زندگی معصومین علیهم السلام.ولایت،امامت،خلفا. جلسه آ.طاهری
در این نوشتار، به برخی از این نام ها و لقب ها بصورت فهرست وار اشاره می شود.
1) انسیه : زنى كه خصلتهاى خوب انسانى در او متجلى است.
(2 بتول : زن پاك و دور از هرگونه آلودگى.
3) تقیه : پاك و بى گناه.
(4 حبیبه : دوست و رفیق، دوست داشتنى.
5) حرّه : زن آزاده، زنى كه اسیر شهوات نیست.
(6حوریه : زن بهشتى، فرشته خصال.
(7حوراء : فرشته، زنى كه خصلتهاى خوب فرشتگان را در خود به وجود مى آورد.
8) راضیه : زنى كه به مقدرات خداوند راضى باشد.
(9 راكعه : اهل ركوع و تواضع در برابر خداوند.
10) رشیده : زن فهمیده و صاحب خرد را گویند.
(10 رضیه : زنى كه به مقام رضا مى رسد.
12) ریحانه :گل خوشبوى، لطیف و مهربان، تعبیر لطیفى از موجود زن.
13) زكیه : زن پاك و باتقوا، در حال رشد و ترقى.
(14زهراء : درخشنده و تابان.
15) زهره : درخشان، نورانى.
(16 ساجده : زنى كه در پیشگاه خداوند سر بر سجده بساید.
17) سعیده : زن خوشبخت.
(18 سیده : سرور، خانم.
19) شهیده : زنى كه در راه خدا جان را فدا نماید.
(20صابره : زن شكیبا و بردبار.
21) صادقه : زن راستگو و درست كردار.
(22 صدوقه : زن راستگو با كردارى صحیح.
23) صدیقه : زنى كه در راستگویى شهره شود و در عمل نیز درست كردار باشد.
24) طاهره : زن پاك دامن و دور از رذایل.
(25 طیبه : پاك و پاكیزه.
26) عارفه : زن با شناخت و درك كامل.
(27عالیه : زن بلند همت و دور اندیش.
28) عدیله : نظیر و مانند. (فاطمه ى زهرا علیها السلام را « عدیله ى مریم » مى نامند زیرا این هر دوی
این بانوان در پاكى و طهارت ضرب المثل هستند.)
29) عذراء : زن پاكدامنى كه پرده ى عفت را كنار نزند.
(30 عزیزه : زن ارجمند و گرانقدر.
31) علیمه : زن دانشمند و آگاه.
(32 فاضله : زن صاحب فضیلت.
33) فاطمه : بریده شده از آتش، جهل و هر بدى.
(34فریده : زن یگانه در نفیس بودن.
35) كریمه : زنى كه اهل كرم و جود و سخاوت است.
(36كوثر : خیر فراوان.
37) كوكب : درخشنده و درخشان.
(38مباركه : زنى كه در او خیر بسیار باشد.
39) مبشره : بشارت دهنده.
(40محدثه : زن حدیث كننده.
41) محموده : پسندیده، زن مورد پسند خداوند.
(42 مطهره : زن پاك و عارى از گناه و زشتى.
(43مرضیه : زن كاملى كه خداوند نیز از او راضى است
(44معصومه : زنى كه هیچ گاه گناه نكرده باشد.
45) ملهمه : زنى كه خداوند بر دل او الهام مى فرستد.
46) ممتحنه : زنى كه امتحان شده و از آزمایش سر افراز بیرون آمده است.
47) منصوره : زن یارى شده.
(48 موفقه : زنى كه توفیقات الهى همراهش باشد.
49) مهدیه : زنى كه خداوند او را هدایت مى كند.
(50 مومنه : زن با ایمان به خداوند و روز قیامت.
51) ناعمه : زن خوش زندگانى، شادا
(52نقیه : پاك و بى گناه.
53) والهه : شیفته و عاشق.
(54وحیده : یگانه، تنها، بى همتا.
تابلوی زیبای بهشت در نهج البلاغه
انسان گمان می كند عالم آخرت همانند عالم دنیاست كه بعد از مدتی نعمت ها، آسایش و راحتی و یا رنج ها، دردها، ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی برای انسان نوعی عادت می شود و دیگر نعمت ها لذت آوری و رنج ها دردآوری خود را تا اندازه ای از دست می دهند، در حالی كه هرگز چنین نیست.
امام علی علیه السلام د رتوصیه نعمت های بهشتی می فرماید: پس اگر با دیده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است، نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنیا همچون شهوت ها و خوشى ها و زیورها و منظره هاى دل انگیز و زیباى آن كه براى تو آفریده شده اندیشیدن در آن میوه هایى كه بدون زحمت چیده شده و به آن گونه كه چیننده بخواهد، حاضر مى شود و براى ساكنان آن در گرداگرد كاخ هاى آن، عسل هاى صاف و خالص و شراب هاى تصفیه شده به چرخش در مى آید. اهل بهشت گروهى هستند كه همواره بزرگوارى شامل آنان شده تا اینكه به سراى آرامش بهشت جاوید رسیده و از نقل مكان ها و سفرها آسوده گردند. پس اى شنونده! اگر دل خود را از هر چیزى بازداشته و به رسیدن به آن منظره هاى شگفت انگیز مشغول گردانى، جان تو در اشتیاق بهشت پرواز نموده و براى تعجیل در رسیدن به آن، مجلس سخنرانى مرا رها نموده و همسایگى به گور خوابیدگان را برخواهى گزید. خداوند ما و شما را از كسانى قرار بدهد كه با رحمت خداوند و با تمام وجود براى رسیدن به جایگاه نیكان، تلاش مى نمایند».(1) امام علیه السلام در سخن دیگری از نعمت های بهشتی این گونه سخن می گوید: پس آنان كه پیرو و مطیع خداوند هستند، خداوند به آنان پاداش همجوارى با خود را بخشیده و در سراى خود آنان را زندگانى جاوید داده است. آن جایى كه وارد شوندگان آن، بیرون نیایند و حال آنان دگرگون نشود، ترس ها به آنان روى نیاورد و بیمارى ها به آنان نرسد و به خطرها گرفتار نگردند و سفرها آنان را به رنج نیندازد (2)
در سخن دیگری از حضرت، نعمت های بهشتی این گونه توصیف شده است: و هیچ نیكى بهتر از نیكى دیگر نیست، جز پاداش خداوند و هر چیزى از نعمت هاى دنیا شنیدنش بزرگتر، مهم تر و با عظمت تر از دیدن آن و هر چیزى از آخرت، دیدن آن، بزرگتر از شنیدنش است. نعمت هاى دنیا وصفشان بهتر از دیدنشان، ولى نعمت هاى آخرت دیدنشان بهتر از وصفشان است؛ پس هم اكنون كه در دنیا زندگى مى كنید و شما را یاراى دیدن نعمت هاى آخرت نیست، به شنیدن نعمت هاى آخرت به جاى دیدن نعمت هاى آن و نیز به خبرهاى غیبى از جهان رستاخیز به جاى دیدن آنچه كه اكنون از دیدگان شما پنهان است، بسنده كنید و بدانید آنچه از دنیا كاهش یافته و بر آخرت افزوده گردد، بهتر است از آنچه كه از آخرت كاهش یافته و بر دنیا افزوده گردد.(3) بهشت داراى درجه ها و رتبه هایى است كه برخى بر برخى دیگر برترى دارد و داراى جایگاه هایى است كه از یكدیگر متمایزند.(4)اهل بهشت همه در یك پایه نیستند؛ بلكه بر اساس اعتقاد و عمل و فكر، داراى پایه ها و مراتب و درجات گوناگون مى شوند، گروهى در بالاترین رتبه هاى بهشت و گروهى دیگر در پایین ترین رتبه هاى آن، و گروهى نیز در میانه این دو دسته قرار دارند و این گروه نیز خود داراى درجات گوناگون مى باشند: ؛ پس به راستى كه پیكار در راه خدا، دروازه اى از دروازه هاى بهشت است كه خداوند آن را براى دوستان مخصوص خود گشوده است.(5)
پی نوشت ها : 1- نهج البلاغه، خطبه 165. 2-همان، خطبه 109. 3-همان؛ خطبه 114.
4- همان، خطبه 85. 5- همان، خطبه 27. سایت تبیان-زهرا رضائیان
چه كنيم تا در دنيا راحت زندگى كنيم؟
قرآن مىفرمايد: «لِكَيلا تَأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حديد، آيه 23) آن گونه باشيد كه اگر چيزى را از دست داديد، تأسّف نخوريد و اگر چيزى به شما دادند، شاد نشويد. راستى آيا مىشود انسان اينگونه متعادل باشد كه دادنها و گرفتنها در او اثرى نگذارد؟ كارمند بانك، يك روز مسئول دريافت پول مردم مىشود و روز ديگر مسئول پرداخت پول به مردم مىشود. نه آن روزى كه پول مىگيرد خوشحال است و نه آن روزى كه مىپردازد، ناراحت. زيرا او مىداند هر دو روز، امانتدارى بيش نبوده است. مثالى ديگر: براى لاستيك تراكتور، حركت در زمين هموار و غير هموار يكسان است، ولى براى لاستيك دوچرخه، تفاوت دارد. نشستن و برخاستن يك گنجشك، روى شاخه گل اثر مىگذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد. آرى، انسانهاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسايل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد. امام حسينعليه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تير كه به سويش رها شد و دهها داغى كه ديد، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچكترين حركت، ما را از نماز يا خشوع باز مىدارد.