سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی
m5736z
blog.ir.
یاد معاد، تعدیل کننده رفتارها
بشر همواره برای دستیابی به زندگی بهتر و برتر به انجام اعمال فراوانی در حیات مادی خویش اقدام کرده که در نتیجه آن ما شاهد انواع امکانات این جهانی برای این حیات هستیم. بی تردید انسان از دو بعد جسم و روح تشکیل یافته است که هرکدام اقتضای خاص خود را دارد که باید به هر دو پاسخ لازم داده شود تا بتوان گفت انسان به انسانیت خویش دست یافته است.
آنچه پیامبران و خیرخواهان، همواره و در طول تاریخ به دنبال آن بوده اند این است که برای احیای حقیقی بشر تلاش کرده و در پی آن بوده اند که نگذارند به حیوان تمام عیار و بلکه پست تر از آن بدل شود
چرا که براساس آموزه های ناب اسلامی، برخی انسان ها حتی از حیوان نیز پایین ترند. حال باید در جست وجوی راهی بود تا بتوان افراد بشر را هم برای این جهان و هم برای جهان دیگر آماده کرد. بدون شک بدین منظور باید گوش به فرامین رسولان الهی بود و به آنچه آنان آورده اند پایبند و ثابت قدم باشیم.
یکی از مسائلی که می تواند در این راه کمک کار و عامل ترقی انسان باشد یاد معاد است. نباید از نظر دور داشت که یاد معاد و بازگشت مجدد به محضر عدل الهی هیچ گاه ما را از اعمال این جهانی ما بازنداشته و به تعبیر برخی ما را به انزوا نخواهد کشاند.
انواع انزوا به اعتقاد آیت الله جوادی آملی (مفسر بزرگ قرآن) ما اصولا دو نوع انزوا داریم یکی منفی و دیگری مثبت. آنچه ما از آن به انزوای مثبت یاد می کنیم همان یاد معاد بودن است که نه تنها انسان ها را از تلاش و کوشش باز نخواهد داشت بلکه عامل حرکت دراین جهت نیز خواهد بود.
تحقیقا باید گفت کسی که همواره به یاد بازگشت به سوی خدا و مسئولیت پاسخ گویی به آنچه انجام داده باشد اعمال و رفتار فردی و جمعی خویش را درست و به هنگام انجام خواهد داد و از هدر رفت توانمندی های گوناگون جلوگیری خواهد نمود و به عبارت دیگر همه رفتارهای او با یاد معاد تنظیم خواهدشد
اما انزوای منفی آن است که در گوشه ای از اجتماع، تنها به خود اندیشه کنیم و کاری به دیگران و رشد و تعالی مادی و معنوی آنان نداشته باشیم به عبارتی انزوای منفی آن است که فرد تنها در اندیشه خویش باشد نه در اندیشه دیگران که انبیای الهی درپی آن بوده اند. لذا این نوع از انزوا است که انسان را از هرگونه تلاش و فعالیت بازداشته و اجازه حضور در اجتماع را نخواهد داد.                                       .
فراموشی قیامت و معاد علت ارتکاب گناه
به راستی علت اصلی وقوع معصیت در جوامع دینی چیست؟ آیت الله جوادی آملی براین باور است که علت اصلی همان فراموشی قیامت و معاد است زیرا آن هنگام که انسان خود را تنها ببیند و بداند و احساس حساب و کتاب نسبت به کنش ها و واکنش های فردی و جمعی خویش را نکند، دیگر انتظار ترک معاصی، قدری دور از واقعیت خواهدبود لذا باید در انتظار فوران جرایم و بزه های فردی و اجتماعی نشست
به بیانی دیگر، اگر بخواهیم به رشد و تعالی و ترقی دست یابیم لازمه این امر آن است که همواره به یاد معاد و بازگشتی باشیم که تنها میزان آن عدل الهی است و حتی به تعبیر قرآن اگر کمترین کار نیک و بدی از ما سر بزند باید در برابر این عدالت جوابگو باشیم. وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (زلزال8) و خود را رها نپنداریم. اگر یاد معاد در زندگی ما حاکم شود دیگر شاهد کم کاری، بی کیفیتی در انجام امور، غش در معاملات، احتکار، رشوه گیری، دست اندازی به بیت المال، قتل ها و جنایات بزرگ و... در جامعه نخواهیم بود و تمام امور براساس وجدان کاری و اندیشه الهی به پیش خواهد رفت که در چنین شرایطی خواهیم توانست به مدینه فاضله دست یافته و از دیگر جوامع نیز دست گیری مادی و معنوی بنماییم و به عنوان الگویی برتر در دنیا مطرح باشیم و هر روز بر ترقیات هر دو جهانی خود بیفزاییم.                           .حاصل سخن آنکه از یک طرف، تمام زشتی هایی که از بشر سر می زند به این اصل برمی گردد که بشر خود را در برابر قدرتی برتر، مسئول ندانسته و تنها به خویش می اندیشد و در پی پاسخ گویی به کسی نمی باشد که ما از آن با فراموشی معاد یاد می کنیم. از طرف دیگر اگر بخواهیم فرد و جامعه ای رو به رشد و ترقی و حرکت داشته باشیم لازم است همواره یاد قیامت را در خود تقویت کنیم تا از این رهگذر بتوانیم وجدان انسانی را همواره در خود زنده نگه داریم. (سیره رسول اکرمصلی الله علیه و آله در قرآن ص222 . بحارالانوار ج40 ص153)
 
بخش 5 :      آموزه های قرآنی درباره مرگ از خاکسپاری تا حشر مردگان
خداوند انسان را از خاک، گل و لجن خشک و بدبو آفریده و کالبد انسانی از پست ترین عناصر هستی آفریده شده؛ اما زمانیکه از روح خود در این کالبد پست دمید فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (حجر29) از شریفترین آفریده های هستی شد. بهره گیری از این عنصر پست هستی، از آن روست که منفعل ترین عنصر در هستی نیز میباشد و توانایی و ظرفیت آنرا دارد که همه اشکال وجود را تجربه کند و بتواند به عنوان خلیفه با درک نیازهای همه موجودات هستی، در مقام مظهریت در ربوبیت و پروردگاری، همه آنها را به کمال بایسته و شایسته آنها برساند (بقره30و31) البته هر انسانی از این ظرفیت برخوردار است تا به مقام مظهریت در ربوبیت برسد. این فرصت تحول های کمالی در دنیا برای آدمی فراهم شده و مدت کوتاه عمر دوران طلایی خدایی و ربانی شدن انسان است. پس از آنکه هر انسانی در مدت عمر خود به هر درجه ای از کمال یا هبوط و سقوط رسید، زنگ پایان عمر او نواخته می شود و اجل مسمی و قطعی و معین به سراغ او می آید و جان از تن آدمی خارج میشود حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ (انعام60 نحل61) آنچه به کالبد خاکی آدمی ارزش و بها بخشیده، همان روح الهی دمیده در این کالبد است که در زمان حضور در کالبد از آن به روان و نفس یاد میشود و هنگامی که از آن جدا میشود، به عنوان روح و جان شناخته میشود. پس هنگامیکه مرگ و اجل مسمی فرا میرسد نفس آدمی از کالبد تن خاکی بیرون آمده و زندگی دیگری را در جهانی دیگر آغاز میکند.
نیت و قیامت امام صادقعلیه السلام فرمودندان الله یحشر الناس علی نیاتهم یوم القیامه خداوند در روز قیامت مردم را مطابق نیتهایشان محشور میکند (میزان الحکمه ج1 ص1391) الف- مراد از نیت: اصول عقاید است. یعنی مردم بر اساس نیت ها و اصول عقاید خویش (مومن یا کافر یا منافق) محشور می گردند.                                     .ب- یا متصف به جزای اعمالشان براساس نیت هایی که در آن اعمال داشته اند محشور می شوند. بنده ای در روز قیامت برای خدا دلیل می آورد که پروردگارا من پیوسته وسایل وسعت و راحتی آفریدگان تو را فراهم می کردم تا تو نیز امروز رحمت خود را بر من بگسترانی. خدا به فرشتگان خطاب می فرماید: بنده من راست می گوید او را به بهشت درآورید. وقتی که مؤمن در روز قیامت در پیشگاه خداوند نگاه داشته می شود، خداوند به فرشته ها می گوید: نامه هایی را که در آنها اعمالی ثبت شده که او انجام نداده بیاورید. مؤمن آن نامه ها را می خواند و می گوید: به عزتت سوگند که من هیچ یک از این کارها را انجام نداده ام. خدا می فرماید: راست می گویی، همین که نیت آنها را کردی ما برایت نوشتیم، سپس پاداش آنها را به او می دهند. (مشکینی درسهایی از اخلاق ص36)
امام صادقعلیه السلام فرمودند: اینکه اهل آتش همیشه در آتش خواهند بود، بدین جهت است که نیتشان در دنیا این بود که برای همیشه گناه و نافرمانی خدا بکنند و همچنین اگر اهل بهشت همیشه در بهشت بمانند برای این است که نیتشان در دنیا این بوده که همیشه خدا را اطاعت کنند. پس به خاطر نیت هاست که آن دسته و این دسته جاویدان هستند و این آیه را تلاوت فرمود قل کُلّ یعمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ (اسراء48) یعنی هرکس بر طبق نیتش عمل می کند.                                           .علامه می فرمایند: این روایت اشاره به رسوخ ملکات در نفس است، رسوخی که باعث می شود نفس استعداد مقابل را از دست بدهد. توضیح آن که نفس در بدو خلقتش استعداد نیک و بد هر دو را داشت، ولی وقتی ملکه یکی از آن دو در آن رسوخ نمود استعداد آن دیگری به کلی باطل می شود (اصول کافی ج2 ص58) مطابق این حدیث علت خلود اهل بهشت و جهنم کاملا حل می شود که در واقع یک مسأله و معضل کلامی محسوب می شود و اینکه چرا فردی با هفتاد سال مثلا کفر یا بدی تا ابد به جهنم برود. نقل است که بادیه نشینی به محضر پیامبرصلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا روز قیامت چه زمانی است؟ حضرت فرمود: برای آن روز چه چیزی آماده کرده ای؟ گفت: نماز و روزه زیادی برای آخرت تهیه نکرده ام. آنچه هست این است که خدا و پیامبرش را دوست دارم. حضرت فرمود: انسان با کسی است که دوستش دارد المرء مع من احب در آیه 98 شعراء تاکید می شود که در آن روز مال و اولاد سودی نمی دهد و لیکن هرکس با قلب سلیم نزد خدا آید از سلامت قلب سود می برد. یعنی مدار (و ملاک) سعادت در آن روز بر سلامت قلب است. اعم از اینکه در دنیا مال و فرزندی داشته  یا نداشته باشد. منظور از قلب سلیم، قلبی است که از ننگ ظلم و تاریکی شرک و گناه سالم باشد (المیزان ج51 ص440-504)
نسیان روز حساب، عامل کوردلی طبق بیان صریح قرآن آنچه موجب ارتکاب گناه می شود، نسیان روز حساب است و حتما لازم نیست روز حساب را انکار کنند: لذا در عمل با کسانی که معتقد نیستند فرقی ندارند ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ آخر سرانجام کار آنان که بسیار به اعمال زشت و کردار بد پرداختند این شد که آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند (زیرا معصیت، دل را تاریک کند و چون بسیار شود به ظلمت کفر انجامد). (روم 10)
نتیجه گناه به این جا می کشد که انسان دین و ایمانش را از دست می دهد. اول شک پیدا می شود، کم کم شک تقویت می شود و گاهی به انکار هم کشیده می شود. این دسته چون آگاهانه به فساد اقدام می کنند، در اثر شدت گناه، کارشان به جایی می رسد که باطنشان کور می شود. قرآن می فرماید: عده ای معبود خود را هوای نفس قرار داده اند أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ  أَفَلَا تَذَكَّرُونَ  (ای رسول ما) آیا می‌نگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده و خدا او را دانسته (و پس از اتمام حجت) گمراه ساخته و مهر (قهر) بر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده ظلمت کشیده؟ پس او را بعد از خدا دیگر که هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر این معنی نمی‌شوید؟(جاثیه23)                                                                                                        کسی که معبود خودش را هوای خود قرار داده، یعنی در برابر فرمان نفس تسلیم است و او را می پرستد، خدا او را با این که علم دارد و می فهمد که چه امری خوب و چه امری بد است، گمراهش می کند و بر قلب و گوشش مهر می زند و جلوی چشم او را هم با پرده ای می پوشاند. وقتی پرده ضخیمی در برابر چشم قرار گیرد، هر چند که چشم سالم باشد، قادر به دیدن نخواهد بود؛ فمن یهدیه من بعدالله چه کسی می تواند کسانی را که خدا گمراه کرده است، هدایت کند؟ اگر کسانی به این حد رسیدند دیگر وقت گذاشتن برای آنها فایده ای ندارد. اینها قابل هدایت نیستند. البته اتمام حجت مسئله دیگری است. انسان وظیفه امر به معروف و نهی از منکر دارد که مصلحت کلی آن اتمام حجت و در مرتبه بعد در صورتی که امید به تأثیر وجود داشته باشد، ارشاد دیگران است. و اگر احتمال تأثیری می دهیم، موعظه ای هم بشود. ممکن است سؤال شود که در داستان اصحاب سبت، آنهائی اهل نجات بودند که امر به معروف و نهی از منکر کردند و کسانی که در برابر آن ها سکوت کردند با آن ها گرفتار عذاب شدند، پس نباید سکوت کرد.
 بخش 5 :                    اهل غفلت،! دنیا، گذرگاهه نه قرارگاه
خداوند به اشکال گوناگون به مردم هشدار باش و انذار می دهد که دنیا جای ماندن و قرار نیست بلکه پلی است که انسان می بایست از آن بگذرد و حیات دو روزه دنیا را برای آخرت همیشگی توشه راه قرار دهد. مرگ هشداری است به این که دنیا و انسان (بیهوده) آفریده نشده است و پس هر چیزی، ملکوت و باطنی است که بیانگر هدف نهایی آن است. اما بسیاری از مردم اهل غفلت هستند
از ویژگی های اهل غفلت آن که چشم دارند، ولی نمی بینند، گوش دارند ولی نمی شنوند، قلب دارند ولی درک و فهم نداشته و حق و باطل را از هم باز نمی شناسند. پس اینان همان اهل غفلت واقعی هستند که هیچ ذکر نداشته و هرگز یاد خدا و هدف و فلسفه آفرینش به دل های آنها نمی آید
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چه آنکه آنها را دلهایی است بی‌ادراک و معرفت، و دیده‌هایی بی‌نور و بصیرت، و گوشهایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراه‌ترند، آنها همان مردمی هستند که غافل‌اند. (اعراف 179)   
الدُّنیا مَزرَعَهُ الاخِرَه
شیعه و سنی در جوامع روایی از پیامبر گرامیصلی الله علیه و آله ضمن رساترین پندهای بیدارگر روایت کرده‌اند الدُّنیا مَزرَعَهُ الاخِرَه مزرعه نیازمند است به بذری اصلاح شده، بذری که متناسب و به جا و به هنگام باشد.پیشاپیش باید، هم شرایط فراهم و هم موانع دفع شود و هم چنان تا دوران درو، این شرایط رعایت شود که اگر به یکی از آنها خللی وارد شد، زراعت، فاسد می‌گردد
بدیهی است تنها کشت این دنیا برای آخرت، کردار شایسته و داد و ستد سودمند است و فصل آن، تمام عمر ماست و حاصل حبوبات و غلات آن، بهشت جاویدانی است که میوه‌هایش از هر عیب و آفتی، پاک، و آنجا از مشکل و ناگواری، همّ و غم و سرما و گرما مبراست، بهشت، سراسر شادمانی است بی‌غم، جاودانی است بی‌فنا و لذت بی‌درد، غنای بی‌فقر، کمال بی‌کمبود، عزت بی‌ذلت و در یک سخن، هر خواستنی که انسان بهشتی اراده کند و هر خوبی که به ذهنش رسد، آنجا مهیاست و هر چه از آن بیزار و گریزان باشد، آنجا نیست
و از آنجا که بذر این زراعت، معارف و طاعات و کشتزارش دل انسان است و برنامه‌های عبادی آدمی، شخم و آماده سازی زمین برای کشت و آبیاری است، آن دلی که غرق در محبت و میل دنیاست، شوره زاری است که به علت آمیختگی با نمک، قابل کشت و شایسته رستن نیست. و این همان کسی است که در قیامت که روز حسرت و ندامت و آه و افسوس است این آیه را بر زبان دارد:
يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي . فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ . وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ ؛ کاش برای زندگانی خود چیزی پیش فرستاده بودم. پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن او، عذاب نکند و هیچ کس چون در بند کشیدن او،در بند نکشد (فجر 24)
امام علیعلیه السلام چه زیبا می فرماید: ای مردم! جز این نیست که دنیا گذرگاهی است ناپایدار و آخرت اقامتگاهی است برقرار از گذرگاه خود بگیرید برای اقامتگاه پایدار. و پاره نکنید پرده های خود را در نزد خداوندی که اسرار شما را می داند.        و دل های خود را از دنیا بیرون کنید، پیش از آن که بدن های تان از دنیا خارج شود. شما در این دنیا در عرصه آزمایش قرار گرفته و برای غیر این دنیا آفریده شده اید. (نهج البلاغه، خ 203، ص .673)
در قرآن کریم در توصیف اهل دوزخ آمده :ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیاه الدنیا و اطمانوا بها والذین هم عن آیاتنا غافلون یونس 7 آنان که امید ملاقات ما را ندارند (و از آخرت غافلند) و به زندگی دنیا راضی شده اند و بدان آرام گرفته اند و کسانی که از نشانه های ما غافلند.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ (نجم 30- 29) از آنان که از یاد ما رو گردانده و جز زندگی دنیا، هدف و مقصدی ندارند روی گردان! این است میزان علم آنها! وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ رعد.26 به زندگی دنیا دلخوش و شادمان شده اند، در حالی که زندگی دنیا در مقایسه با آخرت، جز متاع ناچیزی نیست!                                   .روشن است چیزی که در این آیات نفی و طرد شده این است که انسان، نهایت آرزوهای خود را در همین دنیا جستجو کند و به لذایذ ناپایدار و سطحی آن بسنده نماید. قرآن می گوید که انسان در عین بهره برداری از نعمت های دنیا نباید در پرتو تمتع از آنها، دچار غفلت و نسیان شود و قلمرو پرواز خود را به همین دنیا محدود سازد. در واقع، اسلام ارزش جهان را تنزل نداده، بلکه ارزش و منزلت انسان را ارتقاء بخشیده است.
تنها وابستگی و تعلقی که ممدوح و تکامل حقیقی است، عبودیت خداست که برای انسان مطلوبیت فطری دارد. خداوند، کمال مطلق است و مقصد غایی همه مخلوقات. خداپرستی نوعی دیگرخواهی است که انسان را در مسیر کمال فطری اش قرار می دهد و به عالیترین مراتبی که شایسته آنهاست، نایل می گرداند.
خود واقعی انسان با گام برداشتن در این طریق و هدف قراردادن این مقصد است که شکوفا می شود، وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ حشر19 از آنانی نباشید که خدا را فراموش کردند، خدا هم آن ها را دچار خود فراموشی کرد! آنان به راستی فاسق اند!
خواب برادر مرگ اهل ذکر نه تنها اهل غفلت نیستند، بلکه اهل حضورند و همواره خداوند را در محضر خویش دارند اهل ذکر، اهل یاد مرگ هستند النَّومُ اَخُ المَوت، خواب برادر مرگ است. نقل شده پیامبر مکرم هرگاه از خواب برمی خاستند ابتدا به سجده می رفتند و این حمد و سپاس را به جا می آوردند
الحمدلله الذی احیانی بعد ما اماتنی و الیه النشور، الحمدلله الذی رد علی روحی لاحمده و اعبده شکر می کنم خدایی را که مرا مجددا زنده کرد بعد از این که میرانده بود، شکر می کنم خدایی را که بازگشت به سوی اوست، شکر می کنم خدایی را که روح مرا به من بازگرداند تا او را عبادت کنم و شکر او را به جای آورم
طبق آیات قرآن 42 زمر و نیز روایات خواب برادر مرگ است، خداوند در شب و هنگام خواب، ارواح انسان ها را توفی می کند و می گیرد و در زمانی که در نظر دارد، به ایشان بازمی گرداند و اگر عمر کسی به پایان رسیده روح به بدن او باز نخواهد گشت اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‏ستاند و [نیز] روحى را که در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مى‏کند] پس آن [نفسى] را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه مى‏دارد و آن دیگر [نفسها] را تا هنگامى معین [به سوى زندگى دنیا] بازپس مى‏فرستد قطعا در این [امر] براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى [از قدرت خدا]ست
پس افزون بر این که مرگ با زندگی همزاد و آمیخته است در هر خوابی مرگی را تجربه کرده و می آزماییم ولی به اسباب دارالغرور فریفته می شویم و سرگرم لعب و لهو دنیا می شویم و از ذکر الهی از جمله ذکر مرگ و بازگشت و حساب و کتاب الهی و رستاخیز غافل می گردیم.
شاید آگاهی از فلسفه قیامت و هدف از برپایی آن بتواند معنا و مفهوم درستی از زندگی و مرگ نیز ارائه دهد و شیوه های درست زندگی را درپیش روی ما بگشاید و ما را از غفلت رهایی بخشد.
 
 
بخش 6 :                       اهداف و فلسفه از قیامت
خداوند در قرآن برای برپایی قیامت، اهدافی چند برشمرده است که عبارتند از: رحمت، حساب و کتاب، پاداش به صالحان، کیفر طالحان، جداسازی میان صفوف حق و باطل، جزاء و کیفر بندگان و برپایی عدالت کامل و اجرای آن در حق بندگان.
خداوند در آیه 12 انعام، برخورداری مردم از رحمت خداوندی را از فلسفه های برپایی و تحقق قیامت برمی شمارد قُل لِّمَن مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ قُل لِلّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ رَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست بگو از آن خداست که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است‏یقینا شما را در روز قیامت که در آن هیچ شکى نیست گرد خواهد آورد خودباختگان کسانى‏اند که ایمان نمى‏آورند
در حقیقت، قیامت، نوعی تکریم و اکمال و اتمام رحمت الهی بر مردم است، زیرا در قیامت است که انسانها، می توانند از زندگی جاودانه بهره مند شوند و از آرامش و آسایش ابدی سود برند؛ هرچند که شماری از انسانها، با انتخاب نادرست و غلط خویش، خود را در شقاوت ابدی و جاودانه گرفتار می کنند.
ولی اصل قیامت و فلسفه وجودی آن، رحمت الهی به بندگان و آفریده های خود است. بی گمان، شرایط دنیا نمی تواند زمینه های احقاق حق و اجرای عدالت کامل و تمام خداوند نسبت به بندگان مکلف و عاقلی باشد که با انتخاب آزاد و اراده مختار خویش، رفتارهای دوگانه و متضادی را درپیش گرفته اند. از این رو خداوند از اهداف برپایی قیامت را قیام و اجرای عدالت و برخورداری هر فرد از نتایج اعمال مختار خویش برمی شمارد وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ و برای تمام (مردم مؤمن و کافر) به مقتضای اعمالشان درجاتی معین است (در عالم قیامت تا عدل خدا درباره آنها آشکار شود) و تا همه را به پاداش و مزد اعمال خود کاملا برساند و هیچ ستمی به آنها نخواهد شد. (احقاف19)                            .   در حقیقت با حسابرسی اعمال بندگان بر مبنای قسط و عدل در قیامت است که هرکسی به حق عادلانه خویش می رسد. از این رو حسابرسی نیز به عنوان فلسفه برپایی قیامت در آیه 47 انبیاء مطرح می شود وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَ إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد.
و کسانى که روز جزا را باور دارند. وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَ إِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ و ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مى‏نهیم پس هیچ کس [در] چیزى ستم نمى‏بیند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى‏آوریم و کافى است که ما حسابرس باشیم(47)
خداوند در آیه 4 سبا پاداش دادن به مؤمنان دارای عمل صالح را از علل برپایی رستاخیر برمی شمارد لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ تا (مطابق آن علم) آنان را که ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند (در قیامت) پاداش نیکو دهد، که آمرزش حق و رزق نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست         .    و در آیه 5 نیز کیفر نمودن تلاشگران علیه آیات خدا و آموزه های وحیانی را از جمله این علل معرفی می کند وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ. و آنان که (از کفر و عناد) در (محو و نابود ساختن) آیات ما سعی و کوشش کردند تا مگر (رسول ما را) ناتوان کنند (و از قهر و قدرت ما بیاسایند) بر آنها عذاب سخت دردناک خواهد بود. در حقیقت جزا و کیفر و پاداش بندگان، از اصلی ترین و اساسی ترین علل و فلسفه وجودی قیامت و هدف از برپایی آن است که همچنین در آیات 26 و 28 ص و 26 معارج بیان و بر آن تاکید شده است.
قرآن در آیه 26 سبا و 17 نبا، جدا شدن و شفاف گردیدن صفوف حق مداران از باطل گرایان را فلسفه تحقق رستاخیز معرفی می کند قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ باز بگو که خدا بین همه ما جمع کند آن گاه میان ما به حق، فتح و داوری خواهد فرمود و اوست که عقده گشا (ی مشکلات) و دانا (ی اسرار عالم) است. بنابراین از آن جایی که دنیا قابلیت و شانیت این امور را ندارد و شرایط برای تحقق آن کافی نیست، قیامت به عنوان مکمل دنیا برپا می شود و رستاخیز تحقق می یابد تا به این امور به طور کامل رسیدگی شده و حق مطلب چنان که شایسته و بایسته است ادا شد.
قیامت روزی بزرگ و با عظمت خداوند در قرآن برای قیامت اوصاف و ویژگی هائی را بیان می کند که از جمله آن ها، بزرگی و عظمت قیامت است. به این معنا که قیامت روزی بزرگ و با عظمت است که انسان ها با آن مواجه خواهند شد و در برابر خداوند یکتا و یگانه می ایستند. قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ بگو: من اگر نافرمانی خدای خود کنم از عذاب آن روز بزرگ سخت می‌ترسم. (انعام 15) و (اعراف 59 یونس 15)
این روز از جهات دیگر نیز بزرگ و عظیم است، زیرا روزی طولانی است که گویی برای آن پایانی نیست، چرا که هر روز قیامتی به اندازه پنجاه هزار سال دنیوی است تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ فرشتگان و روح الامین (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) خدا بالا روند در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود. (معارج4)
البته در آیه 5 سجده، از نظر زمانی، طول هر روز آن به اندازه هزار سال گفته شده که به نظر میرسد روزهای آن همانند روزهای کوتاه و بلند تابستان متفاوت باشد يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ  اوست که امر عالم را (به نظام احسن و اکمل) از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس در روزی که مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز (حقایق و ارواح) به سوی او بالا می‌رود.
اما آن چه به نظر درست تر می آید، ارتباط کوتاهی و بلندی روز قیامت با موضوعات و متعلقات آن باشد؛ زیرا در آیه ای که اشاره شد 4 معارج از مسئله عروج فرشتگان و روح سخن به میان آمده که این عروج در مدت زمانی اتفاق می افتد که 50 هزار سال دنیوی است ولی عروج امر الهی، در مدت زمان کوتاه تری اتفاق می افتد.
این تفاوت همانند تفاوت سرعت حرکتی نور با سرعت صوت میباشد. چنانکه سرعت نور بیش تر است و در زمانی کمتر به مقصد میرسد و زمانی را که صوت می پیماید تا به مقصد برسد بلندتر و طولانی تر است، هم چنین، عروج امر از نظر زمانی برای بازگشت، کوتاه تر از زمان بازگشت روح و فرشتگان است
براین اساس، مراد آن نیست که روزهای قیامت از نظر کوتاهی و بلندی متفاوت است، بلکه به معنای آن است که سرعت عروج امر الهی بیش تر از سرعت عروج فرشتگان و روح است؛ با این همه، نباید فراموش کرد که روزهای قیامت بلند و طولانی است، زیرا مفهوم عظیم (انعام 15) و کبیر، تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ توبه و انابه کنید تا شما را تا اجل معین و هنگام مرگ لذت و بهره نیکو بخشید و در حق هر مستحق رحمتی تفضل (هود 3) می تواند افزون بر بزرگی و عظمت وجودی آن رخداد، اشاره ای نیز به بلندی و طولانی بودن روز بزرگ داشته باشد.خداوند در آیه 46 قمر، از قیامت به عنوان روزی هولناک و وحشت زا یاد می کند که خود بر عظمت و بزرگی آن می افزاید بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ بلکه موعدشان قیامت است و قیامت [بسى] سخت‏تر و تلخ‏تر است .
هم چنین توصیف قیامت به روزی سخت و مشقت بار إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ آن روز که آن هنگامه بزرگ را مشاهده کنید خواهید دید که هر زن شیرده طفل خود را (از هول) فراموش کند و هر آبستن بار رحم را بیفکند، و مردم را (از وحشت آن روز) بی‌خود و مست بنگری در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب خدا سخت است. (حج1 و 2) و إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ما از (قهر) پروردگار خود به روزی که (از رنج و سختی آن رخسار خلق) در هم و غمگین است می‌ترسیم. إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا روزی سنگین (انسان 10و27) خود بیانگر بزرگی و عظمت آن روز از جهات دیگر است که جز خدا را نپرستید زیرا من از عذاب روزى سهمگین بر شما بیمناکم أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ (هود 26)
خداوند در آیه 7 انسان، قیامت را روزی فراگیر و گسترده از شر و عذاب بر می شمارد و به انسان ها نسبت به آن روز هشدار شدید میدهد یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا [همان بندگانى که] به نذر خود وفا مى‏کردند و از روزى که گزند آن فراگیرنده است مى‏ترسیدند
همچنین در 6 مطففین، از قیامت به عنوان یوم عظیم یاد میکند و ضمن هشدار به کم فروشان می فرماید: واى بر كم‌فروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پيمانه بگيرند كامل مى‌گيرند. و هرگاه به ايشان پيمانه دهند يا برايشان (كالايى را) وزن كنند، كم مى‌گذارند. آیا آنان گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند در روزی بزرگ؟! روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند!  وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ . الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ . وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ . أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ . لِيَوْمٍ عَظِيمٍ . يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
حتمیت قیامت
از نظر آموزه های قرآنی، وقوع رستاخیز و قیامت به امر تکوینی، خدا، مساله ای غیر قابل انکار و تکذیب است (انعام73 نحل77 غافر78) چنان که برپایی قیامت، برای خداوند آسان تر از چشم بر هم نهادنی است وَ لِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ و تنها خدا بر غیب آسمانها و زمین آگاه است و بس، و کار ساعت قیامت (در سرعت و آسانی) مانند چشم بر هم زدن یا نزدیک‌تر بیش نیست، (نحل 77) هرچند که علم درباره زمان وقوع آن، امری در انحصار خداوند است إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ (لقمان 34 احزاب 63 فصلت، 47)
ولی این امر محتوم و قطعی در زمان خود اتفاق می افتد و از نظر زمانی بر اساس آموزه های قرآنی، در زمانی نزدیک است و به زودی رستاخیز برپا خواهد شد، هرچند که برای بسیاری از مردم امری بعید به نظر می رسد که می تواند بعید از نظر اتفاق تحققی آن باشد، چنان که کافران و تکذیب کنندگان قیامت بر این باورند، یا می تواند بعید از نظر زمانی باشد که باور بسیاری از توده های مردم است إِنَّ السَّاعَةَ ءاَتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى در حقیقت قیامت فرارسنده است مى‏خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسى به [موجب] آنچه مى‏کوشد جزا یابد (طه 15) و (احزاب 63شوری 17 قمر1 معارج 6)
قیامت و معاد دغدغه همگانی بشریت است؛ زیرا از زمانی که با مرگ آشنا شد، از ماهیت آن پرسش هایی مطرح کرد همین مساله حتی برای پیامبران اولوالعزمی چون حضرت ابراهیم علیه السلام مطرح بوده و وی با آن که از وقوع آن علم حصولی داشت، خواهان آگاهی شهودی نسبت به این واقعه می شود که در داستان پرندگان قرآن به آن اشاره شده است. آن حضرتعلیه السلام پس از امکان تحققی قیامت با شهود عینی و ملموس، به این اطمینان رسید که رستاخیز امری محتوم و قطعی است و اتفاق خواهد افتاد و کیفیت و چگونگی آن را نیز به چشم عیان دید وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی (بقره 260)
خداوند در آیاتی چند از جمله 187 اعراف و 63 احزاب و 12 ذاریات و 1و 2 نبا و نیز 42 نازعات، گزارش می کند که یکی از پرسش های مکرر مردم از پیامبرگرامیصلی الله علیه و آله درباره زمان وقوع قیامت بوده است. به این معنا که توده های مردم بواسطه آموزه های وحیانی با اصل قیامت آشنا شدند، ولی همواره مسائل و مطالب پیرامونی آن، دغدغه ذهنی و فکری آنان بوده است.
قیامت چه زمانی برپا می شود؟
در آیه 42 از نازعات می خوانیم که يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا  از تو درباره قیامت می پرسند که چه زمانی خواهد بود؟ ولکن از آنجا که علم به زمان وقوع قیامت از علوم مختص به ذات پروردگار است، اِنَّما عِلمُها عِندَ رَبّی (اعراف187) و البته منحصر بودن این علم به خداوند و مخفی بودن هنگامه حدوث معاد از بشر، بدون شک دارای علل و حکمتهای بیشماری است
روایت پیامبر به سلمان علامات قیامت؟ حجه الوداع- رسول خدا صلی الله علیه و آله  درب کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟ و در آن روز سلمان عرضه داشت بله یا رسول الله. فرمود: یکی از علامت های قیامت این است که نماز ضایع می شود و از شهوات پیروی می شود و مردم به سوی هواها میل می کنند، مال مقامی عظیم پیدا می کند و مردم آن را تعظیم می کنند، دین به دنیا فروخته می شود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در درونشان برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی توانند آن را تغییر دهند آب می شود آن چنان که نمک در آب حل می گردد
سلمان با تعجب عرضه داشت یا رسول الله به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری بخدایی که جانم بدست اوست، در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرائی که وزرائی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنائی خائن دارند! ای سلمان دراین موقع منکر، معروف، و معروف، منکر می شود، خائن امین قلمداد می گردد و امین خیانت می کند، دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب می گردد.
ای سلمان د راین هنگام اقوامی بر آنان مسلط می شوند که اگر لب بجنبانند کشته می شوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می کنند تا با بیت المالشان کیسه های خود را پرکنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پراز وحشت و رعب کنند و درآن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمی بینی.
ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق می آورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربی ها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه به صغیر رحم می کنند و نه پاس حرمت کبیر، را دارند و نه از هیچ مقصری عفو می کنند، اخبارشان همه فحش و ناسزاست، ظاهر آنان مثل ظاهر انسان ها است ولی دلهایشان دلهای شیاطین است.ای سلمان، در این هنگام مردان به زنان شبیه می شوند و زنان به مردان و زنان بر مرکب ها سوار می شوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد. مساجد طلاکاری و زینت می شود آنچنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت می شود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازه ها بلند و صف ها طولانی می شود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبان هایی که هر یک برای خود منطقی دارد. در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را می آرایند و حریر و دیبا می پوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش می گردد.                                           .ای سلمان در آن روز ربا همه جا را می گیرد و یک عمل آشکار می شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام می شود و دین خوار و دنیا بلندمرتبه می شود. ای سلمان، در این هنگام طلاق زیاد می شود و هیچ حدی جاری نمی گردد و البته خدای تعالی از این بابت هرگز متضرر، نمی شود. ای سلمان، در این زمان کنیزان آوازه خوان و نوازنده پیدا می شوند و اشرار امت من بر امت حکومت می کنند. به منظور گردش و تفریح به حج می روند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا به حج می روند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می آموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ می کنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می پردازند اما برای غیر خدا. این است معنای آیه: فَقَد جاءَ اَشراطُها ، علامت هایش بیامد.
برداشت از روایات نشانه های وقوع قیامت                                       .              1. شیوع انواع و اقسام مکاتب ضاله و گمراه کننده غربی و شرقی در میان مسلمانان و پیروی و تقلید آنان از این مکاتب و ایسم های بشری و ترکیب قوانین انسان ساز قرآن کریم و اسلام عزیز و غربت اینان در بین پیروان خود و این کار تا بدانجا پیش رفته که فرزندان اسلام برای تهذیب و خودسازی خود متوسل به مکاتب بیگانه ای نظیر مرتاض بازی هندیان و یوگا و مدیتیشن و امثالهم شده حال آنکه به واقع هیچ راهی برای نیل به کمالات روحی و تهذیب نفس مطمئن تر از عمل به دستورات و قوانین اسلام وجود ندارد                                    .. 2. رواج روز افزون همجنس بازی در جهان غرب و رسمی شدن ازدواج بین هم جنس بازان گواه صدق پیشگویی رسول مکرم اسلامصلی الله علیه و آله است                        ..3. پیدایش انواع و اقسام پاساژها و مراکز تجاری در قالب ساختمان های عظیم و آسمان خراشها مؤید این سخن می باشد.                                       .4. رواج گناه و عدم اجرای حدود اسلامی هرگز زیانی به خداوند نمی رساند بلکه این مسلمانها و انسانها هستند که با عدم توجه به حدودالهی و اجرای آنها به ناامنی و انواع آسیب های اجتماعی مبتلا می شوند و زندگی بر آنان سخت می شود
همچنان که در آیات بسیاری از قرآن کریم به این حقیقت اشاره گردیده، آیه 177 آل عمران إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ آنان که خریدار کفر شدند به عوض ایمان، هرگز زیانی به خدا نمی‌رسانند، و آنان را عذابی دردناک است. گر جمله کائنات کافر گردد   /   بر دامن کبریاش ننشیند گرد
5. بدون داشتن صلاحیت علمی برای اداره امور جامعه، در مشکلات و حوادث واقعه خود را جلو انداخته و اظهارنظر نموده و داعیه مشکل گشایی می کنند و اینان تا قبل از این اجازه چنین کاری نمی یافتند ولی اکنون با مسامحه مسلمانان در امور اجتماعی، جرأت مداخله و ابراز عقیده یافته اند.
 
بخش 6 :                      يَوْمَ الْحَسْرَه (روز حسرت و زیان)
در دنیا اگر سرمایه ای از بین برود، صاحب آن افسوس می خورد، در حالی که امکان جبرانش هست، ولی در روز قیامت انسان می فهمد که سرمایه ارزشمندی را از دست داده که قابل برگشت و جبران نیست و حال آنکه به شدت به آن نیازمند است. از این رو بر این ضایعه، حسرتی دارد که قابل توصیف نمی باشد. بر همین اساس روایتی داریم که بعضی از دوزخیان به خدا اینگونه شکایت می کنند که ما عذاب تو را در جهنم ممکن است تحمل کنیم، ولی آهی که این دوزخی در کنار ما می کشد به قدری جان سوز است که طاقت ما را بریدها ست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در توضیح یوم التغابن چنین فرمودند: بهشتیان قبل از آنکه به بهشت روند خداوند جایگاه آنان را در جهنم در صورتی که بدکار بودند، نشان می‌دهد تا حالات شکر آنان افزون شود؛ و جهنمیان نیز قبل از آنکه وارد جهنم شوند خداوند جایگاه آنان را در بهشت در صورتی که نیکوکار بودند نشان می‌دهد تا حسرت و ندامت آنان زیاد شود. کافر می‌ گوید: چرا مسلمان نشدم که به بهشت روم و مؤمن می‌گوید چرا بندگی بیشتر نکردم تا درجات بالاتر و بهتری داشته باشم.
پس غبن کافر به سبب ترک ایمان است و غبن مؤمن به سبب تقصیر بندگی و احسان. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید إنَّ اعظَمَ الحَسَرَاتِ یَومَ القیامَةِ حَسرَةُ رَجُل کَسَبَ مالاً فی غَیرِ طاعَةِ اللهِ فوَرِثَهُ رَجُلٌ فانفَقَهُ فی طاعَةِ اللهِ سُبحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الجَنّة وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النّارَ ؛ بزرگترین حسرتها در روز قیامت حسرت خوردن شخصی است که مالی را به گناه گرد آورد و آن را شخصی دیگر به ارث برد و در راه اطاعت خدای سبحان مصرف کرد و با آن وارد بهشت شد و گردآورنده اولی وارد جهنم گردید.
3 گروهی که در قیامت بیشترین حسرت را میخورند!! در آیات الهی به برخی از حسرت هایی که افراد با آنها در دنیا و یا آخرت دست و پنجه نرم می کنند اشاره شده است که از جمله آنها :                                              .1) حسرت داشتن همنشین خوب در دنیا یا وَیْلَتى‏ لَیْتَنی‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً : اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم (فرقان 28) حسرت پیروی از پیامبر اکرم: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً: و روزى است که ستمکار دستهاى خود را مى‏گَزد و مى‏گوید: اى کاش با پیامبر راهى برمى‏گرفتم (فرقان 27)                                             .2) حسرت کافران در پیروزی بر مومنان که هرگز به آن دست پیدا نمی کنند: إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ یُحْشَرُون بى‏گمان، کسانى که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج مى‏کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند. پس به زودى [همه‏] آن را خرج مى‏کنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب مى‏شوند. و کسانى که کفر ورزیدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد (انفال 36)                                            .3) حسرت کوتاهی از انجام دستورات خداوند أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فی‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ: تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم؛ بى‏تردید من از ریشخندکنندگان بودم. (زمر 56)              .    امام صادقعلیه السلام اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد به همین جهت است که خداوند متعال در آیه 39 از سوره مریم به همه مردم نسبت به روز حسرت هشدار داده است و فرموده است: (وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یْومِنُون: و آنان را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که داورى انجام گیرد، و حال آنکه آنها [اکنون‏] در غفلتند و سرِ ایمان آوردن ندارند. (مریم 39) اما در این میان و با وجود اینکه افراد فراوانی در قیامت غرق در حسرت و اندوه نسبت به گذشته خودشان هستند، حسرت عده ای زبانزد عام و خاص است، حسرتی که سراسر وجود آنان را فرا گرفته است و با حسرت های دیگر به هیچ وجه قابل مقایسه نخواهد بود که از جمله این افراد دو گروه هستند :         .کسی که آخرت خود را برای دنیای دیگران بفروشد رسول الله صلی الله إنّ أشدّ النّاس ندامه یوم القیامه رجل باع آخرته بدنیا غیره؛ پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردى است که آخرت خود را بدنیاى دیگرى فروخته. به امید اینکه سبک و برنامه زندگی خود را به شیوه ای مدیریت کنیم که هیچ گاه گرفتار حسرت و اندوه در زندگی نشویم.
روز قیامت روز کشف حقایق و حسرت  روز قیامت را روز حسرت گفته‌اند؛ زیرا حقایق آشکار می‌شود و پرده‌های غفلت از دیدگان انسان‌های غافل برداشته می‌شود و آنان حقایق هستی از جمله ملکوت اعمال خویش را چنانکه هست می‌بینند. (ق22) از این رو واکنش انسان هنگام کنار رفتن پرده‌ها، واکنشی است که در اصطلاح به آن حسرت می‌گویند؛ زیرا حسرت کشف و وضوحی است که به دنبال آن حقیقتی آشکار می‌شود که انسان را به تعجب و توقف و حیرت می‌اندازد؛ زیرا مومن و کافر در حسرت آن می‌روند که ای کاش درست یا درست‌تر عمل کرده بودند. کافر پشیمان است که چرا درست عمل نکرده و مومن پشیمان است که چرا درست‌تر عمل نکرده است. همین مسئله موجب حیرت و توقف انسان می‌شود و همگی انگشت حسرت به دندان می‌گیرند؛ زیرا این کشف و آشکار شدن به معنای قضای الهی است؛ یعنی این گونه، حکم هر چیزی داده می‌شود و هر کس بر ترازو و میزان اعمال سنجیده می‌شود. آنان که سبک آمدند حسرت می‌خوردند و آنان که سنگین آمدند ولی می‌توانستند سنگین‌تر بیایند آنان نیز حسرت می‌خورند
علامه طباطبایی در ذیل آیه: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یْومِنُون درباره چرایی حسرت می‌نویسد: از ظاهر سیاق برمی‌آید که جمله إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ بیان جمله یوم الحسره باشد، در نتیجه اشاره به این می‌شود که این حسرتی که به آن دچار می‌شوند از ناحیه قضای امر می‌آید و قضاء وقتی باعث حسرت می‌شود که عوامل روشنی چشم و آرزو و سعادت شخص «مقضی علیه» فوت گردد و سعادتی که او می‌توانست به آن نائل شود از بین ببرد و دیگر به خاطر نداشتن آن هیچ خوشی در زندگی ندارد، چون همه دلبستگی‌اش به آن بود
معلوم است که انسان هیچ وقت راضی نمی‌شود که چنین چیزی از او فوت شود هر چند که حفظش مستلزم هر ناملایمی باشد، مگر آنکه آن را به غفلت از وی بربایند، وگرنه به هیچ قیمتی حاضر نیست که آن را از دست بدهد و لذا می‌بینیم در دنباله سخن فرمود: وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یْومِنُون                                        .بنابراین، معنای آیه (و خدا داناتر است) این می‌شود که: ای پیغمبر! ایشان را بترسان از روزی که امر قضا می‌شود و کار یکسره می‌گردد و هلاکت دائمی بر آنان حتمی می‌شود، آن وقت از سعادت همیشگی که روشنی چشم هر کسی است منقطع می‌گردند، پس حسرتی می‌خورند که با هیچ مقیاسی اندازه‌گیری‌اش ممکن نیست و این بدان جهت است که اینان در دنیا غفلت ورزیدند و راهی که ایشان را به آن روشنی چشم هدایت می‌کرد و مستقیما به آن می‌رسانید، یعنی راه ایمان به خدای یگانه و تنزیه او از داشتن فرزند و شریک بود، ترک گفته، راه مخالف آن را پیمودند.
پس روز قیامت روز حسرت است؛ زیرا حقایق برای همگان آشکار می‌شود و هر کسی با کشف و ظهور حقایق با چیزی مواجه می‌شود که او را به توقف و ندامت می‌اندازد که چرا در دنیا که جای عمل بود عملی نکرد یا بهتر از آنچه عمل کرده عمل نکرده است و چرا در طاعت و اطاعت خدا نکوشیده و یا کم کوشیده است.                             .داستان مردمان در روز قیامت همانند داستان کسانی است که با خضرعلیه السلام به ظلمات رفتند و در آنجا به ایشان گفته شد هر کسی اگر چیزی بردارد و یا برندارد، پشیمان می‌شود؛ برخی گفتند اگر برداریم پشیمان می‌شویم، پس چه لزومی دارد که بار خود را سنگین کنیم؛ و برخی دیگر گفتند: حال چیزی برمی‌داریم. وقتی از ظلمات بیرون آمدند و به نور روشنایی رسیدند، گوهرهای بسیار گرانبها یافتند. پس آنان که برنداشته بودند در زمان حسرت و کشف و ظهور به ندامت و پشیمانی افتادند که چرا گوهری برنداشتند و آنان که برداشته بودند می‌گفتند که چرا کم برداشته بودند؟                     .در تفاسیر در ذیل آیه 167 سوره بقره مفسران گفته‌اند که در روز رستاخیز، فرشتگان پاداش پرشکوه را به کسانی که می‌توانستند با ایمان و عمل به آنها برسند، نشان می‌دهند؛ و آنان از دیدن محرومیت و نگون‌بختی خویش، به دریغ و حسرتی جانسوز دچار می‌شوند و تأسف می‌خورند که چرا در زندگی خود کاری نکردند که در خور آن اجر عظیم شوند.                                             .امام باقرعلیه السلام نیز در ذیل همین آیه می‌فرماید: هوالرجل یکتسب المال و لایعمل فیه خیرا فیرثه من یعمل فیه عملا صالحا فیری الاول ماکسبه حسره فی میزان غیره؛ فردی ثروتی به دست می‌آورد و آن را در راه شایسته هزینه نمی‌کند و همچنان نگاه می‌دارد تا برای دیگران به ارث می‌نهد؛ آنگاه وارث او آن ثروت را در راهی به کار می‌گیرد که نجات و نیک‌بختی وی را به دنبال دارد. هنگامی که فرد نخست ثروت و دارایی خویش را می‌نگرد، دنیایی از حسرت به او روی می‌آورد و سخت دریغ می‌خورد که چرا خود از اموالش بدینگونه بهره نگرفته است. (مجمع‌البیان)                                  .به هر حال، در روز قیامت که اعمال افراد و ملکوت آن آشکار می‌شود، هر کسی به‌گونه‌ای حسرت می‌خورد. خداوند می‌فرماید وقتی روز قیامت شد اعمال نشان داده می‌شود در این میان کافران بیش از دیگران حسرت خواهند خورد: وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ؛ و آن پیروان گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری می‌جستیم چنان که اینها (گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند! این گونه خدا، کردار (زشت جاهلانه) آنها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند. (167بقره)
خداوند در آیه 36 سوره انفال می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ کسانی که در راه جنگ با پیامبر ثروت و امکانات خویش را هزینه می‌کنند و بر آنند که بدین وسیله مرم را از دین خدا بازدارند، به زودی دچار حسرت و دریغی جانسوز خواهند شد و درخواهند یافت که در این جهان و جهان دیگر از آن سودی نبرده
و با آن، وسیله بدبختی خویش را فراهم آورده‌اند. آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه می‌توانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند و بهره آن را دیگرانت بردند، حسرت بر امکانات فوق‌العاده‌ای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بی‌عرضه و بی‌ارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال.
اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال! رسول خدا می‌فرماید: دو کس در روز رستاخیز بیش از همه حسرت خواهند خورد: یکی فردی که می‌توانست در دنیا در پی کسب دانش باشد، ولی در پی آن نرفت و دومی فردی که به دیگری دانش آموخت و یا گیرنده از آن دانش بهره‌مند شد؛ ولی معلم بی‌بهره ماند و از دانش خویش سودی نبرد. (نهج ‌الفصاحه، ج 1، ص 245)                                             .علل و عوامل حسرت در آیات قرآنی بیش از 30 ‌مورد به عنوان علل و عوامل حسرت بیان شده است. اما می‌توان گفت که همه آنها به دو اصل جهل و غفلت باز می‌گردد. به این معنا که انسان یا نسبت به حقیقتی جاهل و فاقد علم است، یا آنکه نسبت به آن علم دارد ولی چنان سرگرم امور دیگر می‌شود که از آن غافل می‌شود.به سخن دیگر، دو علت مهم حسرت در آدمی به حوزه نظر و عمل باز می‌گردد: جهل نظری و غفلت عملی.                                           .1- جهل : در آیات قرآنی مصادیق بسیاری از جهل انسان نسبت به حقایق بیان شده که موجبات حسرت در دنیا و آخرت می‌شود. از جمله آنها جهل انسان به حقیقت توحید و گرایش به شرک و کفر وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ و آن پیروان گویند: کاش به دنیا باز می‌گشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری می‌جستیم چنانکه اینها(گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند! این گونه خدا، کردار (زشت جاهلانه) آنها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند (بقره 167)،
جهل نسبت به ارزش زندگی دنیا برای کسب ره‌توشه آخرت و تضییع فرصت کوتاه عمر حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید. لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم.
(به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمه‌ای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمی‌بخشد) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند. (مومنون99.100) و مانند آن است. برخی از مردم به سبب کفر به نفی خدا و پیامبران و آیات الهی می‌پردازند و به سبب همین جهل نسبت به حقایق هستی، به استهزاء و تمسخر پیامبران و مومنان رو می‌آورند که همین موجبات حسرت آنان در روز بروز و ظهور حقایق می‌شود.
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ  وای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزا گرفتند. (یس30) و (زمر55 و 56، فرقان27 تا 29)                                       .2- غفلت : غفلت در مقام عمل از مهم‌ترین عوامل حسرت‌زاست. غفلت زمانی رخ می‌دهد که انسان با آنکه چیزی را در حضور دارد و یا نسبت به آن علم دارد، به سبب کم‌اهمیت شمردن آن و سرگرم شدن به اموری دیگر که آن را مهم می‌داند از آن غافل می‌شود. بسیاری از مردم گرفتار غفلت هستند و از همین روست که وقتی پرده غفلت کنار می‌رود و در روز حسرت و ظهور و کشف، حقایق را می‌بینند که چگونه فرصت را هدر داده‌اند، انگشت می‌گزند و افسوس می‌خورند و واحسرتا می‌گویند.مردم از اموری که می‌تواند ره‌توشه آنان باشد غافل می‌شوند و بیشتر به اموری می‌پردازند که در قیامت هیچ ارزش و اعتباری ندارد و یابسیار کم‌اعتبار است.
خداوند در قرآن بیان می‌کند که انسان از اموری چون احسان (زمر56 و 58)، انفاق مالی (قلم 17 تا 31)، عمل صالح (اعراف50 و 53؛ مومنون 99 و 100) و مانند آنها غافل می‌شود و که موجب حسرت او در قیامت خواهد شد. (مریم،39؛ فجر23 و 24)
و به جای آنکه سرگرم این امور صالح و مشغول به آن باشند، مشغول فرزند دوستی فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ... فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ (توبه55) دنیادوستی (بقره166 و 167)، بی‌تقوایی و گناه (زمر56 و 57)، اعمال ناشایستی چون ظلم (انبیاء97)، قتل (مائده 27 تا 31)، طغیان و تمرد از خدا (قلم17 تا 31) و مانند آن می‌شود. حضرت امیر‌المؤمنینعلیه السلام می‌فرماید: ای وای بر انسان غافل و بی‌خبری که عمرش دلیلی ضد اوست و روزگارش او را به بدبختی و شقاوت می‌کشاند.
 
روز تَلاقی ، یوم التّلاق
در آیه 15 غافر از روز قیامت به روز تَلاقی آمده. در باره علت این نامگذاری  :1- به اعتبار تَلاقی ارواح با ابدان؛ ارواحی که ابدان را رها کردند، در قیامت دوباره برمی‌گردند و با هم تلاقی می‌کنند؛ یعنی همان معاد جسمانی تحقق می‌یابد؛ 2- به اعتبار تَلاقی فرشته‌های آسمان با موجودات زمین؛ زیرا فرشته‌ها نازل می‌شوند و به عنوان شهادت و مانند آن در دادگاه عدل الهی در روز قیامت.                             .                                   3- به اعتبار تَلاقی اولین و آخرین در «یوم» قیامت است؛ زیرا خداوند در آیه 49  واقعه می‌فرماید: إنَّ الأَوَّلینَ وَ الآخِرینَ لَمَجمُوعُونَ إِلى‏ میقاتِ یَومٍ مَعلُوم؛ به راستی که اولین و آخرین یقینا در روز قیامت که روز معلوم است مجموع خواهند شد؛ 4- به اعتبار «تَلاقی» انسان با پروردگار خودش است؛ زیرا خداوند در آیه 6 سوره انشقاق می‌فرماید: إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیه؛ به راستی که تو کادح (تلاش کننده‌ای) هستی به سوی پروردگارت تا با او ملاقات کنی.                             .5- به اعتبار «تَلاقی» با اعمال خودش است که این روز را روز تلاقی نامیده اند؛ زیرا هر کسی کیفر و پاداش اعمال خودش را در آن روز می‌بیند. خداوند در آیه 7 سوره تحریم می‌فرماید: الیَومَ إِنَّما تجزَونَ ما کنتم تَعمَلون؛ امروز جز این نیست که هر آنچه کردید را جزا می‌بینید. یا در آیه 30 آل عمران آمده است: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا ؛ روزی که هر نفس آنچه از خیر عمل کرده را حاضر شده می‌یابد. پس هر کسی با عمل خودش ملاقات خواهد کرد. از همین رو در قیامت هر کسی به سرعت حسابش رسیده می‌شود و هیچ اشتباه و خطا و نسیانی نیست؛ زیرا عین عمل خودش به شکل مجازات ظهور می‌یابد.
بخش 8 :            قیامت از چند چیز سؤال می‌شود (حسابرس قیامت)
 در روایات می‌خوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست می‌شود: شبابک فیما أبلیته وعمرک فیما أفنیته ومالک مما اکتسبته و فیما أنفقته در مورد عمر و جوانی که چگونه آن را گذراندی و درباره دارایی که چگونه به دست آوردی و در چه راهی مصرف کردی. در اولین سوال، از نماز خواهند پرسید و همین بس که خدا، خود حسابرس خواهد بود. وَکَفَی بِنَا حَاسِبِینَ  و کافی است که ما حساب کننده باشیم حساب آنان (به عهده کسی) جز خدا نیست اگر درک می‌کردید. وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً  (احزاب38) کافی است که خدا حسابرس اعمال بندگان خود باشد.
از نعمت‌ها؛ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ در روایات متعددی، رهبری و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمرده‌اند. سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشته‌اید بازپرسی خواهید شد ‌(تکاثر 8) سوال در این آیه اگر چه درباره‌ی نعمت‌های الهی است، ولی با توجه به این که از آن با کلمه «نعیم» تعبیر آورده شده که همه‌ی نعمت‌های الهی را شامل می‌شود و از طرفی همه‌ی آنچه بشر در زندگی خود از آن برخوردار است، نعمت‌های الهی محسوب می‌شوند، بنابراین همه‌ی کار‌های او مورد سوال واقع خواهد شد، زیرا همه‌ی کارهایی که انسان انجام می‌دهد، به گونه‌ای تصرف در نعمت‌های الهی می‌باشد. و در نتیجه این آیه را باید از دسته نخست بشمار آورد.                                              
از قرآن و اهل‌بیت؛ پیامبر علیهم السلام فرمود: از مردم سؤال می‌شود که با قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام من چگونه عمل کردید؟ ثم اسألهم ما فعلتم بکتاب الله و باهل بیتی               از رفتار و کردار لَنَسئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ                                                              .    از اعضا و جوارح  إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئول‌اند (اسراء 36)                                 
از پذیرش و عدم پذیرش رسولان؛ یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ ... چنان‌که در جای دیگری از رهبران دینی نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال می‌شود یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ...
همه افراد مورد سوال قرار می‌گیرند. فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ به یقین، (هم) از کسانی که پیامبران به سوی آنها فرستاده شدند سوال خواهیم کرد، (و هم) از پیامبران سوال می‌کنیم ‌(اعراف 6)                                             .تمامی اعمال مورد سوال قرار می‌گیرد وَ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ یقینا شما از آنچه انجام می‌دادید، بازپرسی خواهید شد (نحل93) صریح برخی از آیات قرآن این است که در قیامت، خداوند خود به حساب بندگان رسیدگی می‌کند فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ  (رعد40) تو عهده دار رسالت و ابلاغ احکام الهی به مردم هستی و رسیدگی به حساب آنان به عهده ما است. إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ـ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ (غاشیه 25 ـ 26] رجوع آنان به سوی ما است سپس حساب آنان بر ما است. إنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ. [شعرا113]
هر انسانی خود به حساب اعمال خود می‌رسد و نیاز به حسابرس دیگری غیر از نفس انسانی نیست چنان که می‌فرماید: عمل هر انسانی را ملازم با او ساختیم و روز قیامت آن را به صورت کتابی بیرون می‌آوریم و او آن را گشوده می‌یابد، به او گفته می‌شود کتاب خود را بخوان در این روز کافی است که نفس تو حساب تو را رسیدگی نماید وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا و ما مقدرات و نتیجه اعمال هر انسانی را طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و روز قیامت کتابی (که نامه اعمال اوست) بر او بیرون آریم در حالی که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند. اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا تو خود کتاب اعمالت را بخوان (و بنگر تا در دنیا چه کرده‌ای) که تو خود تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی. [اسراء 13ـ14]
مفاد این آیه با آیات گذشته منافاتی ندارد، زیرا مفاد این آیه این است که در سرای دیگر همه‌ی اعمال انسان به صورت کتابی در برابر دیدگان او نمودار می‌گردد و انسان واقعیت کارهائی را که در دنیا انجام داده، مشاهده می‌کند و چون واقعیت اعمال در برابر دیدگان او نمودار می‌گردند، جای هیچ گونه انکاری برای او باقی نمی‌ماند و در حقیقت خود بر کرده‌های خود گواهی می‌دهد.                                  .همه احوال مورد رسیدگی قرار می‌گیرد إِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند(بقره284).تمامی کارها را در هرکجا و به هر اندازه که باشد، حاضر خواهند ساخت إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در (گوشه‌ای از) آسمان‌ها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می‌آورد‌ (لقمان16)                                   ..سوال درباره قرآن وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ [زخرف44] حقا که قرآن ذکر الهی است که برای تو(پیامبر) و قوم تو نازل گردیده و در آینده (قیامت) درباره آن مورد سئوال قرار خواهید گرفت.                                      .گواهی‌ها و شهادت‌ها سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یُسْئَلُونَ. [زخرف19]شهادت‌های آنان نوشته خواهد شد و مورد سوال قرار می‌گیرند. تمامی اعمال مورد محاسبه قرار می‌گیرد. وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ یقینا شما از آنچه انجام می‌دادید، بازپرسی خواهید شد‌‌قتل بی گناهان و إِذَا الْمَوْۆدَهُ سُئِلَتْ ـ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ. [تکویر8] هنگامی که از دختران زنده به گور شده (هر مقتول بی گناهی)پرسیده می‌شود که به کدام جرم کشته شد؟دروغ‌ها و تهمت‌ها تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ. [نحل56] سوگند به خدا، قطعاً درباره افترا‌های شما سئوال خواهد شد.                                    .راستگوئی راستگویان لِیَسْئَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً أَلِیماً [احزاب 8] تا خداوند از راستی راستگویان سوال نماید و او برای کافران عذاب دردآور آماده کرده. البته تخصیص این رشته از موضوعات برای سوال، منافاتی با همگانی بودن آن ندارد، زیرا این قسمت به خاطر اهمیتی که دارند، در لسان وحی به طور خصوص وارد شده.
شیرین‌ترین لحظه قیامت برای مومنان
برای مومنین و کسانی که با عنایت امیرالمومنینعلیه السلام زیر لوای حمد قرار گرفته‌اند و از آب کوثر سیراب گشته‌اند، لحظه‌ای بیش نخواهد بود.این افراد، با توجه به لیاقتی که در دنیا و در پرتو پیروی از اهل بیت کسب کرده‌اند، بنا بر تعبیر روایات، مانند برق جهنده،‌ به بهشت و جایگاه خود خواهند رسید.
در زندگی لحظاتی هست که برای ما التهاب زیادی دارد مثل لحظاتی که قرار است نتیجه کاری که برایش زحمت کشیده ایم ببینیم ،در این لحظات قلب ما تند تند می زند و در ذهن خود افکار ضد و نقیض ،بیم ها و امیداها را می پرورانیم. یکی از مواقعی که اعلام نتایج در آنجا با التهاب و هیجان نفس گیری همراه است، موقف حساب و حسابرسی خداوند متعال در قیامت است. زمانی است که نه دوباره امتحان می گیرند و نه می توان به نتیجه اعتراضی کرد، اگر نمره قبولی گرفته شد جایزه اش بهشت است و اگر نه سوختنی است عمیق و جانکاه که پایانی برای آن نیست ، پناه می بریم به خداوند مهربانی از چنین روزی ، از آن روز بیشتر بدانیم:                                         .حسابرسی در قیامت (یوم الحساب) از قرآن کریم به خوبی استفاده می‌شود که در روز قیامت، به حساب افراد و نحوه عملکرد آنان در دنیا رسیدگی می‌شود: وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى‏ بِنا حاسِبینَ ما در روز قیامت، ترازوهاى عادلانه می‌گذاریم و اعمال نیک و بد انسان‌ها را با آن می‌سنجیم. در آن روز، به هیچ کس هیچ گونه ظلم و ستمی نمى‏شود و از استحقاق کسی کاسته نمى‏گردد و اگر عمل مکلف به وزن دانه خردلى هم باشد، آن را مى‏آوریم و همین کافى است که ما حسابگر و حسابرس باشیم.                            .حسابرسی نیکوکاران  آیات شریفه قرآن کریم در موضوع معاد و نیز روایاتی که در این زمینه وجود دارد، نشانگر سختی قیامت و دقیق بودن حسابرسی اعمال است، از قرآن و روایات معلوم مى‏شود که در قیامت، مواقف بسیارى برای حسابرسی به حساب بندگان وجود دارد. از جمله مواقف قیامت، می توان به مواقف اهل بیت، نماز و حق النّاس اشاره کرد. به نظر می‌رسد منظور از اصحاب «اعراف»که قرآن کریم از آنان سخن می‌گوید نیز شیعیان و پیروان اهل بیت هستند که در قیامت، زیر لوای حمد قرار می‌گیرند و در آن جایگاه فرح‌بخش، به تماشای محشر و محاسبه اعمال و وضعیّت مردمان می‌نشینند تا حسابرسی تمام شود و از جایگاهی که دارند و از تماشای صحنه محشر، لذّت می‌برند.                                    .حسابرسی بدکاران در مورد بدکاران، وضعیّت بسیار سخت و ناراحت کننده خواهد بود. بر عکس نیکوکاران که با نور ایمان و نور ولایت راه خود را می‌یابند و در یک لحظه نجات پیدا می‌کنند، بدکاران در تاریکی و ظلمت مطلق به سر می‌برند و باید سختی روزهای متعدّد و بسیار طولانی قیامت را تحمّل کنند و به سوالاتی که از آنها پرسیده می‌شود، پاسخ گویند.آنان در ظلمت و تاریکی، همدیگر را نمی‌بینند و در آن صحرای پرهیاهو به همدیگر تنه می‌زنند و موجبات ناراحتی یکدیگر را فراهم می‌کنند. خلاصه به تعبیر قرآن کریم، شومی و بدبختی گریبان‌گیر بدکاران و گناه‌کاران است:جهنم وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ ، لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفینَ، وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ دست چپی‌ها (کسانی که نامه عملشان به دست چپ داده شده)، بسیار شومند. آنان زیر هرم و دود جهنّم هستند. آتش و دودی که خودشان به واسطه اعمال دنیوی خود، مانند پیروی از هوی و هوس، تجمّل‌گرایی، اسراف‌ و ... به وجود آورده‌اند. آنان با اصرار بر گناه و تن دادن به خواهش‌های نفسانی و شهوانی، این آتش و درد و رنج را برای خود فراهم ساخته و چاره‌ای از آن ندارند.                                       .قیامت پنجاه موقف دارد که هر موقف آن، هزار سال طول می‌کشد! با این وجود، آیا واقعاً ارزش ندارد کسی 80سال یا در نهایت صد سال زندگی دنیا را، در مضیقه و مشقّت باشد و پا روی هوا و هوس و شهوات خود بگذارد تا مدت طولانی در رفاه و آسایش باشد؟ مسلّما ارزش دارد. (50000 سال منظور کثرت و مدت طولانی است.)
 بخش 7 :                   مرگ کوتاه و برزخی طولانی
معاد و بازگشت انسان‌ها به جهان آخرت از جمله مبانی بسیار مهم در دین اسلام است که البته مورد توجه بسیاری از مردم جهان از آیین و مسلک‌های مختلف است ولی شاید اصلا ما آن را از یاد برده‌ایم … آیه 1 از سوره انبیاء از جمله آیات قرآن کریم که در مورد روز قیامت سخن می‌گوید: اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ (زمان) حساب مردم نزدیک شده، در حالی که آنان در بی‌خبری(از آن) روی گردانند‌
برزخ چیست؟، آیا توقف در برزخ برای همه انسان‌ها یکسان است؟آیا طولانی شدن توقف در برزخ برای عده‌ای با عدالت خداوند سازگار است؟1. حد فاصل بین دو چیز را برزخ گویند و چون جهان بعد از مرگ حد فاصل بین زندگی موقت دنیا و حیات جاویدان عالم آخرت است در قرآن شریف و روایات اولیاء دین ، آن عالم به نام برزخ خوانده شده است.                                              .2. کسانی که زودتر از دنیا رفته‌اند نسبت به افرادی که دیرتر از دنیا رفته‌اند یا میروند، توقف بیشتری در عالم برزخ خواهند داشت، علیعلیه السلام فرمود مَن ماتَ قامَ قِیامَتُه، عوام این‌طور فکر می‌کنند که تا قیامت خیلی مانده است.
حضرت فرمود : هرکس که مرد قیامتش برپا شد یعنی با مرگ مجازات بد و یا نعمت‌های اخروی شروع خواهد شد و در عین حال تکامل هم در جای خودش هست باید توجه داشت که بحث از زمان و مدت زمانی در مسأله برزخ به معنای مادی بودن برزخ نیست، بلکه در محاورات روایی بر اساس عرف محاوراتی مردم در دنیا تعبیر مدت و زمان مطرح شده است.
3. در برزخ نیز مانند قیامت هر کسی مهمان سفره عمل خویش است که با حسابرسی خاصی در برزخ، عده‌ای در حال آسایش و عده‌ای در حال عذاب به سر میبرند، انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده مورد بازپرسی خصوصی قرار میگیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه‌ای که گرفته شد به یک زندگی شیرین و گوارا، یا تلخ و ناگوار محکوم می گردد که با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر میبرند
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه به حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از وی سر زده به یک سازمان قضائی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، آنگاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد. روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی می کرد به سر میبرد.        امام سجاد علیه السلام  فرمود: قبر (که همان عالم برزخ است) یا باغ و گلستانی از باغ‌ها و گلستان‌های بهشت است یا چاهی از چاه‌های آتش. و هرچه باشد نتیجه عمل خود انسان است.
برزخ و جریان تکامل یکی از مسایلی که در موضوع برزخ مطرح است جریان تکامل برزخی است، برزخ نظام مخصوصی است و وقتی که روح‌ها به آن عالم وارد شدند با قانون تحول پیش می‌روند نتایج تمام جزئیات عقاید اوصاف و اعمال را در برزخ خواهند دید . فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ . وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ . نتایج و تمام جزئیات اعمالمان را از خیر و شر خواهیم دید. بنابراین برزخ افراد با توجه به اعمال و افکار روح آنها رقم می‌خورد. برخی که بسیار پاک و زیبایند، مثل شهدا، یکسره به بهشت پای می‌نهند و از زیبایی‌های بهشت بهره می‌برند و برخی هم مدتی را در جهنم سپری کرده و بعد به بهشت می‌روند و بعضی نیز برای همیشه در جهنم باقی می‌مانند همچون سران کفر و الحاد.
از مجموع آیات و احادیث توقف افراد در عالم برزخ متفاوت است. در برزخ سه گروه با حفظ درجات، زندگی مختلفی دارند                                                  .    1ـ مومنان خالص که از نعمت‌های بهشتی به طور محدود بهره مندند و دعا می‌کنند که رستاخیز برپا شود.                                           .2ـ سردمداران کفر و گمراهی و نفاق، در عین این که صبح و شام بدن برزخی آنها به آتش جهنم برزخی عرضه می‌شود، آرزو می‌کنند که قیامت برپا نشود.                   .  3ـ از برخی افراد در روایات به مستضعفان تعبیر شده است که ایشان نه از نعمت برخوردارند و نه از عذاب. این‌ها غالباً در حال خواب و یا غفلت و بی حسی به سر می‌برند، ولی در قیامت بیدار می‌شوند.                                           .بنابراین با عدالت خدا نیز منافات ندارد، زیرا در عالم برزخ صورت‌ها و الگوهایی که موجودیت پیدا می‌کند و شاید باعث عذاب یا بهره وری از نعمت‌های الهی می‌شود، تابع زشتی‌ها و زیبایی‌های معنوی و زاییده کفر و ایمان و عقاید انسان است و با عدالت الهی ناهمگونی ندارد.                                           .چکیده سخن عالمی که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت در آن زندگی می کند برزخ نامیده می شود. در برزخ هر کسی مهمان سفره عمل خویش است اما محاسبه اصلی تمام افراد در روز قیامت خواهد بود و چنین نیست که اگر کسی زودتر مرده و مدت طولانی در برزخ به سر برده باشد، عذاب بیشتری را می‌بیند ، یا در عالم قیامت حساب و کتاب و پاداش یا ثوابی نداشته باشد. ((فلسفی، محمد تقی، معاد از نظر روح و جسم، ج 1، ص 264   علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 101    المیزان))  
برزخ، شرح احوال انسان پس از مرگ تا قیامت
آینده مبهم انسان، یکی از دغدغه های بشر است. با این که بسیاری از مردم فاقد قدرت پیش بینی و پیش گویی آینده کوتاه خود هستند، آینده پس از مرگ، هراس انگیزتر می نماید. این ناشناخته ماندن آینده، آدمی را چنان به هراس می افکند که به هر چیزی برای شناخت آن چنگ می زند .                                              زندگی در مه زندگی برزخی به گونه ای است که می توان آن را زندگی مه آلود نامید. در این زندگی، بخشی از خصوصیات مادی دنیا به شکل رقیق تر و لطیف تر وجود دارد، و از سویی دیگر، همانند عالم ارواح و مجردات می باشد. نمونه این گونه زندگی را بارها در خواب و رویا تجربه کرده اید. انسان در هنگام رویا، به عالمی می رود که از آن به عالم مثال یاد می شود. در این عالم، همه چیز عالم دنیا و مادی به شکل دیگر وجود دارد. هر چیزی، شکل و صورت و ابعاد دارد. لذت و عذاب و خوشی و ناخوشی را می توان احساس و درک کرد. با این همه شباهتی تمام به عالم دنیا و مادیات ندارد. خداوند در آیه 42 زمر بیان می کند که انسان ها در خواب، مرگ را تجربه می کنند؛ زیرا روح آدمی از تن بیرون می رود و در عالم برزخ سیر و حرکت می کند و سپس به درون تن بازگردانده می شود.                                     .   ویژگی های عالم برزخ عالم برزخ همانند عالم دنیا، دارای شب و روز است. (غافر 45 و 46) هم چنین عالم برزخ همانند عالم دنیا، دارای شرایط زیست بشر می باشد و انسان ها در آن جا می خورند و می آشامند و با هم گفت وگو می کنند و گرد هم می آیند. البته از آن جایی که عالم برزخ، دروازه ای به عالم قیامت است، با زندگی زمینی این تفاوت را دارد که انسان ها براساس نوع زندگی خود در زمین، از امکانات آن جا بهره می برند. النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (اینک که در عالم برزخند) آنها صبح و شام بر آتش دوزخ عرضه می‌شوند، و چون روز قیامت بر پا شود (خطاب آید که) فرعونیان را به سخت‌ترین عذاب (جهنم) وارد کنید.
در حالی که زندگی در عالم برزخ با توجه به اعتقادات و اعمالی است که انسان در دنیا داشته است. از این رو برای عالم برزخ همانند عالم آخرت، بهشت و جهنمی برزخی است. وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَي َسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ (آل عمران169 و 171)
برخورداری شهیدان از آسودگی خاطر در پرتو عنایت الهی در عالم برزخ و بهشت برزخی وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بَالَهُمْ آنها را البته به راه سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح فرماید. (محمد،4 و 5) از جمله مطالبی است که در آیاتی چند در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است. از آن جایی که عالم برزخ همانند عالم آخرت است، حیات برزخی که پس از مرگ دنیوی اتفاق می افتد
 قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ در آن حال کافران گویند: پروردگارا، تو ما را دو بار بمیراندی و باز زنده کردی (یک بار در دنیا میراندی و در قبور و عالم برزخ زنده کردی، دوم بار در قبور میراندی و به قیامت زنده کردی) تا ما به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا اینک ما را راهی هست که از این عذاب دوزخ بیرون آییم؟ (غافر11) هر چند که برای انسان هایی که در دنیا زندگی می کنند، غیرقابل احساس و درک است وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ (بقره154) حیاتی واقعی است و این گونه نیست که این عالم یک خواب طولانی باشد.
از این رو در عالم برزخ، مساله پرسش و پاسخ و سؤال و جواب مطرح می شود يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ (ابراهیم27) و دو فرشته بر انسان وارد شده و از او درباره پروردگار، دین و پیامبر و امامانش پرسش می کنند. (مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 482) همچنین در عالم برزخ، برای انسان ها رشد و تکامل هم چنان ادامه خواهد یافت و شخص آثار صالح و طالح خویش در دوره زندگی در عالم برزخ را می بیند. خداوند در آیات 4 و 5 محمد از اصلاح و رشد معنوی و قلبی شهیدان در عالم برزخ سخن به میان می آورد که این معنا خود بیانگر آن است که عالم برزخ نمی تواند عالمی همانند عالم خواب و رویا باشد.
به سخن دیگر، این که شهیدان، در عالم برزخ، پس از شهادت از هدایت های خاص الهی برخوردار می شوند و قلب و «بال» ایشان (مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 145) اصلاح می شود، لازمه این اصلاح این است که در عالم برزخ شهیدان به رشد و تکامل معنوی خود ادامه می دهند. (المیزان، ج 18، ص 226) در عالم برزخ نوعی حسابرسی ابتدایی انجام می شود و اشخاص با توجه به ایمان و کفر و عمل نیک و بد خود، از امکانات بهشتی و یا دوزخی عالم برزخ بهره مند خواهند شد.           . عذابهای برزخی خداوند در آیاتی از قرآن از جمله در آیه 93 انعام از عذاب برزخی ظالمان و ستمکاران در عالم برزخ سخن به میان می آورد (روح المعانی، ج 5، جزء 7) و در آیات 92 و 93  واقعه عذاب هایی را که برای کافران و اصحاب شمال در نظر گرفته، برمی شمارد.
 از جمله عذاب های دوزخ برزخی می توان به آب داغ (واقعه 92 و 93 و تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 230) و آتش برزخی (نحل 25 و 26 و غافر 45 و 46) اشاره کرد. این عذاب های دوزخ برزخی، بسیار اهانت آمیز و خفت بار (انعام93) و بد و ناخوشایند (غافر45 و 46) است
البته برای برخی تا روز قیامت ادامه می یابد و برای برخی زمان مند خواهد بود. خداوند در آیات پیش گفته می فرماید که عرضه عذاب به صورت همیشگی در بامدادان و شامگاهان برای فرعون و فرعونیان رقم خورده است. علت این عذاب های اخروی، اموری چون استکبار و ظلم (انعام93)، افترا به خدا (همان)، پیروی از رهبران (نوح،21 و 25)، تکذیب (واقعه،92 و 93)، گمراهی (المیزان، ج 14، ص 226 و البرهان، ج 3، ص 786) عصیان و لغزش و گناه (نوح، 21 و 25) و غفلت از یاد خدا (طه 124) می باشد.
خداوند درباره کافران گزارش می کند که آنها در قیامت وقتی به حقیقت قیامت آگاه می شوند، زندگی خود را در دنیا و عالم برزخ کوتاه می پندارند (احقاف 34 و 35) به هر حال، زندگی در عالم برزخ همانند زندگی در عالم دنیا نسبت به عالم قیامت که زندگی جاودانه است، بسیار کوتاه است. هم چنین زندگی در عالم برزخ، همانند زندگی دنیوی، در نهایت پایانی دارد که از آن به مرگ یاد می شود
از این رو کافران با دو مرگ و دو زندگی مواجه می شوند. البته از کاربرد واژه احیاء و اماته این معنا به دست می آید که کافران در اعتراف خود به زندگی ابتدایی توجهی ندارند؛ از این رو از زنده کردن و میراندن سخن به میان می آورند که عبارت است از اماته و میراندنی که پای آدمی را به عالم برزخ باز می کند و سپس احیا و زنده کردنی که در عالم برزخ اتفاق می افتد و سپس میراندنی که دروازه به سوی آخرت است و در نهایت احیا و زنده کردنی که در قیامت اتفاق می افتد. این همان چهار میراندن و زنده کردنی است که کافران به آن اشاره می کنند. كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ چگونه کافر می‌شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده می‌شوید؟! (بقره، 28 و المیزان،ج1، ص 109 و 110)
برخی بر این باورند که آیات 30 و 33 مریم نیز از زندگی حضرت عیسیعلیه السلام در عالم برزخ سخن می گوید که در امنیت و سلامت در آن عالم می باشد. از دیگر ویژگی هایی که برای عالم برزخ می توان برشمرد، مسئله گفت وگوهایی است که میان برزخیان صورت می گیرد. در این گفت وگوها می توان این معنا را به دست آورد که ایشان به نوعی آگاهی شهودی دست می یابند. از این رو گفته اند که عالم برزخ همانند عالم قیامت، عالم شهود و دانش حضوری است و آن چه انسان در آن عالم درک می کند، از قبیل علوم حصولی و آگاهی اکتسابی نیست
البته این گونه نیست که کسانی که در عالم برزخ وارد می شوند نسبت به همه چیز علم و آگاهی شهودی تمام و کمال یابند. به عنوان نمونه با این که کافران، فرشتگان را می بینند و با آنها گفت وگو می کنند (فرقان 22) ولی ایشان نسبت به مدت ماندن خود در عالم برزخ آگاهی و دانشی ندارند يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا . يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا . نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا روزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود). و آنها (از هول و هراس آن روز) با یکدیگر آهسته زیر لب گویند که (ای افسوس) ده روزی بیش (در زندگی دنیا) درنگ نکردید (و نعمت ابدی بهشت را برای دنیای فانی از دست بدادید). ما به آنچه می‌گویند بهتر آگاهیم، که از آن بدکاران بهتر و درست‌ترینشان به آنها خواهد گفت: شما روزی بیش درنگ نکردید (دریغا چه زود عمر در شهوت و معصیت بگذشت و جرم و عقابش بماند!) (طه 102 تا 104) و (روم، 55 و 56)
از دیگر ویژگی های عالم برزخ این است که امکان بازگشت انسان به دنیا در آن وجود دارد. از این جاست که مسئله رجعت معنا می یابد. در آیات قرآنی بارها این معنا بیان شده است که کسانی که مرده بودند، از عالم برزخ به عالم دنیا بازگردانیده شدند. از جمله می توان به امت حزقیل اشاره کرد که پس از مرگ دسته جمعی به سبب ترک جهاد به طاعون و بیماری که خداوند بر ایشان حاکم می کند، دوباره زنده می شوند یا داستان زنده شدن مرغان حضرت ابراهیمعلیه السلام یا زنده شدن عزیر و الاغش و یا زنده شدن افراد دیگر (اصحاب کهف) که در قرآن گزارش شده است
بنابراین، عالم برزخ برخلاف عالم قیامت، از این ظرفیت برخوردار است که شخصی که به آن عالم وارد شده به عالم دنیا بازگردد. همین احتمال و امکان بازگشت و رجعت از عالم برزخ به دنیا مشرکان را وسوسه نموده تا از خداوند بخواهند به ایشان امکان رجعت داده شود تا به دنیا بازگشته و کارهای نیک کرده و ایمان واقعی را بروز دهند.(مومنون92 تا 100)                                               .مردگان در انتظار هرکسی کاری که انجام می دهد، به قصد و هدفی انجام می دهد و منتظر است تا پیامدها و آثار آن را در زندگی اش ببیند؛ هرچند که گاه کارهایی را انجام می دهیم و انتظار چیزی را داریم ولی چیز دیگری بهره ما می شود و یا این که گمان می کنیم این کار ما هیچ تاثیری هم ندارد، ولی می بینیم که آثار و پیامدهای خوش یا ناخوشی را برای ما به ارمغان می آورد.
برزخ و ارواح سه گانه  از قرآن مجید فهمیده مى شود که ارواح انسانها در عالم برزخ، به سه گروه تقسیم مى شوند، ارواحى که در نعمت و شادى هستند. ارواحى که در عذاب و زحمت مى باشند و ارواحى که در بى خبرى محض قرار دارند و چیزى نمى دانند بلکه فقط هنگامى که در قیامت زنده شدند، خواهند دانست که مدتهاى زیاد در برزخ بوده اند. آنچه از حدیث در این باب به ثبوت رسیده آن است که : ارواح بعد از موت اجساد، سه قسم هستند؛                                                                .    قسم اول : منتقل مى شوند به ثواب و عقاب ارواح منعم و معذب         .      قسم دوم : باطل شده و چیزى از ثواب و عقاب را درک نمى کنند.          .   قسم اول کسانى هستند که داراى ایمان محض و کفر خالص بوده اند... قسم دوم آنهایى مى باشند که دراى ایمان محض و کفر محض نیستند. و قرآن و حدیث از این حقیقت پرده برداشته اند.                                                .قسم سوم : ارواح بى خبر یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَلِکَ کَانُوا یُوْفَکُونَ وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ اللَّهِ إِلى‌ يَوْمِ ...(روم 55) یاد کن روزى را که قیامت بر پا شود، گناهکاران قسم مى خورند که جز ساعتى و زمان اندکى در برزخ مکث نکرده اند. در دنیا نیز چنین منحرف بوده و باطل را به جاى حق مى گرفتند. در آن وقت آنهایى که داراى علم و ایمان خالص بوده و طول عالم برزخ را دانسته اند، به آنها مى گویند: شما تا روز قیامت که امروز است در علم خدا مکث کردید و لیکن از جهل بر آن آگاه نبودید.                                  .در این آیه کاملا روشن است که آن گروه، بودن در برزخ و عالم مرگ را ندانسته اند. تا جایى که امین الاسلام طبرسى در مجمع البیان مى فرماید: هر کس با این ایه استدلال کند که عذاب قبر وجود ندارد، بیهوده گفته است؛ زیرا ما گفته ایم که مانعى ندارد آنها اول عذاب قبر را ببینند و سپس در عالم بى خبرى واقعد                         ..بنابراین، منظور از المجرمون در آیه شریفه کسانى هستند که نه داراى ایمان خالص مى باشند و نه کفر خالص. و کسانى هستند که امام صادق علیه السلام درباره آنها فرمود یلهى عنهم چنانکه خواهد آمد آیات ذیل نیز مفید مطلب فوق مى باشند يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً . یَتَخافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً . نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا یَوْماً (طه 102تا 105) یاد کن روزى را که در صور دمیده مى شود و گناهکاران را در آن روز، کبود چشم (یا کور) محشور مى کنیم ، میان خویش اهسته مى گویند: فقط ده روز (در برزخ ) توقف کرده اید. ما به آنچه مى گویند، داناتریم. و آنکه داراى صوابترین راه است مى گوید: مکث نکرده اید، مگر فقط یک روز.                                         .آنها پنهانى به همدیگر دورغ نمى گویند، بلکه آن طور مى دانند، آهسته سخن گفتن ظاهرا براى رعب و ترس است . بنابراین ، ماندن در برزخ را درک نکرده و چنان گفته اند. در هر دو آیه شریفه کلمه مجرمین آمده است : در اولى یقسم المجرمون و در دوم نحشر المجرمین
بنابراین ، منظور از آنها کسانى هستند که داراى ایمان خالص و کفر خالص ‍ نیستند مرحوم طبرسى هنگام قنل اقوال درباره آیه شریفه مى فرماید: و گویند: طولانى بودن مکث در قبور براى آنها محسوس نیست گویى خوابیده بودند و بیدار شده اند و قیل فى القبر یذهب عنهم طور لبثهم قى قبورهم کانهم کانوا نیاما فانتیهوا در تاءیید آیات شریفه، روایات معصومین علیهم السلام قابل دقت است؛ مثلا امام صادقعلیه السلام مى فرماید عن عبدالله بن سنان ابى عبدالله علیه السلام قال : انما یسئل فى قبره من محض الایمان محضا و الکفر محضا و اما ما سوى ذلک فیلهى عنهم  در قبر فقط از کسى سوال مى شود که مؤمن خالص یا کافر خالص باشد، اما غیر از این دو گروه ، رها کرده مى شوند. مرحوم صدوق آن را در فقیه نقل کرده و مى گوید قال الصادق علیه السلام : لا یسل فى القبر الا من محض ‍ الایمانموضوعات برزخ روایات فراوانى در این باب وارد شده است. علامه مجلسى ، شیخ کلینى ، فیض کاشانى و :                                          .1 . در آستانه ورود  قالَ النبیصلی الله علیه و آله مَنْ اَحَبّ لِقاءَ اللَّهِ، اَحَبَّ اللَّهُ لِقاءَه؛ وَمَن کَرِهَ لِقاءَ اللَّهِ، کَرِهَ اللَّهُ لِقاءَه هر که مشتاق دیدار خداست، خدا هم مشتاق دیدار اوست و هر که دیدار خدا بر او ناپسند است، خدا هم دیدار او را ناپسند دارد                                ..2 . ماهیت برزخ: قالَ الصّادِقُعلیه السلام اَمّا فی الْقِیامَهِ فَلَکُمْ فِی الْجَنَّهِ بِشَفاعَهِ النَّبیِّ الْمُطاعِ وَ وَصیّ النّبیِّ؛ وَلکنّی وَاللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلیْکُمْ فِی البَرْزَخِ!. قیل: وَمَا الْبَرْزَخُ؟ قالَ:  اَلْقَبْرُ مُنْذُ حینِ مَوْتِهِ اِلَى یَوْم القِیامَهِ شیعیان ما، با شفاعت پیامبر و امامان معصومعلیه السلام در قیامت، همگى بهشتى‏اند؛ امّا سوگند به خدا، از وضع و حالتان در برزخ، خوف دارم (زیرا، در برزخ، دیگر شفاعت نیست!) پرسیدند: برزخ چیست!؟ فرمود: از هنگام مرگ تا روز قیامت.                                           .3. برزخ در آیینه وحى قالَ الصّادِقُعلیه السلام فَاَمّا اِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ فی قَبْرِه، وَجَنَّتُ نَعیمٍ فی الأخِرَه؛ وَ اَمّا اِن کانَ مِنْ الْمُکَذِّبینَ الضّالّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمیمٍ فی قَبْرِهِ وَتَصْلِیَهُ جَحیمٍ فِی اْلآخِرَه اگر از نیکان نزدیک به درگاه خدا باشد، در قبرش آسوده و شادمان است و در آخرت نیز در بهشت جاودان خواهد بود. اگر از بدان گمراه باشد، در قبرش آب جوشان بدو آشامند و در آخرت نیز جایگاهش آتش است.4 . برزخ در آیینه عترت قالَ النبیُّصلی الله علیه و آله إنّی کُنْتُ أَنْظُرُ اِلى‏ اْلاِبِلِ وَالْغَنَمِ وَاَنَا اَرْعاها -وَلَیْسَ مِنْ نبیٍّ الّا وَقَدْ رَعَى الْغَنَمَ- وَکُنْتُ أَنْظُرُ اِلَیْها قَبْلَ النبُوَّهِ وَهِیَ مُتَمَکِّنَهٌ فِی الْمَکینَهِ مَا حَوْلَها شَیْ‏ءٌ یُهَیِّجُها حَتّى تَذْعَرَ فَتَطیرُ، فَأَقُولُ: ما هذا!؟ وَاَعْجَبُ! حَتّى حَدَّثَنی جبْرئیلُعلیه السلام : اَنَّ الْکافِرَ یُضْرَبُ ضَربَهً ما خَلَقَ اللَّهُ شَیْئاً اِلّا سَمِعَها وَیَذْعَرُ لَها اِلّا الثَّقَلَیْنِ؛ فَقُلْنا: ذلِک لِضَرْبَهِ الْکافِر؛ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذابِ الْقَبْر همه پیامبران، زمانى چوپان بودند من هم، پیش از رسیدن به این مقام، چوپان بودم گاهى مى‏دیدم که گوسفندان و شتران بى‏جهت، رم کرده‏اند و با ترس و وحشت سر از چرا بر مى‏دارند. از این موضوع، بسیار در شگفت بودم، تا اینکه پس از پیامبرى، فرشته وحى (جبرئیل امین) ماجرا را برایم چنین گفت: هنگامى که کافرى را در قبر تازیانه مى‏زنند، همه موجودات -غیر از جن و انس- صداى ضربات تازیانه را مى‏شنوند و با شنیدن این صداى مهیب وحشت و ترس بر آنها چیره مى‏شود. پس گفتم: آن به خاطر زدن کافر بوده است، پس پناه بر خدا از عذاب سخت قبر.!                                       .5 . ترسیمى از حیات برزخى قالَ الصّادِقُعلیه السلام فَاِذا قَبضَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ فی قالبٍ کَقالِبِه فِی الدُّنْیا؛ فَیأکُلُونَ و یَشْرَبُونَ؛ فَاِذا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقادِم، عَرَفُوهُ بِتِلْکَ الصُّورَهِ الّتی کانَتْ فِی الدُّنیا هنگامى که خداوند، جان مؤمن را بگیرد، او را در کالبدى همانند دنیا قرار مى‏دهد و (با آن قالب از خوردنى‏ها و آشامیدنى ‏هاى بهشت برزخى) مى‏خورند و مى‏آشامند؛ و اگر کسى بر آنان وارد شود(به همان شکل و قیافه‏اى که در دنیا داشتند) ایشان را مى‏شناسند                                               .6 . وادى برزخ قال علیٌّعلیه السلام لاِبْن نُباتَهَ مِنْ اَصْحابِه: لَوْکُشِفَ لَکُمْ لَرَأیتُمْ أرْواحَ الْمُؤمنینَ فی هَذا الظَّهْرِ، حَلْقاً یَتَزاوَرُون وَ یَتَحَدَّثُونَ؛ اِنَّ فی هذا الظَّهْر رُوحُ کلِّ مُؤمِنٍ، وَ بِوادِى بَرَهُوتَ نسمَهُ کلِّ کافِرٍ اگر (حجاب برزخى کنار رود و آن جهان) بر شما نمایان گردد، هر آیینه ارواح مؤمنان را در پشت این شهر (نجف) خواهید دید که حلقه‏وار گردهم آمده؛ با هم دیدار کنند و سخن گویند. روح هر مؤمنى در اینجاست‏ و ارواح کفار در وادى برهوت.7 . تجسم عمل قال علیٌّعلیه السلام اِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِم ثَلاثَهُ اَخِلّاء: فَخَلیلٌ یَقُولُ: اَنَا مَعَکَ حَیّاً وَمَیِّتاً وَ هُوَ عَمَلُه دوستان شخص مسلمان سه تا هستند(مال، فرزندان، عمل) و عمل، دوستى است که مى‏گوید من در زندگى و مرگ همدم تو هستم                           ..8. پرسشهاى برزخ قال علیٌّعلیه السلام : اِنَّ الْعَبْدَ اِذا اُدْخِلَ حُفْرَتَه، اَتاهُ مَلَکان (اسمُهُما: مُنکَرٌ وَ نَکیرٌ). فَاْلاوَّلُ ما یَسْألانَهُ: عَنْ رَبِّه، ثُمَّ عَنْ نَبیِّهِ، ثُمَّ عَنْ  وَلیِّهِ هنگام ورود شخص به قبر، دو فرشته (به نامهاى: نکیر و منکر) سراغ او مى‏آیند. نخستین چیزهایى که مى‏پرسند: از خدا، پیامبر و امام است...                                                .