سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2

m5736z

blog.ir.

دید و بازدید و صله ارحام

یکی از سنتهای شایسته که در اسلام بسیار مورد سفارش است و بخصوص در ایام نوروز رونقی خاص دارد، صله ارحام و دید و بازدید اقوام و آشنایان است. عزت و قدرت و پیروزی یک ملت در سایه وحدت و همدلی است. پیوند با خویشان و انس و الفت با آنها منشأ بیشتر همبستگی هاست. صله رحم و برقراری پیوند و ارتباط عاطفی و مستمر با بستگان، از جمله اعمالی است که در نظام ارزشی و هنجاری اسلام از جایگاه والایی برخوردار است. قرآن کریم در آیات متعدد و تحت عناوین مختلفی همچون توصیه به رعایت حقوق ارحام، احسان به والدین و دوری گزیدن از آزار آنها، انفاق به خویشاوندان، اجتناب از قطع رحم و بی توجهی به حقوق بستگان و ... به تشریح مسئله صله رحم و تبیین برخی احکام و آثار آن پرداخته است که مجموعا معرف گویایی از اهمیت این عمل عبادی- اجتماعی در نظام ارزشی اسلام و تاثیر بی بدیل آن در ایجاد و تحکیم همبستگی و پیوند مشترک میان اعضای یک جامعه عموما و شبکه خویشاوندان خصوصا، به حساب می آید.

صله ارحام در قرآن
خداوند ما را به صله ارحام، بسیار سفارش کرده است. قرآن کریم: ... و اتقوا الله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا (نساء1) از خدایی که به نام او از یکدیگر میپرسید (همگی به عظمت او اعتراف میکنید و هرگاه می خواهید از یکدیگر چیزی بپرسید و بگیرید، نام مقدس او را مطرح می کنید و می گویید تو را به خدا...) و در مورد خویشاوندان از خدا پروا کنید که مبادا قطع رابطه کنید همانا خداوند رقیب (و مراقب) شماست والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون الحساب.. اولئک لهم عقبی الدار (رعد21 و22) عاقلان کسانی هستند که آنچه خداوند متعال امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم و دوستی پدر و مادر و محبت اهل ایمان) اطاعت میکنند و از خدا میترسند و به سختی هنگام حساب می اندیشند... اینها در عاقبت جایگاهی نیکو دارند. فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم (محمد22-23) آیا شما (منافقان) اگر از فرمان خدا و اطاعت قرآن روی بگردانید، یا در زمین فساد و قطع رحم کنید، باز هم امید (نجات) دارید. همین منافقان هستند که خدا آنها را لعن کرده، گوش و چشمشان را کر و کور گردانیده است.

تأکید قرآن بر حقوق خویشاوندی

توصیه اکید به صله رحم و دوری گزیدن از قطع رحم، یکی از مهمترین راهبردهای اخلاقی حقوقی اسلام در ایجاد همبستگی و تحکیم پیوندهای اجتماعی، میان اعضای شبکه خویشاوندی است. صله رحم و برقراری پیوند و ارتباط عاطفی و مستمر با بستگان، از جمله اعمالی است که در نظام ارزشی و هنجاری اسلام از جایگاه والایی برخوردار است. خدای متعال نیکی حقیقی و نیکوکار واقعی میفرماید: لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائکه و الکتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب... ؛ نیکی (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده، و مال خود را با همه علاقه ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق میکند (بقره177). از دیدگاه قرآن صله رحم آنقدر اهمیت دارد که خدای متعال آن را در ردیف پرستش خود قرار داده و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذی القربی و الیتامی و المساکین؛ (و به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید... (بقره83).

در آیه دیگری می فرماید: آنان که پس از پیمان بستن، عهد خدا شکستند و هم آنچه را که خدا امر به پیوند آن کرده (مانند رحم) بگسستند و در روی زمین فساد و فتنه برانگیختند، لعن خدا بر ایشان باد و بد جایگاهی برای آنان مقرر شده است (رعد25). در آیه27 بقره نیز، کسانی که عهد خداوند را زیر پا گذارده و قطع رحم می کنند، در زمره زیانکاران شمرده شده اند: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون.

خداوند قانونگذاری در حوزه مسایل خویشاوندی را در آیه 16 نور به عنوان یکی از آیات الهی و زمینه ای بر اندیشیدن و دست یابی به هدفمندی عالم و گرایش به دین مطرح میکند. همچنین رعایت حقوق خویشاوندی را از مواعظ الهی (نحل90) و فرمان الهی (نحل90 و اسراء26 و روم38) و به عنوان خیر (روم83) دانسته و اخلاص در رعایت حقوق خویشاوندی را امری شایسته قلمداد کرده (روم38) و رعایت آن را موجب قرار گرفتن شخص در زمره رستگاران شمرده است

از جمله حقوقی که خداوند در قرآن برای خویشاوندان بیان می کند می توان به احسان و نیکی (بقره 83 و177 و نساء36 و نحل90) ارث بردن (نساء7 و8 و33 و انفال75 احزاب6) اطعام و مقدم داشتن ایشان در این امر (بلد41 و61) انفاق (اسراء62 روم83)، جواز خوردن از خوراکی ها و مواد غذایی خانه های خویشان بی حضور و اذن آنان (نور 16)، لزوم صله رحم و ارتباط با ایشان (رعد91 و12)، عفو و گذشت از لغزش ها و اشتباهات آنان (نور22)، برآوردن نیازهای آنان (همان) و ملاطفت و مهربانی و داشتن گفتار پسندیده با ایشان (نساء8 و اسراء62 و82) و وصیت به پرداخت اموالی در حد متعارف به خویشاوندان در هنگام مرگ و احتضار (بقره 108) اشاره کرد.

از پیامبر گرامی (ص) روایت شده که فرمود: نیکی به والدین و صله رحم، حساب را آسان میکند (مجمع البیان ج5و6 ص444) احسان به پدر و مادر به معنای صله رحم واقعی و نیز بستگان نزدیک مانند برادر و خواهر و عمه و خاله و دایی و عمو و مانند آن از اوامر خداوندی (بقره83 نساء63) و لزوم تقدم آنان بر دیگران در احسان و نیکی از پیمان های الهی است که ترک آن جایز نیست.

صله ارحام در روایات

از آیات و روایات در می یابیم که صله ارحام واجب است و قطع آن از گناهان بزرگ شمرده می شود. امام سجاد(ع) فرمود: ... از همنشینی با کسی که از خویشانش بریده است بپرهیز.

امام صادق (ع) فرمود: از خالقه (1) بپرهیزید؛ زیرا انسان را نابود می سازد. راوی پرسید: «خالقه» چیست؟ امام فرمود: قطع رحم (2) امام باقر(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) فرمود: به حاضران و غایبان امتم و کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند تا روز قیامت، سفارش می کنم با خویشان خود بپیوندند، هر چند میان ایشان به اندازه یک سال راه رفتن فاصله باشد. همانا صله ارحام از اموری است که خدای متعال آن را بخشی از دین قرار داده است.(3)

امام صادق(ع): مردی از قبیله «خثعم» خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: برترین چیز در اسلام چیست؟ فرمود: ایمان به خداوند. پرسید: بعد از آن چیست؟ پاسخ داد: صله رحم. عرض کرد: بعد از آن چیست؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر. پرسید: مبغوض ترین اعمال نزد خداوند کدام است؟ پاسخ داد: برای خدا شریک قرار دادن. عرض کرد: پس از آن کدام است؟ فرمود: قطع رابطه با خویشاوندان پرسید پس از آن چیست؟ پاسخ داد به بدیها دستور دادن و از خوبیها نهی کردن(4)

پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که با جان و مال در راه صله رحم اقدام می کند، خداوند متعال اجر صد شهید در نامه اعمالش می نویسد. و در برابر هر قدمی که در این راه بر می دارد، چهل هزار حسنه برایش ثبت می کند و چهل هزار گناه از او محو می گرداند و او را چهل هزار درجه بالا می برد؛ و مانند این است که صد سال با صبر و استقامت خدای را بندگی کرده است.(5)

پیامبر اکرم(ص) فرمود: ثواب صدقه ده برابر است و قرض هجده برابر و ارتباط با برادران دینی بیست برابر و پیوند با خویشان بیست و چهار برابر (6)

علی بن ابی حمزه که از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام است می گوید: از امام(ع) پرسیدم: مردی از سوی پدر و مادر و اقوام، حج عمره و نماز و روزه بجای می آورد و صدقه میدهد. حکم آن چیست؟ امام (ع) فرمود: اشکالی ندارد. بلکه در قبال این اعمالی که برای آنها انجام میدهد، دو پاداش دریافت میکند.

1- پاداش اعمالی که برای آنها انجام داده.
2- پاداش صله رحمی که به این وسیله تحقق بخشیده است (7)

شناختن ارحام
ارحام و اقوام چه کسانی هستند؛ خویشاوندان پدری و مادری را هر چند با چند واسطه باشد، شامل می شود و فرزندان و خویشان آنها را نیز در برمی گیرد (9) خویشاوندی و قرابت فواید خویشاوندی که از آن در اصطلاح اسلامی به رحم تعبیر می شود، از آیات خداوندی است. خداوند در قرآن از دو نوع خویشاوندی نسبی و سببی سخن می گوید که یکی از راه خون و ژن تحقق می یابد و دیگری از راه دامادی و به تعبیر قرآنی صهر پدید می آید (فرقان45) خویشاوند نسبی و خونی به کسی گفته می شود که به واسطه نسبت از طرف پدر و مادر و جز آن به شخص نزدیک می باشد و از مصادیق آن می توان به عمو، عمه، خاله و دایی و مانند آن اشاره کرد. در قرآن برای خویشاوندی آثار مختلف حقوقی و غیرحقوقی بیان شده است که از جمله آن ها می توان به ارث بردن اشخاص از طریق خویشاوندی نسبی اشاره کرد. (نساء7) زیرا قرابت در آیه برای بیان ملاک ارث مطرح شده و علت ارث بردن شخص از میت به سبب آن است که میان شخص ومرده نوعی قرابت نسبی و خویشاوندی خونی وجود دارد.

برقراری پیوند
در اسلام برای چیزهایی که سبب پیوند با خویشان می گردد، حد خاصی تعیین نشده؛ بلکه به فهم عمومی بستگی دارد. در عادات و سنتهای مردم، نزدیک یا دور بودن بستگان تفاوت دارد. ممکن است عملی نسبت به یکی از نزدیکان پیوند به شمار آید، اما نسبت به دیگری که نزدیکتر است، قطع رابطه باشد. در موارد تردید، باید جانب احتیاط را مراعات کرد تا مبادا مرتکب گناه کبیره قطع رحم شویم. پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: پیوند با خویشان را حفظ کنید، هر چند با سلام کردن باشد (10) کمترین چیزی که به وسیله آن این پیوند برقرار می شود، رفت و آمد و سلام کردن است. اما در بعضی از موارد اکتفا به این مقدار کافی نیست؛ برای مثال اگر یکی از اقوام فقیر باشد و دیگری ثروتمند، صله رحم به وسیله کمک های مالی و دفع ضرر از آنها تحقق می یابد؛ و اگر هیچ توجهی به مشکلات اقوام نداشته باشد؛ قطع رحم کرده است. در نتیجه تحقق صله رحم به اوضاع و احوال و موقعیت و زمان بستگی دارد.
هدیه دادن، دلجویی کردن، دید و بازدید، خودداری از آزار، تمسخر و تحقیر نکردن، عیادت هنگام بیماری، شرکت در مجالس شادی و غم، پذیرفتن دعوت در اعیاد و میهمانیها و هر کاری که سبب می شود مردم بگویند اینان ارتباط خانوادگی شایسته ای دارند، سبب تحقق صله رحم است. قهر کردن، جواب سلام ندادن، ترش رویی، شرکت نکردن در محافل، کمک نکردن در گرفتاریها، گله های نابه جا و امثال آن به قطع رحم و گسستن پیوند می انجامد. امام صادق(ع) می فرماید: پیوند با خویشان را هر چند با دادن ظرفی آب، حفظ کن. برترین چیزی که این پیوند را نگه می دارد، خودداری از آزار بستگان است. صله رحم مرگ را به تأخیر می اندازد. محبوبیت به وجود می آورد (11)

نیکی به خویشان در مقابل بدی آنها
اگر چنانچه بعضی از اقوام قطع رابطه کنند، باز هم جدا شدن و قطع ارتباط با آنها جایز نیست. امیرمؤمنان(ع) می فرماید صلوا ارحامکم و ان قطعوکم (12) با ارحام ارتباط داشته باشید، هر چند آنها از شما بریده باشند. مردی در محضر امام صادق(ع) از بستگانش شکوه کرد. حضرت فرمود: خشم خود را فرو ببر و به آنها نیکی کن عرض کرد: آنها با من چنین و چنان می کنند (و رعایت حالم را نمی کنند) حضرت فرمود: آیا تو هم می خواهی مثل آنها قطع رحم کنی و به آنها احسان نکنی؟! اگر چنین کنی، خداوند متعال (در دنیا و آخرت) نظر لطفش را از شما برمی دارد (13)

داود رقیمی گوید: خدمت امام صادق(ع) نشسته بودم. ناگاه فرمود: ای داود، روز پنج شنبه که اعمال شما (شیعیان) بر من عرضه شد، در میان کارهای تو عملی مرا خوشحال کرد و آن این بود که تو نسبت به پسر عمویت صله رحم انجام دادی. همانا این پیوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزدیک شدن مرگ اوست. داود رقی می گوید: پسر عمویی داشتم که معاند و خبیث بود. متوجه شدم در گرفتاری و پریشانی است. پیش از آن که به سوی مکه حرکت کنم، مقداری پول برایش فرستادم تا زندگی اش تامین شود. چون به مدینه آمدم، امام صادق(ع) این چنین مرا با خبر ساخت (14)

پی نوشتها: 1- خالقه از ریشه «خلق» به معنای کندن یا از ریشه برکندن است. 2- ترجمه اصول کافی ج4 ص64. 3- گناهان کبیره ج1 164 اصول کافی ج2 ص120 4- وسایل الشیعه ج11 ص396، ح11. 5- وسائل الشیعه ج6 ص286، صله الرحم و قطیعتها ص97. 6- وسائل الشیعه ج11 ص645. 7- صله الرحم و قطیعتها، ص4.4 8- عرفی، یعنی فهم عموم مردم. 9- شیخ طوسی(ره) در کتاب خلاف و مبسوط 10- بحارالانوار ج47 ص1.11 11- صله الرحم و قطیعتها ص48 12- وسائل الشیعه ج11 ص75 13- ترجمه اصول کافی ج4 ص48 14- بحارالانوار ج 74 ص93

صله رحم پاداش دنیوی و اخروی مهم و فراوانی دارد :

پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس از تأخیر اجل و گسترش روزی خود خوشحال می‌شود پس از خدا پروا کند و صله رحم کند؛ همچنین فرمود: کسی که از عمرش جز سه سال نمانده باشد با صله رحم، خدا عمرش را به سی و سه سال امتداد می‌بخشد. در روایتی دیگر فرمود: هر کس برای من یک عمل را ضمانت کند من برایش چهار چیز را ضمانت می‌کنم . هر کس صله رحم کند خدا او را دوست بدارد و روزی وی را گسترش دهد و عمرش را فزونی بخشد و او را به بهشتی درآورد که وعده داده است.

امام باقر(ع) ‌فرمود:‌ صله رحم موجب پاکی اعمال و رشد دارایی و دفع بلا و آسانی حساب و تأخیر أجل می‌شود. حضرت موسی(ع) از خدا پرسید: پاداش کسی که صله رحم کند چیست؟ فرمود: اجلش را به تأخیر اندازم و سکرات مرگ را بر او آسان کنم و فرشتگان بهشت به وی ندا می‌دهند: به سوی ما بیا و از هر دری که می‌خواهی وارد شو.
امام صادق (ع) فرمود: صله رحم و حسن همجواری، شهرها را آباد و عمرها را طولانی می‌کنند. در روایتی دیگر درباره اهمیت آن از امام رضا (ع) نقل شده که خدا سه چیز را قرین سه چیز ساخت: به نماز و زکات فرمان داد، پس هر کس زکات نپردازد نمازش پذیرفته نیست به شکر خدا و والدین امر کرد، پس هر کس شکر والدین را به جا نیاورد شکر خدا نکرده است و به تقوای الهی و صله رحم فرمان داد، پس هر کس صله رحم نکند تقوای الهی را رعایت نکرده است . رسول خدا (ص) در رعایت حقوق خویشاوندی می‌فرماید: نخست از خانواده خود آغاز کن. آن حضرت خطاب به امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ای علی! برای نیکی با والدین خود دو سال و برای پیوند خویشاوندی یک سال سفر کن.

همچنین در روایات آثار مثبت فراوانی برای صله رحم ذکر شده است؛ از جمله:
1- فزونی عمر و تاخیر اجل
امام صادق (ع) فرمودند: “من چیزی موثرتر از صله رحم برای زیادت عمر نمی شناسم، گاه کسی که تنها سه سال به پایان عمرش باقی است، صله رحم می کند و خداوند به برکت آن، سی سال به عمر او می افزاید و عمر او را تا سی و سه سال دراز می گرداند و گاه کسی سی و سه سال به پایان عمرش باقی است، اما قطع رحم می کند و خداوند سی سال از عمر او تقلیل داده و سه سال بعد از آن، اجل او فرا می رسد” امام حسین (ع) فرمودند: “هر که دوست دارد مرگش به تاخیر بیفتد و ... صله رحم نماید” .
2- زیاد شدن روزی و نعمت امام سجاد (ع) در حدیثی از رسول گرامی (ص) نقل می کند که فرمود: “هر کس که خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد باید صله رحم کند” نیز فرمودند: “هر که برای من یک چیز را ضمانت کند، من چهار چیز را برای او ضمانت می کنم. صله رحم کند تا خداوند او را دوست بدارد، روزی اش را توسعه دهد، عمرش را زیاد کند و او را در بهشت داخل کند” از امیرالمومنین (ع) نیز روایت شده است: “صله رحم نعمتها را فراوان می کند و گرفتاری ها را دور می گرداند”
3- افزایش محبت میان خویشان پیامبر اکرم (ص) فرمودند: صله رحم باعث ایجاد محبت میان خویشان و ... می گردد.
4- مصونیت از گناه و تسهیل حسابرسی در قیامت
امام صادق (ع) فرمودند: صله رحم و نیکی، حسابرسی را آسان می کنند و انسان را از گناه مصون می سازند. پس با ارحام خود صله رحم کنید و به برادرانتان نیکی نمایید، گرچه به سلام و جواب سلام باشد.
5- بخشش گناهان
امام سجاد (ع) به ابوحمزه فرمودند: اگر دوست داری که خداوند در روز قیامت از گناهانت درگذرد، پس نیکی کن، در خفا صدقه بده و صله رحم به جای آر. شاید این گونه تصور شود که این همه تاکید و اصرار درباره صله رحم مخصوص کسانی است که تمکن مالی دارند و از ثروت زیادی برخوردارند و می توانند به نزدیکان خود کمک کنند، اما آنهایی که از نظر مالی در مضیقه اندو توان رسیدگی و مساعدت به دیگران را ندارند، صله رحم برایشان لازم نیست. اما این تصور و برداشت نادرست است، زیرا اگر کسی بخواهد صله رحم کند لزومی ندارد که پول و ثروت زیادی داشته باشد تا بتواند وظیفه اش را انجام دهدو حتما مهمانی پر خرج و همراه با اسراف تدارک ببیند بلکه چون هدف از صله رحم برقرار کردن ارتباط و پیوند خویشاوندی است، دین اسلام می فرماید این وظیفه را حتی با دادن یک جرعه آب و آزار نرساندن به آنان و نیز سلام کردن به یکدیگر می توانید انجام دهید و از پاداش و آثار مثبت صله رحم بهره مند شوید.

پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم علیهم السلام برای صله رحم آثار و فواید بسیار ذکر کرده اند. 1- محبوبیت نزد خداوند. 2- بهره مند شدن از پشتیبانی خداوند. 5- ورود به بهشت. 6- برطرف شدن فقر و بیچارگی. 7- آباد شدن شهرها.

سریع‌ترین پاداش برای «صله رحم» است

خدای سبحان برای «صله رحم» افزون بر پاداش اخروی، پاداش دنیوی نیز مقرر کرده است؛ به گونه‌ای که دارایی خاندان گناهکار هم با رعایت صله رحم فزونی می‌یابد و با نیکی به یکدیگر بر عمرشان افزوده می‌شود. دید و بازدید و صله رحم، یکی از سنت‌های پسندیده و ارزشمند در دین اسلام است. ماه رمضان این سنت حسنه در قالب سفره‌های افطاری رونق دیگری می‌گیرد و خویشاوندان دور هم جمع شده و از احوال هم جویا می‌شوند.
پیوند با خویشاوندان
این پیوند چنان مهم است که به اجماع عالمان شیعه بر پایه ادله سه‌گانه کتاب، سنت و عقل از واجبات مهم دینی شمرده شده و برای دستیابی به آن، سفر یک ساله نیز توصیه شده است. قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان‌شکنی با خدای سبحان به شمار می‌آید و آن چنان نزد خدا منفور است که از مصاحبت و همراهی با قاطع رحم (کسی که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند) نهی شده و خدای سبحان در سه جای قرآن او را لعن و نفرین کرده است.

آثار قطع رحم

البته قرآن به آثاری مانند بهره مندی اشخاص از خویشاوندی در راستای امنیت (هود 19) و ترجیح محبت خویشاوندان بر دیگران (توبه 42) و جواز بهره مندی از خوردن خوراکی ها ازخانه ایشان بی اجازه آنان (نور 16) و وجود محرومیت برخی خویشاوندان و جواز نگاه به آنان (نور 13 و احزاب 55) و حرمت ازدواج با برخی از ایشان (نساء 32) و استفاده از حمایت های مادی و معنوی آنان (نمل 94 و فاطر 81) نیز اشاره می کند؛ چنان که در کنار این فواید و آثار، به برخی از بهره گیری های زشت از سوی عده ای از خویشان نیز توجه می دهد که می تواند آدمی را به گمراهی و نابهنجاری و تباهی در دنیا و آخرت سوق دهد؛ زیرا برخی از خویشاوندان با سوءاستفاده از روابط خانوادگی و خویشاوندی می کوشند تا بستگان خود را به گمراهی سوق دهند و آنان را به دشمنی با خدا (ممتحنه 1 و 2) و خلق خدا و ظلم و ستم در حق دیگران (نساء 531 و انعام 251) بکشانند و عواطف و احساسات آنان را زمینه ای برای رفتارهای ظالمانه خویش قرار دهند. (توبه 42) برخی دیگر نیز خویشاوندی را عاملی برای تفاخر می شمارند (کهف 43) و با تفاخر و بی عدالتی، حق دیگران را ضایع می سازند. از این رو کارکردهای خویشاوندی همانند شمشیر دو دمی است که می تواند هم آسیب زا و هم مفید و سازنده باشد.

علل قطع رحم

با این همه برخی از مردم نسبت به خویشاوندان کوتاهی کرده و نه تنها صله ارحام نمی کنند بلکه در قطع آن می کوشند. خداوند در آیات قرآنی برای قطع احسان و نیکی به خویشاوند دو عامل مهم را به عنوان موانع احسان به خویشان معرفی می کند و آن عبارت است از تکبر و فخرفروشی (نساء 63) زیرا شخص گمان می کند که از نظر اجتماع در جایگاهی برتر قرار دارد و ارتباط با خویشانی که نیازمند کمک و احسان او هستند در حقیقت موجبات کاهش اعتبار و جایگاه اجتماعی شخص می شود. و لذا می کوشد تا رابطه خود را با خویشان قطع کند تا در اجتماع، ارتباط خویشاوندی آنان با او معلوم نشود و ارزش و اعتبار اجتماعی وی خدشه دار نگردد.

از نظر قرآن، عواملی چون تقوای الهی (نساء آیه 1) و توجه به مراقبت دایمی خداوند نسبت به رفتار بندگان و رفتارهای نیک به ویژه در حق خویشان، (همان) از مهم ترین عوامل بقای ارتباط با خویشاوندان است؛ بنابراین اگر کسی در قطع خویشاوندی می کوشد بهره ای از تقوا نبرده و نسبت به توجه خداوند به اعمال و رفتار بندگان غافل است. البته خداوند در آیات 7 تا 10 سوره توبه روحیه تجاوزگری را از علل زیر پا گذاشتن حقوق خویشاوندی و روابط خویشی می شمارد و بیان می دارد که همین روحیه که ریشه در عدم وجود تقوای الهی دارد موجب می شود که حقوق خویشی ادا نگردد و قطع رحم شود.

به سخن دیگر، از مصادیق عدم تقوا که در آیه نخست سوره نساء بیان شده همین روحیه تجاوزگری است که در آیات سوره توبه بیان می شود. روحیه تجاوزگری از مصادیق مهم بی تقوایی شخص است که حتی موجب تجاوز به حقوق خویشان می شود. از دیگر مصادیقی که خداوند برای بی تقوایی شخص بیان می کند روحیه عصیان گری است که آیات 412 و 612 سوره شعراء به آن اشاره می کند. فسق نیز از دیگر عوامل قطع رابطه خویشاوندی و عدم به جا آوردن صله ارحام است. این مطلب به وضوح در آیه 8 سوره توبه بیان شده. اگر به عوامل فوق توجه شود، می توان گفت که ریشه همه رفتارهای نادرست و ضد اجتماعی شخص در بینش غیر توحیدی و نگرش نادرست وی خلاصه می شود. (سوره نساء آیه 1) شخصی که توجه و مراقبت خداوندی رانمی پذیرد و یا نسبت به خداوند تقوا ندارد و به آموزه های عقلانی و سیره عقلایی و احکام شرعی توجهی نمی کند، به امری عاطفی و احساسی که در همه انسان ها وجود دارد بی توجهی کرده و اقدام به قطع رابطه خویشاوندی نموده است.

چنان که بی عدالتی و ترجیح دادن علایق خویشی بر محبت خدا و رسول (ص) و عدم اطاعت از فرمان های او (توبه آیات 23 و 24) ازجمله واکنش های غیر طبیعی بر خاسته از عواطف و احساسات خویشاوندی است که پیش از این درباره آن سخن گفته شد. در حقیقت عواطف و احساسات خویشاوندی موجب می شود که برخی از انسان ها راه بی تقوایی را در پیش گرفته و حدود الهی را زیر پا گذارند. (نساء آیه 1) آیه 22 سوره محمد (ص) به مساله نفاق به عنوان یکی دیگر از علل و عوامل قطع رحم اشاره می کند و توضیح می دهد که اهل نفاق به سبب دورویی های خویش، رفتارهایی دارند که بیرون از دایره رعایت حقوق دیگران حتی خویشان است.

پیامدهای قطع خویشاوندی

اصولا روابط خویشاوندی همانند زوجیت آثاری چون آرامش را به دنبال دارد. بنابراین قطع آن نیز موجب می شود که آدمی در دام افسردگی و فقدان آرامش روحی و روانی بیافتد. ازآثاری که خداوند در آیه 72 سوره بقره برای قطع خویشاوندی بیان می کند، خسران و زیانی است که انسان ها از راه آن متحمل می شوند. (مجمع البیان ج 1 و 2 ص 170) و فقدان آرامش و دچار شدن به افسردگی روحی و روانی بخشی از این خسران بزرگ است. فرجام بد و ناگوار در قیامت برای قطع کنندگان رابطه خویشاوندی مطلبی است که در آیه 52 سوره رعد به عنوان یکی از پیامدهای گسست خویشاوندی بیان شده و صاحب تفسیر منیر بر آن تأکید می ورزد. (منیر ج31 ص951) پیامد دیگر، لعنت و نفرین الهی است که در آیه 52 سوره رعد و نیز آیات 22 و 32 سوره محمد بدان توجه شده است. البته خداوند در همین آیات بیان می دارد که قطع رابطه خویشاوندی زمینه های دوری انسان از قدرت درک حقایق را فراهم می آورد و شخص را از درک حقایق هستی چنان که باید و شاید باز می دارد و نوعی کوری و فقدان بصیرت به او می دهد.

برحذر داشتن از قطع رحم

آیات متعددی از قرآن کریم، بر ضرورت پرهیز از قطع رحم دلالت دارند، از جمله: ...... یقطعون ما امر الله به ان یوصل و ......؛ و آنان که پیمان خدا را پس از استوار کردنش می شکنند و آنچه را که خدا به پیوستنش فرمان داده، می گسلند و در زمین فساد می کنند، لعنت بر آنهاست و سرای بد نصیبشان(رعد25). در وصف فاسقان نیز می فرماید: الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله .....؛ آنها (فاسقان) کسانی هستند که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن، می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می کنند؛ اینها زیانکارانند (بقره26).
در روایات آثار و پیامدهای سنگینی برای قطع رحم بیان شده است که توجه عمیق به آن، توجیه کننده موضع گیری صریح نظام حقوقی و اخلاقی اسلام در این خصوص است. بارزترین اثر اجتماعی این انحراف، تضعیف پیوندها یا از هم گسیختگی روابط و تعلقات اجتماعی است.پیامبر خدا (ص) می فرماید: “رحمت (خداوند) بر مردمی که در میان آنها قطع کننده رحم باشد، فرود نمی آید”، نیز می فرماید: “هیچ گناهی به اندازه قطع رحم و خیانت و دروغ، سزامند آن نیست که خداوند علاوه بر کیفر اخروی، مرتکب آن را در همین جهان نیز بزودی کیفر دهد”. امام علی (ع) در خطبه ای فرمود: “پناه می برم به خدا، از گناهانی که مرگ را شتاب می بخشند. عبد الله بن کواء برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین! آیا گناهانی هم هست که مرگ را تسریع کند؟ حضرت فرمود: آری، بریدن پیوند از خویشان”. نیز می فرمایند: “قطع رحم با خویشاوندان تنگدستی می آورد”؛ در بیان دیگری فرمودند: “پیش آمدن عقوبت ها در بریدن از خویشان است”.

                                              ادب میزبانی و مهمانی در آموزه های قرآن

مهمانی همانند هر کار دیگر، آدابی دارد که اگر بدان عمل شود، کمک بسیاری به انسان ها در رسیدن به مقصد و قرار گرفتن در مسیر درست خدایی شدن می کند؛ زیرا انسان در روابط اجتماعی است که خود را به طور کامل تعریف می کند و اصولا هویت، تنها در سایه شناسایی دیگری معنا می یابد و هویت یابی در سایه آن محقق می شود، شخصیت هر کسی در جامعه شکل کامل پیدا می کند. از این رو حوزه مسایل و مباحث اجتماعی و تعاملات انسانی بیش تر مورد توجه و اهتمام قرآن و اسلام است. برخی از آداب مهمانی و میزبانی به قرار زیر است:
1-دعوت: انسان اگر بخواهد ادب مهمانی را رعایت کند، از همان آغاز نباید بی دعوت جایی برود.(احزاب، آیه 53)
2- استقبال از مهمان: میزبان به استقبال و پیشوازی تا سر در خانه بیاید و به گرمی مهمان را به درون خانه دعوت کند. (همان)
3- بی تعارف و صریح: میزبان اگر آمادگی از مهمانی ندارد، باید تعارف را کنار بگذارد و شفاف از عدم امکان و یا عدم آمادگی خود برای پذیرائی به مهمان بگوید. (نور، آیه28)
4- عدم ناراحتی: وقتی بی دعوت قبلی به مهمانی رفتید، اگر میزبانی آمادگی مهمانی نداشت و شما را برگردانید، ناراحت نشوید و پوزشش را بپذیرید و برگردید. (همان)
5- انتظار: وقتی بی دعوت قبلی رفتید، در منزل منتظر بمانید تا میزبان برسد و در را بر روی شما بگشاید.(حجرات،5) پس زیاد در نزنید و این پا و آن پا نکنید که چرا دیر کرده و در را باز نکرده است، شاید میزبان آماده نیست و می خواهد خانه یا خود را برای ورود شما آماده کند و یا با خانواده اش مشورت کند و نظرشان را در ارتباط با مهمانی ناخوانده شما جویا شود.
6- بدون اجازه وارد نشدن: تا زمانی که میزبان به استقبال شما به در منزل نیامده، شما وارد خانه نشوید حتی اگر از قبل دعوت داشته باشید. (احزاب، آیه53 و حجرات، آیه5)
7- پیشتازی در سلام و تحیت: هرگاه شما را به درون خانه فراخواند هنگام ورود سلام کنید. (نور، آیه61)
8- پاسخ گویی به تحیت و سلام: اگر وارد خانه شدید و هر که در خانه بر شما سلام کرد، شما به سلام ایشان به گرمی و به سلامی بهتر پاسخ گوئید و خوشرویی خود را با سلام بهتر نشان دهید. (النساء، آیه86)
9- نشستن: میزبان هر جا گفت بنشینید همان جا بنشینید (مجادله، آیه11) و تعارف را کنار بگذارید، زیرا شاید میزبان معذوراتی دارد که می خواهد شما آن جایی که مشخص کرده بنشینید و بی اذن و اجازه جا به جا نشوید مگر این که بسیار خودمانی باشید و با خصوصیات و اخلاق شخص و نیز وضعیت خانه و خانواده آشنایی داشته باشید که در این موارد هم بهتر است ادب مهمانی را به جا آورده و خودسرانه جابه جا نشوید. به قول معروف مهمان باید خود را اسیر صاحب خانه بداند نه این که میزبان اسیر مهمان شود.
10- جا دادن به دیگری: در مهمانی عمومی تر، هر تازه واردی با چشم، دنبال جایی می گردد. در این حالت بهتر است که به این اشخاص تعارف کنید و جا بدهید و نگوئید که میزبان با آوردن این مهمان جا را تنگ کرده است. اگر کسی درخواست جایی کرد به او جا بدهید. (مجادله، آیه11)
11- احترام: به هر کسی که وارد شد احترام بگذاریم و با سلام و تحیت به استقبال کلامی از او برویم.(همان)
12- بلند شدن به پای مهمان: به احترام و تکریم تازه واردان بلند شویم. (همان) اگر مهمان تازه وارد مومنی است بیشتر تکریم و احترام بگذاریم و در بلند شدن و اعمال دیگر پیشتاز باشیم.
13- شتاب در پذیرایی: اگر مهمان وارد شد، در پذیرایی شتاب کنید حتی با یک لیوان آب و شربت. اگر مهمان به دعوت شما وارد شده در تهیه غذا شتاب کنید و به یاری همسرتان بشتابید و به او در تهیه غذا کمک کنید. (ذاریات، 26)
14- چشم انتظار غذا نبودن: مهمان وقتی وارد شد، چشم انتظار فوری غذا نباشد و چشم به این ظرف و آن ظرف ندوزد که غذا آماده است یا نه و یا این که غذا چیست. (احزاب، آیه53)
15- یاری به همسر: در تهیه غذا برای مهمان به ویژه مهمانی های ناگهانی به همسرتان کمک کند(همان)
16-غذای حلال:غذایی که میزبان تهیه می کند باید حلال، پاک و طیب باشد. (بقره، آیه 172 و مومنون، آیه 51 و آیات دیگر)
17-بهترین غذا: در پذیرایی از مهمان کوشا باشید و بهترین غذا را تهیه کنید، چنان که حضرت ابراهیم(ع) حتی برای مهمانان سرزده اش گوساله ای چاق و چله را می کشد و به کمک همسرش کباب می کند. (ذاریات/26)
18- سفره انداختن: سفره را پیش مهمان ببرید و بیندازید، نه این که مهمان را از جایی بلند کنید و به جایی دیگر ببرید و بگویید: بفرمایید این جا.(همان)
19- تعارف کردن: میزبان وقتی سفره پهن شد،تعارف کند و بفرما بزند تا مهمان دست به غذا برد. ذاریات27

20- اندازه نگه داشتن در خوردن و نوشیدن و دوری از اسراف: در خوردن و نوشیدن اندازه نگه دارید و به مقداری بخورید که مصداق اسراف و زیاده روی نباشد. (اعراف31) بسیاری از مردم چون به مهمانی می روند خودکشی می کنند و این دور از ادب مهمانی است.
21- پرهیز از ریخت و پاش و تبذیر: میزبان در تهیه غذا باید اندازه نگه دارد و آن قدر غذا و خوراکی تهیه نکند که خورده نشود و دور ریخته شود. تفاوت اسراف و تبذیر این است که اسراف هرگونه زیاده روی در هر کار و فکری حتی امور اعتقادی است، ولی تبذیر این است که شخص نعمتی را استفاده نکند و تباه و ضایع سازد. بذر به معنای پاشیدن است. غذاهایی که زیاد از حد و اندازه تهیه و سپس در سطل زباله ریخته می شود نمونه بارز و آشکار تبذیر است. کسانی که تبذیر می کنند دوستان و یاران شیطان هستند و در مسیر شیطانی گام بر می دارند؛ از این رو خداوند کسانی را که تبذیر می کنند و ریخت و پاش در زندگی دارند دوست نمی دارد.(اسراء27)
22- خوردن غذای پاک و پاکیزه: در هنگام خوردن دقت کنید که هر چیزی را نخورید (عبس24) بلکه طعامی پاک و پاکیزه بخورید. (مومنون51 و بقره172)
23- شکر و سپاس: پس از خوردن غذا شکر خدا گویید و سپاسگزار میزبان باشید (بقره172) و غر نزنید که این چه غذایی بوده است.
24- تکریم مهمان: میزبان و نیز همسرش برای تکریم و احترام به مهمانان بر سر سفره و یا سر درب اتاق حاضر شود. (ذاریات26،27 و29)
25-خوشگویی: میزبان و مهمان همان گونه که خوشرویی می کنند خوشگو باشند و پسندیده و زیبا سخن بگویند که شادی آفرین باشد و دلگیر، سخن نگویند و دلگیری نکنند.(همان)
26-بخورید و بروید: وقتی غذا خوردید بروید (احزاب53) و برای سخن گفتن نمانید و جلسه بگو و بخند راه نیندازید و قعده های قهوه خانه ای برپا نکنید که این کار چه بسا موجب اذیت صاحبخانه و میزبان شود و او در رودربایستی قرار گیرد و دچار محذوریت شود.
27- اجازه گرفتن: پس از غذا خوردن و هنگام رفتن از میزبان اجازه خروج بگیرید. (نور62) پس اگر میزبان اجازه رفتن داد بروید وگرنه منتظر باشید تا میزبان اذن خروج بدهد. (همان)
28- مراعات میزبان: مهمان همواره باید مراعات حال میزبان را بکند. (همان) بدین ترتیب آنچه بیان شد تنها گوشه ای از آداب مهمانی و میزبانی در قرآن است که فهرست وار ذکر گردید و علاقه مندان می توانند به کتابهای اخلاقی و تفسیری مراجعه کنند.

                                                     ادب مهمان‌ نوازی

استقبال و بدرقه: امام باقر (ع) فرمود: به کارگیری مهمان جفاست، هر گاه مهمان بر شما وارد شد او را یاری کنید (تا ره توشعه خود را جابه‌جا کند) و هر گاه کوچ می‌کند وی را یاری نکنید، زیرا از فرومایگی (چون نشان نشاط شما از رفتن اوست) و او را از راه توشه بهره‌مند سازید و ره توشه‌اش را نیکو کنید، زیرا از بخشندگی است. رسول خدا (ص) فرمود: از جمله حقوق مهمان این است که وی را موقع خارج شدن از حریم و اندرونی خانه همراهی کنی.

پرهیز از روزه: رسول خدا (ص) فرمود: ... سزوار نیست میزبانان روزه بگیرند، مگر با اجازه مهمانشان، مبادا مهمان شرم کند و با آنکه به غذا میل دارد برای رعایت ایشان آن را ترک کند.

اطعام مهمان سرزده و دعوت شده: امام صادق (ع) فرمود: هرگاه برادرت نزد تو آمد آنچه در خانه‌داری برایش بیاور و هر گاه وی را دعوت کردی برای پذیرایی از او بکوش. امام صادق (ع) فرمود: هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده‌ای؟ بلکه از آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد ببخشد.

هم غذا شدن با مهمان: امام کاظم (ع) فرمود: هر گاه برای رسول خدا (ص) مهمانی می‌آمد با وی غذا می‌خورد و از غذا دست نمی‌کشید تا اینکه مهمان دست بکشد.

                       سنت ضیافت و مهمانی در اسلام بر اساس آموزه های قرآنی

مهمان نوازی، پاسخ به عواطف انسانی

انسان موجودی اجتماعی است. ریشه این گرایش آدمی هرچه باشد، او را به سوی همنوع میکشاند چرا که دست کم نیاز عاطفی و احساسی او مقتضی ارتباط و هم کلامی و همنشینی با همنوع است. این ارتباط در مواردی به شکل زیبایی درمی آید و نوعی انس و الفت میان افراد ایجاد می کند، به گونه ای روح و روان آدمی به آرامشی خاص دست می یابد. از جمله ارتباطاتی است که در سفر میان افراد پدید می آید و همگی همانند یک واحد عمل می کنند و تشتت و اختلافها یا به طور کامل برداشته یا کاسته می شود؛ چرا که سرنوشت مشترک همراه بودن در سفر و خطر، پیوندی استوار در میان ایشان پدید می آورد.
هم سفره شدن و در یک ضیافت برگرد هم جمع آمدن نیز این گونه است که تشتت را به وحدت و واگرایی را به همگرایی تبدیل میکند. از این رو ارتباط میان دوستان هنگامی که با مهمانی تقویت شود، ارتباطی استوارتر و پایدارتر است. از سویی انسان می خواهد عواطف و احساسات خویش را به برخی از افراد که آنان را دوست خود می گیرد یا سرمشق خود قرار می دهد، بروز دهد. یکی از روشهای ابراز احساسات، ضیافت و مهمانی دادن است. لذا از ضیافت به عنوان مصداقی از تکریم یاد شده است.
مهمانی، ابزار ارتباطی
مهمانی دادن یکی از ابزارهای مهم و اساسی ارتباطی است. هر انسانی نیازمند ارتباط با دیگری برای پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و غیرعاطفی خود است. حتی کسانی که می خواهند در تجارت و بازرگانی موفق باشند، نیازمند ارتباطات استوار و مستحکمی هستند که مهمانی و اطعام کردن از مهمترین ابزارهای آن است. ضیافت های رسمی سیاسی یکی از جلوه های ارتباطات کاری است. کسانی که در سر یک سفره غذا گرد هم می آیند، آسان تر می توانند ارتباط عاطفی برقرار کنند و از آن جایی که سیاست، تدبیر در امور منزل و جامعه است، نمی تواند جز به واسطه ارتباطات و تاثیر بر عواطف و احساسات دیگران کارآمد باشد. از این رو در سیاست های رسمی و بویژه سیاست عمومی، تقویت ارتباطات عاطفی از طریق مهمانی دادن از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
از گزارش های قرآنی برمی آید که پیامبر(ص) برای ابلاغ دعوت و رسالت خویش، ضیافتی تشکیل می دهد و خویشاوندان خود را به مهمانی فرا می خواند و در آن ضیافت شام به ابلاغ رسالت و دعوت خود اقدام می کند؛ چرا که می داند تاثیرگذاری بر عواطف و احساسات مهمان بر سر سفره غذا و طعام، آسانتر است.
زلیخا به هدف معرفی یوسف (ع) و اثبات زیبایی آن حضرت و پاسخ گویی به نجواها و شایعات در جامعه، اقدام به برگزاری ضیافت نیم روزی می کند و آن حضرت(ع) را در جلسه زنانه خود می آورد تا دیگران از زیبایی او متحیر شوند و علت گرایش و خیانت خود را بدین وسیله توجیه کند. (یوسف31)

فرشتگان نیز برای دادن بشارت به حضرت ابراهیم(ع) به عنوان مهمان برآن حضرت وارد می شوند تا در شرایط مناسبی بشارت خاص فرزنددار شدن را به آن حضرت بدهند. (ذاریات24 تا 29) همین فرشتگان به عنوان انذار به قوم لوط(ع) و بشارت به آن حضرت جهت خلاصی از امت فاسق و فاجر و کافر، به عنوان مهمان بر آن حضرت وارد می شوند. (هود81 و حجر58 تا 68) پیامبر(ص) بارها و یا برطبق گزارشی تاریخی، همانند حضرت ابراهیم(ع) هر روزه مهمانی برگزار می کرد. این مهمانی ها به قصد ایجاد ارتباط عاطفی بود تا آموزه های وحیانی را به گوش مردم برساند و آنان را احکام و آموزه های اسلامی آشنا سازد. (احزاب53) به هر حال، یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی تاثیرگذار، برگزاری مهمانی است. این روشی است که خردمندان و پیامبران در طول تاریخ از آن برای ایجاد ارتباط و تاثیر عاطفی و احساسی بر روی مهمان استفاده کرده اند.

ضرورت احترام و محبت به مهمان
بی گمان مهمترین گام در مهمان نوازی احترام مهمان است؛ زیرا ضیافت غذا و خوراک، اگرچه متوجه جسم است، ولی پیش از آن که جسم مهمان از غذای مادی و سفره رنگین بهره برد، روان و روح مهمان است که از برخورد و تکریم میزبان بهره مند می شود. از این رو بر حفظ حرمت مهمان باتوجه به جایگاه وشخصیت اجتماعی او تاکید شده و از میزبان خواسته شده تا از هرگونه بی حرمتی نسبت به مهمان پرهیز کند (هود 78حجر 68 و 69، ذاریات24 تا 26)
مهمان نوازی و تکریم و احترام به مهمان از اصول عقلانی و عقلایی بشر است. با نگاهی به سیره رفتاری حتی کافران نیز می توان دریافت که آنان به نوعی قایل به تکریم مهمان بودند، هر چند که گاه طغیان اموری چون شهوت و خشم، ایشان را به مخالفت با احکام عقلانی و سیره عقلانی و معروف وادار می سازد. با نگاهی به آیات 77 و 78 هود می توان دریافت که رشد اجتماعی انسان، مقتضی مراعات حال مهمان و احترام و تکریم اوست. اصولا تقوای عقلانی می طلبد که انسان نسبت به مهمان تکریم نماید. از این رو، حضرت لوط(ع) به مهاجمین شهوت ران و هم جنس باز، این مطلب را گوشزد می کند که رشد اجتماعی و عرف آن، مقتضی تکریم مهمان و عدم تعرض به وی به هر شکلی چون تجاوز جنسی است.
این که حضرت لوط(ع) در این آیات و 68 حجر، از عنوان ضیف استفاده می کند و می فرماید: اینان مهمانان من هستند، گویای این معناست که حفظ حرمت مهمان از آداب و قوانین عرفی و سنت های پذیرفته شده در میان قوم لوط بوده است. به هر حال، احترام و تکریم مهمان از سوی میزبان و حتی دیگران، از احکام عقلانی و سیره عقلایی و تکلیف شرعی است. بنابراین، هرگونه تعرض و بی احترامی از سوی میزبان و دیگران به مهمان به معنای خروج از عرف و تقوای عقلایی و عقلانی و شرعی است. تحیت و سلام مهمانان به میزبان از آداب مهمانی است؛ زیرا نخستین ابزار ارتباطی میان دو شخص به ویژه ناشناس، سلام و تحیت است. از این رو فرشتگان به عنوان مهمانان ناشناس حضرت ابراهیم(ع) پیش از هر کلامی، سلام و تحیت می فرستند و بر ایشان وارد می شوند. (هود69؛ حجر51 و 52 ذاریات24 و 25)

تفاوت مهمان ناخوانده و مدعو
پذیرایی از مهمان مدعو باید شکل آبرومندانه تری باشد. به این معنا که اگر برای مهمانان ناخوانده، ممکن نباشد تا از پیش تدارکی دیده شود و با این حال از بهترین غذای موجود برای پذیرایی استفاده شود (همان) امام صادق(ع) در ذیل آیه 148 نساء، می فرماید: کسی که قومی را به مهمانی دعوت کد و در ضیافت بدی کند، او از ستمگران است و بر قوم باکی نیست که بر او چه بگویند. (تفسیر عیاشی ج1 ص283 حدیث 296) همراهی همسر و خویشان میزبان برای تهیه غذا و یا دست کم ابراز محبت از حضور مهمانان و آگاهی از وضعیت پذیرایی و ضیافت و نیز مهمانان ، امری پسندیده است. از این رو حضرت ساره(س) به عنوان همسر حضرت ابراهیم(ع) بر درگاه اتاق پذیرایی از مهمانان، حاضر می شود. (ذاریات2 تا29 هود69و 71) فراهم آوردن امکانات رفاهی برای مهمان و نشاندن وی در بهترین جایگاه ممکن و در نظر گرفتن شان و جایگاه مهمان در تکریم و پذیرایی، از دیگر آداب مهمان نوازی است که می توان از آیات 99 و 100 یوسف این معنا را استنباط کرد. شایسته است که اطرافیان میزبان به هر شکلی شده در تکریم مهمان بکوشند و شرایطی را فراهم نیاورند که مهمان آزرده خاطر شود. به این معنا که در مهمان نوازی میزبان، نباید خللی وارد کرد و شرایط بی حرمتی مهمان را فراهم آورد. (هود78 حجر68 و 69 و قمر37) از نظر قرآن هر گونه تعرض به مهمانان میزبان به معنای عملی ناپسند و به دور از رشد و تقواست و تعرض و اهانت به مهمان در حکم تعرض و اهانت به میزبان می باشد. (هود77 و 78 حجر 68و 69)
وظایف مهمان
از آداب مهمانی این است که مهمان، از غذا و طعام فراهم آمده بخورد (همان) و به گونه ای رفتار نمایند که ترس و هراسی بر دل میزبان نیفکند و کاری نکند که موجب ناراحتی میزبان شود. (حجر 51و 52) در صورتیکه میزبان به هر دلیلی از مهمانان ناخوانده خود نگرانی دارد، بر مهمان است که نگرانی میزبان را برطرف کند. (هود69 و 70 حجر51 تا 57) همچنین بر مهمان مدعو است تا در زمان دعوت شده در خانه میزبان حاضر شود و پیش از موعد نرود تا در انتظار غذا بماند و میزبان را به حرج افکند و موجب اذیت و آزار او شود. (احزاب53) بر مهمان است که پس از غذا خوردن، و پایان پذیرایی و مهمان نوازی از خانه خارج شود و میزبان را با بقای بیهوده خود نیازارد. (احزاب53) مهمان ناخوانده می بایست قبول کند که میزبان او را نپذیرد. بنابراین، میزبان می تواند مهمان ناخوانده را نپذیرد و اجازه ورود به خانه و محل سکونت خود را ندهد و مهمان ناخوانده نیز نمی تواند و نباید از این کار میزبان آزرده خاطر شود. (نور 27و 28 احزاب53)خداوند گزارش می کند که مردم شهر ناصره از مهمان نوازی و پذیرایی حضرت موسی(ع) و خضر(ع) خودداری کردند و آنان نیز بی آن که گلایه ای داشته باشند، از آن جا بیرون رفتند. (کهف77) بنابراین، از اختیارات مشروع و قانونی و عرفی میزبان آن است که مهمان ناخوانده را نپذیرد. (نور28)بر مهمانان مدعو لازم است تا در مهمانی شرکت کنند و خلف وعده ننمایند. (احزاب53) در صورتی که میزبان انسانی بزرگوار چون پیامبر(ص) است بر مدعو است تا بی هیچ بهانه ای دعوت را بپذیرد و در مهمانی شرکت کند. (همان).

                                                   آداب مهمانی از منظر قرآن

خداوند متعال در سوره ذاریات به برخی از آداب مهمانی مانند محترم شمردن مهمان، تهیه غذا در خانه، پذیرایی سریع، فراهم کردن بهترین غذاها برای مهمان اشاره می‌کند.

هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ، إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ، فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِینٍ، فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ آیا داستان میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن‌گاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند، ابراهیم در پاسخ گفت: سلام، شما را نمی‌شناسم، پس پنهانی به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شده‌ای) را آورد، پس غذا را نزدیک مهمانان گذارد (ولی با تعجب دید دست به سوی غذا نمی‌برند)، گفت: چرا نمی‌خورید؟ (ذاریات24-27) از این آیات و آیات پس از آن، برخی آداب مهمانی به دست می‌آید که به آن اشاره می‌کنیم:
1. مهمان، محترم است. ضَیْفِ... الْمُکْرَمِینَ
2. مهمان، وقتی وارد شد، سلام کند. قَالُوا سَلَامًا
3. جواب سلام او لازم است. قَالَ سَلَامٌ
4. صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهیه غذا برود. فَرَاغَ
5. غذا را در خانه تهیه کنیم. إِلَى أَهْلِهِ
6. پذیرایی سریع باشد. فَجَاء (حرف «فاء» نشانه سرعت و زمانی کوتاه است)
7. بهترین غذاها فراهم شود. عِجْلٍ سَمِینٍ
8. مهمان را نزد سفره نبریم، بلکه سفره را نزد مهمان بیاندازیم. فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ
9. از مهمان نپرسیم که غذا خورده‌ای یا نه. فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء (حضرت ابراهیم بدون پرسش از مهمان، به سراغ خانواده و تهیه غذا رفت)
آرزوها باید در چارچوب امکانات، استعدادها، شرایط و ظرفیت باشد وگرنه سر از موهومات در می‌آورد، امام علی(ع) فرمودند: بیشترین ترس من بر شما، از هواپرستی و آرزوهای طولانی است
11. غذا در دسترس مهمان باشد. فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ
12. مهمان غذا را بپذیرد و میل کند که صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. لَا تَأْکُلُونَ
13. اول پذیرایی، بعد گفتگو. « فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِینٍ...» بعد پرسیدند: فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
14. اگر مهمان خبر تلخ و شیرینی دارد، اول خبر شیرین و سپس تلخ را عنوان کند. بَشَّرُوهُ... أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ (ابتدا بشارت فرزند سپس نزول عذاب بر مجرمان)

                                                           آداب زیارت و دید و بازدید

یکی از عوامل همبستگی اجتماعی و همدلی، ارتباط همیشگی و تبادل افکار و آراء است. دیدن همدیگر به جهت حضور در کنار هم نوعی همگرایی و همدلی خاصی را پدید می آورد که در انواع دیگر ارتباطات نمی توان آن را یافت. هنگام دیدار و حضور در کنار دیگری نوعی انرژی میان دو طرف تبادل می شود که همدلی و همرهی را در میان آنها ایجاد و یا افزایش می دهد. از این رو دیدار و بازدید به عنوان اصل مهم ارتباطی و اجتماعی مورد توجه قرآن و آموزه های آن قرار گرفته است و از انسانها خواسته شده تا به زیارت و دیدار یک دیگر بشتابند. در اسلام دیدار وابستگان و خویشان به عنوان صله رحم واجب شده و برای آن آثار و کارکردهای بسیاری در حوزه زندگی اجتماعی و افزایش و یا کاهش عمر در صورت عدم رعایت آن بیان شده است. دیدار از برادران مومن به ویژه بیماران و یا کسانی که از مسافرت یا از زیارت اماکن مقدس بازگشته اند امری است که روایات انبوهی در بیان فواید و آثار مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی آن وارد شده است. آیات قرآنی نیز به این مساله به اشکال مختلف پرداخته است که در این نوشتار به بخشی از آموزه های قرآنی در این حوزه پرداخته می شود. با هم آن را از نظر می گذرانیم.
شرایط تحقق دیدار و زیارت
زیارت شونده ها
زیارت بیانگر نوعی ارتباط روحی و معنوی با زیارت شونده است، از این رو زیارت می تواند حتی نسبت به کسانی باشد که زنده نیستند ولی در جایگاهی هستند که نسبت به زیارت شونده آگاهی و شعوری خاص دارند و زیارت کننده را می بینند و از حضور او مطلع و آگاه هستند. از این رو ممکن است زیارت شونده اهل قبور باشند و یا خداوندی که بیرون از دایره کون و مکان است و برای دیدار او نمادهای خاصی معرفی شده است. در این راستا دیدار از کعبه و زیارت خانه خدا در حکم زیارت خدا و زیارت قبر اولیای الهی چون قبور پیامبران و امام معصوم(ع) در حکم زیارت آنان معرفی شده است. براین اساس خداوند فرمان می دهد که مومنان عاشق که باید از ماسوی الله روی برگردانند و به او روی آورند به حکم ففروا الی الله؛ به سوی خدا بگریزید باید برای دیدار خداوند رخت سفر ببندند و قصد حج و زیارت بیت الله الحرام نمایند. (آل عمران 97 حج 27) تا خود را از ماسوی الله دور ساخته و همه هم و غم آنها خداوند شود. زیارت خانه خدا و حج بیت الله الحرام به معنای زیارت الهی با مفهوم پیش گفته و اصطلاح بیان شده است. بنابراین فواید بسیار و آثار گران بهایی برای دیدارکننده خواهد داشت.

مردگان، هوشیارتر از زندگان از آن جایی که مردگان از زندگان هوشیارترند و به حکم بصرک الیوم الحدید؛ بصیرت تیز و تندتری پس از مرگ نصیب هر مرده ای چه مومن و چه کافر می شود، زیارت مردگان در قبرستان ها نوعی علم نوری و بصیرت الهی به انسان ها می بخشد که موجبات تحول آنها را فراهم می آورد. در روایات بسیاری از هوشیاری و آگاهی مردگان و حتی آگاهی بیش تر آنان سخن گفته شده است.

در جنگ بدر آن گاه که پیامبر کشته شدگان بدر را در چاه افکند با ایشان به سخن نشست و گفت که من آن چه را خدایم وعده کرده بود یافتم، آیا شما آن چه خدایم وعده کردید یافتید؟ در این هنگام برخی ها معترض آن حضرت(ص) شدند و گفتند که چگونه با مردگانی که نمی شنوند و آگاه نیستند سخن می گویی؟ آن حضرت(ص) پاسخ داد: آنان از شما آگاه تر و شنواترند. در همین راستا در روایات آمده است که زیارت اهل قبور مستحب و سخن گفتن و نشستن و دعا و قرآن خواندن مفید به حالشان است؛ زیرا آنان در عالم برزخ در مسیر تحول و تکامل تا روز قیامت هستند و از باقیات صالحات و اموری که در این دنیا از خوبی ها و سنت های پسندیده گذاشته اند بهره می برند. از این رو انسان ها درعالم برزخ نیز در حال تکامل هستند و شدن در آن جا نیز ادامه می یابد. این شدن ها نسبت به همگان تحقق می یابد. آنانی که کافرند و سنت های زشت و ناروا به جا گذاشته اند از آثار آن بهره می گیرند و در ورطه سقوط راه خویش را ادامه می دهند و کسانی که نیکوکار بوده و سنت های نیک به جا گذاشته اند از سنت های نیک بهره مند می شوند و در شدن تعالی پیش می روند.

دیدار از اهل قبور و مردگان به حال زندگان بسیار سودمند است و این فواید به اشکال مختلف خود را نشان می دهد. کمترین تأثیر آن یاد کردن مرگ و رفتن و عدم بقای آدمی است ولی اگر شخص دارای چشم برزخی باشد و روح و جانش با عوالم دیگر ارتباط داشته و به حکم «بسلطان مبین» توانسته باشد از اقطار آسمان ها و راه های آن گذر کند، می تواند با مردگان و یا دیگر موجودات ارتباط برقرار کرده از آگاهی و دانش های آنان که دانش های رشدی و بصیرتی است بهره مند شود.
ممنوع شدگان از زیارت با این همه از دیدار با منافقان و حتی قبور ایشان برحذر داشته شده. در آیه 84 سوره توبه از مؤمنان خواسته شده که به زیارت قبور منافقان و فاسقان نروند؛ فسق عملی آنها موجب شده تا از مقام انسانیت بیرون روند و دیدار ایشان دیدار بوزینگان و خوکان و کسانی است که مسخ شده و از حال انسانی به انعام و یا بل هم اضل (پست تر از جانوران) تبدیل شده اند. همین حکم حرمت در آیه نسبت به کافران نیز آمده و از زیارت قبور کافران بازداشته شده است.

دسته ای دیگر که زیارت قبور آنها حرام دانسته شده کسانی هستند که در زندگی دنیوی خویش اهل تکاثر و ثروت اندوزی و جمع و شمارش آن بوده اند؛ زیرا آنان کسانی هستند که پس از مرگ در قبور خویش دوزخ را می نگرند. این امکان به طور یقینی از باب تاثیر متقابل وجود دارد که آثار خشم و غضب الهی که آنان را دربرگرفته به زیارت کننده نیز برسد؛ تاکید بر حرمت دیدار این قبیل گورستان ها نشان می دهد که آنان راهی را رفته اند که دیگر بازگشتی نیست ولی انسان های زنده از منافقان و فاسقان و کافران را نه به قصد زیارت و تکریم بلکه آگاهی بخشی می توان دیدار کرد.

به هرحال هرگونه دیدار زیارتی به مفهوم پیش گفته از مردگان و زندگان چنین گروه هایی جایز نیست و در مورد مردگان، حرمت آن در آیه 84 توبه و 1 تا 6 تکاثر بیان شده است. در هنگام زیارت اهل قبور مستحب است که به عنوان آداب زیارت برای آنان دعا شود چنان که پیامبر بر سر گور مومنان می ایستاد و برای آنان دعا و استغفار می کرد. (مجمع البیان ج 5 و 6 المیزان ج 9 ص 360). زیارت نباید برای تفاخر و فخر فروشی باشد. (تکاثر1 و2) البته این معنایی است که برخی بیان کرده اند که اهل تکاثر و تفاخر نه تنها به مال و اعتبار اجتماعی خود می بالند بلکه پا از این فراتر گذاشته با معرفی مردگان خویش که اهل ثروت و مکنت بودند و دیدار و زیارت قبور آنان و ارج گذاری به ایشان می کوشند آنان را نیز به تعداد خود پیوست کرده و فخرفروشی کنند. در حقیقت با دیدار از گورستان ها و زیارت خاندان اهل ثروت و مکنت خویش می کوشند تا بر افتخارات خانوادگی خویش بیفزایند و در میان مردم پز دهند. در واقع جمله حتی زرتم المقابر کنایه از مرگ و رفتن به قبور است که در آن حالت چشم های برزخی ایشان باز می شود و به حکم بصرک الیوم الحدید حقیقت مال و ثروت خویش را که آتش دوزخ است می بینند. از این رو در آیه آمده است لترون الجحیم)

آثار زیارت

زیارت کعبه به عنوان زیارت خدا نه تنها موجبات دست یابی به فضل و پاداش های الهی را فراهم می آورد (مائده 2) و به حکم شکر نعمت افزون کند (لازیدنکم) بر ثروت مادی و معنوی شخص می افزاید (همان) بلکه موجبات جلب رضایت پروردگار را فراهم می آورد (همان) و او را در زمره دوستان و محبوبان الهی قرار می دهد. یعنی رضی الله عنهم و رضوا عنه و یحبهم و یحبونه که در حقیقت زیارت کننده هر چند که خود قصد خدا کرده ولی پیش از او خداوند قصد او کرده و پیش از آن که دوستی خویش را ابراز کند و یا رضایت خویش رابنماید این خداست که نخست گام اول را برداشته و دوستش داشته و راضی شده است؛ به این معنا که آن الله تو، لبیک ماست.
زیارت کعبه دارای ارزش های اخروی است (مائده2 و حج27 و 28) و رضایت خداوندی را جلب و جذب می کند. (همان) و آدمی را از عذاب های دردناک الهی رهایی می بخشد. (حج25 و فتح25) این ها نمونه های کوچکی از آثار و فواید زیارت کعبه است و آن چه ناگفته مائده بیش از آن است هر چند که خود رضایت خداوندی، مقام عظما و بلند و رفیعی است که نمی توان آن را کوچک شمرد. آثار و برکات زیادی که برای دیدار و زیارت کعبه نصیب آدمی می شود عاملی مهم در تشویق بشر به آن در طول تاریخ بوده است. (بقره125 حج25 و27 و آیات دیگر)

آثار زیارت پیامبر (ص) نیز غفران و آمرزش الهی (حجرات3 و5) و بهره مندی از پاداش بزرگ و بی مانندی است که نصیب زایر می شود. (حجرات2 و3) در دیدار از مردگان و زندگان از مومنان می توان آثار بزرگی را بیان کرد که آنچه گفته شد بخشی از آن آثار می باشد.

آداب زیارت
برای دیدار از مردگان و زندگان اذن و پیش اجازه امری لازم و ضروری است. از این رو در آداب، زیارت پیش اجازه، مستحب دانسته شده و از مردم خواسته شده که زیارت شونده را پیش از حضور آگاه سازند و این با تلفن و یا روش های ارتباطی دیگر میسر است. در دیدار و زیارت مردگان نیز همین مساله مطرح است که اذن دخول مستحب دانسته شده است. انسان نباید در هیچ جایی بی اذن و پیش اجازه وارد شود. (احزاب53) پایین آوردن صدا نیز از آداب زیارت است زیرا شخص در هنگام دیدار می کوشد تا انس و الفت و تکریم نماید و بزرگ کردن صدا مخالف این هدف است به ویژه که قرآن صدای بلند را در حکم صدای خران، زشت و ناهنجار دانسته است. (حجرات2 و3 لقمان19)

از دیگر آداب زیارت آن است که اگر شخص در خانه خود در حال استراحت است به زیارت او نروید و او را در تنگنای اخلاقی قرار ندهید. از این رو گفته اند که شکیبایی و صبر در هنگام دیدار مستحب و از آداب دیدار است. بنابر این اگر صبر شود و شرایط دیدار شونده رعایت گردد تکریم اوست. (حجرات3 و5) زیارت شونده نیز مستحب است که برای زیارت کنندگان غذایی فراهم آورد تا از آن میل کنند و یا بخششی نماید و چیزی را به حکم هدیه بیان دارد تا تکریم متقابل انجام شود. از این حضرت ابراهیم (ع) برای مهمانان خویش غذایی فراهم آورد. (ذاریات) البته این غذا می تواند با توجه به دیدار شونده متفاوت باشد. اهل کرم همواره از خود چیزی از علم و دانش و دعا هدیه می کنند. در دیدار از قبور اولیا از آنان تقاضاهای داشته باشید که آنان به حکم مهمان نوازی و تکریم زیارت شونده پاسخ خواسته ها را می دهند. بنابر این در تشرف خود به عتبات عالیات و اهل علم و کرم و دانش از مردگان و زندگان تقاضای معنوی داشته باشید که شفاعت، یکی از آن هاست.

                                                  همسایه و حقوق همسایگی در اسلام

روابط اجتماعی انسان مقتضی رعایت اموری است که در قالب اخلاق و حقوق، ساماندهی شده است. اخلاق و حقوق در حقیقت شیوه درست و مناسب رفتاری با دیگران را مشخص می کند. هر چه روابط نزدیک تر باشد، ساماندهی آن سخت تر خواهد بود. از این رو قوانین و بایدها و نبایدهای حقوقی و اخلاقی نسبت به دوری و نزدیکی روابط انسانی متغیر است. بر همین اساس روابط میان زن و شوهر دارای قوانین و اصول و قواعد اخلاقی بیشتر و سخت گیرانه تری است. حقوق همسایه و همسایگی نیز اینگونه است. شناخت این حقوق و قواعد به ما کمک می کند تا زندگی بهتری را برای خود و دیگران رقم بزنیم. بر همین اساس آموزه های وحیانی اسلام از آیات و روایات، بر آن است تا سبک زندگی اسلام را در این حوزه در حد امکان تبیین کند.
همسایگی، همدلی و همکاری
دو جنسیتی بودن انسان برخلاف دیگر موجودات، تنها برای تناسل و بقای نسل آدمی نیست؛ بلکه چنان که قرآن در آیاتی از جمله 21 روم بیان داشته است، رسیدن به سکونت و آرامش است. نیازهای احساسی و عواطف انسانی که بخش مهمی از حقیقت و ماهیت انسانی را در کنار عقل شکل می دهد، از طریق اموری چون ازدواج و جفت یابی پاسخ داده می شود. پس انسان نیاز دارد برای پاسخ گویی به نیازهای مودت و محبت و عشق و رحمت خویش، همسری را برگزیند و جفتی را اختیار کند.
بایدها و نبایدهای اخلاقی و حقوقی
از نظر اسلام، مراعات احسان همان گونه که در خانواده کوچک لازم است و مودت و احسان باید پایه روابط خانوادگی را شکل بخشد و به والدین احسان شود (بقره 83؛ نساء 36)، همچنین لازم است تا به خانواده بزرگ اسلامی بویژه خانواده نزدیک و همسایه نزدیک، اینگونه توجه ویژه ای مبذول شود و همواره از در احسان با آنان روبه رو شد. از این رو رسول اکرم(ص) حقوق همسایگی را مانند حقوق مادر دانسته: حرمه الجار علی الجار کحرمه امه؛ رعایت حرمت همسایه همانند احترام مادر لازم است. (کافی، ج2، ص666)
به سخن دیگر، امت اسلام یک خانواده بزرگ است که اصل حاکم بر آن اصول اخلاقی و بایدها و نبایدهای آن است؛ در حالی که در جوامع مادیگرا، اصل حاکم بر آن همکاری و اصول حقوقی است تا جلوی تجاوزات به حقوق دیگران گرفته شود؛ زیرا هر کسی بر آن است که سعادت خویش یعنی آسایش و رفاه مادی را تامین کرده و در سایه سار آن به آرامش دنیوی برسد. همسایگی در این دو نوع جامعه معنای متفاوتی با همدیگر دارد. در محیط اسلامی، همسایگان بر مدار همدلی و احسان گرد آمده و زندگی و روابط میان خود را سامان می دهند؛ ولی در جوامع مادیگرا، کسانی در کنار هم زندگی می کنند که تنها از یک نظر یعنی تامین آسایش و رفاه مادی با هم همکاری می کنند اینان همانند کارگران یک کارخانه هستند که وجه شباهت آنان کارگری است. پس قانون و حقوق است که می بایست این روابط را ساماندهی کند.

همسایگی بر مدار احسان در اسلام
اسلام گروه انسانی از نژادها هستند که براساس همدلی گردهم آمده اند و اعتقاد و باوری یکسان دارند. آنان بر این باورند که سبک زندگی اسلامی می تواند فضایل اخلاقی را در انسان به شکل کاملی بروز و ظهور دهد و او را برای سعادت ابدی آماده سازد. زندگی اسلامی مبتنی بر اصول اخلاقی به ویژه احسان است. در حقیقت اصول اخلاقی و فضایل آن است که زندگی اسلامی را ساماندهی می کند و قوانین و حقوق تنها برای حل بحران در شرایطی است که به هردلیلی یکی از دو طرف یا طرفین نمی خواهند با هم مدارا کرده و از روی احسان، مسایل اخلاقی را حل و فصل نمایند. در این صورت است که بایدها و نبایدهای حقوقی در شکل قانون خودنمایی می کند.
امیر مومنان علی (ع) می فرماید: سل عن الرفیق قبل الطریق، وعن الجار قبل الدار؛ قبل از مسافرت ببین همسفرت کیست و پیش از خرید خانه ببین همسایه ات کیست. (نهج البلاغه،نامه 13) امام صادق (ع) می فرماید: من له جار و یعمل بالمعاصی فلم ینهه فهو شریکه؛ هر کس همسایه ای داشته باشد که گناه می کند ولی او را نهی نکند، شریک در گناه اوست. (ارشاد القلوب، ج1، ص 183) محیط زندگی اجتماعی آدمی بیانگر میزان شرافت شخص است. هرچه محیط زیست آدمی پاک تر و هنجاری تر باشد، بیانگر شرافت آن مردم و محله است. امام علی (ع) می فرماید: خانه را شرافتی است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت) جلوی خانه) و هم نشینان خوب است. و خانه را برکتی است، برکت خانه موقعیت خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است. (مکارم الاخلاق، ص125)
اگر همسایگان تنها همکار در امر مادی و جلب آسایش باشند، به فضایل انسانی توجهی نخواهند داشت و برای بروز و ظهور آن بستری را فراهم نمی سازند؛ اما اگر همسایگان براساس اشتراک در باورها و اعتقادات اسلامی گرد هم آمده باشند بر آن هستند تا همکاری آنان همدلانه و در راستای فضایل اخلاقی و سعادت دنیا و آخرت باشد. محیط زیست اجتماعی اگر سالم باشد و آدمی به سبب آن در آسایش و آرامش باشد باید خدا را بر آن شاکر بود و به حکم شکرگزاری به همسایگان نیکی بیشتر کرد و از مقام ابرار با آنان رفتار کرد. امیرمومنان علی(ع) در این باره فرموده است: زکاه الیسار بر الجیران و صله الرحام؛ زکات رفاه، نیکی با همسایگان و صله رحم است. (غررالحکم، حدیث 5453)
خوش همسایگی از اصول اخلاق اسلامی است. از این رو آن را از ویژگی های مومنان و شیعیان گفته اند و امام علی(ع) در این باره می فرماید: شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا، المتحابون فی مودتنا المتزاورون فی احیاء امرنا الذین ان غضبوا لم یظلموا و ان رضوا لم یسرفوا، برکه علی من جاوروا سلم لمن خالطوا؛ شیعیان ما کسانی اند که در ولایت ما بذل و بخشش می کنند، در راه دوستی ما به یکدیگر محبت می نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم می روند. چون خشمگین شوند، ظلم نمی کنند و چون راضی شوند، زیاده روی نمی کنند، برای همسایگانشان مایه برکتند و نسبت به هم نشینان خود در صلح و آرامش. (کافی، ج2، ص632، ح42)
معیاری برای تعیین همسایگی
احکام و قوانین و سفارش هایی که برای همسایه می شود در چارچوب همان معنای عرفی است. افراد مسلمان باید نسبت به همگان رفتار پسندیده را رعایت کنند ولی در این میان به حکم برادر ایمانی بودن (بقره 220؛ آل عمران130؛ توبه،11) می بایست نیکوکاری و احسان در میان خودشان افزایش یابد و هرچه از نظر قرب مکانی به هم نزدیکتر باشند، قرب منزلت نیز افزایش یابد و نیکوکاری در حق آنان نیز زیاد شود. از این رو در اسلام در پرداخت حقوق مالی از زکات و مانند آن همسایه و همشهری و هم ولایتی و مانند آن مقدم بر دیگر افراد امت می شوند. در برخی روایات براساس عرف آن زمان، دایره همسایگی به چهل دیوار محدود شده است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: والجوار اربعون دارا من اربعه جوانبها؛ تا چهل خانه از چهار طرف همسایه به شمار می آیند. (خصال، ص 445)
حقوق همسایگی
امام سجاد(ع) در بیان برخی از حقوق همسایگی می فرماید: حق همسایه ات این است که در غیاب او آبرویش را حفظ کنی و در حضورش او را احترام نهی. اگر به او ظلمی شد یاری اش رسانی، دنبال عیبهایش نباشی، اگر بدی از او دیدی بپوشانی، اگر بدانی نصیحت تو را می پذیرد او را در خفا نصیحت کنی، در سختی ها رهایش نکنی، از لغزشش درگذری، گناهش را ببخشی و با او به خوبی و بزرگواری معاشرت کنی. (خصال، ص 965)
رسول اکرم(ص) نیز در بیان حقوق همسایگی می فرماید: اگر از تو کمک خواست کمکش کنی، اگر از تو قرض خواست به او قرض دهی، اگر نیازمند شد نیازش را برطرف سازی، اگر مصیبتی دید او را دلداری دهی، اگر خیری به او رسید به وی تبریک گویی، اگر بیمار شد به عیادتش روی، وقتی از دنیا رفت در تشییع جنازه اش شرکت کنی، خانه ات را بلندتر از خانه او نسازی تا جلوی جریان هوا را بر او بگیری مگر آنکه خودش اجازه دهد. (مسکن الفؤاد، ص 501)
آن حضرت در بیان کمک های مالی به همسایه فرموده است: به من ایمان نیاورده است آن کس که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد. به من ایمان نیاورده است آن کس که شب پوشیده بخوابد و همسایه اش برهنه باشد. (مستدرک الوسائل، ج 8، ص 924، ح 7989) امام کاظم(ع) در تفسیر مفهوم خوش همسایگی می فرماید: لیس حسن الجوار کف الاذی ولکن حسن الجوار الصبر علی الاذی؛ خوش همسایگی این نیست که آزار نرسانی، بلکه خوش همسایگی این است که در برابر آزار و اذیت همسایه صبر داشته باشی. (تحف العقول، ص 904) امام علی(ع) پس از ضربت خوردن در وصیتی به حسن و حسین(ع) درباره سفارش به همسایگان فرمود: درباره همسایگان، حقوقشان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست. او همواره به خوشرفتاری با همسایگان سفارش می کرد تا آنجا که گمان بردیم آن حضرت برای آنان ارثی معین خواهد کرد.(نهج البلاغه، نامه 74)
آثار و برکات همسایگی خوب
همسایگی می تواند بر مدار همکاری مادی یا همدلی اعتقادی شکل گیرد. همسایگی از نظر اسلام زمانی تأثیرات خوب و مناسبی خواهد داشت که در چارچوب اصول اسلام شکل گرفته باشد. در این صورت است که آثار مادی و معنوی و دنیوی و اخروی بسیاری بر آن مترتب خواهد شد.
1- آبادانی زمین و افزایش عمر: از آثار و برکات همسایه خوب می توان به آبادانی شهرها و شکوفایی اقتصادی و افزایش عمر شخص اشاره کرد؛ چرا که همسایگان خوب با همکاری مناسب به افزایش تولید و ثروت جامعه کمک کرده و شرایط را برای بهبود وضعیت اقتصادی و آسایشی بهتر فراهم می آورند. از سویی آسایش خود عاملی در ایجاد آرامش روانی است که موجب افزایش عمر آدمی نیز می شود. فشارها و تنش هایی که میان همسایگان بداتفاق می افتد روح و روان هر دو را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و موجبات بیماری جسمی و روحی را فراهم می آورد. از زخم معده گرفته تا افسردگی از پیامدهای همسایگی بد است که موجب کاهش عمر آدمی است. از این رو امام صادق(ع) در بیان آثار و برکات همسایه خوب می فرماید: حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی العمار؛ خوش همسایگی شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند. (کافی، ج2، ص 766، ج8) رسول اکرم(ص) نیز می فرماید: صله الرحم و حسن الخلق و حسن الجوار یعمران الدیار و یزیدان فی العمار؛ صله رحم، خوش اخلاقی و خوش همسایگی، شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند. (نهج الفصاحه، حدیث 9381)
2- محبت خدا و رسول: از دیگر آثار نیک رفتاری نسبت به همسایه می توان به محبوب شدن در نزد خداوند اشاره کرد. کسی که به همسایه خویش احسان روا می دارد، محبت خدا و پیامبرش(ص) را جلب می کند؛ چرا که نیکوکاری و احسان از صفات الهی است و خداوند کسانی که متخلق به صفات خدایی می شوند را دوست داشته و قرب ایشان را می پسندد. از این رو رسول اکرم پیشنهاد می کند برای اینکه محبوب خدا و خودش شوید، به همسایگان خویش محبت کرده و نیک رفتار باشید. آن حضرت(ص) می فرماید: اگر می خواهید که خدا و پیغمبر شما را دوست بدارند وقتی امانتی به شما سپردند رد کنید و چون سخن گویید راست گویید و با همسایگان خود به نیکی رفتار نمایید.(نهج الفصاحه، حدیث 455)
3- بهشتی شدن: چنان که گفته شد اخلاق نیک عامل ورود انسان به بهشت است؛ چرا که بهشت جای انسان های متخلق به اخلاق الهی است. خوش خویی مهمترین جلوه از جلوه های صفات حسنای الهی است. بنابراین، خوش خویی به ویژه با نزدیکان و خویشان و همسایگان بهترین ابزار برای ورود به بهشت جاویدان و بهره مندی از سعادت ابدی است. رسول اکرم(ص) درباره تأثیر خوش خویی به ویژه با برخی از افراد از جمله همسایگان می فرماید حسنوا أخلاقکم والطفوا بجیرانکم و أکرموا نساء کم تدخلوا الجنه بغیر حساب اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامی بدارید تا بی حساب وارد بهشت شوید(التوحید ص 721)