سایت جدید : تاریخی فرهنگی قرآنی

m5736z

blog.ir.

با وجود پاکی دل چرا باید نماز بخوانیم؟

پاسخ اول: می دانیم یکی از صفات خداوند متعال، حکیم است؛ یعنی هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمیدهد اینکه خداوند نماز را واجب کرده با اینکه می توانست به صرف راز و نیاز اکتفا کند حتماً دلیلی و حکمتی داشته که او با علم و تدبیر بی نهایتش از آن اطلاع دارد؛ چون اگر این گونه نباشد باید نعوذ باللّه بگوییم خداوند در واجب کردن نماز، کار عبث و بیهوده ای انجام داده. پس، از حکیم بودن خداوند می فهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایده ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد که چیزی جای آن را نمی گیرد.

پاسخ دوم: یکی از علتهای تشریع احکام از طرف خداوند بر بندگانش، امتحان کردن آنهاست. خداوند از بین بندگان، آنان را که روحیه اطاعت کامل دارند بر می گزیند و آنان که بی چون و چرا به فرمانهای خدایشان عمل می کنند در امتحان اطاعت از خدا نمره قبولی می گیرند. پس یکی از علل واجب شدن نماز این است که خداوند قصد داشته است که با این دستور بندگانش را بیازماید تا معلوم شود چه کسی راز و نیاز خود با خدا را به همان صورت که خداوند فرموده انجام می دهد و چه کسی سرپیچی می کند؛ تا هر دو به پاداش و جزای عملشان برسند.

پاسخ سوم: می پرسیم: پاکی دل یعنی چه؟ اگر بگویید: به معنای این است که انسان در دل خود نسبت به همه کس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیتهای پلید و زشت نباشد؛ می گوییم: پاکی دل به این معنا ـ یا به هر معنای دیگری ـ وقتی می تواند جای نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بی نیاز کند که تمام فایده ها و آثار و حکمتهایی را که در نماز وجود دارد دارا باشد؛ آیا پاکی دل چنین جامعیتی دارد؟

به راستی چرا باید نماز خواند؟ این سوالی است که خیلی ها به آن دچارند حتی نمازخوانها! عبادت، وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور خداوند به نماز، نوعی لطف و رحمت و راهنمایی است که ما را به کمال می رساند. مثلا وقتی پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن تشویق کرده و یا وادار می کنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را می خواهند و این امر از روی محبت به فرزند است . به درس خواندن او نیازی ندارند. آیات و روایات، فلسفه و حکمت تشریع نماز را چنین بیان کرده اند:
1-  یاد خدا: اقم الصلوه لذکری؛ نماز را برپا دار تا به یاد من باشی.
2-  بازداشتن از گناه و زشتیها: ان الصلوه تنهی عن الفحشآء و المنکر؛ انسان را در دنیات از زشتیها و گناه بازمی دارد.
 3- پاکیزگی روح: انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب و اقاموا الصلوه و من تزکی فانما یتزکی لنفسه و الی الله المصیر (تو) تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان میترسند و نماز برپا می دارند، هشدار می دهی و کسی که پاکیزگی جوید تنها برای خود پاکیزگی می جوید، فرجام (کارها) به سوی خداست. راستی چه قدر لذت بخش است با خدای جهان آفرین به گفتگو و مناجات پرداختن، و روحی به عظمت تمام هستی یافتن و با خدای هستی هم سخن شدن.
 4- یاری جستن از نماز در مسیر تکامل: استعینوا بالصبر و الصلوه و انها لکبیره الا علی الخاشعین؛ از شکیبایی و نماز یاری جویید، و به راستی این کار، سنگین است مگر برای فروتنان.
 5- پاک شدن از کبر و غرور: حضرت فاطمه س و الصلاه تنزیها من الکبر خداوند نماز را واجب کرد تا مردم از کبر پاک شوند.
 6- رستگاری: قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون؛ براستی که مومنان، رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند. رسول خدا (ص) : نقش نمازهای پنج گانه برای امت من همانند نهر آب زلالی است که از مقابل خانه آنان می گذرد، اگر کسی روزانه پنج بار در این نهر شستشو کند، آیا به گمان شما باز هم بر بدن او آلودگی و پلیدی خواهد ماند؟

امام باقر ع می فرماید: هنگامی که نمازگزار به سمت قبله برای نماز می ایستد، خداوند رحمان و رحیم به او توجه ویژه می کند. نماز روزانه انسان، اظهار تشکر و سپاس دائمی او از این همه نعمت و خوبیهایی است که خداوند به او داده و نیز ثناگویی و تمجید انسان از این همه زیبایی و عظمت است که خداوند متعال دارد. انسان در حال نماز با خدای خود نجوا و گفتگو می کند و اگر انسان لذت این گفتگو را بچشد، هیچ گاه از حال نماز خارج نمی شود.

                                     چرا نماز را باید به زبان عربی خواند؟

1- حضرت آیت الله ارباب: در مورد بسم ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما الله قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی حسن باشد، نمی توان به آن گفت زیبا. ترجمه حسن زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی‌آید

کلمه الله اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان الله را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد. رحمن را چگونه ترجمه کرده اید؟ بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا رحمن یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول درکلمه بخشنده نیست؛ رحمن یعنی خدای که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم میکند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار میدهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید در هرحال، ترجمه بخشنده برای رحمن درحد کمال ترجمه نیست

رحیم را چطور ترجمه کرده اید؟ مهربان: چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را بخشاینده ترجمه کرده بودید، راهی به دهی میبرد؛ زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو میکند

پس آنچه در ترجمه بسم الله آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. این قاعده حتی در حد شعر حافظ و سعدی نیز جاری است. و حتی عده ای معتقدند که ترجمه امکان ندارد. چون نمی توان تمام ظرایف و خصوصیات یک لغت را در لغت دیگر بیان کرد. و عوض شدن ظرف کلام، تغییراتی در آن ایجاد می کند.

2- نماز نتیجه اش وحدت و یگانگی (احدیت) است / وحدت در انجام آداب آن. وحدت در گویش. وحدت در مشترکات مسلمانی. وحدت در مفهوم اصلی و برداشتهای متفاوت. وحدت در رویکرد و اهداف انسان (قبله) و.....  تمام خلبان‌های دنیا، هرکجا می‌خواهند با هر کشوری می‌خواهند صحبت کنند باید به زبان انگلیسی باشد. نماز هم باید به زبان عربی باشد. خدا خواسته و یک طرح روشنفکرانه ای است در اسلام است که از 1400 سال پیش فرمود: امت اسلامی باید در چند کلمه با هم مشترک باشند.

منظور از نماز راز و نیاز با خداست، چرا به فارسی نخوانیم؟!

ریشه‌ی این شبهه و تبلیغ اقامه‌ی نماز به زبان فارسی یا هر کسی به زبان خودش (انگلیسی، چینی و ...) به دهه‌ی آخر دوره‌ی پهلوی بر می‌گردد. و تک‌تازی «دگر اندیشان قرائت جدیدی‌ها و به اصطلاح روشنفکران» دوباره به الفاظ و انشاءهای متفاوت طرح گردید. مقصود اصلی از نماز «عبادت و بندگی» خداوند متعال است، اگر چه در این عبادت، راز و نیاز بنده با خالق و رب خود نیز صورت می‌پذیرد. و بندگی بدان شکلی است که معبود دستور می‌دهد و نه به آن شکلی که عبد می‌پسندد! که چنین عبادتی، عبادت خود است نه پروردگار

شیطان نیز به خاطر همین نافرمانی و اختراع و اجتهاد در چگونگی عبادت از مقام قرب الهی رانده و اهل عذاب و جهنم شد. او که منکر وجود خداوند نگردیده بود، بلکه به خدا گفت: تو این عبادت سجده به آدم را از من بردار و من به گونه‌ای دیگر تو را عبادتی می‌کنم که هیچ بنده‌ای نکرده باشد! اما خداوند نپذیرفت. چرا که آن دیگر عبادت خودش بود و نه عبادت خداوند. عبادت یعنی اطاعت امر و نه فقط راز و نیاز.

البته دقت به این نکته ضروری است که وقتی باور و قبول کردیم که خداوند متعال علیم و حکیم است و نیازی هم به عبادت ما ندارد، بلکه بایدها، نبایدها و عبادات را به برای هدایت و رشد بندگان وضع کرده، مشخص می‌شود که لابد حکمت‌ها و آثار متعددی در قانون وضع شده وجود دارد که تغییر آن، نه تنها آن آثار را از بین می‌برد، بلکه اساساً خروج از بندگی و اطاعت است. به عنوان مثال یکی دیگر از حکمت‌های اقامه‌ی نماز به زبان عربی این است که بنده، به کمال بندگی آراسته ‌شود و کمال بندگی را معبودی که خالق، علیم و حکیم است می‌تواند تبیین کند و نه خود عبدی که محدود و جاهل است

از حکمت‌های دیگر آن است که عبد در نماز هم چون یک نبی، کلام خدا را که افضل کلام است تکلم می‌کند و نه کلام خودش را و به نور کلام وحی منور می‌شود. خداوند متعال در باره‌ی همه سخنان پیامبر(ص) که انسان کامل و عبد خلص است می‌فرماید: وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى - إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى‏ - عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى(النجم5،4،3) و سخن از روى هوای [نفس] نمى‏گوید - نیست این سخن جز آن چه بدو وحى مى‏شود - فرشته‌ای بس نیرومند او را تعلیم داده است.

همه‌ی بندگان خدا باید با تأسی به نبی‌اکرم (ص) چنین باشند تا به کمال رشد و سعادت برسند. اما چون چنین امری برای همه‌ی بندگان میسر نیست، نماز توفیق و امکانی است که انسان بتواند در روز چند دقیقه، آن چه خداوند امر نموده را به همان شکلی که امر نموده به انجام رساند و در حین انجام آن، جز آن چه حق تعالی وحی نموده را به زبان نیاورد. البته حکمت‌های بسیار دیگری نیز وجود دارد. اما، نکته‌ی قابل توجه دیگر آن است که یکی از معجزات قرآن، همان ادبیات کامل، جامع و معجز گونه‌ی آن است. باید توجه داشت که آن چه دارای اعجاز است، کلام وحی است و نه زبان عربی

لذا به هیچ وجه قابل ترجمه‌ی دقیق به زبان‌های دیگر نمی‌باشد و اگر با توضیحات و تفسیر نیز مقصود کلام تفهیم شود، بیان آن همه مطالب در نماز میسر نیست. به عنوان مثال: در نماز سوره‌ی حمد را تلاوت می‌کنیم. ترجمه‌ی آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» چیست؟ در همه‌ی قرآن‌ها و زبان متداول ما چنین ترجمه شده: به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان، که ترجمه‌ای [اگر چه تا حدودی گویا]، ولی کاملاً غلط است! چرا که:

اولاً: اگر چه در عربی به نام نیز «اسم» می‌گویند ولی معنای اسم، «نام» نیست. یک معنای اسم، نشانه است. ولی ما در فارسی «آیه» را نیز نشانه ترجمه می‌کنیم. پس چه فرقی با هم دارند؟ اسم در واقع علامتی است که به اصطلاح انسان و هر موجود دیگری به آن داغ شده است. یعنی همین‌ که او را می‌بینی، متوجه می‌شوی که او خودش هیچ نیست. نبوده و پیدا شده، مخلوق، عبد و مرزوق است و خالقی دارد قادر، علیم، حکیم، رازق ... و «بسم الله» یعنی این (مخلوق) فقط به نشانه‌ی «الله» داغ شده است و نه به هیچ نشانه‌ی دیگری. یعنی وجودش الله را معرفی می‌کند و آئینه تجلی اوست و نه هیچ اله و معبود کاذب دیگری را (مانند: بت، ماده‌ی اولیه و ...).

ثانیاً کلمه‌ی «الله» نیز اسم خاص است و قابل ترجمه نیست. چنانچه هیچ اسم خاص دیگری، هر چند با مسمی نباشد نیز ترجمه نمی‌شود.

ثالثاً ترجمه‌ی «خداوند» به عربی «صاحب» است و نه «الله» و ترجمه‌ی کلمه‌ی «بخشنده» به عربی «جواد» است و نه «الرحمن» و ترجمه‌ی «مهربان» نیز«رئوف» است و نه «الرحیم». پس، ترجمه‌ی جمله‌ی «به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان» به عربی می‌شود: «بسم الصاحب الجواد الرئوف» که هیچ ربطی به «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد

همین طور است بقیه کلمات. چنان چه ما در فارسی «حمد» را سپاس ترجمه می‌کنیم و معنای «شکر» نیز همان سپاس است و اگر از ما بپرسند که پس این دو واژه چه تفاوتی با هم دارند که در جایی «حمد» آورده می‌شود و در جایی دیگر «شکر»؟ پاسخ می‌دهیم: حمد نوعی شکر و سپاس توأم با پرستش است و بدین جهت فقط اختصاص به «الله» دارد. در حالی که شکر چنین نیست و ما شاکر مخلوقات نیز هستیم.

نکته‌ی قابل توجه دیگر آن که انسان فرصت زیادی برای راز و نیاز به زبان خود با خالق کریم و رب رحیم و مهربانش دارد. در روز می‌تواند 24 ساعت به زبان خود راز و نیاز کند، ولی نماز که والاترین عبادت است را باید به صورت کامل اقامه کند و کمال نماز به همان شکل و ترتیبی است که از جانب خداوند متعال امر شده و توسط نبی اکرم (ص) به ما ابلاغ شده، نه آن شکلی که ما می‌سازیم

جالب است که مدعیان اقامه‌ی نماز به فارسی (یا هر زبان دیگری)، نه تنها تا به حال خود حتی دو رکعت نماز به فارسی نخوانده‌اند، بلکه وقتی به سراغ یک نتیجه‌ی علمی (مثل فیزیک و شیمی و ...) و حتی یک نظریه‌ی تثبیت نشده و غیر علمی (به ویژه در مباحث علوم انسانی) می‌روند، به دنبال کتابی به زبان اصلی و آن هم به قلم صاحب نظریه و یا مکتشف می‌گردند و می‌گویند ترجمه گویا نیست. اما وقتی نوبت به سخن خدا (قرآن) یا نماز می‌رسد، دگر اندیش، تنوع خواه، قرائت جدیدی، نظریه پرداز و... شده و اقامه‌ی نماز به فارسی را پیشنهاد می‌دهند!

هدف اصلی از تبلیغ این گونه انحراف‌ها، تحریف همه‌ی اسلام است. همین افراد خواهند گفت: مگر هدف از روزه، سلامت بدن نیست؟ پس چه اصراری به انجام آن در ماه مبارک رمضان است؟ هر کس هر وقت که توانست 29 یا 30 روز روزه بگیرد! سپس خواهند گفت: مگر هدف از حج، عبادت خدا و طواف به دور محوری (کعبه) که نشانه‌ی خدا باشد نیست؟

پس هر کس می‌تواند در هر زمان و هر کجا سنگی بگذارد و به دورش بچرخد! ـ چنان چه یکی از همین مدعیان عده‌ای را فریب داده بود و برای انجام مناسک حج، آنها را به بیابانی در کرج برده بود - و در آخر نیز به همان نظریه متحجرانه‌ی صدها سال پیش می‌رسند که: عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست! و در نهایت نتیجه می‌گیرند که فرقی بین مسلم و کافر نیست و بدین‌سان به نفی و تکذیب دین می‌پردازند. در حالی که عبادت، بندگی است و بندگی مستلزم «اطاعت» است. خدمت به خلق نیز اگر طبق امر خدا و برای خدا نباشد، عبادت نیست. 

    چرا نماز خواندن برایمان سنگین می شود ؟

کارهای نیک، جای نماز را نمی‌گیرد. بعضی از افراد خیال می‌کنند یکی دو تا کار خوب انجام می‌دهند، می‌تواند کارهای دیگرشان را جبران کند. فردی شب تا صبح سینه می‌زند جبران نماز قضا شده‌اش را می‌کند. شما بهترین نامه‌ها را بنویس با بهترین خط و پاکت و کاغذ، رویش هم یک چک صد هزار تومان بچسبان، مخابرات این نامه را به مقصد نمی‌رساند. ولی یک تمبر دو سه تومانی ممکن است به مقصد برسد. 

دل پاک، همراه عمل صالح: بابا دلت پاک باشد. دل پاک باشد، کافی است! (تفکر پلورالیزمی) آن کسی که تو را خلق کرده اگر فقط دل پاک کافی بود، فقط می‌گفت: «آمنوا» اینکه کنار «آمنوا» گفته: آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل! وضع من خراب‌تر از این حرف‌هاست که با نماز درست شود! بعضی از جوان‌ها بیان می‌کنند که وضع گناه و معنویت ما خیلی خراب است و اصلاً ما برای این معنویات لیاقت نداریم ، اما از این نکته غافل هستند که شیطان دنبال همین نقطه ضعف است

اتفاقاً شیطان همین را می‌خواهد که با یک گناه بگوید: حالا که این کار را کردی، دیگر به درد نماز نمی‌خوری إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات (هود114)چون خراب کردی، حتماً مسجد برو. چون ما اهل گناه و لغز هستیم اتفاقاً بیشتر به سوی معنویت رفته و در آستان الهی را بکوبیم .

توجه به نعمت‌ها، نه کمبودها: ما گاهی وقت‌ها یک چیزی را که نداریم برجسته می‌کنیم و به داشته‌هایمان توجهی نداریم. فرد معلولی مرتب می‌گفت: الحمدلله رب العالمین! الحمدلله! گفتند: آقا! تو چه داری که الحمدلله می‌گویی؟ گفت: می‌دانی خدا من را چه کرده است؟ من وسیله شدم و رابطه شدم بین مخلوق و خالق! مخلوق‌های غافل، به من نگاه می‌کنند. از غفلت در می‌آیند و الحمدلله می‌گویند. پس من واسطه‌ی فیض شدم.

ما هم یکی از نماز نخوان ها !: بعضی‌ها می‌گویند که: آنقدر تارک الصلاة هست ما هم یکی، این فکر غلط است. اگر یک کشتی 100 نفره نقص فنی پیدا کرد و در دریا غرق شد 98 نفر شنا بلد نبودند و غرق شدند، 2 نفری که شنا بلدند بگویند: ببین! ما 100 نفر سوار کشتی بودیم. 98 نفر غرق شدند. بیا ما 2 نفر هم غرق شویم! این چقدر حرف غلطی است. حالا که همه دروغ می‌گویند. بیا ما دو تا هم دروغ بگوییم. 

آغاز زندگی با نماز و یاد خدا: در شب عروسی‌ها زیاد از دیگران شنیده‌ایم که ؛ حالا یک شب که هزار شب نمی‌شود. حالا یک عروسی است، نمی‌خواهد مقدس بازی کنی. حالا دامادی است. تیپت به هم می‌خورد. لاک دستت، آرایش صورتت، مدل موهات خراب میشه، نمی خواد نماز بخونی. گناه امشبت پای من و ... اما از این نکته غافلند که این به هم خوردن‌های چشم و ابرو قیافه قابل جبران است. اما اگر شب اول عروسی، شب اول شروع زندگی جدید با ترک نماز شروع شد، قطعاً و یقیناً سعادتی در این زندگی رقم نخواهد خورد

فاصله‌ی بین کفر و ایمان نماز است. مثل اینکه اگر به توپ فوتبال یک سوزن بزنی، بگویی: حالا یک سوزن که صد تا سوزن نمی‌شود. اما همین سوزن می‌دانی چه کرد؟ باد توپ را خالی می‌کند و همه چیز را خراب خواهد کرد. بعضی‌ها می‌گویند: والدین ما نماز نمی‌خوانند و اجازه‌ی خواندن نماز را به ما هم نمی‌دهند. دو جای قرآن گفته: گوش به حرف پدر و مادر ندهید. چهار بار گفته: وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً دو بار هم گفته: وَ لا تُطِع اطاعت نکن. آنجایی که پدر و مادر تلاش کردند تو را از مرز خدا بیرون کنند، اینجا اطاعت نکن إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ (عنکبوت8) و وَ إِنْ جاهَداکَ عَلی‌ أَنْ تُشْرِک (لقمان15)

مقاومت در برابر تحقیر و تمسخر دیگران: گاهی می‌گویند که: ما می‌رویم نماز بخوانیم، یا حجاب داشته باشیم، ما را مسخره می‌کنند. مسخره کنند، مگر ما مقوا هستیم که با حرف این و آن با دو قطره باران شل می‌شود. اعمال تو، تو را به خدا برساند، مردم هرچه می‌خواهند بگویند، بگو یند! کسی، شتری اجاره کرد که او را به جاده عباسیه برساند. صاحب شتر پولی گرفت، مسافر را سوار کرد. داشت افسار را به سمت عباسیه می‌برد. این صاحب شتر هی به این مسافر متلک و فحش می‌گفت. و او هیچ نمی‌گفت. یک نفر در راه صحنه را دید و گفت: آقا! می‌دانی این صاحب شتری که افسار را می‌کشد به تو چه می‌گوید؟ سواره گفت: بله! مرا فحش می‌دهد

گفت: خوب فحشت می‌دهد، جوابش را بده ؛ سواره گفت: ببخشید جاده کجاست؟ گفت: جاده‌ی عباسیه! گفت: اگر من را به عباسیه می‌رساند، بگذار هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید. اگر نماز و حجاب و اعمال درست و صحیح و خداپسندانه تو را به خدا می‌رساند، بگذار هرکس هرچه می‌خواهد بگوید، بگوید. حدیث داریم «المؤمن کالجبل» مؤمن کوه است. بعضی می‌گویند: از کوه محکم‌تر است. چون بعضی کوه‌ها ریزش دارد. مؤمن هیچ‌وقت ریزش ندارد.

متلک‌ها را نشنیده بگیریم!: قرآن در سوره‌ی وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ (مطففین1) إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا اَجرَم یعنی مجرم. کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ (مطففین29) اَجرموها (مجرم‌ها) به آمنوها می‌خندند. مجرمین می‌خندند. وَ إِذَا مَرُّواْ بهِِمْ وقتی می‌آیند از کنارشان مرور کنند، یَتَغَامَزُونَ (مطففین30) غمزه می‌آیند، چشمک می‌زنند. وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلیَ أَهْلِهِمُ وقتی نزد تیپ خودشان برمی‌گردند، انقَلَبُواْ فَکِهِینَ (مطففین31) فکاهی می‌گویند، وَ إِذَا رَأَوْهُمْ از آن دور که شما را می‌بینند، قَالُواْ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ (مطففین32) می‌گویند : این‌ها منحرف هستند، امّل هستند

نتیجه‌ی متلک‌ها در قیامت روشن می‌شود !: خوب چهار تا متلک بشنویم که چه؟ می‌گوید: نترس! «فَالْیَوْمَ» یک روزی می‌آید، به نام روز قیامت. خوب چه می‌شود؟ الَّذِینَ ءَامَنُواْ آن‌هایی که مؤمن هستند، مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ (مطففین34) تو اینجا کنار خیابان به من بخند، من هم آنجا به تو خواهم خندید. مگر پیغمبرها را مسخره نکردند؟ به پیغمبر چه می‌گفتند؟: ساحر: جادوگر. مجنون: دیوانه‌ی جن زده. شاعر، کاهن پیشگو. کذاب یُعَلِّمُهُ بَشَر (نحل103) یک آدمی یادش داده، حرف‌ها از خودش نیست. وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُون (فرقان4) یک تیمی پشت پرده به او کمک می‌کنند. ولی پیغمبر روی پایش ایستاد. این‌طور نیست که ما را مسخره کنند.

خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ نماز نشانه‌ی این است که من لایق هستم... اگر شما به یک کسی خدمتی، محبتی و نعمتی ارزانی کردید اما او نسبت به این محبت توجهی نکند شما چه می‌گویید؟ می‌گویید: این نعمت‌هایی که به او دادم، لیاقتش را نداشت. نماز نشانه‌ی لیاقت تو است. نه نشانه‌ی نیاز خدا. وقتی نماز خواندی یعنی خدایا من لایق بودم، فهمیدم به من نعمت دادی. فهمیدم تو چه عزیز و بزرگی هستی. 

   چگونه نماز برای ما شیرین می شود؟

خشوع در واقع چیزی جز حضور قلب توام با تواضع و ادب و احترام نیست. از همین رو مومنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بی روح نمی نگرند، بلکه تمامی توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است. رسول گرام اسلام(ص) میفرماید: خشوع، زینت و زیور نماز است. نماز به انسان درس خشوع می دهد و چه خوب است نمازگزار این صفت را در غیر نماز هم داشته باشد. قطعا کسی که در نماز خشوع کامل دارد در خارج از نماز هم این صفت همراه اوست

در حدیثی حضرت علی (ع) می فرماید: سجده کردن بدنی، گذاشتن جاهای نیکوی صورت بر خاک و روی آوردن به زمین با دو کف دست و کناره های دو پا، همراه با خشوع دل و پاکی نیت است.روح نماز حضور قلب است، همچنان که امیر المومنین(ع) می فرماید: سجده نفسانی که روح سجده است رها بودن دل از امور فناپذیر و روی آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوی و آراسته شدن به اخلاق نبوی است.
آثار خشوع در نماز
- معیار قبولی نماز، حضور قلب است. به هر مقدار حضور قلب باشد، نماز مورد قبول واقع می شود. امام زین العابدین (ع) می فرماید: همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود، مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرده است

حضرت علی (ع) می فرماید: در حال کسالت و حیرت زده نماز نخوانید و در حال نماز به فکر خودتان نباشید، زیرا در محضر خدا ایستاده اید. به درستی که آن مقدار از نماز بنده قبول می شود که قلبا به خدا توجه داشته باشد.
- آسان بودن نماز برای خاشعان؛ نماز برای غیر خاشعان سنگین و دشوار است و دشوار نیامدن نماز برای انسان، نشانه خشوع اوست. سنگینی نماز برای ما، نشان دهنده این است که روح خشوع نسبت به پروردگارمان نداریم. نداشتن خشوع، باعث سنگینی نماز می شود

بقره آیه 45 نماز را برای غیر خاشعان سنگین می داند؛ در زندگی از صبر و نماز کمک بگیرید، هر چند نماز کار مشکلی است مگر برای فروتنها. پس اگر میخواهیم نماز برای ما لذت آور باشد و عاشقانه به سوی نماز برویم و هنگام رسیدن به وقت نماز خوشحال باشیم و در نماز غرق معنوی الهی شویم، لازمه اش تمرین خشوع است.
- پاک شدن از گناهان؛ نماز با حالت خشوع و حضور قلب باعث پاک شدن گناهان میشود. رسول(ص) : کسی که دو رکعت نماز بخواند و در آن دو رکعت قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش را می آمرزد.
- نماز بازدارنده از منکرات؛ یکی از مهمترین ویژگی های و خاصیت نماز آن است که نمازگزار را از فرو رفتن در منجلاب فساد و منکرات باز می دارد و او را از ارتکاب گناهان کبیره نهی و منع می کند. البته مسلم است که این اقتضای نمازاست نه اینکه علت تامه ای برای آن باشد؛ یعنی بدیهی است که توجه بنده و عبد خدا پنج بار در روز به سوی پروردگارش و با خضوع و خشوع و خاکساری نماز را به جای آوردن، به ویژه اگر در محیط اسلامی باشد، انسان را همواره به یاد خدا می اندازد و اگر انسان خدا را فراموش نکرد و او را حاضر و ناظر ندید بی گمان دست به گناهان بزرگ و فحشا و منکرات نمیزند؛ چرا که اذکار و آیاتی که در نماز آمده، انسان را به وحدانیت و ایمان به پیامبر و کتاب آسمانی در روز قیامت وا میدارد و بالطبع گناه در انسان کم میشود.
حال چنانچه نماز خواندن صرفا یک عادت نباشد، بلکه با خضوع و خشوع و فروتنی و خاکساری انجام پذیرد و با دقت تمام و با کل وجود نمازگزار به ذات اقدس احدیت توجه نماید، بی گمان نماز انسان را از کارهای زشت و قبیحی که فطرت انسان از آن بیزار است باز میدارد. این بازدارندگی نسبی است؛ یعنی هر چقدر خلوص و خشوع و حضور قلب در نماز گزار بیشتر باشد بازدارندگی از منکرات و فحشا در انسان بیشتر و افزونتر می شود و هر چه خلوص و خشوع کمتر باشد، تاثیر این ویژگی نماز کمتر می شود. تا جایی که اگر خشوع در نماز نباشد نماز صرف یک عادت میشود که در این موقع تاثیر نهی از منکر در آن بسیار کم میگردد.

آنان که نماز می‌خوانند اما حضور قلب خشوع و خضوع، و توجه و مواظبت چندانی در نماز ندارند، آیا حقیقتا نماز می‌خوانند و وظیفه بندگی را در مقابل «محبوب» به جای می‌آورند؟ نه، هرگز. نمازی که با سهل انگاری و بی‌توجهی توام باشد یقینا، علاوه بر اینکه مورد توجه خداوند قرار نخواهد گرفت، نشانه عدم شناخت و معرفت نسبت به خداوند و بیانگر «عدم آشنایی با فلسفه و معانی و معنویت نماز» است. پیامبر اعظم (ص) : اگر بدانی نماز چیست و با چه کسی نجوا و گفتگو می‌کنی خسته نمی‌شوی و نماز را به اتمام نمی‌بری (بحارالانوار ج82)

بنابراین به پا داشتن نماز مبتنی بر درک صحیح از اسرار و فلسفه آن است و داشتن درک صحیح از فلسفه نماز موجب رعایت ادب حضور و داشتن حضور قلب در انسان می‌شود. نمازی که ریشه در شناخت و معرفت صحیح نداشته، و توام با حضور قلب نباشد، نماز به شمار نمی‌آید، نماز مناجاتی است میان بنده ضعیف و خداوند عزیز و قادر و قوی. راز و نیازی‌ست بین عابد و معبود ... و بدون تردید، سخن با هر مخاطبی یک سری آداب مخصوص به خود دارد و هر قدر که مخاطب عزیز و عظیم باشد، حفظ آداب سخن ضروری به نظر می‌رسد. چه موجودی بالاتر از خداوند عزیز و رحیم، و چه عزیزی عزیزتر از آن عزیز بی‌همتا؟

بنابراین حضور در صحن مناجات با پروردگار عالم سلسله آدابی خواهد داشت که اگر انسان به پاس آن آداب برنخیزد خود را از الطاف حضرتش محروم ساخته است، از جمله آن آداب است داشتن «حضور قلب» و رعایت «ادب حضور» در برابر آن عزیز یگانه، و این ادب حضور ممکن نیست مگر با علم و اندیشه، شناخت و معرفت، احساس نیاز و اخلاص، که در این راستا، از خود آن عالم رئوف، بی‌نیاز علی‌الاطلاق باید طلب کمک و استعانت نموده و توفیق ادب حضور خواست

امام صادق (ع) : چون رو به قبله ایستادی، دنیا و تمام آنچه را که در آن است فراموش کن و قلبت را خالی از هر چیز جز خداوند قرار ده و با چشم دل عظمت خداوند را نظاره کن و به یاد آور آن لحظه‌ای را که در مقابل او خواهی ایستاد تا کیفر و پاداش اعمالت را دریابی و با گام ترس و امید به نماز بایست، هنگامی که تکبیر گفتی تمام مخلوقات را از آسمان گرفته تا خاک، کوچک شمار و جز کبریایی حضرت حق، چیزی در نظرت بزرگ نباشد

همانا چون بنده نمازگزار تکبیر گوید، در حالی که قلب او برخلاف تکبیر او بوده و از حقیقت آن بی‌خبر باشد، از جانب خداوند خطاب می‌رسد ای دروغگو، آیا مرا فریب می‌دهی؟ به عزت و جلالم سوگند تو را از شیرینی مناجاتم محروم می‌کنم و از ساحت قرب، محجوبت می‌دارم (بحارالانوار ج81)

از امام رضا (ع) پرسیدند، ادب نماز چیست؟ حضرت فرمود: «ادب نماز این است که نماز را با «حضور قلب» و با فراغت اعضا و جوارح از هر کاری به جای آوری و با ذلت در مقابل خداوند بایستی، و بهشت را در طرف راست خود بینی و آتش را در طرف چپ و صراط را پیش‌‌رو و خداوند را در مقابل (فقه ‌الرضا)

پس وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافلند و آنان که ریا می‌کنند (سوره ماعون) به آنان که در نمازشان «ادب حضور» و «حضور قلب» ندارند آری، نمازی که از سر اخلاص و با نیت نزدیکی و تقرب به خدا بوده و با «حضور قلب» و عالمانه و آگاهانه و بلکه عاشقانه برای رضا و خشنودی حضرت حق و اظهار بندگی و اطاعت به‌جای آورده شود نمازی نیکو و ستودنی است، نماز، ملاک و میزان مقدار تعهد و ادبی است که انسان در اظهارات خود دارد

نشانه این تعهد و ادب، «حضور قلب» و داشتن خضوع و خشوع معنوی و توجه کامل در نماز است، به جز از این طریق «ادب ورزی» و «خرد ورزی» محال است که انسان بتواند «آیینه دل» را از غبار و «زنگار گناه» و «غفلت» بزداید و زمینه جاری شدن حکمت از قلبش به زبانش را فراهم سازد.

حضور قلب در نماز شرط اساسی قبول است و نیز بهره‌وری از آثار نماز در گرو «حضور قلب» است. زیرا نماز بی‌حضور قلب نه معراج خواهد بود و نه بازدارنده از بدی‌ها. به راستی کسی که متوجه گفتار خود نیست، چگونه می‌توان گفت در نماز است و از خداوند خواستار رسیدن به صراط مستقیم و دوری از مسیر غضب شدگان و گمراهان است

امام صادق (ع): گاه از نماز بنده نیم آن و گاه ثلث آن و گاه کمتر از آن به آسمان می‌رود و قبول می‌گردد، زیرا جز آن مقدار که قلب متوجه بوده پذیرفته نمی‌‌شود و دستور به نوافل برای آن است که کمبودهای نماز واجب جبران شود. از نماز برای انسان نمی‌ماند جز آنچه که با «حضور قلب» انجام شده است

و نیز می‌فرماید: «هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند که چه می‌گوید از نماز خارج می‌شود در حالی که گناهان وی بخشیده شده » و نیز می‌فرماید: «هر مومنی که در نماز، قلب خود را متوجه خداوند سازد، خداوند نیز به وی توجه می‌نماید و پس از محبت خداوند عز و جل قلوب مومنین جایگاه محبت وی خواهد بود (بحارالانوار، ج81) قلب را باید معطوف خداوند ساخت و از هر چه غیر اوست خالی کرد، و تنها باید به او اندیشید و جز یاد و خیال او به قلب راه نداد، تا بتوان به چنین آثاری دست یافت.

    چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟

آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید می کند منافات با حضور قلب ندارد. بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند. اعضا و جوارح بدن هر یک از ما انسانها، در حکم جماعتی است که به امامت یک نفر کار می‏کند

انسان عاقل قوای درونی و رفتارهای بیرونی خود را عاقلانه تدبیر و تنظیم می‏کند. اگر بخواهیم بدانیم که امام جماعت درون ما عقل است یا هوای نفس، باید به اعمال، رفتار و گفتار خود نظری بیفکنیم؛ یعنی گفتار، رفتار و به طور کلی سیره و سنّت انسان، نشان دهنده امامی است که در محراب درون او نهادینه شده است.
بر این اساس، اگر اعضا و جوارح سالم بود، امام آنها رو به قبله نماز خوانده است و اگر اعضا و جوارح به فساد آلوده شدند، امام آنها پشت به قبله دارد. به هر حال، بعضی مختالانه زندگی می‏کنند؛ نه عاقلانه

(إنّ اللّهَ لا یُحبُّ کُلّ مختالٍ فخور) [لقمان18] مختال و متخیل یا کسی که با خیال زندگی می‏کند نه عقل، محبوب خدا نیست. ارزش های اعتباری و من و ماهای زودگذر خیال‏بافی است؛ اگر کسی به این‏گونه مسائل سرگرم شد و خود را به غیر خدا مشغول کرد، مختال است. انسان مختال زندگی و نماز عاقلانه ندارد

نماز عاقلانه روزی کسی است که در بیرون قوای خود را تطهیر کرده باشد. رفتار ناروا، گفتار ناشایست و... موجب می‏شود که ما زندگی و در نتیجه نماز عاقلانه‏ای نداشته باشیم. اگر انسان تلاش کند، در تمام لحظات زندگی مراقب اعضا ،جوارح و اندیشه‏ های خود باشد، قطعاً با حضور قلب بیشتری نماز می‏گزارد، زیرا حضور قلب در نماز، عصاره و خلاصه حفظ حضور قلب در تمام ساعات زندگی است. کسی که هر لحظه خود را در محضر خدا می‏بیند، به راحتی و با حضور قلب کامل به نماز می‏ایستد؛ اما کسی که در طول شب و روز، به همه چیز جز خدا فکر می‏کند، قطعاً نمی‏تواند در نماز حضور قلب داشته باشد.
هشت شرط برای کسب حضور قلب در نماز
اول؛ وضو را با توجه و حضور قلب انجام دهد، امام رضا(ع) : وضو موجب طهارت و تزکیه‌ دل است. (وسائل الشیعه 1/367)
دوم؛ در عظمت نماز و در روایاتی که درباره‌ی نماز وارد شده تأمّل نماید.
سوم؛ مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع می‌کند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق قال الصادق (ع) اذا صلّیت صلاة فریضة فصلّها لوقتها صلاة مودّع یخاف ان لا یعود الیها ابدا
چهارم؛ وقتی روبه قبله می‌نماید؛ سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی نماید.
پنجم؛ به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.
ششم؛ اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز می‌شود، تا آن لحظه‌ای که از نماز خارج می‌شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می‌نماید، و ملکی بالای سر او ایستاده و می‌گوید: ای نمازگزار! اگر می‌دانستی چه کسی به تو نظر می‌نماید و با چه کسی مناجات می‌کنی، هرگز از او رو بر نمی‌گرداندی و ابداً از جای خود بر نمی‌خواستی

قال رسول‌الله (ص) اذا قام العبد المۆمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه  (اقبل الله الیه) حتی ینصرف ... (وسائل الشیعه باب8 حدیث5 از کافی)
هفتم؛ اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه‌ آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفته‌اند. (همان)
هشتم؛ آنچه در نماز مکروه است؛ به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می‌افزاید اهتمام نمائید، مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواک‌ زدن.

تاکید بر نماز خالصانه
برای پیامبر خدا(ص) دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود: آیا در میان شما کسی هست دو رکعت نماز بخواند که در آن هیچ‌گونه فکر دنیا به خود راه ندهد، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ حضرت این سخن را چند بار تکرار نمود. کسی از اصحاب پاسخ نداد. حضرت علی(ع) به پا خاست و عرض کرد: یا رسول‌الله! من می‌توانم آن دو رکعت نماز را بخوانم. پیامبر گرامی(ص) فرمود: بسیار خوب به‌جای آور! علی(ع) مشغول نماز شد

هنگامی که سلام نماز را داد جبرئیل نازل شد، عرض کرد: خداوند می‌فرماید: یکی از شترها را به علی بده! رسول خدا فرمود: شرط من این بود که هنگام نماز اندیشه‌ای از امور دنیا را به خود راه ندهد. علی(ع) در تشهد که نشسته بود فکر کرد کدام یک از شترها را بگیرد. جبرئیل گفت: خداوند می‌فرماید: هدف علی این بود کدام شتر چاقتر است او را بگیرد، بکشد و به فقرا بدهد اندیشه‌اش برای خدا بود نه برای خودش و نه برای دنیا.
آنگاه پیامبر(ص) به خاطر تشکر از علی(ع) هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیه‌ای از آن حضرت قدردانی نمود و فرمود: ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید (ق37)

رسول خدا(ص): هرکس دو رکعت نماز خالص بخواند و در آن اندیشه‌ای از امور دنیا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را می‌آمرزد. (داستان‌‌ بحارالانوار ج4)

     نماز؛ زیربنای رستگاری و هدایت

نماز عبادتی است که در شریعت همه پیامبران بوده. نماز ستون و پایه دین میباشد، ایمان و اعتقاد بخدا بدون نماز و پرستش خدا امکان پذیر نیست. زیر بنا و زمینه عملی رستگاری و پرهیزکاری و قرار گرفتن در مسیر ایمان، نماز است. نماز دارای روح و پیکری است. پیکر نماز اعمال و اذکار است و روح نماز توجه به خدا و حضور قلب میباشد

در روز قیامت اولین سئوالی که از انسان می شود نماز میباشد اگر قبول نشد ما بقی اعمال هم رد میشود. انسان به وسیله نماز در صدد معالجه نفس و بسط کمالات معنوی بر می آید. البته نمازی تاثیر واقعی خود را در زندگی انسان خواهد گذاشت که با خشوع و حضور قلب همراه باشد

برای تحصیل خشوع در نماز باید به این امور توجه کرد: تلاش بر اینکه دنیا در نظر انسان کوچک و خدا در نظرش بزرگ باشد تا در نماز و راز و نیاز مسائل دنیوی، حضور قلب و توجه به خدا را به هم نزند. عبادت در مکانهایی که ساده و خالی از زرق و برق باشد. انتخاب محل و مکان نماز در توجه به معنا و محتوای نماز نقش زیادی دارد، بهتر است در محل عبور و مرور مردم و در مقابل عکس و آینه، اشیا و چیزهایی که ذهن انسان را به خود مشغول میکند، نماز نخوانیم

آشنایی به معنی نماز و فلسفه اذکار عامل موثر دیگری می باشد. دانستن معانی و مفاهیم کلمات و جملاتی که در نماز ذکر میشود و توجه به آن در نماز میتواند حضور ذهن و خشوع را طی نماز خواندن حفظ نماید. همچنین خواندن نماز در اول وقت با توجه به زمان زیاد، می تواند باعث حضور قلب شود. زیرا نماز خواندن در آخر وقت، تندخوانی اذکار و عجله در اتمام آن را موجب میشود

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: فردای قیامت شفاعت من نمی رسد به کسی که نماز واجب را از وقت آن به تأخیر بیندازد. امام رضا (ع): نمازها را در وقتهایش بخوانید زیرا بنده خدا نمی تواند حوادث را پیش بینی کند، پس اگر وقت نماز واجب بر بنده ای فرا رسد و او عمداً به آن اهمیت ندهد، همان او خطا کار است. آیات و روایات زیادی در نحوه خواندن نماز و عبادت کردن خدا وجود دارد:

نماز خواندن و عبادت مأمورانه: یعنی طبق دستور و فرمان خدا بدون کم و زیاد نماز بخوانیم

عبادت آگاهانه: بدانیم مخاطب و معبود ما کیست و تنها خدای یگانه مورد پرستش می باشد

عبادت خالصانه: خلوص نیت و اخلاص در نماز داشته باشیم

عبادت خاشعانه و عبادت مخفیانه: پیامبر (ص) فرمودند: عبادتی بزرگترین پاداش را دارد که پنهانی باشد

عبادت عاشقانه: پیامبر (ص) فرمودند: برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد. رعایت این اصول باعث می شود تا نماز تاثیرات معنوی خود را در زندگی فرد داشته باشد.

                                                        محافظت از نماز

در آداب باطنی نماز می‌توان چنین ادعا کرد که «حضور قلب در نماز» مهمترین آداب باطنی نماز است تا جایی که فرموده‌اند: نمازی که در آن حضور قلب نباشد، اصلا نماز نیست. 238بقره حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ و الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ در نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه براى خدا به پا خیزید. این آیه بر محافظت از هم نمازها سفارش فرموده و بر نماز وسطی یا نماز میانه تأکیدی مضاعف می‌کند. غالب روایات شیعه در تفسیر این آیه مراد از صلاة وسطی نماز ظهر است

در سبب نزولی این آیه آمده که به‌خاطر گرمای هوا و حرارت شدید آفتاب، برخی مسلمانان در نماز جماعت ظهر حاضر نمی‌شدند و لذا این آیه نازل شده و اهمیت نماز وسطی روز را بیان فرمود

حفاظت بر نماز، مسئله‌ای است که مورد تأکید قرآن و روایات است و حدود آن در لسان اهل بیت‌(ع) مشخص شده ؛ برای مثال حضرت صادق (ع) فرمودند: چنانچه در بیابان هولناکی گرفتار شدید و یا از دزد و حیوان درنده بیم داشتید، هنگام فرار بر مرکب نماز بخوانید. می‌توان از این روایت برداشت کرد که در هیچ حالی نماز از انسان ساقط نمی‌شود و این اهمیت نماز را می‌رساند. آیه 239 بقره هم نشان دهنده آن است که در سخت‌ترین شرایط حتی در صحنه جنگ نیز نماز نباید فراموش شود و محافظت از نماز در هر حالی موضوعیت دارد.

باید گفت محافظت از نماز دارای ابعاد گوناگونی است:

اولا؛ محافظت بر اصل اقامه نماز

ثانیا؛ محافظت بر رعایت آداب ظاهر نماز

ثالثا: محافظت بر رعایت آداب باطنی نماز پس از اصل برپا داشتن نماز که مورد تأکید شریعت مبین اسلام، رعایت آداب ظاهری و باطنی نماز نیز مورد دقت اسلام است

در آداب ظاهر نماز می‌توان به صحت طهارت، دقت در وضو، تلاوت اذان و اقامه، رعایت شرایط مکان و لباس نمازگزار، عطر زدن، انگشتر عقیق به دست کردن، عبا بر دوش انداختن و ... اشاره کرد

از حضرت امام رضا (ع) آمده که در پاسخ به این سئوال که آداب نماز چیست؟ چنین فرمودند: حضور قلب و آسایش جوارح و دیدن مقام خویش در برابر خداوند متعال و بهشت را در سمت راست خویش دیدن و دوزخ را در سمت چپ خویش دیدن و صراط را مقابل خویش انگاشتن و خود را در برابر حضرت حق دیدن....

حضرت صادق (ع نیز ضمن روایتی: هنگامی که به نماز می‌ایستی، دقت کن: در حالت سیری نماز نخوان، همچنین از روی کسالت و تنبلی نماز بپا مدار و دل را به نمازت مشغول دار چرا که نمازت به مقداری مقبول درگاه احدیت می‌شود که با حضور قلب بوده باشی همیشه در نظر بگیر که آخرین نمازت است..

مراقبت از نماز باعث عاقبت بهخیری است

امام صادق(ع) می فرمایند؛ ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الله و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظمیة کسی که مراقب نمازش است، حضرت ملک‌الموت وقتی برای قبض روح بالای سرش می‌آید، شیطان را دور می‌کند. شیطان در آخرین لحظات می‌تواند عقاید انسان را بگیرد. اگر انسان شک کند و با شک از دنیا برود، همه چیزش از بین رفته؛ حتی اگر یک عمر مسلمان بوده باشد. اگر انسان نماز بخواند، نمازش دقیق و صحیح و درست باشد، ملک‌الموت شیطان را دور می‌کند و برای این آدم تلقین می‌خواند و می‌گوید بگو خدای من الله است، اسلام دینم است و... . الله فی تلک الحالة العظمیةدر آن حالت بسیار بزرگ و سخت، ایشان تلقین می‌کند و شیطان را دور می کند.

            آثار و فواید نماز

از بین بردن گناهان

و أقِم الصلوة طَرَفَی النّهار و زُلَفاً من اللّیل انّ الحسنات یُذهِبْنَ السیئات ذلک ذکری للذّاکرین (هود114) در دو طرف روز و اوایل شب نماز را بپادار، چه آنکه حسنات، سیئات را از بین میبرد. این تذکری است برای آنان که اهل تذکرند. پیامبر اکرم ص : کسی که طبق دستور خداوند وضو بگیرد و نماز بخواند تمام گناهان گذشته اش آمرزیده میشود (سنن ابن ماجه ج1 ص447)

2ـ طهارت روح

پیامبر اکرم ص فرمود: مَثَل نماز در بین شما مَثَل نهری است که در نزد هر یک از شماست که در شبانه روز پنج بار خود را در آن می شویید و با این شست و شو دیگر چرک و آلودگی در شما باقی نمی ماند؛ گناهان نیز با نمازهای پنج گانه شست و شو می شوند (امالی مفید ص189)

3ـ راندن شیطان پیامبر اکرم ص فرمود: نماز، شیطان را روسیاه می کند ( الفردوس ج2 ص405)

4ـ بازداری از فحشاء و منکر انّ الصلاة تَنهی عن الفحشاء و المنکر (عنکبوت45)

5ـ استقامت و پایداری یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة (بقره153) ای ایمان آورندگان! از صبر (روزه) و نماز یاری بجویید. پیامبر اکرم ص هرگاه به اندوه یا مشکلی برخورد می کرد نماز می خواند.(جمع البیان، ج 1، ص 217)

6ـ نزول رحمت الهی امیرمؤمنان علی ع فرمود: هنگامی که مؤمن به نماز می ایستد، شیطان به طرف او می آید و به سبب رحمتی که آن مؤمن را از جانب خداوند در برگرفته، به او از روی حسد می نگرد (خصال ص632)

7ـ استجابت دعا پیامبر ص فرمود: برای کسی که نماز واجبی را بخواند، در نزد خدا یک دعای مستجاب وجود دارد.

8ـ رسیدن به تمام خیرات پیامبر اکرم ص: نماز کلید هر خیری است (تنبیه الخواطر ج2 ص76)

9ـ تقرب به خداوند متعال پیامبر اکرم ص: نماز، مایه تقرب مؤمن است (الجامع الصغیر ج1 ص314)

10ـ وارد شدن به بهشت برین پیامبر اکرم ص: نماز، کلید بهشت است (عوالی اللآلی ج1 ص322)

آن حضرت در روایتی زیبا برای نماز ده ویژگی ذکر کرده است: نماز ستون دین است؛ و در آن 10 ویژگی وجود دارد:

نورانی شدن صورت، نورانی شدن قلب، آرامش دهنده جسم، انیس قبر، محل فرود رحمت، چراغ آسمان، باعث سنگینی کفه ترازوی اعمال صالح، باعث کسب خشنودی خداوند، بهای بهشت، سپر آتش؛ آنگاه فرمود: هر کس نماز را به پا دارد، به راستی دین خود را به پا داشته و هر کس آن را ترک کند پس بی گمان دین خود را نابود کرده (الاثنا عشریة ص327)

11ـ نماز سدی در برابر گناهان آینده است؛ چرا که روح ایمان را در انسان تقویت میکند و نهال تقوی را در دل پرورش میدهد، و می دانیم «ایمان» و «تقوی» نیرومندترین سد در برابر گناه هستند؛ از حکیم بودن خداوند می فهمیم که در وجوب و اقامه نماز فایده ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد که چیزی جای آن را نمی گیرد.

12ـ نماز غفلت زداست؛ نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و هر شبانه روز پنج بار انجام میشود، مرتباً به انسان اخطار میدهد، هشدار میدهد، هدف آفرینش و موقعیت او را در جهان به او گوشزد میکند؛

13ـ نماز، خودبینی و کبر را درهم میشکند؛ چه آنکه انسان وقتی هر شبانه روز 17 رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک می گذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و پرده های غرور و خودخواهی را از خود کنار میزند؛

14ـ نماز وسیله پرورش فضائل اخلاقی و تکامل معنوی انسان است؛ چرا که انسان را از جهان محدود ماده و دنیای فریبنده بیرون میبرد و به ملکوت آسمانها دعوت میکند؛ با فرشتگان هم صدا میشود و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند. تکرار این عمل در شبانه روز، آن هم با تکیه بر صفات خداوند، اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد؛

15ـ به پاکی در زندگی دعوت میکند نماز قطع نظر از محتوای خود، با توجه به شرایط صحت، به پاکی در زندگی دعوت میکند؛ چرا که میدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، آبی که با آن وضو یا غسل را انجام می دهد باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج وقت، خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران؛

نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند؛ چرا که دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد و تأخیر و تقدیم آن، هر دو، موجب بطلان نماز است.(تفسیر نمونه16 ص291 ـ 294)

   علت وجوب نماز

در آیه هاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصریح فرموده: وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وََاتُواْ الزَّکَوةَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ‏ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ‏[نور56] و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید. باشد تا مورد رحمت قرار گیرید. اقیموا صیغه امر است و امر نیز بر وجوب دلالت مى کند إِنَّ الصَّلَوةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَباً مَّوْقُوتاً [نساء103] همانا نماز بر مؤمنان، در اوقات معین مقرر شده

امام رضا(ع): علت تشریع نماز، توجه و اقرار به ربوبیّت پروردگار و مبارزه با شرک و بت پرستى و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از گناهان گذشته و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم خداوند است و نیز این که انسان همواره هوشیار و متذکر باشد که گرد و غبار فراموشى بر دل او ننشیند و مغرور نشود. خاشع و خاضع باشد، ... و همین توجه به خداوند متعال و قیام در برابر او، انسان را از گناهان باز مى دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى کند [شیخ حرعاملى وسایل الشیعه ج4 ص8 و 9]

هشام بن حکم میگوید: از امام صادق ع پرسیدم چرا نماز واجب شده با آنکه مردم را از کار و رسیدن به مشکلات و نیازهای شان باز میدارد و باعث زحمت و رنج جسمی آنها میشود؟ حضرت فرمود: اگر به مردم به غیر از آمدن دین و وجود قرآن در بین آنها تذکری داده نمیشد و بدون یاد و خاطره پیامبر اکرم ص رها میشدند، به همان سرنوشت پیروان ادیان پیشین دچار میشدند؛ آنها برای خود دینی و کتابی داشتند و عده ای را به سوی آیین خود فرا خواندند و در راه آن، جنگیدند

اما با رفتن آنها، دین و آیینشان هم کهنه شد و از بین رفت. خدای تبارک و تعالی چنین خواست که مسلمانان نام و یاد پیامبر اکرم ص و دین او را از یاد نبرند. از این رو نماز را بر ایشان واجب فرمود تا روزی پنج مرتبه به یاد او باشند و نامش را بر زبان آورند و نماز و یاد خدا از آنان خواسته شد تا مبادا از یاد خدا غافل شوند و فراموشش کنند و در نتیجه یاد و نامش محو شود (علل الشرایع ص317)

حضرت علی ع: خداوند برای پاک شدن بندگان از شرک ایمان را و برای دور ماندن آنان از غرور و کبر نماز را واجب کرد (نهج البلاغه حکمت252)

امام رضا ع: نماز، طاعتی است که خداوند، بندگان را به آن امر کرده؛ در نماز تعظیم و بزرگداشت خداوند است و هنگامی که بنده سجده می کند، در واقع به آستان حق تعالی خضوع کرده؛ در نماز، اقرار کردن بنده به این است که بالاتر از او خداوندی وجود دارد که این بنده او را عبادت و سجده میکند ( الصلاة ری شهری ص24)

با توجه به آثار و فوایدی که تنها از نماز حاصل می شود و با توجه به حکیم بودن خداوند و لزوم داشتن روحیه اطاعت بی چون و چرا از او و با نظر به این که وجوب نماز عللی داشته است، نتیجه می گیریم که هیچ گونه مناجات و راز و نیازی غیر از نماز، فواید و آثار نماز را نخواهد داشت و صرف پاکی دل نیز ـ به فرض اینکه بدون نماز بتوان به آن رسید ـ برای انسان فایده ای نخواهد داشت.

                                        ثمرات نماز ترجیح نماز بر امتحان

آقا سید محسن جَبَل عامِلی از علمای بزرگ شیعه است، نواده‌ برادر مرحوم آقا سید جواد، صاحب مفتاح الکرامة است. ایشان در دمشق مدرسه‌ای تأسیس کرده‌اند که دانش‌آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل می‌کنند حاج سید احمد مصطفوی که یکی از تُجار قم است، گفت من از خود سید محسن اَمین شنیدم که می‌گفت یکی از تربیت یافتگان مدرسه‌ ما برای تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد

از آنجا نامه‏‎ای برای من نوشت به این مضمون که: چند روز پیش شاگردان مدرسه‌ ما را امتحان می‌کردند من هم برای امتحان رفتم‎.‎ مدتی نشستم تا نوبت به من رسید، بسیار طول کشید تا اینکه وقت دیر شد، دیدم اگر بنشینم نمازم فوت می‌شود، از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم، آنهایی که در آنجا بودند پرسیدند کجا می‌روی؟ چیزی نمانده که نوبت تو برسد.

گفتم من یک تکلیف دینی دارم وقتش می‌گذرد. گفتند امتحان هم وقتش می‌گذرد، اگر این جلسه برگزار شد، دیگر جلسه‌ای تشکیل نخواهند داد و برای خاطر تو هرگز هیئت ممتحنه جلسه‌ خصوصی تشکیل نمی‌دهند. گفتم هر چه بادا باد. من از تکلیف دینی خود صرف نظر نمی‌کنم. بالأخره رفتم‎

از قضاء هیئت ممتحنه متوجه شده بودند که من به اندازه‌ ادای یک وظیفه دینی غیبت نموده‌ام انصاف داده، اظهار کرده بودند که چون این شخص در وظیفه‌ خود جِدی است، روا نیست که او را معطل بگذاریم. برای قدردانی از اینکه عمل به وظیفه نموده باید جلسه‌ای خصوصی برایش تشکیل دهیم. این بود که جلسه‌ دیگری تشکیل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم. آقای سید محسن امین پس از نقل داستان فرمود من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت کرده‌ام که اگر به دریا بیفتند دامنشان تَر نمی‌شود

ثمره حرف زدن یک از فضلاء از مرحوم علامه طباطبایی سئوال کرد‎: ‎چه کنم در نماز حضور قلب داشته باشم؟ مرحوم علامه در پاسخ فرمودند کم حرف بزن‎.‎ پس اگر انسان بخواهد حواسش تمرکز یابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد، باید کم حرف بزند، وقتی زیاد حرف می‏زند توجهش به این سو و آن سو جلب می‏گردد و پراکنده‌ خاطر گشته، نمی‏تواند توجه‏اش را متمرکز سازد‏... (راهیان کوی دوست، ج2، مصبح یزدی، ص266‏)

از نماز کمک بگیریم

انسان در زندگی مادی بدون تردید در تنگنا قرار می‏گیرد، امکانات و توان انسان محدود است و با مشکلات بسیار، بدون پشتوانه نمی‏توان زندگی کرد. آنان که مادی می‏اندیشند، فقط به پشتوانه‏ های مادی فکر می‏کنند ولی آنان که الهی فکر می‏کنند پیوسته با پشتوانه ‏های معنوی خود را از بن بست می‏رهانند.‎ از این دست پشتوانه‏ ها، نماز است. نماز، جلوه برجسته یاد خداست و دل آرام گیرد ز یاد خدای أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.‏ ‏وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و کنترل هوس‏های درونی و توجه به پروردگار نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان سنگین است

وقتی پیامبر اکرم یا امام علی(ع) با مشکلی رو به رو می‏شدند به نماز روی می‏آوردند. ‏‎امام صادق(ع): ‎وقتی که با غمی از غم‏های دنیا رو به رو می‏شوید؛ وضو گرفته به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و در نماز دعا کنید زیرا خداوند دستور داده: وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ‏ و بی‏ تردید استوارترین پشتوانه در زندگی همین است و بس، دیگر پشتوانه ‏ها سست است و غیر قابل اعتماد‏‎مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ کسانیکه غیر از خدا را اولیا خود برگزیدند، همچون عنکبوت‏اند که خانه‏ ای برای خود انتخاب کرده و سست‏ترین خانه ‏ها خانه عنکبوت است؛ اگر می‏دانستند

نماز و اطعام دو نماد رهایی از دوزخ در نگرش قرآن همه انسان ها در زیان و خسران هستند؛ زیرا دوزخ، آدمی را احاطه کرده و تنها راه رهایی انسان از خسران ابدی و فراق دوزخی، ایمان و عمل صالح در دو عرصه شخصی و اجتماعی است. به این معنا که خود، مومن و نیکوکار باشد و دیگران را به ایمان و نیکوکاری بخواند و در این راه فعالانه مشارکت داشته باشد و تبلیغ و توصیه کند و دستگیر دیگران باشد تا از محاصره دوزخ و خسران و فراق راهایی یابد. اما قرآن، هنگامی که از رهاشدگان از دوزخ و گرفتاران در آن گزارشی ارایه می دهد، از زبان آنان می گوید که آنها عامل خوشبختی و بدبختی خود را نماز و اطعام می دانند. این دو، مهمترین مصادیق و نمادهای ایمان و نیکوکاری در دو عرصه شخصی اجتماعی است.

نظر امام خمینی(ره) درباره کارکردهای نماز

امام خمینی(ره) پیرامون کارکردهای نماز و تأثیر آن در اصلاح جامعه و جلوگیری از تخلفات و بزهکاری و مـفـاسد اجتماعی می‌فرمودند: در اسلام، از نماز هیچ فریضه‌ای بالاتر نیست… نماز پشتوانه ملت است. نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است. ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست، ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می‌تواند ثقل و سنگینی بقیه اعمال را نیز متحمل شود. یکی از مهم‌ترین راهکارهای انس با نماز و چشیدن لذت نمازگزاری را تقویت خداباوری و دلدادگی است در خصوص راهکار انس با نماز

دعوت به زندگی پاک نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرایط صحت دعوت به پاکسازی زندگی می‌کند، چرا که می‌دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می‌خواند، آبی که با آن وضو می‌گیرد و غسل می‌کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می‌شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد، کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشی، رشوه خواری و کسی اموال حرام باشد، چگونه می‌تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟بنابراین تکرار نماز در ۵ نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.

مؤثر در ترک گناهان نماز علاوه بر شرایط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است، در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده از جمله نماز کسی که زکات نمی‌پردازد، قبول نخواهد شد و همچنین روایات دیگری که می‌گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خودبینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟

روح انضباط نماز روح انضباط را در انسان تقویت می‌کند، چرا که دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه‌های زندگی کاملاً آسان می‌سازد

بازداری از حرص و آز و کم‌طاقتی خداوند متعال می‌فرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران می‌شود، مگر نماز گزاران، آنان که نمازها را پیوسته انجام می‌دهند

انسان دارای غرایز منفی و مثبتی است که اگر غرایز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نشود، به گمراهی کشیده خواهد شد و یکی از آن غرایز منفی، خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی‌تابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می کند، در پرتو این ارتباط، به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی‌همتا می‌رسد و نسبت به رزق فقط خدا را می‌بیند و مال و دارایی خود را از او می‌داند و با روحیه توکل و تسلیم، از آز و حرص دور می‌شود و در مقابل آن چه از خدا به او می‌رسد، خود را بنده خدا می‌داند و بی‌طاقتی نخواهد کرد.