مرگ بر آمریکا؟ چرا آمريكا دشمن ماست؟!سابقه دخالت ها و دشمنی های
مقدمه نویسنده
منظور از استکبار در فرهنگ ما و در قرآن، ابلیس است و اولین مستکبر تاریخ می باشد. اگر بخواهیم استکبار را درست ترجمه کنیم، امروز با دولت متجاوز و مستکبر و یاغی و گردنکش آمریکا تطبیق میکند. آمریکا ترجمه درست کلمه استکبار است.آمریکا یک نظام ضد اخلاقی است که به همان روح استکباریاش باز میگردد. این منش و روحیه را هم در کشورهای مختلف دنیا با تجاوز و مداخله و با قتل و کشتار به خوبی به نمایش گذاشته است.
ضدیت با استکبار از اصول اساسی اسلام است و گفتمان قرآن و تمام امامان معصوم تاکید بر ولایت الهیه و مبارزه با ظلم و طاغوت است. استکبار با امپراتوری رسانهای خود تلاش میکند الگوهای توحیدی را در جوامع مسلمان تغییر دهد. ولی مومنان به پیروی از آیه سوم آیت الکرسی و انتخاب الله به عنوان سرپرست و اجتناب از طاغوت و رسیدن به روشنایی و هدایت به استکبار دست رد زده اند.
ولایت و «استکبارستیزی» محور برجسته دعوت و آموزههای امامان (علیهم السلام) است. منظور از ولایت و محبت اهل بیت، ولایت و محبتی است که سرچشمهاش، معرفت باشد و منجر به اطاعت و تبعیت از آن حضرات و تبری از دشمنان شود.
ولی تبلیغات شیطانی و رسانه های استکباری از اسلام و ولایت محوری، چیز دیگری را رقم میزنند. بعضی محققین تمام تیترهای روزنامه نیویورک تامیز از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۱۴ را آنالیز کرده اند و به نتیجه عجیبی رسیده اند.
تیترهای این روزنامه در ۲۴ سال گذشته به گونه ای نوشته شده است که اسلام منفی تر از "کوکائین" یا "سرطان" جلوه داده شود!!! یعنی پس از آنالیز ۲.۶ میلیون تیتر در روزنامه، این تحقیق به این نتیجه رسیده است که انتخاب کلمات و نحوه ی نگارش اخبار به گونه ای انجام شده است که منفی ترین حس نسبت به اسلام به خواننده القا شود حتی منفی تر از مواد مخدر.
اسلام را باید از متن اسلام شناخت. اسلام، هر نوع تهدید علیه جان بیگناهان و امنیت عمومی را مصداق «محاربه» و مستحق مجازات شدید میداند. اسلام، جهاد علیه اشغالگران را واجب و مایۀ عزت خوانده است ولی «جهاد» روش دارد.
جهاد قرآنی، کشتار بیگناهان نیست. اسلام بهدنبال پیروزی غیراخلاقی، حتی بر دشمن بیاخلاق نیست. مبنا و هدف سیاست اسلامی، اخلاق و اخلاقیبودن است.
همواره خشونتهای مذهبی از حضور استکبار در مناطقی که تنوع مذاهب و نفوذ استعمار بیشتر است! رخ می دهد، تنها در سال ۲۰۱۴ بیش از ۸۰۰ مورد خشونت مذهبی در هند رخ داده است! اصول ادیان الهی یکی است و تفاوت در جزییات می باشد، تضاد های امروزی بین ادیان ناشی از تحریف آنهاست.
آموزه های اسلام که آخرین و کاملترین دین الهی است، بزرگترین مانع مستکبران جهان است. ایجاد فرقه های ضاله یکی از موثر ترین راهکارهای آنها برای تبلیغ ضد اسلام است. اسلام در میان ادیان، بیشترین اهمیت را به حفظ جان و حرمت انسانها داده، چنانچه قتل یک نفر را مانند کشتن همه انسانها می داند و مجازات اقامت دائم در آتش که مخصوص کفّار است را براى قاتل عمد در نظر گرفته است!
صرف ادعای مسلمانی کافی نیست و مسلمان کسی است که به قوانین اسلام که آیین صلح و رحمت است عمل کند. آنها که برخلاف دستورات اسلام، در میان مسلمانان خشونت و کشتار می کنند، مسلمان نیستند! گروه هایی مثل داعش و وهابی و ... ساخته پرداخته ی استکبارو صهیونیست است به اقرار خود بزرگان سیاستمداران آمریکا و .... و از طرفی باید بدانیم برخلاف تبلیغات جهانی، در طول تاریخ بیشترین جنایات و جنگها توسط مسیحیان و منتسبان آنها علیه خود مسیحیان یا سایر ادیان صورت گرفته، چند مثال:
خشونت مسیحیان تندرو در تاریخ و در کتاب مقدس!
ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ۱۷ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﺘﻪ!
ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ۵۰ تا ۷۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﮐﺸﺘﻪ!
خشونت فرقهای مسیحیان در ایرلند
قتل عام فرقهای مسیحیان در هلند، فرانسه و ...
آغاز جنگهای صلیبی علیه مسلمانان
مسلمانان در طول تاریخ همواره قربانی خشونت سایر ادیان و فرق بوده اند و امروزه نیز در میانمار، نیجریه، آفریقای مرکزی، هند، چین، و... مورد تعدی و کشتار واقع می شوند! در این کتاب ابتدا به بحث کبر و خودخواهی سپس خصوصیات یک انسان متکبر و خودپسند را با توجه به آیات و روایات پرداخته و این صفت بد و زشت را به یک جامعه و کشور تطبیق داده و از این روحیه استکباری چه بلا و مصیبتی برای دیگران و جوامع و کشورهای ضعیف ایجاد کرده است و علت تاکید قرآن بر مبارزه با مستکبرین را بیان می کند.
مولّف : محمود زارع پور
بخش اول تکبر و خود پسندی
انسان متکبر، کسی است که با زبان و رفتار خودبرتربینی ِ خویش را به دیگران اعلام می کند. عجب و خودپسندی و تکبر، دره های مهلک و خطرناکی هستند که با سقوط در آنها، هیچ موجودی سالم نمی ماند. کبر آن است که در مقایسه خویش با دیگران برای خود، بزرگی قایل باشد، بدون اینکه آن را اظهار کند.
کتاب معراج السعاده : فرق عجب با کبر آن است که متکبر خود را بالاتر از غیر بداند و مرتبه خود را بیشتر شمارد و در عجب پای غیری در میان نیست بلکه معجب آن است که به خود ببالد و از خود شاد باشد و خود را شخصی بداند و منعم را فراموش کند
ریشه بسیاری از گرفتاری های موجود، تکبر و خود خواهی متکبران و تحقیر و کوچک انگاری دیگران توسط آنهاست! قرآن کریم گزارش می دهد که ابلیس نمونه ی تکبر در عرصه آفرینش بود. ابلیس از طایفه جن بود و به قول حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه 6000 سال خدا را عبادت کرده بود و در صفوف ملائکه از جایگاه ویژه و مقام بلندی برخوردار بود. اما وقتی در برابر فرمان الهی مخالفت و تکبر نمود، مطرود ابدی شد.خداوند سبحان در آیات 17تا38 سوره ص به جریان تکبر شیطان پرداخته است.
- نتیجه تکبر و حسادت، محرومیت از نعمت و لطف خداست. - نژاد پرستی و خودبرتربینی، تفکر شیطانی است. - تحقیر شیطان هم مکانی بود «فاخرج» هم مقامی «لعنتی». حال ببینید که خدای متعال این دشمن خود «ابلیس» را که پیشوای متعصبین و سلف مستکبران است، چگونه به جرم تکبرش خوار و کوچک کرد و به جرم بلند پروازیش بی مقدار ساخت، او را در دنیا طرد کرد و در آخرت هم آتش افروخته نصیبش ساخت و...
هدف از بیان این سرگذشت این است که:
اولا، به انسان ها یادآوری شود که وجود آنها آن قدر با ارزش است که تمامی فرشتگان برای جدشان «آدم علیه السلام» به سجده افتادند. انسانی با این همه شخصیت، چگونه اسیر چنگال شیطان و هوای نفس می شود؟ چگونه ارزش وجودی خود را رها کرده، یا در برابر سنگ و چوبی سجده میکند؟! و در این زمانه مرعوب متکبران عصر حاضر می شود.
ثانیا، لجاجت شیطان و غرور و تکبر و حسدش که سبب شد، برای همیشه از اوج افتخار سقوط کند و در لجنزار فرو رود، می تواند برای همه افراد لجوج و مغرور باشد، تا عبرت گیرند و رویه شیطان را رها کنند.
ثالثا، از وجود چنین دشمن بزرگی که سوگند برای اغوای انسانها یاد کرده، خبر می دهد، تا همگان به هوش باشند و در دام او نیفتند.
ابلیس تکبر کرد
ابلیس، تکبر ورزید و تمرد و طغیان نمود، و به همین دلیل از مقام (با عظمت خود) سقوط کرد و در صف کافران بود إِلَّا إِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الکافِرین. و بدترین بلای جان انسان نیز همین کبر و غرور است که پرده های تاریک جهل بر چشم بینای او می افکند، و او را از درک حقایق محروم می سازد او را به تمرد و سرکشی وا می دارد، و از صف مومنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون می افکند، و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار میدهد همان طوری که «ابلیس» را در این صف قرارداد
آتش کبر و غرور سرمایه انسان را می سوزاند از مسائل فوق العاده حساسی که در ماجرای «ابلیس» و رانده شدن او از درگاه خدا، جلب توجه می کند، تأثیر عامل خودخواهی و غرور در سقوط و بدبختی انسان است، به طوری که می توان گفت: مهم ترین و خطرناک ترین عامل انحراف همین عامل است. همین امر بود که، شش هزار سال عبادت ابلیس را در یک لحظه نابود کرد، و موجودی را که هم ردیف فرشتگان بزرگ آسمان بود، به پست ترین درکات شقاوت تنزل داد، و مستحق لعن ابدی خداوند نمود
تکبر امکان فهم حقیقت را می گیرد آری خودخواهی و غرور، به انسان اجازه نمی دهد، چهره ی حقیقت را آن چنان که هست ببیند. خودخواهی، سرچشمه حسادت، و حسادت سرچشمه کینه توزی، و کینه توزی عامل خونریزی و جنایات دیگر است. خودخواهی، انسان را به ادامه خطا و اشتباه وامی دارد، و به هنگام وجود عوامل بیدارکننده نیز آثار همه را خنثی می کند! خودخواهی و لجاجت، فرصت توبه و جبران را از دست انسان می گیرد، و درهای نجات را به روی او می بندد،
و چه زیبا علی(علیه السلام) فرموده اند: این دشمن خدا شیطان، پیشوای متعصبان و سلف مستکبران است که اساس تعصب، تکبر و خودخواهی را پی ریزی کرد، و با خداوند در مقام جبروتیش به ستیز و منازعه برخاست، لباس خودبزرگ بینی، برتن پوشانید، و پوشش تواضع و فروتنی را کنار گذاشت. آیا نمی بینید چگونه خداوند، او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و بر اثر بلند پروازیش، پست و خوار گردانید؟ در دنیا مطرودش ساخت، و در آخرت آتش سوزان دوزخ را برای او آماده کرده است! (نهج البلاغه خ192)
از رفتار خدا با ابلیس پند بگیریم!
امیرالمومنین علی(علیه السلام) در حدیث شریفی درباره نکوهش تکبر و مساوی بودن حکم خداوند برای اهل زمین و آسمان فرموده : فاعتبروا بما کان من فعل اللَّه بابلیس..... فى اهل السماء و اهل الارض لواحد؛ پند و عبرت گیرید به آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوششهاى او به خاطر ساعتى تکبر ورزیدن بر باد داد، با این حال چه کسى بعد از ابلیس مى تواند از کیفر خدا در برابر انجام همان معصیت مصون بماند؟حضرت امام علی(علیه السلام) ، از تکبّر به بدی یاد میکنند و به پرهیز از آن سفارش مینمایند: وَ خَلْعَ التَّکَبُّر مِنْ أعْنَاقِکُمْ؛ حلقههای زنجیر خودبزرگبینی را از گردن باز کنید (خطبة 192) وَ لا تَکُونُوا کَالْمُتَکَبِّر عَلَی ابْنِ أمِّهِ.... ؛ و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبّر کرد.. و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید، سرانجام پشیمان شد، خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت برگردن او نهاد.فَاللهَ اللهَ فی کِبْرِ الْحَمِیَّةِ، وَ فَخْرِ الْجَاهلِیَّةِ! فَإِنَّهُ مَلاَقِحُ الشَّنَآنِ، وَ مَنَافِخُ الشَّیْطانِ، ... ؛ خدا را! خدا را! از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض، کینه و رشد وسوسههای شیطانی است ... ضَعْ فَخْرَکَ وَاحْطُطْ کِبَرکَ؛ فخرفروشی را واگذار و از مرکب تکبّر فرود آی (خطبة 153)
عَجَبْتُ لِلمُتَکَبِّرِ الذَّی کَانَ بِالأمسِ نُطفَةً وَ یَکُونُ غَدَاً جِیفَةً؛ در شگفتم از متکبّری که دیروز نطفهای بیارزش، و فردا مرداری گندیده خواهد بود (حکمت 126) ممکن نیست خداوند، انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر کارى که به خاطر آن فرشتهاى را از بهشت رانده است. حکم خداوند در باره اهل آسمان و زمین یکى است . متکبران؛ محروم از رحمت الهی
و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحا ان الله لا یحب کل مختال فخور؛ روی خود را از مردم برمگردان و شادمان بر روی زمین راه مرو و به خود مناز به درستی که خدا دوست ندارد هر متکبر و فخر کنندهای را. (لقمان18). بسیاری از کسانی که در برابر دعوت انبیا الهی می ایستادند و از پذیرش آن سرباز میزدند، متکبران بودند
شاخص های استکبار
در چندین آیه، از آیات قرآن، استکبار به عنوان یک صفت ویژه کفار به کار رفته، و از همه آنها استفاده می شود، که منظور از آنها تکبر از قبول حق است
نوح7 : وَ إِنِّی کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَارًا و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را برخود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند
منافقین5 : وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُم مُّسْتَکْبِرُونَ؛ هنگامی که به آنها بگوئی بیائید تا رسول خدا برای شما آمرزش بطلبد، سرپیچی می کنند و آنها را می بینی که مردم را از راه حق باز می دارند و استکبار می ورزند
جاثیه8 : یَسْمَعُ آیَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ آیات خدا را که بر او خوانده می شود می شنود، اما چنان با حالت استکبار اصرار بر کفر دارد که گوئی آن آیات را هرگز نشنیده است! و در حقیقت، بدترین استکبار ، همان تکبر از قبول حق است، چرا که تمام راه های هدایت را به روی انسان می بندد، و تمام عمر در بدبختی و گناه و بی ایمانی می ماند.
نیرنگ و فریب و مکر مستکبران
استکبار همواره مکر می ورزد و چاره جویی و حیله می کند تا بر جهان و جهانیان سیطره و سلطه یابد و همه منابع مادی و انسانی را به خدمت خویش گیرد. خداوند در آیات بسیاری از قرآن به مساله مستکبران پرداخته است؛ چرا که نخستین طاغی در آفرینش، ابلیس مستکبری است که با طغیان خویش کوشید تا مسیر آفرینش را منحرف سازد. انحراف مستکبران از خط اصلی آفرینش، به سبب خودبرتربینی آنان است. آنان نه تنها خود فاسد هستند بلکه بر آن هستند تا فساد را در همه عرصه ها گسترش دهند و با هنجار شکنی و تغییر ارزش ها بلکه خلقتها به تعبیر قرآن به اهداف پلید خویش دست یابند.
خداوند در آیه 33 سوره سباء از تلاش شبانه روزی مستکبران برای گمراهی مستضعفان و انسانهای بی پناه که قدرت تفکر و تقابل را ندارند، سخن به میان می آورد و توضیح می دهد که چگونه آنان مکر شبانه روزی خویش را به کار گرفته اند تا جهان را مدیریت کنند.
وَ قالَ الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذينَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ في أَعْناقِ الَّذينَ کَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا يَعْمَلُونَ.
و مستضعفان در پاسخ به سران مستکبر مى گویند: ] اگرچه ما را به اجبار از ایمان بازنداشتید، ولى [ در گرایش ما به کفر، شما نیز دخالت داشتید. شما بودید که شب و روز فریبکارى کردید و پیوسته توطئه ها به کار بردید تا ما را به اطاعتِ خود واداشتید و ما هم آن گاه که خواستید به خداى یگانه کافر شویم و براى او همتایانى قرار دهیم خود را به پیروى از شما ناچار دیدیم. آنان وقتى عذاب دوزخ را مى بینند پشیمان مى شوند امّا پشیمانى خود را پنهان مى دارند، و ما در گردن کسانى که کفر ورزیده اند زنجیرها مى نهیم. آیا جز به آنچه مى کردند سزا داده مى شوند ؟ این زنجیرها که در عذابشان داشته همان اعمال آنان است.
روشهای فریبکارانه و مکارانه مستکبران
مکر، بر فریب و خدعه استوار است. بر این اساس، مکار از هیچ چیزی برای رسیدن به هدف خویش فروگذار نمی کند و حق و باطل را چنان در هم می آمیزد که انسان قدرت تشخیص حق و باطل را نیابد. البته کسانی که اهل ایمان هستند از نور الهی برخوردار بوده و فطرت سالم و عقل سلیم ایشان، آنان را نسبت به فریب و مکر مستکبران، بصیر می سازد؛ اما مستضعفان از این امکان برخوردار نیستند و به سادگی در دام فتنه و مکر آنان می افتند و خود به عنوان مزدوران و سربازان بی جیره و مواجب مستکبران عمل می کنند.
مهم ترین ابزارهایی که مستکبران در فریفتن مردم از آن بهره می برند،
1. نفاق و ریا (نساء، 142)، إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا همانا منافقان با خدا مكر و حيله مىكنند در حالى كه خداوند (به كيفر عملشان) با آنان مكر مىكند. و هرگاه به نماز برخيزند با كسالت برخيزند، آن هم براى خودنمايى به مردم و خدا را جز اندكى ياد نمىكنند.
2. تهمت و بهتان و افتراست (یوسف، 25 و 28) وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ . و هر دو بسوى در سبقت گرفتند و آن زن پيراهن او را از پشت دريد. ناگهان شوهرش را نزد در يافتند. زن (براى انتقام از يوسف يا تبرئه خود با چهره حقّ به جانبى) گفت: كيفر كسى كه به همسرت قصد بد داشته جز زندان ويا شكنجه دردناك چيست؟
فَلَمَّا رَأى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ . پس همين كه (عزيز مصر) پيراهن او را ديد كه از پشت پاره شده است، (حقيقت را دريافت و) گفت: بىشك اين از حيله شما زنان است. البتّه حيله شما شگرف است.
3. زشتی های خویش را تزیین کرده و به حق می آرایند و باطل را حق جلوه می دهند. (رعد33) أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ . آیا خدایی که نگهبان همه نفوس عالم با آثارشان است (فراموش کردند)؟ و برای خدا شریکانی جعل کردند، بگو که نام خدایان خود برگویید (که اینها کیستند و اثر اینان چیست و از چه رو مستحق پرستش شدند؟) یا این که شما مردم نادان میخواهید خدا را به چیزی که در زمین از آن آگاه نیست آگه سازید؟! یا آنکه به ظاهر سخنی (که خود هم حقیقتی بر آن قائل نیستید) میگویید؟ بلکه کافران را مکر و فسونشان در نظر زیبا آمده و از راه خدا باز ماندند، و هر کس را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ کس وی را هدایت نتواند کرد.
4. اغوای دیگران (اعراف 20 تا 22)، فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ. پس آنان را به فریب و دروغی (از آن مقام بلند) فرود آورد، پس چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان (مانند عورات و سایر زشتیهای پنهان) بر آنان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند، و پروردگارشان آنها را ندا کرد که آیا من شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست؟ و (شيطان براى آن كه وسوسهاش تأثير كند،) براى آن دو سوگند ياد كرد كه به راستى من از خيرخواهان شمايم.
پس شيطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه كرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برايشان آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) اين درخت نهى نكرده مگر براى اين كه مبادا دو فرشته شويد يا از جاودانان شويد (و حيات ابدى بيابيد
5. تبلیغات فریبنده (انعام 112) وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ . (اى پيامبر! اينان تنها در برابر تو به لجاجت نپرداختند، بلكه) ما اين گونه براى هر پيامبرى، دشمنى از شيطانهاى انس و جنّ قرار داديم. كه برخى از آنان حرفهاى دلپسند و فريبنده را به برخى ديگر مرموزانه القا مىكنند.
البتّه اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند. (ولى سنّت الهى بر آزادى انسانها مىباشد،) پس آنان را و آنچه به دروغ مىسازند به خود واگذار
6. ترور فیزیکی و شخصیتی (انفال30 و آیات دیگر)، وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ . و (به ياد آور) زمانى كه كافران دربارهى تو نقشه مىكشيدند تا تو را زندانى كنند، يا تو را بكشند يا (از مكّه) تبعيد كنند. و آنان نقشه مىكشيدند و خدا هم (با خنثى كردن توطئههاى آنان) تدبير مىكرد و خداوند، بهترين تدبيركنندگان است.
7. خیانت های پنهانی و نهانی و ناموسی (یوسف50 تا 52) وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ . و پادشاه گفت: او را نزد من آوريد، پس چون فرستادهى شاه نزد وى آمد (يوسف) گفت: نزد آقاى خود برگرد و از او بپرس كه ماجراى آن زنانى كه دستانشان را بريدند چه بود؟ همانا پرودگار من، به حيله آنان آگاه است و ....
8. اظهارات خیرخواهانه و نصیحت خواهی ظاهری (یوسف11 و 12)، قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ . گفتند: اى پدر تو را چه شده كه ما را بر يوسف امين نمىدانى، در حالى كه قطعاً ما خيرخواه او هستيم؟! أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ او را فردا با ما بفرست تا (در صحرا) بگردد و بازى كند و قطعاً ما نگهبانان (خوبى) براى او خواهيم بود
9. صلح خواهی (انفال61 و 62) وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . و اگر (دشمنان) به صلح تمايل داشتند، (تو نيز) تمايل نشان بده و بر خداوند توكّل كن، همانا او شنوا و داناست. وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ . و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نيرنگ كنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست كه با امدادهاى خويش و حمايت مؤمنان، تو را يارى كرده است.
10. دروغگویی و قسم دروغ (نحل94)، وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ . و سوگندهايتان را مايهى فريب ميان خودتان قرار ندهيد، تا مبادا گامى بعد از استوارىاش بلغزد، (كه در اين صورت حُرمت وقداست سوگند وپيمان و اطمينان شكسته مىشود) و بخاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا بدى را خواهيد چشيد و براى شما عذابى بزرگ است.
11. وسوسه (اعراف20 تا 27) فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ . پس شيطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه كرد تا آنچه را از زشتى (عورت) شان از آن دو مخفى بود، برايشان آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) اين درخت نهى نكرده مگر براى اين كه مبادا دو فرشته شويد يا از جاودانان شويد (و حيات ابدى بيابيد. و ......
12. ادعای همدلی و همسویی (توبه56) وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ . منافقان به خدا قسم مىخورند كه همانا آنان از شمايند، در حالى كه (دروغ مىگويند و) از شما نيستند، بلكه آنان گروهى هستند كه (از شما) مىترسند (يا ميان دل و زبان و عملشان جدايى استاز مهمترین روش هایی است که مستکبران در مکرجویی از آن بهره می برند.
مستکبران به سبب بیماردلی، حسادت و رفاه طلبی بسیار خود در مسیر شیطان و اهداف شیطانی قرار می گیرند و اجازه نمی دهند تا مسیر واقعی و درست از سوی انسانها و جوامع بشری پیموده شود.
با نگاهی به رسانه های جهانی به خوبی می توان دریافت که چرا مستکبران از همه ابزارهای تبلیغاتی و شعارهای به ظاهر خیرخواهانه و بشردوستانه مانند مردم سالاری و صلح طلبی حقوق بشر بهره می گیرند و دریک فرآیندی زنان را به عنوان مهم ترین ابزار تاثیرگذار برای هنجارشکنی مورد استفاده قرار می دهند. بسیاری از ادعاهای حقوق بشری و تساوی حقوق زن و مرد، تنها برای مکری است که در آستین خویش چون ماری پرورانده اند تا جوامع بشری را از فطرت سالم دور سازند و زنان را به بهره کشی جنسی سوق دهند تا از طریق این عمل، اصالت خانه و خانواده از میان برود و بتوانند به اهداف هنجارشکنانه و استکباری خود دست یابند.اشراف، طبقه مخرب و مکار : اشراف بعنوان طبقه ای مستکبر همواره در خدمت اهداف شیطانی بوده اند و در طول تاریخ علیه خط درست آفرینش که از سوی پیامبران مدیریت و هدایت می شد، قرار گرفته اند. (انعام123 و 124)
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ. و ما اين گونه در هر ديارى مجرمان بزرگش را مىگماريم تا در آن قريهها و مناطق، حيله (و فسق و فساد) كنند، امّا جز به خودشان نيرنگ نمىكنند ولى نمىفهمند (كه نتيجهى حيله، به خودشان باز مىگردد.
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ. و چون آيه و نشانهاى (از سوى خدا براى هدايت آنان) نازل شد گفتند: ما هرگز ايمان نمىآوريم تا آنكه به ما هم مثل آنچه به فرستادگان خدا داده شد، داده شود، (بگو:) خداوند بهتر مىداند كه رسالت خود را كجا (و نزد چه كسى) قرار دهد. به زودى به آنها كه گناه كردند، به سزاى آن مكر و نيرنگها كه مىكردند، خوارى و عذاب سخت از نزد خداوند خواهد رسيد. آنان به عنوان بزرگ ترین مجرمان در هر جامعه ای چنان به فساد و افساد دامن می زنند که گروهی همانند ایشان را نمی توان در جوامع بشری به عنوان طبقات مخرب و مکار شناسایی و معرفی کرد. در جامعه جهانی امروز به سادگی می توان مکر مستکبران را در همه عرصه های زندگی شناسایی کرد. با نگاهی گذرا به مجموعه تحرکات جهانی مستکبران از صلح دوستی و مردم خواهی و حمایت از حقوق زنان و استفاده ابزاری از این امور برای رسیدن به اهداف پلید می توان دریافت که چگونه مستضعفان در دام فریب این مکاران قرار می گیرند و خود بسان بردگان بی مزد و مواجب مستکبران عمل می کنند و اهداف آنان را در زمین جامه عمل می پوشانند.
برای رهایی از مکر مستکبران
1. تنها می بایست به خداوند پناه برد (یوسف23) وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ . و زنى كه يوسف در خانه او بود، از يوسف از طريق مراوده و ملايمت، تمناى كامگيرى كرد و درها را (براى انجام مقصودش) محكم بست و گفت براى تو آمادهام. يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته، قطعاً ستمگران رستگار نمىشوند.
2. و با تقوای الهی (ال عمران، 20) فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ . (از اين رو) پس اگر با تو به گفتگو وستيز ومحاجّه برخاستند، (با آنها مجادله مكن و) بگو: من و پيروانم روى به خدا تسليم كردهايم. و به اهل كتاب (يهود و نصارى) و اميّين (مشركان بىسواد مكّه) بگو: آيا شما هم (در برابر خدا) تسليم شدهايد، پس اگر تسليم شدند و اسلام آوردند همانا هدايت يافتهاند و اگر سرپيچى كردند (نگران مباش، زيرا) وظيفهى تو فقط رساندن دعوت الهى است، (نه اجبار واكراه) و خداوند به حال و عمل بندگان بيناست
3. و دعا (یوسف، 33 و 34) قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِينَ . (يوسف) گفت: پرودگارا! زندان براى من از آنچه مرا به سوى آن مىخوانند محبوبتر است. و اگر حيله آنها را از من باز نگردانى، به سوى آنها تمايل مىكنم و از جاهلان مىگردم.
فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . پس پرودگارش (در خواست) او را اجابت كرد و حيله زنان را از او برگرداند، زيرا كه او شنواى داناست.
4. و صبر پیشگی (آل عمران، 120) إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ . اگر خوبى به شما رسد، آنان را غمگين سازد و اگر بدى به شما رسد، آنها بدان شادمان مىشوند و اگر (در برابرشان) صبر كنيد و پرهيزكار باشيد، حيلهى بدخواهانهى آنان هيچگونه آسيبى به شما نرساند. همانا خداوند به آنچه انجام مىدهند احاطه دارد.
5. و هوشیاری (اعراف 27 نور 11 تا 16) يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ . اى فرزندان آدم! مبادا شيطان فريبتان دهد، آنگونه كه پدر و مادرِ (نخستين) شما را از بهشت بيرون كرد، (با وسوسهى خوردن از آن درخت) لباس را از تن آن دو بركند تا عورتهايشان را بر آنان آشكار سازد. همانا شيطان و گروهش شما را از آنجا كه شما آنها را نمىبينيد مىبينند. ما شياطين را دوستان و سرپرستان كسانى كه ايمان نمىآورند قرار داديم.
6. و امدادخواهی از خداوند (انفال 62) وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ . و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نيرنگ كنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست كه با امدادهاى خويش و حمايت مؤمنان، تو را يارى كرده است.
7. و احسان (نحل127 و 128) وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ . (و اى پيامبر!) صبر پيشه كن وصبر تو جز (به يارى وتوفيق) خداوند نيست و بر آنان اندوه مخور، و از آنچه مَكر وتدبيرهاى خصمانهاى كه مىكنند، دلتنگ و در فشار مباش.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ زيرا كه خدا با كسانى است كه تقوا پيشه كردند و (با) كسانى (است) كه آنان نيكوكارند. از شر مکر شبانه روزی مستکبران در امان ماند.
بخش دوم هویت و ملیت اسلامی
جامعه اسلامی باید دارای یک هویت خاص برای خود باشد. این هویت خاص را مجموعه ای از آیات و احادیث و نمادها و آداب و سنت های آیینی شکل می دهد. بخشی از تلاش های اسلامی در راستای هویت بخشی به جامعه اسلامی انجام گرفته است.مسجدسازی و انتخاب کعبه به عنوان قبله از نمونه های برجسته این هویت بخشی است. که در راستای ملت سازی انجام گرفته تا ملت اسلام از ملت مسیحی و یهودی بازشناخته شود. مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَ فِی هَذَا او شما را برگزیده (و به دین خود سرافراز کرده) و در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاده (و این آیین اسلام) مانند آیین پدر شما ابراهیم (خلیل است) (حج78)، زیرا هیچ دین و آیینی بهتر و شایسته پیروی همچون ملت ابراهیم نیست که آیین حنیف است وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا دین چه کس بهتر از آن کسی است که خود را تسلیم (حکم) خدا نموده و هم نیکوکار است و پیروی از آیین ابراهیم حنیف نموده؟! آن ابراهیمی که خدا او را به مقام دوستی خود برگزیده است. (نساء125) و پیروی از آن واجب شده ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ آن گاه بر تو وحی کردیم که (در دعوت به خداپرستی و توحید و بسط معارف الهی) آیین ابراهیم را تعقیب کن که پاک و یکتا پرست بود و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورد. (نحل123) و بیزاری و عدم رغبت در این ملت و آیین ابراهیمی به معنای سفاهت و نادانی حقیقی دانسته شده وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ و چه کس از آیین پاک ابراهیم روی گرداند به جز مردم بیخرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا (به شرف رسالت) برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است. (بقره130) چراکه ملت ابراهیمی همان دین قیم و ارزشی است که می بایست پیروی شود قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ بگو: محققا مرا خدایم به راه راست هدایت کرده، به دینی استوار، همان آیین پاک ابراهیم که وجودش از لوث شرک و عقاید باطل مشرکین منزه بود. (انعام161) بنابراین یک مسلمان باید پیرو دین حنیف ابراهیمی باشد که ایشان عنوان اسلام و مسلمانی را بر مؤمنان نهاده است قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ بگو: سخن خدا راست است، پس باید از آیین ابراهیم پیروی کنید که بر آیین پاک توحید بود و هرگز از مشرکان نبود. (آل عمران95) و راه وی غیر از راه یهودیت و مسیحیت است که خود ملتی جداگانه هستند وَ قَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ یهود و نصاری گفتند که به آیین ما درآیید تا راه راست یافته و طریق حق پویید. (ای پیغمبر در جواب آنها) بگو: بلکه ما آیین ابراهیم را پیروی میکنیم که به راه راست توحید بود و از مشرکان نبود. (بقره135)
از نظر آموزه های قرآنی، ملت اسلام همان ملت حنیف ابراهیمی است که تفاوت های جدی با ملت های یهودی و نصرانی دارد (همان) و پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان مأمور به پیروی از این ملت بودند (نحل123) اگر کسی مؤمن واقعی باشد، تنها ملت ابراهیم(علیه السلام) را شایسته سرمشق و پیروی می داند و بدان می آویزد، چنان که پیامبران خدا پس از حضرت ابراهیم بدان آویخته و از آن پیروی می کردند وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللّهِ مِن شَیْءٍ و از آیین پدرانم ابراهیم (خلیل) و اسحاق و یعقوب (که دین توحید و خداپرستی است) پیروی کردم، در آیین ما هرگز نباید چیزی را با خدا شریک گردانیم، این از فضل و عطای خداست بر ما و بر همه مردم لیکن اکثر مردمان شکر به جا نمیآورند. (یوسف38)
بخش سوم استکبار ستیزی
استکبار و نشانههای مستکبران از دیدگاه قرآنخوی و منش استکباری، یکی از زشتترین خصلتهایی است که آدمی را از همگرایی و جامعهپذیری باز میدارد. به این معنا که این منش به عنوان عامل بازدارندهای عمل میکند که بحران جامعهپذیری را پدید میآورد و نمیگذارد تا زمینههای همگرایی در انسان تقویت شود و رشد کندجامعهپذیری، مسئله و نیاز دولتها و جوامع بشری استاگر در فرآیند جامعهپذیری افراد، اختلال پدید آید، واگرایی، تضادها، درگیریها و جنگهای فردی و اجتماعی، جامعه انسانی را از هم میپاشاند و دچار اختلال و بحرانهای نابودساز میسازد. از اینرو شناخت نشانههای مستکبران و آثار و پیامدهای آن برای مقابله و مبارزه با این خوی و خصلت نابودگر از منابع معرفتی مفید و سازنده است
عوامل ایجادی منش و پدیده استکباری
قرآن عواملی چند را برای پیدایش و یا زمینههای پیدایش استکبار بیان کرده است.1. مال و ثروت : (یونس88) وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالًا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ . و موسى گفت: پروردگارا! تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگى دنيا زينت و اموال بسيار دادهاى، پروردگارا تا (به وسيلهى آنها،) مردم را از راه تو گمراه سازند. پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت، زيرا كه آنان تا عذاب دردناك را نبينند، ايمان نخواهند آورد.
2. قدرت نظامی و موقعیت سیاسی (زخرف51) وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ . و فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست و اين نهرها از زير (كاخ) من جارى نيست؟ آيا (عظمت مرا) مشاهده نمىكنيد. 3. فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری (زخرف 54، غافر 47) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ فرعون قومش را سبك شمرد و او را اطاعت كردند زيرا آنان قومى فاسق بودند.
4. توهم برتری در آفرینش (ص 75 اعراف7) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ . (خداوند) فرمود: «اى ابليس! چه چيز تو را مانع شد كه براى موجودى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده كنى؟ تكبّر كردى يا از بلند مرتبهگانى؟!»
5. کفر (بقره34) وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ . و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد، همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد و تكبّر كرد، و از كافران گرديد
6. هوای نفس و خودپرستی (بقره87) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ . و همانا ما به موسى كتاب (تورات) داديم و از پس او پيامبرانى پشت سر يكديگر فرستاديم و به عيسىبن مريم (معجزات و) دلايل روشن بخشيديم و او را با روح القدس، تأئيد ويارى نموديم. پس چرا هرگاه پيامبرى چيزى (از احكام و دستورات) بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبّر ورزيديد. (و به جاى ايمان آوردن به او) جمعى را تكذيب و جمعى را به قتل رسانديد؟!
7. گناه و جرمپیشگی (جاثیه 31 و یونس 75) وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ . و امّا كسانى كه كفر ورزيدند (به آنان گفته مىشود) مگر آيات من بر شما خوانده نشد، پس استكبار ورزيديد و گروهى مجرم بوديد.
8. غفلت از قدرت خداوند (فصلت 15 و قصص78) فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ . پس قوم عاد به ناحقّ در زمين تكبّر ورزيدند و گفتند: «كيست كه از ما قدرتمندتر باشد؟» آيا نديدند كه همان خداوندى كه آنان را آفريد قوىتر از آنهاست؟ و پيوسته به آيات ما كفر ورزيدند.
در برخی از نوشتهها و فیلمهای مستند و حتی تخیلی که در برخی از جوامع استکباری پدید میآید میتوان عاملی چون قدرت نظامی، برتری در آفرینش مانند رنگ پوست و حجم جمجمه و یا کفر و گناه را ردگیری کردنظام سلطه از نگاه قرآننظام سلطه استکباری، نظامی است که در طول تاریخ در برابر جریان عدالتخواه پیامبران قرار گرفته است. این جریان شیطانی همان خوی استکباری ابلیس را با خود همراه دارد، زیرا انسانهایی که در این جریان تاریخی قرار گرفتهاند همواره از دوستان ابلیس بودند و در چارچوب ولایت او قرار داشته و عمل میکردند.نظام سلطه استکباری به عنوان نظام رقیب در برابر نظام ولایی الهی، با تحریف حقایق، خود را ساخته و زنده نگه میدارد
این نظام در بسیاری از موارد از دین به عنوان پوشش مناسب سود میجوید. در این میان تحریفگران یهودی سرآمد یاران شیطان هستند و او را در ایجاد نظام سلطه باطل استکباری یاری میرسانند
در برخی از روایات آمده که یاران و ابزارهای نظام سلطه استکباری شیطانی، یهودیان منحرف و تحریفگر، زنان بیحیایی که عفت از ایشان سلب شده و اعرابی یعنی بیابانگردان بیفرهنگ و بیتمدن هستند که در دین تفقه نمیکنند و خود را متخلق به آداب دینی نکرده و در فرهنگ بدوی به سر میبرند
در روایات : نظام سلطه استکباری در آخرالزمان فتنهای بزرگ و جهانی را برای بشریت رقم میزند که کمتر کسی از آن رهایی مییابد در این فتنه که با رهبری انسانی متضاد و متناقض به نام مسیح دجال صورت میگیرد، مردمان گرفتار تضادی سخت و تفکیک ناپذیر می شوند؛ زیرا در پیوند دروغین شخصی میان منجی بشریت و سلطه استکباری جمع میکند
چرا که مسیح انسان منجی بشریت است تا آدمی را به سوی حق و عدالت رهنمون کند و جهان را از ظلم و جور و بیعدالتی رهایی بخشد، درحالی که این موجود خود سلطهگری جهانی است و به عنوان یک پدیده همه زمین را میپوشاند زیرا دجال، به فردی گفته میشود که همه سطح چیزی را بپوشاند
دجال، نظام سلطه استکباری است که همه سطح زمین را میپوشاند و دربرمیگیرد. با نگاهی به نظام کنونی رسانه و جهانی شدن به سادگی میتوان مفهوم دجال را دریافت که چگونه همه سطح زمین را پوشانیده است و با اخبار و اطلاعات دروغین، مردم را در مسیر استضعاف خود پیش میبرد تا به نظام سلطه استکباری خویش شکل تثبیت شده بخشد.تضاد اجتماعی نظامهای سلطه و ضدسلطهبراین اساس نظام سلطه همواره درگیر با نظام ضد سلطه است. نظام ضد سلطه با اندک توانایی خویش میبایست در برابر نظام سلطهای قرار گیرد که از همه امکانات و منابع مادی و انسانی برخوردار است
زیرا چنان که قرآن تبیین کرده بیشتر مردم به سوی نظام باطل گرایش مییابند و کمتر کسی است که در مسیر سخت و سنگلاخی اسلام و عدالت و حقیقت گام بردارد و شکرگزار نعمتهای الهی باشد.خداوند در آیات قرآنی همواره استکبار را در برابر استضعاف نهاده است
این بدان معناست که حیات استکبار به وجود استضعاف است و هرجایی که استکباری هست استضعافی نیز وجود دارد. انسانهای متکبر و مغرور، به سبب تکبری که خلق و خوی ایشان است در عمل اجتماعی به آنچه دارند بسنده نمیکنند و با تضییع حقوق دیگران میکوشند تا منابع بیشتری در اختیار گیرند و شهوات و خواسته نفسانی خویش را برآورده سازند
نظام سلطه استکباری برای دستیابی به هدف خویش نیازمند آن است که حقوق مردمان را در همه حوزهها تضییع و تباه سازد و در اختیار گیرد. این نظام سلطه خود را در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و حتی دینی گسترش میدهد و افرادی را از هر حوزه در اختیار اهداف خود میگیرد
بر این اساس همواره نظام سلطه همراهانی از اشراف و قدرتمندان ظالم، ثروتمندان و مرفهان بیدرد، نظامیان و سربازان مطیع، جادوگران و ساحران فسونگر، روحانیون و احبار و عالمان دینی تحریفگر را در اختیار دارد (38 و39 غافر24 و36 اعراف109 و127 و176 مائده13 و41)خداوند با گزارشی از نظام سلطه استکباری که با مدیریت فرعون شکل گرفته است به این سلطه همهجانبه و همراهی افراد شاخص از هر جریان و طبقه اجتماعی اشاره میکند
لذا هامان سیاستمدار از طبقه اشراف، در کنار قارون از طبقه ثروتمندان و مرفهان بیدرد، همراه با ساحران فسونگر، با بهرهگیری از بلعم باعورا از طبقه روحانیون دین فروش و جنود قبطیان و خودفروشان یهود، در خدمت فرعون میباشند و موسی(علیه السلام) در برابر این نظام سلطه در تنهایی و غربت قرار میگیرد و سالیان سال نمیتواند با همه معجزات کاری از پیش برد و تودههای مردم خودش را نیز همراه کند.
وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ قصص6 و8. و به آنان (مستضعفان) در زمين، قدرت و تمكّن بخشيم، و از ناحيه آنان به فرعون و (وزيرش) هامان و سپاهيانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند نشان دهيم.
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ. پس (مادر موسى چنان كرد، چيزى نگذشت كه) فرعونيان، او را (ديده و از آب) برگرفتند تا سرانجام، دشمن و مايه اندوهشان گردد. همانا فرعون و هامان و سپاهيانشان خطاكار بودند.
ویژگیهای نظام سلطهنظام سلطه استکباری دارای ویژگیهای چندی است که از همه مهم تر بهرهگیری از فرصتهای درست و نادرست برای رسیدن به اهداف است. از این رو هدف، وسیله را برای او توجیه میکند و از هیچ ظلم و ستمی باز نمیایستد
بر این اساس میکوشد تا با تحریفگری و شبههسازی باطل، نظام سلطه خویش را زیبا جلوه دهد و در قالب دینداری و حفاظت از آیین ها و سنتهای مردمی، تودههای مردم را مسحور و همراه خویش گرداند؛ چنان که فرعون به صراحت در مقابله با حضرت موسی(علیه السلام) آن حضرت را متهم به سلب آرامش و آسایش و دینداری مردم میکند و میگوید که تمامی تلاش نظام فرعونی برای حفاظت از آیینهای نیاکان و دینداری مردمان صورت میگیرد (غافر26)نظام سلطه در تحریفگری از بهترین استادان در این حوزه بهره میگیرد. بطوری که از یهودیان، این استادان تحریف در دین سود میبرد تا باطل را حقیقت بنمایاند و حقایق را زشت جلوه دهد. اینگونه است که ارزش به ضدارزش و امر نابهنجار به هنجار تبدیل میشود. (نساء46 مائده13 و41)
مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا «46. بعضى از يهوديان، سخنان را از جايگاهش تحريف مىكنند (و بجاى آنكه بگويند شنيديم و اطاعت كرديم) مىگويند: شنيديم و نافرمانى كرديم (و بىادبانه به پيامبر مىگويند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحميق كن، (اينگونه مىگويند) تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دين شما طعنه زنند و اگر مىگفتند: (كلام خدا) را شنيديم و اطاعت كرديم و (كلام ما را) بشنو و به حال ما بنگر (تا حقايق را بهتر درك كنيم) برايشان بهتر بود و با منطق سازگارتر، ولى خداوند آنان را به خاطر كفر و سرسختىشان لعن كرد، پس جز اندكى توفيق ايمان نيافتند.
از دیگر ویژگیهای نظام سلطه آن است که از رسانههای دجالی که فراگیر و مردمپسند است بهره میگیرند تا چشمان را مسحور و دلها را با خود همراه سازند. لذا ساحران در هر عصر و زمانه را به کار میگیرند تا مردم را به اموری دروغین و باطل مشغول دارند (اعراف116 و 117)قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ . (موسى با تكيه بر نصرت الهى) گفت: (نخست شما) بيافكنيد. پس همين كه (ابزار جادوى خود را) افكندند، چشمهاى مردم را افسون كردند (با اين چشمبندى) ترس و وحشتى در مردم پديد آوردند و سحرى بزرگ را به صحنه آوردند . أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ و به موسى وحى كرديم كه عصايت را بيافكن. (همين كه افكند اژدها شد و) ناگهان (وسائل و) جادوهاى دروغين ساحران را بلعيد.
ایجاد جنگ و کشتن کودکان و مردان از دیگر ویژگیهای نظام سلطه استکباری است. در این راه با جدا نمودن طبقات اجتماعی از یکدیگر، یا ایجاد تفرقه در ملتها و قبایل با عناوین دروغین، آنان را به جان هم میاندازند و با شکار مستضعفان به بهرهکشی میپردازند. إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ . همانا فرعون در سرزمين (مصر) سركشى كرده و مردم آنجا را فرقه فرقه نموده است، گروهى از آنان را به زبونى و ناتوانى كشانده، پسرانشان را سر مىبرد و زنانشان را (براى كنيزى) زنده نگه مىدارد. به راستى كه او از تبهكاران است. (قصص4)
ایجاد مذاهب دروغین زیبا و فریبنده چون بهائیت و وهابیت، احمدیه و قادیانه و پروتستانیزم و کاتولیک و ارتدوکس و جنگ هفتاد و دو ملت، کاری میکنند تا زنان زنده بمانند و از آنان برای مقاصد جنسی و شهوانی خویش و تحکیم سلطه جهانی استکباری سود برند
اینکه خداوند رفتار فرعون را نسبت به زنان استحیاء میداند از آنروست که زنان را زنده نگه میداشت و حیاء و عفت را از ایشان سلب میکرد و به کارهای جنسی میگماشت تا تودههای مستضعف سرگرم مسایل شهوانی شوند و از تفکر و تفقه در مسایل هستی بازمانند
وَ إِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ (بقره49) و (اعراف141 ابراهیم6)
نظام سلطه برای دست یابی به این مقاصد، از رسانهها و شهوتجنسی در سطح جهانی سود میبرد تا مردم به لهو و لعب مشغول شوند
اینگونه است که دجال رسانه همه زمین را پوشش میدهد و به نام مسیح، نجات را در شهوت و سرگرمی تعریف و تبیین میکند.
جهانی شدن سلطه استکباری
از روایات به دست میآید که سلطه استکباری، جهانی شدن را در برنامه خود دارد. از این رو جهانیسازی به عنوان یک برنامه و پروژه برای نظام سلطه تعریف شده است؛ چنان که نظام رقیب برای خود جهانیسازی را در نظر دارد و میکوشد تا عدالت را جهانی کند و نظام سلطه را از میان بردارد.این که دجال را دجال گفتهاند برای این است که برنامه جهانیسازی نظام سلطه را در برنامه خویش دارد تا همه زمین را پوشش دهددر این راه کلیسا به عنوان ابزاری در دست نظام سلطه استکباری قرار گرفته است که به نام یهود فعالیت میکند. بر این اساس پیوندی میان کلیسا و کنیسه ایجاد می شود و کلیسای انجیلی توراتی شکل میگیرد
این کلیسا نه وفادار به آیین مسیح است و نه معتقد به باورهای یهودی تورات، بلکه تنها هم و غم خود را سلطه بر جهان قرار داده است تا انسانها را مسحور خود سازد
از آنجایی که طبیعت آدمی به سوی عدالت، معنویت، آزادگی و مانند آن گرایش دارد، ساحران دجال رسانه در جهان، منادی این امور میشوند و مردمان را با این اشکال زیبا مسحور میکنند و به استضغاف میکشند
حضرت علی(علیه اسلام) در پاسخ به سؤال یکی از یارانش درباره دجال، میفرمایند:... تحته حمار اقمر، خطوه حماره میل...؛ در زیر پای او (دجال)، الاغی است خاکستری یا نقرهای رنگ (سفید مایل به تیره)، هر گام الاغ او یک میل راه باشد...
همچنین در روایات دیگر، الاغ دجال چنین توصیف شده : از هر موی الاغ دجال نغمهای به گوش می رسید و آن باعث جذب افراد منافق و کفار میشود... شاید بتوان گفت که منظور از الاغ دجال در روایات فوق، وسایل ارتباط جمعی است که در سراسر جهان به فعالیت در جهان اهداف آمریکا و اسرائیل میپردازند و با پخش انواع موسیقیها و شوهای مبتذل، افراد منافق و کفار را به دور خود جمع میکنند. این رسانهها همانند الاغی که در خدمت ارباب خود است، همواره در جهت خدمت به اربابان خود (آمریکا، اسرائیل و بقیه کشورهای ماسونی) گام برمیدارند.
امواج الکترو مغناطیسی که به رادیوها و تلویزیونها می رسند و باعث پخش موسیقی میشوند. این امواج بسیار ریزی هستند که همانند مو از فرستنده خود به جهات مختلف پخش میشوند، امواج علاوه بر حرکت در راستای یک خط به عنوان ذره، در اطراف آن خطنوسان نیز میکنند و به صورت یک موج طی مسیر مینمایند (تئوری موج- ذرهای لویی دوبروی)
امواج مذکور دارای طول موج چندین کیلومتری هستند و در حین انتشار در فضا، با پیمودن هر طول موج (گام)، چند کیلومتر را در فضا طی میکنند. در واقع این امواج با گامهای (طول موجهای) چند کیلومتری در فضا طی مسیر میکنند و دقیقا مترادف عبارت (هر گام الاغ او یک میل راه باشد)، رفتار مینمایند
این فتنه آخرالزمانی آنچنان بر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) دشوار آمده است که به خداوند پناه میبرد و میفرماید: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ فِتْنَهِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ عَذَابِ النَّارِ ، و فِتْنَهِ القبر، مِن عَذابِ القَبرِ ، و شر فِتْنَهِ الغنی، و شر فِتْنَهِ الفقر، اللهم انی أعوذ بک من شر فِتْنَهِ المسیح الدجال. و از گرفتارى دنیا و آخرت و عذاب آتش جهنّم به تو پناه مىبرم.(بحارالأنوار علامه مجلسی (1111هـ) ج21، ص294 و نیز بحارالأنوار، ج51، ص70)
راهکارهای مبارزه با نظام سلطه استکباریدر آیات قرآنی یکی از برنامههای مهم مؤمنان، مبارزه با نظام سلطه استکباری است و خداوند وعده داده است که در نهایت این نظام ضدسلطه و عدالت محور است که بر جهان حاکمیت مییابد و جامعه جهانی را مدیریت میکند و به عنوان وارثان صالح زمین حکومت جهانی را ایجاد میکند وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (قصص5) و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم.
ولی دستیابی به این مهم زمانی شدنی است که بندگانی مؤمن که جز خداوند برای هیچ کس و هیچ چیزی بنده نیستند، به میان آیند. اینان به سبب خودسازی به مقام بندگی الهی رسیدهاند و متصف به عبادنا شدهاند
در مقام عمل چنان به هدف خویش باور دارند که از هیچ سختی و تلاشی کوتاه نمیآیند و بسیار استوار و ثابت قدم در حوزههای گوناگون علمی و فرهنگی و نظامی گام برمیدارند و برای دستیابی به هدف خویش به یکایک خانهها و آبادیها وارد میشوند و کار فرهنگی و نظامی میکنند و نیروهای نظام سلطه را کنار میزنند و از آنجا بیرون میرانند. فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانههای شما نیز جستجو کنند. و این وعده (انتقام خدا) حتمی است. (اسراء5)
البته از آنجایی که نظام سلطه همواره در قالب دین توراتی و در شکل یهودی خود را نشان میدهد مؤمنان باید به این مهم توجه یابند و در هر اجتماع عبادی به آنان یادآور شوند که یهودینمایی و یهودیسازی جهان در برنامه نظام سلطه است تا اینگونه به نام یهودیت بر جهان سلطه یابند و از نام دین برای باطل خویش سود برند.گروه دومی که نظام سلطه در میان مؤمنان میفرستد و آنان را به کار میگیرد منافقین هستند. از این رو در نماز جمعه که همایش هفتگی عبادی سیاسی است مستحب موکد است تا سورههای جمعه و منافقون خوانده شود تا مؤمنان با دو دشمن اصلی خود یعنی یهودنمایان و منافقان آشنا شوند.نظام ضدسلطه استکباری برای مبارزه با نظام سلطه استکباری افزون بر مبارزه فرهنگی، باید مبارزه نظامی را در دستور کار خویش قرار دهد؛
زیرا نظام سلطه اجازه نمیدهد تا نظام فرهنگی عدالت محور بر جامعه مسلط شود و به عنوان گفتمان غالب و چیره رفتار هنجاری مردم را تبیین نماید.
از اینرو خداوند در آیه75 نساء از مؤمنان خواسته است تا شهادتطلبی را به عنوان یک راهکار مبارزه مورد توجه قرار دهند و مقاتله و کشتن و کشته شدن را در این راه بپذیرند تا اینگونه مستضعفان از زیر سلطه نظام استکباری بیرون آیند. وَ ما لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ چرا در راه خدا جهاد نمیکنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند).
گفتگو با استکبار؛ تاکتیک یا راهبرد؟
در ادبیات مستکبران و رسانههای استکباری این جمله بارها تکرار میشود که «بازگشت به جامعه جهانی» و «پذیرش قوانین بینالمللی» تنها راه است. بنابراین، فشارها و تهدیدها در همه عرصههای فرهنگی، حقوقی، نظامی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن بر ایران ادامه خواهد یافت و این گونه نیست که با عقبنشینی در مسئله هستهای بتوان رضایتمندی استکبار جهانی را به دست آورد. هر گام عقبنشینی به معنای پذیرش گام بعدی و افزایش فشارها و تهدیدها و انسجام بیشتر استکبار و مستکبران در سطح جهان است. این عقبنشینی تا کجا ادامه خواهد یافت و چه زمانی رضایت به اصطلاح جامعه جهانی به دست میآید و ایران اسلامی به جرگه جامعه جهانی باز خواهد گشت و تهدیدها و فشارها برداشته میشود؟
تضاد گفتمان اسلام و استکبار نظامی که اکنون بر جامعه جهانی حکمفرما است با دلایل و شواهد گوناگون یک نظام استکباری ستمگر است که به هیچ اصلی جز اصل قدرت پایبند نیست. براساس این اصل که همان قانون جنگل است، قدرت است که حق میسازد و برای افراد و دولتها مشروعیت میآورد تا هر طور که بخواهند در جهان عمل کنند. نخستین و سادهترین شاهد بر این مدعا همان «حق وتو» است که در سازمان ملل برای پنج کشور پیروز در جنگ جهانی دوم تصویب شده و بیش از چندین دهه است که اعمال میشود. براساس این حق، دولتهای استکباری بدون هیچ اما و اگر و تنها برای منافع ملی خود میتوانند قطعنامههای ظالمانهای را در شورای امنیت برای حفظ منافع دولتهای خودشان به تصویب برسانند و در صورت تضاد با منافع جمعی و یا حتی ملی یک کشور، آن را وتو کنند.
نظام استکباری یک ضدانسانی است
هر چند که داعیه حقوق بشر داشته و در ظاهر چیزی را در قالب حقوق بشر به تصویب و اجرا درآورده باشد؛ زیرا مواد قانونی که در مجموعه سازمانهای وابسته به سازمان ملل تصویب و اجرا میشود از جمله همین قانون حقوق بشر، تنها تامین کننده منافع، مقاصد و اهداف پنج کشور دائم عضو شورای امنیت است. گفتمان که از آن به گفتمان استکباری یاد میشود، ضدگفتمان اسلامی است که اصل عدالت به عنوان مهمترین هدف و فلسفه بعثت پیامبران و انزال کتب الهی و دعوت اولیای الهی در آن تعیین و معرفی شده لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است پدید آوردیم (حدید25) گ گفتمان اسلامی دارای فلسفهای است قرآن اجازه نمیدهد تا کوچکترین حقی از موجودی سلب شود و انسانها به دلیل داشتن اراده و اختیار و قدرت موظف هستند که آن را نه تنها در حق یکدیگر اجرا کنند، بلکه به عنوان خلیفه الهی بر زمین درباره همه موجودات دیگر اعمال کرده و جلوی بیعدالتی و ظلم را بگیرند تا فسادی در زمین ایجاد نشود.فلسفه گفتمان استکباری، همان فلسفه شیطانی است؛ زیرا مدیریت گفتمان استکباری را شیطان به عهده دارد و جنیان و انسانها تنها در خدمت ابلیس عمل میکنند. براساس آموزههای قرآنی، ابلیس نخستین شیطنت خویش را با استکبار در برابر خدا و خلیفه الهی آغاز کرد و حاضر به پذیرش خلافت حضرت آدم نشد؛ زیرا مغرور به استعدادها و تواناییهای خود شد و خود را برتر از انسان دانست و به خلافت و سلطنت ربوبی انسان تن نداد. (بقره 34؛ اعراف12؛ ص76) قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ . (خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى.پس تضاد میان گفتمان اسلام و گفتمان استکباری وجود دارد که مهمترین جلوهگاه تضاد را میباید در حوزه عدالت رهگیری و شناسایی کرد.
جنگ حق و باطل، عدالت و ظلم
براساس آموزههای قرآنی، تا زمانی که انسان در زمین است، جنگ حق و باطل و عدالت و ظلم وجود خواهد داشت، زیرا انسانها در جهانی زندگی میکنند که یک دشمن اصلی با آنان همراه است. پس از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین، دشمن قسم خوردهاش یعنی ابلیس نیز هبوط میکند فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت و خداوند توبه او را پذیرفت، زیرا خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است. قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید، آنان که پیروی او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد. (بقره37 و38)
ابلیس با بهرهگیری از ضعف درونی انسان یعنی خواستهها و نیازهای نفسانی انسانی، میکوشد تا انسان به جای بهرهگیری از عقل و وحی، گرفتار شهوت و غضب شده و در خدمت او درآید و با سواری بر گردهاش او را به فساد و تباهی در زمین سوق دهد به جای آنکه به نقش و مسئولیت خلافت الهی بپردازد و با عدالت جان و جهان و جامعه را آباد کند عدالت همگانی میتواند صورت گیرد؛ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ خدا فرمود که ای شیطان، برای چه تو با ساجدان عالم سر فرود نیاوردی؟ (حجر32 اسراء62 روم41)
فلسفه بعثت پیامبران را ایجاد آمادگی برای قیام عمومی مردم برای عدالت بیان میکند. تودههای مردم با آشنایی با حقوق خود، خواهان حق خود شده و بخواهند در جامعه به دور از تفاوتهای جنسیتی، مذهبی، قومی و نژادی و مانند آن، عدالت را برپا دارند و قسط را اجرا نمایند. بنابراین تضاد میان گفتمان اسلامی و استکباری شیطانی، تقابل در حوزه حق و باطل و عدالت و ظلم است
فشار و تهدید تا پذیرش آیین استکباری
دو گفتمان اسلامی و استکباری در دو جبهه حق و باطل و عدالت و ظلم، صفآرایی کردهاند. این دو هرگز نمیتوانند با هم کنار آیند؛ زیرا میانه و وسطی برای این دو گفتمان نیست که بتواند به عنوان قدر مشترک مورد توافق قرار گیرد و دو گفتمان در سایه صلح و عدالت با هم کنار بیایند و همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند.اگر سخن از صلح و دوستی و آرامش میان این دو گفتمان و نمادهای آن در جهان امروز میشود، تنها از باب فریب و خریدن زمان است
از اینرو خداوند میفرماید هرگاه حق آمد باطل رفت. وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و (به امت) بگو که (دین) حق آمد و باطل نابود شد، که باطل خود لایق محو نابودی ابدی است. (اسراء81)
براساس فلسفه تاریخی که آموزههای قرآنی بیان کردهاند، نهایت جامعه انسانی به اینجا ختم میشود که عدالت جهانی در سایه حکومت صالحان ایجاد خواهد شد و زمین به ایشان به ارث میرسد. وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. (انبیاء105)
گفتمان اسلامی به سمت و سوی جهانی شدن دارد
براساس آیاتی از جمله 25 حدید و مانند آن، جامعه اسلامی میباید برنامهای برای جهانی شدن داشته باشد
جهانی شدن و سلطه گفتمان اسلامی و از میان رفتن گفتمان استکباری نهتنها یک پروسه طبیعی براساس فلسفه تاریخی است بلکه باید به عنوان یک برنامه و پروژه مورد توجه قرار گیرد و در این راستا جامعه اسلامی فعالیت کند. هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ اوست خدایی که رسولش (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) را به هدایت خلق و ابلاغ دین حق فرستاد تا آن را هر چند مشرکان خوش ندارند بر همه ادیان عالم غالب گرداند. (مائده48؛ توبه33؛ فتح28؛ صف9؛ حدید25)در مقابل، گفتمان استکباری تحت مدیریت و رهبریت ابلیس نیز گفتمانی جهانی است و میخواهد همه بشریت را (جز افراد خاصی که بیرون از توان تسلط بر ایشان است) گمراه سازد. قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ . (ابليس) گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من هم در زمين (بدىها را) برايشان مىآرايم و همه را فريب خواهم داد. إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ . مگر بندگان اخلاصمند (و برگزيده تو را) از ميان آنان. (حجر39.40)دشمنان گفتمان اسلامی از همه امکانات بهره میگیرند تا به این هدف برسند. آنان از طریق شبههافکنی، تزیین امور دنیا و ایجاد گرایشهای مادیگرایانه مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ برای هدایت مردم، و نیز کتاب جدا کننده میان حق و باطل (یعنی قرآن) را فرستاد. همانا آنان که به آیات خدا کافر شدند بر آنها عذاب سختی است، و خدا مقتدر و کیفر کننده ستمکاران است. (آلعمران7 و 4) میخواهند مردم را به دنیا سرگرم کنند و از حق و حقیقت و عدالت دور سازند
نظام استکباری و شیطانی تلاش میکند که به هر شکلی شده، مردم را به زیر سلطه خود درآورد
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا زیرا که اگر (این مردم کافر) بر شما آگهی و ظفر یابند شما را یا سنگسار خواهند کرد یا به آیین خودشان برمیگردانند و در آن صورت دیگر روی رستگاری نخواهید دید. (کهف20)
و کسانی را که در برابر او قرار میگیرند به قتل میرساند یا شکنجه کرده و به زندان میافکند یا سنگسار کرده و یا از جامعه طرد و یا تابعیت او را لغو میکند این برنامههای فشار و تهدید و شکنجه و قتل و مانند آن تا زمانی که مردم به آئین آنها باز نگردند ادامه خواهد یافت. تعبیر قرآنی «ملت» به معنای آئینی است که دارای فلسفه و سبک خاصی از زندگی است. در حقیقت یک آئین و سبک زندگی است که دارای فلسفه خاصی باشد. ملت ابراهیم به معنای فلسفه و آئین زندگی است که حضرت ابراهیم(علیه السلام) آن را داشت و دیگران را بدان دعوت میکرد.
نظام استکباری نیز به عنوان یک ملت دارای فلسفه زندگی و سبک خاص زیست است
نظام اتکباری مردم را به افکار و رفتار خاصی دعوت میکند، نظام استکباری و گفتمان استکباری شیطانی تمام راهها را به کار خواهد بست تا ملت خودش را بر جهان مسلط سازد و مردم را به همان فلسفه و سبک زیست خود دعوت کند.نظام سلطه استکباری آمریکا، بارها بیان کرده که همه گزینهها از جمله تحریمها و حمله نظامی روی میز است. همه گزینههای استکباری شامل بهرهگیری از شبهات و جنگ نرم، جنگ روانی، جنگ علمی و اعتقادی، جنگ رسانهای از راه فیلمهای هالیودی، اخبار رسانههای سمعی و بصری و جنگ اقتصادی، تهاجم فرهنگی، تحریم و تهدید نظامی و مانند آن است.خداوند میفرماید دشمنان زمانی دست از جنگ و تهدید برمیدارند که نظام سلطه آنان را بپذیرید و آئین آنان را قبول کنید، زیرا جز به این رضایت نمیدهند: وَ لَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَ نَصِیرٍ، و هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نمیشوند، مگر آن که از کیش و آئین آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت، تنها هدایت خداست که هدایت واقعی است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد، باز از خواستههای آنان پیروی کنی، در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت. (بقره، 120)
دشمن استکباری هرگز با عقبنشینیهای امت اسلام در مسایلی چون حقوق هستهای و مقاومت اسلامی، کوتاه نمیآید و نمیتوان گفت که این کارها موجب اعتمادسازی است، زیرا زمانی اعتماد مستکبران به دست میآید و آنان راضی میشوند دست از دشمنی بر دارند که هم کیش و آئین آنان شوید
لذا دولت استکباری و شیطانی آمریکا بهصراحت اعلام میکند که عقبنشینی در همه اصول انقلاب اسلامی است که امکان بازگشت ایران اسلامی را به جامعه جهانی (همان نظام سلطه استکباری و شیطانی) فراهم میآورد.اینکه گمان کنیم دشمنی ایران اسلامی و نظام استکباری پایانی خواهد داشت، تصوری ساده اندیشانه است؛ زیرا این دوستی و صلح تنها زمانی تحقق خواهد یافت که یکی از دو نظام و گفتمان اسلامی و استکباری، ماهیت خود را تغییر دهد و به آئین و کیش دیگری درآید
حق کوتاه نمیآید
براساس آموزههای اسلامی حتی اگر کفر و باطل کوتاه بیاید و بخواهد صلح کند، حق کوتاه نمیآید: زیرا خواهان عدالت جهانی نسبت به همگان است و هرجا فریادرسی کمک خواهد لازم است برای رفع ظلم و رهایی اهل استضعاف از دست استکبار قیام کرده و به جنگ و جهاد پرداخت
خداوند به صراحت در آیه 75 نساء ضمن توبیخ مسلمانان میفرماید: وَ مَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاء وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا چرا شما در راه خدا [و در راه نجات[ مردان و زنان و کودکان مستضعف نمیجنگید؟ همانان که میگویند: «پروردگارا، ما را از این شهری که مردمش ستمپیشهاند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما
نمیتوان در برابر استکبار و نظام سلطه سکوت کرد
و تنها رهایی خود را خواست بلکه واجب و تکلیفی شرعی و الهی است که به داد هر فریادرسی رسید و به او یاری کرد؛ چرا که عدالت جهانی برای همگان از هر نژاد و قوم و مذهب و آئینی از وظایف و تکالیف اسلامی است. (حدید25)به هر حال، جنگ حق و باطل و عدالت و ظلم جنگ دایمی است و هیچیک در این راه کوتاه نمیآید و صلح و صفایی میان آنان برقرار نخواهد شد، مگر از باب سیاست مقاومتی در گفتمان اسلامی؛ به این معنا که برای تقویت و تحکیم مواضع، عقبنشینی تاکتیکی انجام میگیرد ولی هم، این عقبنشینی موقت است و هم ماهیت تجاوزطلب دشمن را برای همه برملا میکند
به تعبیر دیگر تنها برای یارگیری و تقویت برای حمله سهمگینتر عقبنشینی صورت میگیرد. پس پای هیچ پیمان و قرارداد دایمی را امضا نمیکند که حقوقش را سلب کند؛ بلکه تنها یک آتشبس موقت است وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ و جز آنها كه كنارهگيريشان براى ساز و برگ نبرد مجدّد يا پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان باشد، هركس در روز جنگ پشت به دشمن كند، قطعاً مورد خشم خدا قرار مىگيرد و جايگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامى است (انفال16)
دولت اسلامی باید بگونهای عمل کند که هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کند؛ به عنوان نمونه باید تحریمهای اقتصادی را به عنوان یک فرصت، شناسایی کرده و آن را برای تقویت اقتصاد مقاومتی به کار گیرد تا جامعه به جای وابستگی اقتصادی به بیرون بر اقتصاد داخلی و مستقل پا گیرد
قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ وَ أَزْوَاجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان و اموالی که فراهم آوردهاید و تجارتی که از بیرونقی و کسادیاش میترسید و خانههایی که به آنها دل خوش کردهاید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبترند، پس منتظر بمانید تا خدا فرمان عذابش را بیاورد؛ و خدا گروه فاسقان را هدایت نمیکند (توبه24)
و در آیه 28 توبه درباره آثار اقتصاد مقاومتی و امدادهای الهی به ملت مقاوم اسلام میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ ای اهل ایمان! جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند؛ و اگر ]به سبب قطع رابطه با آنان و تعطیل شدن داد و ستد با ایشان[ از بینوایی و تنگدستی میترسید، خدا اگر بخواهد شما را از فضل و احسانش بینیاز میکند؛ خدا دانا و حکیم است
توجه: استکبار با دست کاری در ویروسی قصد داشته 3 کشور بزرگ چین، روس و ایران را درگیر کُرونا کند و مقدمات آخرالزمانی را مانع شود. لذا مردم ضعیف را از بین می برد و دنیا را سرگرم می کند و در پی اهداف شوم خود برای شگرد دیگری باد.
ادامه در سایت جدید