سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

معارف صحيفه سجاديه، معرفی حقیقت و فضیلت رمضان

ماه مبارك رمضان، ماه فضيلت و كرامت است. با طليعه هلال اين ماه، درهاي خاصه اي از رحمت و كرامت الهي به روي جامعه مؤمنين گشوده شده و مؤمنان به ضيافت الهي خوانده مي شوند. از وجود مبارك حضرت زين العابدين (ع) در صحيفه نوراني سجاديه، دو دعا در ارتباط با ماه مبارك رمضان نقل شده كه خواندن آن ها براي آشنايي با فضائل اين ماه و وظايفي كه طي آن برعهده ماست، بسيار مفيد است. انسان با سير در معارف اين دعاها متوجه مي شود كه با حلول ماه رمضان چه فضيلتي به وي روي آورده و با پايان اين ماه، چه سفره ضيافتي جمع مي شود؛ و كساني كه اهل اين ماه نبوده اند، چه خسارتي ديده اند. دعاي اول بيش تر در باب وظايف و تكاليفي است ؛ اما در دعاي دوم ضمن اين كه به فضيلت هاي اين ماه و بهره هاي افراد متنعم از آن اشاره مي شود؛ تكليف كساني كه از اين ماه محروم شده و نتوانستند بار خود را از اين سفره ضيافت ببندند، نيز مشخص گرديده است.
طريق بودن ماه رمضان در رسيدن به مقام رضوان  دعاي اول دعاي 44 از مجموعه ادعيه دعاي مفصلي است كه با اين فراز شروع مي شود: الحمدلله الذي هدانا لحمده، و جعلنا من أهله»؛ سپاس خداي را كه ما را به حمد خودش هدايت كرد و ما را از اهل حمد قرار داد تا حامد خدا باشيد. نتيجه اين هدايت به حمد چيست؟ لنكون لاحسانه من الشاكرين؛ تا از اين حمد به مقام شكر در مقام احسان برسيم. «و ليجزينا علي ذلك جزاء المحسنين»؛ و در نتيجه پاداش محسنين را به دست بياوريم. پس در اين فراز با سه سرفصل معرفتي روبه رو هستيم كه عبارتند از: حمد، شكر و احسان.
حضرت در ادامه، به نعمت ديگري اشاره و خدا را به خاطر عطاي آن شكر مي كنند: والحمدلله الذي حبانا بدينه، و اختصنا بملته؛ حمد خدايي را سزاست كه دين خود را به ما عطا كرد و ما را مختص به دين خودش قرار داد. انسان گاهي نعمت «دين داري» را جزو عطاهايي كه احتياج به حمد داشته باشد، به حساب نمي آورد، درحالي كه اساسي ترين نعمتي كه خداي متعال به ما داده و به دست آوردن آن تصادفي نيست، هدايت به دين خداست. در پس هدايت شدن به دين حق، تدبير الهي نهفته است؛ در دستگاه خداي متعال، امر تصادفي كه بيرون از مشيت او باشد، اتفاق نمي افتد و چون اين هدايت با تدبير حضرت حق بوده است، بايد خداي متعال را حمد كرد.
«و سبلنا في سبل احسانه»؛ حمد خدايي را سزاست كه ما را در راه هاي منتهي به احسان، به حركت درآورده و در اين مسير قرار داده است. چرا؟ «لنسلكها بمنه الي رضوانه»؛ تا با دست گيري او، سالك اين راه ها باشيم. هم مرور به اين سبل احتياج به هدايت الهي دارد و هم ادامه اين سبل و سلوك در اين مسيرها محتاج به من الهي است. پايان اين سبل چيست؟ «الي رضوانه»؛ انسان اگر سبل احسان را با من الهي طي كند، به مقام رضوان الهي مي رسد. «حمدا يتقبله منا، و يرضي به عنا»؛ حمدي كه رضاي حق را به دنبال دارد و مقبول درگاه حق مي شود.
ما در ابتدا خداي متعال را براي اين كه ما را اهل حمد قرارداد و به راه هاي احسان خود هدايت نمود، حمد كرديم؛ اما در ادامه به حمد خاصي مي رسيم: «والحمد لله الذي جعل من تلك السبل شهره شهر رمضان» خدا را ستايش مي كنم بر اين كه يكي از آن سبل را، ماه خودش قرار داد. گويا اين عطا، حمد ويژه اي مي طلبد. حمد بر اين نعمت كه خداي متعال يكي از راه هاي منتهي به خود را، «ماه خودش» كه همان ماه رمضان است قرارداده است، غير از حمد نسبت به راه هاي ديگري است كه ما را به سوي خدا مي رساند. كسي كه طالب مقام رضوان است و درك مي كند كه بالاترين نعمتي كه انسان مي تواند به آن برسد، مقام «رضوان الهي» است (توبه؛72) مسيرهاي منتهي به اين مقام، يك نعمت خاص تلقي مي شوند؛ لذا حمد براي آن ها نيز بايد حمد معني داري باشد.
حضرت سيدالشهدا(ع) در شب عاشورا، وقتي اصحاب خود را جمع مي كنند تا ماجراي فردا را با آنها در ميان بگذارند و بيعت خود را از دوش آن ها بردارند، خطبه كوتاهي بيان فرمودند؛ خطبه با اين كلمات شروع مي شود: اللهم اني احمدك علي ان اكرمتنا بالنبوه حضرت در تنگناي ابتلاء و در اوج غربت، خدا را به خاطر عطاي مقام نبوت حمد مي كنند. اگر انسان اهل توجه به آن مقاصد بوده و اين نيازها در او پيدا شده باشند، اهميت نعمت نبوت و هدايت به دين حق الهي براي او نيز تلقي مي شود و به مقام حمد آن مي رسد

ويژگي هاي ماه مبارك رمضان در بيان حضرت زين العابدين(ع)  

حضرت در اين دعا، ماه مبارك رمضان را چنين معرفي مي كنند: شهر الصيام، و شهر الاسلام، و شهر الطهور، و شهر التمحيص، و شهر القيام الذي انزل فيه القرآن، هدي للناس، و بينات من الهدي و الفرقان؛ شهر روزه داري و شهر اسلام؛ شهر پاكي و پيرايش؛ شهر شب زنده داري و شهر قرآن؛ شهري كه در آن هدايت و بينات براي مردم فرود آمده است. گويي نزول قرآن محدود و مخصوص سال هاي اول نزول قرآن در زمان حيات نبي اكرم ص نيست؛ بلكه اين نزول در اين ماه استمرار دارد. شهر برخورداري از قرآن و هدايت آن و بيناتي كه براي بشر آورده، اين ماه است؛ شايد از اين روست كه به ماه رمضان، بهار قرآن گفته اند. انسان در اين ماه مي تواند به صيام و اسلام و طهور و تمحيص و قيام راه پيدا كند. مي تواند به مقام صائمين برسد؛ البته اين مقام هم درجاتي دارد. مانند صوم پرهيز از مبطلات و محرمات، تا صوم «خاص الخاص» كه در آن روزه، امساك قل از ماسوي الله شرط روزه داري شمرده شده. ماه رمضان ماهي است كه انسان مي تواند به اين مقام برسد؛ چرا كه هميشه اين شرايط مهيا نيست.
ماه اسلام و طهارت    در همه ماه ها اين زمينه ها وجود ندارد. درماه ضيافت است كه انسان مي تواند به صيام و اسلام برسد؛ مقام اسلام همان مقام تسليم در مقابل خداي متعال و نبي مكرم و اهلبيت (ع) است. انسان مي تواند مقام اسلام را در اين ماه به دست آورد. اگر چه به حسب ظاهر فرصت هاي اين ماه كوتاه است، ولي درهمين فرصت هاي كوتاه اين حقايق به كف آوردني است. انسان مي تواند در اين ماه از همه رذالت ها و آلودگي هايي كه در وجود انسان بيتوته كرده اند، پاك شود. درهر منزلي چه در شهر وچه در روستا و درمنزل، محل مخصوصي به عنوان مكاني براي تطهير و حمام وجود دارد كه وسائل و فضا براي شستشو درآن آماده است. ماه رمضان، ماه طهور است؛ يعني شرايط باطني و ملكوتي عالم دراين ماه براي پاك شدن و طهارت انسان به طور كامل آماده است. اگر انسان بتواند از اين ماه استفاده كند، به طهارت مي رسد.
گاهي «شهر الطهور» براي بعضي انسان ها نيز مثل همين است. وقتي ماه مبارك تمام مي شود، تازه چرك هايش خيس خورده و نمودارتر شده است. اما اگر انساني اهل بهره مندي باشد، مي تواند همه رذالت هاي روحي خود را در اين ماه تطهير كند؛ ظاهر و باطنش را با شريعت هماهنگ كند تا ملكات و مراتب مختلف وجودي و نفسش همه تطهير و پاك شوند.
ماه تمحيص و خالص شدن    ماه مبارك رمضان، ماه خالص شدن است. خيلي از ناخالصي ها براي انسان پوشيده است؛ اين ناخالصي ها را مي توان دراين ماه يافت و آن ها را پاك كرد. خداي متعال در سوره آل عمران وقتي از جنگ احد و شكست هايي كه به حسب ظاهر براي مسلمان ها پيش آمده بحث مي كند، در ضمن همان آيات مي فرمايد: «ليمحص ما في قلوبكم» (آل عمران45) اين جنگ هاي سنگين براي اين بود كه آنچه در قلب شماست، تمحيص شود. انسان در تحت فشارهاي سنگين است كه مي تواند به پاكي و طهارت برسد و قلب خود را از تعلق به اغيار آزاد كند. وقتي در طلا ناخالصي هايي وجود د اشته باشد، اين آلايش ها را به راحتي نمي توان از طلا گرفت؛ بايد طلا را دركوره آتش قرارداد. وقتي طلا در دماي بالا قرارگرفت، ناخالصي ها خود را از طلا جدا مي كنند و ديگر مقاومت ندارند؛ آنچه باقي مي ماند طلاي خالص و گران قيمتي است كه تمحيص شده است. ناخالصي هاي وجود انسان، تعلقات به غير خداست كه درجان او شكل مي گيرد، كوره وجود انسان نيز، ميدان جنگي است كه خدا زمينه آن را مي چيند تا انسان تعلقاتش را رها سازد و آزاد شود و از هم تعلقاتي كه از جنود ابليسند، رها گردد؛ در ماه مبارك رمضان چنين شرايطي براي تمحيص و خالص شدن آماده است؛ انسان بايد توجه كند كه اين آمادگي و مهيا شدن شرايط، هميشگي نيست و درماه هاي ديگر نمي توان آن را يافت.
-ماه قيام براي خدا    رمضان، شهر القيام است؛ در ظاهر يعني اينكه انسان مي تواند در اين ماه شب زنده داري كند؛ ولي شايد معناي پيش تري در اين فراز نهفته باشد. شايد بتوان گفت كه انسان در اين ماه مي تواند به «قيام لله» برسد. قيام لله كه انسان براي خدا قيام كند و همه حياتش قيام براي او باشد، كار آساني نيست. نكته اين جاست كه اين مهم در اين ماه ممكن است. شهر رمضان،شهري است كه انسان ازهدايت و بينات قرآن برخوردار است. هميشه چنين فضايي در دسترس انسان نيست كه قرآن درماه رمضان اين چنين بهره وبار دهد. خواندن ها و بهره مندي ها متفاوت است. درسايه سار اين بهره مندي هاي ويژه است كه انسان مي تواند براي خدا خالص شود و براي خدا قيام كند.
ماه درك ولايت الهيه    حقيقت وجودي حضرت صديقه طاهره س سري از اسرار خداست؛ روحي النبي بين جنبي. شب قدر هم در اين ماه است و انسان بايد اين شب را درك كند. ازطريق معرفت صديقه طاهره س مي شود به آن شب راه يافت. آنهايي كه چشمشان را بر وجود مقدس صديقه طاهره بسته اند، نه تنها به شب قدر نرسيدند، بلكه از پيامبر خدا و اميرالمؤمنين هم جدا شدند. آنهايي كه ايستادند و تماشا كردند و به روي خودشان نياوردند و از خانه اي كه جبرئيل در آن رفت و آمد داشت فاصله گرفتند و جدا شدند، هرگز نمي توانستند به شب قدر راه پيدا كنند. ابتلا و بلاي حضرت، حلقه اتصال ما و حلقه اتصال عالم به نبوت و ولايت است. اگر ابتلاي ايشان نبود، بقيه جدا مي شدند؛ فتنه هاي شيطان همه را جدا مي كرد. كسي كه حلقه اتصال همه است، هرچه و هركه را بخواهد، مي تواند به وصل برساند. طريقش بلايي است كه حضرت تحمل كرده است؛ بلاي حضرت به خاطر وسعت و عظمتش، حلقه اتصال و پيوند همه اوليا به مقام نبوت و ولايت است. در باطن عالم هركسي متصل مي شود از اين راه متصل مي شود؛ بلاي صديقه طاهره س حلقه اتصال باطني است. شايد معناي شب قدر بودن حضرت هم همين باشد؛ چرا كه درمقابل آن دولت هاي طولاني، حضرت كار را روشن كرد

نعمت شب قدر
علاوه بر اين ها نعمتي در اين ماه هست- كه در بسياري از روايت ها و دعاهاي ماه رمضان تأكيد شده- و آن اين است كه «ثم فضل ليله واحده من لياليه علي ليالي ألف شهر»، يك شب اين ماه از شب هاي هزار ماه برتر است. اين يك گنج عظيم بي حد و اندازه اي است كه خداي متعال در اين ماه قرار داده است و انسان بايد تلاش كند كه اين گنج را به دست بياورد. اگر به دست آورد، تدارك همه كاستي هاي عمر انسان مي شود و اگر به دست نياورد، در اين عمر معمولي هفتاد- هشتاد ساله انسان خيلي كاري نمي شود كرد.

ارزش زماني ماه مبارك در صحيفه سجاديه    پانزده سخنراني امام خميني(س)

يكي از تعابير لطيف امام زين العابدين(ع) در دعاي44 صحيفه در مورد ماه مبارك اين است كه فضايل و برتري هاي اين ماه مشهور است: «فابان فضيلته علي سائر الشهور بما جعل له من الحرمات الموفوره و الفضائل المشهوره  (بند4) (پس برتري اين ماه را بر ماه هاي ديگر به سبب حرمت هاي فراوان و برتري هاي آشكار كه براي آن قرارداد هويدا گردانيد)؛ يعني چه در بيان قرآن، چه در گفتمان پيغمبر عظيم الشأن اسلام و چه در سيره اهل بيت آن حضرت(ع)، پيرامون اين ماه، كرامت ها و شرافت هاي آن، آنقدر سخن رفته است و تأكيد گشته است كه اين فضايل و حسن ها به امري بديهي تبديل گشته است. مختصات و ويژگي هاي اختصاصي كه حضرت براي ماه مبارك رمضان به عنوان ارزش هاي زماني اين ماه برمي شمارد به قرار ذيل است:
-ظرف نزول قرآن
- ماه رمضان بر ساير ماه ها برتري آشكار يافته است و اين برتري به دو دليل و نشانه، هويدا و معلوم گشته است: حرمت هاي فراوان و فضايل آشكار. حرمت هاي اين ماه نظير لزوم چشم پوشي از حلال هاي فراواني كه در ايام، زمان ها و ماه هاي ديگر مورد استفاده قرار مي گرفت و اكنون در مدار محظورات و موقوفات ايستاده است. و با ترمز كشيدن هاي بسيار، سيم هاي خاردار گوناگون بستن، حريم و حرم ساختن هاي گسترده، سرعت گيرهاي متنوع نصب نمودن نشان از عظمت ماه و زماني دارد كه انسان را در اين سفره زماني به ميهماني و ضيافت فراخوانده است. يكي از اين خصوصيات زماني كه در زيرمجموعه حرمت ها و مانع ها قرار دارد؛ حرمت زماني ماه مبارك است. به گونه اي كه امام معصوم(ع) مي گويد كه خداوند متعال اجازه پيش و پس شدن زمان اين ماه را به احدي نمي دهد: «... و جعل له وقتا بينا لايجيز جل و عز ان يقدم قبله، و لايقبل أن يوخر عنه» (دعاي 44 بند4) (براي اين ماه وقت آشكاري قرار داد كه خداي بزرگ و توانا اجازه نمي دهد كه پيش انداخته شود و نمي پذيرد كه از آن وقت تاخير بيافتد)؛ بنابراين جايي براي چانه زني ها، تاويل نمودن هاي دلخواه و تفسيرهاي به رأي در وادي تعيين زمان براي اين ماه نخواهد بود. مثلا نمي توان به بهانه هاي واهي يا به ظاهر موجه يا نيمه موجه، زمان اين ماه عظيم را جلوتر كشيد يا به عقب برد؛ بهانه هايي چون گرماي طاقت فرساي هواي تابستان و در نتيجه براي وارد شدن تعداد بيشتري در اين ضيافت و لذت بيشتر بردن و كراهت و رنج كمتري متحمل شدن، به جلوتر يا عقب كشيدن آن اقدام شود.
با قرار دادن اين حرمت زماني، فلسفه آزمودن انسان ها در سرما و گرما، به هنگام كار يا استراحت و... تحقق مي يابد و مجالي براي فرار از آزمون هاي الهي نخواهد بود.
يكي ديگر از خصوصيات زماني اين ماه، قرار گرفتن اين ماه در مقابل يازده ماه ديگر از سال است. امام(ع) چندين بار با بيان هاي گوناگون بر اين برتري گواهي داده است: نظير «ثم فضل ليله واحده من لياليه علي ليالي الف شهر، و سماها ليله القدر» (دعاي 44 بند 5) (سپس شبي از شب هاي آن را بر شب هاي هزار ماه برتري داد، و آن را شب قدر ناميد). و يا: «... شهر رمضان الذي اختصصته من سائر الشهور، و تخيرته من جميع الازمنه و الدهور، و آثرته علي كل اوقات السنه بما انزلت فيه من القرآن و النور» (دعاي 45 بند 20) (ماه رمضان را از همه ماه ها اختصاص دادي، و از همه زمان ها و روزگارها برتري دادي و بر همه وقت هاي سال برگزيدي به سبب فرستادن قرآن و نور) و يا: «السلام عليك من شهر لاتنافسه الايام» (دعاي 45 بند 33) (درود بر تو اي ماهي كه روزها با آن فخر و سرفرازي نمي كنند).
- يكي از دلايل برتري ماه مبارك بر ديگر ايام سال شب قدر است. به طوريكه يازده ماه در سويي و يك ماه مبارك در سويي؛ و سي روز ماه مبارك در يك طرف و سه شب ماه مبارك در طرفي؛ يك شب اين ماه در يك جهت و سه شب ديگر در جهتي. و آن شب كه معادل هزار ماه است به عنوان ظرف زماني نزول قرآن و نور مطرح گرديده است.
به تعبير امام، اين شب تا طلوع فجر دائم البركه است: «... سلام، دائم البركه، الي طلوع الفجر»(دعاي 44 بند5).
به دليل همين ويژگي هاي ممتاز است كه بر اثر آگاه سازي پيغمبر(ص) و اهل بيت عزيز آن بزرگوار(ع)، اين ايام در دلهاي مومنان، عظيم و با هيبت است: «اهيبك في صدور المؤمنين» (دعاي 45 بند 32) و آرزوي آمدن آن را قبل از فرا رسيدن آن مي كنند و با جان و دل به استقبال از اين ماه مي روند: «السلام عليك من مطلوب قبل وقته» (دعاي 45 بند 38) و بر اثر سودهاي سرشار و فرا دنيايي كه از اين اوقات بردند «اربحنا افضل ارباح العالمين» (دعاي 45 بند 22)؛ در دوري از آن، حزين و گريان و غمگين اند: «السلام عليك من محزون عليه قبل فوته» (دعاي 45 بند 38)؛ و در تعبيري ديگر چنين مي گويد: «السلام عليك يا اكرم مصحوب من الاوقات، و يا خير شهر في الايام و الساعات»(دعاي 45 بند 24).
البته در سويي ديگر از ميدان، مجرمان و اشقيايي قرار داشتند كه بر خلاف مومنان كه بزرگي و فضل اين ماه را درك كردند و در غم محاق اين ماه، سوختند و ناله هايي سجادوار سر دادند؛ در شمارش ايام اين ماه براي پايان يافتن اين ماه بين خود مسابقه گذاشتند و توان ديدن شادي هاي مومنان را نداشتند. از اين رو امام سجاد(ع) در بياني، تعجب خود را از اين طايفه چنين به تصوير مي كشد: «السلام عليك ما كان اطولك علي المجرمين، و أهيبك في صدور المؤمنين» (دعاي 45 بند 32) (درود بر تو اي ماه، چه طولاني بودي بر گنهكاران، و چه با هيبت بودي در دل هاي مومنان).
شايد دليل آنكه طولاني شدن زمان بر مجرمان را در قرينه مقابل و متضاد، با پر هيبت بودن ماه مبارك در جان مؤمنان جاي داد و در يك صف روياروي نهاد، آن باشد كه بر اثر معرفت به اين فضايل و برتري هاي اين ماه، از علت به جاي معلول استفاده كرد. يعني به جاي آنكه از تعبير «ما اقصر...» بهره ببرد، از «ما اهيب...» استفاده كرد. در اين ديدگاه هم اين ماه بهترين همنشين و مصاحب خواهد بود: «السلام عليك يا أكرم مصحوب من الاوقات، و يا خير شهر في الايام و الساعات» (دعاي 45 بند 24)؛ و هم خواستار تداوم الگوي زيستي در اين ماه، در ماه هاي ديگر: «اللهم واجعلنا في سائر الشهور و الايام كذلك ما عمرتنا» (دعاي 44 بند 18) (بار خدايا ما را در باقي ماه ها و روزها تا زماني كه زنده داري، همانند اين ايام قرار بده)؛ از طرفي، و در ماه مبارك رمضان آتي از جهتي ديگر مي باشد:
«... و ابلغ باعمارنا ما بين أيدينا من شهر رمضان المقبل، فاذا بلغتناه فاعنا علي تناول ما انت اهله من العباده...» (دعاي 45 بند 46) (عمرهاي ما را كه در پيش است به ماه رمضان آينده برسان، و چون ما را به آن ماه رساندي بر انجام عبادتي كه شايسته تو است ياريمان فرما).
و در سويي ديگر دسته اي را نيز غافل تر از طايفه قبل مي داند چرا كه آنها اصلا زمان آمدن قدم هاي پاك اين ماه را هم در طول دوران اسارت خود در بندگاه گناهان لمس نكردند؛ و يا نخواستند ارزش چنين زمان و هنگامه اي را به رسميت بشناسند تا بتوانند در پيچ و خم هاي كوچه هاي غفلت، كوتاهي، سهل انگاري و ساده بيني رداي مسئوليت و حسابرسي در پيشگاه پروردگار عالميان را از تن به در كنند و جامه ناموزون تنبلي، انگلي و تن پروري را بر اندام خويش بپوشانند: «اللهم انا اهل هذا الشهر الذي شرفتنا به، و وفقتنا بمنك له حين جهل الاشقياء وقته، و حرموا لشقائهم فضله» (دعاي 45 بند 43) (بار خدايا ما اهل اين ماه هستيم كه به وسيله آن ما را مقام و منزلت ارجمندي دادي، و ما را براي آن به وسيله احسانت توفيق دادي؛ هنگامي كه بدبختان وقت آن را نشناختند و بر اثر بدبختيشان از فضل آن محروم شدند).
-ظرف نزول فيض خدا
- يكي ديگر از خصوصيات زماني اين ماه، ظرف زماني نزول فيض خدا در شب هاي ماه مبارك رمضان است. به عنوان مثال شب را هم ظرف نزول قرآن كريم مي شمارد و هم ظرف نزول صفح و بخشش الهي بر انسان گنه كاري كه گردن او در رهن گناه، مستاجر و در دين است. يكي از فيض هاي خاص الهي كه كرم و بخشش وي است طبق بيان امام سجاد(ع) در هر شبي از شب هاي اين ماه مبارك فرو فرستاده مي شود: «و اذا كان لك في كل ليله من ليالي شهرنا هذا رقاب يعتقها عفوك، أو يهبها صفحك فاجعل رقابنا من تلك الرقاب» (دعاي 44 بند14) (آن سان كه در هر شب از شب هاي ماه مبارك رمضان، براي تو بندگاني باشد كه عفوت آنها را آزاد مي نمايد، يا گذشتت ايشان را مي بخشد؛ ما بندگان را از آنان گردان)؛ امام(ع) خصوصيت اين شب ها را آزادسازي گردن هاي در رهن و جان هاي گروگان در بند انواع عصيان و طغيان مي داند. ناسپاسي ها و طوفان هاي خانه براندازي كه مي توان ريشه آنها را در جهل به مقام عبادت و طاعت و سرسپردن در درگاه الهي دانست و از طرفي عدم درك مقام اين ماه نيز فرض نمود كه نتيجه آن دريدن پرده هاي عفت، عصمت و طهارت است.
لازم به ذكر است كه همانگونه كه معراج و جريان صعود پيامبراعظم(ع) در شب اتفاق افتاد: «سبحان الذي أسري بعبده «ليلا» من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي...» (اسري-1)؛ شب هاي ماه مبارك رمضان نيز ظرف صعود، بال گشودن، سقف آسمان را شكافت و از دريچه تنگ دنيابيني سربلند نمودن هم هست. يعني از سويي در اين ماه انسان در پرتو نزول قرآن كريم، صعود مي كند و از طرفي ديگر، فيض حق با ريزش و نزول بر روزه داران، زمينه هاي آمرزش، تعالي و بالا رفتن بندگان فراهم مي شود.
و در نهايت يكي ديگر از ويژگيهايي كه براي روزها و شب هاي اين ماه پربركت مشخص مي شود و از نگاه اخروي و قيامت شمار حضرت نشأت مي گيرد، مسأله شاهد بودن اين ماه و شهادت دادن اين ايام در دنيايي ديگر و پرونده سازي براساس اعمال ما در روزها و شب هاي اين بخش از عمر و زندگاني ما است: «أعنا في نهاره علي صيامه، و في ليله علي الصلاه و التضرع اليك، و الخشوع لك، و الذله بين يديك حتي لايشهد نهاره علينا بغفله، و لا ليله بتفريط» (دعاي 44 بند17) (بار خدايا ما را در روزهاي ماه رمضان به روزه داري، و در شب هاي آن به نماز و زاري به سوي تو، و فروتني براي تو و خواري در برابر تو ياري فرما تا روزهاي اين ماه بر غفلت ما، و شب هايش بر كوتاهي ما گواهي و شهادت ندهند.)
بايدهاي زماني ماه مبارك در صحيفه سجاديه
منظور از بايدها، ترسيم نقشه راهي است كه طي طريق در آن مسير را امام سجاد(ع) براي خود و ديگر روزه داران در قالب زبان دعا از خداوند متعال درخواست مي كند تا در اين ماه به آن برنامه نزديك شود و گام هاي خويش را بر فرق آن اهداف نهاده و بالا رود و بدين وسيله روزه ها، شكوفا شود و ثمر دهد. براين اساس روزه روزه داران يا هدفمند، مدون، مهندسي شده و داراي نقشه و برنامه است و يا بي برنامه و باري به هر جهت مي باشد كه در نتيجه عقيم، سترون، نازا و ابتر خواهد ماند. لزوم نقشه حركت داشتن در امور معنوي همانند امور مادي تا آنجا احساس مي شود كه در حسابرسي پسين، از تمام ابعاد زندگي سؤال مي شود نه فقط از يك بعد آدمي.
تصوير انسان هايي كه در جزءجزء زندگي مادي خود داراي برنامه، حساب و كتاب و چرتكه اندازي دقيق و بر پايه عقل معاش هستند و از زندگي معنوي منظم و با برنامه غافل اند آنقدر خنده دار است كه تصوير فردي كه به جاي قاشق، از بيل براي غذا خوردن استفاده مي كند و يا شخصي كه به جاي كارد ميوه خوري، از اره چوب بري بهره مي برد.
- يكي از بايدهاي زماني كه امام سجاد(ع) خود را در آن مسير قرار مي دهد و از خداوند بلندمرتبه درخواست مي نمايد؛ حرمت زمان نماز را در اين ماه دانستن است. امام(ع) در دعاي 44 در بند 8 و 9 به اوقات نماز سه بار اشاره مي كند كه در جاي خود، اهميت پاسداشت اوقات نماز را در اين ماه در نزد خاندان پاك پيامبر(ص) نشان مي دهد: «اللهم... وقفنا فيه علي «مواقيت» الصلوات الخمس بحدودها التي حددت، و فروضها التي فرضت، و وظائفها التي وظفت، و «أوقاتها» التي وقت¤ و انزلنا فيها منزله المصيبين لمنازلها، الحافظين لاركانها، المودين لها في «أوقاتها»...» (دعاي 44 بند 8 و 9) (بار خدايا ما را در اين ماه بر اوقات نمازهاي پنج گانه باحدود و احكامش كه مقرر نموده اي و واجباتش كه واجب كرده اي و شروط و اوقاتش كه شرط و تعيين نموده اي آگاه گردان¤ و ما را در نماز همچون كساني قرار ده كه مراتب شايسته آن را دريافته، و اركان و جوانب آن را نگاهدارنده اند و آن را در اوقات خود به جا مي آورند؛ در اين بندها درخواست مي شود كه بر اوقات نمازهاي پنج گانه واقف گردد و نيز به صورت سربسته از نمازگزاراني صحبت مي شود كه نماز را در وقت خود ادا مي كنند و از خداوند متعال درخواست مي شود كه مقام چنين نمازگزاراني را به وي مسئلت كند.
در جامعه ما نيز در صورتي مي توان در عمق بخشي فرهنگ ناب و استثنايي قرآن و عترت اقدام نمود كه معارف اين خاندان را به صورت كاربردي مطرح نمود و آن را در اختيار مردم قرار داد. به عنوان مثال از همين بخش از دعاي بلند امام سجاد(ع) به راحتي مي توان بر اهميت نماز اول وقت در اين ماه خصوصا نماز مغرب و عشاء تأكيد كرد. اين امر سنتي است كه در بعضي مساجد سنتي حاكم است به طوري كه در هنگام افطار ابتدا به برپايي نماز جماعت مغرب و عشاء مي پردازند و آنگاه به سمت افطار رهسپار مي شوند و در نقطه مقابل نيز مبناي نادرستي پايه گذاري شده است كه چند ساعت بعد از افطار اقدام به برپايي و اقامه نماز جماعت مي كنند. لازم به توضيح نيست كه فرهنگ نماز و روزه در صورتي به رشد معنوي و اجتماعي انسان ها منجر خواهد شد كه در نقشه اي كه اهل بيت(ع) و خصوصا امام سجاد(ع) در صحيفه ترسيم كرده اند تعريف شده باشند و به رسميت شناخته شده باشند. سنت گذاري غلط در اين مسير آنقدر سوگ آور و زيان رسان است كه عرفان هاي تقلبي در نسبت با عرفان اهل بيت(ع) كه شفا، دارو و نور است. - يكي ديگر از بايدهاي زماني اين ماه كه بر مبناي ارزش شناسي اين ماه استوار گشته است درخواست آزاد كردن گردن هاي مرهون در بند گناه است. بر پايه اعتقاد امام سجاد(ع) قصه شب هاي اين ماه غير از زمان روز اين ايام است. چون شب هاي اين ماه محل نزول فيض ا لهي بر بنده است و اين نزول سبب رشد، بالا رفتن و پر كشيدن انسان مي شود، امام مي فرمايد: خدايا در هر شبي از شب هاي اين ماه گردن هاي بسياري از زنجير توان فرساي گناه آزاد و رها مي شوند و در بند كرم و بخشش تو اسير مي آيند كه اين اسارت عين آزادي و بزرگترين كرامت و شرافت محسوب مي شود. « و اذا كان لك في كل ليله من ليالي شهرنا هذا رقاب يعتقها عفوك، أو يهبها صفحك فاجعل رقابنا من تلك الرقاب» (دعاي 44 بند 14)».
- يكي ديگر از درخواست هاي امام(ع) در باب زمان در اين ماه، مشخص نمودن تكليف روزهاي اين ماه و نيز شب هاي پربركت اين ايام است. در تفكر امام(ع) روزهاي اين ماه زمان روزه داري، و شب ها موقع ايستادن و قيام است. امام(ع) در قسمتي ديگر بر اين مطلب كه روزها روزه، و شب ها به قيام بايستد تأكيد مي كند و قيام را نيز تفسير مي كند: «أعنا في نهاره علي صيامه، و في ليله علي الصلاه و التضرع اليك، و الخشوع لك، و الذله بين يديك حتي لايشهد نهاره علينا بغفله، و لاليله بتفريط» (دعاي 44 بند 17) در اين بند از دعا قيام را به نماز، تضرع، خشوع و ذلت در برابر پروردگار عالميان معنا نموده است.
- و درنهايت از مكتب فكري خود كه از معرفت ناب اهل بيت(ع) ناشي مي شود وچهره انسان شناسي حقيقي اسلامي را به نمايش مي گذارد بايدي را مطرح مي كند كه برپايه، مبنا و مبداء معرفتي عميق خود بنا نموده است.
امام (ع) دريك سوي ميدان ماه مبارك رمضان را در بندهاي گوناگون دعاي 44و 45 وصف نموده است به گونه اي كه شرح و تدريس اين دو دعا نياز به تشكيل جلسات علمي و معرفتي ويژه اي است و نمي توان بدون طرح مقدمات اخلاقي، حكمي ومعرفتي خاص به سراغ اين معارف رفت و غناي اين معارف تا بدان حد است كه نياز به تشكيل جلسات غني معرفتي و تدريس در بالاترين سطح حوزه و دانشگاه است.اگر دراين زمينه ها خلأهاي جدي وجود دارد و اصلا اين معارف ناشناخته مانده است دليلش همان غربت اهل بيت عصمت و طهارت (ع) مي باشد.
امام (ع) در بند 43 از دعاي 45 همانند مغز ولب، دو دعاي 44 و 45 سخن مي گويد و اين ماه را سبب شرافت و كرامت خود مي داند كه خداي سبحان چنين عطا نموده است و هر كس به اندازه ظرف وجودي خود از آن بهره مي برد:«اللهم انا اهل هذا الشهر الذي شرفتنا به» (دعاي 45 بند 43).
طبق ويژگي هايي كه برشمرده شد، ماه مبارك رمضان از دو ويژگي نزول رحمت خداي متعال نظير نزول كلام خود، و از سويي ديگر صعود و بال گشودن انسان برخوردار است. اهميت اين اختصاصات براي ماه مبارك در منطق عارفانه امام(ع) تا بدان حد است كه مي فرمايد اين ماه سبب شرافت ماست؛ اما سخن بلند امام در قسمتي كوتاه از دعاي 44 به همين جا ختم نمي شود. بلكه براساس انسان شناسي الهي، اعلام مي كند كه زينت و زيور ماه مبارك- عليرغم همه توصيفات گذشته - به طاعت ما براي خداست:«اللهم... زين اوقائه بطاعتنا لك» (دعاي 44 بند17) (خدايا اوقات ماه مبارك رمضان را به طاعت ما براي تو زينت بده). دراين سطح از نگاه، اين انسان است كه با عبادت، طاعت، خشوع وخضوع خود براي پروردگار عالميان به زيباسازي و جلوه آرايي اين ماه اقدام مي كند. امام (ع) اين معارف را در طول كتاب مظلوم و فراموش شده صحيفه سجاديه بارها به زبان هاي مختلف مطرح نموده است.
به عنوان مثال دردعاي مرزداران، اشاره مي كند كه رحم هاي زنان كفار حربي را عقيم گردان، پشت هاي مردانشان راخشك كن، نسل چهارپايان و حيواناتشان را قطع نما، اجازه باريدن باران را به آسمانشان، و اجازه روييدن نباتات را به زمين هايشان مده و.... سپس فلسفه اين دعا را چنين بيان مي كند:«اللهم ... فرغهم عن محاربتهم لعبادتك، و عن منابدتهم للخلوه بك حتي لايعبد في بقاع الارض غيرك، و لاتعفر لاحد منهم جبهه دونك» (دعاي 27بند 7) ( بار خدايا مسلمانان را از جنگيدن با دشمن براي عبادت و بندگيت و از زد و خورد با آنها براي خلوت نمودن و تنهايي گزيدن با تو آسوده گردان تا همه جاي زمين جز تو پرستش نشود، و جز تو براي كسي از ايشان پـيشاني به خاك گذارده نگردد).
چنانكه مشاهده مي شود درپايان اين بخش از مناجات خويش راز ختم جنگ و جهاد اصغر را برپايي عاشقان و گسترش فرهنگ عبادت در سطح جهاني مي خواند تا هيچ سري جز براي الله به سجده نرود و هيچ ذكري از هيچ دير و كنيسه و كليسايي بلند نشود مگر آنكه نداي توحيد الهي را فرياد كنند. علاوه بر اين بايدها دسته اي از نبايدهاي زماني است كه با بررسي بايدهاي زماني كه در نقطه مقابل قرار دارند روشن مي شود.در يكي از درخواست هاي امام سجاد (ع) ماه مبارك رمضان از نظر زماني به عنوان عيد دوستان خدا نام برده شده است:«... السلام عليك يا شهر الله اكبر، و يا عيد اوليائه» (دعاي 45 بند 23) بر اين اساس معناي درخواست ديگر حضرت از خداوند كه در نجواگويي خويش مسالت مي نمايد كه ماه هاي ديگر ما را در روند و پروسه ماه رمضان اين سال قرار بده:«اللهم واجعلنا في سائر الشهور و الايام كذلك ما عمرتنا» (دعاي 44 بند 81)؛ اين است كه در صورتي كه ماه رمضان ما عيد باشد اين توان را دارد كه درخواست نماييم كه همه ايام سال براي اين چنين عيد و زمان شادي باشد وگرنه اگر در پيچ و خم هاي انواع ناپاكي ها، اين ماه مبارك تلف گردد و ضايع شود. همچون لباس چرك و كثيفي خواهد بود كه جايگاهي جز سطل زباله نخواهد داشت چه برسد كه الگوي رفتاري و نظري سالكان در ساليان باشد. صحيفه سجاديه درعين حال كه يكي از غني ترين آثار شيعي است متاسفانه ميان غفلت ها و كوتاهي ها، خيابان نشين كوچه هاي غبار گرفته آرزوهاي دور و دراز ما خاكيان گشته است. بهترين راه و راهكار براي زدودن ابرهاي تساهل هاي درصحيفه پژوهي، باز كردن راه براي محققان و پژوهشگراني است كه توان كاربردي نمودن اين مباحث و عرضه و توزيع و توضيح به روز اين معارف مطالب است.
يكي از مطالبي كه مورد نياز مخاطبان گوناگون در رابطه با ماه مبارك رمضان است مساله رشد و برنامه داشتن دراين ماه است كه امام سجاد (ع) در بخش هاي مختلف سعي در مهندسي نمودن اعمال و افكار در اين ماه در صحيفه درقالب دعا نموده است. دراين مقاله فقط به بررسي ارزش ها و بايدها ونبايدهاي زماني پرداخته شد. طبق تفكر امام (ع) روزه روزه داران در صورتي بالنده، بارور و پر بر وبار خواهد بود كه به ريسمان محكم طاعت و عبادت برنامه دار متصل گردند و دراين راه با تفكر و معرفت قدم بردارند. دراين صورت ماه مبارك رمضان، عيدي به يادماندني و خاطره زا خواهد گشت و شايسته آن خواهد شد كه از خداوند در خواست كنيم كه هر ماه ما، رمضان، و هر روز ما روز ماه مبارك، و هر شب ما ليله القدر باشد.

ماه رمضان؛ ماه ضيافت الهي

ضيافت به معناي ميهماني است و ماه ضيافت الهي يعني ماه ميهماني خدا. اينكه به اين ماه، ماه ضيافت الهي گفته مي‌شود برگرفته از فرمايش رسول خدا (ص) است: ايها الناس به درستي که روي آورده به سوي شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش، ماهي است که نزد خدا بهترين ماه‌هاست، روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعات است و آن ماهي است که خداوند شما را در آن به سوي ضيافت خود فرا خوانده و در آن از اهل کرامت خدا گرديده‌ايد، نفسهاي شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاي شما در آن مقبول است و دعاهاي شما در آن مستجاب است… (1).
ميهماني مکاني و زماني: 
خداوند خالق زمان و مکان، از ميان تمامي مکانها، مکان خاصي را به لطف خود ممتاز و آن را خانه خود خوانده است تا بندگانش متوجه آن شوند و او نيز الطاف و مواهب خود را بيشتر به آنها برساند و آن خانه، کعبه معظمه است که آن را بيت الله نام نهاده و همچنين از ميان تمام زمانها، زمان خاصي را به خود نسبت داده و آن را شهر الله ناميده تا لطف و کرم و مغفرت خود را در آن ماه بيش از ماه‌هاي گذشته به تمام بندگانش برساند. حضرت ابراهيم (ع) مامور ابلاغ دعوت الهي براي ميهماني مکاني خدا شد تا آنان که استطاعت اين سفر الهي را دارند به ميهماني خداوند فرا خواند: و اذن في الناس بالحج (حج/27) و ماموريت ابلاغ دعوت مردم به ميهماني زماني را به حبيب خود حضرت محمد بن (ص) سپرد تا مردم را دعوت به ورود به اين ميهماني با عظمت نمايد:يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون»(بقره/183
 البته مردم در ميهماني زماني خدا، بيش از ميهماني مکاني او، از لطف و رحمت و مغفرت الهي بهره مي‌برند؛ چرا که خداوند در هر سال تمام بندگان خود را به ضيافت در اين ماه (ماه رمضان) فرا مي‌خواند، لکن تنها اهل استطاعت به ميهماني مکاني خداوند راه مي‌يابند.
وقتي انسان روايات مربوط به ماه مبارک رمضان و دعاهاي وارده در آن را بررسي مي‌کند مي‌بيند که خداي سبحان بهانه‌اي خواسته تا در اين ماه پر فيض و برکت، به بندگان خود لطف و رحمت نمايد و گر نه چرا نفس کشيدن که امري تکويني و لازمه حيات است، ثواب گفتن «سبحان الله» را داشته باشد که مطابق روايات، ثواب گفتن هر سبحان الله روييدن يک درخت در بهشت است. و نيز چگونه خوابيدن که ناچار از آن هستيم، ثواب عبادت دارد و چگونه تلاوت تنها آيه‌اي از قرآن کريم، ثواب ختم کل قرآن را دارد؟ معلوم مي‌شود اينها همه بهانه‌اي است که خداي رحمان و رحيم، لطف و مغفرت و بخشش خود را شامل همه دعوت شدگان به اين ضيافت عظيم، نمايد.
بنابراين بايد از اين فرصت ارزشمند و بسيار مغتنم، کمال بهره‌برداري صورت گيرد که بنا به فرمايش پيامبر (ص، انسان تيره‌بخت کسي است که نتواند از اين فرصتهاي استثنايي بهره گيرد. از اميرالمؤمنين علي (ع) روايت شده:ان الفرص تمر مرّ السحاب فانتهزوا اذا امكنت في ابواب الخير؛ بي‌گمان فرصتها همانند ابرهاي زودگذر مي‌گذرند، پس هر گاه فرصتي در انجام کارهاي خير به دست آورديد آن را غنيمت شمرده و از آن خوب بهره‌برداري کنيد»(2). تشبيه ظريفي که در اين بيان حضرت وجود دارد آن است که حضرت، گذر عمر و از دست رفتن فرصتها را به حرکت ابر تشبيه فرموده‌اند، هنگامي که انسان به ابرها نظاره مي‌کند چنين گمان مي‌برد که آنها ثابت‌اند يا با سرعت کمي در حال حرکتند، در حالي که در عالم واقع، آنها با سرعت بسيار بالايي در حال گذر هستند، عمر انسان نيز اين گونه است، چه بسا بسياري از مردم از گذران عمر خويش غافلند و گمان مي‌کنند که فرصتهاي پيش آمده براي آنها، براي هميشه باقي خواهند ماند و سپري نخواهند شد، در حالي که عمر آدمي و فرصتهاي پيش‌آمده در زندگي او از جمله فرصت طلايي ماه مبارک رمضان، به سرعت مي‌گذرند و چنانچه انسان از آنها به خوبي استفاده نکند، ثمره‌اي جز پشيماني و غصه به همراه ندارد؛ همچنان که از اميرالمؤمنين (ع) روايت شده است: «از دست دادن فرصت، موجب غصه و پشيماني خواهد شد»(3
پي‌نوشتها:1- وسائل الشيعه، ج10، ص313 2-    شرح غررالحکم ج2، ص 573 3-     فهرست موضوعي غرر: ۳۰۳

ثمره يك ماه روزه داري

پروردگار عالم باب تقوا را درماه ضيافتش قرار داد. آنها كه مي خواهند متخلق به اخلاق الهي شوند، تزكيه را به عنوان تنها راه رسيدن به خليفه پروردگار عالم شدن مي دانند و اين رسيدن به خلافت الهي بايد حتما علم و رحمت الهي را دربرداشته باشد و تا انسان تزكيه نشود و متخلق به اخلاق الهي نگردد، هيچ گاه به علم و حكمت نخواهد رسيد. آنچه قرآن كريم مي فرمايد اين است كه آغاز اينكه انسان بتواند به آن مقام برسد، تقواست و اين تقوا آغاز و ابتدايش- اگر انسان برسد، چون «لعل» است- در شهرالله است؛ در اين ماه باعظمتي كه به مهماني حضرت حق دعوت شده ايد. آن مهماني زيبايي كه آن قدر عالي است كه اولياء الهي كه هيچ گاه براي طول عمر خودشان دعا نمي كردند، از جمله آنها علامه بحرالعلوم يا مقدس اردبيلي وقتي به رجب المرجب مي رسيدند، به ذوالجلال والاكرام عرضه مي داشتند: خدا! حالا كه لطف كردي ما را زنده نگاه داشتي، عاجزانه از تو درخواست مي كنيم توفيق مرحمت كني، ماه مبارك رمضان را درك كنيم. حالا كه عمر ما را نگرفتي، محبت كن عمر ما را نگير تا ماه مبارك را درك كنيم. منتها مهم اين است كه اين تقوا در اينجا به چه معنايي است. آيا اين تقوا به معني دورشدن از گناهان است؟ از يك جهت بله اما فراتر از اين است؛ چون عرض كرديم، ماه مبارك رمضان كه ضيافت الله مي باشد و خدا ما را به اين مهماني دعوت مي كند، آن كسي ورود به مهماني پيدا مي كند كه از قبل آمادگي اش را داشته باشد.
لباس تقوا، حصن حصين
رجب المرجب شست و شوي گناهان است. آمادگي قبلي اين است كه انسان در ماه رجب از گناه دور شود. پس تقواي اوليه در رجب المرجب است. بنا نيست تازه ما با ماه مبارك رمضان از گناه بيرون بياييم. درماه مبارك رمضان به ضيافت الله؛ مهماني پروردگار عالم ورود پيدا مي كنيم رجب المرجب شست و شوي گناهان، شعبان المعظم، پوشيدن لباس تقوا و انسان در ماه مبارك رمضان به ضيافت الله ورود پيدا مي كند. مثل آن كسي كه به او كارت دعوت مخصوص مي دهند و او را به يك مهماني خصوصي دعوت مي كنند. آن كسي كه مي خواهد به اين مهماني ورود پيدا كند، صددرصد اول شست و شو مي كند، بعد لباس نو، لباس درخور شأن آن مجلس مي پوشد و وارد آن مجلس مي شود؛ چون به يك مهماني خصوصي دعوت شده و در آن مهماني، بزرگاني هستند. حتي سعي مي كند خود را معطر كند، ژوليده و كثيف نمي رود، منظم، مرتب، بدن را شست وشو داده، بوي عرق را از بدن زدوده و با آمادگي وارد مجلس مي شود.
رجب المرجب شست وشوي گناهان بود. پس اين كه اولياء خدا حسب روايات شريفه بيان مي كنند اولين تقوا يعني دوري جستن از گناه، درماه رجب المرجب محقق شده است، اگر بناست در ضيافت الله وارد شده باشيم. تازه بايد لباس تقوا هم پوشيده باشيم؛ يعني ديگر از اين جا به بعد از گناه بدمان بيايد، دوري جستن از گناه داشته باشيم. تا حالا مذنب بوديم، شست و شوي اين گناهان را در ماه رجب المرجب انجام داديم. چقدر در ماه رجب المرجب استغفار سفارش شده است، آن هم به انواع مختلف كه انسان خودش را از همه گناهان شست و شو كند؟ حالا در شعبان المعظم لباس تقوا مي پوشد، يعني اين لباس، حصن حصيني است كه ديگر اجازه نمي دهد وارد گناه شود، بلكه برعكس؛ وقتي اين لباس را پوشيد، خودش متنفر از گناه مي شود. مثل آن كسي كه مكانيك است، اگر لباس نو پوشيد و مي خواهد به عروسي برود، خودش هم مراقبت مي كند كه نكند روغني به او بريزد. ديگر وارد محل كار نمي شود. محل كار، لباس مخصوص داشت، اينجا آن لباس نو، آن لباس مهماني، اجازه نمي دهد او وارد شود. خود اين لباس حصن حصيني شد براي اين كه او وارد آن كارگاه و مغازه مكانيكي اش نشود. پس گناه شسته شد، لباس تقوا پوشيد، ديگر گناه نمي كند، حالا دعوتنامه كتبي «كتب عليكم الصيام» براي اين ماه صيام به او مي دهند و ورود پيدا مي كند، «كما كتب علي الذين من قبلكم». ولي عجيب است، مي فرمايد: همه اينها براي اين است كه شايد به تقوا برسيد «لعلكم تتقون». 

اگر لباس تقوا را پوشيديم، پس اين «لعلكم تتقون» چيست؟! دوري جستن از گناه، مرحله تقواي اوليه است؛ آن لباس تقواي شعبانيه، آن انس با قيام در شبش، آن ليالي و نهارش كه در اين صلوات شعبانيه بيان شد يا آن مناجات شعبانيه كه پر از معارف است، با صيامي كه چقدر در ماه شعبان تأكيد شده كه حسب روايات شريفه حتي اگر كسي از دست بدهد، چقدر ثواب هاي عظيمي را از دست مي دهد. پس با اين شعبان المعظم هم عادت كرديم به اينكه ديگر از گناه بدمان بيايد، لباس تقوا بپوشيم و از گناه دوري بجوييم، اما اين «لعلكم تتقون» در ماه مبارك رمضان چيست؟ اين چه حالي به انسان مي دهد؟ اين تقوا يعني چه؟ آن تقواي اوليه بود، اما آن تقواي دوم اين است كه ديگر از اينجا كه به بعد نه تنها انسان به سمت گناه نمي رود بلكه تنفر از گناه پيدا مي كند. وقتي در ضيافت الله، در آن مهماني ورود پيدا كردي، وقتي طعامي مافوق همه طعام ها به تو دادند، ديگر از اين طعام هاي دنيوي خوشت نمي آيد.
اين دهان بستي، دهاني باز شد      تا خورنده لقمه هاي راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب      سوي خوان آسماني كن شتاب
وقتي انسان به آن ضيافت الله، آن سفره الهي و آن خوان كرم ورود پيدا كرد و طعام هاي آن را ديد، ديگر نه تنها از لقمه حرام و شبهه ناك بدش مي آيد، بلكه حتي لقمه حلال را هم رعايت مي كند. اصلاً دارند به ما ياد مي دهند، نه اين كه از لقمه حرام دوري كنيم يا نزديك لقمه شبهه ناك نشويم، بلكه لقمه حلال را هم آرام آرام ترك كنيم.

اهميت تلاوت قرآن و دعا و نيايش رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان

در مناجاتهايي كه از ائمه اطهار نقل شده، دو مناجات را ديده ام كه همه ائمه آن را مي خواندند؛ يكي مناجات شعبانيه است كه در مفاتيح هست، يكي هم مناجاتي است كه با اين جملات شروع مي شود: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد و اسمع ندائي اذا نادينك و اسمع دعائي اذا دعوتك و اقبل علي اذا ناجيتك فقد هربت اليك و وقفت بين يديك...»؛ مرحوم مجلسي در بحارالانوار ج 91ص 96 نقل مي كند كه اين مناجات از علي(ع) است و همه ائمه هم آن را مي خواندند. ماه مبارك رمضان اهل معرفت اين تعبير را دارند كه اين ماه، دار ضيافت الهي و يكي از منازل سالكين الي الله است. «سلوك الي الله» يعني سير معنوي روح به سوي خدا و تقرب به او كه البته اين سير و اين تقرب، داراي درجات و مراتب است.
منازل سير و سلوك به سوي خدا
گام اول، تجليه يعني آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل كردن به دستورات شارع مقدس در اين ماه مبارك رمضان، يعني همين روزه گرفتن و آداب ظاهريه.
گام دوم، تخليه تخليه پيراستن است نه آراستن؛ پيراستن باطن از رذائل اخلاقي و چه بسا پاك كردن و منزه كردن نفس از آثار گناهان است. چه بسا اولين دعايي كه نسبت به اولين روز ماه مبارك رمضان وارد شده كه شخص روزه دار مي خواند، اشاره به همين مسئله تخليه دارد. چون خود را تجليه كرده، يعني روزه گرفته و به آداب ظاهريه عمل كرده است و حالا از خدا مي خواهد كه او باطنش را از اين آثار پيرايش كند.
گام سوم، تحليه اين است كه انسان، روح را به صفات ملكوتيه كماليه آرايش دهد و خودش را متخلق به اخلاق الهيه كند كه اين هم داراي مراتبي است.
گام چهارم، فناءفي الله يعني همان شخصي كه سير معنوي مي كند، از انانيت در شهود حق فاني شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. اين تعبير را به كار مي برند كه فناء في الله عبارت است از: «فاني شدن روح از انيت در شهود حق». از نظر مسير معنوي، اين آخرين منزل سير و سلوك است.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان
ماه مبارك رمضان اينطور است كه هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اينكه ماه نزول است را شما خوب مي توانيد بفهميد؛ چون در قرآن و در دعاهاي ماه مبارك رمضان مطرح است كه قرآن كريم در اين ماه، ازمصدر وحي بر نبي مكرم اسلام(ص) نازل مي شود كه خداوند به وسيله همان كلمات، انسان ها را در جميع ابعاد پرورش مي دهد و مي سازد. در سوره دخان مي فرمايد: «انا انزلناه في ليله مباركه » (دخان/ 3) و در سوره قدر مي فرمايد: «انا انزلناه في ليله القدر». در سوره بقره هم مي فرمايد: «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان». (بقره/ 581)
«قوس نزول» در ماه مبارك  همين تعبير در دعاي روزانه ماه رمضان هم هست. در اكثر دعاهاي ماه رمضان به اين «قوس نزولي» اشاره شده كه ماه مبارك رمضان، ماه نزول كلام الهي است. به تعبير ديگر، ماه رمضان ماه سخن گفت رب است با عبدش؛ يعني ماهي است كه رب، براي ساختن عبدش و راهنمايي او به سوي قرب خويش، با او سخن گفته است. بنابراين قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد و به تعبير اهلش به صورت جمله واحده بطور يكپارچه در شب قدر، بر قلب پيغمبر اكرم(ص) فرود آمد. اين همان قوس نزولي اين ماه است. 
«قوس صعود» در اين ماه
اما ماه مبارك رمضان همچنين ماه صعود است؛ درست برعكس آن «قوس نزولي» كه گفتيم، اينجا «قوس صعودي» مطرح است. يعني اين ماه ماه كلام عبد با رب است. در همه اوقات عبد مي تواند با رب خودش سخن بگويد، ولي يك موقعيت خاصي هست كه اين سخن گفتن، از نظر سازندگي، برد بيشتري پيدا مي كند.  در اينجا يك بحث مطرح مي شود و آن بحث اين است كه عبد در چه قالبي مي تواند با رب خود سخن بگويد. اين را بدانيد كه اين هم در ارتباط با رب است. يعني خود رب به اولياء خود الهام مي كند و اولياء الهي آن الهامات را در قالب خاصي مي ريزند و نحوه سخن گفتن با رب را به عبد مي آموزند كه «چگونه با رب خودت حرف بزن!» همان طور كه او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اينگونه كه به تو مي آموزيم با او حرف بزن. 
خدا در ماه مبارك رمضان با تو صحبت كرده و كلامش را بر پيغمبر فرو فرستاده و پيغمبر هم قرآن را به شما تحويل داده و گفته است كه اينها حرف هايي است كه خدا با شما زده است. خدا در اين خطاب هايي كه در قرآن هست، مثل «يا ايها الناس» و «يا ايها الذين آمنوا»، دارد حرف مي زند و به من و تو خطاب مي كند. قرآن را نگاه كن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف مي زند. آيا تو نمي خواهي جوابش را بدهي؟ او در ماه مبارك رمضان با تو سخن گفته است، تو هم بايد در همين ماه با او سخن بگويي؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه كلام رب و عبد است. لذا شما اگر به رواياتي كه در باب ماه مبارك رمضان وارد شده است، مراجعه كنيد، همين مطلب را مي بينيد. 
سفارش به «زياد دعا كردن» در اين ماه روايت از امام صادق(ع) است كه «قال أمير المؤمنين (ع) عليكم في شهر رمضان بكثره الاستغفار و الدعاء » (وسايل/ج10 ص 403) يعني علي(ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به كثرت دعا و استغفار». در روايت ديگر : «كان علي بن الحسين(ع) اذا كان شهر رمضان لم يتكلم الا بالدعاء (همان/ج 10/ ص903) يعني حضرت امام سجاد(ع) در ماه مبارك رمضان اصلا صحبت نمي كرد، مگر اينكه تمام جملاتي كه از ايشان صادر مي شد مضامين دعايي داشت. ما در اين زمينه روايات بسياري داريم. بنابراين آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظيفه عبد است، سخن گفتن با رب خود است.
«تجليه، تخليه و تحليه» زمينه ساز سخن گفتن بنده با خدا
در باب ماه مبارك رمضان روايات زيادي داريم كه ناظر به آن مطلب اول، يعني بحث مراحل سير و سلوك است. از نظر ظاهري كه خودت را آراسته كرده اي به همين آداب ظاهري و دهانمان را از خوردن و آشاميدن بسته ايم. اين همان قدم اول يعني تجليه است؛ اما آنچه مهم است گام هاي دوم و سوم، يعني تخليه و تحليه است. اينها است كه زمينه را فراهم مي كند براي اينكه بتواني با خداي خودت حرف بزني. از الطاف الهيه اين بوده كه آنچه كه مايحتاج عبد است تا بتواند با خداي خودش حرف بزند، آنها را پيشاپيش خودش عنايت كرده است.
در يك روايت دارد:  خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادي را كه مستحق آتش هستند نجات مي دهد و در شب آخر از اين ماه به اندازه تمام كساني كه در طول اين يك ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات مي دهد. همه اينها نشانه سرريز شدن فضل و رحمت الهي در اين موقعيت زماني است.
در روايت ديگري دارد: همين طور هر شب با ضريب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بيشتري از بندگانش را تطهير مي كند، تا اين حجاب هاي ظلمانيه آنها برطرف شود. اينها همه مقدمه اين است كه اين عبد بتواند با او حرف بزند. لذا اهل معرفت گفته اند كه يك «قرآن نازل» داريم و يك «قرآن صاعد» داريم؛ آن هم كلام است، اين هم كلام است؛ آن كلام رب است با عبد، اين كلام عبد است با رب؛ هر دو هم قرآن است. بنابر اين اين ماه اختصاص به اين رد و بدل شدن سخنان بين «رب و عبد» و «عبد و رب» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از اين طرف هم قرآن صاعد- بالارونده- را داريم كه عبارت است از آن راز و نيازهايي كه بندگان صالح خداوند و اولياء خاص حق- به اذن رب- با او داشته اند و سخن گفته اند.
آداب ظاهري ماه رمضان، زمينه ساز ارتباط با خدا
ما از آن سخن گفتن ها، به «ادعيه ماثوره» ائمه اطهار تعبير مي كنيم. اصلا ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و اين آداب ظاهري كه در اين ماه داريم، همه براي فراهم كردن زمينه همين رابطه «رب و عبد» و «عبد و رب» است تا اينها با هم حرف بزنند؛ كه از پايين به بالا، يعني از طرف عبد به سوي رب،تقاضا و طلب و سؤال و درخواست است كه ما از آن تعبير مي كنيم به «دعا». پس دعا سخني بين عبد و رب است. يعني بنده با پروردگارش صحبت مي كند و از او درخواست مي كند.
ندا، دعا، نجوا
به اين تعبيراتي كه علي(ع) در اين مناجات به كار برده است نگاه كنيد: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد و اسمع ندائي اذا ناديتك و اسمع دعائي ادا دعوتك». اول صلوات مي فرستد و بعد شروع مي كند به گفتن آن جملات تا به اينجا مي رسد كه «و أقبل علي ادا ناجيتك». اينجا ديگر بحث «مناجات» است. «ندا» يعني اينكه انسان كسي را با صداي بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صداي بلند نيست. «مناجات و نجوا» بي صدا است. لذا اينجا تعبير مي كند « و أقبل علي»، ديگر نمي گويد «و اسمع»؛ چون مناجات جنبه صوتي ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلكه يك امر دروني و قلبي است. اين از تعبيرات زيبا و لطيف علي(ع) است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعي رابطه دو طرفه است، ولي اين تفاوت ها را با يكديگر دارد.
موانع اجابت دعا 
ممكن است من با شما صحبت كنم، شما هم با من صحبت كنيد، اما به تعبير ساده ممكن است مانعي در كار باشد كه موجب شود شما سخنان من را نشنويد يا به آن اعتنا نكنيد. ندا، دعا و مناجات، همه اينها دو طرفه است و ممكن است گاهي اوقات چيزي مانع از اين رابطه دو طرفه شود. يك وقت هست كه يك سنخ از اعمال، حجاب مي شوند براي اجابت دعا؛ مثل گناه. يعني معصيت هايي كه از ناحيه اعضا و جوارح من و شما صادر مي شود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتيم كه «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطيع خدا شدي، آنجا است كه خداوند هم درخواست تو را اعتنا مي كند و مي پذيرد. از آن طرف، معصيت مانع اجابت دعا مي شود. اين مربوط به اعضا و جوارح من و شما است. اگر دروغ بگويي، غيبت كني،  اين ها مانع اجابت دعا است. مي بيني چرا وقتي مي گويم: «خدا! خدا! خدا» خدا اصلا به من اعتنا نمي كند؛ چون اين گناهان مانع اجابت دعاهاي من است.يك وقت هم هست كه يك سنخ ملكات و امور دروني هستند كه مانع اجابت دعا مي شوند. اين موانع مربوط به ملكات سيئه دروني عبد است كه موجب مي شود كه اين گوش دل، راز الهي را نشنود. چون گفتيم كه ماه مبارك رمضان ماه «راز و نياز» است؛ اما گاهي راز از رب است و اظهار نياز از عبد است. اگر راز از رب است، در اينجا اين بحث مطرح مي شود كه بايد حجبي كه در ارتباط با باطن است هم برطرف شود. اما حجابي از ناحيه رب نيست. حجاب از ناحيه عبد است و بايد اين حجاب را برطرف كند. اما اين حجاب ها و موانع باچه مقامي از مقام هاي معنويه برطرف مي شود؟
باز شدن درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط رب و عبد پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «ان أبواب السماء تفتح في أول ليله من شهر رمضان و لا تعلق الي آخر ليله منه». (مستدرك الوسائل، ج 7 ص 24) حضرت فرمود درهاي آسمان در اولين شب ماه مبارك رمضان باز مي شود و تا آخرين شب از شب هاي اين ماه هم بسته نمي شود. منظور از «سماء» در اينجا آسمان نيست! اشتباه نكنيد. «سماء» اشاره به آن جهت علوي از عوالم وجودي و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در اين «دنيا» در عالم ناسوت هستيم. اين عالم دنيا پست ترين عوالم وجود است. اينكه در روايات فرمود كه خدا شب اول ماه مبارك رمضان درهاي آسمان را باز مي كند يعني مي خواهد بگويد از ناحيه آن عوالم برتر وجودي هيچ مانع و حاجبي در كار نيست. پس هرچه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز مي گويد، اما گوش من نمي شود. حالا من چه كار كنم تا اين حجاب ها را بتوانم رفع كنم؟ در مقامات معنويه مقامي هست كه آن را بايد به دست بياوريم؛ لذا مي رويم سراغ روايت دوم تا ببينيم چه كار بايد بكنيم.
مقام رضا ثمره نهايي روزه  در حديث معراج داريم كه پيغمبر اكرم(ص) وقتي به معراج رفت، در آنجا خطاب شد: «يا احمد هل تعلم ما ميراث الصوم»؛ اي احمد، مي داني روزه چه اثري در پي دارد و چه چيزي به ارث مي گذارد؟ «قال: لا. ثم قال: ميراث الصوم قله الاكل و قله الكلام و ميراث الصمت انها تورث الحكمه و هي تورث المعرفه و تورث المعرفه اليقين فاذا استيفن العبد لايبالي كيف اصبح بعسر ام بيسر فهذا مقام الراضين»؛ روزه دو اثر دارد؛ يكي اثر ظاهري است كه همان كم خوردن است و دومي كه بالاتر است، كم صحبت كردن و سكوت است كه ما به آن «صوم صمت» مي گوييم. اگر جلوي زبانت را بگيري و مراعات زباني داشته باشي، اين موجب ميشود كه حكمت پيداكني. آن وقت ميراث حكمت، معرفت است و معرفت هم يقين را از خود به ارث مي گذارد و ثمره يقين هم «مقام رضا» است و اين همان مقامي است كه با آن مي تواني حجاب ها را برطرف كني. من به آن كساني كه از نظر شرعي معذورند و نمي توانند روزه بگيرند و غصه مي خورند كه من از بركات صوم و ماه مبارك رمضان، محروم شدم مي خواهم بگويم كه اين ديدگاه و نگرش تو يك نگرش مادي است.
«روزه شكمي» و «روزه معنوي»
در روايات داريم كه فردي خدمت پيغمبر اكرم(ص) آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ كن!» ديد همين طور دارد تكه تكه گوشت از حلقش بيرون مي آيد. پرسيد: «اين چيست؟» حضرت فرمود: «غيبت كرده اي! اين روزه نيست.» روايت مي خواهد همين را بگويد كه من اشاره كردم. اين اصلا روزه نيست. روزه شكمي هست، ولي روزه معنوي نيست. «صمت» اصلا حرف نزدن نيست! پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «و ميراث الصمت انها تورث الحكمه »؛ يعني ميراث سكوت، حكمت است. پس معلوم مي شود منظور از اين «صوم صمت» كه در روايات هست، «حرف نزدن» مطلق نيست، بلكه مراد همان «قلت كلام» و پرهيز از بيهوده گويي است. اتفاقا بعضي جاها بايد حرف بزني؛ با خدا بايد حرف بزني؛ بايد دعا بخواني. نه اينكه هر چيزي كه از دهانت بيرون بيايد را بگويي. آن چيزي كه براي تو حجب را برطرف مي كند و تو را به «مقام رضا» مي رساند، آن را مراقبت كن...

 فرصت ها را در يابيد  بهترين عمل استفاده بهينه از فرصت ماه رمضان است استغفار، توبه، قرآن خواندن، روزه، نيکي به ديگران، صله ارحام پاداش ويژه اي پيدا مي کند و برندگان واقعي کساني هستند که فرصت ها را از دست نمي دهند و تا آخر اين ماه در اين مسابقه گوي سبقت را از همگان مي برند . رسول خدا(ص) فرمود: درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرين شب بسته نمي شود و همچنين مي فرمايند: اى مردم ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، هر عملي که در اين ماه انجام شود بر همه ماه هاي ديگر افضليت دارد،  امام صادق ع مي فرمايند: هر كس در ماه رمضان صدقه‏اى بدهد خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مي ‏كند.

     ورود به ماه رمضان پر برکت و درک فيوضات خداوندي آن نيازمند توجه به برخي نکات است :
توجهات قبل از ورود  رسول خدا ص با اينکه در تمام دوازده ماه اهل شب زنده داري بود؛ وقتي به ماه شعبان مي رسيد تلاش او شدت مي گرفت و سيره اش چنين مي شد: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَ يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ‏» رسول خدا ص بر روزه روزها و شب زنده داري شبهاي اين ماه مداومت و کوشش فراوان داشت. آن حضرت تا در قيد حيات دنيا بودند براي ماه شعبان خصوصيتي قائل بودند که براي ماههاي ديگر نبودند و اين نبود جز اينکه ماه شعبان، پايان سال اعتقادي، اخلاقي و عملي يک رهرو راه خداست. تلاش کنيم تا در روزها و ساعات پاياني ماه شريف شعبان با توبه و استغفار واقعي و ديگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستي هاي يک سال گذشته را جبران کنيم تا با يک آمادگي نسبي وارد اين ميهماني الهي شويم
توجهات در آستانه ورود
کسي که در پي نوراني تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز يک سال جديد است براي بندگي. سال نوي که با يک ميهماني ويژه شروع مي شود. ميزبان معبود است و ميهمان بندگان؛ ولي نه همه آنها. رسول خدا ص درباره ماه مبارک رمضان فرمود: وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ ؛ و آن ماهي است که در آن به ميهماني خدا دعوت شده ايد. روشن است که دعوت شدن به معناي شرکت در ميهماني نيست؛ ميهمان به کسي مي گويند که دعوت را بپذيرند و در مجلس ميهماني شرکت کند؛ پس برخلاف تصور رايج، همه مردم ميهمان اين ماه نمي شوند؛ ميهمانان اين ماه تنها کساني خواهند بود که دعوت الهي را لبيک گويند و وارد اين ميهماني شوند ورود هم به اين معناست که دعوت شونده تا آنجا که ممکن است آداب آن ميهماني و ادب در برابر ميزبان و ساير ميهمانان را رعايت کند. خلاصه، ميهمان اين ماه کسي است که عطر و بوي اين ماه را بگيرد؛ هر چند مختصر.
 توجهات پس از ورود
بنابر روايتي که نقل کرديم، ماه مبارک رمضان، ماه ميهماني خداست و انسان در اين ماه، مهمان الهي است. اما  اين چه مهماني است؟! در ميهماني که به آدم گرسنگي و تشنگي نمي دهند! غافل از اينکه اين، يک مهماني زميني نيست که در آن ميزبان با سفره اي پر از خوردني ها و آشاميدني ها از ميهمانان پذيرايي کند؛ اين يک ميهماني معنوي است که لازمه آن کم کردن گرايشهاي مادي چون خوردن و آشاميدن و ترک جدي گناهان است.
کسي که در پي نوراني تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز يک سال جديد است براي بندگي. سال نوي که با يک ميهماني ويژه شروع مي شود. ميزبان معبود است و ميهمان بندگان؛ ولي نه همه آنها .
آيت الله جوادي آملي در اين باره مي فرمايند: گذشته از آن رزق ظاهري، روزيهاي ديگري هم هست که در فرصتهاي مناسب توزيع مي شود و مهمترين روزيي که در ماه مبارک رمضان به بندگان عطا مي شود، معارف قرآن کريم است و در کنارش سنت معصومان عليهم السلام است و برکات ديگر. اين ماه نزول قرآن است. قهراً انسان روزه مي گيرد و به شب زنده داري موفق است تا از اين ضيافت بهره اي ببرد و ميزباني خدا را ادراک کند. پس اين ماه، ماه ضيافت خداست و غذايي که خداوند در اين ماه به انسان مي دهد، معارف قرآن است و چون قرآن از عترت جدا نيستند، در حقيقت ثقلين در اين ماه روزي مهمانان الهي اند.

  كميت و كيفيت افطار و سحري سالكان

مطلب ديگري كه سالك بايد در روزه خود رعايت كند، كميت و كيفيت افطار و سحري است كه بايد چند مطلب را رعايت كند:
1- در سحر و افطار به اندازه لازم و ضرورت بخورد. و در اين مطلب خود را گول نزند.
2- براي خدا تواضع نموده و از لذت بردن از غذاهاي خوشمزه اجتناب نموده و هدفش از خوردن و آشاميدن فقط كسب نيرو براي عبادت باشد.
3- بيشتر يا كمتر از آنچه شرع گفته گوشت نخورد، زيرا زياده روي در خوردن آن موجب سنگدلي شده و كم خوردن آن نيز موجب تقويت قوه غضب در انسان مي شود. اندازه شرعي خوردن گوشت اين است كه بيش از سه روز خوردن گوشت را ترك نكند و هر روز نيز گوشت نخورد.
4- آداب غذا خوردن را رعايت كند     - المراقبات، ميرزا جواد ملكي تبريزي، ص 130

روزه واقعي  قال الامام علي(ع): كم من صائم ليس له من صيامه الاالجوع و الظمأ، و كم من قائم ليس له من قيامه الاالسهر و العناء، حبذا نوم الاكياس وافطارهم.  : چه بسيار روزه داري كه از روزه خود جز گرسنگي و تشنگي بهره اي نبرد و بسيار شب زنده داري كه از شب زنده داري اش بهره اي غير از بيداري و رنج ندارد، چه خوب است خواب عارفان زيرك و افطارشان - نهج البلاغه، حكمت 145

 از روزه تن تا روزه روان

روزه به معناي امساك و خودداري از خوردن و آشاميدن و برخي از مباحات ديگر است. به اين معنا كه انسان در يك روز، افزون بر ترك محرمات و يا مكروهات، از مباحاتي نيز كه براي او جايز است پرهيز مي كند كه مهم ترين آنها لذات جنسي است. اين محدوديت ها براي اين است كه انسان آماده شود تا به تقواي كامل دست يابد؛ زيرا پرهيز از محرمات و مكروهات و حتي مباحات در يك زمان مشخص به انسان كمك مي كند تا از زشتيها و گناهان در زمان هاي ديگر پرهيز كند. اما پيش از اينكه جسم به پرهيز عادت كند و معده و شكم از سر و صدا بيفتد، لازم است تا روان آدمي به آن عادت كند؛ زيرا تن، مركب روان آدمي است. هرچند كه مي بايست اين اسب را رام كرد و اين زماني اتفاق مي افتد كه روان، تحت تاثير سركشي مركب خود در نيايد و هواهاي نفساني او را به اين سو و آن سو نبرد.
حقيقت روزه، دست يابي به تقوا
تقوا داراي مراتب و درجاتي است. در آيات قرآني تقوا در مراتب آن مورد توجه است. به اين معنا كه واژه تقوا در قرآن همواره به معناي مرتبه نهايي آن نيست؛  نخستين درجه و مرتبه تقوا كه مي توان آن را كف تقوا دانست، تقواي عقلاني است. تقواي عقلاني به معناي عمل به بايدها و نبايدهايي است كه عقل عملي صادر مي كند. گام نخست در تقواي عقلاني آن است كه انسان از نبايدهاي عقلاني پرهيز كند؛ زيرا ترك به يك معنا آسان تر است. اسلام به عنوان دين الهي و وحياني و شريعت مكمل عقل، مجموعه اي از احكام را صادر كرده تا اين تقواي كامل شكل گيرد و عقل به بلوغ كمالي و نهايي خود برسد. روزه براساس آموزه هاي قرآني، يكي از راه هاي دست يابي به تقواي كامل است.  لعلكم تتقون، اي كساني كه ايمان آورده ايد روزه بر شما فرض شد چنان كه بر پيشينيان فرض و واجب شد تا شايد تقوا پيشه كنيد. (بقره، 183)
البته راه دست يابي به تقوا تنها همين راه نيست، بلكه همه احكام شرعي در حقيقت براي دست يابي به همين هدف است، با اين تفاوت كه برخي از احكام در تقويت روحيه، تحمل و صبر تاثير بسياري دارد؛ از جمله روزه كه تاثير شگرفي در تحقق اين حقيقت دارد و از اين روست كه حتي گاه صبر را در آيات 45 و 153 بقره به معناي روزه گرفته اند. خداوند در اين آيات خواسته است كه انسان براي رسيدن به كمالات از نماز و روزه استفاده كند تا با استعانت از آنها به اهداف متعالي و كمالي برسد. از جمله راه هاي رسيدن به تقوا كه تاثيرگذاري خوبي دارد، انجام مناسكي چون مناسك حج است كه در آيات قرآني عامل مهم در تقوا دانسته شده . به هر حال، همه شريعت در راستاي آن است كه تقواي كامل در انسان تحقق يابد و انسان بتواند به بلوغ تمام عقل برسد و مسير رشدي خود را بپيمايد. امام علي(ع) فرمود: فرض الله... الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد. (نهج البلاغه، حكمت 252)
از تقواي تن تا تقواي روان
روزه يا هر عمل جوارحي و بدني، مي بايست در راستاي اهداف جوانحي و رواني باشد، زيرا آن چه حقيقت انسان را تشكيل مي دهد همان نفس و يا روان آدمي است و ارزش كالبد انساني به رواني است كه در آن قرار گرفته است. (اعراف، 12) هر چند كه كالبدي چون كالبد آدمي كه به جاي خزيدن بر شكم يا چهار پا بودن بر دو پا قرار گرفته و در حالت استوا حركت مي كند، خود يك كرامت و شرافت براي آدمي است (نور، 45) ولي آن چه باعث كرامت و شرافت آدمي است همان رواني است كه در حالت استوا و اعتدال در اين كالبد مستوي القامه قرار گرفته . انسان موجودي با قابليت بسيار است و روح آدمي مي تواند او را از خاك تا افلاك ببرد و ماهيات گوناگوني را براي او ايجاد كند كه گاه ماهيت برگرفته از چند حيوان يا موجود است، زيرا انسان موجودي در حال شكل گرفتن است و هر كسي سازه نهايي و اخروي خود را مي سازد. انديشه و كار آدمي است كه او را براي آخرت مي سازد و در نهايت سازه نهايي خودش در آخرت تجسم و تمثل مي يابد.
خواسته هاي جسماني آدمي، خواسته هائي است كه در شكل مادي مي بايست به صورت محدود و مشخص تامين شود و هرگونه افراط و تفريط در آن مي تواند روان آدمي را نيز تحت تاثير قرار دهد. گاه براي مديريت و كنترل آن آموزه هاي دستوري صادر مي شود. از جمله اين دستورها مي توان به روزه اشاره كرد كه نوك تيز حمله آن به نيازهاي ابتدايي بشر يعني خوردن و آشاميدن و مسائل جنسي است كه البته همين ها محبوب ترين نيازها براي انسان بشمار مي رود. كسي كه بتواند اين امور مباح و نيازهاي طبيعي و غريزي خود را تحت كنترل و مديريت در آورد مي تواند امور ديگر را به راحتي مديريت كند و اجازه ندهد تا مكروهات و محرمات بر او مسلط شود و او را به خود بخواند. اميرمؤمنان علي(ع) گام مديريت جسم و روزه تن را گام نخست مي داند و مي فرمايد كه اگر كسي بتواند اين گام را بردارد مي بايست خود را براي گام بعدي آماده سازد كه روزه روان است. اميرالمومنان علي(ع) درباره روزه نفس و روان فرموده است. صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام؛ روزه نفس از لذتهاي دنيوي سودمندترين روزه هاست. (غررالحكم، ج 1، ص 416، ح 64) در حقيقت انسان اگر بتواند نفس خويش را مديريت كند و اجازه ندهد تا هواهاي نفساني او را به اين سو و آن سو ببرد، او در مسير شدن و تحول تقوايي قرار گرفته و بهتر مي تواند عقل خويش را به سوي بلوغ تمام و كمال برساند. لذا در آيات قرآني از تقواي قلوب سخن به ميان آمده . (حج،32) تقواي قلوب به معناي آن است كه همه دل و انديشه آدمي در خدمت عقل و دين و اخلاق باشد تا مسير كمالي و حكمت آفرينش را بپيمايد. دراين راستا امام باقر(ع) درباره شرايط رسيدن به كمال در روزه مي فرمايد: لا صيام لمن عصي الامام و لا صيام لعبد ابق حتي يرجع و لا صيام لامراه ناشزه حتي تتوب و لاصيام لولد عاق حتي يبر؛ 

روزه اين افراد كامل نيست : 1- كسي كه امام (رهبر) را نافرماني كند؛      2- بنده فراري تا زماني كه برگردد؛    3- زني كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند؛      4- فرزندي كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود. (بحارالانوار ج 39، ص 592) در حقيقت روزه داري شرايطي دارد كه تحقق كامل آن مي تواند موجبات تحقق كامل تقوا را فراهم آورد و آدمي را به سوي رشد و كمال ببرد. انسان هرچه به اين شرايط نزديك تر باشد حقيقت روزه را بهتر درك مي كند و از آثار و بركات آن بهره مند مي شود. انسان در مسير تقواي الهي و كامل خود مي بايست به انقطاع از هر چيزي و وصول به خدا تلاش كند. (ذاريات، 50) كه معناي ديگر آن همان رسيدن به اخلاص و خلوص كامل است. از اين روست كه هدف از روزه داري، اخلاص نيز بيان مي شود، زيرا معناي ديگر دستيابي به تقواي كامل است.
كسي كه به اخلاص دست يافت از گناه و مشكلات آن رسته و تحت سايه اسم غفار و رحيم درآمده و از بركات و نعمت هاي خاص برخوردار خواهد شد. از اين رو خداوند ماه رمضان را ماه رهايي از گناهان و دستيابي به مرحمت هاي الهي دانسته . پيامبر(ص) فرمودند: شهر رمضان شهر الله عزوجل و هو شهر بضاعف الله فيه الحسنات و يمحو فيه السيئات و هو شهر البركه ؛ ماه رمضان ماه خداست و آن ماهي است كه خداوند در آن حسنات را مي افزايد و گناهان را پاك مي كند و آن ماه بركت است. (بحارالانوار، ج 69، ص 043، ص5)
در ماه رمضان به خاطر فرصت استثنايي مي توان به تقواي كامل دست يافت و در طول سال از اين توان براي مبارزه با شياطين بهره برد؛ زيرا در طول ماه رمضان درهاي بركت به سوي مردم باز است و انسان از همه عنايت هاي الهي برخوردار است و مي تواند خود را براي رسيدن به كمال آماده كند و بعدها از آن توان خود براي مبارزه با هر دشمن دروني و بيروني سود برد. رسول خدا(ص) فرمود: ان ابواب السماء تفتح في اول ليله من شهر رمضان و لاتغلق الي اخر ليله منه؛ درهاي آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مي شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهدشد. (بحارالانوار، ج39، ص443)

ملاك هاي تشخيص روزه خالص از روزه ريايي در سلوك عارفان

1- اگر دوست داشته باشي غير خدا از روزه تو آگاه شود، كساني كه گمان مي كني اگر اطلاع پيدا كنند خير دنيايي براي تو دارند. اگرچه اين خير، مدح و ستايش و احترام بيشتر آنان به تو باشد يا اينكه ميل به اطلاع ديگران به اندازه اي نباشد كه در رغبت به روزه تأثير بگذارد ولي در عين حال دوست داري علاوه بر خدا مردم هم از روزه تو آگاه شوند، در هر دو صورت روزه تو بيمار و بنده پستي خواهي بود.
2- اگر هنگامي كه با روزه داران زيادي روزه مي گيرد، به نشاط مي آيد و هنگامي كه به تنهايي روزه مي گيرد كسل مي شود، معلوم مي شود زيادي روزه داران در قصد و عمل او تأثير دارد. بنابراين به مقدار تأثير آن در قلب، اخلاص تيره شده و روزه بيمار مي گردد.
3- قصدت از روزه، به دست آوردن ثواب است يا به خاطر اينكه خدا مي خواهد؟ اگر به خاطر ثواب باشد، بدان كه با اين عمل مي گويي خداوند سزاوار نيست كه به خاطر فرمانبرداريش روزه بگيرم و خداوند به خاطر بزرگيش شايسته عبادت نيست و اگر رشوه او نبود او را عبادت نمي كردم، حق خوبي هاي گذشته او را رعايت نكرده و احترام مقام بزرگ او را نگه نمي داشتم.(1)
4- اگر رنگين بودن افطار و زيادي غذا و لذت آن نشاط تو را در روزه افزون كرد، معلوم مي شود به مقدار زيادي نشاط روزه از اول تا آخر براي غير خدا بوده است. 
5- اگر در اثناي روزه به غذاي خوشمزه يا همسر زيبا يا سفري كه در آن نفعي باشد، برخورد كردي و نشاط روزه در تو كم و روزه برايت سنگين شده و انتظار رهايي از روزه را كشيدي، باز هم خالص نيستي. زيرا تو نيز از بنده ات خدمتي را كه بر خود سنگين بداند، قبول نمي كني، بلكه به خاطر آن او را طرد و ترك مي كني.
6- اگر اتفاقي بيفتد كه شكستن روزه ات، نزد خدا برگرفتن آن برتري داشته باشد، ولي از شكستن روزه در نزد مردم خجالت كشيدي بدان كه مخلص نيستي. زيرا اگر در عمل و قصد خود مخلص براي خواسته خدا بودي ملاحظه هيچ كس را نمي كردي.
7- اگر در اثناي روزه ديدي كه روزه تو را از انجام بعضي از واجبات يا اموري كه نزد خدا اهميت بيشتري دارد ناتوان نموده است ولي با اين حال روزه خود را نشكستي، وارد دسته رياكاران در عبادت شده و عبادت تو جزو گناهان كبيره مي شود.(2) 1 و 2 ) المراقبات، ميرزاجواد ملكي تبريزي، ص 120

نگاه دين و علم عظمت ماه رمضان 

ماه رمضان ماه خداست. انتساب ماهي از ماه هاي قمري به خداوند همانند انتساب روح انساني به خداوند براي تعظيم و تكريم است. خداوند با اين انتساب بر آن است تا بر اهميت و عظمت اين ماه تأكيد كند و انسانها را به بزرگداشت آن تشويق نمايد؛ هرچند كه همه ماه ها از آن خداست و چيزي در جهان جز مظاهر وجودي خداوند نيست. زمان كه از آفريده هاي خداوندي است هيچ تفاوتي از هم ندارد؛ زيرا زمان يكي از ابعاد ماده است كه اگر از مقام امري به آن نگريسته شود، هيچ تفاوتي ميان لحظه هاي آن نيست. اما وقتي از منظر خلقي به آن نگاه مي كنيم تفاوت هاي ميان آنان مي يابيم كه بسيار سرنوشت ساز است. به عنوان نمونه نقش زمان شب در آسايش و آرامش و رشد معنوي بشر يا نقش روز در فرآيند كار و رشد مادي از نمونه هاي تفاوت ميان آنان است. در آيات و روايات تفاوت خاصي براي زمان ها بيان شده و براساس همين تفاوت هاست كه اوقات پنج گانه نماز درنظر گرفته شده و يا براي روزهاي جمعه يا سحر يا شب قدر ارزش خاصي بيان شده است.

اميرمومنان علي(ع) درباره عظمت اين ماه مي فرمايد: لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان، نگوييد رمضان، بلكه بگوييد ماه رمضان، زيرا شما نمي دانيد كه رمضان چيست.(من لا يحضره الفقيه، ج2، ص 271) امام صادق( ع) درباره عظمت اين ماه نسبت به ماه ديگر سال فرموده : شهر رمضان لا يشبهه شيء من الشهور، له حق و حرمه ، اكثر من الصلاه ما استطعت، ماه رمضان(ماهي) است كه هيچ كدام از ماهها شبيه آن نيستند. براي اين ماه حق و حرمتي ويژه است پس تا مي تواني در اين ماه نماز به جاي آور. (الكافي، ج2، ص 916) پيامبر(ص) ماه رمضان را ماه خداوند دانسته و فرمودند: شهر رمضان شهر الله عزوجل و هو شهر يضاعف الله فيه الحسنات و يمحو فيه السيئات و هو شهر البركه ، ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهي است كه خداوند در آن حسنات را مي افزايد و گناهان را پاك مي كند و آن ماه بركت است. (بحارالنوار، ج 69، ص 043، ح5)

  راهكارهايي براي حفظ اندوخته هاي رمضان
با استفاده از آيات قرآن و روايات معصومين(ع)، راهكارهايي در پنج گام تدوين شده است:
گام نخست؛ ياري خواستن از خدا  در ماه رمضان آموختيم كه كارها را با ياد و نام خدا آغاز كنيم. اكنون نيز كه مي خواهيم چنين كار بزرگي را انجام دهيم، بايد نام خدا را بر زبان آورده و با توكل بر او، از خداوند بخواهيم كه ما را در انجام اين مهم توفيق داده و ياري كند.
گام دوم؛ برنامه ريزي  يكي ديگر از آموزه هاي مهم ماه رمضان نظم است؛ دقت و حساسيت فراوان در آغاز و پايان ماه، هماهنگي آغاز و پايان روزه با طلوع فجر و غروب خورشيد و زمان بندي مستحبات در ساعت هاي مختلف شبانه روز، همه و همه نظم و برنامه ريزي را به ما مي آموزند. گرچه نظم و هماهنگي از مجموعه هستي هويداست اما در اين ماه با برهم زدن برخي از عادت ها و اجراي نظمي نوين، به خوبي درك مي كنيم كه برنامه ريزي و تغيير عادت ها امكان پذير است. ما نيز با نظمي كه از ماه رمضان آموخته ايم، بايد برنامه جامع و منسجمي را طراحي كنيم و بكوشيم تا از اين رهگذر عادت هاي پسنديده را تقويت و هماهنگ كرده و عادت هاي ناپسند را به تدريج از خود دور كنيم و به اين وسيله هر روز سال را براي خود به روزهاي ماه رمضان تبديل كنيم. اين برنامه كه با پايان يافتن ماه رمضان آغاز شده و تا ماه رمضان آينده ادامه مي يابد، بايد چند ويژگي را دارا باشد:
الف- جامعيت: برنامه ريزي بايد جامع و در برگيرنده ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي باشد؛ هم جنبه هاي عبادي و معنوي را شامل شود، هم كار و اشتغال روزانه را در برگيرد و هم به ورزش و تندرستي توجه كند. به اين منظور بايد ليستي از كليات مهمترين فعاليت هاي يك ساله خود را تهيه كنيم.
ب- هدفدار بودن: اصولا هر برنامه ريزي كه هدف گذاري مشخصي نداشته باشد، نمي تواند چندان دوام بياورد، زيرا هدف گذاري، ايجاد انگيزه مي كند و انگيزه قوي براي اجراي برنامه، الزامي است. اهداف را مي توان در سه سطح كوتاه، ميان و بلندمدت سامان داد و براي اين كار نيز مي بايست فهرستي از اهداف هر سطح تهيه نمود.
ج- واقع بين و معقول باشد: اجرايي بودن برنامه وابستگي زيادي به اين عنصر مهم دارد كه هم در مرحله هدف گذاري و هم در مرحله تنظيم مواد برنامه، بايد مورد توجه قرار گيرد. انتظارات بالا و توقعات بي جا داشتن از خود، ممكن است اجراي برنامه را با چالش مواجه كند. هم چنين اهداف و برنامه هاي بسيار ساده و پيش پا افتاده، اثر بخشي و كاربرد لازم را ندارد. گذشته از اين ويژگي هاي كلي و نيز برخي جزئيات و ابعادي كه عموميت ندارد و هر فرد بايد براساس موقعيت ها، شرايط و توانايي هاي خود، آن ها را مورد توجه قرار دهد، در بعد معنوي و تربيتي اين برنامه- كه رسالت اين نوشتار اصالتا، پرداختن به آن است- توجه به محورهاي زير ضروري مي نمايد:
1-قرآن
ماه رمضان فرصتي طلايي بود كه كتاب آسماني خود را بيش تر بشناسيم و با آن بيشتر مانوس شويم. همه ما خوب مي دانيم كه گوش جان سپردن به كلام خدا نبايد محدود به اين ماه باشد؛ چرا كه قرآن كتاب عبرت آموز و برنامه زندگي است، اما پس از پايان ماه ضيافت الهي به دليل نداشتن برنامه، كمتر توفيق بهره مندي از آن را مي يابيم. بنابراين اولين محوري كه در برنامه يك ساله خود بايد به آن توجه كنيم، تلاوت روزانه آياتي از قرآن با عنايت به ترجمه و مفهوم آن هاست. بهترين راه اين است كه در ماه اول برنامه، روزانه نيم صفحه از قرآن را با ترجمه بخوانيم و پس از آن، هر ماه، نيم صفحه و سپس يك صفحه به اين ميزان بيفزاييم. ناگزير به آياتي برخورد خواهيم كرد كه مفهوم آن را حتي از روي ترجمه به خوبي درنمي يابيم، چاره اين است كه آدرس آن آيه را يادداشت نموده و در فرصت مناسب به تفاسير فارسي مراجعه كنيم. با اين كار انس خود را با قرآن در طول سال حفظ و تقويت نموده و زمينه را براي بهره برداري هر چه بيش تر و عمل به دستورات نوراني آن فراهم مي آوريم.
2-نماز
بيدار شدن در سحرهاي ماه رمضان فرصتي ويژه به دست مي داد تا پس از شنيدن نواي ملكوتي دعاي سحر و اذان صبح، نماز خود را در اول وقت و در مسجد محله به جماعت به جا آوريم. هم چنين تمرين كرديم كه با وجود تحمل ساعت ها تشنگي و گرسنگي، پس از افطار با مقداري خرما، نماز مغرب و عشا را نيز در اول وقت بخوانيم. ، به نماز نگوييم كار داريم، بلكه به كار بگوييم وقت نماز است و در اول وقت وضو گرفته و نماز خود را در هر وعده، به جماعت و در مسجد، به جا آوريم. با اين كارهاي ساده مي توانيم ثواب نماز خود را صدچندان كرده و به آساني رضايت خداوند منان را به دست آوريم و اسباب آرامش رواني خود را نيز فراهم كنيم.
3- ترك گناهان و عادات ناپسند
ماه رمضان به ما آموخت كه چه آسان و فقط با اراده و تمرين مي توانيم عادت هاي مختلف خود را تغيير دهيم. تا پيش از اين ماه، سه وعده در روز غذا مي خورديم و بين اين وعده ها، ممنوعيتي براي خوردن و آشاميدن وجود نداشت. اما در ماه رمضان، آموختيم كه با حذف يك وعده غذايي و چند ساعت پرهيز از خوردن و آشاميدن از سحر تا افطار- نه تنها مي توان عادي زندگي كرد بلكه مي توان سالم تر زيست و به علاوه فرصتي براي كارهاي ديگر ذخيره كرد. در اين تمرين يك ماهه، كوشيديم كه با هواي نفس خود مبارزه كنيم و نه تنها از خوردن و آشاميدن بپرهيزيم كه دست و پا، چشم، گوش، زبان و ساير اعضاي بدن خود را از پيروي هواي نفس و انجام آن چه خدا نهي فرموده، بازداريم. افزون بر اين برخي از اخلاق ناپسند مثل عصبانيت زودهنگام (تند مزاجي)، گوشه گيري، حسادت، ناشكري، بي احترامي و بي توجهي به پدر و مادر و... را به همين روش مي توانيم از خود دور كنيم و زنگار هرگونه بدي و پليدي را از لوح دل بزداييم.
4- انجام واجبات و نهادينه كردن اخلاق نيك
مي توانيم اندك اندك، اخلاق نيك و عادات پسنديده را تمرين كرده و در وجود خود نهادينه كنيم. خوش اخلاقي، صبر و شكيبايي، توجه به مستمندان و ياري آنها، رعايت عدالت و برابري بين اعضاي خانواده و زيردستان، صله رحم و... از جمله اخلاق پسنديده به شمار مي روند. در مجموع مي توان گفت: ابتدا بايد نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي و فهرست كنيم و سپس براي حذف تدريجي نقاط ضعف و تقويت گام به گام نقاط قوت، برنامه ريزي كنيم.
5- دعا و نيايش
نيايش يكي از زيباترين جلوه هاي رابطه معنوي انسان با خداوند است دعا سلاح مؤمن در برابر مشكلات و شيطان پليد است كه به هيچ روي نبايد از آن غافل شد. اين انس با خدا و دعا و نيايش را كه در ماه رمضان جلوه اي ويژه مي يابد، بايد در تمام لحظات و روزهاي سال پاس داشت. معصومين(ع) برنامه ريزي بسيار زيبايي براي دعا و نيايش در لحظات مختلف شبانه روز رمضان داشته اند كه ما بايد از اين برنامه الگو برداشته و در تمام روزهاي سال، مناجات با خدا را در برنامه هاي خودمان جاي دهيم. براي شروع مي توان طوري برنامه ريزي كرد كه حداقل پنج دقيقه پس از هر نماز، با پروردگار خود خلوت كنيم. پس از چند هفته مي توان اين مدت را افزايش داد و نيز دوره هاي چهل روز خواندن دعاي روزهاي هفته، مناجات اميرالمؤمنين (ع) در مسجد كوفه و نيز دعاهاي كوچك صحيفه سجاديه (با توجه با معاني آنها) را در برنامه گنجانيد. همچنين مي توان زماني را براي خواندن دعاي كميل در شبهاي جمعه، در نظر گرفت. نقش روزهاي خاص مثل دهه اول ذيحجه، شب و روز عرفه و اعياد فطر و قربان و غدير، نوروز، هفدهم ربيع الاول، سيزدهم تا پانزدهم رجب و نيمه شعبان، در اين برنامه ريزي معنوي نبايد فراموش شود.
6- توسل به ائمه معصومين (ع)
خداوند در قرآن مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله» 6 اي كساني كه ايمان آورده ايد، از خدا بترسيد و به خدا توسل جوييد. پيشوايان دين اين گونه به ما آموخته اند كه براي درخواست حاجت هاي مادي و معنوي و نيز نزديك شدن به خدا مي توانيم آن ها را به درگاه خدا واسطه قرارداده و خدا را به حق آنان قسم دهيم تا خداوند نيز به خاطر آن بزرگواران به ما نيز عنايتي فرموده و خواسته هايمان را برآورده نمايد. براي شروع مي توان دوره هاي چهل روزه نماز امام زمان 7، زيارت عاشورا، دعاي توسل و... را در برنامه جديد در نظر گرفت. در گام هاي بعدي مي توان زماني را براي رفتن به اماكن متبركه (امام زادگان و...) و هم چنين خواندن نماز جعفر طيار در روزهاي جمعه اختصاص داد.
7- گسترش دانسته هاي ديني
بي ترديد شناخت صحيح، زيربناي عمل صحيح و صالح و عمل صالح ركن سهم سعادت است. ماه رمضان فرصتي بود كه از طريق شنيدن سخن سخنوران و كارشناسان ديني در لحظات سحر، افطار و ... بر حجم و ژرفاي معلومات ديني خود بيافزاييم. اين كار شايسته را پس از ماه مبارك و در طول سال مي توانيم به همين روش و يا از راه خواندن كتاب ها و مقالات مناسب دنبال كنيم. مراجعه و مطالعه رساله مرجع تقليد و پرسش از كارشناسان نيز روش هاي مناسبي براي گسترش معلومات ديني است.
گام سوم عهد و پيمان پس از اين كه ظرف چند روز، برنامه اي براي يك سال آينده خود تدوين و طراحي كرديم، بايد با خداي خود پيمان ببنديم كه تا آن جا كه مي توانيم بر اجراي آن ايستادگي كنيم.
گام چهارم؛ اراده در ماه رمضان تقويت اراده را تمرين كرديم و ديديم كه اگر بخواهيم و از خداوند ياري بجوييم، مي توانيم كارهاي دشواري را انجام دهيم؛ تحمل چندين ساعت گرسنگي و تشنگي و نگه داشتن ساير اعضاي بدن از نافرماني خدا، كارهايي مهم است كه در ابتدا دشوار مي نمود اما با توكل برخدا و اراده آهنين خود، به انجام آنها توفيق يافتيم. اينك با پروردگار خود پيمان بستيم، بايد اراده كنيم كه بر پيمان خود استوار و وفادار بمانيم.
گام پنجم: اخلاص در ماه رمضان تقويت اراده را تمرين كرديم و ديديم كه بخواهيم و از خداوند ياري بجوييم، مي توانيم كارهاي دشواري را انجام دهيم؛ تحمل چندين ساعت گرسنگي و تشنگي و نگه داشتن ساير اعضاي بدن از نافرماني خدا، كارهايي مهم است كه در ابتدا دشوار مي نمود اما با توكل برخدا و اراده آهنين خود، به انجام آنها توفيق يافتيم. اينك كه با پروردگار خود پيمان بستيم، بايد اراده كنيم كه بر پيمان خود استوار و وفادار بمانيم. پيامبر گرامي اسلام «من اخلص لله اربعين يوما، فجرالله ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه» 8؛ هر فردي چهل روز (همه كارهاي خود را) با اخلاص و تنها براي خدا انجام دهد خداوند چشمه سارهاي حكمت را از دل بر زبانش جاري مي سازد. اگر در انجام موارد ياد شده، اخلاص و قصد قربت داشته باشيم و تنها براي رضاي پروردگار انجام دهيم، نورانيت و معنويت سراسر وجودمان را فراخواند گرفت و چشمه هاي حكمت و معرفت در درونمان جاري خواهد شد و مشمول رحمت و پاداش الهي خواهيم شد. وضو داشتن آغاز كردن كارها با نام و ياد خدا، ياري خواستن از او و احساس حضور خداوند در لحظه لحظه زندگي، در اين راه به ما كمك مي كند.
1- فضائل الاشهر الثلاثه، ص 72      2- وسائل الشيعه، ج 3،ص 90       3- سوره ماعون (107)،آيات 4 و 5      4- وسائل الشيعه، ج 3، ص 91     5- وسائل الشيعه، ج 3، ص 478       6- سوره مائده (5)، آيه .35       7- دو ركعت است كه در هر ركعت «اياك نعبد و اياك نستعين» يكصد مرتبه تكرار مي شود    8- بحارالانوار، ج 67، ص ۴۳۰