سجده. نماز جماعت. حقیقت و اهمیت نماز . چگونه فرزندم رانمازخوان کنم
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
حقیقت و اهمیت نماز
نماز واژه ای فارسی به معنای کرنش کردن و به خاک افتادن است. این واژه به عنوان معادل واژه عربی صلات بکار می رود که در اصل به معنای نیایش و دعاست. اما در اصطلاح شرعی، صلات نوعی اعمال عبادی همراه با رکوع و سجود به صورت ویژه و با ارکان و اذکار مخصوص است. (التبیان، ج 1، 56)نماز نمادی از بندگی، اطاعت (برهان قاطع، ص 1145) و بیانگر فرمان برداری، کرنش، تعظیم، سرفرود آوری برای تعظیم و عبادت مخصوص مسلمانان است. (دهخدا، ج 13، ص 20100)
حقیقت نماز این است که انسان در همه احوال به یاد و ذکر خداوند باشد (بقره 238 و 239 طه 14 عنکبوت 35 ال عمران 191)؛ چرا که ذکرالله که در آیات بیان شده، ادای نماز در احوال گوناگون است (کشاف، ج 1، ص 453) انسانی که همواره در نماز و ذکر الله است، در حقیقت می خواهد تذلل و خضوع بلکه خشوع خود را در برابر خداوند و پیشگاه وی به نمایش بگذارد (حج 77)
و با این کار زیباترین و کامل ترین نوع پرستش و نیایش را به جا آورد؛ چرا که نماز بارزترین و آشکارترین کار نیک و نشانه پرستش و بندگی است. (هود 114) از آن جایی که حقیقت نماز، اظهار خضوع و خشوع است. انسان به عنوان بنده فقیر و نیازمند می بایست همواره به منبع فیض و بی نیازی متصل باشد تا همانند لامپی از حقیقت نوری خداوند برای بقا و دوام بهره مند شود و دل و جانش به این حقیقت نوری روشن شود. بنابراین نمازگزار واقعی آن است که همواره در حالت خضوع و خشوع و اتصال و دایم الذکر باشد
نماز به سبب این که ستون دین و دینداری، مرز میان اسلام و کفر و حقیقت بندگی است، نخستین فریضه و واجب در اسلام است. نماز ظهر به سبب این که در بهترین زمانها انجام می شود و به عنوان یک شعار ایمان و بندگی در برابر دیدگان همگان قرار می گیرد، نخستین فریضه درمیان نمازهای واجب قرار گرفته است. امام صادق(ع) در ذیل آیه 78 اسراء می فرماید که نماز ظهر به عنوان نخستین فریضه در اسلام قرار داده شده و خداوند این معنا را در این آیه تبیین نموده است. (تفسیر نورالثقلین، ج3، ص200، حدیث372)
از این رو خداوند در بیش از 60 آیه از نماز به عنوان مهم ترین تکلیف بشر یاد کرده و انسان را بر انجام آن تشویق و ترغیب نموده است. حتی براساس آیه 56 ذاریات، جن و انس برای نماز و بندگی آفریده شده اند و نماز به عنوان کامل ترین و زیباترین جلوه بندگی هدف آفرینش و فلسفه آن معرفی شده است. به سبب همین اهمیت نماز است که خداوند در آیاتی از جمله 57 و 58 مائده نماز را از ارکان اساسی دین معرفی کرده؛ زیرا به کسانی که به نماز و دین به عنوان امری بیهوده و لغو می نگرند و نمازگزاران را تمسخر می کنند، هشدار می دهد
به این معنا که ازنظر خداوند نمازگزاردن عین دینداری و از ارکان اصلی دین است. بر همین اساس پیامبر گرامی(ص) نماز را ستون دین بر شمرده: الصلاه عمود الدین. خداوند بخاطر اهمیت و ارکان بودن نماز است که ادای نماز را در هر حالت ممکن، ضروری دانسته است (آل عمران191) و بر انسان است که نماز را در حالات مختلف سلامتی و بیماری و عذر به جا آورد و در انجام آن کوتاهی نکند. (الکشاف، ج1، ص453)
همچنین خداوند در آیاتی از جمله 238 و 239 بقره و 101 و 103 نساء، برگزاری نماز حتی در شرایط دشوار و صحنه های نبرد را واجب و ضروری دانسته . براساس روایات معتبر، حتی کسی که درحالت غرق شدن است بر اوست نمازش را حتی با ایما و اشاره درحد امکان به جا آورد. خود بیانگر اهمیت نماز در اسلام و جایگاه بلند و رفیع آن است. از این رو در همه شرایع پیشین از آدم(ع) تا خاتم(ص) بر نماز به عنوان ستون دین و قربان کل تقی به سوی خداوند تأکید شده . خداوند در آیه 43 نساء نیز به شکلی بر این اهمیت تأکید کرده چنان که واجب بودن اقامه نماز بر میت خود بیانگر اهمیت نماز است. (توبه82)
همچنین از آیات 18 و 19 جن که سخن از ازدحام جنیان در اطراف پیامبر(ص) برای مشاهده عبادت و نماز آن حضرت(ص) است به خوبی می توان دریافت که نماز حتی برای جنیان چنان از اهمیت برخوردار بوده که برای یادگیری جزئیات آن نزد آن حضرت(ص) ازدحام می کردند؛ چنان که نماز آن حضرت(ص) برای جنیان شگفت آور و جذاب بوده (المیزان ج20 ص50) نماز به سبب اهمیت آن، از سوی خداوند تعلیم داده شده و خداوند براساس آیه 239 بقره از انسان می خواهد تا آن را آنطور که تعلیم داده شده به جا آورد. پس خداوند خود تعلیم دهنده اذکار و اعمال نماز به انسان است که این معنا بیانگر اهمیت نماز می باشد. برای درک اهمیت و جایگاه هر چیزی می توان از آثار و کارکردهای آن نیز استفاده کرد. با نگاهی به تأثیرات شگرف نماز در همه ابعاد زندگی بشر می توان دریافت که نماز تا چه اندازه اهمیت و ارزش دارد و چرا آن را ستون دین و مرز ایمان و کفر دانسته اند.
نمازهای مقبول، فضای جامعه را عطرآگین میکند
و اقیموا الصلوةو آتوا الزکوة و اطیعوا الرسول: خداوند در این جا 3 اصل را ذکر میکند که بازگشت همه چیز به اینهاست که عبارتند از اقامه نماز و ایتای زکات و اطاعت از رسول. معروف آن است که نزد خدا، عقل و اهلبیت (ع) معرفه باشد و منکر آن است که نزد ایشان نکره باشد. نماز مقبول جلوی منکر را می گیرد، اگر نماز ظهر و عصر را اقامه کردیم و تا غروب آلوده نشدیم، معلوم می شود که نماز قبول شده و آلودگی بعد از نماز هم نشانه عدم قبولی آن است. اگر فضای جامعهای بر اساس نماز باشد و نمازهای فرادی، جمعه و جماعت مورد قبول واقع شود جامعه عطرآگین می شود. نماز کامل ترین و زیباترین شیوه نیایش و پرستش است
ساختار نماز به گونه ای است که برترین حالات و کلمات برای ارتباط گفتاری و رفتاری در آن فراهم آمده. اوج حالات بندگی و خضوع در رفتار را در کنار بهترین حالات خشوع قلبی می توان در نماز به دست آورد. نماز هر چند که رفتار ارتباطی میان بنده و خداست؛ ولی تاثیرات شگرفی در همه ابعاد زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی انسان به جا می گذارد. از این رو بر نماز به عنوان ستون دین و استوانه بندگی و پرستش تاکید شده و آن را مرز ایمان و کفر دانسته اند. به این معنا که فرد مومن به خداوند، بهترین جلوه ایمان خویش را در نماز می یابد و کافر با انکار و ترک نماز، آن را به نمایش می گذارد.
چگونه فرزندم رانمازخوان کنم ؟
راهکارهای تربیتی جهت نمازخوان شدن فرزندانمان :
۱. خودتان الگوی خوبی باشید. اگرشمانمازعاشقانه و اول وقت نخوانید و مثل کلاغ نوک به زمین بزنید انتظار نداشته باشید فرزندتان نمازخوان شود.
۲. بعدازنماز کودک یکی دوساله به بالا رادرآغوش بگیرید و رفتاربامحبت تری با او داشته باشید تافرزند ببیندشما هر وقت نماز میخوانید مهربانتر میشوید و به این وسیله به نماز علاقه مند میشود.
۳. او را از کودکی به نماز جماعت و نماز جمعه و حرم و مساجدو مراسم مذهبی ببرید مخصوصا اگر برایش این مکانها را با جایزه وخاطره و تشویقی شیرین کنید.
۴. امر به نماز را درست وقتی فرزند به سن بلوغ رسید نگذارید بماند باید چند سال قبل از سن تکلیف او را مشتاق به نماز کنید و نماز را به آموزش دهید.
۵. برای مشتاق کردن کودک به نماز قبل سن تکلیف برای دختران یک چادر نماز و جانماز و مهر و تسبیح قشنگ وبرای پسرهم همین ها غیر از چادر را تهیه کنید.
۶. چون به سن تکلیف نرسیده و نماز برایش واجب نشده او را همیشه مجبور به نماز خواندن نکنید. مثلا میتوان قبل از اذان با کودک کمی بازی کرد بعد موقع اذان که شد بگویید دخترم اذان میدهند من میخواهم نماز بخوانم تو چه؟ دستور ندهیم پیشنهاد بدهیم.
۷. از کودکی هر وقت نماز میخواند به او محبت بیشتری کنید و نماز خواندنش را برای دیگران و در جمع خانواده و فامیل تعریف کنید و تشویق و تحسینش کنید.
۸. با خانواده های مذهبی و دوستان خوب معاشرت و رفت و آمد کنید.
۹. با ورود فرزندتان به دوره ی نوجوانی برای او دلیل بیاوریدکه چرا نماز بخوانیم ولی کوتاه بگویید و سریع رد شوید. انتظار تاثیر زود و سریع نداشته باشید زیرا نوجوان در دوران خامی است تا پخته شود و حرف شما را بفهمد زمان میبرد.
۱۰. نسبت به نماز خواندنش یا نخواندنش حساسیت زیادی نشان ندهید و مدام به او گیر ندهید .حساسیت زیاد جلو تفکر او را میگیرد و نماز با اجبار فایده ندارد بگذارید از درون مسئولیت پذیر شود.
۱۱. در دوران نوجوانی فرد دچار سردرگمی است و به دنبال انتخاب راه و هویت خود است به او راه درست را دهید و بگذارید زمان بگذرد و راهش را انتخاب کند. مدام نصیحتش نکنید بدتر گیج و کلافه می شود.
۱۲. از روش غیر مسقیم استفاده کنید مثل اهداى کتاب و سی دی و نرم افزار . هم میتوانید به او هدیه کنید و یا جایی جلو چشمش قرار دهید تا خودش ببیند واستفاده بکند.
۱۳. نوجوان به دلیل تغییرات هورمونی رشد دچار کمی سستی و احساس خستگی است خوابش زیاد شده و اکثرا سنگین خواب میشوند. شاید شمافکر کنید او تنبل شده . برای نماز صبح او را با دعوا و داد بیدار نکنید . او را با محبت و نوازش و بوسه و صدازدن با القاب زیبا مثل دختر عریزم و... بیدارش کنید. یک بار هم شایدکافی نباشد پس صبورانه یک بار قبل نماز خودتان و یک بار بعد نماز او را با محبت بیدار کنید.
۱۴. در جلو جمع مدام او را امر به خواندن نماز نکنید. پنهانی و با لحن پر از محبت به او یادآوری کنید.
۱۵. گاهی نوجوان به دلیل دیده نشدن با نماز نخواندن میخواهد خود را نشان تان دهد. پس او را ببینید و به او توجه کافی بکنید.
۱۶. هیچ گاه بچه های نمازخوان را سرش نکوبید و او را با آنها مقایسه نکنید، مقایسه اثر عکس دارد و او هم از نماز بدش می آید و هم از آن بچه ی نمازخوان.
۱۷. وقتی به سن تکلیف رسید برایش جشن عبادت بگیرید.
۱۸. نقل داستانهای شیرین و در حد سن کودک و نوجوان از نماز بزرگان و استفاده از اشعار و احادیث زیبا
۱۹. ترک مستحبات در ابتدای کار و طول ندادن نماز و رعایت توانایی کودک و نوجوان
۲۰. تقویت عشق و علاقه به اهل بیت که یکی از راههای جلب انسان به عبادت و نماز است.
و نکته پایانی : اگر در رفتار نماز خوانها مهر و محبت و انصاف دیده شود ، میل بچه ها به نماز خواندن بیشتر میشود.
اهمیت و آثار نماز جماعت ... وارکعوا مع الراکعین نماز ستون دین، نماد اسلام، مرز میان ایمان و کفر، نمایش عبودیت و بهترین و کامل ترین شیوه پرستش و نیایش خداوند است. ویژگی اجتماعی آموزه های اسلامی مقتضی آن است تا عبادات اسلامی، رنگ و بویی دیگر به خود گیرد و همین بهترین و کامل ترین شیوه پرستش، به بهترین و کامل ترین شیوه وحدت اجتماعی تبدیل گردد و در برخی از اشکال خود بعنوان مهمترین عامل وحدت آفرین میان امت و امام و دولت و ملت تبدیل شود. هرچند که نماز را به تنهایی می توان به جا آورد، ولی بهتر است آن را به جماعت برپا داشت؛ زیرا برگزاری نماز جماعت، به معنای نمایش قدرت و وحدت میان مسلمانان و حمایت قاطع از نظام سیاسی اسلام است. البته نماز جمعه از جهاتی رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد و به عنوان بیعت هفتگی میان امت و امام تلقی می شود. اهمیت اجتماعی نماز جماعت نماز، یکی از ارکان اسلام است. امام باقر(ع) : بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است، نماز، زکات، روزه، حج و ولایت (حکومت و رهبری) و در اسلام هیچ چیزی مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته. و الولایه افضل، لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن؛ ولایت (حکومت و رهبری) برتر از نماز، زکات و حج است، زیرا ولایت، کلید آنها است و رهبر، راهنمای (تحقق صحیح) نماز، زکات و حج است. از این پنج امر هرچند که دو امر نماز و روزه، جنبه شخصی و عبادی محض می یابد، ولی باید توجه داشت که از جنبه های اجتماعی نماز و روزه نیز غفلت نشده زیرا روزه آثاری دارد که از آن جمله درک مفهوم گرسنگی و فقر، اطعام و انفاق و احسان به دیگران بویژه در ماه رمضان و وجوب دادن زکات فطریه در آخر آن، بیانگر جنبه های اجتماعی آن است. نماز نیز این گونه است
زیرا هیچ عمل صالح و عبادتی نیست مگر این که باید به جنبه اجتماعی آن، افزون بر جنبه فردی آن توجه شود؛ چراکه رهایی انسان از زیان ابدی تنها با ایمان و عمل صالح و تشویق و ترغیب دیگران به آنها شدنی است (عصر) بنابراین، نمی توان عبادتی را در اسلام سراغ گرفت که جنبه اجتماعی نداشته باشد. از این رو گفته اند اسلام، سیاسی ترین و اجتماعی ترین دین در میان شرایع ابراهیمی و دیگر ادیان جهانی است؛ زیرا مأموریت هر انسانی، متاله (خدایی) شدن و سپس ربانی شدن می باشد. براین اساس، مسئولیت انسان در هر عملی به گونه ای تعریف شده که جنبه اجتماعی آن پررنگ است
البته برخی از وظایف و مسئولیت های انسانی، جنبه اجتماعی پررنگ تری دارد که از آن جمله می توان حج و جهاد و ولایت را نام برد. به سخن دیگر، اگر اسلام بر پنج پایه استواری یافته، از این پنج مورد، سه مورد ارتباط مستقیم با جنبه اجتماعی و سیاسی دارد و دو مورد دیگر به اشکال دیگری مرتبط با جامعه و امور اجتماعی است از این رو ثواب نماز جماعت و حضور در نماز جمعه، چنان زیاد دانسته شده که اگر از ده نفر بگذرد غیرقابل شمارش برای فرشتگان خواهد بود. تاکید بسیار زیاد برای حضور در نماز جماعت از آن روست که از جنبه اجتماعی نماز غفلت نشود و گمان نرود که رابطه میان انسان و خدا در دین یک رابطه شخصی و خصوصی است؛ بلکه این رابطه فراتر از یک رابطه شخصی دانسته شده و لازم است برای همگان روشن شود که دین امری اجتماعی است نه این که کارکردهای اجتماعی هم دارد؛ چنان که برخی چنین تصور کرده اند. ارتباط تنگاتنگ نصب امام جماعت و به ویژه امام جمعه از سوی رهبر جامعه به این معناست که جنبه اجتماعی و سیاسی نماز نمی بایست نادیده گرفته شود و از آثار و تاثیرات آن غافل شد. اگر پذیرش چهار چیز از استوانه های اسلام به امر پنجم یعنی ولایت وابسته است، به این معناست که اسلام هرگز به جنبه های شخصی عبادت بسنده نکرده و آن چه اصالت دارد، جنبه های اجتماعی آن است؛ زیرا هدف نهایی و علت غایی در آفرینش انسان، خلافت الهی از طریق شدن های کمالی و فعلیت بخشی به قوای اسمایی الهی با عبودیت و عبادت است.
در آیات قرآن بر برپایی و اقامه نماز به شکل جماعت تاکید کرده. در آیه 23 بقره فرمان میدهد تا نماز به جماعت برپا شود. از این رو بر مع الراکعین تاکید میشود که اشاره ای مستقیم بر حضور یافتن در نماز جماعت از سوی مومنان است. (فتح القدیر ج1 ص90؛ انوارالتنزیل بیضاوی ج1 ص77 زبده البیان ج1 ص182) در کتاب فقه القرآن با اشاره به آیه 238 بقره آمده که افضل نمازها نماز جماعت است که در ظهر برپا میشود و خداوند در این آیه بر محافظت بر نماز در اوقات آن تاکید کرده و اهتمام خاصی به نماز ظهر که به جماعت خوانده میشود، مینماید. (فقه القرآن ج1 ص140) خداوند بر اقامه نماز به شکل جماعت تاکید میکند و بدان فرمان میدهد (آل عمران43 نساء102) هرچند که فقیهان این فرمان و امر را بر وجوب نماز جماعت حمل نکرده اند، ولی استحباب بلکه استحباب موکد آن را گفته اند. خداوند در آیات 218 و 219 شعراء از نماز جماعت پیامبر(ص) به صورت خاص یاد میکند که این خود بیانگر اهمیت نماز جماعت است (تفسیر التحریر و التنویر ج9 جزء19 ص204) عنایت خاص و نگاه ویژه خداوند به راز و نیازهای پیامبر(ص) و نماز جماعت دراین آیات به خوبی نشان میدهد که خداوند به نماز جماعت نگاهی خاص دارد. از این رو با یراک این عنایت و نگاه خاص را مورد توجه قرار میدهد تا آنان نیز به نماز جماعت اهمیت دهند (همان) این که خداوند در آیه 43 بقره بر اقامه نماز به شکل جمعی همراه با رکوع کنندگان تاکید میکند، خود گواهی روشن بر اهمیت نماز جماعت است (مجمع البیان ج1 و2 ص214)
لذا خداوند به مریم توصیه میکند تا نمازهایش را با جماعت بخواند (آل عمران43) این درحالی است که ایشان زن است. پس به طریق اولی میتوان گفت که برای مردان برپایی و اقامه نماز به جماعت اگر واجب نباشد، مستحب موکد است؛ زیرا وقتی خداوند امری میکند یا سفارشی میدهد، به آثار آن توجه دارد که برای انسان مفید و سازنده است و در مسیر تحولات کمالی اش می تواند کمک خوبی باشد. شگفت این که خداوند در زمان جنگ نیز مصلحت را در برگزاری نماز جماعت میداند و به فرمانده جنگ و جهاد فرمان میدهد تا مسئولیت امامت جماعت را به عهده گیرد و مجاهدان به دو دسته تقسیم شوند تا یکی پس از دیگری نماز را بجا آورند
به این شکل که یک گروه به رکعت نخست امام اقتدا میکنند و گروه دوم به پاسداری مشغول میشوند، در پایان دو سجده امام در رکعت اول، گروه نخست رکعت دوم را به سرعت فرادا میخوانند و به همان سرعت به جای گروه دوم رفته و پاسداری را برعهده میگیرند. در همین حال گروه دوم خود را به رکعت دوم فرمانده و امام خود میرسانند و به او اقتدا میکنند و یک رکعت را به جماعت با او میخوانند و رکعت دوم را فرادا برگزار میکنند (نساء102) براین اساس هنگامی که در صحنه جنگ نماز خوف به جماعت و با امامت فرمانده خوانده میشود، میتوان اهمیت و ارزش نمازجماعت را در آموزه های وحیانی قرآن دریافت. (کنزالعرفان ص171)
مشارکت در کارهای اجتماعی خوب و پسندیده از کارهای عبادی مانند نماز آغاز تا درعرصه های جهادی و نظامی و اقتصادی و سیاسی ادامه می یابد. از این رو خداوند خواهان حضور جمعی مومنان در نماز جماعت (بقره43 آل عمران43 توبه112) و نماز جمعه میشود. در 62 نور خواهان مشارکت فعال مومنان در عرصه های اجتماعی میشود. مومنان می بایست در همه عرصه های اجتماعی مشارکت فعال داشته و مسئولیت پذیر باشند. کسانی که با بهانه جمع آوری محصولات، آموزش و تدریس در حوزه و دانشگاه، مشکلات خانوادگی، ترس و خوف همسر و فرزندان، از فعالیت های مهم اجتماعی مانند حضور در جبهه خودداری می کنند یا هنگام نماز جمعه و برپایی اجتماع هفتگی سیاسی عبادی به خرید و فروش میپردازند، جزو متخلفین حساب میشوند و خداوند ایشان را به سبب عدم تقدیم فعالیتهای اجتماعی بر شخصی مؤاخذه، سرزنش و توبیخ میکند. (جمعه توبه93و120)
اهمیت نماز جماعت در روایات امام رضا(ع) فرمود: فضیلت نمازجماعت نسبت به نماز فرادا در هر رکعت دو هزار برابر است. پشت سر گناهکار نماز مگذار و فقط به اهل ولایت اقتدا کن (تحف العقول ص440 بحارالانوار ج85 ص435) پیامبراکرم(ص) فرمود: هرکس نماز صبح را به جماعت به جا آورد سپس تا طلوع خورشید به ذکر خداوند بی نیاز و بلند مرتبه پردازد، در بهشت هفتاد درجه خواهد داشت و مابین هر درجه ای به اندازه ای است که اسب دونده عالی و خوش تربیت هفتاد سال بتازد؛ و کسی که نماز ظهر را به جماعت بخواند در بهشت جاوید، پنجاه درجه خواهد داشت و فاصله بین درجات او به اندازه تاختن پنجاه ساله اسب عالی خواهدبود؛ و هرکس نماز عصر را به جماعت بخواند ثواب آزاد کردن هشت نفر از فرزندان اسماعیل را خواهد داشت که هریک از آنها صاحب خانه ای باشند؛ وکسی که نماز مغرب را به جماعت بخواند گویا یک حج و یک عمره مقبول به جای آورده؛ و هرکس نماز عشا را به جماعت بخواند مانند این است که شب قدر را شب زنده داری نموده (امالی شیخ صدوق ص141 بحارالانوار ج85 ص436) پیامبراکرم(ص) فرمود: نمازجماعت بر نماز فرادا 27 درجه برتری دارد؛ و هرکس 40 روز در نماز جماعت شرکت نمود و از ابتدای تکبیره الاحرام آن را درک کرد؛ از دو چیز نجات می یابد: آتش جهنم و نفاق و دورویی. (الذکری ص267 بحارالانوار ج58 ص435) پیامبراکرم(ص) فرمود: کسی که بی دلیل در مسجد با مسلمانان نماز به جا نمی آورد، نمازش (کامل) نباشد. فرمود: نماز به جماعت سنت است، اگرچه بر نوک نیزه باشد (کنایه از این که هرچند در سخت ترین شرایط باشد، بهتر است به جماعت خوانده شود) پیامبر(ص) همچنین در اهمیت نماز جماعت فرمود: اگر درباره کسی که در نماز جماعت شرکت نمی کند، پرسش شد، بگو: او را نمی شناسم.
برخی احکام نماز جماعت به هر حال با استناد به آیات قرآن کریم (نساء 102بقره 34)، احادیث متواتر و نیز سنت عملی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام (صحیح مسلم بن حجاج، ج2، ص 122) نماز جماعت برای نمازهای واجب روزانه اثبات شده و حتی برخی مشروعیت آن را از ضروریات دین دانسته اند (بحوث فی الفقه، ص 42). به نظر برخی فقها، از پاره ای احادیث بر می آید که آغاز تشریع نماز به صورت جماعت بوده (تقریر بحث السید البروجردی،). در برخی احادیث هم درباره نخستین نماز جماعت آمده که پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)، با هم در حال نماز خواندن بودند که ابوطالب و فرزندش جعفر، از آنجا گذشتند. ابوطالب به جعفر گفت که در کنار پسر عمویت نماز بگزار. در این هنگام پیامبر پیش رفتند و امامت نماز را برعهده گرفتند. (وسایل الشیعه، ص 288).
نکته تاریخی جالب توجه در این است که آن هنگام که پیامبر اکرم(ص) و علی(ع) و حضرت خدیجه (س) تنها مسلمان روی زمین بودند نماز را به جماعت می خواندند. عفیف کندی می گوید: من تاجر بودم سالی به مکه آمدم امر بس شگفتی را مشاهده نمودم. دیدم همه مردم به بتهای چوبی و فلزی و سنگی در کعبه متوجه هستند؛ در این میان فقط سه نفر به سوی شام (مسجد الاقصی) عبادت می کنند. عباس بن عبدالمطلب : زیر آسمان خدا جز این سه نفر کسی بر این آیین نیست (اسدالغابه ابن اثیر ج3 ص414) نماز جماعت برای مواردی چون نماز جمعه (بقره 34جمعه 9 تا 11)، نماز خوف (نساء 101 و 201، زبده البیان، ص 221)، نماز عیدین؛ یعنی عیدفطر و عید قربان (بقره 34 زبده البیان، ص 381) و نمازهای پنج گانه روزانه (نساء 101 و 102، تفسیرالتحریر و التنویر، ج 3، جزء 5، ص381) تشریع شده است. براساس آیه 34 آل عمران حضور زنان با مردان در نماز جماعت جایز دانسته شده و به نظر می رسد این حکم شرکت زنان در نمازجماعت در شریعت حضرت موسی(ع) نیز تشریع شده بود. از این رو حضرت مریم(س) نیز با مردان در نماز جماعت حضور می یافت. از همین آیه و نیز آیه 34 بقره همچنین به دست می آید که ماموم باید در رکوع و سجود تابع و همراه امام باشد و برای اتصال به صفوف جماعت می بایست رکوع امام را درک کند. همچنین از آیه 204 اعراف به دست می آید که هنگام قرائت امام لازم است ماموم سکوت کرده و توجه داشته باشد (مجمع البیان ج3 و 4 ص197).
آثار نماز جماعت اطاعت از امام در آیات 218 و 219 شعراء نماز جماعت را از عوامل قرب بیشتر انسان به خداوند معرفی میکند. خداوند به انسان در حالت نماز جماعت بیشتر از هر حالت دیگر است و انسان در این زمان مشمول رحمت و عنایت خاص الهی میشود. نماز جماعت به عنوان مظهر تشکل و نظم در اسلام است. در مسجد یا هر کجا حتی در میدان کارزار، همه نوع افراد جامعه از غنی و فقیر، توانگر و ناتوان، پیر و برنا، مرد و زن، همه در کنار هم به جماعت ایستاده اند و امام در جلو و در پایین ترین سطح قرار دارد و حتی در جاهایی مانند دشت شیب دار اگر امام بیش از چهار انگشت بسته بالاتر از مامومین قرار گیرد، نماز اشکال دارد و این بیانگر نقش عملی نماز جماعت در جامعه است
در نماز جماعت لازم است تا همه هماهنگ و متقارن عمل کنند و قبل از این که امام کاری را انجام دهد دیگران نباید پیشروی کنند و حتی اگر در جایی سهوا کاری را انجام دادند باید برگردند و با امام هماهنگ شوند و اگر عقب افتادند خود را به امام جماعت برسانند. همه اینها به معنای نظم و انضباط تمرین اطاعت از امام است. این بدان معناست که اگر انسان در هنگامن پرستش و عبادت لازم است تا از امام اطاعت محض داشته باشد، درعمل اجتماعی و سیاسی نیز باید این تمرین را به اجرا گذارد و از امام پیش نیفتد که هلاک می شود و از او عقب نماند که گمراه می شود. پس نمازجماعت افزون بر کارکردهای وحدت آفرین در جامعه، مهم ترین ابزار تمرین اطاعت از امام است. چنان که تنظیم کننده اوقات و زمان برای مردم و جمع کننده صفوف مختلف ایشان از همه اقشار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مانند آن است.
علت سجده بر مهر چیست؟
علت سجده بر مهر، دستور الهی مبنی بر تبعیت از رسول خدا(ص) است وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا حشر7 آنچه را رسول خدا براى شما آورده اجرا کنید و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید. و اینکه رسول الله (ص) بر زمین سجده می کردند و فرموده اند: فاذا سجدت فمکّن جبهتک من الارض؛ هنگامی که سجده میکنی، پیشانیت را بر زمین قرار ده. در روایت دیگر فرمود: جعل لی الارض مسجداً و طهوراً یا فرمود: جعلت لی الارض طهوراً و مسجداً؛ زمین برای من محل سجده و موجب طهارت تیمم قرار داده شده. وقتی رسول خدا به مدینه منوره تشریف آوردند و دستور ساختن مسجد النبی را دادند، در آن زمان مسجد فرش نداشت و پیامبر(ص) روی همان زمین مسجد، روی همان خاکهای مسجد سجده می کردند. در زمان ابوبکر و عثمان و عمر و حضرت علی(ع) نیز روی همان زمین مسجد سجده می نمودند
بنابراین تمام نمازهای پیامبر روی زمین بوده و سجده های پیامبر و مسلمانهای صدر اسلام، بر روی خاک بوده. بنابراین شیعه سجده را بر تمام زمین جائز میداند، چه سنگ باشد و چه خاک. و چون شرط است که محل سجده از هر نجاستی پاک باشد و سجده بر زمین نجس جایز نیست، بدین جهت شیعیان قطعه ای از خاک پاک مهر را به همراه خود دارند، تا هر وقت خواستند نماز بخوانند، بر آن خاک پاک سجده کنند.
اما اگر منظور از فلسفه و حکمت چنین کاری است، باید گفت که، چون سجده عنوان خضوع و خشوع در مقابل عظمت پروردگار دارد پس با قرار دادن اشرف اعضای بدن (پیشانی) بر روی خاک این عمل به بهترین شکل تحقق می یابد. اما اگر انسان در حال سجده، پیشانیش را به سجاده گران قیمت یا بر فرش نرم و لطیف، یا بر حریر و برلیان و طلا و نقره، یا بر جامه های گران قیمت بگذارد، اینها با خاکساری در پیشگاه خدا تناسبی ندارد. هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: بر چه چیزهایی سجده جائز است؟حضرت فرمود: السجود لا یجوز الا علی الأرض أو ما أنبتت الأرض الا ما أکل أو لبس سجده جائز نیست مگر بر زمین یا بر آنچه که از زمین بروید مگر خوردنی و پوشیدنیها. هشام پرسید علت آن چیست؟حضرت فرمود: لأنّ السجود هو الخضوع لله عزّوجلّ فلا ینبغی أن یکون علی ما یؤکل و یلبس لأنّ أبناء الدنیا عبید ما یأکلون و یلبسون و الساجد فی سجوده فی عبادة الله تعالی فلا ینبغی أن یضع جبهته علی معبود أبناء الدنیا الذین اغترّوا بغرورها؛ چون سجده برای خضوع و خشوع در برابر خدا است، پس سزاوار نیست که بر خوردنیها و پوشیدنیها که مورد علاقه و توجه اهل دنیا است، سجده شود
لازم به ذکر است که اهل سنت نیز اجمالا با شیعه در این مساله موافق هستند. یعنی آن ها نیز سجده را بر روی چیزی انجام می دهند. البته آنها در اینکه بتوان بر روی دستار سر (پارچه) سجده کرد، با شیعه اختلاف دارند: همچنین این عمل را می توان با تعظیم شعائر الهی دیگری همراه کرد. مثل اینکه سجده بر تربت سید الشهداء انجام شود تا همراه سجده، احترام را خود به سید الشهداء و راه ایشان نشان دهیم: مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ حج32] و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست
سجده؛ کوتاه ترین راه تقرب به خدا زمینه های سجده
سجده، زیباترین و بهترین نماد برای اطاعت و خضوع در برابر کسی است. به این معنا که اگر کسی بخواهد نهایت پذیرش فرمان و اطاعت خود را بیان دارد، سجده می تواند آن را به بهترین و کامل ترین شکل نشان دهد. از این رو خداوند برای بیان فرمانبری و اطاعت در مقام قدس الهی، از همه فرشتگان خواسته است تا بر آدم سجده برند. با سجده می توان امور دیگری را نیز نشان داد که از آن جمله میتوان به پذیرش تسخیر و حکومت و ربوبیت از سوی سجده کننده نسبت به سجده شونده اشاره کرد
همین مسایل و امور موجب شده تا ابلیس از سجده بر آدم(ع) سرباز زند و کفر و نافرمانی پنهان خویش را آشکار سازد و در آزمون اطاعت پذیری از راه سجده شکست بخورد و گرفتار هبوط شود. ابلیس با تمرد و سرکشی خود به ظاهر تسخیر و ربوبیت و خلافت الهی انسان را نپذیرفت ولی در عمل و تکوین نمی توانست از آن سرباز زند. البته اوج اطاعت را می بایست در همان سجده دید که از روی رغبت و گرایش باطنی و خضوع و خشوع انجام می گیرد. با توجه به این زمینه است که مقام ساجدین، در حوزه عبودیت، از برترین و بالاترین مقاماتی است که بشر می تواند به آن برسد.
سجده و کرامت انسانی سجده را می بایست نشانه ای از مسایل چندی دانست. انسان با سجده جلوه کرامت را نشان می دهد. در آیه 18 حج که کرامت انسانی، در گرو سجده و انقیاد در برابر خداست و اگر کسی سجده واقعی نداشته باشد در حقیقت به خود اهانت کرده و کرامت خویش را زیر پا گذاشته . سجده به درگاه الهی به ویژه در زمان ها و مکان های خاص مانند شبانگاهان، مایه ارزشمندی انسان است، زیرا سجده بر خداوند، جایگاه عبودیت انسانی را مشخص میسازد
عبودیت در مفهوم واقعی آن چیزی جز ربوبیت انسان نیست؛ زیرا انسان هنگامی که بر خداوند سجده میبرد، عبودیت خود را به نمایش می گذارد و به خداوند تقرب میجوید (علق19) و با تقرب و عبودیت است که انسان متاله میشود و ربوبیت و پروردگاری خویش را نشان میدهد. انسان تنها موجودی است که به شکل کاملا مختار و با اراده، عبودیت و اطاعت خود را نشان میدهد. همین عبودیت ارادی انسان است که دیگران را مطیع و فرمانبر وی میسازد و در سطح پایینتر از انسان قرار میدهد. این گونه است که انسان عابد و ساجد، بعنوان اشرف آفریده ها ظاهر شده و از فضل (فتح29) و رضوان الهی بهره مند میشود.
اقسام سجده کنندگان
انسان هایی که در برابر خداوند سجده می کنند به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. برخی ها به طمع نعمت و دست یابی به آن، خدا را سجده میکنند و کسانی نیز از سر ترس سر به خاک می گذارند و در این میان کسانی نیز هستند که خداوند را شایسته پرستش می شمارند و نه به طمع نعمت و نه از ترس نقمت بلکه به سبب شکر و سپاس، پیشانی بر خاک اطاعت و شکرگزاری می سایند. کسانیکه خداوند را شایسته عبادت یافته و به نقص خویش نیز پی برده اند و برای جبران نقص خویش تلاش می کنند تا خود را با تقرب به خدا از شر آن رهایی بخشند، کسانی هستند که راه تقرب به کمال را می جویند
آنان از سویی خدا را شایسته عبادت می یابند و از سوی دیگر فرمان خداوندی را برای کمال جویی و تقرب به او می پذیرند. البته آیه 206 اعراف تصریح میکند هر موجودی که خداوند را چنانکه هست بشناسد و همه هستی را محضر خداوند بشمارد و خود را در محضر او بیابد، در این حالت به طور طبیعی از هرگونه رفتار استکباری برخاسته از تکبر ذاتی، دست بر می دارد و کوچکی و فقرذاتی خویش را می یابد و در برابر عظمت الهی به تسبیح گویی می نشیند و در نهایت به سجده اطاعت و عبودیت می افتد.
ذکر سجده از آن جایی که سجده، حالت تواضع و خضوع انسان در مقام عندالله بودن انسان های کامل و در مقام خشیت و طمع برای انسان های ناقص و متوسط است و این عمل سجده، خود عملی شکلی و نمادین است و لذا انسان باید در هنگام سجده به این نقص اقرار کند که هر آن چه عمل جوارحی و قلبی به جا می آورد، در حقیقت گرفتار مادیت و نقصان مادیت است و حتی به هر شکل دیگری انجام شود نمیتواند در برابر ذاتی که بی نیاز از هرگونه سجده و عبادت و عبودیت است، امری کامل باشد. از این رو ذکر سجده مورد تأکید قرار گرفته. انسان باید متوجه این معنا باشد که خداوند هیچ نیازی به عبادت و عبودیت او به هر شکلی و با هر عنوان طمعی و ترسی و حبی ندارد