سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

اقتصاد و قرآن.اسراف.رشوه

فرهنگ کار.قراردادنويسي.کم فروشی

قرآن و جهان بيني اقتصادي

جهان بيني اصلي است که در تمامي علوم و دانش و ديدگاه بشري ديده مي شود. تمامي اديان و علوم هر کدام مکتب ها و ديدگاه هاي متفاوتي دارند که در آن جهان بيني خاصي مطرح گرديده است. در قرآن جهان بيني خاصي وجود دارد که هدف و اصول آن با ديگر اديان و علوم تفاوت بارز دارد. در اين ميان قرآن با علوم مختلفي چون اقتصاد، سياست، مديريت و... وجوه تمايز و اشتراک دارد. رابطه قرآن و علوم بشري بيش از همه به تبيين جهان بيني آنها مرتبط است. بنابراين از مهمترين زمينه هاي اثر بخشي قرآن در اقتصاد، شناسايي اصول تکويني اقتصاد اسلامي از قرآن و سنت است. اصل خالقيت و يگانگي آفرينش يکي از اين اصول مي باشد. در فلسفه و جهان بيني اسلامي، خداوند بر مخلوقات و جهان هستي خود اشراف و هدايت دارد. به عبارت ديگر خداوند در عين حال که خالق و آفريننده است، رب نيز هست و بر امور و شئون بندگان خود نظارت و اشراف دارد. بنابراين انسان را رها شده نمي توان تصور کرد که رابطه اش با خداوند قطع شده باشد. در قرآن آمده: "الا له الخلق و الامر تبارک الله ربّ العالمين". بر اساس يگانگي خداوند و اصل توحيد، وابستگي متقابل نظام آفرينش به اراده و خواست الهي اثبات مي شود، در واقع اصل توحيد به طور تکويني نشان دهنده جاذبه و همرنگي و همبستگي ميان مخلوقات، بويژه انسان ها است. تنها خالق جهان هستي و انسان ها خداوند بوده و چرخش نظام هستي و امور زندگي انسان ها تحت اراده اوست. اصل دوم مالکيت مطلق خداوند مي باشد. بر اساس جهان بيني اسلامي مالکيت عالم هستي از آن خداست. ولله ما في السماوات و ما في الارض". خداوند که خالق و آفريدگار موجودات و جهان است و مالکيت آنها نيز با خداست. اين نوع مالکيت مطلق مي باشد. سومين اصل هدفداري آفرينش در خلقت جهان و انسان است. آفرينش آسمان و زمين و هر چه در آن است بر اساس حق مي باشد: "و هو الّذي خلق السّماوات و الارض بالحقّ". خداوند از آفرينش آسمان ها و زمين هدف و انگيزه اي معين داشته است و خلقت جهان عبث و بيهوده نبوده است و خداوند از آفرينش و خلقت انسان ها هدف خاصي داشته است

توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني

آدرس يكي از اهداف در عرصه جهاد اقتصادي و به قول رهبر معظم انقلاب «يك بخش مهم» از آن است. اما براي راهيابي به اين نقطه مطلوب بايد از عقبه هايي عبور كرد و موانعي را هموار كرده و پشت سر گذاشت و اگر چنين نبود، توصيه اكيد آقا به تلاش همگان از دولت و مجلس و دستگاه قضايي و ساير مسئولان گرفته تا مردم، ضرورتي پيدا نمي كرد. براي رونق بخشيدن به توليد ملي بايد از توليد كالاي بنجل و غيراستاندارد جلوگيري كرد تا ميل و رغبت مردم به توليدات داخلي جذب شود نه آن كه رويكرد به توليد داخلي را در مقايسه با كالاي مشابه خارجي، نامعقول تلقي كنند! مراكز نظارتي نبايد به توليدكننده داخلي اجازه توليد كالاي نامرغوب را بدهند و در همان حال دست واردكنندگان كالاي مشابه خارجي را باز گذاشته و بازار داخلي را سخاوتمندانه! به آنان واگذار كنند. دولت و مجلس وظيفه دارند كه تسهيلات لازم را براي توليدكنندگان داخلي فراهم آورند و مقررات بعضا نسنجيده و دست و پاگير را از پيش پاي آنان بردارند. حمايت از سرمايه ايراني به تامين امنيت سرمايه و سرمايه گذار ايراني نياز دارد و اولين و حياتي ترين اقدام در اين زمينه، مبارزه جدي با فساد اقتصادي است.

حمايت از توليد ملي و كار و سرمايه ايراني كه رهبر معظم انقلاب با نگاه تيزبين و هميشه آينده نگر خويش بر آن تاكيد ورزيده اند يك فراخوان همگاني - بخوانيد جهاد- براي مقابله جدي با موانعي است كه انجام اين مهم را تاكنون با تاخير و دشواري روبرو كرده است. رسيدن به نقطه مطلوبي كه آقا آدرس داده اند با نصب پلاكارد و بنر و تكرار تشريفاتي بيانات ايشان امكان پذير نيست. بايد همه دست ها از آستين هاي همت بيرون آورده شود. تنها در اين صورت است كه همه خواهند ديد به قول رهبر معظم انقلاب «ما مي توانيم».

10 گام برای حمایت از كار و سرمایه ایرانی

پیام رهبر معظم انقلاب و نامگذاری سال 1391 به عنوان سال «تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی» در واقع پیام تداوم جهاد اقتصادی را در خود دارد. شاید اصلی‌ترین مفهوم پیام فوق‌الذكر این است كه «تولیدمحوری» باید شاخص همه‌ی سیاست‌های اقتصادی ما باشد، منتها این نكته‌ نیز مهم است كه جهت این حمایت چه باید باشد؟ آیا حمایت از تولید ملی به این معنی است كه تولید ملی ما به حدی برسد كه بتواند با بهترین تولیدات جهانی رقابت كند؟ پس در این صورت منظور ما حمایت از تولیدات ملی برای رقابتی شدن است و به عبارت دیگر، حمایت از تولید ملی است در مقابل موانع رقابت عادلانه و برابر. یعنی تولیدات كشور باید بتواند به بازار دسترسی داشته باشد و عادلانه و برابر با تولیدات مشابه رقابت كند. آیا مفهوم این نامگذاری حمایت در مقابل عوارض خارج از اختیار است؟ به این معنی كه تولید داخلی می‌تواند روی پای خود بایستد، اما اگر عواملی برای آن مزاحمت و عوارض ایجاد كنند -مثل خشك‌سالی یا محدودیت‌های خارجی- باید از تولید ملی حمایت نمود. گاهی در رقابت رقبا، دیگرانی وارد می‌شوند و حمایت‌های بازارشكنانه‌ای صورت می‌دهند كه طبعاً حمایت از تولید ملی در برابر آنها ضروری خواهد بود.

آیا مفهوم این نامگذاری حمایت در مقابل عوارض خارج از اختیار است؟ آیا حمایت از تولید ملی به این معنی است كه تولید ملی ما به حدی برسد كه بتواند با بهترین تولیدات جهانی رقابت كند؟ اگر بخواهیم از تولید حمایت كنیم، باید از خود تولید بپرسیم كه در كجا و كی نیاز به حمایت دارد. اما جنبه‌ دیگر این حمایت، در برابر فرسایش‌های بروكراتیك غیر ضروری است. یعنی باید اصلاح روش‌های اداری را در دستور كار قرار داد. اگر بخواهیم از تولید حمایت كنیم، باید از خود تولید بپرسیم كه در كجا و كی نیاز به حمایت دارد. بنده به 10 گام لازم برای تقویت بخش تولید اشاره می‌كنم كه نیاز به حمایت از تولید ملی در آنها احساس می‌شود:

1. در فرهنگ عمومی جامعه‌‌ باید تولیدكنندگان را به عنوان پیشتازان عزت و استقلال جامعه معرفی كنیم و تكریم از كسانی را كه در این صحنه تلاش می‌كنند، در ارزش‌های جامعه قرار دهیم.

2. تولیدمحوری باید شاقول سیاست‌گذاری‌های اقتصادی كشور باشد. یعنی باید در سیاست‌های ارزی، در سیاست‌های پولی و مالی، در سیاست‌های تجاری و در سیاست‌های بانكی و مالیاتی برای تولید اولویت قائل باشیم. تجلی ملموس این مطلب این‌گونه خواهد بود كه اگر جایی ناچار بودیم بین تولیدگرایی و مصرف‌گرایی انتخاب كنیم، باید تولید را مقدم بداریم. این مطلب مثلاً در اجرای سیاست هدفمندی یارانه‌ها می‌تواند تجلی بسیار ملموسی داشته باشد. در مجموع سیاست‌گذاری‌ها باید به سمتی برویم كه توان برنامه‌ریزی مدیران ما افزایش یابد. به این معنی كه از تغییرات ناگهانی در سیاست‌ها اجتناب كنیم تا مدیران ما بتوانند برای آینده برنامه‌ریزی كنند.

3. باید با كاهش مقررات و منطقی كردن مجوزها از سرمایه‌گذاران بخش تولید حمایت كنیم.

4. دستگاه‌های دولتی باید بدهی‌های خود به تولیدكنندگان و پیمانكاران را بپردازند تا توان مالی آنها افزایش پیدا كند.

5. بانك‌ها در برخورد با واحدهای تولیدی مهربانانه‌تر عمل كنند. باید فهم درستی از ماهیت مشكلات واحدهای تولیدی داشته باشیم و مناسبات بین بانك‌ها و واحدهای تولیدی را واقع‌بینانه و هدفمند كنیم.

6. تولیدكننده برای بهبود تولید به فناوری و ماشین‌آلات مناسب نیاز دارد. در شرایطی كه برخی محدودیت‌ها از سوی بدخواهان در مناسبات بین‌المللی بر تولیدكننده‌های ما تحمیل شده است، باید از ابتكارات مدیران اقتصادی در رفع و دفع این محدودیت‌ها حمایت كنیم.

7. در مناسبات و سیاست‌ها و فضای كسب‌و‌كار، باید در مسیر روان‌سازی و چابك‌سازی تولید حركت كنیم. تقارن نامگذاری سال جدید به عنوان سال «تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی» با ابلاغ قانون جدید بهبود مستمر فضای كسب‌و‌كار را باید به فال نیك گرفت. اجرای كامل و دقیق این قانون باعث ایجاد فضایی پرنشاط و تعاملی بین دولت و بخش خصوصی خواهد شد. اجرای این قانون می‌تواند طلیعه‌ بسیار خوبی برای موفقیت در اجرای حمایت از تولید ملی نیز باشد.

8. حمایت از تولید می‌تواند زمانی اتفاق بیفتد كه تولیدكننده تولید خود را انجام داده و نیاز به بازاریابی دارد. كمك به تولیدكنندگان برای بازاریابی داخلی می‌تواند از راه نظام تعرفه‌ای یا زمینه‌های مربوط به قیمت‌گذاری صورت بگیرد. به این معنی كه ابتكار عمل در اختیار بازار رقابتی باشد تا واحدهای تولیدی بتوانند در شرایط رقابتی امورات مدیریت بازار خود را انجام دهند.

9. تولیدكننده باید به بازارهای خارجی دسترسی داشته باشد كه در این صورت حمایت از تولید با بازاریابی خارجی ممكن می‌شود. لذا جهت‌گیری جهش صادراتی باید تداوم پیدا كند.

10. در شرایط فعلی و در همه‌ی مراحل تولید، ظرفیت‌های خالی بسیاری وجود دارد. یعنی ما برای جهش در تولید ملی هم نیروی جوان آماده به كار داریم و هم سرمایه‌گذاری‌های گسترده داریم. تنها باید اولویت را به رفع موانع پیش روی واحدهای تولیدی موجود بدهیم تا این واحدها بتوانند با حداكثر ظرفیت به تولید بپردازند.

اولويت هاي اقتصادي از ديدگاه قرآن

اقتصاد در آموزه هاي قرآني جايگاه مهم دارد؛ زيرا قوام جامعه بر آن است و زندگي انسان در جهان مادي بدون اقتصاد معنايي ندارد؛ بلكه مي توان گفت معناي خوشبختي را مي توان در سايه شكوفايي و رشد اقتصادي تجربه كرد؛ زيرا اگر آسايش فراهم نباشد، يك بال پرنده خوشبختي شكسته يا بسته است؛ چرا كه بال هاي خوشبختي و سعادت، آرامش و آسايش است. خداوند در آياتي از قرآن يكي از مأموريت هاي بشر را در قرارگاه زمين، آباداني و عمران زمين دانسته است و بارها در قرآن امور اقتصادي را در كنار امور اعتقادي و عبادي مطرح كرده و بدان سفارش مي كند. نويسنده با مراجعه به آموزه هاي قرآني بر آن است تا با توجه به اهميت و جايگاه اقتصاد در زندگي بشر، اولويت هاي اقتصادي را كه مي بايست در دستور كار رهبران و مسئولان و مديريت كشوري و بخصوص نمايندگان دوره جديد مجلس قرار گيرد، بيان نموده است.
اقتصاد، زيربنا يا روبنا
زيربنا يا روبنا بودن اقتصاد شايد براساس آموزه هاي قرآني بي معنا باشد؛ زيرا انسان تركيبي از روح و ماده است و اين تركيب مقتضياتي دارد كه از آن جمله پاسخ گويي به نيازهاي مادي انسان است. معناي اين جمله اين است كه اقتصاد براي بشر مانند آب براي ماهي، حياتي است و انسان بدون اقتصاد و پاسخ گويي به نيازهاي مادي خود نمي تواند زندگي كند و دچار مرگ و نابودي مي شود. همان گونه كه روان و جان آدمي نيازمند غذاي معنوي است؛ جسم او نيز نيازمند غذاي مادي است. اين جاست كه اقتصاد به عنوان مايه و قوام زندگي بشر معنا پيدا مي كند. در يك نگاه كلان تر، جامعه انساني به امور معنوي و مادي يكسان نيازمند است و معنويت و اقتصاد، پايه هاي جامعه بشر را مي سازد. از اين رو سخن گفتن از روبنا يا زيربنا بي معنا خواهد بود؛ زيرا معنويت و ماديت دو بال پرواز بشر و دو نياز اصلي انسان را در دنيا تشكيل مي دهد.
در آيات قرآني، هر چند كه با نوعي تقديم امور اعتقادي و عبادي و معنوي بر امور مادي و اقتصادي مواجه هستيم، ولي بايد دانست كه اين تقديم مانند تقديم بال راست بر بال چپ براي پرنده است. از اين رو در آيات قرآني همواره با نوعي همراهي و معيت ميان امور اعتقادي و اقتصادي مواجه هستيم. (بقره، آيه3؛ مريم، آيه31) خداوند در آيه اخير يعني آيه 31 سوره مريم سفارش مي كند كه انسان مؤمن بايد بر اصل اعتقادي چون نماز در كنار اصل اقتصادي چون زكات توجه داشته باشد؛ زيرا اين دو پاسخ گوي نيازهاي اصلي روح و جسم آدمي است. حضرت اميرمؤمنان علي(ع) در عمل نشان مي دهد كه دو عمل اعتقادي نماز و اقتصادي زكات تا چه اندازه با هم معيت دارند. لذا در هنگام نماز زكات خويش را مي پردازد و به بينوايان انفاق مي كند. (مائده، آيه55)
اولويت هاي اقتصادي
اكنون كه دانسته شد مسايل اقتصادي در كنار مسايل اعتقادي مطرح هستند و نياز انسان به مسايل اقتصادي همانند مسايل اعتقادي است و نمي توان اين نياز را با تصرف و تغيير در اولويت جا به جا كرد و حتي دربرخي از روايات دربيان نسبت فقر و كفر آمده است: كاد الفقر ان يكون كفرا؛ نزديك است كه فقر به كفر بينجامد، پس مي بايست با اين نگاه به ارزيابي مسايل اقتصادي پرداخت و به عنوان بال دوم خوشبختي به آن توجه كرد و در تصميم گيري ها و سياست ها و برنامه ريزي ها با اين نگاه مهم ارزشي بدان پرداخت.
اما بركسي پوشيده نيست كه درميان مسايل اقتصادي با توجه به مقتضيات و شرايط زماني و مكاني اولويت هايي وجود دارد كه نمي توان آن را ناديده گرفت. اين بدان معناست كه ما نمي توانيم يك نسخه واحد براي اولويت گذاري هاي اقتصادي داشته باشيم؛ زيرا شرايط و مقتضيات زمان و مكان دايم در تغيير و تحول است.
پس به جاي آن كه به جزئيات برنامه اي در اولويت گذاري ها بپردازيم و درعمل از تجويز نسخه دقيق و واقع بينانه باز بمانيم بهتر آن است كه به اصولي توجه كنيم كه اولويت كلان و ثابت در حوزه مسايل اقتصادي است. براين اساس، مطلب را به جاي اينكه به مسايل حاشيه اي و متغيرات مكاني و زماني و مقتضيات آن سوق دهيم، به حوزه مسايل كلان تر حوزه اقتصادي توجه مي دهيم تا نسخه اي واقع بينانه براساس آموزه هاي قرآني براي همه زمان ها و مكان ها بپيچيم بي آنكه در دام حواشي و فروعات و جزئيات و قضاياي شخصي بيفتيم و از فايده كلي و عمومي آن خارج شويم.
از آيات قرآني و آموزه هاي آن مي توان قضاياي كلي را در حوزه اولويت هاي اقتصادي استنباط و استخراج كرد. در اينجا چند نمونه از اين قضاياي كلي را بيان مي كنيم:
1- قانون گذاري عادلانه: عدالت، مدار و محور هستي است. از اين روست كه خداوند به صفت عدالت ستوده شده و در مذهب تشيع براي مقابله با تفكر اشعري گري كه ظلم را از خداوند پسنديده مي دانند، اصل عدالت مطرح مي شود. در آيات قرآن از جمله آيه 25 سوره حديد ماموريت پيامبران تبيين مسايل هستي به گونه اي است كه مردم نسبت به اصل عدالت در سنت ها و قوانين الهي آگاهي يابند و بدانند كه نظام هستي و كتاب الهي دراين چارچوب مي باشد و مردم مي بايست با قدرت شمشير براي تحقق آن با راهنمايي و رهبري پيامبران قيام كنند و بي توجه به نژاد و ملت و مذهب و رنگ و جنس، در اين حركت توده اي وارد شوند و اجراي آن را براي همگان بپسندند و آن را در حق خود و ديگران اجرا كنند. (مائده، آيه 8؛ انعام، 152) بنابراين، از مهم ترين اولويت ها در قانونگذاري و اجراي قوانين، توجه به مساله عدالت در همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصادي است. خداوند در آياتي سعادت و خوشبختي بشر را در گرو رعايت عدالت و انصاف در امور اقتصادي دانسته (اعراف، آيه 85؛ هود، آيات 58 و 86) و از رهبران جامعه درهر پست و مسئوليتي كه هستند خواسته تا براي تحقق عدالت اقتصادي، برنامه ريزي دقيقي داشته و مردم را به آن ترغيب كنند و اجازه ندهند تا كسي در امور اقتصادي اختلال ايجاد كرده و راه بي عدالتي و ظلم را در پيش گيرد. (حديد، آيه 25؛ حشر، آيه 7؛ اعراف، آيه 85؛ شعراء، آيات 177 تا 183) اصول عدالت مي بايست در همه جزئيات مورد توجه قرارگيرد و هرگز اجازه داده نشود تا در كوچك ترين مسائل، ظلم و بي عدالتي روا داشته شود. از اين رو عدالت حتي در حوزه مصرف نيز بر مدار عدالت و انصاف خواسته شده تا از هرگونه افراط و تفريط و تبذير و اسراف كه از مصاديق بي عدالتي در مصرف است پرهيز شود. (اسراء آيه 35 و آيات ديگر) قانونگذاري بايد به گونه اي باشد كه هيچ گونه خلل و خلأ قانوني براي رخنه و فساد وجود نداشته باشد و كساني نتوانند با دورزدن قانون يا خلاءها و خلل هاي قانوني، بي عدالتي روا دارند و بر مردم ظلم كنند.

2- نظارت از توليد تا توزيع و مصرف: از ديگر اولويت هاي حوزه اقتصادي مي توان به مسئله نظارت كامل مسئولان از جمله نمايندگان و قانون گذاران در اجراي دقيق قانون از سوي مجريان قانون و نيز مردم اشاره كرد؛ زيرا اگر قانوني خوب نوشته شده باشد، نمي توان اميد داشت كه به درستي اجرا شود مگر آنكه تمام مراحل آن زيرنظر دقيق قرارگيرد و سازماني نظارت برحسن اجراي دقيق داشته باشد و در صورت هرگونه تخلفي افراد و نهادها را مواخذه و مجازات كند. از آنجايي كه از مهم ترين اصول معروف در هر جامعه قوانين نوشته شده است، بايد نهادهاي نظارتي افزون بر نظارت همگاني كه ازسوي مردم اعمال مي شود حضور خود را در عمل نشان دهند. اينكه خداوند در آيه 104 سوره آل عمران از دولت اسلامي خواسته تا نهادي را براي نظارت بر عملكرد درست مردم و كارگزاران در اجراي معروف و جلوگيري از منكر ايجاد كند، به معناي آن است كه نظارت بر عملكردها در حوزه قوانين و اجراي آن مي بايست در دستور كار باشد و كوتاهي در اين موضوع جايز نيست. با نگاهي به داستان حضرت يوسف و گزارش هاي قرآني به دست مي آيد كه نظارت آن حضرت(ع) به عنوان قانونگذار به گونه اي بود كه ايشان در همه مراحل توليد تا توزيع بر عملكردها نظارت داشته است و هنگامي كه هيئت هاي اقتصادي از بيرون مرزها نيز براي معاملات وارد مي شدند، برعملكرد كارگزاران نظارت داشت و اجازه نمي داد تا در حق كسي حتي بيگانگان احجاف شود. اين در حالي بود كه اوضاع اقتصادي مصر با بحران هاي عظيم مواجه بود و مشكلات اقتصادي، اين سرزمين را به كام ورشكستگي كشانده بود ولي مديريت از توليد تا توزيع و نظارت دقيق بر قانون و اجراي آن و عملكرد كارگزاران موجب شد تا ايشان اين بحران سهمگين اقتصادي را به درستي مديريت كرده و كشور مصر را در امنيت و آرامش و آسايش نگه دارد. (يوسف، آيات 55 و پس از آن)

3. اصلاح و بهينه سازي روش ها از توليد تا مصرف: از ديگر وظايف قانونگذاران و مجريان آن به عنوان يك اولويت هميشگي، اصلاح دايمي و بهينه سازي در روش ها و افزايش بهره وري و كيفيت از توليد و مصرف است؛ چرا كه همواره شرايط در حال تغيير و تبدل است و لازم است تا بهترين روش ها مورد توجه قرارگرفته و در زندگي به كار برده شود. گاه اين اصلاحات پس از آن صورت مي گيرد كه روش هاي فسادانگيز و يا غيرمنصفانه يا غيرعادلانه اي در جامعه رواج يافته است. دراين صورت اولويت نخست، تدوين قوانين و روش هايي است كه بتواند فساد را از ميان بردارد. (هود، آيه88) پس از اصلاح فساد مي بايست در حوزه بهينه سازي در حوزه هاي توليد و توزيع و مصرف تلاش كرد و قانون گذاري كرد و سپس براي اجراي دقيق آن نظارت نمود. (كهف، آيات 93 تا 97، سبا آيات 12 و 13)
4- انتخاب كارگزاران شايسته: از ديگر نكاتي كه بايد به عنوان اولويت در حوزه اقتصادي مورد توجه قرارداد، انتخاب كارگزاران شايسته و نظارت بر عملكرد آنان است. حوزه اقتصادي به سبب شرايط فسادپذيري نيازمند انتخاب كارگزاران با ويژگي هاي خاص چون امانت داري و علم اقتصاد است. مراقبت از ثروت و قدرتي كه در دست اين كارگزاران است، امري است كه افزون بر شرايط انتخاب كارگزاران، نظارت دايمي و هميشگي را مي طلبد. اگر اختلاسي صورت مي گيرد و اموال خزانه هاي بانكي كشور به تاراج مي رود از آن روست كه قوانين به درستي نوشته نشده و خلأها و يا خلل قانوني وجود دارد، يا اين كه اگر قوانين درستي وجود دارد، در انتخاب كارگزاران در اين حوزه دقت لازم به عمل نيامده است و اگر انتخاب خوبي صورت گرفته، در نظارت كوتاهي شده است. بر اين اساس خداوند همه اين مراحل را مورد توجه قرار داده و خواستار قوانين خوب و كامل، انتخاب كارگزاران شايسته و نظارت دايمي و هميشگي شده است. (نساء، آيه 5؛ يوسف، آيه 55؛ كهف، آيات 93 تا 97)
5- برنامه ريزي مناسب: از ديگر اصول اقتصادي كه بايد به عنوان اولويت عمل اقتصادي همه مسئولان و نمايندگان ملت و دولت به آن توجه كنند، برنامه ريزي هاي اقتصادي مناسب با شرايط و مقتضيات زمان و مكان است. اگر لازم است تا در حوزه كشاورزي مثلا بهينه سازي شود تا آبياري به شكل پربهره انجام گيرد، بايستي برنامه ريزي دقيقي در اين باره انجام گيرد. خداوند گزارش مي كند كه حضرت يوسف(ع) با توجه به شرايطي كه كشور با آن مواجه بود، برنامه ريزي دقيق و كاملي انجام داد تا بحران را از سر بگذراند و مردم را در امنيت غذايي نگه دارد. (يوسف، آيات 47 تا 55) آن حضرت با توجه به بحراني كه مردم كشور مصر با آن مواجه بودند، طرح جهاد اقتصادي ريخت و با برنامه ريزي دقيق و كامل و مناسبي همه توان و ظرفيت اقتصادي كشور را در خدمت تامين امنيت اقتصادي و غذايي كشور قرارداد و مال و منابع مادي و انساني را براي تامين آن به كار گرفت. اين گونه بود كه توانست با يك برنامه ريزي دقيق و مناسب و اجراي يك طرح هفت ساله، دوره هفت ساله خشكسالي را طي كند. درحقيقت برنامه ريزي هاي ايشان نه تنها يك ساله يا كوتاه مدت نبود بلكه فراتر از برنامه پنج ساله ما بر يك برنامه ريزي هفت ساله مبتني بود. بايد بررسي شود كه دوره زماني هفت ساله چه تفاوتي با دوره پنج ساله زماني دارد و اگر مديريت هاي كلان كشوري از چهارساله به هفت ساله تغيير كند چه آثار و بركاتي خواهد داشت كه اين خود مسئله ديگري است كه بايد در جاي مناسب خود به آن پرداخته شود. اما ايشان با برنامه ريزي بلندمدت هفت ساله توانست چنان امنيت غذايي و رشد و شكوفايي براي مردم مصر به ارمغان آورد كه دوره سخت هفت ساله خشكسالي و قحطي را از سر بگذرانند و حتي مواد غذايي كشورهاي ديگر را تامين نمايد. البته مي توان از آيات قرآني در سوره يوسف اين معنا را به عنوان يك اولويت مهم اقتصادي به دست آورد كه امنيت غذايي يكي از مهمترين مسايل در حوزه اقتصادي و برنامه ريزي هاي آن است؛ چرا كه نخستين نياز انسان مسئله امنيت غذايي است و اگر اين حوزه تامين شود آرامش و امنيت غذايي موجب مي شود تا حوزه هاي ديگر اقتصادي نيز فعال شود و حتي حوزه هاي علمي و فرهنگي و اعتقادي و معنوي رشد مناسبي را تجربه كند.

6- مبارزه با انواع فساد اقتصادي: چنانكه گفته شد حوزه عمل اقتصادي حوزه فساد است. از اين رو اصلاح و نظارت دايمي در بخش هاي قانونگذاري و اجرا امري لازم و بايسته است. بنابراين يكي از اولويت هاي اقتصادي را بايد در فسادستيزي قرار داد. قوانين بايد به گونه اي نوشته شود كه از هر گونه زراندوزي و تكاثر و گردش ناسالم اقتصادي در جامعه جلوگيري كرد. اين مسئله كه مردم به جاي آنكه پول و ثروت خويش را در فعاليت هاي اقتصادي بكار گيرند، آن را به شكل سكه، كنز كنند و در گوشه اي بي هيچ تاثيرگذاري در توليد ثروت قرار دهند يك فساد اقتصادي است. از اين رو خداوند به شدت با هرگونه گردش ناسالم از جمله كنز و تكاثر و زراندوزي و خريد سكه و انباشت آن در كنج خانه مخالفت مي كند و مبارزه با آن را يك امر لازم مي داند. (حشر، آيه 7؛ توبه، آيات 34 و 35)

راهكارهاي اساسي در مسير توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني

آنچه بر روند توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني و عملياتي شدن اين مسئله در كشور داراي اهميت است اين موضوع مي باشد كه هر اقدامي كه موجب افزايش فرهنگ حركت، تلاش و كارآمدي جامعه در امر توليد ارزيابي مي گردد مورد توجه و حمايت همه مسئولين و مردم كشور قرار گيرد و براي نهادينه شدن فرهنگ جهادگونه در مسير توليد كشور، همه آحاد مردم و مسئولين و قواي كشور اين رسالت خطير را عهده دار شوند. به ويژه رسانه هاي گروهي كه بايد با نگاهي آسيب شناسانه و نقادانه ضرورت حركت جهادي در توليد ملي را تبيين و با اشاره به بركات و دستاوردهاي توليدات ملي و داخلي، موانع و چالش هاي اقتصادي در جامعه را شناسايي نموده و راهكارهاي اجرايي و عملياتي براي حل آن را اتخاذ نمايند.
بر همين اساس در روند تحقق توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني نيازمند تبين استراتژي و تعيين خط مشي مي باشيم كه طي آن، اين اصل به يك شعار تغيير ماهيت ندهد؛ در واقع لازمه دستيابي به اين مهم در كشور، خيزش و حركتي عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه مي باشد؛ لذا مي بايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليت خود را در راستاي ايصال به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند و براي دستيابي به اين امر فرهنگ ساز و حياتي اقدام نمايند. از اين رو مهمترين اقدامات اساسي در اين خصوص به موارد زير مي توان اشاره نمود:
1- نهادينه كردن فرهنگ جهادي و توليدي
يكي از پيش نيازهاي اين مسير براي رسيدن به نتيجه مطلوب، زمينه سازي ذهني و فرهنگي براي اقشار مختلف جامعه و تبليغات در خصوص حركت هاي جهادي و تغيير الگوهاي مصرفي كنوني جامعه مي باشد. امروز هر فردي از اعضاي جامعه بايد بداند كه در فعاليتهاي خود بايد به ارتقاء بهره وري و افزايش همت و كارايي اقدام نمايد، تا كشور به اهداف تعريف شده در چشم انداز بيست ساله نظام برسد و شكوفايي در همه ابعاد ملي تحقق يابد. نهادينه شدن حركت هاي جهادي مهم ترين اصل در افزايش تحقق توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني و پيشرفت در ظرفيت هاي خدماتي و توليدي كشور است. چرا كه بهره وري حاصل و برآيند كارايي و اثربخشي است حال اينكه همه مي دانيم كه سطح بهره وري در كشور ما بسيار پايين است و اين بدون شك به الگوي رفتاري برخاسته از فرهنگ عمومي كه طي ساليان سال در لايه هاي مختلف جامعه نهادينه شده است برمي گردد و لذا بايد با «كار و تلاش» چنانكه در آموزه هاي ديني آمده است، در سطوح مختلف به صورت عملي و نه شعاري حركت هاي جهادي معني و مفهوم سازي شده و بعنوان يك ارزش و فرهنگ ملي ضرورت توليد ملي، حمايت ازكار و سرمايه ايراني نهادينه شود. بحمدالله اين موضوع در طول سال هاي اخير با توجه به توصيه هاي رهبر فرزانه انقلاب مورد توجه همه آحاد و اقشار جامعه قرارگرفته است. لذا تبيين روحيه جهادي و حمايتي از كار و سرمايه ايراني مي تواند تحقق اين هدف والاي ملي را به ارمغان آورد.
2-حمايت از كالاي ايراني
ضرورت حمايت ملت ايران از چرخه هاي توليدي و كالاي ايراني راه حل ديگري برحركت و جهش چرخه هاي اقتصادي كشور مي باشد؛ موضوعي كه با رويكرد خريد كالاي ايراني مي توان حمايت از كار و سرمايه ايراني را تحقق بخشيد و با رفتاري مثبت نسبت به ارتقاء كيفيت و بهره توليدات داخلي نيز گامي اساسي را اعمال نمود. دراين رويكرد توجه به خريد كالاهاي مورد نياز از بازار داخلي و توليد ملي بعنوان گام اساسي درحمايت از چرخه هاي توليد و درخواست بجاي مردم براي بهبود كيفيت و ارتقاء اجناس ايراني مي باشد. مردم بايد با خريد محصولات با كيفيت داخلي ذائقه توليدكنندگان را براي الگوگيري از توليدكنندگان با كيفيت ترغيب كرده و پول و سرمايه ايراني را درجهت رشد و بالندگي و اعتلاي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران به كار ببرند. البته در اين مورد توجه سازمان هاي دولتي و حكومتي درخريد كالاهاي صد درصد داخلي و سرمايه گذاري در نيازمندهاي سازماني بر اساس اين راهبرد سال مهمترين اصل درحمايت مردمي مي باشد.
3-پرهيز از شعارزدگي
مسئولان و متوليان امر با پرهيز از شعار زدگي نبايد به برگزاري چند همايش، سخنراني و چاپ مقاله و كارهايي از اين قبيل خود را سرگرم كنند. در واقع به تعبير معظم له «گاهي اوقات اين شعاري كه ما براي سال اعلام مي كنيم، بعد ناگهان مي بينيم همه در و ديوارهاي تهران و شهرهاي ديگر پر شده از تابلو، كه اين شعار رويش نوشته شده. اين فايده اي ندارد. گاهي كارهاي پرهزينه اي انجام مي گيرد؛ چه لزومي دارد؟ آنچه كه من از مسئولين و از مردم عزيزمان توقع دارم، اين است كه اين شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند. تابلو كردن و در و ديوار را پر كردن و عكس زدن و اينها هيچ لزومي ندارد. اگر هزينه اي نداشته باشد. لزومي ندارد؛ اگر هزينه داشته باشد اشكال هم دارد. هيچ لزومي ندارد كارهاي پرهزينه را انجام بدهند.»
4-ترسيم راهبرد و چشم انداز
يكي ديگر از پيش نيازهاي اصلي در مسير توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني، ترسيم اهداف، ابعاد و راهكارهاي رسيدن به موضوع و تعيين شاخص هايي براي سنجش و ارزيابي روند و چگونگي پيشرفت امور است. بايد براي جلوگيري از درجا زدن و درخود تنيدن و اتلاف منابع و فرصت ها و هزينه ها درتمامي حوزه ها، سند و نقشه راهبردي تهيه و ابلاغ شود. از اين رو حركت با شعار توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني در مسير تحقق اهداف و چشم اندازهاي موجود با تهيه و تنظيم راهبردهاي مختلف مي تواند با اجرا و به كارگيري روش ها و شيوه هاي مدون، پيشرفت و توليد ملي و اقتصادي را در مسير تحقق اين اصل مهم قرار دهد.
5- جلب مشاركت مردم
از ديگر راهكارها در مسير توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني جلب مشاركت مردم و افزايش آگاهي هاي آنان نسبت به رابطه افزايش مشاركت مردم در سرمايه گذاري هاي توليدي و ارتقاء كارايي و ايجاد رفاه در جامعه مي باشد. حقيقتا پيشرفت اقتصادي در جامعه از كارهايي انجام شدني است كه هريك از اعضاي جامعه با مشاركت و ملزم نمودن خود به عملياتي شدن آن، منابع عظيمي را براي ايران عزيز حاصل خواهند نمود. لذا مردم با مشاركت و سرمايه گذاري در بسترهاي توليدي كشور مي توانند گامي اساسي در اين مسير را اعمال نمايند.
6- آموزش
افزايش آموزه ها درخصوص اصلاح الگوهاي مصرفي و تمايل به توليدات داخلي و ملي كشور بعنوان يك اصل مهم در تحقق شعار سال قابل ارزيابي مي باشد. بويژه آموزه هاي جهادي در مسير توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني در نظام آموزشي به گونه اي كه هرچه سطح آموزش بالاتر رود اهميت و درك اين مسئله بيش از پيش براي آحاد جامعه ملموس گردد. از اين رو اين مسئله نيازمند آموزش هاي منطبق بر نيازمندي ها در سطح جامعه مي باشد: برهمين اساس شاخص هاي مهم آموزش در مسير تحقق پيشرفت اقتصادي در كشور با توجه به همه تحريم هاي سي وچند ساله عليه انقلاب اسلامي شامل مواردي از اين قبيل است: الف) آموزش ها بايد براساس نيازسنجي و نياز آفريني در جامعه استوار باشد تا كارايي خود را در بطن جامعه داشته باشد و عطش و نيازهاي جامعه را بويژه در حوزه هاي اقتصادي و نيازهاي توليدي كشور برطرف سازد.
ب) آموزش ها با آينده نگري در جهت پيش بيني به موقع حوادث و دفع تهديدات و رفع نيازمندي هاي ملي با تلاش در جهت آينده سازي استوار باشد.
ج) آموزش ها با تخصصي سازي در جهت تربيت و پرورش نيروهاي انساني ماهر، كارآمد و متخصص باشد تا كارايي، اثر بخشي و بهره وري را در نيازمندي كشور به ويژه در امر توليد ملي براي كشور به ارمغان آورد.
د) آموزش ها همراه با پوپايي و همگام شدن با تغييرات سريع در جهت افزايش دانش و مهارت افراد با تغييرات پيراموني باشد تا نياز جامعه را در مسائل اقتصادي محقق سازد و بهره و ثمره توليدات علمي و تجاري سازي دستاوردهاي علمي و صنعتي پربازده را ايجاد نمايد. موضوعي كه رهبر فرزانه انقلاب همواره با كاربردي نمودن تحقيقات نظري و بكارگيري از تحقيقات و پژوهش ها در حوزه صنعت و اقتصاد بر آن تاكيد مي نمايند.
7- تبليغات رسانه اي
استفاده و بهره گيري از برنامه هاي تلويزيوني و رسانه اي در راستاي اجرايي نمودن شعار توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني و تبيين نتايج و پيامدهاي حاصل از اين آرمان ملي بسيار حائزاهميت مي باشد. در واقع رسانه ملي از طريق تبليغات و فرهنگ سازي رسانه اي مي تواند توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني را به عنوان يك طرح ملي و مطالبه عمومي در جامعه به تصوير كشانده و اهميت و ضرورت آن را با اثرگذاري غيرقابل انكار آثار نمايشي و تبليغاتي تبيين نمايد.
8- حركت مستمر و پايدار
حركت همه دستگاههاي دولتي به طور مستمر و پايدار در جهت تحقق منويات مقام معظم رهبري از ديگر عوامل موثر دراين حركت ملي مي باشد چرا كه توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني با يك دستورالعمل و يك شبه قابل دست يافتن نيست و نيازمند كار و تلاش مستمر همراه با الگو و راهبرد دقيق مي باشد و با حركتي جهادي همراه با كار و همتي مضاعف و با اصلاح الگوهاي مصرفي در جامعه از سوي همه آحاد جامعه و مسئولين در تحقق اهداف سند چشم انداز و پيشرفت ايران اسلامي ممكن خواهدبود.
9- مبارزه با تهاجم فرهنگي و جنگ نرم از آنجايي كه تلاش كشورهاي استعماري در پروژه جنگ نرم و ناتوي فرهنگي ترويج مصرف گرايي، وابستگي به كالاهاي غربي و به ويژه راحت طلبي و القاء روحيه منفي و نااميدي توانايي هاي داخلي و ملي است. مبارزه با تهاجم فرهنگي غرب، آگاه سازي و تعميق بينش و بصيرت سياسي و اسلامي افراد جامعه و همچنين توسعه و ترويج تفكر «ما مي توانيم» از مهم ترين اقدامات در روند اجرايي شدن توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني به حساب مي آيد.
10- تقويت انگيزه هاي ديني يكي از عوامل بسيار مهمي كه مي تواند به توليد اقتصادي در جامعه كمك نمايد توجه به آموزه هاي ديني و ارزش هاي معنوي كار و جهاد مي باشد. قرآن كريم و سيره ائمه اطهار همواره به انسان ساعي احترام گذشته و بر تلاش آحاد و اقشار مختلف هر جامعه، تأكيد نموده است. بررسي زندگي اميرمؤمنان علي(ع) نيز حاكي از رفتارهاي توليدي حضرت در ايجاد نخلستان، باغات و زراعات ايشان و همچنين حفر چاه به دست مبارك ايشان مي باشد كه همه اين موارد علاوه براهميت و تلاش براي اقتصاد جامعه مسلمين، نقش توليدي و نگاه معصومين به اين مقوله باارزش الهي يعني دغدغه توليد و خدمات رساني به جامعه مسلمين مي باشد. لذا ضروري است خطبا و واعظين در منابر و تريبون ها به تبيين نقش تلاش و جهاد در عرصه هاي مختلف به ويژه در توليد و توانمندسازي اقتصاد ايران اسلامي از منظر قرآن و احاديث پرداخته و جامعه را به تحرك و تلاش براي پيشرفت در امر توليد و معاش ملي درآورند.
تقويت انگيزه هاي ديني براي كارآفريني اقتصادي و اهتمام به جهاد و تلاش موجب نهادينه شدن فرهنگ كار و تلاش در جامعه و به تبع آن تحقق تشكيل تمدن عظيم اسلامي ايراني خواهدبود كه نيازمند اقتصادي پويا و سياستي كارآمد است در ايجاد عدالت و رفاه اجتماعي است.
11- تعهد ملي در كشوري كه منافع ملي ارزش تلقي شود احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت كشور در فرد فرد آحاد آن جامعه امري دروني و با ارزش مي گردد مردمان آن كشور براي توسعه و تعالي ميهن خود متعهدانه مي كوشند منافع ملي را بر منافع شخصي، گروهي و سازماني ترجيح مي دهند. ضروري است مسئولان فرهنگي، رسانه هاي گروهي و مراكز آموزشي در تقويت مسئوليت پذيري و تعهد ملي در جامعه تلاش نمايند. چرا كه بين تعهد ملي و تلاش و حركت هاي جهادي در راستاي توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني رابطه معناداري وجود دارد. تعهد ملي سرمايه گذاري ملي و حمايت از سرمايه ملي را فراهم خواهد نمود.
12- عامل قوانين و مقررات قوانين و مقررات بايد به نحوي تدوين شوند كه موجب كارآمدي و تقويت نيروي كار و حمايت از توليدكنندگان و موثران در توليدات اقتصادي در جامعه باشند و فضاي كسب و كار و تغيير و تحول را فراهم سازند و به جاي ايجاد مانع، بيشتر درصدد رفع موانع و تسهيل امور برآيند و شور و شوق كار و تلاش و توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني خود به خود فزوني يابد.

حمايت از توليد از نگاه مقام معظم رهبري رهبر معظم انقلاب اسلامي در سالهاي گذشته بارها وبارها رهنمودهايي را در خصوص حمايت از توليد ملي مطرح کرده اند که در ذيل بخشي از آنها را با هم مرور مي کنيم:

امنيت شغلي كارگر چرا ما بايد نسبت به مصنوعات خودمان بي‌اعتنا باشيم؟ گذشت آن روزي كه وابستگان به دستگاه قدرت به دست خودشان، با بيانات زهرآگين خودشان تلقين مي‌كردند كه ايراني قادر به توليد و ساخت نيست. آنها ايران را عقب انداختند. آنها به روح ابتكار و شوق كار در كشور لطمه زدند.)

نقش اصناف و بازاريان بازرگاني كشور مي‌تواند در خدمت ترويج توليدات داخلي قرار گيرد. ما بحمد الله در بخشهاي مختلف اقتصادي و در اصناف مختلف، انسانهاي مؤمن، خدوم، علاقه‌مند و دلسوز زياد داريم؛ چرا بايد به اين انگيزه‌هاي پاك و مطهر بدبين بود؟ همين اصناف و بازاريان كساني بودند كه در دوران اختناق به اين نهضت كمك كردند. امام فرمود، اصناف بازوي قدرتمندِ نهضتند. همين‌طور هم بود؛ اينها تلاش و مجاهدت كردند. تاجر و كاسب بازاري سرمايه‌ خودش را در معرض تطاول مأموران بي‌انصاف رژيم سفاك گذشته قرار داد، براي اينكه به مرجع تقليد و به دين خود و نهضت اسلامي كمك كند. اينها را نبايد فراموش كرد. در ماههاي قبل از پيروزي انقلاب، صنعتگران و كارگران كشور بزرگترين ضربه را بر پيكر رژيمِ پوسيده‌ سفاك پهلوي وارد كردند. اينها را نبايد فراموش كرد. در دوران جنگ، كارگران و بسياري از صنعتگران ما، با فداكاري توانستند حركت صنعتي را در كشور از توقف و ركود و مرگ نجات دهند. مردم، مؤمن و متعهدند. مسئولان بايد با همان روحيه‌ تعهد، علاقه‌مندي به مصالح مردم، توجه به مصالح عاليه‌ انقلاب و پاكدامني و پاكدستي، اين حركت عظيم را ادامه دهند. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان وزارتخانه‌هاي صنايع و بازرگاني1380/04/10)

كيفيت توليد فرمود: «رحم الله امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انساني كه كاري را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. اين آينده‌نگري است، غير از امروز. شما امروز ببينيد در دنيا كمپاني‌هايي هستند صد سال است اينها دارند كار مي‌كنند، صد و پنجاه سال است دارند كار مي‌كنند و محصولاتشان در دنيا فروش مي‌رود. اسم اينها كافي است كه جنس را تو بازار رايج كند؛ به خاطر اينكه درست كار كردند، خوب كار كردند، مشتري مطمئن است به اينها. شما مي‌گوييد كه ما سفارش كنيم به مردم كه توليدات داخلي را مصرف كنند. من كه خب چند سال است دارم سفارش مي‌كنم؛ بنده كه بارها گفته‌ام، منتها اين با شعار درست نمي‌شود. خب، بله يك مقداري مردم حالا يك اعتمادي بكنند، يك اعتنايي بكنند به حرف ما، به خاطري كه مثلاً ما گفتيم، بروند يك مقداري چه كنند؛ اين يك بخشي از قضيه است. يك بخش ديگر هم مربوط به كيفيت است. خب كيفيت را بايد بالا برد؛ كيفيتها را بايد بالا برد. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از كارآفرينان سراسر كشور1389/06/16)

چرا كالاي ايراني؟

مسئله‌ توليد ملي، مسئله‌ مهمي است.» با اين حال بايد گفت که به نظر بخش مهمي از حمايت از توليد ملي ،کار و سرمايه ايراني به مردم ايران بازمي‌گردد. در واقع اگر فرهنگ خريد مردم اصلاح شود و نگاه‌ها نسبت به توليدات داخلي تغيير کند بخش مهمي از اهداف اين سال تحقق پيدا مي کند.
در حقيقت مي توان گفت فرهنگ استفاده از كالاي داخلي مي تواند تاثير بسزايي در حركت روبه رشد كشور داشته باشد . امروزه بخش زيادي از هزينه ها در جامعه به جيب كارگرهاي خارجي ريخته مي شود و اين در حالي است كه بسياري از جوانان ايراني هنوز كار درست و قابل شان خود را نتوانسته اند پيدا كنند .
بازار ايران در حالي در قبضه محصولات و كالاهاي خارجي قرار دارد كه متاسفانه فرهنگ غلط استفاده از كالاي خارجي و ارجحيت آن نسبت به مشابه داخلي، همچنان بين قريب به اتفاق مردم كشورمان رايج است و كمتر متوجه تبعات منفي و پيامدهاي ناگوار عدم توجه به مصرف كالاي توليد داخل هستيم.
صيانت از اعتبار توليد داخلي در عرصه جهاني، وظيفه ملي و اسلامي است و منافع زودگذر نبايد منفعت ملي را به خطر بيندازد.

توليد ملّي از منظر امام خميني (ره

يکي از نقشه هاي دشمنان اسلام جهت تضعيف جامعه مسلمانان، استعمار اقتصادي و هجوم کالاهاي غربي به بازار اين کشورهاست، به نحوي که امروزه بازار جوامع شرقي به محل رقابت کالاهاي بومي و مصرفي غرب تبديل شده است. کشورهاي استعماري با ورود کالاها و توليدات خود به بازارهاي اسلامي، بخش قابل توجهي از درآمد سالانه خود را کسب مي نمايند و از سوي ديگر جوامع مسلمان با از دست دادن بازارهاي اصلي خود، رونق اقتصادي خود را از دست مي دهند. اين کشورها بايد اين مسئله را در نظر داشته باشند که جهت نيل به توسعه و پيشرفت بومي و خوداتکا، مي بايست بازار و اقتصاد خود را مستقل سازند و بتوانند با بومي سازي محصولات و توليدات خود، استقلال اقتصادي را به نحو کامل به دست آورند. حضرت امام خميني (ره) در اين زمينه چنين مي فرمايند: «اکنون بازارهاي کشورهاي اسلامي مراکز رقابت کالاهاي غرب و شرق شده است، و سيل کالاهاي تزئيني مبتذل و اسباب بازي ها و اجناس مصرفي به سوي آنها سرازير است و همه ملت ها را آن چنان مصرفي بار آورده اند که گمان مي کنند بدون اين اجناس آمريکايي و اروپايي و ژاپني و ديگر کشورها زندگي نمي توان کرد.» (1)

هدف دولت هاي استعماري از نزديک شدن به جوامع ديگر، بهره برداري از منابع و امکانات اقتصادي آنهاست. استکبار جهاني سعي در تسخير بازار و انگيزه هاي مصرفي کشورهاي شرقي دارد تا بتوانند توليدات و کالاهاي صنعتي و مصرفي خود وارد بازار تمامي کشورها نمايند و از اين طريق سود و منفعت خود را افزايش دهند. به همين دليل آنها ارتباط سياسي، اقتصادي و اجتماعي خود را با کشورهاي اسلامي محدود به شرايطي مي کنند که بتوانند به اهداف شوم و سودگرايانه خود دست يابند و زماني که تحقق آرزوها و مقاصد منفعت طلبانه شان با موانع و مشکل روبه‌رو شود، اين ارتباط نيز محدود خواهد شد. حضرت امام خميني (ره) در زمينه اهداف دولت هاي استعماري بخصوص آمريکا از نزديک شدن به جوامع شرقي مي فرمايند: «..آمريکا از شما نفت مي خواهد و آمريکا از شما نفع مي خواهد و مي خواهد شما بازار باشيد براي او. اينها فرق نمي کند، اينها مي خواهند که از شما استفاده بکنند، از مخازن که خدا به شما داده آنها استفاده اش را بکنند.. والّا در آنجايي که شما گرفتار بشويد، هيچ يک از اينها به داد شما نخواهند رسيد؛ آنها آن وقت مي گويند ما اينها را نمي شناسيم. بناي اين اشخاصي که توجهشان به خودشان و به دنياي خودشان است، اين است که مادامي که به نفع آنها چيزي باشد با آنها همراهند و با آنها هم کاسه هستند، آن روزي که ببينند اين به نفع نيست، ولو دوست شان باشد کنارش مي گذارند.» (2)

با اتکا به توليد ملي و بومي سازي محصولات و کالاهاي محلي مي توان به برخي از اين مشکلات اقتصادي پايان داد. توليد ملي و بهره برداري از منابع محلي و توليد کالاهاي بومي از اين منابع و وارد نمودن آنها به بازار داخلي بخشي از راه حلي است که مي تواند مسير رشد و ترقي و جهاد اقتصادي را بگشايد. در کنار اين مسئله بايد از ورود کالاهاي تجملاتي و مصرفي غرب به بازارهاي داخلي جلوگيري نمود. جهاد اقتصادي و توليد ملي مسئله اي چند بعدي است که نيازمند مطالعات و تحقيقات کارشناسان، علما و دانشمندان ايراني است تا بتوان به اهداف استقلال اقتصادي و رشد ملي دست يافت. حضرت امام (ره) در زمينه حل مشکل اقتصادي چنين مي فرمايند: «کشورهاي اسلامي به واسطه ضعف مديريت ها و وابستگي، به وضعيت اسفبار گرفتار شده اند که اين به عهده علماي اسلام و محققين و کارشناسان اسلامي است که براي جايگزين کردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرح ها و برنامه هاي سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند.» (3) پي نوشتها : (صحيفه امام خميني (ره) ؛ ج19، ص344) (صحيفه امام؛ ج18، ص127) (صحيفه امام؛ ج20، ص340)

امنيت اقتصادي ضامن توليد ملي

سرمايه گذاري باعث توليد مي شود و توليد مستلزم کار است. اين سه مولفه لازم و ملزوم هستند. هيچ توليدي بدون سرمايه نمي شود و هيچ کارگري بدون مرکز توليدي کاري پيدا نمي کند. ممکن است برخي سرمايه ها نياز زيادي به کار نداشته باشد اما به طور کلي اين سه مولفه به هم وابسته هستند. اين سه عامل سه ضلع مثلث هستند که حيات آنها به يکديگر بسته است. الان متاسفانه يک مقدار تناسب اين سه تا باهم به‌هم خورده است. به نحوي که الان توليد خيلي متناسب با سرمايه نيست و اشتغال هم خيلي متناسب با نوع برنامه نيست. کالايي توليد شود که کيفيت لازم را نداشته باشد. و لذا تقاضا نسبت به آن کالا کاهش پيدا مي کند و بنابراين توليد روبه ضعف مي‌گذارد و اين عدم توليد اشتغال را کاهش مي دهد. لذا هر کدام از اين سه مولفه بايد در جايگاه خودش و به تناسب مورد توجه قرار گيرد. ما تنها با حمايت از سرمايه گذاري و يا حمايت از توليد کنندگان نمي توانيم به موفقيت کامل برسيم. موضوع کار و کارگر نيز موضوع بسيار مهم و حياتي است و بايد مد نظر مسئولين اقتصادي کشور باشد

عوامل بقاء و فناي اسلام و مسلمين قال الصادق(ع): ان من بقاء المسلمين و بقاءالاسلام، ان تصيرالاموال عند من يعرف فيها الحق و يصنع المعروف. و ان من فناء الاسلام والمسلمين، ان تصيرالاموال في ايدي من لايعرف فيها الحق ولايصنع فيهاالمعروف. امام صادق(ع) مي فرمايد: از جمله عوامل بقاي مسلمانان و اسلام (و برپاماندن حكومت و جامعه اسلامي) اين است كه اموال (ثروتهاي اجتماع و منابع و معادن و هرگونه درآمد و تجارت)، در اختيار كساني باشد كه حق اموال (و امكانات) و راه صحيح مصرف آنها را بدانند، و همواره اموال را در راه كارهاي خير (فردي و اجتماعي و رفع نيازهاي محرومان تا تحقق عدالت) مصرف كنند.
همچنين از عوامل فناي اسلام و مسلمين (سقوط حكومت و نفوذ افكار دشمن و ويراني جامعه اسلامي)، اين است كه اموال و... به دست عده اي بيفتد كه نه وظايف خويش را در مورد اموال و امكانات مي دانند، و نه به نيازهاي مختلف فردي و اجتماعي پاسخ مي دهند. وسايل الشيعه، ج11، ص521

خداشناسي و رفتار اقتصادي ‏

نظام اقتصادي حاکم در دنياي فعلي، بر اساس برداشت و تفسير خاصي که از خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه مي دهد، بنيانهاي خود را بنا نهاده، و انسان‌محوري را در همه فعاليتهاي اقتصادي، اصل پايداري قرار داده، و نظام اقتصادي را بر پايه اعتقاد به اين آموزه ها طراحي و اجرا کرده است. در هر نظامي، الگوهاي رفتاري در عرصه فعاليت هاي اقتصادي، برخاسته از حقوق اقتصادي ويژه و حقوق اقتصادي، از اصول و قواعد اساسي نظام اقتصادي آن شکل مي گيرد، و آن اصول و قواعد اساسي، بر اساس ديدگاه خاصي که هر نظامي درباره مقوله‌هاي خدا، جهان، انسان و جامعه ارائه مي دهد، سامان مي يابد؛ براي مثال، در نظام اقتصاد سرمايه داري يکي از عوامل تعيين کننده ميزان پس انداز و سرمايه‌گذاري، نرخ بهره است. (1)‏
گفتار اول: خداشناسي مهمترين پرسشي که ممکن است درباره خداشناسي براي مخاطبان اين بحث پيش آيد، آن‌است که چگونه ممکن است خداشناسي انسان در رفتارهاي اقتصادي او، بلکه در نظام اقتصادي تاثير داشته باشد، و نيز نوع برداشت خاص از خدا‌شناسي باعث پذيرش نوع خاصي از رفتارهاي اقتصادي در عرصه خرد و کلان و همچنين باعث پذيرفتن نظام اقتصادي متمايزي با ساير نظامها شود؟اگر پاسخ سئوال پيشين مثبت باشد، ضرورت دارد به مقوله خداشناسي ازديدگاه امير مومنان(ع) و تاثير آن در زمينه اقتصادي بپردازيم؛ وگرنه به اين بحث نيازي نخواهد بود. براي‌نشان دادن اين ضرورت به استدلالهاي فلسفي و کلامي نيازي نيست؛ بلکه با اشاره اي کوتاه به تاريخ مباني اعتقادي ساير نظامهاي اقتصادي و تاثير نوع باور آنها درباره خدا در شکل گيري نظام اقتصادي آنها مطلب روشن خواهد شد. ‏اساسي ترين مباني اعتقادي و فلسفي نظام سرمايه‌داري ليبرال، «دئيسم» است. اين ديدگاه رابطه خداوند را با جهان طبيعت و انسان به‌گونه خاصي بيان مي‌کند. هرچند دئيستها به چند بخش تقسيم مي شوند، اينجا به تناسب بحث به دو دسته آنها اشاره مي شود:
الف- گروهي از آنها بر اين باورند که خداوند متعالي جهان طبيعت را آفريده و نظام طبيعي را که کارآمدترين نظام است، در آن قرار داده، و خود هيچ گونه دخالت تکويني مستمر و هدايت تشريعي ندارد. آنچه نياز ابناي بشر است، بر اساس مشيت الهي در نظام طبيعي قرار داده شده. بر اساس اين ديدگاه، خداوند، همانند ساعت سازي است که جهان طبيعت را همانند ساعت آفريده و آن‌را به حال خود رها ساخته است و خود به خود و به نحو احسن کار مي کند.‏ نظام اقتصادي نيز جزئي از نظام طبيعي است که خداوند در آن هيچ‌گونه دخالتي ندارد. براي آنکه نظام اقتصادي به بهترين نحو کار کند و مردم و جامعه را به رفاه برساند، بايد از هرگونه دخالت نيروهاي بيروني در اقتصاد جلوگيري کرد. اين نظام طبيعي اقتصادي به‌وسيله «دست راهنماي» هوچسن يا «دست نامرئي» آدام اسميت به‌بهترين نحو به بقاي خود براي به سعادت رساندن ابناي بشر ادامه مي‏دهد، بنابراين، در عرصه اقتصادي، هدايت تکويني مستمر خداوند وجود ندارد و نيز به هدايت تشريعي او نيازي نيست.‏
ب- گروهي از دئيست ها منکر هدايت تکويني مستمر خداوند نيستند؛ اما آن را در حد نظارت بر اينکه نظام طبيعي درست عمل کند، محصور مي‏دارند»؛ ولي هدايت تشريعي و وحي را به‌طور کلي منکرند.‏
ديدگاه دئيسم آثار و نتايجي به دنبال داشته که مهمترين آنها عبارتند از:
1- بي‏نيازي از قانونگذاري: خداوند متعال بهترين قوانين و ضوابط را در نهاد نظام طبيعي قرار داده است و اين نظام نيز به‌طور خودکار به بهترين نحو کار مي‏کند؛ درنتيجه به بهره گيري از وحي در تنظيم رفتارهاي اقتصادي نيازي نيست. عقل بشر نيز بايد کمک کند تا نظام اقتصادي طبيعي درست درک، مطابق با آن مشي شود.‏
‏2- عدم مداخله دولت: دخالت دولت در اقتصاد، باعث اختلال در نظام طبيعي حاکم بر رفتارهاي اقتصادي مردم مي‏شود. وقتي هرکس به‌دنبال منفعت شخصي خود باشد، به‌طور خودکار، نفع عموم تامين خواهد شود؛ البته حضور دولت جهت برطرف کردن برخي موانع و ايجاد کننده نظم طبيعي لازم است.
3- آزادي اقتصادي (آزادي در کار، تجارت داخلي و خارجي و...): فقط در چنين وضعي «دست راهنما» يا «دست نامرئي»، بازارها را به تعادل مي‏رساند؛ چون طبيعت به‌طور خودکار و بدون نياز به دخالت دست خارجي در حال تعادل است. وقتي مردم آزاد باشند و در وضعيت رقابتي به فعاليت اقتصادي بپردازند، تمام بازارها به‌صورت خودکار به تعادل خواهند رسيد.

توليد ملي و استقلال اقتصادي در مباحث اقتصادي، توليدي و حفظ سرمايه‌هاي هر ملت، اساسي‌ترين فعاليتي که در استقلال آن ملت و مملکت نقش اساسي ايفا مي‌کند، استقلال اقتصادي است که اين استقلال مي‌تواند زمينه جدي براي ساير محورهاي استقلال را فراهم کند.اگر يک ملت از نظر اقتصادي به خودکفايي رسيده و در حد استقلال زندگي کند، ملت با عزتي است که خداوند متعال هم از آن ملت ابراز رضايت مي‌کند و آن ملت و مملکت را مورد غفران و مغفرت خويش قرار مي‌دهد.بر اين اساس، اصل مسئله توجه به مسائل اقتصادي و رسيدن به خودکفايي اقتصادي از اصول بسيار مهمي است که خداوند بر آن تاکيد ورزيده و حتي در بسياري از آيات قرآن کريم امور اقتصادي را در حد امور عبادي بيان مي‌کند و به طور مثال خداوند متعال در بسياري از آيات از جمله آيه 43 «بقره» مي‌فرمايد که «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» و ذکات را که يک امر اقتصادي است، پس از اقامه نماز بيان مي‌کند و يا حتي از آغاز همين سوره خداوند متعال مي‌فرمايد: متقين چه کساني هستند؟ و سپس مي‌فرمايد: آنان که ايمان به غيب آورده‌اند و اقامه نماز کردند و از آنچه به آنها روزي داده‌ايم، انفاق کردند و در اينجا هم خداوند موضوع اقتصادي را در کنار مباحث عبادي که نماز و مباحث اعتقادي که ايمان به خداوند متعال مي‌باشد، قرار داده است.

دستور تلخي كه شنيده نشد

دهم ارديبهشت سال 1380، عالي‌ترين مقام جمهوري اسلامي ايران دستورالعملي را خطاب به سران سه قوه -‌ يعني بالاترين مسئولين و خدمتگزاران نظام ‌ـ صادر كردند. دو ماه پيش از صدور اين فرمان نيز موضوع آخرين نامه‌اي كه دفتر رهبر انقلاب مشتركاً به دفتر هر سه قوه ارسال كرده بود، «ابلاغ سياست‌هاي كلي نظام» بود. دو ابلاغيه در فاصله‌اي كمتر از دو ماه! البته متن ابلاغيه دوم مفصل‌تر نيز بود و با اين خطاب آغاز مي‌شد: «حضرات آقايان رؤساي محترم قواي سه‌گانه دامت تأييداتهم‌.» در واقع اين نامه نيز فرماني بود در هشت بند و يك مقدمه مفصل كه مستقيماً قلب مفاسد اقتصادي را هدف گرفته بود. همين نامه بود كه بعدها به «فرمان هشت ماده‌اي» مشهور شد.اما آيا صدور فرمان هشت ماده‌اي كه برخي رسانه‌ها سال‌روز صدور آن را «روز ملي مبارزه با مفاسد اقتصادي» نام‌گذاري كردند، اولين عزم رهبر انقلاب در مبارزه با مفاسد اقتصادي بود؟ با جست‌وجو در متن بيانات و پيام‌هاي رهبر انقلاب در بازه‌ سال‌هاي 1368 تا 1380 و تنها با اتكا به كليدواژه‌هاي «فساد اقتصادي» و «مفاسد اقتصادي»، نتايج قابل توجهي به دست مي‌آيد.
اولين اشاره، سه ماه پس از آغاز دوران رهبري ايشان است و جالب اينكه ايشان جرايم مالي و اقتصادي را از همان موقع در زمره‌ جرايم امنيتي مهم براي نظام برشمرده و مي‌فرمايند: «در دنبال‌گيرى مشكلاتى كه در جامعه وجود دارد، واقعاً اهمّ و مهمى درست كنيم. يعنى هيئت‌رئيسه و سياستگذاران دستگاه قضائى -‌هر مجموعه‌اى كه هستند -‌بنشينند موارد را الأهمّ فى ‌الأهمّ كنند و مهم‌ترين آنها را دنبال نمايند. چون واقعاً امروز در جامعه موارد بدى وجود دارد كه همه را بايد دستگاه قضائى دنبال كند. ببينيم واقعاً كدام‌ها را بايستى در درجه‌ اول قرار داد. الان مثلاً در جامعه فساد و ارتشاء و جرايم ضد انقلابى و براندازى و خدعه و تزوير و جعل و امثال اينها وجود دارد. در ميان اين موارد، كدام از همه مهم‌تر است؟ من خيال مى‌كنم اگر بخواهيم دنبال أهمّ بگرديم، همين مسئله‌ فسادهاى مالى و اخلاقى و ارتشاء و تزوير و امثال اينها چيزهايى است كه بخصوص از مردم سلب امنيت مى‌كند و واقعاً در رتبه‌هاى بالا قرار مى‌گيرند.»
در بررسي تاريخي توجه و عنايت رهبر انقلاب به اين موضوع، در سال 1380 شاهد اوج توجه و اشاره‌هاي ايشان به اين موضوع هستيم. در ميان كلمات ايشان در آن سال 4820 واژه به تذكر و تبيين موضوع مفاسد اقتصادي اختصاص دارد؛ توجهي كه در سال‌هاي بعد نيز همچنان ادامه يافته است.

نقش اختلاس در تضعيف اعتماد عمومي جامعه

جامعه سالم در سايه عدالت هدف سعادت را تحقق مي بخشد؛ هرگونه اختلال در مسير تحقق اين هدف به معناي بحران اجتماعي است. اگر جامعه نتواند سعادت با مولفه هاي آرامش و آسايش را تامين كند، فلسفه وجودي خود را از دست مي دهد. پس اختلال در تحقق مولفه هاي اصلي خوشبختي و سعادت به معناي مشروعيت زدايي به ويژه از رهبران جامعه و نظام سياسي آن است.
اختلاس به معناي برداشت و يا تصاحب اموال دولت توسط كارمند يا مامور دولتي به نفع خود يا ديگري كه بر حسب وظيفه به او سپرده شده باشد، يكي از عناصر مهم در سلب اعتماد عمومي و نيز سلب امنيت رواني جامعه است؛ زيرا اگر جامعه نتواند به كارگزاران خود به عنوان امين اعتماد كند، از درون دچار فروپاشي مي شود. نويسنده دراين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني و اسلامي بر آن است تا نقش فسادهاي اقتصادي در سطح مديريت جامعه از جمله اختلاس را در سلب امنيت رواني و اعتماد عمومي تبيين كند.

عوامل جذب و دفع رزق و روزي از ديدگاه قرآن

اگر از وجود، كه خود كامل ترين و بنيادي ترين رزق و روزي است، بگذريم، انسان ها همواره نيازمند دريافت انواع و اقسام روزي هستند تا بتوانند نيازهاي بيشمار خويش را در حوزه هاي مختلف جسمي و روحي برآورده سازند. البته در انديشه اسلامي، انسان حتي در وجود خويش نيازمند توجه و التفات آفريدگارش در نقش ربوبي مي باشد و اگر براي يك لحظه، توجه الهي از وي بازگرفته شود، نيست و نابود مي شود. به سخن ديگر، انسان در كلي ترين و جزيي ترين امور خويش هميشه نيازمند توجه ربوبي است. از آن جايي كه همه چيزي كه از مقام ربوبي به انسان مي رسد، به عنوان رزق و روزي در فرهنگ قرآني و اسلامي تلقي مي شود، مي توان گفت كه انسان همواره چشم به روزي و رزق دوخته است تا به او برسد. اين رزق و روزي چه مادي و چه معنوي و به تعبير قرآني چه از «فوقكم» و چه از «تحت ارجلكم» و چه آسماني و يا زميني، مي بايست از خداوند به انسان و هر موجود ديگري برسد. از اين رو پيوسته بايد چشم انتظار آسمان و عنايت الهي باشد.
هرچند كه در نظام حكيمانه و احسن اسباب و علل، رزق و روزي هركسي و هر چيزي مشخص و معين است، ولي علل و عواملي موجب مي شود تا روزي هركسي دچار تغييرات جزيي و كلي شود. به عنوان نمونه، برخي از كارها موجب مي شود تا شخص درحالي كه مي بايست به سادگي و آساني به رزقي دست يابد ولي به سبب همان كار خويش، نتواند جز به سختي به آن برسد. چنان كه برخي از كارها موجب مي شود تا از روزي و رزق بي حساب بهره مند شود و يا از جايي كه اميد ندارد به روزي دست يابد.
براين اساس علل و عوامل مختلفي در هستي وجود دارد كه موجب تغييراتي در رزق و روزي شخص مي شود. شناسايي و شناخت اين علل و عوامل به ويژه براساس كتاب الهي كه خود آفريدگار و پروردگار بشر است، مي تواند در شيوه رفتار و كردار ما تاثيرگذار باشد. از اين رو به بازخواني، اين علل و عوامل از ديدگاه قرآن پرداخته مي شود.
گستره معنايي رزق در فرهنگ قرآني، رزق همانند واژه خير، داراي معنا و مفهومي وسيع و گسترده است به گونه اي كه اختصاص به رزق مادي و دنيوي ندارد. از اين رو زبان شناس معروف، راغب اصفهاني با توجه به فرهنگ قرآني، رزق را به عطاياي جاري دنيا و آخرت معنا مي كند؛ (مفردات الفاظ قرآن كريم، ص 351 ذيل واژه رزق) البته اين واژه در كاربردهاي متعارف و معمول به معناي غذا و طعام و قوت روزانه و ضروريات زندگي (لغت نامه دهخدا؛ ج 8؛ ص 10894 ذيل واژه روزي) و يا به تعبير راغب هر آنچه وارد شكم مي شود، به كار مي رود. (مفردات الفاظ قرآن كريم، ص 351) خداوند در آياتي چون 142 سوره انعام و 28 و 34 سوره حج و 19 سوره شورا و 10 و 11 سوره ق، چيزهايي چون شتر و گاو و گوسفند و خرما و مانند آن را به عنوان ارزاق بشر معرفي مي كند كه همان مفهوم متعارف از رزق است. اما در آيات 87 و 88 سوره هود هنگامي كه درباره نعمت خاص خداوند به شعيب سخن به ميان مي آورد، از مقام نبوت به عنوان رزق خاص و نيك ياد مي كند كه بيانگر آن است كه در فرهنگ قرآني، امور معنوي و غيرمادي مانند هدايت و راهيابي به معارف الهي و نبوت به عنوان رزق و روزي نيك و پسنديده به شمار مي آيد. (نگاه كنيد به مجلد سوم الميزان صفحات 137 تا 138 كه رزق حسن را در اين آيه به نبوت و علم و دانش معنا كرده است.)
در آيات 28 و 29 سوره فاطر نيز به انفاق عالمان نسبت به روزي هايي كه به ايشان داده شده اشاره كرده كه بي گمان روزي معنوي و دانش هاي اعطايي به ايشان، مهمترين روزي و رزقي است كه ايشان آن را انفاق مي كنند. (تفسير الميزان، همان پيشين) همچنين آيات 26 و 27 سوره آل عمران، فرمانروايي و حكومت اعطايي خداوند به بندگان و عزت و سربلندي انسان را به عنوان روزي اعطايي خداوند برمي شمارد كه خود اين امر بيرون از دايره رزق و روزي مادي و متعارف مي باشد. افزون بر اين، آيه 82 سوره واقعه، قرآن را به عنوان روزي معنوي و عطاي الهي به بندگان و همه انسان ها معرفي مي كند كه اين خود بهترين گواه بر مفهوم گسترده رزق در فرهنگ قرآني است كه تنها اختصاص به چيزهايي ندارد كه وارد شكم مي شود.
البته اين بدان معنا نيست كه رزق در كاربردهاي قرآن چنانكه گفته شد فقط منحصر به امور مادي و يا معنوي باشد بلكه شامل هر دو دسته از امور مادي و معنوي بلكه دنيوي و اخروي مي شود. از اين رو ميوه ها (بقره 22 و 25 و 126)، گزانگبين و م نّ (بقره 54 و 57)، خرما (نحل 67)، سلوي و بلدرچين (بقره 54 و 57)، حبوبات و دانه هاي گياهي (ق آيات9 تا 11)، باغ و بوستان (همان و سبا 15)، انگور (نحل 67)، چارپايان (انعام 142 و حج 28 و 34) و باران (غافر 13 و جاثيه 5) به عنوان رزق و روزي نيك و طيب معرفي شده است. از اينكه خداوند در 12 شورا و نيز 22 بقره و 31 يونس و آيات ديگر، آسمان را يكي از منابع تامين كننده روزي و رزق برمي شمارد و آب هاي نازل شده را در كنار نبوت و علم به عنوان ارزاق آسماني معرفي مي كند به روشني دانسته مي شود كه رزق در كاربردهاي قرآني دايره معنايي گسترده اي دارد.

نگرش توحيدي و نقش آن در تفكر رزق خواهي اگر در آيات قرآني، سخن از منابع روزي چون آسمان و زمين در كنار كار و تلاش به ميان مي آيد، در فرهنگ و بينش توحيدي قرآن اين بدان معنا نيست كه اين امور خود داراي استقلال بوده و به عنوان موثر مستقل عمل مي كند؛ بلكه نه تنها منابع رزق و روزي بشر و انسان ها تنها در دست خداست (ملك 21) بلكه فراتر از آن، خداوند تنها تامين كننده رزق و روزي همه موجودات از جمله انسان ها از آسمان و زمين است. (يونس 31 نحل 73 و فاطر 3 و غافر 13 و آيات ديگر) در تفكر توحيدي، هيچ چيز به طور استقلالي در مسير تامين روزي و يا ايجاد منابع آن و يا تعيين مقدار و زمان ارسال روزي بشر و ديگر موجودات دخالت ندارد؛ بلكه همگي در مسير مشيت و اراده الهي است كه تاثيرگذاري محدودي خواهند داشت. اين گونه است كه پيامبران(ع) ماموريت داشته اند تا اين مفهوم را در باورهاي مخاطبان خويش بپرورانند كه هيچ چيزي بيرون از دايره مشيت و اراده خداوند نيست و نمي تواند تاثيري در رزق و روزي بشر و يا ديگري داشته باشد.
به سخن ديگر نه تنها بتان و يا هر موجود ديگري (نحل 56 و سبا 24) دخالتي در رزق و روزي و تامين آن ندارد بلكه حتي منابع تامين روزي يعني آسمان و زمين نيز در مسير مشيت الهي و طول اراده الهي است كه حركت كرده و تاثيرگذار خواهد بود.
تفكر توحيدي بيان مي كند كه خداوند تنها منشاي رزق و روزي همه موجودات است و اين كه خداوند به سبب آگاهي و احاطه كامل علمي و قدرت در تقسيم و تعيين، بدرستي رزق هر كسي را مشخص كرده و در هنگام نياز به وي مي رساند. بنابراين آگاهي و علم همه جانبه خداوند منشأ تامين رزق همه موجودات هستي است. (عنكبوت 60 و شورا 12) براساس تفكر توحيدي، خالقيت خداوند، منشأ روزي رساني به انسان ها (روم آيه 40 و فاطر آيه 3) و مقام ربوبيت وي مقتضي اعطاي رزق و روزي به بندگان است. (بقره 21 و 22 و اسراء 30 و سبا 15 و 36) براساس تفكر توحيد محوري، نقش مشيت خداوندي در قبض و بسط رزق ها (رعد 26 و اسراء 30 و قصص 82 و ده ها آيه ديگر) و همچنين در عطاي رزق بي حساب نسبت به برخي از بندگان معنا و مفهوم مي يابد. (بقره 212 و آل عمران 27 و 37 و نور 38)
اين تفكر موجب مي شود تا شخص به باوري راستين درباره روزي و رزق برسد و باور كند كه نزول رزق و روزي به اندازه صلاح بندگان و موجودات است. (شورا 27) خداوند در 31 يونس و نيز 73 نحل و 64 نمل فروفرستادن رزق را نشانه اي براي معبود حقيقي بشر و آيتي بر وحدانيت مي داند. (غافر 13 و 14)
اگر چنين تفكري در جامعه رشد پيدا كند و مردم به چنين باوري برسند مي توان گفت كه ديگر كسي نگران رزق و روزي خويش نخواهد بود چه برسد كه براساس اين نگراني دست به كشتن ديگري و يا خودكشي بزنند و فرزندان را به خاطر ترس گرسنگي، به قتل رسانند. (انعام 151 و اسراء 31) البته اين بدان معنا نيست كه انسان ها گرفتار گرسنگي نشوند و يا دچار قحطي و خشكسالي نگردند، زيرا علل و عواملي چون رفتارها و كردارهاي بشر موجب مي شود تا قحطي در كنار زلزله و حوادث مخرب و زيانبار ديگري رخ نمايد و يا موجباتي فراهم آيد كه فساد و تباهي در رزق رخ دهد و روزي و رزقي كه مي بايست به سادگي در اختيار شخص قرار گيرد دور از دسترس وي باشد و يا به سختي بدان برسد. اين همان چيزي كه اين نوشتار بر اساس بيان آن آغاز شده است. بنابراين لازم است كه نگاهي به اين علل و عوامل براساس تحليل قرآني شود و با شناسايي آن ها از آن پرهيز كرده و راه را براي بهره مندي بيشتر و بهتر و آسان تر از روزي فراهم آوريم.

علل و عوامل رسيدن به رزق آسان و فراوان

هر كسي آرزو دارد تا به سادگي و آساني به رزق فراوان مادي و معنوي و نيز دنيوي و اخروي دست يابد و به گونه اي آسايش و امنيت خويش را تضمين كند. قرآن راه كارهايي براي بيان اين مطلب مطرح كرده كه مي توان گفت ايمان به باورهاي توحيدي بويژه توحيد محض از مهمترين و اساسي ترين آن هاست.
بسياري از مردم به سبب نقصان در توحيد و يا نوعي شرك خفي و اخفي دچار مشكلات روحي و رواني و جسمي در كسب روزي و رزق مي شوند. از اين رو خداوند در آيات 25 و 212 بقره 2 و 4 و 74 انفال 50 حج و 40 غافر و آيات ديگر، ايمان را زمينه برخورداري از رزق هاي مختلف و متنوع الهي بيان مي كند و از مردم مي خواهد كه بينش و نگرش خويش را تصحيح كرده و اجازه ندهند كه باورهاي باطل و شرك آلود، آنان را از رزق و روزي محروم سازد.
عامل مهم ديگر كه در كنار ايمان توحيدي، نقش مهم و اساسي در جذب رزق و روزي ايفا مي كند، اطاعت و عبادت عملي است كه آيات 37 آل عمران و 30 و 31 احزاب بر آن تاكيد دارد؛ زيرا ايمان بايد خود را به شكل عبادت نشان دهد تا محبت و مهر الهي را به سوي شخص جذب و جلب نمايد. از اين رو آيات 25 بقره و 60 تا 62 مريم و آيه 50 حج، عمل صالح را زمينه ساز برخورداري از روزي معرفي مي كند؛ زيرا عبادت و ايمان به خداوند به اشكال مختلف خود را نشان مي دهد كه عمل صالح از نمادها و نمودهاي بارز آن است.
عمل صالح بويژه اگر به گونه اي باشد كه بخشي از روزي و رزق هاي اعطايي خداوند را به ديگر موجودات خصوصاً نيازمندان برساند معنا و مفهوم ديگري مي يابد؛ زيرا شخص نشان مي دهد كه خداوند را منشا رزق و روزي مي داند و باور دارد كه او نه تنها به همه اعمال آگاه است بلكه شخص را به عنوان خليفه ربوبي در طول خويش مي شناسد و اجازه مي دهد كه برخي از روزي ها از راه اين سبب به ديگران منتقل شود.
ضرورت واسطه گري در روزي رساني
درحقيقت شخص با انفاق و پرداخت زكات هاي مالي و معنوي به گونه اي عمل مي كند كه در نقش واسطه فيض ربوبي نشسته است و اين واسطه گري موجب مي شود تا خداوند عنايت ويژه اي به او داشته باشد و رزق بي حساب و همچنين آسان و ساده را در اختيار وي قرار دهد. از اين رو خداوند در آيات 37 و 38 سوره نور و 3 و 4 سوره انفال بر نقش انفاق از روزي هاي خدادادي و پرداخت زكات به عنوان علل و عوامل برخورداري شخص از آمرزش و رزق هاي الهي و فضل و روزي هاي بي حساب تأكيد مي كند. همچنين عدم پرداخت حقوق واجب الهي و زكات و خمس و حقوق فقرا و مساكين از عوامل كاهش روزي به شمار مي رود...
كمك و ياري به ديگران و بهره مند سازي ديگران از نعمت هاي خدادادي چون پناه دادن به مؤمنان و مهاجران (انفال آيه 72) و ياري كردن دين و دينداران (همان) در آيات قرآني به همين سبب به عنوان علل و عوامل بهره مندي از روزي آسان و فراوان مطرح مي شود. در كنار اين عوامل، خودسازي و تقواي الهي داشتن (بقره آيه 212 و مائده (88 و يونس 31 و طلاق 2 و 3)، توبه كردن از گناه و خطا (مريم 60 و 62)، ياد خدا در همه احوال (نور 37 و 38) و برپايي نماز (انفال 3 و 4 و نور 37 و 38) نيز بسيار موثر است؛ زيرا در راستاي تقويت باورهاي توحيدي است كه خود عامل جذب و جلب روزي بي حساب و آسان است.
جهاد در راه خدا فرصتي است كه زمينه بهره مندي نه تنها شخص بلكه جامعه از نعمت هاي خداوندي را فراهم مي آورد. لذا در آيه 74 انفال به عنوان يكي از علل و عوامل مهم در زمينه بهره مندي از روزي كريمانه الهي مطرح شده است.
البته هر عملي هر چند نيك و صالح تنها زماني مي تواند جلب كننده نعمت و روزي باشد كه برپايه اخلاص در عمل باشد. از اين رو در آيات 40 و 41 صافات بر اخلاص در كارها به عنوان جذب كننده روزي الهي تأكيد مي شود تا انسان ها در عمل صالح خويش به كلمه طيب و پاك يعني نيت درست و خالص توجه يابند.
در تحليل قرآني هر چند كه براي هر موجودي رزق معلومي (صافات 40 و 41) معين شده ولي اين گونه نيست كه تغييراتي در كيفيت و يا چگونگي حتي دست يابي به آن به سبب رفتارها و پندارها پديد نيايد. از اين رو در آيات قرآني بيان مي شود كه چگونه برخي از بندگان رزق خويش را تباه مي سازند و يا زمينه سهل الوصول بودن آن را دگرگون مي سازند و حلال را حرام مي كنند.
در داستاني آمده است كه اميرمؤمنان علي(ع) روزي اسب خويش را به مردي مي دهد تا به كاري در مسجد برسد. وقتي بازمي گردد مي بيند كه مرد افسار اسب را برداشته و رفته و اسب بي افسار در آن جا مانده است. براي خريد افسار مي رود و اتفاقا همان افسار خود را در بازار به مبلغي مي خرد. آن حضرت(ع) مي فرمايد من نيت كرده بودم كه پس از بازگشت همان مقدار پول بابت حفظ اسب به وي بپردازم ولي او رزق حلال خويش را اين گونه حرام مي كند. به سخن ديگر شخص با دزدي كردن روزي كريمانه و حلال و آسان خويش را به روزي ذلت بار و حرام و سخت تبديل مي كند.
اگر جامعه اي در انديشه رزق فراوان و آسايش باشد بايد آن را در پرتو رفتارهاي درست و عادلانه به دست آورد؛ زيرا امنيت و آرامش اجتماعي موجبات جلب و جذب روزي فراوان براي جامعه را فراهم مي آورد. (نحل 112) انساني كه بخواهد از روزي كريمانه و پاك و پاكيزه برخوردار گردد مي بايست افزون بر نيت صادق و خالص از همه ابزارهايي كه موجب جلب و جذب رحمت الهي مي شود بهره گيرد و اين، زماني امكان پذير است كه شخص باور داشته باشد كه خداوند منشأ رزق و روزي است و فراواني رزق نيز منوط به مشيت الهي است. (بقره 212) آنگاه است كه به سادگي و آساني به روزي مي رسد و يا در صورت نداري و تنگدستي، افزون بر صبرپيشگي، مي كوشد تا با توبه و عبادت، رفع مانع نمايد و محبت خداوندي را جلب و جذب كند تا از روزي بي حساب الهي بهره مند گردد.

راهبرد اصلاح اقتصادي
علي(ع) به مالك فرمود: ... اي مالك! حكمران، نزديكان و خويشاني دارد كه (به دليل نزديكي به منابع قدرت و داشتن ارتباطات كلان و صاحب نفوذ)، همه چيز را براي خود مي خواهند، و به اموال مردم دست درازي مي كنند. تو بايد ريشه اين جريان را در حاكميت از بيخ بركني و بدورافكني (و روي خوش به آنان نشان ندهي، و از آنان در برابر قانون و حقوق مردم و رنجها به مستضعفان طرفداري نكني)، پس مبادا به احدي از اين نور چشمان و خويشان و رفيقان، قطعه زميني (يا امتيازي از اين دست) بدهي، و مبادا يكي از آنان، به دليل نزديكي به تو- در اين امر طمع ببندد كه شركتي درست كند، و ديگران را از نان خوردن بيندازد، و در هرامر اقتصادي دخالت كرده، از ديگران كار بكشد، و خود سودهاي كلان ببرد، كه اگر چنين كردي (و از خدا نترسيدي) بدان كه سودگواراي اين گونه فرصت ها (درآمدها و چپاولها) را آنان مي برند و نه تو، و تنها ننگ آن در دنيا و آخرت براي تو مي ماند (و روسياه دو جهان تو خواهي بود) - نهج البلاغه، ص1025

اعلاميه هاي تاريخي علماي شيعه در تأييد و ترويج استقلال اقتصادي
به دنبال انتشار اساسنامه و پا گرفتن تشكيلات اوليه شركت و دائر شدن شعبات، علماي طراز اول شيعه، ازعتبات عاليات و ايران براي بسط خودكفايي به ترويج اين اساس مي پردازند. در اين مورد در اسناد مي خوانيم كه: سواد دستخط آيهً الله آقاي سيد محمد كاظم حجهً الاسلام يزدي مقيم نجف اشرف
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدالله علي ما انعم و له الشكر و صلي الله علي سيدنا محمد و آله و سلم
فوايد و منافع و عوايد اين انتظام، كمال وضوح دارد. حسن اين نظم از بيان مستغني است شايسته و مناسب و به موقع و محل است كه عموم مؤمنين و كافه متدينين از هر صنف و هر نوع هر يك به قدر مقدور و به وجه ميسور در تشييد اساس و ترويج اين امر مهم اهتمام تمام و بذل جهد و صرف همت نمايند.
و مهما امكن از البسه و اقمشه خارجه متحرز باشند بلكه سزاوار اين است كه در ساير جهات حركات و سكنات و كيفيات لباس و طعام و شراب و گفتار و كردار از وضع و طرز كفار خود را بر حذر و بركنار دارند.
قال الصادق صلوات الله عليه اوحي الله تعالي الي نبي من انبيائه قل للمؤمنين لا تلبسوا لباس اعدائي و لا تطعموا مطاعم اعدائي و لا تسلكوا مسالك اعدائي فتكونوا اعدائي كما هم اعدائي1 ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم.
حرره الا حقر محمد كاظم الطباطبائي.2
بسم الله الرحمن الرحيم
تعاونوا علي البر و التقوي3 فان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون. فعلي هذا بسيار شايسته است كه عموم روساي ملت و دولت در ترويج اين شركت خيريه اسلاميه بذل جهد نمايند. البته بسيار كار بموقع است. الراجي عفو ربه الجليل نجل المرحوم ميرزا خليل قدس سره.
سواد دستخط جناب آيهً الله شربياني مقيم نجف
1. رعد 11. 2. روزنامه ثريا، سال دوم، شماره 13، سنه 1317. 3 . مائده، 2