بنياد هاي خانواده در مكتب اسلام. ازدواج و تحكيم خانواده
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
بنیاد های خانواده در مکتب اسلام
در فرهنگ اسلامی، خانواده به مثابه دژی محکم و استوار، بیشترین مسئولیت را در رُشد، تحوّل، تربیت و سعادت انسانها و جوامع بشری بر عهده داشته و دارد. از دیدگاه اسلام خانواده کانونی است که در آن، ارزشهای اخلاقی، باورهای دینی و روابط اجتماعی شکوفا گردیده و از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد و زمینه رُشد عاطفی و تربیت اخلاقی و اجتماعی اعضای خانواده فراهم میگردد
خانواده به عنوان اصلیترین پایگاههای رُشد و شکوفایی شخصیّت و پرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان، اساسیترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارد، بخش قابل توجّهی از شکلگیری شخصیّت، تبلوُر رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسانها حاصل چگونگی بازخوردها، بینشها و تجارب آنان در زندگی خانوادگی است.
خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی و زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تمدن ها در تاریخ بشر بوده. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دورشدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است. نهادهای اجتماعی زیادی در اطراف ما وجود دارد مثل اداره، مدرسه و ... ولی کوچکترین نهاد اجتماعی خانواده است
این کوچکترین نهاد، محبوب ترین نهاد در نزد خداست .امام صادق (ع) از پیامبر نقل می کند: در اسلام هیچ چیزی محبوب تر از خانه ای که با ازدواج آباد می شود نیست و هیچ چیز بیشتر خشم خدا را در نمی آورد از خانه ای که بهوسیله ی طلاق خراب بشود. اسـلام، اهـل بـیت پیامبر اسلام را بـه عـنـوان نمـونـه ای کـامـل از خـانواده برتر معرفی و صلاحیت الگویی آن را برای جهانیان امضا کرده
خـداونـد سـبـحـان این خانواده را از هرگونه رجس و پلیدی مبرا دانسته. آیه شریفه اِنَّمـا یُریدُ اللهُ لِیُذهبَ عَنکُم الرّجسَ اهلَالبیتِ وَ یُطَهّرکُم تَطهیرا (احزاب23)، خطاب به همین خانواده است. آیه مـبـاهـله (آل عـمـران 61) در بـاره اعـضای این خانواده وارد شده و عظمت مقامات معنوی و عرفانی آنان را به نمایش گذاشته. زنـدگـی امام عـلی (ع) و حضرت فـاطمه (س) سراسر الگوست. همسر داری علی (ع)، مدیریت او در خـانـه و خـانـواده، شـوهرداری فاطمه (س)، خانه داری و تربیت فرزند او در عالم نظیر ندارد و تا قیامت برای جهانیان اسوه خواهد بود.
مهمترین محورهای خانواده از منظر اسلام عبارتند از:
اصالت خانوادگی: اولین ویژگـی خـانـواده بـرتـر در اسـلام، اصـالت خـانـوادگـی و اصل و نسب پاکیزه است. اصلاب ارزشمند پدران و دامنهای مطهر و پاک مادران که به هیچ گـونـه پـلیدی آلوده نشده اند، چنان که در زیارتنامه امام حسین (ع) می خوانیم: اَشهَدُ اَنَّکَ کُنتَ .... شهادت می دهم که تو از گوهرهای پاک و از ارحام مطهری. جاهلیت به ناپاکیهایش شما را آلوده نساخت و لباسهای ناپاک خود را براندام شما نپوشاند. این ویژگـی آنچنان مهم است که امام حسین (ع) در جریان نهضت کربلا و دست بیعت ندادن با یزید به آن استفاده می کند و من با یزید بیعت کنم، بلکه دامنهای پاک و منزهی که من در آن پرورش یافته ام به من چنین اجازه ای نمی دهند.
دین و ایمان: خـانـواده ای بـرتـر اسـت کـه هـر کدام از ارکان آن از ویژگی دین و ایمان و اعتقادات ناب برخوردار باشد. در آموزه های اسلامی برای گزینش همسر شایسته بر ویژگی دین و ایمان بسیار تاکید شـده. در اسـلام، بـعـد از ایمـان به درخانواده برتر، زن و شوهر هر دو از عقیده و ایمـانـی خالص برخوردارند. چنانکه در مورد حضرت علی (ع) و فاطمه (س) این گونه اسـت. اگـر ایمـان جـن و انس را روی هم بگذارند به اندازه ایمان علی (ع) نمی رسد. رسول خدا(ص) درباره ایمان دخترش فرمود: همانا خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را از ایمان و یقین لبریز کرده است.
تقوا: قـرآن کـریم، تقوا را معیار برتری معرفی کرده و کسانی را که از خداپروای بیشتری دارند گرامی تر میشمارد. اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُمْ (حجرات13). بـر هـمـین اسـاس هـر خـانـواده ای کـه در رعـایت تـقـوای الهـی پیشتازتر باشد از لحاظ الگـویی، برتر شمرده می شود. در خانواده برتر زن و شوهر متقی و خداترس هستند. حد و مرزهای الهی را مراعات می کنند. اسـلام در تـشـکـیل خانواده بر این ویژگی تاکید کرده است و مردی را شایسته همسری می دانـد کـه پـارسـا باشد و از گناهانی مانند زنا، شرابخواری و گناهان علنی دوری کند
شخصی درباره ازدواج دخترش با امام حسن مجتبی (ع) مشورت کرد حضرت فرمود: دخـتـرت را به ازدواج مردی باتقوا درآور؛ چرا که او اگر دخترت را دوست بدارد، احترامش می گذارد و اگر به او علاقه نداشته باشد به او ستم می کند.
صبر و شکر: در خانواده برتر هیچ کدام از زن و شوهر در برابر سختیهای زندگی جزع و بی تابی نـمی کنند. آنها ناملایمات زندگی را هدیه های خدا بر خویش می شمارند، در وقت دارایی خدا را سپاس می گویند و هنگام نداری و فقر صبوری می کنند.
تربیت افرادی صالح: فـرزنـدان خـانـواده بـرتـر نـمـونـه کـامـلی از تـربیت شدگان مکتبی اند. بهترین شیوه تـربـیتـی را در خـانواده برتر می توان سراغ گرفت. فرزندان در چنین خانواده ای از اوان کـودکـی تـربـیت دینی و اخلاقی می شوند. راه و رسم خوب زیستن را می آموزند. با شـخـصـیت و عزتمند بار می آیند و انسانی صالح می شوند و قدم به عرصه اجتماع می گذارند و منشا آثار و برکات فراوان می شوند. بـا تـوجـه به اینکه اهل بیت پیامبراکرم (ص) از نظر اسلام برترین خانواده شمرده می شـونـد از تـمـام ویژگـیهـای ارزشـی و اسـتـانـداردهـای مـکـتـبـی بـه صـورتـی کامل برخوردارند، باید این خانواده برای همگان الگو قرار گیرند و ویژگیهای آن به عـنـوان نـوک قـله و اوج ارزشـهـای اسـلامی مورد توجه باشد
ریشه های تربیت دینی در خانواده
بررسی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی نشان می دهد که مهمترین نیازهای هر جامعه الهی، تربیت افراد متدینی است که با اتکا به نیروی ایمان، اراده، تعقل و منطقی بیندیشند و به جای وابستگی استفاده از دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی دیگران خود مولد دانش و فناوری برای زندگی مستقل در عصر ایمان باشند. مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربّی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.
«تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام می گیرد. تربیت دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارت ها و توانایی های لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حسّ دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است.
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسئولیت سنگینی دارد. به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار می دهد: ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است، نگهدارید. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا (تحریم6)
نگهداری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگهداری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگی فکری و عملی حاصل می شود. حضرت محمد(ص) در پاسخ به سئوالی در این زمینه، که چگونه انسان می تواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد؛ فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کرده اید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نموده اید.
خدمت به خانواده و همسر در آموزههای دینی
بر طبق آموزههای قرآنی ملاک در بهترینها، داشتن تقواست که در شکل اخلاق نیک و خوش، خودنمایی میکند، چرا که انسان خوش خلق، از خدا میترسد و میکوشد تا به بهترین شکل و هنجارترین و نیکوترین شیوه زندگی کند و دیگران را نیز از خود بهرهمند سازد. از آنجایی که شرایط خانه و خانواده، ویژه است، تقوا در خانه و خوشخویی در آن، بهترین ملاک در شناخت بهترین مردم است. کسی که بتواند در خانه، اهل تقوا باشد و خوشخویی را به نمایش بگذارد، بهترین مردمان است.
خانواده، آشیانه عشق و محبت
در آیات قرآنی همانطور که از واژههایی چون «بیت»، «دار»، «حجره»، «ذاتالعماد» و «اکنان» برای بیان خانه استفاده شده، واژه «مساکن» نیز به کار رفته است، چرا که هدف از خانه و خانواده، رسیدن به همان چیزی است که از آن به خوشبختی یاد میشود. خداوند پس از آفرینش حضرت آدم(ع) و همسرش، به آنان فرمان میدهد تا در بهشت نخستین، سکونت یابند. وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا (بقره35، اعراف19)
پس انسان در خانه و در میان خانواده به سکونت و آرامش میرسد و مودت و دوستی و محبت، این آرامش را میان زن و شوهر پدید میآورد و سکونت واقعی را تحقق میبخشد. وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم21)
در آیات قرآنی بارها واژه سکن و مشتقات آن برای سکونت انسانها در زمین و دستیابی به آرامش بیان شده رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ پروردگارا من [یکى از] فرزندانم را در درهاى بىکشت نزد خانه محترم تو سکونت دادم (ابراهیم37 ) و (اعراف161 اسراء104 مومنون18 طلاق6)
پس خانه، محل آرامش از جانب خداوند است و بندگان باید بر این نعمت، خداوند را شکر و سپاس گویند وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا و خدا براى شما خانههایتان را مایه آرامش قرار داد (نحل80 و81) همچنین خانواده محل احسان و عشق و مودت و محبت است و هر انسانی میبایست اوج عشق و محبت انسانی را در خانه و در میان خانواده جستوجو کند. (روم21)
ویژگیهای خانه خوب
از جمله این ویژگیها میتوان به وسعت خانه و همسایه خوب اشاره کرد. در حقیقت ویژگیهای مادی و فیزیکی و محیط زیستی، از جمله مهمترین ویژگیهای یک خانه مطلوب از نظر اسلام است. علی(ع) : ان للدار شرفا و شرفها الساحه الواسعه و الخلطاء الصالحون و ان لها برکه و برکتها جوده موضعها وسعه ساحتها و حسن جوار جیرانها؛ خانه را شرافتی است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت جلوی خانه) و همنشینان خوب است. و خانه را برکتی است، برکت خانه، جایگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است. (مکارمالاخلاق ص125)
البته نخست، خانواده خوبی داشته باشیم. همسر خوب و مهربان، نعمت بزرگی است که فراخی و بزرگی خانه در برابر آن هیچ است. رسول اکرم(ص) نخستین شرط در خوشبختی را همسر خوب و صالح میداند و سپس به اموری چون وسعت خانه برای سعادت اشاره میکند من سعاده المرء المسلم الزوجه الصالحه والمسکن الواسع والمرکب البهی والولد الصالح؛ از خوشبختی مرد مسلمان، داشتن همسر صالحه، خانه بزرگ، مرکب راحت برای سواری و فرزند صالح است (بحارالانوار ج76، ص 155 ح35) همسر خوب داشتن از عوامل پیشرفت مرد است
رسول اکرم(ص): المراه الصالحه احد الکاسبین؛ زن شایسته یکی از دو عامل پیشرفت خانواده است. (بحارالانوار ج103 ص238 ح39) شاید برای همسران در آغاز زندگی حرارت عشق و محبت اجازه ندهد تا دیگری را در میان خود بپذیرند و میخواهند زمان بسیاری را تنها در کنار هم باشند، ولی به زودی یک خلأیی را در زندگی حس میکنند و میبینند که خانه به همان سادگی که روشن به عشق و محبت شده، کمسو و کمفروغ میشود، چرا که کودک و فرزندی که منبع انرژی عشق باشد نیست
از این رو در اسلام بر فرزند به عنوان عامل مهم در تحقق دوام سعادت و خوشبختی و ایجاد یک خانه خوب تاکید شده است. رسول اکرم(ص) درباره نقش کودک در برکت خانه میفرماید: بیت لا صبیان فیه لا برکه فیه؛ خانهای که کودک در آن نباشد، برکت ندارد. (کنز العمال ح 44425) ازدیگر ویژگیهای خانه خوب و نیکو میتوان به پاکیزگی آن اشاره کرد
از پیامبر(ص) و معصومان(ع) روایات چندی در این زمینه وارد شده و پاکیزگی و بهداشت محیط زیست به ویژه خانه در آموزههای اسلامی بسیار مورد تاکید قرار گرفته . رسول اکرم(ص) درباره بهداشت محیط زیست میفرماید: زباله را شب در خانههای خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید، زیرا زباله نشیمنگاه شیطان است. (من لایحضره الفقیه ج4 ص5 ح4968)
رسول اکرم(ص) مهمان نوازی در خانه را از نشانههای خوب میداند کل بیت لایدخل فیه الضیف لاتدخله الملائکه، هر خانهای که میهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمیشوند. (جامع الاخبار ص375) البته در آداب حضور مهمان در خانه، امام باقر(ع) نکتهای را بیان میکند که برای رسیدن به یک خانه خوب میتواند تاثیرگذار باشد
رسول اکرم(ص) سلام کردن را عامل مهم در تحقق شرایط مطلوب زندگی در خانه میداند اذا دخل احدکم بیته فلیسلم، فانه ینزله البرکه و تونسه الملائکه، هرگاه یکی از شما به خانه خود وارد میشود، سلام کند، چرا که سلام برکت میآورد و فرشتگان با سلامدهنده انس میگیرند. (عللالشرایع ج2 ص583 ح23)
آن حضرت تلاوت قرآن را تاثیرگذار دانسته و فرموده است: ان البیت اذا کثر فیه تلاوه القرآن کثر خیره و اتسع اهله و اضاء لاهل السماء کما تضیء نجوم السماء لاهل الدنیا، خانهای که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و برای آسمانیان بدرخشد، چنان که ستارگان آسمان برای زمینیان میدرخشند. (کافی ج2 ص610 ح1)
بهترین خانواده
رسول اکرم(ص): خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی ما اکرم النساء الا کریم و لا اهانهن الا لئیم؛ بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهتر باشد و من از همه شما برای خانوادهام بهترم، زنان را گرامی نمیدارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمیکند مگر شخص پست و بیمقدار. (نهج الفصاحه ح1520) در این میان مردان از زنان نقش مهمتری را ایفا میکنند؛ چرا که مسئولیت خانه و خانواده و قوام آن به مرد است و ستونهای خانه و خانواده را مردان تشکیل میدهند. الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده (نساء34)
رسول اکرم درباره نقش کلیدی مردان در تحقق خانواده مطلوب میفرماید: مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال میشود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وی سؤال میشود. (صحیح بخاری، ج 3، ص 125)
مردان لازم است از در احسان و عفو و گذشت وارد شوند و دل زنان خویش را به دست آورند. (نساء12) رسول اکرم(ص) : خیر الرجال من امتی الذین لایتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم ولا یظلمونهم؛ بهترین مردان امت من کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند. (مکارم الاخلاق ص216)
رسول اکرم(ص) : من ادخل علی اهل بیته سرورا خلق الله من ذلک السرور خلقا یستغفرله الی یوم القیامه؛ هر کس خانوادهاش را شاد کند، خداوند از آن شادی، موجودی میآفریند که تا روز قیامت برای او آمرزش بخواهد. (کنزالعمال، ج16، ص 379، ح 44995) رفتار خوش در خانواده انسان را در بهشت دنیا و آخرت قرار میدهد و انسان، سعادت را در دنیا و آخرت تجربه میکند. اما صادق(ع) میفرماید: مومن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شایسته بهرهمند میسازد تا همه آنان را وارد بهشت کند. (مستدرک الوسایل ج12 ص201 ح13881)
آموزش خانواده در بیان و عمل، از حقوق خانواده و تکلیف مرد خانه است؛ البته زنان خانواده نیز در تربیت اولاد در کنار همسر نقش دارند، اما تکلیف اصلی برعهده مرد است تا اصول اخلاقی را بیاموزد و بیاموزاند. از این رو تعلیم آموزههای دینی برعهده مردان خانواده نهاده شده است. (تحریم6) رسول اکرم(ص) در بیان بهترین خانه و خانواده میفرماید: هرگاه خداوند برای خانوادهای خیر بخواهد آنان را در دین دانا میکند، کوچکترها بزرگترهایشان را احترام مینمایند، مدارا در زندگی و میانهروی در خرج، روزیشان میکند و به عیوبشان آگاهشان میسازد تا آنها را برطرف کنند. (نهج الفصاحه ح147)
خدمت به عیال
رسول اکرم(ص) آیه 6 تحریم (قوا انفسکم و اهلیکم نارا) را تلاوت فرمودند: خود و خانوادهتان را از آتش دوزخ حفظ کنید
گفتند: ای رسول خدا! چگونه ؟ فرمودند: به آنچه خدا دوست دارد امرشان کنید و از آنچه خدا نمیپسندد، نهیشان نمائید (الدرالمنثور ج6 ص244)
در تحقق شرایط خانواده خوب باید به گونهای عمل شود که همه نیازهای انسانی به درستی در آن جا پاسخ گرفته شود
امام صادق(ع) به خوبی این شرایط مطلوب را معرفی میکند و خواهان تحقق آن از سوی همسران میشود
آن حضرت(ع) میفرماید: مرد در خانه و نسبت به خانوادهاش نیازمند رعایت سه صفت است هر چند در طبیعت او نباشد:
خوشرفتاری، گشادهدستی به اندازه و غیرتی همراه با خویشتن داری (تحف العقول، ص322)
امام علی(ع) : حسن الخلق فی ثلاث: اجتناب المحارم و طلب الحلال و التوسع علی العیال، خوش اخلاقی در سه چیز است:
دوری کردن از حرام، طلب حلال و فراهم آوردن آسایش و رفاه برای خانواده (بحارالانوار ج71ص 394،ح63)
امام علی(ع) به مردان هشدار میدهد: من ساء خلقه مله اهله؛ هرکس بدخلاق باشد، خانوادهاش از او دلتنگ و خسته میشوند (تحفالعقول ص214)
حضرت فاطمه(س) در بیان بهترین مردان میفرماید: خیارکم الینکم مناکبه و اکرمهم لنسائهم، بهترین شما کسانیاند که با مردم نرمترند و زنان خویش را بیشتر گرامی میدارند (دلائل الامامه ص76)
جایگاه مذهب در استحکام خانواده
مذهب به عنوان قدیمیترین وسیله دفاع و حمایت بشر در تمام ابعاد زندگی معرفی و اهمیت آن در بهداشت روانی و تعلیم و تربیت ثابت شده . بدین وسیله یکی از انتظاراتی که جامعه از فرد رشد یافته دارد این است که دارای ایمان و اعتقاد مذهبی باشد و از دستورات دینی خود پیروی نماید. تأثیر خانواده و والدین در اعتقادات و حتی انتخاب دین و مذهب فرزندان، از موضوعاتی است که باید مورد بررسی قرار گرفته و میزان تأثیر گذاری و جوانب آن تبیین شود
رعایت اصول صحیح تربیتی در خانواده زمینه ساز رشد و بالندگی فرزندان و موجب استحکام پایه های اعتقادی ایشان می گردد، اما از آن سو، ولنگاری، عدم پایبندی والدین به اصول تربیتی، آشفتگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده، زمینه ساز بی اعتقادی و سقوط فرزندان در گمراهی و فساد و شک و تردید خواهد بود
افراد در دوران نوجوانی به حداکثر تمایلات دینی میرسند و با این گرایش سعی در تخفیف تضادها و ناراحتیهای درونی خود دارند. چنانچه در این دوران گرایشهای دینی نوجوانان از سوی خانواده و اجتماعی تقویت شود و رعایت اصولی قوانین مذهبی به آنها آموزش داده شود گام مؤثری در تأمین بهداشت روانی آنان برداشته خواهد شد
بسیاری از علما و فلاسفه اعتقاد دارند که تنها چیزی که میتواند مانع خواهشهای نفسانی گردد قدرت و نیروی ایمان و اعتقادات مذهبی است. افراد متدین در مقابل مشکلات و حوادث نمیهراسند و با ارادهای قوی و شجاعت زیاد صبر و شکیبایی و تحمل را پیشه نموده، با علم و ایمان به حل مشکل میپردازند. قرآن کریم در این مورد میفرماید: هرکس از توجه و یاد من روی برگرداند زندگی تنگ و پر از فشار خواهد داشت وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى ( طه124)
نتیجه آنکه در فرایند رشد و تربیت انسان عواملی نظیر: وراثت، خانواده، محیط و اختیار و اراده انسان مؤثّر هستند، بدون شک خانواده و محیط نقش بسزایی در تربیت دینی و استحکام یا تزلزل اعتقادی دارند.
راه حل های تقویت استحکام خانواده
هرقدر ارکان تشکیل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شایستگی ، برتری واستحکام برخوردار خواهند بود. مناسبات و روابطی منطبق با آموزه های دینی بر آنها حاکم باشد، خروجی آن انسانهایی شایسته وموثر در ساخته شدن جامعه ایده آل اسلامی باشد
و اما ملاک برتری، از نظر اسلام ، مال و ثروت و مانند آن نیست که کسی به آنها ببالد. برتری خانواده به انطباق آن با استانداردهای اسلامی و برخورداری از ویژگیهای ارزشی و فضیلت هاست. پاره ای از این فضیلت ها که موجب سلامت و استحکام خانواده می شود. عوامل درشت و ریز در خانواده هستند که میتوانند در استحکام آن اثر بگذارند.
رعایت و پایبندی به موازین شرعی:زندگی ایدهال در عبودیت و بندگی خداوند است و عبودیت اطاعت کامل از امر و نهی و دستورات الهی و عمل کردن به آنها است که موفقیت در کسب زندگی ایدهآل را در پی خواهد داشت.
انجام واجبات وترک محرمات، رعایت حلال و حرام و پیروی از الگوهای دینی و همچنین توکل به خدای بزرگ و توسل به انبیاء و اولیای الهی سبب تحکیم بنیاد خانواده می شود.
قناعت: یکی از خصایص بارزی که می تواند احساس رضایتمندی را در کانون خانواده حاکم کند، قناعت است. قناعت در زندگی انسان را نسبت به مسائلی که در زندگی از آنها بهرهمند نیست، آرام می کند و حس رضایتمندی در انسان تقویت می شود که این امر ابتدای موفقیت است.
ساده زیستی: ساده زیستی و زهد یکی از فضایل اخلاقی است که موردتشویق و ترغیب آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) است. چنانچه در معنای زهد وساده زیستی گفته اند ضدّ محبت دنیا و مال را زهد گویند و آن عبارت است از دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن که تجلی عملیِ آن در زندگی ساده زیستی و قناعت خواهد بود .
عفو و گذشت: هر زن و شوهری طبعا در زندگی خود دچار خطاها و لغزش هایی می شوند چرا که انسان جایزالخطا است و به غیر از چهارده معصوم(علیهم السلام) کسی را نمی توان مصون از اشتباه و لغزش دانست. به همین جهت قرآن کریم می فرماید و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لکم و الله غفور رحیم آنان شایسته است عفو کنند و از لغزش های دیگران چشم بپوشند آیا دوست نمی دارید که خداوند نیز شما را عفو کند البته که خدا آمرزنده و مهربان است.» یکی از علل مهم اختلافات خانوادگی عدم تحمل و کم صبری زن و شوهر نسبت به یکدیگر است
نادیده گرفتن مسائل کوچک: مسائل کوچک می توانند در نهایت به اختلافاتی چاره ناپذیر تبدیل شوند. همیشه دو نفر با تمام نیرو برای غلبه بر مشکلات اصلی تلاش می کنند، ولی سرانجام مشکلات کوچک آنان را مغلوب می سازد؛ چیزهای بی اهمیتی که فرصت وخیم تر شدن یافته است.
اظهار علاقه و ابراز محبت : زوج جوانی که با هم پیمان زناشویی میبندند، معمولا بر مبنای علاقه درونی و عشق پاکی است که به یکدیگر دارند. اما آنچه که در اسلام تاکید شده ، بنیان خانواده را تقویت میکند و محبت و الفت را میان زوج جوان افزایش میدهد ، اظهار و ابراز آن است. امام صادق علیه السلام میفرماید: هرگاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام کن ، زیرا این عمل انس و الفت را بین شما پایدارتر میکند.
ازدواج و تحکیم خانواده
نهاد خانواده معطوف به ازدواج زن و مرد، یکی از نهادهای اجتماعی است که سابقه ای دیرینه دارد و از همان ابتدای زندگی اجتماعی، نیاز به جنس مخالف و امنیت مبنای تکوین آن به شمار می رود، به طوری که پیدا شدن انسان بر روی زمین با تشکیل خانواده همزمان بوده و بی تردید دفاع از حریم انسان در برابر جانوران درنده و حوادث طبیعی، زندگی جمعی را برای انسان ایجاد کرده است
بنابراین علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به داشتن حس نظم و احساس امنیت، در واقع از عوامل مؤثر بر تکوین و استمرار اجتماع محسوب می گردد که خانواده به عنوان هسته بنیادین اجتماع، از همان آغاز نقش اساسی در ایجاب و تقویت احساس نظم و امنیت هستی شناختی در زندگی اجتماعی افراد داشته است
از جمله اساسی ترین اهداف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده است. اسلام با تعیین این هدف، به مسلمانان این پیام را تفهیم می کند که تمام علل و چرایی های ازدواج مانند پاسخ به نیاز های روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چهارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود. پس خانواده آن کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پی ریزی
می شود و از محبوب ترین و عزیزترین کانون ها نزد خداوند است که هرگز بنایی با این جایگاه ویژه و رفیع بنا نشده است: ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزّوجلّ و اعز من التزویج. برخی از پیامدهای مثبت ازدواج عبارتند از:
تکمیل خانواده: هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته، موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند.
تسکین و آرامش در خانواده: مهم ترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه، وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. اتکای زوجین به یکدیگر در مقابل فشار امواج و گرفتاری های ناشی از عوارض حیات اجتماعی، موجب سکون و آرامش آنها می شود. آنها در جهت برطرف کردن موانع سر راه پیشبرد زندگی و رسیدن به اهداف مشترک خود، با یاری و همفکری یکدیگر می توانند در مقابل مسائل و مشکلات ایستادگی کنند.
احساس شادکامی: به نظر می رسد ازدواج و تشکیل خانواده اثر مثبتی روی شادکامی داشته باشد. تعدادی از مطالعات، گزارش می دهند افرادی که ازدواج کرده اند، نسبت به افراد مجرد شادکامی بالاتری نشان می دهند.
کاهش ارتکاب جرم: کاهش بزهکاری و ارتکاب جرم از جمله پیامدهای اجتماعی ازدواج است. تازه ترین تحقیق صورت گرفته از سوی یک محقق انگلیسی، حاکی از آن است که عشق به همسر و زندگی خانوادگی از جمله مواردی است که موجب کاهش جدی ارتکاب جرایم توسط مردان می شود.
ازدواج، مایه برکت و موجب خیر
از جمله تعابیر رسا و نغز اسلام در بیان اهمیت ازدواج، همانا بیان ثمرات و فواید مادی و معنوی مترتب بر آن است. با این روش، هم جایگاه ازدواج را نزد خداوند بیان می کند و هم انسان ها را به انجام آن ترغیب می نماید. بر همین اساس، در مکتب اسلام، ازدواج مایه فزونی رزق و روزی و سبب زیادی ثروت معرفی شده و موجب به تاخیر افتادن مرگ و بلندی عمر، دانسته شده است. به هنگام ازدواج ابواب آسمان گشوده و رحمت الهی به زمین فرو می ریزد
با این بیانات مشخص می شود که چرا این هدف از اولین و اساسی ترین اهداف ازدواج است؛ چرا که بدون این هدف، تأمین دیگر اهداف، ناممکن است یا به صورت ناقص فراهم می شود. اندکی تأمل در این معنا، آن را از اثبات بی نیاز می سازد. واضح است که اسلام به هیچ یک از این دو رضایت نمی دهد.
ازدواج امنیت اجتماعی و عفاف را به دنبال دارد
ازدواج یک سنت موکد بوده و همواره مورد تأکید پیشوایان دین و رسول اکرم (ص) بوده است. پیامبر گرامی اسلام سنتهای فراوانی دارد؛ یکی از این سنتها ازدواج است و ایشان فرمودهاند که من احیا سنتی فقد احیانی و من احیانی کان معی فی الجنه؛ هرکس سنت مرا زنده کند مرا زنده کرده و هر کس مرا زنده کند با من در بهشت است. ازدواج سنتی است که اگر انسان این سنت را به پا دارد، به سوی کمال مطلق که خداوند مطلق است، رهنمون میشود. باید دانست که ازدواج مهمترین مسئله در زندگی است و می تواند امنیت اجتماعی و عفاف را نیز به دنبال داشته باشد
مسئله ازدواج یکی از مهمترین مسائل زندگی است و: اگر ازدواج انجام نشود، نظم زندگی به هم خورده و به تبع آن جامعه را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. اسلام همواره بر تسهیل در امر ازدواج سفارشات مکرر داشته و مسئولان امروزین جامعه اسلامی نیز باید تلاش نمایند تا زمینه ها و بسترهای لازم برای این امر خیر را فراهم آورده و از حرکاتی که موجب کندی در امر ازدواج میشود، باید پرهیز کرد
چرا که ازدواج امنیت اجتماعی،عفاف و در نهایت در مسیر حرکت جامعه به سمت سلامت و سعادت می تواند بسیار موثر باشد. همچنین باید اشاره کرد که پنج اصل می تواند به تحکیم و پایداری بنیان های خانواده کمک چشمگیری نموده که به عنوان نمونه می توان به این موارد اشاره داشت. این پنج اصل شامل عشق و علاقه به همسر و فرزندان، اعتماد و اطمینان اعضاء به یکدیگر، احترام متقابل بویژه احترام همسران جلوی فرزندان، گذشت و فداکاری و انصاف است.
خانواده در اندیشه مقام معظم رهبری
جامعه اسلامی و خانواده: در محیط اسلامی، زن و شوهر با هم هستند، متعلق به هم هستند، در مقابل هم مسئول هستند، در مقابل فرزندان مسئول هستند و در برابر محیط خانواده مسئولند. در محیط های اسلامی، کانون خانواده چنان مستحکم و پابرجاست که گاهی پس از دو نسل نیز هنوز پدر بزرگ و پدر و نوه در یک خانه با هم زندگی می کنند. در جوامع اسلامی، یعنی جوامع دیندار و خداباور که دو نفر آدم برای مدت طولانی با هم زندگی می کنند و هیچ گاه از هم سیر نمی شوند، بلکه دلبستگی شان و انس و محبت و وفایشان به همدیگر بیشتر می شود؛ این، همان خاصیت دینداری و مذهبی بودن و خواسته های خدایی را رعایت کردن است.
خصوصیات خانواده خوب: خانواده خوب، یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند، باوفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند و مصالح همدیگر را مهم و گرامی بدارند. اولادی که در آن خانواده به وجود می آید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند و بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی، سالم بزرگ کنند. از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند. چیزهایی به او یاد بدهند، به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را باز دارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند
چنین خانواده ای، اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانواده ای خوب تربیت می شوند، با صفات خوب بزرگ می شوند. با شجاعت، با استقلال عقل ، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرئت، جرئت تصمیم گیری، با خیرخواهی - نه بدخواهی - و با نجابت . وقتی مردم جامعه ای، این خصوصیات را داشته باشند، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید.
دینداری رمز پایداری خانواده اسلامی: در تشکیل خانواده و در حفظ آن باید احکام اسلامی را رعایت کرد تا خانواده، سالم و در اوج باقی بماند. از این رو، در خانواده های دیندار که زن و شوهر به این حدود اهمیت می دهند، سال های متمادی بدون ناخرسندی با هم زندگی می کنند. محبت زن و شوهر به هم باقی می ماند و جدایی شان از هم سخت است و دل در گرو محبت یکدیگر دارند. این نیکی ها و این محبت هاست که بنای خانواده را ماندگار می کند و اسلام نیز به این امور ارزش بسیار می نهد
اگر روشهای اسلامی رواج یابد، خانواده ها مستحکمتر خواهد شد، چنانکه درگذشته های ما زمانی که هنوز ایمان مردم سالم تر و کامل تر بود، خانواده، کانونی پایدار و مطمئن بود. زن و شوهر به هم علاقه مندتر بودند. فرزندان در محیط های امن و سالم تری پرورش می یافتند. حالا هم راه همین است. بیشتر آن خانواده هایی که دستورهای اسلامی را رعایت می کنند، خانواده هایی محکمتر، بهتر، و محیطهای امن تری برای فرزندان وکودکان خواهند بود.
خانواده سالم، آرامش خانواده: نگرش اسلام به خانواده، نگرشی درست، نگرشی اصیل و یک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده، اصل قرار داده شده و به هم زدن بنیان خانواده یا آشفته نمودن آن، جزء بدترین کارهاست. خانواده در اسلام، یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیله یک نفر دیگر. آنجایی که انسان در آن صفا می یابد، راحتی روانی می یابد؛ این محیط، خانواده است
کانون خانواده در اسلام، این قدر اهمیت دارد. آرامش، سکونت و نجات از تلاطم های روحی و اضطراب های زندگی است. میدان زندگی، میدان مبارزه است و انسان در آن همواره در معرض نوعی اضطراب است. اگر این آرامش و سکونت به نحو صحیحی شکل پیدا کند ؛ زندگی سعادتمندانه می شود، زن خوشبخت می شود، مرد خوشبخت می شود، بچه هایی که در این خانه متولد می شوند و پرورش می یابند، بدون عقده رشد خواهند یافت و خوشبخت خواهند شد، یعنی از این جهت، زمینه برای خوشبختی همه اینها فراهم است».
با هم، تا بهشت: قرآن میفرماید که: قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره هم خودتان را حفظ کنید، هم اهلتان را؛ این خطاب به مردها و زنها، هر دو، است. اهل هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیکان او. زن شما، اهل شما مردها و مرد شما، اهل شما زنهاست. هم خودتا ن را از غلتیدن در آتش حفظ کنید. هم اهلتان را حفظ کنید علاوه بر این حفظ عناصر اصلی داخل کانون خانواده به حفظ خود انسان هم کمک میکند. همسران، زنها، مردها، زنها را میتوانند از لبه پرتگاه دوزخ نجات دهند و به بهشت بکشانند.
فرصتهای تکرار نشدنی فرصتهای رحمت الهی همانند ابرهای بارانزایی هستند که همواره در حال عبورند. انسان باید فرصتها را غنیمت شمارد و از آنها بهره گیرد. بیگمان هیچ چیز دوباره تکرار نخواهد شد و هر فرصتی که به انسانی داده شده هرگز باز نمیگردد؛ چرا که گذر عمر نمیگذارد تا انسان بطور تکراری تجربه کند و خداوند را نیز هرگز تکراری در تجلی نیست و در هستی هر دم تجلیات دیگری است که در پیش نبوده است.
ظرفیت بی نهایت انسان آدمی میبایست با راهنمایی قرآن و پیامبران، ظرفیت وجودی خود را چنانکه هست بشناسد و آن را به کار گیرد. خداوند در آیاتی از جمله آیه 31 بقره از ظرفیت بینهایت انسان سخن گفته که میتواند همه صفات و اسمای الهی را در خود جا دهد. نباید به دلیل از دست دادن فرصتی، نومید شویم هرچند که باید خود را سرزنش و توبیخ کنیم، چرا که درهای رحمت الهی به سوی انسان باز است و او خلیفه الهی است و میتواند خود را به چنان جایگاهی برساند که ره صدساله را یک شبه برود. فرصتها برای هیچکسی تکرار نخواهد شد؛ از اینرو وقتی انسان به جهانی دیگر میرود و حقیقت بزرگ برای او کشف میشود و پردهها کنارمیرود، آرزوی بازگشت دارد، ولی از خداوند جواب «کَلّا» به او میرسد که هرگز بازگشتی در کار نیست.
فرصتهای طلائی عمر انسان تا در دنیاست باید از این فرصتهای فوق طلایی عمر استفاده کند. انسانها مانند کودکی هستند که قطعات جورچین زندگی خودشان را در کنار هم قرار میدهند و آینده ابدی خود را میسازند. پس باید خیلی با دقت هر قطعه زمانی و مکانی را در جای خود قرار دهیم و در نهایت تصویری زیبا و کامل از بهشت سعادت ابدی داشته باشیم. هر سالی که میگذرد، همانند یک قطعه کامل از یک جورچین است
ما با این قطعات گوناگونی که در طول سالها در کنار هم قرار دادهایم در حقیقت تصویر کاملی از خودمان را ساختهایم. البته تا زمانی که در دنیا هستیم میتوانیم آن را بازسازی کنیم و با آب توبه تصویر نادرست را بازسازی و قطعه ناجور را برداریم و قطعه جور را قرار دهیم؛ اما وقتی اجل آمد دیگر اجازه نداریم هیچ قطعه ای را تغییر دهیم یا بازسازی و اصلاح نماییم
عارفان هر صبح را عید میگیرند؛ چرا که به حکم آیه 42 سوره زمر میدانند که خواب، خود مرگ و توفی است. پس هر بار که زنده میشوند خود را همانند کسی میدانند که اجازه بازگشت به دنیا را یافته است و میتواند شکستها و ناکامیهای خود را اصلاح کند و آن را به موفقیت تبدیل نماید. از همین رو شبانه به محاسبه نفس میپردازند و روز دیگر به اصلاح اموری که فاسد شده یا افساد بدان راه یافته میپردازند. شکستها و ناکامیها برای آنان بسیار با اهمیت است؛ چرا که با تفکر در آنها عیوب خود را مییابند و با تغییر هدف و روش میکوشند تا آن را برطرف و اصلاح کنند.
لزوم عبرت گیری از زندگی دیگران خداوند بارها در آیات قرآنی انسان را به تفکر در زندگی خود و دیگران دعوت میکند. انسان عاقل آنست که از زندگی دیگران درس بگیرد و بدبخت کسی است که بخواهد همان راه غلط و نادرست دیگران را برود و به همان ناکامیها و شکستهائی برسد که دیگری رسیده است. یعنی بخواهد آزموده را بیازماید. اعتبار آن است که انسان با دیده عبرت بنگرد و نخواهد همان آزموده را بیازماید. کسی که از ناکامیها و شکستهای دیگران درس نمیآموزد باید آماده باشد که خود نیز گرفتار ناکامی شود و اگر نخواهد از شکست و ناکامیهای خود درس بگیرد میبایست آن را بارها و بارها تجربه کند درحالی که عاقل از یک سوراخ دوبار گز ده نمیشود
شکستها نباید مایه افسردگی انسان شود؛ چرا که فرصت عمر بگونه ای است که میتوان گذشته را با آیندهای خوب اصلاح کرد و از مسیر نادرست بازگشت و به راه راست درآمد. شرح صدری که انسان با تحمل مصائب و مشکلات کسب میکند در هیچ جای دیگر امکان تجربه آن نیست. از اینرو خداوند سنت امتحان و ابتلاء به مصیبتها را برای انسان گذاشته است تا همچون سنگ زیرین آسیاب، در کشاکش دهر، آبدیده شود.
بنیاد زندگی بر پایه شناخت حقایق
از نظر آموزههای قرآنی، علم و دانش نقش بسیار بزرگی در زندگی انسان دارد، زیرا فقدان علم و معرفت به معنای خروج آدمی از مقام انسانیت است، زیرا دستیابی انسان به مقام خلافت الهی افزون بر روح الهی ودیعت نهاده شده در آدمی )حجر29 ص72 (
همان علم و دانشی است که خداوند به انسان تعلیم داده و در آیه 31 بقره به عنوان تعلیم الاسماء از آن یاد کرده. ارزش آدمی به علم و دانشی است که در اختیار اوست. انسانها به جایی خواهند رسید که خاک در دست آنان نه تنها کیمیا و زرناب شود، بلکه به سادگی از خاک موجودی بیافریند و بدان به اذن الهی جان دهند، چنان که پیامبرانی متاله چون حضرت عیسی)ع( این گونه کرد. )آل عمران49 مائده110
انسان باید پایه زندگی خود را بر علم و معرفتی قرار دهد که برخاسته از علم الاسماء الهی است که از طریق تقوا به دست میآید. چنین دانشی خصوصیتی که دارد که مطابق حقیقت هستی است و هیچ شک و تردیدی در آن راه نمییابد؛ چنانکه در هر علم شهودی چون علم انسان به خودش، شک و تردیدی راه نمییابد. اگر انسان بتواند زندگی خود را بر چنین علم و معرفتی بنیاد گذارد، بسیار موفقیت آمیز است و انسان رستگاری و خوشبختی را در همین دنیا به دست خواهد آورد و ترس و اندوه از او رخت بربسته و به آرامش اطمینانی و آسایش روحی و روانی میرسد و خوشبختی و احساس آن را به شکل واقعی نه توهمی و خیالی خواهد داشت.
چهار اصل بنیادی در زندگی
از نظر امام صادق)ع( انسان نمیتواند زندگی خویش را جز بر پایه دانش و علم و معرفت قرار دهد، حال این علم حضوری باشد یا حصولی. از این رو وقتی از امام صادق)ع( پرسیدند: زندگی خود را بر چه بنا کردید؟ ایشان در پاسخ فرمودند: بر سه اصل:
1. دانستم روزی مرا دیگری نمیخورد، پس آرام شدم؛
2. و دانستم که خدا مرا میبیند، پس حیا کردم؛
3. و دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد، پس تلاش کردم؛
خانواده و ازدواج در اسلام
خانواده هسته نخست تمام سازمانها و نهادهای اجتماعی بوده و همه نقشهای مربوط به ایجاد تمدن، انتقال مواریث و رشد و شکوفایی انسانیت از طریق این نهاد دنبال میشود، سنتها، عقاید و آداب، ویژگیهای فردی و اجتماعی توسط نهاد خانواده به نسلهای بعدی منتقل میشود. تشکیل خانواده و ازدواج گرچه یک پدیده فطری است، اما با دخالت مذهب، فرهنگ، عرف و آداب اجتماعی، اصل طبیعی خود را نشان میدهد و به همین علت است که هر انسانی با هر فرهنگ، بینش و فلسفهای به ازدواج گرایش دارد و جز در موارد استثنایی از انجام آن خودداری نمی کند. اسلام، در ابعاد مختلف زندگی خانوادگی، دستورها و آموزههای مفیدی ارائه کرده است
این آموزهها باعث شده تا اسلام در میان ادیان الهی، دینی محسوب شود که بیشترین توجه را به زندگی خانوادگی معطوف کرده و این امر را مقدس شمرده . اسلام خانواده را از مهمترین و اساسیترین واحدهای اجتماعی دانسته که بنای آن بر الفت و همدلی استوار گشته و روابط آن بر مؤدت و رحمت پایه گذاری شده . بر این اساس پایه گذاری نهاد خانواده محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند به شمار میآید. اسلام خانواده را گروهی متشکل از افراد معرفی میکند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکیل میدهد
این دین الهی به عنوان برترین دین برای سعادت و سلامت دنیوی و اخروی انسانها، برنامههایی را قرار داده که تشکیل خانواده از مهمترین آنهاست و در این برنامهها، نیازهای طبیعی انسان و شرایط اجتماعی او در همه ابعاد در نظرگرفته شده بطوریکه افراد تشکیل دهنده خانواده نسبت به هم مسئولیتهای اجتماعی، حقوقی، تربیتی، رفتاری، اقتصادی و دینی دارند.
از دید اسلام اساس زندگی خانوادگی برمحبت و عشق بنا شده است، از نظر تعالیم اسلام، نکاح عقدی است که براساس آن رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار شده و در اثر آن طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می شوند و مکتب انسان ساز اسلام از قدیم درباره اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده سخن گفته است
اسلام زندگی خانوادگی را بر مبنای حقوق و مسئولیت قرار داده و وظیفه هر یک از اعضا را نسبت به خانواده معلوم و مشخص کرده است و زن و شوهر مسلمان وظیفه دارند بنای حیات اجتماعی را در خانواده پی ریزی کنند چون ازدواج اولین گامی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی دیگر دوستی بر می دارد و اگر تا پیش از ازدواج تنها یک من وجود داشت و همه چیز برای من بود با انعقاد عقد نکاح این ما می شود.
دین اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی، آمادگی کامل را برای کامیابی زن و شوهر داشته باشد چرا که اسلام اساس خانواده را بر مودت و رحمت دانسته و بر حفظ و تشکیل آن تأکید زیادی دارد. در بعد عاطفی محیط خانواده محل بروز عمیقترین روابط و منشأ روابط عاطفی در اجتماع است. زن یا مردی که در امور خانواده کوتاهی کنند، مورد نکوهش صریح اسلام قرار میگیرند و از طرف دیگر تعالیم اسلامی شخصیت واقعی انسان را مد نظر دارد و نیک بختی و سعادت زوجین را در سایه عقد و پیمان ازدواج با در نظر داشتن معیارهای انتخاب همسر تضمین می کند
در اکثر جوامع بشری ملاک انتخاب مرد برای ازدواج، معمولاً در درجه اول قدرت اقتصادی و در درجات بعدی صورت ظاهری اوست و در انتخاب زن، زیبایی و گاهی وضعیت اجتماعی یا اقتصادی مد نظر قرار میگیرد اما اسلام با این ملاک ها مخالف است، زیرا این ملاکها صرفاً مادی و بی دوام و کوتاه مدت بوده و ارزش حقیقی محسوب نمیشوند.
از نظر اسلام مهمترین وظیفه مرد در قبال خانواده، تهیه وسایل معیشت برای اعضای خانواده است. زن نیز موظف به اداره کانون خانواده و ایجاد گرمی، آرامش و تربیت فرزندان است. این درست است که بر اساس آموزههای دینی ما، خانواده به صورت یک واحد تولیدی و اقتصادی نیست. امروزه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام وظایفی هستند که مستقیما همه امور خانواده از جمله اقتصاد خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد.
ازدواج از دیدگاه قرآن
قرآن، کتاب هدایت و سعادت بشری و منبع شایستهای برای درک مفاهیم و مسایل ازدواج است. بر خلاف دیگر کتابهای مقدس که رهبانیت و تجرد را مقدس میشمارند یا آزادی و بیبند و باری در اخلاق جنسی را پیشنهاد میکنند، قرآن راه میانه را برگزیده وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ به آنچه خدایت داده، برای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، زیرا خدا، فسادگران را دوست نمیدارد [قصص۷۷]
بر اساس همان قاعده کلی وابستگی دیدگاه هر دین و ملتی درباره ازدواج به دیدگاه آن دربارهی زن ـ هرگاه در جامعهای زن جایگاه حقیقی خود را به دست آورده، ازدواج نیز از اهمیت فراوانی برخوردار شده . بر عکس، هرگاه در جامعهای، انسانیتی برای زن فرض نشود و تنها مانند کالای قابل خرید و فروش بدان بنگرند، میتوان حدس زد که جایگاه ازدواج در آن جامعه چگونه خواهد بود.
چند همسری و شرایط آن
فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ؛ هر چه از زنان که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنی گیرید. پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک [زن آزاد] یا به آن چه [از کنیزان] مالک شدهاید، بسنده کنید [نساء۳٫] این آیه که درباره تعدد همسران و شرایط آن نازل شده، داشتن بیش از ۴ زن را مجاز ندانسته. شرط داشتن زنان متعدد نیز رعایت عدالت و ستم نکردن به آنان عنوان شده. برخی، نظریه تعدد همسران را یکی از نقطه ضعف های اسلام دانستهاند در پاسخ باید گفت:
اسلام این ساختار را بی قید و شرط نگذارده بلکه برای پیشگیری از سوء استفاده مرد از زن، شرط رعایت عدالت میان زنان را آورده. امام رضا(ع) : اگر مرد چهار زن هم داشته باشد، فرزندی که هر یک از آنها بیاورد، فرزند اوست، ولی اگر زن دو همسر یا بیشتر داشته باشد، نمیتوان دریافت فرزندی که به دنیا میآید، از آن کدام شوهر است [المیزان ج۴،ص۲۷۹٫]
ایمان، شرط اساسی همسر
وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَهٌ مُّؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ؛ با زنان مشرک ازدواج نکنید، مگر این که ایمان آورند. همانا کنیزکی با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هر چند [زیبایی] او، شما را به شگفتی آورد [بقره۲۲۱٫] این آیه، یکی از شرایط ازدواج، یعنی همتایی دینی همسر را بیان میکند. زن مشرک همتای مرد مسلمان نیست. بنابراین، شایستگی ازدواج با یک مؤمن را ندارد و بر عکس، این آیه نشان میدهد که ایمان از معیارهای بسیار مهم در همسر گزینی است.
خوش رفتاری با همسر
عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا در زندگی با زنان خود، با انصاف و خوش رفتار باشید و چنانکه زن دلپسند شما نباشد، چه بسا بسیار چیزها ناپسند شماست و حال آنکه خدا در آن، خیر بسیار برای شما مقدر فرموده [نساء ۱۹٫] این آیه یک اصل آسمانی قرآن برای زندگی اجتماعی زن میباشد [المیزان ج ۸ ص۷۵٫] در برخی اقوام و ملتها، مردان حق داشتند زنان خود را به راحتی بکشند و با او مانند حیوان رفتار میکردند. در این جا میبینیم که قرآن با منطق بسیار زیبا، زن را لازمه مرد و مکمل او معرفی میکند
از این رو، به او دستور میدهد که با همسر خود با انصاف و کرداری خوش، رفتار کند و از ستمکاری در حق او بپرهیزد. حتی گوشزد میکند که اگر خوشتان نیامد، او را مانند کالایی به بیرون پرتاب نکنید، بلکه تا آنجا که ممکن است اندیشه جدایی و طلاق را به خود راه ندهید. این بدان دلیل است که انسان همواره دچار حب و بغضهایی میشود. شاید اگر بردبار باشید و بر اساس رفتار اسلامی با او رفتار کنید، حقایق آشکار شود و به اشتباه خود پی ببرید. دیدگاه قرآن درباره ازدواج و گزینش همسر، دیدگاهی مهربانانه و همراه با رحمت و محبت است و ازدواج را تنها خرید یک کالا نمیداند که هرگاه شوهر نخواست، بتواند آن را پس بدهد.
ازدواج، سنت الهی
ازدواج پیوندی مقدس و از سنتهای الهی و اسلامی است. اسلام ازدواج را زیبندهترین و دوست داشتنیترین بنیادی میداند که در جهان ساخته میشود؛ چرا که زن و مرد یار و مددکار هم و دو بال پرواز در آسمان ملکوت و معنویت هستند که خود و جامعه را به سمت تعالی بالا میبرند. خانواده، سلول بنیادین جامعه و پایه سعادت بشریت است. از نظر آموزههای قرآنی و اسلامی، زوجیت در جهان از سنتها و قوانین حاکم است، به گونهای که تخطی از آن برای انسانی که دارای اراده و اختیار و آزادی است، میتواند مشکلات بزرگ روحی و جسمی ایجاد کند و فساد و تباهی را در زمین گسترش دهد.
خداوند هستی را بر زوجیت بنیاد نهاده تا یکتایی و یگانگیاش همواره در نظر آید. هیچ موجودی را در جهان نمیتوان یافت که از قانون و سنت الهی جفت داشتن بیرون باشد. در آیه 49ذاریات درباره جفت داشتن همه موجودات هستی میفرماید: و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون؛ از هر چیزی جفتی آفریدیم تا متذکر شوید. کلمه «زوجین» به معنای زن و شوهر. زمین و آسمان، شب و روز، خشکی و دریا، و انس و جن.
بسیاری از مفسران، زوجین را در این آیه همانند آیات دیگر چون آیه وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنثَى و هم اوست که دو نوع مىآفریند نر و ماده (45نجم) و فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنثَى (39قیامت) همان نر و ماده دانستهاند. هر چند که بعضی نیز با توجه به این که برخی از موجودات نر و ماده ندارند، به معنای همان تقابل دانستهاند (نباء8) خداوند در آیات قرآنی بیان میکند که برای آدم(ع) جفت و زوج آفرید و آن دو با هم در بهشت نخست سکونت یافتند وَ قُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا (بقره35) و (اعراف19)
فلسفه ازدواج
از آنجایی که انسان همچون جنیان دارای اراده، اختیار و آزادی است، خودش باید بسیاری از افعال را به اراده و اختیار انجام دهد و کسی او را مجبور به انجام افعال نمیکند. ازدواج نیز به عنوان یکی از افعال آدمی از اموری است که در آن آزاد است که انجام دهد یا ترک نماید. خداوند عقل را به آدمی داده تا خود دریابد که کدام کار خوب است و کدام یک بد. همچنین پیامبران را برای راهنمایی بشر فرستاده تا به عنوان عقل منفصل عمل کنند و برخی از اموری که عقلهای متوسط درک نمیکنند به آنها بیاموزند و در تشخیص حق و باطل، خوب و بد به او یاری رسانند.
خداوند با بیان آثار و فلسفه ازدواج بر آن است تا مردم را به تشکیل خانواده و زوجیت پایدار تشویق کند. از این رو در آیات قرآنی به بیان آثار و برکات ازدواج پرداخته و فلسفه و اهداف آن را ذکر میکند. از جمله فلسفه و آثار ازدواج را میتوان به اهدافی چون رسیدن به الفت، محبت، مودت، آرامش و سکونت روحی و عاطفی وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم21)، بقا و تکثیر نسل بشر فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ ( شوری11)، برطرف کردن نیازهای یکدیگر و پوشاندن معایب و پیشگیری از گناه وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ و کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند و برجسته کردن فضایل و نیز رسیدن به آسایش و رفاه مالی از طریق توسعه در رزق و فضل الهی (نور32) و مانند آن (نساء25) اشاره کرد.
حرمت ازدواج با محارم
با زن پدرتان ازدواج نکنید مگر آن چه پیشتر رخ داده است؛ زیرا کاری ناپسند و مایه خشم خداوند است و عملی بسیار زشت است. حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی و مادر زن و دختران زنی که در دامن شما پرورش یافتهاند، اگر با زن مباشرت کرده باشید و اگر نزدیکی نکردهاید و طلاق دهید، مانعی نیست که با دختر خود او ازدواج کنید. هم چنین ازدواج با زن فرزندان صلبی و جمع میان دو خواهر حرام است وَلاَ تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ آبَاؤُکُم مِّنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاء سَبِیلًا حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاَتُکُمْ وَبَنَاتُ ...وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ... (نساء 22 و 23 و ۲۴)
مگر آنچه پیش از نزول این حکم رخ داده، خداوند بخشنده و مهربان است. ازدواج با زنان شوهر دار حرام است، مگر آن زنان که مالک شدهاید. این فریضهای الهی است که بر شما مقرر گردیده و هر زنی جز آنچه گفتیم، حلال است که با اموال خود به زناشویی بگیرید در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید. پس اگر شما از آنان بهرهمند شوید، حق معینی را که مهرشان است، به ایشان بپردازید و بر شما باکی نیست که پس از تعیین مهر نیز به چیزی با هم تراضی کنید. البته خدا دانا و بر حقایق امور جهان آگاه است
تشکیل خانواده در سایه آموزه های قرآنی
تحولات اجتماعی در جامعه امروز نقش بسزایی در کمرنگ شدن معیارها و مولفههای بیان شده در قرآن کریم در زمینه انتخاب همسر داشته و این تحولات باعث شده تا برخی از مولفههای همسر گزینی به فراموشی سپرده شود و اولویتهای دیگری غیر از مولفههای ذکر شده در این مصحف شریف در امر انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد. رعایت مولفههای مورد تأکید قرآن در امر ازدواج میتواند جامعه و جوانان را بهسوی تعالی پیش برد و چه بسا نمایش و به تصویر کشیدن این رهنمونها تأثیرات بسزایی را خواهد داشت.
انتخاب همسر در قرآن کریم بر حول دو محور مهم و اساسی استوار است، یکی آگاهانه بودن امر همسرگزینی و دیگری داشتن عشق، محبت و مودت بین دو طرف است. در اسلام با زیبایی فرد طرف مقابل ازدواج مخالفت نشده است، اما از ملاکهای اصلی همسرگزینی به حساب نیامده و بیشتر به مهربانی و اخلاق سالم تأکید شده . مهمترین مولفه برای انتخاب همسر از نگاه قرآن، انتخاب فردی صالح و مومن است و رعایت حق و حقوق زوجین و همکاری میان زن و مرد نیز از دیگر مواردی است که افراد در انتخاب همسر باید به آن توجه داشته باشند
از نظر قرآن کریم مرد و زن در کنار هم به سعادت و کمال واقعی میرسند و لازمه خوشبختی و سعادت مردان و زنان ازدواج، تعامل و همکاری میانشان است، که در این زمینه سفارش زیادی به جوانان برای ازدواج و انتخاب همسر مناسب شده . در جامعه امروز جوانان باید بر اساس ویژگیهای خانوادگی و شخصیتی خود همسر مورد نظر خود را انتخاب کنند. به دلیل وجود اقلیتها، زبانها و فرهنگهای مختلف در کشور ما، انتخاب همسر باید با در نظرگیری این عناصر انجام شود تا جوانان در آینده دچار مشکل نشوند، دختران و پسران جوان باید همسری را انتخاب کنند که در اکثر موارد توافق و تفاهم داشته باشد و این مقوله از تأکیدات دین و مذهب ماست
کسانیکه در امر همسرگزینی از دستورات قرآن کریم، پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) پیروی کنند، زندگیهای موفقی را شروع خواهند کرد. اگر دین را در عرصه جامعه مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید که افراد در مناسبتهای مذهبی کمتر به هنجار شکنی روی میآورند و اگر جوانان نیز در انتخاب همسر با رویکردی دینی و با توجه به آموزههای قرآنی اقدام کنند در این راه با شکست مواجه نمیشوند
در مجموع دین بویژه دین اسلام نقش بازدارنده در آسیبهای اجتماعی دارد و یکی از آسیبهای اجتماعی که بیشتر جوامع با آن دست به گریبان هستند، عدم صحیح گزینش همسر و مشکلات پس از آن است که اگر این عمل همراه با معنویت و اعتقادی مذهبی انجام شود، بسیاری از معضلات جامعه برطرف خواهد شد"
در دنیای امروز ذهنیت مادی بر جوامع حاکم و معنویت کم رنگ شده و فخرفروشی، اسراف و تبذیر در جوامع بشری گسترش پیدا کرده و جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و این مسئله باعث شده جوانان در امر همسرگزینی ملاکهای مادی را در اولویت قرار دهند و به معنویت کمتر توجه کنند. این مسئله باعث شده ازدواج و همسرگزینی در جامعه ما بسیار سخت شود و جوانان نتوانند به راحتی ازدواج کنند و همین امر نیز باعث بالا رفتن سن ازدواج شده .
قرآن کریم، در آیههای مختلفی مهمترین مسئله در انتخاب همسر، ایمان، اعتقاد و باورهای دینی بوده و داشتن تفاهم، همفکری و همدلی نیز در مرحله بعدی قرار دارد، همچنین همتراز بودن در زمینههای مالی نیز از دیگر معیارهایی است که مردان و زنان در انتخاب همسر باید ملاک قرار دهند البته زیبایی، جمال و خصوصیات اخلاقی از دیگر مولفههایی است که در مراحل بعدی باید مورد توجه قرار گیرد
دستورات قرآن کریم در باب ازدواج مطابق فطرت انسان است و این ما هستیم که باید خود را با رهنمودهای قرآن کریم تطبیق دهیم و شرایط حساب نشده خود را در این رابطه تعدیل کنیم. اگر ما طبق دستورات قرآن کریم و بزرگان دین اسلام زندگی کنیم، خواهیم دید که زندگی ما بسیار به روز، متکامل و پیشرفته خواهد بود و در مسیر رشد و شکوفایی قرار خواهد گرفت
بسیاری از مشکلات زندگی روزمره ما از نا آگاهی و عدم اطلاع از مبانی قرآنی است و همین امر در همسرگزینی و تشکیل خانواده ما را از اصول اساسی اسلام دور کرده . مهمترین غفلتی که در امر ازدواج در جامعه رواج پیدا کرده این است که ما وعدههای الهی را از یاد بردهایم و گشایشهای مورد نظر خدا را فراموش کردهایم و همین عامل باعث عقب افتادن ازدواج جوانان شده است
ازدواج از منظر حقوقی و اخلاقی
زندگی با عشق آغاز می شود ولی به عللی به مباحث حقوقی و عقلانی کشیده می شود. این بدان معنا نیست که زن از حقوق خویش باید چشم بپوشد؛ بلکه زن می تواند از حق خویش بگذرد یا آن را استیفا نماید اما اگر بزرگواری کند و از حق خویش بگذرد و آن را به مرد هبه کند این امر به تحکیم روابط عاشقانه میان زن و مرد کمک بسیار می کند
خداوند در آیه723 بقره وقتی از منظر اخلاقی و عاطفی به مسئله زناشویی می نگرد، به مرد و زن توصیه می کند که مسایل را همواره از منظر حقوقی ننگرید و در پی عدالت عقلانی نباشند؛ چرا که بنیاد زناشویی و همسری بر رحمت و عشق نهاده شده و بهتر و مستحب است که به مسئله جدایی هم از این منظر اندیشیده شود؛ زیرا اگر همسران نمی توانند در کنار هم به آرامش برسند
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکى کنید طلاقشان گفتید در حالى که براى آنان مهرى معین کردهاید پس نصف آنچه را تعیین نمودهاید [به آنان بدهید] مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسى که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگوارى را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام مىدهید بیناست (بقره237)
پس بهتر است که از هم به گونه ای جدا شوند که بخش عواطف و احساسات آنان همچنان متاثر از رفتار ناخشنود اخلاقی نباشد. بر این اساس، چشم پوشی دختر باکره عقد کرده از مهریه و حق قانونی خود، به عنوان یک امر مستحب و ارزشمند مطرح شده (بقره237 المیزان، ج2، ص245)
چرا که با چشم پوشی زن از مهریه و صداق خود، نشان داده می شود که جنبه حقوقی و داد و ستد در زندگی ایشان کمتر مدنظر بوده و آن چه اصالت دارد، عواطف و احساسات است که در این زندگی مشترک به هر علتی ارضا نشده و طرفین نتوانسته اند به این جنبه از عواطف یکدیگر پاسخ مثبت و درخوری بدهند. این که در اسلام، بخشش قنطار و فراوان ثروت و مال از سوی شوهر به زن مطرح و تایید می شود و از سویی دیگر، چشم پوشی دختر باکره عقد کرده از نحله و مهریه فریضه، مستحب و ارزشمند دانسته شده، تاکید بر این معناست که نگاه اسلام به زندگی خانوادگی و همسری، نگاه عاطفی و احساسی و اخلاقی است و جنبه حقوقی تنها برای برون رفت از مشکلات و معضلات میان همسران مطرح میشود.
ازدواج نیک، نیاز طبیعی انسان
خداوند در آیاتی از قرآن از خلقت مذکر و مؤنث در میان موجودات خبر می دهد انسانها نیازمند جفتی هستند که از نظر ماهیت از نفس خودشان است و همین ویژگی، مهم ترین عامل در گرایش هر موجودی به جفت خود است؛ زیرا از این طریق است که به بسیاری از نیازهای روحی، روانی و جسمی ومادی خود می تواند پاسخ گوید. انسان ها پیش از آنکه از جفت برای تناسل و تولید نسل بهره برند که خود یکی از اهداف و حکمت های ازدواج است. (شوری11)
به نیازهای روحی و روانی یا جنسی خود از طریق ازدواج پاسخ می دهند؛ از این رو خداوند حتی در بهشت آدم(ع) پس از آفرینش او و انتخاب وی برای خلافت الهی، از نفس حضرت آدم(ع) جفتی برای او آفرید تا در کنار هم به سکونت برسند. بنابراین، حکمت و فلسفه اصلی در ازدواج، همان نیاز طبیعی انسان به جفت و همسر است و تناسل و تولید نسل در ادامه این مسئله قرار می گیرد
ازدواج رسمی، مسیری درست برای پاسخ به یک نیاز
هر انسانی می تواند با توجه به وضعیت جمعیتی بشر، زوجی را برگزیند و با هم زندگی کنند؛ اما نکته ای که نمی توان از آن غافل شد، این که هدف از ازدواج به شکل کمال آن تنها در یک نوع و شکل خاص امکان پذیر است؛ شکی در اهمیت ازدواج به ویژه در نوع کامل و رسمی آن نیست، هرچند که دیگر انواع و اشکال همسری و جفت شدن نیز به برخی از نیازهای انسانی پاسخ می دهد ولی هرگز پاسخی کامل و مناسب نیست. خداوند در آیاتی از قرآن می خواهد تا ازدواج کنند و عزب و بی همسر نمانند و یا از روش های غیراخلاقی و ناپسند عقلانی و عقلایی که در همه جوامع وجود دارد پیروی نکنند، بلکه از همان سنت ازدواج که میان همه جوامع به عنوان رفتاری اخلاقی و پسندیده شناخته می شود پیروی نمایند(نساء3 و 24 و 25 نور32)
انتخاب همسر مناسب و هم شأن
نخستین گام در ازدواج آن است که انسان همسری مناسب و هم شأن با خود را برگزیند که بتواند مکمل او باشد و نواقص او را برطرف کند و همانند لباسی باشد که هم عیوب و نواقص او را می پوشاند و هم با کمالات خود، بر کمالات او می افزاید. خداوند در قرآن در بیان فواید لباس می فرماید که لباس عیب پوش و زیبا آفرین است. (اعراف26 و27) بنابراین کسی که بی همسر است یا همسری مناسب ندارد در حقیقت گرفتار برهنگی است که عیوب او آشکار و بر کمال و زیبایی اش چیزی افزوده نمی شود؛ چرا که از نظر خداوند همسران مانند لباس یکدیگر هستند که می پوشانند و زیبایی و کمال می آفرینند (بقره187)
انسان های پاک به هر میزان پاکی، سیگنال های خاصی را می فرستند که تنها انسان های پاک دیگر را به سوی خود جذب می کند و از انسان های ناپاک و خبیث نیز چنین سیگنال هایی ارسال می شود که انسان های پاک را دفع و انسان های ناپاک را جذب می کند. هر کسی بویی دارد که خوش یا ناخوش زنبور عسل یا خرمگس را به خود جذب و جلب می کند. (نور3 و 26) همان گونه که ظاهر انسان ها جاذبه و دافعه دارد، باطن و اعتقادات و اخلاق و منش و نگرش انسان ها نیز دارای آثاری است که نقش بسیار حیاتی در جذب و دفع دارد
کافر و مشرک و منافق دارای صفاتی است که تنها هم کیشان را به سوی خود جذب می کند؛ چنان که ایمان نیز این گونه است. (بقره221 نساء25) نکته ای که باید توجه داشت اینکه اگر همسری مناسب برای خود یا فرزندان خود یافتید پیشنهاد بدهید و در این کار درنگ نکنید و این بهانه که دختر بزرگ تر هنوز ازدواج نکرده، مانع از رسیدن به همسر مناسب نباشد. (قصص27 و 28)
قاعده طلائی ازدواج آسان یکی از مهم ترین مشکلات جوانان این است که از سرمایه کافی برای ازدواج بهره مند نیستند. مردم بر این باورند که اول وضع مالی خوب و مناسبی باید داشته باشند تا بعد ازدواج کنند، این در حالی است که خداوند دقیقاً خلاف این باور مردمی فرمان می دهد. براساس قاعده طلایی که قرآن بیان می کند: اگر می خواهی از نظر اقتصادی وضعیت مناسب و خوبی داشته باشی اول ازدواج کن تا بی نیاز شوی. نه اینکه صاحب ثروت شوی بعد ازدواج کنی. خداوند در آیه 32 نور می فرماید: وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم؛ بی همسران خود، و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید. اگر ندار و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست. بهترین راه ازدواج آسان این است که شما به فضل الهی تکیه کنید و کارهای خود را در همه چیز از جمله ازدواج به خداوند واگذار کنید (غافر44)
اگر آن قدر از نظر توحید قوی هستیم و به توحید افعالی قائل و همه زندگی خود را به خداوند واگذار می کنیم در آن صورت با توکل بر خدا می توان با حداقل موجودی و امکانات، ازدواج کرد و سر و سامان گرفت و اگر در مرتبه پایین تری از توحید و تفویض و توکل هستیم با استعفاف و عفت ورزی جنسی می توان دارا شد و ازدواج کرد. (نور33؛ طلاق2 و 3) برای ازدواج آسان می بایست همواره تقوا و توکل داشت و از فضل و رزق بی حساب خداوندی بهره مند شد. همچنین در انتخاب همسر به همان اصول توجه داشت و در مسئله مهر و کابین نیز سخت گیری نکرد
این در حالی است که مردم به جای آنکه ازدواج را همچنان که در دین آسان شده، آسان بگیرند سخت می گیرند. اسلام چنان در ازدواج آسان می گیرد که شاهدی برای ازدواج نمی خواهد در حالی که در طلاق دو شاهد عادل را به شرط طلاق قرار می دهد تا طلاق به سادگی انجام نگیرد. شروطی که برای ازدواج است شروطی آسان و ساده است در حالی که برای طلاق سخت و دشوار است؛
ترس از فقر نباید مانع ازدواج شود
وَ أَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ …؛ بی همسران خود و غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید. اگر تنگ دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد، زیرا خدا گشایشگر داناست. کسانی که [وسیلهی] زناشویی نمییابند، باید عفت ورزند تا خدا، آنان را از فضل خویش بینیاز گرداند [نور32و۳۳] خداوند در آیه نخست، همه مسلمانان را تشویق میکند که به تشکیل خانواده دست یازند. از سوی دیگر، درباره یکی از موانع ازدواج، یعنی فقر مادی و اقتصادی میفرماید که فقر نباید مانع ازدواج گردد
خداوند به زن و مرد فقیر مژده میدهد که ، اگر پیش قدم شوند، آنان را از فضل خویش بینیاز میسازد. همچنین در آیه دوم اشاره میکند که اگر به هر علتی، زن و مردی نتوانستند ازدواج کنند، باید بکوشند با عفت و پاکدامنی و تقوای الهی غریزهی به هیجان در آمده خود را کنترل کنند. در این صورت، خداوند نیز به آنان لطف میکند و زمینه تشکیل خانواده را برای ایشان فراهم میآورد. در این جا به این دو نکته میرسیم که اسلام بر خلاف رهبانیت و بوداییسم، ازدواج را تشویق میکند. همچنین به آنان که زمینه ازدواج ندارند، پیشنهاد میکند که خویشتن دار باشند و بر خلاف اندیشمندان غربی، آنان را به بیبند و باری جنسی فرا نمیخواند. پیش گرفتن چنین شیوههایی از آن جا ریشه میگیرد که اسلام، دین انسان سازی و قرآن، کتاب رستگاری است. البته آیات دیگری هم چون 187بقره (که مرد و زن را لباس یکدیگر میشمارد) ۴نساء (درباره مهریه) و آیه ۷طلاق (درباره نفقه) نیز وجود دارد
نگاهی به عوارض دوستی های قبل از ازدواج
دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، ممکن است از جهات مختلف، آسیب ببینند. آسیبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بیشتر است. این آسیب ها عبارتند از :
آسیب روانی: گاهی دختری به پسری علاقهمند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد، پس از بیوفایی پسر و ترک وی، به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماریهای شدید روانی بیش میرود. نیز اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی های که در نتیجه آن ارتباط دیده ، سلب خواهد شد و در زندگی آینده نمی تواند متعادل باشد.
آسیبهای اجتماعی : دختری که در شهری کوچک با پسری ارتباط دارد و ارتباط آن آشکار می شود، چنین شخصی جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست میدهد, حتى اگر ازدواج کند، ممکن است( با توجه به فرهنگ خانواده پسر) از طرف همسر و خانواده شوهر سرزنش شود و به هر بهانهای، روابط قبلی وی را به رخش میکشند. این پدیده میتواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
آسیب تربیتی: دختری که با پسر یا حتی پسرانی ارتباط دارد، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست میدهد. چنین دختری از سیر تعلیم و تربیت عقب میماند. یا برخی از راهکارهای تربیتی که پذیرا نمی گردد.
آسیب معنوی: دختری که به صورت نامشروع با پسری رابطه دارد، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی نیز آسیب می بیند.
ضعیف شدن حس اعتماد : دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان یا محیط های دیگر و ایجاد علاقه و دوستی بین آنها ، به ازدواج اقدام می کنند ، گاهی در زندگی آینده دچار بی اعتمادی می شوند ؛ زیرا با خود می گویند همسر او که به راحتی با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده، آیا امکان ندارد که قبلا با دیگری نیز دوست شده باشد؟ این فکر همیشه برای زوجین آزار دهنده است و در روابط و تصمیم های زندگی نیز خود را به صورت های مختلف نمایان می سازد. حتی اگر به ازدواج ختم نشود ، چون خود با این مسئله مواجه بوده، احتمال می دهد که شاید همسر او نیز با شخص دیگر پیش از ازدواج رابطه داشته. این مسئله در سطح کلان نیز ، به حس اعتماد اجتماعی نیز آسیب می رساند
در جامعه ای که روابط پنهان دختران و پسران گسترده باشد ، برای کسی که می خواهد ازدواج نماید و با دختر پاک زندگی مشترک را آغاز کند ، همیشه این دغدغه را در وجود دارد که آیا این دختر با شخص دیگر پیش از او رابطه نداشته است ؟ بر طبق آمارها طلاق نیز در ازدواج های خیابانی زیاد صورت می گیرد. کسانی که به راحتی دوست می شوند و ازدواج می کنند و بی آنکه از ارزش و اهمیت بنیان خانواده آگاه شوند ، آن را به راحتی ترک می کنند. علاوه بر این گاهی اتفاق می افتد که دختر و پسری در اثر این گونه ارتباط ها ، علاقه مند به هم می شوند ، اما به دلایل متعدد این ارتباط ها به ازدواج ختم نمی شود . چنین افرادی حتی پس از ازدواج نیز عشق و علاقه دوست خیابانی را در دل دارند و به طور طبیعی نمی توانند وظایف خود را به عنوان یک همسر در درون خانواده به انجام برسانند.
آفات ازدواج در سن بالا
ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی است. هر انسانی در زندگیاش فرصتهای معدودی دارد تا انتخاب های بزرگ انجام دهد و سعادت و شقاوت خود را رقم زند. در هنگام بلوغ انسان با عقل و اختیار خود آزاد است تا انتخابی مهم درباره فلسفه زندگیاش داشته باشد که همان ایمان و کفر است: و هدیناه النجدین (بلد10)، اما شاکرا اما کفورا (انسان3) ارزش جوانی از نظر اسلام بهترین لحظات زندگی انسان دوره جوانی است. در این دوره است که انسان انتخابهای سرنوشت سازش را انجام میدهد. اگر بتواند درست تصمیمگیری و انتخاب کند، دیگر با یک فلسفه و سبک سالم، زندگیاش را میسازد. شرایط این دوره بسیار حساس است. همان گونه که انتخاب دین بدون هیچ اکراهی (بقره256) از آیات قرآنی به دست میآید که جوانی و دوره فتوت واقعا دوران سرنوشتسازی است. وقتی علایم بلوغ به ویژه جنسی بروز کرد، دختر و پسر میبایست خود را آماده یک زندگی مشترک کنند. این زمان بهترین زمانی است که دو جنس میتوانند با پیوندی الهی خود را به کمال برسانند. انعطافپذیری و تغییرپذیری مهم ترین عناصر دوره جوانی است که میتواند دو جنس با افکار و اندیشهها و رفتارهای متفاوت را به گونهای در آورد که در نهایت به نوعی یگانگی برسند و میوههای شیرین فرزندان آنان به صلاح درآیند و از هرگونه آفت و آسیبی درامان بمانند.
آفات افزایش سن ازدواج هرچه سن پسران و دختران افزایش یابد، شرایط پیوند سختتر خواهد شد، زیرا شخصیتها پس از شکلگیری در نوجوانی و جوانی، اندک اندک استحکام مییابد و افکار و عقاید و باورها و رفتارها قوام میگیرد به گونهای که دیگر یا تغییرپذیر نخواهد بود یا بسیار سخت با تغییرات جزیی همراه خواهد شد. در روایات اسلامی از والدین خواسته شده تا دختران را پیش از آن که شخصیت ثابتی پیدا کنند شوهر بدهند، در غیر این صورت اگر ازدواجی انجام شود از موفقیت کمتری برخوردار خواهد بود. خداوند در آیاتی از قرآن به ازدواج در هنگام بلوغ تشویق میکند. البته باید توجه داشت که بلوغ در قرآن به بلوغ احتلام (جنسی)، بلوغ نکاح، بلوغ رشدی(عقلی) و بلوغ کامل (اشد) دستهبندی شده است. بلوغ جنسی در آیه 59 سوره نور مورد توجه قرار گرفته و گفته شده که در آن سن کودکان باید برای ورود به خوابگاه والدین اجازه بگیرند.
بلوغ نکاح در آیه 6 نساء مطرح شده که همراه با آزمونهایی برای دریافت توانایی اداره خانه و خانواده خواهد بود. خداوند در همین آیه بیان میکند که اولیاء میبایست آنان را برای این مدیریتها و مسئولیتها پرورش دهند تا مانوس به آن شوند. بلوغ رشدی بلوغ عقلی است که در فرآیندی به دست میآید و نیازمند تعلیم و تربیت خاص است. (کهف66) و دیگری بلوغ کامل است که در آیه 14 قصص و 152انعام و آیه 22یوسف بیان شده . این بلوغ بیشتر در سن چهل سالگی اتفاق میافتد (احقاف15) و مسئولیت پیامبری و رهبری و امامت و مسئولیتهای بزرگ درگرو این بلوغ است. بنابراین بهترین سن ازدواج بلوغ نکاح است که کمی بعد از بلوغ جنسی به وجود میآید. این مسئولیتی است که بر عهده والدین و در یتیمها برعهده اولیای آنان است. آنان باید کودکان خود را به گونهای تربیت کنند که به پذیرش مسئولیت خانوادگی عادت کنند و با این دسته از امور مانوس شوند.
بهترین زمان ازدواج هر چند اسلام بر ازدواج تاکید فراوان دارد و آن را حفظ کننده نصف دین انسان میداند چنانکه پیامبر(ص) فرمود: من تزوج فقد احرز نصف دینه؛ کسی که ازدواج کند نصف دینش را نگه داشته است (مستدرک الوسائل 14 و154) اما با وجود این تاکید میکند که ازدواج زودهنگام و در ابتدای جوانی باعث حفظ دو سوم دین میشود. در این باره پیامبر(ص) بهترین زمان ازدواج را ابتدای جوانی میداند و در این باره، چنان که شیخ طوسی نقل کرده : ما من شاب تزوج فی حداته سنه الا عج شیطان یا ویله یا ویله عصم منی ثلثی دینه؛ هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میزند: فریاد از او، فریاد از او، دو سوم دینش را از دستبرد من نگاه داشت. اگر دختر و پسر از فصل جوانی بگذرند و ازدواج را به تاخیر اندازند، افزون بر اینکه زمینه گناه فراهم میشود امکان ایجاد یک خانواده صالح نیز از دست میرود: زیرا شخصیتها، شکل گرفته و هویتها ثابت و پایدار خواهد شد و امکان تغییر در رفتار و همانندسازی کمتر می شود و افزون بر مشکلاتی که از تفاوتهای جنسیتی ناشی میشود دسته دیگر از مشکلات پدیدار می شود که به تفاوتهای جنسیتی ارتباطی ندارد بلکه به بینشها و نگرشها و رفتارها باز میگردد. این دسته اخیر به دلیل عدم تغییر و سخت تغییر بودن ، شرایط زیست در خانواده مشترک را دشوار میکند و به جای تفاوتها اختلافات را موجب میشود
خداوند با توجه به همین مسئله اختلافات عقیدتی است که به مومنان فرمان میدهد با مشرک و کافر ازدواج نکنند؛ زیرا چنین زندگی هرگز پایان خوشی نخواهد داشت. به هر حال، اختلافاتی که پس از افزایش سن ازدواج بویژه در عقاید و افکار و رفتار پدید میآید غیرقابل اجتناب است و همینها زندگی را به جای اینکه کانون گرم محبت و مودت و رحمت و آسایش و آرامش باشد به کانونی از آتش و خشم و درگیری و خشونت و درگیری تبدیل میکند.