سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

روز قدس. هولوکاست واقعي! تعصب هاى نژادى یهود

هولوکاست واقعی علیه ملت ایران !
1- ایران اگر چه طی دو جنگ جهانی اول و دوم در همان بدایت امر بی طرفی خود را اعلام داشت اما به دلیل شاخصه های ژئواستراتژیک و ژئو پلتیک منطقه ای طی این دوجنگ آماج حملات سنگین قرار گرفت
در طی جنگ جهانی دوم ، علی الخصوص بر اساس تبعات سنگین اقتصادی این جنگ برای ایران که منتهی به قحطی های سراسری در ایران شد میلیون ها ایرانی کشته شدند و بسیاری از زیر ساختهای سیاسی و اقتصادی ایران نابود گشت. پس از آغاز جنگ جهانی دوم در 9 شهریور 1318 ، ایران بی‌طرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز ایران در سال 1320نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند


2- ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاخان ناچار به استعفا شد و متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او -محمدرضا- موافقت کردند در سوم شهریور 1320 و در خلال جنگ جهانی دوم، متفقین شامل آمریکا، روسیه و انگلیس، بیطرفی کشورمان را در جنگ نقض نموده و ایران را به مدت حدود 5 سال به اشغال خود درآوردند.
در جریان این تهاجم سنگین شماری از سربازان و مردم عادی کشته و مقادیر معتنابهی از ادوات نظامی (که جزء اموال و داراییهای ایران محسوب می‌شدند) از بین رفت
همچنین در مدت اشغال ایران، راه‌آهن، جاده‌ها، اسکله‌ها و بنادر کشور و زیرساختهای مهم برای ارسال آذوقه، اسلحه و مهمات به روسیه مورد استفاده آنان قرار گرفت و نقش و اهمیت ایران تا به آن‌جا بود که در کنفرانس تهران لقب پل پیروزی به ایران دادند
3- در واقع راه اهن سراسری شمال به جنوب بهترین راه برای متفقین بود که از طریق آن شوروری را حمایت کنند. بسیاری بر این باورند که یکی از دلایل اصلی شکست آلمان نازی در برابر شوروی پشتیبانی گسترده متفقین از طریق ایران بوده است
در واقع انگلیس و آلمان توانستند از طریق خاک ایران از پشت جبهه های نبرد به مسکو کمک رسانی کنند. در مقابل، سهم کشورمان از این اشغال چیزی جز ویرانی، مشکلات اقتصادی، قحطی، بیماری، زیانهای مالی و معنوی و تحمیل رژیم سرسپرده‌ پهلوی بر ایران نبود
نهایتا با خاتمه جنگ و پیروزی آمریکا، روسیه و انگلیس نه تنها هیچ گونه خسارت یا غرامتی بابت دوران اشغال و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و زیرساختهای ارتباطی ایران، پرداخت نشد بلکه رژیم سرسپرده پهلوی نیز در کشور تثبیت گردید
4- طی سال‌های طولانی برخی که بیشترین منافع را در این جنگ کسب کردند به بهانه جبران خسارات جنگ جهانی دوم مبالغ و کمک‌های هنگفتی دریافت کردند ولی ایران خسارت‌ها را تحمل کرد و به دلیل ضعف مدیریت ناصالح وقت نسبت به احقاق حقوق ملت ایران اقدامی نشد به عنوان مثال یهودیان بیشترین منافع را از جنگ جهانی دوم کسب کردند
آنان با بر پا کردن قائله دروغین هولوکاست تا کنون به باج خواهی از کشورهای جهان پرداخته اند طی جنگ جهانی دوم میلیاردها دلار از منابع ملی ایران به جیب استعمارگران رفت، هزاران نفر از گرسنگی مردند، هزاران نفر به دلیل نبود زیرساخت های بهداشتی نتوانستند به زندگی خود ادامه دهند، میلیون ها بشکه نفت از کشور خارج و با نازلترین قیمت و حتی بعضا به رایگان سوخت حرکت موتور پیشرفت اقتصاد غرب شد
با این حال باید گفت آنانکه امروز داعیه صلح طلبی دارند و فریاد انسان خواهیشان گوش فلک را کرکرده است باید در مقابل ستم ها و جنایاتی که در ایران مرتکب شدند پاسخگو باشند
5- سالهاست که اسرائیل به بهانه واهی و دروغین هولوکاست منافع سیاسی و مالی خود را تامین کرده است
واقعه ای که اساسا وجود نداشته به تاریخ تمدن یک گروه بدل شده است. لذا در نهایت باید گفت درخواست غرامت از اشغالگران ایران در جنگ جهانی دوم کاملا پایه حقوقی دارد و قابل پیگیری و بررسی در نهاد های بین المللی است
از سوی دیگر نفس این کار خود یک حرکت فعالانه از سوی کشورمان در عرصه دیپلماتیک محسوب می شود و کشورهای غربی را در حالت انفعال قرار می دهد اما چرا ما مسلمانان‏‎‎‏ باید از فلسطیـنیـان حمایت‏‏ کنیم؟‏
1- اگر ما از پیروان و منتظران واقعی امام زمان (عج) هستیم، باید بدانیم بزرگترین ظلم عصر حاضر، ظلمی است که در حق فلسطینیان می شود و بزرگترین رسالت سربازان امام زمان (عج) مبارزه با ظلمی است که در حق برادران دینی می شود
2- ظلم اسرائیل تنها به یک نقطه محدود نمی شود. بدون شک اگر هم اینک سستی کنیم در آینده تمام کشورهای اسلامی از جمله ایران عزیزمان نیز به فلسطینی دیگر تبدیل خواهد شد که اکنون شده
3- اندیشه صهیونیستی و اهداف آنها به مسائل سیاسی و نظامی محدود نمی شود و موارد دیگری چون اهداف اقتصادی را نیز در برمی گیرد. در صورتی که کشورهای اسلامی این مسئله را نادیده بگیرند، در آینده منافع اقتصادی شان به خطر می افتد و این موضوعی است که در صورت تحقق، رهایی از آن بسیار مشکل است
فلسطین از نهر تا بحر است؛ نه حتی یک وجب کمتر
اول اینکه مدعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادی بخشی از فلسطین هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است طرح دو دولت که لباس حق به جانبِ پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل را بر آن پوشانده‌اند، چیزی جز تن دادن به خواسته‌ صهیونیستها یعنی پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین نیست
این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمینهای 1948 است. به معنای باقی ماندن غده‌ سرطانی و تهدید دائمی پیکره‌ امت اسلامی، مخصوصاً ملتهای منطقه است.
به معنای تکرار رنجهای دهها ساله و پایمال کردن خون شهدا است هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل: همه‌ فلسطین برای همه مردم فلسطین باشد
ایجاد غده ی سرطانی اسرائیل
6- چه کسی رژیم منحوس و جعلی صهیونیستی‌ را در قلب خاورمیانه به ملت‌ها تحمیل کرد و برای چه این کار را کرد غربی ها و انگلیس مقدمه این موضوع را فراهم کردند، وگرنه مردم منطقه خاورمیانه نقشی در جنگ اول و دوم جهانی نداشتند
غربی‌ها درگیر این موضوع بودند و بخصوص در جنگ جهانی دوم دعوای اروپایی‌ها بود
ولی در نقشه پشت سر آن تلاش برای تسلط صهیونیست‌ها بود مردم منطقه و فلسطین و مسلمانان نقشی در ماجرا نداشتند و معلوم بود که این یک طراحی و فریب است
نباید دشمن اصلی جهان اسلام فراموش شود
باید با زنده نگه‌داشتن روز قدس تلاش کنیم تا دشمن اصلی جهان اسلام همیشه در حال ضعیف شدن باشد. امام خمینی(ره) با اندیشه‌ای بلند در راستای دشمن شناسی جهان اسلام ثابت کرد که بهترین نشانه را برای نابودی هجمه به جهان اسلام گرفته است
نباید فراموش کنیم که رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی در حال چه جنایت‌هایی در جهان است و حرکت‌های اعتراضی در برخی کشورها نباید اقدامات این رژیم فاسد را در جهان تحت‌الشعاع قرار دهد مقاومت در برابر این رژیم فاسد و تروریسم دولتی باید سرلوحه کشورهای اسلامی و جهان غرب قرار گیرد و همه باید یکصدا در این راستا تلاش کنیم
بهتر است که سردمداران کشورهای اسلامی برای مخالفت با رژیم صهیونیستی در کنار ملت‌ها قرار گیرند تا روند نابودی این رژیم دست نشانده و فاسد تسریع شود روز قدس نشان دهنده این است که عبادت با سیاست در اسلام با هم ارتباط نزدیک دارند و به این دلیل امام خمینی(ره) این روز را آخرین جمعه ماه رمضان قرار داده است امام علی و پیشگویی نابودی اسرائیل
1- در روایتی که از امیرمؤمنان(ع) نقل شده : یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین، از غرب [ به منطقه عربی خاور میانه] خواهند آمد. عرضه داشتند: یا اباالحسن! پس عرب‌ها در آن موقع کجا خواهند بود؟
فرمود: در آن زمان عرب‌ها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند
از آن حضرت سؤال شد: آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟ فرمود: نه، تا زمانی که عرب‌ها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیم‌های جدّی آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عرب‌ها پیروز و متّحد خواهند گردید، و نیروهای کمکی از [طریق] سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روی پرچم‌هایشان نوشته شده است: «القوّة»
2. مسلمانان همگی مشترکاً برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد [و با یهودیان خواهند جنگید] و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشته‌ها عبور کنند
آنگاه فرمود: و مسلمانان سه بار با یهود می‌جنگند، و در مرحلة چهارم که خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه می‌افکند. بعد از آن فرمود: به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته می‌شوند تا جایی که حتّی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند.
امام علی و پیشگویی نابودی اسرائیل
3. آن حضرت در روایتی دیگر که «عباید اسدی» آن را نقل کرده است، می‌فرماید: من در آینده در مصر منبری روشنی‌بخش بنیان خواهم نمود ...، و یهود و نصاری را از سرزمین های عرب بیرون خواهم راند، و عرب را با این عصای خود [به طرف حق] سوق خواهم داد
عبایه می‌گوید: من عرض کردم: یا امیر المؤمنین! گویی شما خبر می‌دهید که بعد از مردن بار دیگر زنده می‌شوید و این کارها را انجام می‌دهید! فرمود: هیهات ای عبایه ! مقصود من از این سخنان آن گونه که تو خیال کردی نیست؛ مردی از دودمان من اینها را انجام خواهد داد
4. با امید به آنکه به زودی با ظهور امام مهدی(ع) شاهد نابودی صهیونیسم متجاوز و آزادی کامل سرزمین فلسطین و قدس شریف باشیم
صدای امریکا، تحلیلگر سیاسی:
 [آیت‌الله] خامنه‌ای است که امنیت ایران را حفظ کرده است.
آن روزی که [آیت‌الله] خامنه‌ای و روحانیت نباشند، ایران هفتاد پاره خواهد شد. اگر سپاه از بین برود غرب ایران را می‌بلعد. در فضایی که دورتادور ایران جهنم است، این کشور "جزیره ثبات" است.
قابل توجه برای خودی های ایرانی قدرنشناس     ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج

قرآن کریم: تسلیم خواسته های یهود و نصارا نشوید! هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد، تا (بطور کامل، تسلیم خواسته هایشان شوی، و) از آئین (تحریف شده) آنها، پیروی کنی

(به آنها) بگو: هدایت الهی، تنها هدایت (واقعی) است. و اگر از هوی و هوس های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه (از دین کامل اسلام) آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برایت نخواهد بود

وَ لَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ (بقره120)

جنگ دائمی حق و باطل
براساس آموزه های قرآنی، جنگ میان و باطل یک جنگ دائمی و همیشگی است و تا نظام کنونی هستی وجود دارد این جنگ نیز ادامه می یابد؛ زیرا فرمانده اصلی این جنگ یعنی ابلیس از این مهلت الهی بهره مند شده است تا روز معلوم باقی باشد و بتواند به توطئه و جلب پیروان خود ادامه دهد (حجر37و38 ص80و81)
بنابراین، ابلیس در مقام شیطنت استکباری خودش تا روز معلوم که گویی ظهور امام زمان(ع) است باقی است و مشغول توطئه علیه جنیان و انسان ها می باشد تا آنان را به جرگه حزب شیطان درآورد و گمراه کرده و از حق دور سازد. پس سخن از جنگ دائمی میان حق و باطل امری است که خداوند در قرآن گزارش و آن را تایید کرده است. از این رو، نمی توان پذیرفت که جنگ میان حق و باطل تمام خواهد شد مگر اینکه یکی از دو جبهه حق یا باطل حذف شود؛ چرا که متقابلا تا زمانی که یکدیگر را حذف نکنند بر جنگ و مقابله باقی خواهند ماند
چرایی دشمنی با آمریکا و اسرائیل از منظر قرآن
شاید برای برخی ها این امر غیرمنطقی و نابخردانه باشد که انسان یا جامعه ای یا کشوری با ملتی یا نظام سیاسی دشمنی ورزد و به هیچ وجه حاضر به کنار آمدن با آن یا مذاکره و گفت وگو و معامله با آن نشود. به نظر می رسد که چنین رفتار و رویه ای به دور از عقلانیت و انسانیت باشد؛
اما به نظر می رسد که سیاست های اسلامی و اندیشه سیاسی اسلام رویه ای را در پیش گرفته است که جنگ و جهاد را در آن پایانی نیست. این دشمنی نسبت به کافران و مشرکان بلکه حتی اهل کتاب در آیات قرآن به گونه ای بیان شده است که گویی پایانی بر آن نیست
در جهان امروز همین سیاست با خاستگاه آموزه های وحیانی قرآن، بیش از سی سال است که میان ایران و آمریکا و اسرائیل دشمنی افکنده است. بگونه ای که امکان پایانی برای این جنگ سرد و گرم و نرم و سخت متصور نیست. آیا می توان میان ایران اسلامی با رهبری ولایت فقیه و آمریکا و اسرائیل صلح و سازشی را متصور شد؟
آمریکا و اسرائیل در جهان امروز همان نمادهای اصلی اهل باطل هستند، چرا که روحیه شیطنت استکباری را می توان در آنان سراغ گرفت
پس آنچه موجب می شود که ایران با نام اهل حق در برابر آمریکا و اسرائیل با نام استکبار جهانی و ام الفساد بایستد، روحیه متقابل این دو ملت است. نظامی که در ایران شکل گرفته است به نام حق، نمی تواند هرگز در برابر نظام شیطانی و استکباری کوتاه بیاید و با او از در صلح و سازش و گفت وگو وارد شود،
بنابراین، جنگ دایمی میان ایران و آمریکا به عنوان دو جبهه حق و باطل مطرح است نه به عنوان دو ملت یا دو کشور، پس تا زمانی که رویه و روحیه استکباری و شیطانی بر جامعه و نظام آمریکا و اسرائیل حاکم است نمی توان از صلح و گفت و گو سخن گفت و از جنگ و تهدید دست برداشت
اصولا هیچ یک از دو طرف متقابل در ایران و آمریکا و اسرائیل نمی توانند با هم کنار بیایند، زیرا روحیه استکباری اجازه نمی دهد تا توبه کند و از طرف دیگر روحیه حق طلبانه، خواهان از میان بردن باطل (زهق الباطل) است
قرآن کریم: تسلیم خواسته های یهود و نصارا نشوید!
هرگز یهود و نصارا از تو راضی نخواهند شد، تا (بطور کامل، تسلیم خواسته هایشان شوی، و) از آئین (تحریف شده) آنها، پیروی کنی
(به آنها) بگو: هدایت الهی، تنها هدایت(واقعی) است. و اگر از هوی و هوس های آنها پیروی کنی، بعد از آنکه (از دین کامل اسلام) آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برایت نخواهد بود (بقره120
 وَ لَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ

27 جنايت مشهور رژيم صهيونيستي
انتشارات الزيتونه در بيروت با انتشار كتابي 113 صفحه اي علاوه بر پوشش تمامي جنايات اسرائيل عليه ملت فلسطين از زمان اشغال اين كشور در سال 1948 ميلادي به تشريح كامل مشهورترين اين جنايت ها حتي از زمان جنگ جهاني دوم در سال 1945 پرداخته و 27 جنايت را در فهرست مشهورترين جنايات اسرائيل از حيث ابعاد فاجعه برشمرده است.
1- انهدام هتل ملك داوود: هتل ملك داوود در قدس كه در سال 1330 ساخته شده بود و در دوره جنگ جهاني دوم مركز فرماندهي ارتش انگليس و آرشيو بسياري از اقدامات آژانس يهود در اشغال تدريجي فلسطين محسوب مي شد در ژوئيه 1946 به دست گروه هاي تروريستي صهيونيستي هاگانا، ايرگون و اشترن با 350 كيلوگرم مواد منفجره، به طور كلي ويران شد.
2- ديرياسين: ديرياسين نام روستايي كوچك نزديك قدس است تعداد ساكنان اين روستا در سال 1948 نزديك به 700 نفر بودند. در سال 1948 اين روستا شاهد هجوم 3 گروه مسلح به نام ارگون به سركردگي مناخيم بگين، گروه اشترن به سركردگي اسحاق شامير و گروه هاگانا به سركردگي ديويد بن گوريون بود. در اين يورش كه با مقاومت ساكنان روستا همراه بود 250 نفر كه بيشتر آنها را زنان، كودكان و سالمندان تشكيل مي داد كشته شدند. همچنين در اين حمله فجايع ديگري از جمله تجاوز جنسي، مثله كردن، پاره كردن شكم زنان باردار و منفجر كردن منازل نيز رخ داد.
3- اللد و الرمله ژوئن 1348 شبه نظاميان صهيونيست با حمله به اين دو روستا جز 25 خانواده فلسطيني ديگر هيچ فلسطيني را زنده نگذاشتند. 176 فلسطيني در اين جنايت به شهادت رسيدند.
4- الطنطوره: اين روستا در جنوب شهر اشغالي حيفا واقع است و در 23 ماه مه 1948 شاهد بزرگترين جنايت صهيونيست ها عليه اهالي روستا بود. وقايع فاجعه بار اين روستا از سال 1948 تا سال 2000 ميلادي سري باقي ماند تا اينكه يك اسرائيلي به نام «تدكاتس» در پايان نامه دوره كارشناسي ارشدش با استفاده از آرشيو ارتش صهيونيستي فاش كرد كه در اين روستا 200 فلسطيني قتل عام شدند.
5- الدوايمه: اين روستا در استان الخليل واقع است و در اكتبر سال 1948 شاهد هجوم وحشيانه شبه نظاميان صهيونيست بود كه در پي آن 500 نفر به قتل رسيدند كه از اين بين 200 نفر متعلق به روستاهاي ديگري بودند كه در اين روستا پناه گرفته بودند.
6- قبيه: روستاي قبيه در 22 كيلومتري شمال شرقي قدس و 44 كيلومتري غرب رام الله واقع است و ساعت 7 بعدازظهر 14 اكتبر سال 1953 مورد حمله و اشغال نظاميان صهيونيست درآمد. اين هجوم كه نظاميان صهيونيست با لباس مبدل صورت دادند به رهبري آريل شارون انجام گرفت كه طي آن 69 زن و مرد و كودك فلسطيني به قتل رسيدند.
7- كشتار حولا: روز سي ويكم اكتبر سال 1948 بامداد نيروهاي اسرائيلي به سركردگي مناخيم بگين به حولا شهر كوچكي در لبنان حمله بردند. در اين حمله نيروهاي اسرائيلي مردان شهر را اعدام و منازل مسكوني را منهدم كردند. همچنين ده ها نفر از كشته شده ها را در گورهاي دسته جمعي دفن كردند. اين فاجعه باعث مهاجرت اكثر اهالي اين منطقه به بيروت شد. در اين كشتار 90 لبناني كشته شدند.
8- كفرقاسم: در روز بيست و نهم اكتبر سال 1956 كفر قاسم روستايي نزديكي شهر قلقيليه در فلسطين هدف حمله نيروهاي صهيونيستي قرار گرفت. در اين حمله كه در ساعت 5 عصر و هنگام بازگشت اهالي روستا از مزارع صورت گرفت 49 نفر كشته شدند. اين كشتار با شعار «بدون عاطفه باش تا خدا رحمتت كند» به وقوع پيوست.
9- كشتار حانين: نيروهاي اسرائيلي در 26 نوامبر سال 1967 بعد از حدود 3 ماه از محاصره روستاي حانين در لبنان وارد اين روستا شدند و اقدام به قتل ساكنان با تبر كردند. همچنين منازل را آتش زده و آنها را با خاك يكسان كردند.
10- كشتار عيترون: عيترون نام شهري كوچك در جنوب لبنان است. اين شهر در سال 1975 براثر انفجار يك بمب كه توسط نيروهاي اسرائيلي كار گذاشته شده بود 9 كودك كشته شدند.
11- كشتار بنت جبيل: در سال 1976 نيروهاي اسرائيلي پنجشنبه بازار شهر كوچك بنت جبيل در لبنان را بمباران كردند. اين بمباران به كشته شدن 23 و زخمي شدن 30 نفر منجر شد.
12- كشتار اوزاعي: در سال 1978 نيروهاي هوايي اسرائيل واحدهاي مسكوني و مؤسسات تجاري منطقه اوزاعي در نزديكي بيروت را هدف قرار دادند. در اين حادثه 26 نفر به قتل رسيدند و 30 واحد مسكوني كاملا ويران شد.
13- كشتار راشيا: در سال 1978 توپخانه اسرائيل 15 لبناني را كه به سمت كليساي شهر كوچك راشيا روانه بودند به قتل رساند.
14- كشتار كونين: نيروهاي اسرائيلي در سال 1978 روستاي «كونين» در لبنان را مورد هدف قرار دادند. در اين حمله 29 نفر كه اكثراً كودك بودند، كشته شدند.
15- كشتار عدلون: در سال 1978 كماندوهاي اسرائيلي مستقر در ساحل عدلون در لبنان 20 نفر از افرادي را كه در 2 ماشين در حال حركت بودند هدف قرار داده و به قتل رساندند.
16- كشتار عباسيه: در سال 1978 نيروي هوايي اسرائيل مسجدي را در شهر كوچك عباسيه در لبنان كه تعدادي از خانواده ها در آنجا پناه گرفته بودند را هدف قرار داد. در اين بمباران هوايي 112 نفر كه بيشتر آنها زن و كودك بودند كشته شدند.
17- خان يونس: خان يونس در نوار غزه واقع است. اين روستا در دو نوبت به فاصله 9 روز هدف حملات اشغالگران صهيونيست قرار گرفت. يكي در 3 نوامبر 1956 كه 500 فلسطيني و ديگري 12 نوامبر كه 270 فلسطيني به شهادت رسيدند.
18- صبرا و شتيلا: در سال 1982 نيروهاي اسرائيلي با همكاري برخي از نيروهاي نظامي لبناني دست نشانده با نقشه وزير جنگ آن زمان آريل شارون به اردوگاه هاي صبرا و شتيلا در نزديكي بيروت كه برخي از پناهندگان فلسطيني را در خود جاي داده بودند حمله كردند و حدود 800 نفر فلسطيني به اضافه تعدادي لبناني را به قتل رساندند.
19- جنايت اردوگاه البرج الشمالي اين اردوگاه در لبنان واقع است. هواپيماهاي صهيونيستي در هفتم ژوئن سال 1982 با حمله به اين اردوگاه با استفاده از بمب هاي فسفري 94 فلسطيني را در اين اردوگاه به خاك و خون كشيدند. اين حمله در واكنش مقابله جوانان اردوگاه در برابر حمله نظاميان پياده صهيونيستي به اردوگاه صورت گرفت.
20- عيون قاره: صبح روز بيستم ماه مه 1990 يك نظامي صهيونيستي به روي كاروان كارگران فلسطيني در منطقه صهيونيست نشين ليتسيون (عيون قاره) آتش گشود كه در نتيجه آن هشت كارگر فلسطيني شهيد و 16 نفر ديگر زخمي شدند.
21- كشتار نمازگزاران الاقصي: براثر درگيري نمازگزاران فلسطيني با گروه يهودي متعصب امناي كوه هيكل در تاريخ هشتم اكتبر سال 1990، سربازان اسرائيلي وارد ماجرا شدند و نمازگزاران را به گلوله بستند. در نتيجه اين گلوله باران 21 نفر كشته، 150 نفر مجروح و 270 نفر بازداشت شدند. همچنين از حركت آمبولانس ها جلوگيري شد و برخي از پزشكان و پرستارها نيز در هنگام امدادرساني مورد هدف قرار گرفتند. كشته شدگان و مجروحان تا 6 ساعت پس از پايان درگيري روي زمين بودند.
22- كشتار قانا: در 30 ژوئيه 2006 (ميلادي) در جريان جنگ 33 روزه اسرائيل و لبنان روستاي قانا مورد حمله و بمباران نظاميان رژيم اشغالگر قدس قرار گرفت.
برخورد دو بمب به يك ساختمان مسكوني چهارطبقه در مركز روستاي قانا به كشته شدن 54 شهروند غيرنظامي از جمله بيش از 37 كودك و زخمي شدن بسياري انجاميد. بسياري از فقيران و كودكان معلول كه قادر به فرار از منطقه نبودند در اين ساختمان مي خوابيدند. خاخام هاي صهيونيست گفتند براساس حكم تورات، كشتار مردم در قانا در جنوب لبنان مباح است.
در زمان وقوع جنگ 33 روزه، خاخام ها ضمن اعتراض به انتقادها و محكوميت هاي جهاني عليه جنايت قانا، مدعي شدند بنا به قوانين كتاب مقدس يهوديان، در زمان جنگ هيچ بي گناهي در صف دشمن وجود ندارد. آنها افزودند: هرگونه حرف درباره اخلاق در شرايط كنوني باعث تضعيف روحيه نظاميان و مردم! اسراييل مي شود.
خاخام هاي صهيونيست همچنين در جنگ موسوم به 22 روزه غزه نيز حكمي درباره كشتار غيرنظاميان لبناني و فلسطيني در غزه صادر كرده و مدعي شدند بنا به احكام تورات، كشتار زنان و كودكان در زمان جنگ مباح است.
23- حرم ابراهيمي در الخليل: باروخ گلدشتاين و گروهي از شهرك نشينان شهرك صهيونيست نشين كريات اربع در بيست و پنجم فوريه سال 1994 هنگام نماز صبح وارد مسجد الاقصي مي شوند. گلدشتاين، پشت يكي از ستون هاي مسجد مي ايستد و منتظر مي شود تا نمازگزاران سجده كنند. پس از آن به سوي ايشان تيراندازي مي كند. گلوله ها و تركش هاي نارنجك، باعث زخمي شدن بيش از 350 نفر مي شود. نظاميان ارتش اسرائيل، هنگام اين كشتار، درهاي مسجد را مي بندند و از فرار نمازگزاران جلوگيري مي كنند. همچنين به هيچ كس اجازه نمي دهند تا براي نجات مجروحان به داخل حرم برود. در همين زمان، گروهي نيز در خارج از مسجد كشته مي شوند. عده اي نيز در حين تشييع جنازه شهدا به خيل شهدا مي پيوندند و در اين كشتار 50 نفر به شهادت مي رسند كه 29 نفر از آنها از نمازگزاران حرم بودند.
24- انتفاضه الاقصي: در تاريخ بيست و هشتم سپتامبر سال 2000 آريل شارون از مسجدالاقصي بازديد كرد. اين بازديد به علت اعتراض جوانان فلسطيني كامل نشد. روز بعد از اين حادثه كه مصادف با روز جمعه بود نيروهاي اسرائيلي اقدام به گشودن آتش روي نمازگزاران كردند كه بر اثر آن 7 نفر كشته و 25 نفر زخمي شدند. اين درگيري به انتفاضه دوم مردم فلسطين منجر شد. و همچنان اين كشتارها در قرن بيستم و يكم ادامه دارد.
25- ارودگاه جنين: ارتش خونريز اسرائيل در 29 مارس 2002 حمله گسترده اي را به اردوگاه جنين واقع در كرانه باختري آغاز كرد. پس از دو هفته محاصره اردوگاه جنين و شروع جنگ شديد بين نيروهاي مقاومت فلسطين و اسرائيل، نيروهاي اشغالگر به رياست شائول موفاز با تانك هاي خود وارد آنجا مي شوند. آنان با تهاجم گسترده به اين اردوگاه پس از اتمام مهمات نيروهاي مقاومت آنجا را تسخير مي كنند. سپس آنها وارد اردوگاه مي شوند و بسياري از جوانان اردوگاه را اعدام مي كنند. سپس تانك هاي اسرائيل وارد شده، برخي خانه ها را تخريب مي كنند. تعداد شهداي اين واقعه، حدود 200 نفر است. هنوز تعداد شهداي دفن شده در گورهاي جمعي، مشخص نيست.
26- غزه: رژيم صهيونيستي پس از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني فلسطين در ژانويه سال 2006 در اقدامي نژادپرستانه با هدف تنبيه مردم فلسطين به ويژه مردم نوارغزه كه بيشترين آراي حماس از اين منطقه بود اقدام به محاصره كامل زميني و هوايي اين منطقه كرد. در پي اين محاصره كشنده اسرائيلي ها حتي از خروج بيماران فلسطيني براي مداوا به خارج جلوگيري كردند كه طي آن تا اواسط سال 2010 نزديك به 380 فلسطيني جان خود را از دست دادند. در خلال اين سال ها به ويژه در اواخر سال 2008 تا اواسط ژانويه سال 2010 اسراييل جنگي خانمان سوز را عليه غزه راه انداخت كه به تجاوز 22 روزه شهرت يافت. در اين جنگ 1450 شهروند فلسطيني به شهادت رسيدند و ساختار زيربنايي نوارغزه آسيب جدي ديد. قاضي گلدستون كه بعدها از سوي سازمان ملل مامور شد كه اين جنايات را بررسي كند ثابت كرد كه اسراييل مرتكب جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت شده است.
27- حمله به ناوگان آزادي: در بامداد روز دوشنبه 31 مه سال 2010 در برابر چشمان افكار عمومي جهان نيروي دريايي ارتش صهيونيستي در اقدامي كه دزدي دريايي لقب گرفت در آب هاي بين المللي به كشتي بين المللي حامل كمك هاي انسان دوستانه به نوارغزه حمله كرد و 9 شهروند تركيه را به قتل رساند و ده ها نفر را زخمي كرد. تمامي 750 سرنشين اين كشتي ها بازداشت و به بندر اشدود منتقل شدند.

برنامه هاي اجرايي صهيونيزم زدايي 100 راهكار براي مقابله با يك غده سرطاني در قلمرو اسلام
صهيونيزم همچون برخي پديده هاي ديگر از جمله سوسياليزم و كمونيزم و سكولاريزم و فاشيزم و تروريزم و مانند آنها نه پديده اي كشوري و يا منطقه اي كه پديده اي پراكنده و جهاني و بين المللي است كه در بسياري از كشورها جسته و گريخته ستادها و كانون ها و پايگاه هايي داشته و برپايه چنين جمعيت ها و تشكيل هايي هم درپي اهداف و آماج هاي بومي و محلي و هم بدنبال خواسته ها و آرمان هاي جهاني و بين المللي است كه پايه گذاران اين جنبش تندرو و جريان افراطي در نيمه دوم سده بيستم توانستند در برخي دولت هاي بزرگ نيز رخنه كرده و با تسلط بر برخي از مجاري قدرت چنين دولت هايي حمايت آنها جهت برپايي يك دولت صهيونيستي در سرزمين فلسطين را نيز فراهم نمايند كه البته اين يكي از خواسته هاي صهيونيزم جهاني بوده و چنين جنبش و جرياني اهداف و خواسته هاي آشكار و پنهان ديگر و بيشتري داشته و دارند كه با همكاري قدرت هاي يهودگرا درپي دستيابي بدانها نيز هستند. بنابراين منحصر دانستن صهيونيزم در يك دولت و يا كشور و يا گروه سياسي و مانند آنها درست نيست و بايد چنين جرياني را يك جريان فراگير و گسترده و پراكنده و جهاني دانست كه به مثابه يك ايدئولوژي سياسي فرامرزي و بين المللي تلاش مي نمايد همه مرزهاي ملي و منطقه اي را درنورديده و به اهداف و خواسته هاي جهاني و بين المللي افراطي و تندروانه خود دست يابد. شناخت روشن تر و درست تر اين پديده بسيار پيچيده و بسيار تنيده مي تواند به مقابله كارآمدتر و موثرتر با آن انجاميده و به گرته ريزي و پياد ه سازي سياست ها و راهبردهاي مناسب جهت مهار و مقابله با جريان جهاني صهيونيزم بيانجامد.
صهيونيزم گرچه پديده اي مستقل و متفاوت از استعمار است ولي آسيب ها و خطرات آن كمتر از استعمارهاي متعارف نيست و مي تواند و بايد همچون استعمار و ديگر آسيب ها و انحرافات بين المللي مورد كندوكاو قرار گرفته و براي آن چاره جويي گردد. از آنجايي كه صهيونيزم به سختي در برخي دولت ها و ملت ها و مناطق جهان رخته كرده و با ترفندهاي آشكار و پنهان درحال توسعه و تعميق است دولت ها و ملت هاي ضدصهيونيستي بايد هويت و ماهيت چنين جنبش زيانبار و جريان آسيب گري را به گونه اي تخصصي و حرفه اي شناخته و همانند خودشان پادزهرهاي لازم را براي سترون سازي راهبردها و سياست هاي صهيونيزم آماده سازي و بهره برداري نمايند. واژه «صهيون» نام تازي شده و عربي شده واژه «Zion» است كه نام كوهي در سرزمين هاي اشغالي فلسطين بوده و بسيار مورد علاقه و ستايش و تقديس گروهي از يهوديان است و آن گروه از يهوديان كه چنين باورهايي داشته و كوه زيون يا صهيون را محل و مكان تجلي خداوند متعال بر حضرت موسي مي دانند خود را بدان كوه منتسب نموده و خود را Zionist مي نامند كه در زبان تازي صهيوني و در زبان فارسي صهيونيست (كه بهتر بود زيون گرا و يا زيون پرست گفته مي شد) خوانده شده اند. اينكه هزاران سال پيش خداوند متعال درچنان مكاني بر كليم الله تجلي و با وي تكليم نموده باشد و يا خير به هيچ روي بديهي نبوده و نيز به هيچ روي نمي تواند دستاويز يك جنبش سياسي و جريان جهاني ضدانساني و ضدبشري قرار گرفته و توجيه گر اقداماتي گردد كه همه پيامبران خداوند از آنها تبري و برائت جسته و خواهند جست. همچنين اينكه سرزمين فلسطين به يهوديان آن هم به فرقه اي از يهوديان- يهوديت نيز مانند مسيحيت واسلام كه هركدام چندين فرقه متفاوت و بعضاً متعارض دارند جمعيتي ناهمگن و ناهمگون و داراي گرايش ها و نحله ها و فرقه هاي متعدد و گوناگون اند كه در بررسي هاي ديگري بايد بدان پرداخت- به نام زيون گرا و يا صهيونيست ها تعلق داشته باشد نه در كتب عهد عتيق- نه در كتب عهد جديد- و نه در قرآن كريم هيچگونه تأييد و نشانه و تثبيتي ندارد و حتي كتب تحريف شده اديان پيشين كه برخي از آنها از لحاظ عين عبارات و جملات و كلمات تحريف لفظي و دگرگون گشته اند و برخي ازنظر معني و مفاد و مصداق سوءتعبير و تحريف معنوي شده اند نيز هيچگونه تضميني بر چنين دعاوي بي اساسي ندارد. ضمن آنكه اديان بزرگ پيامبران اولو العزم پيش ا زاسلام نيز در زمان استقرار خود ادياني جهاني بوده و به هيچ زمان و مكان و قوم و قبيله اي محدود و محصور نبوده اند و نمي توانند از سوي گروهي كوچك از بشريت مصادره و تصاحب گردند. از سوي ديگر اگر قصد زيون گراها و صهيونيست ها تمسك دوباره به تعاليم آسماني حضرت كليم الله باشد بايد بدانند كه در هيچ كجاي دين كليم الله اقدامات ضدبشري ناشايستي كه زيون گراها مرتكب گشته و مي گردند تأييد و تصويب نگشته و چنين اقداماتي اساساً و اصولاً مردود و منفور است و هيچگونه تأييد ديني و پايه آسماني و ريشه يهودي و اساس وحياني و مستند تاريخي نداشته و ندارد. مي توان گفت صهيونيزم يهوديت را به بازي گرفته و از يهوديت استفاده ابزاري نموده و مي نمايد چنانكه برخي دولت هاي موسوم به اسلامي از اسلام استفاده ابزاري نموده و دين آسماني اسلام را در راستاي اهداف زميني خويش به بازي گرفته اند و يا اكثريت دولت هاي استعماري و استكباري دين آسماني مسيحيت را جهت استقرار و تثبيت خواسته هاي استعماري و امپرياليستي خويش به بازي گرفته و از آن استفاده ابزاري كرده و مي كنند. چنانكه گفته شد زيون گرايي و صهيونيز يك جريان گسترده جهاني است كه در بسياري از سازمان ها و دولت ها نفوذ و رخنه كرده كه بخشي از آن سياست ها و راهبردهاي دولت اسرائيل بوده و بخش هاي ديگري از سياست ها و راهبردهاي صهيونيستي گستره اي فراتر و دامنه اي فراگيرتر داشته و منحصر و محدود به دولت اسرائيل نمي گردد كه بايد در يك بررسي جامع و فراگير همه سياست هاي صهيونيزم جهاني را در هر جايگاه و پايگاهي باشند شناخته و براي رويارويي با آنها برنامه ريزي مبتني بر شناخت و راهبردگذاري مستند به دانايي نمود. همچنانكه زيون گرايي و صهيونيزم يك جريان بلندمدت و تاريخي بوده و طي دهه ها و بلكه سده هاي متمادي پديد آمده و استقرار يافته است مقابله با آن نيز زمان بر بوده و نيازمند يك فرايند بلندمدت و دورنگر و بردبارانه و شكيبمندانه جهاني است تا به مهار تندروي هاي صهيونيستي بيانجامد و نيز بدليل اينكه چنين جرياني يك جريان گسترده جهاني است بايد همه ملت ها و دولت هاي مرتبط را در چنين فرايندي هماهنگ و درگير نمود تا به دستاوردهاي فراگير جهاني بيانجامد. يك جنبش و تحرك جهاني بر ضد صهيونيزم نيازمند سازماني جهاني با عنواني همچون «سازمان جهاني صهيونيزم زدايي» و يا «سازمان جهاني مديريت برنامه هاي ضدصهيونيستي» و مانند آن است كه بايد هسته نخستين آن با فراخوان جهاني و مشاركت همه دولت ها و ملت ها و سازمان هاي منطقه اي و جهاني علاقمند پايه گذاري شده و سپس تحكيم و توسعه يابد. در اين گفتار از كليد واژه «برنامه» بهره برداري نموده ام زيرا تنها در قالب برنامه است كه همه حرف ها و سخنان و خواسته ها و انديشه ها ساخته و پرداخته و عملياتي و اجرايي شده و از نظريه پردازي و سخن سرايي و فلسفه بافي و مانند آنها خارج گشته و به اعمال و اجراء نزديك شده و اهداف معيني را پيگيري و تعقيب نموده و به دستاوردهاي معيني خواهد رسيد. آنچه در اين گفتار آمده است تنها شماري از برنامه هاي اجرايي و عملياتي مقابله با افراط گرايي ها و تندروي هاي صهيونيزم جهاني بوده و بجاي قصد فراخوان جامع همه برنامه هاي ممكن و معقول صهيونيزم زدايي، بيشتر بدنبال گرته ريزي و پايه گذاري روش شنايي اجرايي مقابله با صهيونيزم است كه در صورت استقبال لازم مي تواند با ريزه كاري ها و فراگيري بيشتري پرداخته و پيشنهاد گردد.
برنامه هاي اجرايي صهيونيزم زدايي:
بجاي طرح و پيشنهاد يك پاسخ و يا يك راهكار و يا يك برنامه معجزه گر كه بتواند به تنهايي پاسخي براي پرسش سرنوشت ساز مهار صهيونيزم باشد به فهرست نسبتا فراگيري از طيف بسيار گسترده اي از برنامه هاي اجرايي و كاربردي و عملياتي متمم و مكمل يكديگر پرداخته ام، تا هريك سهمي و درصدي درمهار جريان جهاني صهيونيزم ايفا نموده و مجموعه برنامه ها روي هم رفته اهداف و آماج هاي مهار صهيونيزم را آنهم در فرآيندي بلندمدت و جهاني و بردبارانه فراهم سازد.
1- برنامه تشكيل رسمي و فراگير سازمان جهاني صهيونيزم زدايي جهت مديريت برنامه هاي جهاني پادزيوني
2- برنامه جداسازي دين آسماني يهوديت از پديده زميني و يا آسماني و ضدبشري صهيونيزم
3- برنامه آشتي دهي بيشتر اديان توحيدي و آسماني با يكديگر بويژه تقريب بيشتر يهوديت با اسلام
4- برنامه تفرقه افكني و جدايي افكني و جداسازي نظري و عملي گروه هاي صهيونيست از يكديگر
5-برنامه پيشگيري از مهاجرت يهوديان و غيريهوديان سرزمين هاي ديگر به اسراييل
6- برنامه تشويق مهاجرت معكوس يهوديان و غيربوميان مهاجر از اسراييل به سرزمين هاي مادري
7- برنامه تسهيل بازگشت فلسطينيان مهاجر و آواره پراكنده در سرزمين هاي عربي و غيرعربي به ميهن
8-برنامه متوقف سازي شهرك سازي يهودي و صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي
9-برنامه جلوگيري از تغيير اجباري و مداوم و بلندمدت ساختار جمعيتي فلسطين توسط دولت اسراييل
10- برنامه جلوگيري از تغيير اجباري پراكندگي جمعيتي فلسطين و جابجايي اجباري درون سرزميني
11- برنامه آگاهي رساني جهاني و توليد و پخش مستمر و مداوم برنامه هاي آگاهگر درباره پيشينه صهيونيزم
12- برنامه نظارت جهاني بر اماكن ديني فلسطين جهت جلوگيري از تصاحب و مصادره آنها توسط اسراييل
13-برنامه افشاي رخنه هاي جهاني صهيونيزم در دولت ها و سازمان هاي بين المللي و اركان كشورها
14-برنامه برگزاري رفراندوم جامع در فلسطين با حضور همه ساكنان اصلي و اوليه فلسطين با نظارت جهاني
15-برنامه پيشگيري از تكرار جغرافيايي صهيونيزم و ديگر انواع افراط گرايي در ديگر مناطق و نواحي جهان
16- برنامه محكوم سازي جهاني افراط هاي صهيونيزم در قالب انواع مستندات همچون قطعنامه ها و بيانيه ها
17- برنامه متوقف سازي جهاني افراط هاي جاري و كنوني صهيونيزم در قالب برنامه هاي جهاني مداخله و مراقبت
18- برنامه جلوگيري از عادي سازي روابط اسرائيل با كشورهاي ديگر و جلوگيري از ترفندهاي كسب مشروعيت
19- برنامه متوقف سازي پيشتيباني هاي برخي دولت ها و سازمان هاي منطقه اي و جهاني از صهيونيزم
20- برنامه شناسايي و پوشش دهي و تقويت و پشتيباني از جنبش هاي ضد صهيونيستي منطقه اي وجهاني
21- برنامه افشاي دسيسه ها و توطئه هاي صهيونيزم جهاني براي دخالت در امور داخلي دولت ها و ملت ها
22- برنامه افشاي تعديات و تجاوزهاي صهيونيست ها به سرزمين ها و حقوق انساني وقانوني دولت ها و ملت ها
23- برنامه افشاي آرمان هاي پنهاني صهيونيزم از طريق افشاي مفاد گفتمان ها و پروتكل هاي زيون گرايان
24- برنامه الزام اسرائيل به پرتابه زدايي هسته اي و اعمال نظارت جهاني بر جنگ افزارهاي كثيف اسرائيل
25- برنامه مجازات جهاني همكاري با صهيونيزم و پيگرد و تعقيب قضايي و قانوني همدستان صهيونيزم
26- برنامه كنارگذاري نوكران داخلي صهيونيزم از مقامات و مناصب دولت هاي منطقه بويژه دولت هاي اسلامي
27- برنامه تبيين جهاني ضديت هاي صهيونيزم با مسيحيت و آسيب هايي صهيونيزم به دين مسيحيت
28- برنامه تبيين جهاني ضديت هاي صهيونيزم با يهوديت غيرصهيونيستي و بهره گيري ابزاري از يهوديت
29- برنامه افشاي جهاني جنايات تاريخي صهيونيزم در سرزمين هاي اشغالي فلسطين و سرزمين هاي ديگر.
30- برنامه پيگرد جهاني جنايات تاريخي صهيونيزم از طريق احياي مدارك و مستندات جنايات و پيگرد قانوني
31- برنامه پشتيباني جهاني از يهوديت ضد صهيونيزم و تقويت جريانات يهودي ضد صهيونيستي
32- برنامه جلوگيري از عقد سازشنامه هاي زيون گرا و صلح و سازش دولت هاي ضعيف با اسرائيل
33- برنامه پيگيري اجراي قطعنامه هاي ضدصهيونيستي مجمع عمومي و شوراي امنيت و ديگر نهادهاي جهاني
34- برنامه پيگيري تصويب قطعنامه هاي ضد صهيونيستي جديد در ارگان ها و اركان گوناگون جامعه جهاني
35- برنامه بيدارسازي جهاني درباره ماهيت صهيونيزم از طريق توسعه و تقويت رسانه ها و برنامه هاي پادزيوني
36- برنامه افشاي فريب هاي رسانه هاي صهيونيستي وابسته و فرنگي در دفاع فريبكارانه از صهيونيزم
37- برنامه افشاي جهاني لابي هاي برونمرزي صهيونيستي در دولت هاي منطقه اي و بويژه دولت هاي عربي
38- برنامه سترون سازي دسيسه هاي جهاني صهيونيزم و برنامه ها و نقشه هاي آينده توسعه و تعميق صهيونيزم
39- برنامه عقد پيمان جمعي نظامي ضدصهيونيستي جهت مقابله با تهديدها و تجاوزهاي بالقوه و بالفعل اسرائيل
40- برنامه ناامن سازي فضاي كار و زندگي در اسرائيل بويژه براي مقامات افراطي و تندرو زيون پرست
41- برنامه ناامن سازي مسيرهاي مهاجرت از سرزمينهاي ديگر همچون اروپاي شرقي و آسياي ميانه به اسرائيل
42- برنامه اعمال تحريم هاي بلندمدت گسترده و همه سويه ضدصهيونيستي بويژه توسط كشورهاي اسلامي وعربي
43- برنامه پيگيري دريافت غرامات و خسارات عمليات نظامي و غيرنظامي صهيونيستي در دهه هاي گذشته
44- برنامه بسيج جهان مسيحيت بر ضدصهيونيزم به عنوان پديده اي ضدمسيحي بر پايه مدارك و مستندات
45- برنامه راهنمايي و راهبري كارآمد جنبشهاي ضدصهيونيستي منطقه اي و جهاني در اجراي برنامه هاي پادزيوني
46- برنامه تشكيل و راه اندازي ارتش جهاني و بسيج جهاني ضدصهيونيست با مشاركت همه نيروهاي آزاد پادزيون
47- برنامه شناسايي و سترون سازي برنامه هاي آينده صهيونيزم و پيشگيري از تحقق پروتكل هاي جهاني زيون گراها
48- برنامه تجميع آوارگان تهديدگر فلسطيني پشت مرزهاي اسرائيل جهت تقويت عمليات
مقاومت و پايداري
49- برنامه تقويت دولت ملي فلسطين بويژه با مرزهاي مستقل و درهاي باز به جهان آزاد به عنوان راهكاري ميان مدت
50- برنامه ايجاد گذرگاه هاي بين المللي براي دولت مردمي فلسطين به منظور تسهيل مبادلات بين المللي فلسطين
51- برنامه تعقيب كيفري جهاني عاملان و پشتيبانان جنايات صهيونيستي در دادگاه هاي كيفري منطقه اي و جهاني
52- برنامه كمك به آزادسازي سرزمين هاي اشغالي همسايگان اسرائيل و جلوگيري از تثبيت نظامي و عمراني اشغال
53- برنامه كمك به آزادي فوري و مطلق اسيران و زندانيان فلسطيني دربند در زندان هاي اسرائيل و همپالگان اسرائيل
54- برنامه اعمال فشار براي تعديل قوانين ضدمردمي دروني دولت اسرائيل و رعايت الزامات جهاني در قوانين داخلي
55- برنامه اعزام مستمر ناظران و گروه هاي حقوق بشر به اسرائيل جهت نظارت بر رعايت قوانين جهاني در اسرائيل
56- برنامه كمك به شكست محاصره دولت ملي و ملت فلسطين و جلوگيري از تعميق و تثبيت حصار و محاصره.
57- برنامه كمك به بازسازي ويرانه هاي تجاوزگري و اشغالگري در سرزمين فلسطين و سرزمين هاي همسايه
58- برنامه كمك به ايجاد پناهگاه ها و سامانه هاي هشدارگر در فلسطين جهت كاهش پيامدهاي تجاوزهاي اسرائيلي
59- برنامه تلاش براي پوشش خبري زنده و فراگير رخدادهاي فلسطين و شكست سكوت خبري رسانه هاي صهيونيستي.
60- برنامه پيشگيري از اقدامات گروهك هاي تروريستي صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي و سرزمين هاي ديگر
61- برنامه استقرار نيروهاي پاسدار صلح درون سرزمين هاي اشغالي جهت جلوگيري از تجاوز اسرائيل به ملت فلسطين
62- برنامه تلاش جهاني براي شناسايي- رسواسازي و فروپاشاني سازمان هاي صهيونيستي منطقه اي و جهاني
63- برنامه الزام دولت اسرائيل به التزام عملي به قوانين جهاني بويژه منشور ملل متحد و بيانيه جهاني حقوق بشر.
64- برنامه تحريف زدايي از دين آسماني يهوديت از آغاز تاكنون برپايه پژوهش ها و سنجش هاي ديني و تاريخي
65- برنامه شناسايي و افشاي گونه هاي پنهان و ناشناخته صهيونيزم و افشاي عقائد و تمايلات فرقه ها و نحله هاي زيوني
66- برنامه مراقبت از ارتباطات برونمرزي اقليت هاي بومي عربي- اسلامي زيون گرا در سرزمين هاي عربي- اسلامي
67- برنامه مراقبت از فعاليت هاي برونمرزي سفارتخانه هاي اسرائيل در سرزمينهاي ديگر بويژه كشورهاي عربي- اسلامي
68- برنامه فشار جهاني براي نظارت بر تأسيسات هسته اي اسرائيل و مراقبت و كنترل برنامه هاي نظامي اسرائيل
69- برنامه تلاش براي برچيدن نمايندگي هاي اسرائيل از كشورهاي اسلامي و جلوگيري از ايجاد نمايندگي هاي جديد.
70-برنامه تلاش براي برچيدن نمايندگي هاي كشورهاي اسلامي از اسرائيل و جلوگيري از ايجاد نمايندگي هاي جديد
71- برنامه متحدسازي گروه ها و جنبش هاي گوناگون فلسطيني در قالب جنبش واحد و دولت واحد با منشور ملي واحد
72- برنامه ايجاد رهبري و دولت واحد دمكراتيك براي فلسطين در قالب منشور ملي واحد و قانون اساسي فلسطين
73- برنامه تدوين قانون اساسي و منشور ملي فلسطين با مشاركت همه فلسطينيان و نظارت سازمان كنفرانس اسلامي
74- برنامه جلوگيري جهاني و بين المللي از نظامي گري فزاينده و بازدارندگي بودجه سالانه 16ميليارد دلاري نظامي اسرائيل
75- برنامه تلاش براي جلوگيري از رشد اقتصادي
5/6درصدي سالانه اسرائيل مبتني بر اقتصاد كثيف و تجارت كثيف.
76- برنامه تلاش براي جلوگيري از صادرات 60 ميليارد دلاري سالانه اسرائيل مبتني بر صادرات كثيف توليدات كثيف
77- برنامه تلاش براي كاهش 200 GNP ميليارد دلاري سالانه اسرائيل مبتني بر فرايندهاي آلاينده و فرآورده هاي آلوده
78- برنامه جذب 5/4 درصد جمعيت غيريهودي اسرائيل به برنامه ها و آرمان هاي غيرصهيونيستي و يا پادزيوني
79- برنامه كنترل درآمد سرانه 30000 دلاري اسرائيل مبتني بر توزيع نژادپرستانه GNP و مبتني بر درآمدهاي كثيف
80- برنامه پراكنش جمعيت
6 ميليون يهودي اسرائيل و ايجاد دافعه هاي دروني و جاذبه هاي بروني و جهاني براي برگشت
81- برنامه جلوگيري از كمك هاي آشكار و پنهان مستقيم و غيرمستقيم ده ها ميليارد دلاري سالانه غرب به اسرائيل
82- برنامه مستندسازي و انتشار اسناد جنايات 61 سال تجاوز و اشغالگري اسرائيل در سرزمين هاي اشغالي و همسايه
83- برنامه جلوگيري از مهاجرت 12 ميليون يهودي باقيمانده جهان به ويژه از آمريكا و روسيه و آفريقا به اسرائيل
84- برنامه افشاي نقش
7 ميليون يهودي مقيم آمريكا در پيشبرد اهداف اسرائيل در سرزمين آمريكا و سرزمين اشغالي
85- برنامه بازپس گيري و مقابله با تداوم مصادره زمين ها و منابع طبيعي فلسطين توسط دولت فزونخواه اسرائيل
86- برنامه طراحي و آزمايش جنگ هاي كارآمد به ويژه جنگ همه سويه و سنگين زميني بر ضد كشور كوچك اسرائيل
87- برنامه پيگيري پيشنهاد جهاني سال 1937 مبني بر تشكيل دو دولت در يك سرزمين به عنوان يك گزينه ميان مدت
88- برنامه تشكيل دولت ميان مدت فلسطين در سرزمين مستقل با تماميت ارضي و مرزهاي 1967 و پايتختي بيت المقدس
89- برنامه پيشگيري از تداوم ساخت و تكميل ديوار حائل و تلاش براي زدودن بيش از 500 كيلومتر ديوار حائل كنوني
90- برنامه بازنگري و بهينه سازي روش ها و راهبردهاي مقاومت پايدار و بلندمدت با فرض نياز به ده ها سال مقاومت آينده
91- برنامه شكستن راهبرد اسرائيل در زمان كشي و فرصت سوزي به عنوان يك برگ برنده جهت تكميل برنامه ها و راهبردها
92- برنامه تلاش براي رهاسازي رسانه هاي جهاني از سلطه صهيونيزم جهاني و افشاي جهاني ماهيت رسانه هاي زيوني
93- برنامه بهبود اوضاع اردوگاه ها و ساكنان اردوگاه هاي برون مرزي فلسطيني و اسكان آوارگان فاقد مسكن در اردوگاه ها
94- برنامه پايش فراگير و پايدار بر آشتي و آتش بس به عنوان يك تاكتيك جهت پيشگيري از تجاوز بيشتر اسرائيل
95- برنامه راه اندازي و راهبري بلندمدت و سازمان يافته تظاهرات و اعتصابات درون مرزي و برون مرزي ضداسرائيلي
96- برنامه گردآوري و مديريت كمك ها و اعانات جهاني براي مردم فلسطين در قالب فرايندهاي نهادينه و سازمان يافته
97- برنامه ايجاد وحدت رويه در جهان عرب و جهان اسلام در قبال مسئله فلسطين در قالب همايش ها و گفتگوهاي فراگير
98- برنامه پيگيري اجراي تعهدات و توافقات مفيد دو و چندجانبه اعراب با اسرائيل و اجراي ضمانت هاي موجود توافقات
99- برنامه جلوگيري از تداوم حفاري هاي ويرانگر اسرائيل در آثار باستاني و ديني يهودي- مسيحي- اسلامي فلسطين
100- برنامه هماهنگ سازي ديدگاه ها و اقدامات ضداسرائيلي 11 ميليون فلسطيني آواره جهان در كشورهاي ديگر.

فلسطين، سرزمين ناآرام تاريخ!

امام خميني (ره) در روز16 مرداد سال1358 - سيزدهم رمضان1399 - همزمان با شروع دور تازه اي از جنايات بي رحمانه رژيم اشغالگر صهيونيستي در لبنان طي پيامي روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را به عنوان “روز جهاني قدس” تعيين کردند و عموم مسلمين جهان را به همبستگي اسلامي در اين روز بزرگ فراخواندند.
امام خميني (ره) در پيام تاريخي خود فرمودند: “... روز قدس يک روز جهاني است، روزي نيست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفين با مستکبرين است. روز مقابله ملت هايي است که در زير فشار ظلم آمريکا و غير آمريکا بودند. روزي است که بايد مستضعفين مجهز بشوند و دماغ مستکبرين را به خاک بمالند. روز قدس روزي است که بايد سرنوشت ملت هاي مستضعف معلوم شود و اعلام وجود کنند بايد همان طور که ملت ايران قيام کرد و دماغ مستکبرين را به خاک ماليد تمام ملت ها قيام کنند و اين جرثومه هاي فساد را به زباله دان ها بريزند...”
فلسطين سرزمين پيامبران
فلسطين سرزمين پيامبران الهي در طول تاريخ تازيانه هاي دهشتناکي را بر گرده خويش احساس کرده و ستم هاي زيادي را بر مردم خويش ديده است. هم اکنون نيز ملت مظلوم اين سرزمين مورد ستم و آزار صهيونيست هاي غاصب قرار دارند، متجاوزان سفاکي که با قساوت تمام خانه و وطن فلسطينيان را اشغال کرده و عده زيادي از آنها را به شهادت رسانده يا آواره کشورهاي بيگانه نموده اند اما با همه اين بيدادگري ها عليه اين ملت ستمديده، هيچ صدايي از حلقوم سازمان هاي بين المللي به حمايت از ملت مسلمان فلسطين بيرون نمي آيد! چقدر شرم آور است که در جهان مدعي علم، نوانديشي، دموکراسي و دفاع از حقوق بشر، شاهد چنين جناياتي باشيم!
فلسطين سرزمين ناآرام تاريخ
از زمان ورود قوم يهود- بني اسرائيل - به سرزمين فلسطين در حدود هزار و سيصد سال پيش از ميلاد حضرت مسيح (ع) که پس از وفات حضرت موسي (ع) و به راهنمايي (يوشع بن نون) صورت گرفت اين سرزمين تا به امروز -که حدود سه هزار و سيصد سال از آن تاريخ مي گذرد- هيچ گاه روز خوش به خود نديده است. از شواهد و قراين موجود نيز چنين بر مي آيد که اين - سرزمين ناآرام تاريخ- در آينده نيز روزهاي سختي را در پيش رو خواهد داشت. اورشليم (بيت المقدس) قديمي ترين و مهمترين شهر فلسطين است. مفهوم اين اسم در لغت به معني (شهر صلح و آرامش)، (شهر روشنايي) و (شهر مقدس) است. اين شهر به گواه تاريخ دستکم20 بار تحت محاصره شديد واقع شده است دو بار به دست مهاجمان به کلي ويران شد و زمين آن را شخم زده اند. هجده بار تجديد ساختمان شده و سه بار معبد آن را بازسازي کرده اند.
تاريخ شکل گيري سرزميني به نام فلسطين
تا قبل از سال1914 ميلادي-1293 شمسي- اصطلاح فلسطين بدون اينکه محدوده معين و مشخصي را در برگيرد به صورتي مبهم به بخش جنوب غربي سوريه که يکي از ولايت هاي تحت سلطه امپراتوري عثماني بود اطلاق مي شده و بيشتر ساکنان اين سرزمين در آن زمان عرب هاي مسلمان بوده اند و اقليتي مسيحي و يهودي نيز از ديرباز در آن ديار بويژه در شهر مقدس اورشليم زندگي مي کرده اند. اين شهر از نظر سه مذهب يهود، مسيحيت و اسلام داراي ارزش و اعتبار مذهبي است به طوري که پيروان تمام اين مذاهب به علت مسائل تاريخي و مذهبي نسبت به اين شهر ادعاي مالکيت دارند.
طرح مسئله اي به نام فلسطين
طرح مسئله اي به نام فلسطين در ابتداي قرن بيستم به سياست هاي استعماري انگلستان در مشرق زمين مربوط مي شود. سرزمين اسلامي مصر و وجود کانال سوئز در اين کشور که راه هاي دريايي شرق و غرب جهان را به يکديگر متصل مي سازد از مهمترين پايگاه هاي انگلستان در دوران طلايي حکومتش بر مشرق زمين به شمار مي رفت. حضور در سرزمين مصر به دليل وجود کانال سوئز براي هر کشوري که سوداي جهان گشايي در سر داشت از اهميت خاصي برخوردار بود. انگلستان نيز به دليل برخورداري از اين امتياز بزرگ همواره مورد حسادت رقباي اروپايي اش قرار داشت. از اين رو اين کشور هميشه احساس ناامني مي کرد و در صدد بود تا به هر طريق ممکن آبراه سوئز را به منظور محافظت از سرزمين طلايي هندوستان، همچنان در اختيار خود داشته باشد. نگراني هاي انگلستان در مورد مصر آنها را متوجه فلسطين کرد. فلسطين سواحلي طولاني در درياي مديترانه داشت و در صورت از دست رفتن مصر بهترين پايگاه براي تسلط و کنترل آبراه سوئز به شمار مي رفت. به همين دليل در طول جنگ جهاني اول، کميته اي به نام - مناطق مورد آرزو- به رياست- لردکرزن- در دولت انگلستان تشکيل شد. اين کميته در مورد فلسطين و نقش آن در حفظ مستعمرات امپراتوري انگلستان نظريات خاصي داشت.
دو مشکل اساسي انگليسي ها براي تسلط بر فلسطين
انگليسي ها براي تسلط بر فلسطين با دو مشکل اساسي رو به رو بودند: اول اينکه فلسطين زير سلطه امپراتوري عثماني قرار داشت و دوم اينکه فرانسه به عنوان متحد انگليس در جنگ جهاني اول با تسلط انگلستان بر سرزمين فلسطين مخالف بود. سياستمداران انگليسي با دادن وعده هاي دروغين استقلال به رهبران و قبايل عرب و فلسطيني آنها را بر ضد امپراتوري عثماني به شورش وا داشتند و از اين راه موجبات شکست و تجزيه دولت عثماني را فراهم آوردند. براي حل مشکل دوم نيز طي قراردادي سرزمين فلسطين را يک منطقه بين المللي اعلام کردند که بايد به وسيله جامعه ملل اداره شود. آنها پس از جنگ جهاني اول موفق شدند قيموميت فلسطين را به دست آورند!
جان کلام رژيم صهيونيستي موجوديتي است که در هيچ مرحله اي از تولد، رشد و فعليت خود کمترين شباهتي با منطقه اي که در آن به وجود آمده است ندارد. اين رژيم نامشروع خاکريز خط مقدم جبهه دولت هاي استکباري در قلب جهان اسلام است. اين واقعيتي است که نسل گذشته فلسطين به خوبي آن را به نسل فعلي اين سرزمين در طول60 سال مبارزه انتقال داده است. صهيونيسم و رژيم صهيونيستي وصله ناهمرنگي است که با پول و زور و خدعه و فريب بر پيکره جهان اسلام تحميل شده است. و روز قدس روز ابراز انزجار و خشم نسبت به اين پديده نامشروع سياسي است. از اين رو مراسم روز جهاني قدس صرفا يک آيين تشريفاتي نيست بلکه نمادي از نفرت عمومي دنياي اسلام عليه تمامي مظاهر صهيونيسم است.

سرنوشت صهيونيستها به روايت کتابهاى مقدس

یهودیان معاند و فاسق، در طول تاریخ چند هزار ساله، عامل جنگ و تباهی و بر پاکننده فساد و تباهی در جهان بوده اند. اکنون، مصداق کامل یهودیان معاند و فاسق، بدون شک صهیونیستهایی هستند که از هیچ گونه جنایاتی خودداری نمی کنند. این گروه بقدری جنایت پیشه هستند که مورد انتقاد شدید عامه یهودیان نیز واقع شده اند. برای آنانی که با تعالیم اسلام آشنا هستند واضح و روشن است که مسلمانان، تورات و انجیلی را که بر پیامبران بزرگواری چون حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) نازل شده است را سراسر نور و هدایت و مایه رحمت برای جهانیان می دانند و از این رو است که خداوند در اولین آیات سوره ای که قرآن با آن آغاز می شود، ایمان داشتن به کتاب های مقدس انبیایی که قبل از حضرت محمد (ص) نازل شده اند را شرط لازم برای در صف اهل تقوا و ایمان وارد شدن دانسته است. اما با توجه به تمامی احترامی که اسلام و مسلمانان به پیروان راستین ادیان الهی گذاشته است، چرا طایفه ای از یهود به اسلام ستیزی رو آورده و هر از چند گاهی با توسل به حربه های متعدد تبلیغاتی، سیاسی، فرهنگی و رسانه ای به اسلام و مسلمانان حمله کرده و به دنبال تلاش برای همراه کردن تمامی یهودیان و مسیحیان و تشکیل جبهه ای متحد برای راه اندازی جنگ صلیبی دیگری به سرکردگی آمریکای جنایتکار می باشند؟

اگرچه این امر تاکنون توسط یهودیان واقع بین و مسیحیان پاک دل که قلوبشان از محبت لبریز است با بی اعتنایی و عدم استقبال و در بسیاری از موارد با تقبیح روبرو شده است، اما همواره این خطر وجود دارد که این گروه اندک بتوانند جهان را در آتش جنگی ویرانگر و خانمانسوز درگیر کنند. امروزه آنان که با پایان یافتن جنگ سرد، به دنبال تحمیل آراء و افکار خود در جهان هستند، در تلاشی هماهنگ و پیوسته اسلام را دین تروریست ها و مسلمانان را تروریست می نامند در حالی که اگر به تورات و انجیل مراجعه کنند خواهند دید که خود آنان تروریست بوده و مرام و مسلک ایشان جنایت و آدم کشی بوده و نسل اندر نسل به این حرفه اشتغال داشته اند تاجایی که حضرت عیسی (ع) در حق این طایفه فرموده است: ¤ «وای به حالتان ای علمای دینی و ای فریسیان ریاکار! شما برای پدرانتان که اجدادتان کشتند... می گوئید اگر ما به جای آنان بودیم، پیامبران را نمی کشتیم، و با این گفته، به زبان خود اعلام می کنید که فرزندان قاتلان انبیاء هستند، شما قدم به قدم از آنان پیروی می کنید، شما در اعمال بد از ایشان پیشی گرفته اید.» 1

بد نیست بدانیم که حتی در تورات فعلی خداوند بارها از دست این طایفه شکایت کرده و گاه به زبان حضرت موسی(ع) و هارون(ع) و حتی حضرت داوود پیامبر(ع) به تقبیح این گروه پرداخته و با تعابیر گوناگونی آنان را لعنت کرده است، به این صورت که:¤ «خداوند به موسی فرمود: تا کی می خواهند از احکام و اوامر من سرپیچی کنند؟»2 و یا «خداوند به موسی فرمود: بشتاب و از کوه پائین برو، چون قوم تو که آنان را از مصر بیرون آوردی فاسد شده اند.»3 و یا در جای دیگر هارون در پاسخ سؤال حضرت موسی(ع) که از او می خواهد توضیح دهد، چرا در غیاب او برخی از یهودیان گوساله پرست و منحرف شده اند هارون می فرماید: ¤ «بر من خشم مگیر تو خود این قوم را خوب می شناسی که چقدر فاسدند.»4 ¤ حضرت موسی(ع) فرمود: لعنت خدا بر کسی که قوانین و دستورات خدا را اطاعت نکند.»5 شاید از همه جالب تر سخنی باشد که حضرت موسی(ع) با توجه به قدرت وحی و شناختی که از نافرمانان قوم خود داشته است، به صورت پیش بینی آینده وضعیت ایشان پرداخته و می فرماید: «اگر امروز که در میان شما هستم نسبت به خداوند این چنین یاغی شده اند، پس از مرگ من چه خواهند کرد؟»6 و یا حضرت داود(ع) در حق این گروه نیز فرمود: «ای قوم من، چرا اینقدر نادان هستید؟ کی به سر عقل خواهید آمد؟»7 و یا در جای دیگر در قالب مناجات فرمود که: ¤ خدایا تو خود متکبران ملعون را که از دستورات تو سرپیچی می کنند، مجازات خواهی کرد»8 اما باید دید این گروه با این ویژگی در عصر ما چه کسانی هستند؟

بی شک باید مردمی باشند که به نام قوم یهود در پی دست یافتن به منافع خود، به نام دین و وعده الهی رسیدن به سرزمین موعود به هر جنایت و قتل و ظلم و ستمی دست زده و عدالت و احکام الهی را زیرپا گذاشته اند همان گونه که برخی از مردان پاک الهی که در تورات از آنان نام برده می شود در توصیف نافرمانان قوم یهود از اجداد خود فرمودند: ¤ «خداوندا، اجداد ما متکبر وخودسر بودند و نخواستند از دستورات تو اطاعت کنند.» 9 و یا در قسمت دیگر اعتراف کردند که: ¤ «قوم نافرمان نسبت به خداوند یاغی شدند، به دستورات تو ای خدا، توجه نکردند و انبیای تو را که سعی داشتند ایشان را بسوی تو بازگردانند، کشتند و با این کارها به تو اهانت کردند». 10 مگر به راستی فرامین حضرت موسی و انبیاء دیگر و مردان حکیم الهی که مروج شریعت او بودند چه بود؟

آیا غیر از این بود که می فرمودند: قتل نکنید، دروغ نگویید، جنایت نکنید، سرزمین دیگران را غصب نکنید و به وضوح فرموده است: ¤ «مال کسی را غصب نکنید و به کسی ظلم ننمایید و ...»11 آیا مگر امروزه جهانیان شاهد نیستند که گروه نافرمانی از قوم یهود که حرفه پدران آنان قتل و آدم کشی بوده است، سرزمین یک ملت مظلوم را با تبانی آمریکا و همپیمانانش ناجوانمردانه غصب کرده، و هر روز به شکار زن و مرد، پیر و جوان از مردم فلسطین مشغولند، آیا این ها همان هایی نیستند که وعده عذاب و نابودیشان نه تنها از زبان حضرت امام خمینی (ره) در چندین سال پیش در جهان طنین انداز گردید و اخیرا توسط رئیس جمهور شجاع کشور اسلامیمان، در راستای آغاز تحقق عدالت جهانی تکرار شد، که اسراییل باید از صحنه روزگار محو شود بلکه توسط خود تورات و انجیل به شرحی که آمده است نابودی آنان پیش بینی شده است: ¤ «از بیوه زن و یتیم بهره کشی نکنید، اگر بر آن ها ظلمی روا دارید و ایشان پیش من فریاد برآورند، من به داد آنها می رسم و بر شما خشمگین شده، شما را به دست دشمنانتان هلاک خواهم نمود تا زنان شما بیوه شوند و فرزندانتان یتیم گردند». 12

خداوند در قسمت های مختلف تورات وعده عذاب قوم ناسپاس و نافرمان یهود را بارها تکرار نموده و چون این طایفه برای اصلاح خود اقدام نکردند عذا ب های مختلف و متعددی را برای آنان پیش بینی نموده و متذکر شده است که برخی از آن به شرح ذیل است. ¤ «من بر ضد شما برخواهم خاست و شما در برابر دشمنانتان پا به فرار خواهید گذاشت، کسانی که از شما نفرت دارند برشما حکومت خواهندکرد، حتی از سایه خود خواهید ترسید»¤ «قدرت شما را که به آن فخر می کنید درهم خواهم کوبید»¤ «جانوران وحشی را می فرستم تا فرزندانتان را بکشد و حیوانات شما را هلاک کنند و از تعداد جمعیت شما بکاهند تا راه هایتان بدون رهگذر و متروک شوند»¤ «از شما انتقام می کشم و علیه شما جنگ بر پا می کنم. وقتی از دست دشمن به شهرهایتان بگریزید درآنجا وبا به میان شما خواهم فرستاد، و شما مغلوب دشمنانتان خواهیدشد».¤ «سرزمین شما را خالی از سکنه خواهم کرد و دشمنانتان در آنجا ساکن خواهندشد و از بلایی که بر سر شما آورده ام حیران خواهندشد»

¤ «بلای جنگ را بر شما نازل خواهم کرد تا درمیان قوم ها پراکنده شوید. سرزمین شما خالی و شهرهایتان خراب خواهندشد.»¤ «کاری می کنم که آن عده از شما هم به سرزمین دشمن به اسارت رفته اید، در آنجا پیوسته در ترس و وحشت بسر برید. از صدای برگ درختی که باد آن را بر روی زمین حرکت می دهد پا به فرار خواهید گذاشت. به گمان اینکه دشمن در تعقیب شماست، خواهید گریخت و به زمین خواهید افتاد»13 البته خداوند در بخش هایی از فرامین خود که در تورات آمده است، به دو نکته جالب دیگر که بیانگر نابودی این قوم ستمکار است پرداخته که بیان دو مورد آن خالی از لطف نخواهدبود. اول اینکه فرموده است:¤ «خداوند قومی را از دوردستها به سراغتان خواهد فرستاد، قومی که زبانشان را نمی فهمید. ایشان مثل عقاب برسر شما فرود خواهندآمد.» 14و دوم این که صهیونیست ها با بلایی ناشناخته هم روبه رو خواهندشد. جائی که در تورات به صورت پیش بینی عنوان می شود:¤ «خداوند هرگونه بیماری و بلایی را که وجود دارد، حتی آنهایی که دراین کتاب اسمی از آنها برده نشده به سراغ شما خواهدفرستاد تا نابود شوید» 15اما پیش بینی نابودی قوم ملعونی که نافرمانی خدا را کرده اند نه تنها در تورات که در اناجیل موجود از زبان حضرت عیسی (ع) این پیامبر بزرگ الهی که بارها مورد آزار و اذیت بسیاری از یهودیان زمان خود گردید نیز بیان شده است که به بیان برخی موارد آن می پردازیم:¤ ای مارهای خوش خط و خال، فکر کردید می توانید بدون توبه واقعی، از عذاب بگریزید؟ رفتارتان نشان می دهد که واقعا توبه کرده اید یا نه. این فکر را از سرتان بیرون کنید که چون جدتان ابراهیم، است از غضب خدا در امان خواهید ماند زیر خدا می تواند از این سنگهای بیابان برای ابراهیم فرزندان بوجود آورد. 16 ¤ اما هرگاه دیدید که اورشلیم به محاصره دشمن درآمده، بدانید که زمان نابودی آن فرا رسیده است، آنگاه مردم به کوهستان بگریزند و ساکنان اورشلیم فرار کنند و آنانی که بیرون شهر هستند به شهر باز نگردند. زیرا آن زمان مجازات خواهد بود، روزهائی که تمام هشدارهای انبیاء تحقق خواهند یافت. 17

راه نجات یهود در اطاعت از فرامین الهی و هلاکت سرنوشت محتوم آنانی است که به ظلم و جنایت ناسپاسی و کشتن انبیاء و اولیاء دست زده و به نام دین ترور و وحشت را در هر دوره ای بر پا داشته و در زمین فساد کرده و می کنند که یک نمونه آن جنایات روزمره صهیونیست های اشغالگر فلسطین می باشد و چون سخنان هدایتگر انبیاء (ع) مختص یک دوره خا ص نیست و سرلوحه برنامه های هدایت بشر و لایتغیر است، این سنت الهی یعنی، نزول برکات بر مومنین و مجازات سرکشان در هر زمانی قابل تکرار است و مجازات و در نتیجه نابودی جنایتکاران صهیونیست در سطح جهان و به ویژه در سرزمین های اشغال شده هم امری حتمی و غیرقابل اجتناب است، همچنانکه یک بار پیش از این توسط سپاه بخت النصر مجازات شدند و قرآن هم می فرماید که بخش ستمگر و نافرمان، از یهودیان دوبار در زمین فساد کردند و دوبار مجازات شده و خواهند شد، این مطلب در قرآن مجید چنین آمده است:

¤ در کتاب تورات به فرزندان اسرائیل اعلام فرمودیم: شما دوبار در زمین فساد و سرکشی و طغیان خواهید کرد. و چون زمان اولین وعده مجازات، فرا رسد مردانی جنگجو را می گماریم که بر شما شورش کنند، خانه های شما را مورد تهاجم و جستجو قرار دهند که این وعده ای است که تحقق آن حتمی و مسلم است. اگر نیکی کنید آن نیکی به خودتان برمی گردد و ا گر بدی کنید به خودتان بدی کرده اید و چون وعده کیفر دوم فرارسد دشمنان بر شما غالب می شوند و آنچنان در تنگنا قرار می گیرید که آثار ذلت و غم و اندوه در چهره هاتان پدیدار می شود و آن ها مثل دفعه قبل حتی به پرستشگاه های شما داخل می شوند و هرچه بدست آورند به شدت نابود می کنند. (و نیز فرموده شد): چه بسا که خداوند رحم خود را شامل حال شما فرماید، اما اگر شما به فساد و تباهی بازگردید ما نیز شما را کیفر خواهیم کرد و ماجهنم را برای کافران، زندان همیشگی قرار داده ایم18.

بااین توضیح به نظر می رسد که صهیونیسم که مصداق واقعی یهودیان نافرمانی هستند که وعده مجازات آنان در کتاب های مقدس به خاطر ماهیت تروریستی خود که از نیاکانشان به ارث برده اند حتمی و لایتغیر است، به جای ستیز با اسلام و مسلمین در قالب قتل و جنایت و اشغال فلسطین و یا حمله به مظاهر اسلام و از جمله حجاب و... و یا اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم و رسول مکرم اسلام و مسائلی از این قبیل در موارد متعدد و با استفاده از روش های گوناگون، می بایستی توبه کرده و به احکام الهی گردن نهند و گرنه در جهانی که اساس آن بر پایه عدالت بنا شده و به آن سمت در حرکت است، چیزی جز نابودی عاید آنان نخواهد شد. این انسان های پاک هستند که وارث جهان و حاکم بر آن خواهند شد، نه ظالمان و ستمگرانی که به مبارزه با ادیان الهی و بویژه اسلام ناب محمدی(ص) می پردازند: ¤ نیکان، دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند نمود19. ¤ و ما در زبور داود که بعد از تورات آمد نوشتیم: بندگان صالح من وارث حکومت بر زمین خواهند شد20.

منابع:1- انجیل متی فصل 23 آیات 29 به بعد 2- تورات، قسمت خروج، فصل 16 آیه 28 3- تورات، قسمت خروج، فصل 32 آیه 7 4- تورات، قسمت خروج، فصل 32 آیه 22 5- تورات، قسمت تثنیه، فصل 27 آیه 26 6- تورات، قسمت تثنیه، فصل 31 آیه 27 7- تورات، زبور، فصل 94 آیه 8 8- تورات، زبور، فصل 119 آیه 21 9- تورات، قسمت نحمیا، فصل 9 آیه 16 10- تورات، قسمت نحمیا، فصل 9 آیه 26 11- تورات، قسمت لاویان، فصل 19، آیه 13 12- تورات، قسمت خروج، فصل 22 آیه 22 13- تورات، قسمت خروج، فصل 26 آیات 12 تا 39 14- تورات، قسمت تثنیه، فصل 28 آیه 29 15- تورات، قسمت تثنیه، فصل 28 آیه 61 16- انجیل لوقا، فصل سوم، آیه 7 تا 9 17- انجیل لوقا، فصل 21 آیات 20 به بعد 18- قرآن کریم، سوره اسراء، آیات 4 تا 9 19- تورات، زبور، فصل 37 آیه 29 20- قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه 105

شناخت ويژگي هاي اسرائيلي
قرآن به يهود با دو عنوان متفاوت توجه داشته و رفتار و صفات آنها را در حوزه هاي بينش و نگرش و كنش توصيف و تحليل مي كند. گاه از آنان به عنوان يهود ياد مي كند و گاه ديگر از آنان با عنوان بني اسرائيل سخن مي گويد.
بني اسرائيل، مركب از دو كلمه بني (به معناي فرزندان) و اسرائيل (يكي از نام هاي حضرت يعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهيم عليهم السلام) است. درباره علت اين نامگذاري حضرت يعقوب(ع) برخي بر اين باورند كه اين نام تركيبي از اسرا به معناي عبد و ئيل به معناي خدا و الله است كه در مجموع به معناي عبدالله است. (مجمع البيان ج1 و 2 ص 206) بني اسرائيل در گزارش قرآن دوازده طائفه (سبط) و تيره بودند كه هركدام به يكي از فرزندان يعقوب(ع) منتهي مي شدند. (همان ج 3 و 4 ص 754) بنابراين مقصود از بني اسرائيل در اين جا تبيين اخلاق و صفات و ويژگي هاي قوم و ملت است نه شريعتي از شرايع آسماني و هنگامي كه از آنان به عنوان شريعت ياد مي شود از واژه يهود استفاده مي شود. بنابراين واژه و اصطلاح يهود اشاره به حوزه اعتقادي و بينشي دارد و از منظر دين و شريعت به آنان نگريسته مي شود و واژه بني اسرائيل ارتباط به مسئله قوميت دارد و مباحث مرتبط به سنت هاي الهي جاري نيز بر آنان صدق مي كند. قرآن گاه براي بيان اين معنا از واژه قوم موسي نيز استفاده مي كند تا به مسايل قومي و نژادي آنان اشاره كند.
برخي ويژگي هاي بني اسرائيل
قرآن براي بني اسرائيل صفات و ويژگي هاي چندي برشمرده است كه در اسرائيلي هاي امروز مي توان يافت. از جمله مهم ترين اين صفات مي توان به استكبار و اشرافي گري (بقره آيه 246 و 247) بدعت گزاري (بقره آيه 79 و نيز آل عمران آيه 93 و 94) برتري طلبي (اسراء آيه 4 تا 7) بهانه جويي (بقره آيه 67 تا 71) تجاوزگري (بقره آيه 51 و 92) تحريف گري (بقره آيه 42 و 58 و 59) توطئه گري (آل عمران آيه 49 تا 55 و اعراف آيه 142) جهل و حس گرايي (بقره آيه 55 و نساء آيه 153 و اعراف آيه 138 و 155) ذلت و خواري (بقره آيه 83 تا 85) زيان كاري و سفاهت (اعراف آيه 155) ظلم و ستم (بقره آيه 51 و 92) عصيان (بقره آيه 83 و 93) فراموش كاري (مائده آيه 12 و 13) فسق (بقره آيه 59) قساوت قلب و سنگدلي (بقره آيه 74 و مائده آيه 13) كوردلي (مائده آيه 70 و 71) گمراهي و نژادپرستي (بقره آيه 92 تا 94 و آل عمران آيه 75 و 23 و 24 بقره آيه 80) حسادت (بقره آيه 90) حق ستيزي (مائده آيه 70 و 71) اسراف گري (مائده آيه 32) فساد و افساد (اسراء آيه 4 و اعراف آيه 142) التقاط گرايي (بقره آيه 40 تا 42) تنوع طلبي و دنياخواهي (بقره آيه 61 و قصص آيات 76 تا 79) شخصيت گرايي (طه آيه 91) پيمان شكني (بقره آيه 83) گستاخي (بقره آيه 93) توقع و درخواست بي جا (بقره آيه 108) آواره سازي هم كيشان (بقره آيه 84) و هواپرستي و مواردي ديگر از ويژگي هاي رفتار و شخصيتي آنان اشاره كرد.

يهود در عصر پيامبر

يهوديان عصر پيامبر با اينکه به ظهور پيامبر از پيش آگاهي داشتند، اما چنين مي پنداشتند که پيامبري ظهور خواهد نمود که از نسل اسحاق است نه اسماعيل. بدين ترتيب آنان با مشاهده اينکه رسول خدا از نسل پيامبران بني اسرائيل نيست اساس نبوت پيامبر را منکر شده و نه تنها به دعوت ايشان لبيک نگفتند بلکه از همان آغاز دعوت پيامبر شمشير از رو بسته هر چه توانستند براي ضربه زدن به اسلام کوشيدند.
آنچه در اين ميان خشم و کينه يهود را نسبت به اسلام و پيامبر فزوني مي بخشيد دعوت آن حضرت از يهوديان براي پذيرش دين اسلام بود که چنين امري بر آنها سخت گران مي آمد واين امر را به منزلة زير سئوال بردن سيادت و برتري يهود قلمداد مي کردند وبر آنها که خود را اهل کتلب مي ناميدند بسيار ناگوار بود که مردي از ميان مردمي غير از نسل آنان برخاسته و ايشان را دعوت به اسلام نمايد . با اينکه رسول خدا با مهر و عطوفت مثال زدني آنان را به دين اسلام دعوت نمود و حتي پيماني با آنها منعقد ساخت اما ديري نگذشت که يهوديان مدينه شيطنت را آغاز نموده به انحاي مختلف در برابر پيامبر و مسلمانان قرار گرفتند. آنان ابتدا با طرح شبهات بي اساس و سئوالات نابجا تلاش نمودند تا پيامبررا در زحمت اندازند. اما توطئه هايشان ثمر چنداني نبخشيد.
ايجاد شکاف و تفرقه ميان مسلمانان از سوي يهوديان در تاريخ اسلام داستان دراز دامني است : يکي از يهوديان سال خورده به نام شاس بن قيس که از مسلمانان کينه به دل داشت، بر انجمني متشکل از ياران پيامبر که از دو قبيله اوس و خزرج بودند گذر کرد، زماني که صميميت و الفتي را که در سايه اسلام در ميان آنان پديد آمده بود را مشاهده نمود، جواني يهودي را به ميان آنان فرستاده و او را مأمور نمود با يادآوري جنگ ها و کينه هاي سابق ميان اوس و خزرج سعي در ايجاد نزاع بين آنان نمايد، يهودي مذکور با يادآوري يکي از جنگ هاي واقعه بين اوس و خزرج به نام «بعاث» اين توطئه را عملي کرد و ديري نکشيد که اوس و خزرج در مقابل يکديگر قرار گرفتند که البته با درايت پيامبر توطئه خنثي گرديد.گذشته از اين توطئه ها در درون مدينه يهوديان خيانت هاي متعددي را عليه پيامبر و مسلمانان انجام دادند که نمونه هاي بارز آنها خيانت اين گروه در جريان جنگ هاي ميان مشرکين مکه و مسلمانان بود که همواره علي رغم وجود پيمان بين ايشان و مسلمانان در جبهه مشرکين قرار مي گرفتند و عليه مسلمانان وارد کارزار مي شدند.
فتنه ها و خيانت هاي يهوديان مدينه به قدري بالا گرفت که پيامبر عطوفت هميشگي را کنار نهاد و در غزوات متعددي چون بني قينقاع، بني نضير، بني قريظه و خيبر به نبرد با آنان شتافته و شکست هاي سنگيني بر آنها وارد آورد.يهوديان که با فتنه هاي خود بدانچه مي خواستند دست نيافتند، و از سوي ديگر قادر به تحريف قرآن کريم نيز نشدند. توطئه اي ديگر ساخته و اقدام به جعل احاديث نمودند. آنان اشخاصي چون کعب الاحبار، وهب بن منبه و عبد الله بن سلام را مأمور نمودند تا با تظاهر به مسلماني در ميان مسلمانان رخنه نموده و توطئه هاي خود را به اجرا گذارند.

ايرادهاي بني اسرائيلي بهانه جويي، سازو كار لجبازان
بهانه جويي كودكان، تجربه تلخي براي همه پدران و مادران است. گاه چنان بهانه جويي كودكان، آزار مي رساند كه تنها عاطفه والدين است كه آنان را حفظ مي كند و تا مرز جنون نمي برد. گاه چنين رفتار بيمارگونه اي را از بزرگ ترها شاهد هستيم. بهانه جويي كه مهم ترين نشانه از بيماري لجبازي و لجاجت است، ازكساني بروز مي كند كه از تعادل شخصيتي بيرون رفته اند و ناتوان از رفتار عقلاني به دنبال توجيهات ساختگي هستند. شايد شما نيز كساني را با اين خصوصيات ديده باشيد كه هميشه دنبال بهانه جويي براي فرار از كاري يا توجيه رفتاري هستند. از اين رو با عنوان بهانه هاي بني اسرائيلي رفتار آنان را سرزنش مي كنيد. واقعا ايرادها و بهانه جويي هاي بني اسرائيلي چيست؟ چرا لجبازان بهانه جو را به بني اسرائيل تشبيه مي كنند؟ اگر بخواهيد پاسخي براي پرسش هاي خود در زمينه لجبازي و بهانه جويي و علل و آثار آن به دست آوريد، شايد اين مطلب بتواند گوشه اي از اين حقيقت را براساس آموزه هاي وحياني قرآن براي شما روشن كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
بهانه جويي، عذربدتر از گناه
گاه انسان خطايي را انجام مي دهد، ولي هنگامي كه خطا و اشتباه آن آشكار شد، عذرخواهي كرده و پوزش مي طلبد. اين گونه است كه احتمال تكرار آن كاهش مي يابد يا به طور كامل از ميان مي رود. اما گاه ديده مي شود كه شخص پس از آشكارشدن خطا و اشتباه و يا حتي گناه خود، به جاي پوزش خواهي، دنبال توجيه سازي مي رود و مي كوشد با عذرتراشي از زير بار مسئوليت خطا و اشتباه خويش بگريزد. اين شيوه برخورد با خطا، بسيار خطرناك است، زيرا اگر شخص دراين كارش موفق شود، نه تنها به تكرار اشتباه و گناه خويش رو مي آورد، بلكه رفتاري گستاخانه درپيش مي گيرد و فرصت هاي شدن كمالي را ازدست مي دهد. كساني كه درصدد توجيه اشتباهات خويش هستند، دريك فرآيندي به انسان هاي لجباز ولجوجي تبديل مي شود كه ديگر نمي توان آنان را به راه درست رهنمون ساخت و همانند درختي مي شوند كه كژ رفته و جز به قطع آن نمي توان راست كرد. درچنين شرايطي كه بهانه جويي گاه از خود گناه بدتر و زشت تر مي شود؛ زيرا فرصت اصلاح و تصحيح رفتار را از شخص مي گيرد و زمينه را براي فرو رفتن درمنجلاب گناه و بزه و ناهنجاري فراهم مي آورد.
بهانه جويي، مانع اصلي اصلاح
بنابراين،بهانه جويي به سبب اين كه فرصت اصلاح را از شخص مي گيرد، بسيارخطرناك تر از خود گناه و خطاست. درآيات قرآني از قوم بني اسرائيل بسيار گزارش شده است؛ زيرا اين قوم از جهاتي داراي برتري هاي منحصر به فردي است كه به عنوان نمونه كامل از انسان ها از سوي خداوند مورد تحليل قرارگرفته است.
به يك معنا بني اسرائيل به معناي شناخت همه انسان هاست. اينان در فراز و فرود چنان هستند كه بدترين ها و برترين ها را مي توان درآن ها يافت. بي گمان، بني اسرائيل به يك معنا، قوم برگزيده خداوند است تا روي آن همه نوع مطالعات انسان شناختي انجام شود. گزارش هاي زياد خداوند از افكار و رفتار آنان، گزارشي براي عبرت آموزي و درس گرفتن است. دربرخي از روايات معتبر از پيامبر (ص) است كه امت اسلام، طابق النعل بالنعل، همانند بني اسرائيل عمل مي كنند و گزارش هاي قرآني كه درباره آن قوم آمده است، در امت اسلام تكرار و تجربه مي شود.
به اين معنا كه امت اسلام همان افكار و رفتار را در عصر آخر زماني بازسازي مي كنند و گام در جاي گام آنان مي نهند. يكي از ويژگي هاي بني اسرائيل لجبازي و بهانه جويي است. آنان اگر به چيزي گرايش يابند، تمام تلاش خويش را مصروف مي دارند تا به آن برسند و اگر نسبت به چيزي بيزار شوند، همه راه ها را بر آن مي بندند تا وجود و حضوري نيابد. درسوره بقره و در داستان گاو بني اسرائيل،به خوبي اين ويژگي ترسيم شده است. (بقره،آيات 67 و 71) از ديگر نمونه هايي بهانه جويي بني اسرائيل مي توان به درخواست رؤيت خداوند از حضرت موسي (ع)، (نساء آيه 153) درخواست تنوع خوراكي ها، (بقره، آيه 61) درخواست ساختن معبودي جسماني، (اعراف، آيه 138) درخواست فرود آمدن كتاب از آسمان براي آنها (آل عمران، آيه 183) و موارد ديگر اشاره كرد كه سبب شهرت مثل معروف «بهانه هاي بني اسرائيلي» شده است.
اصولاً ايراد بني اسرائيلي احتياج به دليل و مدرك ندارد؛ زيرا اصل بر ايراد گرفتن است. ايراد بني اسرائيلي به اصطلاح ديگر، همان بهانه گيري وبهانه جويي است. كه ممكن است گاهي از حد متعارف تجاوز كرده به صورت توقع نابجا درآيد. في المثل به يك نفر نقاش دستور مي دهيد كه تابلويي از دورنماي قله دماوند براي شما ترسيم كند. نقاش بيچاره كمال ظرافت وهنرمندي را درترسيم تابلو به كارمي برد و تمام ريزه كاريها و سايه روشن ها را درتجسم قله مستور از برف و قطعات ابري كه بر بالاي آن قرار دارد، كاملا ملحوظ و منظور مي دارد، طوري كه جاي هيچ گونه ايرادي باقي نماند. ولي با اين حال، ممكن است براي اقناع طبع بهانه جوي خويش انتظار داشته باشيد كه از تماشاي آن تابلو احساس سردي و سرما كنيد! اين گونه ايرادات را درعرف و اصطلاح عامه «ايراد بني اسرائيلي» گويند كه صرفا از ذات بهانه گير مايه مي گيرد.
قوم بني اسرائيل سالهاي متمادي دراطاعت و انقياد فرعون مصر بودند و از طرف عمال فرعون همه گونه عذاب و شكنجه و قتل و غارت و ظلم و بيدادگري نسبت به آنها مي شد. حضرت موسي با شكافتن رود بزرگ نيل، آنها را از قهر وخشم آل فرعون نجات بخشيد؛ ولي اين قوم ايرادگير و بهانه جو به محض اينكه از آن مهلكه بيرون جستند، مجدداً درمقام انكار و تكذيب برآمدند و گفتند:«اي موسي، ما به تو ايمان نمي آوريم مگر آنكه قدرت خداوندي را دراين بيابان سوزان و بي آب و علف به شكل وصورت ديگري برما نشان دهي.» پس فرمان الهي برابر نازل شد كه برآن قوم سايباني كند و تمام مدتي را كه در آن بيابان به سر مي برند براي آنها غذاي مأكولي فرستاد. پس ازچندي از موسي (ع) آب خواستند.حضرت موسي عصاي خود را به فرمان الهي به سنگي زد و از آن دوازده چشمه خارج شد كه اقوام و قبايل دوازده گانه بني اسرائيل از آن نوشيدند و سيراب شدند. قوم بني اسرائيل به آن همه نعمت ها و مواهب الهي قناعت نورزيده، مجدداً به ايراد و اعتراض پرداختند كه: يكرنگ و يكنواخت بودن غذا با مذاق و مزاج ما سازگار نيست. ازنظر تنوع درتغذيه به طعام ديگري احتياج داريم. به خداي خودت بگو كه براي ما سبزي، خيار، سير، عدس و پياز بفرستد.
ديري نپاييد كه در ميان قوم بني اسرائيل قتلي اتفاق افتاد و هويت قاتل لوث شد. از موسي خواستند كه قاتل اصلي را پيدا كند. حضرت موسي گفت: «خداي تعالي مي فرمايد اگر گاوي را بكشيد و دم گاو را بر جسد مقتول بزنيد، مقتول به زبان مي آيد و قاتل را معرفي مي كند.» بني اسرائيل گفتند: «از خدا سؤال كن كه چه نوع گاوي را بكشيم؟» ندا آمد آن گاو نه پير از كار رفته باشد و نه جوان كار نديده. سپس از رنگ گاو پرسيدند. جواب آمد زرد خالص باشد. چون اساس كار بني اسرائيل بر ايراد و بهانه گيري بود، مجدداً در مقام ايراد واعتراض برآمدند كه اين نام و نشاني كافي نيست و خداي تو بايد مشخصات ديگري از گاو موصوف بدهد. حضرت موسي از آن همه ايراد و بهانه خسته شده، مجدداً به كوه طور رفت، ندا آمد كه اين گاو بايد رام باشد، زميني را شيار نكرده باشد، از آن براي آبكشي به منظور كشاورزي استفاده نكرده باشند و خلاصه كاملاً بي عيب و يكرنگ باشد.
بني اسرائيل گاوي به اين نام و نشان را پس از مدتها تفحص و پرس وجو پيدا كردند و از صاحبش به قيمت گزافي خريداري كرده، ذبح نمودند و بالاخره به طريقي كه در بالا اشاره شده، هويت قاتل را كشف كردند. (بقره، آيات 67 تا 71) آنچه گفته شد، گوشه اي از ايرادات عجيب وغريب قوم بني اسرائيل بر حقيقت و حقانيت حضرت موسي كليم الله(ع) بود كه سبب ضرب المثل «ايراد بني اسرائيلي» شد.
بهانه جويي هايي از اين دست، مانع جدي در سر راه اصلاح افكار و رفتار فرد و جامعه است. جامعه اي كه دنبال بهانه جويي باشد، هرگز از رفتار نادرست دست نمي شويد و آن را ادامه مي دهد. به عنوان نمونه اگر ملتي بهانه جو شود، يارانه به صورت نقدي در اختيار شان گذاشته شود، مي گويند اين چه شيوه تقسيم و توزيع يارانه است. مگر ما گدا هستيم؟ اين شيوه توزيع گداپروري است! و اگر به شكل غيرمستقيم توزيع شود، مي گويند اين چه شيوه اي است كه تنها يك عده از آن بهره مند مي شوند و هر كه بيش تر مصرف كرد، بيشتر از يارانه ها سود مي برد. يعني هر كه سرمايه دارتر باشد و هزينه بيشتر كند، بيشتر از منابع ملي استفاده مي كند.
اين گونه بهانه جويي ها، موجب مي شود تا انسان در مسير حقيقت قرار نگيرد و رفتارهاي نادرست و بزه و زشت خويش را اصلاح نكند. از آيات قرآني به دست مي آيد كه بهانه جويي و لجاجت مهم ترين موانع درك حقيقت و پذيرش آن است، زيرا لجبازي و بهانه جويي سبب مي شود كه انسان ناخواسته حق را با آن كه شناخته انكار كند و حتي محسوسات و ملموسات و مشهودات را انكار نمايد و از در سفسطه درآيد و در يك فرآيندي حق ستيز شود و در باطل راسخ تر گردد!
خداوند در آيات 30 تا 44 سوره طور لجبازي و بهانه جويي را عاملي بسيار مخرب در زندگي انسان ارزيابي مي كند و مي فرمايد كه لجبازي و بهانه جويي هاي انسان گاه او را چنان از فطرت و سلامت بيرون مي برد كه محسوسات و مشهودات را انكار و تكذيب مي كند. به اين معنا كه سفيدي برف و سياهي زغال را منكر مي شود و زغال را سفيد و برف را سياه مي بيند. اين گونه است كه عينك بهانه جويي و لجبازي همه چيز خوب و زيبا را درنظرش بد و زشت جلوه مي دهدو هر زشت و بدي براي او زيبا و خوب مي شود.
بهانه جويي، فرار از مسئوليت و پيامدهاي آن
برخي از انسانها بهانه جويي را سازوكاري براي فرار از مسئوليت قرارمي دهند. اينان براي اين كه از زير بار مسئوليتي شانه خالي كنند يا از مسئوليت اعمال زشتي كه مرتكب شده اند، رهايي يابند، بهانه جويي را پيشه خود مي كنند. خداوند درآياتي گزارش مي كند كه بني اسرائيل براي فرار از همراهي با حضرت موسي (ع) پشت سر هم بهانه تراشي مي كردند. گاه با اشاره به وضعيت خود در سرزمين مصر او را سرزنش مي كردند كه چرا آنان را به سوي فلسطين آورده است و گاه ديگر، او را سرزنش مي كردند كه ما اهل جنگ نيستيم و خودت با خدايت برو و با كنعانيان ساكن فلسطين بجنگ و آنان را از سرزمين قدس بيرون كن. اين گونه بهانه جويي ها به اشكال مختلف دردوره هاي تاريخي ديگر نيز رخ داد. در دوره پيامبر (ص) قوم ايرادگير و بهانه تراشي دراسلام پديد آمدند كه همين شيوه را درپيش گرفتند. آنان نيز به پيامبر (ص) مي گفتند كه الان تابستان است و هوا گرم مي باشد و ما نمي توانيم درجنگ شما را همراهي كنيم و وقتي زمستان مي رسيد بهانه هاي ديگري مي تراشيدند تا از حضور درجنگ خودداري كنند. گاه از اين كه در روم زنان زيبايي است كه قلب هاي ايشان را مي لرزاند و از قدرت كارزار ايشان مي كاهد، سخن مي گفتند و گاه ديگر از كمبود اسباب و سلاح جنگي و تداركات و امكانات نبرد سخن به ميان مي آوردند و گاه ديگر، از اين كه زن و بچه ايشان بي سرپرست مي ماند ناله مي كردند و بهانه ها مي تراشيدند.
بهانه جويي باديه نشينان از تخلف درجهاد و همراهي با پيامبر(ص) يكي از نمونه هاي تاريخي است كه خداوند درآيه 11 سوره فتح آن را گزارش كرده است. دراين بهانه تراشي به مشكلات مالي و اهل و اولاد اشاره شده است تا اين گونه از بار مسئوليت فرار كنند. خداوند درآيات بسيار ازجمله آيات 42 و 62 و 64 و 94 سوره توبه و 62 سوره نساء و 12 و 13 سوره احزاب از مسئوليت گريزي منافقان خبر مي دهد كه با سازوكار بهانه تراشي انجام مي شود. درهنگام انتخاب جانشين پيامبر (ص) نيز چندين ايراد بني اسرائيل مطرح كردند كه از آن جمله جواني اميرمومنان علي (ع) و شوخ طبعي اوست كه با سياستمداري نمي سازد.