دحوالارض در کلام خدا . چهار گوش بودن خانه كعبه . ويژگي هاي كعبه
«دحو الارض»
مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد. مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
دَحو به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند. از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
از امیرالمومنین علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا، به همین واقعه اشاره دارد، گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ دادهاند که اهمیت آن را دو چندان کرده است؛ از جمله:
- میلاد حضرت ابراهیم علی نبینا وآله وعلیهالسلام- میلاد حضرت عیسی مسیح علیهالسلام- خروج رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز تمامی همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهی میکردند. - در روایتی نیز آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف در همین روز قیام خواهد کرد.
قُدسی شدن، تنها ویژه فرشتگان و آدمیان پرهیزکار نیست؛ آنجا که خواست خدا باشد، زمان و مکان و پدیده های به ظاهر بی جان نیز می توانند چهره ای قدسی به خود گیرند و مورد تکریم و اهتمام فرشته ها و انسان ها واقع شوند؛ روز بیست و پنجم ذی القعده، روز دحوالارض است.
به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: «اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به ایات و روایات شناخته نمی شوند». [1]
روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است و درباره فضیلت ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است .
«دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کرده اند.»[2] امام رضا(ع) دراین باره می فرماید:«روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل (ع) و عیسی مسیح (ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است».[3]همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم (ع) به زمین هبوط کرده است.[4]
دحوالارض در کلام خدا (گیتی شناسی دحوالارض، مقدّمه خداشناسی)
به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات: 30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب ها به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.»[5] و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.
در این باره در آیه دیگری به بیانی دیگر می خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3) در تفسیر این ایه نیز آمده است:«خداوند زمین را به گونه ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال ها و سراشیبی های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه ها و تبدیل سنگ ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی که چین خوردگی های نخستین آن، به گونه ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی دادند».[6]
بی گمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمت های بی پایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسان ها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند.
بیست و پنجم ذی القعده یا نسیم الهی فرصت های معنوی زندگی، نسیم هایی الهی هستند که دل و جان آنان را که خود را در معرض آن قرار دادند می نوازند و به آنها شادمانی و آرامشی ژرف می بخشند. «دحوالارض» نیز از آن گونه نسیم هاست، که سالی تنها یک بار می وزد. تکرار دوباره این نسیم روح بخش برای آنان که جان خویش را از عطر آن آکنده نساختند، نامعلوم است. پس این فرصت طلایی را دریابیم؛ که رسول خدا (ص) فرمود: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها اَبداً؛ همانا در طول زندگی شما نسیم هایی از سوی پروردگارتان می وزد. هان! خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که چنین نسیمی سبب شود که برای همیشه بدبختی از شما دور ماند».[7]
مولوی نیز با اشاره به این حدیث شریف چنین سروده است:
گفت پیغمبر که نَفْحت[8] های حق اندر این ایام می آرد سَبق[9]
گوش و هُش دارید این اوقات را در ربایید این چنین نفحات را
نفحه آمد مر شما را دید و رفت هر که را می خواست جان بخشید و رفت
نفحه دیگر رسید آگاه باش تا از این هم وا نمانی خواجه باش
آداب و اعمال روز دحوالارض
برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی القعده عبارتند از:
1. روزه گرفتن
2. ذکر فراوان خدا
3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت: در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید: «لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند: یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.[10] ای درگذرنده لغزش ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.
4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه[11]...اهتمام معصومین (علیهم السلام) به پاسداشت روز دحوالارض ـ فضیلت دحوالارض توصیه های اهل بیت ـ علیهم السلام ـ درباره پاسداشت روز دحوالارض و رعایت آداب و انجام دادن اعمال این روز، از اهتمام آنها به روز دحوالارض خبر می دهد. آنها مراقب فرارسیدن این روز بودند و چون فرامی رسید، یاران و اصحاب خویش را نیز از آن باخبر می ساختند.
سخنی از ایت الله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض
خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی های ما و نعمت های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی ها و نعمت هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت زده خواهی شد. و از این جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می کند، می بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت ها توانا نیست. و چون بنده ای نسبت به آن همه نعمت ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت ها سرافکنده خواهد دید.[12]آورده اند که...
حسن بن علی وشّا می گوید: من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آن گاه آن حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.[13]
از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله ای که روز های آن را به روزه و شب های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می شود که نود ونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت».[14]
پی نوشتها
[1]. سید بن طاوس، اقبال الاعمال، آخر باب 6 از اعمال ذیحجّه. [2]. سیدمصطفی حسین دشتی، معارف و معاریف، ج 3، ص 257. [3]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 97، ص 122. [4]. میرزا جواد ملکی تبریزی، مراقبات، ج 2، ص 186. [5]. گروهی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 26، صص 100 و 101. [6]. همان، ج 10، ص 113. [7]. سیوطی، جامع الصغیر، ج 1، ص 95. [8]. نفحات: نسیم ها. [9]. سَبق:پشت سر هم. [10]. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 451. [11]. نک: مفاتیح الجنان، ص 451 بخش اعمال مربوط به دحوالارض. [12]. مراقبات، صص 193 و 194. [13]. مفاتیح الجنان، ص 451. [14]. مراقبات، صص 186 و 187.
چرا خانه خدا به شکل چهار گوشه (مربع ) ساخته شده است؟
«(مسجد الحرام) بنائى است بصورت ظاهر شبيه
انگشترى و طرح آن تقريبا مكعب غير منتظم مىباشد. با اين همه اطاقى كه در وسط مسجد
الحرام واقع است و دور آن طواف مىكنند بشكل كعب (مكعب) است.»[1]
اين ساختمان اولين بنايي است که براي عبادت ايجاد شده است: « از ابن شهرآشوب، از
امير المؤمنين ع روايت شده كه در معناى آيه" إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ
لِلنَّاسِ ..." به مردى كه پرسيد: آيا راستى كعبه اولين بيت است؟
فرمود:" نه، قبل از كعبه خانههايى ديگر نيز بوده، ليكن كعبه اولين خانه
مباركى است كه براى مردم بنا نهاده شد. خانهاى كه در آن هدايت و رحمت و بركت است
و اولين كسى كه آن را بنا نهاد ابراهيم بود، و بعد از او قومى از عرب جرهم آن را
بنا كردند، و باز گذشت روزگار آن را ويران كرد، عمالقه براى بار سوم بنايش كردند،
و براى نوبت چهارم، قريش آن را تجديد بنا نمودند". »[2]
علامه طباطبايي درباره دليل مادي بناي کعبه به شکل چهار گوش مي فرمايند: «كعبه
تقريبا ساختمانى به صورت مربع بنا شده كه هر ضلع آن به سمت يكى از جهات چهارگانه:
شمال، جنوب، مشرق و مغرب بوده و بدين جهت اينطور بنا شده كه بادها هر قدر هم كه
شديد باشد، بارسيدن به آن شكسته شود و نتواند آن را خراب كند.»[3]
البته بايد در نظر داشت که اين دليل مادي، مي تواند همراه با دلايل معنوي و نشان
دهنده باطني عميق تر باشد، چنانکه سعي بين صفا و مروه، با چهار وقوف بر صفا و چهار
وقوف بر مروه است. اگر چه سعي بين اين دو، هفت مرتبه است.[4] همچنان که فرشتگان
کمک کننده به حضرت ابراهيم (ع) در بناي کعبه، چهار تن بودند: خداوند، چهار فرشته
را نيز به يارى آنان فرستاد. فرشتگان سنگها را به دست حضرت ابراهيم و حضرت اسماعيل
على نبينا و آله و عليهما السلام مىدادند ... و حضرت ابراهيم و اسماعيل ع سنگها را روى هم قرار مىدادند.[5]
در رواياتي نيز چهار گوشه کعبه، به تسبيحات اربعه مرتبط شده است: «امام صادق(عليه
السلام) فرمود: « كعبه چهارگوش است چون محاذى بيت المعمور است. بيت المعمور
چهارگوش است، چون محاذى عرش است. عرش چهارگوش است چون كلماتى كه دين اسلام بر آن
استوار است چهار است: 1ـ سبحان الله 2ـ الحمد لله 3ـ لا إله إلاّ الله 4ـ الله
اكبر.»[6]
روايت شده كه چند تن از يهود خدمت رسول خدا (ص) آمدند و گفتند اى محمد توئى كه
معتقدى رسول خدائى و آنى كه باو وحى شود چنانچه بموسى بن عمران پيغمبر؟ ساعتى
خاموش شد و فرمود آرى من سيد اولاد آدمم و بخود نبالم من خاتم پيغمبرانم و امام
متقيان و و رسول پروردگار عالميان، گفتند بسوى چه كسانى عرب يا عجم يا بسوى ما
يهود؟ خدا اين آيه را فرستاد[اعراف/158] بگو اى محمد من رسول خدايم بشما همه، اعلم
آنها گفت اى محمد من ده كلمه از تو ميپرسم كه خدا هنگام مناجات در بقعه مبارك
بموسى بن عمران عطا كرده و آنها را جز پيغمبر مرسل يا فرشته مقرب نميداند، پيغمبر
فرمود بپرس از من. گفت: 1- بمن خبر ده از كلماتى كه خدا براى ابراهيم برگزيد چون
خانه كعبه را ساخت؟ آنها سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه
اكبر بودند. براى چه خانه كعبه را چهار گوش ساخت؟ براى همين چهار كلمه.[7]
[1]. فرهنگ علم كلام، ص: 190. [2]. ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص: 551. [3]. ترجمه تفسير الميزان، ج3، ص: 555. [4]. رک : من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 537. [5]. من لا يحضره الفقيه ج2، ص: 233. [6]. من لا يحضره الفقيه،شيخ صدوق، ج2ص 191. [7]. أمالي الصدوق ص188.
قرآن و نقش محوري كعبه در هدايت جهانيان
كعبه، يكي از مهم ترين نمادهاي دين اسلام است. هر چند كه برخي با انتخاب دروغين هلال ماه مي كوشند تا نماد ديگري را به عنوان نماد برتر و عالي اسلام قرار دهند، ولي هر مسلمان و غيرمسلماني مي داند كه كعبه اي كه هر روز مسلمانان چندين بار در برابر آن مي ايستند و بدان سو نماز مي خوانند، نماد اصلي و هويت بخش مسلماني است. در آيات سوره بقره از جمله آيه 144 آن، گزارشي از علاقه مندي شديد پيامبر(ص) براي انتخاب كعبه به عنوان قبله مسلمانان آورده شده است. پيامبر گرامي(ص) مدت ها در انتظار آن بود تا حكمي از سوي خداوند درباره تغيير قبله نازل شود؛ زيرا تغيير قبله افزون بر اين كه يكي از نشانه هاي پيامبر آخر زمان است، بيانگر هويت مستقل اسلام نسبت به شرايع يهودي و مسيحي نيز مي باشد كه قبله آنان بيت المقدس است.
هر آيين و ديني بر آن است كه نمادهاي خاص خود را داشته باشد تا عامل اشتراك پيروان و جدايي از ديگر پيروان شرايع و آيين ها باشد. در اسلام مي توان نمادهاي چندي را يافت كه موجبات اين هويت بخشي به امت اسلام مي شود كه از جمله آنها مي توان به اذان، مسجد، كعبه، حج و مانند آن اشاره كرد.
البته مسلمانان در برخي از كشورهايي كه با گروه هاي آييني ديگر زندگي مي كنند، مي كوشند تا از طريق حجاب، كلاه و جامه خاص اسلامي، ريش و محاسن و مانند آن، خود را از ديگران متمايز سازند. شايد همين مسئله موجب شده است تا در بخش هاي ديگر نيز براي نمادسازي اقدام كنند؛ چنان كه در مقابل نماد مسيحي صليب و نماد يهودي ستاره داود(ع)، نماد هلال ماه را برگزيدند تا اين گونه خود را از ملت ها و امت هاي ديگر جدا سازند.
كعبه، نماد هويتي اسلام
كعبه مهم ترين نماد و محوري ترين عامل هويت بخش براي مسلمانان است. در زماني كه مسلمانان در مكه زندگي مي كردند، قبله ايشان بيت المقدس در فلسطين بود؛ زيرا خانه خدا، در آن زمان آكنده از بت هاي گوناگون بود كه تا بيش از سيصد بت گزارش شده است. اگر مسلمانان به سمت كعبه نماز مي گذاشتند متهم به پرستش بتان مي شدند، افزون بر اين كه نمي توانستند هويت خود را به عنوان مسلمان از مشركان جدا سازند.
اما زماني كه مسلمانان پس از هجرت بزرگ در مدينه گرد هم آمدند، آيين توحيدي مسلط بر شهر مدينه، يهوديت بود كه به سوي بيت المقدس مي ايستادند و عبادت مي كردند. اين جا بود كه تفاوت ميان مسلمانان و يهوديان از دست مي رفت. از اين رو، لازم بود تا هويت مستقل خود را باز يابند. نگاه پيامبر(ص) به آسمان وحي و انتظار نزول حكم تغيير قبله، بيانگر جايگاه ارزشمند نماد هويت بخشي چون قبله است؛ زيرا وحدت قبله بيانگر وحدت در فكر و عمل است؛ اين در حالي است كه اسلام هر چند تصديق كننده تورات است، ولي ناسخ آن نيز به شمار مي آيد؛ زيرا با نزول قرآن، اسلام پيامبران به كمال و تماميت خود رسيد. از سوي ديگر، شريعت موسوي كه يهوديان به ظاهر پايبند آن هستند، تحريف شده و از مسير خود نيز بيرون رفته است. از اين رو هرگونه اشتراك، در زماني كه اسلام مي كوشيد تعريف جديدي از دين داري و توحيد بيان كند مي توانست موجب اغراي ديگران به جهل شود و توده هاي مردم نتوانند به جداسازي دو شريعت اقدام كنند در دام خطا و اشتباه افتند.
بنابراين معلوم است كه تغيير قبله تنها يك امر عادي و معمولي نيست، بلكه از جايگاه بسيار مهم و اساسي برخوردار مي باشد. همين مطلب را مي توان از «تقلب وجه» پيامبر(ص) و اهتمام وي به آن به دست آورد.
هر چند كه از نظر اسلام، به هر جا رو شود، خداوند در همان سمت و روست، ولي قبله اي چون كعبه مي تواند عامل اتحاد و وحدت امت اسلام شود.
علامه طباطبايي در ذيل آيه144 سوره بقره مي نويسد: قبله قرار گرفتن خانه اي از خانه ها چون كعبه و يا بنائي از بناها چون بيت المقدس و يا سنگي از سنگ ها چون حجرالاسود، كه جزء كعبه است، از اين جهت نيست كه خود اين اجسام برخلاف تمامي اجسام ديگر، اقتضاي قبله شدن را دارد، تا تجاوز از آن و نپذيرفتن اقتضاي ذاتي آنها محال باشد و در نتيجه ممكن نباشد كه حكم قبله بودن بيت المقدس دگرگون شود و يا لغو گردد، بلكه تمامي اجسام و بناها و جميع جهات از مشرق و مغرب و جنوب و شمال و بالا و پائين، در نداشتن اقتضاي هيچ حكمي از احكام، برابرند؛ چون همه ملك خدا هستند، پس خدا هر حكمي- كه بخواهد و به هر قسم كه بخواهد و در هر زمان كه بخواهد- در آنها مي راند و هر حكمي هم كه بكند به منظور هدايت خلق و بر طبق مصلحت و كمالاتي است كه براي فرد و نوع آنها اراده مي كند، پس او هيچ حكمي نمي كند مگر به خاطر اين كه به وسيله آن حكم، خلق را هدايت كند؛ و خداوند هم جز به سوي آنچه كه صراط مستقيم و كوتاه ترين راه به سوي كمال قوم و صلاح ايشان است، هدايت نمي كند. (الميزان، ج1، ص صفحه 480)
خداوند در آيه115 سوره بقره به اين نكته توجه داده است كه تفاوتي ميان جهتي با جهتي ديگر نيست و به هر سمت رو شود خداوند همان سمت است، ولي انتخاب قبله براي نمازگزاردن براي ايجاد همان هويت و وحدت ميان امت اسلام است.
كعبه، معبد توحيد
در اين كه چرا كعبه به عنوان قبله امت اسلام انتخاب شده و از بيت المقدس قبله نخست عدول شده است، مطالب بسياري گفته اند. اما با نگاهي به آيات قرآني مي توان دريافت كه كعبه نخستين عبادتگاه موجود در زمين است. (آل عمران، 96 و نيز حج،26) اين خانه كه پيش از ابراهيم(ع) و بر پايه برخي روايات حتي در زمان هبوط حضرت آدم(ع) براي قبله و عبادت انتخاب شده بود، در زمان حضرت ابراهيم(ع) با مشاركت فرزندش اسماعيل(ع) ساخته يا بازسازي شد. از برخي روايات استفاده مي-شود كه كعبه در عصر نوح هم بوده و در توفان هم از غرق آزاد شده . (تفسير نورالثقلين، ج3، ص 495) علامه طبرسي با استفاده از واژه «يرفع» بر اين باور است كه خانه كعبه پيش از حضرت ابراهيم(ع) وجود داشته است و آن حضرت(ع) ماموريت داشته است تا با كمك فرزندش اسماعيل(ع) آن را نوسازي كند. (مجمع-البيان، ج1 و 2، ص389)
به هر حال، خداوند حضرت ابراهيم(ع) را مامور كرد تا كعبه را به عنوان جلوه گاه توحيد و يكتاپرستي بسازد يا بازسازي نمايد (آل عمران، 96) و مردم را به عبادت پروردگار آن خانه بخواند. از آيه 3 قريش نيز بر مي آيد كه همه انسان ها ماموريت دارند تا كعبه را به عنوان معبد توحيد انتخاب كرده و پروردگار آن را بپرستند. هم چنين از آياتي چون 125 بقره و 35 و 37 ابراهيم و 26 و 29 و 33 حج بر مي آيد كه اين خانه، داراي قدمت تاريخي و كهن مي باشد و يك اثر باستاني در عبادت انسان ها به شمار مي آيد. بنابراين، با نگاهي به تاريخ خانه خدا مي توان دريافت كه كعبه، نماد توحيد و معبد يكتاپرستي در طول تاريخ بوده است. از اين رو خداوند در آيات 96 و 97 آل عمران آن را از آيات و نشانه هاي روشن براي هدايت جهانيان بر مي شمارد؛ زيرا هر كسي با نگاهي به كعبه مي تواند دريابد كه انسان به طور فطري خداپرست بوده و به عبادت خداوند يكتا در طول تاريخ مي پرداخته است. همين جايگاه توحيدي كعبه است كه براي آن احترام و حرمت ويژه اي در پيشگاه خداوند ايجاد نموده است (بقره، 125 و مائده، 2 و 97) و هر كسي اگر بخواهد موجبات جلب رضايت الهي را فراهم آورد مي تواند با احترام و حرمت گذاري به كعبه اين رضايت و خشنودي الهي را كسب كند. (مائده، 2)
ويژگي هاي كعبه
كعبه افزون بر ويژگي هاي پيش گفته داراي اهميت و ارزش ديگري نيز مي باشد و آن امن بودن براي انسان ها است. خداوند در آيه 125 بقره، كعبه را مكاني امن براي انسان ها بر مي شمارد كه جان و جسم ايشان در اين مكان در امنيت و آرامش است. به اين معنا كه كعبه از نظر تشريعي و تكويني از خصوصيت امنيت بهره مي برد. بنابراين، مي توان گفت كه هر كسي كه در كعبه قرار مي گيرد از نظر جسمي در امنيت و از نظر روحي در آرامش قرار مي گيرد. البته آثار اين امنيت در پيرامون خانه نيز يافت مي شود و كساني كه در پيرامونش قرار مي گيرند نيز از امنيت و آرامش جسم و جان و روح و روان بهره مند مي شوند. از آيه 125 سوره بقره برمي آيد كه خانه خدا، براي كساني كه درآن جا حضور مي يابند، مكان امني است. بنابراين هيچ كس نمي تواند متعرض كساني شود كه درآن جا حتي به عنوان پناهندگي حضور يافته اند. (مجمع البيان، ج1و 2، ص 383) از ديگر ويژگي هاي كعبه مي توان به بركت اشاره كرد خانه خداوند براساس آيه 96سوره آل عمران، داراي بركت و خير فراوان براي كساني است كه درآن جا حضور مي يابند. خير و بركت به آن نعمت مادي و معنوي گفته مي شود كه آثار آن در زندگي بشر چيزي جز كمال نيست.
به اين معنا كه انسان از هر چيزي كه به وي داده مي شود به بهترين شكل بهره مي گيرد و آثار آن دركمال يابي وي نقش اساسي ايفا مي كند. اين دسته از نعمت هاي الهي به عنوان خير و بركت شناخته مي شوند. از ديگر ويژگي هاي كعبه مي توان به لزوم نمازگزاران به سوي آن اشاره كرد. (بقره، آيه 143 و تفسير نورالثقلين، ج1، ص 136، حديث 415) البته براي كساني كه درمكه هستند، مسجدالحرام قبله مي شود كه كعبه در وسط آن قراردارد و يا براي كساني كه در بيرون مكه هستند خود مكه قبله مي شود كه باز به سبب وجود كعبه درآن ناحيه و سمت است. (بقره، آيات 144و 149و 150) همچنين كعبه نقش محوري درمناسك حج از جمله اطراف و قرباني به طرف آن دارد (حج، آيات 29 و 33) چنان كه كعبه و جهت مسجدالحرام و مكه، درهر ذبح و كشتاري لازم است. بدين معني كه هرحيواني را بايد به سمت قبله ذبح كرد، درغير اين صورت آن ذبح، حرام مي شود.
نام هاي كعبه
در قرآن براي كعبه نام هاي چندي گفته شده . از جمله اين كه از آن بيت در آياتي چون 125 و 127 و 158 بقره و 97 آل عمران و 3 قريش تعبير شده . بيت به معناي خدا است لذا از آن به خانه ياد مي شود. نام ديگر آن البيت حرام است كه به معناي خانه اي است كه داراي حرمت و احترام است و مي بايست قداست آن را حفظ كرد. (مائده 2 و 97 و ابراهيم، 37)
البيت التعيق به معناي خانه كهن و قديمي و يا با ارزش است. خداوند درآيات 29 و 33 سوره حج از خانه كعبه به اين نام ياد كرده است. چهارمين نامي كه در قرآن براي كعبه بيان شده است. بيت المعمور است. كه برخي از مفسران چون زمحشري مقصود از آن را كعبه دانسته اند (كشاف، ج 4،ص 408) و برخي آن را خانه درمقام قدس مي دانند. پنجمين نام قرآني كعبه، بكه است كه در آيه 96 آل عمران به آن تعبير شده . بكه به معناي جايي است كه ازدحام درآن مي شود. از آن جايي كه درهنگام طواف حاجيان در اطراف آن ازدحام مي كنند، از خود خانه خدا و كعبه به بكه تعبير شده .(مفردات الفاظ قرآن كريم، ص 140) از امام باقر (ع) روايت شده كه بكه همان موضع بيت است و مكه به اطراف حرم اطلاق مي شود. (تفسير عياشي، ج1،ص 187، حديث 96)
نقش هدايتگري كعبه
كعبه در آيين اسلام نقش هاي چندي را ايفامي كند كه برخي از آن ها بيان شد. از جمله به نقش كعبه در نماز و حج و قرباني و ذبح اشاره شد. خداوند در آيه 97 سوره مائده، كعبه و زيارت آن را عامل تقويت دين مردم و بهره مندي از دنيا مي داند. در روايتي از معصوم(ع) آمده است: مقصود از «قياما للناس» در آيه آن است كه جامعه در دين و معاش و معاد خود از اين زيارت و وجود كعبه بهره مند مي شود. (عياشي، ج 1، ص 187، حديث 96) از امام صادق(ع) روايت است كه فرمود: خداوند كعبه را قيام براي دين و معيشت مردم قرار داده است. (همان، حديث 211) بنابراين مي توان گفت كه كعبه تنها در زندگي معنوي انسان ها نقش ايفا نمي كند بلكه در زندگي مادي و دنيوي آنان نيز نقش حياتي و اساسي دارد.
از آيات سوره فيل و قريش نيز اين معنا حاصل مي شود كه چگونه كعبه وسيله اتحاد و اعتبار قريش شده و امنيت سفرهاي تجاري آنان را موجب شده و عاملي در كسب معنويت و درآمد براي ايشان است. بنابراين، نقش كعبه را نمي توان تنها در حوزه معاد و معنويت خلاصه كرد. البته مهم ترين نقشي كه قرآن براي كعبه بيان كرده است، همان نقش هدايتي كعبه براي جهانيان است.خداوند در آياتي از جمله 142 و 143 و 150 سوره بقره و 96 سوره آل عمران، به نقش هدايتي كعبه براي همه جهانيان اشاره كرده است. از اين آيات مي توان اين را به دست آورد كه هركسي هدايت راستين و خط مستقيم كمال را بخواهد مي بايست به كعبه به عنوان مهم ترين وسيله هدايتي توجه پيدا كند.
توده هاي مردم كه از آنان به ناس تعبير مي شود مي توانند در كنار كعبه و يا با قصد آن در مسير توحيدي قرار گيرند و از پراكندگي و شكار دشمنان دين شدن در امان مانند. از اين رو در آيه 125 سوره بقره، از خانه خدا به عنوان محل اجتماع و بازگشت پي درپي مردم ياد شده است. بي گمان ديده ايد كه گله هاي گوسفند در صحرا پراكنده اند و هنگامي كه چنين هستند در دام دشمن قرار مي گيرند و گرگها، آنها را جداگانه مي درند، ولي وقتي اجتماع مي كنند، هيبت اجتماع آنان، دشمنان را هراسان كرده و مي پراكند و امنيت جسم و جان و آرامش روح و روان را براي ايشان به ارمغان مي آورد. نقشي كه كعبه براي توده هاي مردم ايفا مي كند چنين نقشي است كه اجازه نمي دهد تا گرگان دين و ايمان ايشان را بربايند و بدرند. حضور توده هاي مردم در مكه موجب مي شود تا فرهنگ درست زندگي را بياموزند و آداب آن را بشناسند و طهارت جسم و جان خود را با تعامل با ديگران ياد بگيرند و توانايي انجام عبادت درست را به دست آورند. (بقره، آيه 125 و حج، آيه 26) از اين رو عمران واقعي در بيت معمور با حضور حاجيان كه قصد طهارت و پاكي و كمال دارند، تحقق مي يابد.(طور، آيات 1 و 2 و كشاف، ج 4، ص 408)
هرانساني مي تواند در زمان اعتكاف و وقوف مدت كوتاه دراين محيط، از فرهنگ هاي گوناگون، اطلاعات مفيد و كارآمد به دست آورد و خود را به سوي كمال و تعالي بهتر و بيش تر بكشاند. حضور در اجتماع توده هاي مردمي و انجام كارهايي چون طواف و ركوع و سجود، آموزش عملي عبادت و زندگي اجتماعي و بهره مندي از دانش ها و تجربيات يكديگر و دستگيري از ديگران است. اين مطلبي است كه مي توان از آيه 125 سوره بقره به دست آورد. به هرحال، كعبه تنها نشانه اي كوچك براي بشر نيست بلكه نمادي بزرگ از خداوند بزرگ و يكتاست تا آدمي راه گم نكند و هدايت راستين را در كنار آن و به سوي مقصد يگانه بيابد.