سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir

راهکارهاي درک بهتر ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان يکي از فرصت هاي معنوي است که از ارزش فوق العاده اي برخوردار است و لازم است از آن بهره برداري کامل بشود. درهاي رحمت پروردگار در اين ماه باز است و فوج فوج از بندگان آمرزيده مي شوند. ماهي که نفس کشيدن در آن عبادت است و ثواب عبادات و اعمال خير در آن، چندين برابر مي شود. شب قدر که در ماه مبارک رمضان است، يک فرصت روي فرصت است و عبادت در آن شب، برتر از هزار ماه عبادت است. بنابر اين فرصت هاي کم نظيري در پيش روست و نسيم هاي رحمتي در حال وزيدن مي باشد. پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا (بحارالانوار، ج 68، ص221) بنابر فرمايش پيامبر گرامي (ص) نسيم هايي در زندگي انسان مي وزد و همه بايد خود را در معرض اين نسيم ها قرار دهند تا از برکات آن بهره مند گردند. براي استفاده بهتر از فرصت معنوي ماه مبارک رمضان، براي اينکه مشمول لطف خدا شويم، توفيق عبادت و بندگي و ترک معصيت پيدا کنيم، در اين ماه مبارک قدمي در معنويت برداريم، خودسازي و تهذيب نفس کنيم، براي اينکه بتوانيم به حسن عاقبت دست يابيم و حوائج ما مستجاب و گرفتاري ها رفع گردد، چهار راهکار وجود دارد که ذيلاً به آن اشاره مي شود:

1- پرهيز از غذاي حرام و شبهه ناک:

مراقب باشيد لااقل در ماه مبارک رمضان غذاي حرام و شبهه ناک نخوريد. خداوند به کسي که در شکم او غذاي حرام وجود دارد، نظر لطف نمي کند. عبادات چنين کسي ممکن است از نظر ظاهري صحيح باشد ولي مورد قبول و پذيرش خداوند سبحان واقع نمي شود. حتي اگر نمي توانيد درآمد خود را براي هميشه حلال و پاک کنيد، اگر توفيق پرداخت خمس و زکات نداريد، لااقل براي اين يک ماه، مبلغي جدا کنيد و خمس و زکات آن را پرداخت کنيد و با اجازه يک مجتهد جامع الشرايط، مبلغ مصرفي خوراک خود و خانواده را از آن مبلغ بپردازيد. قبل از ماه مبارک رمضان، دارايي خود را حلال کنيد تا بتوانيد توبه کنيد و پاک و پاکيزه و با آمادگي به استقبال اين ماه شريف برويد و بتوانيد از برکات آن استفاده لازم را ببريد. کسب حلال بخصوص در زمان حاضر، بسيار مشکل است، اما امر لازمي است و نمي شود مال حرام در زندگي کسي باشد و رستگار شود و عاقبت به خير گردد. لذا لااقل در ماه مبارک رمضان از غذاي حرام و شبهه ناک پرهيز کنيد تا بتوانيد اين ماه را با دعاي مستجاب سپري کنيد و به ملکه تقوا دست يابيد.

2- ارتباط با خداوند از طريق انس با نماز جماعت و قرآن و دعا:

بنابر تأکيد اسلام، مساجد هميشه بايد در وقت نماز پر از جمعيت باشد. قرآن کريم : وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة (بقره 43 ) يعني نماز را زنده بداريد. نمي گويد نماز بخوانيد، بلکه بر زنده نگاه داشتن نماز تأکيد دارد و مقصود قرآن کريم، اقامه نماز جماعت است. در وقت نماز، همه جا بايد تعطيل باشد و مساجد مملو از جمعيت مسلمانان باشد. اهميت ندادن به نماز، يعني شلوغ بودن خيابان و مراکز تفريحي و ساير مکان ها در وقت نماز و خلوت بودن مساجد، ننگ بزرگي براي مسلمين محسوب مي شود و مورد مذمت و نکوهش قرآن کريم است.: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (ماعون 5-3) حال اگر اين ننگ بزرگ را در طول سال داريم، لااقل در ماه مبارک رمضان، حضور جدي در مساجد داشته باشيد و با نماز جماعت و قرآن کريم انس بگيريد. اگر مي خواهيد خداوند متعال نظر لطفي به شما بکند، مساجد را پر کنيد و از طريق نماز جماعت و قرآن کريم و دعا، رابطه خود را با خداوند محکم کنيد تا مشمول عنايات ويژه حق تعالي شويد. همچنين لازم است ائمه جماعت و روحانيون مساجد، پس از نماز براي مردم سخنراني کنند و «اعتقادات»، «اخلاق» و «احکام» اسلام را براي مردم تبيين نمايند.

3- رسيدگي به ديگران:

رابطه با خداوند متعال، يک بال براي پرواز است و بال ديگري که براي حرکت صعودي انسان به سوي معنويات لازم است، رابطه با مردم است. قرآن کريم: أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاة يعني هم با خداوند و هم با مردم رابطه داشته باشيد. همه بايد به هر اندازه که مي توانند، به مستمندان رسيدگي کنند. از ما انتظار نمي رود که مثل اهل بيت (س) از افطار خود بگذريم و به ديگران ببخشيم، ولي وظيفه داريم که تشريفات و تجملات را حذف کنيم و به جاي آن از نيازمندان دستگيري نماييم.

همه بايد ساده زيست باشند و هرچه از ساده زيستي اضافه مي آورند با احترام کامل و مخفيانه به فقرا ببخشند. اختلاف طبقاتي در جامعه امروزي کولاک مي کند. عده اي از مردم بسيار ثروتمند و عده زيادي فقير هستند. گروهي تجملگرا شده اند و تشريفات زيادي در زندگي دارند و گروهي ديگر حتي در تهيه افطار خود مشکل دارند. چنين افرادي که زياد هم هستند، آبرومندند و نمي توانند به کسي رو بيندازند. اگر به دستور قرآن کريم عمل شود و رسيدگي به نيازمندان جايگزين تجملگرايي شود، فقر از جامعه رخت برمي بندد. لذا تقاضا دارم لااقل در اين يک ماه به فکر ديگران باشيد و از مستمندان دستگيري کنيد. در اين يک ماه، مبلغي که هميشه صرف تشريفات مي کنيد، به فقرا ببخشيد. اگر کسي بتواند شکم يک نفر گرسنه را سير کند، خداوند وعده داده او را عاقبت به خير مي کند. چنين کسي ذلت بعد از عزت پيدا نمي کند و خود او و فرزندانش از انحراف فکري که امروزه بسياري از جوانان را مبتلا کرده و نزديک است دين و مذهب آنان را بگيرد، مصون مي مانند. نهايتاً با دين از دنيا مي رود و هنگام مرگ، علی(ع) به فرياد او خواهد رسيد.

4- اجتناب از گناه:

در ماه مبارک رمضان، چشم و گوش و زبان خود را کنترل کنيد. از نگاه هاي آلوده بپرهيزيد. از ديدن فيلم ها و برنامه هاي حرام و بيهوده در ماهواره و اينترنت و تلويزيون دوري گزينيد. غنا و موسيقي و حرف هاي حرام و بيهوده نشنويد. غيبت نکنيد، تهمت نزنيد، شايعه پراکني نکنيد، دروغ نگوييد و به کسي توهين نکنيد. گاهي مشاهده مي شود هنگام افطار، برخي غيبت مي کنند و تهمت مي زنند. معلوم است چنين افرادي روزه نبوده اند، فقط گرسنگي و تشنگي را تحمل کرده اند. روزه اي که همراه با گناه باشد، روزه واقعي نيست و مقبول درگاه الهي واقع نمي شود. علاوه بر گناه، از گفتار و کردار بيهوده و بي نتيجه هم بايد اجتناب شود. بعضي صحبت ها غيبت و تهمت و دروغ نيست ولي بيهوده است و نه نتيجه دنيا دارد، نه نتيجه آخرت. اين گونه حرف ها فشار قبر دارد و بايد از آن پرهيز شود. بياييد لااقل در اين ماه، زبان خود را از گناه و بيهوده گويي حفظ کنيد. کسي که گناه و کردار بيهوده و بي نتيجه داشته باشد، نمي تواند از ماه مبارک رمضان استفاده مطلوب نمايد. ماه مبارک رمضان بايد مقدمه اي باشد براي رفع فساد اخلاقي.

فساد اخلاقي اکنون يک زنگ خطر براي اسلام و نظام مقدس جمهوري اسلامي تلقي مي شود. بي بند و باري در خيابان ها، بي حجابي و بدحجابي و ساير مصاديق فساد اخلاقي، بحران بزرگي است که بايد براي آن فکري بشود. در ماه مبارک رمضان دعا کنيد اين آتش فساد اخلاقي خاموش شود و غيرت و عفت به جامعه برگردد نسل آينده در معرض نابودي فرهنگي است و اين بحران مي تواند قضيه «آندلس» يا «اسپانيا» را تکرار کند که يک کشور اسلامي را به يک کشور بي بند و بار و غير اسلامي تبديل کردند. لذا در ماه مبارک رمضان علاوه بر دعاهاي شخصي، براي رفع و ريشه کن شدن فساد اخلاقي که جامعه را فرا گرفته است دعا کنيد.

رمضان اول سال سالک (سلوک عارفانه)

 (ای سالک مراقب!) همانا اخبار و روایات مستفیض وارد شده است در اینکه ماه رمضان، اول سال (سلوک معنوی سالک) می‌باشد و اگر این ماه سالم شد، تمام سال به سلامت خواهد بود. (بحارالانوار، ج94، ص325)
(و کسی که در ماه رمضان سلامتی روحی پیدا کند و توشه معنوی خود را از این ماه بردارد، در تمام سال از سلامت معنوی برخوردار می‌گردد. (المراقبات، میرزا جواد آقاملکی تبریزی، ج2، ص4)

روزه راهی به‌سوی فرشته خوي شدن انسان آيت الله جوادي آملي

بي شك حقيقت جاودان انسان در حيات دنيائي او خلاصه نشده و از رهگذار عمر كوتاه وي در اين نشئه، حياتي ابدی و جهانی دور از تصوّر انديشه بشري در انتظار اوست. مكتب سعادت بخش انبياء و آموزه هاي متعالي نبي خاتم (ص) انسان را متوجه حقيقت آفرينش نموده و تصویری روشن براي حيات دنيا و پس از آن فرا روي وي ترسيم کرده . ماه مبارك رمضان، موسم ضيافت الهي و بهار قرآن گنجينه اي بي بديل و مائده اي آسماني است تا قرين با مهماني خداي رحيم، چگونگي فرشته خو شدن را به انسان آموخته و تسكيني بر آلام گنهكارانه او گردد.
ضرورت توجه به اعمال در طول عمر انسان
چرا ما را به هر لحظه لحظه مهمان مي كنند؛ كه اَنفاسُكُمْ فِيهِ تَسبيحْ (1). دمي كه بر مي‌داريد تسبيح حق است؛ اين يعني چه. مگر چه خبر است ؟ مگر كجا مي‌خواهيم برويم ؟ مگر چه شده كه اين جور مهماني منظّم مرتّب لحظه اي ما را به حال خودمان رها نمي كنند، سعي مي كنند كه از ما پذيرائي بكنند. مگر چه شده‌؟ كجا مي خواهيم برويم ؟ چه خبر است ؟ بالأخره آدم مي خوابد. در خواب هم آدم مهمان باشد، آن هم مهماندارش خدا؛ اين يعني چه ؟! چه خبر شده ؟ فرشتگان بايد مواظب ما باشند كه ما خوب بخوابيم. اين يعني چه ؟ صحبت آن است كه مائيم و اين انديشه هاي هفتاد،‌ هشتاد ساله مان. مائيم و خاطرات هفتاد، هشتاد ساله ما. مائيم و اعمال و گفتار و رفتار هفتاد، هشتاد ساله ما.
كيفيت سوخت و سوز جهنّميان در دوزخ
جهنّم هست، بهشت هم هست، حرفي درآن نيست. امّا سوخت و سوز جهنّم دو قسم است؛ يك قسم آن را ما نمي فهميم با چه گرم مي كنند. امّا يك قسمش را قرآن به خوبي روشن كرده. يك جایي كه بخواهند كسي را بسوزانند يا چيزي را بسوزانند، سه عنصر محوري لازم است. جهنّم چه جور است،آنها را خدا مي داند! امّا اين سه بخش را خيلي شفاف و روشن براي ما ذكر كرده. فرمود: جهنّم يك جایي است،هر جا هست معلوم مي شود كه ما يك جهنّم منقولي هم داريم كه فرمود: ما جهنّم را مي آوريم: وَ جِيءَ يُومَئِذٍ بِجَهَنَّمْ‌(2).
افراد ظالم، هيزم جهنّم
این جهنّم هيزم مي خواهد! هيزم جهنّم كيست ؟ فرمود: آدم هاي فاسد: وَ أمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً (3). این طور نیست که ما از جاي ديگر هيزم و ذغال سنگ بياوريم،بلکه همين آقايان هستند! پس معلوم شد كه مواد اوّليه اش همين افراد ظالمند.
رهبران كفر، آتش زنه جهنّم
حالا اين مواد اوّليه را جمع كردند، آن كبريت، آن بنزينش كيست ؟ فرمود: اينها ائمه كفرند. مثل فرعون، مثل هيتلر، مثل صدام؛ اينها كه وسيله آتش را در دنيا فراهم مي كردند‌، به اينها مي گويند: « وَقود ».وَقود يعني ما تُوقَدُ بِهِ النّار.به كبريت مي گويند: وَقود.
در دنيا معلوم است وقود چيست؛ حالا يا بنزين است يا تي ان تي است يا كبريت است يا چوب ديگر. امّا در جهنّم وقود چيست ؟ فرمود: اِتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارِه (4). آن سنگ هائي كه با آن بت درست كردند، آنها را مي پرستيدند، آنها مي شوند وَقُودُ النّار؛ و يك عدّه آدم هائي هستند كه اينها هم آتش گيره هاي جهنّمند.
مواد اوّليه اش، يعني ذغال سنگ و چوب هايش افراد ظالمند. آن وقود و آتش زنه و آتش گيره ها هم رهبران ظلمند، كَدَأبِ آلِ فِرعُونْ(5). بعد بقيّه تبهكارها را مي اندازند، اينها يُلقَونَ فِي النّارْ فَهُمْ يُسجَرُونْ (6). اين در بخش سوّم از آيات است؛‌ اينها مسجور مي شوند، مشتعل مي شوند.
خبر مهم براي انسان پس از مرگ
در قرآن كريم فرمود: عَمَّ يَتَساءَ لُونْ، عَنِ النَّبَإ العَظيمْ (7). یعنی خبر مهم؛ وقتي چيزي را خدا به عنوان خبر مهم بداند،‌ معلوم مي شود خيلي مهم است!  قُلْ هُوَ نَبَؤٌاْ عَظيمٌ اَنتُمْ عَنهُ مُعرِضُونْ (8). اينجا خبرهاي مهمي است، شما ازآن اِعراض مي كنيد. نمي دانيد اينجا چه خبر است!پس معلوم مي شود به جای خيلي مهمي مي خواهيم برويم.
درك عوالم پس از مرگ، دور از گنجايش فهم بشري
از آن طرف إن شآءَ الله اگر اهل روح و ريحان بوديم كه به ما گفتند: سابِقُوا إلي مَغفِرَهٍ (9)، فَاسْتَبِقُوا الخِيراتْ (10)؛ جائي به آدم مي دهند كه در روايات ما آمده است كه اگر همه اهل دنيا مهمان یک انسان بهشتي بشوند، جا دارد. 
معلوم مي شود ما به جائي مي رويم كه فرمود به ذهنتان نمي آيد. فرمود:‌ فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَا اُخفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعيُنْ (11). همان طوري كه در بخش هاي كيفر كار خيلي سخت است، در بخش پاداش هم مهم است.
اين دو تا حديث نوراني را هم از مرحوم كليني نقل كنيم؛ مرحوم كليني‌(رض) در جلد هشتم كافي، يعني روضه كافي؛‌ نقل مي كند كه بشرهاي اوّلي كه مي خوابيدند، خواب نمي ديدند. اين رؤيا نصيب هر كسي نمي‌شد. پيامبران اينها احكام الهي را مي آوردند كه خدائي هست و قيامتي هست و مواظب رفتار و گفتارتان باشيد. اينها مي گفتند: اگر ما به اين دستورها عمل كرديم، چه مي‌شود ؟ آنها جواب مي دادند كه نتيجه اش بعدَ المُوت روشن مي شود. اين بيان نوراني كه وجود مبارك امير المؤمنين (ع) در نهج البلاغه دارد، از وجود مبارك رسول گرامي (ص) است كه اَليُومْ عَمَلٌ وَ لا حِسابْ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَلْ (12). فرمود: امروز‌، روز كار است؛ پاداش را امروز نمي دهند. بعد از مرگ پاداش است، امّا ديگر كار نيست.
حيات گياهي منكرانِ مكتب حيات بخش انبياء
انبياء وقتي اين مطالب را مي گفتند، آنها انكارشان بيشتر مي شد. مي‌گفتند: كسي كه مُرد، از بين رفت. غالب اينها كساني بودند كه درختي فكر مي كردند؛‌ حياتشان، حيات گياهي است؛ مثل مادّيون فعلي. اينها واقعاً گياهي فكر مي‌كنند، درختي زندگي مي كنند؛ يعني چه ؟ اينها كه فكر مي كنند بعد از مرگ خبري نيست،اينها در واقع، درختي زنده اند؛ يك حيات گياهي دارند. خيال مي كنند انسان خشك مي شود، بعد تمام؛ خبري نيست! بشر اوّلي هم همين جور فكر مي كرد. مي گفت: انسان كه مرد‌؛ تمام مي شود، مي رود.
عالم رؤيا، دليل صدق گفتار انبياء درباره زندگي پس از مرگ
مرحوم كليني نقل مي كند كه امام (ع) فرمود: خدا رؤيا را بهره اينها كرده كه اينها در حال خواب چيزهائي را در عالم رؤيا مي ديدند. بعد مي آمدند، به انبياء شان مي گفتند:‌ اينها چيست كه ما مي بينيم ؟ مي فرمودند: اينها نمونه آن حرف هائي است كه ما مي زنيم. شما خيال كرديد در همين قبر يك و نيم در نيم متر؛ اينجا خبري است! قبر جانت را ببين، قبر انديشه ات را ببين؛مگر انديشه مي ميرد، مگر فكر مي ميرد ؟ اگر فكر زنده است، يك حساب و كتابي دارد! مگر اخلاق و عقيده و اوصاف مي ميرد ؟ اگر اينها زنده اند، صاحب اينها كه جان آدم است، زنده است. اگر زنده است، يك حساب و كتابي دارد. بنابراين كار، اينقدر آسان نيست كه انسان با گورستان مسأله را حل كند! چون ما به جاي خيلي مهمي مي رويم؛به ما گفتند: مواظب كارتان باشيد.
مرگ؛ عاملي حيات بخش در ساحت دين
مردن را، مرگ را همه مكتب هاي غير الهي افيون مي دانند. مرگ، ديگر افسردگي است و مردن يعني تمام شدن. امّا تنها دين است كه مي گويد: مرگ عامل پويائي است. هيچ چيزي بعد از ذكر توحيد، بعد از لا إله إلا الله، بعد از ياد و نام ذات أقدس إله به اندازة ياد مرگ سازنده نيست. چرا ؟ براي اينكه اين قدر در روايات ما دستور دادند به اينكه اوّلين چيزي كه از انسان مرده سؤال مي كنند، مي گويند‌: عمر را در چه راه صرف كردي. اين ديني كه مرگ را كه در همه مكاتب افيون است، اين را عامل پويائي قرار داده؛ فرمود: بعد از ياد خدا و نام خدا هيچ چيز به اندازه ياد مرگ سازنده نيست، آن وقت ياد و نام خدا و نام پيغمبر و عترت و قرآن ديگر افيون نخواهد بود! اين است كه به ما فرمودند: به ياد مرگ باشيد. هيچ چيزي در عالم نيست كه انسان را به ياد خدا و نام خدا متذكّر نكند، حتّي جريان مرگ.
راه فرشته خوئي انسان؛ تعليم در مكتب حيات بخش انبياء
وقتي ما مسافريم، بايد بدانيم كجا مي رويم و ما هم مي توانيم همسفر فرشتگان باشيم. حالا كه اين قدر ما مي توانيم با فرشتگان همراه باشيم، همسفر باشيم، چرا خودمان را ارزان بفروشيم ؟! اينجا، جاي تربيت است. گفتند:
تو فرشته شوي اَر جهد كني از پَي آنك       برگ توت است،‌ به تدريج كنندش اطلس
فرمودند:‌ در اين عالم چهار تا برگ را وقتي بدهي به يك معلّمي به نام كرم ابريشم، براي شما پرنيان درست مي كند؛ اين برگ توت است كه مي‌شود پرنيان، تو چرا فرشته نشوي ؟! تو فرشته شوي اَر جهد كني؛ چون اينجا جاي خوبي است براي تربيت. منتها كرم ابريشم را فرستادند كه برگ توت را حرير و ابريشم كند؛ انبياء را فرستادند كه ماها را فرشته كنند.
نمونه هائي از مفاخر خانوادگي اهل بيت عصمت و طهارت (ع)
اين نامه رسمي امير المؤمنين (ع) را كه در نهج البلاغه براي دربار اَموي مرقوم فرمود، مطالعه كرديد. در آنجا وجود مبارك حضرت امير دارد كه: افرادي مي روند در جبهه ها؛ يا شهيد مي شوند‌ يا جانباز مي شوند. ولي خاندان ما با ديگران فرق دارد. اگر از خاندان ما كسي رفت و شهيد شد، مي شود سيّدالشهداء‌‌! حمزه سيّدالشهداء از خاندان ماست. همچنين از خاندان ما اگر كسي رفت، دستش را در راه خدا ايثار كرد، مي شود:‌طيّارُ ذوالجناحين. يعني برادر من طيّار است. در ذيل اين آيه جاعِلِ المَلائِكَهِ رُسُلاً اُولي اَجنِحَهٍ مَثني وَ ثُلاثْ وَ رُباعْ‌‌ (13)، اين روايت هست كه وجود مبارك جعفر طيّار داراي دو تا بالي است كه يَطيرُوا بِهِمَا مَعَ المَلائِكَهِ فِي الجَنَّه (14). چه جوري، نظير ( خواب هاي خوب ).
اگر خواب خوب ديديد كه كم و بيش بالأخره انسان يا خودش ديد، يا از دوستانش ديد كه پرواز مي كند، مي رود، مي آيد؛ در حالي كه اين بدن طبيعي فيزيكي اش در بستر هست؛ معلوم مي شود يك عالم ديگري هم هست، يك جاي ديگري هم هست كه اين لاشه را آدم اينجا مي گذارد و با آن است؛ آن را ما بايد اينجا بسازيم.پس ساختن يك هواپيما كار آساني نيست كه خيلي سخت است. اگر كسي بخواهد بال فرشتگي بسازد چقدر سخت است ؟ ما بايد با آن بال به سر ببريم؛ وگرنه اگر خداي ناكرده آن نبود، مشمول بحث ديگر نهج البلاغه مي شويم كه فرمود: فَصارَ جِيفَهً بِينَ اَهلِهِ وَ اَسلَمُوهُ إلي عَمَلِه (15). فرمود: يك عدّه مردار مي شوند كه بستگانش فوراً بيني را مي گيرند، اين را دفنش مي كنند؛‌ يك عدّه اين جوري اند كه مي شوند مردار و گرفتار همان سه ضلع خواهند بود.
ولي اگر كسي خواست با ملائكه محشور بشود، اين خيلي كار مي خواهد. شبش كار مي خواهد‌، روزش كار مي خواهد؛ چه جوري بخورد، چه جوري بخوابد. سرفراز هم هست، سر خميده نيست. هميشه سر حال است. يك هدف خوبي در پيش دارد و مي داند اينها سازنده است. تا زنده هم هست، نفس مي كشد؛ كار مي كند. منتها در دوران جواني 8 ساعت، پير كه شد 8 دقيقه؛ امّا كار مي كند! مي فهمد كه دارد چه كار مي كند. مي فهمد چه بايد بنويسد، چه بايد بگويد، چه بايد غذا بخورد، چقدر بخورد، چه جور بخوابد. اينها را مي فهمد.
خوابيدنش حساب دارد؛ رو به قبله مي خوابد،‌ با وضو مي خوابد، اين قدر نمي خورد كه خُرناس بكشد! طبيب كه مي گويد بد است، دين كه مي گويد بد است. آدم به همان اندازه غذا مي خورد كه تأمين بشود. بقيّه خود انسان بايد باربري كند!!لذا گفتند: غذا خوردن حسابي دارد،‌ كتابي دارد. اين است كه گفتند: افراط نكنيد، تفريط نكنيد، به مزاجتان آسيب نرسانيد.
روزه، وسيله فرشته خوي شدن انسان
ولي ماه مبارك رمضان برای اين است كه شما را مي خواهد بسازد، شما مهمان خدا بشويد. اين در كتاب هاي فقهي ما هست، اين كتاب هاي فقهي اينقدر اين مطلب لطيف را به عنوان ذخيره حفظ كردند تا به رساله عمليّه ما آمده. اين عروهُ‌‌ الوثقي كه نظير جواهر و اينها نيست! يك رساله عملي است،‌ منتها عربي است. در اين رساله عملي اين مطلب عميق هم آمده است كه در فضيلت روزه همين بس كه انسان شبيه فرشته مي شود.
اين را مرحوم سيّد محمّد كاظم؛ حالا صاحب جواهر كه نقل كرده، جايش بود؛ آنجا جاي اين حرف هاست. امّا اين كه مرحوم سيّد محمّد كاظم در عروه نقل كرده براي لطافت اين مسأله است.مي گويد وقتي چهار تا برگ در تحت تعليم و تربيت يك كرم ابريشم مي شود پرنيان، من چرا در تحت تعليم و تربيت پيغمبر و آل پيغمبر (عليهم السَّلام)‌ فرشته نشوم‌؟! نشانه فرشتگي هم همين خواب هاي خوبي است كه مي بينند. آن وقت تا زنده است نه از زبان او نيشي به كسي زده مي شود، نه خيال خيانت دارد. هر كسي، در هر رشته اي ديگر هست؛ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاسْ‌(16)، نوراني زندگي مي كند.
(1) وسائل الشيعه/ 10/ 313        (2) فجر/ 23         (3) جن/ 15    (4) بقره/ 24               (5) آل عمران/ 11    (6) برداشت از: غافر/ 72    (7) نبإ/ 1 و 2     (8) ص/ 67 و 68      (9) حديد/ 21      (10) بقره/ 148 و مائده/ 48      (11) سجده/ 17            (12) بحار الأنوار/ 70/ 91         (13) فاطر/ 1     (14) برداشت از: نهج البلاغه/ نامه 28      (15) نهج البلاغه/ خ 109        (16) انعام/ 122

 ویژگی‌های روزه حقیقی

روزه یکی از فروعات مهم اسلامی است که هر مسلمانی هر سال در ماه مبارک رمضان موظف است تا آن را انجام دهد. در اهمیت روزه بسیار گفته و نوشته شده است. تکرار مسائل و مباحث مختلف روزه با عبارات و سخنان متفاوت همانند تکرار خورشید، برای جان آدمی مفید و سازنده است و موجب توجه و اهتمام شخص و یادآوری اهمیت آن می‌شود.
هدف این مطلب آن است تا با مراجعه به آموزه‌های وحیانی اسلام، گوشه‌ای از حقیقت روزه، فلسفه و هدف آن بیان شود تا انگیزه بیشتری در انسان برای انجام این تکلیف پدید آید؛ زیرا دانستن فلسفه و اهداف کاری که انجام می‌دهیم حتی اگر تعبدی باشد، عاملی مهم در توجه و اهتمام به آن و نیز نشانه‌گذاری برای موفقیت و عدم موفقیت در انجام آن کار است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا گوشه‌ای از حقایق روزه را تببین کند.
* * *
شناخت فلسفه روزه، اهتمام تعقلی به تعبد
اگر کسی اصول دین را براساس استدلال و برهان و از طریق حجت‌های عقلانی بپذیرد، بی‌گمان با توجه به محدودیت علم و دانش بشری (اسراء، آیه 85) و ربوبیت و حکمت الهی در هدایت بشر به سوی اهداف عالی خلقت (بقره، آیه 38) نسبت به احکام قطعی صادر شده از سوی خداوند، تعبد عقلانی خواهد داشت. پس این شخص مؤمن می‌پذیرد که خداوند دانا و فرزانه براساس اصل هدایتگری و پروردگاری، اموری را خواسته است که مصلحت انسان‌ها در انجام یا ترک آن است. از این رو بایدها و نبایدهای شرعی در قالب بایدها و نبایدهای عقلانی قرار می‌گیرد و انسان به حکم عقل، متعبد به انجام آن می‌شود.
بنابراین حتی اگر ما احکامی قطعی را در اختیار داشته باشیم که فلسفه و هدف و حکمت آنها از سوی خداوند و شارع اسلام بیان نشده باشد، انسان به حکم عقل بر خود واجب می‌داند تا از آن حکم بی‌چون و چرا اطاعت کند. لذا تعبد مسلمان نسبت به احکام قطعی اسلامی، تعبدی عقلانی و با خاستگاه عقلی است و از مصادیق تقلید کورکورانه و غیرمنطقی و غیرعقلانی به شمار نمی‌رود.
با این همه، شکی نیست که آگاهی و شناخت انسان نسبت به فلسفه و حکمت هر کاری عامل انگیزشی در انجام آن است؛ زیرا انسان به طور طبیعی زمانی اشتیاق به انجام کاری پیدا می‌کند که فواید کار خویش را بداند و از مصالح و منافعی که از طریق کار به دست می‌آورد آگاه باشد. انسان‌ها به شوق رسیدن به هدفی به کاری دست می‌یازند و همین اهمیت و ارزش هدف و رسیدن به آن است که آدمی را به تلاش و سعی وامی‌دارد پس اگر به شخصی کاری محول شود و او نداند که هدف از انجام این کار چیست، تن به کار نمی‌دهد یا اگر بدهد با ناخرسندی و ناخشنودی به انجام آن مبادرت می‌ورزد. از این رو آگاهی بخشیدن به کودکان نسبت به هدف از درس خواندن می‌تواند عامل انگیزشی در سعی و تلاش آنان باشد. در مقدمه همه علوم ضمن بیان تعریف از آن، اهداف و فلسفه آن علم نیز بیان می‌شود تا هم عاملی برای تمایز علمی از علم دیگر شود و هم اینکه طالب آن علم را به فراگیری آن تشویق و ترغیب نماید.
بر همین اساس و براساس گرایش فطری و طبیعی بشر به شناخت فلسفه، حکمت و هدف هر کاری، شارع اسلامی در آیات و روایات به بیان فلسفه احکام پرداخته است. مجموعه‌هائی از این فلسفه‌های احکام را برخی از دانشمندان اسلامی از جمله شیخ محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق در کتاب علل‌الشرایع گردآوری کرده است. البته باید یادآور شد که از نظر اصولی آنچه در کتاب شریف علل‌الشرایع گردآوری شده، همگی از مصادیق علت حکم نیست، بلکه بیشتر آنها از حکمت حکم است؛ زیرا در اصول فقه بیان شده است که علت حکم در هر جایی یافت شود قابل تعمیم به مصادیق دیگر است؛ در حالی که حکمت حکم این‌گونه نیست؛ چنان‌که حکمت حکم هرگز بیانگر علت حکم نیست؛ چرا که علت حکم می‌تواند متعدد باشد.
پس علت، چیزی است که قانون‌گذار آن را نشانه حکم و علامت حکم قرار داده است، مانند: سکر که علت حرام بودن خمر است، یا عقد که علت نقل و انتقال ملک و تحقق بیع است و عقد ازدواج که علت حلال بودن تمتع زوجین نسبت به همدیگر است. اما مقصود از (حکمت)، مصلحتی است که حکم شرعی به خاطر آن تشریع گردیده است، یعنی شارع حکمی را تشریع کرده که جلب سود بشود یا دفع ضرر.
به عنوان مثال، مست‌کننده بودن، علت حرمت مایعات مست‌کننده است. از این‌رو، مایعی که مست‌کننده نیست، از این جهت حرام نخواهد بود؛ لیکن حکمت آن مایعات مست‌کننده مفسده‌ای است که بر آن مترتب می‌گردد. از جمله این مفاسد، غافل شدن آدم مست از خدا و شریعت او است که منجر به ارتکاب محرمات می‌شود؛ چنان‌که در بعضی روایات بدان اشاره شده است.
فلسفه روزه و حکمت آن
در آموزه‌های اسلامی می‌توان مواردی را یافت که به حکمت و فلسفه حکم روزه پرداخته است. آنچه در آیات و روایات به عنوان آثار روزه بیان شده در حقیقت اشاره‌ای به حکمت و فلسفه حکم روزه دارد. از جمله آثاری که برای روزه در قرآن بیان شده می‌توان به جلب امداد الهی (بقره، آیات 45 و 153؛ تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 76، ح 182)، بشارت به سعادت و خوشبختی ابدی (توبه، آیه 112)، بهره‌مندی از خیر الهی (بقره، آیه 184)، پذیرش توبه در قتل خطایی (نساء، آیه 92)، بخشش و مغفرت (احزاب، ایه 35)، پاداش عظیم (همان)، عامل برتری و ملاک ارزش‌گذاری (تحریم، آیه 5؛ چون واژه «سائحات» به معنای روزه‌داران و صائمات است. مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 431)، بهره‌مندی از هدایت خاص الهی (بقره، آیه 185) تعظیم الهی (بقره، آیه 185)، زمینه‌سازی برای دست‌یابی به تقوای الهی (بقره، آیه 183)، دست‌یابی به موفقیت و رهایی از مشکلات و گرفتاری‌های زندگی (بقره، آیه 45 و 153)، رسیدن به مقام شاکرین و سپاسگزاران (بقره، آیه 185)، مقام صابرین و خاشعین (بقره، آیه 45 و 153) و مانند آن اشاره کرد.
بنابراین، روزه ‌دارای منافع و مصالح بسیاری است که روزه‌دار با انجام آن می‌تواند از آن منافع بهره‌مند شود. از این رو خداوند روزه‌گرفتن را از مصادیق خیر دانسته و بدان تشویق (بقره، آیه 184) و روزه ماه رمضان را واجب نموده است (بقره، آیه 185) تا انسان‌ها به این مصالح و منافع روزه دست یابند و از آن بهره‌مند شوند.
از نظر اسلام ارزش روزه بسیار والاست و در میان احکام اسلامی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است و می‌توان آن را در کنار چهارگانه دیگر به عنوان نشانه‌ای از اسلام انسان دانست؛ چنان که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: بنی‌الاسلام علی خمسه اشیاء، علی الصلوه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه؛ اسلام بر پنج چیز استوار است، بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت و رهبری اسلامی. (فروع کافی، ج 4 ص 62، حدیث 1)
در روایات اسلامی اموری چون صحت و سلامت تن (نهج الفصاحه، حدیث 1845) به عنوان یکی از حکمت‌ها و فلسفه و اهداف روزه بیان شده است. یا در برخی دیگر از روایات آمده است که روزه، زکات بدن است (الکافی، ج 4، ص 62، ح 3) که موجب رشد و نمو تن خواهد شد.
امام باقر(ع) روزه‌داری را عامل آرامش دل‌ها می‌داند و می‌فرماید: الصیام و الحج تسکین القلوب؛ روزه و حج آرام‌بخش ‌دل‌هاست. (امالی طوسی، ص 296، ح 582)
پس اگر آرامش را می‌خواهیم و دچار اضطراب و تشویش هستیم به روزه به عنوان یکی از عوامل سکونت قلب و آرامش توجه و اهتمام داشته باشیم.
همچنین از امام رضا(ع) روایت شده است که ایشان در بیان یکی از اهداف روزه فرموده است: مردم به انجام روزه امر شده‌اند تا درد گرسنگی و تشنگی را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگی آخرت را بیابند. (وسائل‌الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل‌الشرایع، ص 10) همچنین از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار و غنی و فقیر مساوی گردند. (من لایحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح1)
البته در روایات اسلامی در بیان فلسفه و حکمت روزه گرفتن موارد دیگری بیان شده است که می‌توان از مهم‌ترین آن به مسئله اخلاص اشاره کرد. هر مسلمانی می‌داند که تنها اخلاص است که آدمی را نجات می‌دهد؛ چرا که عمل صالح زمانی ارزشمند است که با خلوص نیت همراه باشد. در حقیقت حسن فعلی که در کارهای خیر و نیک است می‌بایست با حسن فاعلی در نیت همراه شود تا تاثیر خود را به جا گذارد. بسیاری از مردم برای دست‌یابی به مقام اخلاص دچار مشکل هستند؛ زیرا شرک همانند خوره در باطن نیت‌ها و انگیزه‌های اعمال ما نفوذ می‌کند و چون موری سیاه درتاریکی شبی بی‌ماه بر روی سنگ سیاه در حرکت است بگونه‌ای که هیچ‌کس از این حرکت و نفوذ شرک آگاه نمی‌شود. دست‌یابی به اخلاص با این مشکل، بی‌گمان سخت و دشوار است.
بسیاری از مردمان، مدعی اخلاص هستند و بر این باورند که در کارهای نیک و عمل صالح خویش جز خداوند کسی را در نظر نداشته و اهل ریا و نفاق و شرک و مانند آن نیستند. ادعای توحید بویژه توحید در مقام عبادت و فعل، بسیار دشواریاب است و کسانی که مدعی این معنا هستند به آزمونی سخت مبتلا می‌شوند که روزه گرفتن از جمله این آزمون‌های سخت الهی است تا سیه‌روی شود هر که دراو غش باشد. امام علی(ع) در بیان حکمت و فلسفه روزه گرفتن فرموده است: فرض‌الله... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. (نهج‌البلاغه، حکمت 252)
شرایط سخت روزه‌داری
اینکه در این روایت امیرمؤمنان امام علی(ع) روزه‌داری را آزمون الهی برای اخلاص می‌داند، از آن روست که عمل به همه شرایط روزه‌داری واقعا سخت و دشوار است و تنها شماری می‌توانند از این آزمون سخت به سلامت بیرون آیند؛ چرا که روزه‌داری تنها به امساک از خوردن و آشامیدن و ترک برخی از محرمات نیست؛ بلکه روزه حقیقی به سختی تحقق می‌یابد.
آنچه در توضیح‌المسائل و رساله‌های عملی احکام بیان شده تنها بیان احکامی است تا ظاهر روزه شکل گیرد؛ اما تحقق روزه کامل و حقیقی نیازمند اموری چند است که می‌بایست به آن توجه و اهتمام شود.
اگر بخواهیم روزه حقیقی و روزه‌دار واقعی را بشناسیم و از آثار روزه واقعی که در بالا بیان شده بهره‌مند شویم می‌بایست بگونه‌ای عمل شود که در روایات برای روزه حقیقی بیان شده است. امیرمؤمنان علی(ع) مثلا در بیان روزه واقعی می‌فرماید: الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب؛ روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنی و نوشیدنی پرهیز می‌کند. (بحارالانوار، ج93، ص249)
امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرماید: روزه‌دار باید روزه گوش و چشم هم بگیرد: اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک؛ آنگاه که روزه می‌گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‌دار باشند. «یعنی از گناهان پرهیز کند.» (الکافی ج4 ص87، ح1)
حضرت زهرا(س) نیز درباره روزه ناقص فرموده است: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؛ روزه‌داری که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‌اش به چه کارش خواهد آمد. (بحارالانوار، ج93 ص295)
امام علی(ع) روزه ناقص را این‌گونه تعریف می‌کند و می‌فرماید: کم من صائم لیس له من صیامه الا‌الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا‌السهر و العناء؛ چه بسا روزه‌داری که از روزه‌اش جز گرسنگی و تشنگی بهره‌ای ندارد و چه‌بسا شب زنده‌داری که از نمازش جز بیخوابی و سختی سودی نمی‌برد. (نهج‌البلاغه، حکمت145)
امام باقر(ع) نیز درباره روزه ناقصی که تنها به گرسنگی و تشنگی محدود شده فرموده است: لا صیام لمن عصی الامام و لاصیام لعبد ابق حتی یرجع و لا صیام لامراه ناشزه حتی تتوب و لا صیام لولد عاق حتی یبر؛ روزه این افراد کامل نیست:
1‌- کسی که امام (رهبر) را نافرمانی کند. 2‌- بنده فراری تا زمانی که برگردد. 3‌- زنی که اطاعت شوهر نکرده تا اینکه توبه کند. 4‌- فرزندی که نافرمان پدر و مادر شده تا اینکه فرمانبردار شود. (بحارالانوار ج93، ص295)
حضرت امیرمؤمنان(ع) همچنین روزه حقیقی را روزه نفس می‌داند و می‌فرماید: صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام؛ روزه نفس از لذتهای دنیوی سودمندترین روزه‌هاست. (غررالحکم، ج1، ص416، ح64)
روزه قلب مهم تر از روزه تن و نفس است. امام‌علی(ع) فرموده‌اند: صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن؛ روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است. (غرر الحکم، ج1، ص417، ح80)
چنین روزه‌ای است که خواب روزه‌دار را نیز عبادت می‌کند. امام‌علی(ع) می‌فرماید: خواب روزه‌دار عبادت، سکوت او تسبیح، دعایش پذیرفته و عملش دوچندان است. دعای روزه‌دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمی‌شود. (الدعوات للراوندی، ص27)
روزه در ماه رمضان واجبی است که ترک آن نشانه‌ای از خروج شخص از ایمان است. کسی که بی‌عذر و بهانه شرعی ترک روزه‌ ماه رمضان کند از دایره ایمان خارج شده است. امام صادق(ع) فرمودند: من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح‌الایمان منه؛ هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد- روح ایمان از او جدا می‌شود. (وسائل الشیعه، ج7 ص181، ح4و5- من لایحضره الفقیه ج2 ص73، ح9)
پاداش روزه‌دار واقعی افزون بر آنچه بیان شد اموری است که در روایات بیان شده است که مهمترین آن تعهد خداوند نسبت به روزه‌دار و مسئولیت پاداش دادن به اوست. رسول خدا فرمود خدای تعالی فرموده است: الصوم لی و انا اجزی به؛ روزه برای من است و من پاداش آن را می‌دهم. (وسائل الشیعه، ج7، ص294، ح15و16؛ 27و 30)
رسول خدا(ص) همچنین درباره چنین روزه‌داری فرموده است: من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا علی‌الله ان یطعمه من طعام الجنه و یسقیه من شرابها؛ کسی که روزه، او را از غذاهای مورد علاقه‌اش باز دارد بر خداست که به او از غذاهای بهشتی بخوراند و از شرابهای بهشتی به او بنوشاند. (بحار الانوار، ج93، ص331)
آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از آثار و برکات روزه است که در آیات و روایات بیان شده است. بی‌گمان روزه‌داری با انجام شرایط سخت آن گامی است که انسان مؤمن می‌تواند با آن خود را بیازماید و نشان دهد تا چه اندازه از خلوص در ایمان و اخلاص در عمل برخوردار است

روزه‌داری در شرایط توان فرسا از نظر قرآن

شاید برای شما پیش آمده باشد که ناچار شوید به هر دلیلی در ماه روزه‌داری در آفتاب سوزان تابستان و گرمای توانفرسای آن کار کنید به گونه‌ای که همه توان شما از میان رفته و بی‌حال شوید اما در عین حال هم ناچار باشید روزه را نگه دارید و هم به کارتان ادامه دهید. در این شرایط که از آن در فرهنگ قرآن به شرایط توانفرسا و طاقت فرسا تعبیر می‌شود، حکم چیست؟ از سویی کار را نمی‌توان ترک کرد چون گندمی است که اگر درو نشود سالی سخت در پیش خواهید داشت و اگر بخواهید به درو کردن ادامه دهید، ‌باید روزه‌خواری کنید؟
اسلام دین فطرت آسان
هر چند که در ذات واژه تکلیف، سختی و دشواری نهفته؛ زیرا تکلیف از کلفت به معنای رنج و سختی است و اصولا ذات انسان به طور طبیعی گرایش دارد که از تکلیف بگریزد و مسئولیتی را به عهده نگیرد و آزاد و رها باشد، اما به هر دلیلی به ویژه حکمت‌‌های بسیاری که در پذیرش مسئولیت است، انسان با عقل خویش می‌پذیرد که پا بر هواهای نفسانی بگذارد و خود را محدود نماید و به میل و هواهای نفس گوش ندهد؛ زیرا مصلحت و حکمتی در پذیرش مسئولیت است که درنهایت حتی برای راحتی و آسایش و لذت نفس نیز مفید است هر چند که به ظاهر موجب محدودیت و رنج نفس باشد.
اما نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که اسلام به عنوان دین فطرت (روم، آیه 30) بر آن است تا مجموعه‌ای از قوانین را ارائه دهد که مطابق عقل و فطرت سالم است و تکالیف آن به گونه‌ای سامان یافته که مخالف عقل و فطرت نباشد. لذا قوانین آن کمترین سختی و دشواری را دارد و همواره نه تنها تکالیف را بر مدار عدالت، اعتدال، آسانی و نرمی قرار داده بلکه شرایط فردی و شخصی را نیز در نظر گرفته و فرموده است که اگر این احکام برای عموم مردم آسان و سهل است ولی به هر دلیلی برای شخص دشوار باشد آن شخص مجاز است تا آن را در آن شرایط سخت و دشوار ترک نماید؛ چرا که احکام اسلام با توجه به توان و طاقت و استطاعت افراد نیز دستخوش تغییرات می‌شود. از این رو خداوند با صراحت می فرماید: لا یکلف الله نفسا الا وسعها؛ خداوند جز به میزان وسع و توان شخص تکلیف نمی‌کند. (بقره، آیه 286؛ و نیز نگاه کنید: بقره آیه 233 انعام، آیه 152؛ اعراف، آیه 42؛ مومنون، آیه 62)
پس اگر حکم عامی چون روزه صادر شده و ملاحظه عموم مردم در آن شده است؛ چرا که براساس عقل و فطرت و طبیعت انسان است؛ اما یک حکم کلی حاکم دیگری نیز صادر شده که ناظر به تک‌تک افراد است و از آنان خواسته شده تا به نفس خود مراجعه نمایند و در حد توان و استطاعت خود تکالیف را به جا آورند؛ چرا که دین اسلام همان گونه که بر مدار عقل و فطرت انسانی است، به اشخاص و افراد نیز توجه دارد و از آنجایی که توان و استطاعت افراد تفاوت دارد، در صورتی که برای شخص توانفرسا باشد، آن حکم در آن شرایط ملغی است.
به سخن دیگر از آنجایی که احکام اسلام عموم مردم را در نظر می‌گیرد و شرایط عمومی و کلی را مدنظر قرار می‌دهد، ولی هرگز این بدان معنا نیست که عذر واقعی را نادیده بگیرد و بخواهد همگان بی‌استثنا در هر شرایط احکام و تکالیف را به جا آورند. از همین‌رو در آیات قرآنی واژه و اصطلاح دیگری به عنوان «حرج» مطرح می‌شود که اگر شخص در شرایطی گرفتار حرج شود، آن تکلیف در آن شرایط از او ساقط می‌شود. (مائده، آیه6؛ نور، آیه 61؛ احزاب آیات 38 و 50؛ فتح، آیه 17) خداوند به صراحت در توصیف دین اسلام در آیه 78 سوره حج می‌فرماید: ما جعل علیکم فی‌الدین من حرج؛ در دین اسلام علیه شما حکم حرجی وضع نشده است.
در آیات قرآنی می‌توان موارد بسیاری را یافت که به اصل سهله و سمحه بودن قوانین، احکام و تکالیف اسلام در شکل عام و کلی آن اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که احکام اسلامی برای نوع انسان‌ها آسان است و اگر هم به هر دلیلی در شرایط خاص برای شخصی توانفرسا و خارج از وسع و استطاعت و توان او باشد، از آن شخص برداشته شده و تکلیفی بر او نخواهد بود.
بر همین اساس در روایات بسیاری بر آسان‌گیری در احکام و شریعت اسلام تأکید شده است. از جمله پیامبر(ص) می‌فرماید: «بعثت بالحنیفیه السمحه السهله؛ بر دین حنیف مستقیم و راست و آسان و سهل برانگیخته شده‌ام. (بحارالانوار، ج72، ص234 و فروع کافی، ج5، ص494)
معنای حدیث این است که اسلام دینی است که انجام فرمان‌ها و احکام آن آسان است و خداوند، در مرحله تشریع احکام و قانون‌گذاری، به مردم آسان گرفته است و احکام اسلامی را بگونه‌ای وضع نکرده که بندگان دچار مشکلات غیرقابل تحمل شوند؛ به عنوان نمونه خداوند، تیمم را تشریع کرده تا اگر وضو گرفتن و استفاده از آب به هر دلیلی برای انسان ضرر دارد، از بروز آن جلوگیری شود. همچنین براساس همین اصل حاکم، هر حکمی که موجب عسر و حرج شود برداشته می‌شود.
محدودیت در مجوز اضطراری
یکی دیگر از اصول حاکم در اسلام، اصل ضرورت و اضطرار است. این اصل نیز مانند اصولی چون توانفرسایی، عسر و حرج، اصل حاکم بر تکالیف و احکام است. به این معنا که احکام تا جایی برد دارند که موجبات اضطرار نشوند. از این رو در اسلام این معنا بارها مورد تأکید است که شخص گرفتار اضطرار و ضرورت می‌تواند برخلاف حکم اصلی رفتار کند. به عنوان نمونه خوردن گوشت مردار حرام است؛ اما اگر در جایی گیر کند و در مخمصه‌ای گرفتار شود که برای بقای جان خود و به دست آوردن توان می‌بایست از گوشت حرام بخورد می‌تواند از آن در حد ضرورت و زنده ماندن استفاده کند.
خداوند در چند آیه از جمله 173 سوره بقره، آیه 145 سوره انعام و آیه 115 سوره نحل این مجوز را صادر کرده که اگر در حالت اضطرار قرار گرفتید می‌توانید از گوشت‌های حرام استفاده کنید. از همین آیات و مانند آن یک اصل و قاعده فقهی عام استخراج شده که می‌گوید: الضروره تبیح المحظورات؛ ضرورت و اضطرار ممنوع را مباح می‌کند.
اما باید توجه داشت که این اباحه و مجوز استفاده در حالت ضرورت و اضطرار به این معنا نیست که پا از گلیم درازتر کرده و در خوردن آن زیاده‌روی کنید. از این رو گفته شده است: الضروره تقدر بقدرها، ضرورت به میزان آن است، یا الضرورات تبیح المحظورات بقدرها، ضرورت، محظور و ممنوع را به میزان محذور مباح می‌کند. پس قاعده اضطرار مجوز آن نیست که از حد بگذریم، بلکه باید همواره مراعات احتیاط را بکنیم و بیش از مقدار رفع ضرورت نیز در حریم ممنوع و محظور وارد نشویم بلکه فقط به همان میزان برطرف کردن ضرورت، از خطوط قرمز خداوند بگذریم.
شیرینی تکالیف سخت و ارزش والای آن
از آنجایی که اصولا تکالیف به سبب ذات سختی آن، آموزه‌های انسان‌ساز هستند و بستر مناسبی را برای رشد عقل فراهم می‌آورند و قواهای سرکش شهوانی و غضبانی را مدیریت می‌کنند، گردن خم کردن در زیر این تکالیف سخت و دشوار، بسترساز تقوایی است که انسان را به مقام گرامی‌ترین موجودات و انسان‌ها می‌رساند. (حجرات، آیه 13) از همین رو گفته‌اند بهترین شیوه انجام تکالیف، پذیرش سختی‌های آن است به گونه‌ای که انسان بخواهد بدترین شرایط را برای انجام آن به جان بخرد.
در یک اصل کلی از پیامبر(ص) نقل شده که ایشان فرموده است: افضل الاعمال احمزها، برترین اعمال، شاق‌ترین و سخت‌ترین آنها است. (بحارالانوار، ج 70، ص 191) در برخی از نسخه‌ها نیز آمده که فرمودند: افضل العبادات احمزها، ای اشقها. (دهخدا)
پس هر عمل که در شرایط شاق‌تر و سخت‌تری انجام گیرد ارزش و اعتبار بیشتری را نیز کسب می‌کند. سخت‌ترین عبادات به عنوان برترین آنها معرفی می‌شود، زیرا این شرایط سخت که بر نفس تحمیل می‌شود او را به گونه‌ای تربیت می‌کند که به سادگی گرفتار بی‌تقوایی نشود و گرایش به غضب و شهوت پیدا نکند و مرتکب گناه و جرم نشود.
در این راستا در روایتی دیگر آمده است که: افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک، بهترین اعمال چیزی است که انجام آن برایت ناگوار است. (همان، ج78، ص 69) زیرا چنین اعمالی زمینه‌ساز تقوای الهی می‌شود و شخص را از ارتکاب اعمال گناه و گرفتار شدن در بی‌تقوایی حفظ می‌کند، چرا که این شخص به نفس خود آموخته که شرایط سخت را بپذیرد و به خود اجازه نمی‌دهد تا مطابق هواهای نفس، کاری را انجام دهد.
پیامبران و اولیای الهی دشوارترین‌ها را در کارهای نیک و عبادیات به جان می‌خریدند در حالی که خداوند آنان را به عصمت حفظ می‌کرد، ولی برای آنان به رنج افکندن نفس برای رضایت محبوب یک اصل بود. می‌گویند پس از آن که حضرت مریم(س) از دنیا رفت، حضرت عیسی(ع) جنازه او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
حضرت مریم(س) پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب‌های طولانی زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می‌رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می‌گرفتم.» (داستان‌هایی از یاد خدا، ص 29-28)
آسانی‌گیری در احکام روزه
خداوند در آیه 183 سوره بقره روزه را بر امت اسلام همانند امت‌های پیشین واجب کرده است؛ هرچند که در امتهای پیشین این روزه ممکن است در غیر ماه رمضان باشد اما در امت اسلام این امر عبادی به ماه رمضانی اختصاص می‌یابد که بهترین ماه‌هاست و خداوند آن را به خود نسبت می‌دهد و در آن شب قدری را قرار داده که از هزارماه برترست و شب نزول کامل قرآن بر قلب پیامبر(ص) و شب تقدیر امور برای یک سال است. (بقره، آیه 185؛ دخان، آیات 3 و 4؛ و نیز سوره قدر)
از آنجایی که ماه‌های قمری در گردش است، ماه رمضان و ماه روزه به طور طبیعی در گردش چهارفصل سال است. از این رو گاه به ماه‌های تابستان می‌افتد که در مناطق استوایی زمین به شدت گرم و توانفرساست. با این همه اسلام از آنجایی که دین سهل و سمحه و برمدار فطرت است، مطابق با طبیعت و فطرت و عقل انسانی روزه را به گونه‌ای قرار داده که انسان‌ها به طور عموم توان انجام تکلیف روزه را دارند حتی اگر به فصل گرمای تابستان برسد.
شرایط طبیعت بدن آن است که با متغیرات بسازد و خود را وفق دهد و همین عامل است که انسان‌ها را نسبت به دیگر موجودات برتر کرده است. به ویژه آن که بااستفاده از عقل و ایجاد و ساختن سازه‌هایی می‌توانند خود را از هر مشکلی برهانند، اما با این همه برای عده‌ای انجام برخی از تکالیف از جمله روزه سخت و دشوار است. اسلام و قرآن به این نکته هم توجه دارد و در آیات قرآنی از جمله در آیات 184 و 185 سوره بقره وقتی احکام روزه را بیان می‌کند کسانی را برای انجام آن مستثنی می‌کند. از جمله این افراد می‌توان به کسانی که در سفر یا مریض هستند اشاره کرد.
البته غیر از این دو دسته گروه سومی را نیز استثنا می‌کند که در همان چارچوب اصل کلی تکلیف به میزان استطاعت است. چنانکه می‌فرماید: فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین؛ هر کس که از شما بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر را روزه بدارد و آنان که توانایی آن را ندارند و روزه برای آنان توانفرساست، هر روز را به اطعام مسکینی باز بخرند. (بقره، آیه 184)
در آیه 185 سوره بقره نیز می‌فرماید: و من کان مریضا او علی سفر فعده من ایام آخر یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ هر کس که بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر را روزه بگیرد. خدا برای شما خواستار آسایش است نه سختی. در آیه به صراحت از همان اصل اساسی آسان‌گیری و سهل بودن احکام و تکالیف سخن به میان آمده و می‌فرماید که در احکام مراعات آسانی شده و خداوند نمی‌خواهد تا کسی در عسر قرار گیرد. پس اینکه سه گروه از انجام تکالیف استثنا شده‌اند به سبب همان اصل سهل و سمحه بودن احکام اسلامی است.
توانفرسایی روزه، جواز روزه‌خواری
از آیات 183 تا 185 سوره بقره چنین برمی‌آید که روزه از سه گروه برداشته شده است. از جمله این گروه‌ها، کسی است که روزه برای او طاقت‌فرسا و توانفرساست. از همین رو فتاوای مراجع به ویژه دو گروه کودکان وپیران استثنا می‌شوند. پس کودکی که در سن تکلیف است ولی به سبب بنیه و جثه توان گرفتن روزه را ندارد همانند پیران سالخورده که این‌گونه است مستثنا می‌شوند. اگر دیده شود که روزه برای کودک خردسال مکلف به تکلیف روزه، ضرری دارد و یا توانفرساست، روزه بر او واجب نیست؛ چنان که بر پیران سالخورده که روزه‌داری توان آنان را می‌فرساید واجب نیست، بلکه به جای آن کفاره یک مد طعام را می‌دهند.
البته غیر از این افراد کسانی نیز به‌طور طبیعی توان روزه گرفتن را دارند ولی در شرایطی قرار می‌گیرند که توان ایشان از میان می‌رود و به حالت ضعف شبیه به اغما می‌افتند که در آن صورت روزه دیگر بر آنان واجب نیست. به عنوان نمونه عواملی نظیر گرمای شدید، طولانی بودن روز، ناچار بودن از کار و فعالیت روزانه آن هم در معرض آفتاب و حرارت کارگاه و کنار تنور و اجاق، نه یک روز و دو روز بلکه به مدت یک ماه، وضعیت را برای بعضی افراد و اقشار بگونه‌ای سخت و طاقت فرسا می‌کند که بسیاری خود را بین ناچاری‌ها و ضرورت‌های زندگی و فرمان خداوندی وجوب روزه‌داری متحیر و سرگردان می‌بینند. در این شرایط گاه روزه گرفتن نوعی احساس شکنجه شدن را در ذهن تداعی می‌نماید! اشخاصی که در ماه رمضان در چنین شرایطی قرار دارند، نسبت به روزه چه تکلیفی دارند؟ منطق فقهی و منش فقها در این‌باره چیست؟ اینان آیا از ابتدای صبح حق دارند روزه را افطار کنند و مثلا اول صبح از خواب بیدار شوند و صبحانه را تناول کرده و به سر کار روند؟! یا اینکه راه دیگری را باید در پیش گیرند که جانب جمیع جهات از جمله احتیاط را درنظر دارد و رعایت می‌کند؟ روشی که هم به الزامات زندگی و واقعیت‌های عینی توجه دارد و هم به حرمت ماه رمضان و جایگاه روزه بها می‌دهد؟
با نگاهی به فتاوای فقهای اسلام به خوبی روشن می‌شود که اسلام اصل سهل و سمح را در همه جا مراعات کرده است و در شرایطی که عسر، حرج، توانفرسایی و مانند آن باشد، روزه از شخص برداشته می‌شود و لازم نیست در آن شرایط روزه بگیرد.البته فتاوی به گونه‌ای است که از هر گونه فرار از روزه جلوگیری به عمل می‌آورد و حرمت ماه رمضان و حکم الهی در آن مراعات شده و از سویی اصل حاکم نیز بگونه‌ای در آن ترتیب اثر داده شده است. امام‌خمینی(ره) در پاسخ به استفتائات متعددی با مراعات هر دو اصل بر آن است تا حکم اسلامی را در این مسأله تبیین کند. در استفتاء 47 آمده است:
س47- در بعضی از روزهای گرم ماه مبارک رمضان، یک کشاورز نوبت آبیاری دارد در هوای گرم تابستان، آبیاری با حالت روزه تقریبا غیرممکن است یعنی طوری است که اگر شخص روزه باشد لطمه به زراعت و یا لطمه به سلامتی می‌زند آیا این شخص می‌تواند روزه آن روزرا افطار کند و قضای آن را بعدا بگیرد؟
ج- اگر می‌تواند کار را ترک کند باید روزه بگیرد و اگر نمی‌تواند، هر وقت به حرج افتاد می‌تواند افطار نماید ولی تا در حرج واقع نشده نباید روزه را باطل کند. (کتاب استفتائات امام خمینی؛ ج1، ص319)
از این فتوای امام‌خمینی(ره) به خوبی دانسته می‌شود که شخص فقط در حالت حرج می‌تواند روزه‌خواری کند. پس تا زمانی که در حالت حرج نیفتاده می‌بایست روزه را ادامه دهد و وقتی ادامه روزه‌داری توان‌فرسا و حرج‌آمیز شد، در آن زمان روزه خوردن جایز است.
البته انسان نباید کاری کند که خود را در حرج و اضطرار اندازد، ولی اگر به هر دلیلی چنین چیزی واقع شد، همان حرج مجوزی برای روزه‌خواری می‌شود. به عنوان نمونه اگر می‌توان کاری کرد که هم نان پخت و هم روزه نگه داشت باید آن کار را انجام داد. مثلا اگر بشود در شب نان روزانه را پخت یا از دستگاهی استفاده کرد که نیاز به حضور مستقیم در برابر تنور نباشد، باید آن کار را کرد. اگر دولت قوانین را بگونه‌ای قرار دهد که مثلا نان در شب‌ها پخته شود و روزانه عرضه شود دیگر نیازی به روزه‌خواری نانواها نیست. همچنین در کارهای کشاورزی و بنایی و مانند آن اگر بشود روش‌هایی چون کار شبانه و استفاده از ابزارهای مکانیکی با کمترین حضور فیزیکی انسان و افراد بکار گرفت می‌بایست همان را مراعات کرد. از همین‌رو امام خمینی(ره) در پاسخ استفتاء دیگر می‌فرماید: س 48- ماه مبارک رمضان که مصادف است با فصل درو و درو کردن با دهان روزه خیلی مشکل است و معمولا نمی‌توانند روزه بگیرند؛ زیرا درو گندم یا جو عقب می‌ماند و در نتیجه محصول از بین می‌رود. امام در این مورد چه دستور می‌فرمایند؟
ج- در صورتی که بتوانند روزه بگیرند ولو اینکه برای درو کمک بگیرند یا در شب کار کنند باید روزه بگیرند و اگر ممکن نباشد باید روزه بگیرند و اگر در بین روز، روزه برای آنها حرجی شد بعد از آن می‌توانند افطار کنند.
پس همه این راه‌ها باید طی شود و به سادگی شخص به خود اجازه ندهد که روزه‌خواری کند بلکه حتی اگر کار کشاورزی دارد می‌بایست روزه را بگیرد و نمی‌تواند از همان صبح روزه‌خواری کند بلکه تا زمانی که به حرج نیفتاد می‌بایست روزه‌دار باشد و زمانی که طاقت فرسا شد به حکم آیه 184 سوره بقره می‌تواند روزه‌اش را بخورد.
امام خمینی(ره) نمی‌پذیرد که شخص، خود را به کارهایی مشغول کند که نتیجه آن اضطرار و حرج و طاقت‌فرسا شدن روزه‌داری است. لذا در فتوایی دیگر در پاسخ استفتا می‌فرماید:
س49- شاطر نانوائی به خاطر گرمای بیش از حد تنور روزه‌اش را می‌خورد و می‌گوید با این گرمای هوا و گرمای تنور نمی‌توانم روزه بگیرم و شاید در زمستان قضای روزه را بگیرد، آیا او مجاز است این کار را بکند؟ و هر فردی که این قبیل شغلها را دارد می‌تواند در این فصل روزه نگیرد؟
ج- عذر مزبور مجوز افطار نیست.
بنابراین، چنین کسانی، در صورتی که بتوانند، باید کار کردن را رها کنند و از فعالیت روزانه صرف نظر نموده و روزه بگیرند؛ شاید به این جهت که کار در این صورت برای آنان واجب نیست و شخص می‌تواند روش دیگری را اتخاذ کند که هم کارش را داشته باشد و هم روزه را نگه دارد و نمی‌توان به خاطر امر غیرواجب از روزه که واجب است با سوءاختیار صرف‌نظر کرد.
اما اگر شرایط بگونه‌ای است که حتما باید کار کرد و صرف‌نظر کردن از آن ممکن نیست و یا بدون کار کردن نیز در مرحله‌ای از روزه‌داری، مشقت زیاد پیش می‌آید، چنین کسانی باید روزه بگیرند و اگر روزه در بین روز برای آنان حرجی شد افطار کنند. اما به هیچ وجه نمی‌توانند صرفا به این احتمال و دلیل که بعدا روزه حرجی می‌شود روزه را از ابتدای روز افطار کنند. به بیان دیگر حرج بالفعل مجوز افطار می‌باشد و تا زمانی که هنوز مشقت غیرقابل تحمل پیش نیامده و محقق نشده است نمی‌توان افطار کرد.
خداوند برای گروه‌هایی به سبب همین مسئله عسر و حرج و طاقت‌فرسایی روزه، مجوز افطار و روزه‌خواری داده است. براساس فتاوای امام خمینی(ره) برای چند نفر روزه خوردن در ماه رمضان جایز است: پیرمرد و پیرزن اگر روزه برای آنان ممکن نباشد و یا مشقت داشته باشد و کسی که مرض عطاش داشته باشد که زیاد تشنه می‌شود، چه اصلا نتواند خودداری کند و یا برای او دشوار باشد، و زنی که نزدیک زاییدن اوست و روزه برای خود او و یا برای فرزندش ضرر دارد، و زنی که بچه شیر می‌دهد و شیر او کم است و اگر روزه به او یا بچه‌اش که شیر می‌دهد ضرر برساند. پس تمامی این افراد روزه نمی‌گیرند و بر هر یک از آنان واجب است به جای هر روز یک مد طعام کفاره بدهند. (امام خمینی(ره)، تحریر الوسیله، ج 1، 536)

«رمضان»، ضيافت نور و مائده «تقوا» است.

دعوتي است به بازيافتن «خود گمشده»، پنجره‌اي است رو به توبه و طاعت،

فصلي است که نهال ايمان ثمر مي‌ دهد، باغ باور شکوفه مي‌روياند و مزرعه عقيده به برگ و بار مي‌نشيند.

اگر ماه رمضان را «آغاز سال» دانسته‌اند، آغازي بر يک تولد دوباره در مسير پاکي و خداجوايي است، اول سال ايمان و مبدأ حرکت به سوي رضاي الهي و چرخش بر مدار توحيد براي خودسازي است.

ماه رمضان، «عيد» است. عيد «کفّ نفس» و «کنترل خواسته ‌ها» و «مهار زدن بر تمنيات نفس»

و سپردن زمام «دل» به دست «دين».

و... «فطر» در پايان اين فصل روشنايي، موسم چيدن ميوه‌هاي فلاح و رستگاري است که از «فطرت» مي‌جوشد و مي‌شکفد.

عيد رمضان، شکرانه تفضلات الهي است، سپاس نعمتي است که در اين ماه و شب‌هاي قدر و قدرآفرين آن، بر بندگان نازل مي‌شود.

«شب‌هاي قدر»، اوج اين پرگشودن در فضاي نيايش و عبوديت است و شکوفايي «رحمت الهي» بر بندگان است.

رمضان موسم بازگشت بر سرشت پاک است و رسيدن از خاک به افلاک.

روزه، آزمون سراسري «اخلاص» بندگان است. آنان که در طول سال، در اسارت «شکم» و «شهوت» بوده‌اند،

آنان که همواره اسير «نفس» و گرفتار «ماديات» اند، در اين فصل خدايي از دام «نفسانيات» رها مي‌شوند و از کمند «تعلقات» آزاد مي‌گردند و خود را در چارچوب بندگي «مقيد» مي‌کنند تا «مطلق» شوند و رهايي را حس کنند.

مي‌گوييد: نه؟ سري به منزلگاه دلتان در صبح و شام رمضان بزنيد، مي‌بينيد که پاکيزه تر از روزهاي ديگر و منزه تر از حالات ديگر است.

روزه، رها سازنده انسان از «خود» و رساننده او به «خدا» است. اين را دعاي «افتتاح» و «ابوحمزه» اش مي‌گويد،

و سحرهاي پربرکت و سرشار از نورش، و افطارهاي آميخته به معنويتش، و جلسات دعا و قرائت قرآن و زمزمه و نيايشش،

«ليلة القدر» و «شب‌هاي احيا»ئش. کيست که بر سفره مولا بنشيند و گرسنه برخيزد؟

مگر نه اينکه اين ماه «ضيافة الله»، با مغفرت‌هاي الهي و نفحات رحماني گره خورده است؟!

آنان که «اطعام» مي‌کنند و اهل «احسان»اند، به نوا مي‌رسند و نوايشان همان دست يافتن به رتبه والاي «قبول» است.

آنان که در اين ماه، دست نيکي به سوي ديگران دراز مي‌کنند و گام ياري به سوي منزل محرومان برمي‌دارند و زبان خيرخواهي به نفع مستمندان مي‌گشايند، در همين دنيا، بار سفر آخرت خويش را مي‌بندند و براي آن «روز نياز»، ذخيره‌سازي مي‌کنند.

باري!... رمضان با عبادت و اعمال ما، مبارک مي‌شود و اگر به غفلت و سستي بگذرد، «بي ‌برکت» خواهد شد.

شب زنده‌داري‌هاي عابدان، اشک‌هاي شب بيداران، استغفارهاي متهجدان، «يارب يارب» سحرخيزان، نجواي خالصانه دعاخوانان، همه و همه، جلوه‌ هايي از «برکت» است که در ساعات و لحظات اين ماه «مبارک» نهفته است.

کاش چراغ «ذکر» و شمع «ياد»، در شبستان همه دل‌ها روشن شود و ظلمت گناه و غفلت، از زاويه همه قلوب، زدوده گردد.

کاش کاهش چشمگير خطاها و تخلفات و شکايت‌ها و نزاع‌ها که در اين ماه جلوه‌گر است، دامن تا ماه‌هاي ديگر بگسترد و همه ايام، در «طهارت» و «آرامش»، مانند رمضان گردد.

«زيانکار» کيست؟ آن که رمضان بر او بگذرد و او در کوره «روزه» نگدازد و پاک نشود،

آن که يک ماه روزه بگيرد، اما فرهنگ «نوع‌دوستي» و «ياري‌رساني» در زندگي‌ اش احيا نگردد.

«خسران زده» کيست؟... آن که ماه مغفرت بر او بگذرد و «غفران الهي» شامل حالش نشود و حالش «تحول» نيابد.

مگر ما چه قدر فرصت «تجديد ديدار» با «فطرت» داريم؟  مگر در طول سال، چند «شب قدر» داريم؟

ماهيِ جان در درياي «ياد خدا»ست که حيات مي‌يابد. و گر نه، دل‌هاي جدا از خدا، مشتي گوشت است،
سخت‌ تر از سنگ!

بيا، بيا که بشوييم خانه دل را، به آب توبه بشوييم ننگ غفلت را، مگر نه اينکه گناه، آفت طهارت ماست،

و بار معصيت و عار زشتي طغيان     بزرگ و سنگين است؟!     چرا گناه؟ چرا غفلت و فراموشي؟

بيا که چهره دل را،   به آب «توبه» بشوييم و پاک ‌تر گرديم   بيا به فطرت بي‌عيب خويش، برگرديم...