گفتگوى يك عالم شيعه با محمد بن عبدالوهاب

مباحثه يك دانشمند شيعى به نام شيخ جواد قمى با محمد «محمد بن عبدالوهاب » گرد آوردنده اين مطالب را از كتاب خاطرات منسوب به فردى نام « همفر» انگليسى نقل كرده است . دانشمند شيعى : چرا از امام على بن ابى طالب ع پيروى نمى كنى ؟
محمد بن عبدالوهاب : از ديدگاه من على مانند عمر گفتارش حجت نيست ، تنها حجت ما كتاب خدا و سنت پيامبر است . دانشمند شيعى : رسول خدا ص فرموده است : انا مدينه العلم و على بابها در اين صورت ميان على و ديگران فرق هست . محمد بن عبدالوهاب : اگر گفتار على حجت بود پس چرا رسول خدا ص نفرمود: كتاب الله و على .
دانشمند شيعى : آرى ! رسول خدا ص اين را فرموده است : « انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى » و على رئيس عترت رسول الله ص است . دانشمند شيعى مدارك زيادى از منابع عامه در اثبات اين گفته رسول خدا ص ارائه كرد. محمد بن عبدالوهاب : اگر پيامبر چنين گفته باشد، پس او چه مى شود.
دانشمند شيعى : «سنت » رسول خدا ص شارح «كتاب الله » است و «عترت » رسول شارح «سنت » او است. وقتى پيامبر اسلام (ص ) از دنيا رفت ، مسلمانان به يك شارح نياز داشتند كه قرآن را تفسير و تشريع كند. اين كار تنها از عترت رسول ساخته بود. محمد بن عبدالوهاب سكوت كرد و پاسخى نداشت كه بدهد.

حضرت علی(علیه السلام)؛ امام یا پیغمبر؟! مناظره با اهل تسنن

در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است. حافظ: در صحبت هایتان مشکلاتی وجود دارد که گمان نمی کنم بتوانید آنها را درست کنید. شما الآن فرمودید که علی کرم الله وجهه دارای مقام نبوت بوده و اتحاد نفسانی با رسو ل الله داشته است و از تمام انبیاء بالاتر است.
واعظ: تمام این مشکلاتی که به نظر شما لاینحل است با یک حدیث جواب داده می شود. حدیث بسیار معتبر منزلت از قول رسول خدا (ص) خطاب به امیرالمۆمنین صادر شده است که: «أما ترضی أن تکون منی بمنزله هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی»1 یعنی ای علی آیا راضی نیستی که مقام و منزلت تو نسبت به من همچون مقام هارون نسبت به موسی باشد. حافظ: اولاً صحت این حدیث نامعلوم است؛ ثانیا اگر هم درست باشد خبر واحد است لذا خوب است شما هم به آن اعتنا نکنید.
واعظ: خیلی عذر می خواهم!! مجبورم که بگویم یا شما کم مطالعه هستید و یا عمداً نمی خواهید زیر بار حرف حساب بروید. به چه دلیل می گویید این حدیث سند صحیح ندارد و یا خبر واحد است در حالی که هم بخاری و هم مسلم و هم بسیاری از علمای خودتان این حدیث را در کتب خود آورده اند؛ حتی برخی از آنان همین حدیث را از زبان خلیفه ی دوم نیز نقل کرده اند؟ حافظ: خواهش می کنم بفرمایید این حدیث از قول خلیفه عمر چگونه نقل شده است؟ واعظ: از ابن عباس منقول است که: « عمر گفت: این قدر از علی غیبت نکنید؛ زیرا پیامبر سه خصلت را برای او شمرده است که اگر به من یکی از آنها داده می شد آن را از تمام آنچه آفتاب بر آن می تابد بیشتر دوست می داشتم. روزی من و ابوعبیده و عدّه ای از اصحاب نزد رسول اکرم بودیم.
پیامبر در حالی که به علی تکیه داده بود خطاب به علی فرمود: یا علی تو از حیث ایمان نخستین مۆمن هستی و از حیث اسلام اولین مسلمانی. منزلت تو نسبت به من همچون منزلت هارون نسبت به موسی است. هر کس که ادعای دوستی مرا بکند ولی تو را دوست نداشته باشد، دروغگوست»2 این قول خلیفه دوم خودتان است! به چه جرأتی حرف او را رد می کنید؟!! نکته دیگر آنکه گفتید این حدیث خبر واحد است و خبر واحد معتبر نیست؟! در صورتی که علمای شما منکر خبر واحد را کافر و فاسق می دانند.
حافظ: خیلی عالی است! واقعاً لذت می برم از اینکه می بینم شما به کتاب های ما تسلط دارید. من شنیده بودم علمای شیعه کتاب های ما را با پارچه و انبر می گیرند تا دستشان به جلد کتاب نخورد تا چه رسد به اینکه آنرا مطالعه کنند؟ واعظ: این دیگر از کم اطلاعی شماست. خوب است بیایید و به کتابخانه ها و مدارس ما سری بزنید تا ببینید که محصلین شیعه، قسمت زیادی از علوم صرف و نحو را از کتب علمای شما اخذ می کنند. حافظ: بگذریم. حال بفرمائید چگونه از این حدیث می توان این نتیجه را گرفت که علی کرم الله وجهه واجد مقام نبوت بوده است؟
واعظ: از این حدیث شریف، سه خصلت برای امیرالمومنین (ع) ثابت می شود؛ اول، معنا و حقیقت نبوت؛ دوم، خلافت و وزارت پس از نبی مکرّم (ص) و سوم، افضلیت ایشان بر تمامی صحابه؛ زیرا حضرت هارون واجد این سه خصلت بوده است و پیامبر اسلام (ص) علی (ع) را به منزله ی هارون معرفی فرمود. حافظ: پس با این قاعده، علی نیز پیامبر و مبعوث بر خلق بوده است. واعظ: نه این گونه نیست. خود شما می دانید که از بین حدود یکصد و بیست هزار پیغمبر تنها پنج نفر اولوالعزم بوده اند.

 به عبارت دیگر حضرت هارون از جمله پیامبرانی بوده است که استقلال در امر نبوت نداشت و تابع شریعت برادرش بود. مقصود نبی مکرمّ (ص) این بوده است که به همان گونه که هارون واجد مقام نبوت و در عین حال تابع پیامبر اولوالعزمی مثل حضرت موسی بوده است؛ حضرت علی (ع) هم واجد مقام نبوت و تابع رسول الله (ص) می باشد. شافعی در این زمینه می نویسد: «منزلت هارون نسبت به موسی این بوده است که وی برادر، وزیر، خلیفه و شریک در نبوت موسی بود. پس علی نیز واجد تمام این خصوصیات بوده است».3
حافظ: یعنی می خواهید بگویید اگر حضرت محمد (ص) خاتم پیامبران نمی بود و بنا بود پیامبری بعد از ایشان بیاید، علی کرم الله وجهه پیامبر می شد؟ واعظ: بلی! کاملاً! این حرف را فقط ما نمی گوییم؛ بلکه بعضی از علمای خودتان نیز بدان اقرار کرده اند. از انس بن مالک روایت شده است که پیامبر فرمود: «براستی خداوند متعال مرا بر تمام انبیاء برگزید و سپس برای من وصی انتخاب کرد و علی پسر عموی مرا برگزید و بازوی مرا به او محکم فرمود، همچنان که بازوی موسی را به برادرش هارون محکم فرمود. پس علی خلیفه و وزیر من است و اگر بنا بود بعد از من پیامبری بیاید هر آینه او علی بود؛ لیکن بعد از من پیغمبری نخواهد»؛4 خلاصه ی کلام آنکه علی امیرالمۆمنین واجد تمامی صفات و خصوصیات پیامبر می باشد.
پی نوشت ها: 1- صحیح بخاری، 6/309، ح 857، کتاب المغازی؛ و مسلم در صحیح 4 /1870- 1871 ح 30- 32 باب فضائل علی 2- کنزالعمال، متقی هندی، 13/122- 123، ح 36392؛ و ابن صباغ مالکی در فصو ل المهمه 1/588 فصل 1 3- مطالب السۆول، محمد بن طلحه شافعی، ص 88- 90، باب 1، فصل 5 4- موده القربی، سید علی همدانی، موده 6 با استفاده از ینابیع الموده قندوزی 2/288 ح 823 باب 5

چرا امام علی(علیه‌السلام) جان پیامبر است؟ حافظ: خیلی عجیب است! چرا شما در مورد علی کرم الله وجهه غلو می کنید؟ چرا می گویید علی واجد تمامی خصوصیات رسول الله (ص) می باشد؟ واعظ: اصلاً غلو نیست، بلکه عین واقعیت است؛ حتی از لحاظ عقلی هم قابل اثبات است. طبق قاعده ی عقلی، خلیفه ی پیامبر می بایست در جمیع صفات مانند پیامبر باشد. پیامبر اکرم (ص) و امیرالمۆمنین (ع) از جهت اصل و نسب نظیر یکدیگرند. از جهت طهارت ذاتی نظیر یکدیگرند. از جهت ولایت و مقام تبلیغ نظیر یکدیگرند. ایشان به دلیل آیه ی مباهله نفس رسول خداست. همان گونه که درب منزل رسول مکرمّ (ص) به مسجد باز بود؛ درب منزل امیرالمۆمنین هم باز گذارده شد و حال آنکه درب منازل تمامی اصحاب به دستور خداوند مسدود گردید.
وقتی صحبت به اینجا رسید، همهمه ای در میان مستمعین افتاد. سبب را جویا شدم، جناب آقای نواب فرمودند: اتفاقاً همین شب جمعه ای که گذشت، جناب حافظ با ذکر احادیثی فتح باب را از امتیازات ابوبکر شمردند و گفتند درب خانه ی تمام صحابه الا درب خانه ی ابوبکر مسدود شد؛ من رو به جناب آقای حافظ کردم و مطلب را جویا شدم. از قول عمر نقل شده است که «هر آینه به علی سه خصلت داده شده است که اگر یکی از آنها برای من بود از شتران سر خ مو برایم با ارزش تر بود. اول ازدواج با دختر پیامبر، دوم بازگذاردن درب خانه ی او به مسجد وسوم پرچمداری اش در روز فتح خیبر حافظ: در کتب معتبر از طریق ابوهریره حدیثی داریم که رسول اکرم(ص ) امر فرمود تا تمام درهایی که به مسجد باز می شد را بستند؛ الاّ درب خانه ی ابوبکر را و سپس فرمود: ابوبکر از من و من از ابوبکر هستم. واعظ: این حدیث ساخته و پرداخته ی اموی هاست که تلاش داشتند در قبال هر یک از فضایل مولای مۆمنان فضیلتی را برای دیگران جعل نمایند. نواب: خواهش می کنم با ارائه ی دلیل، مطلب را برای ما و تمامی افراد جویای حقیقت تبیین نمایید.

عید غدیر خم واعظ: بسیاری از علمای شما1 به نقل از بزرگانی چون عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری و عمر بن خطاب روایت نموده اند که رسول الله (ص) امر فرمود تمام در بهایی که به مسجد باز می شد را ببندند الا درب خانه ی علی (ع) را و مردم را از دخول به مسجد در حالت حیض و جنابت منع فرمود و فقط علی (علیه السلام) بود که این اجازه را داشت حتی در حالت جنابت نیز در مسجد بماند؛ که البته علت آن هم طهارت آن حضرت از هرگونه رجس و پلیدی بود. حال برای اینکه بدانید من هیچگاه غلو نمی کنم، حدیثی را از قول خلیفه ی دوم تان می آورم. از قول عمر نقل شده است که «هر آینه به علی سه خصلت داده شده است که اگر یکی از آنها برای من بود از شتران سرخ مو برایم با ارزش تر بود. اول ازدواج با دختر پیامبر، دوم بازگذاردن درب خانه ی او به مسجد و سوم پرچمداری اش در روز فتح خیبر».2 پس می بینید که علمای خودتان هم معترفند که علی (ع) در جمیع صفات با رسول الله (ص) شریک می باشد. با توجه به این خصایص ممتاز بود که پیامبر از خداوند متعال درخواست نمود که علی را وزیر و شریک پیامبرش قرار دهد. نواب: آیا در این زمینه حدیثی هم وجود دارد؟ رسول اکرم که این جریان را مشاهده فرمود؛ دست به دعا برداشته و به خدا عرضه داشت: خدایا همان گونه که برای موسی وزیر و شریک قرار دادی، برای من هم علی را وزیر و جانشین قرار ده. ابوذر می گوید: به خدا قسم، هنوز دعای آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را وحی نمود
واعظ: در منابع شما به نقل از ابوذر و اسماء بنت عمیس آمده است که: «روزی در مسجد بودیم. پس از ادای نماز ظهر به امامت نبی اسلام (ص) فقیری عرض حاجت نمود. هیچ یک از حاضرین کمکی به او نکرد. علی بن ابیطالب (ع) که در حال نماز و در رکوع بود با انگشت به آن فقیر اشاره ای نموده و او نیز انگشتر را از انگشت مبارك ایشان بیرون آورد و از مسجد خارج شد. رسول اکرم که این جریان را مشاهده فرمود؛ دست به دعا برداشته و به خدا عرضه داشت: خدایا همان گونه که برای موسی وزیر و شریک قرار دادی، برای من هم علی را وزیر و جانشین قرار ده. ابوذر می گوید: به خدا قسم، هنوز دعای آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل نازل شد و آیه ولایت را وحی نمود ».3 نواب: تا جایی که ما شنیده ایم حدیث منزلت اختصاص به علی کرم الله وجهه ندارد بلکه در مورد ابوبکر و عمر هم نقل شده است. رسول الله (ص) فرمود: ابوبکر و عمر برای من به منزله هارون برای موسی هستند. واعظ: راوی این حدیث قزعه بن سوید است. احادیث این شخص از نظر علمای رجالی خودتان مردود و بی اعتبار است. علامه ذهبی در میزان الاعتدال این حدیث را جعلی دانسته است.4
پی نوشت ها: 1- مسند، احمد بن حنبل 1/ 175 ؛ و سنن الكبری، احمدبن شعیب نسائی 5 /112-113 ح 84ظ 9 كتاب الخصائص 2- صواعق المحرقھ، ابن حجر مكی ص 127 باب 9 فصل 3؛ و سیوطی در تاریخ الخلفا،ص 172 3- تذکره الخواص، سبط ابن جوزی، ص 24 ، باب 2؛ و ابن مغازلی در المناقب ص 328 ح 375 4- میزان الاعتدال، ذھبی، 5/472 ترجمھ شماره 69ظ ظ

دایی مومنان کیست؟

در سال 1345 هجری قمری در شهر پیشاور پاکستان مجلس مناظره ای بین تنی چند از علمای اهل سنت و عالم برجسته شیعی سلطان الواعظین شیرازی برگزار گردید که طی آن شش نفر از تجار سرشناس و خوانین با نفوذ پاکستان از عقائد باطل خود دست برداشته و به ریسمان محکم الهی چنگ زدند. این نوشتار بخشی از این واقعه است . شیخ: آیا این کار شما درست است که مرتباً خال المۆمنین معاویه را لعنت می کنید؟ دلیل شما بر کفر معاویه و یزید که از خلفای بزرگ اسلام می باشند، چیست؟ واعظ: خال المۆمنین بودن معاویه روی چه ملاکی است؟ شیخ: چون خواهر معاویه زوجه ی رسول خدا و ام المۆمنین بوده است پس معاویه برادر مادرمۆمنان یعنی دایی مۆمنان است. واعظ: آیا عایشه ام المۆمنین نبوده است؟ اگر چنین است؛ پس چرا به محمد بن ابوبکر، خال المۆمنین نمی گویید؟ اجازه دهید جوابش را خودم بدهم؛ چون محمد از شیعیان خالص بود و به دست معاویه به شهادت رسید؛ و اما اینکه فرمودید معاویه کاتب وحی بوده است نیز نادرست است؛ زیرا وقتی او مسلمان شد دیگر دوران وحی تقریباً به سر آمده بود. آنچه در مورد او آمده، این است که وی کاتب مراسلات و نامه ها بوده است. و اما در مورد کفر آنها الی ماشاءالله دلیل و برهان داریم. شیخ: تقاضا دارم کمی از این دلایل و برهانها را برای ما بگویید. واعظ: بر طبق نقل اکثر مفسرین، 1 در عالم رۆیا به رسول خدا نشان داده شد که بنی امیه به مانند بوزینگان بر فراز منبر آن حضرت بالا می روند. علاوه بر این خداوند متعال نیز در سوره اسراء 2 از این خاندان به عنوان شجره ی ملعونه یاد می فرماید. در جای دیگر خداوند متعال می فرماید: «آنان که خدا و رسول او را آزار دهند؛ خداوند آنان را در دنیا و آخرت لعنت نموده و برای آنها عذاب خوارکننده مهیا فرموده است» 3.
«کسی که اهل بیت مرا سب نماید پس جز این نیست که از دین خدا و اسلام مرتد گردیده و کسی که عترت مرا آزار دهد پس بر او باد لعنت خدا»6. معاویه علناً حضرت علی را لعنت می نمود و مردم را نیز به این گناه عظیم دستور می داد و هر که از این دستور سرپیچی می کرد را شکنجه می نمود و یا به قتل می رسانید
استدعا دارم صفحات تاریخ را کمی ورق بزنید تا بیابید که این خاندان چگونه زمینه ی آزار و اذیت رسول خدا و خاندان او را فراهم آوردند. در آیه ای دیگر چنین آمده است که: «هر که عمداً مۆمنی را به قتل برساند مجازات او آتش جهنم خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و او را لعنت می کند و عذابی بزرگ برایش مهیا ساخته است». 4
آیا نمی دانید که معاویه، مۆمنان بسیاری همچون امام حسن مجتبی، سبط رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت را و نیز بسیاری از صحابه بزرگوار نبی اکرم از جمله حجر بن عدی را به قتل رسانید؟ آیا نمی دانید که این فرد ملعون، بسربن ارطات بی رحم و خونخوار را به سوی مکه و مدینه فرستاد تا شیعیان علی بن ابیطالب را سرکوب نماید و به نقل مورخین بیش از سی هزار نفر اعم از زن و بچه را به خاك و خون بکشد. آیا در کتاب های شما نقل نشده است که رسول اکرم (ص) فرمود: «هر که به علی ناسزا گوید مثل آن است که به من ناسزا گفته است و هر که مرا سب و شتم نماید مثل آن است که خدا را سب و شتم نموده است».5 آیا چنین کسی مورد لعنت خدا و پیامبر نیست؟ رسول اکرم (ص) فرمود:«علی را دوست نمی دارند الاّ مۆمنین و او را دشمن نمی دارند الا کافران» 7 آیا دشمن درجه یک علی کسی جز معاویه است؟! به شهادت تاریخ، معاویه دشمن علی است پس کافر است و مستحق عذاب خوارکننده است.
شیخ: چگونه جرأت می کنید به خال المۆمنین اهانت کنید در حالی که ایشان از صحابه بزرگوار رسول خداست و خداوند در مدح اصحاب رسول اکرم (ص) آیات بسیاری را نازل فرموده است. واعظ: اشتباه شما و همفکرانتان این است که صحابی بودن را به خودی خود یک ارزش فوق العاده می دانید در حالی که آیات و روایات بر خلاف نظر شما حکم می کند. در قرآن کریم خداوند متعال خطاب به مشرکین می فرماید: «صاحب شما هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است» که منظور از صاحب مشرکان، پیامبر(ص) می باشد. همچنین در سوره ی کهف آمده است: «آن مرد کافر به مصاحب و رفیقش که فردی مۆمن و فقیر بود در مقام گفتگو و مفاخرت بر آمد». و نیز در سوره ی یوسف، دو فرد کافری که با حضرت یوسف در زندان بسر می بردند را صاحبان یوسف نام برده است. پس ممکن است مصاحب و اصحاب یک پیامبر حتی کافر و مشرك باشد. من نمی دانم چرا شما با نگاه خوش بینانه به تمامی اصحاب می نگرید در حالی که در بین آنان افراد منافق و بدکردار نیز وجود داشته است. ما منکر نزول آیات مدح در شأن صحابه نیستیم؛ ولی این را هم نمی پذیریم که این آیات در شأن تمام صحابه باشد. آیات بسیاری را می شناسیم که در مذمت بدکرداران از صحابه نازل شده است. شما با این نگاه تناقض پرورتان گرفتار سردرگمی های بسیاری شده اید که یکی از آنها توجیه کارهای مرد پلیدی همچون معاویه است که به شهادت تاریخ فسادهای بزرگی را پدید آورده است.

اهداء صدقه و نذر برای اموات بت پرستی است!

پاسخی معقول بر ادعای موهوم وهابیان:
مساله اول:
وهابیان مدعیند که نذر و صدقاتی که بازماندگان برای در گذشتگان خویش انجام می دهند، امری بی حاصل و نادرست می باشد. در حالیکه در متون دینی اسلامی این مساله به خوبی بیان شده است که انسان همچنانکه از نتیجه اعمال خود مانند نماز و روزه برخوردارمی شود ، از نتیجه اعمال دیگران نیز اگر نقشی در آنها داشته باشد ، بهره مند می شود . مانند : صدقه جاریه ، علم قابل استفاده برای دیگران ، تربیت فرزندی صالح كه برای او دعا كند ، ساختن پُل ، نهر آب ، مدرسه . اگر عمل صالحی به نیابت میت انجام شود و ثوابش را به او هدیه كنند ، ثواب آن عمل صالح را به روح میت می رساند . چنانکه قرآن کریم به استغفار ملائکه برای مومنان (اعم از حی و میت) اشاره نموده . در این رابطه صحیح مسلم، با ذکر روایتی از رسول خدا می گوید: قال رسول اللّه ص: من سنّ فی الاسلام سنّة حسنة فعمل بها بعده كتب له .... لا ینقص من اوزارهم شیء (8) اگر كسی در بین مسلمانان سنت حسنه ای به جا گذارد و پس از مرگ او بدان عمل كنند، اجری مساوی با اجر عامل آن برای او ثبت است و از اجر هیچیك از عامل و میّت كم نخواهد شد و برعكس اگر كسی سنت سیئه ای در بین مسلمانان به جا گذارد و پس از او بدان عمل كنند، وزری مساوی وزر عامل آن برای او ثبت است و از وزر هیچیك از عامل و میت كاسته نخواهد شد . بر اساس این روایت ، انسان پس از مرگ خود ، از نتیجه عمل فرد دیگر برخوردار می شود . زیرا دیگری را به انجام آن فعل تشویق و ترغیب نموده است . كسی كه سنّت حسنه ای به یادگار گذاشته ، در واقع دیگران را به پیروی از عمل خود دعوت كرده است .
مساله دوم:
از سویی نیز مطابق ظواهر آیات و روایات ، اگر عمل صالحی به نیابت میت انجام شود و ثوابش را به او هدیه كنند ، ثواب آن عمل صالح را به روح میت می رساند . چنانکه قرآن کریم به استغفار ملائکه برای مومنان ( اعم از حی و میت) اشاره نموده و می فرماید: اَلذَّیِن یَحْمِلُونَ العَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُۆْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعَتْ كُلّ شَی رَحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَكَ وَقِهِمْ عَذابَ الجَحِیمِ 9 ) فرشتگانی كه حامل عرش اند و آنها كه گرداگرد آن  طواف می كنند] تسبیح و حمد پروردگارشان را می گویند و به او ایمان دارند و برای مۆمنان استغفار می كنند [ و می گویند پروردگارا ! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است ؛ پس كسانی را كه توبه كرده و راه تو را پیروی می كنند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار » .
از سویی دیگر نیز قرآن کریم با نیکویی به بیهوده نبودن طلب استغفار مومنین برای درگذشتگان اشاره کرده و از آن به عنوان یک نمونه نیکو یاد می کند: وَالَّذِینَ جاۆُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْلنَا وَلإخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِیْمانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إنَّك رَۆُوفٌ رَحِیمٌ 10 ) كسانیكه بعد از آنها [ مهاجران و انصار ] آمدند و می گویند : « پروردگارا ! ما و برادرانمان را كه در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان حسد وكینه ای نسبت به مۆمنان قرار مده . پروردگارا ! تو مهربان و رحیمی » .
مساله سوم:
از جمله موارد دیگری که وهابیان ذیل این موضوع مطرح می کنند اینست که، نذرهایی که برای اموات می شود، یا برای قبور آناننست که آنرا عین شرک دانشته، و یا برای اموات است، که آنان از ارائه مزد و ثواب بی بهره اند. در نتیجه چون اجر و ثواب معنوی از سوی خدای تعالی است، این نوعی شریک شدن برای پروردگار بوده و شرک محض است. این در حالیست که علمای مسلمان در ذیل مساله نذر در فقه اسلامی ،بخصوص در فقه شیعه ،معتقدند که نذر فقط برای خداوند متعال صحیح بوده و ثواب و اجر معنوی آن می تواند از ناحیه شخص نذر کننده به یکی از مومنین و صلحای گذشته اهداء شود. معنی نذر آن است که انسان خود را متعهد به پرداخت چیزی معین ، در صورت تحقق هدف و برآورده شدن مقصود کند و بگوید : «برای خدا بر گردن من است که اگر چنین شد فلان کار را انجام دهم »و این همان نذر شرعی است . و به همین جهت است که می بینیم تمام فقهای شیعه شرط تحقق نذر را استعمال کلمه (الله) در صیغه نذر می دانند . چنانکه می فرماید : یجب فی صیغته التی هی سبب الالتزام أن یقول : لله علی بمعنی عدم انعقاد النذر لو جعل الالتزام لغیر الله من نبی مرسل أو ملک مقرب.(11)
مانند همین مساله را در فحوای کلام وحی مشاهده می کنیم. چنانکه قرآن کریم نیز نیت صدقه دهنده را برای تقرب الهی و منفعت حاصله از آنرا برای فقرا دانسته و می فرماید: إنما الصدقات للفقراء والمساكین والعاملین علیها والمۆلفة قلوبهم وفی الرقاب والغارمین وفی سبیل الله وابن السبیل فریضة من الله والله علیم حكیم (12) بنا بر این مراد از نذر برای اموات در واقع نذر برای خداوند است و اهدای ثواب آن به صاحب قبر ؛ نه این که نذر برای صاحب قبر صورت گرفته باشد ؛ و علت نذر در این موارد، نذر کردن، صدقه دادن و هدیه دادن ثواب آن به پیغمبر یا ولی او یا نیکان است ، و مقصود از آن تقرب به مرده به سبب نذر برای او نیست؛ بلکه مقصود تقرب به سوی خداست؛ چگونه انسان قصد قربت به مرده ای را بکند با اینکه می داند او از دنیا رفته و نمی تواند از این نذر سودی ببرد ، نه می تواند غذای نذری را بخورد و نه می تواند از آن اگر پول باشد استفاده کند و نه اگر لباس باشد آن را بپوشد. به همین جهت است که شیخ سلامه العزامی الشافعی، دانشمند و فقیه شافعی در رد شبهه ابن تیمیه، گفته است: اگر كسی از واقعیت كار نذركنندگان در كنار قبور‌، جویا شوند، می‌یابد كه آنان از ذبح و نذرشان در كنار قبور انبیاء و اولیاء، جز پرداخت صدقه از طرف اموات و اهدای ثواب برای آنان، مقصد و هدفی دیگر ندارند. و روشن است كه اهل سنت، اجماع و اتفاق نظر دارند كه صدقه دادن زندگان، برای مردگان قائده و نفعی دارد.»(13)
علاوه بر آیات فوق ، روایات بی شماری در این زمینه وجود دارد كه به نمونه هایی از آنها اشاره می كنیم :
1 . مسلم به نقل از عایشه از پیامبر (ص) روایت می كند : « مَن مات و علیه صیام صام عنه ولیُّه » . ( 14 ) « هر كس بمیرد و بر ذمه او روزه باشد ، ولیّ او می تواند به جای او روزه بگیرد » .
2 . همچنین مسلم از ابن عباس نقل می كند : مردی به محضررسول خدا ( ص) رسید و پرسید : « یا رسول اللّه ! مادرم در گذشته یك ماه روزه بر ذمه داشته است . آیامی توانم از طرف او قضای روزه هایش را به جا آورم . پیامبر جواب دادند : آری ! پرداخت حق خداوند سزاوارتر [ از پرداخت حقوق مردم ] است » . (15) مراد از نذر برای اموات در واقع نذر برای خداوند است و اهدای ثواب آن به صاحب قبر ؛ نه این که نذر برای صاحب قبر صورت گرفته باشد
3 . سعد ابن عباده نیز می گوید : « به رسول خدا عرض كردم ، مادرم در گذشته است ونذری بر عهده داشته ، آیا می توانم با آزاد كردن بنده ای ، نذر او را ادا كنم ؟ حضرت پاسخ داد : از طرف مادرت ، بنده ای آزاد كن » . (16)
بنابر این اگر استغفار ملائكه و دعای مۆمنین ، فایده ای به حال اهل ایمان وپویندگان راه هدایت نداشت ، نقل قول خداوند سبحان از آنان ، بی معنا بود .چنانکه مساله نذر، صدقه، و خیرات برای اموات نیز از همین دست مسائل می باشد.
4. ابوهریره روایت می كند : مردی از رسول خدا (ص) پرسید : پدرم وفات یافته و مالی بر جای گذاشته و در مورد آن وصیت نكرده است . آیا برای بخشش گناهانش می توانم از اموال او صدقه دهم ؟حضرت فرمودند ، آری . (17)
5 . سعد ابن عباده می گوید از رسول خدا (ص) پرسیدم : مادرم در گذشته است ، چه صدقه ای برای او بهتر است ؟ فرمود : آب . سعد چاهی كند و گفت : [ ثواب استفاده مردم از این چاه ] برای اُمّ سعد . (18).
نتیجه...  در نتیجه این بحث می توان به گفنار شیخ داود النقشبندی خالدی،از دانشمند مشهور اهل سنت اشاره داشت که می‌گوید: نذر در كنار قبور تابع نیت و قصد ناذرین است. اگر قصدشان از نذر ،‌تقرب به خداوند باشد، و ثواب آن نذر را برای اموات اهدا كنند و منافع آن را برای مجاورین و زائرین قبور، اختصاص دهند؛ عمل‌شان مشروع و مطلوب است. اما اگر قصدشان از نذر، تقرب به خداوند نباشد، بلكه اموات را مستقلا مقصد و غایت نذر قرار داده‌اند، چنین نذری نادرست است. و هیچ كس چنین نذری را جائز نمی‌داند».(19)
پی نوشت: 8- صحیح مسلم ،ج8، ص61 ، كتاب علم ، باب « من سنّ سنة حسنة أو سیئة » 9- مۆمن 7 10- حشر 10 11- جواهر الکلام ،ج 35 ،ص 172 12- توبه 60 13- فرقان القرآن، ص 133 14- صحیح مسلم ،ج 3، ص 155،156 ، باب « قضاء الصیام عن المیت 15- همان 16- سنن نسائی ،ج6، ص253، باب فضلالصدقة علیالمیّت 17- صحیح مسلم ،ج5، ص 73 ،كتاب الهیات باب وصول ثواب الصدقات إلی المیت 18- سنن ابی داود ، ج 2، ص130، شماره 1681 ، باب فی فضل سقی الماء 19- صلح للاخوان، ص 105

چرا قرآن می‌گوید خدا دست دارد؟

در محاورات عمومی می‌گویند: فلانی دست بسته یا دست باز است و هر دو کنایه از بخل و بخشش است، یا این که می‌گویند: دست بالای دست بسیار است، کنایه از قدرت برتر است. اگر قرآن می‌فرماید: ید الله فوق أیدیهم کنایه از تسلّط او بر بیعت کنندگان است.
پاسخ قاطع عالم شیعی به شیخ وهابی
یکی از علمای وهابی که منکر مجاز در قرآن بود، و معتقد بود که این الفاظ را باید بر معانی ظاهری آن‌ها حمل کرد، و طرفداران مجاز در قرآن را اهل تأویل می‌شمرد با یکی از علمای شیعه روبرو شد و آنچه توانست درباره شیعه و این که آن‌ها قرآن را تأویل می‌کنند، سخن گفت: اتفاقاً آن عالم وهابی کور و نابینا بود. این عالم شیعی به او گفت: متأسفم که حضرت عالی در روز رستاخیز از رۆیت خدا و پیامبرش محرومید. آن عالم وهابی وحشت زده گفت: چرا؟ او در پاسخ گفت به گواه این آیه که( من کان فی هذه أعمی فهو فی الآخرة أعمی وأضلّ سبیلاً ) آن وهابی نابینا گفت: این آیه مربوط به نابینایی قلب و روح است، نه نابینایی ظاهری. آن عالم شیعی گفت: این همان تأویل است که شما منکر آن هستی. او در پاسخ جز فحش و دشنام چیزی نداشت که بگوید.
چگونه می‌توان مجاز و تأویل را در قرآن، منکر شد در حالی که قرآن، همه گناهان را به دست‌های انسان نسبت می‌دهد و می‌فرماید:( ذلک به ما قدّمت أیدیکم وأنّ الله لیس بظلاّم للعبید «این کیفر به خاطر چیزی است که دست‌های شما پیشاپیش فرستاده‌اند و خدا بر بندگان ستم نمی‌کند».مسلّماً همه گناهان انسان با دست او انجام نمی‌گیرد، بخشی با چشم و بخشی با گوش و برخی با زبان و همچنین... ولی قرآن همه را به دست نسبت داده است، چون عضو فعال در انسان، دست او است و گناه، منسوب به خود انسان است.

تمسک وهابیت به قرآن در نفی شفاعت

وهابیان با استفاده از آیات قرآن کریم به دنبال نفی مساله شفاعت جویی از اولیاء خدا و انبیاء الهی هستند چرا که معتقدند قرآن کریم شفاعت را فقط از ناحیه خدای متعال دانسته و هر گونه حق شفاعتی را از اولیاء و انبیاء الهی سلب می کند .
وهابیت و تمسک به ادله و اشکالات قرآنی در نفی شفاعت
1- وهابیان معتقدند که کلام خدای متعال در آیه شریفه ذیل دلالت بر آن دارد که انبیاء و اولیاء از دنیا رفته ، هیچ سودو زیانی را نمی توانند به انسان برسانند و فرآنید شفاعت جویی از آنان کاری لغو و بیهوده است. چنانکه ظاهر این ایه شریفه بدان دلالت دارد : «قل لا أملک لنفسى نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله …» (1) بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غیب و اسرار نهان نیز خبر ندارم، مگر آنچه خداوند اراده کند) و اگر از غیب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى‏کردم، و هیچ بدى (و زیانى) به من نمى‏رسید من فقط بیم‏دهنده و بشارت‏دهنده‏ام براى گروهى که ایمان مى‏آورند! (و آماده پذیرش حقند).
ابتداً به نظر می رسد با توجه به آنچه در این آیه آمده، طلب شفاعت از پیامبر (ص) با مفاد آیه منافات دارد! اما با دقت در آن متوجه خواهیم شد که آنچه این آیه کریمه در صدد بیان آن است، اثبات توحید افعالى و نفى استقلال پیامبر (ص) از خداوند در وجود و سایر شۆون وجودى است، بنابر این هیچ گونه منافاتى با آیاتى که فاعلیت یا شفاعت و… را با اذن و اراده الهى، به خود آن بزرگوار نسبت مى‏دهد و ما را به مراجعه به اولیاء الله از جمله پیامبر (ص) امر مى‏نماید، ندارد؛ زیرا شفاعت بسان سایر افعال ایشان، در طول فاعلیت خداوند و با اذن و اراده او است.
در واقع، پیامبر (ص) با این کریمه و امثال آن، داعیه الوهیت یا ربوییت را از جانب خویش منتفى مى‏داند. بر خلاف مسیحیت و غالیان که قایل به الوهیت مسیح (ع)و امام على (ع)هستند، یا آنان که صاحبان کلیسا را ربّ خود گرفته و بیانات آنها را بر حکم خداوند ترجیح مى‏دهند و… .بنابر این، گر چه ما مأمور به مراجعه به این بزرگواران و احترام به ایشان هستیم، لکن هرگز نباید ایشان را تا مقام الوهیت یا ربوبیت بالا برده و هم طراز خداوند قرار دهیم.به علاوه ما موظفیم از سیره ایشان درس گرفته و وجود و کمالات وجودى خود را عطیه الهى بدانیم، تا دچار غرور و استکبار نشویم. وهابیان معتقدند که کلام خدای متعال در آیه شریفه ذیل دلالت بر آن دارد که انبیاء و اولیاء از دنیا رفته ، هیچ سودو زیانی را نمی توانند به انسان برسانند و فرآنید شفاعت جویی از آنان کاری لغو و بیهوده است. چنانکه ظاهر این ایه شریفه بدان دلالت دارد : «قل لا أملک لنفسى نفعاً و لا ضرّاً إلا ما شاء الله …»
علاوه بر این آیه شریفه آیات مشابه دیگری نیز(2) وجود دارد که صرفا گویای عدم استقلال در وجود پیامبر (ص) است و وقتى که از شخص اول عالم امکان این استقلال نفى مى‏شود، نفى آن از سایر انسان‏ها و بالتبع از سایر موجودات، اولى خواهد بود.
از سویی دیگر، این آیه تفسیرى است براى آیاتى چون 64 و 79 و 80 آل عمران که ادعاى الوهیت و ربوبیت را از جانب پیامبران راستین الهى منتفى و مردم را از این که قایل به این امر شوند، نهى نموده است. در این جا به جاى این که پیامبر (ص)، خود را فاعل و مالک و صاحب اختیار مطلق و مستقل از خداوند معرفى نماید و داعیه الوهیت یا ربوبیت بر مردم را بنماید، تمام شۆون وجودى خود را متعلق و وابسته به خداوند مى‏داند و ذکر نفع و ضرر از باب نمونه و به جهت شاخص بودن این دو در فعالیت‏هاى انسان است؛ زیرا هدف اغلب انسان‏ها در کلیه فعالیت هایشان، جلب منفعت و دفع ضرر از خویش است نه چیزى دیگر و إلّا تمامى شۆون وجودى همه موجودات و تمامى فاعلیت و کمالات آنها، از جانب خداوند است نه فقط جلب منافع و دفع ضررها.
2- از جمله آیات دیگری که وهابیان از آن به عنوان شاهد مثال استدلال خویش در مساله شفاعت بهره می جویند ، آیه شریفه «فلاتدعو مع الله احداً» (3)می باشد .این گروه با استناد به آیه شریفه مدعیند که هرگونه خواندن ، و دعوت غیر خدا شرک است. غافل از اینکه آنچه که در مساله نهی دعوت غیر خدا که به شرک می انجامد، مطلق دعوت نیست.چرا که اگر چنین بود باید همه انسانها از آدم تاکنون که زنجیروار با هم زندگی می کنند و از همدیگر درخواستهایی دارند، مشرک باشند. مراداز این آیه شریفه ، نهی از پرستش غیر خداست که فرازگذشته این آیه; یعنی «المساجدلله» نیز بر این حقیقت، گواهی میدهد. آنچه در این آیه مورد نظر است،آن است که در عبادت ،غیر خدا هم عرض خداوند قرار داده نشود . چنانکه فراز دیگری از قرآن کریم در آیه شریفه : «انّ الذین تدعون من دون الله»(4 ) نیز گویای همین مطلب بوده و بر این منطق استوار است. بر این اساس می توان دریافت ،آنچه که به انحراف و بردا شت نامناسب وهابیان از آیات شریفه قرآن دامن زده است،ظاهر انگاری در آیات قرآن و عدم تشخیص مرزهای آیات الهی از یکدیگر می باشد.
3- عبارت « و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا» (5)در قرآن کریم، این توهم را برای وهابیان به وجود اورده که در سنت اعطای عذاب وثواب پروردگار در روز قیامت، هیچ استثنایی وجود ندارد واعتقاد به شفاعت، بر خلاف آموزه های قرآن، استثناء قائل شدن در قانون خداست ،و این نوعی و تبعیض و بى‏عدالتى است و حال آنكه قانونهاى خدا كلّى و لا یتغیّر و استثناء ناپذیر است، و قبول این استثناء با علم ذاتی و ازلی خداوند ناسازگار است. این شبهه نیز در مساله « بداء» نیز به چشم می خورد و می توان از آن به عنوان نوعی همخوانی میان شبهات مساله بداء و شفاعت تعبیر نمود. از این رو در پاسخ به این شبهه قرآنی ناگزیر به طرح مساله بداء پرداخته و پاسخ به شبهه مستفاد از آیه شریفه را در ذیل پاسخهای داده شده به مساله بداء،بیان می کنیم.
بداء در لغت به معنای ظهور کامل یک چیز است.(6) اگر انسان چیزی را نداند و سپس بر او آشکار شود و رای و نظرش دگرگون شود، می‌گویند که بر او بداء حاصل شده است. استعمال این معنا بر خداوند متعال جایز نیست زیرا مستلزم تغییر در اراده و علم او خواهد بود و وجود تغییر به هر نوع و شکل در ذات خداوند محال است. با این همه، برخی از علمای سنّی بداء را انکار نموده‌اند از آن جهت كه معنای آن را به درستی درك نكرده و پنداشته‌اند بداء با علم ذاتی و ازلی خدا در تعارض است.چنانچه فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیه «یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ » (7)؛
«خداوند هر چه را بخواهد" محو" و هر چه را بخواهد" اثبات" می كند، و" ام الكتاب" نزد او است.»، می گوید: «قالت الرافضه: البداء جائز علی الله تعالی و هو ان یعتقد شیئا ثمّ یظهر له انّ الامر بخلاف ما اعتقده و تمسکوا فیه بقوله: یمحوا الله ما یشاء و یثبت»(8) «شیعه معتقد است که بداء در مورد خداوند ممکن است و خقیقت بداء نزد آنها این است که خداوند به چیزی اعتقاد پیدا کند و سپس معلوم شود که واقع بر خلاف اعتقاد او است. و برای اثبات این مطلب به آیه یمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ تمسك جسته اند.»
سپس فخر رازی اضافه می كند این عقیده باطل است زیرا علم خدا از لوازم ذات او است، و آنچه چنین است تغییر و تبدل در آن محال است.و این به نوعی به همان اشکال مندرج در مساله شفاعت بر می گردد که همانا تغییر ناپذیری سنت الهی است.این در حالیست که معنای اصطلاحی بداء عبارت است از تغییر در قضا و قدر غیر حتمی، و با آنچه مانند فخر رازی از آن تعبیر می کنند، متفاوت است. برای روشن شدن این تعریف ذکر چند مقدمه لازم است:
الف: خداوند از اول به همه حوادث ریز و درشت جهان هستی عالم می‌باشد. این چنین نیست که چیزی اول بر خداوند مخفی بوده و او نسبت به آن چیز جاهل بوده باشد سپس بر آن چیز عالم شود. دلیل این مطلب آیات و روایات فراوان و ادله عقلی می‌باشد؛ در قرآن کریم می‌خوانیم: «انّ الله لا یخفی علیه شیء فی الارض و لا فی السماء»(9) «هیچ چیز در زمین و آسمان بر خداوند مخفی نیست.»
ب: تقدیر الهی درباره انسان بر دو نوع است: خدا با گنهكاران تعارف ندارد!
*تقدیر محتوم و قطعی، كه به هیچ وجه قابل تغییر نیست حتی با دعا یا صدقه یا کارهای خوب و بد، مثل تقدیر خداوند بر اینکه هر انسانی خواهد مرد؛ «کلُّ نفسٍ ذائِقه الموتِ» (10) «هر انسانی طعم مرگ را می‏چشد.»
*تقدیر معلق و مشروط، كه با فقدان برخی شرایط، دگرگون می‏شود و تقدیر دیگر جایگزین آن می‏گردد، مثل تقدیر خداوند بر اینکه مریضی در وقت خاصی می‌میرد که این تقدیر قطعی نیست زیرا در صورت مداوا یا دعا یا صدقه دادن برای شفای این مریض، تقدیر جدیدی برای وی که همان شفا یافتن و طول عمر او خواهد بود، معین می‌شود. در روایات نیز این دو تقدیر به صورت صریح ذکر شده است، امام باقر(علیه السلام)می‌فرمایند:«من الأمور أمور محتومه كائنه لا محاله، و من الأمور أمور موقوفه عند الله، یقدم فیها ما یشاء و یمحو ما یشاء، و یثبت منها ما یشاء»(11) «برخی امور، حتمی‌اند كه ناگزیر موجود خواهند شد. برخی امور دیگر، در نزد خدا موقوف‌اند كه خدا با مشیت خود، برخی از این امور را مقدّم می‌كند، برخی دیگر را از بین می‌برد و برخی دیگر را موجود می‌سازد.»
جنانچه قبلا ذکر شد بداء در مورد تقدیر دوم یعنی تقدیر غیر قطعی واقع می‌شود.
ج: خداوند دارای قدرت و سلطه مطلق بر هستی است و هر زمان خواست می‏تواند تقدیری را جایگزین تقدیر دیگر سازد; در حالیكه به هر دو نوع تقدیر، علم قبلی داشته، و هیچگونه تغییری نیز در علم وی راه نخواهد یافت. زیرا تقدیر نخست چنان نیست كه قدرت خدا را محدود ساخته و توانایی دگرگون كردن آن را از او سلب كند.به دیگر سخن، خلاقیت و آفرینش گری و اعمال قدرت از جانب خداوند، استمرار داشته و به حكم «كل یوم هو فی شان» (12) وی از امر آفرینش فارغ نگشته و كار آفرینشگری همچنین ادامه دارد. نتیجه اینكه خداوند بر اساس قدرت گسترده، سلطه مطلقه، و دوام و استمرار خلاقیت‏ می‏تواند هر زمان بخواهد در مقدرات انسان، از عمر و روزی و غیره، تحول ایجاد كرده و مقدری را جایگزین مقدر قبلی نماید، و هر دو تقدیر قبلا در ام الكتاب به ثبت رسیده است.
د: اعمال قدرت و سلطه از سوی خداوند، و اقدام وی به جایگزین كردن تقدیری جای تقدیر دیگر، بدون حكمت و مصلحت انجام نمی‏گیرد، و بخشی از قضیه، در گرو اعمال خود انسان است كه از طریق اختیار و برگزیدن و زندگی شایسته یا ناشایسته، زمینه دگرگونی سرنوشت‏خویش را فراهم سازد. فرض كنیم انسانی، خدای ناكرده، حقوق والدین و بستگان خود را مراعات نمی‏كند.طبعا این عمل ناشایست او در سرنوشت او تاثیر ناخوشایندی خواهد داشت. حال اگر در نیمه زندگی از كرده خود پشیمان گشته و از آن پس به وظایف خود در این باره اهتمام ورزد، در این صورت زمینه دگرگونی سرنوشت‏خود را فراهم كرده و مشمول آیه «یمحوا الله ما یشاء و یثبت» خواهد گشت. این مطلب در عكس قضیه نیز حاكم است.
شفاعت به عنوان عاملی از مقدرات و مصالح خدای متعال ،می تواند تقدیر غیر قطعی انسان را تحت تاثیر قرار داده ، و به واسطه وجود زمینه مثبت در فرد گناهکار ، گناهان او را بخشیده و تقدیری بهتر از آنچه که هست را برای او رقم زند.  با توجه به مطالب فوق بداء بدین معنا است که اعمال خوب یا بد انسان در سرنوشت و مقدرات غیر حتمی او تاثیر می‌گذارد و منشا تحولاتی در زندگی انسان می‌گردد، نیازمندی و توانگری، بیماری و سلامتی، کوتاهی و بلندی عمر، حوادث تلخ و شیرین، همگی از کارهای نیک و بد انسان تاثیر می‌پذیرد. و اینکه در روایات فراوانی به انجام کارهای خوبی که آثار مثبت و سازنده‌ای در حیات انسان دارند مانند دعا، صدقه، صله ارحام و اجتناب از کارهای بدی مانند ظلم بر افراد، اذیت والدین و قطع رحم که آثار ناگواری در زندگی انسان دارند، تاکید بسیار شده‌، موید همین مطلب است. و اعتقاد به تاثیر کارهای خوب یا بد در زندگی انسان، همان اعتقاد به بداء است. در مساله شفاعت نیز همین معنا وارد است. چرا که شفاعت به عنوان عاملی از مقدرات و مصالح خدای متعال ،می تواند تقدیر غیر قطعی انسان را تحت تاثیر قرار داده، و به واسطه وجود زمینه مثبت در فرد گناهکار ، گناهان او را بخشیده و تقدیری بهتر از آنچه که هست را برای او رقم زند.
نتیجه: در نتیجه آنچه در این مجال به شما خواننده گرامی تقدیم شد، روشن گشت که عدم دقت کافی، و شیوه ظاهر انگاری در آیات قرآن ، و از سویی عدم بهره مندی ازشناخت صحیح مساله شفاعت، و عدم دقت کافی در تبیین موضوعی و محتوایی آیات قرآن نزد وهابیان ،اشتباهاتی از این دست را پدید آورده که به زعم این گروه قرآن کریم در نفی مساله شفاعت با آنان همخوانی داشته و مهر تایید خویش را به ادعاهای باطل آنها پیرامون مساله شفاعت می زند. غافل از آنکه اگر در آیات قرآن دقت و بررسی دقیقی انجام شود ،این نکته بر همگان آشکار خواهد شد که مسائلی نظیر شفاعت و بداء در بطن خویش دارای دلایل متقنی است که نه تنها با قرآن کریم مناقات نداشته، بلکه همخوانی مفهومی و روشی جالبی را با آیات قرآن کریم دارد، که در این گفتار تا حدودی بدان پرداخته شد .
پی نوشتها: 1- اعراف،188 2- انفال، 8- یونس، 49 3- جن 18 4- اعراف 194 5-فاطر 43 6-معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، 7- رعد39 8-مفاتیح الغیب، ج19، ص52 9- آل عمران، 5 10- انبیاء ،آیه 35 11-التفسیرعیاشی، ج2، ص217 12-رحمن 29

ترويج فحشا زير پوست وهابيت سعودي

افراط‌گرايي‌هاي وهابيون و بي بندوباري ليبرال‌هاي سلفي حاكم بر عربستان، معجون تلخي از شيوع فحشا، بي حجابي و همجنس‌گرايي در اين كشور پديد آورده كه شعائر اسلام را زير سؤال مي‌برد. كشمكش‌هاي جريان افراطي وهابيت و ليبرال‌هاي حاكم بر عربستان سعودي و افكار مربوط به هر يك از اين جريانات كه بخشي از پازل قدرت در عربستان را در اختيار دارند، باعث شده است كه تناقض‌ها و ابهامات زيادي در بسياري از جنبه‌هاي زندگي اجتماعي و فعاليت‌هاي اسلامي در عربستان ايجاد شود. يكي از اين موارد، مشكل حجاب‌ستيزي در عربستان سعودي است كه همواره عرصه افراط و تفريط‌هاي مخرب كارگزاران وهابيت در عربستان و جريان ليبرال در خاندان حاكم بوده است.
راز افراط و تفريط در مسأله حجاب در عربستانهيئت امر به معروف و نهي از منكر عربستان، سازماني متشكل از وهابيون افراطي و علماي سلفي سعودي است كه از قدرت بالايي در اين كشور بويژه در شهرهاي مذهبي برخوردار است. اين هيئت، مجري اصلي سياست‌هاي افراط گرايانه سعودي در زمينه حجاب زنان در عربستان است. هيئت امر به معروف و نهي از منکر که نام مقدس يکي از مباني مهم دين اسلام را يدک مي کشد، بنا به دلايل مذهبي و سياسي، كنترل فضاي فرهنگي شهرهاي مدينه و مكه را بر عهده دارد و حجاب در اين شهرها را بر اساس رويكردهاي خاص خود تعريف مي‌كند. ملك "عبدالله بن عبدالعزيز" شاه سعودي، در حال حاضر رياست جريان چپ‌گراي ليبرال را در آل سعود در اختيار دارد. اين جريان كه معمولاً اهميت چنداني به مسائل ديني نمي دهد، اعتقاد دارد كه حجاب نه يك تكليف ديني، بلكه مسؤوليتي عرفي و اجتماعي است كه جامعه بر عهده مردم قرار داده است. مظاهر فسق و فجور و تجاهر به شرب خمر در ميان مقامات ارشد سعودي از جمله شاه عربستان و دست دادن وي با زنان نامحرم در برخي مراسم ها، ناشي از اين رويكرد است.
به رغم حاكميت اين جريان در عربستان، عبدالله آزادي عمل كافي در اجراي ايده‌هاي خود در زمينه سياست‌هاي فرهنگي را ندارد و نمي‌تواند از زير نفوذ هيئت امر به معروف به نهي از منكر رها شود. تناقض‌ها و افراط و تفريط‌هاي موجود در زمينه حجاب گاهي در محافل افراطي وهابي نيز رسوخ مي‌كند؛ به عنوان مثال در حالي كه "عبدالرحمن البراك" يكي از مفتيان سعودي در فتوايي افراطي، بي‌حجابي زنان در مقابل يكديگر و بدون حضور مردان را نيز حرام مي‌داند. "احمد بن قاسم الغامدي" مفتي جوان اهل سنت که سمت‌هاي مهمي در اداره كل امر به معروف و نهي از منكر نيز دارد، بتازگي فتواي عجيبي درباره حجاب صادر كرده و مدعي شده كه آيه وجوب حجاب صرفاً براي حفظ شان زنان پيامبر نازل شده و عموم مسلمانان را شامل نمي‌شود.
در دو شهر مدینه منوره و مکه مکرمه، نوع حجاب عمومی خانم‌ها پوششی است که بر اساس آن، زنان حتي بايد دست‌ها و صورت خود را نيز بپوشانند و تنها چشم‌هاي آنها براي ديدن اطراف باز خواهد بود. فضاي عمومي و فرهنگي شهرهاي مكه و مدينه به اين صورت است و همين فضاست كه برخي زائران ايراني را به اين گمان باطل مي‌رساند كه حاكميت عربستان سعودي نسبت به رعايت اصول مربوط به حجاب موفق بوده است و اين درست همان اشتباهي است که برخي درباره نمازهاي جماعت در اين کشور که منحصر به رعايت ظواهر است، مرتکب مي‌شوند. اما روي ديگر سكه حجاب در ديگر شهرهاي عربستان غير از دو شهر مذهبي اين كشور نمود بيشتري به خود گرفته است. جريان افراطي ديني با وجود قدرت بلامنازع خود، توجه زيادي به حجاب در شهرهاي ديگر نمي‌كند و اين جريان ليبرال حاكم است كه فضاي فرهنگي اين شهرها را مطابق ميل خود پيش مي‌برد، فساد و فحشا در شهرهاي مذهبي كه زير پوسته سنگين نظارت هيئت مذكور قرار گرفته بود، در ديگر شهرهاي سعودي به امري علني تبديل شده و اين روند در ابعاد مختلف زندگي در اين كشور قابل رؤيت است.
اينجا عربستان است؟بر خلاف فضاي سنگين مكه و مدينه، در ساير شهرهاي عربستان مقوله حجاب رنگ ديگري به خود مي‌گيرد، در محل‌‌هاي كاري و تفريحي شهرهاي ديگر نظير رياض و سواحل تفريحي جده فضاي فرهنگي به صورتي ترسيم شده كه بيننده در نگاه اول از مشاهده چنين تصاويري در عربستان سعودي شوكه مي‌شود، بويژه اگر اين بيننده زائري باشد كه تنها شهرهاي مذهبي مانند مكه و مدينه را مي‌بيند و اوضاع آن را به تمام شهرهاي اين كشور تعميم مي‌دهد.
بي‌حجابي و هرج و مرج جنسي   شهرها و اماكن تفريحي در عربستان مانند رياض و جده از مناطقي هستند كه ميزان فساد و بي‌حجابي در آنها در حد بي‌سابقه‌اي افزايش يافته است. براي روشن شدن ابعاد اين فساد تنها به ذكر يكي از اماكن تفريحي درشهر جده مي‌پردازيم. منطقه "درة العرس" تفرجگاهي ساحلي است كه با عبور از حجاب افراطي مد نظر مفتيان وهابي، به اوج بي بندوباري و هرج و مرج جنسي رسيده است. در اين منطقه كه تحت تدابير شديد قرار دارد، از گرفتن تصاوير مربوط به تفريحات ناسالمي كه در آن وجود دارد ممانعت مي‌شود اما چندي پيش، انتشار برخي تصاوير از داخل اين مجتمع تفريحي، عمق رسوايي خاندان سعودي در برداشت چندگانه از مفاهيم ديني را نشان داد. اختلاط دختر و پسر،‌ اسكي روي آب زنان، اختلاط شهروندان سعودي با گردشگران فاسدالاخلاق بيگانه، شرب خمر و بي حجابي از جمله مظاهر ناهنجاري هاي اخلاقي و دين ستيزي در منطقه درة العرس است.
روتانا؛ نماد فساد و فحشاء در عربستان   آنچه ميخوانيد گزارشي از خبرنگار خبرگزاري آمريكايي آسوشيتدپرس در مورد كمپاني بين‌المللي "روتانا" متعلق به خاندان حاكم سعودي است: وارد یک شرکت خصوصی می‌شوم، خانم‌هایی با آرایش، کفش‌های پاشنه بلند، کت و دامن و چهره‌هایی که سعی می‌کنند آن را با جذابیت بیشتر به نمایش بگذارند دوشادوش مردان در حال کار کردن هستند، اما اینجا نیویورک یا لندن نیست؛ اینجا شرکت "روتانا" در ریاض است. پایتخت عربستان سعودی يعني همان جایی که حجاب سختگیرانه‌ای برای زنان اعمال می‌شود و تنها چیزی که زنان می‌توانند به نمایش بگذارند، چشمان شان است.

در کشوری که زنان حق رانندگی ندارند و نمی‌توانند تنها به خرید و يا حتي بيمارستان بروند، وجود چنین شرکتي عجیب است. در برخي از اين شركت‌ها با اينكه اجازه وليّ زن براي كار، ضروري است اما هيچ محدوديتي در زمينه رعايت حجاب و حريم روابط زن و مرد وجود ندارد. تنها در زمان خروج از اين محيط‌هاست كه زنان به اين فكر مي‌افتند كه بايد ظاهر خود را بر اساس فرهنگ عمومي عربستان متناسب كنند. شركت چند رسانه‌اي "روتانا" متعلق به "وليد بن طلال بن عبدالعزيز" شاهزاده ثروتمند سعودي است كه ثروتمندترين فرد در عربستان و يكي از 10 ثروتمند برتر جهان است. او علاوه بر كمپاني روتانا -كه عمده فعاليت آن در زمينه صنعت سكس، موزيک و سينماست- مالكيت شبكه "العربيه" را نيز در اختيار دارد. مقر روتانا كه عمده‌ترين شركت فعال عربي در زمينه ترويج فساد و فحشاست، در رياض است اما در پايتخت كشورهاي ديگر نظير لبنان نيز دفتر دارد.
رواج هم‌جنس گرايي در عربستان   از سوي ديگر افزايش فشارها در مورد روابط طبيعي و مشروع زنان و مردان و نيز تحريم ازدواج موقت و همچنين اختراع ازدواج‌هاي موقت من‌درآوردي توسط مفتيان اين کشور در جامعه سعودي باعث شده است كه انواع فسادهاي غيرطبيعي در عربستان روند رو به رشدي به خود بگيرد. يكي از انواع اين فسادها رشد گسترده همجنس‌بازي است، رشد اين فعاليت‌ها در عربستان به حدي است كه بتازگي يك دختر سعودي با ظاهر شدن در شبكه ماهواره‌اي "الدانة" در عربستان، از وضعيت دانشگاه‌هاي اين كشور سخن گفت و تأكيد كرد كه 85درصد از دانشجويان دختر در دانشگاه‌ها به همجنس‌بازي روي مي‌آورند. او براحتي از فعاليت‌هاي همجنس‌بازي خود در دانشگاه نيز سخن گفت. اين اظهارات طبق معمول با واكنش تند وهابي‌هاي سعودي همراه شد و آنها به جاي اينكه به بررسي ريشه‌اي اين مشكل بپردازند، سعي كردند تا با تخريب چهره اين دختر سعودي موضوع را از اساس دروغ فرض كرده و او را متهم به ترويج فرهنگ غرب در اين كشور كنند.
شبكه‌هاي تلويزيوني عربستان نيز هرگز حامي حجاب و رعايت پرده‌هاي عفاف و حيا در جامعه سعودي نيستند و اكثر بازيگران سعودي و فيلم‌ها و سريال‌هاي توليدي اين شبكه‌ها عاري از مفاهيم اسلامي نظير حجاب و عفت هستند. همچنین می توان تصاوير تعدادي از زنان مجري و هنرپيشه سعودي را رصد کرد كه با اجازه و اطلاع كامل مقامات و مفتيان وهابي سعودي، آزادانه در شبكه‌هاي داخلي اين كشور به توليد فيلم و مجموعه هاي تلويزيوني مشغول هستند و بدون حجاب در آنها نقش ايفا مي كنند. سياست‌هاي دوگانه و غلط حاكميت وهابي در عربستان سعودي در كنار عوامل ديگري چون افزايش سن ازدواج زنان و بيکاري مردان سعودي و رواج ماهواره در اين كشور و تماشاي فيلمهاي مستهجن باعث افزايش رو به رشد پديده‌هايي چون آزار جنسي، تجاوز، همجنس گرايي و ناتواني جنسي در ميان جوانان عربستاني شده است، به گونه‌اي كه بيشترين کاربران سايت‌هاي اينترنتي مستهجن و بيشترين بينندگان شبکه‌هاي ترويج دهنده فيلم‌هاي مستهجن را عربستاني‌ها تشکيل مي‌دهند

وهابيت اژدهايي در آستين اسلام

ساختار مذهبي، فرهنگي و سياسي كشور عربستان سعودي و عملكرد آن در دوره هاي اخير، پس از استقرار قدرت آل سعود و وهّابيان.

مقدّمه به طور قطع، مي توان گفت: در دنياي كنوني، غير از كشور ايران، هيچ دولتِ اسلامي كه قانون و مقرّرات حاكم بر آن كشور، برخاسته از قرآن و سنّت صحيح (متجلّي در تشيّع اثنا عشري) باشد، وجود ندارد. در اين ميان، كشور عربستان به جهت قداستي كه حرمين شريفين به آن بخشيده و در نگاه مسلمانان جهان به عنوان مهبط وحي و كانون نزول قرآن و سرزمين پيامبر اكرم(ص) در دوره 23 ساله شناخته شده جايگاه ويژه اي دارد. اين كشور از گذشته اي نسبتاً دور، تحت حاكميت تركان عثماني قرار داشته و پس از جنگ جهاني اول و دوم با تلاش حاكمان محلّي و با حمايت بريتانيا و امريكا خاندان آل سعود بر سر كار آمدند و تاكنون بر اين سرزمين شريف حكم راني مي كنند و در پرتو حكومت اين خاندان است كه مذهب وهابيّت در اين كشور رواج يافته است. در رأس برنامه هاي فكري وهّابيان مبارزه با افكار و انديشه هاي ناب تشيّعِ دوازده امامي قرار دارد كه كانون آن، كشور ايران با سرمايه عظيم و گران سنگ حوزه هاي علميه و مراجع و علماي بزرگ است. يكي از ابزارهاي مهم حاكمان عربستان سلاح نفت و ثروت حاصل از فروش آن به سراسر جهان و سعي و تلاش زياد مبني بر معرفي اسلامِ سلف صالح به مسلمانان كشورهاي اسلامي در آسيا، افريقا، اروپا و امريكا مي باشد كه اين مسأله پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران گسترش زيادتري پيدا كرد.

چاپ كتاب هاي پيشوايان سلفيه و وهّابي مانند ابن تيميه، ابن قيّم، محمدبن عبدالوهّاب و خاندان او و صدها كتاب1 و مجله ديگر در عربستان و خارج از آن، بر عليه تشيّع، انقلاب اسلامي، رهبري و مردم ايران با به كارگيري جديدترين فناوري تبليغاتي و همچنين تربيت مبلّغان وهّابي و تأمين هزينه هاي مالي آن ها، ساختن مساجد متعدّد در سراسر جهان، كمك هاي بلا عوض و سرمايه گذاري هاي كلان در راه نشر و گسترش اسلام سعودي، گوشه اي از فعاليت هاي حاكمان وهابي به شمار مي آيد. البته وهّابيت در زمان حاضر، ديگر آن وهّابيت خشن اوليه در دهه هاي نخستين قرن بيستم (1913 م) نيست كه در راه استقرار حاكميت خود، با كمك اربابان قدرتمند مانند انگلستان، هرگونه صداي مخالف مانند آل رشيد در كويت (مورد حمايت عثمانيان) و شرفاي مكّه را سركوب نمود، بلكه وهّابيت كنوني حاكميتي به ظاهر مهربان با مردم و متمايل به دست رسي به آخرين پيشرفت هاي علمي و صنعتي جهان و مظاهر نوين تمدن و رفاه مي باشد كه البته اين ها همه از قدرت نفت و ثروت فراوان كشور عربستان مي باشد كه بنا به اعتراف كشورهاي صنعتي دنيا، بر بيش ترين و بزرگ ترين انبارهاي نفت جهان (41) تسلط دارد.2 در مركزيت وهّابيان عربستان، پادشاه (مَلِك) حاكم مطلق است و هيچ كس حق عزل او را ندارد و تاكنون كه بيش از هفتاد سال از تأسيس حكومت آل سعود مي گذرد، هيچ گونه قانون مدوّني كه در برابر اراده و خواست پادشاه قرار داشته باشد، وجود ندارد. امروزه منافع مردم عربستان با خاندان سعودي گره خورده است.

از اين رو، حفظ آل سعود و تسلّط آنان بر امور كشور و شؤون مملكتي با هر قيمت، در درجه اول اهميت قرار دارد. جمعيت خاندان آل سعود، كه بيش از چهار هزار نفر مي باشند، عمده مشاغل و پست هاي كليدي را در سراسر كشور وسيع و پهناور عربستان در دست دارند. مذهب رسمي كشور عربستان سنّي حنبلي است كه بر اساس تعاليم محمدبن عبدالوهّاب اداره مي شود و اقليّتي (15%) در منطقه شرقي، قطيف، احساء، دمام و ظهران شيعه مي باشند. خاندان محمدبن عبدالوهّاب كه به «آل الشيخ» معروف شده اند، پست هاي مهم افتا، ارشاد، تبليغات، آموزش مذهب وهّابيت و مانند آن را در دست دارند. در ذيل، به ساختار مذهبي، فرهنگي و سياسي كشور عربستان سعودي و عملكرد آن در دوره هاي اخير، پس از تأسيس كشور و استقرار قدرت وهّابيان اشاره مي شود: الف. مذهب وهّابي گري محمدبن عبدالوهّاب نجدي تميمي در سال 1115 هـ ./ 1703 م. در عُيينه (يكي از مناطق نجد در جزيرة العرب) به دنيا آمد. او مدت ها زير نظر پدر، برادر و استادان خود، علوم حديث، تفسير قرآن و تاريخ را فرا گرفت تا اين كه پدرش در سال 1153 هـ . از دنيا رفت. او مسافرت هاي متعددي انجام داد و سرانجام در سال 1160 هـ. رهسپار درعيه شد و با محمدبن سعود (حاكم منطقه) آشنا و آراء و پندارهاي خود مبني بر دعوت به توحيد خالص و سلفي گري را مطرح و او را مجذوب خود كرد و پيمان محكمي با هم امضا نمودند. براساس اين پيمان تقسيم كاري صورت گرفت; يعني سمت سازمان دهي و رهبري نيروها (جيش و سپاه) و نصب والي و حاكم براي مناطق، به عهده محمد بن سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضي براي مناطق و اجراي حدود، تعزيرات و جمع و نظارت بر توزيع بيت المال بر عهده محمدبن عبدالوهّاب گذاشته شد.3

در سايه اين پيمان و اتحاد بين محمدبن عبدالوهّاب به عنوان «امام الدين» (العقيدة) و محمدبن سعود به عنوان «امام السيف» (الجيش)، با هدف گسترش توحيد و مبارزه با بدعت ها، حمله به مردم روستاها و شهرها آغاز شد و قريب شصت سال اين وحدت و همكاري ادامه پيدا كرد. در طول اين مدت، محمدبن عبدالوهّاب با تمسّك به ظواهر بعضي از آيات و احاديث، تمامي مخالفان خود را كافر و مشرك خطاب مي كرد و فتواي قتل آنان و مصادره اموالشان را صادر مي نمود. او پس از تأليف كتاب هاي متعدد و تربيت شاگردان و طرف داران زيادي در سال 1206 هـ. درگذشت و در درعيه به خاك سپرده شد. اينك به طور خلاصه، به بخشي از آراء و پندارهاي محمدبن عبدالوهّاب اشاره مي شود: توحيد: معناي «لااله الاالله» برائت جستن از هر معبودي غير از الله و اخلاص كامل به خداي يگانه است و هركسي كه به غير خداوند متوسّل شود، مشرك مي باشد; چون از غير خدا (مخلوقان) طلب كمك و ياري كرده است. شفاعت: درخواست شفاعت از پيامبر و اولياي الهي جائز نيست و بدعت است قبور: ساختن بناها روي قبور و نذر و نياز و مانند آن شرك و بدعت است. اعلان جنگ و جهاد: هر كسي كه دعوت به توحيد خالص را نپذيرد و با آن مخالفت كند، مال او حلال و خونش هدر است و جنگ هاي حكّام آل سعود و وهّابيان در حمله به مكّه، مدينه، عراق، يمن و سوريه بر اين اساس بوده است. البته علما و دانشمندان شيعه پاسخ هاي مناسبي به ادعاهاي وهّابيان داده اند.4

درباره ساير آراء و پندارهاي محمدبن عبدالوهّاب مانند مخالفت با اختراعات و اكتشافات جديد، مسأله دخانيات و مانند آن بحث هاي زيادي مطرح مي باشد كه از آن ها صرف نظر مي شود.5 ب. آثار و عملكردهاي فرهنگي، علمي وهّابيان پس از آغاز و استمرار دعوت وهّابيان و استقرار حاكميت آل سعود، بيش تر سرزمين هاي مردم مسلمان جزيرة العرب مانند شهرهاي مكّه، مدينه، طائف، دمام، نجران، بريده، الكبار، هفوف، جدّه، تبوك، رياض (نجد) قطيف، الاحساء و مناطق ديگر به تصرف و اشغال حاكمان سعودي در آمد و با اجبار، آيين وهّابيان رسميت يافت، ولي تعدادي از مسلمانان مناطق شرقي مانند قطيف، احساء عسير و نجران، كه قبلاً شيعه اثنا عشري بودند، تسليم نشدند و هنوز هم مراسم ديني و مذهبي را طبق اعتقاد خود عمل مي كنند. وهّابيان نسبت به آيين ها و شعاير مذهبي سخت گيري زيادي مي كنند و با تعمير و ساختن قبور پيامبران، زيارت قبور اموات، توسّل به اولياي الهي، نذر براي مردگان، طلب شفاعت و بزرگداشت آن ها، به طور جدّي، برخورد مي كنند! تمامي كتب، مجلات و سخنان خطبا در مساجد، به ويژه مسجدالحرام و مسجدالنبي، كه چاپ، منتشر و ايراد مي شود، درباره مباحث توحيد و شرك، بدعت و نهي مردم در استفاده از دعا و توسّل و شفاعت مي باشد.

اينك شرح مهم ترين مراكز و دستگاه هاي فرهنگي تبليغاتي وهّابيان: 1. تبليغ وهّابي گري در داخل عربستان وزارت حج و اوقاف و ارشاد و شؤونات اسلامي: به دليل اهميتي كه مسأله حج در بين مسلمانان جهان دارد و همه ساله ميليون ها زن و مرد مسلمانِ عاشق حضور در مراسم عبادي ـ سياسي حج بيت اللّه الحرام و زيارت قبر مقدّس پيامبرگرامي و صحابه ايشان و بازديد از امكنه تاريخي، عازم عربستان مي شوند، حاكمان سعودي وزارت خانه مستقلي به نام «حج» تشكيل داده اند كه وظيفه اساسي و مهم آن، رسيدگي به مسائل حج و حجّاج مي باشد. تمامي علما و دانشمندان وهّابي، بايد آمادگي كامل در جهت برگزاري مراسم را داشته باشند و احكام و سؤالات شرعي حاجيان را طبق مذهب وهّابيت پاسخ گويند. اداره حرمين شريفين (مكّه و مدينه) از وظايف عمده وزارت حج و شؤونات اسلامي است. اين وزارت خانه به طور منظّم، كتب، مجلاتي براي معرفي مكان هاي تاريخي و اعمال مذهبي مسلمانان طبق مذهب وهّابيت چاپ، منتشر و توزيع مي كند.6 لازم به ذكر است كه مؤسسات و نهادهاي متعددي مانند «مجلس شوراي الدعوة والارشاد»، «المجلس الاعلي و الشؤون الاسلامية»، «رياسة شؤون الحرم المكّي والحرم المدني»، «دور الحج في نشره الدعوة»، «هيئة الامر بالمعروف و النهي عن المنكر»، «الرسالة العالية لادارة الهجرة العلمية والاِفتا»، «الجماعة الخيرية لتحفيظ القرآن الكريم» و «هيئة كبار العلماء» زيرنظر وزارت حج فعاليت مي كنند كه هر كدام به سهم خود با برپايي جلسات، سخن راني ها در داخل و خارج، تأليف كتب و چاپ نشريات و توزيع و اهداي آنان، به ويژه در ايام حج (ماه هاي ذي القعدة و ذي الحجة)، به وظايف خود عمل مي كنند.

دانشگاه ها و مراكز علمي، مذهبي 1) «جامعة ام القري» بمكة المكرمة: اين دانشگاه در سال 1369 هـ. ابتدا به صورت دانشكده «الشريعة» تأسيس و در سال 1401 هـ. با موافقت مجلس الوزراء به دانشگاه ام القري تغيير نام داد. هدف از تأسيس اين دانشگاه، آموزش زبان عربي و گسترش فرهنگ اسلامي براي برادران و خواهران مي باشد و در شهرهاي جدّه و طائف نيز شعبه دارد. دانشكده هاي «كلية الشريعة»، «مركز البحوث العلمي»، «احياء التراث الاسلامي»، «مركز البحوث النفسية والتربوية»، «مركز ابحاث الحج»، «معهد تعليم اللغة العربية» و «المركز العالمي للتعليم الاسلامي» زيرنظر اين دانشگاه فعاليت مي كنند. اين دانشگاه تاكنون كتاب ها و مجلات متعددي را چاپ و منتشر كرده است.7 2) الجامعة الاسلامية بالمدينة المنوّرة: اين دانشگاه در سال 1380 هـ. براي خدمت به جهان اسلام و كمك به آموزش و تربيت علما و خطبا و مبلّغان مذهبي در شهر مدينه تأسيس شد كه تاكنون فعاليت هاي مهمي در زمينه چاپ و نشر كتاب و مجله انجام داده است. 3) «جامعة الامام محمدبن سعود الاسلامية»: اين دانشگاه در سال 1394 هـ. با هدف خدمت به جهان اسلام در زمينه بحث هاي اسلامي و گسترش و تبليغ آن در كشورهاي گوناگون تأسيس شد. دانشكده هاي مهم «كلية اللغة العربية»، «كلية اصول الدين»، «كلية العلوم الاجتماعية»، «المعهد العالي للقضاء» و «مركز البحوث» وابسته به آن هستند كه كتاب ها و مجلّات گوناگوني در زمينه اهداف خود، چاپ و توزيع نموده اند.8

4) جامعة الملك سعود: اين دانشگاه از سال 1398 هـ. در زمينه مباحث تربيتي، اقتصادي، ادبي، اداري، بيمارستاني و ساير علوم فني مانند زراعت و هندسه تأسيس شد و آثار و تأليفات گوناگوني به زبان هاي عربي و انگيسي منتشر نموده است.9 5) جامعة الملك عبدالعزيز: اين دانشگاه از سال 1405 هـ. تأسيس و در زمينه مباحث اقتصادي و اداري و آداب و علوم انساني و زمين شناسي، هندسه و مانند آن فعاليت مي كند. از مهم ترين مراكز علمي اين دانشگاه، «مركز أبحاث الاقتصاد الاسلامي» مي باشد كه تاكنون 207 كتاب و 20 نشريه مهم منتشر نموده و با «سازمان كنفرانس اسلامي» نيز همكاري دارد.10 3ـ رابطة العالم الاسلامي: اين مركز در سال 1381 هـ./ 1962 م توسط ملك سعود در مكّه افتتاح شد و تاكنون 38 سال از تأسيس آن مي گذرد و از پرقدرت ترين سازمان هاي مذهبي در عربستان محسوب مي شود. وظايف مهم اين مركز عبارتند از: آموزش هاي اسلامي، چاپ و توزيع قرآن و كتب اسلامي، آموزش زبان عربي، كمك مالي به كشورها و اداره مؤسسات خيريه در سراسر جهان. مجموعه اي از مجامع و ادارات ديني وابسته به اين سازمان عبارتند از: 1. مجمع فقه اسلامي;11 2. شوراي عالي جهاني مساجد; 3. مؤتمر (كنفرانس) تربيت اسلامي; 4. جمعيت اسلامي جوانان. اين سازمان طي 10 سال گذشته قريب يك ميليارد ريال صرف ساختمان بناهاي اسلامي و ترويج اسلام سعودي نموده و دولت عربستان مبلغ 35 ميليون ريال به سازمان هاي خيريه، بيمارستان ها و درمانگاه ها در خارج از كشور، 20ميليون ريال به نشر و حفظ قرآن و ارشاد اسلامي كمك كرده است. تاكنون بيش از يك هزار مسجد و صدها مركز اسلامي در سراسر جهان زير نظر اين سازمان مشغول فعاليت هستند. كمك هاي اين مركز در كشورهاي ديگر براي احداث 2 مؤسسه اسلامي، 1259 مسجد، 1069 مدرسه، 200 مؤسسه مذهبي، 134 دانشگاه، 41 درمانگاه، 76 بيمارستان و يك دانشكده جهان عرب در پاريس هزينه شده است.12

4ـ رئاسة ادارات البحوث العلمية والافتاء و الدعوة والارشاد(هيئة كبار العلماء): در سال 1391 هـ. به دستور ملك خالدبن عبدالعزيز، فرماني خطاب به شيخ ابراهيم بن محمد آل الشيخ (از نوادگان محمدبن عبدالوهّاب) صادر و قرار شد، گروهي از علما و دانشمندان وهّابي عربستان متشكّل شوند تا ضمن بحث و بررسي، (به صورت گروهي و دسته جمعي) فتواهاي لازم براي احكام شرعي بدون توجه به مذاهب فقهي مشهور اهل سنّت (حنبلي، شافعي، حنفي و مالكي) را صادر نمايند و مردم نيز موظّف به پيروي و اطاعت باشند. در سال 1395 هـ. پس از مرگ شيخ ابراهيم بن محمد آل الشيخ، رياست اين اداره به شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز (آل الشيخ) منتقل گرديد. شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز در سال 1330 هـ. در شهر رياض متولد شد. دروس ديني و اسلامي را از استاداني مانند الشيخ محمد بن عبداللطيف بن عبد الرحمان آل الشيخ و الشيخ محمد بن ابراهيم آل الشيخ فرا گرفت. سپس سال ها امور قضا، تدريس، سخن راني و رياست دانشگاه اسلامي در مدينه را عهده دار بود. بن باز در سال 1346 هـ. در اثر بيماري از دو چشم نابينا گرديد، ولي مشكل كوري نتوانست او را از فعاليت علمي و سياسي باز دارد.

5ـ ساير مراكز و مؤسسات مذهبي: مؤسسات و سازمان هاي ديگري كه در عربستان، به فعاليت هاي مذهبي ـ ديني و خيريه مي پردازند، عبارتند از: 1. «هيئة الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر» 2. «الجماعة الخيرية لتحفيظ القرآن الكريم»; 3. «مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف»; 4. الندوة العالمية للشباب الاسلامي»; 5. «المجلس الأعلي للشؤون الاسلامية»; روشن است به دليل آن كه كشور عربستان از قديم يك كشور تاريخي، اسلامي و مذهبي بوده، همواره فرهنگي آميخته به دين و آداب و رسوم مذهبي داشته و مردمان اين كشور نيز پاي بندي زيادي به انجام فرايض ديني، آداب و سنن مربوط به مذهب دارند. البته در كنار فرهنگ ديني، فرهنگ و آداب و رسوم قبيله اي و نژادي نيز در مردم تأثير داشته است.13 6ـ حوزه هاي علميه و مراكز آموزشي ـ ديني: در كشور عربستان، چيزي بنام حوزه هاي علميه، آنطوري كه در كشورهاي شيعه نشين مرسوم بوده و هست، وجود ندارد. پس از استقرار دولت عربستان سعودي (به ويژه در مرحله سوم آن بدست ملك عبدالعزيز بن سعود در سال 1353 هـ.) دولت تلاش زيادي به عمل آورد تا غير از مراكز دانشگاهي، مركزيتي به عنوان حوزه هاي علمي مانند حوزه هاي علمي شيعه و يا مدارس امام خطيب (الجامعات الاسلامية در عثماني و جامع الأزهر در مصربوجود نيايد. در واقع، حوزه هاي علمي ـ ديني عربستان، شكل دانشگاهي تكامل يافته است، به طوري كه مروّج آيين و مذهب رسمي وهّابيت هم هستند.

از گذشته هاي دور تاكنون، از داخل و خارج عربستان علاقه مندان به تحصيل در رشته هاي ديني مانند قرآن، تفسير، حديث، تاريخ اسلام و فقه جذب دانشگاه هاي اين كشور مانند «جامعة ام القري»، «جامعة الملك سعود»، «جامعة الملك عبدالعزيز» و «جامعة الاسلامية في المدينة» مي شوند. براي نمونه، دانشگاه اسلامي در مدينه (تأسيس در سال 1381 هـ.) با 5 دانشكده تخصصي و بخش هاي گوناگون وابسته، به آموزش دانش جويان در شريعت اسلامي، تبليغ و ارشاد، اصول دين، قرآن و حديث، حديث و روايات شريفه، مطالعات اسلامي، زبان عربي و مانند آن مي پردازد. فارغ التحصيلان اين مراكز علمي به اقامه نماز جماعت در مساجد و تبليغ مسائل شرعي و ديني در داخل و خارج عربستان مشغول مي شوند.14 در كشور عربستان، هرگونه فعاليت مذهبي خارج از آيين وهّابيت ممنوع است و به شدت با آن برخورد مي شود. البته در ميان وهّابيان نيز گرايش هاي مختلف تندروي افراطي (متعصّب)، سنّت گرا، معتدل و ميانه رو وجود دارند. ارتباط و وابستگي شديد سياسي، نظامي، اقتصادي كشور عربستان به امريكا، انگلستان، مسأله فلسطين، مسائل حج و برخورد با حجاج ايراني در سال 1407 هـ./ 1366 ش، جنگ ايران و عراق، مسأله افغانستان، گروه «سپاه صحابه» و گروه «طالبان»، باعث اعتراض و شورش هاي متعددي در شهرهاي مكّه، مدينه و مناطق ديگر، به ويژه مناطق شيعه نشين، شده است. دولت سعودي در نصب مسؤولان ديني، سياسي و اقتصادي كشور دقت زيادي صرف مي كند تا مبادا مخالفان سياست هاي آل سعود ميدان و فرصت فعاليت پيدا كنند.

7ـ مراكز انتشاراتي، رسانه اي و كتاب خانه اي: حكام وهّابي آل سعود از تمامي امكاناتي كه از استخراج بي حدّ و حساب نفت به دست مي آيد، در راه تبليغ حكومت استبدادي سعودي و آيين منحرف وهّابيت استفاده مي كنند. يكي از مهم ترين فعاليت هايِ مراكز فرهنگي، رسانه اي (راديو، تلويزيون و مطبوعات) تلاش در معرفي نظام حكومتي آل سعود و آيين وهّابيت به عنوان بهترين تشكيلات اداري و مذهب مورد علاقه مردم و هماهنگ با قرآن و سنّت نبوي است. هرگونه تحقيق و پژوهشي كه همگام اين برنامه ها باشد، تهيه، تنظيم، منتشر، نگه داري و تبليغ مي گردد و هرگونه تأليف و تحقيقي كه موافق با مذاهب ديگر (به ويژه مذهب تشيّع دوازده امامي) باشد، به عنوان انحراف از دين اسلام و بدعت و كفر معرفي و مردم را از نزديك شدن به آن منع مي كنند. براي نمونه، تعدادي از كتابخانه ها، مراكز انتشاراتي، آثار منتشره و رسانه هاي تبليغاتي كشور عربستان ذيلاً معرفي مي شود. الف) كتاب خانه ها: 1. كتاب خانه دانشگاه ملك سعود در شهر رياض داراي بيش از 11 ميليون جلد كتاب عربي و فارسي، 3000 نشريه ادواري، 8600 نشريه دولتي و منابع كمياب خطي فراوان; 2ـ كتاب خانه عمومي ملك عبدالعزيز داراي 200000 جلد كتاب عربي، انگليسي و مجموعه زيادي از نسخه هاي خطي كمياب و نشريات ادواري در موضوعات گوناگون; 3ـ كتاب خانه دانشگاه اسلامي مدينه منوّره داراي 334000 جلد كتاب، نشريه، پايان نامه، اسلايد و ميكرو فيلم در موضوعات گوناگون; 4ـ كتاب خانه انجمن اداره عمومي داراي بيش از 1770000 جلد كتاب عربي، انگليسي و مجلات دوره اي و نشريات دولتي; 5ـ كتاب خانه ملي ملك فيصل داراي 37000 جلد كتاب به زبان عربي، انگليسي و فرانسه; 6ـ كتاب خانه ملي ملك فهد در حال حاضر، بيش از 30 هزار مدرك و سند پيرامون تاريخ عربستان و توسعه كشور سعودي را نگه داري مي كند.

ب) مؤسسات انتشاراتي و چاپ خانه ها: بيش از 117 مركز انتشاراتي و چاپ خانه در زمينه چاپ و انتشار كتاب و مجله در عربستان تأسيس شده كه مهم ترين آن ها به شرح ذيل است: 1. دار ابن الجوزي، دمام; 2. مؤسسة اُسام، الرياض 3. مكتبة الاوس، المدينة; 4. مكتبة الباز، مكّة; 5. دارالشروق للنشر والتوزيع، جدّة; و... ج) كتاب هاي منتشرشده ضد شيعه: بخش مهمي از كتاب هاي منتشرشده به زبان هاي عربي، انگليسي، فارسي و اردو در اين چاپ خانه ها غير از كتب قديمي پيشوايان سلفي گري مانند ابن تيميه، ابن القيم، ابن كثير و محمدبن عبدالوهّاب اختصاص به ردّ عقايد مذهب شيعه و دشمني و ضديت با آن، به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران، دارد كه ناشران با دستور حاكمان وهّابي با جديّت زيادي آن ها را چاپ و در داخل عربستان و خارج آن در ميان مسلمانان و غير مسلمانان (بيش تر به صورت اهدايي) توزيع مي كنند.15

برخي از كتاب هاي ضد شيعه، كه در عربستان چاپ و در سراسر دنيا توزيع مي شود، از اين قرار است: 1ـ الشيعة و تحريف القرآن، محمد مال الله; 2ـ كلمات في كشف الاباطيل والافترائات، عبدالفتاح ابوغدّه، الاستاذ في جامعة الملك سعود بالرياض 3ـ وجاء دور المجوس، عبدالله محمد الغريب (اين كتاب پر از افترا و تهمت به شيعه و انقلاب اسلامي ايران است); 4ـ و جاؤوا يركضون، ابوبكر جابرالجزايري، المدّرس بالجامعة الاسلامية; 5ـ مهلاً يا دعاة الضلالة، الواعظ بالمسجد النبوي الشريف; 6ـ حوار هاديٌ بين السنّة والشيعة، عبدالله بن سعيد ابوالجنيد; 7ـ مسألة التقريب بين الشيعة والسنّة، ناصربن عبدالله بن علي; 8ـ تبديد الظلام و تنبيه النيام الي خطر التشيع علي المسلمين والاسلام، ابراهيم سليمان الجبهان; 9ـ بطلان عقايد الشيعة و بيان ضيق معتنقيها و مفترياتهم علي الاسلام من مراجعهم الاسلامية، محمد عبدالستار التونسي; 10ـ الشيعة والمتعة، محمد مال الله; 11ـ عقيدة الامامية عند الشيعة الاثني عشرية; دراسة في ضوء الكتاب والسنّة، علي السالوس; 12ـ الخطوط العريضة، محب الدين الخطيب (اين كتاب مكرّر به چاپ رسيده است); 13ـ الثورة الايرانية في ميزان الاسلام، محمد منظور النعماني; 14ـ عبدالله بن سبا واثره في احداث الفتنة في صدر الاسلام، سليمان بن حمد العود; 15ـ المؤامرة علي الكعبة من القرامطة الي الخميني; تاريخ و وثائق، الدكتور عبدالمنعم النمر، مكتبة التراث الاسلامي، القاهرة، 1988 م; 16ـ الشيعة واهل البيت، دكتر احسان الهي ظهير، ادارة ترجمان السنة، اللاهور، پاكستان، 1403هـ.; 17ـ الشيعة والقرآن، دكتر احسان الهي ظهير; 18- اصول مذهب الشيعة الاثني عشرية ؛عرض و نقد، الدكتور ناصر بن عبدالله بن علي القفاري،دار الرضا للنشر و التوزيع،الجيزة، الطبعة الثالثة 1418 هجري/1998م؛ 19ـ رسالة الردّ علي الرافضة، محمدبن عبدالوهاب؛ و...

يكي از مسائل مهمي كه در بيش تر اين كتاب ها به چشم مي خورد و نويسندگان وهّابي آن را مطرح مي كنند، مسأله اختصاصي دانستن تفسير اسلام و سنّت نبوي(ص) به مركز وحي (حرمين شريفين) و علما و ساكنان آن است و هر گونه عقيده و فكري را كه خارج از محيط حرمين در سراسر جهان مطرح شود، باطل مي دانند. دانشمندان وهّابي خود را متولّيان و مفسّران جهان اسلام مي دانند و داعيه رهبري آن را دارند. آنان با فراخواني متفكران و دانشمندان جهان اسلام و با در اختيار گذاشتن امكانات (كتاب خانه و بودجه) در راه اين هدف تلاش مي كنند. بخش عمده آثار منتشره (غير از ضديت با عقايد تشيّع و ايران اسلامي) درباره جنبش و دعوت سلفي گري و وهّابي گري مطابق با آثار ابن تيميه، محمدبن عبدالوهّاب و مبارزه با هرگونه نوآوري و مخالفت با افكار پيشوايان سلفي مي باشد كه براي نمونه مي توان به انتشار كتابي با عنوان حوارٌ هاديٌ مع محمد الغزالي، وقفات مع كتاب السنّة النبوية چاپ دارالوطن، الرياض تأليف سلمان بن فهد العودة اشاره كرد كه در مخالفت با افكار نويسنده پرآوازه معاصر مصري (الشيخ محمد الغزّالي) نوشته شده، نويسنده اي كه به بحث هاي عقلي و علمي پرداخته و طرف دار نوآوري فرهنگي در جهان امروز، دفاع از انقلاب اسلامي ايران، امام خميني(قدس سره) و مخالف وهّابيان است. به هرحال، اين ها بخشي از فعاليت ها و تلاش هاي وهّابيان سعودي مي باشد. البته بحث هاي فقهي كه در بعضي مجلّات علمي مانند مجلة البحوث الفقهية، از انتشارات مجمع الفقه الاسلامي وابسته به رابطة العالم الاسلامي چاپ و منتشر مي شود قابل توجه و اميدوار كننده است.16

د) مطبوعات و راديو و تلويزيون و خبرگزاري ها: 1. مطبوعات: در كشور عربستان، تمامي مطبوعات در داخل و خارج كشور به زبان هاي عربي و انگليسي با شمارگان بالا، زير نظر دولت (وزارت تبليغات) و با بودجه دولتي فعاليت مي كنند. در واقع، رسانه ها بازگوكننده خط فكري و سياسي حاكم بر كشور هستند كه دولت آن را ترسيم مي كند. مهم ترين روزنامه ها و مجلات عربي و انگليسي عبارتند از: الجزيرة، الرياض، المدينة المنوّرة، عُكاظ، اليوم، البلاد، الشرق الاوسط، الحيات، المجلة، المستقبل، الندوة، الدعوة، المجتمع، المسلمون، اخبار العالم الاسلامي، اليمامة و... Saudi Business, Arabian sun, News from Saudi Avabia, Saudi Economic Surrey ,Saudi Arabia Business Week. Arab News. 2. خبرگزاري (داخلي و خارجي): خبرگزاري داخلي در سال 1970 م تأسيس شده است و با عنوان عربي «وكالة الانباء السعودية» و عنوان لاتين «S.P.A» فعاليت مي كند. ـ خبرگزاري اسلامي «I.P.A»; ـ خبرگزاري خارجي رويتر و آسوشيتدپرس. 3. راديو و تلويزيون: راديو و تلويزيون عربستان در سال 1967 م راه اندازي شده و زيرنظر دولت، به ويژه وزارت اطلاعات، قرار دارد و به زبان هاي عربي، انگليسي، فارسي، فرانسوي، تركي، اردو در جهت سياست هاي فرهنگي، سياسي كشور برنامه هاي درون مرزي و برون مرزي تهيه و پخش مي كنند. فعاليت فرهنگي، راديويي و تلويزيوني براي مردم آزاد نيست و تمام مردم طي فرماني از اظهار نظر مطبوعاتي و رسانه اي ممنوع شده اند، ورود نشريات خارجي به دليل انتقاد از برنامه هاي حكومتي سعودي به داخل كشور ممنوع مي باشند و اعضاي حاكم بر كشور كه تماماً از خاندان سعودي و وابستگان آنان مي باشند، شديداً بر برنامه هاي رسانه هاي نظارت دارند.

 2. تبليغ وهّابي گري در خارج از عربستان تبليغ وهّابيت در كشورهاي اسلامي مسأله اي جدّي است. غير از انحرافات اساسي اين فرقه، كه از آراء و پندارهاي پيشوايان سلفي گري (ابن تيميه و محمدبن عبدالوهّاب) نشأت گرفته است، از سوي ديگر، به عنوان ابزاري در دست استعمارگران و سياست هاي شيطاني امريكا و انگلستان قرار دارد و يكي از عوامل اصلي ايجاد اختلاف و تفرقه بين مسلمانان محسوب مي شود. تفرقه و تشتّت در دنياي اسلام، خواست استكبار جهاني به سركردگي امريكا مي باشد و در اثر همين اختلاف و تشديد آن، دشمنان اسلام و مسلمانان بيش ترين بهره برداري را از ذخاير مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و از سلطه و نفوذ بر مناطق مسلمان نشين كرده اند. دشمني و خصومت وهّابيان با تشيّع دوازده امامي و انقلاب اسلامي، كه به رهبري امام خميني(قدس سره) در سال 1357 هـ./ 1978م به پيروزي رسيد، قابل كتمان نيست.17 پيش از پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، از سوي دستگاه هاي تبليغاتي و انتشاراتي و مراكز علمي و تبليغي وهابيّت صدها و هزاران جلد كتاب و نشريه در تبليغ وهّابيت و دشمني با تشيع و اهل بيت(عليهم السلام) چاپ و در كشورهاي ايران (مناطق سنّي نشين شرق و غرب) پاكستان، عراق، سوريه، لبنان، هند، اردن و افغانستان، مصر، ليبي الجزاير، مغرب، تركيه، كشورهاي آسياي ميانه، تاجيكستان و كشورهاي قاره اروپا و امريكا توزيع و تبليغ شده و مي شود. تربيت مبلّغان مذهبيِ داخلي و خارجي در دانشگاه هاي عربستان جايگاه ويژه اي دارد; مبلّغاني كه پس از طي دوره هاي لازم، آيين و مرام وهّابيت را فراگرفته و براي معرفي وهّابي گري و مبارزه با افكار تشيّع و ايران اسلامي، به سراسر دنيا اعزام مي شوند. فعاليت هاي تبليغي وهّابيان در مناطق شيعه نشين منطقه شرقي عربستان مانند قطيف، احساء، دمام و ظهران نيز كم نيست.

در اين مناطق، تمام مسؤولان اداري ـ سياسي و فرهنگي از طرف داران حكومت سعودي انتخاب مي شوند و حتي معلمانِ مدارس و امامانِ مساجد نيز بايد گرايش به آيين وهّابيت داشته باشند. شيعيان حق تبليغ فرهنگ و آداب و رسوم شيعي در عبادات ديني و آموزش آن را ندارند و در صورت مشاهده به سخت ترين نوع با آن ها برخورد مي شود.18 اكنون بعضي از كشورهايي كه وهّابيان به تبليغ آيين وهّابي گري در آن ها موفق بوده اند، ذكر مي شوند: 1ـ پاكستان كشور اسلامي پاكستان با چهار ايالت پنجاب، سرحد، سند و بلوچستان در همسايگي شرقي ايران با فرهنگ سنّتي ـ اسلامي و حاكميتي حزبي، همواره مورد طمع و تجاوز استعمارگران خارجي بوده است. مهم ترين احزاب اين كشور حزب «مردم»، «جماعت اسلامي»، «استقلال» و «نهضت اجراي فقه جعفري» مي باشند و اين كشور به دو دليل (فقر فرهنگي و نفوذ روحانيان متعصّب و مخالف شيعه) يكي از عمده ترين مراكز تبليغ وهّابيت در بين كشورهاي اسلامي است. گروه هاي پاكستاني وهّابي مذهب گاه به صورت حزب سياسي، با نفوذ در دولت و گاه به صورت گروه هاي فرقه گراي تروريستي و گاه به صورت فعاليت هاي فرهنگي عمل مي كنند. بخش زيادي از روحانيان طرفدار آيين وهّابيت در پاكستان، دروس ديني خود را در كشور عربستان گذرانده و يا با حمايت مالي و سياسي و فرهنگي سعوديان به مسؤوليت ها و مناصب مهم دست پيدا كرده اند.19 سفارت و نمايندگي هاي عربستان سعودي در پاكستان همواره از فعاليت هاي گروه هاي فرقه گرا و مخالف شيعيان، حمايت مي كند و تعداد زيادي از جوانان اين كشور را براي تحصيل در دانشگاه ها و مراكز علمي عربستان، جذب مي كند و از تأسيس گروه هاي تروريستي و حمايت مالي و سياسي آنان غافل نيست، كه نمونه هايي آورده مي شود.

الف. گروه سپاه صحابه: «سپاه صحابه» نمونه كامل يك حزب تفرقه گرا و مورد حمايت عربستان در پاكستان مي باشد. اين حزب در سال 1984 م، توسط فردي به نام حق نواز جهنگوي در شهر جهنگ (ايالت پنجاب) در زمان حكومت ژنرال ضياءالحق تأسيس و با سرعتي بي سابقه در سراسر كشور گسترش يافت. مراكز فعاليت «سپاه صحابه» (شهرهاي سيالكوت، فيصل آباد، جهنگ و مانند آن) مناطقي هستند كه قبلاً محل فعاليت فئودال هاي شيعه مذهب بوده و تأسيس «سپاه صحابه» يكي از ابزارهاي فئودال هاي سنّي مذهب در مبارزه با شيعيان مي باشد.20 از سوي ديگر عربستان سعودي كه پشتيبان سرسخت ضياءالحق بود، از «سپاه صحابه» و فعاليت هاي آنان حمايت مالي و سياسي مي كرد. يكي از شعارها و اهداف تأسيس «سپاه صحابه» دفاع از احترام به صحابه (گرايش وهّابيان) و مبارزه با افكار شيعيان (به بهانه مخالفت با صحابه) و انقلاب اسلامي ايران است. تبليغات گسترده و گم راه كننده آن ها و كارهايي مانند آدم ربايي، سرقت مسلّحانه، ترور، كشتار جمعي (بمب گذاري) و اعمال وحشيانه ديگر، باعث ايجاد وحشت و دلهره در بين شيعيان شده است.21 لازم به ذكر است كه «سپاه صحابه» گروهك هاي وابسته ديگري را كه در جهت اهداف آن ها تلاش مي كنند مانند گروه «سوار اعظم» به رهبري مولانا اسفنديار و سليم الله خاني و گروه «حركة الانصار» و «تنظيم الدعوة» تأسيس نموده است. ب. دكتر احسان الهي ظهير: نام برده، كه متولد پاكستان بود و تحصيلات خود را در عربستان و با حمايت هاي مالي وهّابيان سعودي طي كرد، يكي از مهره هاي تفرقه انگيز و مبلّغان فرقه وهّابي و عامل قتل عام تعداد زيادي از شيعيان در مراسم عزاداري در پاكستان و كشورهاي ديگر است.

نمونه هايي از آثار و تأليفات او در تبليغ آراء و سياست هاي وهّابيان و مبارزه با عقايد تشيّع عبارتند از: - الشيعة واهل البيت; الشيعة والتشيّع; الشيعة والقرآن; الشيعة والسنّة. ج. تأسيس مراكز فرهنگي، آموزشي و خيريه در ايالت بلوچستان پاكستان: رژيم آل سعود وهّابي از شهريور ماه 1368 به بهانه كمك هاي آموزشي و انسان دوستانه به مهاجران افغاني در ايالت بلوچستان، مراكز متعددي را به نام هاي «مؤسسه الدعوة الاسلامية»، «ادارة الاسراء»، «مؤسسه مكة المكّرمة الخيرية» و «مؤسسة مسلم» تأسيس و از طريق كمك هاي مالي، فرهنگ ضد شيعي وهّابيت و سياست هاي ضد ايراني را نيز از طريق توزيع كتاب، جلسات سخن راني، فيلم و نوار و عكس به آوارگان و مهاجران سنّي مذهب مقيم در اين ايالت منتقل مي كند. طبق گزارش هاي به دست آمده، مهم ترين فعاليت هاي اين مراكز عبارتد از: پرداخت حق التدريس به كساني كه به كودكان افغاني قرآن تعليم مي دهند، تغذيه فرهنگي (كتاب و جزوه و تصوير) پرداخت مستمري به گردانندگان اردوگاه هاي آوارگان افغاني و روحانيان وابسته به افكار وهّابيان، چاپ و نشر و توزيع كتاب (كتاب هاي اهل سنّت و كتاب هاي ضد تشيّع) براي مهاجران و آوارگان افغاني به زبانهاي فارسي ـ اردو ـ پشتو و... . 2. افغانستان گروه «طالبان»22 از قوم پشتون (بزرگ ترين قوم افغانستان) هستند، كه به دست ارتش I.S.I23، «سپاه صحابه»، «جمعيت العلما»ي پاكستان و مدارس ديوبند، (محل آموزش انديشه ها و پنداري هاي وهّابيان) شكل گرفت. هرچند طالبان، مدعيِ استقرار شريعت غرّاي محمدي(ص) هستند و خود را حنفي مذهب و صوفي مشرب قلمداد مي كنند، ولي اعمالشان نشان دهنده احياي سنّت هاي قومي و قبيله اي 250 سال گذشته پشتون ها مي باشد.

اين باورها و سنّتها شباهت زيادي با عملكرد وهّابيان دارد، به طوري كه شواهد موجود نشان از حمايت كامل سياسي، فكري و اقتصادي عربستان از آن ها دارد.24 نام اين گروه در دوازدهم اكتبر 1994 م براي اولين بار روي تلكس خبرگزاري ها در جهان مطرح شد، آن ها با يك دسته دويست نفره به طور سريع، در سايه حمايت مالي و نظامي دولت پاكستان، امريكا، عربستان سعودي و امارات متحده عربي، توانستند مناطق وسيعي را از دست دولت اسلامي افغانستان خارج كنند و به تصرّف خود درآورند.25 نقش عربستان سعودي در ظهور و رشد طالبان: عربستان از زمان هاي گذشته، به ويژه در زمان اشغال كشور افغانستان، توسط شوروي (سابق) به چند دليل عمده به مسائل اين كشور توجه داشت: 1ـ ممكن است در صورت ادامه اشغال، شوروي بتواند براي رسيدن به منافع نفتي خليج فارس، اقداماتي صورت دهد. 2ـ ادامه اشغال و گسترش نظام كمونيستي، اعتقادات مسلمانان جهان و افغانستان را در معرض خطر قرار مي دهد. 3ـ ادامه اشغال افغانستان و حمايت ايران از گروه هاي جهادي شيعه، با ايفاي نقش اُمّ القرايي عربستان سازگار نيست. 4ـ رقابت با نفوذ رو به گسترش جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي آسياي ميانه، به ويژه پس از فروپاشي شوروي و نظام كمونيستي. با توجه به دلايل مزبور، عربستان به طور جدّي و به صورت هاي گوناگون در مسائل افغانستان دخالت نمود: الف. مبلغ دو ميليارد دلار در سال هاي 1992 تا 1994 م، به پشتون ها (گلبدين حكمتيار) كمك مالي كرد.26

ب. در حمايت از گروه هاي جهادي مخالف ايران، مبلغ 150 ميليون دلار به دولت ربّاني ـ مسعود27 كمك كرد. ج. دولت عربستان در كنار پاكستان، به حمايت مالي و نظامي از جنبش «طالبان» پرداخت. در يك رقم، براي خريد تسليحات نظامي «طالبان» از اوكراين، بخش عمده مبلغ هفتاد ميليون دلاري را پرداخت نمود.28 دكتر حميد احمدي مي نويسد: «عربستان در پشتيباني از طالبان، دو انگيزه اساسي داشته است: نخست آن كه عربستان خود را اُمّ القراي جهان اسلام مي داند و كمك به مسلمانان را نوعي وظيفه ديني و الهي براي خود در نظر مي گيرد. انگيزه دوم، رقابت با نفوذ رو به رشد ايران در افغانستان و آسياي مركزي و منزوي ساختن جمهوري اسلامي ايران، كه خود را اُمّ القري جهان اسلام مي داند، بوده است.»29 انورالحق احدي مي گويد: «با وجود اين كه عربستان هيچ منافعي در آسياي مركزي ندارد، امريكا و پاكستان را متحدين استراتژيك و ايران را رقيب منطقه اي خود مي پندارد.»30 دولت عربستان در تاريخ 26/ 5/ 1997 م به شكل صريح، با به رسميت شناختن حكومت خودخوانده گروه «طالبان»، سفارت رياض در افغانستان را تحويل آن ها داد. 3. كشورهاي ديگر: كشور بزرگ هندوستان (دومين كشور جهان از نظر جمعيت) كه داراي نژادهاي جمعيتي و گرايش ها و مذاهب گوناگون مي باشد31، يكي از مناطقي است كه به ويژه پس از استقلال پاكستان و رسميت يافتن مذهب و زبان هندو، از فعاليت هاي تبليغاتي وهّابيت در امان نمانده است.

در سايه كمك ها و حمايت هاي مالي و تبليغاتي وهّابيان سعودي، به دليل فقر شديد مسلمانان، گرايش به آيين وهّابيت در بين مردم مسلمان هند زياد ديده مي شود. در ايران اسلامي و بين مردم سنّي مذهب ساكن در مناطق مرزي32 از تبليغات سعوديان وهّابي در امان نمانده و اين مسأله پس از پيروزي انقلاب اسلامي تشديد شده است. در مدارس علميه اهل سنّت، ديده شده است كه كتاب هاي ابن تيميه و محمدبن عبدالوهّاب به صورت آشكار براي طلاب تدريس و ديگر كتاب هاي وهّابيان به صورت اهدايي بين طلاب و روحانيان منطقه توزيع مي شود. جزاير قشم و كيش به دليل نزديك بودن به كشورهاي خليج و شنيدن و ديدن صدا و تصوير راديوها و تلويزيون هاي منطقه، كه آيين وهّابيت را تبليغ و از نظام شيعي حاكم بر ايرانِ اسلامي انتقاد و بدگويي مي كنند، نيز در معرض آسيب و حتي خطر گرايش قرار دارند. مسلمانان شوروي سابق (قريب 70 ميليون نفر) و كشورهاي تازه استقلال يافته آسياي ميانه مانند تركمنستان، تاجيكستان، قزاقستان، قرقيزستان، ازبكستان، آذربايجان، ارمنستان و چچن همچون زمان هاي گذشته، مورد طمعِ سياست هاي تبليغاتي وهّابيان بوده و هستند. سالانه ميليون ها جلد قرآن با چاپ نفيس، اهدايي پادشاهان سعودي در بين مردم به صورت رايگان توزيع مي گردد.33 تأسيس مسجد، مراكز مذهبي، كمك هاي مالي براي مسلمانان و ارسال و اهداي كتاب ها و نشريات و مبلّغان مذهبي و قاريان قرآن براي اقامه جماعت و سخن راني و قرائت قرآن از ديگر برنامه هاي وهّابيان سعودي براي مسلمانان شوروي (سابق) مي باشد كه به طور مرتّب، به ويژه پس از فروپاشي شوروي (سابق) و ايجاد كشورهاي مستقل مسلمان و فراهم شدن زمينه تبليغات اسلامي در كشورها و امكان سفر به عربستان براي مراسم حج صورت مي گيرد.

كشور آلباني با قريب سه ميليون مسلمانِ حنفي مذهب، علي رغم همه فشارهاي قرون وسطايي دوران سلطه كمونيست ها، پس از فروپاشي شوروي (سابق) آمادگي زيادي براي پذيرفتن تبليغات اسلامي را دارد كه دستگاه هاي سعودي با اهداي قرآن، كتب و نشريات، تأسيس و تكميل مساجد و دعوت مسلمانان براي بازديد از اماكن مقدّسه مكّه و مدينه در ايام حج و غير آن و پذيرش دانشجو از فرصت پديد آمده استفاده مي كنند. جزاير مالديو، سريلانكا در اقيانوس هند، كشورهاي كنيا، اتيوپي، اوگاندا، غنا، نيجريه، مالي، سنگال، ليبي، استراليا، كانادا،امريكا، آرژانتين، فيليپين، سنگاپور، اندونزي، مالزي، چين و ژاپن از ديگر مناطقي هستند كه رژيم آل سعود با شيوه هاي گوناگون در اين كشورها به تبليغ اسلام وهّابي (اسلام سلفي) مي پردازد.

پي نوشت ها: 1ـ البته وهّابيان سعودي از چاپ قرآن كريم با زيباترين خط و كاغذ و اهداي آن به حاجيان و زوّار مكّه و مدينه در ايام حج و در طول سال نيز غافل نيستند. 2ـ روزنامه بورس تاريخ 29 مرداد 1365 به نقل از: سيد داوود آقايي، سياست و حكومت در عربستان سعودي، ص 15 3ـ حافظ وهبة، جزيرة العرب في القرن العشرين، ص 307 / شوقي ضيف، تاريخ الأدب العربي، ص 183; اتحاد ابن سعود و ابن عبدالوهّاب به تصوير مسترهمفر ساخته و پرداخته پيشنهادي يا دستوري استعمار بريتانياي كبير بوده است، گرچه انتساب يادداشت ها، چندان دقيق نباشد، اما بنابر قراين تاريخي و سياسي تصويري بجا و متين است. 4ـ جزيرة العرب في القرن العشرين، ص 310 / سيد محسن امين عاملي، كشف الارتياب في اتباع محمدبن عبدالوهاب، ص 10 5ـ لازم به ذكر است كه وهابيان و آل سعود در دوره هاي اخير، نه تنها با اختراعات و اكتشافات بشري مخالفت نكردند، بلكه بيش ترين سعي و تلاش خود را در راه استفاده و به كارگيري از آن ها در سايه ثروت انبوه نفت به كار برده اند. 6ـ مؤلف كتاب تاريخ الجزيره العربية في عصر الشيخ محمدبن عبدالوهّاب، ص 341 مي گويد: «از شيخ 6 فرزند پسر به نام هاي: ابراهيم، عبدالعزيز، عبدالله، حسن، حسين و علي و 6 دختر به نام هاي سلمي، صفيه، فاطمه، سعدي، عايده و حبيبه باقي ماند.» 7ـ فهد بن محمد الدرعان، النشر في الجامعات السعودية، دراسة تحليلية نقديه، الرياض مطبوعات مكتبة فهد الوطنية، 1423 هـ.; نويسنده در اين كتاب آمار انتشارات اين دانشگاه را بالغ بر 103 كتاب و 11 نشريه نوشته است. 8ـ آمار انتشارات اين دانشگاه بر 147 كتاب و 19 نشريه فصلي بالغ شده است. (النشر في الجامعات السعودية) ص 460 9ـ همان،اين كتاب آمار انتشارات را بالغ بر 288 كتاب و 31 نشريه نوشته است. 10ـ همان، ص 466 11ـ محل اصلي اين مجمع در شهر جدّه عربستان بوده و با اهداف وحدت نظري و عملي اسلامي و حل مشكلات عقيدتي، اجتماعي فقهي در چارچوب شريعت اسلامي تشكيل شده است.از ايران نيز همه ساله هيأتي از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در اين مجمع شركت مي كنند. 12ـ حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت، شناخت عربستان، ص 128. 13 و14 و15 و16ـ شناخت عربستان، ص 130 / ص 147 / ص 165 17ـ قابل ذكر است كه پس از شكست انقلاب مشروطيت و پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، در سايه تبليغ وهّابي گري، افرادي مانند سيد احمد كسروي، شريعت سنگلجي و حكمي زاده گرايشاتي به آراء و پندارهاي وهّابيان پيدا كرده بودند و كتاب هايي در مخالفت با عقايد شيعه نوشتند; چنان كه مقدّمه كتاب و بخش مهمي از كتاب كشف اسرار حضرت امام خميني(قدس سره) در پاسخ به شبهات و ايرادات وهّابيان و طرف داران آن ها و آثاري مانند شيعه گري، كسروي و اسرار هزار ساله حكمي زاده مي باشد. 18ـ عقيدتي ـ سياسي نيروي انتظامي، نگاهي به ماهيت و عملكرد فرقه ضالّه وهّابيت، ص 48. 19ـ عربستان سعودي با دقت و توجه براي تأثير گذاري بر فرهنگ و مردم پاكستان، اين فعاليت هاي مالي و نظامي را انجام داده و مي دهد. قراردادي نظامي بين دولت عربستان و پاكستان مبني بر آموزش سياسي و نظامي و فرهنگي يك صدهزار نيروي نظامي ارتش پاكستان در داخل عربستان امضا شده است و شواهد تاريخي نشان مي دهد، بيش تر كودتاهاي نظامي پاكستان با حمايت ارتش امريكا و عربستان صورت مي گيرد; مانند كودتاي ژنرال ضياءالحق در سال 1979 م بر ضد ذوالفقار علي بوتو كه در سايه حمايت آل سعود، ذوالفقار علي بوتو اعدام شد و دولت ضياء الحق، از كمك بلاعوض 578 ميليون دلاري برخوردار گرديد. (جزوه نيروي انتظامي، ص 52) 20ـ حافظ تقي الدين، احزاب و نهضتهاي سياسي پاكستان، ص 503 به نقل از: مرتضي زيدي، علل تفرقه گرايي در پاكستان (پايان نامه) ص 110. 21ـ «تلاش گروه هاي تروريستي وهّابي عليه ايران» روزنامه جمهوري اسلامي، مورخه 5 / 10/ 1369، ش 3355، مرتضي زيدي، به نقل از: علل تفرقه گرايي در پاكستان. 22ـ نام طلبه هاي فارغ التحصيل از جمعية العلماي پاكستان و مورد حمايت گروه «سپاه صحابه». 23ـ علامت اختصاري سازمان اطلاعات، امنيت ارتش پاكستان. 24 و25ـ مركز مطالعات فرهنگي بين المللي، جريان پر شتاب طالبان، ص 48 / ص 91. 26ـ همان، ص 117 به نقل از: انوارالحق احدي (كارشناس مسائل سياسي خاورميانه) در مصاحبه با مجله ميدل ايست، ژوئن 1994 م. 27ـ بايدتوجه داشت كه شاه مسعود،درآن تاريخ، سياستِ مخالف ايران داشت. 28ـ همان، ص 118. 29ـ حميد احمدي، «طالبان; علل و عوامل رشد»، اطلاعات سياسي ـ اقتصادي، ش 131 ـ 132، ص 32 به نقل از: حركت پرشتاب طالبان، ص 118 30ـ انورالحق احدي، عربستان سعودي ايران و جنگ در افغانستان، ص 173 به نقل از: حركت پرشتاب طالبان، ص 118. 31ـ يكي از استادان محترم (آقاي دكتر رضا شعباني) در كلاس درس شبه قاره هند نقل مي كرد: هم اكنون آمار فرق و مذاهب در كشور هندوستان به بيش از يك ميليون رسيده است. 32ـ قريب 12% از مردم ايران كه بيش تر در نواحي مرزي در شمال، جنوب، شرق و غرب زندگي مي كنند، سنّي مذهب هستند. 33ـ هفته نامه المسلمون كه در جدّه منتشر مي شود، نوشت: خطوط هوايي شوروي (سابق) به زودي 28 پرواز بين جدّه و مسكو براي حمل يك ميليون جلد قرآن كه توسط شاه فهد به مسلمانان شوروي اهدا شده است، انجام خواهد داد.