جنينشناسی: اعجازهای پزشکی در قرآن. مسلمان شدن دانشمندان
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
جنین شناسی
و لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ لَمَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ وهو الذى انشا لکم السمع والا بصار والا فئدة قلیلا ما تشکرون. و به یقین انسان را از عصارهاى از گل آفریدیم سپس او را [به صورت] نطفهاى در جایگاهى استوار قرار دادیم آنگاه نطفه را به صورت علقه در آوردیم پس آن علقه را [به صورت]مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است بعد از این [مراحل] قطعا خواهید مرد. آنگاه شما در روز رستاخیز برانگیخته خواهید شد
تکیه بر این سه موضوع (گوش و چشم و عقل) به خاطر آن است که ابزار اصلى شناخت انسان این سـه مـى باشد, مسائل حسى را غالبا از طریق چشم و گوش درک مى کند و مسائل غیرحسى به نیروى عقل إنّى خالق بشرا من صلصال من حمإ مسنون #فإذا سوّیته و نفخت فیه من روحى از دو آیه ى فوق استفاده مى شود که انسان از دو چیز مختلف آفریده شده ؛ یکى در حد اعلاى عظمت و دیگرى ظاهرا در پایین ترین درجه ى ارزشى. جنبه ى مادى انسان را گل بد بوى تیره رنگ (لجن) تشکیل مى دهد و جنبه ى معنوى او نیز روح نامیده شده است . دو گونه بودن روح خداوند دو گونه روح به افراد افاضه مى کند:
1 روح عادى که در آیاتى مانند: و نفخت فیه من روحى یا نفخ فیه من روحه، بیان شده. همه ى انسان ها از این روح نفخى بهره مندند.
2 روح خاصکه از روح القدس نشاءت مى گیرد و این درباره ى مؤ منان خاص است و ایّدهم بروح منه که این روح تاییدى است، نه روح نفخى و چنین انسانى با قدرت الهى تایید مى شود. بنابراین، چیزى او را از پا در نمى آورد، نه حوادث سخت روزگار او را از پا در مى آورد و نه شیطان توان آن را دارد که او را بفریبد
سُلالةبه معناى عصاره و کلمه عَلَقة به معناى خون غلیظ و بسته شده و کلمه مُضغة به معناى پاره گوشت بدون استخوان است. امام باقرع فرمودند: مراد از خلقاً آخر دمیده شدن روح در بدن است. [تفسیر نورالثقلین] مراد از احسن الخالقین به فرموده امام رضاع آن است که قدرت آفریدن را خدا به دیگران نیز داده، مثلاً حضرت عیسى از طرف خداوند مىآفریند. [بحار، ج4، ص147] أخلق لکم من الطین کهیئة الطّیر [آلعمران49] دلائل بهترین خالق بودن خداوند بسیار است از جمله:
الف: خالقیّت او دائمى است. ب: محدودیّت به اشیاى خاصّى ندارد.
ج: تنوّع در آن نامحدود است. د: از سادهترین چیز مهمترین را مىسازد.
ه: مواد اوّلیهاش از خودش مىباشد. و: در ساختن تقلید نمىکند.
ز: پشیمانى و تردید در او راه ندارد. ح: بر اساس رحمت مىآفریند، و ساختههایش هدفدار است
ط: ساخته او با نظام هستى هماهنگ است.
یاد گذشتهها و ضعفهاى انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند، زمینهاى است براى تقویت ایمان و عبادت بیشتر. «لقد خلقنا»
2- آفرینش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. «طین -نطفة - علقة ...»
3- با اینکه مادر انواع حرکتها را دارد، ولى رحم او براى فرزند، جایگاهى مطمئن است. قرار مَکین
4- تمام مراحل آفرینش، زیر نظر خداوند است. «خلقنا -کسونا - انشأنا»
5 - ارزش انسان به روح اوست. «خلقاً آخر»
6- خودشناسى، مقدّمهى خداشناسى است. «نطفة، علقة، مضغة- فتبارک اللّه احسن الخالقین»
خداوند در این آیات، مردن را قطعى و حتمى شمرده است، در این جا ذکر کلامى از امیرالمؤمنین ع مناسب است: فلو أنّ احداً یجد الى البقاء سُلّماً او لدفع الموت سبیلاً لکان ذلک سلیمانبن داوود ع الّذى سُخّر له ملک الجنّ و الانس، مع النبوّة و عظیم الزلفة ... رمته قسى الفناء بنبال الموت [نهج البلاغه خ182] اگر کسى براى ماندن همیشگى در دنیا چارهاى مىاندیشید یا براى برطرف کردن مرگ راهى مىیافت، او سلیمان پسر داود ع بود که بر جن و انس حکومت داشت، علاوه بر آن که پیامبر بود و مقام و منزلتى بزرگ داشت ... (با این حال) کمانهاى نیستى با تیرهاى مرگ، او را از پاى درآوردند (و از جهان هستى رخت بربست). آیهى قبل سیر تکامل خلقت انسان را بیان و خداوند به خود تبریک گفت، این دو آیه نیز مراحل نهائى تکامل را پس از مرگ بیان مىکند.
1- مرگ نابود شدن نیست، مرحلهاى از تکامل است.«ثمّ انّکم بعد ذلک لمیّتون»
2- مرگ، سرنوشت قطعى انسان است. ثمّ انّکم ... لمیّتون(انّ و حرف «لام» و جملهى اسمیّه همه نشانهى تأکید است)
3- آفرینش انسان، هدفدار است. ثمّ انّکم یوم القیامة تبعثون
4- میان مرگ و رستاخیز فاصله طولانى است. («ثمّ» نشان فاصلهى طولانى است)
راز اثر انگشت
ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (3و4قیامت) آیا آدمی میپندارد که ما استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد؟ آری، ما قادر هستیم که حتی سر انگشتهایش را درست گردانیم. این آیه اشاره به توانایی و قدرت خداوند در روز قیامت دارد و در پی اثبات امکان معاد است. در این آیه بر اثبات امکان معاد با توجه به قدرت الهی میگوید که خداوند حتی سرانگشتان انسانها را نیز به حالت اول برمیگرداند. دلیل انتخاب لفظ «سرانگشتان» در این آیه، خود، جال ب توجه است، چراکه امروزه معلوم گردیده است که خطوط موجود در این عضو بدن یکی از پیچیدهترین وظریفترین عجایب خلقت است. این خطوط در افراد مختلف، متفاوت است و همین امر سبب ایجاد فن انگشت نگاری شده است.
اثر انگشت می تواند به عنوان پیشگویی کننده خطر بیماری ها به کار رود. تفاوت های کوچکی که بین اثر انگشت شست و انگشت کوچک وجود دارد، با احتمال ابتلا به بیماری دیابت در طول زندگی ارتباط دارد. این درحالی است که اثر انگشت هر فرد در هفته هجدهم جنینی به وجود می آید که تقریبا در اواسط دوران بارداری طبیعی است و تمام اندام ها از جمله لوزالمعده نیز دراین زمان شکل می گیرند و ممکن است هر نوع اختلال در طول شکل گیری، بر روی اثر انگشت و اندام ها از جمله لوزالمعده نیز اثرگذار باشد و از این طریق اثر انگشت می تواند احتمال این را که فرد با افزایش سن دچار بیماری دیابت شود، بیان کند.
دیابت بیماری ای است که در نتیجه عدم توانایی لوزالمعده در تولید انسولین (هورمونی که به بدن در برداشت گلوکز کمک می کند) به وجود می آید.پژوهشگران هلندی دراین مورد نزدیک به 600 نفر را بررسی کردند که دوران جنینی برخی از آنها همزمان با دوران قحطی سال های 1945-1944 بود و برای بررسی ابتلا به بیماری دیابت، آنها را مورد آزمایش های ویژه ای قرار دادند
و علاوه بر آن شیارهای انگشت شست و انگشت کوچک آنها نیز با کمک اثر انگشت ثبت شده روی کاغذ، شمارش شد. پژوهشگران با بررسی این اطلاعات متوجه شدند افراد با تحمل گلوکز طبیعی به طور متوسط بین دو انگشت 6 شیار تفاوت داشتند در حالی که افراد مبتلا به دیابت، بیشتر و در حدود 9شیار تفاوت داشتند.
دراین روش که با کمک یک نگاه اجمالی روی جنین انجام می شود و به سادگی قابل اجرا و ارزان نیز است، می توان احتمال ابتلا به برخی بیماری ها را تعیین کرد. محققان عقیده دارند برخی عواملی که رشد اندام ها را تحت تاثیر قرار می دهند، شاید شکل گیری اثر انگشت را نیز تحت تاثیر قرار دهند و به این ترتیب دیدگاهی در مورد زندگی در رحم را نیز به ما بدهند.
دانشمندان در ادامه تحقیقات خود در مورد اثرانگشت همچنین متوجه شدند تفاوت شیارهای کمتری بین افرادی که در زمستان به دنیا آمده بودند، در مقایسه با افرادی که در تابستان متولد شده بودند وجود داشت، یعنیعوامل محیطی و اثر فصلی نیز در بروز این اثر نقش دارند که بعضی از این عوامل درحال حاضر به درستی مشخص نیستند و نیاز به بررسی های بیشتری دارد
نظر اسلام در مورد هیپنوتیزم چیست؟
قطعاً نیروى اراده انسان، قدرت و توانایی فراوانى دارد و هنگامى که در پرتو ریاضت هاى نفسانىقوی تر شود، کارش به جایى مى رسد که در موجودات محیط خود تأثیر مى گذارد. ریاضت ها گاهى مشروع و گاهى نامشروع است. ریاضت هاى مشروع در نفوس پاک، نیروى سازنده ایجاد مى کند، و ریاضت هاى نامشروع نیروى شیطانى، و هر دو ممکن است منشأ خارق عادت گردد که در اوّلى مثبت و سازنده و در دومی مخرّب است [تفسیر نمونه ج1 ص381]
از آنجا که پدیدۀ هیپنوتیزم یکی از مسائل نسبتاً جدید در منابع دینی است، سخن از آن در میان علمای گذشته کمتر به چشم می خورد، و علمای معاصر نیز، این موضوع را بیشتر ذیل بحث از سحر و جادو آورده اند.توضیح آ که امروزه علومی از قبیل خواب مغناطیسى، هیپنوتیزم، مانیه تیزم و تلهپاتى وجود دارد که در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامه هاى خود را عملى مى ساختند. البته این علوم نیز از علوم مثبتى است که مى تواند در بسیارى از شئون زندگى مورد بهره بردارى صحیح قرار گیرد، ولى ساحران از آن سوء استفاده مى کردند و براى فریب مردم، آنها را به کار مى گرفتند. لذا اگر امروز هم کسى از آنها چنین استفاده اى در برابر مردم بی خبر داشته باشد، در حکم سحر بوده و جایز نخواهد بود، و این جایز نبودن هم احتمالا فلسفه هاى متعددى را داراست، از جمله:
1. خارج ساختن مسیر زندگى از مجراى عادى و طبیعى؛
2. زمینه بسیارى از فریبکارى ها و شیادى ها چنانکه هم اکنون از طریق هیپنوتیزم و اسپریتسم و در گذشته از طریق سحر و جادو و فالگیرى مرسوم بوده است.
3. احیاناً موجب کشف و افشاى اسرار دیگران شدن؛ زیرا یکى از کارهاى خواب وارهگر خواندن ذهن شخص مورد نظر است.
4. تصرف غیر اختیارى در نفوس دیگران
در هر حال، فقها در این موضوع دیدگاه های مختلفی دارند:
یک. برخی هیپنوتیزم را به طور مطلق حرام می دانند؛ مانند این که امام خمینی(ره) در پاسخ به پرسشی می گوید: هیپنوتیزم جایز نیست.[ استفتاءات ج2 ص22]
دو. برخی دیگر نیز با شرایطی هیپنوتیزم را جایز شمرده اند، که در زیر چند نمونه بیان می شود:
آیت الله خامنه ای: بطور کلى یادگیرى هیپنوتیزم و استفاده از آن به غرض عقلائى حلال و قابل ملاحظه، اشکال ندارد به شرط اینکه با رضایت و موافقت کسى باشد که مىخواهد به خواب مصنوعى برود و ضرر معتنابهى هم براى او نداشته باشد. آیت الله مکارم شیرازی: استفاده از هیپنوتیزم براى مقاصد طبّى و مانند آن مشروع است، مشروط بر اینکه تجربه و آگاهى کافى داشته باشد، و آثار منفى و خلاف شرعى بر آن مترتب نگردد. ولى براى کشف امور پنهانى، یا اطّلاع از گذشته و آینده و حال جایز نیست. آیت الله تبریزی: در هیپنوتیزم، چنانچه خوف ضرر بر کسى که این عمل با او انجام مىگیرد یا شخصى دیگر داده شود جایز نیست. آیت الله گلپایگانی: هیپنوتیزم حرام است و براى معالجه [بیمار ]، در صورتى که طریق معالجه منحصر به آن باشد و موجب کشف اسرار دیگران نشود اشکال ندارد.
شگفتیها و اعجازهای پزشکی در قرآن
آیاتی از قرآن که حاوی مطالب و نکات پزشکی میباشد. با استفاده از آیاتی که درباره آناتومی و فیزیولوژی بدن به کار رفته شگفتی یا اعجاز قرآن را اثبات نماید. منظور از اعجاز در این نوشتار مطالب طبی مطرح شده در قرآن است که مخاطبان عصر نزول از آن آگاهی نداشتند و بعدها حکمت آن، کشف و اسرار آن آشکار شد. مباحثی همچون مراحل خلقت انسان، کمبود اکسیژن در ارتفاعات و رابطه تولید مثل با استخوان.
مقدمه بیماری و سلامت از بدو خلقت بشر با انسان عجین بوده و با آن آشنا میباشد، به همین سبب انسان همواره برای درمان و دست یافتن به دارو تلاش میکرده است. انبیاء نیز به مسأله طبابت اهتمام خاصی داشتند و برای آن ارزش قائل بودند؛ (بحار الانوار، 66/66) حتی اقدامات حضرت عیسی(ع) در امر طبابت، اعجاز آفرین بود. (کافی،1/28) در متون مقدس پیشینیان به امر سلامت اهمیت میدادند.
قرآن حکیم که رسالت اصلی خود را در هدایت بشر به سوی کمال خلاصه و سلامت و پرورش روح را در قالب اخلاق و اعتقاد و احکام اشاره کرده (بقره185) به سلامت جسم که مقدمه سلامت روح است توجه کامل داشته است (آیات بهداشت تغذیه، جسم، جنسی، روان...) زیرا که نبود سلامتی، انسان را از مسیر تعالی روح باز میدارد. مطالب پزشکی که در قرآن مطرح شده دارای اعجاز و شگفتی است، در حالی که عقول بشر در آن زمان از کشف آن عاجز و در این زمان از شگفتی آن متعجب است. آنچه در این مسائل انسان را به تعجب وا میدارد آن است که قوانین و مقرارات قرآن با نظم طبیعت و سلامت جسم و روح انسان همگون است، به این معنا که نمیتوان در قرآن مسألهای یافت که با سلامت انسان در تضاد باشد.
مفهومشناسی «اعجاز پزشکی» به این معناست که مطلبی طبی در قرآن آمده و سالیان بعد اسرار نهفته آن کشف شده است و مردم عصر نزول نیز از آن اطلاعی نداشتند. قطعا کسی که بشر را خلق و قرآن را نازل کرده به تمام جوانب آن آشنایی دارد و به اسرار آن آگاهست قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْض بگو: کسى آن (قرآن) را فرو فرستاده که راز[ها] را در آسمانها و زمین مىداند (فرقان6).
شگفتی پزشکی عبارت است از آموزههای طبی که در قرآن آمده ولی در عصر نزول برای اکثر مردم روشن نبوده، بلکه خلاف دیدگاه مشهور پزشکان آن عصر بوده است و بعد از نزول قرآن صحت آن مطالب کشف شده است ولی قبل از قرآن به صورت غیر مشهور مطرح بوده است.
پیشینه ادعای اعجاز و شگفتیهای پزشکی قرآن با نزول آن گره خورده است، زیرا معجزه قرآن علاوه بر فصاحت و بلاغت، به محتوای علمی آن که بشر عصر نزول از اسرار آن عاجز بود نیز بر میگردد که این موضوع حتی در احادیث گاه با عنوان شگفتی از آن یاد شده است، به عنوان مثال امام علی(ع)درباره آناتومی بدن میفرماید: اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَیَتَکلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ (نهجالبلاغه حکمت 8) از ویژگیهای انسان در شگفتی میمانید که با پارهای «پی» مینگرد و با «گوشت» سخن میگوید و با «استخوان» میشنود و از «شکافی» نفس میکشد!
کتاب توحید مفضل که برگرفته از آیات و وحی میباشد نمونه بارزی از اشارات امام صادق(ع) به شگفتیها و اعجاز پزشکی قرآن است. کتابهای زیادی در این حوزه به طبع رسیده که کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء، تالیف ابن ابیاصبیعه ـ ترجمه نجم آبادی ـ به معرفی آنها پرداخته است. میبایست گفت که مصریان در عرصه تحقیق در اعجاز طبی قرآن سرآمد هستند. در عصر کنونی و با رشد طب و کشفیات تازه و همسوئی آن با قرآن، نظر محققین زیادی را جذب کرده و کتابهای متعددی به چاپ رسیده که برخی از آنها عبارتند از: اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، نیازمند شیرازی؛ اسلام و طب جدید، اسماعیل پاشا؛ من علم الطب القرآن، عدنان؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رضایی اصفهانی؛ شگفتیهای پزشکی در قرآن، حسنرضا رضایی و... .
مفاهیم طبی در قرآن
1) شفاءواژه «شفاء» بکسر (ش) بمعنى صحّت و سلامت است. (لسانالعرب، قاموس 4/59) در مفردات نیز آمده الشفاء من المرض (راغب اصفهانی، مفردات) شفاء، یعنی رسیدن به کنار سلامتى. واژه شفاء شش مرتبه در قرآن مطرح شده که در برخی از آیات به بعد روحی اشاره دارد وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ (یونس57) ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ (اسراء82) هُدىً وَ شِفاءٌ (فصلت44) وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ (توبه14) و در برخی دیگر از آیات به شفاء جسمی نظر دارد فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ (نحل69) وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ (شعراء80).
2) مرضواژه مَرَض یا بیمارى، یعنی خارج شدن حالت مزاج انسان از اعتدال که ویژه انسان است. (راغب اصفهانی، مفردات، لسان العرب) و بیش از 23 مرتبه در قرآن تکرار شده . بیمارى یا مرض دو گونه است: یکی بیمارى جسمى می باشد، چنان که در برخی از آیات ـ ده آیه ـ به بیماری جسمی اشاره دارد (بقره184،185،196؛ نساء43،102؛ مائده6؛نور61؛ مزمل20). این واژه در آیات زیر برای بیماری جسمی به کار رفته وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ (فتح17) و وَ لا عَلَى الْمَرْضى (توبه91). استعمال دیگر این کلمه در بیماریهایى مانند: رذیلت و هرزگى، نادانى، ترس، بخل و حسد، نفاق و دورویى و... است که از صفات اخلاقى مذموم میباشند، فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً (بقره10) أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا (نور50 توبه125).
واژه سقیم نیز به معنای بیماریای که در بدن مستقر شده (مصطفوی، حسن، التحقیق، ذیل واژه سقم و راغباصفهانی،مفردات، همان) استعمال میشود و اکثراً درباره بیماری جسمی و حاد به کار میرود که در قرآن دو مرتبه ذکر است فَقالَ إِنِّی سَقیمٌ (صافات89) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَهُوَ سَقیمٌ (صافات145).
3) درددر قرآن واژه «الیم» که به معنای درد شدّید است به مفهوم درد در قیامت اشاره شده است. (راغب، مفردات، ذیل واژه الم) لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ (بقره104) صفت مشبهه است مثل شریف که دلالت بر دوام و ثبوت دارد، چرا که عذاب اخروى با این واژه توصیف شده است، پس عذاب الیم یعنى عذاب دردناک دائم. این کلمه 72 بار در قرآن آمده است.
بسامد آیات پزشکی بدن انسان اندامهای گوناگونی دارد که خداوند در آفرینش تن آدمی آنها را تدبیر کرده و برای هر یک فواید و کارکردهایی ویژه نهاده است. مهمترین آنها عبارتند از: مغز (آلعمران 191؛ سبأ 46؛ ...)؛ انگشتان (بقره19)؛ خون (بقره30)؛ سرانگشتان (آلعمران119)؛ پوست (نساء56)؛ گردن (نساء92)؛ آرنج (مائده6)؛ دست و پا (مائده22)؛ بینی، چشم، گوش، دندان (مائده45)؛ پیشانی (توبه35)؛ سر (یوسف36)؛ دهان (رعد/ 14)؛ ریش (طه/94)؛ اندام تناسلی (انبیاء/91)؛ گوشت، استخوان (حج5)؛ قلب (قصص10؛ احزاب10)؛ حنجره (احزاب10)؛ دو طرف پیشانی(صافّات103) روده (محمد15) رگ گردن (ق16) شکم (نجم32) ترقوه (قیامت26)؛ ساق (قیامت 29)؛ صورت (مطففین 24)؛ زبان (بلد 6)؛ لبها (بلد9) و... علاوه بر آنها به برخی از دستگاههای بدن اشاره دارد مانند: رحم و مراحل جنین شناسی (مومنون 12ـ14)؛ طریقه به دست آمدن شیر (نحل66) و ... .
اشارات پزشکی در قرآن
الف. مراحل آفرینش انسان
1. آفرینش انسان از خاک قرآن در بعضی از آیات، آفرینش حضرت آدم(ع) را از خاک و در بعضی دیگر خلقت تمام بشر را از خاک میداند. در آیه 6 سجده وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ؛ آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. همچنین در آیات دیگر خلقت تمام انسانها را از خاک میداند وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ ؛ (مومنون12؛ حج5؛ غافر67) و به یقین انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم، اما در آیه 59 از آلعمران، به آفرینش حضرت آدم(ع) از خاک اشاره دارد، نه همه انسانها. در بعضی از آیات از آفرینش انسان با تراب إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ (حج5)،(غافر67) و در برخی دیگر از واژه طین یاد شده است. طین به معنی «خاک آمیخته با آب، یا خاک مرطوب» است. از آیه إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِبٍ (صافات11) ما آنها را از گل چسبنده آفریدیم استفاده میشود که «طین» آمیختهای از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد.
این واژه در قرآن 8 مرتبه و به صورت نکره درباره خلقت انسان آمده است که به معنای گل مخصوص است. «تراب» به معنی خاک است که در معنای «مسکنة و خضوع» هم آمده است. قرآن6 بار از تراب به صورت نکره، برای خلقت انسان استفاده کرده است. (مصطفوی التحقیق راغب اصفهانی مفردات). درباره آفرینش حضرت آدم(ع) از خاک، تمامی مسلمانان و ادیان مختلف و قائلان به ثبات انواع (جهان شناسی 85 ـ105) اتفاق نظر دارند، اما سخن در این است که خلقت بشر بعد از آن حضرت چگونه بود؟ گرچه بعضی این گونه توجیه میکنند که آیات در بیان واسطههاست، یعنی انسانها با واسطه آدم از خاک آفریده شدند. (مصباحیزدی، معارف قرآن330)، اما مفسران دیگر با کمک دانش جدید دریافتهاند که بنیان ساختمانی وجود انسان، از خاک است. تحقیقات نشان داده است که اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود، شباهت زیادی به یک معدن کوچک خواهد داشت که از ترکیب حدود 22 عنصر تشکیل یافته است.
2 . آفرینش انسان از آب
یکی از مطالب شگفت انگیز قرآن این است که آفرینش موجودات زنده حتی انسان را از «آب» میداند. آب در بعضی از آیات به صورت مطلق آمده است مانند و جعلنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (انبیاء30؛ نور45) و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم و در بعضی دیگر به آفرینش انسان از مطلق آب اشاره میکند، مانند وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً (فرقان54)؛ و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را نسبی و دامادی قرار داد. در آیات دیگر به آب با ویژگی مخصوص اشاره شده است، مانند مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ (سجده8؛ مرسلات20) از چکیده آب پست خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ (طارق6)؛ از آب جهنده. در میان دانشمندان برای خلقت انسان از آب دو دیدگاه وجود دارد:
الف) منظور این است که آب بیشترین ماده تشکیل دهنده بدن انسان است، حتی حیات همه موجودات زنده ـ گیاهان و حیوانات ـ به آب بستگی دارد. حدود حجم بدن را آب تشکیل میدهد و کاهش سریع آن با حیات منافات دارد. در شرایط معمولی نیز کل مواد مورد نیاز بدن از طریق خون به سلولهای بدن میرسد و حدود 60٪ حجم خون را پلاسما تشکیل میدهد که بیشتر از آب تشکیل شده است و در صورت بروز کمآبی، حرکت گلبولهای قرمز و مواد غذایی مختل میگردد. حتی اگر خونرسانی به یک عضو قطع شود، باعث نابودی آن عضو و به اصطلاح مردمی «سکته» (Infarczion) میشود، لذا وابستگی حیات کلّیه موجودات از جمله انسان به آب، قطعی است.
ب) مقصود این است که انسان از منی و نطفه آفریده شده است. شاهد این دیدگاه آیات ذیل میباشد فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً (فرقان54) او را نسبی و دامادی قرار داد و ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ (سجده8). جعل در آیات به معنی آفرینش و «نسل» به معنی فرزندان و نوهها در تمام مراحل است و «سلاله» در اصل به معنی عصاره و فشرده خالص هر چیز است که منظور از آن در این آیه، نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او میباشد. (مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 17/126).
نتیجه: آیاتی که آفرینش انسانها را به صورت مطلق از آب میدانند، با دیدگاه اوّل مطابقت دارند و علم نیز انگشت صحت بر آن میگذارد و آیات گروه دوم گویای این هستند که آفرینش انسان از آب منی میباشد که در هر دو صورت جزء شگفتیهای علمی قرآن شمرد میشود.
3. نطفه؛ منشاء پیدایش انسان
قرآن در تبیین مراحل آفرینش انسان، نطفه را یکی از عوامل خلقت میداند. با توجه به کتابهای لغت و کاربرد نطفه در روایات (نهجالبلاغه خ59) و عرف مردم، به نظر میرسد نطفه به معنای چکیده آب کم و عصاره وجود انسان میباشد و شامل زن و مرد میباشد. نطفه ترکیبی از نطفه مرد (اسپرم)، با نطفه زن (اوول) است. اسپرمها، کرمکهایی بسیار کوچک و ذرهبینیاند که در هر مرتبه انزال 2 تا 500 میلیون اسپرم وجود دارد. (تفسیرنمونه، 25/334) واژه نطفه با الف و لام یک مرتبه ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَة (مؤمنون14) و بدون الف و لام 11 مرتبه در قرآن آمده است. از این موارد بعضی به مطلق نطفه، (نحل4؛ حج5)اشاره دارند و به همین مضمون است (غافر67؛ کهف37) برخی آیات هم به مخلوط نطفه زن و مرد ـ امشاج؛ آمیخته ـ دلالت دارند مثل: (انسان2).
و برخی دیگر هم به منی ـ نطفهای که خارج میشود و در رحم میریزد (نجم46) اشاره دارند. بیشتر صاحبنظران کنونی (المیزان، 20/209) امشاج به معنای مخلوط شدن نطفه مرد و زن است و طبیعتاً به دلیل این آمیختگی، صفات پدر و مادر، منتقل میشوند ـ که به واسطه 48 عامل وراثت که هر عامل، انتقال دهنده بین ده هزار تا صد هزار نشانه و اطلاعات مخصوص، میباشند. این اطلاعات عبارت است از عناصر انسان که متراکم است؛ آمیختگی رنگهای نطفه و... است، چون همه آنها در نطفه جمع شده است.
نتیجه: با توجه به معنای لغوی نطفه ـ عصاره و چکیده ـ و از طرف دیگر اثبات علمی این نکته که صفات پدر و مادر به صورت فشرده و عصاره از نطفه منتقل میشود، میتوان برداشت اعجاز از آیات الهی کرد.
4. آفرینش انسان از منی
بعضی دیگر از آیات قرآن، منشاء آفرینش انسان را «منی» می دانند، مانند وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثى مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى (نجم46ـ45؛ واقعه59 ـ 58 و قیامت37) و هم اوست که دو نوع میآفریند: نر و ماده از نطفهای چون فرو ریخته شود. «منی» به معنی «تقدیر و اندازهگیری» است. «منی لک المانی؛ اندازهگیر برای تو اندازهگیری کرد». به مرگ «منیه» میگویند، چون مقدر و اندازهگیری شده است. «تمنی» نیز به معنی آرزو کردنِ در ذهن است. به نطفه نیز منی میگویند، چون با قدرت خداوند اندازهگیری شده است (راغب اصفهانی، مفردات) در اصطلاح نیز به مایعی که از مردان هنگام آمیزش یا انزال خارج میشود، منی میگویند. منی از جمله مواد آلی حیوانی و ازتی میباشد که مثل خون سریع فاسد میشود؛ کانون جذب میکروبها است؛ تغییر رنگ میدهد و از عصاره هر بیست گرم خون، یک گرم منی تولید میگردد.
نتیجه: قرآن منشاء آفرینش انسان را آب، نطفه، منی و خاک میداند. از سویی میتوان گفت یکی از مصداقهای آب، نطفه و منی است. همان منی که با سه لفظ بیان شده است و هر کدام گوشهای از اسرار علمی آفرینش انسان را به نمایش می گذارند و از اشارات علمی قرآن به حساب میآیند.
5. علقه، مرحله دیگر خلقت
واژه «علق» شش بار (علق1-2؛ حج5؛ مومنون14؛ غافر67 ؛ قیامت38) در پنج آیه به صورتهای مختلف به کار رفته است. همچنین سورهای به نام علق نازل شده است. «علق» جمع «عَلَقَه» و در اصل به معنای چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. کاربرد آن در خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز میچسبد، کرم سیاه که به عضو آدمی میچسبد و خون را میمکد و... میباشد. «علق» همان خون بستهای است که از ترکیب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و به رحم زن داخل میشود و خود را به آن آویزان میکند.
نتیجه: با توجه به محدودیت علم پزشکی در 14 قرن پیش، مسأله مذکور را میتوان از اعجاز علمی قرآن دانست که بعد از 14 قرن کشف شده است.
6. مضغه مرحله بعدی خلقت
قرآن کریم در مراحل آفرینش انسان پس از نطفه و علقه، مرحله مضغه را مطرح میسازد. از مضغه سه بار در قرآن یاد شده است. در سوره حج ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُم سپس از [خون بسته] آویزان، سپس از (چیزى شبیه) گوشت جویده شده، شکل یافته (متمایز) و شکل نیافته (غیر متمایز آفریدیم؛) تا براى شما روشن سازیم (که خدا بر انجام رستاخیز تواناست) (مؤمنون14؛ حج5) واژه مضغه در لغت به معنای غذا و یا گوشت جویده شده است، به عبارت دیگر به قطعهای از گوشت گفته میشود که گویا جویده شده است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، 11/124).
جنین انسان از هنگام لقاح تخمک و کرمک تا لحظه جایگزینی در رحم 6 روز در راه است، سپس در رحم تا چهارده روز به صورت آویزک (علق) به رشد خود ادامه میدهد و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح به صورت گوشت جویده شده دیده میشود. گذراندن دوره تمایز لایههای زاینده (مضغه) تا ماه سوم بارداری ادامه مییابد، (رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 2/498، بهنقل از: لانگمن، رویانشناسی پزشکی/38)، اما این «مضغه» همیشه یک حالت ندارد و مراحل و حالات گوناگونی را طی میکند. قرآن از این تحول با عنوان مخلقه و غیرمخلقه یاد میکند،
نتیجه: از مجموع نظرات استفاده میشود که «مخلقه و غیرمخلقه» صفت «مضغه» است، به این معنی که در برخی از اقسام مضغه، مقدرات و کیفیت خصوصیات کامل است و در اقسام دیگر کامل نیست. (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن 500) و این خود یکی از شگفتیهای قرآن به شمار میآید.
7. مرحله تشکیل استخوان و گوشت
قرآن بعد از بیان مرحله مضغه گوشت جویده به مرحله دیگری اشاره میکند و میفرماید فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً و گوشت جویده شده را به صورت استخوانهایى آفریدیم و بر استخوانها گوشتى پوشاندیم (مؤمنون14) برای آشنایی بهتر با مرحله استخوانبندی جنین، لازم است مرحله پوشاندن گوشت نیز توضیح داده شود. آیه بالا بیانگر آن است که نخست استخوان تشکیل میشود، بعد گوشت روی آن قرار میگیرد. در سومین هفته رشد جنین، غضروف اولین مرحله ساخته شدن استخوان است. غضروف بافتی مشتق از مزانشیم است که برای اولین بار در اواخر هفته چهارم زندگی جنین ظاهر میشود و در قسمتهایی که میخواهد استخوان تشکیل دهد، ابتدا باید قالبی از غضروف به وجود آید تا بعداً به استخوان تبدیل شود، این یافتههای علمی با مطالب قرآنی هماهنگ است و نشان از شگفتی علمی قرآن دارد.
ب. اعضای بدن انسان در قرآن
1. گوش و چشم حس شنوایی و بینایی، دو رکن اساسی معرفت و تفکر است. سخن گفتن بر مبنای شنیدن و تصور اشیاء بر اساس مشاهده است، لذا گوش و چشم اهمیت ویژهای برای بدن دارند. قرآن کریم نوزده مرتبه به مسأله شنیدن و دیدن اشاره دارد. در بعضی از این آیات، پس از مراحل اولیه نطفه، به سمع و بصر اشاره میکند إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً در حقیقت، ما انسان را از آب اندک سیّال مخلوط آفریدیم، در حالى که او را مىآزماییم و او را شنوا و بینا قرار دادیم (انسان2) در بعضی از آیات این دو را پس از مرحله دمیدن روح (سجده9) و در سوره نحل78، بعد از تولد بیان میکند. گاهی هم شنیدن و دیدن را به صورت مطلق میآورد، مانند (احقاف26 و مؤمنون78) قرآن از میان تمام حواس به گوش، چشم و فؤادِ به معنای خرد و عقل تکیه دارد، چون گوش و چشم مهمترین حس ظاهری انسان است که رابطه نیرومندی میان او و جهان خارج برقرار میسازد. گوش صداها را درک میکند و تعلیم و تربیت به وسیله آن انجام میگیرد. چشم وسیله دیدن جهان خارج و صحنههای مختلف عالم است و نیروی خرد مهمترین حس باطنی است و اگر از آدمی گرفته شود، ارزش او تا حد یک مشت سنگ و خاک سقوط میکند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 17/129ـ 128).
پیدایش اولیه چشم و گوشبه اعتقاد دانشمندان رویانشناسی، نخستین نشانه رشد گوش را میتوان در یک رویان تقریباً بیست و دو روزه به صورت ضخیم شدن اکتودرم سطحی در هر طرف رومبانسفال پیدا کرد و در هفته چهارم گوش داخلی از اکتودرم سطحی جدا میگردد (لانگمن، توماس، رویانشناسی/382 ـ 393). نکته جالب اینکه واژه سمع در قرآن مفرد، ولی واژه ابصار جمع آمده است، یعنی در آن واحد گوش انسان یک شنوایی دارد ولی چشم میتواند در یک لحظه چند چیز را ببیند.
رابطه غم و کوری
قرآن هنگام داستان فراق حضرت یعقوب(ع) از یوسف(ع) اشاره میکند که از شدت ناراحتی و گریه، بیناییاش را از دست داد وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم (یوسف84) و (یعقوب) از آن (فرزند)ان روى برتافت و گفت: اى دریغا بر یوسف! و دو چشم او از اندوه سفید شد؛ و [لى] وى خشم شدید (خود) را فرو برد. سفید شدن چشم به معنای سفید شدن سیاهی چشم و کوری و نابودی حس بینایی است، هر چند این کلمه گاه به کاهش توان بینایی نیز میآید، اما از آیه 93 همین سوره ـ پیراهن مرا ببرید و به روی صورت پدرم بیندازید، بینا میشود ـ معلوم میشود سفیدی چشم به معنای کوری است. (المیزان ،11/363). از نظر علمی ثابت شده است که سفیدی مردمک چشم در اثر ایجاد تغییراتی در رگهای خونی چشم، به دلایل مختلف از جمله ناراحتیهای روانی و عصبی، به وجود میآید. فشار خون بر اثر غم و اندوه بالا میرود و سبب سفیدی و کوری چشم میشود. (طب در قرآن/ 63). این اشارههای قرآنی به گوش و چشم از شگفتیها و اعجاز علمی آیات پرده بر میدارد که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) 17 مرتبه واژه «سمع» بر «بصر» مقدم شده است و رویانشناسان معتقدند دستگاه شنوایی جنین زودتر از بینایی او شکل میگیرد؛
ب) مفرد بودن «سمع» و جمع بودن «ابصار» به این معناست که در زمان واحد، حس شنوایی یک صدا را میشنود ولی حس بینایی چند شیء را میتواند مشاهده کند؛
ج) قرآن در بیان داستان حضرت یوسف(ع) ناراحتی و گریه را با سفیدی چشم و کوری در ارتباط میداند و این با یافتههای چشم پزشکی مطابقت دارد.
2. پوست و احساس درد
پوست از هفته سوم تشکیل جنین، شروع به شکلگیری میکند و در هفته بیست و ششم کامل میگردد. (زمانیان، کلیات پزشکی85) خداوند در چند آیه این گونه به پوست انسان اشاره[3] میفرماید إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَاراً کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا لِیَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَزِیزاً حَکِیماً (نساء56) به راستى کسانى که به آیات ما کفر ورزیدند، آنان را در آینده به آتشى وارد مىکنیم (و مىسوزانیم) که هر گاه پوستهایشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهایى غیر از آنها بر جایش نهیم، تا عذاب (الهى) را بچشند؛ به درستى که خدا، شکستناپذیر فرزانه است.
آیه، سوزناک بودن عذاب جهنم را ترسیم میکند و احساس درد سوختگی را به پوست نسبت میدهد و میفرماید: در جهنم پوست بدنشان را میسوزانیم[4] این سوال مطرح است که چه رابطهای بین پوست بدن و سوختگی وجود دارد و چرا خداوند نفرمود گوشت بدن را میسوزانیم. برای رسیدن به پاسخ دقیق لازم است، مشخصات ساختمان و کاربردهای پوست را بشناسیم تا با رابطه آن دو بهتر آشنا شویم.
حس لامسه یکی از حواس پنجگانه[5] است. محل این حس، پوست بدن میباشد و گستره پوست بدن به 6/1 متر میرسد که از سه قشر تشکیل شده است: قشر سطحی پوست: قشر چرمی؛ قشر زیر جلدی و نسج چربی آن ( دانستنیهای پزشکی/109-110).
احساس درد سوختگیحس گرما و سرما هر کدام به وسیله رشتههای عصبی جداگانه به مراکز مربوطه منتقل میشوند. در قشر سطحی و عمیق پوست، سلولهای مخصوص درک سرما (نقاط سرما) و سلولهای درک گرما (نقاط گرما) وجود دارند. اعضای درونی، چنین سلولهایی ندارند، لذا سرما و گرما را حس نمیکنند. انشعابات اعصاب حس درد به قشر سطحی پوست ختم میشود. نوک انشعابات را نقاط درد مینامند. یک سانتیمتر مربع پوست، 50 تا 200 نقطه درد دارد که حس درد را با مواد شیمیایی منتقل میکند. حرارت شدید موجب مرگ سلولها میشود و مرگ آنها باعث ترشح مادهای مخصوص میگردد و منتهیالیه انشعابات عصبی ـ حسی درد را تحریک میکند. ( دانستنیهای پزشکی173 ـ 172). بدین ترتیب مشاهده میکنیم که قرآن در 14 قرن گذشته، پوست را مهمترین عضو ناقل درد معرفی میکند و سوختگی را مهمترین تحریک کننده اعصاب گرماگیر بدن ـ که در پوست قرار دارد ـ میداند. با توجه به عدم آگاهی مردم در آن زمان و در قرنهای بعد به این مسأله علمی، میتوان آن را از معجزات علمی قرآن نامید.
تنفس پوستی پوست وظایف مهمی دارد مانند: دخالت در تنظیم درجه حرارت بدن و تنفس پوستی؛ جذب اکسیژن1% تا 9/1 و 7/2% دفع CO2 و ترشح مواد سمی خورده شده از راه غدد عرق[6] ؛ خواص بیوشیمیایی؛ سنتز ویتامین Dدر اثر نور خورشید و... که همه آنها در فضای باز پوستی و زمانی است که اکسیژن به صورت آزاد جذب شود. (کلیات پزشکی/85). نکته جالب این که خداوند در باره داستان اصحاب کهف و خواب بسیار طولانی آنان میفرماید وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ (کهف18) و آنان را به سمت راست و سمت چپ مىگرداندیم. شاید یکی از حکمتهای گرداندن اصحاب کهف به چپ و راست همین باشد، هرچند خواب طولانی آنها از معجزات خدا و برخاسته از قدرت فرابشری است.
3. نیاز انسان به اکسیژن
یکی از مسائلی را که قرآن در قالب تشبیه آن را بیان کرده است «نبود اکسیژن در آسمان» است. خداوند در ضمن تشبیهی حال افراد گمراه را این گونه بیان میکند فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا یَصَّعَدُ فِی السَّماءِ (انعام125) و هر کس را که خدا بخواهد راهنماییش کند، سینهاش را براى (پذیرش) اسلام مىگشاید و هرکس را که بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهىاش وا نهد، سینهاش را تنگِتنگ مىکند، گویا مىخواهد در آسمان بالا برود... ». واژه «صدر» به معنی «سینه» و «شرح» به معنی «گشاده ساختن» و «حرج» به معنای «تنگی فوق العاده و محدودیت شدید» است. در آیه فوق تشبیه لطیفی به کار رفته است. این سوال مطرح است که چرا خدا تنگی سینه را به کسی که به سوی آسمان میرود، تشبیه کرد؟ و آسمان چه ویژگیای دارد که به تنگی سینه و نفس میانجامد؟ بافتهای زنده بدن برای تداوم حیات به یک منبع انرژی نیاز دارند و آن محصول سوخت قند و نشاسته (چربی یا پروتئین) یعنی آمیخته شدن سوخت با اکسیژن است. این نیاز به گونهای است که انسان در شبانه روز 11 متر مکعب یعنی 14 کیلوگرم هوا لازم دارد (مکارم شیرازی، ناصر، در جستجوی خدا87).
کمبود اکسیژن در ارتفاعاتاکسیژن، 21% هوای سطح زمین را تشکیل میدهد. هوا در ارتفاع 67 مایلی از اکسیژن خالی است و انسان در ارتفاع 4 هزار متری به تنگی نفس، سستی، سر درد و تهوع دچار میشود. در ارتفاع 6هزار متری و بالاتر به واسطه کمبود اکسیژن و نرسیدن مقدار لازم اکسیژن به سلولهای مغز، از هوش میرود (یزدی، مرتضی، دانستنیهای پزشکی/365) و میمیرد. «تورشیلی» اولین کسی بود که فشار جو را کشف کرد. وی میزان این فشار را معادل فشار عمود هوای دور کره زمین بر یک سانتی مترمربع از آن تخمین زد که معادل فشار عمودی از جیوه به طول 76 سانتیمتر است. هرچه از سطح زمین بالاتر رویم، از میزان این فشار کاسته میشود و باعث ایجاد اختلال در رسیدن هوا از راه ریهها به خون میگردد. از طرفی کاهش فشار هوا باعث انبساط گازهای موجود در معده و امعاء میشود و در پی آن دیافراگم به طرف بالا میرود و موجب ایجاد نارسایی در کار انبساط ریهها و تنفس میگردد. (دکتر دیاب عبدالحمید و قرقوز، به طب درقرآن19ـ18).
نتیجه: نبود اکسیژن در آسمان در قرون اخیر کشف شد، اما قرآن چهارده قرن پیش در قالب تشبیه به آن اشاره کرده است و این از معجزات قرآن است
4.رابطه تولید مثل و استخوان
قرآن از زبان حضرت زکریا این گونه میفرماید قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیّاً وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِن وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِراً فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً (مریم/4ـ5) گفت: پروردگارا! بهراستى من استخوانم سست گردیده و از جهت پیرى، (موى) سر شعلهور شده (و سفید گشته است.) و پروردگارا! (من)به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختى نبودهام. و در حقیقت، من بعد از خودم از بستگانم ترسانم در حالى که زنم نازاست؛ پس از جانب خود سرپرستىِ (فرزندى) را به من ببخش. خداوند به او بشارت پسری به نام یحیی را داد. زکریا(ع) پرسید: پروردگارا! چگونه من صاحب فرزند خواهم شد، با اینکه همسرم نازاست و خودم نیز از شدت پیری از کار افتادهام! (مریم8) واژه «وهن»، به معنی ضعف و کاهش نیرو است.
زکریا ضعف خود را به استخوان هایش نسبت داد، چون پایه هستی آدمی، استخوان است و انسان در تمام حرکتها و سکونهایش به آن تکیه دارد (علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان، 14/9) علاوه بر آن، در زمان پیری فعالیت بخش تخریبی استخوان بیشتر و قدرت خونسازی آن کم میشود و در نتیجه تولید مثل که استخوان دخالت مستقیم در آن دارد، کاهش مییابد، لذا در سنین پیری پوکی استخوان افزایش مییابد. این عارضه در زنان یائسه به علت نبود هورمونهای جنسی بیشتر است. (مجله دانشمند، س43، ش 506، ص61). بنابراین آیه فوق را میتوان یکی از معجزات علمی قرآن نامید، زیرا قرنها قبل، ارتباط استخوان و تولید مثل را بیان کرده است.
جمعبندی: قرآن به مسئله آناتومی و فیزیولوژی بدن اشاره کرده اما نه به عنوان هدف اصلی. اشارات قرآن به مسائل طبی نشان از آن دارد که مخاطبان عصر نزول اطلاع چندانی از آن نداشتند، تا جایی که سالها و حتی قرنها بعد اسرار آن آشکار شده است و اعجاز بودن آن را اثبات میکند.
پیوستها [1] بعضی علق را به معنای نطفه مرد (اسپرماتوزئید) معنا کردهاند (مطالب شگفتانگیز قرآن/ 99). بعضی دیگر به معنای موجود صاحب علاقه [2] حضرت آیتالله معرفت بعد از پذیرفتن این نظریه که «علق خون بسته است»، میگوید: علقه در روز هفتم به جداره رحم میچسبد (التمهید، 6/82). [3] در سوره زمر آیه 23 به لرزش پوست به واسطه ترس، در سوره حج آیه 20 به سوزاندن پوست و ذوب کردن بدن و در سوره فصلت آیه 20 الی 22 به پوست به عنوان یکی از شاهدان روز قیامت اشاره شده است.
[4] مانند سوره نور، آیه 2 (الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ)؛ «زن زناکار و مرد زناکار، هر یک از آن دو را صد ضربه تازیانه بزنید». (قاموس قرآن، سید علیاکبر قرشی، ذیل ماده «جلد»). [5] حواس پنجگانه عبارتند از: حس لامسه، شامه(بویایی)، ذائقه (چشیدنی)، سامعه و حس تعادل(شنیدنی)، حس باصره (دیدنی) [6] زیر بشره پوست 5 تا 15 میلیون غده عرق وجود دارد که به وسیله تبخیر و تعریق، حرارت اضافه بدن را دفع میکند.
منابع 1.قرآن کریم. 2.نهج البلاغه، امام علی(ع)، 3.آلدومیدی، علوم اسلامی و نقش آن در تحولات علمی جهان، 4.ابن سینا، قانون طب، 5.ابن منظور، لسان العرب، . 6. قرآن در قرآن، . 7.ادوارد براون، طب اسلامی، 8.کتاب پزشکی قانونی، 9.اسماعیل پاشا، اسلام و طب جدید، 10. اعرابی، بیژن، آن سوی اغماء، 11. وحی در ادیان آسمانی 12. اهتمام، احمد، فلسفه احکام، 13. بسام دفضع، الکون و الانسان بین اسلام و القرآن، 14. بوکائی، موریس، مقایسه ای بین تورات انجیل و قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، 15. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، طب روحانی،
شهادت چند پرفسور جنینشناس به رسالت پیامبر(ص)
پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) پیامبری مخصوص قوم خویش بودند: وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[2] اما رسالت حضرت محمد (ص) برای همه مردمان است و لذا خداوند معجزه او را متفاوت از معجزات طبیعی و زودگذر سایر پیامبران قرار داده است. معجزات پیامبران گذشته را مردم معاصر وی می دیدند و پس از مدتی خداوند، پیامبری دیگر با دین جدید و معجزهای جدید میفرستاد. اما حضرت محمد (ص) پیامبری است خاتم تا به روز قیامت، از اینرو معجزه وی را معجزهای باقی قرار داد.
اگر از یکنفر یهودی یا مسیحی بخواهیم که معجزه حضرت موسی (ع) یا حضرت عیسی(ع) را به ما نشان دهد، خواهد گفت: من چیزی ندارم که به شما نشان دهم و نمیتوانم عصای موسی(ع) را برای شما حاضر کنم و نمیتوانم حضرت عیسی(ع) را دعوت کنم تا جلوی چشمان شما مردگان را زنده و بیماران را شفا دهد، تنها میتوانم گزارشی تاریخی از معجزات آنان را ارایه دهم .
ولی اگر از یک مسلمان راجع به بزرگترین معجزه حضرت محمد(ص) بپرسند، خواهد گفت: مهمترین معجزه او قرآن کریم است که در میان ما همچنان باقی است و مردم میتوانند در آیات و معجزاتش تحقیق و جستجو کنند قُل ایّ شَیء أکبرُ شَهادَة؟ قُل الله شَهِیدٌ بَینِی وَ بَینَکُم وَ اوحِیَ الیَّ هَذا القُرآن لانذِرکُم بِه وَ مَنْ بَلَغ [3] بگو کدام چیز گواهیش بزرگتر است؟ بگو:خدا میان من و شما گواه است و این قرآن به من وحی شده است تا با آن، شما و هر که را [که پیام آن ] به او برسد، هشدار دهم.
یکی از ابعاد اعجاز در این کتاب علم و دانشی است که در آن است، لکنّ اللهَ یَشْهَد بِمَا أنزَلَه بِعلمِهِ [4] لیکن خدا به آنچه سوی تو فرو فرستاد گواهی میدهد [که] آنرا به دانش خویش فرو فرستاده است. پژوهشگران و اساتید دانشگاهها و رهبران اندیشه انسانی میتوانند درباره علومی که در این کتاب خدای سبحان است به تحقیق و جستجو بپردازند.
دین و دانش در اسلام و اروپا اندیشه اروپایی همواره در میان معرکه شدید بین دین و علم است. سرچشمه این اختلاف به تورات، کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بر میگردد. پس از اینکه سردمداران علم و دانش بر رجال کلیسا پیروز شدند با حرکت معکوسی از آنان انتقام گرفتند و اینبار دانشمندان درصدد برآمدند تا دین را از اساس و بن برکنند و بالاخره چنین کردند و به روی هر چیزی دست گذاشتند تا در این مبارزه دین و دانش پیروز شوند و سرانجام توانستند کلیسا در محاصره خود درآورند. از اینرو وقتی با یک دانشمند اروپایی راجع به دین و علم سخن میگویی تعجب میکند و میگوید: چه میگویی؟ زیرا که آنان اسلام را نمیشناسند و نمیدانند که اسلام چگونه علم و علما را گرامی داشته و آنان را بعد از فرشتگان، شهادت دهندگان بر وحدانیت خدا قرار داده و فرمود شِهدَا الله انّه لا الهَ الا هُو وَ المَلائِکة وَ اولوا العِلم [6] خدا گواهی میدهد که هیچ معبودی جز او نیست و همچنین فرشتگان و دانشمندان آنان نمیدانند صفتی که خداوند با آن، آدم را بر فرشتگان ترجیح داد، صفت علم و دانش بود و قصه آدم نزد ما در قرآن کریم، درست بر عکس تصویر تورات تحریف شده است و علم سبب تکریم آدم است نه سبب طرد وی، این چیزی است که صریحاً در قرآن کریم آمده است.
از اینرو هر گاه با اروپائیان از اسلام و علم بحث می شود، گمان میکنند که از چیزی شبیه به دین خودشان بحث میشود و دیدگاه اسلام نسبت به علم همانند دیدگاه دین خودشان نسبت به علم است. ولی وقتی حقایق اسلام و قرآن را بهطور واضح و آشکار می یابند، ناگهان منقلب میشوند و بسیاری از آنها که تشنه حقیقت بوده و آزاد اندیشند، به اعجاز قرآن اعتراف و به رسالت حضرت محمد(ص) شهادت میدهند. عنوان نمونه چند پروفسور بزرگ جنین شناس اروپایی و امریکایی را میبینم که چگونه وقتی به مطالعه آیات پرداختند، از انطباق آنها با واقعیتهای علمی، آنچنان شگفت زده شدند که در حضور همه مسلمان شده و به رسالت پیامبر اکرم شهادت دادند. جالب اینکه این دانشمندان با متد و روش خاصی که دارند چیزهای بسیار جالبی از آیات قرآن کشف کردهاند که ما به آن توجه نکرده بودیم.
1. پروفسور کید. ل. مور
چند سال پیش عدهای از اساتید دانشگاه جده آیات قرآنی مربوط به جنین شناسی را جمعآوری کردند اما با خود گفتند که آیا گفتههای قرآن در این باره منطبق با واقع است؟ یکی از آنان اظهار داشت بر اساس فرموده قرآن: لَو کَانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجدوا فِیه اِخْتلافَاً کَثیراً[7] (اگر این قرآن از جانب غیر خدا بود در آن اختلاف بسیار [با واقع] مییافتند. اما جهان جنین همانطور که از نامش پیداست، جهانی است پوشیده و ناپیدا است، چگونه میتوان آیات جنین شناسی را با واقعیات مورد بررسی قرار داد؟
بنا به توصیه قرآن: فاسئلوا أهل الذکر ان کنتم لا تعلمون. [8] (از آنان که میدانند [و تخصص دارند] بپرسید)، آنها از یکی از متخصصین جهانی در جنین شناسی بنام «کید مور»، استاد دانشگاه تورنتو کانادا و صاحب تألیفات متعدد در این باره دعوت کردند و به او گفتند: این تمامی آیاتی است که قرآن، کتاب آسمانی ما، در مورد رشته شما بیان داشته است. از شما میخواهیم که آنها را با واقعیات جنینشناسی (که از راه میکروسکوپ) بهدست آمده و سایر تجربیات و آزمایشها را مورد بررسی قرار دهید و به ما بگویید که این آیات تا چه اندازه با واقعیتهای جنینشناسی منطبق است.
کیدمور ابتدا با بهت و حیرت گفت: چگونه ممکن است محمد(ص) 1400سال قبل، جنین و مراحل آن را توصیف کند؛ کاری که دانشمندان تا سی سال قبل نتوانستهاند؟ اما پس از بررسی آیات، حیرتش تبدیل به شگفتی و تحسین گشت و آنقدر تحت تأثیر آیات جنین شناسی قرآن قرار گرفت که تصمیم گرفت کتاب جنین شناسی خود را با آیات قرآن و احادیث نبوی تکمیل کند. وی در چاپ بعدی کتابش بهنام «قبل از آنکه ما زاده شویم» در بخش مربوط به تاریخچة جنینشناسی، موادی را افزود که در چاپ اول نبود؛ زیرا آنچه او در قرآن یافت، جلوتر از زمان آن بود. [9]
دکتر کید.ل. مور یافتههای خود را از قرآن که همگی مطابق با واقع و آزمایشهای علمی بود و یا برایش تازگی داشت به کتابش «انسان رشد کننده» افزود و چاپ دوم آنرا بهنام "The Deveioping Human، Keithe Moore"و چاپ سوم آنرا با مقدمهای از یکی از علمای اسلام بهنام شیخ عبدالمجید الزندانی، منتشر کرد. و آنگاه تحت عنوان: الانسان النامی مع زیادات اسلامیة به زبان عربی ترجمه و چاپ شد. انتشار این کتاب جهان، پزشکی را شگفت زده کرد بهطوریکه برای توضیحات بیشتر، او را سه بار به مصاحبه تلویزیونی فرا خواندند.
دکتر گری میلر جریان دیدار و گفتوگوی تلویزیونیش با دکتر کیدمور را چنین گزارش میدهد: من از دیدار و گفتوگو با دکتر کیدمور در یک برنامة تلویزیونی بسیار لذت بردم، او که یافتههایش را با اسلاید نمایش میداد، یادآور شد که برخی از چیزهایی که قرآن راجع به رشد جنین انسان بیان کرده. تا سی سال پیش ناشناخته بود بویژه توصیف قرآن از جنین به علقه (زالو و شبه لختة خون) [10] برای او جدید بود اما وقتی او آنرا بررسی کرد، دریافت که این مطلب درست است و آنرا به کتابش افزود. او میگفت: «من قبل از این هرگز به این نکته فکر نکرده بودم».
او به بخش جانور شناسی رفت و به مطالعه و بررسی زالو پرداخت. وقتی فهمید که زالو دقیقاً شبیه جنین است، تصمیم گرفت دو تصویر از آنها را در کتابش درج کند. دکتر گری میلر میافزاید: اگرچه مثال فوق از اطلاعات تحقیقاتی انسان که در قرآن آمده مربوط به یک غیر مسلمان است، اما به همان اندازه معتبر است چرا که این شخص (دکتر کیدمور) از کسانی است که در جنین شناسی خبره و صاحب نظرند
در سال1982 کتاب کیدمور که با معارف جدید از قرآن تجدید چاپ شده بود، جایزه بهترین کتاب پزشکی را دریافت کرد. این کتاب به هشت زبان ترجمه و به عنوان کتاب درسی جنین شناسی مورد استفاده قرار گرفت. دکتر مور در هشتمین کنفرانس پزشکی (1981) عربستان اظهار داشت: جای بسی خوشحالی است که بتوانم سهمی در روشن ساختن آیات قرآن در مورد تکامل انسان داشته باشم. برای من کاملاً روشن است که این گفتهها از جانب خداوند برای حضرت محمد (ص) فرستاده شده است. زیرا تقریباً تمامی این علوم تا قرنها بعد کشف نشده بود و برای من قطعی است که حضرت محمد (ص) حتماً پیامبر خداست [12]
رئیس پیشین انجمن کالبدشناسی کانادا و نیز رئیس آناتومی بالینی امریکا که از طرف انجمن آناتومی کانادا مفتخر به دریافت جایزه معتبر j.C.B گردید و نیز در سال 1994 از طرف انجمن آناتومی بالینی به عضویت افتخاری درآمد. وی میگوید: من بسیار شگفت زده شدم هنگامی که به صحت اظهارات پزشکی قرآن پی بردم که در قرآن (هفتم میلادی) مطرح کرده یعنی زمانی که هنوز علم جنین شناسی به وجود نیامده بود. وی در ادامه گفت: من از گذشتة با عظمت علمی مسلمانان در قرن دهم میلادی مطلع بودم و میدانستم که خدمات ارزندهای به علم پزشکی نمودهاند ولی مطلب زیادی در مورد حقایق دینی و نیز ایدههای علمی پزشکی موجود در قرآن و احادیث نبوی نمیدانستم.
دکتر مور در کنفرانس قاهره در مقالة تحقیقی که ارایه داد اظهار داشت: «مشخص نمودن صحت آیات قرآن کریم در ارتباط با رشد انسان بسیار برای من مسرت بخش بوده است. وی گفت: که به وضوح برای من مشخص شده که چنین اظهار نظرهایی باید از طرف خدای متعال باشد؛ زیرا قسمت اعظم این سخنان تا قرنها بعد مکشوف نشده و باقی ماند و این نظر ثابت مینماید که [حضرت] محمد (ص) فرستاده خداوند است. مراحل رشد جنین انسان پیچیده میباشد و رشد آن دربرگیرنده نوعی فرآیند دایمی تغییر که میتوان از مفاهیم و اصطلاحات ساده موجود در قرآن کریم و احادیث، در یک سیستم طبقهبندی شدة منظم استفاده کرد. این سیستم پیشنهادی بسیار ساده و جامع است و با علم جدید جنین شناسی بسیار هماهنگ و هم خوان میباشد.
2. تی. وی.ان پرساود T.V.N Persaud
اوپرفسور آناتومی و تولد نوزاد و سلامت کودک دانشگاه مانی توبای کانادا است. او نیز مانند «مور» تحت تأثیر آیات جنین شناسی قرآن، مسلمان شد و برای اولین بار در بخش تاریخچة جنین شناسی کتاب بین المللی و درسیش، جنین شناسی قرآن را مطرح کرد و در مصاحبة خود اظهار داشت: «به نظر من حضرت محمد (ص) یک شخص امی بود که نه میتوانست بخواند و نه بنویسد، وی در هزار و چهارصد سال پیش نظریات علمی عمقدارای را مطرح میکند که بعداً بهطور شگفتانگیزی همه آنها مورد تأیید علم تجربی قرار میگیرد. پروفسور تی. وی. ان پرساود به اتفاق پروفسور کید مور برای اولین بار در کتاب جنین شناسی خود، جنین شناسی قرآن در قرن هفتم میلادی را در تاریخچة این علم مطرح کرد. [13]
من شخصاً نمیتوانم بگویم که این تصادفی و شانس محض بوده . زیرا تعداد مفاهیم و موضوعات علمی مطرح شده در قرآن زیاد است و همانطور که پرفسور کید ال مور اشاره میکند، من اعتراف میکنم که این مفاهیم ریشه در یک وحی الهی دارد و نمیتواند از منبعی غیر از سرچشمه وحی گرفته شده باشد. یکی از احادیثی که نظر پرساود را بهخود جلب کرده، این حدیث نبوی است که میفرمایند: اِذا مَرَّ بِالنُّطفةَ ثَنَتان وَ اَربَعُونَ لَیلَة بَعَث اللهُ مَلَیکَاً فَصَّورها، وَ خَلَق سَمْعَها وَ بَصَرَها وَ جِلدِهَا وَ لَحْمِهَا وَ عَظْمِها، ثُمّ قَالَ أذکرٌ أم أنْثَی؟ فَیَقضِی رَبّکَ مَا شَاءَ. [14]
چون 42 شب بر نطفه بگذرد، خداوند فرشتهای را میفرستد تا آنرا به صورت آدمی درآورد و گوش و چشم و پوست و گوشت و استخوانش را بیافریند. سپس میگوید: آیا پسر باشد یا دختر؟ و پروردگارت آنچه بخواهد مقرر میدارد. اگر به تصویر جنین 35 روزه بنگریم، صورت انسانی در آن تشخیص نمیدهیم. تا اینکه جنین 42روزه میشود باز شکل انسانی ندارد. اما در خلال هفته هفتم و بعد از 42 روز بهکلی جنین تغییر شکل میدهد و به صورت آدمی در میآید.
3. پروفسور موریس بوکای
متولد سال 1920م و رئیس کلینیک جراحی دانشگاه پاریس، با دیدن آیات اعجاز آمیز قرآن مسلمان شد و چند سال به تحقیق درباره ارتباط میان مفاهیم متون مقدس و دستاوردهای تکنولوژی جدید پرداخت و کتابی بهنام «تورات، انجیل، قرآن و علم» تألیف کرد که پر فروشترین کتاب سال 1976 م گردید. علاقه او به یادگیری زبانهای کلاسیک از جمله عربی و نیز مطالعات وی در کتاب آسمانی و مقایسة آنها با دستاوردهای علوم پزشکی باعث شد که استدلالهایش بسیار متقن و جامع و با ثبات باشند. وی بهخاطر تألیف کتاب تحقیقات پزشکی به دریافت جایزه تاریخی از آکادمی فرانسه و جایزه دیگری در همین ارتباط از آکادمی پزشکی ملی فرانسه، نایل گردید.
آثار دیگر وی: منشأ بشر چیست (1988 Seghers) موسی و فرعون – یهودیان در مصر (1994 NTT ) تأملی بر قرآن ( 1989 سقرزه، موریس بگالی محمد طالبی).
موریس بوکای پس از ده سال مطالعه در قرآن در سال 1976 خطاب به مجمع پزشکی فرانسه، اظهار داشت: در قرآن موضوعات علمی در ارتباط با تولید مثل و فیزیولوژی وجود دارد که کاملاً با دستاوردهای کنونی علم مطابقت دارند. علم، از اصول قرآنی است و تا این اندازه است که باید اعتراف کنیم که این مسایل پیچیده علمی که پس از 1400 سال علم به تازگی به حقیقت آنها پی برده است، نمیتواند توسط یک شخص امی (و درس ناخوانده) مطرح شده باشد و تنها باید اعتراف کرد که آن حضرت به منبع ما فوق بشری در آن روزگار متصل بوده . این غیر ممکن است که یک شخص درس نخوانده، کتابی را خلق کند که از لحاظ ادبی سرآمد کتب دیگر ادبای عرب باشد و از لحاظ علمی هنوز پس از چهارده قرن منبع زایش علوم جدید باشد.
أمشاج از دیدگاه بوکای
هَلْ اَتى عَلَى الْانسان حِینٌ مِنَ الدَّهرِ لَمْ یَکُن شَیئاً مَذْکُوراً اِنّا خَلَقنا الانسانِ مِنْ نُطفَةٍِ امشَاج(دهر1. 2) آیا [جز اینست که] مدت زمانی بر انسان [در شکم مادر] گذشت و او چیز قابل ذکری نبود؟ ما انسان را از نطفة امشاج [تشکیل شده از آمیخته ها] آفریدیم. پروفسور موریس بوکای وقتی به این آیه رسید، به تفاسیر مختلف مراجعه و به دقت آنرا بررسی کرد: «امشاج جمع مشج یا مشیج بهمعنای آمیختهها است و مراد ترکیبی از مواد و عناصر مختلف یا آمیزهای از اسپرماتوزوئید و اوول است و صفت نطفه است؛ چرا که مراد از نطفه، مجموع آمیختهها با اجزای مختلف است. [15] اغلب مفسرین قدیم این مخلوطها و آمیختهها را عنصر مذکر و مؤنث میدیدند. اما از آنجا که أمشاج جمع است نه مفرد و نه تثنیه، مفسرین جدید مانند تفسیر منتخب، نشر شورای عالی امور اسلامی قاهره، این طرز دید را اصلاح کرده و در اینجا تشخیص میدهند که گذشته از آمیخته شدن نطقه مرد و زن، قطرة منی واجد عناصر گوناگون است. پروفسور موریس بوکای[16] در کتاب خود «تورات، انجیل، قرآن و علم» که پر فروش ترین کتاب سال 1976 میلادی است، مینویسد: «از نظر من دیدگاه تفسیر منتخب بسیار درست است و امشاج جمع است یعنی آمیختهها، بنابراین عناصر گوناگون نطفه کدامند. مایع منی از ترشحات مختلفی است که از غدد زیر سرچشمه میگیرد:
1. بیضهها: ترشح غدة تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدها که سلولهای دراز دارای تاژک دراز غوطه ور در مایعی سِرْم گونه
2. کیسههای تخمی: این اعضاء که مخازن اسپرماتوزوئیدها هستند، نزدیک پروستات قرار گرفته، و ترشح خاصی بدون عناصر بارور کننده دارند.
3.پروستات: مایعی ترشح میکند که به منی ظاهر خامهای و بوی ویژهای میدهد (و وسیلة تغذیه یاختههای منی و باقی ماندن فعالیت حیاتی آنها است). [17]
4. غدد ملحق به مجاری ادرار: که عبارتند از غدد کوپر[18] یا غدد مری[19] و ترشح کنندة مایعی سیال و غدد لیتره که مادهای مخاطی ترشح میکند. اینها سرچشمههای آمیختههای نطفه هستند که قرآن از آنها به نطفة امشاج (نطفه تشکیل شده از آمیختهها) تعبیر کرده است. [20]
میزان ترشحات اسپرمها کمتر از 10 درصد حجم مایع منی را تشکیل میدهند و ما بقی شامل ترشحات غدد تناسلی فرعی مرد میشود: ترشحات غدد زیگول سمینال 60 درصد. ترشحات پروستات 30 درصد، و ترشحات غدد بولبوارترال 10 درصد. [21]
4. مارشال جانسون
پروفسور مارشال جانسون یکی از دانشمندان برجسته امریکا و رئیس دپارتمان آناتومی و مدیر انستیتوDanicl دانشگاه توماس جفرسون فیلادلفیا است که دربارة آیات جنین شناسی قرآن مطالعه و تحقیق بهعمل آورده و مسلمان شده است. او میگوید: توصیف مراحل جنین موجود در قرآن نمیتواند تصادفی و اتفاقی باشد، احتمال دارد که محمد(ص) یک میکروسکوپ بسیار قوی داشته ولی قرآن مربوط به 1400 سال پیش است در حالیکه میکروسکوپ قرنها بعد از حضرت محمد (ص) اختراع شده . پروفسور جانسون با لبخند اظهار داشت: البته اولین میکروسکوپ اختراع شده قادر نبود بیش از 10 برابر بزرگنمایی کند و تصویر آن هم واضح نبود. آنگاه گفت: هیچ ضدیت و مغایرتی با این حقیقت که واسطة الهی در بیانات حضرت محمد (ص) در کار است، نمییابم. [22]
جریان مسلمان شدن مارشال جانسون وی که در هشتمین کنفرانس پزشکی عربستان شرکت کرده بود و در کمیسیون اعجاز علمی قرآن و حدیث حاضر شد، پرسید موضوع این کمیسیون چیست؟ یکی از علمای یمن شیخ عبدالمجید به وی پاسخ داد که موضوع این کمیسیون بررسی آنچه راست که قرآن و حدیث در 1400 سال پیش بیان داشته و مقایسة آن با آنچه را که علوم روز بیان کرده است. پرسید: مثلاً؟ گفته شد: مثلاً علم روز میگوید که انسان طی اطوار و مراحلی آفریده شده و این اطوار و مراحل را قرآن حدود 1400 سال پیش بیان کرده است. او از جایش بلند شد و فریاد برآورد: نه، نه، نه این نمیتواند گفتة قرآن باشد. - دکتر جان بفرمایید بنشیند. - نه نمینشینم، این چه حرفی است که میزنید؟!
ما درک میکردیم که این آیه چه اثری بر او گذاشته در حالیکه او یکی از علمای مشهور امریکاست و میداند که پزشکان قبل از کشف میکروسکوپ در قرن شانزدهم، و در طول قرن هفدهم معتقد بودند که انسان در مرحلة نطفه به صورت انسانی مینیاتوری بوده است و شکلی را پزشکان آن عصر ترسیم کرده تا بیان کنند که انسان به صورت کاملی در این حیوان منوی آفریده شده است و این اعتقاد در غیر مسلمانان تا قرن 18 میلادی همچنان استمرار داشت. ولی بعد از کشف تخمک زن در قرن 18م، نظر دانشمندان تغییر کرد و گفتند: انسان بهطور کامل در تخمک زن آفریده شده زیرا که تخمک بزرگتر از اسپرم مرد است و نقش مرد در خلقت جنین کنار رفت، همچنانکه در قرن هفدهم نقش زن کنار رفته بود. تنها در نیمه قرن نوزدهم بود که دانشمندان بتدریج دریافتند که انسان طی اطوار و مراحلی آفریده میشود.
از اینرو وقتی به پروفسور مارشال جانسون گفته شد که این مسئله در قرآن 1400 سال پیش بهآن تصریح شده، ایستاد و فریاد زد که نه، نه، نه. در این هنگام یکنفر پزشک مسلمان برخاست و برای او قرآنی آورد و گفت: بفرمایید بخوانید. برایش این آیه تلاوت شد که خداوند میفرماید وَ مَا لَکُمْ لا تَرْجُون لِله وَقَاراً، وَ قَد خََلقَکم أطْواراً [23] چرا شما برای خدا عظمت قایل نیستید؟ در حالیکه شما را در مراحل مختلف آفرید؟ و او ترجمه معانی آیات را با زبان انگلیسی قرائت کرد. سپس این آیه برایش تلاوت شد یَخْلُقکُم فِی بُطُونِ اُمّهاتِکُم خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ شما را در شکم مادرانتان میآفریند، آفرینشی بهدنبال آفرینش دیگر که در رشته تاریکی قرار داد.
پروفسور مارشال نشست و گفت: ممکن است این آیه چند تفسیر داشته باشد: اینکه تصادفی باشد؛ در پاسخ، 25 نص صریح برایش پیدا کردند و جلویش گذاشتند و پاسخ دادند: آیا میتواند تمامی این 25 آیه نیز تصادفی باشد؟ افزون بر اینکه قرآن برای هر یک از مراحل نامی گذاشته: ابتدا نطفه، سپس علقه و بعد مضغه و بعد از آن عظام و بعد از آن رویش گوشت؛ آیا اینها نیز تصادفی است؟ گفت: نه.
بعد از آن بود که بحث مربوط به اعجاز علمی قرآن و حدیث در آن کمیسون آغاز شد و گفتوگو دربارة اطوار و مراحل جنین متمرکز گردید. پروفسور کیدمور و سایر پزشکان راجع به شکل ظاهری جنین سخن گفتند، و پروفسور مارشال به وصف دقیق قرآن از جنین خارجی و ترکیبات داخلی آن پرداخت، از جمله چیزهایی که او در میان گذاشت این بود: [آیات] قرآن در واقع شرح مراحل خارجی جنین است ولی مراحل داخلی جنین به هنگام آفرینش و مراحل رشد، آن را نیز مدنظر دارد و حوادث مهم در آفرینش جنین را که دانشمندان معاصر به آن پی بردهاند، مورد تأکید قرار میدهد.
آنگاه تصویری از جنین در مرحله مضغه را ارایه کرد که نشانگر شکل خارجی جنین بوده، خمیده و کمانی است و در انتهای کمان آثاری است که گویی دندان به روی آن فشار داده، همچون گوشت جویده شده و به تعبیر قرآن مضغه است. برخی از قسمتها برآمده و برخی فرو رفته مثل مضغه که طول آن یک سانتیمتر است. اگر قطعهای از آن را جدا سازیم و اجزای داخلی آنرا تشریح کنیم، میبینیم که بیشتر تجهیزات آن آفریده شده است. پرفسور جانسون میافزاید در این شکل خواهیم دید که جزئی از سلولها آفرید شده و جزئی دیگر هنوز آفریده نشده است و اگر بخواهیم این مرحله از مضغه را توصیف کنیم، چه میگوییم؟
آیا میگوییم این مخلقه (آفریده شده) است؟ این منطبق بر جزئی است که خلق شده و اگر بگوییم غیر مخلقه (آفریده نشده) فقط بر جزئی منطبق است که هنوز خلق نشده است. بنابراین چارهای جز این نیست که همچون قرآن آنرا توصیف کنیم و بگوییم: ثُمَّ مِنْ مُضغَةٍ مُخَلَّقةٍ وَ غَیْر مُخَلَّقَة. آنگاه از گوشت جویده، آفریده شده و آفریده نشده. آنگاه پروفسور مارشال جانسون سخنان خود را چنین جمع بندی کرد: من بهعنوان دانشمندی جهانی تنها با اشیایی میتوانم کار داشته باشم که آنها را با مشخصات میبینم، آنگاه میتوانم علم جنین شناسی و مراحل علم زیست شناسی را بفهمم همچنانکه میتوانم کلماتی از قرآن را که برایم ترجمه میشود دریابم.
اما اگر فرضاً من در زمان گذشته [زمان حضرت محمد ص] بودم که نمیتوانستم چیزی را ببینم، مسلماً نمیتوانستم آنرا توصیف کنم و اینکه حضرت محمد (ص) در آن زمان جهل و تاریک اینچنین به توصیف مراحل جنین پرداخته که خود آنرا ندیده و از کسی نشنیده، باید این معلومات را از جایی دریافت کرده باشد. از اینرو هیچ ضدیت و مغایرتی با این حقیقت که واسطة الهی در بیانات حضرت محمد (ص) در کار است نمییابم.
آری این همان پروفسوری است که ابتدا گفته علمای اسلامی را بشدت رد میکرد ولی در پایان چنین مطالبی را در چند کنفرانس ابراز داشت و گفت: هیچ راهی در برابر بشریت نیست جز اینکه مانند این دانشمندان اقرار کنند که خداوند کتابی را با علم و دانش خود به محمد (ص) نازل کرده و به بشریت وعده داده که در مسیرش چیزهایی را کشف میکند که دلیل بر آنست که این قرآن از جانب خداست، چنانکه خداوند میفرماید: وَ لَتعلَمن نَبَأه بَعْد حَین [24] و مسلماً گزارش آنرا بعد از مدتی دریافت خواهید کرد لِکُلِّ نباء مُسْتَقَر وَ سَوْفَ تَعْلَمون [25] و برای هر گزارشی قراری است که در آینده خواهید دانست سَنُرِیهم آیاتِنا فِی الآفاق و فِی أنفسِهِم حتى یتبین لَهمُ اَنّه الْحَقّ [26]
5. جرالد. سی جررینگر Gerald C.Goerinyer پروفسور و محقق بخش جنین شناسی کالج پزشکی و بیولوژی سلولی دانشگاه جرج تون واشنگتن در آمریکا و که تحت تأثیر آیات جنین شناسی قرآن و مسلمان شده و در کنفرانس پزشکی ضمن مقالهای تحقیقی اظهار داشت: چندین آیه در قرآن وجود دارد که بهطور جامع به توصیف رشد انسان از مرحلة آغازین آن یعنی هنگامی که به صورت تخمک در تخمدانهای بدن قرار دارد، پرداخته است.
در آن زمان به هیچ وجه این علم دارای چنین اصطلاحات، طبقهبندیها و تعابیر امروزی نبوده و این بسیار شگفتآور است که در آن زمان بدون اتکا به آزمایشگاههای پیشرفته و بدون اطلاع از ژنها و کروموزمهای موجود در بدن که برای شناسایی و درک آنها در آن زمان نیاز به وقت و انرژی چند صد ساله بوده است، یک شخص امی و درس ناخوانده به این زیبایی، این شاخه از علم را طبقهبندی کند و بطور شگفتانگیزی اصطلاحات معنی داری در ارتباط با پیچیدهترین مفاهیم علمی بیان دارد. این آیات شگفت انگیز قرآنی یک اصل مهم را اثبات میکند و آن اینکه حضرت محمد (ص) پیامهای آسمانی و الهی دریافت میکرده است و او فرستادة خداست.
6. سی مپسون Simpson رئیس دانشکده مامایی و بیماری زنان دانشکدة پزشکی بی لورهوتسون در ایالت تگزاس آمریکا. پروفسور سی مپسون رئیس انجمن باروری امریکاست که تاکنون به دریافت جوایز متعددی از جمله جایزه ویژه اساتید مامایی و بیماری زنان در سال 1992 نایل گشته است. پروفسور ژولی سی مسپیون وقتی که دریافت قرآن دربردارنده آیات جنین شناسی است، بسیار شگفت زده شد و با یکی از علمای اسلامی به گفتوگو نشست و علاقمند شد که در این زمینه به مطالعه و تحقیق بپردازد. پروفسور ژولی سی مپسون ابتدای امر شک داشت و میخواست مطمئن شود که این نصوص مربوط به جنین شناسی از قرآن و سنت نبوی است.
وقتی که مطمئن شد که از قرآن و پیامبر اکرم (ص) است، نصوص قرآنی مربوط به علم وراثت نظر او را بهخود جلب کرد؛ آیاتی که بیانگر ظهور آثار علم وراثت در مراحل اولیه جنین به هنگامی که نطفه است، آیاتی که به دقت بیان میدارد که چگونه دو نطفه پدر و مادر با هم جمع میشوند و آفرینش انسان را آغاز میکنند و بعد از آن برنامه وراثت را در کروموزمها که اکنون، آنها را مشاهده میکنیم مقرر میدارد. کروموزمهایی که تمام خصوصیات انسان در آن ثبت شده، رنگ پوست، رنگ مو و سایر تفاصیل. بنابراین انسان در این کروموزمها در مرحلة نطفه مقدر و اندازهگیری شده است و خداوند در این باره میفرماید:قُتِلَ الانسانُ ما أکْفَرَهُ مِنْ أیِّ شَیَ خَلَقَهُ مِنْ نُطفَةٍ خَلَقَه فَقَدَّره. [27] کشته باد این انسان، چه خدانشناس و ناسپاس است ! [ آیا میداند که] از چه چیزی خداوند او را آفریده ؟ او را از نطفه [چکهای آب] آفریده که اندازهگیری دقیقی در ساختارش بکار برده است.
این اندازهگیری دقیق درنوارهای کروموزمی ثبت و ضبط شدهاند و جنین در خلال 40 روز اولیه همه اعضاء و اندامهایش ساخته و آشکار میشود. این جنین منحنی است و پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: اِنّ أحَدَکُم یجمع خَلقَه فِی بَطنِ اُمّهِ اَرْبَعینَ یَوْماً. هر یک از شما خلقتش در شکم مادرش در خلال 40 روز جمع میشود. آنگاه پروفسور ژولی سی مپسون این حدیث را در کنار حدیث دیگر پیامبر اکرم(ص) گذاشت که میفرمایند: اِذا مَرّ بِالنُّطفَة اِثنتَانَ وَ ارْبَعون لَیْلة بَعَثَ اللهُ اِلَیهَا مَلِکاً فَصَوَّرَها چون بر نطفه 42 شب (6 هفته) گذشت، خداوند فرشتهای را بهسویش میفرستد و آنرا صورت نگاری میکند. او با مقارنه میان ایندو حدیث و حد فاصل میان آندو وقتی دقایق و تفاصیل آنها را دید، آنچنان شگفتزده شد که دریکی از کنگرهها بلند شد و نظر خود را دربارة آن چنین اظهار داشت: «از ایندو حدیث میتوانیم جدول مشخصی را پیرامون مراحل اساسی رشد و تکامل جنین بهدست آوریم: مرحله قبل از 40 روز و مرحله بعد از 42 روز.
و آنگاه گفت: دین میتواند رهبری علم ودانش را بهعهده گیرد؛ رهبری پیروزمندانه، همچنانکه وقتی به تماشای ماشین و دستگاهی که قبلاً راهنماییهایش در کاتولوگش نوشته شده، شما براحتی میتوانید نسبت به آن دستگاه شناخت پیدا کنید، چون راهنماییهایی از سوی صانع و سازندة آن بهعمل آمده است. وَ یَرى الّذینَ اُوتُوا الْعِلم الّذیِ أنزِْلَ اِلیَکَ مِنْ رَبّکَ هُو الْحَق وَ یَهدِی اِلی صِراطَ العَزیز الحَمید. [28] و کسانی که به آنان علم و دانش داده شده، میبیند که آنچه بهسوی تو از جانب پروردگارت نازل شد، حق [و منطبق با واقعیت] است و آنرا راهنمای بهسوی راه خدای توانمند ستوده میدانند. پروفسور سی مپسون در پایان تحقیقات خود در قرآن و حدیث، مسلمان شد و اظهار داشت: «نه تنها بین علم ژنتیک و اسلام تضادی وجود ندارد بلکه دین اسلام، خدمات ارزندهای را به شاخههای سنتی این دانش ارایه کرده است. در قرآن مفاهیم علمیای مطرح شده که قرنها بعد علم توانست بر صحت آنها مهر تأیید زند و به اهمیت آنها پی ببرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سرچشمة مفاهیم مطرح شده توسط حضرت محمد (ص) از جانب خداوند است.
7.تِجاتَتَ تِیاسِن Tegatat Teyasen
رئیس بخش آناتومی و رئیس سابق دانشکده پزشکی دانشگاه چیانگ ما ای تایلند. پروفسور تیاسن چندین مقاله را در ارتباط با آیات جنین شناسی قرآن کریم و احادیث نبوی مورد مطالعه و بررسی قرار داد و چندین روز با تعدادی از اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان درباره جنین شناسی قرآن و احادیث نبوی به گفتوگو نشست و به اسلام مشرف شد و در هشتمین کنفرانس پزشکی عربستان از جای برخاست و ضمن [ادای] شهادتین گفت: من در سه سال گذشته به قرآن علاقه مند شدم... و با توجه به مطالعات و تحقیقاتم طی این چند سال، معتقدم که هر آنچه در 1400 سال پیش در قرآن آمده است، کاملا درست است و پایه و اساس علمی دارد و علم میتواند به مرور زمان یکایک آنها را به اثبات رساند. از آنجا که پیامبر اکرم (ص) نه میتوانست بخواند و نمیتوانست بنویسد، باید در یک حالت استثنایی و روحانی این مفاهیم را از آفریننده دانا دریافت کرده باشد. و این آفریننده دانا کسی جز خداوند متعال نیست و اکنون زمان آن فرا رسیده است که بگویم:لا اله الا الله، محمد رسول الله با ارزشترین چیزی که من با آمدنم در این کنفرانس به آن دست یافتم، یافتن مفهوم لا اله الا الله(هیچ معبودی جز الله نیست) و نیز مسلمان شدنم میباشد. حجت الاسلام دکتر بی آزار شیرازی
پىنوشتها: [1]ـ انبیاء:107 [2]ـ رعد:7 [3]ـ انعام:19 [4]ـ نساء:166 [5]ـ تورات، سفر پیدایش 2: 17 – 18، 3: 1– 8 [6]ـ آل عمران :18 [7]ـ نساء :82 [8]ـ نحل: 43، انبیاء:7 [9]ـ گری میلر، قرآن شگفت انگیز، . [10]ـ حج: 5 و مؤمنون: 14 و غافر: 67 [12]ـ - IS-TRUTH.ORG.IRIB[ 13]ـ رجوع شود به مقدمة کتاب جنین شناسی کاربردی، کیدمور و پرساود [14]ـ صحیح مسلم در باب القدر حدیث 3از ابن مسعود. [15]ـ آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 29، ص 151 [16]ـ Mauric Bucille [ 17]ـ راهنمای پزشکی خانواده گروهی از پزشکان برجسته، [18]ـ Cooper[19]ـ Mery [20]ـ Hittre [21]ـ موریس بوکای، تورات، انجیل، قرآن و علم، ص272 [22]ـ WWW. It - is –ORG [ 23]ـ نوح: 13 و14. [24]ـ ص: 88 [25]ـ انعام: 67 [26]ـ فصلت:53 [27]ـ عبس : 17 - 19 [28]ـ سبأ: 6
اعجاز قرآن در کلام دانشمندان غربی
قرآن بعنوان معجزه جاویدان حضرت محمد ص آن قدر اعجاز دارد که غیر مسلمانان در اعصار مختلف به معجزه بودن آن اعتراف داشته و دارند. برخی از این دانشمند سادگی و در عین حال بلاغت و تاثیر گذار بودن آن را به معجزه بودنش دانسته و برخی دیگر اعتراف دارند که قرآن برای همگان آمده و هر کسی می تواند به اندازه درک و استعداد خویش از آن بهره مند شود و این خاصیت "کلام الهی" در همه اعصار است. به گفتار چند تن از دانشمندان غربی و دیدگاه آنان نسبت به قرآن، اشاره خواهیم کرد.
1ـ نولد که: دانشمند خاور شناس مشهور آلمانی و نویسنده ی کتاب تاریخ قرآن درباره ی این کتاب آسمانی می نویسد:« قرآن با منطق علمی و روش اطمینان بخش و قانع کننده ی که دارد، دل های شنوندگان خو را به سوی خویش توجه داده و آنها را طرف خطاب قرار می دهد. همواره بر دل های کسانی که از دور با آن مخالفت می ورزند، تسلط یافته و آنها را به خود جذب می کند. فضلیت قرآن با داشت سادگی و بلاغت خاص خود به کمال رسیده ، این کتاب توانست از مردمی وحشی و بی تمدن، ملتی متمدن ایجاد کند، که تعلیم و تربیت دنیای خویش را برعهده گرفتند.(تاریخ و علوم قرآن)
2 ـ توماس کارلایل: دانشمند معروف و مورخ مشهور اسکاتلندی می گوید: این نکته واضح است که هر کلام درست و حقیقی در دل ها نفوذِ به خصوص دارد و حق آن است، که تمام کتب اعم از آسمانی وغیر آن در برابر قرآن کوچک و حقیرند.
3 ـ ژول لابوم: خاورشناس پر اطلاع فرانسوی می نویسد: تعلیمات و مواعظ قرآن تنها برای سران قوم نبود، بلکه جهانی است... او در مقدمه ی "فهرست قرآن" می نویسد: قرآن برای همیشه زنده است و هر کسی از مردم جهان به قدر درک و استعداد خود از آن بهره بر میدارد.
4ـ لئون تولستوی: فیلسوف بزرگ روسی می گوید: قرآن مشتمل بر تعلیمات و حقایق روشن و آشکار و سهل است و عموم افراد بشر از هر طبقه می توانند از آن بهره مند گردد.
5ـ گوستاو لوبون: فیلسوق بزرگ فرانسوی می گوید: تعالیم اخلاقی که قرآن آورده است چکیده ی آداب عالیه و خلاصه مبادی اخلاق فاضله است و بر بسیاری از آداب انجیل برتری دارد.