جايگاه عزاداري سالار شهيدان . مباني قرآني و سیره معصومین .تعظيم شعائر
سایت جدید : تاریخی فرهنگی قرآنی
m5736z
blog.ir.
جایگاه مراسم عزاداری از دیدگاه قرآن
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را به اثبات میرساند؛:
الف- عزاداری: فریاد ستمدیدگان بر علیه ستمگران لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ؛ خداوند متعال، فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفتهاند (نساء148)
در این آیه، دو فراز وجود دارد؛ لا یحب الله... خداوند متعال، بدگویی و افشای دیگران را دوست ندارد؛ جز کسانی که به حقوقشان تجاوز شده که این گونه افراد استثنا شدهاند
الاّ مَن ظلم؛ این فراز، هشداری است به همة ستمگران که خداوند متعال نه تنها به مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده بلکه چنین فریادی، محبوب ذات اقدس الهی قرار گرفته هر چند ظلم دارای اقسام و مراتبی است، مانند ظلم به نفس، ظلم به یتیمان و...
امّا بزرگترین ظلم، آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده تجاوز شود. به عبارت دیگر خداوند برای برخی از افراد حقی قرار داده و آن حق ولایت و امامت است؛ در مائده55 : به تحقیق سرپرست شما خدا و رسول و کسانی هستند که به خدا گرویده و نماز را به پا میدارند و در حال رکوع، زکات میدهند. روشن است که تعدی به حق خدادادی، بزرگترین ظلم است، زیرا سایر ظلمهای فردی و تجاوزات اجتماعی از آن سرچشمه میگیرد
بنابراین ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزشها، ظلم و ستمی بزرگ و نارواست. بیتردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده و یزید و یزیدیان جزء طاغوتاند و غاصب حاکمیت الهی و لذا نباید مسلمانان اطاعت آنها را قبول کنند
از اینرو مردم کوفه در نامههای خود اظهار داشتند که ما ولایت معاویه و یزید را نمیپذیریم و شما هرچه زودتر به سوی کوفه بشتابید. آن حضرت با همة مشکلات و موانع موجود، به دعوت آنان پاسخ مثبت داده و به سوی کوفه حرکت کردند امّا دشمنان اهلبیت(ع) با تمام امکانات خویش در برابر نهضت کربلا ایستادند و با شهادت آن حضرت خسارت و ظلم بزرگی بر پیکر امت اسلامی وارد ساختند به گونهای که آثار شوم آن حادثه هنوز به چشم میخورد. آیا جامعة اسلامی در برابر چنین حادثهای اندوهبار و غمناک که در آن فرزند نازنین پیامبر اکرم (ص) را به شهادت رساندند، باید دست روی دست گذاشته و سکوت نماید، یا وظیفة بسیار سنگینی بر دوش دارد؟
بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهرة پلید و زشت آنان را روشن نمود و با زبان شعر و مدیحه سرایی و بیان مصایب و گردهماییهای گسترده، برائت و بیزاری از دشمنان خدا را اعلان نمود
و به طور یقین فریادها و عزاداریهایی که در این راستا باشد از مصادیق جهر من القول است که خداوند متعال آن را دوست دارد و عزاداریهای پیروان اهلبیت (علیهم السّلام) با این هدف مقدس انجام میگیرد و بایستی از هرگونه عزاداری که برخلاف این هدف باشد جلوگیری شود.
ب- برپایی عزاداری، مصداق مودّت اهلبیت قرآن کریم دوستی خاندان پیامبر(ص) را بر امت اسلامی فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت فرسای پیامبر اسلام (ص) در راه ابلاغ رسالت قرار داده و این خود حکایت از عظمت رسالت آن حضرت و بزرگی پاداش مقرر برای آن میکند قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى (شوری23)
بدیهی است که کار بزرگ، پاداش بزرگی لازم دارد و خداوند متعال پاداش چنین رسالتی را مودّت نزدیکان و اهلبیت آن حضرت قرار داده
عشق و دوستی اثرات و لوازمی دارد. یار و دوست صادق کسی است که شرط دوستی را چنان که بایسته است بجا آورد، در غیر این صورت، دوستی، زبانی و ظاهری خواهد بود
از نشانههای مهم دوستی اهل بیت(ع)، همدردی و همدلی در سوگ و یا شادی آنان است
در روایات فراوانی بر این نکته تأکید شده که در جشن و سرور اهلبیت (ع)، شاد و در اندوه و ماتم آنان، اندوهناک باشید و به راستی ابراز محبت در شادیها و عزاهای اهلبیت (ع) از امتیازات پیروان مکتب آنان است.
۲-عزاداری و بزرگداشت شعایر الهی: بیشک بزرگداشت شعایر الهی، از دستورهای اساسی دین است. خداوند درباره فلسفه تعظیم و تکریم روزهای خاص مطلبی را در آیات قرآن بیان کرده
در یکی از این دسته آیات می توان به آموزه هایی اشاره کرد که خداوند نسبت به تعظیم و تکریم شعایرالله و یا یادکرد ایام الله بیان داشته . از این آیات می توان به فلسفه و علت و حکمت این گونه اعمال پی برد
ذلک و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب؛ این که هرکسی شعائر الهی را بزرگ دارد به درستی که چنین اعمالی از تقوای قلوب است (حج 32)
در آیه 5 سوره ابراهیم نیز یادکرد پیروزی بر فرعون و رهایی از ظلم و ستم او و لشکریانش را، به عنوان ایام الله معرفی کرده و از مؤمنان می خواهد که این روز را گرامی داشته و آن را یاد کنند؛ زیرا بزرگداشت چنین روزهای موفقیت و پیروزی در حقیقت، پاسخی است به محبت و فضل الهی که ایشان را از بلا رهانیده و از بند بردگی و عبودیت بشر نجات داده و به آنان استقلال و آزادی را هدیه نموده است
از این رو یادکرد آن روز به معنای شکر و سپاس از عنایت خاص الهی است و انسان می بایست در برابر نعمت های الهی به ویژه نعمت های خاص چون پیروزی و رهایی، شکر الهی را به جا آورد
و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکر هم بایام الله ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور. کسانی که ایام الهی و روزهای بزرگ را پاس می دارند در حقیقت دین خویش را نسبت به کسانی ادا می کنند که دراین راه زحمت کشیده اند و راه رهایی را برای ایشان فراهم نموده اند
از این رو بزرگداشت این روزها و ایام الله به معنای شکر و سپاس از همه کسانی است که در این راه گام برداشته اند و بستری است تا دیگران در حال و آینده درهمین مسیر حرکت کنند و ارج و ارزش کار را درک نموده بدان اهتمام ورزند. در داستان حضرت عیسی(ع) و حواریون وی مسئله عید و جشن خاص مطرح می شود که بیانگر علل تکریم و بزرگداشت برخی از ایام الهی است. در آیه 14مائده: عیسی بن مریم گفت: پروردگارا! بر ما غذایی از آسمان فرو فرست تا برای اولین و آخرین ما عید و آیه و نشانه ای از تو باشد و آن را روزی ما گردان که تو بهترین روزی دهندگانی
دراین جا حضرت(ع) از خداوند روزی و غذایی آسمانی و بهشتی را برای خود و حواریون می خواهد تا نشانه ای از خود او و همچنین دلیلی باشد تا مردم به سبب آن جشن بگیرند و آن روز را عید خویش قرار دهند.
۳- سوگواری یعقوب (ع) درفراق یوسف (ع): 84یوسف یا أسفی على یوسف وابیضّتْ عیناه من الحزن فهوکظیم؛ وا اسفا بر فراق یوسف! در حالی که یعقوب خشم خود را فرو میخورد، چشمانش از اندوه سفید شد
حضرت یعقوب و حضرت یوسف، هر دو پیامبر بودند و گریه حضرت یعقوب بر حضرت یوسف، تنها به جهت پدر و فرزندی نبود، بلکه گریه یک پیامبر در غم فراقِ پیامبر دیگر بود. فقط جنبه عاطفی در آن نیست و جهات مهم دیگری مطرح است
شاید مهمترین و بارزترین پیام آیه، پسندیده بودن گریه بر محبوب از دست رفته باشد، که رابطه فرد با وی رابطه دینی و الهی است، بنابراین از عمل این پیامبر الهی، پسندیده بودن گریه بر اولیای خداوند استفاده میشود
هنگامی که از امام سجاد(ع) سبب گریه بیش از حد را مىپرسیدند، آن حضرت مصائب جانگداز کربلا را بازگو مىکرد و مىفرمود: مرا ملامت نکنید
یعقوب، پس از آنکه یک فرزند خود را از دست داد آن قدر گریست تا از غصه چشم هایش سفید شد، در حالى که یقین به مرگ فرزندش نداشت. در حالى که من به چشم خود دیدم که در نیم روز، چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند. انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!
پی نوشتها: 1ـ . 2ـ اصول الاربعه فی تردید الوهابیه، صاحب جان هندی، ص 30. 3ـ
تجلیل بزرگان در قرآن عزاداری و بیان فضائل اهل بیت نمونه ای از یاد نیکی است که خدا به پیغمبرش می فرماید: (و رفعنا لک ذکرک). توجه دلها به اهل بیت نمونه ای از دعای ابراهیم است که از خدا خواست خدایا، دلهای مردم را به سوی خاندانش سوق دهد. (فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم)
عشق به اهل بیت مصداق روشن وعده ای است که خداوند به مؤمنین داده که: (سیجعل لهم الرحمن ودا) در مراسم عزاداری و نقل فضائل مطالبی را به خوبی درک می کنیم. به خوبی می فهمیم که چگونه فرجام نیک برای متقین است: (والعاقبه لاهل التقوی) به خوبی می فهمیم که چگونه نقشه های شیطانی ضعیف است و چگونه نقش بنی امیه نقش بر آب شد: (ان کید الشیطان کان ضعیفا) به خوبی می فهمیم که چگونه خداوند حق را بر سر باطل کوبید و آن را دمغ کرد: (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه) به خوبی می فهمیم که چگونه خواستند نور خدا را خاموش کنند، ولی خدا هر روز آن را برافروخته تر می کند: (یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم)
به گفته روایات در طول تاریخ، انبیاء و پیامبر اسلام و اهل بیت همه آنان برای امام حسین اقامه عزاداری می کردند. امروز دشمنان ما اقرار می کنند که ما حریف شیعیان نمی شویم. زیرا آنان دو بال قوی دارند. بال سرخ که عاشوراست و بال سبز که انتظار حضرت مهدی است
الگوی شیعیان چنین فردی است. این از یک سو. از سوی دیگر اینها (شیعیان) به کمتر از رهبر معصوم و عدالت عمومی روی کره زمین با هیچ فردی قانع نمی شوند و هیچ حکومتی با هیچ شیوه ای اینان را راضی نمی کند و اینان همچنان در انتظار آن رهبر غائب هستند و ارادتی که به علما و مراجع دارند، به خاطر آن است که این افراد رانایب آن سرور می دانند.
عزاداری بر سیدالشهدا(ع) و ریشه قرآنی آن حال که مشروعیت اصل عزاداری اثبات شد می گوییم که عزاداری بر سالار شهیدان ابی عبدالله(ع) نه تنها جایز بلکه برپایی آن یک ارزش بزرگ است زیرا: الف: تعظیم شعائر 1- عزاداری بر امام حسین(ع) مصداق بارز تعظیم شعائر است. شعائر به معنای علامت و نشانه است، شعائر الله یعنی نشانه های الهی، نهضت سیدالشهداء از شعائر بی تردید دین است. این نهضت بود که دین را پر آوازه کرد و تا قیامت دین وامدار سالار شهیدان است. عزاداری بر سیدالشهداء بزرگداشت شعائر دین است. 2- قرآن تعظیم شعائر الهی را از نشانه های تقوای دل می داند ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب؛ آن کس که شعائر الهی را بزرگ دارد، این بخشی از تقوای قلب است.
3- نتیجه آنکه برگزاری عزای سالار شهیدان نشانه تقوای الهی بوده و استحباب ویژه دارد. ب- موده فی القربی پیامبر فرمود: حسین از من است و من از حسینم. می باشد. پیام این اشک این است که حسین جان آنقدر ترا دوست دارم که هیچ چیز جز این قطره زلال اشک نمی تواند آن را به تصویر بکشد، قلم نمی تواند، بیان نمی تواند! هنر نمی تواند! فقط اشک می تواند
این اشک، پیوند هدفی هم دارد. اصولا گریه و جریان قطره های اشک از چشم که دریچه قلب آدمی است چهارگونه است: 1-گریه های شوق 2-گریه های عاطفی 3- گریه ذلت و شکست 4- گریه پیوند هدف
گاهی قطره های اشک پیام آور هدف هاست آنها که می خواهند بگویند: با مرام امام حسین(ع) همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستیم. ممکن است این کار را با دادن شعار آتشین، یا سرودن اشعار و حماسه ها ابراز دارند
اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کس که احیانا با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی از درون دل بیرون می فرستد صادقانه ترین حقیقت را بیان می کند
این قطره اشک اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین و پیوند دل و جان با آنهاست، اعلان جنگ با بت پرستی و ظلم و ستم، اعلان بیزاری از آلودگی هاست. ج- فریاد علیه ستم
پیامبر اکرم(ص) خود در عزای عزیزان می گریسته و هم دستور به گریستن می داده . دلایل و شواهد از کتابهای اهل سنت: 1- پس از درگذشت عبدالمطلب پیامبر بر جد عزیزش گریست، ام ایمن می گوید: انا رایت رسول الله یمشی تحت سریره و هو یبکی من پیامبر را دیدم که در پی جنازه عبدالمطلب راه می رفت در حالی که می گریست. 2- امیر مومنان علی(ع) می فرماید: وقتی خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم ایشان گریست، آن گاه فرمود: اذهب فاغسله و واره غفرالله له و رحمه
او را غسل ده کفن کن و به خاک بسپار خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد. 3- روزی پیامبر قبر مادر عزیز خود آمنه را در ابواء زیارت کرد و به گفته مورخان، آن حضرت در کنار قبر مادر گریست و همراهان خود را به گریستن انداخت. 4- پیامبر اکرم ص به هنگام مرگ فرزند دلبندش ابراهیم می گریست العین تدمع و القلب یحزن ولانقول الا ما یرضی ربنا و انا بک یا ابراهیم لمحزونون؛ چشم می گرید و قلب می سوزد و جز آنچه مورد رضایت خداست نگوییم، ای ابراهیم ما در فراق تو در اندوهیم
عبدالرحمن بن عوف به آن حضرت گفت مگر شما خودتان از گریه بر اموات نهی نکردید حضرت فرمود: لا ولکن نهیت عن صوتین احمقین و آخرین صوت عند مصیبه و خمش وجوه و شق جیوب ورنه شیطان و صوت عنه نغمه لهو هذه رحمه و من لایرحم لایرحم
نه اما از دو صدای جاهلانه و دو کار نهی کرده ام. داد و فریاد به هنگام وارد آمدن مصیبت و خراش دادن صورت و پاره کردن گریبان و صدای گریه ای که در حلق پیچانده شود که شیطانی است و صدای نغمه لهوآمیز اما این گریه من ناشی از عطوفت و رحمت است و البته کسی که رحم نکند بر او رحم نمی شود. 5- پیامبر(ص) در مرگ فرزندش طاهر نیز گریست و فرمود: ان العین تذرف و ان الدمع یغلب و القلب یحزن و لانعصی الله عز و جل چشم گریان است و اشک ریزان و قلب سوزان و البته خداوند را عصیان نخواهیم کرد. 6- فاطمه بنت اسد همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت امیرالمومنین علی(ع) که نزد پیامبر بسیار محبوب بود در سال سوم هجری درگذشت
پیامبر که او را همچون مادر خویش می دانست از رحلتش بسیار اندوهگین شد و گریست، مورخان می گویند: صلی علیها و تمرغ فی قبرها و بکی؛ پیامبر بر او نماز خواند و در قبرش خوابید و بر او گریست. 7- وقتی در جنگ احد حمزه به شهادت رسید پیامبر بسیار غمگین شد: لما رای النبی حمزه قتیلا بکی فلما رای ما مثل به شهق؛ پیامبر چون پیکر خونین حمزه را یافت گریست و چون او را مثله شده دید با صدای بلند گریه سرداد. 8- در رحلت عثمان بن مظعون صحابی وفادارش اندوهگین شد، آورده اند: ان النبی ص قبل عثمان بن مظعون وهو میت و هو یبکی؛ پیامبر بر جنازه او بوسه زد و گریست. 9- پیامبر پس از برگشتن از غزوه حمراء الاسد به دیدار خانواده سعد بن ربیع یکی از شهدای جنگ احد رفت و از حماسه و جانبازی سعد یاد کرد، خانواده سعد نیز با شنیدن سخنان پیامبر گریستند و اشک از چشمان حضرت سرازیر شد و آنان را از گریستن نهی نکرد
نه تنها شخص پیامبر در داغ عزیزان عزادار می شد و می گریست بلکه توصیه بر گریه می کرد. 10- پس از پایان نبرد احد رسول اکرم(ص) راهی شهر مدینه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهیدان خود می گریستند، پیامبر با شنیدن مویه عزاداران از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد کرد و فرمود: لکن حمزه لابواکی له؛ اما عمویم حمزه گریه کننده ندارد.
اصحاب از این جمله فهمیدند که پیامبر دوست دارد که حمزه هم گریه کننده داشته باشد تا خواهرش صفیه احساس غربت نکند. لذا بعد اندکی صدای ناله و گریه زنان انصار بلند شد که برای حمزه می گریستند. 11- پس از شهادت جعفربن ابی طالب در جنگ موته پیامبر به خانه او رفت و با حضور خویش تسلی دل خاندان او گردید، به هنگام خروج چنین فرمود: علی مثل جعفر فلیبک البواکی؛ باید گریه کنندگان بر همچون جعفر بگریند. 12- روزی رسول خدا در تشییع جنازه یکی از مسلمان حضور یافتند و عمر نیز به همراه ایشان حرکت کرد. عمر تا صدای گریه زنان را شنید برآشفت و آنان را از گریستن نهی کرد، رسول خدا رو به عمر کرد و فرمود: یا عمر دعهن فان العین دلمقه و النفس مصابه و العهد قریب
ای عمر کاری به آنان نداشته باش بگذار بگریند همانا که چشم گریان است و نفس مصیبت زده است و پیوند با تازه درگذشته بسیار نزدیک. با این دلایل تردیدی در جواز مشروعیت عزاداری باقی نمی ماند.
صاحب جان هندی حنفی از عالمان اهل سنت در ذیل آیه مذکور شعائر جمع شعیر به معنای علامت است، و هر چه که از دیدن آن، خدا به یاد آید، شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد..(2)
شعایر منسوب به خداوند بزرگ است.(عوائد الایام، ص31. 4ـ تفسیر المیزان، ج1، ص414، 165بقره.) علامه طباطبایی (ره) شعایر را به معنای نشانههای عظمت و تقوای الهی دانسته، و آن را منحصر به موارد خاصی نمیداند.(4)
از این رو به طور عموم میتوان استفاده کرد که در هر زمان یا مکان، عملی که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورهای اسلام قرار داشته باشد، جزء شعایر الهی است
بنابراین با توجه به دلایلی که عزاداریها را مشروع دانسته، به طور مسلم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کردهاند) از بارزترین نشانهها و شعایر دینی است،
تحریم عزاداری چرا؟ لیکن برخی از عالمان اهل سنت سوگواری و گریه بر اموات را تحریم کرده و با آن مخالفت کرده اند، مستند آنها سخنی است که عمر از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که: ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه؛ به گفته سعید بن مسیب، عایشه به هنگام فوت پدرش ابوبکر مجلس سوگواری برپا نمود، چون خبر آن به عمر رسید وی دستور داد تا از آن جلوگیری کنند
اما عایشه از دستور او سرپیچی کرد، عمر هشام بن ولید را مامور ساخت تا نزد عایشه رفته و با زور شلاق از نوحه و گریه عزاداران جلوگیری نماید زنان چون از ماموریت هشام آگاه شدند مجلس را ترک کرده و پراکنده شدند آن گاه عمر این سخن را خطاب به آنان گفت: می خواهید با گریه خود ابوبکر را عذاب کنید همانا مرده با گریه نزدیکان خویش عذاب می شود. در نقد این استدلال نکات ذیل گفتنی است: 1- این حدیث از «عمر» است نه از پیامبر(ص) «نووی شارح صحیح مسلم» می گوید: روایت فوق از نظر عایشه پذیرفته نشده او به راویان آن نسبت فراموشی و اشتباه می دهد زیرا خلیفه دوم و پسرش عبدالله این روایت را به صورت صحیح از پیامبر نگرفته اند چنان که ابن عباس می گوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر. 2- بر فرض آنکه حدیث از پیامبر نقل شده باشند براساس معیاری که خود حضرت داده پذیرفتنی نیست. چون روایتی پذیرفتنی است که با قرآن در تعارض نباشد، این روایت با قرآن در تعارض است، چون قرآن می فرماید: ولا تزر وازره وزر اخری
هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد. در عذاب افتادن میت به وسیله گریه شخص دیگر چه معنایی جز کشیدن بار گناه دیگری دارد؟ 3- بر فرض صحت روایت، روایت را می توان به گونه ای دیگر معنا کرد: این معنا را با روایتی از اهل سنت می آوریم. ابو داود در سنن به نقل از عروه بن زبیر و او از عبدالله بن عمر آورده است که جمله ان المیت لیعذب ببکاء اهله علیه
از رسول خداست وقتی ماجرا به عایشه رسید گفت: وقتی پیامبر از کنار قبر فرد یهودی می گذشتند فرمودند صاحب این قبر معذب است در حالی که بستگانش برای او می گریند. 4- اگر این حدیث را عمر از پیامبر نقل کرده چرا خود به آن عمل نکرده است زیرا آورده اند: هنگامی که خبر مرگ نعمان بن مقرن المزنی به عمر رسید عمر از منزل خارج شد بر بالای منبر رفت و این خبر را به مردم رساند آن گاه دست خود را به روی سرگذاشت و گریست
نیز آورده اند: برادر عمر زیدبن خطاب درگذشت و دوست او از قبیله بنی عدی بن کعب به مدینه آمد وقتی چشم عمر به او افتاد اشک از دیدگانش جاری شد و گفت زید را وانهادی و نزد من آمدی.
روایت دیگری که قائلان به تحریم عزاداری به آن استناد می کنند این است که از عایشه نقل شده که با رسیدن خبر شهادت جعفربن ابی طالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه آثار حزن و اندوه در سیمای پیامبر نمایان شد، من از گوشه ای او را که نشسته بود نظاره می کردم در آن حال مردی به حضور ایشان رسید و گفت: ای رسول خدا زنان بر جعفر گریه می کنند
پیامبر فرمود: فارجع الیهن فاسکتهن فان ابین فاحت فی وجوههن التراب برگرد و آنان را ساکت ساز اگر آرام نشدند خاک بر صورتشان بپاش. در نقد این استدلال نیز این نکات گفتنی است: 1- در سند این روایت شخصی به نام محمد بن اسحاق بن یسار وجود دارد که در نزد محدثان اهل سنت و علمای علم رجال آن طایفه مورد اعتماد نیست و آنان روایت ذکر شده توسط او را ضعیف و جعلی می دانند 2- این روایت با دهها روایت دیگری که در این زمینه از پیامبر به ویژه در خصوص حادثه شهادت جعفر رسیده در تعارض است و آنها مشهورند و این روایت شاذ و گرفتنی نیست. به این ترتیب این واقعیت بر مسند نشست که اصل عزاداری مشروعیت دینی داشته و هیچ دلیل قابل قبولی بر منع از آن نیست.
عزاداری در روشهای مختلفامامان شیعه برای حفظ مکتب، روشهای مختلفی داشتند «روشی که پس از شهادت سیدالشهداء به عنوان روش «استراتژیک» بود احیاء نهضت ابی عبدالله(ع) بود. با روشهای مختلف: الف: دعوت شاعران به سرودن شعر در عزاداری ابی عبدالله(ع). ب- سفارش به زیارت سالار شهیدان. ج- تأکید بر استحباب سجده بر تربت امام حسین(ع) د- استحباب گریستن و گریاندن و حالت گریه کننده به خود گرفتن در عزای امام حسین هـ- دعوت به برپایی مجلس عزا برای امام حسین و برپا داشتن مراسم عزای حضرت از سوی خود آنان.
مراسم عزاداری از نظرگاه حضرات معصومین(ع
حماسه و نهضت خونین و تاریخ ساز حضرت اباعبدالله الحسین (ع دارای اهداف عالیه اسلام در تمامی ابعاد حرکت تکاملی انسان، جامعه و تاریخ بوده که حق و باطل، معروف و منکر از شاخصههای اصلی آن محسوب میشود
سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر علیهم السّلام بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و... و فرشتگان و کرّوبیان و جنّ و انس بر مظلومیّت آل اللّه گریسته و مجالس عزا و گریه برپا کرده اند
حتى انبیاى گذشته هم اشکى ریزان و دلى سوزان و توسّل و توجّهى به خاندان عصمت و اسوههاى شهادت داشتهاند
نفس عزاداری در روایات شیعه
1 امام موسی بن جعفر (ع): اذا مات المؤمن، بکت علیه الملائکه و بقاع الارض التی کان یعبد علیها و ابواب السماء التی کان یصعد اعمالها فیها و ثلم ثلمة فی الاسلام لایسدها شییء، لان المؤمنین حصون الاسلام کحصون سور المدینه لها هرگاه مؤمنی از دنیا برود، فرشتگان و جایگاهی که در آنجا خدا را عبادت کرده و درهای آسمان که اعمال وی از آن بالا رفته است بر او میگریند و شکافی در اسلام پدیدار میگردد که چیزی نمیتواند آن را پر کند
چرا که مؤمنان همانند دیوار اطراف شهر و نگهبان اسلام هستند
2 امام صادق ع : هنگام ماتم و عزا بانوان برای اشک ریختن ـ به جهت کاستن بار مصیبت ـ نیاز به شیون و زاری دارند امّا شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند و باید با فرا رسیدن شب نوحه، گریه و فریاد را رها سازند تا فرشتگان آزار نبینند
3 امام باقر (ع) : ولید بن مغیره پسر عمویام سلمه از دنیا رفت.ام سلمه از پیامبر اجازه خواست تا در مراسم نوحه و ماتم او شرکت نماید
آن حضرت اجازه دادند؛ آن گاه در برابر رسول خدا با ذکر اشعاری برای مغیره گریه کرد. آن حضرت هم جلوگیری نکرده و چیزی نفرمودند
4 امام صادق (ع :گریهکنندگان معروف پنج نفرند؛ آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر(ص) و سجاد (ع). گریه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گریه یعقوب به جهت دوری از یوسف، گریه یوسف به خاطر فراق و جدایی از یعقوب، گریه حضرت زهرا (س) بر پدرش رسول خدا(ص) و گریه امام سجاد(ع) به خاطر شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش حسین بن علی (ع) بود
5 امام صادق (ع): مدت ده سال در ایام حج در سرزمین منا با وقف اموال و داراییم، مجالس و سوگواری برگزار کن تا گریهکنندگان گریه نمایند
در روایت دیگر فرمودند: "کسی که یک بیت شعر دربارة امام حسین (ع) بسراید و گریه کند و دهتن یا نه تن را بگریاند جایگاه آنان بهشت است
6 امام صادق (ع : هر حزن و عزا و گریهای در مصایب مکروه است،مگر حزن و گریه بر امام حسین ع در توضیح این روایت اشاره به این نکته لازم است که ترک صبر و جزع نمودن در مصایب، اجر و پاداش انسان را از بین میبرد
از این رو در روایات دیگر به این مطلب اشار شده امّا در اینجا امام صادق(ع) عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) را استثناء نمودهاند، زیرا گریه و جزع بر مصیبت امام حسین(ع) و انسانهای مظلوم از مصادیق جزع مکروه نبوده بلکه مصداق فریاد و اعتراض در برابر ظالم و ستمگر است که ممدوح و پسندیده میباشد
7 پیامبر(ص) به دخترشان فاطمه(س) فرمودند: " هر چشمی ـ در قیامت ـ گریان است جز چشمی که بر حسین (ع) گریه کند، آن چشم همیشه خندان و به نعمتهای بهشتی بشارت داده میشود
.8 امام صادق (ع) فرمودندٍ: "به من گزارش رسیده که گروههایی از اطراف کوفه و نقاط دیگر و نیز گروهی از خانمها در نیمه شعبان در کنار تربت پاک حسین بن علی(ع) اجتماع نموده و بر امام حسین نوحهسرایی کرده و قرآن تلاوت میکنند و گروهی به نقل داستان و تاریخ و برخی دیگر به مرثیهخوانی مشغول هستند. حماد عرض کرد: من خود شاهد چنین مراسمی بودهام
امام فرمود: خدا را سپاس که برخی از مردم را علاقه مند قرار داده تا به مدح و ستایش ما پرداخته و برای ما سوگواری کنند، دشمنان را لعن و مورد اعتراض قرار داده، کارهای زشت و ناپسند آنان را آشکار نمایند".( کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 539، باب 108
9 امام صادق (ع فرمود: "ای مسمع! تو که از اهالی عراق هستی، آیا قبر جدم حسین (ع) را زیارت میکنی؟ عرض کردم خیر؛ زیرا من در بصره مشهور هستم و در همسایگی ما یکی از طرفداران خلیفه است که تابع هوی و هوسهای نفسانی اوست
گذشته از این دشمنان ما خواه ناصبی و غیر آن زیاد میباشند؛ ترس دارم که به خلیفه فرزند سلیمان اطلاع دهند و جان من در خطر قرار گیرد. آن گاه امام فرمود: آیا مصایب شهدای کربلا را به یاد نمیآوری؟ عرض کردم: آری. فرمود: آیا جزع و اظهار ناراحتی نمیکنی؟
گفتم: بلی، سوگند به خدا که گریه میکنم، فرمودند: خدا گریهات را بپذیرد، آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع میکنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناک و محزون هستند
سپس فرمود: سپاس خدایی را که ما ـ اهلبیت ـ را به رحمت خاصهاش ویژه ساخت و بر سایر خلق برتری بخشید.ای مسمع! از زمان کشته شدن امیرمؤمنان زمین و آسمان میگریند و گریة فرشتگان خشک نشده است".( بحارالانوار، مجلسی، ج 44، ص 289، باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین
10 امام رضا (ع) به پسر شبیب که از یاران آن حضرت است میفرماید: "ای فرزند شبیب! مُحرّم، ماهی است که در دوران جاهلیت، مردم ظلم و قتل را در آن حرام میدانستند امّا گروهی از مسلمانان حرمت این ماه را و حرمت پیامبر(ص) را نشناختند، فرزند او را به قتل رسانده، زنان همراه او را به اسارت بردند
آن گاه فرمود: ان کنت باک فابک للحسین بن علی علیه السّلام) فانّه ذبح کما یذبح الکبش، اگر خواستی بر کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع) گریه کن چرا که او را ذبح کردند؛ هجده تن از اهلبیت او را نیز که در روی زمین شبیه آنان نبود همراهش به شهادت رساندند. این مصیبت آن چنان بزرگ است که آسمان و زمین در شهادتش گریستند
روز عاشورا، چشمهای ما را زخمی کرد، دلهای ما را سوخت اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا به جای گذاشت؛ پس بایستی گریه کنندگان بر مثل حسین گریه کنند و بدانید که گریستن گناهان بزرگ را از بین میبرد و انسان را پاک میکند. امام رضا(ع) میفرماید: "کسی که مصیبتهایی را که بر ما وارد شده به یاد آورد و بر آن گریه کند، در قیامت همراه ما خواهد بود
کسی که به یاد مصایب ما گریه کند و دیگران را بگریاند چشمان او روزی که همة چشمها گریانند، گریان نخواهد بود و کسی که در جلسهای بنشیند که در آن جلسه امر ما احیا و بر پا داشته میشود ٍدل او در روزی که دلها میمیرد، زنده میشود و نمیمیرد". نکته: تمامی روایات و احادیث فوق به صورت مستفیض و بلکه متواتر از طریق اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ روایت شده به گونهای که در صحت عمل بر طبق این روایات، جای هیچگونه تردیدی باقی نمیماند.
آثار اجتماعی عزاداری و آثار روانی و تربیتی:
1- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضتحسینی
2- الهام روح انقلاب، آزادگی، شهادتطلبی، ایثار و حقیقتجویی
3 - اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن تودهها با معارف دینی
4 - پالایش روح و تزکیه نفس
5- اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم مجالس روضه خوانی نقش تذکار و یادآوری دارند نه تلقین و این با خواندن روضههای صحیح و واقعی به دست میآید، نه پیرایهها و خرافات
در ضمن خلاقیت هنری مانند بیان کردن حقایق با اشعار زیبا یا صدای خوب نیز مسأله مهمی است و نقش بسیار ارزندهای در جذب تودهها و سیراب کردن عواطف دارد. اصولا یکی از روشهای بلند دین به ویژه اسلام آن است که همه چیزش با هنر آمیخته شده و همراه با زیباترین آفرینشهای هنری توانسته استحقایق بلند را شیره جان مردم سازد و در اعماق وجود آنان جایگزین کند
عزاداری امام حسین (ع) از نگاه رهبر امام خمینی قدس سره نیز میفرماید: روضه سیّد الشهداء ع برای حفظ مکتب سیّد الشهداء ع است، حرف سیّد الشهداء ع حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّد الشهداء ع آورده است و سیّد الشهداء ع را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده است. (صحیفه نور ج 8 ص 69.)
و در جای دیگر میفرماید: شاید غرب زدهها به ما میگویند که ملت گریه! و شایدخودیها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج میکند برای یک مقصد اسلامی، مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیّد الشهداء ع و اَجر ببرند - البته که هست - و دیگران را ازاجر فردی نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش راکشیدهاند که تا آخر باشد
امام خمینی قدس سره همچنین میفرماید: ما ملّتِ گریه سیاسی هستیم که با همین اشک، سیل جریان میدهیم و خرد میکنیم سدهایی که در مقابلاسلام ایستاده است . (صحیفه نور ج 13 ص 156 ) همین گریه است که کارها را پیشبرده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار میکنند
(صحیفه نور ج 13 ص157.)همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگتر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملّتی این طور هماهنگ بشود؟ کِی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیّدالشهداء ع هماهنگ کرده است...
در کجای عالم سراغ دارید مردم این طور هماهنگ باشند... این هماهنگی را از دست ندهید (صحیفه نور ج10 ص217.) در مجالس عزاداری ماه محرّم، این سه ویژگی باید وجودداشته باشد:
1. عاطفه را نسبت به حسینبنعلی و خاندان پیغمبر ،بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکمتر سازد.)
2 . نسبت به حادثه عاشورا، باید دیدِ روشن و واضحی به مستمع بدهد.
3. نسبت به معارف دین، هم ایجادمعرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمی - کند. نمیگوییم همه منبرها باید برخوردار از همه این خصوصیات باشند و به همه موضوعات بپردازند؛ نه. شما اگر یک حدیثِ صحیح از کتابی معتبر را نقل و همان را معنا کنید، کفایت میکند
برخی منبریها، بعضی اوقات یک حدیث را آنقدر شاخ و برگ میدهند که معنای اصلیاش از بینمیرود. اگر شما یک حدیثِ صحیح را برای مستمع خود درست معنا کنید، ممکن است بخشِ مهمّی از آنچه را که ما میخواهیم داشته باشد
گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است؛ با آن نبایست بازیکرد؛ حقایق ماجرای عاشورا را بازیچه نباید قرار داد.
فلسفه گریه : گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی میباشد که هر یک آثار و نتایج ویژهای دارند. از نظر روانشناسی گریه دارای اهمیت بسیاری است و فشار ناشی از عقده های انباشته در درون انسان را میکاهد و درمان بسیاری از آلام و رنجهای درونی انسان میباشد
از نظر عرفا نیز، گریه زیباترین و پرشکوهترین جلوه تذلل بنده و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است. گریه و عزاداری بر حضرت ، افضل است و فلسفههای ارزنده تربیتی متعددی دارد
نقش مجالس عزاداری مجالس عزاداری ابی عبدالله الحسین(ع) در طول تاریخ تریبونی گسترده برای معرفی اسلام ناب محمدی در پرتو نهضت آن حضرت بوده است
این مجالس نقشی اساسی در احیاء نهضت ابی عبدالله(ع) و تبیین آرمانهای بلند آن شهید سرفراز داشته است، می توان این مجالس را از مصادیق شجره طیبه قرآنی نامید که قرآن ذکر می کند
آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن در زمین ثابت و شاخه آن در آسمان است، هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثلها می زند شاید متذکر شوید و پند گیرید.») بقاء تشیع بویژه در ایران اسلامی مدیون این مجالس است. رضاخان را برای براندازی اسلام آوردند اما این مجالس حسینی بود که نگذاشت
فرزند خبیث او هم همین هدف را دنبال می کرد اما به برکت این مجالس نتوانست و به فضل خداوند نخواهند توانست، و راز آن همه تأکید اهل بیت علیهم السلام و اصرار آنها بر برپایی مجالس ابی عبدالله همین است که این مجالس است که از آرمانهای بلند سالار شهیدان پاسداری کرده و می کند و راز تأکید خلف صالح امامان، احیاگر آرمان بلند عاشورا در عصر و زمان ما امام خمینی(قدس سره) بر عزاداری سنتی و برپایی مجالس حسینی همین است: «الان هزار و چهارصدسال است که با این منبرها، با این روضه ها، با این مصیبت ها، و با این سینه زنی ها حفظ کرده اند اسلام را... هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش سر و سینه زن نباشد حفظ نمی شود...
مجالس حسینی به حق مصداق «بوستان های بهشتی» است که در روایات آمده است: «عن رسول الله صلی الله علیه و آله ارتعوا فی ریاض الجنه قالوا یا رسول الله و ماریاض الجنه قال مجالس الذکر
در باغ های بهشت گردش کنید (از آنها بهره مند گردید) عرض کردند ای رسول خدا باغ های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر و یاد خداوند»
تاریخ مخالفت با مجالس حسینی اولین گروه مخالف با عزاداری و مجالس حسینی، بنی امیه که خود بانی جنایات و حادثه عاشورا بودند، می باشند. هشام بن عبدالملک بیش از سایر سلاطین اموی در این راه تلاش کرد، آنان تلاش کردند که روز عاشورا را روز جشن و شادی بسازند
«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین؛ این روز (عاشورا) روزی است که آل زیاد و آل مروان به خاطر کشتن امام حسین(ع) شاد بودند
ابن حجر» می گوید نخستین کسی که روز عاشورا در حضور عبدالملک بن مروان و گروهی از صحابه و تابعین جشن گرفت «حجاج » بود آنگاه اعلام شد که یادآوری قتل و شهادت حسین و مصائب آن بر گویندگان و خطباء حرام است بعد از آنان «بنی العباس» این راه را دنبال کردند و نمک خورها و نمکدان شکن ها به نام محبت اهل بیت مردم را به سوی خود فراخواندند و همانند بنی امیه با اهل بیت علیهم السلام برخورد کردند
اولین اهانت به مرقد مطهر حضرت از سوی منصور عباسی و سپس فرزندش هارون صورت گرفت که دستور تخریب حرم امام حسین(ع) را صادر کردند و سپس در عصر متوکل که بیشترین جسارت ها به دستور او صورت گرفت
مورخان نوشته اند: متوکل در سال های 332 ، 632 ، 732 ، 742، 71 بار دستور تخریب حرم حضرت، شخم زدن، آب رها کردن بر مرقد نورانی ابی عبدالله(ع) را صادر کرد. رضاخان پهلوی : من نمی فهمم چرا مردم برای عربها عزاداری می کنند. او درپی این اعتقاد دستور أکید برای مبارزه با مجالس عزاداری که آن را موهومات می خواند صادر کرد
در پرونده ننگین صدام این جلاد کم نظیر تاریخ برخورد با حرم سالار شهیدان نیز هست، در قصه انتفاضه شیعیان عراق صدام به بهانه مقابله با شیعیان توسط دامادش گنبد و حرم نورانی امام حسین(ع) را به توپ بست.
رشد، در پرتو عزاداری وظیفه پیروان امام حسین (ع) و شیعیان آن حضرت، عمل به سیره و رفتار ایشان است. چراغ فروزانی که اباعبدالله الحسین(ع) روشن کرد، روشنایی بخش راه پیروان او شد
بنابر این، دوستداران و شیفتگان آن حضرت وظیفه دارند با عزاداری و سوگواری برای آن حضرت و یاران باوفایش، این مشعل هدایت را همواره روشن نگه دارند. افزون بر این، عزاداری برای سالار شهیدان از جنبه های دیگر نیز در خور توجه است که عبارتند از:
1. تولی و تبری: تولی، دوست داشتن دوستان خدا؛ یعنی پیامبر اکرم (ص) و خاندان اوست. تبری نیز به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا؛ یعنی دشمنان پیامبر و خاندان اوست
عزاداری نیز ادای تکلیف تولی و تبری است که از فروع دین و تکالیف شیعه است. اشک ریختن بر حسین(ع)، نوعی بیعت و امضای پیمان دوستی با سیدالشهدا و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان و قاتلان آن حضرت است.[1] 2. رشد فردی، اجتماعی و فرهنگی: یکی از آثار و پیامدهای عزاداری برای سید شهیدان، ساختن فرد و جامعه بر اساس الگوی عرضه شده امامان معصوم است؛ عزاداری از روی شناخت و معرفت و رعایت چارچوب های شرعی و عرفی
انجام دادن این عزاداری، افزون بر اینکه در بعد عاطفی و معرفتی، فرد را به اهل بیت پیامبر(ص) وابسته می کند، فرهنگ زلال اهل بیت و مذهب شیعه را نیز با معرفت وعاطفه به نسل های بعدی منتقل می کند و این بهترین راه برای حیات فرهنگی مکتب اهل بیت به شمار می آید.[2]
3. حفظ و ترویج اسلام ناب: عزاداری و گریه موجب زنده نگه داشتن راه و هدف نهضت حسینی است. مجالس عزا، ادامه رسالت پیام رسانان عاشورا یعنی امام سجاد(ع) و حضرت زینب (س) است. سوگواری در محرم و گریه بر مظلومیت شهدای کربلا، سلاح همیشه برّانی است با فریاد و اعتراض به ستمگران.[3]
درسهای عزاداری در عزاداری می آموزیم که بالاترین هدف، رضای ولی خدا و امام معصوم است. (کسی که سیزده تیر به خاطر نماز عاشورا و حفاظت از امام بربدنش خورد، لحظه آخر به امام گفت آیا از من راضی هستی؟ (ارضیت علی؟) در عزاداری می آموزیم اقامه نماز حتی به قیمت هر کلمه یک تیر. (سی تیر برای دو رکعت نماز) در عزاداری می آموزیم آنچه مهم است، اراده است. سن مهم نیست. نوجوان باشد یا سالمند. (قاسم یا حبیب) درعزاداری می آموزیم بالاترین سختیها افرادی را حتی از مستحبات دور نمی کند. (زینب کبری شب یازدهم حتی نماز شب را خواند.)
در عزاداری می آموزیم که چگونه مسلمان به خاطر پیروی از طاغوت و علاقه به دنیا از کفار بدتر می شود. (مسیحیان همین که دیدند پیامبر اسلام با دختر و فرزندش برای مباهله آمده حیا کردند. ولی طرفداران بنی امیه با اینکه دیدند امام حسین با زن و بچه به کربلا آمده، حیا نکردند.) در عزاداری می آموزیم که چگونه انسان از گرگ درنده تر می شود و غرور و تکبر و ریاست، نااهلان را تا آنجا پیش می برد که چوب بر لب و دندانی می زند که از آن دعای عرفه صادر شده و پیغمبر آن را می بوسیدند
درعزاداری می آموزیم که انسان وجود خطرناکی است که اگر خدا او را حفظ نکند، به جای معرفت و مودت و اطاعت اهل بیت که مزد رسالت است، اهل بیت را به نحو بی نظیری شهید وحتی از کشتن کودک و آتش زدن خیمه و... نمی گذرد. در عزاداری با مدیریت بحران آشنا می شویم که امروز دردانشکده های مدیریت یک فصل مهمی را به خود اختصاص داده. (مدیریت زینب کبری از ظهر عاشورا رابه بعد در بحرانی ترین شرایط) عزاداری یعنی بیدار کردن خفتگان، تعلیم جاهلان به غیرت آوردن بی تفاوتان. گرچه به قیمت زیر سم اسب رفتن باشد. (امام زیر سم اسب رفت، ولی زیر بار زور نرفت.) از کربلا می آموزیم که حق الناس برهر چیزی مقدم است
(امام حسین (ع)) زمین کربلا را خرید، تا خونش درزمین مردم ریخته نشود و زائرانش در ملک مردم پا ننهند.) ما نیز باید درعزاداری مراعات مسافران، عابرین، همسایگان،اطفال و بیماران را بنماییم. درکربلا می آموزیم توجه به برده و آزاد یکسان است (امام حسین هم سرعلی اکبر را دربغل گرفت هم سر غلام را) از کربلا می آموزیم سر از بدن جدا می شود، ولی از قرآن جدا نمی شود.(سر امام بالای نی قرآن خواند.) از کربلا می آموزیم که چگونه افرادی به خاطر جایزه و حکومت ری، گول خوردند و ما باید به خدا پناه ببریم
در عزاداری می آموزیم که باید کارهای خیر، عمومی باشد. امام صادق فرمودند زنها هم درعزاداری شرکت کنند. در عزاداری می آموزیم که احکام الهی باید همه جا پیاده شود. امام صادق فرمود زنان پشت پرده بنشینند. عزاداری نماد بزرگی از تولی و تبری است. در عزاداری می آموزیم که یک تیم هفتاد و دو نفری در نیم روز می توانند برای ابد الگو باشند. امام خمینی فرمود ما هر چه داریم از محرم و صفر است. نقش عزاداری در جبهه های حق از پیشانی بند، تابلوها و نوشته ها روی سینه ها، پشت کمرها، نوحه ها، جاده ها، همه و همه مملو از نام کربلا، عشق به شهادت، پیروی از امام حسین و... در عزاداری می آموزیم می توان یک بسیج سریع، خالص برای اهداف بلند به راه انداخت
عزاداری نیابت بردار نیست. یعنی نمی توان کسی به جای دیگری در مجلسی شرکت کند و عشق و گریه خود را ابراز نماید. بلکه خودش باید دل بدهد، دل بسوزاند، اشک بریزد، خرجی بدهد، حرکت کند
در عزاداری می آموزیم که باید از بازماندگان تفقد و همدردی کنیم
این مسئله به قدری مهم است که حتی ریاکاری در آن جایز است و مستحب است خودتان را به صاحب عزا نشان دهید و در ماجرای کربلا صاحب عزای اصلی امام زمان است و عزاداری ما می تواند تسلیتی برای آن عزیز باشد
چند نکته فقهی مربوط به عزاداری 1- لب زدن به هر خاک حرام است جز خاک کربلا. 2- در حرم کربلا مثل خانه خود نماز را چهار رکعتی می توان خواند. یعنی در آنجا احساس غربت نکن. 3- به گفته روایات خاک کربلا رمز قبولی نماز است. 4- خاک کربلا انیس مرده در قبر است.
5- خاک کربلا رمز امان و بیمه کالاهای تجاری است. 6- تسبیح خاک کربلا نشان وفاداری به شهدای کربلاست. همان گونه که طرفداران رنگ قرمز و آبی با همان پرچم و اتوبوس تظاهرات می کنند، شیعیان نیز با داشتن خاک کربلا وفاداری خود را اعلام می کنند که ما طرفدار تیمی هستیم که زیر بار زور نرفت و تسلیم طاغوت نشد.
7- جالب آن است که دعایی که برای آب فرات آمده، همان دعایی است که برای آب زمزم است: اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من کل داء. 8- با اینکه آب فرات قبل از شهادت بوده و الآن این آب، آب زمان امام حسین نیست، اما به خاطر کوچکترین مناسبت باید در بستر زنده نگهداشتن کربلا مورد توجه قرار گیرد.
9- با اینکه قبر مرده عادی را بعد از متلاشی شدن بدن و یا سی سال بعد می توان نبش کرد، ولی قبر شهید را حتی اگر یک سرباز ساده باشد، برای هیچ وقت نمی توان نبش کرد. 10- وظیفه ما زنده نگهداشتن آثار و یادگارهای شهداست. همان گونه که امام صادق(ع) پیراهن امیرالمؤمنین را که در آن شهید شده بود، نگاه داشته و گاهی به مهمان های خود نشان می داد و امام سجاد فرمود پیراهن پدرم را که در آن شهید شده و مادرم آن را بافته، به ما برگردانید..
آسیب های عزاداری سالار شهیدان: فرهنگ عاشورا و عزاداری امام حسین (ع) نیز مانند هر پدیده با ارزش دیگر، دچار آفت ها و آسیب هایی است که در صورت مقابله نکردن عاقلانه با آن ممکن است به فرهنگ پربار عاشورایی آسیب هایی وارد شود. درگذشته اشعار مراثی و سینه زنی ها عموماً دارای مضامینی بسیار غنی و کاملاً برگرفته از تعالیم اسلامی بوده است
اما امروزه شاهد به کارگیری اشعار با محتوایی عامیانه و کاملاً سطحی هستیم که معرفت عمیقی را به مخاطبان منتقل نمی کند حتی گاهی اوقات مطالب کاملاً انحرافی بوده و با هیچ قاعده و قانون عقلی و شرعی سازگار نیستند.برخی از این آسیب ها عبارت است از:
الف) برخورد عاطفی صرف با مقوله عزاداری: بی شک، عاطفی ترین صحنه ها در تاریخ عاشورا وجود دارد. این بُعد از حادثه عاشورا به دلیل دو عنصر حماسه و زیبایی در کنار عاطفه قوی، آن را اثرگذارتر کرده است
در فرهنگ عامه، بیشتر شاهد پررنگ بودن جنبه تراژیک این حادثه هستیم، به گونه ای که تا حدودی عرصه بر جنبه های حماسی و عرفانی حادثه عاشورا تنگ شده است
متأسفانه در گذر زمان، برای شدت بخشیدن به جنبه عاطفی، داستان ها و مطالبی بدون ربط و سند برای حادثه عاشورا جعل شده است، مانند عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا و...[4]
ب) تبدیل شدن عزاداری به عادت: از آنجا که بار عاطفی حادثه عاشورا قوی است، ظرفیت عادت پذیری آن به شدت افزایش می یابد. وقتی موضوعی به عادت تبدیل شود، دیگر برای به جا آورنده آن عمل، تنها انجام دادن آن، هدف خواهد شد و او با این کار تخیله روانی می شود
ازاین رو، انتظار معنادار بودن و پویایی عمل، انتظاری بی معنا خواهد بود.[5]
ج) آمیخته شدن عزاداری با فرهنگ های قومی و ملی: شیوه های عزاداری هر قوم و ملت مانند زبان آنها گوناگون است. بنابراین، باید بکوشیم برای هماهنگ و اصول مند کردن عزاداری سیدالشهداء (ع)، بر اساس فرهنگ یک ملت، با فلسفه و اهداف و روح قیام تناسب ایجاد شود.[6]
د) ضعف دانش و بینش عمومی: کمبود دانش و اندیشه در جامعه، زمینه ساز گسترش انحراف ها، تحریف ها و خرافه هاست. در این زمینه هر چه میزان و سطح تحصیلات افراد جامعه بیشتر باشد، امکان کمتری برای نفوذ اندیشه های نادرست و باطل وجود خواهد داشت
این امر با روحیه پرسشگری، نقادی و نقدپذیری ارتباط بسیاری دارد. بینش بالای جامعه همواره موجب امنیت روانی جامعه و اعتلای جایگاه عالمان و واعظان مصلح و آگاه است.[7]
پی نوشتها: 4. خرسند، پرویز، همه جا کربلا، همه روز عاشورا، 5. دخیل، علی محمدعلی، مجالس حسینی، ترجمه: مصطفی خبازیان ۶ ربانی خلخالی، علی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، ۷. حسن ازغندی
قیام خونین عاشورا و سیاست در عزادارای ها .....
مراسم عزاداری امام حسین(ع) نباید به مسائل سیاسی آمیخته شود! پرسیدم؛ سیاست بازی یا سیاسی؟
گفت؛ اساسا این مراسم باید از مسائل سیاسی دور باشد! گفته شد؛
مگر امام حسین ع و یارانش در تصادف اتومبیل و یا در سانحه سیل و زلزله کشته شده اند؟ سیاست به مفهوم واقعی آن اداره امور جامعه است و بنی امیه برای پیشگیری از حاکمیت حضرت که عدالت پرور و در تضاد با حاکمیت ظالمانه و اشرافی آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند
بنابراین، اگر در عزای آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه گران تاکید نشود و از نیاز به حاکمیت اسلام که خواسته حضرت بود سخنی به میان نیاید، مراسم و مجالس سوگواری و عزاداری آن امام مظلوم و شهید آنگونه که باید، برپا نشده است. آن روز- عاشورای سال 61 هجری- ساعتی قبل از وقوع واقعه، مولای شهید ما، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) رو به روی سپاه دشمن ایستاد تا برای آخرین بار، از مقصود خویش و آنچه به قیام او انجامیده بود، سخن بگوید و کسانی را که به گمراهی با حرامیان همراه شده اند، از گمراهی برهاند
عمر سعد و دیگر فرماندهان سپاهش که می دانستند سخنان حسین(ع) پرده از سالوس و تزویر آنان کنار می زند، سپاهیان خود را فرمان دادند مهمیز بر اسب ها بزنند و صدا به هلهله و کف و سوت بلند کنند تا صدای بیدارگر حسین(ع) در هیاهوی بیدادگران گم شود و آن روز شد!
از آن پس نیز، اگرچه، ترفندها به کار گرفتند و شمشیرها کشیدند و سینه ها دریدند تا فریاد بیدارگر عاشورای حسین(ع) به گوش کسی نرسد، اما، ندای او در گوش زمان پیچید و پیچید و در این سوی و آن سوی جهان اسلام قیام ها و حرکت هایی هر چند ناکام و ناتمام آفرید تا آن که به عصر خمینی(ره) رسید و مردان و زنانی که هزار و چند صد سال در سوگ امام شهید خویش، چشم های اشکبار و دل های داغدار داشتند و از ژرفای دل «یا لیتنا کنا معکم» گفته بودند
ندای آشنای «هل من ناصر» آن روز حسین بن علی(ع) را در دعوت خمینی(ره) به انقلاب یافتند، با پای جان به سوی او شتافتند، سقف ظلمانی نظام سلطه جهانی را شکافتند و طرحی نو درانداختند که می بینیم و می بینند امروزه سراسر جهان اسلام را فرا گرفته و ملت ها در آن سوی آب های دوردست را نیز به مقابله با حاکمان جور برانگیخته است
آیا این واقعیت قابل انکار است؟ دشمنان همیشه اهل انکار هم، انکار نمی کنند. نه این که نخواهند، نمی توانند. اگر قیام خونین عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و یاران باوفا و بی نظیر آن حضرت برای مقابله با حاکمیت ظالمان و برپایی حکومت اسلام بوده است- که بوده است- و اگر ندای «هل من ناصر» آن روز اباعبدالله ع فقط برای همان روز نبوده است- که نبوده است-
بدون کمترین تردید می توان نتیجه گرفت؛ کسانی که به بهانه دوری از سیاست! در مراسم عزای حسین(ع) «نقشه راه» را نمی گشایند و دشمنان تابلودار و بی تابلوی اسلام را که در مقابل حاکمیت اسلام ایستاده اند، آدرس نمی دهند، از اهمیت و ارزش والا و بالای اشک و اندوه مردمان بر مظلومیت مولای شهید(ع) غفلت کرده و حرمت عزای حسین(ع) را پاس نداشته اند
نمی گوئیم شور و حال و گریه و اندوه عزاداران را هدر داده اند! چرا که در عزای حسین علیه السلام، هر قطره اشکی که از چشمی فرو ریخته و بر گونه ای می غلتد، هر دستی که فرا می رود و به عزا بر سینه ای فرود می آید، هر زنجیری که به ماتم بالا می رود و به همدلی با عاشورائیان بر گرده ای کوبیده می شود و... راه خود را می پوید و لبیکی از سویدای دل به ندای هل من ناصر مولای شهیدمان است
آن عده اندک و کم شمار از مداحان و سخنرانان مذهبی که مراسم و مجالس عزاداری سیدالشهداء ع را غیرسیاسی می پسندند باید به این نکته بدیهی توجه داشته باشند که برخلاف آنچه تصور می کنند نه فقط از ورود به مسائل سیاسی روز پرهیز نکرده اند، بلکه با عرض پوزش باید گفت با سکوت خود نسبت به چالش سرنوشت ساز کنونی میان نظام اسلامی و نظام سلطه جهانی، چه بخواهند و بدانند و چه نخواهند و ندانند، به نفع دشمنان اسلام وارد سیاست شده اند
چرا که امروزه دشمن با تمام توان به مقابله با اسلام آمده است و نظام اسلامی را به عنوان پرچمدار اسلام در جهان امروز مورد هجوم قرار داده است، بنابراین، راه میانه ای وجود ندارد «فماذا بعدالحق الا الضلال»؟! باید پرسید مگر عبدالله بن عمر که ماندن در مدینه و تفسیر آیاتی از قرآن کریم را برگزید و بدون آن که با یزید بیعت کند، قرآن ناطق را در کربلا تنها گذاشته بود، در سیاست دخالت نکرده بود؟!
عبدالله بن زبیر نیز در مکه چنین بود. نبود؟! مگر تفسیر آیات قرآن و مسئله گویی که عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به آن بسنده کرده بودند ظاهر اسلامی نداشت؟!
القای یک باور سکولار در بین عزاداران حسینی
محرم و صفر ماه بالیدن هم هست نه فقط نالیدن!
تمرین خوب نگریستن هم هست نه فقط خوب گریستن!
تاکید بر عقلانیت و نگرشهای صواب در سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) حرف درستی است که ناشی از فلسفه بلند عاشوراست و از زبان آن بزرگ بیان شده است
اما بخش نگران کننده این پیام بازی گفتمانی با کلمات برای القای یک باور سکولار در بین عزاداران حسینی(ع) است که بدون "بکاء" و "ابکاء" نیز می توان به ولایت تولی و از دشمنان ولایت تبری داشت
این حرکت تلاشی معنادار برای تهی کردن هویت اصیل عزاداری ها در ایام ماه محرم است
چرا که می خواهد به مخاطب خود بباوراند چشمی که بر حسین نگریسته باشد نیز می تواند خوب بنگرد
و یا کسی که بر مصائب عاشورا ننالیده باشد می تواند به این حماسه عظیم و تاریخ ساز ببالد!
این حرکت مشکوک زمانی معنادارتر می شود که در فضای مجازی و همچنین برخی شبکه های ماهواره ای انگلیسی و ضد انقلاب در آستانه محرم یک مستند موهن و حقیر تحت عنوان "مغزشویی مقدس" منتشر می شود که به دنبال اباحی گری و بازی با مقدسات مردم در مجالس روضه و مداحی است
البته از انگلیسی ها و ضد انقلاب که بیشترین لطمه را از مراسمات عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) خورده اند بعید نیست که بخواهند با این هویت اصیل که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) "اسلام را زنده نگه داشته است" بازی کنند اما جای تاسف اینجاست که برخی در داخل نیز ندانسته در بازی مشکوکی وارد می شوند که منشا آن جایی نیست جز توطئه های خناسانه استعمار پیر و جریان انحراف. اشک و گریه بر مصیبت امام حسین (ع) سکه ای طلایی است که یک روی آن عشق به امام حسین(ع) و روی دیگر آن تبری از دشمنان ولایت است
گریه به حال مردمی است که عزیزترین انسان زمان را پای منافع زودگذر دنیا قربانی کردند و ندای "هل من ناصر" او را بی پاسخ گذاشتند
گریه بر مصیبت عاشورا گریه بر عقل بی عقال انسان است که بر انسانیت می تازد
در این بکاء مقدس آنقدر تاثیر و فضیلت است که حتی ائمه اطهار (علیهم السلام) در سفارشات فراوانی از عزاداران حسینی(ع) خواسته اند که اگر حال گریه ندارند تباکی کنند و خود را به حالت گریه بزنند
شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:"روزی در خدمت امام صادق (ع) بودیم و امام حسین (ع) را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق (ع) بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم
پس حضرت صادق (ع) فرمودند که امام حسین ع میفرمود من کشته گریه و زاری (اشک) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمیشود مگر آنکه محزون و گریان میشود
گریه بر مصائب عاشورا یک پیوند عاطفی و احساسی عمیق با ولی زمان است. گریه بر امام حسین(ع) نه از سر عجز است و نه از سر ترس از آینده. این اشک و گریه نمایانگر پیوند عاطفی با اهداف ابا عبدالله(ع) است
این گریه نوعی اعلام وفاداری از سر بصیرت و اخلاص است. و مگر کسی هست که به فلسفه عاشورا پی ببرد اما بر اباعبدالله (ع) نگرید. مگر می شود حماسه بی بدیل عاشورا را در ذهن تصویر کرد اما اشک نریخت.
خطری به نام سکولاریسم در محرم
امام خمینی می فرمایند : باید آن بعد سیاسی کربلا را به مردم بیان کرد
چه بسا جوان در مجالس عادی سیاسی و اخلاقی دچار انقلاب درونی نشده لکن در مجالس حسین (ع) به سبب فضایی معنوی تر و روحانی تر به ضمیمه خون و شهادت و حب حسین (ع) دچار انقلاب و تحول درونی شده
و این چنین اگر بد حجاب بوده مبدل به عفیف ترین و محجبه ترین دختر شود
یا اگر فریب خورده سیاسی بوده مبدل به یکی از پیش قراولان حمایت از حریم ولایت فقیه باشد
فلذا شهادت امام حسین (ع) عظیم ترین موهبت و نعمت از جانب خداوند رحمان و رحیم به بشریت بود تا نور هدایت تا بر پایی قیامت ، فروزان باقی بماند
هیئتهای مذهبی مراقب خطر سکولاریزه شدن عاشورا باشند
جریانی میخواهد عاشورا را غیرسیاسی کرده و جبهه سیاسی دین را حذف کند
غیرسیاسی کردن عاشورا برای فرار از مسئولیتها است، ایمان به خداوند بعد از کفر به طاغوت آمده است
عدهای تلاش میکنند جوانان ما را از سیاست دور کنند و بویژه بعد سیاسی کربلا را نادیده بگیرند
وقتی میگوییم امیرمؤمنان(ع) مظلوم واقع شد، منظور گرفتن معنویت و یا علم علی(ع) نیست، بلکه به خاطر جنبه سیاسی آن است،
قیام امام حسین (ع) را باید یکی از سیاسی ترین اقدامات معصومین (ع) در تاریخ دانست که پس از 14 قرن نیز همچنان آثار و پیامد این فعل سیاسی در جوامع اسلامی پدیدار است
قیام امام حسین(ع) قیام علیه یک حکومت ظالم و جائر بود که در عین مظلومیت صورت گرفت اما مانع از انحراف خط حقیقی اسلام شد و باطل بودن یزید و یزیدیان را به تاریخ نشان داد
و هنوز از همین اقدامات امام حسین(ع) می توان مرز میان حق و باطل را تمییز داد
با این حال به نظر می رسد که در سالهای اخیر برخی از جریان های انحرافی به دنبال آن هستند که مسئله عزاداری ها برای امام حسین(ع) را به سمت و سوی شائبه های سکولاریستی سوق دهند تا این واقعه بزرگ از منظر سیاسی آن مورد تحلیل و بررسی قرار نگیرد*
البته این سیاست برخاسته از دیانت بود
یکی از شئونات اسلام و جامعه اسلامی تشکیل حکومت اسلامی است و حکومت طبق نص صریح قرآن و سنت پیامبر(ص) یک امانت الهی است که حق خدا و رسول خدا و ائمه معصومین (ع) است و در زمان غیبت نیز باید به فقیه عادل سپرده شود
50 سال بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در راس حکومت اسلامی شخصی به نام یزید بن معاویه قرار می گیرد که نه تنها معتقد به اسلام نبود بلکه حفظ ظواهر را هم نمیکرد
یزید در ملا عام شراب می نوشید و میمون باز بود و فساد اخلاقی داشت و اشعار کفر آمیز می سرود
در چنین شرایطی وظیفه امام حسین(ع) به عنوان فرزند رسول الله (ص) و یک امام معصوم قیام و یک اقدام سیاسی منطبق بر مبانی اسلامی و بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر بود
در واقع حرکت امام حسین (ع) یک حرکت کاملا سیاسی و برای تشکیل جامعه اسلامی و مبارزه با بدعت های پدید آمده در دین بود که ضامن سلامتی جامعه اسلامی قرار می گرفت
از همین رو می بینیم حکومت بنی امیه و یزید نیز شدیدترین برخورد را با امام حسین(ع) دارند چون این حرکت امام حسین(ع) ضد بنی امیه و یک حرکت سیاسی بود و امام حسین(ع) نیز در خطبه های خود از مدینه تا کربلا این وجه سیاسی قیام خود را به صراحت بیان می دارند*
یکی از خصوصیات قیام حسینی، استکبار ستیزی و مبارزه با ظلم و ستم است
این دو اصل قیام حسینی، برای جامعه اسلامی و حتی دیگر آزادی خواهان جهان نیز الهام بخش بوده است
امام حسین (ع) و نهضت ایشان را الگو و سرمشق خود می داند
تقریبا همه این خلفای ظالم درصدد بودند که با فلسفه قیام امام حسین (ع) مبارزه کنند و مانع از الگو گیری مسلمانان از این نهضت شوند و حتی فردی مانند رضاخان در ایران نیز در تلاش بود تا مانع از برگزاری مراسم های عزاداری امام حسین(ع) در کشور شود
عزاداری برای امام حسین(ع) اسلام را زنده نگاه می دارد و خط مبارزه با جریان باطل را تشدید می کند
البته راز ماندگاری حماسه حسینی پیوند خوردن با عواطف و احساسات انسانی است و ما می بینیم که مصیبت وارده بر ایشان با گذشت سالها همچنان برای شیعیان ایشان تازه و جگر سوز است
انقلاب اسلامی ایران و ایستادگی های ملت ایران طی سه دهه گذشته در مقابل جریان استکبار و ظلم جهانی یکی از نمونه های بارز تاثیر قیام حسینی بر جوامع مسلمین است و ما باید رمز موفقیت و پویایی کشور خود را نیز در تمام زمینه ها تمسک به الگو و روش نهضت حسینی بدانیم
جریان مقابله با باطل که امروز در منطقه با پشتیبانی ایران به اوج خود رسیده است نشان می دهد که قیام حسینی تا چه حد می تواند در جوامع اسلامی تاثیر گذار باشد*
در طول زمان تلاش های بسیاری شده است تا نهضت عاشورا از یاد و خاطره مسلمین برود
حتی برخی از خلفا قبر مطهر امام حسین (ع) را آب بستند و شخم زده اند اما هیچگاه نتوانسته اند این قیام را از ذهن شیعیان پاک کنند
البته آنها یک روش دیگری را در این خصوص برگزیده اند و درصدد هستند تا با نفوذ به مراسم عزاداری امام حسین(ع) این مراسم ها را دچار انحراف کنند و آنها را از بعد اصلی خود که سیاسی بود و الهام بخشی برایمبارزه با ظلم و استکبار است دور کنند
این جریان ها به دنبال آن هستند که عزاداری ها را صرفا یک فعل مذهبی و نه سیاسی مطرح کنند و بیشتر بر بعد جنایی عاشورا و نه بعد حماسی آن تاکید ورزند
نباید اجازه داد که فلسفه نهضت عاشورا با برخی غلو ها و یا کذب ها و بدعت ها آمیخته شود و از راه اصلی خود دور گردد
البته تلاش برای انحراف واقعه عاشورا در طول تاریخ وجود داشته است و ما می بینیم که شهید مطهری پیش از انقلاب اسلامی در کتاب تحریفات عاشورا به این مسائل می پردازد.
وظیفه ما در برابر سرمایه عظیم نهضت کربلا جوادی آملی
مکتب سراسر شور و حماسه عاشورا، تجلیگاه معنویت و اخلاق و بزرگ ترین خاستگاه عزّتمداری و پایمردی برای اِحقاق حقیقت تابناک خلافت الهی و آزادی طلبی رادمردان عالم است
انقلاب اسلامی ایران که زمینه ساز سرنگونی طاغوتیان و حرکت بر مدار عدالت و ایمان در برابر همه زورگویان جهان محسوب میشود، در تمامی طول حیات پربرکت خود وامدار حماسه خونین سالار شهیدان (ع) است
رسالت خطیر برگزار کنندگان محافل حسینی، بخصوص روحانیّت که مرزبانان فرهنگ ناب عاشورا هستند، زدودن غبار غفلت و آلودگی تحریفات و کجروی ها نسبت به این قیام جهانی است
فرهنگ عاطفی و سیاسی شعارهای دینی شعارهائی که در مراسم دینی به ما آموخته اند، این برای ما یک فرهنگ است. مثلاً گفتهاند در روز در محرّم شعار رسمی اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنَا وَ اُجُورَکُمْ بِمُصابِنَا بِالحُسِینْ وَ جَعَلَنَا وَ اِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ لِثِارِهِ
این شعار یک فرهنگ خاصی است؛ یک فرهنگ عاطفی دارد و یک فرهنگ سیاسی ـ اجتماعی. فرهنگ عاطفی اش همان درخواست اجر و صبر صابران مصیبت دیده است که خدای سبحان به ما اجر بدهد، برای اینکه مصیبت دیده ایم
امّا آن عنصر محوری دوّمش این است که از ذات أقدس إله در هنگام دیدار رسمی مسألت می کنیم که خدایا! آن توفیق را به ما بده که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم. علّت بازستانی خون بهای امامان معصوم (ع) ما تا زنده ایم باید خون بهای پدرمان را بگیریم. تا وجود مبارک ولی عصر که ظهور کرد، مشمول این آیه است که: مَنْ قُتِلَ مَظلُوماً فَقَدْ جَعَلنَا لِوَلِیِّهِ سُلطاناً. پدرمان را کشتند! این کشتن پدر یک پیوند خاصی است بین پسر و پدر، باید ثابت بشود ما پسر آنهائیم، پسر حسین بن علی هستیم و او پدر ماست!
امّا اینکه او پدر ماست، برای این است که وجود مبارک پیامبر أعظم (ص) فرمود: اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّه، و منظور شخص علی بن أبیطالب نیست؛ یعنی من با این 12 امام هر کدام پدر روحانی و معنوی این امّتیم
ما هم که فخر ما این است، اینها را به عنوان امام و پیغمبر پذیرفتیم و در شناسنامه ما هم ثبت است که اینها اهل بیتی اند، شیعه اند؛ ما ولایت اینها را پذیرفتیم
معصومین (ع)، پدران معنوی شیعیان اینها ولایت کشی کردند، نه تنها حسین کشی؛ اینها امامت کشی کردند، نه تنها حسین کشی؛ اینها شریعت کشی کردند، نه تنها حسین بن علی!! بنابراین تا روز قیامت این شعار هست: وَ جَعَلَنَا وَ اِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ لِثِارِهِ؛ این شعار رسمی برای ما یک فرهنگ است و بهترین فرصت همین فرصت ماه محرّم و ماه صفر و اینهاست، که ما معارف اینها را بفهمیم، یک؛ بعد از اینکه فهمیدیم، باور کنیم، معتقد بشویم، دو؛ بعد از فهم و اعتقاد متخلّق بشویم، سه؛ بعد از تخلّق عمل بکنیم، چهار؛ این عناصر چهار گانه را رهبر جامعه قرار بدهیم
سوگ سیدالشهدا (ع) در سیره و سخن رضوی
در تاریخ حیات بشریت، بیتردید دهم محرم سال شصت و یکم هجری، نقطه عطف بزرگ و سرنوشت سازی است. تلاش و تاکید خاندان پاک وحی علیهم السلام بر زنده نگاهداشتن نام شریف حضرت امام حسین (ع) و نهضت الهی و رهایی بخش آن حضرت بیانگر واقعیت بزرگی است که همانا ابلاغ پیام قیام سرخ آن حضرت، و رمز ماندگاری و پویایی آیین مبین اسلام است
در واقع حضرت سید الشهدا (ع) با نهضت سرخ خود این حقیقت را به اثبات رساند که در عرصه جدال همیشه حق با باطل، شکستی وجود ندارد و یگانه راه رهایی، ایستادگی در برابر باطل است. دفاع از حریم مقدس امامت و ولایت و تبیین اهداف والای قیام الهی حضرت سیدالشهدا(ع) بلافاصله پس از واقعه عاشورا از سوی حضرت امام سجاد (ع) و حضرت زینب کبری (س) و دیگر خاندان آن حضرت آغاز شد و با جدیت تمام و بینظیری تداوم یافت
چنانکه با مطالعه زندگانی پیشوایان مکتب نورانی تشیع این واقعیت به عینه آشکار میشود که تمامی آن بزرگواران با استفاده از کلیه امکانات موجود و به بهترین شکل ممکن سعی در معرفی و ابلاغ پیام سرخ نهضت حسینی و گرامیداشت آن داشتهاند
و لذا از همان تاریخ، نهضتهای فراوانی در مبارزه با ظلم و جور به وقوع پیوسته که الهام بخش آنها قیام جانانه و جاودانه عاشورا بوده است
محققان تاریخ بزرگترین علت انقراض حکومت بنیامیه را قیام عاشورا به شمار آوردهاند که مشروعیت این دستگاه را برای همیشه زیر سئوال برد و امویان علیرغم همه تلاشهایشان هرگز نتوانستند زیر بار این ننگ دامنگیر و رسوا کننده، قد علم کنند. حکومت بنیعباس اگر چه با داعیه خویشاندی با پیامبر (ص) قدم به میدان گذاشت
اما در عمل ثابت کرد که در غصب خلافت و رهبری مسلمانان نه تنها دست کمی از امویان ندارد، بلکه برای حفظ مقام و منصب از هیچ جنایتی فروگذار نیست
جسارتها و گستاخیهای خلفای بنیعباس به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع) و هراسی که از نام آن حضرت و حتی از مزار آن حضرت داشتند، در کتابهای تاریخی به ثبت رسیده و نشانگر ماهیت پلید آنان و روشنترین دلیل بر بطلان ادعاهای آنان بر وابستگی و محبت و خویشاوندی با خاندان رسول اکرم (ص) است
حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) در یکی از دشوارترین دورههای تاریخی که همزمان با اوج و اقتدار حکومت بنیعباس است، پرچم پیام سرخ عاشورا را برافراشته نگاه داشته و از هر فرصتی برای یادآوری این حماسه نجاتبخش و پاسداشت آن سود جستند
امام رضا (ع) از خاندانی برخاسته بود که وارثان اصلی و حقیقی حضرت سیدالشهدا(ع) بودند و نسل به نسل بر آرمانها و ارزشهای به یادگار مانده از آن حضرت جانفشانی کرده و در مقابل حکام سیاهکار و ستم پیشه، لحظهای از ایستادگی و مبارزه عقب ننشسته بودند، و اگر سخن از حسین (ع) و راه و رسم او به میان میآوردند، این سخن سرشار از ایمان و اعتقاد بود و سراسر زندگی آنان با این مفهوم عظیم و الهی درهم آمیخته بود
چنانچه در روایتی از امام رضا(ع) در خصوص احوال پدر ارجمندشان حضرت امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده : چون ماه محرم فرا میرسید، هیچ کس پدرم را خندان نمیدید... و چون روز دهم فرا میرسید، آن روز، روز عزاداری و گریه و اندوه او بود. (وسایل الشیعه- ج 10- ص 505)
حضرت ثامنالائمه (ع) خود نیز چنین مرامی داشتند، و با فرا رسیدن ماه محرم احوال آن حضرت به نحو کاملا آشکاری دگرگون میشد و آثار حزن و اندوه بر سیمای ملکوتی ایشان پدیدار میگشت و کسی خنده بر لبان آن حضرت نمیدید. در روایات آمده است که امام رضا(ع) در ایام ماه محرم مجلس عزاداری ترتیب داده و از شاعران متعهد دعوت میکردند تا با حضور در این مجالس اشعار خود را در مصائب جد گرامیشان حضرت سیدالشهدا(ع) قرائت کنند و درغیر این صورت، آن حضرت خود به ذکر مصیبت پرداخته و ضمن گریستن بر این فاجعه عظما، دیگران را نیز میگریاندند
ابن شهر آشوب نقل کرده که حضرت امام رضا (ع) در خصوص ماه محرم فرمودهاند: ماه محرم ماهی است که در دوران جاهلیت، جنگ در آن را حرام میشمردند، اما (پس از اسلام) در این ماه خون ما را حلال به شمار آوردند، حرمت ما را درهم شکستند، و در این ماه فرزندان و زنان ما را به اسارت در آوردند و خیمههای ما را به آتش کشیدند و هر چه را که درون خیمهها بود چپاول کردند، و حرمت پیامبر (ص) را درباره ما رعایت ننمودند
روزی که حسین(ع) به شهادت رسید دیدگان ما مجروح و اشک از چشمان ما سرازیر شد. (مناقب آل ابیطالب ج2- ص89حضرت امام رضا (ع) درباره واقعه جانسوز کربلا چنان سخن میگوید که گویی آن حضرت خود در آن واقعه تاثرانگیز حضور داشتند و با ذکر عرف عرب درباره حرام بودن جنگ و قتال در این ماه، و یادآوری نسبت حضرت امام حسین (ع) و خاندان مکرم آن حضرت با پیامبر اکرم (ص) به قتل و غارت وحشیانه لشکریان بنیامیه، برخلاف تمام آداب و اصول رایج اجتماعی اشاره میفرمایند که اوج این جنایت ددمنشانه رعایت نکردن حرمت عترت گرامی پیامبر رحمت (ص) و تیغ کشیدن بر روی سبط آن حضرت است که همگان به مقام، منزلت و محبوبیت او آگاهی داشتند.
شیوه عزاداری اهل بیت (ع) برای امام حسین (ع)
شیوه عزاداری در اقوام بشری گوناگون است. بهتر آن است که سبک عزاداری را از اهل بیت(ع) بیاموزیم که ایشان اسوه حسنه الهی در میان امت و بشر هستند. (احزاب21)
1. گریستن: با نگاهی به شیوه عزاداری امام حسین(ع) در اهل بیت(ع) می توان دریافت که مهمترین آیین در عزاداری آن حضرت(ع) گریستن است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) گزارش شده است
گریه با اشک، نشان از سوز دل است. ریختن قطرات اشک برای امام حسین(ع)، برات بهشت و رهایی از دوزخ است. از آیین های مهم، اشک ریختن و پاس داشتن این اشک است
خود امام حسین(ع) می فرماید: من دمعت عیناه فینا قطره بواءه الله عزوجل الجنه ؛ چشمان هر کس که در مصیبت های ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد. (احقاق الحق، ج5، ص325) امام سجاد نیز همین را تایید می کند. (ینابیع الموده، ص 924)
2. تباکی: حالت گریه به خود گرفتن. در راه احیای عاشورا و سوگواری بر عزای حسین«ع»، هم گریستن، هم گریاندن و هم حالت گریه داشتن ثواب دارد. حتی اگر کسی نگرید یا گریه اش نیاید، گرفتن این حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ایجاد کند،
البته غیر از تباکی در مصیبت اباعبدالله حسین(ع)، حالت گریه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نیز مطلوب است و این از نمونه های روانی تأثیر ظاهر در باطن است
رسول خدا«ص» در این زمینه به ابوذر غفاری فرمود: هر که می تواند گریه کند، پس بگرید و هر که نتواند، پس در دل خویش حزن قرار دهد و تباکی کند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. (مکارم الاخلاق طبرسی ص264، بحارالانوار، ج74، ص97.)
3-برگزاری مجالس نوحه: نوحه کردن از دیگر آیین های عزاداری است که خود امامان(ع) برای امام حسین(ع) انجام می دادند
حضرت صادق(ع) درباره سیره جدش فرمودند یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن علی(ع) نوحه خوانی شد و سه سال، در روز شهادتش سوگواری برپا گشت. بحارالانوار، ج97، ص 201)
جاره کردن نوحه خوان نیز عملی است که در سنت و سیره امامان(ع) برای امام حسین(ع) گزارش شده
امام صادق(ع) : پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: یا جعفر! اوقف لی من مالی کذا و کذا النوادب تندبنی عشر سنین بمنی ایام منی؛ ای جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در (منا) در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند. (بحارالانوار، ج64، ص ۲۲۰)
4-ضجه و ناله زدن: جزع و ضجه و ناله برای اهل بیت(ع) جایز دانسته شده
امام صادق(ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا می کرد و می فرمود: اللهم... و ارحم تلک الاعین التی جرت دموعها رحمه لنا و ارحم تلک القلوب التی جزعت و اخترقت لنا و ارحم الصرخه التی کانت لنا، خدایا... آن دیدگان را که اشک هایش از روی رحمت و عاطفه بر ما جاری شده و دلهایی را که به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله هایی را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج89، ص8)
امام صادق(ع) همچنین در جایی دیگر فرمود: کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین(ع)؛ هر نالیدن و گریه ای مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین(ع). (بحارالانوار، ج 45، ص313) حضرت زینب(س) نیز به قتلگاه آمده و پس از آنکه بدن پاره پاره برادر را یافت به مرثیه سرایی پرداخت که تمام اهل بیت و حتی لشکریان کفر نیز گریستند. (بحار، ج45، ص 85)
هنگامی که قافله اسراء وارد کوفه شد حضرت زینب(س) و ام کلثوم و فاطمه صغری و حضرت سجاد(ع) به ذکر مصائب امام حسین(ع) پرداختند و آن قدر جانسوز اقامه عزا کردند که اهل کوفه از زن و مرد صدای شیونشان بلند شد و خاک بر سر خود ریختند. (لهوف، ص 96، 36)
5- مرثیه خوانی:
امام صادق(ع) : الحمدلله الذی جعل فی الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثی لنا؛ خدا را سپاس که در میان مردم، کسانی را قرار داد که به سوی ما می آیند و بر ما وارد می شوند و ما را مدح و مرثیه می گویند. (وسائل الشیعه، ج10، ص964)
امام رضا(ع) به دعبل شاعر فرمود: ای دعبل! برای حسین بن علی(ع) مرثیه بگو، تو تا زنده ای، یاور و ستایشگرمایی، پس تا می توانی، از یاری ما کوتاهی مکن. (جامع احادیث الشیعه، ج12، ص765) 6- مدیحه سرایی شاعران: سرودن اشعار از دیگر آیین هایی است که امامان(ع) از جمله امام صادق(ع) بدان ترغیب و تشویق می کردند و خود مجالسی را برگزار و شاعران را گرد می آوردند تا با سرودن و خواندن اشعار، عزای امام حسین را برگزار کنند (بحار الانوار، ج44، ص282)
امام صادق حتی برای شاعر، پاداشی برای شعر گفتن برای حسین(ع) پرداخت می کردند (رجال شیخ طوسی، ص982)
7- اندوه: خاصیت امام حسین(ع) این است که غم و اندوه در قلوب مومنان جاودانه است و هرگز به خاموشی و سردی نگراید
چنانکه پیامبر(ص) می فرماید: ان لقتل الحسین(ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا؛ برای شهادت حسین ع حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. (جامع احادیث الشیعه، ج12، ص655)
امام صادق(ع) فرمود: نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال یحب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب؛ نفس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! (امالی شیخ مفید، ص833)
8- اختصاص ایامی برای عزاداری:
حضرت فاطمه(س) ایامی را برای عزاداری پیامبر(ص) اختصاص داد؛ همچنین اهل بیت(ع) دستور داده اند که ایامی برای عزای اهل بیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) اختصاص یابد و آن ایام را ایام حزن و اندوه بدانند و شادی نکنند
برگزاری مراسم عزاداری در حقیت احیاء خط اهل بیت ع است تا جامعه از فلسفه و حقیقت مقامات و مقاصد اهل بیت(ع) دور نشوند و در همان مسیر آنان سبک زندگی خود را انتخاب کرده و عمل نمایند
امام صادق(ع) فرمود: تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا؛ به دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (کنایه از حکومت و رهبری) را زنده کنید. (بحارالانوار، ج 71، ص 253)
مجالس حسینی یکی از مهمترین شیوه های احیای امر اهل بیت(ع) و مقاصد و مطالب ایشان است
9-مراسم عزای خانگی: برگزاری مراسم سوگواری در خانه ها نیز از سنت و سیره اهل بیت(ع) است؟
امام باقر(ع) نسبت به کسانی که در روز عاشورا نمی توانند به زیارت آن حضرت بروند
اینگونه دستور عزاداری دادند و فرمودند: بر امام حسین(ع) ندبه و عزاداری و گریه کنند و به اهل خانه خود دستور دهند که بر او بگریند و در خانه خود با اظهار گریه و ناله بر حسین(ع)، مراسم عزاداری بر پا کنند و یکدیگر را به گریه و تعزیت و تسلیت گویی در سوگ حسین(ع) در خانه هایشان ملاقات کنند. (کامل الزیارات، ص 517)
10- ادب سوگواری:
در سوگواری می بایست رعایت آداب را کرد و از حدود الهی خارج نشد و کاری نکرد که خشم الهی را برانگیزد و اکرام، به اهانت و تکریم به توهین تبدیل نشود
امام صادق(ع) فرمود: چون ابراهیم- پسر رسول خدا- از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبر فرمود: چشم، اشکبار می شود و دل غمگین می گردد، ولی چیزی نمی گوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو ای ابراهیم اندوهناکیم (بحارالانوار ج22 ص751).
مجالس سوگواری امام حسین (ع) اگر مطابق با نظر اهل بیت(ع) برگزار شود از بهترین روشهای پرورش و رسیدن به کمال برای افراد و اصلاح جامعه محسوب می شود
با اقامه عزاداری، همواره هدف و مرام و منش حسینی زنده خواهد ماند و با زنده ماندن یاد و نام سالار شهیدان ، اسلام ناب محمدی (ص) نیز زنده و پاینده است
امام حسین (ع) اسوه کامل و الگوی همه جانبه برای زندگی فردی و اجتماعی و روش های اخلاقی، عبادی و سیاسی است.
لزوم حفظ حرمت عزاداری اهل بیت(ع)
عزاداری در سوگ اهل بیت(ع) مهمترین وسیله برای صیانت از کیان دین و جامعه اسلامی و نیز بسط روح دین و دینداری است
قدرت سازندگی و آثار یک عزاداری صحیح و منطبق با هدف اصلی قیام سیدالشهدا به قدری زیاد است که اگر عزاداران حسینی از این وسیله بسیار قدرتمند استفاده لازم و صحیح می کردند و مانع نفوذ این همه آفات در آن می شدند
جامعه اسلامی و جهان اسلامی وضعیتی کاملا متفاوت با آنچه امروز دچار آن است می شد. مداحان و مرثیه خوانان در حفظ فرهنگ عزاداری و هم در تحریف آن نقش کلیدی دارند و این قشر باید مواظب رسوخ بدعت ها و ناخالصی ها به سنت عزاداری باشند
رعایت حق الناس در عزاداری ها
تشریح ضرورت عدم تداخل و جایگزینی اعمال مستحبی با اعمال واجب، به برخی مصادیق تضییع حق مردم و آزار دیگران در اعمال مستحبی از جمله عزاداری ها
عزاداری به ویژه عزاداری ایام محرم و صفر برای تعظیم شعار بزرگ اسلام امری بسیار پسندیده و از اعمال صالح و باقیات صالحات است
زیرا با این کار، هم تکریم و تعظیم مقام و منزلت امام حسین(ع) است و هم تذکر و عبرتی است تا با پیروی از آن حضرت(ع) و تفکر در فلسفه قیام عاشورایی و عصری کردن قیام، امکان بهره مندی دنیوی و اخروی از بهترین سیره برای آدمی فراهم آید
اما باید توجه داشت که انسان نمی تواند برای انجام حتی واجبی موجبات اذیت و آزار دیگران را فراهم آورد حال چه رسد که بخواهد با انجام مستحبی، گناه و حرامی را مرتکب شود که همان اذیت و آزار مردم و تضییع حقوق آنان است.
انجام شعائر الهی به دور از اذیت و آزار بی گمان اذیت و آزار دیگران از گناهان بزرگ است
اگر مومنان، مورد اذیت و آزار قرار گیرند این عمل، زشت تر و بدتر خواهد بود
با نگاهی به آموزه های اسلامی و روح احکام و قوانین اسلامی این معنا دانسته می شود که نه تنها اعمال خیر و صالح اعمالی است که انسان ها در آن مورد اذیت و آزار قرار نمی گیرند بلکه حتی موجودات دیگر نیز از شر اعمال ما در امان هستند
جالب اینکه خداوند بر تعظیم شعائر الهی فرمان می دهد و می فرماید:
و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب
هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست (حج23)
پس کسی که می خواهد دارای تقوای قلبی شود می بایست شعائر الهی را بزرگ دارد
بی گمان بزرگداشت شعائر الهی به رعایت و مواظبت همه اصول و اساس اسلام و آیینی است که بدان فرمان داده شده است*
یکبار در صفین قرآن را بر سرِ نیزه قرار دادند و یکبار در کربلا
اما اینبار نه «قرآن صامت» که «قرآنِ ناطق» را بر سرِ نیزه بلند کردند و حسین(ع) زیباترین تلاوت قرآن ناطق است و حسین(ع) ما را به تماشا دعوت کرده است
کربلای اباعبدالله(ع) و مصائب حسین(ع) و مرور روضهها (حتی بدون بحث و گفتگو و بدون مطالعه)، تلاوت آیههای شرحه شرحه شده عترت برای قلب توست
تکرار روضه یعنی تلاوت و تماشای حسین(ع) اگر میگوییم بروید و این دستههای عزای حسین(ع) را که پُرشور سینه میزنند، تماشا کنید به خاطر تأثیر همین تماشا کردن بر فطرت است. تماشاکردنِ لحظه شکفته شدنِ فطرت انسانها در شور و حالِ زیبای دستههای عزا، موجب شکوفای فطرتِ انسان تماشاگر میشود و قفل دلش را باز میکند
وقتی سینهزن حسین(ع) قفل دلت را باز میکند خودِ حسین(ع) اگر به دلت جلوه کند با تو چه خواهد کرد؟!