به مسلمانان معرفي كرده كه در رأس آنها حضرت يوسف(ع) است. او در سخت ترين شرايط و در حاليكه همه اسباب گناه برايش فراهم بود، خود را حفظ و در برابر امواج شديد شهوت ايستادگي كرد و آبرومندانه از يك امتحان بزرگ الهي سربلند بيرون آمد. حضرت يوسف(ع) به درگاه خداوند چنين عرضه مي دارد: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اينها مرا به آن مي خوانند. سرانجام آن حضرت به زندان افتاد، ولي روح بلندش از آلودگي به گناه محفوظ ماند و با حفظ آبرو و عفت به همه چيز رسيد، تا جايي كه بر تخت قدرت عزيز مصر تكيه زد، در حالي كه همه آلودگان رسوا شده و كنار رفتند.
5-صبر و مقاومت
بدون ترديد تسلط بر نفس و حفظ عفاف و تعديل غريزه جنسي علاوه بر جنبه هاي معرفت شناسانه و نظري آن، در ساحت اجرايي و عملياتي آن كار بسيار دشواري است كه نياز به صبر و مقاومت سرسختانه دارد. امام علي(ع) مي فرمايد: شهوت ها و خواسته هاي نفساني، بيمارهاي كشنده هستند و بهترين دواي آنها صبر و پايداري در برابر آنها است (غررالحكم و دررالكلم ج1 ص72) آري يكي از مصاديق صبر در روايات صبر در طاعت و بندگي خدا و دوري از شهوات و تمايلات غريزي و حيواني انسان است.
6-جهاد اكبر
جهاد اكبر همان جهاد با نفس است كه در روايات بر آن تاكيد شده است (وسايل الشيعه ج11 ص124) و به مراتب مهم تر و ثقيل تر از جهاد اصغر است كه همان جنگ فيزيكي با دشمنان خارجي است. همان طور كه در جهاد مسلحانه، هر ضربه اي كه بر دشمن وارد شود و هر سنگري كه به دست سپاهيان مفتوح گردد، به همان مقدار دشمن ضعيف تر مي شود و سپاهيان نيرومندتر مي گردند، در جهاد با نفس نيز هر ضربه اي كه بر نفس اماره وارد آيد و با خواسته ها و هوس هاي غيرمشروعش مخالفت شود به همان مقدار او ضعيف تر و شما قوي تر و براي فتوحات بعد آماده تر مي شويد. البته كسانيكه در اين ميدان مبارزه مخلصانه وارد شوند مشمول الطاف خفيه الهي خواهند شد قرآن مجيد مي فرمايد: كسانيكه در راه ما جهاد كنند راههاي خود را به آنها نشان مي دهيم (عنكبوت69) بنابراين انسان اگر خود را دائماً در معرض جهاد اكبر ببيند و با تمنيات نفساني و غريزه جنسي و شهواني خود به مقابله برخيزد، به طور طبيعي از طغيان غريزه جنسي جلوگيري به عمل آمده و در مسير تعديل و كنترل اين غريزه قرار خواهد گرفت.
8-مواخذه و تنبيه
تعديل غريزه جنسي به نحو اجمال با دو مشكل اساسي روبه روست: نخست آنكه، طبيعت بشري با توجه به بعد مادي و حيواني اش، ميل به ارضاي به قيد و شرط تمايلات نفساني دارد و بديهي است كه تعديل غريزه جنسي، به معناي مهار و كنترل آن و مقابله با زياده خواهي جنسي است. و سختي اين كار بر كسي پوشيده نيست.علاوه بر اين كه اگر كسي مدتي از عمر خويش را با بعضي از انحراف هاي جنسي گذرانده باشد، براي او طبيعت ثانوي ايجاد كرده و مبارزه با آن عادت و نهادينه كردن عادت هاي پسنديده در نهايت دشواري و صعوبت است. با توجه به اين دو چالش مذكور، آدمي گذشته از همت والا به محرك هايي نيازمند است، تا نفس مايل به تنبلي و ركود را به حركت و تلاش وادارد و در طريق مجاهدت با نفس ثابت قدم و مقاوم گرداند. در اين ميان، مهم ترين محرك، تنبيه و مجازات و به تعبير علماي اخلاق، معاتبه و معاقبه نفس است. مجازات خويشتن در برابر زياده خواهي جنسي از ملامت شروع مي شود و سپس به مراحل شديدتر مانند محروم كردن خويشتن از بعضي لذائذ زندگي در يك مدت معين منتهي مي گردد. بنابراين براي مقابله با طغيان غريزه جنسي گاهي لازم است عقوبت هايي در نظر گرفته شود تا نفس سركش تاديب گردد. امام علي(ع): در شرح يكي از اوصاف پرهيزگاران مي فرمايد: هرگاه نفس، او را در انجام دادن وظايفي كه خوش ندارد سركشي كند، او هم از آنچه دوست دارد و محرومش مي سازد و از اين طريق نفس سركش را مجازات مي كند (نهج البلاغه خ 193)
در جاي ديگر آن حضرت مي فرمايد: هنگاميكه نفس بر تو سخت گيرد، تو هم بر او سخت گير تا در برابر تو تسليم گردد. (غررالحكم و دررالكلم ج1 ص319) در حالات فقيه بزرگ آيت الله بروجردي نقل شده كه هرگاه عصباني مي شد، بلافاصله از همين پرخاش مختصر پشيمان شده و در مقام عذرخواهي و جبران برمي آمد و طبق نذري كه داشت، فرداي آن روز را براي جبران اين كار روزه مي گرفت و به اين ترتيب خود را در برابر اين كار كوچك معاقبه مي فرمود (اخلاق در قرآن مكارم شيرازي ج1 ص264) آري مراقبه و محاسبه، در صورتي تأثير دارد كه معاقبه و كيفرهاي مناسب براي هوا و هوس هاي سركش درنظر گرفته شود وگرنه اثر آن بسيار ضعيف خواهد بود.
9- ورزش
يكي از راههاي آرام كردن طوفان غريزه جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و طبعاً از مسايل ديگر كم مي كند. ورزش هاي سالم مانند شنا، اسب سواري، كوهنوردي، راهپيمايي و غيره، گذشته از اينكه جسم را نيرومند مي كند، عامل مؤثري براي آرام نگاهداشتن نيروي شهواني است. به همين دليل است كه در هنگام ورزش هيچ گونه تحريكي در غريزه جنسي روي نمي دهد. از طرف ديگر ورزش بهترين روش براي پركردن اوقات فراغت است كه نقش مؤثري در طرد افكار شهواني دارد امام علي (ع) مي فرمايد: البطاله، ام العيوببي كاري و وقت را به بطالت گذراندن، مادر همه عيب هاست. از همين رو بزرگ ترين دام براي به انحراف كشيده شدن جوانان، وقت هاي خالي از هر گونه برنامه ريزي است.
10- نظر به پاداش الهي
يكي ديگر از راههاي كنترل غريزه جنسي و تعديل آن، توجه به پاداش اخروي درباره كساني است كه با عفت پيشگي بر شهوات فائق آمده و دامن خود را از گناه پاك و منزه داشته اند. علي(ع) مي فرمايد: فمن اشتاق الي الجنه سلاعن الشهوات كسي كه به بهشت علاقه داشت، خواهش هاي نفس و شهوات را فراموش كرد و از آنها چشم پوشيد (نهج البلاغه حكمت30).
وقتي انسان مؤمن مشاهده مي كند كه توجه و عنايت به عفت به اندازه اي از منظر خداي متعال و پيشوايان دين حائز اهميت است كه آن را در زمره بهترين جهادها قرار داده اند. با انگيزه اي بالا درصدد دست يابي به اين موقعيت ممتاز خواهد بود. امام باقر(ع) مي فرمايد: برترين عبادت، عفت ميل جنسي و شكمي است (كافي ج2 ص97). در حديثي در كتاب تحف العقول ص282 عفت بعد از معرفت الهي، به عنوان مهم ترين ارزش به حساب آمده است. بنابراين كسيكه در سر، سوداي كسب رضايت الهي را دارد و در آرزوي وصل يار به سر مي برد، بايد به هوا و هوس هاي زودگذر پشت پا زده به وعده هاي الهي چشم دوزد.
11- كم خوري
اجتناب از پرخوري، از جمله راههاي غلبه بر شهوت است. در روايات اسلامي، از روزه داري به عنوان يك عامل تعديل غريزه جنسي ياد شده است. پيامبر اعظم(ص) مي فرمايد: اي گروه جوانان! هر يك از شما قدرت ازدواج دارد ازدواج كند و اگر قدرت ندارد روزه بگيرد؛ زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است (بحارالانوار ج100 ص220). اين نقش وقتي معلوم مي شود كه بدانيم پرخوري موجب طغيان غرايز و هيجان شهوت است، چنانكه امام صادق(ع) مي فرمايد: براي قلب مؤمن چيزي مضرتر از پرخوري نيست، زيرا پرخوري، عامل قساوت قلب و هيجان شهوت است (مستدرك الوسايل ج21 ص49)
تاثير توجه به عواقب شهوتراني
از منظر آيات و روايات، توجه به آثار و عواقب شهوتراني، به چه ميزان در كنترل و تعديل غريزه جنسي انسان تاثيرگذار است.
تفكر و انديشه در عواقب و پيامدهاي شهوت راني، اثر عميقي در كنترل آن و حفظ عفت عمومي دارد. رهبران الهي همواره عواقب شوم گرفتاري در چنگال شهوات را به انسان ها گوشزد كرده وكوشيده اند آنان را از كام شهوات نجات دهند.
امام علي(ع) مي فرمايد: هرگاه در لذت (حرامي) باشي، به يادآور كه روزي زايل مي شود و اگر در هر نعمتي هستي، به خاطر داشته باش كه روزي سلب خواهد شد. در بلاها نيز انتظار برطرف شدن آن را داشته باش، زيرا اين يادآوري ها، نعمت را پايدارتر و شهوات را دور مي سازد. (ميزان الحكمه ج4 ص3484) ماهيت شهوت، جذب منفعت و لذت جويي است، اما اين نيروي جاذبه چه بسا در عمل به جذب زيان منجر شود. از روايات معصومين(ع) استفاده مي شود كه شهوت كنترل نشده چنين حالتي دارد. چگونه مي توان از شهوت لذت برد، در حالي كه در بردارنده انواع آفت ها و محروميت هاست و بجاي اينكه چيزي به ارمغان آورد، بسياري از داشته هاي مفيد انسان را بر باد ميدهد. محاسبه منطقي، آدمي را متوجه ميكند كه لذت آني، ارزش تحمل آن همه محروميت را ندارد. امام علي(ع) مي فرمايد: لذتي كه آميخته با رنج و درد است، لذت نيست (غررالحكم و دررالكلم ج6 ص355).
آثار سلبي شهوت افسارگسيخته
در اينجا ضروري است آثار سوء و محروميت هاي حاصل از شهوت افسارگسيخته را مورد بررسي و تبيين قرار دهيم:
1- محروميت از سلامت جسم و جان
تحريك مداوم جنسي، انسان را پيوسته در وضعيت هيجاني و ناآرام نگه مي دارد و همين امر، بهداشت رواني او را تهديد مي كند، زيرا تحريك ها و ارتباط هاي نامشروع، او را هر لحظه به گناهان خانمان سوز مي كشاند و ترس از رسوايي، هراس از قوانين كيفري و عذاب وجدان، جانش را چونان خوره مي خورد و آشفتگي ها، استرس ها و ناراحتي هاي عصبي او را به اوج مي رساند. امام علي(ع) مي فرمايد: كسيكه شهوتش بر او غالب آيد، روح و روانش سالم نمي ماند. (همان ج5 ص236) عفاف پيشگي، منشأ رهايي از همه اين اضطراب هاست. علي(ع) در اين باره نيز فرموده اند: من غض طرفه، اراح قلبه هر كس نگاهش را از نامحرم فرو بندد، قلبش آسوده مي گردد. (مستدرك الوسايل ج14 ص271)
شايد اين سخن حكيمانه پروردگار، ناظر به اين امر مهم باشد كه در احزاب آيه 53 فرموده اند: هرگاه از زنان (پيامبر) چيزي خواستيد، از پشت پرده از آنان بخواهيد، اين براي دل هاي شما و دل هاي آنان پاكيزه تر است. آزادي جنسي و بي بند و باري اخلاقي در حال حاضر ره آوردي جز به تباهي كشيده شدن نسل جوان و گسترش بيماري هاي مزمن و امراض مقاربتي، چون سفليس، سوزاك و ايدز نداشته است. آمار وحشتناك مبتلايان به بيماري مرموز ايدز در دنيا گواه بر اين مدعا است. عفت گرايي، بهداشت كامل جنسي را تامين مي كند. قرآن كريم در اعراف آيه 81 برخي از عرصه هاي بي عفتي نظير هم جنس بازي را اسراف و به هدر رفتن انرژي و نيروي جسماني مي داند، آنجا كه مي فرمايد: شما از روي شهوت به جاي زنان با مردان در مي آميزيد، آري، شما گروهي اسراف پيشه ايد.
2- محروميت از خرد
هوس هاي شهواني، نيروي خرد را تضعيف مي كند و از فروغ عقل مي كاهد، زيرا در تحريك جنسي و هيجان شهوت، تمركز حواس بر هم مي خورد و فرصت تفكر، تصميم گيري و حسابرسي از انسان سلب مي گردد، و در نتيجه افت تحصيلي و ضعف علمي و فرهنگي را براي دانش پژوهان به همراه مي آورد. امام علي(ع) مي فرمايد: در كشاكش انگيزه هاي شهوت و غضب، عقل تيره و تار مي شود و فروغ خود را از دست مي دهد (مستدرك الوسايل ج2 ص287) در جاي ديگر فرموده اند: كسيكه مالك شهوتش نباشد، مالك عقلش نخواهد بود. در وضعيت طغيان غريزه جنسي، چشم و گوش كه دروازه هاي عقل و ابزارهاي شناختند به درستي عمل نمي كنند و عقل كه وظيفه تجزيه و تحليل را به عهده دارد، ناكارآمد مي گردد.
3- محروميت از بصيرت
قرآن كريم، يكي از آثار تقوا را بهره مندي از نيروي فرقان يا قدرت تميز ميان حق و باطل مي داند ان تتقواالله يجعل لكم فرقانا اگر تقواي الهي داشته باشيد، خداوند براي شما قدرت تمييز (حق از باطل) مي دهد (انفال-29) بعضي چيزها را با چشم سر بايد ديد و بعضي را با چشم دل. شعله هاي نور، ديدن را براي بصر (چشم) و نور باطن، ديدن را براي بصيرت ممكن مي سازد. نبود تقوا و بي بند و باري جنسي، فقدان قوه بصيرت را در پي خواهد داشت. امام علي(ع) ميفرمايد من ركب الهوي ادرك العمي كسيكه بر مركب هوا و هوس سوار شود، كوري را دريابد. (غرر الحكم و دررالكلم ج6 ص8352)
4- محروميت از آزادي
با زياده خواهي جنسي، زمام انسان به دست شهوت مي افتد و اسارت روح كه بدترين اسارت ها است، شكل مي گيرد. امام علي(ع) مي فرمايد: بنده شهوت چنان اسير است كه هرگز روي آزادي را نخواهد ديد. (همان ج4 ص352) همچنين آن حضرت در كلامي ديگر فرموده اند: كسيكه مغلوب شهوت خويش است، ذلت و خواري اش بيش از پرده زر خريد است(همان ج6 ص138)
5- محروميت از خوش نامي
يكي از ره آوردهاي شهوت پرستي، رسوايي و بدنامي است. شهوت، آغازي شيرين و پاياني رسواگر و شوم دارد. تاريخ بشر سرشار از شرح زندگي كساني است كه در جامعه داراي مقام و موقعيت ممتاز بودند، ولي هنگامي كه اسير شهوت و هواي نفس شدند، رسوا شدند. امام علي(ع): حلاوت شهوت امروز، با تلخي ننگ از ميان مي رود (غررالحكم و دررالكلم ج4 ص252)
6- محروميت از بهشت
يكي از پي آمدهاي بد شهوت راني، محروميت از بهشت برين و تحصيل عذاب ابدي است. در روايتي آمده است: وقتي كه خداوند متعال بهشت را آفريده فرمود: اي جبرئيل! برو و نظري به آن بيانداز. جبرئيل رفت و نگاه كرد، پس با خرسندي گفت: خداوندا! به عزتت سوگند هيچ كس نيست كه ويژگي هاي آن را بشنود مگر اينكه مشتاق گشته، وارد آن شود. آنگاه خداوند بهشت را با انواع سختي ها آميخته ساخت و به جبرئيل فرمود: برو نگاه كن. جبرئيل رفت و چون نگريست و گفت: خداوندا!
به عزتت سوگند هيچ كس نيست كه از وضع دوزخ مطلع گردد و وارد آن شود. خداوند دوزخ را با انواع شهوت ها و لذت ها آميخت و بار ديگر از جبرئيل خواست كه به آن بنگرد. جبرئيل وقتي دوزخ را در اين هيئت ديد، با نگراني گفت: خداوندا! به عزتت سوگند از آن بيم دارم كه هيچ كس نماند، مگر آنكه وارد آن گردد (مسند احمد ج2 ص354)
ريشه انحرافات جنسي
انحرافات جنسي كه حداقل ريشه تاريخي آن به قوم لوط بر مي گردد، در هر برهه اي از تاريخ و در هر قوم و ملتي در قالبها و اشكال گوناگوني تجلي پيدا ميكند. اما اينكه به شكل عام چه علل و عواملي در فرايند انحرافات جنسي، به ويژه در نسل جوان، دخيل و تاثيرگذار است، به اهم آنها براساس آموزه هاي اسلامي ذيلا اشاره مي كنيم:
1- تحولات بلوغ
به دليل تحولاتي كه در دوره بلوغ در هر انساني به وجود مي آيد. به طور طبيعي وي تمايل دروني به جنس مخالف را در خود احساس مي كند. ولي چون تماس بدني با جنس مخالف برايش امكان ندارد، بنابراين براي رهايي از تنش ناشي از اين تمايلات دروني به برخي اعمال انحرافي روي مي آورد.
2- عوامل تحريك زا
نگاه شهوت آميز، تخيلات تحريك كننده، تماس با اجنبي و گفت وگو با نامحرم، ديدن فيلم ها و عكس هاي مبتذل و... از جمله عواملي هستند كه آتش سوزان غريزه جنسي را در انسان، به ويژه جوانان، شعله ور مي كند و به طور طبيعي و قهري او را به سوي انحراف جنسي سوق مي دهد. از منظر دين، نگاه تخم شهوت را در دل مي كارد و زمينه گناه را فراهم مي آورد. حضرت مسيح(ع) مي فرمايد اياكم و النظره فانها تزرع في القلب الشهوه از نگاه به نامحرم اجتناب كنيد كه نگاه، شهوت را در قلب به وجود مي آورد (تحف العقول ص305) امام علي(ع) قلب را كه مركز ادراكات است، كتاب و نامه چشم مي داند و مي فرمايد: القلب مصحف البصر. دل كتاب چشم است (نهج البلاغه حكمت409) به قول بابا طاهر: زدست ديده و دل هر دو فرياد- هر آنچه ديده بيند دل كند ياد.
3- عقده حقارت
به اعتقاد بسياري از روان شناسان، برخي از مصاديق انحرافات جنسي ناشي از كمبود محبت و عاطفه و عقده حقارت در طول زندگي تحقير آميز انسان است كه براي جبران آن افراد به وادي انحرافات جنسي سوق پيدا مي كنند.
4- مساعد نبودن محيط خانواده
ريشه بسياري از انحرافات جنسي را بايد در محيط خانواده و شرايط زندگي افراد جستجو كرد. مراعات نكردن اصل مهم حيا، طرز لباس پوشيدن و به كارگيري الفاظ و كلماتي كه به گونه اي در برگيرنده مسائل و مناسبات جنسي هستند و نيز تماس بدني با كودكان و نوازش هاي غيراصولي و عدم كنترل بر روابط كودكان، به انگيزه جنسي فرزندان دامن مي زند و زمينه انحراف جنسي در دوران بلوغ را فراهم مي كند. خانواده هايي كه به علت پاره اي نابساماني ها، از قبيل اختلاف و ناسازگاري ميان پدر و مادر و ناسازگاري آنها، از هم پاشيدگي خانواده، بدرفتاري والدين با فرزندان و ... به اضطراب روحي در فرزندان دامن مي زنند، آنان را بيشتر در معرض انحرافات جنسي قرار مي دهند.
5- معاشرت با منحرفان
يكي از عوامل مهم تاثيرگذار در بزه كاري و انحرافات جنسي و غيرجنسي جوانان دوستي هاي نامناسب است. از آنجا كه پيوستن به گروه هم سالان براي نوجوانان بسيار مهم و حياتي است و بر اساس نياز اجتماعي انجام مي گيرد، نمي توان نقش دوستان را در شكل گيري شخصيت و نوع رفتار جوان تازه بالغ ناديده گرفت. آلودگي و انحراف به سرعت از طريق دوستان نااهل به افراد پاك و سالم سرايت مي كند. امام علي(ع) مي فرمايد لاتصحب الشرير، فان طبعك يسرق من طبعه شرا و انت لاتعلماز معاشرت با مردم فاسد بپرهيزيد، زيرا طبيعت تو ناخودآگاه، انحراف و ناپاكي را از طبع آنها سرقت مي كند.
6- ضعف ايمان و سستي پايه هاي اعتقادي
پايداري در برابر طوفان سهمگين غريزه جنسي در گرو برخورداري از ايمان و پناهگاه معنوي است. كسي كه از اين سرمايه عظيم محروم است، تنها با تكيه بر وجدان اخلاقي نمي تواند در برابر موج هاي توفنده غرايز ايستادگي كند و خود را از بيراهه و كژي و انحراف نجات بخشد. قرآن مجيد زندگي بدون ياد خدا را رنج آور و ناگوار مي داند و من اعرض عن ذكري فان له معيشا ضنكا (طه125) كه بدون ترديد يكي از مصاديق آن، غوطه ور شدن در فساد و منجلاب گناه و انحراف هاي جنسي است كه حاصلي جز تشويش و اضطراب ندارد. غفلت از خدا، زمينه وسوسه شيطان را فراهم مي كند و گناه با سهولت انجام مي گيرد.
7-ناآگاهي از عواقب انحرافات جنسي
متاسفانه گاهي افرادي بدون اطلاع از عوارض زيانبار مصاديق انحراف جنسي، به اين انحرافات كشيده مي شوند. ضعف سيستم عصبي و ناتواني جنسي و گريز از ازدواج و سرد مزاجي، پژمردگي رنگ، (ايجاد) حلقه سياه به دور چشم، خستگي و خواب آلود بودن، شرم اغراق آميز و كاذب، گوشه گيري و آشفتگي در خواب از جمله عوارض مشترك برخي انحرافات جنسي بشمار ميآيند.
بهترين سرمايه انسان
عليک باخوان الصدق فاکثر من اکتسابهم فانهم عده عند الرخا و جُنه عند البلاء؛ دوستان راستين برگزين و دوستانت را زياد کن؛ زيرا چنين دوستاني اميد و سرمايه انسان به گاه آسايش و پناهگاه امن او به گاه بلا و مصيبت هستند(1). يکي از گرانبهاترين نعمتهاي الهي در عالم، دوست باوفا و يار صادق است؛ چرا که چنين دوستاني بهترين سرمايه و پشتيبان انسان در هنگام آسايش و سختي هستند. مطابق فرمايش فوق، انسان در درجه اول بايد سعي کند تا ميتواند شمار دوستانش را افزايش دهد که به قول معروف "هزار دوست کم است و يک دشمن زياد". در مرتبه بعد پيوسته مواظبت کند که دوستان خويش را از دست ندهد؛ زيرا هر که اين گوهر به دستش برسد و قدرش را نداند و آن را از دست بدهد از جاهلترين و زيانکارترين مردم روزگار است، چنانچه مولاي متقيان علي (ع) ميفرمايد اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان و اعجز منه من ضيع من ظفر به منهم؛ عاجزترين مردم کسي است که نتواند دوستي پيدا کند و عاجزتر از او کسي است که دوست خوبي را از دست بدهد.
پيشوايان معصوم با سفارشهاي بسيار به دوستي با اهل ايمان و بيان آثار مثبت براي آن، همگان را به آن ترغيب کردهاند. امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: ودّ المومن للمومن في الله من اعظم شعب الايمان؛ دوستي مومن با مومن براي خدا از بزرگترين شعبههاي ايمان است(2). از امام صادق (ع) نيز روايت شده: در دنيا دوست بسيار گيريد به راستي آنها در دنيا و آخرت سودمندند. اما در دنيا، پس نيازهايي وجود دارد که براي رفع آنها برميخيزند و اما در آخرت سخن اهل جهنم اين است که کسي براي شفاعت ما وجود ندارد و دوستي صميمي نداريم(3).
در انتخاب دوست بايد نهايت دقت و مراقبت را داشت و با هر کسي نبايد طرح دوستي ريخت؛ زيرا دوست تاثير زيادي در انسان دارد و ميتواند به شخصيت او شکل بدهد. افزون بر آن هر کس به طور معمول خوي و خصلت دوست خود را ميگيرد و مردم نيز از روي دوستان يک فرد در مورد او قضاوت ميکنند پس بايد در انتخاب دوست و معاشر خود دقت لازم را به عمل آوريم تا خداي نخواسته بعدها دچار پشيماني و حسرت نشويم، چنانکه بعضي از افراد روز قيامت انگشت ندامت به دندان ميگزند و ميگويند: يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا؛ اي واي، کاش فلاني را دوست (خود) نگرفته بودم (فرقان28). بايد به دنبال کسي بود که همنشيني با او سبب رشد شخصيت ما شود و به صلاح دين ما باشد.با توجه به مجموعه احاديثي که به نحوي ما را از دوستي با گروهي خاص منع کردهاند، ميتوان گفت کساني که داراي خصوصيات زير باشند، صلاحيت دوستي و همنشيني را ندارند: آلودگي به گناه، عيبجويي، دروغگويي، سخنچيني، بخل و تنگنظري، حسد، ترس، طمع و خودپسندي، جهل و حماقت(4). همچنين در روايات دوستي با اين افراد ستايش و ترغيب شده است: کساني که از گناه و معصيت دوري ميکنند، دست و دلباز، نظربلند، عذرپذير، با گذشت، بزرگوار، بردبار و صبورند و در سختي و گشايش همراه انسان هستند(5). پينوشتها:1- بحارالانوار ج 74ص187 2- کافي ج2ص125 3- وسائلالشيعه ج12ص17 4- بحارالانوار ج74ص190 به بعد 5- همان ج77ص269-271
دانش افزايي در حوزه بلوغ جنسي
کاهش سن بلوغ جنسي در نوجوانان ايراني، خبري بود که چندي پيش در رسانه ها منتشر شد. بر اساس اين گزارش و به گفته رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره کشور، تغيير الگوي تغذيه، افزايش گوشت هاي هورموني ، تاثير برخي مواد و افزودني هاي شيميايي و از همه مهمتر هجمه دنياي مجازي تصاوير و مطالب غيرمجاز اينترنتي، گستره بلوغ جنسي را به سنين پايين تر کشانده است. ميانگين بلوغ جنسي دختران به 5/9 سال و در پسران به 12 سال، كاهش يافته است. وي با بيان اينكه 10 درصد پسرها حتي در تهران زودتر از ميانگين سن دختران بلوغ جنسي را تجربه ميكنند، در حال حاضر هزار پسر دبستاني داريم كه بلوغ جنسي را تجربه ميكنند. سه عامل "كاهش سن بلوغ جنسي" شامل تغيير الگوي تغذيه، مواد شيميايي در شامپوها و هجمههاي مجازي، كاهش سن بلوغ جنسي باعث افزايش تمايلات جنسي خواهد شد، كامپيوترها و موارد اين چنيني را در اتاقهاي نشيمن، نه اتاقهاي شخصي فرزندشان. يکي از شرايط و پيش نياز هاي حل يک مشکل، کاهش عوارض آن و يا حداقل کنترل آن در وهله اول اين است که آن مشکل به رسميت شناخته شود و کساني که قصد حل آن را دارند و يا وظيفه رسيدگي به آن را دارند بپذيرند که مشکلي وجود دارد و بعد در خصوص چگونگي حل آن بحث و تبادل نظر کنند. مسائل جنسي در کشور ما از جمله مسائلي است که کمتر به رسميت شناخته مي شود و لذا در رسانه ها و نهاد هاي عمومي و رسمي کشور کمتر بدان پرداخته مي شود و ما با يک نوع خلاء اطلاع رساني مواجه هستيم. اين خلاء از دو جهت براي جامعه عوارضي در پي دارد.
يکي اينکه خانواده ها کمترين اطلاعات را نسبت به آن موضوع کسب مي کنند لذا نحوه چگونگي مواجه با مسائل جنسي را ندارند و دچار مشکلات متعددي مي شوند. از سوي ديگر رسانه ها و کانال هاي غير رسمي و غير معتبر وارد عمل مي شوند و ذهن افراد جامعه را از اطلاعات غلط و انحرافي پر مي کنند و خود زمينه ساز عوارض متعدد بعدي مي گردد. عوامل به وجود آمده کاهش سن بلوغ در کشور کاملا مشهود است و چه خوب است که صاحب نظران در عرصه علوم اجتماعي در اين باره بحث و تبادل نظر کنند تا راهکار هاي جامع و مناسبي براي حل اين مسئله و يا حد اقل کنترل عوارض آن اتخاذ گردد. به وجود آمدن مسئله اي چون کاهش سن بلوغ علاوه بر زمينه هاي روانشناختي زمينه هاي اجتماعي نيز دارد. عملکرد ناقص برخي از نهاد هاي اجتماعي مثل خانواده و آموزش و پرورش و رسانه ها در بروز اين مشکل موثر هستند.
نهاد خانواده
نهاد خانواده يکي از منابع جامعه پذيري کودکان و نوجوانان است که در آن والدين براي فرزندان خود به عنوان يک الگو مطرح مي شوند. اگر چه طي سال هاي گذشته تا حدي رفاه مادي خانواده ها رشد يافته اما کيفيت زندگي متناسب با آن رشد نکرده و خانواده ها در عصر کنوني با چالش هاي جدي مواجه هستند. ما در احاديث و روايات و آيات قرآن کريم مکرر با جايگاه و حساسيت اين نهاد مواجه هستيم و عالمان رشته هاي مختلف علوم انساني نيز بر اهميت اين نهاد تاکيد کرده اند. متاسفانه بايد گفت عملکرد نامناسب برخي خانواده ها و والدين و يا کوتاهي آنان در انجام وظايف باعث شد تا سن بلوغ در برخي از کودکان و نوجوانان ما کاهش پيدا کند. به نظر مي رسد عدم ارائه آموزش هاي لازم در چگونگي تعامل والدين با فرزندان و تربيت صحيح آنان باعث شد تا والدين از دانش کافي براي تعامل با فرزندان خود عاجز باشند. هيچ کانوني بهتر از خانواده نمي تواند در سلامت جنسي جامعه موثر باشد. خانواده ها مي توانند از يک سو با اقداماتي که در محيط خانواده انجام مي دهند يا لازم است که انجام ندهند از کاهش سن بلوغ کودکان خود جلوگيري کنند و از سوي ديگر مي توانند با دادن اطلاعات لازم و صحبت کردن با آنان شرايطي را فراهم کنند که آنان با موضوع بلوغ به شکل مناسبي برخورد کنند. خواه ناخواه هر کودکي روزي به بلوغ خواهد رسيد لذا بايد بداند چگونه با اين پديده زيستي مواجه شود.
هر گونه انحراف و يا بي اطلاعي منجر به مسائل متعدد بعدي خواهد شد. چون اين تغيير طبيعي در کودک کنجکاوي هايي را براي او به دنبال خواهد داشت لذا به دنبال منابعي خواهد بود که به سئوالات خود پاسخ دهد.خيلي از مشکلات از همين جا آغاز مي شود که بچه ها به کانال ها و منابع غير معتبر و منحرف مراجعه مي کنند و اطلاعات انحرافي کسب مي کنند. نکته ديگري که خانواده ها مي توانند با رعايت آن از بلوغ زود رس کودکان جلوگيري کنند رژيم و الگوي غذايي است.کارشناسان عنوان کرده اند که يکي از عوامل موثر در بلوغ زود رس رژيم غذايي است. لذا آموزش يکسري اطلاعات تغذيه اي به خانواده ها به منظور کنترل رژيم غذايي فرزندان مي تواند اين عامل را تا حد زيادي کنترل کند. "ظهور علائم بلوغ با شرايط تغذيه رابطه دارد. در دهههاي اخير ما شاهد کاهش سن بلوغ در کشورمان بودهايم که با توجه به تحقيقات صورت گرفته در اين زمينه ميتوان بيان کرد که علائم بلوغ با شرايط تغذيه رابطه مستقيم دارد. دختران و پسران در اين سن يا به شدت دچار پرخوري ميشوند يا کم خوري ميکنند که هر دو براي فرد مضر است، در اين دوران دختران و پسران رشد قدي دارند و به ويتامينها، کلسيم و پروتئين نيازمندند. انجام ورزش در اين دوران که باعث افزايش تعادل ذهني و رواني ميشود به بلوغ و سير تغييرات در افراد کمک شاياني ميکند. چربي عامل بسيار تأثيرگذاري است به طوري که کودکاني که زير 47 کيلو وزن دارند ديرتر به سن بلوغ ميرسند و به طور کلي چاقي يا لاغري بيش از حد فرايند بلوغ را مختل ميسازد".
نکته ديگر نوع پوشش والدين و نوع رفتار هاي آنان در منزل است که بر فرزندان اثر گذار خواهد بود. اسلام تاکيد دارد که والدين بخصوص مادر از داشتن پوشش نامناسب و عريان در برابر فرزنداني که قدرت تشخيص را پيدا کرده اند پرهيز کنند.همچنين والدين بايد از اختلاط هاي خانوادگي و عدم رعايت حرمت ها و محرميت بين فرزندان خود و ديگران بپرهيزند و به سادگي از کنار اين موضوع نگذرند. موضوع ديگر عدم نظارت والدين بر عملکرد کودکان بخصوص در استفاده از رايانه هاي شخصي است که معمولا در اتاق هاي خصوصي کودکان و نوجوانان قرار مي گيرد. استفاده از برخي برنامه هاي ماهواره در منزل پيش چشم کودکان و استفاده آزاد و بدون نظارت بچه ها از سايت هاي اينترنتي نيز در بلوغ زود رس موثر است. والدين بايد به شدت بر روابط دوستانه فرزندان خود با هم سن و سالان و هم کلاسي ها و هم بازي ها نظارت کنند و نسبت به کيفيت و روابط آنان اشراف داشته باشند.
البته اين گونه کنترل ها نياز به مهارت دارد چرا که هرگونه زياده روي تبعات بد تري را به دنبال خواهد داشت که در اينجا نيز بحث آموزش برجسته مي شود.لذا در يک نتيجه گيري مي توانيم بگوييم، مخاطب اصلي کاهش سن بلوغ جنسي در نوجوانان در درجه اول والدين باشند، آنها در درجه نخست بايد مانع از تاثير عوامل غيرمعمول، نظير ديدن محتواهاي مجازي نامناسب براي کودکان شوند و در درجه بعدي نيز بايد از سن مناسب ارائه تعليمات جنسي به کودکان آگاه باشند. در سطح بعدي نيز نهادهاي آموزش عمومي بايد تعليمات لازم را در اين خصوص به والدين بدهند. در صورت برخورد هدفمند و برنامهريزيشده ميتوان آن را مديريت کرد و اين پيش از هر چيز مستلزم تغيير نوع نگاه به مسئله بلوغ جنسي است. نوجوانان با رسيدن به بلوغ نيازمند دريافت آموزشهاي لازم و تربيت مقتضي براي برخورد با اين پديده هستند. اغلب نوجوانان براي اين تجربه آمادگي لازم را ندارند و اين امر، نگرانکننده و مشکلساز و براي اغلب نوجوانان خجالتآور است مگر اينکه پيش از بلوغ، آمادگيهاي لازم به آنها داده شده باشد.
به همين دليل والدين با دادن آموزشهاي لازم به کودکان خود، مانع از اين بشوند که نوجوانان به دوستان و همسالان خود مراجعه کرده و احيانا اطلاعات غلطي دريافت کنند. از اين روست که آگاهي از سن بلوغ جنسي براي والدين ضروري است .
عده اي از خانواده ها نيز نداشتن وقت کافي را بهانه مي کنند و بدون آگاه کردن کودک درباره محيط مجازي به او اجازه مي دهند تا ساعات زيادي را در اينترنت بگذراند. در اين بين سايت هاي غيراخلاقي و چت روم ها بيشترين آسيب را به کودکان و نوجوانان مي رسانند و اگر خانواده ها درباره خطرات احتمالي اين محيط ها با فرزندان شان صحبت نکنند، بايد در آينده اي نزديک در انتظار به بار آمدن فجايعي بزرگ باشند زيرا عملا تربيت کودک از دست شان خارج مي شود و نمي توانند هيچ کنترلي بر اعمال و رفتار او داشته باشند.
بهداشت رواني دوران بلوغ
نوجواني يكي از مهمترين و پرارزشترين دوران زندگي هر فرد محسوب ميشود زيرا سر آغاز تحولات و دگرگونيهاي جسمي و رواني در اوست و بلوغ نقطه عطفي در گذر زندگي او از مرحله كودكي به بزرگسالي است. در زمينه برخورد با پديده بلوغ جنسي و تغييرات جسماني و رواني متعاقب آن هر اندازه آگاهي نوجوانان ما بيشتر باشد نتايج مبحث اين مرحله از زندگي در مسير آينده نوجوان بيشتر است. آگاهي نداشتن و يا عدم آگاهي كامل و صحيح، نوجوانان را گيج و سردرگم ميكند و اين حالات نتايج منفي و زيانباري بدنبال خواهد داشت. والدين و مربيان وظيفه دارند اطلاعات كافي در خصوص تغييراتي كه در طول و به دنبال بلوغ جنسي در نوجوان اتفاق ميافتد به تدريج و با استمرار ارائه كنند. عدم ارائه اطلاعات كافي و صحيح در مورد بلوغ باعث ميشود كه نوجوان از منابع ديگر كه معمولا انحرافي است، اطلاعات كسب كند و اين اطلاعات غلط ميتواند او را به انحراف كشاند. والدين و مربيان از يك تا دو سال قبل از بلوغ كامل نوجوان ميبايستي اقدامات زير را انجام دهند.
- او را آماده كنند كه به زودي و بتدريج تغييراتي را در جسم و روان خود احساس خواهد كرد. - به طرق مختلف او را مطمئن كنند كه تغييرات ايجاد شده طبيعي است. - از اينكه اين تغييرات در او شروع شده به او تبريك بگويند و خاطرنشان كنند كه دوره جديدي در زندگي او آغاز شده است. - به او يادآوري نمايند كه اين تغييرات در جهت تكامل فردي و قدمي بسوي اجتماعي شدن اوست به همين دليل وظايف فردي و اجتماعي جديدي براي او منظور شده است. - خاطرنشان كنند كه اين تغييرات قطعا شروع ميشود اما زمان دقيق و مشخصي ندارد؛ بنابراين اگر ديرتر از ديگران هم شروع شود يك امر طبيعي است . - به او بگويند كه تغييرات جسماني همراه با تغييرات رواني خواهد بود اين تغييرات رواني در سه بعد هيجاني، خلقي و رفتاري اتفاق ميافتد.
نكته مهم در دوره بلوغ برقراري ارتباط صحيح با نوجوان است. كودك دلبند ديروز شما با تغييراتي كه درجسم و روانش روي ميدهد پا به دوران بزرگسالي مينهد. او اينكه ميخواهد هويت جديدي را براي خودش به دست آورد، طبيعي است كه در برقراري رابطه با او مشكلاتي براي شما بوجود آيد. براي اين كه روابط شما والدين و مربيان با فرزند يا دانشآموز نوجوانشان صميمانهتر و گرمتر باشد، لازم است كه به نكات زير توجه كنيد.
پذيرش نوجوانان: گام اول براي ايجاد و تحكيم يك رابطه دوستانه و صميمي با نوجوان اين است كه او را با همه كميها و كاستيهايش قبول داشته باشيد. كاستيهاي رفتاري او را همچون نقاط قوت و تواناييهايش بپذيرد و او را به عنوان فردي كه داراي استقلال، سليقههاي خاص و عقايد قابل ارائه است، نگاه كنيد. احساساتش را پذيرفته و اعتماد به نفس او را با كم اهميت جلوه دادن اشتباهات و تقدير از كارهاي پسنديدهاش بالا ببريد. نوجوانانتان را درك كنيد: درك و برداشت از زندگي و مسائل آن متفاوت از برداشتي است كه نوجوان دارد. او زندگي را به سادهترين وجه ممكن مينگرد، بطوري كه عقايدش براي شما پوچ و مسخره است. نسبت به عقايدش بياهميت نباشيد وي را مورد تمسخر قرار ندهيد. چرا كه اين استهزاء به تداوم رابطه عاطفي با فرزندان لطمه ميزند.
ارتباط را دو طرفه كنيد: در بسياري از اوقات و به دلايل گوناگون ممكن است شما والدين و مربيان به نوجوان بگوييد كه چه بكند و چه نكند و از او توقع حرف شنوي نيز داشته باشيد. اين برخورد با نوجوان كه حاكي از ارتباط يك طرفه، معيوب و غير قابل دوام است، منجر به سركشي و عصيان نوجوان در برابر دستورات شما ميشود و به رابطه عاطفي و صميمانه بين شما و او لطمه ميزند. در اين مواقع بهترست در برخورد با نوجوان، هر زمان كه سخني را گفتيد از او نيز سخني بشنويد و نظر او را نسبت به وظايف محولهاش جويا شويد.
از دادن پند و اندرز مستقيم خودداري كنيد: نوجوانان از شنيدن نصيحت و اندرز مستقيم و اينكه آنها را يكجا ارائه كنيد و اشكالات رفتاري و گفتاريشان را تذكر بدهيد گريزان هستند. نوجوانان اعمال خود را بينقص ميدانند و تحمل شنيدن پند و اندرز از جانب شما را ندارند. جهت اصلاح رفتار، آنها را بطور غير مستقيم نسبت به اعمال و رفتار نادرستشان آگاه كنيد و خودتان الگويي براي آنها باشيد تا با پيروي از رفتار و گفتار شما روش صحيح برخورد را فرا گيرند. آزادي عمل به نوجوانتان بدهيد همچنان كه به كودك نوپا اجازه ميدهيم تا گاهي خود به تنهايي راه رفتن را امتحان كند و دفعاتي هم به زمين افتد، بايد به نوجوان هم اجازه داد كه تا حدودي پيامدهاي رفتارهايش را تجربه كند و طعم برخي سختيها را چشيده و براي زندگي مقاوم شود.
براي ارتباط با نوجوان وقت كافي بگذاريد: نوجوانان نيازمند توجه هستند، آنها ميخواهند صحبت كنند. اعتراض كنند و از هيجانات و اتفاقاتي كه در مدرسه ميافتد و يا از دوستانشان ميشنوند، حرف بزنند؛ هر چه زمان اين ارتباط با شما به عنوان مادر، پدر و يا مربي بيشتر باشد خرسندي آنها بيشتر شده و امكان ارتباط نادرست و غلط آنها كمتر خواهد شد.
توجه به تاثير مشكلات اجتماعي: مشكلات اجتماعي تاثيرات ناخوشايندي بر نوجوانان دارد. عدم مداخله شما والدين و مربيان در بهبود شرايط اجتماعي، تاثير تلاشهايتان را در خانه و مدرسه كمرنگ ميكند.
انرژي سرشار نوجوانان نياز به تخليه دارد: در اين سنين نوجوان داراي انرژي فراوان جسماني است، بخشي از اين انرژي در غريزه جنسي نهفته است كه در شروع دوران نوجواني به طريق مقبول اجتماع قابليت ندارد. نوجوان مقادير ديگري از انرژي جسماني خود را به صورت رفتارهاي پرخاشگرانه مبارزه طلبي، حادثهجويي و .. تخليه ميكند. تشويق نوجوانان به انجام ورزشهاي مختلف، شركت در فعاليتهاي الگوسازي براي آنان و تحريك آنها بر همانندسازي با آن الگوها باعث ميشود تا آنها انرژي خود را به طريق منطقي تخليه كنند.
وضعيت تحصيلي نوجوان را پيگيري كنيد: در اين سنين ممكن است كه فرزند شما نسبت به درس اظهار بيعلاقگي نمايد و به اموري مثل افراط در ورزش كردن، رسيدگي به سر و وضع خود و ... بپردازد، چنانكه مي دانيد پند، اندرز، سرزنش و مقايسه با ديگران كارساز نيست.. لذا علت بيتوجهي او را نسبت به درس جستجو كرده و سعي در برطرف نمودن مشكل كنيد.
آموزش مهارت در برقراري روابط اجتماعي: نوجوانان در دوره بحران بلوغ نسبت به تعلق داشتن خود در گروه كودكان و يا بزرگسالان سردرگم ميشوند و ممكن است كه در ميان جمع خانواده يا دوستان و آشنايان، رفتارهاي بزرگتر از سن و يا گاهي كودكانه از خود بروز داده و روابط اجتماعي پسنديدهاي برقرار نكنند، كه با شركت دادن فرزند نوجوانتان در جمع دوستان و آشنايان مهارت روابط اجتماعي او را افزايش دهيد؛ مثلا با فرزند نوجوان خود به گردشهاي دو نفره برويد و در بسياري از روابط اجتماعي نظير آشنا شدن با ديگران، خريد كردن از مغازه، پيدا كردن نشاني يك موسسه و درخواست انجام كاري از يك اداره با وي تمرين عملي كنيد.
استقلال طلبي نوجوان: نوجوان ميخواهد از قيد و بندهاي دوران كودكي كه او را به خانوادهاش متصل كرده است، جدا شود و الگوهاي جديدي را جايگزين آنان كند. از طرفي نيز شديدا به خانواده وابسته است و ميخواهد كه توقعاتش را برآورده كنند. لذا حس استقلالطلبي خود را با مخالفت، مقاومت كردن و لجبازي با والدين و مربيان نشان ميدهد و اين نياز نوجوان براي شما مشكلآفرين ميشود. براي برخورد با اين رفتار نوجوان، بهترست هميشه با او به لحني صحبت كنيد كه احساس نكند برايش تصميمگيري ميكنيد آزادي را به تدريج و متناسب با سني كه دارد به او عطا كنيد و نظارت غير مستقيم داشته باشيد و اگر زماني دريافتيد كه از آزادي شما، سوء استفاده كرده به او تذكر داده و او را متوجه اعمالش بكنيد. بدانيد كه حذف آزادي، براي يك مدت كوتاه ميتواند برايش آموزنده باشد
هشدارهاى اجتماعى گرداب شهوت و شبهه
دل جایگاه یار است، حرم امن الهى است، اگر شهوت ها بر این جایگاه حمله ورشوند جاى فرشته وجود آدمى را دیو نفس مى گیرد و آدمى پست تر از حیوان مى شود. امکان لغزش براى همه طبقات جامعه وجود دارد هیچ کس نمى تواند اطمینان داشته باشد که در زندگى بى لغزش به پیش خواهد رفت، غیر از معصومان همه در معرض لغزیدن و سقوط و تهاجم شیطان ها هستند همه باید خود را بیابند، خود را رَصَد کنند تا در دام هوا و هوس ها و شهوت ها گرفتار نشوند. قال على (ع): ایاک والوقوع فى الشبهات و الولوع بالشهوات فأنهما یقتادانک الى الوقوع فى الحرام و رکوب کثیر من الآثام ؛از فرو رفتن در شبهه ها دورى گزینید و از وابستگى و اسارت شهوتها بپرهیزید، زیرا این دو شما را به گرفتار شدن در گناه و ارتکاب معاصى مى کشانند1)
در این بیان نورانى امام على(ع) به دو هشدار بزرگ اشاره مى کند که هم اندیشه سوزند و هم جامعه سوز. یکى شبهه و دیگرى شهوت. شبهه فضاى فکر و اندیشه و تفکر آدمى را مه آلود مى کند و حق و باطل را بر او مشتبه مى نماید و بنیادهاى استوار فکرى و عقیدتى او را متزلزل و سست مى سازد. به همین جهت اسلام به وقوف و توقف در هنگام شبهه و شبهه آفرین ها دستور داده و از وقوع و فرو رفتن نهى کرده و اعلام خطر نموده است. شبهه گردبادى را مانند است که انسان را با خود مى برد و او را در وادى و فضاى تاریک و نامعلومى رها مى سازد.
همواره شبهه سازان شیطان صفت در برابر اندیشه و عقیده حق باوران سرعت گیر و دست انداز آفریده اند تا حرکت شتابان آنان را کند سازند و شاید بتوانند در این میان و در این فرصت طعمه اى را به چنگ آرند و رهزن انسان هاى به راه افتاده شوند. وظیفه هر مسلمانى آن است که در فضاى شبهه به پناهگاه هاى مطمئن و استوار پناهنده شود و با رجوع به آگاهان و عالمان خود را از خطر لغزش و سقوط نجات دهد و به سلاح یقین مسلح گردد. على(ع) در این زمینه مى فرماید انما سمیت الشبهة شبهة لأنها تشبه الحق فاما اولیاء اللّه فضیائهم فیها الیقین، ودلیلهم سمت الهدى، و اما اعداء اللّه فدعاۆهم فیها الضّلال، و دلیلهم العمى، فما ینجو من الموت من خافه، ولا یعطى البقاء من احبّه(2)
شبهه را از این رو شبهه نام نهاده اند که شباهت به حق دارد اما براى دوستان خدا نورى که آنان را در تاریکیهاى شبهه راهنمایى کند. یقین آنها است و راهنماى آنها مسیر هدایت است ولى دشمنان خدا گمراهیشان آنها را به شبهات دعوت مى کند و راهنماى آنها کورى باطن است، آن کس که از مرگ بترسد هرگز به خاطر این ترس، از مرگ نجات نمى یابد، همانطور که هر کس مرگ را دوست دارد براى همیشه در این جهان باقى نخواهد ماند. در فرهنگ دینى هشدارهاى شدید و بازدارنده اى در این زمینه به چشم مى خورد که توجه به آن سالک و عابد و عبد را از خواب غفلت و گرداب شهوت بیدار مى سازد امیربیان مولاى متقیان مى فرماید: ایاکم و تحکم الشهوات علیکم... مبادا که شهوتها بر شما حاکم شوند (و شما را محکوم و مغلوب سازند
گرداب شهوات
راغب واژه شناس خبره در معناى شهوت گفته است: شهوت، کشش نفس به سمت و سوى چیزى است که آن را مى خواهد و این بر دو گونه است:
1ـ کشش راستین
2ـ کشش دروغین
شهوت و کشش مثبت همان خواست ضرورى و طبیعى است که در وجود آدمى به ودیعت نهاده شده است (مانند شهوت طعام به هنگام گرسنگى، خواستن آب به هنگام تشنگى و خواسته هایى از قبیل زن دوستى، فرزندخواهى و...) و اما کشش و شهوت دروغین و منفى آن است که انسان به چیزهایى عشق و علاقه داشته باشد و به سوى چیزهایى کشیده شود که نیاز ضرورى بدن و ساختار وجودى او نیست.(3) و در حوزه لهو و لعب و عیاشى قرار دارد. در بین شهوت، شهوت جنسى از همه بیشتر خودنمایى مى کند و به گفته روانکاوان غریزه جنسى از نیرومندترین غرایز انسان است، تاریخ معاصر و گذشته نیز تأیید مى کند که سرچشمه بسیارى از حوادث اجتماعى طوفانهاى ناشى از این غریزه بوده است.(4) در قرآن کریم هم نسبت به این گونه شهوتها هشدار داده شده و خداوند مردم را از آنها نهى کرده است. البته باید دانست که آنچه در اسلام نسبت به آن نکوهش شده و از انجام آن به شدّت نهى شده است «شهوت پرستى» است نه صرف علاقه به زن و فرزند و مال و ثروت و مانند آن، زیرا شریعت الهى هیچ گاه بر خلاف قانون خلقت و آفرینش فرمان نمى دهد، آنچه در شریعت اسلامى از آن نکوهش و مذمت شده آن است که انسان از مرز اعتدال خارج شود و به افراط و یا تفریط گرفتار گردد.
به برخى از آیات قرآن در این زمینه اشاره مى کنیم: زیّن للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذّهب و الفضة و الخیل المسومة و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیاة الدنیا و اللّه عنده حسن المآب(5) محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب هاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن آزمایش و تربیت شوند ولى) اینها در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند، سرمایه زندگى پست (مادى) است، و سرانجام نیک (و زندگى جاویدان) نزد خداست. گرچه ظاهر آیه شریفه شامل هوس هاى شیطانى و علاقه هاى الهى و فطرى هر دو مى شود، اما قول درست قرآن است که بگوئیم: زینت دهنده این امور خداوند است که از طریق دستگاه آفرینش در نهاد و خلقت آدمى عشق و علاقه این امور را قرار داده تا آنان این سرمایه ها را در مسیر خوشبختى و سعادت و سازندگى خویش به کار گیرند، البته گروهى از انسانها این سرمایه ها را در مسیر نادرست و ضد تکاملى به کار مى گیرند و با دست خویش خود را در گرداب مادیات و شهوات جنسى گرفتار مى سازند و هرچه جلوتر مى روند در این باتلاق بیشتر فرو رفته و هنگامى به خود مى آیند که کار از کار گذشته و راه برگشت برایشان سخت و دشوار و گاه غیر ممکن مى شود. از این رو در جاى دیگرى از قرآن از آنهایى که استفاده بهینه و درست را از این غرایز و نعمت هاى خدادادى نکرده اند به عنوان «پیروان شهوت ها و یا شهوت پرستان» یاد کرده است:
و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما(6) اما آنها که پیرو شهواتند مى خواهند شما به کلى منحرف شوید. شهوت پرستانى که در امواج گناهان غرق شده اند و گرفتار بى بند و بارى همراه با آلودگى و نکبت و پستى شده اند از مسیر خلقت دور افتاده و در پرتگاه و بیراهه گرفتار گردیده اند. این گونه کسان به انواع جنایات جنسى مبتلا شده و جامعه انسانى را نیز ناامن و ناگوار ساخته اند. شبهه را از این رو شبهه نام نهاده اند که شباهت به حق دارد اما براى دوستان خدا نورى که آنان را در تاریکیهاى شبهه راهنمایى کند. یقین آنها است و راهنماى آنها مسیر هدایت است ولى دشمنان خدا گمراهیشان آنها را به شبهات دعوت مى کند و راهنماى آنها کورى باطن است، آن کس که از مرگ بترسد هرگز به خاطر این ترس، از مرگ نجات نمى یابد، همانطور که هر کس مرگ را دوست دارد براى همیشه در این جهان باقى نخواهد ماند
سقوط انسانیت
انسان اگر بر اثر پیروى از شهوات از بزرگراه هدایت دور شود و در وادى وحشتناکى قرار گیرد که بیرون آمدن از آن به آسانى امکان پذیر نیست. على(ع) فرمود: غلبة الشهوة تبطل العصمة و تورد الهلک(10) پیروزى شهوت مصونیت فطرى و اخلاقى را از انسان مى گیرد و او را به وادى هلاکت مى کشاند. و یا فرمود: من تسرّع الى الشهوات تسرّع الیه الآفات(11) آن که با سرعت به سوى شهوات گام بردارد آفت به سرعت به سوى او مى آید. در فرهنگ دینى هشدارهاى شدید و بازدارنده اى در این زمینه به چشم مى خورد که توجه به آن سالک و عابد و عبد را از خواب غفلت و گرداب شهوت بیدار مى سازد امیربیان مولاى متقیان مى فرماید: ایاکم و تحکم الشهوات علیکم...(12) مبادا که شهوتها بر شما حاکم شوند (و شما را محکوم و مغلوب سازند.) و نیز مى فرماید: ایاکم و غلبة الشهوات على قلوبکم...(13) مواظب باشید (سیل) شهوتها (و لشکر خواسته ها، خانه دلهایتان را تسخیر نکند) و بر شما غالب نشود.شهوتهاى گوناگون، شهوت مقام، شهوت مال، شهوت قدرت و ثروت، شهوت جنسى هر کدام لشکرى خطرناک است که اگر به دژ مستحکم دل و جان آدمى راه پیدا کنند حقیقت و هویت آدمى را دگرگون مى سازند و از این موجودى که مى تواند به (اعلى علیین) گام بگذارد، موجودى پست و پلشت و ساقط شده در (اسفل سافلین) مى سازند .
خلوت دل نیست جاى صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته در آید
پى نوشت ها: 1. غررالحکم و دررالکلم، آمدى، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 314. 2. نهج البلاغه، خ 28. 3. مفردات راغب، واژه شه. 4. تفسیر نمونه، ج 2، ص 523. 5. سوره آل عمران، آیه 14. 6. سوره نساء،آیه 25. 10.همان، ج 4،ص 383. 11.همان، ج 5، ص 327. 12.همان، ج 2، ص324. 13.همان، ج 2، ص 326.
تمایلات جنسی
هر چند که تمایلات درونی آدمی به مادیات و امور جذاب دنیوی یکی از مهم ترین علل و عوامل درونی گرایش به فساد اخلاقی در فرد و جامعه می باشد ولی می توان گفت که در این میان تمایلات جنسی از همه شهوات دیگر درونی، قوی تر و آسیب رسان تر است. از این رو خداوند شهوت جنسی را از عوامل آسیب زننده به پاک دامنی انسان (یوسف33) و گسترش و رواج فحشاء و منکرات بسیاری می شمارد. رفتار تحریک آمیز زنان، در این رابطه بسیار موثر است. لذا خداوند در آیات 31 و 32 نور رفتارهای تحریک آمیز زنان را آفت حیا و عفت عمومی معرفی می کند و از زنان می خواهد باتوجه به تاثیرپذیری شدید مردان از حرکات و رفتارهای آنها نه تنها حجاب خویش را حفظ کنند بلکه هرگونه عوامل تحریک زا از جمله مواضع زینت خویش و زینت های خود را آشکار نسازند. اگر در زنان این مطلب تبیین شده که همه بدن ایشان عورت است و می بایست پوشیده بماند، از آن جهت است که مردان با نگاه به زن و حرکات و کلمات ایشان تحریک می شوند و زمینه برای آزار و اذیت آنها فراهم می آید و رشد و تکامل و سلامت از جامعه رخت برمی بندد.
هوسرانان اگر تمایلات جنسی و رفتارهای تحریک آمیز زنان می تواند آسیب جدی به سلامت اخلاقی جامعه وارد سازد، بی گمان نقش هوسرانان را نمی بایست در این حوزه نادیده گرفت، زیرا هوس بازان برای دست یابی به مقاصد و منافع ضداخلاقی خویش نیازمند آن هستند که جامعه را ناسالم کنند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی تباهی و فساد خویش را شکار کنند. این گونه است که یکی از مهم ترین علل و عواملی که زمینه ساز تباهی اخلاقی جامعه می شود، هوسرانان و هوس بازان معرفی می شوند. خداوند در آیه 27 نساء به تحلیل این مطلب می پردازد و تبیین می کند که چگونه کوشش مستمر هوس بازان برای ایجاد انحراف در روابط جنسی عامل مهمی در بحران اخلاقی جامعه می شود.
رواج محرمات فاسقان و هوس بازان که در بستر و فضای آلوده تنفس می کنند می کوشند تا با رواج فحشا و ترویج اباحی گری، زمینه بهره برداری بیش تر خویش را فراهم آورند. این دوستان شیطان می دانند که تنها در چنین فضایی می توانند زیست کرده و به استثمار جنسی زنان و مردان مشغول شوند. این گونه است که در مسیر شیطان گام برمی دارند و به ترویج اباحی گری می پردازند. در تحقیقات دانشمندان غربی این مسئله اثبات شده که مدافعان واقعی حقوقی زنان، گروه های مذهبی و متدینان می باشند و گروه های دیگر که به ظاهر مدافع حقوق زنان هستند کسانی اند که در عمل به سوی ترویج استثمار جنسی زنان تحت عنوان نهضت های فمینستی گام برمی دارند. کسانی که بر طبل برابری جنسیتی می کوبند و طرفدار سقط جنین و هم جنس گرایی و مانند آن می باشند، بزرگ ترین شبکه های اباحی گری و فحشا را مدیریت می کنند. خداوند در قرآن با توجه به واقعیت پیش گفته، رواج محرمات از سوی شیطان در میان مردم را مورد توجه قرار می دهد و می فرماید که شیطان با این کار می کوشد تا جامعه انسانی را به تباهی سوق دهد و به هدف سوگند خورده خویش برسد که همان ایجاد کینه و عداوت در میان انسانها و نابودی جوامع بشری است. (مائده91)
خلوت با نامحرم از این جاست که شیطان و عوامل وی می کوشند تا اموری را مباح سازند که از جمله آن ها خلوت با نامحرمان است؛ زیرا خلوت با نامحرمان، زمینه ساز تحریک جنسی و بی عفتی جامعه و در نهایت فساد اخلاقی و فروپاشی جامعه است. (یوسف 23 تا 25)
صدای تحریک آمیز شیطان و یارانش نه تنها می کوشند تا ارتباط میان دو جنس مخالف را گسترش دهند و مردان و زنان نامحرم را در یک جا گرد آورند و زمینه های خلوت و فساد را فراهم آورند بلکه به سبب تأثیر پذیری مردان از صداهای زنان، می کوشند زنان به سوی خوانندگی و دیگر رفتارهای تحریک آمیز بکشانند. این گونه است که زنان به جای تقواپیشگی و حفظ کرامت انسانی خویش، به ابزارهای بهره برداری و استثمار جنسی گروهی از مردان بیمار دل تبدیل می شوند. خداوند با توجه به واقعیت انسان و علل وسوسه انگیز در وجود وی، از زنان می خواهد تا از صدای همراه با ناز و کرشمه پرهیز کنند تا موجبات تحریک جنسی بیمار دلان فراهم نیاید که به دنبال آن اذیت و آزار زنان به آنان صورت تحقق به خود گرفت.
چشم چرانی از جمله علل و عواملی که جامعه را به سمت و سوی فساد و تباهی سوق می دهد، شیوه نادرست تعامل میان زن و مرد است. از این رو بخش عمده ای از آموزه های اخلاقی و حقوقی قرآن به مناسبات زن و مرد اختصاص یافته است. یکی از این مسایل در حوزه روابط میان زن و مرد دوری از نامحرم و نگاه نکردن به آنان است. از این رو، چشم بستن از نامحرمان به عنوان یک وظیفه حقوقی و اخلاقی در آیات مطرح شده است. غض البصر از نامحرم عبارت آشنایی در میان مسلمانان و مومنان است که در ادبیات فارسی از آن به چشم فروهشتن یاد می شود. هر چند که مردان بیش از زنان تحت تاثیر نگاه، قرارمی گیرند، ولی این گونه نیست که زنان از دیدن لذت نبرند. از این رو خداوند در قرآن از مردان و زنان خواسته از چشم چرانی پرهیز کنند. فروهشتن چشم از نگاه به مردان و زنان نامحرم می تواند انسان را از بسیاری از آفت ها پاک کند و طهارت نفس و پاکی آن را تضمین نماید. (نور30 و31) در روایات اسلامی وارد شده که فاطمه زهرا(س) حتی خود را از کور می پوشانید و خود نیز از پس پرده با وی سخن می گفت تا بدین وسیله حکم عدم نگاه به نامحرم را مراعات کند.
از بسیاری ازبزرگان نقل شده که به سبب حفظ چشم و فروهشتن آن از نامحرمان، به مقامات عالی عرفانی و انسانی رسیده اند. از علامه شهید مرتضی مطهری حکایت شده که فرمود: پدرم در اواخر عمر خویش به مادرم می گفت: آخر نفهمیدم که تو زیبایی و یا زشت؛ زیرا پدرم غیر از مادرم، زنی دیگر را هرگز ندیده بود تا درباره زشتی و یا زیبایی وی نسبت به زنان دیگر قضاوت کند. (پاره ای از خورشید/ 71) درباره سید هاشم حداد شاگرد بنام سیدعلی قاضی عارف مشهور شرق نقل شده که فرمود: من در تمام مدتی که درخدمت آقا (سید علی قاضی) به سلوک مشغول بودم، نامحرم نمی دیدم و چشمم به نامحرم نمی افتاد. روزی مادرم به من گفت که عیال تو، از خواهرش زیباتر است. اما من تا آن روز خواهرزنم را ندیده بودم و این برای مادرم مایه تعجب بود که چگونه در طول دو سالی که ما با هم زندگی می کنیم و بر یک سفره غذا می خوریم، چشمم به وی نیفتاده است. (عارف شرق، کریم فیضی، ص 99)
عادت به گناه عادت به گناه و آلودگی ها از دیگر علل و عواملی است که خداوند در آیات 78 و 79 هود به عنوان علت تداوم وافزایش نابهنجاری یاد می کند. در حقیقت کسی که به گناهی عادت کند نمی تواند از آن رهایی یابد و این خود عاملی می شود تا بطور عادت که طبیعت ثانوی وی شده آن را تکرار کند و خود و جامعه را آلوده نماید.
مهر شدن دلها تکرار گناه و افزایش آن دل را می میراند و پرده بر عقل و هوش و چشم او می کشد. این گونه است که شخص به جای این که از فضایل اخلاقی پیروی کند و یا به فرمان های معروف و نهی از منکر دیگران گوش فرا دهد، به استهزا و تمسخر آنان رو می آورد و خود را در ورطه هلاکت و تباهی می افکند. خداوند در آیه 16 محمد، مهر شدن قلب های آدمیان را که به سبب عادت به گناه، صورت گرفته، عاملی مهم در استهزای حقایق از سوی ایشان می شمارد و تبیین می کند که چگونه هنجارها برای آنها ضد هنجار شده و رذایل به جای فضایل می نشیند و شخص به جای آن که در پی حقایق برود و فضایل را طلب کند به تمسخر و استهزای آن ها می پردازد و خود را در مسیر پیروی از هواهای نفس چنان قرار می دهد که راه بازگشتی برای وی نمی ماند.
شخصیت سازییکی دیگر از علل و عواملی که قرآن برای زنگار و مهر خوردن قلب و در نتیجه تباهی اخلاقی فرد و جامعه بر می شمارد، شخصیت سازی است. بسیاری از افراد برای جبران کمبود شخصیت خویش با بزرگ نمایی از خود تلاش می کنند تا خود را بیش از آن چه هستند نشان دهند.این گونه است که در دام ناخواسته ای می افتند که راه بازگشتی برای آنان نیست. (غافر 35) چنین اشخاصی می کوشند تا نقص خود را با ادعاهای بی اساس جبران کنند که در نتیجه آن به دروغگویی و کتمان حق و حقیقت می پردازند و دل هایشان مرده و زنگار می گیرد. ابلیس یکی از این نمونه هاست که برای جبران نقص خود به ادعاهایی باطل تمسک جست و در تباهی افتاد؛ زیرا گمان می کرد که علت برتری وی می تواند عنصر پاک آتش باشد و در این مسیر به تفاخر گرفتار آمد و استکبار ورزید و در مسیر نژادپرستی به تباهی در غلتید. اصولا تفاخر باعث سرمستی می شود (حدید 23) و همین روحیه است که باعث روی آوردن شخص به سوی رفتارهای متکبرانه و استکباری می شود. (لقمان 18) و وی را از حقیقت دور ساخته و موجبات سرگرم شدن به امور بی ارزش می گردد. (تکاثر 1 و 2) ابلیس چنان که گفته شد به سبب توهم خود برتربینی، در دام تفاخر افتاد و در نهایت راه به کژ راهه برد.
آشنائی با تاریخ اسلام: عبرت آموزی (و لقد اهلكنا القرون من قبلكم .... گذشته چراغ راه آینده است) آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی( هدی و رحمه للمتقین)