سلام های قرآنی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام های قرآنی
سلام به معنای سلامتی است و همچنین به معنای پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی (سلام) به معنای سلامت است و اینکه مردم می گویند: (السلام علیکم) معنایش این است:
از جانب خداوند متعال، سلامت بر شما ارزانی باد. به عبارت دیگر ما با سلام از خدا درخواست می کنیم تا فرد سلام شونده را از هر گونه عیب و نقص حفظ کرده و به سلامت بدارد.تفسیر المیزان :
سلام در معنا نزدیک با امن است.با این فرق که امن عبارت است از خالی بودن مکان از هرچه مایه ترس است اما سلام یعنی محل طوری باشد که هر چه ادم در آن میبیند موافق طبعش باشد
در اسلام سلام دادن که در حقیقت اعلام امنیت از تعدى و ظلم از ناحیه سلام دهنده به شخصى است که به وى سلام مى دهد، شخص سلام دهنده به سلام گیرنده اعلام مى کند تو از ناحیه من در امانى و هیچگونه ظلمى و تجاوزى از من نسبت به خودت نخواهى دیدو آزادى فطرى را که خدا به تو مرحمت کرده از ناحیه من صدمه نخواهد دید
کلمه (سلام ) تحیتى است که گسترش صلح و سلامت و امنیت در بین دو نفر که به هم برمى خورند را اعلام مى دارد، البته صلح و امنیتى که نسبت به دو طرف مساوى و برابر است و چون تحیت هاى جاهلیت قدیم و جدید علامت تذلل و خوارى زیر دست نسبت به ما فوق نیست .و اگر در روایات فرمودند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند، یا عده کم به عده زیاد یا یک نفربه چند نفر، منافاتى با این مساوات ندارد، بلکه خواسته اند با این دستور خود حقوق رعایت شده باشد و بفهمانند که حتى در سلام کردن نیز حقوق را رعایت کنید. آرى اسلام هرگز حاضر نیست به امت خود دستورى دهد که لازمه اش لغو شدن حقوق و بى اعتبار شدن فضایل و مزایا باشد، بلکه به کسانى که فضیلتى را ندارند، دستور مى دهد فضیلت صاحبان فضل را رعایت نموده ، حق هر صاحب حقى را بدهند، بله به صاحب فضل اجازه نمى دهد که به فضل خود عجب بورزد. و به خاطر اینکه ( مثلا پدر و یا مادر است و یا عالم و معلم است و یا سن و سال بیشترى دارد نسبت به فرزندان و مریدان و شاگردان و کوچکتران تکبر ورزیده ، خود را طلبکار احترام آنان بداند و بدون جهت به مردم ستم کند و با این رفتار خود توازن بین اطراف مجتمع را بر هم زند.آیاتی که در آنها واژه سلام به کار برده شده را با توجه به کاربرد و محل استفاده آنها می توان به قسمت های زیر تقسیم کرد :الف : در دنیا .الف-1: در هنگام مواجهه افراد با یکدیگر
الف-2: در هنگام ورود به خانه و محفل دیگران
الف -3 در برخورد پیامبر با مسلمانان خطاکار
الف-4 دربرخورد با جاهلین و لغو گویان
الف-5: هنگام فرود کشتی نوح پس از نزول عذاب
ب : در آخرت ب-1- تحیت و درود خدا به اهل ایمان و عمل صالح در روز قیامت
ب-2- در هنگام ورود بهشتیان از جانب فرشتگان و مقربین
ب-3 : در بهشت جز سلام چیزی نیست. بهشت دار السلام است
ج : در هنگام قبض روح از جانب فرشتگان و اصحاب یمین
د : سلام مستمر خدا بر بندگان برگزیده و مرسلین و پیروان هدایت الهی
ه : سلام عمومی خدا در شب مبارک قدر
و : راههای سالم و سلامت بخش
سلام های قرآن سی و شش مورد
"هفت سین قرآنی"
۱- سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ )یس۵۸( از جانب پروردگار[ی] مهربان [به آنان] سلام گفته می شود
۲- سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ )صافات۷۹( درود بر نوح در میان جهانیان
۳- سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ )صافات۱۰۹( درود بر ابراهیم
۴- سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ )صافات۱۴۰( درود برموسی و هارون
۵- سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ )صافات۱۳۰( درود بر پیروان الیاس
۶- سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ )زمر۷۳( سلام برشما، خوش آمدید، در آن درآیید و جاودانه بمانید
۷- سَلَامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر )قدر۵( آن شب تا دم صبح، صلح و سلام است
علامه مجلسی :
(آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل بر آنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که با حرف سین شروع میشود بخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ میدارند.)
هفت آیه از قرآن کریم که با ((س)) شروع میشود به این شرح تصویر است
خداوند به انبیا سلام مىکند.
البتّه دربارهى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم خدا و هم فرشتگان صلوات مىفرستند و هم به مؤمنان دستور صلوات و سلام مىدهد:
إنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما
....
خداوند مهربان سلام میرساند
۱- سَلَامٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ یعنی خدای رحیم سلام میرساند.
یعنی از جانب او به اهل مملکتش آسیبی نمیرسد. هرچه میرسد رحمت است. این را که میشنوی. این که از جانب سلطان به تو آسیبی نمیرسد؛این که اصلاً خود ِاو، سلام است، دلت آرام میشود. میخندی. حال خدا را میپرسی. با او رفیق میشوی.
بر آنها سلام (و درود الهی) است؛ این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! یس58
سلام و سلامتی از یک جا است. سلام یعنی از من به تو، به سلامتت، آسیبی نمیرسد.
وقتی میبینی کسی از دور دارد میآید، وقتی سایه کسی را از پشت دیوار میبینی،
وقتی صدای پای ناشناسی را از پشت سرت میشنوی، دلت شورمیزند. هی آشوب میشود
اما وقتی نزدیک آمد و گفت "سلام" دلت آرام میشود . تو هم میگویی سلام
میخندی . حالش را میپرسی . رفیقش میشوی .
سلام بر نوح
۲- سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمین
نکته ها
در قرآن، بارها دربارهى حضرت نوح که الگو و اسوهى مقاومت است و تاریخ آن حضرت براى پیامبر صلی الله علیه و آله سبب دلگرمى و آرامش بوده، سخن به میان آمده .
این پیامبر الهى ویژگىهایى داشت از جمله:
الف) اولین پیامبر اولوا العزم است که به عنوان شیخ الانبیا نامیده شده
ب) تنها پیامبرى است که مدّت رسالتش درقرآن مطرح شده
ج) سلام خدا به نوح ویژگى خاصى دارد و عبارت((فِی العالَمِین))به آن اضافه شده
د) پیامبرى است که حتّى فرزند و همسرش با او مخالف بودند و به او ایمان نیاوردند
شاید مراد از نداى حضرت نوح در این آیه،همان آیه 26 سورهى مؤمنون باشدکه گفت:
((رَبِّ انصُرنی بِماکَذَّبُون)) خدایا در برابر تکذیب آنان مرا یارى کن.
خدا، (فَلَنِعمَ المُجِیبُون) است، یعنى آنچه را به صلاح بنده باشد اجابت مىکند، نه آنچه را بنده معیّن کرده است .
پیام ها
1- خداوند نوح را در آب حفظ کرد و ابراهیم را در آتش. ((نَجَّیْناهُ)) (آب و آتش در برابر ارادهى خدا چیزى نیستند).
2- نسبت و قومیّت همه جا سبب اهل بودن نیست. (این آیه مىفرماید: ما اهل نوح را نجات دادیم
در حالى که مىدانیم خداوند فرزندش را غرق کرد.
بنابراین مراد از اهل، همفکران و پیروان او هستند نه تنها بستگانش) ((أَهْلَه))
3- انقراض یا بقاى هر نسلى به دست خداست. ((جَعَلْنا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْباقِینَ))
4- اولیاى خدا زندهاند و سلامها را دریافت مىکنند. ((سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ))
5- عامل بقاى نام نیک در میان مردم و سلام از سوى خداوند، نیکوکارى است. ((َجْزِی الْمُحْسِنِینَ))
6- سلام به انبیا و اولیاى در گذشته، کار خدایى است. ((سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ))
7- نیکوکارانى به درجات الهى مىرسند که کارشان برخاسته از ایمان باشد نه براى نام و شهرت ((نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ))
8- هنگام نزول عذاب در دنیا، تنها مؤمنان نجات مىیابند و دیگران کیفر مىشوند، چه کافر باشد و چه بىتفاوت. آیه مىفرماید: ((أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ)) و نمىفرماید: ((اغرقنا الکافرین))
سلام بر آل یاسین (الیاس)
3- سَلامٌ عَلى إِلْیاسینَ (صافات130) سلام و درود بر الیاس.
ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم. همانا او از بندگان مؤمن ماست.
نکته ها
مراد از (إِلْیاسِینَ) همان (الیاس) است که در چند آیه قبل سخن درباره او بود و این دو کلمه نام یک فرد است، مانند (سینا) و (سینین) که نامِ یک سرزمین است. بهترین دلیل بر این مطلب آن است که اولًا در آیات بعد، ضمیر مفرد درباره او به کار مىرود : (إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا) و ثانیاً تشابه و تکرار این آیات در مورد پیامبران قبلى یعنى حضرت نوح، ابراهیم، موسى و هارون، نشان مىدهد که (الیاس) در (إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ) مىباشد. روایاتى که (إِلْیاسِینَ) را (آل یاسین) قرائت کرده و مراد از آن را خاندان پیامبر اسلام دانسته، اکثراً از اهل بیت علیهم السلام نیست و مورد اعتماد نمىباشد.
پیام ها
1- سلام کردن به پیامبران و اولیا و بزرگان را از خدا بیاموزیم (سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ)
2- لطف و عنایت نسبت به نیکوکاران، سنّت خداست و همواره جریان دارد (کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ)
3- ملاک دریافت سلام از طرف خداوند، احسان همراه با ایمان و بندگى است. سَلامٌ عَلى ... الْمُحْسِنِینَ ... عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
4- هر کس مانند الیاس از مبلّغان دینى باشد، از محسنان و دریافت کنندگان پاداشهاى الهى مىباشد. إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ... سَلامٌ عَلى إِلْیاسِینَ ... الْمُحْسِنِینَ
سلام بر پیامبران
۴. سُبْحانَ رَبِّکَ ... وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ ((صافات۱۶۱)) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... پاک و منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزیز، از آن چه دربارهى او (مىپندارند و) توصیف مىکنند. و سلام بر همهى فرستادگان و سپاس و ستایش براى خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
پیام ها
1- تمام عزّتها از آنِ خداست. ((رَبِّ الْعِزَّةِ))
2- نسبتهاى مشرکان به خداوند و توصیفهاى آنان از او با مقام عزّت و ربوبیّت خداوند سازگار نیست. ((سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ))
3- خدا در اینجا به گونه جمعبندی بر همه پیغمبران درود فرستاده و جملگی ایشان را مورد لطف و مرحمت قرار داده است و َسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ
4- خداوند، سرچشمه تمام کمالات و زیبایىهاست. ((الْحَمْدُ لِلَّهِ))
5- تنها خداوند شایسته ستایش است. ((الْحَمْدُ لِلَّهِ))
6- خداوند مالک و مدبّر تمام هستى است. ((رَبِّ الْعالَمِین))
7- تمام هستى به سوى کمال و رشد است. ((رَبِّ الْعالَمِینَ))
8- جهان آفرینش، جلوه و مظهر ربوبیّت خداوند و ربوبیّت خداوند مقتضى حمد و ستایش است. ((الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ))
سلام بر ابراهیم
5 - سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ (صافات109)
کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (()) إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ درود و سلام بر ابراهیم. ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم (که براى آنان مدح و ثنا به جا مىگذاریم). همانا او از بندگان مؤمن ماست.
نکته
تمام مناسک حج، از طواف کعبه تا نمازى که پشت مقام ابراهیم خوانده مىشود و پیدا شدن انبیایى از نسل او همه و همه نمونههایى از یاد خیر او در تاریخ است
پیام ها
1- خداوند به انبیا سلام مىکند. ((سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ))، ((سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ))، ((سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ))
2- البتّه دربارهى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم خدا و هم فرشتگان صلوات مىفرستند و هم به مؤمنان دستور صلوات و سلام مىدهد: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِ ...
3- ابراهیم، الگو و نمونه نیکوکاران است. ((نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ))
4- ابراهیم داراى ذرّیهاى مبارک است. در دعا مىخوانیم: خداوندا! همان گونه که به او برکت دادى بر محمّد وآل محمّد نیز برکت بده
سلام بر موسی و هارون
6- سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ ((صافات۱۲۰)) إِنَّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین(( إِنَّهُما مِن عِبادِنَا المُؤْمِنین سلام بر موسى و هارون، ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم همانا آن دو از بندگان مؤمن ما بودند
نکته ها
در این سوره هر کجا فرمود: براى انبیا نام نیک باقى گذاشتیم، به سه عنصر اشاره کرده:
1. احسان ۲. ایمان ۳. عبادت ((إِنَّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنِینَ إِنَّهُما مِن عِبادِنَا المُؤْمِنِین))
پیام ها
۱) مردان خدا زندهاند و سلامها را دریافت مىکنند. سَلامٌ
۲) در احترام به دیگران، سلسله مراتب حفظ شود (اول سلام بر موسى بعد هارون)
۳) سلامِ بزرگتر به کوچکتر مطلوب است (خدا به مخلوق خود سلام مىکند)
۴) تبلیغ دین و تبیین معارف الهى، نوعى احسان است ...نَجزِی المُحسِنین
۵) موسى و هارون، از الگوها و نمونههاى نیکوکاران هستند
۶) الطاف الهى به نیکوکاران، یک سنّت و جریان است
۷) تشویق افراد نیکوکار لازمه مدیریّت و سنّت الهى است
۸) ایمان و احسان از یکدیگر جدا نیستند. ((المُحسِنین- المُومِنین))
۹) راه دریافت الطاف الهى، ایمان به او و بندگى اوست
سلام طولانی
۷- سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطلَعِ الفَجرِ((قدر۵)) (آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود ست
نکته
(سَلام) یکى از نامهاى خداست هُوَ المَلِکُ القُدُّوسُ السَّلام
مراد از (سَلامٌ) در این آیه، لطف و عنایت ویژه الهى نسبت به بندگان در شب قدر است که سلامت و رحمت و برکت را بدنبال دارد و باب نقمت و عذاب را مىبندد، زیرا کید و وسوسه شیطان درآن شب مؤثر واقع نشود
در شب قدر، فرشتگان به زمین نازل مىشوند و برهر مرد و زنى که درحال عبادت باشند، سلام مىکنند چنانکه در قیامت نیز با گفتن سلام به استقبال بهشتیان مىروند
پیام ها
۱) شب قدر، شب سلامت فکر و روح آدمى و تعالى به سوى خدا، سلام است
۲) شب قدر، شب رحمت ست و مىتوان با توبه ،الطاف خدا را به خود جلب میکند
۳) تقدیرامور از سوى خدا براساس سعادت بشر است . سلام مراد درود فرشتگان بر مؤمنان است که طلب آمرزش و رحمت برای ایشان است سلامت یعنی طاعت و عبادت درآن،موجب سلامت و در امن و امان ماندن مؤمنان ازهر چیزاست . یادآوری : شب قدر درمناطق مختلف، یکی است این مدّت که تاریکی تمام نقاط زمین را به تدریج فرامیگیرد،شب کامل کره زمین و شب قدر آنست که بااختلاف چندساعت زودترودیرتر،مهمان مردمان گوشه و کنارسراسر زمین میشود
سلام همراه خوش آمدی
۸- سَلَامٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خَالِدِینَ (زمر۷۳) سلام برشما، خوش آمدید، در آن درآیید و جاودانه بمانید
بهشتیان وقتی به بهشت می رسند، در حالی که درهای آن گشوده شده در این هنگام نگهبانان بهشت، آن ملائک رحمت به آنها میگویند: سلام بر شما، گوارا باد این نعمت ها بر شما، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.
وَ سیقَ الَّذِینَ اتَّقَوا رَبَّهُم إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراًحَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت أَبوابُها وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوها خالِدین و کسانى که از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون به نزد آن رسند، درحالى که درهاى بهشت گشوده شده و نگهبانان بهشت به آنان گویند:
سلام برشما پاک و پسندیده بودید،پس داخل شویددرحالىکه درآن جاودانه خواهیدبود
نکته
درآیهى۷۱: همین که دوزخیان به دوزخ مىرسند درها باز مىشود ((جاؤُها فُتِحَت)) ولى در این آیه مىفرماید: ((وَ فُتِحَت)) یعنى بهشتیان به بهشت مىرسند درحالى که قبلًا درها برایشان باز شده است
بهشت ۸درب دارد و هر درى مخصوص گروهى ست
براى انبیاوصدّیقان،براى شهداوصالحان، ۵درب براى شیعیان و یکی براى مسلمانان که کینه ندارند
سؤال: با آنکه عمر و اعمال نیک و بد انسان در دنیا محدود است، چرا کیفر و پاداش قیامت نامحدود است که قرآن مىفرماید: دوزخیان و بهشتیان جاودانه در آتش یا بهشت خواهند بود.
پاسخ: اولًا جاودانگى در بهشت، از باب لطف خداوند است و منافاتى با عدل ندارد.
ثانیاً جاودانگى در دوزخ براى همه دوزخیان نیست بلکه بسیارى از مجرمان پس از دیدن کیفر اعمالشان و پاک شدن از گناه، وارد بهشت مىشوند.
ثالثاً مدّت کیفر بستگى به میزان سبکى یا سنگینى جرم دارد، نه زمان انجام جرم.
چه بسا کسى که در یک لحظه اقدام به قتل کسى کرده و حتّى موفّق نشده، امّا دادگاه براى او حبس ابد مقرّر مىکند.
آیا مجازات کبریت زدن به یک بشکه بنزین یا یک کشتى بنزین یکسان است؟
آرى، آن که تمام عمر نافرمانى خالق هستى و خداى بزرگ را کرده است، براى همیشه در عذاب خواهد بود
پیام ها
۱) راه ورود به بهشت، پاکى و پارسایى است. ((سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ))
۲) بهشت نیز درهاى متعدّدى دارد. ((أَبْوابُها))
۳) ((سَلامٌ عَلَیْکُمْ)) درود فرشتگان به بهشتیان است که در دنیا نیز این گونه سلام سفارش شده است.
۴) شرط ورود به بهشت پاکى است که یا از اول بوده و یا در اثر توبه پیدا شده است. ((طِبْتُمْ فَادْخُلُوها))
سلام خالص و تنها
۹- لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً . إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً (واقعه۲۶) در آنجا سخن بیهوده و نسبت گناه به دیگرى را نمىشنوند. سخنى جز سلام و درود نیست
نکته ها
((لغو)) سخن بىفایده و بیهوده
((تأثیم)) نسبت دادن گناه به دیگران
اگر انسان کمى فکر کند که چند روز بندگى خدا در دنیا، این همه رفاه و آسایش و کامیابى در قیامت را به دنبال دارد و با این حال حاضر شود همه این لذّتهاى ابدى را به خاطر دنیاى فانى از دست بدهد، کمال بى عقلى است و این است معناى خسارت واقعى که خدا مىفرماید: ((قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ))
اى پیامبر! به مردم بگو: زیانکاران واقعى کسانى هستند که خودشان را باختند.
در دعاى ماه رجب: ((خاب الوافدون على غیرک)) خدایا! کسانى که به غیر تو رو کردند، باختند و سودى نبردند.
بهشتیان از چند سوى، درود و سلام دریافت مىکنند:
الف) از جانب اصحاب یمین (دوستان بهشتى) ((وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ. فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ)) اگر از اصحاب یمین باشد (بهاو مىگویند) از طرف دوستان، بر تو سلام.
ب) از جانب اعرافیان (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ) بر اعراف مردانى هستند که همه را به چهره مىشناسند و بهشتیان را ندا مىدهند که سلام بر شما .
ج) از جانب فرشتگان (وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ) فرشتگان از هر سو بر آنان وارد مىشوند و به خاطر صبر و مقاوتشان بر آنان سلام مىکنند
د) از طرف خداوند. (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ) از جانب خداوند رحیم، سلام بر آنان باد.
مراد از (سَلاماً سَلاماً)؛ یا سخنان پیراسته از لغو و نارواست و یا گفتگوهاى همراه با سلام و صلح و صفا.
پیام ها
۱) در بهشت، اسباب آزار روحى و روانى نیست. لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً ...
۲) معمولًا کامیابىهاى دنیوى آمیخته با لغو و گناه است، ولى در قیامت، چنین نیست. لا تاثیماَ ...
۳) بهشت، سراى سلام و سلامت است (إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً)
(جامعهاى که در آن سلام و سلامتى رواج دارد و لغو و بیهودگى در آن وجود ندارد، جامعهاى بهشتى است)
سلام اصحاب یمین
۱۰ - سَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ (واقعه۹۱)
و امّا اگر از اصحاب یمین باشد، (به او گفته مىشود:) از طرف اصحاب یمین (که هم فکران تو هستند) به تو سلام باد. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ (۹۶)
پس به نام پروردگار بزرگوارت تسبیح کن.
نکته ها
(روح) راحت و آسایش و رحمت
(رَیْحانٌ) گیاهان خوشبو و معطّر و به معناى رزق و روزى نیز آمده
(تَصْلِیَةُ) از (صلى) چشیدن، بریان شدن و افتادن
آغاز سوره واقعه، مردم را به سه دسته تقسیم کرد: (کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً) : مقرّبان درگاه الهى، اصحاب یمین و اصحاب شمال، پایان سوره نیز سرنوشت این سه گروه را تکرار مىکند.
هرکس به میزان قرب خود، پاداش دریافت مىدارد
امام صادق علیه السلام: اگر محتضر از مقرّبان باشد، روح و ریحان در قبر و بهشت پر نعمت براى آخرت او مقررمىشود. البتّه (مقربون) با توجّه به آیات ۱۰و۱۱، همان پیشتازان در ایمان و عمل صالح مىباشند (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ)
از اصحاب یمین در لحظه مرگ تنها رفع نگرانى مىشود تا قیامت پاداش دریافت کنند.
اصحاب یمین کسانى ند که نامه عملشان به دست راستشان داده مىشود که در آیات۷۱ اسراء و ۱۹حاقّه و ۷ انشقاق از آنان با جمله (فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ) نام برده.
اصحاب شمال نیز کسانى ند که نامه عملشان به دست چپشان داده مىشود.
امام باقر علیه السلام:
منظور از (الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ) مشرکان مىباشند.
براى جمله (فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ) چند معنا بیان شده:
الف) به اهل بهشت (بدون آنکه شخص معیّنى در کار باشد) گفته مىشود: سلام بر تو.
ب) بهشتیان به پیامبر درود مىفرستند، بخاطر زحمات او که آنان را به این مقام رسانده است.
ج) پیامبر به خاطر رستگارى این گروه در خیر و سلامتى است.
در آیه۵۱ : (ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ، لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ) ولى در آیه۹۲ مىفرماید: (وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ)
چرا در آیه اول، ضالّین بر مکذّبین مقدّم شده و در پایان برعکس شده است؟
پاسخ: به نظر مىرسد که خطاب آیه اول در دنیا است که انسان از انحراف و گمراهى به تکذیب کشیده مىشود، ولى در آخر سوره مسئله جان دادن مطرح است که آغاز کیفر است و کیفر، از خلاف سنگین آغاز مىشود، تکذیب مهمتر از انحراف است. در این آیات، لحظات جان دادن سه گروه در کنار هم مطرح شده تا انسان در این نمایشگاه معنوى، کدام یک را انتخاب کند: فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ ... فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ
براى پاداش مقرّبان و اصحاب یمین دلیلى نیامده، ولى براى کیفر کافران دلیل آمدهکه چون مکذّب و ضالّ هستند پس تنبیه، دلیل مىخواهد ولى در لطف و محبت، کسى سراغ علّت نمىرود.
امام صادق علیه السلام: پذیرایى با آب جوشان، در برزخ و قبر است و ورود به دوزخ، در قیامت است.
این سوره با یاد معاد آغاز و با نام معاد ختم گردیده است.
پیام ها
۱) مقرّبان، پس از جان دادن، بلافاصله به راحت و رفاه مىرسند ((فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ)) (حرف ((ف)) دلالت بر گذشت زمانى اندک مىکند)
۲) مرگ براى مقرّبان، زمینهساز سه رحمت است: رهایى از غصّهها و سختىهاى دنیا ((فَرَوْحٌ))، رسیدن به الطاف الهى (رَیْحانٌ) و رسیدن به کامیابى ابدى (جَنَّةُ نَعِیمٍ)
۳) لحظات احتضار و مرگ و اخبار چگونگى جان دادن مقرّبان، اصحاب یمین و اصحاب شمال را باور کرده و جدّى بگیریم (إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ)
۴) سختى جان دادن کفار و کیفر آنان با حمیم و جحیم، حق و عادلانه است فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ ... إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ
۵) کیفر یک عمر انحراف و تکذیب، (الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ) پذیرایى با نوشیدنى سوزان در جایگاهى آتشین است، (فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ) و خداوند از کیفر نابجا منزّه است فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ ...
۶) وجود قیامت و نظام کیفر و پاداش، نشانه ربوبیّت خداوند در جهت تربیت انسان است که ستایش پروردگار را مىطلبد (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ)
سلام و تحیت
۱۱- سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُم فیها سَلامٌ ..( یونس۱۰)
دعا و نیایش آنان در بهشت، ((سُبحانَکَ اللَّهُمَّ) (خدایا تو پاک و منزّهى) است و درودشان درآنجا سلام ست و پایان نیایش آنان، (الحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ العالَمِینَ) (سپاس و ستایش مخصوص خداست)مىباشد
نکته ها
(سَلامٌ)، کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىکند: سلام از سوى خداوند، (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ)، سلام از سوى فرشتگان (سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ)، و سلام از سوى بهشتیان نسبت به هم. (إِلَّا قیلًا سَلاماً سَلاماً)
(الحَمدُلِلَّهِ)، کلام انبیا و اولیاست. حضرت نوح ع پس از نجات از قوم ظالم، (الحَمْدُ لِلَّهِ) گفت، و ابراهیم ع نیز خدارا حمدکرد که در سنّ پیرى اسماعیل واسحاق را به او بخشیده
(الحَمدُلِلَّهِ) سخن مؤمنان و کلام بهشتیان ست
حدیث: اهل بهشت با کلمهى (سُبحانَکَ اللَّهُمَّ) مسئولان پذیرایى را صدا مىزنند،آنان نیز فورى حاضر شده،خواستهى اهل بهشت را تأمین مىکنند
حدیث: هرگاه بندهاى مشغول تمجید خداباشد و از درخواست حوائج خود ازاو غافل شود،خدا بیش ازآنچه با دعاکردن کردن به او مىداد، عطا مىکند.
پیام ها
۱) یاد خدا تنها در دنیا نیست، آخرت هم جاى ذکر الهى است. (سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)
۲) انسان به جایى مىرسد که دعا و خواستهاش هم تمجید پروردگار مىشود. (دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ) و این تسبیح و تمجید آنان را کامیاب مىسازد.
۳) مؤمنان، در برابر صفات الهى مىگویند: ((سُبْحانَکَ))، در برابر سایر مؤمنان مىگویند: ((سَلامٌ)) و در مقابل کامیابى از نعمتهاى الهى مىگویند: ((الْحَمْدُ لِلَّهِ))
۴) مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّتهاى بهشتى هم او را از یاد محبوب باز نمىدارد، بلکه در همه چیز، لطف و قدرت خدا را مىبیند. ((سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ))
۵) آغاز سخن مؤمنان با ((سُبْحانَ اللَّهِ)) و پایان آن با ((الْحَمْدُ لِلَّهِ)) مىباشد. (از عبارت ((آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ)) استفاده مىشود که اوّل سخن آنان ((سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)) است.)
سلام به خاطر صبر داشتن
۱2- أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً (فرقان۷۵) آنان (بندگان رحمن) به خاطر آن که صبر کردند، غرفههاى بهشتى داده مىشوند و در آن جا با تحیّت و سلام گرم روبرو خواهند شد.
خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (۷۶) در آن جا، جاودانه هستند. چه نیکو جایگاه و منزلگاهى است.
نکته ها
(غرفة) به اتاقى گویند که از کف زمین بالاتر باشد و چشمانداز داشته باشد.
پیام ها
۱- بهشت را به بها دهند، نه بهانه. یُجْزَوْنَ ... بِما صَبَرُوا
۲- بندهى خدا شدن، به صبر و پشتکار نیاز دارد. ((بِما صَبَرُوا))
سلام به خاطر استقامت
13 - سَلامٌ عَلَیکُم بِماصَبَرتُم فَنِعمَ عُقْبَى الدّارِ((رعد۲۴))
(فرشتگان هنگام دیدارِ بهشتیان به آنان مىگویند:) بخاطر استقامتى که کردید، بر شما درود باد. پس چه نیکوست سراى آخرت
نکته ها
یکى از امتیازات بىنظیر قرآن،بیان پرمحتواترین مطالب،درقالب سادهترین و مختصرترین کلمات ست
از (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) که جملهاى بسیارکوتاه و آسان،امّا پرمحتوا و رساست و سابقهى آن به انبیاى گذشته همچون ابراهیم، نوح و آدم مىرسد
سلام، یکى از نامهاى خدا، تهنیت خدا برپیامبران، تبریک الهى بر بهشتیان، زمزمه فرشتگان، کلام بینالمللى تمام مسلمانان، شعار بهشتیان در این جهان و آن جهان، ذکرخالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر کلام در نامه و بیان ست که هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و کوچک گفته مىشود و پاسخ آن در هرحال واجب است
پیامِ سلام، احترام، تبریک، دعا، امان و تهنیت از سوى خداست سَلامٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحیم
وقتى ما درپایان هرنماز مىگوییم: (السلام علینا و على عباد الله الصالحین)، با این سلام تمام مرزهاى نژادى و امتیازات پوچ سنّ، جنسیّت، مال، مقام، زبان و زمان را در طول تاریخ در هم مىشکنیم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مىکنیم
سلام بهشتیان
14- دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (یونس10) دعا و نیایش آنان در بهشت، ((سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)) (خدایا تو پاک و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پایان نیایش آنان، ((الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ)) (سپاس و ستایش مخصوص خداست) مىباشد.
نکته ها
(سَلامٌ)، کلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىکند: سلام از سوى خداوند، (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ)، سلام از سوى فرشتگان (سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ)، و سلام از سوى بهشتیان نسبت به هم. (إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً)
(الْحَمْدُ لِلَّهِ)، کلام انبیا و اولیاست. حضرت نوح علیه السلام پس از نجات از قوم ظالم، ((الْحَمْدُ لِلَّهِ)) گفت، و ابراهیم علیه السلام نیز خدا را حمد کرد که در سنّ پیرى اسماعیل و اسحاق را به او بخشیده است. ((الْحَمْدُ لِلَّهِ)) سخن مؤمنان و کلام بهشتیان است.
در حدیث: اهل بهشت با کلمهى ((سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ)) مسئولان پذیرایى را صدا مىزنند، آنان نیز فورى حاضر شده، خواستهى اهل بهشت را تأمین مىکنند.
سلام بهشتیان هنگام ورود
15) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ . ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ حجر46 همانا پرهیزکاران در باغها و (کنار) چشمه سارانند. (به آنان خطاب مىشود:) با سلامت و امنیّت به باغها وارد شوید.
نکته ها
آنچه مهم است جمع شدن همهى نعمتها در یکجاست، زیرا در دنیا یکجا باغ هست، چشمه نیست و گاهى چشمه هست، باغ نیست وگاهى هر دو هست، سلامتى نیست و گاهى هر سه هست، امنیّت نیست و گاهى همه هست، ولى صفا و صمیمیّت نیست و گاهى همراه با انواع سختىها و رنجهاست و گاهى که انواع نعمتها یکجا جمع مىشود باید همه را رها کرد و رفت. لیکن در قیامت انواع نعمتهاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابدیّت است.
پیام ها
1) بشارت، در کنار آیات تهدید کنندهى قبل، یک ضرورت تربیتى است. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ ... إِنَّ الْمُتَّقِینَ ...
2)دورى از گناه در این چند روزهى دنیا، کامیابى ابدى را به همراه دارد. إِنَّ الْمُتَّقِینَ ... وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ
3) نعمتهاى بهشتى، متنوع و متعدّد است. ((جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ))
4) نعمتهاى بهشتى، بىنقص است. باغ با چشمه، سلامتى با امنیّت، برادرى با صمیمیّت، راحتى با دوام است. ((لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ))
5) نعمتهاى بهشت جامعیّت دارد. هم مادّى است مثل باغ و چشمه، هم روحى است مثل امنیّت و صفا، هم اجتماعى است مثل اخوت و برادرى و از همه بالاتر همراه با رضاى الهى و تبریک و تهنیت است. ((ادْخُلُوها بِسَلامٍ))
6) کینه توزى با برادرى سازگار نیست. اول باید کینهها برطرف شود بعد برادرى محقق مىشود. وَ نَزَعْنا ... إِخْواناً
7) قهر و نارضایتى و عدمتحمّل یکدیگر، همه جا نشانه حقّ بودن یکى و باطل بودن دیگرى نیست. إِنَّ الْمُتَّقِینَ ... نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ (زیرا گاهى دونفر با اینکه اهل بهشت هستند و هدفى مقدّس دارند، لیکن هر کدام از یک زاویه به مسئله مىنگرند و کار دیگرى را باطل مىپندارند و نسبت به او عصبانى مىشوند که در قیامت همه کدورتها با اراده خداوند زدوده مىشود)
در روایات آمده: گروهى از مردم قبل از رسیدگى به حساب، به بهشت مىروند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مىکنند، جواب مىشنوند که ما در دنیا بر اطاعت خداوند و بر مشکلات و مصایب صبر مىکردیم و اهل شکیبایى بودیم. فرشتگان با شنیدن جواب، از آنان با سَلامٌ عَلَیْکُمْ ... استقبال مىکنند.
امام صادق ع: ما اهل صبر هستیم، امّا شیعیان ما از ما صبورتر مىباشند. زیرا صبر ما بر چیزى است که مىدانیم، ولى آنان بر چیزى صبر مىکنند که نمىدانند.
سلام بهشتی
۱۶- وَ أُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ سوره ابراهیم آیه 23 و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، به باغهایى که از زیر درختانش نهرها جارى است داخل شوند آنان با اذن پرودگارشان براى همیشه در آن خواهند بود و تحیّت آنان به یکدیگر سلام است. بهشتیان اهل صفا و صمیمیّت و سلاماند، نه نزاع و قهر .
نکته ها در بهشت به هر سو بنگرى، سلام است. گاهى انسان، خود به جایى مىرود و گاهى دیگران مىآیند و او را با تشریفاتى مخصوص به آن جا مىبرند. خداوند در این آیه مىفرماید: ((وَ أُدْخِلَ)) یعنى اهل بهشت به صورت ساده و معمولى داخل نمىشوند، بلکه آنان را با احترام و تشریفات به بهشت مىبرند.
در آیهى 72 سورهى زمر نیز مىفرماید: (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً). اما دربارهى دوزخیان مىخوانیم که آنان را با شکنجه به سوى عذاب مىبرند: (خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ) او را بگیرید و ببندید و سپس به دوزخ پرتاب کنید. اهل دوزخ، از یکدیگر متنفّر و بیزارند و همدیگر را نفرین مىکنند، ولى بهشتیان به یکدیگر سلام مىکنند. مؤمنانِ ، همواره در بهشت خواهند بود.
در بهشت، نهرهاى مختلفى وجود دارد:
الف: نهر آب: ((أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ))
ب: نهر شیر: ((أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ))
ج: نهر شراب بهشتى: ((أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ))
د: نهر عسل: ((وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى))
سلام پاداش
17- تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ نحل32 آنان که (از آلودگىهاى شرک و گناه) پاکند، فرشتگانى که جانشان را مىستانند، مىگویند: سلام علیکم
به پاداشِ آنچه انجام دادهاید، به بهشت داخل شوید
نکته ها
مراد از ((طَیِّبینَ)) با توجّه به آیات قبل که در مورد اهل کفر و شرک بود کسانى هستند که اهل شرک و گناه نبودهاند و اینها همان متقین هستند. (طیب) پاک از هرگونه کدورت و ناخالصى و آراسته به کمالات و محاسن
پیام ها
۱) کیفر و پاداش بعضى، از همان لحظه مرگ آغاز مىشود. تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ ...ادخُلُوا الْجَنَّةَ
در روایات نیز آمده: قبر؛ یا گودالى از دوزخ است، یا باغى از بهشت.
2) مرگ، نیستى نیست، گرفتن روح است. ((تَتَوَفَّاهُمُ))
3) فرشتگان، مأموران الهىاند و خداوند براى هر کار مأمورانى دارد. ((تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ))
4) مرگ پاکان همراه با درود فرشتگان است. ((تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ))
5) سلام کردن، شعار فرشتگان و ادبى آسمانى است. ((یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ)در سلام، دعا، سلامتى و امنیّت وجود دارد)
6) بهشت را به بها دهند نه بهانه. ((ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ))
سلام هنگام ملاقات خدا
18- تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً ((احزاب۴۴)) تحیّت آنان در روزى که خدا را ملاقات کنند سلام است؛ و خداوند براى آنان پاداشى نیکو فراهم کرده است.
نکته ها
کلمهى ((تحیت)) از ((حیات))، به معناى دعا کردن براى سلامتى و حیات دیگران است.
مراد از ((یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ))، ((روز ملاقات))، روز رستاخیز است که با کنار رفتن پردهها، انسان به مقام شهود باطنى و دید قلبى مىرسد، گویا خدا را ملاقات مىکند.
هم سخن رسمى بهشتیان است. ((قِیلًا سَلاماً سَلاماً))
پیام ها
۱- سلام، درودِ بهشتى و بهشتیان است. تَحِیَّتُهُمْ ... سَلامٌ
۲- پاداشهاى الهى، هم بزرگوارانه است، هم بزرگ و گرانقدر. ((أَجْراً کَرِیماً))، ((أَجْراً عَظِیماً))
سلام بر بهشتیان
19- وَ بَینَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ وَ نادَوْا أَصحابَ الجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَیکُم لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُم یَطمَعُونَ (اعراف۴۶) و میان آن دو (بهشتیان و دوزخیان) حجابى است و بر اعراف، (بلندى میان دوزخ و بهشت) مردانى هستند (از اولیاى خدا) که همه (اهلبهشت و جهنّم) را از سیمایشان مىشناسند و بهشتیان را که هنوز به بهشت وارد نشدهاند، ولى امیدوارند، ندا مىدهند که سلام بر شما باد.
نکته ها : مراد از ((حجاب)) در این آیه، شاید همان دیوارى باشد که در آیهى 13 سورهى حدید مىخوانیم که میان بهشتیان و دوزخیان دیوارى زده مىشود که سمت بیرونى آن، عذاب و قسمت درونىاش رحمت است. ((فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ))
((اعراف)) جمع ((عرف))، به معناى مکان بلند است. در قرآن تنها در همین مورد از اعراف و اهل آن سخن به میان آمده و این سوره نیز به خاطر همین آیه اعراف نام گرفته است.
در روایات وتفاسیر، نظرات مختلفى دربارهى اهل اعراف به چشم مىخورد. برخى آنان را اولیاى خدا دانستهاند که بر بلندیى میان بهشت و جهنّم قرار مىگیرند و از سیماى مردم، همهى آنها را مىشناسند، بهشتیان را سلام و تبریک مىگویند و از سرنوشت دوزخیان نگرانند؛ امّا برخى آنان را افراد ضعیفى معرّفى مىکنند که گناهان و عباداتى دارند و منتظر لطف خدایند (آنگونه که از آیهى 106 سورهى توبه استفاده مىشود).
شاید بتوان گفت که صاحب و محور اصلى اعراف، اولیاى خدایند و افراد ضعیف، در حاشیه قرار دارند. نیکوکاران به بهشت مىروند و مجرمان به دوزخ، افراد متوسّط و ضعیف در اعراف گرفتار و منتظر سرنوشت مىمانند، ولى اولیاى خدا که بر اعراف قرار دارند، به کمک آنان برخاسته و شفاعت مىکنند. این بیان از جمع نظریات مفسّران و روایات استفاده مىشود.
در روایات مىخوانیم که اصحاب اعراف شهدایى هستند که نواقصى در پرونده آنان است، یا افرادى هستند که خوبىها و بدىهاى آنان یکسان است، اگر خداوند آنان را به دوزخ ببرد به خاطر گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد از رحمت اوست
پیام ها
1) رفتار و خصلتهاى دنیوى، سیماى انسان را به گونهاى مىکند که در قیامت دیگران با نگاه او را مىشناسند. ((یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ)) البتّه شناسایى به این شکل، در دنیا نیز ممکن است، چنانکه خداوند در بارهى منافقان به پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرماید: ((وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ))
2) براى ورود به بهشت، لطف و عنایت الهى لازم است. أَصْحابَ الْجَنَّةِ ... هُمْ یَطْمَعُونَ
سلام خداحافظی با مشرکان
20- فَاصفَح عَنهُم وَ قُل سَلامٌ فَسَوفَ یَعلَمُون ((حجر89)) (اکنون که از هدایتشان نا امید شدهاى) پس از آنان روى گردان و بگو: بدرود. در آینده خواهند فهمید (که کیفرشان چیست؟)
نکته ها
در فرهنگ عرب، دو موقع سلام مىکنند؛ یکى هنگام ورود و ملاقات و دیگرى هنگام خروج و خداحافظى. چنانکه در پایانِ هر نماز مىگوییم: ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاته)).
مراد از سلام در این آیه نیز سلامِ خداحافظى و متارکه است.
در فارسى نیز یک درود داریم و یک بدرود.
پیام ها
1) مشرکان لجوج را به حال خویش رها کنید و با آنان منازعه نکنید. ((فَاصْفَحْ عَنْهُمْ))
2) حتّى با مشرکان، زندگى همراه مسالمت لازم است. فَاصْفَحْ ... وَ قُلْ سَلامٌ (کمترین انتظار دین از بشر همزیستى مسالمتآمیز اجتماعى است)
3) پیامبر اسلام تمام کارهاى خویش را به فرمان خداوند انجام مىداد. ((فَاصْفَحْ عَنْهُمْ))
4) خداوند مخالفان پیامبران را به کیفر سختى هشدار داده است. ((فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ))
سلام خدا و فرشتگان بر پیامبر رحمت
21- انَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یاأَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا صَلُّواعَلَیهِ وَ سَلِّمُواتَسلِیمًا ﴿احزاب۵۶﴾ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند اى اهل ایمان بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید
درود خداوند بر پیامبر عظیم الشان به معنای فرستادن رحمت ویژه از جانب حضرت حق است و حضرت پیوسته مورد عنایت و لطف بیکران الهی قرار گرفته و میگیرد
صلوات فرشتگان نیز به پاکی یادکردن آن حضرت و دعا و طلب رحمت برای او می باشد
فرق "صلوا" و "سلموا "
"صلوا " امر به طلب رحمت و فرستادن درود بر پیامبرست
اما "سلموا " احتمال ست:
الف، تسلیم برابر فرمان های پیامبرست؛ چنانچه درآیه ۶۵نساء در وصف مومنان آمده " ثُمَّ لایَجِدُوافی أَنفُسِهِم حَرَجًا مِّمَّا قَضَیتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسلِیمًا مومنان کسانی ند که به داوری تو تن دهند و حتی در دل، از قضاوتت ناراحتی نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند
ب- سلام فرستادن بر پیامبر با عبارت السلام علیک یا رسول الله" و مانند آن می باشد که محتوایش، تقاضای سلامت پیامبر از پیشگاه خداست
این دو معنا، تسلیم قولی و عملی برابر پیامبرص است
سلام فرشتگان
22- وَ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِیذٍ سوره هود69
و همانا فرستادگان ما (که فرشتگانى به صورت انسان بودند)، ابراهیم را مژده آورده گفتند: سلام، (ابراهیم نیز) گفت: سلام. پس زمانى نگذشت که گوسالهى بریانى را (براى پذیرایى) نزد آنان آورد.
پیام ها
1) فرشتگان، به اذن الهى به صورت و شکل انسان در مىآیند. ((جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ))
2) سخن را باید با سلام آغاز کرد. ((قالُوا سَلاماً))
3) سلام را به نحو بهتر باید جواب داد. (جملهى ((سلام)) جملهى اسمیّه است که دوام و ثبوت آن از جملهى فعلیّهى ((قالُوا سَلاماً)) بیشتر است)
4) در پذیرایى باید تسریع نمود. ((فَما لَبِثَ))
5) پذیرایى از میهمان یک ارزش است، اگر چه ناشناس باشد. ((جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ))
6) ابراهیم علیه السلام، میهمان دوست و سخاوتمند بود. ((جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ))
7) از میهمان در مورد غذا سؤال نکنیم. (آیا غذا میل دارید؟ چه غذایى مىخواهید؟) ((جاءَ بِعِجْلٍ))
8) در پذیرایى، خودمان مباشر باشیم. ((جاءَ بِعِجْلٍ))
9) غذا را نزد میهمان ببریم، نه میهمان را به طرف غذا. ((جاءَ بِعِجْلٍ))
10) پذیرایى از میهمان، مطلوب و ویژه باشد. ((بِعِجْلٍ حَنِیذٍ))
سلام فرشتگان به ابراهیم
23) هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ . إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ (ذاریات25)
آیا داستان میهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟ آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند. (ابراهیم در پاسخ) گفت: سلام، شما را نمىشناسم.
نکته ها
گروهى از فرشتگان براى بشارت تولّد فرزند، به خانه حضرت ابراهیم وارد شدند. امّا آن حضرت آنان را نشناخت ولى با این حال به خانه دعوت کرد و اسباب پذیرایى را فراهم نمود.
امّا چون دید که غذا نمىخورند، نگران شد و دلیل آن را پرسید و آنان خود را معرّفى کردند.
در مواردى، فرشتگان به شکل انسان ظاهر شدهاند که نمونههایى از آن در قرآن آمده است، همچون: نزول جبرئیل بر حضرت مریم، حضور هاروت و ماروت در حکومت سلیمان و نزول فرشتگان بر حضرت ابراهیم
آداب مهمانى
از این آیات وآیات پس از آن، برخى آداب مهمانى به دست مىآید که به آن اشاره مىکنیم:
1) مهمان، محترم است. ضَیْفِ ... الْمُکْرَمِینَ
2) مهمان، وقتى وارد شد، سلام کند. ((فَقالُوا سَلاماً))
3) جواب سلام او لازم است. ((قالَ سَلامٌ))
4) صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود. ((فَراغَ))
5) غذا را در خانه و به کمک خانواده تهیه کنیم. ((إِلى أَهْلِهِ))
6) پذیرایى سریع باشد. ((فَجاءَ)) (حرف ((فاء)) نشانه سرعت و زمانى کوتاه است)
7) بهترین غذاها فراهم شود. ((بِعِجْلٍ سَمِینٍ))
8) مهمان را نزد سفره نبریم، بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم. ((فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ))
9) از مهمان نپرسیم که غذا خوردهاى یا نه. ((فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ)) (حضرت ابراهیم بدون پرسش به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت)
10) شخصاً از مهمان پذیرایى کنیم. ((فَجاءَ)) (خود حضرت غذا آورد)
11) غذا در دسترس مهمان باشد. ((فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ))
12) مهمان غذا را بپذیرد و میل کند، که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. ((أَ لا تَأْکُلُونَ))
13) اول پذیرایى، بعد گفتگو. فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ ... بعد پرسیدند: ((فَما خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ))
14) اگر مهمان خبر تلخ و شیرینى دارد، اول خبر شیرین و سپس تلخ را عنوان کند. بَشَّرُوهُ ...
أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان.
پیام ها
1) سرگذشت ابراهیم ومهمانان او شایان شنیدن و آموختن است. ((هَلْ أَتاکَ))
2) در ارشاد و هدایت، هم از شیوه تمثیل استفاده کنیم و هم از شیوه داستان. ((مثل أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ...))
3) مهمانى، یک ارزش و گرامى داشتن مهمان، سیرهى ابراهیمى است. ((ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ))
4) در سلام کردن، همهى واردان سلام کنند نه بعضى. ((فَقالُوا سَلاماً))
5) سلام کردن، باید سریع و بلافاصله پس از ملاقات باشد. ((فَقالُوا)) (حرف ((فاء)) نشانه سرعت و زمانى کوتاه است)
6) آغاز سخن با سلام، یکادب آسمانى حتّى میان فرشتگان است. ((فَقالُوا سَلاماً))
7) سلام دیگران را پاسخ دهیم گرچه ناشناس باشند. ((قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ))
8) مهمان گرامى است، گرچه ناشناس باشد. ضَیْفِ ... الْمُکْرَمِینَ ... قَوْمٌ مُنْکَرُونَ
9) علم حضرت ابراهیم پیامبر، محدود بود. ((قَوْمٌ مُنْکَرُونَ)) (مهمانان را نشناخت)
10) از مهمانان ناشناس نیز پذیرایى کنیم. قَوْمٌ مُنْکَرُونَ فَراغَ إِلى أَهْلِهِ ...
11) آشپزخانه نباید در معرض دید مهمان باشد. فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ ...
12) زن ومرد در تهیه غذا وپذیرایى از مهمان، مشارکت کنند. ((فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ))
13) میزبان باید نسبت به پذیرایى از میهمان و حالات او حسّاس باشد. ((فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ))
14) فرشته حتّى اگر به صورت انسان در آید، غذا نمىخورد. ((قالَ أَ لا تَأْکُلُونَ))
سلام به جای برخورد
24 - وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً ((فرقان63)) و بندگان خداى رحمان کسانىاند که روى زمین بىتکبّر راه مىروند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گویند) با ملایمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.
نکته ها
این سلام مهارت نرم است در مقابله افراد نادان
در این آیات، دوازده صفت از صفات ویژهى ((عِبادُ الرَّحْمنِ)) بیان شده که بعضى اعتقادى، بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى است.
شاید مراد از ((مشى)) و حرکت آرام در زمین، تنها نحوهى راه رفتن نباشد، بلکه شیوهى زندگى متعادل را هم شامل شود.
((هون)) هم به معناى تواضع و مدارا و نرمخویى است و هم به معناى سکینه ووقار.
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از ((هَوْناً)) زندگى کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیهاى است که خداوند آفریده است. یعنى بندگان خدا، خود را به تکلّف و رنج و تعب نمىاندازند. ((1)) کلمهى ((سلام)) در این جا به معناى سلامِ وداع با یاوهها و برخورد مسالمتآمیز است.
چنانکه دربارهى حضرت ابراهیم علیه السلام مىخوانیم: همین که عمویش او را طرد کرد و گفت: از من دور شو، ابراهیم گفت: ((سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ)) خداحافظ، به زودى براى تو از پیشگاه خداوند طلب آمرزش خواهم کرد.
پیام ها
1) بالاترین مدال براى انسان، مدال بندگى خداست. ((وَ عِبادُ الرَّحْمنِ)) زیرا انتساب به بىنهایت، انسان را بالا مىبرد.
2) رفتار هر کس، نشان دهندهى شخصیّت اوست. عِبادُ الرَّحْمنِ ... یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً (بندگان خاص خداوند، مظهر تواضع هستند.)
3) اسلام، دین جامعى است که حتّى براى چگونه راه رفتن برنامه دارد. ((یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً))
4) ایمان واعتقاد انسان، در رفتار شخصى او مؤثّر است. عِبادُ الرَّحْمنِ ... یَمْشُونَ
5) تواضع، ثمرهى بندگى و نخستین نشانهى آن است. ((هَوْناً))
6) سرچشمهى مدارا و نرمخویى بندگان خدا، ایمان است، نه ترس و ضعف آنان. عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ
7) وقار و نرمى از بارزترین صفات مؤمن است. یَمْشُونَ ... هَوْناً
8) تواضع نسبت به همهى مردم لازم است. (نسبت به زن و مرد، کوچک و بزرگ، دانا و نادان) ... قالُوا سَلاماً
9) با جاهلان مقابله به مثل نکنید. ((إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً))
10) مُدارا و حلم و حوصله، از صفات بارز مؤمنان است. ((قالُوا سَلاماً))
11) تواضع باید هم در عمل باشد، یَمْشُونَ ... هَوْناً، هم در کلام، (قالُوا سَلاماً) و هم در عبادت (سُجَّداً وَ قِیاماً) 12) با افراد نادان و فرومایه مجادله نکنید. ((قالُوا سَلاماً)) (آنان سخنى در شأن خود مىگویند، ولى شما سخنى عالمانه و کریمانه بگویید)
سلام (وداع) با جاهلان
25- وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ قصص 55
هرگاه (سخن) لَغوى را بشنوند، از آن روى برگردانند و گویند: اعمال ما براى ما و کارهاى شما براى شما باشد، سلام (وِداعِ ما) بر شما باد، ما به سراغ جاهلان نمىرویم.
نکته ها
سلام در آیه معنی وداع دارد همانطور که بین اعراب متداول است
در آیهى قبل خداوند به کسانى که در راه او صبر کنند و بدىها را با خوبى پاسخ دهند و از اموالشان در راه خدا بخشند، پاداشِ دو برابر وعده داد، این آیه به یکى از نمونههاى صبر و برخوردهاى خوب، اشاره مىفرماید.
((لغو)) یعنى امر بیهوده که هم در کلام و هم در عمل قابل بروز است و مؤمنان به اعراض از آن سفارش شدهاند. از جمله ویژگىهاى بهشت آن است که لغو و بیهودگى در آنجا نیست. ((لا لَغْوٌ فِیها وَ لا تَأْثِیمٌ))
((مُدارا))، کوتاه آمدن از موضع قدرت است، نظیر پدرى که دست کودکش را در دست دارد وقدرت بر تند رفتن دارد، ولى آهسته راه مىرود؛ امّا ((مُداهنه))، کوتاه آمدن از موضع ضعف است. نظیر بسیارى از رؤساى کشورها که به خاطر نداشتن شجاعت، در اختیار ابرقدرتها قرار دارند. انبیا و اولیاى الهى با مردم مدارا مىکنند؛ امّا در برابر کفر مداهنه نمىورزند.
پیام ها
1) مؤمن واقعى کسى است که نه تنها به مجلس لغو نمىرود و به سخن لغو گوش نمىدهد، بلکه اگر کلام بیهودهاى هم شنید، عکسالعمل نشان مىدهد. ((وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ))
2) یکى از نمونههاى صبر، بىاعتنایى به لغو و اعراض از آن است. ((صَبَرُوا- أَعْرَضُوا عَنْهُ))
3) اعراض از لغو در گفتن، شنیدن، دیدن و معاشرت، کمالى است که در همهى ادیان الهى از آن ستایش شده است. ((سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ)) (آیه فوق در توصیف گروهى از اهلکتاب است.)
4) از شیوههاى عمومى وسادهى نهى از منکر، اعراض از منکر است. سَمِعُوا ...
أَعْرَضُوا عَنْهُ (لغو را با لغو پاسخ نگوییم.)
5) انسان در برابر آنچه مىشنود، مسئول است. سَمِعُوا ... أَعْرَضُوا
6) قاطعیّت، صلابت و عدم سازش، نشانِ ایمان راسخ است. ((لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ))
7) سود و زیان عمل هر کس به خود او برمىگردد. ((لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ))
8) اعراض، باید کریمانه باشد. أَعْرَضُوا ... سَلامٌ عَلَیْکُمْ
9) اعراض باید همراه هشدار به اهل لغو باشد. أَعْرَضُوا ... لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ
10) لغو، میوهى جهل و بیهودهگو، جاهل است. ((لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ))
سلام خدا بر نوح
26) قیل یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِیمٌ ((هود48))
به نوح خطاب شد: (اینک) با سلامى از جانب ما و برکاتى برتو و بر تمام امّتهایى که با تو هستند، فرود آى، و بزودى امّتهایى (از نسل همین نجات یافتگان) را از نعمتها برخوردار خواهیم ساخت، (امّا) سپس (به خاطر غفلت و کفر و گناه،) عذابى دردناک از طرف ما به آنان خواهد رسید.
نکته ها
دستور ((هبوط))، هم دربارهى حضرت آدم علیه السلام و هم در مورد حضرت نوح علیه السلام آمده و به دنبال آن، مردم به دو دستهى مؤمن و کافر تقسیم شدهاند.
منظور از ((امّتهایى)) که با نوح بودند، یا هر نفر از همراهان آن حضرت است که بعدها سر سلسله قبیلهاى شدند و یا اینکه مراد، هر کدام از مؤمنانى است که سوار کشتى شده و از یک قبیلهاى بودند.
در واقع خداوند به نوح و همراهانش اطمینان خاطر و بشارت سلامتی از عذاب را میدهد که از کشتی فرود آیید با سلامتی.که از سیل و طوفان نجات یافته اید.
پیام ها
1) زندگانى پس از آن سیلفراگیر، با دوخطر عمده روبرو بود، یکى آلودگىها و تلاقىبودن زمین که با کلمهى ((بِسَلامٍ)) و وعدهى سلامتى بر طرف شد و دیگر نابودى انواع گیاهان که با وعده برکات تأمین گردید. ((بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ))
2) اگر چه خداوند در مواردى موعظه مىکند، هشدار مىدهد و یا حتّى فرزند بىدین را در مقابل چشمان پدر غرق مىسازد، امّا در جاى خود، سلام و برکات خویش را نیز نثار مىکند. ((بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ))
3) آنچه مؤمن از نعمتهاى الهى دریافت مىکند، سلامت و برکت است، ولى دریافت کافر از نعمتها جنبهى متاع بودن آن است، پس هر متاع و کامیابى، نعمت و برکت نیست، بلکه نعمت، آن دریافتى است که عاقبت خوب هم داشته باشد. ((بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ))
4) خداوند متاع دنیا را از کفّار دریغ نمىکند. ((سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ))
5) این سنّت خداوندى است که ابتدا نعمت و مهلت مىدهد، سپس به پاداش یا کیفر مىرساند. ((سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ))
6) مهر و قهر، هر دو از اوست. بِسَلامٍ مِنَّا ... یَمَسُّهُمْ مِنَّا
7) خداوند نوح را به پدید آمدن جامعهها و امّتهایى کافر، از نسل مؤمنانى که سوار کشتى شدند، خبر داد. ((وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِیمٌ))
سلام و اجازه ی ورود به خانه
27- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ سوره نورآیه 27
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خانههایى که منزل شما نیست، وارد نشوید، مگر آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید. این به نفع شماست، شاید پند گیرید.
نکته ها
معناى ((استیناس))، اجازه خواستن و اعلام ورود است که به گفتهى روایات مىتواند با ذکر خدا باشد و یا با سلام کردن و امثال آن.
شخصى از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا براى ورود به منزل مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود: بله، گفت: در خانه جز او کسى نیست و جز من خادمى ندارد! حضرت فرمود: آیا دوست دارى مادرت را بدون لباس مناسب ببینى؟ گفت نه. فرمود: پس اجازه بگیر.
در روایتى دیگر، پیامبر صلى الله علیه و آله از ورود مردان به خانه زنانى که همسران آنان حضور ندارند نهى فرمود.
در روایات مىخوانیم: اجازه گرفتن براى ورود به خانه دیگران سه مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور کردن خود را داشته باشند. وبراى نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزى، اجازه لازم نیست. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هرگاه مىخواست وارد منزلى شود، براى اجازه گرفتن، روبروى در خانه نمىایستاد تا نگاه مبارکشان به داخل خانه نیفتد.
پیام ها
1) اهل ایمان، در امور زندگى باید از وحى الهى دستور بگیرند. ((یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا))
2) امنیّت و آزادى براى ساکنین خانه باید حفظ شود. ((لا تَدْخُلُوا)) (ورود سرزده به حریم دیگران، حرام است.)
3) از مواضع تهمت دورى کنید. لا تَدْخُلُوا ... ذلِکُمْ خَیْرٌ
4) باز بودن در خانه، دلیل جواز ورود نیست. ((لا تَدْخُلُوا))
5) مالکیّت افراد محترم است. ((لا تَدْخُلُوا))
6) برخورد مؤمنان با یکدیگر، باید با محبّت همراه باشد. ((تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا))
7) از هر کارى که موجب شکستن حریم حیا وحجاب مىشود، دورى کنید ((تَسْتَأْنِسُوا))
8) وارد شونده باید سلام کند، هر که باشد. ((تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها)) (سلام کردن لازم نیست از کوچکتر به بزرگتر باشد.)
9) مراعات ادب وحقّ دیگران، سرچشمهى سعادت بشر است. ((ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ))
10) دستورات الهى را فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم. ((لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ))
11) آداب واخلاق دینى، همان نداى فطرت است، که مورد غفلت قرار گرفته و باید با تذکر بیدار کنیم. ((تَذَکَّرُونَ))
سلام به هنگام ورود به خانه
28- فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون سوره نور آیه 61 در اینجا سلام،تحیتی از جانب خدا و مبارک و طیب معرفی شده است. و چون وارد خانهاى شدید، پس بر یکدیگر سلام کنید، که تحیّتى است الهى و مبارک و پسندیده. خداوند آیات خود را این چنین براى شما بیان مىکند، شاید که بیندیشید.
نکته ها : امام باقر علیه السلام مىفرماید: قبل از اسلام، افراد نابینا، لنگ و مریض حقّ نداشتند با افراد سالم غذا بخورند. این آیه به آنان اجازه داد تا با افراد سالم و دستهجمعى غذا بخورند، یا اگر خواستند جداگانه میل کنند.
علّامه طباطبایى مىفرماید: ظاهر آیه چنین است که خداوند براى مؤمنان حقّى قرار داده که بتوانند از خانه فرزندان و خویشان و دوستانشان به میزان احتیاج بخورند و مصرف کنند و این اذن، کلّى و فراگیر است، لکن ابتداى آیه به سه گروه اشاره کرده که معمولًا نمىتوانند غذاى خود را تأمین کنند و نیازمند دیگران هستند، اما حکم به این سه گروه اختصاصى ندارد و براى همه مؤمنان است.
این آیه تنها اجازه استفاده از خانه خویشانِ نَسَبى را بیان کرده و نامى از فامیل سببى مثل پدرزن، مادرزن، برادرزن و خواهرزن نبرده است. این آیه تنها دربارهى غذا خوردن است، ولى تصرّفات دیگر مشروط به گرفتن اجازه است. و خوردن غذا از خانههاى یاد شده نیز باید طبیعى و دور از اسراف و تبذیر باشد. در موارد ذکر شده در آیه نیز، گاهى قرائن نشان مىدهد که این یازده گروه میل ندارند از غذاى خانه آنان بخوریم، مثل آنکه خوردنى را در جاى مخصوصى پنهان کردهاند. در چنین مواردى باید دست نگهداریم.
امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامى که شخصى وارد خانه مىشود و بر اهل آن سلام مىکند و آنان جواب دهند، این سلام بر خویشتن است. خانهى فرزند در این آیه نیامده است، شاید به خاطر این که این مورد، روشن و مسلم است. در حدیث مىخوانیم: ((انت و ما لک لابیک)) تو و مالت از آن پدرت مىباشید.
پیام ها
1) دیگران را بر خود مقدّم بداریم، خصوصاً محرومان را. ((الْأَعْمى- الْأَعْرَجِ- الْمَرِیضِ- أَنْفُسِکُمْ))
2) روابط خانوادگى و خویشاوندى، در مسائل حقوقى اثر مىگذارند. (گرچه غذا ملک صاحبخانه است، ولى اسلام روابط خویشاوندى و عاطفى را در این موارد بر مالکیّت افراد غالب نموده است.) أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ ... بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ
3) سلام کردن، از آداب ورود به منزل است. ((فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا))
4) سلام، ادبى آسمانى، مبارک و پسندیده است. ((تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً))
5) سلامکردن، در خیر و برکت زندگى مؤثّر است. ((مُبارَکَةً طَیِّبَةً))
6) اهل خانه به منزلهى جان شما هستند. ((فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ))
7) مرز حقّ و حقوق را باید خداوند تعیین فرماید. ((یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ))
8) در احکام الهى باید اندیشید. ((لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ))
سلام به مومنان
29- وَ إِذَا جَاءکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنکُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ سوره انعام آیه 54
و هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، پس بگو: سلام بر شما! پروردگارتان بر خودش رحمت را مقرّر کرده است که هر کس از شما از روى نادانى کار بدى انجام دهد و پس از آن توبه کند و خود را اصلاح نماید، پس قطعاً خداوند، آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
در شأن نزول آیه آمده است، جمعى گنهکار، خدمت پیامبر آمده و گفتند: ما خلافهاى زیادى کردهایم. حضرت ساکت شد. این آیه نازل شد.
در این سوره، خداوند دوبار جملهى: ((کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ گفته، یکى براى دلگرم کردن مؤمنان در همین دنیا (همین آیه)، یکى هم در آیهى 12 که براى معاد است. ((کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ))
جهالت، قبلا بیان شد که در حدیثى امام صادق فرمود: مراد از ((جهالة)) جهل به زشتى باطن گناه است که شامل همه گناهکاران مىشود.
پیام ها
1) ایمان زائر پیامبر خدا، از شرایط دریافت لطف الهى است. وَ إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ ...
2) زیارت پیامبر، راه دریافت لطف خداست. جاءَکَ ... فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ
3) رابطهى رهبر و مردم، بر پایهى انس و محبّت است. إِذا جاءَکَ ... فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ
4) بهترین عبارت تحیّت، ((سلام علیکم)) است. ((فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ))
5) تحقیر شدن مؤمنان را جبران کنید. (در آیهى 53 متکبّران با لحن تحقیرآمیزى مىگفتند: أَ هؤُلاءِ ... ولى در آیهى 54 خداوند آن تحقیر را جبران مىکند و به پیامبرش دستور سلام کردن به مؤمنان را صادر مىکند.) ((فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ))
6) سلام))، شعار اسلام است. بزرگ نیز به کوچک، سلام مىکند. ((فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ))
7) مربّى ومبلّغ، باید با برخوردى محبّتآمیز با مردم، به آنان شخصیّت دهد. ((سَلامٌ عَلَیْکُمْ))
8) اگر گناه از روى لجاجت و استکبار نباشد، توبه قابل پذیرش است. ((مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ))
9) خداوند، رحمت را بر خویش واجب کرده؛ ولى شرط دریافت آن، عذرخواهى و توبه است. کَتَبَ ... ثُمَّ تابَ
10) توبه، تنها یک لفظ نیست، تصمیم و اصلاح هم مىخواهد. ((تابَ وَ أَصْلَحَ))
11) توبه ى مؤمن حتماً پذیرفته مىشود، ((عَمِلَ مِنْکُمْ))
12) عفو الهى همراه با رحمت است. ((غَفُورٌ رَحِیمٌ)) (گناهکار نباید مأیوس شود)
سلام ابراهیم به آزر
30- قَالَ سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا سوره مریم آیه 47پاسخ ابراهیم در تهدید پدرش که او را در برابر دعوت به ترک بت پرستی به سنگسار تهدید کرد.
(ابراهیم از او جدا شد و) گفت: سلام بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم، زیرا او همواره نسبت به من بسیار مهربان بوده است.
نکته ها : کلمهى ((حَفِیٌّ)) به کسى گفته مىشود که کمال نیکى و گرامىداشت را در حقّ دیگرى دارد و گاهى به معناى عالم است.
در این آیات، روحیّات مؤمن و کافر در گفتگوها به خوبى به چشم مىخورد:
الف: ابراهیم عاطفى حرف مىزند و عمویش با خشونت، ابراهیم چهار بار مىگوید: ((یا أَبَتِ)) ولى عموى بتپرستش حتّى یک بار نگفت: ((یا بنى))
ب: ابراهیم با استدلال حرف مىزند، امّا آزر بىدلیل سخن مىگوید. ابراهیم مىگوید: ((لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ)) عمو مىگوید: ((آلِهَتِی))
ج: ابراهیم، دلسوزانه حرف مىزند، امّا آزر با تهدید جواب مىدهد.
د: ابراهیم، سلام مىکند، امّا آزر دستور فاصله گرفتن مىدهد. ((وَ اهْجُرْنِی))
کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش
استغفار حضرت ابراهیم، براى عموى بتپرستش به خاطر آن بود که احتمال هدایت شدن اورا مىداد. ((سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ)) ولى همین که از هدایت عمو مأیوس شد، از او برائت جست. قرآن مىفرماید: ((وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ
پیام ها
1) مردان خدا در برابر تهدید وتحقیر دیگران، صبور ودریا دلند. ((قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ))
2) سعى کنیم آتش خشم دیگران را با سخنان زیبا و آرامبخش، خاموش کنیم. لَأَرْجُمَنَّکَ ... قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ
3) استغفار انبیا و اولیا، آثار خاصّى دارد. (و گرنه وعدهى استغفار نقش مهمى ندارد.) ((سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ))
4) قبول عذرخواهى، از شئون ربوبیّت است. ((سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی))
5) براى استغفار، زمانهاى خاصى اولویّت دارد. (سَأَسْتَغْفِرُ) یعنى در زمان مناسب دعا خواهم کرد.
6) از آداب دعا توجّه به ربوبیّت خداوند است. ((رَبِّی))
7) در برابر تهدیدهاى مخالفان، به یاد الطاف خدا باشیم. ((إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا))
راه های امن سلام و سلامت
31) قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَ کِتَابٌ مُّبِینٌ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ...
قرآن انسانهای علاقه مند به خشنودی خدا و جلب رضایت خالق را به راههای سلامت و امن دعوت میکند. این راهها همگی به صراط مستقیم وصل میشوند تا فرد هدایت شده را در نهایت به دارالسلام برسانند
خداوند به وسیلهى آن (کتاب) کسانى را که بدنبال رضاى الهىاند، به راههاى امن و عافیت هدایت مىکند، و آنان را با خواست خود از تاریکىها به روشنایى درمىآورد، و به راه راست هدایت مىکند.
نکته ها
هدایت داراى مراتبى است: یک مرحله، هدایت عمومى براى همهى انسانهاست، خواه پیروى کنند یا نکنند و نوع دیگر مخصوص کسانى است که هدایت عمومى را پذیرفته باشند.
این آیه نوع دوم را بیان مىکند.
سلام، یکى از نامهاى خداست، السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ ... و یکى از نامهاى بهشت هم ((دارُ السَّلامِ)) است. پس راههاى سلام، یعنى راه خدا و بهشت که رسیدن به آن دو از ((سُبل السلام)) و صراط مستقیم مىگذرد. ((سُبُلَ السَّلامِ))، شامل راههاى سلامت فرد و جامعه، خانواده و نسل، فکر، روح و ناموس و ... مىشود.
مصداق روشن پیروان رضوان خدا در ((مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ))، پویندگان خط ((غدیر خم)) اند، چون آیهى ((رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً)) بعد از نصب علىّبن ابىطالب علیه السلام به مقام جانشینى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نازل شد.
پیام ها
1) کسانى قابل هدایتند که در پى تحصیل رضاى حقّ باشند، نه دنبال مقام و مال و هواى نفس و انتقام. ((یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ))
2) انسان، خود زمینهساز هدایت خویش است. ((یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ))
3) هدایت به راههاى سلامت و سعادت، در گرو کسب رضاى خداست و هر کس در پى راضى کردن غیر او باشد، در انحراف است. ((یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ))
4) راه حقّ یکى است و راههاى باطل (شرک، کفر، نفاق و تفرقه و ...) متعدّد. (کلمهى ((نور)) مفرد؛ ولى ((ظلمات)) جمع آمده است. آرى، همهى نیکىها و پاکىها در پرتو نور توحید، یک حالت وحدت و یگانگى به خود مىگیرد، امّا ظلمت همیشه مایهى تفرقه و پراکندگى صفوف است.)
5) هدف، یکى است؛ ولى راههاى رسیدن به آن متعدّد است. ((سُبُلَ السَّلامِ))
6) مکتب وحى، سلامت و سعادت فرد و جامعه و روح و جسم را تضمین کردهاست. ((سُبُلَ السَّلامِ))
7) بشر در سایهى قرآن، به همزیستى و صفا در زندگى مىرسد. ((سُبُلَ السَّلامِ))
8) سُبُلَ السَّلامِ به صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ منتهى مىشود، و همهى کسانى که با انجام تکالیف گوناگون در شرایط مختلف، در پى کسب رضاى خداوند مىباشند، به صراط مستقیم مىرسند. یَهْدِی ... سُبُلَ السَّلامِ ... یَهْدِیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ
9) براى رسیدن به صراط مستقیم، تنها پیامبر و کتاب کافى نیست، لطف و ارادهى خدا هم لازم است
10) نه جبر، نه تفویض؛ بلکه امر بین الامرین. انسان انتخابگر است؛ ((اتَّبَعَ رِضْوانَهُ)) امّا رسیدن به هدف بدون اراده خدا نمىشود. ((بِإِذْنِهِ))
11) قرآن، داروى شفابخش همه ظلمات است. تاریکىهاى: جهل، شرک، تفرقه، توحّش، شبهات، شهوات، خرافات، جنایات و اضطرابها را به نور علم، توحید، وحدت، تمدن، یقین، حقّ، صفا و آرامش تبدیل مىکند. ((یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ))
سلام بر سه روز مهم
32- وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا مریم آیه 15 در خصوص زکریا و عیسی
همانطور که در این آیه ذکر شده، سلام خدا در سه مرحله وارد شده است.
هنگام تولد، هنگام قبض روح و فوت، و هنگام حشر در قیامت . هر سه این مواقع خوفناک ترین لحظات هر فرد است که خداوند با سلام خود ،سلامت واطمینان خاطر را به حضرت زکریا و عیسی بشارت داده است. و سلامى (شایسته) بر او باد روزى که متولّد شد و روزى که مىمیرد و روزى که زنده برانگیخته مىشود.
نکته ها
خداوند در این آیات، اوصاف گوناگونى را درباره حضرت یحیى برشمرده است: او در پیشگاه خداوند پرهیزکار بود، ((تَقِیًّا)) نسبت به والدین نیکوکار بود، ((بَرًّا)) و در برابر مردم، سرکشو عصیانگر نبود. ((لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا)) مراد از سلامت هنگام مرگ، سلامت عقیده و با ایمان مردن است.
پیام ها
1) مقام و منصب، ما را از یاد والدین غافل نکند، پیامبر هم باید نسبت به والدین نیکى کند. (وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ)
2) نیکى به پدر ومادر، نمودار تقواى الهى است. ((کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ))
3) آن نیکى به والدین مورد ستایش است که در آن هیچ گونه نافرمانى و سلطهجویى نباشد. ((بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا))
4) ترک نیکى به والدین، نشانهى عصیان و سرکشى است. ((وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا))
5) سلام و درود فرستادن بر اولیاى خدا مخصوص زمان حیات آنان نیست. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ ...
6) سلام کردن، نشانهى کوچکى نیست، زیرا خداى بزرگ هم سلام مىکند.
((سَلامٌ عَلَیْهِ))، ((سَلامٌ عَلى إِبْراهِیمَ)) و ((سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ))
7) یحیى تمام فراز و نشیبها را با سلامتِ دین و ایمان به خدا سیر کرد. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...
8) گرامیداشتِ روز تولّد و یادبود روز وفاتِ اولیاى خدا، امرى قرآنى است. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...
9)خواندن زیارتنامه که سلام بر اولیاى خدا در طول زندگى آنهاست، امرى قرآنى است. سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ ...
10) کلید سالم زندگى کردن و سالم مردن و سلامتى در قیامت، تقوا، نیکى به والدین و پرهیز از گناه و طغیان است. کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ ...
سلام بر هدایت شدگان
33- فَأْتِیاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی سوره طه آیه 47 پس به سراغ او بروید، پس (به او) بگویید: (اى فرعون) ما دو فرستادهى پروردگار تو هستیم، و بنىاسرائیل را به همراه ما بفرست (وبیش از این) آنها را آزار مده. البتّه ما با معجزهاى از جانب پروردگارت به سوى تو آمدهایم و درود بر کسى که هدایت را پیروى کند.
إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) (به او بگویید:) همانا به ما وحى گردیده که عذاب بر کسى است که (آیات الهى را) تکذیب کند (و از آنها) سرپیچى نماید.
نکته ها : چون ارشاد و تبلیغ سران ستمگر و هدایت آنان کار بسیار سخت و مهمى بوده است، لذا خداوند فرمان حرکت به سوى فرعون را تکرار مىفرماید: (اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ)، ((اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوکَ)، (اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ))، (فَأْتِیاهُ).
در این آیات به سه رکن اعتقادى؛ یعنى توحید، نبوّت ومعاد اشاره شده است: ((رَبِّکَأُوحِیَ إِلَیْنا أَنَّ الْعَذابَ))
خداوند، دستورالعمل مأموریت موسى و هارون علیهما السلام را در پنج مرحله تنظیم فرموده است:
الف: رفتن. ((فَأْتِیاهُ)) ب: گفتن. ((فَقُولا)) ج: دلیل آوردن. ((جِئْناکَ بِآیَةٍ))، د: تشویق. ((وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى)) د: تهدید. ((أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى)).
پیام ها
1) کارهاى ارشادى و تبلیغى باید بدیع وتهاجمى باشد، نه تدافعى. ((فَأْتِیاهُ))
2) رسالت انبیا از شئون ربوبیّت خداوند است. ((رَسُولا رَبِّکَ))
3) غرور مستکبران را بشکنید. ((رَبِّکَ)) در مقابل کسى که مىگوید: ((أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى))
4) سخن با نرمى و لطافت، منافاتى با قاطعیت و صراحت ندارد. ((إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ))
5) آزادسازى انسانها از ستم وبردگى طاغوت، در رأس وظایف انبیاست.
((فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ)) (آرى دین از سیاست جدا نیست، مبارزه با طاغوتها و آزاد کردن مردم در متن دستورات الهى است.)
6)هجرت از محیط ظلم و گناه، مقدمه نجات است. ابتدا آزادى، سپس ایمان. فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ ...
7) مبارزه با طاغوت وآزادى مردم زمانى ارزش واقعى و همه جانبه دارد که در خط انبیا باشند. ((فَأَرْسِلْ مَعَنا))
8) آزار وشکنجهى مردم، ممنوع است. ((لا تُعَذِّبْهُمْ))
9) عملکرد مأموران، به حساب فرمانده و مسئول آنان نیز گذارده مىشود.
((لا تُعَذِّبْهُمْ)) با توجّه به اینکه شخص فرعون، شکنجهگر تکتک مردم نبود.
10) امنیّت و سلامتى کامل و جامع، تنها در پرتو پیروى از هدایتهاى الهى بدست مىآید. ((وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى))
11) سلام به طاغوت وستمگران و کسانى که در مسیر هدایت نیستند، ممنوع است(وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى)
12) آنچه مهم است پیروى از حقّ است. ((اتَّبَعَ الْهُدى))
13) سلام دادن در پایان سخن، از آداب سخن است. ((والسلامعلى ...))
سلام بر بندگان برگزیده
34- قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ سوره نمل آیه 59
بگو: سپاس براى خداست و سلام بر آن بندگانش، که آنان را برگزید. آیا خدا بهتر است یا آنچه را که شریک قرار مىدهند؟
پیام ها
1) مجازات مجرمان و نجات مؤمنان، از الطاف الهى است و باید شکر آن را به جاى آورد. ((فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ- قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ))
2) شیوهى شکر را باید از خدا بیاموزیم. ((قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ))
3) ستایش بندگان خدا و سلام بر آنان، در کنار ستایش خدا مطرح است.((الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ))
4) به یاد خدا باشیم، ((قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ)) تا خدا هم یاد ما را زنده بدارد. ((سَلامٌ عَلى عِبادِهِ))
5) یاد اولیاى خدا را فراموش نکنید. ((سَلامٌ عَلى عِبادِهِ))
6) اولیاى خدا زندهاند و سلام ما را دریافت مىکنند. ((سَلامٌ عَلى عِبادِهِ))
7) دل به خدا بسپاریم و بندهى او شویم تا سلام خدا و رسول را دریافت کنیم. ((سَلامٌ عَلى عِبادِهِ))
8) بندگى انسان، معیار گزینش الهى است. ((عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفى))
9) با سؤال، وجدانها را بیدار کنید. ((آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ))
دار السلام (1)
35- لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِندَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ انعام 126و127 سراى سلامت نزد پرردگارشان، تنها براى آنان است و او به پاداش اعمالى که انجام مىدادند، سرپرست و پشتیبان و دوست آنان است.
پیام ها
1) در بهشت، خشونت، رقابت، حسرت، تهمت، حسد، کینه، دروغ، اندوه و هیچ گونه مرگ و مرض و فقر راهى ندارد. ((دارُ السَّلامِ))
2) برتر از نعمت امنیّت و سلامت، در سایهى لطف مخصوص پروردگار بودن است. ((دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ))
3) خداوند خود امور رهروان راه مستقیم را به عهده دارد. ((وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ))
4) رسیدن به ولایت الهى، در سایهى عمل و تلاش انسان است. ((وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ))
دار السلام (2)
36- وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَ یَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ یونس آیه 25 و خداوند (مردم را) به سر منزل سلامت و سعادت (بهشت) مىخواند و هر که را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند.
نکته ها ((دارِ السَّلامِ))، یکى از نامهاى بهشت است، زیرا در آنجا کینهاى در دلها نیست، تا جنگ وجدال وبهرهکشى پیش بیاید. (وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ) سلام، نام خداست ودارالسلام، یعنى جوار رحمت الهى وجایى که کلام ودرودشان سلام است و از خداوند هم به آنان سلام مىشود. ((سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ)) در روایات، راه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و رهبران معصوم آسمانى به عنوان بهترین نمونهى راه مستقیم بیان شده است.
پیام ها
1) دعوت الهى، نشانهى لطف خاصّ او بر بندگان است. ((وَ اللَّهُ یَدْعُوا))
2) سلامتى دنیا گذراست، ولى سلامت آخرت، پایدار است. ((دارِ السَّلامِ))
3) صراط مستقیم، مایهى آرامش است و علاوه بر آخرت، همین دنیا را هم براى انسان دارالسلام مىسازد. ((یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ))
4) زندگى و جامعهاى سالم، خواستگاه خداوند است. ((یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ))
5) خداوند، هم دعوت مىکند و هم راه نشان مىدهد. ((یَدْعُوا، یَهْدِی))
6) دعوت الهى براى همه است، ولى هدایتِ ویژه، مخصوص کسانى است که او بخواهد و خواست خداوند هم متوقف است بر آگاهسازى خود فرد. ((یَهْدِی مَنْ یَشاءُ))
7) حرکت در صراط مستقیم، توفیق الهى مىخواهد. یَهْدِی ... إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ
منابع : تفسیر نور . تفسیر نمونه و برداشت مولف
آشنائی با تاریخ اسلام: عبرت آموزی (و لقد اهلكنا القرون من قبلكم .... گذشته چراغ راه آینده است) آشنایی با علوم و موضوعات قرآنی( هدی و رحمه للمتقین)