مقابله با فشار روحي جوانان
فرزندان ما به خصوص جوانان در زندگي شان اغلب با فشار روحي روبه رو مي شوند. اين فشار روحي هر علتي كه داشته باشد منجر به مشكلات رفتاري مي شود و همچنين نگراني، افسردگي، سردرد، مصرف دارو و بي خوابي را به دنبال دارد. براي مقابله با فشار روحي جوانان، پيش از هر چيز بايد ارتباط خود را با او بهتر و صميمي تر كنيد. به گونه اي كه بتواند براحتي با شما صحبت و درد دل كند توجه به اين نكات نيز ثمربخش است.
- وقت بيشتري صرف فرزندتان كنيد، به خصوص اگر گرفتار هستيد چون اين امر منشأ اين بيماري است.
- به فرزندتان فرصت بيشتري دهيد و بگذاريد تا در مورد مشكلات و نگراني هايش صحبت كند.
- سعي كنيد دروعده هاي غذايي در كنار خانواده و فرزندتان باشيد.
- به كودكتان كمك كنيد تا از خودش انتظارات واقع بينانه داشته باشد.
- خود و فرزندانتان را براي شرايط پراسترس آماده كنيد. براي مثال تولد يك نوزاد، نقل مكان به يك شهر جديد يا انجام دادن يك عمل جراحي.
- به فرزندتان كسب آرامش را بياموزيد روش هايي مثل تنفس عميق، آرام كردن و شل كردن عضلات، گوش دادن به موسيقي، خواندن كتاب و نقاشي كردن مي تواند به كسب آرامش كمك كند.
با وجود تحقيقات بسيار متأسفانه منشأ و منبع فشار روحي در جوانان ناشناخته است و والدين به راحتي قادر به شناسايي آن نيستند. اين موارد، برخي از علل بروز فشار روحي در نوجوانان است.
- تغيير در مراقبت هاي پيش از دوران مدرسه از جمله تغيير كلاس درس يا تغيير معلم
- دادن تكليف بيش از حد به كودك
- انتظار بيش از حد از كودك كه موجب ترس او بشود
- نداشتن عزت نفس بالا
- شنيدن اخباري كه موجب تشديد استرس شود
- بيماري هايي از قبيل آسم يا ديابت
- تصادف رانندگي
- مشكلات اقتصادي در منزل
توجه به هر يك از اين موارد و ريشه يابي استرس جوانان، در انتخاب راه صحيح براي مقابله با اين مشكل به والدين كمك مي كند. بهتر است اين مشكل را با جلب همكاري خود او و به كمك او حل كنيد. به او اطمينان دهيد كه مشكلات موجود قابل رفع است و او در مواجهه با هر مشكلي از حمايت شما برخوردار خواهد بود.

جواني فرصتي براي كسب مهارت هاي زندگي
اغلب جوانان مي توانند بدون اتكا به پدر و مادر، از پس مسئوليت هاي زندگي برآيند. البته اين شامل همه جوان ها نمي شود. برخي از جوانان، از خيلي پيش از اين سن، اين توانايي را به دست مي آورند و به اصطلاح «پخته» مي شوند و برخي ديگر، حتي تا 40سالگي هم نمي توانند از پس كارهايشان برآيند. جواني كه نتواند در 25سالگي از پس امورش برآيد و توانايي چرخاندن دست كم چرخ زندگي خودش را نداشته باشد، احتمالاً تا پايان عمرش هم توانايي اين كار را نخواهد داشت. چون ديگر زماني براي آموزش دادن به او باقي نمانده است. او در واقع حالا، چندي است كه وارد جامعه شده و اگر به ابزار مهارت هاي زندگي مجهز نيست- حالا به هر علتي، چه سستي هاي خودش، چه سستي خانواده اش و چه كم كاري نهادهاي آموزشي- بعد از اين هم، چندان اميدي به تجهيز شدنش به اين مهارت ها نمي رود. مگر اين كه به مرور زمان تجربه كسب كند. آزمون و خطا كند و فرصت هايي را از دست بدهد و با مشكلاتي عديده دست و پنجه نرم كند تا چيزهايي ياد بگيرد كه آن وقت چيزي حدود يك دهه از وقت مفيدش را از دست خواهد داد.
به عقيده روانشناسان در گذشته، به كساني كه به دوره نوجواني مي رسيدند مسئوليت هايي داده مي شد. براي مثال، كارهايي كوچك در محل كار پدر يا كارهايي در خانه، اما حالا به يك جوان 20ساله مي گويند كودك! برخي پدرها و مادرها، اعضاي خانواده و اطرافيان، جوري تلقين مي كنند كه به نظر جوان 20ساله هنوز بچه است و توانايي انجام خيلي كارها را ندارد چه رسد به اداره يك زندگي و حتي براي انجام كارهاي شخصي اش نياز به كمك دارد. در اين ميان كسي يا گروه ها و نهادهايي تأثيرگذارند. و بيشتر از هر كس و هر نهادي، جامعه سهم دارد؛ چرا كه والدين امروزي به نوعي قربانيان تربيت غلط در گذشته هستند. جامعه بايد امكان انجام يك سري از كارها را به جوانان بدهد و آنان را در انجام كارهاي اجتماعي وارد كند.بايد از ابتدا و بويژه از دوران مدرسه يعني 8-7 سالگي روي بچه ها كار شود. آنان، اغلب، اعتماد به نفس ندارند. بايد به آن ها اعتماد به نفس داد. آموزش ها در اين زمينه بايد به طور مستقيم و غيرمستقيم داده شود. هدف آموزش مستقيم، خود جوانان هستند و هدف آموزش غيرمستقيم، والدين. در واقع بايد طريقه فرزند داري به والدين آموزش داده شود. محققان دانشگاه جرج واشنگتن مي گويند: ما به يك موضوع جدي برخورده ايم: «جواناني كه كودك بار آمده اند. » يعني امروزه، تعداد بچه ها در خانواده ها كمتر شده است، بچه ها نقش توليدي ندارند بلكه ارزش آنان تفاوت پيدا كرده است، بويژه در جوامع شهري، خانواده ها فرزندمدارند، خانواده در خدمت فرزند است و سعي مي كند تمام خواسته هاي آنان را جامه عمل بپوشاند، به اين ترتيب در اين خانواده هاي فرزندسالار، مسئوليت پذيري در بچه ها كاهش پيدا كرده است و برخي جوان ها كودكانه تربيت شده اند.
راه حل اين قبيل مشكلات، برنامه ريزي صحيح است. جوان ها، اگر اين مهارت ها را كسب نكرده اند بايد بجنبند. وقتي نمانده است. اگر نتوانيد اين مهارت ها را ياد بگيريد، والدين خوبي براي بچه هايتان نخواهيد شد و اين مشكل، مثل يك دور تسلسل تكرار خواهد شد و گريبان نسل هاي بعدي را هم خواهد گرفت. خلاصه اين كه اگر دوست داريد، نسل بعد از چند و چون امور زندگي آگاهي پيدا كنند و دچار مشكلاتي نشوند كه شما در مسير ورود به جامعه و مسئوليت پذيري دچار آنها شديد، هرچه سريع تر عزمتان را جزم كنيد و ضمن ياد گرفتن مهارت هاي زندگي، شيوه هاي ياد دادن آنها به بچه هايتان را هم ياد بگيريد. آن وقت مي بينيد كه به كار بردن جمله «من نيمرو هم بلد نيستم درست كنم» از سوي يك پسر يا يك دختر، يك ارزش نيست بلكه يك ضدحال است. در دنياي جديد در كنار هر كوچه و خيابان، رستوران ها و فست فودهاي زيادي هست كه افراد بي شماري، خوراك روزانه خود را از آنها تهيه مي كنند و همين موجب مي شود كه انتظار ما از يك جوان خيلي با گذشته تفاوت داشته باشد. حال با توجه به اين اوضاع و احوال دنياي مدرن، آيا شما به عنوان يك همسر آن قدر توانايي داريد كه يك وعده غذاي شام ميهمانان خودتان را در منزل تهيه كنيد و يا ترجيح مي دهيد كه از نزديك ترين رستوران محل زندگي تان بگيريد و از آنجا طلب غذا داشته باشيد و يا شما به عنوان يك آقا پسر رشيد، آيا مي توانيد از قابليت هاي دنياي مدرن براي اداره يك زندگي به خوبي استفاده كنيد و به قول معروف، چند نفر ديگر هم از نان بازوي شما بهره مند شوند.
روان شناسان به اين مسئله هم اشاره مي كنند كه اگر جوان ها مهارت هاي زندگي را ياد بگيرند، خيلي بهتر در اداره كردن يك زندگي موفق مي شوند. جامعه شناسان توصيه مي كنند كه البته مهارت ها در دنياي مدرن با سنتي تفاوت دارد اما نه در همه موارد. ما در مهارت هاي بيرون از منزل دست به سياه و سفيد نمي زنيم و هرچه دنيا مدرن تر مي شود، اين وضعيت هم پيشرفت مي كند. در بحث مهارت هاي درون منزل هم شرايط طوري است كه بيشتر نيازهاي خانواده در بيرون منزل ارائه مي شود و افراد در اين باره به زحمت نمي افتند. البته توجه داشته باشيد كه مهارت هاي زندگي، قرص و دارو نيست كه براي شما تجويز شود و شما هم يك دفعه از عهده همه امور زندگي برآييد بلكه اين يك فرآيند و روال پيچيده اي است كه با جامعه پذيري در طول زمان شكل مي گيرد و بسته به همت خود شما دارد و البته مهمترين كانون جامعه پذيري، خانواده است. از پدر و مادر و اعضاي خانواده خودتان بخواهيد كه شما را كمتر به خودشان وابسته كنند. سزاوار

دوران پرتلاطم زندگي با جوان
جواني دوره اي حساس در زندگي فرزندان ماست. نه نوجوان بودن آسان است و نه والدين يك نوجوان بودن.
يك اظهارنظر به ظاهر ساده از طرف شما مي تواند باعث ايجاد سوءتفاهم شود و فرزند نوجوانتان برنجد يا خشمگين شود. همين مسئله والدين را براي برقراري ارتباط دوستانه و مناسب با نوجوان گيج و سردرگم و حتي دلسرد مي كند. والدين بايد با يك رويكرد منطقي، هم به رشد شخصيتي فرزندانشان كمك كنند و به استقلال طلبي آن ها احترام بگذارند و هم با ملايمت به آنها نشان دهند كه خانواده بزرگ ترين حامي و پشتيبان آنها است. كاترين ادگار متخصص رفتارشناسي دانشگاه شيكاگو مي گويد: از فرزند جوانتان توقع بيش از اندازه نداشته باشيد. اگر قصد داريد در چند مورد رفتار او را اصلاح كنيد، بايد در اين راه قدم به قدم پيش برويد و در هر مقطع زماني فقط روي يك جنبه از رفتارش كار كنيد، به عنوان مثال اگر اخيرا از او خواستيد كه هر روز سر ساعت مشخصي به خانه برگردد و او هم تازه شروع به عمل كردن مطابق ميل شما كرده است نبايد بلافاصله موضوع ديگري مانند كم كردن ساعات تماشاي تلويزيون را مطرح كنيد. هنگامي كه مشغول اصلاح رفتار او در زمينه اي خاص هستيد از نافرماني هاي كوچكش در ساير زمينه ها چشم پوشي كنيد. تلاش بيش از حد براي اصلاح جنبه هاي متعدد رفتار فرزندتان هر دوي شما را خسته و نااميد مي كند. بيشتر بر روي مسائلي متمركز شويد كه به سلامت و امنيت او مربوط است، مانند موادمخدر، بي احتياطي در رانندگي و انتخاب دوستان مناسب.
اجازه دهيد براي حل مشكل تلاش كند
براي كمك و پشتيباني از فرزندتان هميشه حاضر باشيد ولي فقط هر وقت از شما خواست، نصيحتش كنيد. اگر فرزندتان دوست ندارد درباره موضوع خاصي با شما صحبت كند، اصرار نكنيد هر چه در سرش مي گذرد را برايتان تعريف كند. اصرار بيش از اندازه در اين مورد معمولا باعث خشمگين شدن جوانان مي شود. در عوض به او اجازه دهيد خودش براي حل مشكلاتش تلاش كند. بدين ترتيب به او نشان مي دهيد از اين كه كم كم شخصيت مستقلي پيدا كند حمايت مي كنيد و اين اولين قدم براي افزايش عزت نفس در جوانان است. البته بايد به او يادآوري كنيد كه هر زمان نياز به مشورت و يا كمك شما داشته باشد، هميشه در كنارش حاضر هستيد.
به حريم خصوصي جوانان احترام بگذاريد
آزادي هاي معمول جوانان را با دخالت هاي بي مورد محدود نكنيد. به حريم خصوصي فرزند نوجوانتان همانند بزرگسالان احترام بگذاريد. هرگز ايميل هاي او را نخوانيد و به مكالمه هاي خصوصي اش گوش ندهيد. هنگامي كه او خانه نيست اتاقش را مرتب نكنيد. جوانان از سرك كشيدن والدين به اتاق و وسايلشان بيزارند و مسلما شما هم دوست نداريد مرتبا ريخت و پاش آنها را جمع كنيد. فرزندانتان آن قدر بزرگ شده اند كه بتوانند اتاقشان را خودشان مرتب كنند.
فقط اعتدال را به جوانان ياد دهيد
بسياري از جوانان عادت به صحبت كردن بيش از حد با تلفن دارند. به آنها ياد بدهيد كه تلفن وسيله اي براي همه اعضاي خانواده است و همه حق دارند كه از آن استفاده كنند. مي توانيد مدت زماني تعيين كنيد و از فرزندتان بخواهيد مكالمه هاي تلفني اش از آن مقدار بيشتر نباشد. اين كار فقط براي آزاد كردن خط تلفن نيست بلكه به فرزندتان اعتدال و ميانه روي و نظم مي آموزد.
درباره وضع ظاهري بيش از حد حساس نباشيد
جوانان درباره وضع ظاهري خود بيش از اندازه حساس هستند. ممكن است آنها مرتبا درحال ايراد گرفتن از سر و وضع و نحوه لباس پوشيدن اطرافيانشان باشند. اما معمولا هنگامي كه كسي از ظاهر خود آنها انتقاد مي كند، برخورد مناسبي ندارند. بايد به جوانان كمك كرد تا تصوير ذهني مناسبي از خودشان داشته باشند.
درباره نحوه لباس پوشيدن فرزندتان بيش از حد حساس نباشيد. البته اين به اين معني نيست كه در هر شرايطي از او تعريف كنيد. بلكه به دنبال راه هايي براي حمايت كردنش باشيد. هنگامي كه لباس هاي مناسبي را براي پوشش انتخاب مي كند او را تشويق كنيد و سعي كنيد باورهاي مثبت او را نسبت به خودش مستحكم تر كنيد.

به من اطمينان كن

دغدغه بسياري از نوجوانان و جوانان، به طور كلي ناشي از كم اطلاعي والدين و اطرافيانشان از شرايط اين دوره و مقتضيات آن، آينده مبهم شغلي و اجتماعي، ندانم كاري ها و سخت گيري ها و دخالت هاي بيش از اندازه والدين در زندگي آنان است كه به رشد طبيعي آنها خدشه وارد مي كند. اين عوامل، بخصوص، قدرت خلاقه و اعتماد به نفس آنان را تضعيف و آنها را درمرحله وابستگي هويت نگه مي دارد، در حالي كه والدين و اولياي مدارس بايد با عملكردهاي بجا و حساب شده، نوجوان و جوان را در جريان رشد به صورت يك شخص مستقل و صاحب رأي راهنما باشند. فرآيندهاي ذهني و رواني، نقش عمده اي در زندگي جوانان ما دارد. اغلب نگرش ها، پندارها و برداشت هايي كه درباره اين قشر داريم تعيين مي كنند كه چه روابطي با آنها داشته باشيم. ارزش ها و اهداف ما، جهت زندگي مان را مشخص مي كنند و دانش ما (توانمندي ها، مهارت ها و برنامه ريزي) تعيين كننده ميزان موفقيت مان در دستيابي به اهدافمان است. انگيزه ما نيز تعيين مي كند كه به چه ميزاني فعاليت كنيم. تفاوت بين واقعيات و ايده آل هاي ما تعيين مي كنند كه ما از زندگي و از خودمان چه ميزان رضايت داريم و مهم تر اين كه خود پنداره ما، مركز اين فرآيندهاي ذهني است. پس اگر بياموزيم كه خودآگاهي مان را افزايش دهيم، گام بزرگي در جهت شكوفايي خود برداشته ايم. اين مسئله به اين معني است كه ما درباره خودمان چگونه فكر مي كنيم. به عبارتي، باورها و نگرش ها، نظرات اكتسابي است كه هر فرد درباره موجوديت انساني خود دارد.
اين نگرش ها يك پديده كلي است كه جوان درباره خودش پيدا مي كند. اطمينان به توانايي ها به معناي برداشت شخص درباره ارزش و اهميت خويش است. ارزشي كه نوجوان براي خودش قائل است عموماً نشأت گرفته از اهميتي است كه والدين و اولياي مدرسه و اطرافيان به او مي دهند. تحقيقات مؤسسه جامعه شناسي فارنهايت نشان مي دهد هنگامي كه رفتار با نوجوان و جوان حمايت كننده باشد و توانايي ها و عواطف و احساسات و رفتار وي مثبت ارزيابي شود، او نيز خود را فردي شايسته و ارزشمند ارزيابي مي كند و اين احساس ارزشمندي در برداشتي كه از خود دارد تداوم خواهد يافت. در نتيجه با توجه به تأثير برخوردهاي والدين و مربيان مدارس و ديگر افراد با نوجوانان و جوانان در تشكيل خودپنداره آنان، ضرورت دقت بيشتر در رفتار با آنان بايد مدنظر قرار گيرد و از رفتارهايي كه موجب خودپنداره منفي در آنان مي شود، جداً پرهيز شود چرا كه ضررها و آسيب هاي جدي را براي فرد و جامعه درپي خواهد داشت.
ممكن است فردي به عللي رفتاري خاص با نوجوان در پيش گيرد و توجيه خاصي هم براي رفتار نامطلوب خود مطرح كند. اما اغلب، اين رفتار بدون توجه به اثرات مخرب آن و حتي چه بسا سال هاي بعد نمودي جدي در زندگي و آينده فرد خواهد داشت صورت مي گيرد. به طور مثال معلمي كه چون شاگردش درس را نفهميده او را «احمق» خطاب مي كند يا فردي كه براي برقراري نظم در مدرسه به حركات و الفاظي متوسل مي شود كه دانش آموزان را گاه به لجبازي يا رفتارهاي نامناسب ديگر مي كشاند يا پدر يا مادري كه با تصور تحريك فرزند خود به درس خواندن و پيشرفت كردن به مقايسه هاي مخرب دست مي زند، همه و همه از آن گونه رفتارهايي است كه در اتخاذ تصميمات نادرست نوجوان ما نسبت به خودش نقش دارد، به عبارتي اثري قوي در تضعيف عزت نفس او دارد.
ديدگاه هاي منفي جوانان اثرات مخربي دارد و مشكلاتي براي فرد ايجاد مي كند. كه عبارتند از:
- احساس خود كم بيني و حقارت
- نداشتن هدف و خواسته در زندگي
- در خود فرو رفتن و غمگيني
- احساس ناتواني در انجام كارها
- ترس از ابراز وجود در جمع
- كناره گرفتن از جمع
-بي اطميناني به خود
- ضعف در قدرت تصميم گيري «داشتن شك و ترديد زياد»
- كاهش تفكر و تعقل در انتخاب ها به خصوص انتخاب دوست و همسر
- تقويت احساس وابستگي به ديگران به خاطر احساس نداشتن توانايي
اين موارد گوشه اي از تاثيرات نامطلوب بي توجهي به عزت نفس و خودباوري است. تحقيقات گسترده اين موسسه از نزديك به 75هزار جوان نشان داده است كه بين پتانسيل آنها و موفقيت در امر تحصيل و زندگي شان ارتباط وجود دارد و اين ارتباط دوطرفه است. از سوي ديگر بين اين توانايي ها و اجتناب از ارتكاب جرم رابطه و همبستگي قوي وجود دارد.جواناني كه مرتكب جرم مي شوند، عزت نفس پايين تري در قياس با ساير نوجوانان دارند و چه بسا اعمال مجرمانه آنان، يا براي اجتناب از احساس انكار خويش و يا نوعي جبران خودپنداره ضعيف است. اعتماد به نفس قوي و مثبت و عزت نفس بالا سپر حفاظتي مهمي براي رفتار درست محسوب و موجب كاهش رفتارهاي خلاف مي شود.
اگر نياز به احترام و عزت نفس در فرد ارضا شود او اعتماد به نفس، ارزش و اعتبار، قدرت، موفقيت و شايستگي و مفيد بودن را تجربه خواهد كرد. با توجه به اين موارد ضروري است كه به بازنگري در رفتار با فرزندان خود بپردازيم تا آنها بتوانند محبت، دوست داشتن و دوست داشته شدن، امنيت و آرامش، مقبوليت، معنويت، احساس تعلق و عشق، خودشكوفايي و خود مثبت بيني و بالاخره عزت نفس و اعتماد به نفس را در آغوش خانواده و در مدرسه تجربه كنند. روان شناسان توصيه مي كنند نشان دهيد كه به شنيدن نظرات نوجوانتان علاقه منديد. زيرا برقراري ارتباط خوب، يكي از مهمترين جنبه هاي تربيت نوجوان است. والدين بايد به نوجوان خود احساس شفقت و دلسوزي را منتقل كنند. بايد به نظرات آنان گوش دهند و براي مشكلات راه حل پيدا كنند. در مقابل مي توانيم آنها را به خاطر كاري كه كرده اند سرزنش كنيم و يا به آنها بگوييم كه به خاطر كاري كه انجام داده اند عصباني هستيم. والدين بايد مراقب رفتارهاي خود هنگام خطاب كردن نوجوانانشان يا پاسخ دادن به او باشند. براي مثال فرض كنيد كه روزي نوجوان شما مي گويد كه دوستم سيگار مي كشد. شما هم مي توانيد به او بگوييد كه نبايد اين كار را بكند و هم مي توانيد به او بگوييد «اگر با او دوستي كني تو را تنبيه خواهم كرد.» وقتي نوجوان شما موضوعي را در مورد دوستش به شما مي گويد، مطمئن باشيد كه ايده اي درباره موقعيتي ويژه دارد. بنابراين هر فرصتي را غنيمت بشماريد تا نشان دهيد افكار و نظرات او براي شما ارزش دارد. وي تاكيد مي كند به نوجوان خود بگوييد كه به نظرات او علاقه مند هستيد و مايليد كه آنها را بشنويد. اجازه دهيد او نظر خود را در هر زمينه اي ابراز كند بعد اگر اشتباهي در افكار يا نظرش ديديد، به طور منطقي درباره آن بحث كنيد و نظر درست را ارائه دهيد. در هر حال خونسردي خود را حفظ كنيد و با آرامش به او پاسخ دهيد. سزاوار

دوران پرتلاطم زندگي با جوان
جواني دوره اي حساس در زندگي فرزندان ماست. نه نوجوان بودن آسان است و نه والدين يك نوجوان بودن.
يك اظهارنظر به ظاهر ساده از طرف شما مي تواند باعث ايجاد سوءتفاهم شود و فرزند نوجوانتان برنجد يا خشمگين شود. همين مسئله والدين را براي برقراري ارتباط دوستانه و مناسب با نوجوان گيج و سردرگم و حتي دلسرد مي كند. والدين بايد با يك رويكرد منطقي، هم به رشد شخصيتي فرزندانشان كمك كنند و به استقلال طلبي آن ها احترام بگذارند و هم با ملايمت به آنها نشان دهند كه خانواده بزرگ ترين حامي و پشتيبان آنها است.
كاترين ادگار متخصص رفتارشناسي دانشگاه شيكاگو مي گويد: از فرزند جوانتان توقع بيش از اندازه نداشته باشيد. اگر قصد داريد در چند مورد رفتار او را اصلاح كنيد، بايد در اين راه قدم به قدم پيش برويد و در هر مقطع زماني فقط روي يك جنبه از رفتارش كار كنيد، به عنوان مثال اگر اخيرا از او خواستيد كه هر روز سر ساعت مشخصي به خانه برگردد و او هم تازه شروع به عمل كردن مطابق ميل شما كرده است نبايد بلافاصله موضوع ديگري مانند كم كردن ساعات تماشاي تلويزيون را مطرح كنيد. هنگامي كه مشغول اصلاح رفتار او در زمينه اي خاص هستيد از نافرماني هاي كوچكش در ساير زمينه ها چشم پوشي كنيد. تلاش بيش از حد براي اصلاح جنبه هاي متعدد رفتار فرزندتان هر دوي شما را خسته و نااميد مي كند. بيشتر بر روي مسائلي متمركز شويد كه به سلامت و امنيت او مربوط است، مانند موادمخدر، بي احتياطي در رانندگي و انتخاب دوستان مناسب.
اجازه دهيد براي حل مشكل تلاش كند
براي كمك و پشتيباني از فرزندتان هميشه حاضر باشيد ولي فقط هر وقت از شما خواست، نصيحتش كنيد. اگر فرزندتان دوست ندارد درباره موضوع خاصي با شما صحبت كند، اصرار نكنيد هر چه در سرش مي گذرد را برايتان تعريف كند. اصرار بيش از اندازه در اين مورد معمولا باعث خشمگين شدن جوانان مي شود. در عوض به او اجازه دهيد خودش براي حل مشكلاتش تلاش كند. بدين ترتيب به او نشان مي دهيد از اين كه كم كم شخصيت مستقلي پيدا كند حمايت مي كنيد و اين اولين قدم براي افزايش عزت نفس در جوانان است. البته بايد به او يادآوري كنيد كه هر زمان نياز به مشورت و يا كمك شما داشته باشد، هميشه در كنارش حاضر هستيد.
به حريم خصوصي جوانان احترام بگذاريد
آزادي هاي معمول جوانان را با دخالت هاي بي مورد محدود نكنيد. به حريم خصوصي فرزند نوجوانتان همانند بزرگسالان احترام بگذاريد. هرگز ايميل هاي او را نخوانيد و به مكالمه هاي خصوصي اش گوش ندهيد. هنگامي كه او خانه نيست اتاقش را مرتب نكنيد. جوانان از سرك كشيدن والدين به اتاق و وسايلشان بيزارند و مسلما شما هم دوست نداريد مرتبا ريخت و پاش آنها را جمع كنيد. فرزندانتان آن قدر بزرگ شده اند كه بتوانند اتاقشان را خودشان مرتب كنند.
فقط اعتدال را به جوانان ياد دهيد
بسياري از جوانان عادت به صحبت كردن بيش از حد با تلفن دارند. به آنها ياد بدهيد كه تلفن وسيله اي براي همه اعضاي خانواده است و همه حق دارند كه از آن استفاده كنند. مي توانيد مدت زماني تعيين كنيد و از فرزندتان بخواهيد مكالمه هاي تلفني اش از آن مقدار بيشتر نباشد. اين كار فقط براي آزاد كردن خط تلفن نيست بلكه به فرزندتان اعتدال و ميانه روي و نظم مي آموزد. درباره وضع ظاهري بيش از حد حساس نباشيد جوانان درباره وضع ظاهري خود بيش از اندازه حساس هستند. ممكن است آنها مرتبا درحال ايراد گرفتن از سر و وضع و نحوه لباس پوشيدن اطرافيانشان باشند. اما معمولا هنگامي كه كسي از ظاهر خود آنها انتقاد مي كند، برخورد مناسبي ندارند. بايد به جوانان كمك كرد تا تصوير ذهني مناسبي از خودشان داشته باشند. درباره نحوه لباس پوشيدن فرزندتان بيش از حد حساس نباشيد. البته اين به اين معني نيست كه در هر شرايطي از او تعريف كنيد. بلكه به دنبال راه هايي براي حمايت كردنش باشيد. هنگامي كه لباس هاي مناسبي را براي پوشش انتخاب مي كند او را تشويق كنيد و سعي كنيد باورهاي مثبت او را نسبت به خودش مستحكم تر كنيد.

آسيب هايي كه نوجوانان را تهديد مي كند- تربيت رسانه اي تهديد جدي آموزش خانواده

از آن زمان كه اين ذهنيت غلط بين اغلب خانواده هاي ايراني شكل گرفت كه جاي رايانه در اتاق بچه هاست و آنها بيشترين كاربران اين وسيله فقط به ظاهر سرگرم كننده هستند، از آن زمان كه بيشتر والدين در قبال نمرات بيست بچه ها و دريافت كارنامه عالي در پايان يك سال تحصيلي قول خريد جديدترين گوشي تلفن همراه موجود در بازار با يك سيم كارت ثابت را به فرزندان و نوجوانان خود دادند، از آن موقع كه بچه ها به شدت تحت تأثير تبليغات ماهواره اي براي خريد جديدترين نرم افزارهاي كامپيوتري، سي دي هاي بازي و لپ تاپ هاي تبلت و آي پد و... قرار گرفتند و پدر و مادرها هم براي به اصطلاح تشويق و پر كردن اوقات فراغت بچه ها اين وسايل مدرن ارتباط جمعي را براي دلبندان معصوم خود تهيه كردند و دروازه ورود به دنياي اينترنت را هم ناآگاهانه براي آنها باز نمودند، همه و همه ناخواسته فرزند نوجوان خود را در معرض شديدترين آسيب هاي خانوادگي، اجتماعي، رواني و هزاران آفت مدرن روز قرار دادند، آسيبي كه متأسفانه دامن گير اكثر خانواده ها شده است . در اين ميان آنچه كه مي تواند سپري در مقابل اين تهاجمات فرهنگي باشد، شناخت اين آسيب ها و اطلاع رساني والدين از اين خطرات خانمان سوز است.
امروزه رقيبي به نام تربيت رسانه اي از قبيل سي دي، ماهواره و اينترنت جايگزين فضاهاي تربيتي خانواده ها شده است . اين امر تهديدي جدي و نگران كننده براي والدين محسوب مي شود. وسايل ارتباط جمعي سرعتي وصف ناپذير يافته و زمان و مكان را درنورديده است و هيچ مانعي را بر سر راه خود برنمي تابد . نوجوانان كه بازيگران اصلي و سواران پيشتاز اين موج هستند، نيز بيش از هر زمان ديگري نياز به شناختن و شناخته شدن دارند.خانواده ها نه مي توانند فرزندان خود را از دسترسي به علوم و فنون روز بازدارند و نه اين كه مي توانند آنها را در چارديواري اتاق خالي محبوس كرده و تمام اين وسايل ارتباط جمعي را از دسترس آنها دور نگه دارند، بلكه همه وظيفه داريم در اين گردونه علم و ارتباط، بچه ها را نسبت به خطراتي كه آرام آرام جسم، روح و روان آنها را تخريب مي كند آگاه سازيم و نحوه صحيح استفاده از اين وسايل ارتباطي را به فرزندان مان آموزش دهيم. بحران هويت، موسيقي هاي مبتذل غربي با مضامين و محتواي ضدديني، ماهواره و اينترنت، تلفن همراه، بلوتوث هاي مستهجن، پول هاي توجيبي بي رويه به بچه ها برخي از مهم ترين مصاديق آسيب هايي است كه نوجوانان را تهديد مي كند. به منظور آشنايي بيشتر با چگونگي ورود اين وسايل ارتباط جمعي به درون خانواده ها و اثرات مخرب آن ها در تربيت فرزندان و همچنين راهكارهاي برخورد با اين آسيب ها، به اين موضوع اختصاص داده ايم.
دوگانگي فرهنگي
به اعتقاد كارشناسان مسائل تربيتي، اولين اثرات مخرب استفاده ناصحيح از اينترنت و وسايل ارتباط جمعي «دوگانگي فرهنگي» است. فرزندان ما در استفاده ناصحيح از اين وسايل و بخصوص اينترنت دچار تضادهايي مي شوند كه نمي توانند مسير زندگي خويش را به درستي با فرهنگ ايراني- اسلامي مطابقت داده و به نوعي دچار سرگرداني و تضادهاي فرهنگي مي شوند. «تحريك هاي عصبي، اختلالات يادگيري، بحران هويت و تخيل گرايي افراطي نيز از عوامل مخرب استفاده نادرست از وسايل ارتباط جمعي است. اختلالات ناشي از استفاده غلط وسايل ارتباط جمعي مي تواند اثرات جبران ناپذيري را بر روي دانش آموزان و جوانان داشته باشد. بنابراين خانواده ها با ايجاد محيطي امن و ايجاد جذابيت ها مي توانند 1 فرزندان خود را به سوي محيط گرم خانواده راهنمايي كنند و بصيرت و بينش فرزندان را بر استفاده از اين وسايل افزايش دهند.»«با ايجاد زمينه هاي مناسب، روش هاي بهره برداري درست از وسايل ارتباط جمعي در بين نوجوانان و جوانان را بايد ارتقا دهيم تا آثار تخريبي استفاده ناصحيح از اين وسايل در جامعه روبه كاهش رود.»
خطرات واقعي ابزارهاي ارتباطي در انتظار نوجوانان و جوانان
«پديده اي كه امروزه روبه افزايش است گسترش ابزارهاي ارتباطي و عدم اطلاع والدين از چگونگي عملكرد اين ابزارها است و مهم ترين آسيبي كه بچه ها از اين وسايل مي بينند به مديريت نكردن والدين در استفاده صحيح از اين ابزار برمي گردد.» تا چند سال گذشته تلفن و نمابر جزو تنهاترين وسايل ارتباط عمومي به شمار مي آمدند، «با گسترش تكنولوژي در بخش ارتباطات به مرور شبكه هاي تلويزيوني محلي از حالت محلي خارج شده و به واسطه ماهواره هاي ارتباطي در سراسر دنيا قابل مشاهده شدند، هنوز چندي از روي كار آمدن ماهواره ها نگذشته بود كه دنياي ديجيتال شكل تازه اي به خود گرفت. سيستم هاي ماهواره اي به صورت ديجيتال اقدام به انتقال تصاوير در سراسر دنيا نمودند و استفاده از سيستم ماهواره باعث سهولت در امر ارتباطات جوامع مختلف شد.»
«كم كم سيستم هاي مخابراتي نيز سيستم تلفن همراه را راه اندازي كردند. استفاده از اينترنت در جوامع گسترش يافت ،تا اين كه در كشوري همچون ايران طي كمتر از 10 سال به راحتي در هر خانه اي يك رايانه متصل به اينترنت و براي هر عضو خانواده بالاي 18 سال يك گوشي و يك سيم كارت تلفن همراه در دسترس قرار گرفته است. حال آن كه از خطرات استفاده غيرمتعارف از اين ابزارهاي ارتباطي بي اطلاع هستيم.» يكي از ابزارهاي كارآمد دنياي امروز رايانه مي باشد كه هركس با هر سني و دانشي را به سمت خود جذب مي كند، «بازي هاي مهيج رايانه اي، فيلم هاي انيميشني، برنامه هاي آموزشي، اشتغال ارتباط، سهولت در امر فعاليت هاي روزمره و سرگرمي از يك سو، ورود به سايت هاي غيراخلاقي اتاق هاي گپ و گفت وگو (چت) و بحث هاي متفاوت توسط افراد از سوي ديگر باعث مي شود تا كودك به علت كنجكاوي، نوجوان و جوان به علت گرايش هاي جنسي و لذت طلبي و مقتضاي سن و سال، در دام افراد سودجو يا افراد بي هويت كه به منظور و هدف انحرافات اخلاقي در چت روم ها يا در سايت هاي مختلف فعاليت مي كنند، قرار بگيرد و در ادامه اين مسير كم كم راه بازگشت را از دست بدهد.»
آسيب هايي كه از طريق اينترنت به نوجوانان وارد مي شود «اينترنت هم مثل تمام وسايل ارتباط جمعي جنبه هاي مثبت و منفي دارد. اين پديده علي رغم فرصت هاي مناسبي از قبيل دست يابي به اطلاعات فراوان مورد نياز و توسعه و توليد دانش براي ما، تهديدهايي را متوجه افراد مي سازد، و از آنجا كه بيشترين كاربران آن را نوجوانان و جوانان تشكيل مي دهند، استفاده نادرست از آن به دليل مشغله زياد والدين و نظارت كم رنگ آنها، مي تواند نيروي پويا و كارآمد كشور را تهديد كند.» «استفاده نادرست از اينترنت دو وجه متمايز دارد، يكي اين كه كاربران در هدفمندي و ميزان استفاده از آن تابع ضابطه و قاعده اي نباشند كه در اين صورت جوانان و نوجوانان عادت مي كنند اوقات فراغت خود را به بيهودگي و بدون برنامه ريزي بگذرانند و اين تصور در ذهن آنها شكل گيرد كه نهايت زندگي چيزي جز بازي و سرگرمي و كام جويي نيست و وجه دوم، نوع بهره برداري از آن و مراجعه به سايت هايي است كه موارد ناهنجار و غيراخلاقي را ترويج مي كنند 2 كه از اين طريق هم هويت ملي فرد را مورد تهاجم قرار مي دهند و هم به تخريب شخصيت اجتماعي و حوزه رواني او مي پردازند.»
نخستين و شايد خطرناك ترين اثر منفي اينترنت كه موجب استفاده هاي نادرست نوجوانان از اينترنت مي شود، «اعتياد اينترنتي» است، «زياده روي در استفاده از اينترنت مي تواند براي سلامت فكري و فيزيكي شخص خطرناك باشد. اعتياد به اينترنت و رايانه كاركرد انطباقي شخص را مختل مي كند ،ضمن اين كه اضطراب، افسردگي، كج خلقي، بي قراري و افكار وسواسي را هم براي فرد به دنبال دارد. از طرفي در عين حال كه روابط اين افراد به ويژه نوجوانان و جوانان در جهان مجازي افزايش مي يابد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعي كاسته مي شود . همچنين احتمال لطمه ديدن عملكرد آموزشي نيز وجود دارد.» «بهتر است رايانه در اتاق شخصي فرزندان نباشد (مخصوصا اگر در سن نوجواني و بلوغ مي باشند و رايانه قابليت اتصال به اينترنت را داراست.) رايانه بايد در محلي باشد كه والدين به راحتي بر صفحه مانيتور نظارت داشته باشند، در صورتي كه امكان قرار دادن رايانه در محلي غير از اتاق شخصي ميسر نمي باشد، لازم است در مواقعي كه فرزند در اتاق خود مشغول كار با رايانه است به صورت غيرمستقيم بر كار آنها ناظر باشند.»
اهميت توجه به نوجوانان
نوجواني زمان بروز خلاقيت در انسان است. در اين دوره بچه از بازي با لگو، ماشين و عروسك بيرون آمده و ديگر نمي توان وي را به هر چيزي سرگرم كرد، به همين دليل توجه به او در سنين نوجواني بسيار مهم تر از هر دوره اي است. تغيير در بخش هاي بدني و رواني انسان در اين دوره او را نسبت به بسياري از امور حساس مي كند و واكنش هاي عاطفي و احساسي او را برمي انگيزد، «يك نوجوان دراين سنين، در دوره اي قرار دارد كه عقل در وي هنوز كاملا رشد نيافته ولي عاطفه و احساسات در او اوج گرفته است و واكنش و كنش هاي عصبي و پرخاش جويانه او، ريشه درهمين شدت و حدت يافتن احساسات دارد» بي گمان دوره نوجواني را مي بايست دوره انقلاب ها و گذار دانست. انسان از سادگي كودكي بيرون آمده و توانايي هاي جسمي و بدني او به شدت افزايش و فعل و انفعالات دروني رشد ناگهاني كرده است. اگر دوره نوجواني به خوبي مديريت و مهار شود، در جواني كه عقل بروز و ظهور مي يابد، عقل و عاطفه انسان را به كمالي مي رساند كه مي توان از آن به «اوج انسانيت» تعبير كرد.» «سركوب عواطف در نوجواني و برخورد نادرست با احساسات اين دوره مي تواند انسان را در دوره جواني انساني خشك و بي روح و بي عاطفه كند، يا او را به سوي رفتارهاي عاطفي شديد در دوره بزرگسالي هدايت نمايد.» از اين روست كه در روايات به همان اندازه كه بر رها كردن كودكان به حال خود براي بازي و سرگرمي در كودكي تاكيد شده است، در دوره نوجواني بر مواظبت و مديريت احساسات و عواطف او تاكيد شده است.
تقويت اعتماد به نفس نوجوانان
در برخي از روايات از مربيان و اوليا بچه ها خواسته شده تا در دوره نوجواني او را وزير خويش قرار دهند، يعني درهر كاري او را به كارگرفته و به او اعتماد كرده و اين گونه اعتماد به نفس او را افزايش دهند تا زمينه استقلال در وي فراهم آيد. وزارت نوجوان به اين معناست كه او را نمي بايست به حال خود رها كرد و همانند دوره كودكي با او روبه رو شد؛ چرا كه اين گونه رها كردن و سرگرم شدن موجب مي شود تا نتواند مسير درست رشد را بپيمايد. بنابراين مي بايست به نوجوان كارهايي را محول كرد تا زيرنظر مستقيم مربي كار كند و زمينه استقلال عمل را به دست آورد. 3
چهار وظيفه اصلي در اين دوره بر اوليا و مربيان نوجوان از سوي اسلام گذاشته شده«دعوت به اطاعت خدا، آموزش واجبات، نهي از منكرات و برانگيختن بركارهاي خير و نيك نيز از جمله اين وظايف هستند و در اين روايت كه در بحارا لانوار ج 71، ص 86 آمده، به خوبي شرايط و نيازهاي بچه ها معرفي و راه هاي درمان نيز تعيين و مشخص شده است.» «شرايط امروزي دنيا، درصد رفتارهاي پرخطر را در نوجوانان افزايش داده است، آسان شدن ارتباط در هر شكل و شيوه اي به نوجوانان اين امكان را مي بخشد تا هرگونه كه خواست عمل كند و نسبت به هر چيزي اطلاعات كافي داشته باشد. تلفن همراه با ابزارهاي ارسال تصاوير و اينترنت و دام هاي بزرگ در جهان مجازي و وبگردي افزون بر اينكه نوجوانان را از حضور در جمع واقعي و دنياي حقيقي باز مي دارد و گوشه گير مي كند و به جهان مجازي و خلوت مي كشاند، به همان اندازه او را در خطر انحراف قرار مي دهد.» روايتي از پيامبر اعظم(ص) در مورد دوره هاي رشد در بچه ها: «حضرت رسول(ص) مي فرمايند: فرزند تو هفت سال آقا، هفت سال بنده و هفت سال وزير است، اگر تا سن بيست و يك سالگي، خوي و خصلت هايش را پسنديدي كه خوب وگرنه او را به حال خويش رها كن، زيرا تو در پيشگاه خدا معذوري.» اين كه در روايات وارد شده كه فرزند را در نوجواني وزير خود قرار دهيد، به اين معناست كه او را همواره در كنار خود نگه داريد و به كارگيري او در كارهاي خود، افزون بر اين كه به او آموزش زندگي مي دهد، اجازه نمي دهد تا ديگران از خلوت و قدرت احساسات و عواطف انساني او سوء استفاده كرده و او را به مسيرهاي ناكجا آبادي كه آخرش جزتباهي نيست، سوق دهند.»
بحران هويت، آسيبي جدي براي نوجوانان
اصلي ترين آسيبي كه درحال حاضر نسل جوان و نوجوان را تهديد مي كند آسيب بحران هويت است.
«تك تك آسيب هاي اجتماعي كه درحال حاضر با آنها درگير هستيم حاصل عدم پرداخت صحيح به مقوله هويت نوجوانان و جوانان است.» «بعداز پايان جنگ تحميلي يك خلأ جدي در عرصه هويت سازي ايجاد شد و متاسفانه در دوران سازندگي و اصلاحات، ساختار هويت از هويت ملي- اسلامي به هويت مبتني بر تفكر غرب، هويت صنعتي، سبك زندگي و مصرف گرايي مبتني بر تفكر اختصاصي غرب در جامعه شكل گرفت و در مورد تعاريف هويت بين نسل جديد و قديم و بين خانواده ها گسست جدي ايجاد كرد و اين شكاف روز به روز عميق تر مي شود و توجه زيادي هم به بازيابي هويت صورت نمي گيرد.» «اگر امروز مي بينيم نسل جديد و جوان، ذائقه هاي متفاوتي در نوع پوشش و لباس خود دارد و در سبك موسيقي و سينما از يك ذائقه ديگري برخوردار است، به اين دليل است كه آن هويت اصلي و ملي را خيلي خوب به او معرفي نكرده ايم و دراين بين اگر سراغ مصاديق برويم و اصل و ريشه را درست نكنيم، با حل هر مصداق، مصداقي جديد جايگزين مي شود. مثلا ممكن است با يك فشار يا يك برنامه كوتاه مدت مسئله پوشش حل شود، اما به جاي آن انديشه و نگاه غربي در سبك زندگي رسوخ مي كند. بنابراين اگر قرار است آسيب هاي اجتماعي حل شود بايد با يك نگاه ريشه اي از هويت شروع كنيم.» «بازيابي هويت نوجوان و شناسايي هويت ملي و ديني و تربيت هويت انقلابي نيز بايد در دستور كار تمام مسئولان و مربيان آموزشي و تربيتي قرار گيرد تا به تبع آن آسيب هايي كه از ناحيه بحران هويت برخاسته، به مرور زمان جبران و رفع شود.»

اعتیاد رایانه ، موسیقی ، شب نشینی
دغدغه هر پدر و مادري داشتن فرزند يا فرزنداني سالم و تندرست است. والدين بيش از هر چيز نگران خورد و خوراك و پوشاك و درس و مشق بچه ها هستند و براي برآورده كردن اين نيازهاست كه شب و روز تلاش مي كنند و لحظه اي آرام و قرار ندارند. اما آيا هيچ با خود انديشيده ايد كه دلبندان مان علاوه بر غذاي جسم به غذاي روح و روان هم احتياج دارند كه اگر چنانچه اين غذا در فضاي گرم و صميمي و در محيط خانواده برايشان فراهم نشود خود را براي تهيه اين غذاها به هر در و ديواري مي زنند يا با هر طناب پوسيده اي به قعر چاه مي روند و آينده خود را تباه مي سازند. امروزه با گسترش وسايل ارتباط جمعي متأسفانه نوجوانان و جوانان گمشده ها و كمبودهاي عاطفي خود را در بازي هاي پرهيجان و بي محتواي رايانه اي، موسيقي هاي مبتذل غربي و فضاي پرخطر و مجازي اينترنت جست وجو مي كنند. آنها در يك گمان واهي بر اين باورند كه كامپيوتر و اينترنت دروازه ورود آنها به دنياي اطرافشان مي باشد و ما به عنوان والدين اگر لحظه اي، فقط لحظه اي غفلت كنيم فرزندان خود را غرق در خطر مي بينيم و اگر مديريتي صحيح و نظارتي دقيق بر كارها و رفتار آنها نداشته باشيم نوجوانان مان همچون ماهي از دست مان سر مي خورند و در درياي پرتلاطم امواج ماهواره و اينترنت غرق مي شوند. آن موقع است كه رهايي آنها از اين دام ها كاري بس دشوار خواهد بود.
رايانه، اعتياد جديد قرن
امروزه دنياي رايانه هويت يابي و هويت جويي نسل جوان را تا جايي در ابعاد فكري و اخلاقي تحت تأثير قرار داده كه آسيب هاي اجتماعي رابطه تنگاتنگ با مقوله فناوري اطلاعات، انفجار اطلاعات و جهاني شدن پيدا كرده است. رايانه موجب بروز پديده جديد «اعتياد نو و مدرن» و افزايش آسيب هاي اجتماعي شده است، «استفاده خارج از حد متعارف از اينترنت باعث وابستگي شديد رواني و فكري كاربر مي شود. به طوري كه بعضي از كاربران به يك فضاي غيرواقعي پناه برده و در آن زندگي مي كنند. در اين ميان سودجويان نيز از طريق اينترنت به راحتي كالاهايشان را تبليغ مي كنند، خبرهاي دروغين و پيام هاي مورد نظرشان را براي جوامع مي فرستند، ابهت فرهنگي و ديني خانواده ها را مي شكنند و زمينه هاي آشفتگي هويت را براي نوجوانان فراهم مي كنند.» «آنان در اين بين با كوچك ترين غفلت و ناآگاهي والدين، راه را براي انواع انحرافات و آسيب هاي اخلاقي- فرهنگي فرزندان جامعه باز كرده و موجب سقوط آنان از درجات بلند معنويت خواهند شد.» راهكارهاي برخورد با اين مشكلات و مناسب ترين برخورد والدين با نوجوانان و جوانان «عواملي كه موجب دور شدن فعاليت هاي اجتماعي نوجوانان از مسير تربيت و حضور در رفتارهايي كه مي تواند به او در پيدا كردن مسيري مناسب صدمه بزند، آسيب ناميده مي شود. همچنين آسيب هاي نوپديد هم آسيب هايي هستند كه از ارتباط نوجوانان با ابزار و تكنولوژي هاي جديد ممكن است براي او پيش آيد و مسير تحصيل، تربيت و آينده او را از جهت اصلي دور كند. بنابراين يكي از راه هاي پيشگيري از بروز اين گونه آسيب ها در نوجوانان توجه ويژه به تربيت و تقويت مسائل ديني و مذهبي آنها از سوي مسئولان آموزشي و تربيتي و مخصوصاً خانواده ها است. ضمن اين كه نقش مديريتي والدين را هم در نحوه استفاده صحيح از اين ابزار نبايد ناديده گرفت.» 1 خودباوري ضعيف در نوجوانان و عدم توجه به نيازهاي عاطفي و احساسي در سنين بلوغ از سوي خانواده زمينه گرايش آن ها را به سوي اعتياد فراهم مي كند، «اگر اوليا و مربيان آموزشي اين اجازه را به نوجوان بدهند كه هر كدام با توانمندي هايي كه دارند به موقعيت هاي مناسب و صحيحي دست يابند و اين احساس «من مي توانم خوب باشم» را در خود ببينند، اعتماد به نفس و باور جوان و نوجوان از خودش در سطح بسيار خوبي قرار مي گيرد و اگر نوجواني خود را باور داشته باشد و ارزش خاصي براي خود قائل باشد كمتر تحت تأثير ديگران، عوامل بيروني و فضاي مجازي قرار مي گيرد.»
جواني، دنيايي سرشار از تحرك
دنياي جواني و نوجواني، دنياي هيجان و تحرك، شور و نشاط و شادي است. امروزه در برخي از خانواده ها اين هيجانات و تحركات با شنيدن موسيقي هاي غربي از طريق ماهواره و سي دي، تخليه مي شود. البته موسيقي به خودي خود آسيب زا نيست. اما وقتي موسيقي با چاشني زيرزميني و آهنگ هاي غربي مثل رپ و متال و... همراه شود، آن وقت است كه بايد گفت خطري جدي خانواده ها را تهديد مي كند. چرا كه گرايش نوجوانان به موسيقي هاي مبتذل زمينه ورود آنها را به انحرافات اجتماعي از قبيل اعتياد و گرفتار شدن در دام هاي مصيبت بار را فراهم مي سازد. حال اين كه چگونه موسيقي به عنوان يكي از ابزارها باعث اعتياد در نوجوانان و جوانان مي شود، افراد در موقعيت هاي متفاوت واكنش هاي مختلفي از خود نشان مي دهند، «هر وقت تعادل جسمي، رواني و اجتماعي نوجوانان در برابر موقعيت ها به هم بريزد، آسيب شروع مي شود. گوش انسان و حس شنوايي او يكي از حواسي است كه اگر تعادل آن از بين رود، آسيبي جدي متوجه فرد مي شود. مقدار صدايي كه قرار است هر كس بشنود مي تواند به او آرامش دهد يا اين كه آسيب ايجاد نمايد و اگر در اين بين سيستم عصبي هوشمند خود را به خوبي بشناسيم و كارايي آن را بدانيم، قطعاً كمتر دچار آسيب هاي متعدد مي شويم.» به طور متوسط ميلياردها سلول عصبي هوشمند در بدن و مغز انسان ها وجود دارند، «اين سلول هاي عصبي هوشمند وظايف متعددي را برعهده دارند كه از جمله انتقال پيام هاي عصبي به سيستم عصبي خودكار يا مغز مي باشد كه به طور طبيعي يك سرعت زماني خاص براي انتقال اين پيام ها در نظر گرفته شده است، چنانچه اين زمان كاهش يا افزايش يابد، سيستم عصبي دچار اختلال مي شود و فرد براي رفع اين اختلال نياز به كمك هاي حمايتي دارد كه گاهي محرك بيشتر يكي از آنها مي باشد كه اين محرك مي تواند موسيقي باشد.»
«گوش انسان به طور طبيعي با شنيدن صداي طبيعت آرامش پيدا مي كند، اما با شنيدن موسيقي هايي كه صداي آنها از حد طبيعي خارج هستند همچون موسيقي زيرزميني كه به سبك متال، هوي و رپ توليد مي شوند، باعث مي گردند سرعت طبيعي درك صوتي از حد طبيعي خارج شده و شدت پيدا كند بر همين اساس است وقتي فرد به موسيقي تند گوش مي دهد احساس هيجان و نشاط پيدا مي كند، اين نشاط بيش از حد فقط براي مدت كوتاهي در وي هيجان دارد و بعد از تكرار سلول هاي عصبي از دريافت و انتقال اين پيام هاي زياد و سريع خسته مي شوند و حالت عصبي و پرخاشگري را به طور ناخودآگاه در فرد ايجاد مي كنند و به اصطلاح فرد جرقه اي مي شود و از كوره درمي رود. در ادامه فرد جرقه اي شده مدام خسته تر مي شود و واكنش هاي هيجاني يا خوشحالي ديگر از خود نشان نمي دهد و به مرور زمان براي درس خواندن و انجام كارهاي روزمره نيز به مشكل برخورده و با كم حوصلگي و عدم تمركز بر روي كارها مواجه مي شود كه شايع ترين آنها «پرش افكار» است.» 2
«در اين زمان است كه فرد براي ادامه فعاليت هاي خود كمافي السابق به محرك ديگري روي مي آورد تا بتواند به حالت نرمال گذشته برگردد. در اين موقع است كه نياز به دوپينگ كردن پيدا مي كند. چنانچه براي اين شارژ شدن در محيطي قرار داشته باشد كه اين شرايط به آساني براي او فراهم شود، به راحتي از آن استفاده خواهد كرد. در غير اين صورت با راهنمايي و كمك دوستان درصدد راه چاره اي برمي آيد و از همين جاست كه پاي او به جاده خطرناك اعتياد باز مي شود.» «يك نوجوان يا جوان با يك بار مصرف مواد مخدر معتاد نمي شود، بلكه در وهله اول او نشاط بيشتري نيز مي يابد، در مرحله بعد جمع گراتر مي شود و به قول معروف سرحال مي گردد، و شايد حوصله اش هم براي انجام كارها بيشتر شود. اما اين آغاز راه اعتياد است، چون تا زماني كه اثر ماده در بدن فرد وجود دارد او قدرت و توانايي دارد، و اين روند آرام آرام كاهش مي يابد تا جايي كه او همان آدم قبلي نيازمند به محرك مي شود.»
«با توجه به اين كه فرد، تجربه خوشايندي را كسب كرده دوباره سراغ همان عمل مي رود تا انرژي مضاعفي بگيرد و چون سرعت حركت سلول هاي عصبي انتقال پيام به صورت مصنوعي افزايش يافته است، اين دفعه تداوم آن شور و نشاط كم تر از دفعه قبل است و اين چنين است كه فرد آرام آرام براي تأمين انرژي مورد نياز خود را بالا برده و اين چرخه آن قدر تكرار مي شود تا فرد به مواد مخدر معتاد مي گردد.»
«موسيقي مخرب غربي به گونه اي فرد را به هيجان مي رساند كه درنهايت به سمت مواد مخدر سوق داده شود و افكار و عقايد مورد نياز استعمارگران را از فرد معتاد به دست آورند.» استفاده بي رويه نوجوانان و جوانان از هندزفري براي گوش كردن آهنگ ها و موسيقي هاي تند به آلودگي صوتي بيش از حد «ضرب آهنگ و دسيبل اين موسيقي ها چندين برابر شديدتر از صداي بوق ماشين و موتور و آلودگي صوتي موجود در كوچه و خيابان است كه به طور غيرمستقيم به گوش مي رسد و متأسفانه الآن گوش كردن آهنگ از طريق اين گوشي ها بسيار رايج شده است. خانواده ها بايد از هر حيث متوجه سلامت جسم و روان فرزندان خود باشند، تا خداي ناكرده در دام اعتياد از طريق موسيقي هاي زيرزميني، گرفتار نشوند؛ چرا كه گسترش اين فرهنگ موسيقي در جوامع جهان سوم و رو به توسعه به شدت در حال افزايش است. مخصوصا دشمنان داخلي و خارجي از طريق دشمني خاموش به كشورهايي كه از منابع ثروت زياد ملي، معدني و انساني برخوردارند- مثل ايران- هجوم مي آورند و آنها را سخت تحت تأثير قرار مي دهند. بنابراين مسئولان فرهنگي و مربيان تربيتي بايد موسيقي هاي اصيل ايراني و آهنگ هاي مجاز را به شكلي در اختيار نوجوانان و جوانان قرار دهند كه مورد پسند آنها قرار گيرد تا راه ورود موسيقي هاي زيرزميني بسته شود. همچنين مي بايست براي هر منعي جايگزيني داشته باشيم در غير اين صورت آن منع خود به خود باعث گسترش بيشتر مي شود.» در نوجوانان بايد علامت سؤال ايجاد كرد و آزادي تصميم گيري به آنها داد، «نوجواناني كه ما فكر مي كنيم از اعتقادات ديني و اصول ريشه اي خانواده دور هستند، درواقع اين گونه نيستند، بلكه آن ها دنبال نگاه متفاوت اند و بهتر است اين نگاه متفاوت به آن ها عرضه شود، آن موقع چيزي در جامعه و بين نسل ها اتفاق مي افتد به نام «همدلي» كه اين همدلي از هم زباني، هم نژادي و هم مليتي برتر است و ما را به سمت بهداشت رواني، جسمي و اخلاقي در جامعه پيش مي برد. هيچ انساني نمي خواهد به خودش آسيب رساند، مگر اين كه ناآگاه باشد، بنابراين از خانواده ها و جوانان مي خواهيم به سمت واژه همدلي پيش روند.» 3
موسيقي هاي كفرآميز شيطاني: «متن اشعار موسيقي هاي زيرزميني غربي كلماتي كاملا كفرآميز، شيطاني و تحريك آميز است كه سلسله اعصاب و هورمون هاي جنسي را سخت تحت تأثير قرار مي دهد و متأسفانه به شكلي بسيار هنرمندانه طراحي شده اند كه روي ناخودآگاه انسان تأثير مي گذارد و رفتار فرد را تحت اختيار خود درمي آورد.»

شب نشيني هاي جوانان ممنوع!
يكي از آسيب هايي كه جوانان و نوجوانان را تهديد مي كند اعتياد به الكل و مواد مخدر است كه اكثرا در شب نشيني ها اتفاق مي افتد. «متأسفانه به دليل اين كه زمينه هاي گرايش نوجوانان و جوانان به سمت اين مواد از سوي رسانه ها، مسئولان و مربيان آموزشي به صورت مستقيم براي آن ها تفهيم و بازگو نشده است و نوجوانان در اين گونه موارد با نقصان جدي روبه رو هستند، خيلي راحت در دام اعتياد گرفتار مي شوند.» نقش كم رنگ خانواده ها در جلوگيري از حضور فرزندان خود در جمع دوستان كم تجربه و كم سن و سال«خانواده ها در جلوگيري از ورود بچه ها به وادي اعتياد خيلي نقش دارند. اما به نظر مي رسد آن ها از اين خطري كه جامعه و فرزندان شان را تهديد مي كند، خيلي آگاه نيستند و به واسطه مشغله زياد كاري و نگراني هاي معيشتي و شايد به دليل عدم توانايي در برقراري ارتباط خوب با فرزندان، وظيفه اصلي خود را تا حدودي فراموش كرده اند و نمي توانند به خوبي ايفاي نقش تربيتي كنند.»
«بچه ها از 20 درصد هوش منطقي (آي كيو) و 80 درصد هوش عاطفي (اي كيو) برخوردار هستند و متأسفانه اكثر مسئولان و مربيان مدارس به هوش منطقي دانش آموزان توجه دارند و از اعتماد به نفس دادن به بچه ها و ترسيم چشم انداز آينده آنها غفلت مي ورزند. اگر خانواده ها و مربيان مدارس به هوش عاطفي نوجوانان و جوانان توجه ويژه اي داشته باشند و تمام هم و غم خود را صرف آموزش دروس نكنند و آنها را از نظر عاطفي غني سازند فرزندان را به طور طبيعي به سوي يادگيري سوق مي دهند.» «اولويت هاي آموزشي بايد تغيير كند و خلأهاي احساسي و عاطفي بين نوجوان و خانواده و مدرسه پر گردد، چنانچه به نيازهاي عاطفي يك دانش آموز توجه شود، به اعتماد نفس دادن به او كمك مي شود و نوجواني كه از يك اعتماد به نفس و شناخت واقعي نسبت به محيط پيرامون خود برخوردار باشد، به هيجانات و لذت هاي زودگذر دل خوش نمي كند و حتي درصدد يك بار امتحان كردن هم برنمي آيد. چون مي داند هيجان و تجربه اول بسيار خطرناك است.»